جنگجویان و شکارچیان عهد باستان، ابتدایی ترین شکل های پانتومیم را با حرکات اندام واشارات سرو دست و رقص اجرا می کردند. آنها از این طریق احساسات و همچنین داستان های خود را منتقل می کردند و از این راه با دیگر افراد قبیله ارتباط برقرار می کردند. در قرن پنجم قبل از میلاد برای نخستین بار استفاده از پانتومیم در کشور هندوستان ثبت شده است.
خوانندگان  و بازیگران پانتومیم برای بهاراتا خدای نمایش داستانی (دراماتیک) برنامه اجرا می کردند.

در قرن چهارم قبل از میلاد پانتومیم از طریق راه های تجاری به مشرق چین راه یافت. بازیگران از پانتومیم برای انتقال داستان ها و رویداد های اجتماعی و تاریخی بهره می بردند. حدود قرن ششم بعد از میلاد مسیح، ژاپنی ها با این نوع تئاتر که به عنوان " تئاتر چینی" شناخته شده بود، آشنا شدند. آنها از پانتومیم برای بازگو کردن نیایش های مذهبی و داستان های حماسی و جنگی استفاده می کردند.

آنها نوعی پانتومیم بوجود آوردند که برای جلوگیری از زمین لرزه و انفجار آتشفشان اجرا می کردند و این نوع پانتومیم را سامباسو (sambaso) نامیدند.

در کشور چین و ژاپن هنوز هم پانتومیم اجرا می شود. پانتومیم در این کشورها هنری مستقل و جدا نشدنی از هنر نمایش شناخته شده است،هنری که نمی تواند از رقص و بازی و موسیقی دور و جدا بماند.

پانتومیم از طریق مصر و یونان باستان به غرب راه یافت. در قرن چهارم قبل از میلاد، در کشور یونان اشاره ای به "ایتولوگ" (ethologue) شده است، که معنایش توصیف آداب و رسوم از طریق پانتومیم بوده است.

ایتولوگ گونه ای از نمایش بوده است که در ابتدای صحنه و میان پرده های نمایش اجرا می شد. ایتولوگ میان پرده ای کمدی بود تا به هنگام خندیدن تماشاچیان، بازیگران اصلی نمایش مجال کوتاهی برای استراحت کردن به دست بیاورند. این نوع پانتومیم شکل ناکاملی به حساب می آمد و از وقایع مضحک و خنده آوری الهام می گرفت که با آوای فلوت همراه می شد.

با گذشت زمان این شکل از پانتومیم بیشتر گسترش و تکامل یافت و تبدیل به نمایشی بی صدا شد. نمایشی که شخصیت در آن نسبت به موضوع برتری یافته بود و از اهمیت بیشتری برخوردار بود.

بازیگران با ماسک، تمام صورت را می پوشانند یا نیمی از صورت خود را، بی آنکه سوراخی برای دهان صورتک ها ایجاد کنند، تا از این طریق برای تماشاچیان فرصتی فراهم کنند و به آنها بفهمانند که نمایش صامت اجرا   می شود.

اولین پانتومیم های یونانی در جنوب ایتالیا در فستیوال فلورا روی صحنه آمده فستیوالی که قبل از میلاد مسیح برگزار شد، شبیه فستیوال های پرجنجال دیونیزوس یکی از خدایان یونان بود. از آنجایی که تماشاچیان با پانتومیم آشنایی نداشتند، یکی از بازیگران ناچار بود، داستان نمایش را از پشت صحنه برای تماشاگران بازگوید.

در قرون وسطی دلقک هااز بازیگران پانتومیم فنونی آموختند. شاید بتوان گفت آنها پیشگامان اجرای پاتومیم کمدی تک نفره بودند. بعدها پانتومیم در نمایش های مذهبی کلیسا راه یافت. این نوع نمایش ها از نمایش هایی که در یونان باستان اجرا می شد، مذهبی تر بود. در قرن شانزدهم میلادی، پانتومیم تبدیل به کمدیادل آرته شد و دیگربار روی صحنه ها آمد و در خیابان ها پدیدار شد.

کمدیادل آرته شکلی از تئاتر سیار بود که با پیش پرده های کوتاه وبا استفاده از کلام و پانتومیم تماشاچیان را به خنده می انداخت. در این نمایش که شکلی ساده و عامیانه داشت، بازیگران با حرکات زیاد اندام ها و انتخاب موضوع های ملموس و شخصیت های شناخته شده، برنامه های خود را اجرا می کردند. در سال 1576 گروهی بازیگر ایتالیایی به رهبری "فلامینوآسکالا" (scala flamino) به فرانسه سفر کردند و درباریان فرانسه را با پانتومیم آشنا کردند. بعدها فرانسویان پانتومیم را به شکل "هارلکن" (harlequin)شناخته شده امروزی مبدل کردند.

در سال 1800 میلادی، دیگر در بسیاری از کشورها پانتومیم نمایشی شناخته شده و سرگرم کننده بود، اما پانتومیم که امروز آن را می شناسیم با تلاش و کار "ژان گاسپار دبارو" (jean gaspard debarau) در اوایل قرن نوزدهم شکل گرفت. دبارو پانتومیمی را که به صورت نمایشی خنده دار و همراه با سرو صدا و ناقص اجرا می شد، مبدل به پانتومیم واقعی و امروزی کرد. او برای اجرای پانتومیم داستان هایی خلق کرد که مربوط به زندگی روزمره مردم بود. داستان هایی که در آن صحنه ها و شخصیت ها کامل و واقعی بودند.

او شخصیت عامیانه "پایروت" (pierrot) را که بازیگری رنگ پریده بود خلق کرد. بازیگری مجنون و پر از جذابیت که با عرقچینی سیاه و در لباسی سفید بر صحنه نقش خود را ایفا می نمود.

پس از مرگ دبارو پسرش چرلز جای او را گرفت و آموزش پانتومیم را به عنوان یک هنر مستقل و رسمی و قانونمند شروع کرد. هنگامی که شاگردان دبارو پانتومیم های تک پرده ای را در اپرای پاریس به نمایش گذاشتند، مردم با پانتومیم بهتر آشنا شدند.

اما کسی که در این میان از محبوبیت جهانی نسبت به پانتومیم برخوردار شد نامش "مارسل مارسو" (marcel marceau) است. « شیوه کار مارسو در پانتومیم بیشتر استوار بر تمرین های بدنی دقیق و تجسم فضا بود. او برای نشان دادن فضا و موقعیتی ویژه از حرکات ساده و هماهنگ اندامها بهره می برد»