خُلم نام شهر و بخشی (ولسوالی) است در استان بلخ افغانستان. این شهر قدمت
بسیار دارد در منابع قدمتش را به به عهد میان سنگی یعنی ۶ هزار سال پیش از میلاد رسانده
اند (بناهای تاریخی بلخ، خلیق، ۱۳۹۴، ص ۳۱)[۲]. خلم در زمانههای بسیار کهن به همین نام
مسمی بوده است که بعدها در زمان حکومت یونانی باختر با
بنای جدید بر این شهر بهنام یورکتیدیا یاد شد. پس از آن در قرن ۱۷ میلادی در زمان میر قلیچ علی
بیگ که والی خلم بود، این شهر نام ترکی به خود گرفت و به تاشقُرغان شهرت
یافت.[۳] دوباره در سال ۱۳۲۵ به نام خلم
برگشت. بیشتر مردم خلم را تاجیک اند و اقلیت
قابل توجهی از ازبکها و پشتونها در خلم زندگی
میکنند.
از افراد برجسته
و مهم تاریخی خلم میتوان به ابوعمرو عثمان بن محمد بن احمد خلمی از فقیهان و
خطیبان بلخ اشاره کرد.[۴]همچنین میرجمال الدین خلمی متخلص به جمالی
از شعرای فارسیزبان در ماوراءالنهر برخاسته از شهر خلم بوده است[۵]
تاریخ
[ویرایش]
خلم در ۱۹۳۹
برای قرون متمادی
افغانستان در مسیر قدیمی جاده ابریشم بین اروپا، چین و هند قرار داشت. بسیاری از مراکز مهم فرهنگی در
این راه توسعه یافتند. در طی قرن ۱۵ و بعد از آن که اروپا مسیرهای دریایی جدیدی به
شرق ایجاد کرد، تجارت با زمین کاهش یافت و این مراکز فرهنگی در امتداد جاده ابریشم
منزوی شدند.
شهر باستانی خلم
در منطقه اوکسوپلین تأسیس شده و توسط باغهای مثمر احاطه شده بود، اما توسط احمد
شاه درانی تخریب شد، وی برای آبادانی قندهار همه ساکنان را از خلم برد.[۶] شهر فعلی تاشقرغان در اوایل قرن نوزدهم در
همین محل تأسیس و به مهمترین شهر در شمال افغانستان تبدیل شد. انواع زیادی از
محصولات و مصنوعات توسط کاروانهای شتر حمل میشد: سلاح، چاقو، نخ فلزی، سوزن،
شیشه، آینه، ظروف چینی، کاغذ، چای، پنبه و پارچه ابریشم. بیشتر این محصولات در
قسمت اروپایی روسیه تولید میشدند که برخی از آنها از ترکستان روسیه می
آمد. از هند نیز بسیاری از تولیدات محلی و صنعتی انگلیسی: دوربین شکاری، تیغهای
تیز، نیل، ادویه جات، عاج، نارگیل و وسایل نقلیه. افغانستان در این تجارت با پشم،
ابریشم خام، میوه، رنگهای گیاهی و اسب مشارکت داشت.
دروازه های شهر
خلم
در سال ۱۲۹۳ هجری
خورشیدی ۱۹۱۵ میلادی، شهر خلم شش دروازه، به نام های نظام گاه، نوآباد، انگیرک،
چهارسو، خلم کهنه و مزار شریف بود. از آن
جمله درس های نظام بود (کذا!).[۷] و نو آباد متعلق به بالاحصار یا شهر درون
بوده اند؛ اما در آن زمان حصار شهر از بین رفته بود.
بازار سرپوشیده
خلم
این بازار در سال
۱۲۶۲ هجری خورشیدی / ۱۸۴۵ میلادی در مرکز شهرستان تاریخی خلم استان بلخ ساخته شده
بود و در سال ۱۳۰۵ هجری مهشیدی / ۱۸۸۸ میلادی ۴۵۰ تا ۵۰۰ فروشگاه و در سال ۱۳۵۰
هجری خورشیدی / ۱۹۷۲ میلادی ۱۰۸۰ دکان و ۲۸ سرای داشت (۴۰) ۱۷۵ - ۱۷۶؛ ۵۰، ۳۰۳ -
۳۰۴) و در آن ساخته های دستی خلم به فروش میرسیدند این بازار در جنگ های سال های
۶۰ سده چهاردهم هجری خورشیدی ۸۰ سده بیستم میلادی ویران شد بازسازی این بازار در
سال ۱۳۸۵ هجری خورشیدی / ۲۰۰۶ میلادی از سوی وزارت اطلاعات و فرهنگ به همیاری دولت
شاهی هلند، برنامه ریزی شده بود اما تا اکنون کاری برای پیاده کردن آن انجام داده
نشده است.
تاریخچه مکمل ولسوالی
خلم ولایت بلخ
خُلم نام یک شهر و یکی
از بخشها (ولسوالیها) ی استان بلخ افغانستان است. این شهر از دیرینگی بسیار
زیادی برخوردار است. خلم در زمانههای بسیار کهن به همین نام مسمی بوده است که
پسانها در زمان حکومت یونان باختری با بنای جدید بر این شهر به نام یورکتیدیا یاد
شد پس از آن در قرن ۱۷
میلادی در زمان میر قلیچ علی بیگ نام ترکی به خود گرفت و به تاشقرغان شهرت یافت.
در اوایل خُلم از توابع سمنگان بود اما بعدها جز از شهرستانهای اُستان بلخ شد.
بازسازي باغ جهان نما
کار ترميم و بازسازي
باغ جهان نما در ولسوالي خلم ولايت بلخ توسط يک شرکت هلندي دراواسط ماه اسد آغاز
گرديد.
باغ جهان نما که دردهه
1880 در زمان زمامداري امير عبدالرحمان خان در ولسوالي خلم ولايت بلخ اعمار گرديده
است، داراي مساحت 70 جريب زمين بوده و درحال حاضر يکي از مکان ها و آبدات تاريخي
افغانستان به شمار ميايد.
در قسمت غربي اين باغ
ساختماني نيز اعمار گرديده است که بيشتر از 30 اتاق دارد و آن را قصر مي گويند.
فعلاً برج هاي اين قصر
فرو ريخته و قسمت هاي ديگر ساختمان آن نيز خساره مند گرديده است.
معرفی چند جای تاریخی
خلم( تاشقرغان)
آبدات و آثار تاریخی
خلم
خلم شهر قدیمه و باستانی
است که عمرانات و آبادی های فراوانی در مرکز و محلات آن اعمار و از شهر های متمدن
دنیای قدیم پنداشته میشود اکثرا آبادی ها عمرانات اطراف و نواحی آن مطابق سیاست
نظامی دولت های باختر در مقاطع گوناگون زمانه ها احداث و آباد گردیده و هر کدام
بانام و نشان ویژه از دوران عظمت و جلال این شهر باستانی حکایت میکند با تأسف این
حصار های تاریخی بمرور زمان با تهاجم کشورگوشایان بیگانه و سلاطین ماورای اکسوس و
سیر دریا آسیب دیده و به تل و تپه های مخروبه تبدیل یافته اند. چنانچه در 25
کیلومتری شمال خلم آثار مخروبه ی این قلاع ها و حصارها بنام های قوش تپه ، شورتپه
، زرکمرتپه ، چترآباد ، شهر بانو ، قلعه چه ، کهنه مسجد ، استخوان زار ، کشمش
خانه و غیره موجود است که تاکنون در تعداد ازین حصار های مخروبه کاوش های باستان
شناسی طور حرفوی و بعضا بصورت غیر فنی توسط اهالی محل صورت گرفته ویک مقدار آثار
قیمتی نیز از آنها کشف گردیده است که برسوابق تاریخی و قدامت باستانی این محلات
دلالت میکند اینک ما پای خرابه های عده ی ازین آبدات تاریخی بحکایت مینشینیم و به
تشریح سوابق پاره ی ازین آبدات تاریخی از جمله شهربانو، بالا حصار ، کهنه خلم ،
شورتپه ، تیم سرپوشیده و باغ جهانما تا جاییکه معلومات مستند موجود است می پردازیم .
شهر بانو:
یکی از آثار تاریخی
مهم منطقه باستانی خلم شهر بانو است که در 18 کیلومتری شمال شهر تاشقرغان واقع شده
است . گرچند مرور ایام و دست تطاول حوادث شهر مذکور را کاملا تخریب و به تل و تپه
های خاکی تبدیل نموده است اما اسناد و روایات تاریخی بیان گر آن است که تپه های
مذکور نشانه از شهر تاریخی بزرگیست که بنا بر شهادت آثار مکشوفه چار هزار سال
قدامت تاریخی داشته و توسط زنی بنام بانو که بانی و موسس آن بوده اعمار گردیده و
امور آن توسط این زن رسیدگی میشده است شواهد تاریخی دلالت میکند که شه بانو حاکم
ظالم بوده است چنانچه نهر تاریخی شمال خلم که از نواحی قلعه زال قندز تا مزار شریف
بطول 116 کیلومتر کشیده شده و نواحی خلم را سر سبز و شاداب می ساخته بنام نهر ظلم
آباد مسمی شده که هنوز هم بهمین نام معروف است ، بر ظلم شه بانو دلالت می کند.
قرار نوشته کتاب تاریخ افغانستان تأ لیف استاد احمد علی کهزاد تجسسات باستان
شناسانه در افغانستان از سال 1936 به این طرف در زمان حاکمیت ظاهر شاه توسط هیات
های باستان شناسی فرانسوی درمخروبه های شهر بانو و محلات اطراف آ ن صورت گرفته و
بعضی اوقات بصورت غیر فنی اهالی محل نیز بکندن کاریهای در منطقه پرداخته اند که در
نتیجه این کاوش ها از مخروبه های شهر بانو بعضی پارچه های نفیس سفالین و شیشه ای ،
احجار کریمه ، مهره ها و مسکوکات قدیمه و مجسمه ها بخصوص مجسمه های سفالین "
اناهیتا" رب النوع مادر که از لحاظ قدامت تاریخی ارزش ویژه دارد بدست آمده
است.
متن های نوشته شده
کتاب متذکره میرساند که شهر بانو منطقه باستانی و تاریخی است که قدامت تاریخی آن
باستناد کشف مجسمه های اناهیتا بدوره های قبل التاریخ یا معاصر آبادانی شهر بلخ
مطابقت می کند یعنی دوره های قبل از آغاز مهاجرت های کتلوی آریایها از باختر هزاره
چهارم پنجم قبل از میلاد.
بازار سرپوشیده خلم (
تیم کلاه فروشی خلم ):
یکی از آثار قدیمی خلم
بازار سرپوشیده یا تیم کلاه فروشی آن است که در زمان حاکمیت اشترخانی ها آخرین
دوره تیموری 1599-1785 م با بعضی ساختمان های دیگر از قبیل بالا حصار ، مسجد جوار
تیم اعمار گردیده است تیم کلاه فروشی خلم که به صورت یک قلعه ای مستحکم در وسط
بازار شهر اعمار گردیده از جهت مرکزیت و استحکام و طرز ساختمان خود اهمیت خاصی
داشت قسمت داخلی تیم از دو خیابان متحدالمرکز دایروی تشکیل گردیده که یکی آن صفه
کرکزی و دیگرش باتشکیل یک دایره وسیعتر گنبد مرکزی را احاطه نموده این دوخیابان
توسط دو جاده قطع گردیده که تیم را به چهار قسمت مساوی تقسیم نموده است دورادور
صفه مرکزی و دایره وسیعتر گنبد مرکزی دکان های متعدد اعمار شده تمام این رسته ها مسقف
بوده گنبد های محکم بالای آنها آباد گردیده است گنبد وسطی تیم یک گنبد بزرگ و خیلی
ها مجلل بوده که از نقاشی ها و اسلوب معماری دوره ی تیموری کشورما حکومت می کند
علاوه براینکه سقف آن منقش است با تعداد ( 201) پیاله جانان و نلبکی چینی مزین
گردیده که احتمالا از ولایات " کاشغر" ترکستان ولایت خود خلق
چین آورده شده که به زیبای آن افزوده است. رسته های تیم توسط دروازه های بزرگ و
مستحکم که به جاده های بازار اطراف تیم اتصال میابد محافظت و حراست میشود این
دروازه ها هنگام شب قفل و مسدود میگردد و حصار مستحکم را تشکیل میدهد . بازار
سرپوشیده خلم نسبت شهرت تاریخی وشکل ویژه ساختمانی خود از بهترین محل تورستیک
منطقه بحساب میرود سیاحین همواره از آن دیدن میکند تیم مذکور در فصل تابستان نهایت
جای سرت و در موسم سرماه جای بسیار مناسب بوده است . مراقبت این محل تورستیک نهایت
ضروری پنداشته میشود با تأسف یاد آورمیشوم که تیم مذکور در جریان بحران ده سال
اخیر بکلی منهدم و ازبین رفته به تل خاکی مبدل گردیده است.
از آنجاییکه بازار
سرپوشیده ی خلم یکی از مفاخر تاریخی کشور و از مواضع عمده تورستیکی منطقه اسلامی
افغانستان پنداشته میشود تا در راستای بازسازی و نوسازی مفاخر تاریخی بالوسیله ی
وزارت های اطلا عات و فرهنگ و وزارت شهر سازی ودهات در اعمار مجدد آن اقدام نمایند
البته بازار های سرپوشیده نظیر آن که در شهر بخارا و سمرقند در کشور همجوار
ازبکستان و همچنان در کشور هالند موجود است بهترین رهنمود کاری آنها خواهد بود.
باغ جهان نما:
در جنوب غرب شهر
تاشقرغان ( خلم ) در دامنه های تپه های کوه کنج باغ بزرگ بنام باغ جهان آرا یا باغ
جهان نما احداث گردیده که در سمت جنوب باغ مذکور قصر مجلل و با عظمتی جلب توجه
میکند که یکی از بناهای شکوهمند تاریخی صفحات شمال کشورها پنداشته میشود و از شهرت
خوبی بر خوردار است . کتاب تاریخ جدید درسی مکاتب چاپ دوره کودتا در صفحه 84 خویش
در مورد باغ جهان نما چنین می نویسد . " امیر عبدالرحمن خان تاشقرغان را
بسیار خوش داشت او در سال 1232 خورشیدی حاکم آنجا مقرر شد در سالهای بعد امیر عبدالرحمن
خان چندین دفعه به تاشقرغان رفت و یک قصر قشنگی را در آنجا آباد کرد در اطراف این
قصر یک باغ کلان است که این باغ به نام باغ جهان نما یاد می شود. " به استناد تحریر فوق میتوان توضیح داد که باغ جهان
آرا یا جهان نما و عمارت با شکوه آن در عصر امیر عبدالرحمن خان در سال 1236
خورشیدی اعمار گردید است عمارت باغ قسما یک طبقه و قسما دو طبقه بوده از فن معماری
و ظرافت کاری معماران ماهر دوصد سال قبل وطن ما حکایت می کند در ساختمان تعمیر در
دو جناح شرقی و غربی آن دو سالون بزرگ طعام موجود بوده طرف جنوب قصراتاق های
استراحت حمام و تحویل خانه قرار دارد تعمیر مذکور دارای پنچ تاکوی بوده دو اتاق آن
بسمت پیش روی و سه تاکوی دیگر بسمت عقبی تعمیر واقع شده تاکویها هر کدام دو راه
زینه دارند در دو جناح شرقی و غربی تعمیر دو دیده بان محافظین در دو کاسه برج های
آن قرار داشته که گلدسته ی جانب غرب آن تخریب و گلدسته ی شرقی آن نیمه تخریب و
قسما سالم مانده است باغ مذکور ساحه (70) جریب زمین را احتوا نموده حوض عریضی
مستطیل شکل در صحن باغ پیش روی قصر جلب توجه میکند قرار روایت معمرین و محاسن
سفیدان شهر خلم بعد از تکمیل عمارت و دیوار های احاطه ی باغ محفل مجللی در قصر باغ
تدویر یافت و امیر عبدالرحمان خان در آن اشتراک و عمارت باغ را افتتاح نموده در
جریان صحبت بمتنفذین و محاسن سفیدان شهر اکیدا هدایت داد تا درچمن های باغ درخت
های میوه دار غرس نمایند که تا سفر مجدد امیر درختان آن میوه بار آورند تا امیر در
جریان سفر مجدد از آن تناول نمایند متنفذین شهر بمنظور تحقق عاجل این امر درختان
کلان میوه دار را از باغ های خود بباغ جهان نما طوری انتقال و غرس نمودند،که
درختان مذکور در جریان همان سال میوه بار آورد.
چمن های باغ با انواع
درختان میوه دار تزیین گردیده است علاوتا درختان ناجو و سرو در اطراف خیابان مرکزی
آن بطراوت و سرسبزی باغ افزوده و به جاده های آن نمای خاص بخشیده است باغ و عمارت
شکوهمند آن در طول دوران حیات خویش گاهی بصفت مهمانخانه دولتی و زمانی هم بصفت
عمارت لیلیه ی شاگردان لیسه ی رشدیه و زمانی هم بصفت دفتر ادارات و موسسات دولتی و
در دوران بحران قرارگاه قومندانان جهادی و در زمان دولت اسلامی به وزارت اطلاعات و
فرهنگ تعلقیت یافته کتابخانه خلم در آن انتقال داده شده دیوارهای احاطه ی باغ با
قسمتی از عمارت آن تخریب گردیده به ترمیم مجدد نیازمندی شدید احساس می شود که در
صورت عدم توجه عمارت تاریخی باغ ممکن است کاملا تخریب گردد. قابل تذکر است بعد
ازینکه در سال 1383 باغ جهان نما به وزارت اطلاعات و فرهنگ تسلیم داده شد بالاثر
توجه آن مقام موزیمی در آن تاسیس گردید که بیشتر از ( 70) اثر تاریخی از دوره های
یونان و باختری ، کوشانی ها و دوره های اسلامی و سکه های شاهان معاصر در آن موجود
است.
نوت: بعد از چاپ کتاب خلم در درازنای تاریخ تغییرات در باغ
جهان نما رونما گردید اطلاعات و فرهنگ بودیژه هنگفت را بخاطر ترمیم باغ اختصاص
دادند ، 10 گارد امنیتی اما آنچنان کار یکه میشد نشده تعداد کاریگار بسیار کم، کار
بکندی پیش میرود توجه به کتابخانه که داخل باغ است نمی شود از بودجه کسی خبر ندارد
.
فلسفه نام گذاری خلم
پوهاند دوکتور محمد
حسین یمین در کتاب قیمت دار خویش ( افغانستان تاریخی فلسفه نام گذاری شهرها، شهرک
ها، کوه ها و دریاها) در مورد فلسفه نام گذاری خلم چنین می نویسد " یکی از
وجه تسمیه شهرک خلم بنام بانی و موسس این شهر ارتباط میگیرد که گویند زنی بدین نام
ملکه شهر بوده است چنانچه ساحه از خلم هنوز هم بنام شهر بانو منسوب به ملکه این
نواحی است طوریکه از قراین بر میآید شه بانو حاکم ظلم بوده است از همین جا ست که
گفته اند این سرزمین به ده فرعون هم اشتهار داشته است از جانب دیگر نهر تاریخی
شمال خلم که از قندز الی مزارشریف بطول یکصدو شانزده کلیومتر کشیده شده و نواحی
خلم را سر سبز و شاداب میساخته بنام نهر ظلم آباد هنوز هم معروف است که آن هم دال
بر ظلم شه بانو است ." چون یکی از معانی واژه
خلم خشم، قهر و غضب را میرساند نسبت قهر ، خشم و ظلم بی نهایت بانی و مؤسس این شهر
آن را به خلم نامگذاری نمودند.
از طرفی هم درۀ سر سبز
تنگی و کوه های بزرگ و مرتفع اطراف آن از سالیان متمادی محل بود و باش و خوابگاه
آهوان و بزان کوهی بوده است ، چنانچه کوه بزرگی که از تنگی خلم جانب شرق تا نواحی
بغلان امتداد دارد بنام کوه تکه زار خوانده شده است که در اصطلاح محل تکه ( به فتح
ت و ک) بزنر کوهی را میگویند و پسوند ( زار) محل بودو باش آهوان را میرساند بی جهت
نیست اهالی محل نسبت کثرت وجود آهوان این منطقه را بنام خلم نامگذاری نموده اند چه
یکی از معانی واژۀ خلم خوابگاه آهوان میباشد.
دیگر اینکه خاک و گل
منطقه طبیعتا خیلی ها سخت و چسپنده بوده ، در برابر آب مقاومت بیشتر دارد آب به
سختی در آن رسوب میکند که در عرف محل آن را ( سقز) می نامند و در کلالی کار برد
بیشتری دارد همین امر عامل دیگری نام گذاری منطقه می تواند باشد. زیرا یکی از معانی واژه خلم گل تیره و چسپنده است.
علاوتا خصوصیت مهمان نوازی ، جوانمردی و عطوفت جبلی باشندگان این خطه باستانی که
در تاریخ شهرت بسزایی دارد عامل دیگری نامگذاری منطقه پنداشته میشود، داکتر
عبدالحسین سعیدیان در کتاب( شهرهای جهان شهر های بلند آوازه که دنیا را تغییر داده
اند) در مورد تاشقرغان چنین می نویسد " محل قدیمی تاشقرغان که کهنه خلم نام
دارد در 10 کیلو متری بخش شمالی در اراضی کم آب و علف قرار گرفته است از آن جا که
غارت گری و چپاول ازبک های کتغان حد و مرزی نمیشناخت در نیمه دوم قرن هژدهم شهر
تخلیه و بدامنه کوهستان در محل کنونی تاشقرغان به پشت دژ و بارویی مستحکم انتقال
یافت یکی از دلایل که علاقه محققان را بدین نقطه جلب کرده است همانا گنجینه های
فرهنگی و سنتی است که از نسل های پیشین در کشور پر آشوبی چون افغانستان دست نخورده
باقی مانده است."
پوهاند دوکتور محمد
حسین یمین در کتاب ( افغانستان تاریخی) در مورد فلسفۀ نامگذاری تاشقرغان چنین می
نویسد" ... اما تاشقرغان واژۀ ترکی است که بعد ها به این ناحیه داده شده است
و آن مرکب است از تاش به معنی سنگ در اول واژه ها بدین معنی می پیوندد و در آخر
کلمه ها معنی اشتراک را رساند چون خواجه تاش به معنی غلامان یک بادار در واژۀ تاشقرغان
از تاش معنی سنگ منظور است جزء دوم آن قرغان که ممکن قرقان بوده باشد که جمع قرق (
نگاهبان) است به معنی ممنوع برای اکثر بغیر زا عدۀ معدودی چون تاشقرغان دارایی
تنگی کوچکی است با عرض در حدود 40 متر بوده درۀ مهم سوق الجیشی را تشکیل میداده
است ممکن بعضا باسنگ های بسته شده ممنوع العبور تجویز می شده است. بدین گونه
تاشقرقان باپیوند جمع و نسبتی تاشقرقان گفته شده است که به مرور زمان تاشقرغان شده
است هم چنان واژه قرغان د رقزقرغان " قله دختر " در تردمباش پامیر
" قلعه " معنی شده است که بدین گونه تاشقرغان عبارت است از قلعه سنگی آن
هم بجهتی که این تنگی سراسر از سنگ است ..." چنانچه اسکندر و همراهانش هنگام
فتح آریانا دره تنگی خل را دروازه سنگی هندوکش نامیدند.
باید تصریح کرد که
دانشمندان محترم پوهاند دکتور محمد حسین یمین فلسفۀ نامگذاری تاشقرغان را از لحاظ
واژه شناسی بصورت دقیق وعلمی توضیح داده اند که در صحت آن تردیدی نمی توان کرد اما
تا جایی که از نوشته های دیوار ، رواق های عمارت مدرسه امیر قلیچ علی بیگ و مدرسه
میر والی محمد امین بیگ بر میاید که بالاحصار، تیم کلاه فروشی، و رسته های
سرپوشیده بازار تاشقرغان در زمان حاکمیت اشترخانی ها آخرین دوره تیموری ( ولی محمد
خان ، ندر محمد خان، سبحان قلی خان و عبدالله خان (1599-1789م) هم چنان مدرسه
چهارسوق ، مدرسه خشتی پل های رواقی بالای دریای خلم ، حمام شهرداری در دوران
حاکمیت امیران ( عادل بیگ، امیر قلیچ علی بیگ و میروالی محمد امین بیگ 1773-1863م)
ساخته شده چنانچه بالای محراب سقف گنبد مدرسه میروالی محمد امین بیگ سروده قاسم
خواجه متخلص به نقیب منشی میروالی محمد امین بیگ به خط جلی توسط خطاط مشهور نجم
الدین مرادی چنین تحریر گردیده.
میر محمد امین والی
والا تبار
شاه سکندر حشم میر
سلیمان سریر
خسرو فرخ نژاد کرد بنا
از کرم
خانقه ی با صفا مدرسۀ
بی نظیر
پنچهزار اشرفی صرف
بکارش نمود
خاص برای خدا آن شۀ
بیضا ضمیر
یافت دو تاریخ را فکر
نقیب جزین
مدرسۀ اهل فضل مدرسۀ
دل پذیر
طوریکه قبلا تذکر
دادیم دانشمند محترم دوکتور عبدالحسین سعیدیان در کتاب ( شهرهای جهان شهرهای بلند
آوازه که دنیا را تغییر داده) علت تخلیه محل قدیمی تاشقرغان " کهنه خلم
" و انتقال آن را بدامنۀ کوهستان در محل کنونی پشت دژ و بارویی مستحکم غارت
گری و چپاول بی حد و حصر ازبک های کتغان دانسته اند که این خود عامل عمدۀ آن
پنداشته می شود بنا اهالی شهر در محل جدید برای صیانت و حراست بیشتر شهرو شهر
نشینان از تعرض دشمنان و چپاولگری غارتگران در ساختمان دژ و باروها از سنگ بیشتر
کار گرفته اند حصارها و قلاع مقاوم و مستحکم این شهر سنگ کاربرد بیشتری یافته بود
زمام داران وقت که مسلما بیگها و خوانین ترک بودند آنرا تاشقرغان نامگذاری نمودند
که بمعنای حصار سنگی است چه تاش درلسان ترکی سنگ را میرساند و قرغان هم حصار و
قلعه را .
گرفته شده : از کتاب
خلم در درازنای تاریخ.
مولف: قاضی عبدالحی
تاشقرغانی.
باغ جهان نما:
در جنوب غرب شهر
تاشقرغان ( خلم ) در دامنه های تپه های کوه کنج باغ بزرگ بنام باغ جهان آرا یا باغ
جهان نما احداث گردیده.
که در سمت جنوب باغ
مذکور قصر مجلل و با عظمتی جلب توجه میکند که یکی از بناهای شکوهمند تاریخی صفحات
شمال کشورها پنداشته میشود و از شهرت خوبی بر خوردار است . کتاب تاریخ جدید درسی
مکاتب چاپ دوره کودتا در صفحه 84 خویش در مورد باغ جهان نما چنین می نویسد .
" امیر عبدالرحمن خان تاشقرغان را بسیار خوش داشت او در سال 1232 خورشیدی
حاکم آنجا مقرر شد در سالهای بعد امیر عبدالرحمن خان چندین دفعه به تاشقرغان رفت و
یک قصر قشنگی را در آنجا آباد کرد در اطراف این قصر یک باغ کلان است که این باغ به
نام باغ جهان نما یاد می شود. " به استناد تحریر فوق
میتوان توضیح داد که باغ جهان آرا یا جهان نما و عمارت با شکوه آن در عصر امیر
عبدالرحمن خان در سال 1236 خورشیدی اعمار گردید است عمارت باغ قسما یک طبقه و قسما
دو طبقه بوده از فن معماری و ظرافت کاری معماران ماهر دوصد سال قبل وطن ما حکایت
می کند در ساختمان تعمیر در دو جناح شرقی و غربی آن دو سالون بزرگ طعام موجود بوده
طرف جنوب قصراتاق های استراحت حمام و تحویل خانه قرار دارد تعمیر مذکور دارای پنچ
تاکوی بوده دو اتاق آن بسمت پیش روی و سه تاکوی دیگر بسمت عقبی تعمیر واقع شده
تاکویها هر کدام دو راه زینه دارند در دو جناح شرقی و غربی تعمیر دو دیده بان
محافظین در دو کاسه برج های آن قرار داشته که گلدسته ی جانب غرب آن تخریب و گلدسته
ی شرقی آن نیمه تخریب و قسما سالم مانده است باغ مذکور ساحه (70) جریب زمین را
احتوا نموده حوض عریضی مستطیل شکل در صحن باغ پیش روی قصر جلب توجه میکند قرار
روایت معمرین و محاسن سفیدان شهر خلم بعد از تکمیل عمارت و دیوار های احاطه ی باغ
محفل مجللی در قصر باغ تدویر یافت و امیر عبدالرحمان خان در آن اشتراک و عمارت باغ
را افتتاح نموده در جریان صحبت بمتنفذین و محاسن سفیدان شهر اکیدا هدایت داد تا
درچمن های باغ درخت های میوه دار غرس نمایند که تا سفر مجدد امیر درختان آن میوه
بار آورند تا امیر در جریان سفر مجدد از آن تناول نمایند متنفذین شهر بمنظور تحقق
عاجل این امر درختان کلان میوه دار را از باغ های خود بباغ جهان نما طوری انتقال و
غرس نمودند،که درختان مذکور در جریان همان سال میوه بار آورد.
چمن های باغ با انواع
درختان میوه دار تزیین گردیده است علاوتا درختان ناجو و سرو در اطراف خیابان مرکزی
آن بطراوت و سرسبزی باغ افزوده و به جاده های آن نمای خاص بخشیده است باغ و عمارت
شکوهمند آن در طول دوران حیات خویش گاهی بصفت مهمانخانه دولتی و زمانی هم بصفت
عمارت لیلیه ی شاگردان لیسه ی رشدیه و زمانی هم بصفت دفتر ادارات و موسسات دولتی و
در دوران بحران قرارگاه قومندانان جهادی و در زمان دولت اسلامی به وزارت اطلاعات و
فرهنگ تعلقیت یافته کتابخانه خلم در آن انتقال داده شده دیوارهای احاطه ی باغ با
قسمتی از عمارت آن تخریب گردیده به ترمیم مجدد نیازمندی شدید احساس می شود که در
صورت عدم توجه عمارت تاریخی باغ ممکن است کاملا تخریب گردد. قابل تذکر است بعد
ازینکه در سال 1383 باغ جهان نما به وزارت اطلاعات و فرهنگ تسلیم داده شد بالاثر
توجه آن مقام موزیمی در آن تاسیس گردید که بیشتر از ( 70) اثر تاریخی از دوره های
یونان و باختری ، کوشانی ها و دوره های اسلامی و سکه های شاهان معاصر در آن موجود
است.
نوت: بعد از چاپ کتاب خلم در درازنای تاریخ تغییرات در باغ
جهان نما رونما گردید اطلاعات و فرهنگ بودیژه هنگفت را بخاطر ترمیم باغ اختصاص
دادند ، 10 گارد امنیتی اما آنچنان کار یکه میشد نشده تعداد کاریگار بسیار کم، کار
بکندی پیش میرود توجه به کتابخانه که داخل باغ است نمی شود از بودجه کسی خبر ندارد
همه چیز از من نفرت
دارد!
چه کنم ؟
او را دوست دارم !
دوست داشتن کو گناه
نیست.
آخر یک آدمم!
هرشب برایش پیام روان
میکردم که تورا دوست دارم ، بی تو زندگی کرده نمیتوانم ، شب و روز از غمت خوابم
نمی برد.
اما برعکس پیام من ،
جوابش این بود ، من از تو نفرت دارم ، من بدون تو زندگی کرده می توانم ،
از اینکه جوابش میرسید
خوش میشدم ، یک سال این ماجرا جریان داشت ، پیام روان میکردم که دوستت دارم .
اما! آن بت نازنین ،
گل اندام همان جواب همیشگی من از تو نفرت دارم را روان میکرد.
خوش میشدم ازاینکه
پیامم را میخواند،
شب عید بود برایش پیام
روان کردم که عزیزم دوستت دارم ، عیدت مبارک ، چیزیکه در دل داشتم نوشتم ، هردفعه
که پیام روان میکردم جواب میداد من از تو نفرت دارم اما این بار جوابش نداد.
من خوش شدم که حرف های
دلم را قبول کرد.
هرشب از غم و درد او
خوابم نمیبرد اما این بار از خوشی خوابم نبرد و منتظر بودم که نماز صبح را ملا
اذان بدهد.
صبح شد نماز را خواند
م .
پیش روی مسجد صفحه
بود، روی آن نشستم ،چنند لحظه بعد از دروازه حویلی شان بر آمد ، نزدیکش رفتم
همینکه رو برو شد یک دفعه دهانش را باز نمود و بگفتن شروع کرد ، من از تو نفرت
دارم ، من از تو نفرت دارم ، معنی نفرت دارم را می فهمی یا نمی فهمی .
من خشک مانده بودم و
چیزی گفته نتوانستم و دوباره بالای صفحه مسجد آمدم همان جا نشستم ، به ساعت نگاه
کردم ساعت آهسته ، آهسته به طرف 9 بجه شدن میرود و بچه ها لباس های عیدی خود را
پوشیده به طرف مسجد میروند و چند تا دوستانم به طرف من آمدن گفتن تو لباست را
نپوشیدی ،تو نماز نمی ری ده بجه نماز را می خواند بریم که نا وقت میشود .
گفتم نه شما بروید مه
این عید نماز نمیخوانم .
و دوستانم اسرار کردند
ومرا به زور به طرف مسجد بردند، نماز را خواندم ، بعد از نماز همه عید مبارکی
میکردند ، من از زیر ، زیر دیوار به طرف خانه آمدم ، هر قدم بالا میکردم تک ، تک
قدم هایم صدا میزد که من از تو نفرت دارم ، عرق از سر و رویم سرازیر میشد و زبانم
به کامم چسپید و نزدیک نل آب خودرا رساندم خواستم آب بنوشم آب خشک شده بود ، قطره
، قطره می آمد حساب کردم چهارده قطره آب در دستانم جمع شد میخواستم بنوشم که در
روی آن نوشته شد که من از تو نفرت دارم .
من با بسیار قهر غضب
آب را نوشیدم و به آواز بلند صدا زدم که چرا همه چیز از من نفرت دارد ، به هوش شدم
و افتیدم....
شعر مورد خلم
خلم مارا نام دیرین
افتخار بوده است
نزد ارباب قلم هم
اعتباری بوده است
خلم تاریخی دوباره
صاحب تاریخ شد
( امتیازش صد هزاران
شاهکاری بوده است)
تیم مشهورش نگر با سقف
پر نقش و نگار
صاحب بالا حصار و برج
و باری بوده است
شهر پرفیضش زعلم و
دانش و اهل ادب
هم ز اوج معرفت هم چون
بهاری بوده است
از صنایع و زهنر تعریف
کردن لاف نیست
هرقدر توصیف ما یک از
هزاری بوده است
جاده هایش قیر و اسفلت
و صفا از گرد خاک
برق و تانگ و حیرتانش
یاد گاری بوده است
مرمانش صاحب جود و سخا
مهمان نواز
شیر و قیماقش و کماچش
نامداری بوده است
روغن زرد و شکر در چهره
سمبوسه اش
در محافل رونق افزا
گیر و داری بوده است
جوش روغن قتلمه بر
احترام دوستان
ناشتای صبح را خوش
واره داری بوده است
سیب رخش نازک و زرد
آلوی قیسی و ناک
برطبیعت ها گواراهم
اناری بوده است
رنگ و بوی لذت شفتالوی
آقولیش
خوشتر از اوصاف روی
گلعذاری بوده است
طایفی و هم حسینی کلک
عاروسش بود
دلپذیر انجیر تازه
بیشماری بوده است
بسکه مطبوع است "
امیری خربوزه " برهر مزاج
نام شیرینش به هر شهر
و دیاری بوده است
کاغذی بادام نامی زیب
بیشقابش نگر
نام ستاربای و سیرش
هزاری بوده است
راحت جسم و وجود تازگی
قلب ها
ماس شیرین و لطیفش مزه
داری بوده است
آب صافش کز دل سنگ و
جغل آید بیرون
در کنار رود بار و
کوهساری بوده است
باغ باغستان سر سبزش
عجب خوش منظر است
آب جوی و سایه بید و
چناری بوده است
دشت هموارش که تا آمو
رسیده حد او
چشم امیدش به زرع و
آبیاری بوده است
صاحبان قدرت اینجا
مالک املاک شد
بر غریب و بی نواهم
وقت یاری بوده است
از دل غمدیده ی بیچاره
آه و حال پرس
از خدایش عاقبت امید
واری بوده است
(واسلا) تو خاطر خاصان
باین معطوف ساز
کز جوانان وطن هم انتظاری بوده است
All reactions:
55
مردم
[ویرایش]
این شهر با
اکثریت فارسی زبان مردم تاجیک شناخته هستند. ازبکها
و عرب های پارسی زبان اقلیت های کوچکتر را در شهر و منطقه تشکیل می دهند. پشتون ها
اقلیت کوچکی را تشکیل میدهند و تقریباً در هفت روستا زندگی میکنند بیشتر آنها در
شهر خلم زندگی میکنند. پیرو دین اسلام و در مذهب حنفی هستند.
قصر جهاننما
[ویرایش]
کاخ جهاننما در خلم، ساخته شده به سبک هندی در قرن نوزدهماین کاخ توسط عبدالرحمن خان تأسیس گردید و هلندیها آنرا دوباره مرمت نمودند.
کاخ جهاننما در
حومه جنوبی خلم نزدیک بزرگراه حلقوی واقع شده است و ابتدا در سال ۱۸۹۰ توسط امیر
عبدالرحمن خان ساخته شده است. در سالهای ۱۹۷۴ و ۱۹۷۶ در زمان ریاست جمهوری محمد داوود خان مرمت
و بازسازی شد. این طرح برای تبدیل کاخ به موزه بود، اما زمین لرزه ای در سال ۱۹۷۶،
با خسارات جدی، مانع از اجرای این طرح شد. در دورههای بعدی درگیری و جنگ داخلی،
خسارات و غفلتهای فراوانی هم به کاخ و هم به باغ قصر وارد شد و از کاخ برای اهداف
نظامی استفاده شد. در سال ۲۰۰۷ میتوان نقشههای اصلی موزه را برداشت و برنامه
میراث جامعه کاخ باغ جهاننما را آغاز کرد. فعالیتهای میراث فرهنگی و برنامه
توسعه هلند برای بازسازی و مرمت
این مکان انتخاب گردیده است. این پروژه ورودی اقتصادی مستقیم برای صنعتگران محلی
را فراهم میکند. تمام مواد مورد نیاز برای کارهای ساختمانی از منطقه اطراف خلم
تأمین میشود، مردم در هر مرحله از توسعه کاخ نقش دارند. بازسازی کاخ جهاننما در
سال ۲۰۱۳ به پایان رسید.[۸]
جستارهای وابسته
[ویرایش]
رود خلم
منابع
[ویرایش]
1.
↑ «جمعیت شهرهای افغانستان: ۲۰۲۱». بنیاد جمعیت جهان.
دریافتشده در ۹ اوت ۲۰۲۱.
2.
↑ ساحه های
باستانی و بناهای تاریخی بلخ اثر صالح محمد خلیق.
3.
↑ خلم (تاشقرغان)
در درازنای تاریخ نوشته قاضی عبدالحی تاشقرغانی به همکاری انجنیر فضل احمد طغیان
چاپ اول مورخ ۱۳۸۷ مطبعه اسد دانش کابل صفحات ۱۶۴ و۱
4.
↑ «ابوعمرو عثمان بن محمد بن احمد خلمی».
5.
↑ «جمالی خلمی».
6.
↑ Chisholm, Hugh, ed. (1911). "Tashkurghan" . Encyclopædia Britannica (به انگلیسی). Vol. 26 (11th ed.). Cambridge University Press.
7.
↑ ساحه های
باستانی و بناهای تاریخی بلخ، اثر صالح محمد خلیق.
8.
↑ «Akvo RSR». rsr.akvo.org. دریافتشده در ۲۰۲۳-۰۸-۱۶.
پیوند به بیرون
[ویرایش]
·
این صفحه آخرینبار
در ۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۴ ساعت ۰۷:۱۸ ویرایش شده است.