۱۴۰۲ مهر ۹, یکشنبه

 

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85

میدان واژه‌ای پارسی به معنای فضای بازی در برخوردگاه چند خیابان است. اخیراً این واژه عیناً در برخی متون اروپایی برای توصیف میدان‌های بزرگ استفاده می‌شود.[۱]

از میدان‌ها برای دستفروشی، برپایی بازارهای روز، برپایی تظاهرات و غیره هم استفاده می‌شود. در بسیاری از میدان‌ها، چمن، فواره، یادمان و تندیس‌هایی به منظور زیباسازی ساخته و نهاده می‌شود.

نهادهای بزرگ شهری و کشوری مانند شهرداری‌ها و وزارتخانه‌ها هم معمولاً در دور میدان‌های اصلی شهرها قرار دارند. درفیزیک هم میدان به مجموعه‌ای از برداری‌های هم‌سان و همسو گویند که نظایر آن میدان‌های الکتریکی و مغناطیسی است. نکته:میدان‌های غیریکنواخت هم در طبیعت یافت می‌شود ولی ارزش محاسباتی ندارد. مانند میدان گرانشی زمین.

ریشه‌شناسی واژه[ویرایش]

میدان واژه‌ای است پارسی متشکل از ریشه می با پسوند دان.[۲] جان ریچاردسون ایران‌شناس در سال ۱۷۰۰ میلادی فرهنگ عربی و فارسی و انگلیسی خو د را نوشت و در دانشگاه اکسفرت به عنوان داکترای‌اش پذیرفته شد. وی «می دان» را یکبار «پیاله می» و بار دیگر میدان را بخشی از زمینی باز (بدون آبادی) برگردان نموده‌است.[۳][۴] میدان به معنی عیش فراخ خوش هم بکار رفته‌است. جان ریچاردسون با کتاب توماس هاید (چاپ ۱۷۰۰ میلادی) آشنایی داشت که در آن در حدود ۵۰ فرهنگ فارسی از ایران‌زمین و هند آمده. واژه می برای شراب از میوه‌ها و به ویژه از میوه انگور گفته می‌شود. در بسیاری از واژه‌های پارسی این واژه به عنوان پسوند و پیشوند به کار برده شده‌است: میگسارمیخوش, میگون، میمون) , می نابمیکده، می جو (نبات یا گیاه شرین), میخانه، میالمیمنتمی‌زدهمیستان (ستان می), میستان (هم روستاهای ایرانزمین) , می‌شوم (ضد: میمون) وغیره

در میدان‌های ایران‌زمین در چار جشن بزرگ باستانی خورشیدی، نوروز و مهرگان، یلدا و تیرگان مِی  می پیمودند. گویند  سرکه و می را ایرانیان از انگور و آبَش پدید آوردند؛ و الکل را زکریای رازی در ری،  جنوب تهران امروزین  کشف کرد. سرکه بخش جدایی‌ناپذیر خوان نوروزی می‌باشد. آب هفت‌ میوه سر دسترخوان (سفره) قرار داده می‌شود.

گویند در ایران‌زمین باستان در حدود ۱۲۰ انواع گوناگون انگور وجود داشت. قرار پژوهش در سال ۱۹۶۰ میلادی تنها در کشور به نام افغانستان ۴۴ رقم میوه انگور وجود داشت. انگور شیراز و هاجی فیروز، هرات و کندهار و شمالی (مناطق کابل زمین تا به استالف که استافیل هم  گفته اند) بسیار خوشمزه می‌باشند. کشور ایران در حدود ۲۷۰۰۰۰ هکتار تاکستان انگور دارد. کشور نام‌نهاد افغانستان ۵۱۸۰۰ هکتار! می یا شر+اب در زمان پیش از اسلام نقش در حیات مردم بازی می‌کرد و می و می ناب در ادبیات پارسی‌زبانان ایران‌زمین پس از اسلامی شدن به عنوان استعاره و سمبول حقیقت در مهر و محبت و عشق‌ورزی به کار برده شده‌است.

میدان نام‌های مشهور باغ‌ها و جایگاه عمومی مردم در بخش‌های باستانی ایران‌زمین قرار داشتند که امروز جز از کشورهای آسیای مرکزی‌اند.

در بناگاهای میدان‌های بزرگ ایران‌زمین سرودخوانی و موسیقی و نمایش‌های عشقی مانند نمایشگاه‌های دیونیسوس ("جشنهای می یونانی") پرپا می‌شدند نام‌های این میدان‌ها با نام‌های اساطیر ایران‌زمین در پیوند بودند:

·         آتشکده تخت رستم

·         میدان رستم غزنه

·         میدان رستم کابل (بابرنامه)

·         میدان رستم زابل

·         تخت رستم نیمروز

·         تخت رستم (افغانستان) سمنگان

·         تخت رستم (بلخ)

·         تخت رستم (فارس) تخت رستم در عرض و طول جغرافیایی ۲۹٫۹۶۷۰۹۷، ۵۲٫۸۸۱۲۹۱ در ۲٫۵ کیلومتری جنوبی نقش رستم

·         نقش رستم (فارس)

·         تخت رستم فراه

·         استان میدان-وردک میدان‌شهر

در زمان‌های ییش از اسلام در زمینی که در آنجا می فروشان، می را می‌فروختند یا بازار می فروشان، میدان نامیده شده‌است. آدام اولئاریوس ممکن است نخستین ایران‌شناس آلمانی باشد که در سال ۱۶۴۷ در سفرنامه‌اش به نام «توضیحات اغلب دلپذیر از سفر خاوری» (به آلمانیOft begehrte Beschreibung der orientalischen Reise) و در کتاب پیرامون سفرش به ایران‌زمین در سال ۱۶۵۶ به نام (به آلمانیVermehrte neue Beschreibung der [...] Persischen Reise) واژه «میدان» را در پیوند به میدان‌های ایران‌زمین به کار برده‌است.

الفرت دپپر و یوهان کریستوف بیر ایرانشناسان آلمانی اند که بعد از آن در اثرشان از میدان چندین بار یاد کرده‌اند. اثر شان زیر نام توضیح امپراطوری شاهی پارس (به آلمانیBeschreibung des Koenigreichs Persien) در سال ۱۶۸۱ میلادی در نورنبرگ بچاپ رسید. این دو دانشمند آلمانی در کتاب خویش نگاریده‌اند که میدان در پیش در یا هوف (Hof) یا فورتی (Pforte) بنا می‌شدند.

واژه‌ها با پسوند دان[ویرایش]

پسوند دان نشانگر جا شهرها[ویرایش]

·         زاهدان

·         همدان

·         آبادان

·         میدان مرکزی شهر

·         میدان شهر

پسوند دان نشانگر جا ظروف[ویرایش]

·         نمکدان یا نمکدانی

·         شکردان یا شکردانی

·         گلدان یا گلدانی

·         میدان و ی میدانی

·         دیگدان، آبدان، خاکدان، شمعدان، خاکستردانی، چمدان، سیمدان وغیره.

·         شراب ایرانی

می با پسوند وند هم ساخته شده‌اند که چگونگی یک شیء را بیان می‌کند، مانند میوند، ولسوالی میوند

پانویس[ویرایش]

1.       میدان استقلال کی‌یف: آرمان‌ها و واقعیت‌ها، بی‌بی‌سی فارسی

2.       William Andrew: A Comprehensive Synopsis of the Elements of Persian Grammar: With Some Remarks on the Arabic [۱], London. 1830

3.       https://archive.org/stream/dictionarypersia00johnuoft#page/1282/mode/2up

4.       https://archive.org/stream/dictionarypersia00johnuoft#page/1284/mode/2up

منابع[ویرایش]

·         Wikipedia contributors, "Town square," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Town_square&oldid=182498841 (accessed January 12, 2008).

·         https://archive.today/20150309195309/http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-93d1d1339d5b441789d16d0d6ffaba46-fa.html

·         http://qamosona.com/G/index.php/term/,6f57b19b61545aac9b9ea5adaa605eae.xhtml

·         Olfert Dapper/Johann Christoph Beer:[۲] Beschreibung des Koenigreichs Persien, Nürnberg, 1681

·         https://web.archive.org/web/20150402161438/http://www.vitis-vea.de/admin/volltext/e054407.pdf

·         HYDE, Thomas. [۳] Veterum Persarum et Parthorum et Medorum Religionis Historia. 1700, London

·         https://books.google.de/books?id=cPVTAAAAcAAJ&pg=PA426&dq=Adam+Olearius+Maidan&hl=de&sa=X&ei=4SIAVYyfIYupygObp4H4Cg&ved=0CDAQ6AEwAQ#v=onepage&q=Adam%20Olearius%20Maidan&f=false

گسترش

بخش‌های بازار ایرانی

گسترش

داده‌های کتابخانه‌ای Description: ویرایش در ویکی‌داده

رده‌ها

  • این صفحه آخرین‌بار در ‏۱۷ سپتامبر ۲۰۲۳ ساعت ‏۰۷:۰۰ ویرایش شده‌است.