لوموند: اسرائیل به همان راهی میرود که آمریکا در عراق رفت
«همانطور که آمریکا بعد از حملات تروریستی یازده سپتامبر ۲٠٠۱ با حمایت و همدردی جهانی مواجه شد، اسرائیل هم بعد از حملۀ تروریستی هفتم اکتبر حماس از پشتیبانی عمومی برخوردار گردید. اما آمریکا بعد از اشغال عراق مورد انتقاد و سرزنش قرار گرفت. اسرائیل نیز با ورود به جنگ غزه، بدون اندیشیدن به فردا، حمایتهای بینالمللی را از دست خواهد داد...»
نتشر شده در: : روزآمد شده در
ژان پیر فیلیو، استاد علوم سیاسی که تألیفات متعددی در بارۀ خاورمیانۀ معاصر دارد در روزنامۀ لوموند یادآوری میکند که چگونه حملۀ تروریستی القاعده به برجهای دوقلوی نیویورک در یازدهم سپتامبر سال ۲٠٠۱، جریان تاریخ را دگرگون کرد. او این واقعه را با حملۀ تروریستی هفتم اکتبر حماس به اسرائیل مقایسه میکند. در نیویورک نزدیک به ۳هزار نفر قربانی شدند و در اسرائیل ۱۱۶۳ نفر.
در پی هر دو واقعه، اکثر رهبران سیاسی جهان و البته رسانهها حملات تروریستی را محکوم کردند. چنان که روزنامۀ لوموند در تاریخ ۱۳ سپتامبر ۲٠٠۱، برای ابراز همدردی با ایالات متحده تیتر زده بود: «ما همه آمریکایی هستیم.»
همین نوع واکنشها بلافاصله بعد از حملۀ حماس مشاهده شد. اما در هر دو مورد، جنگی که به آمریکا و اسرائیل تحمیل شد و در آغاز میتوانست مشروعیت «دفاع از خود» را داشته باشد، رفتهرفته به جنگی اختیاری تبدیل شد که به خاطر مقتضیات ایدئولوژیک ادامه یافت.
این دگرگونی در مورد آمریکا بسیار تدریجی بود. در آغاز، ملاعمر رهبر طالبان از استرداد اسامه بنلادن و سایر اعضاء القاعده سر باز زد و بدین ترتیب حملۀ آمریکا و مؤتلفانش به افغانستان دلیل محکمی پیدا کرد. علاوه بر این، بخش مهمی از جنگ علیه طالبان توسط خود افغانها انجام گرفت. اما حدود یک سال بعد، آمریکا با شعار «جنگ فراگیر علیه تروریسم» به خیال فتح عراق افتاد و صدام حسین را به بهانۀ تصاحب سلاحهای کشتار جمعی هدف گرفت. واشنگتن تصور میکرد که از این طریق، ترکیب سیاسی تمامی منطقه را تغییر خواهد داد و «خاورمیانۀ بزرگ» و دموکراتیک را پایهریزی خواهد کرد. حرکت آمریکا از جنگ تحمیلی به سوی جنگ خودخواسته با مخالفت کشورهایی چون فرانسه و آلمان مواجه گشت و در نهایت واشنگتن بدون تأیید سازمان ملل و به تنهایی به جنگ عراق رفت...
ادامۀ ماجرا را همه میدانند. سقوط سریع صدام، فقدان هرنوع سلاح کشتار جمعی در عراق و ازهمپاشیدگی تدریجی این کشور که به پایگاهی محکم برای تروریسم بینالملل تبدیل شد.
اندیشیدن به فردای جنگ
در مورد اسرائیل، عبور از جنگ تحمیلی به جنگ خودخواسته بسیار سریع انجام گرفت. یکی از دلایل، فرصتطلبی بنیامین نتانیاهو و البته نگرش ایدئولوژیک اوست. نخستوزیر اسرائیل خواهان ادامۀ جنگ است تا همچنان رهبر باقی بماند و گرفتار پروندههای قضایی نشود. افزون بر این، نتانیاهو و اعضاء تندرو کابینهاش که اکثریت فلسطینیها را «نازی» میدانند، به دنبال اشغال دوبارۀ نوار غزهاند.
بر خلاف آمریکا که در سال ۲٠٠۱ به فکر جلب همکاری بخشی از نیروهای افغان بود، اسرائیل در سال ۲٠۲۳ کوچکترین تلاشی نکرد تا حداقل تأیید بخشی از فلسطینیها را برای سرکوب حماس به دست آورد. بدین ترتیب، آغاز حملۀ اسرائیل به غزه به نفع فلسطینیان اسلامگرا تمام شد، بخصوص که نتانیاهو حتی احتمال بازگشت تشکیلات خودگردان به غزه را مطلقاً رد میکند.
ژان پیر فیلیو نتیجه میگیرد که اصرار نتانیاهو در نیندیشیدن به «روز بعد از جنگ» احتمالاً همان پیامدهای فاجعهباری را خواهد داشت که یکدندگیهای آمریکا در عراق سال ۲٠٠۳.
عدم دوراندیشی و نوع رفتار آمریکا در عراق سلسله جنگهای بیپایانی را به دنبال داشت که برای ایالات متحده، بعد از زیانها و تلفات سنگین، سرانجام با فتح دوبارۀ کابل توسط طالبان در سال ۲٠۲۱ پایان یافت. اما آمریکا دارای منابع و ذخائر عظیمی است که اسرائیل برای پرداخت بهای اشتباهاتش در اختیار ندارد.
ژان پیر فیلیو مقالۀ خود را با لحنی نصیحتآمیز به پایان میبرد و مینویسد: «همانطور که دوستان واقعی ایالات متحد آمریکا در سال ۲٠٠۳ به این کشور هشدار دادند و واشنگتن را از دیوانگی اشغال عراق برحذر داشتند، دوستان حقیقی اسرائیل نیز باید امروز این کشور را از ادامۀ روند ویرانگر جنگ برحذر دارند.»