News Feed posts
برای تمرین ترجمه، پیوسته ترجمههای گوناگون در حوزه علوم انسانی را از مترجمان باتجربه میخواندم و با اصل متن مقابله میکردم، شماری آثار برجسته از مترجمان دقیقالنظر را کار کردم تا اینکه رسیدم به ترجمهٔ دکتر میرشمسالدین ادیب سلطانی از «سوگنمایش شاه ریچارد سوم» اثر شکسپیر. شگفتزده بلکه وحشتزده شدم! اینهمه تسلط به زبان مبدأ و زبان مقصد و اصل متن و نویسنده یکجا ندیده بودم، در آستانه قلم شکستن و خداحافظی از کار ترجمه قرار گرفته بودم!
در دیداری دوستانه با ایشان در دانشنامه جهان اسلام، صحبت که به ترجمه «سنجش خرد ناب» کشید، آغاز متن اصلی آلمانی را با شعفی دیدنی از بر خواند و همان اول آب پاکی را ریخت و گفت: «باید اعتراف کنم تواضع از فضایل من نیست!» بعد افزود: در میان همه ترجمههایی که از این کتاب به زبانهای مختلف (از جمله انگلیسی، فرانسه، روسی، عربی، عبری و ژاپنی) شده است ترجمه من از همه دقیقتر است. وقتی این سخن را به زبان میآورد میتوانستیم اطمینان یابیم که همه آن زبانهای دیگر را میشناخته و همه آن ترجمهها را دیده و این سخن را گفته است. (میگفت زبان اسپرانتو را در کمتر از یک روز آموخته است).
یکی از مهمترین مشخصات او این بود که در ترجمه به سراغ آثار کلاسیک از ارسطو و کانت و ویتگنشتاین و شکسپیر رفته بود - کاری که متاسفانه همه مترجمان زبردست به آن تن نمیدهند. و از جمله انگشتشمارانی بود که دست به هیچ کاری در تألیف و ترجمه نمیزد جز آنکه پیشتر عمیقاً در آن موضوع و کتاب و نویسنده متوغل میشد - رشکبرانگیز بود!
آقای فانی نقل میکرد در موسسه فرانکلین به شیوهنامهای در باب نحوه سامان دادن به صفحات کتاب و قاعدهمند کردن نشر آن نیاز افتاد. دکتر ادیب سلطانی را نماینده انجام این کار کردند. در حالی که همه در انتظار جزوهای چند صفحهای بودند ایشان با کتابی ۱۲۰۰ صفحهای بازگشت با نام «راهنمای آماده ساختن کتاب برای مؤلفان، مترجمان، ویراستاران، رسانهگران، کتابداران، ناشران، چاپخانهها و دوستداران کتاب». از خود عنوان کتاب این نکته برمیآید، و من که قریب به بیست سال سابقه کار انتشاراتی دارم بهتجربه در باب این کتاب شهادت میدهم که «لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین»! هیچ نکتهای فروگذار نشده است، آن هم همه در ترازی جهانی. همین نکته در باب کتاب دیگر ایشان، «درآمدی برچگونگی شیوه خط فارسی» که قریب به پنجاه سال پیش نگاشته شده گفتنی است.
چگونه میتوان تصور کرد این مرد آرام و افتاده و سر به علم و اندیشه و هنر فرو برده روزگاری دوشادوش شماری رفیقان دانشجو بر روی میز دانشگاه قامت راست میکرد و به سود اندیشههای چپروانه بانگ حمایت برمیآورد! - اندیشهای که در یکی از آخرین آثار خود که به انگلیسی نگاشت و در ایران منتشر کرد، از دید یک ناظر بدان نگریسته است.
دیگر سنت شده است که هر جا نام ادیب سلطانی میآید یاد معادلهای غریب ایشان زنده میشود. به خاطر میآورم در مجلسی آقای ملکیان به بزرگی از ایشان یاد کرد و حاضری به معادلهای ایشان اشاره کرد. آقای ملکیان ناراحت و بلکه بهخشم شد از اینکه در سنجش کار ایشان آنهمه دانش و دقت و مهارت و فضیلت در کفهای و معادلگذاریهای ایشان در کفهای دیگر نهاده میشود. خود ادیب در این اواخر آن معادلیابیها را صرفاً یک کوشش و آزمایش میدانست - که البته اقبالی نیافت.
یادش گرامی!
عکس مربوط به نمایشگاه کتاب تهران