۱۴۰۱ بهمن ۲۸, جمعه

 

 
زمانی که در کنفدراسیون دانشجویی در بین سالهای ۱۳۵۴ تا آخرین روز موجودیت آن در تیر ۱۳۵۹‌بودم دوستان و رفقا چه از حکومت شاه چه از لنین و مارکس و مائو و انور خوجه مطالبی را ارائه میدادند بدون اینکه منبع و ماخد ان را دکر کنند و من در جواب مقاله انتقادی فردریک فون هایک، اقتصاد دان مشهور لبنانی الاصل اتریشی را جلوی آنها می‌گذاشتم که منتقد نویسندگان و روشنفکران و تحصیلکردگان خاورمیانه بود که عادت نداشتند مرجع و منبع و استناد و استدلالی برای ادعاها خود ارائه کنند و فقط تنها هنرشان و نشانه روشنفکریشان و خود ارضایی انتللکتوال شان ادعاهای بسیار و گزاف و کم بود.
بدبختی ما از همین فرهنگ ماست که نیاز شدید داریم که روشنفکر و دانشمند و دانش آموخته جلوه کنیم بدون اینکه بالواقع و صادقانه به دنبال دانش و روشنی و حقایق باشیم. اگر این عادت را داشتیم که مجبور باشیم برای هر ادعای و گفته خود منبع و ماخذ و مستند و استدلال آن را نیز ارائه کنیم کمتر خود و دیگران را فریب میدادیم و این بار فلاکت حاصل از غلط ها و اشتباهات و دروغ بر دوش و گردن و پشت مان سنگینی نمی کرد و نابود مان نمیکرد.