مردی و جوانمردی در فرهنگ ایرانی
یکی از ظلمهایی که در قرن بیستم توسط اسلام شناسان اروپایی و آمریکایی به فرهنگ معنوی ایران شد این بود که آنها ( نظیر کسانی چون گلدزیهر و ماسیینون)همه مفاهیم ارزشی در دوره اسلامی را یا به فرهنگ قدیم عرب جاهلی نسبت دادند یا گفتند که همه ریشه در کتاب و سنت داشته است، در حالی که بسیاری از مفاهیم دوره اسلامی از ایران گرفته شده بوده و از زبانهای ایرانی به عربی ترجمه شده بوده است. مثلا هر چه در تصوف بوده اشخاصی مانند ماسیینون گفتند ریشه در قرآن و حدیث دارد ( پیروان ایرانی آنها هم همین را میگویند. اسم نمی برم) یا کسانی مثل گلدزیهر ریشه های مروت و فتوت را در فرهنگ عربی پیش از اسلام جستجو کردند. در حالی که این مفاهیم ارزشی همه یا اکثرا متعلق به تمدن ایرانی بوده است. مثلا مروت ترجمه مردی است و مردی یکی از ارزشهای مهری است. مرد کسی است که به پیمان ازلی خود با مهر وفادار باشد ( همین پیمان است که ایرانیان با عهد الست تطبیق داده اند. به کتاب من رجوع کنید. ) فتوت هم ترجمه جوانمردی است و جوانمردی آیین اخلاقی در مکتب باطنی و ازوتریک ایرانیان بوده است. حتی مفهوم حق که در قرآن هم به کار رفته در میان ایرانیان همان ارته و یا اشه است و حق تعالی ترجمه اشه وهیشته است. در واقع ایرانیان وقتی اسلام را پذیرفتند دین خود را مسلمانی نامیدند و مسلمانی یعنی همان چیزی که کربن اسلام ایرانی خوانده است.
من با این دید بود که به نوحه و سینه زنی زیر که در یزد اجرا شده است نگاه کردم و به مفاهیم مردی و حق و مسلمانی توجه کردم.