۱۴۰۱ تیر ۲۱, سه‌شنبه

آیا تاکنون فکر کرده‌اید زمانی که تهران دارالخلافه شد و فقط چهار محله عودلاجان، چاله میدان، بازار و سنگلج به قریه کوچک تهران رنگ و بوی شهر بخشیده بود کدام محله برای پولدارها بود یا بهتر بگوییم تاجران و پولدارهای تهران در کدام محله ساکن بودند؟ همان موقع با اینکه فاصله طبقاتی در تهران قدیم نیز وجود داشت اما باز هم بیشتر خانواده‌های فقیر و غنی درکنار هم زندگی می‌کردند. با این تفاوت که گاهی ممکن بود در یک خانه بزرگ که بیش از 20 اتاق داشت 20 خانوار، زندگی و در خانه مجاور آن یک خانواده از 20 اتاق استفاده کنند. البته با همه این اوصاف باز هم کوچه‌ها و محدوده‌هایی بودند که فقط مختص پولدارهای تهران بود. بیشتر این کوچه‌ها و گذرها در محله عودلاجان واقع شده بود و با استناد به تاریخ شفاهی تهران و نام‌های به جا مانده از کوچه‌ها می‌توان اثبات کرد که عودلاجان محله ثروتمندان دارالخلافه بوده است. اما چرا عودلاجان محل استقرار ثروتمندان شد؟






محله عودلاجان از قدیمی‌ترین محله‌های تهران است که از غرب به میدان 15خرداد، از شرق به خیابان سیروس، از شمال به چهارراه سرچشمه و از جنوب به چهارراه مولوی منتهی می‌شود. در گذشته وسعت این محله حدود ۱۵۰ هکتار بود. عودلاجان که از چندین کوچه، گذر و محله تشکیل شده بود نسبت به محله‌های دیگر ارتفاع بیشتری داشت و آب نواحی جنوبی تهران از این محله تقسیم می‌شد. «حسین کریمان» درکتاب «تهران در گذشته و حال» می‌نویسد: «این نام متعلق به زمانی است که تهران دهی بود و مردمانش لهجه خاص محلی خود را داشتند؛ لهجه‌ای که ده‌نشینان شمیران داشتند. وجه تسمیه این محله دو مورد است؛ یکی اینکه این محله از دو واژه عود و لاجی تشکیل شده است؛ به دلیل قرار گرفتنش در راسته عطارها. دیگر اینکه در واژه اودلاج، او یعنی آب و دراجیدن یعنی بخش کردن که پسوند مکان است. در کل معنای این واژه یعنی جایی که آب‌های نهر از آنجا تقسیم می‌شود.»



«نصرالله حدادی» تهران‌شناس درباره محله عودلاجان به‌عنوان محله پولدارهای تهران می‌گوید: «برای استنباط اینکه در چه محله‌ای پولدارها زندگی می‌کردند فقط کافی است کوچه‌های صد تومنی‌ها و حاجی‌ها و گذر پامنار و حتی خانه افرادی را که جزو پولدارهای تهران بودند روی نقشه تهران قدیم پیدا کنیم. آن وقت متوجه خواهیم شد که همه این کوچه‌ها و بخشی از گذرها که به بازار ختم می‌شدند در محله عودلاجان قرار گرفته بودند. عودلاجان در دوره قاجار جزو مناطق اعیان‌نشین پایتخت به شمار می‌رفت. مجموعه کاخ گلستان، گذر پامنار، کوچه صد تومنی‌ها و کوچه حاجی‌ها و... در محله عودلاجان واقع شده و افرادی مثل قوام‌الدوله، نصرالدوله، مدرس، مؤتمن الاطباء، امین نظام، عزت‌الدوله، ملک الشعرا و نام‌های آشنای دیگری از عصر قاجار بودند که با این محله پیوند خورده‌اند.»





یک گذر پامنار بود و یک تهران



پامنار یکی از گذرگاه‌های محله «عودلاجان» در شرق ناصرخسرو و شمال خیابان 15 خرداد فعلی بود که به‌صورت بازارچه‌ای به طول هزار و 400‌متر چهارراه سرچشمه را به شبکه بازار متصل می‌کرد. محدوده زمانی شکل‌گیری محله پامنار را باید مقارن با اهمیت یافتن تهران به‌عنوان یک شهر دانست. چون محله پامنار یکی از نخستین محله‌های تهران بود. مهم‌ترین اثر تاریخی موجود در این خیابان و نیز وجه‌تسمیه آن مناره مسجد عولادجان معروف به مسجد و مدرسه میرزا صالح یا آبهرام یا آغابهرام از آثار قرن سیزدهم است. در گذشته، محله پامنار یکی از گذرهای محله عودلاجان بود که به‌صورت بازارچه‌ای دروازه شمیران را به شبکه بازار متصل می‌کرد. پس از توسعه معابر، بازارچه پامنار که مجموعه‌ای شامل کاروانسرا، تیمچه، تکیه، حمام، آب‌انبار، مسجد و مدرسه بود به خیابان پامنار تبدیل شد و بعضی بناهای قدیمی در این تبدیل و توسعه از بین رفت. محله پامنار به‌ویژه در سال‌های ملی شدن نفت به دلیل سکونت آیت‌الله کاشانی در آن محله و‌‌‌‌‌ تردد خواص و عوام به آنجا به یکی از کانون‌های مهم سیاسی تبدیل شد.





پسر حاجی در کوچه حاجی‌ها



کوچه «حاجی‌ها» یکی از کوچه‌های معروف محله عودلاجان بود. اغلب پولدار‌ان تهرانی که آنقدر تمکن مالی داشتند که بتوانند به حج بروند در این کوچه زندگی می‌کردند. قدیم‌ها رفتن به مکه کار سختی بود و آنها که خدم و حشمی داشتند می‌توانستند با اسب و شتر به این سفر طولانی بروند؛ سفری که حداقل دو، سه سال طول می‌کشید.

اما کوچه حاجی‌ها چطور شکل گرفت؟ وقتی ارگ سلطانی بازسازی شد و به دستور ناصرالدین‌شاه تهران عتیق گسترش پیدا کرد و خندق‌های قدیمی پر شدند ‌شاه دستور داد در بافت برخی نقاط شهر تناسب ایجاد شود. او معتقد بود خوبیت ندارد که بین ارگ سلطانی و بناهای اطراف آن تفاوت فاحشی وجود داشته باشد. در واقع باید همسایه‌هایی کنار ارگ سلطانی باشند که متمول‌تر از دیگر افراد عامه جامعه باشند. برای ایجاد تناسب میان ارگ و بناهای مجاور، اشراف و رجال در بخش جنوبی و بازرگانان عمده و صاحب‌نام در بخش شرقی ارگ ساکن می‌شدند. از آنجایی که ما در فرهنگمان به هرکسی که پولدار باشد می‌گوییم «حاجی» مترادف با مایه‌دار و ثروتمند. در واقع همه ساکنان این کوچه حاجی نبودند بلکه تاجر و رجال بودند اما کلمه حاجی برای پولدار‌های تهران استفاده می‌شد.





کوچه صد تومنی‌های اعیان نشین



کوچه «صد تومنی‌ها» در محله عودلاجان نیز جزو محدوده‌های اشرافی محسوب می‌شدند. چون در این کوچه اشخاص متمولی زندگی می‌کردند که قدرت خرید خانه‌های صد تومنی را داشتند. خانه‌های هزار ریالی و گرانی که در بین مردم ضرب‌المثل شده بود که هر کسی پول زیادی داشت و در خانه‌های اشرافی زندگی می‌کرد می‌گفتند که فلانی اهل کوچه صدتومانی است. بیشتر اهالی کوچه صد تومنی‌ها تاجران بازار بودند که فاصله چندانی هم با بازار تهران نداشتند و گاهی با پای پیاده و سوار بر الاغ به بازار می‌رفتند و فقط حساب و کتاب می‌کردند و بعدازظهرها با جیب پر پول به خانه‌های بزرگ اشرافی‌شان بازمی‌گشتند.





خانه‌های بزرگ اشرافی



خانه‌های دوران قاجار که متعلق به اشراف بود با معماری ماهرانه مثل چوبکاری، کاشیکاری‌های بی‌نظیر و آینه‌کاری‌های هنرمندانه و نقاشی‌های خارق‌العاده ساخته شده است؛ از خانه حسین ملک تا خانه میرزا آقاخان نوری و خانه مقدم‌ها و... اما این عمارت‌ها با همه زینت‌های مشعشع معماری داخلی یک ویژگی مشترک داشتند و آن نیز نمای ساده خارجی‌شان بود که قابل مقایسه با طراحی‌های زیبا و پرهزینه داخل ساختمان نبود. در معماری سنتی ما عمده زیباسازی‌ها داخل خانه انجام می‌شد و هرچه به اتاق‌ها و اندرونی وارد می‌شدیم این طراحی‌ها خاص‌تر، متنوع‌تر و چشمنوازتر می‌شد. این در حالی است که بیرون خانه اگرچه بزرگ و وسیع بود اما چشم عابر را خیره نمی‌کرد و بزرگی آن تنها نمایانگر این بود که خانه متعلق به یک خان یا عضو دربار یا تاجر بزرگ است. این حجاب و نقاب را باید در هشتی‌های ابتدایی و ورودی خانه‌ها دید که اجازه رؤیت عمارت از بیرون را نمی‌داد و مانع دید مستقیم از کوچه می‌شد. بنابراین فاصله نمایشی چندانی بین طبقات اجتماعی جامعه دیده نمی‌شد.





بالای شهر، پایین شهر



در دوره قاجار فاصله چندانی بین طبقات اجتماعی وجود نداشت اما بنا به گفته «نصرالله‌حدادی» تهران‌شناس در دوران پهلوی دوم از سال 1320 که فرماندهان و رجال سیاسی دربار به ساخت خانه‌های ییلاق‌ها و بزرگ در حاشیه شمالی و خوش آب و هوای تهران رو آوردند و عمارت‌های بزرگی را ساختند افرادی که دستشان به دهانشان می‌رسید تک و توک خانه‌های خود را نزدیک ییلاقات خانه‌های سران دربار ساختند: «به مرور زمان محله‌هایی مثل فرمانیه، زعفرانیه، اختیاریه، احتشامیه، اقدسیه و... شکل گرفت. همه این محله‌ها به نام درباریان و رجال سیاسی وقت و از همان موقع بود که فاصله بالای شهر و پایین شهر به وجود آمد. هرچند این اتفاق به واسطه حضور آمریکایی‌ها در دربار شکل گرفت و این فرهنگ جدا کردن افراد متمول و فقیر به واسطه نگاه آنها حاکم شد.»





روایت شکر تلخ



یکی از مستنداتی که نشان می‌دهد محله عودلاجان و کوچه حاجی‌های این محله جزو محدوده‌هایی است که پولدار‌های تهران در آن زندگی می‌کنند روایتی است که «جعفر شهری» در کتاب «شکرتلخ» بیان کرده است: «ماه اول پاییز سال 1336قمری و گرمای هوا هنوز بی‌اندازه است. اگرچه لباس چندانی مورد احتیاج نیست ولی فقر و تنگدستی بی‌حساب و قحطی خون آشام از یک سال پیش تاکنون همان پیراهن پاره‌های رقعه بر رقعه دوخته و همان شلوار دریده‌های وصله وصله.... دیده‌ها گود و بی‌رمق و به حدقه نشسته، استخوان‌های‌گونه‌ها برآمده، بدن‌ها لاغر، جسم‌ها ناتوان، چهره‌ها عصبانی، قیافه‌ها گرفته و موها ژولیده، قحطی همه شهر را گرفته است... شهر چون گورستان مساکین شده بود اما در محله عودلاجان تهران کوچه‌ای هست به نام کوچه حاجی‌ها و این اسم کوچه از آن نظر است که ساکنان آن اغلب مردم متمول شهر و افرادی هستند که استطاعت داشته‌اند تا خانه خدا را زیارت و لقب حاجی بر سر نام خود اضافه کنند.» در همان ابتدای این کتاب شهری توضیح می‌دهد با وجود قحطی که در تهران حاکم شده بود اهالی کوچه حاجی‌ها این قحطی و فقر را درک نمی‌کردند و در داستان قید شده است که اهالی کوچه حاجی‌ها از دیدن گرسنگی مردم که در خوردن سگ‌ها و گربه‌ها هم ابایی نداشتند تعجب می‌کردند و با این فقر بیگانه بودند.

سایت شعار سال، با تلخیص و اضافات برگرفته از سایت روزنامه همشهری، تاریخ انتشار 31 تیر 97، کد مطلب: 23898، www.newspaper.hamshahri.org