۱۴۰۱ بهمن ۱۰, دوشنبه

 
قتل حلاج در سیزده به در
در مطلب پیشین که در بارۀ «تحفۀ نورزوی» نوشتم از یک نکتۀ مهم غافل ماندم.، نکته ای که تا کنون نه خودم و نه کس دیگری به آن توجه کرده بود. بنا به گزارش احمد فاتک حلاج سالها پیش از قتل در نهاوند بوده و در آنجا مراسم نوروز وشادی و رقص مردم و عیدی دادن به یکدیگر را دیده و همانجا هم آرزوی کرده که روزی تحفۀ نوروزی خود را دریافت کند. سیزده سال بعد هم دریافت کرده است. من بارها این داستان را خوانده بودم و عدد سیزده را هم دیده بودم ولی هیچ فکر نکرده بودم که در این عدد یک دنیا معنی نهفته است. خیال می کردم که احمد فاتک فقط خواسته که تاریخ این سفر نهاوند را ذکر کند. همین. ولی نه. عدد 13 در اینجا تمام فلسفۀ خلقت و فلسفۀ مرگ و زندگی را از نظر ما ایرانیان در خودش جمع کرده است.
دو سه روز پیش من نوشتم که نوروز روز آفرینش است و بعضی ها پرسیدند : چه طور؟ ایام نوروز در اسطوره های خلقت برای ما ایرانیان نشانگر مراحل و مراتب آفرینش است و نظیر شش روز هفته در سنت یهودی-اسلامی یا سامی است (6 ضربدر 2). همان طور که خدا همه چیز را بنا بر اسطوره های یهودی در شش روز آفریده است ، در نزد ایرانیان هم خدا همه چیز را در دوازده روز آفریده است. از اول فروردین تا روز دوازدهم. و همان طور که روز سبث در نزد یهودیها روز ختم آفرینش است و خدا دست از کار آفرینش می کشد و دیگر چیزی نمی سازد، چون چیزی نمانده که بیافریند، ایرانیها هم معتقد بودند که روز سیزده روزی است که خدا نمی آفریند. حرکتی نیست. برکتی نیست. سیزده روز سکون است. روز نیستی است. اگر چیزی قرار است نیست و نابود شود روز 13 می شود. اگر زلزله ای می خواهد اتفاق بیفتد روز 13 می افتد. اگر خانه ها قرار است بر سر مردم خراب شود روز 13 خراب می شود. پس همان طور که یهودیها روزهای سبث دست به سیاه و سفید نمی زنند، ایرانیها هم روز سیزده فروردین همه چیز را تعطیل می کنند و می زنند به صحرا. تا اگر سقف خراب شد یا زمین دهان باز کرد آنها در خانه نباشند. صحرا امنیت آنها را تأمین خواهد کرد. اصلا شاید اخر الزمان هم در همین روز 13 اتفق بیافتد. حلاج هم دوازده سال بعد از آن نوروز زنده می ماند و درست پس از 13 سال سرش بالای دار می رود. داستان حلاج و سفر او به نهاوند ( همانجائی که ایرانیان از عربها شکست خوردند) داستانی است سمبلیک و پر رمز و راز، از نوع داستانهائی که مانویها و گنوسی ها می گفتند. تمام اجزاء این داستان معنای رمزی و عرفانی دارد, از جمله عدد سیزده.