دلیل واقعی حمایت غرب از اسرائیل
© Sputnik / Aleksei Vitvitskiy
/ در ظاهر ایالات متحده آمریکا و برخی کشورهای غربی مدعی هستند که برای تکفیر ذنوب خود و حفظ موجودیت یهودی ها از اسرائیل حمایت می کنند و برخی هم تصور می کنند که دلیل حمایت کشورهای غربی از اسرائیل نفوذ یهودی ها در آمریکا می باشد.
در ظاهر ایالات متحده آمریکا و برخی کشورهای غربی مدعی هستند که برای تکفیر ذنوب خود و حفظ موجودیت یهودی ها از اسرائیل حمایت می کنند و برخی هم تصور می کنند که دلیل حمایت کشورهای غربی از اسرائیل نفوذ یهودی ها در آمریکا می باشد.
البته بحث مورد دوم، یعنی نفوذ لابی های یهودی بخشی از ماجرا به حساب می آید ولی بحث تکفیر ذنوب و حفظ موجودیت یهودی ها و تفکر های آوانجلیستی و... به نظر می آید همه اش برای سر کار گذاشتن برخی افراد بیش نباشد.
البته باید توجه داشت که حتی لابی های به اصطلاح یهودی و یا صهیونیست در آمریکا که وابسته به کارتل های اقتصادی بزرگ در این کشور هستند به هیچ وجه به دنبال احقاق حقوق ملت یهود و یا تامین امنیت آنها نیستند و حتی همان یهودی ها برایشان مهم نیست چه بلایی سر یهودی ها در اسرائیل می آید وفقط برایشان مهم است که پول بیشتری در بیاورند.
عملا برای اینکه آمریکایی ها توجیهی برای حمایت های خود از اسرائیل داشته باشند این چیز ها را مطرح می کنند و به میان می آورند و خوب برخی افراد ساده لوح یهودی و یا مسیحی (وابسته به کلیسای انجیلی که تصور می کنند باید اسرائیل دوباره برپا شود تا مسیح ظهور کند) گول این حرف ها را می خورند.
واقعیت امر بسیار پیچیده تر از اینها است.
اگر به تاریخ نگاه کنید می بینید که یهودی ها در تاریخ هر جا که بوده اند به دلیل تفکر ها و باورهای خودبرتری بینی دردسر ساز بودند ودلیل اینکه جوامع اروپایی با آنها مشکلات عدیده داشتند هم همین بود.
حتی در بسیاری از موارد یهودی ها توطئه هایی را در اروپا راه انداختند که موجب کشته شدن صدها هزار مسیحی در اروپا شده بود.
یکی از مسایل مطرح شده در دو قرن اخیر میان سیاست مداران اروپایی همیشه این بود که چگونه از شر یهودی ها خلاص شوند، پولهای یهودی ها برای آنها خوب بود اما جوامع یهودی را نمی خواستند چون این جوامع دردسر ساز بودند.
به همین دلیل همیشه میان جوامع یهودی و سرمایه داران و نخبگان یهودی تفاوت قایل بودند.
طرح های زیادی در این راستا پیاده شد که از جمله آنها می توان به جابه جا کردن یهودی ها به انتهای شرق شوروی وایجاد استان خودگردان یهودی در شرق روسیه که پایتخت آن شهر بیروبیجان بود توسط استالین و یا کشتار یهودی ها توسط هیتلر و یا وادار کردن یهودی ها به پوشیدن لباسهای متمایز از دیگر شهروندان و یا زندگی در گتو و یا اشتتل ها در برخی دیگر کشورهای اروپایی اشاره کرد.
البته تکرار می کنم در همه این موارد یهودی های ثروتمند همیشه از مقررات وضع شده معاف بودند.
همان هایی که امروزه در ایالات متحده و کشورهای غربی راحت زندگی می کنند و به دنبال ثروت اندوزی هستند.
بحث ایده ایجاد یک وطن برای ملت یهود که بعدها به صهیونیسم تبدیل شد در ابتدای قرن 18 میلادی در اروپا توسط بخشی از یهودی های لیبرال مطرح شد وآنها بیشتر به دنبال آن بود که جایی در جهان را برای یهودی ها پیدا کند که یهودی ها بتوانند در آن آزادانه و بدون هیچ مشکلی زندگی کنند و در این راستا بیشتر هدف این یهودی های لیبرال این بود که جایی در اروپا و اگر نشود در آمریکای لاتین و یا آفریقا و یا حتی استرالیا به آنها اختصاص داده شود.
البته بحث ایجاد یک کشور در فلسطین همیشه جزو اولوین های یهودی ها به شمار می آمد چرا که طبق متون مذهبی آنها این سرزمین، سرزمین موعود به حساب می آمد اما از همان ابتدا هم یهودی های لیبرال مطمئن بودند که چون فلسطین دارای سکنه و ملاکین است برای آنها دردسر خواهد شد و یهودی ها در آنجا زندگی راحتی نخواهند داشت و به همین دلیل به دنبال آن بودند که جایی بدون دردسر را برای سکونت قوم یهود پیدا کنند.
در آن زمان انگلیسی ها به دنبال آن بودند که از دیدگاه های یهودی های لیبرال، که بعدها بخشی از آنها رفتند و جنبش صهیونیسم را تشکیل دادند، به عنوان یک ابزار سوء استفاده کنند و به قول معروف جایی این یهودی ها را منتقل کنند که تا ابد الدهر هم خودشان و هم آن منطقه را درگیر کنند و منافع انگلیس (که امروزه شده منافع آمریکا) را تامین کنند.
اگر به سیاست های انگلیس در سرتاسر جهان نگاه کنید می بینید انگلیسی ها همین کار را در جاهای دیگر جهان هم انجام داده اند، مانند مثلا جریان کشمیر و یا جریان بودایی ها و مسلمانان در میانمار و یا چندین مورد دیگر در شرق آسیا و آمریکای لاتین و خلیج فارس و...
طبق این تئوری یا تفکر که آن زمان به تئوری اصلی حاکمیت انگلیس تبدیل شده بود انگلیسی ها به جای اینکه بروند کشتی های عظیم ایجاد کنند تا نیروهایشان در جای جای جهان مستقر باشند و احتمال این وجود داشته باشد که کشتی شان را غرق کنند بهتر است که در جای جای جهان مستعمره های ثابتی داشته باشند که بقای آنها وابسته به حمایت انگلیس باشد واین مستعمره ها تبدیل به کشتی های آنها شود و نیروهایشان آنجا مستقر باشد.
بعدها این تئوری به وارث انگلیس یعنی آمریکا منتقل شد و امروزه آمریکایی ها دکترینی دارند که بر اساس آن هر چه قدر ناو و کشتی جنگی داشته باشند فایده ای ندارد و باید پایگاه های خود را در جزیره های کوچک مستقر کنند تا استمرار قدرت خود باشد و این جزیره کوچک را ناو های ثابت خود می دانند و می توان چندین مثال از این ناوهای ثابت زد که معروف ترین آنها اسرائیل و تایوان وبحرین وپاناما و... می باشند.
برای داشتن این ناوهای ثابت اینها باید کاری کنند که این کشورها و حاکمانشان مطمئن باشند بدون حمایت آمریکا به هیچ وجه بقای آنها ممکن نیست.
بحث وعده بلفور و امثال آن را خیلی جدی نگیرید، در آن زمان انگلیسی ها از این وعده ها به خیلی ها دادند که نمونه آن وعده تشکیل دولت مستقل عرب هم به ملک عبد العزیز هم به شریف حسین بود.
آنها سبک و سنگین کردند دیدند که پیاده کردن وعده بلفور بیشتر به نفعشان است تا تشکیل دولت مستقل عرب و همین کار را کردند.
اگر به جریان اسرائیل برگردیم باید بگوییم اگر واقعا آمریکایی ها و غربی ها دلواپس قوم یهود بودند به نفع این قوم می بود که جایی در یک جای جهان که خالی از سکنه است را به آنها می دادند تا بروند آنجا حکومت خود را ایجاد کنند وحال که اینها را وادار کرده اند به فلسطین کوچ کنند (توجه داشته باشید بسیاری از یهودیان اروپایی به دلخواه خود به فلسطین کوچ نکرده اند بلکه اروپایی ها آنها را با تهدید جانی وادار کردند به فلسطین کوچ کنند) شرایطی ایجاد کنند که اینها بتوانند در صلح و آرامش با فلسطینی ها در آن سرزمین زندگی کنند.
بدیهی است مطلوبترین شرایط این است که آنجا یک کشور واحد با دو قوم، مانند دیگر کشورهای جهان که از چندین قومیت تشکیل شده اند، تشکیل دهند و زیر نظر سازمان ملل انتخاباتی در آنجا برگزار شود و مردم خود به صورت دمکراتیک انتخاب کنند چه حکومتی می خواهند و چه افرادی را به عنوان حاکمان خود می خواهند و....
البته بسیاری بر این باور هستند که به دلیل اینکه یهودی ها در اقلیت قرار می گیرند ممکن است آینده آنها به خطر بیافتد و به همین دلیل بهتر است که گزینه دو دولت اجرا شود و دو دولت کاملا مستقل از هم تشکیل شود.
به هر حال در صورتی که واقعا آمریکایی ها وکلا غربی ها به دنبال امنیت یهودی ها هستند قطعا می بایست دولت های اسرائیل را تحت فشار قرار می دادند تا آنها به صلح عادلانه برای مردم فلسطین تمکین کنند.
خودداری کشورهای غربی به بهانه های مختلف از وادار کردن دولت های اسرائیل به تمکین به صلح عادلانه با ملت فلسطین به خودی خود ثابت می کند که اینها به دنبال ایجاد صلح و ثبات در منطقه خاورمیانه و یا تامین امنیت ملت یهود نیستند و همه این حرفها شعار و دروغ بیش نیست.
هدف آنها این است که حتی کشور اسرائیل هیچ وقت نتواند با شرایط صلح و ثبات و آرامش ادامه دهد و همیشه مجبور باشد پایگاه حضور اینها در منطقه خاورمیانه و زمینه بی ثباتی در این منطقه باشد.
فراموش نکنید اولین دولتی که در اسرائیل تشکیل شد یک دولت سوسیالیستی چپ گرا بود و آمرکیایی ها همیشه دلواپس این هستند اگر یهودی ها در اسرائیل به امنیت و آرامش برسند به یکباره به سمت تفکر های سوسیالیستی خود بروند چون کلا ایدئولوژی های مذهبی به سوسیالیسم نزدیکتر هستند تا به امپریالیسم و لیبرالیسم.
همچنین وقتی که این منطقه بی ثبات باشد کارخانه های اسلحه سازی آمریکا می توانند نهایت فروش را داشته باشند چون کشورهای منطقه همیشه دلواپس جنگ خواهند بود.
اینکه برخی کشورها تصور می کنند با امضای پیمان های صلح با اسرائیل هم برای خود امنیت خریداری کرده اند تصور اشتباهی بیش نیست.
ماجرا اصلا نه اسرائیل است نه یهودیت ماجرا منافع کمپانی ها و کارتل های قدرت در کشورهای غربی است که همیشه میخواهند جنگ وخونریزی و کشت و کشتار به پا باشد تا آنها فروش بیشتر داشته باشند و به این دلیل اینها هیچ وقت اجازه نمی دهند جمع نیروها و تسلیحات کشورهای منطقه بالاتر از اسرائیل باشد وهمیشه تسلیحات پیشرفته تر را در اختیار اسرائیل قرار می دهند تا دیگر کشورهای منطقه دنبال اسرائیل بدوند وخرید بیشتر کنند.
در پایان باید گفت اشتباه بزرگی است که تصور کنیم کشورهای غربی دلواپس قوم یهود و یا موجودیت یهودی ها و یا ... هستند، یهودی ها در منطقه خاورمیانه قبل از تشکیل اسرائیل امنیت بسیار بیشتری داشتند تا الأن و امروزه هم بقا وامنیت و موجودیت آنها گروی زندگی مسالمت آمیز با دیگران در منطقه است نه گروی داشتن تسلیحات برتر و یا تهدید موجودیت به دیگران.