۱۳۹۵ شهریور ۸, دوشنبه

مداخل مخزن الادویه عقیلی خراسانی (چهاردهم) 2

بطیخ . [ ب ِطْ طی ] (ع اِ) صاحب قاموس گوید هرچه بر روی زمین پهن شود. (آنندراج ). هرچیز شبیه بخربزه : و ان اخرج شحمه [ شحم الحنظل ] من بطیخه نقصت قوته سریعاً. (ابن البیطار). کدو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نوعی از کدو (یقطین ) است که بالارونده نیست ولی مانند رشته هایی بر زمین گسترده شود.(از اقرب الموارد). || خیار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || خربزه و مانند آن . بطیخه ، یکی . (منتهی الارب ) (غیاث ) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء). خربزه که میوه ای حاصل از یک بوته است . (فرهنگ نظام ). لغت رومی است ، بفارسی خربزه نامند و بیونانی قابش . بهترین او شیرین کم آب نازک بی جرم است و بهترین ناشیرین او ملیون* است که خربزه  گرمک باشد. (از تحفه ). و رجوع به ترجمه  صیدنه و مفردات ابن بیطار و تذکره  ضریر انطاکی شود.
- دارالبطیخ ؛ محله ای در اصفهان . (ناظم الاطباء). و رجوع به همین کلمه شود.
* ملیون . [ ] (اِ) خربزه  گرمک است . (فهرست مخزن الادویه ) (تحفه حکیم مومن ). رجوع به ملونیا** شود.
** ملونیا. [ م ُ ] (اِ) به لغت سریانی خیار دراز را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بطیخ طویل . (ابن البیطار). مقلونیا خوانند و آن خربزه  دراز بود به شیرازی آن را گل قنده خوانند و آن مانند خیارزه بود. (اختیارات بدیعی ). در برهان آمده است که ملونیا به لغت سریانی خیار دراز را گویند. ظاهراً این کلمه همان ملو لاتینی است و مقصود از خیار دراز نیز خربزه است ، چه خربزه نیز از طایفه  خیار است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). از یونانی ، مِلونیا (خربزه ). مقایسه شود با ملون (خربزه ) فرانسوی . (حاشیه  برهان چ معین ). رجوع به مقلونیا*** شود.
*** مقلونیا. [ م َ ] (اِ) به سریانی خیار دراز راگویند. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ملیون است که خربزه  گرمک باشد. (تحفه  حکیم مومن ). ملونیا گویند. (اختیارات بدیعی ). و رجوع به ملونیا شود.
//////////
بطّیخ:

هو القثّاء النّضج الذی اصفرّ، و هو من جنس الیقطین، و الیقطین کلّ نبلت لا یقوم علی ساق لکنه یمتدّ علی الأرض حبالا، و هو خمسة أنواع:
ریفیّ و هو المستطیل، و یسمّی هذا النوع (نط) سملایا (ی) ملونیا، و هذا هو- عند العامة- بطیخ علی الحقیقة، و منه الفلسطینی، و هو الدّلّاع و هو البطیخ الهندی و السندی أیضا و الشامی و الشتوی، و یسمّی (بر) أفلسطین، مطرّق، کثیر اللحم، غزیر الماء، و هو ثلاثة أنواع: منه ما له بزر أحمر و ما له بزر أسود، و الثالث هو الحنظل، و من الدلّاع نوع رابع ینبت بصحراء المرابطین قدر الحنطل إلا أن مائیته حلوة عذبة مستلذّة کأن قد مزجت بسکّر، یشربونه فی الحرّ فیبرد أمزجتهم، و یجعلونه فی القرب ممزوجا بالعسل الطیب و دقیق الأقط الجافّ و یترکونه یحمض و یشربونه فیأتی لذیذا جدا، و من نوع البطیخ بطیخ یعرف ب ... و هو عندنا السکّری و العقابی أیضا، و منه الدّمسی- و یقال الدّمشقی- و هو الملون، و هو المعروف عندنا بالهوزنی منسوب إلی قریة عندنا کثیرا ما یزرع بها، و منه المصری، و هو النّفاح، و الخامس الحنظل، و السادس العلقم فالریفی یسمّی الخربز و الخضف[177]، و هو أنواع کثیرة:
المعناق لطول عنقه، و هو السکّری و العقابی أیضا یتثنّی طرف عنقه کمقار العقاب، و له لحم أصفر طیب الرائحة، حلو الطعم، إلا أنه یبثر الفم و یفسد رائحته، و هکذا یصنع البطیخ کلّه، و منه الجزیریّ لکثرة اتّخاذه بها (أی بالجزیرة الخضراء)، و المرسی و هو المساوری لشبهه بالمساور فی الشکل، و فیه تفرطخ، خشن القشر، أحرش، أغبر إلی الصّفرة. یتشقّق، کثیر اللحم غیر صادق الحلاوة، و منه النّفاح، و یسمّی الدستنبوکة و قلمونیا فی بعض الجهات، و هو
عمدة الطبیب فی معرفة النبات، ج‌1، ص: 87
الأرمینی، رقیق القشر، کثیر اللحم، رخو جدا، طیب الرائحة، غیر عذب الطّعم، مطرّق، یشبه الدّلاع فی ذلک، أصفر اللون، و لون الطّرق مائلة إلی الحمرة، و کثیرا ما یتّخذ بمصر و بجهة بلنسیة، و هو ثلاثة أنواع هذا أحدهما، و النّوعان الآخران هما بمصر أحدهما مستدیر، أکبر من الحنظل و علی شکله، موشّی، مطرّق بطرق خضر و صفر، و ربما کان فیه ترقیط بسواد، و لون جملته أصفر إلی الحمرة؛ و النوع الآخر فی قدر الخیار و أعظم قلیلا، یشبه ثمر الأثرجّ، و کلاهما عطر الرائحة، و طعمه قریب من الحلاوة و لحمه لین جدا، و من نوع البطیخ الإجّاصی أی الشبیه فی خلقته بالکمثری، و هو نوع یعظم، خشن القشر، غلیظ اللحم، أغبر اللّون، قاعدته عظیمة واسعة و لا عنق له، و هو کأنه شکل مخروط، و منه البطّی، و هو بطیخ صغیر معوجّ الأعناق قصیرها یشبه رؤوس البطّ و أعناقها، و منه الملونیا و هو ما یصفرّ من القثّاء الطویل و یسمّیه الناس ملون، و من هذا النوع تؤخذ زریعة القثّاء للغراسة، و منه الخیار إذا نضج و اصفّر، و یسمّی بالجملة البطّیخ (ی) فافن بتفخیم الفاءین) أی رخو، (فس) خربز، ...
و یسمّی صغار البطیخ و القثّاء و الخیار و الحنظل و العلقم و ثمر الرّمان و الباذنجان و جوز القطن:
جروا، و اسم البطیخ أول ما یبدو قعسر و جرو، ثم یکون خضفا إذا کبر قلیلا و کان لونه أخضر، فإذا بدأ یخشن سمّی خربزا، فإذا اصفرّ و نضج سمّی بطیخا[178] ذکره (د) فی 2.
و ورق هذه الأنواع کلّها متقاربة الشکل إلا أن ورق الدّلاع و الحنظل متشابهان.
عمدة الطبیب فی معرفة النبات، ابوالخیر الاشبیلی.
////////////
بطیخ
بکسر با و طاء مشدده و سکون یاء مثناه تحتانیه و خاء معجمه لغت رومی است و بیونانی فافس و بفارسی خربزه نامند

٢٢5
ماهیت ان
معلوم و معروف است و انواع می باشد بخارائی و سمرقندی و دارائی و غیر اینها از اصناف جیذه و کرمک که هلیون نامند و پائیزه از اصناف پست و متوسط آن و غیر اینها از اصناف بسیار که تفصیل آن طولی دارد و بالجمله هرچند شیرین تر و لطیفتر و نازکتر باشد جوهر آن بهتر است و هرچند تفه تر و غلیظتر باشد زبونتر
طبیعت ان
در حرارت معتدل و در دوم تر و شیرین آن در اواسط درجۀ دوم کرم و کرمک آن در کرمی و تری معتدل و تفه آن در اول سرد و در دوم تر
افعال و خواص آن
جالی و مقطع و ملطف و سریع النفوذ و مرطب دماغ و بدن و مسمن آن و مفتح سدد و جهت استسقا و یرقان نافع خصوصا کرمک آن و مدر شیر و عرق و بول و مخرج حصاه و سریع الاستحاله بخلط غالب و درد موی و صفراوی مورث رمد خصوصا در بلدان و امزجۀ حاره و اکثار تناول آن مسهل آنچه باو رسد از اخلاط موجوده در معده و مصلح حال کرده و قروح باطنی و جلای آن و مرخی احشا و مصدع ناشتا خوردن آن مورث تپهای صفراوی و بر بالای طعام موجب تخمه و با اغذیه کثیفه مانند پنیر باعث سده و بهترین اوقات تناول آن ما بین دو طعام است که طعام اول از معده منحدر شده باشد مصلح آن سرکه و آب انار ترش ضماد لحم آن جهت تسکین ورم و درد چشم و اورام صلبه و با بوره جهت رفع کلف و آثار جلد و ضماد مجموع آن جالی جلد و جهت کلف و بهق و ضماد پوست آن جهت منع نزلات و ورم دماغی خصوصا جهت اطفال و آشامیدن دو درهم پوست خشک آن جهت ریزانیدن حصاه و انداختن آن در دیک باعث زود پخته شدن کوشت است و آزموده شده و ریشۀ آن از یک مثقال تا دو مثقال مقئ قوی و ضماد آن با عسل جهت قروح شهدیه نافع و تخم آن در اول کرم و در دوم تر مفتح سدۀ کبد و مدر بول و منقی کرده و مثانه و امعا و ملین طبع و مبهی و با قوت محرکۀ مواد ساکنه و جهت سرفۀ حار و درد سینه و خشونت زبان و حلق و تپهای حاره و مرکبه و تشنکی و حرقه البول و تسکین قرحه و خشونت قضیب که از جهت حصاه بهم رسیده باشد و جهت بدرقه شدن قوت ادویه بجکر و مجاری بول بغایت موثر و ضماد کوبیدۀ غیر مقشر آن بر رخساره و بدن بغایت جالی بشره و جهت دفع کلف مجرب کویند مضر سپرز و مصلح آن عسل و بنفشه مقدار شربت آن از دو درهم تا پنج درهم و بخور پوست و تخم آن باهم جهت ورمی که از سرمازدکی و برف در چشم بهم رسیده باشد بغایت نافع همچنین چون بسبب شدت سردی هوا بول در مجرای احلیل یخ بسته باشد خصوص که تخم آن را ناشسته با ریشهای آن در پوست آن کذاشته خشک نموده باشند چنانچه رسم بعض اهل ایران است
ص: 427
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
/////////////////
خربزه، خیار (در متون طب سنتی بطیخ) (نام علمی: Cucumis) نام یک سرده از تیره کدوییان است.
مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا، «Cucumis»، ویکی‌پدیای انگلیسی، دانشنامه آزاد (بازیابی در ۲ مه ۲۰۱۶).
///////////
خربزه تخم‌قند یا تیل گونه‌ای از خربزه است که به صورت گونه‌های مختلف کشت می‌شود. خیار چنبر یا خیار ارمنستانی گونه‌ای از این خربزه بوده ولی شکل و طعم آن، بیش‌تر شبیه به میوه خیار است.خربزه‌ای که بومی ایران است در واقع از این جنس محسوب میشود .

مواد مغذی[ویرایش]
خربزه تخم‌قند منبع غنی از پتاسیم، ویتامین آ و ویتامین ث است. [۱]

موارد استفاده[ویرایش]
این میوه بیش‌تر به صورت تازه مصرف می‌شود ولی گاه آن را خشک می‌کنند. برخی از گونه‌های خربزه برای تولید روغن و هم‌چنین به خاطره رایحه و عطر مطلوب پرورش داده می‌شوند. لیکور ژاپنی با طعم خربزه تخم‌قند ساخته می‌شود.
پرش به بالا "Nutrition Facts". self.com.
مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا، «Muskmelon»، ویکی‌پدیای انگلیسی، دانشنامه آزاد.
//////////
به عربی بطیخ:
البِطِّيخ أو البِطِّيخ الأصفر نبتة و خضاراً كروياً أو بيضاوية الشكل يختلف لونها من الأخضر إلى الأصفر إلى الأبيض، وتنتمي إلى الفصيلة القرعية، وهي سكرية المذاق وذات رائحة زكية. هناك عدة أنواع من البطيخ من بينها الشمام والكانتالوب.
محتويات
  [أظهر
الوصف النباتي[عدل]
نبات عشبي حولي اسمه العلمي (باللاتينية: Cucumis melo). تمتد جذوره لمسافة طويلة، وتكون أزهاره صفراء وهي تظهر بين شهري أيار/مايو وأيلول/سبتمبر. ثماره كروية الشكل إلى بيضاوية، وتختلف قشرتها من صنفٍ لآخر (ملساء أو خشنة). يكون لب الثمرة أصفر إلى برتقالي وهي حلوة المذاق، وتتوسط الثمرة بذور بيضاء. البِطِّيخ ذو لون مصفر وشكله طويل يسمى البِطِّيخ النمس.
الإنتاج[عدل]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/3/34/Melon-Tun.JPG/220px-Melon-Tun.JPG
البِطِّيخ في سوق الجملة بتونس
·         يقدر الإنتاج العالمي من البِطِّيخ بـ 26.7 مليون طن. أما أهم الدول المنتجة فهيالصين التي تنتج لوحدها نسبة 51.4% من الإنتاج العالمي،وتركيا والولايات المتحدة وإسبانيا ورومانيا وإيران والهند؛ كما نجد من بين الدول العربية تونس ومصر ولبنان وسوريا واليمن والمغربوالجزائر.
·         يبلغ معدل الإنتاج بالهكتار الواحد : 211 قنطار، غير أنه يختلف من بلد إلى آخر حيث يبلغ 333 قنطار في الهكتار في هولندا، و346 قنطار فيالإمارات العربية المتحدة.
تعتبر من المحاصيل التصديرية في مصر نظرا لزراعتها في مساحات واسعة.
رواق صور[عدل]
·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/7/70/Cucumis_melo_4_%28Piotr_Kuczynski%29.jpg/120px-Cucumis_melo_4_%28Piotr_Kuczynski%29.jpg
النبات

·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/7/7c/Melon_crenshaw.jpg/120px-Melon_crenshaw.jpg
بِطِّيخ ذو لب برتقالي

·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/1/14/Melon_honeydew.jpg/120px-Melon_honeydew.jpg
بِطِّيخ ذو لب أصفر

·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/1/1d/Melon_persian.jpg/120px-Melon_persian.jpg
بِطِّيخ الطرز الفارسي

·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/a/a1/Melon_santa.jpg/120px-Melon_santa.jpg
بِطِّيخ أخضر القشرة ذو لب أبيض

·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/0/01/Melon_sharlyn.jpg/120px-Melon_sharlyn.jpg
بِطِّيخ ذو لب أبيض

·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/a/ae/Kwatji.jpg/120px-Kwatji.jpg
بذور الشمام

·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/2/2f/Melon-TN.JPG/120px-Melon-TN.JPG
بِطِّيخ في سوق الجملة بتونس
فوائد البطيخ[عدل]
·         تنظيف الكلى:
بسبب احتواء البطيخ على الكثير من البوتاسيوم والماء, فإنه يعمل على تطهير الكلى من الرواسب السامة وله خصائص مدرة للبول.
·         السرطان:
يحتوي البطيخ الأخضر على مضاد أكسدة يسمى الليكوبين أثبتت الدراسات العديدة قدرته على تقليل خطر سرطان البروستاتا والقولون.
·         العين:
يحتوي البطيخ على الكثير من الكاروتينات التي تتحول داخل جسم الإنسان إلى فيتامين أ والذي له قدرات كبيرة في حماية العين من الأمراض.

مراجع[عدل]

·         ع

·         ن

·         ت
Species
·         قرع شمعي
Species
·         بطيخ أحمر 
·         بطيخ أحمر

·         Citron melon


·         حنظل

·         C. ecirrhosus (Namib Tsamma)
Products
and dishes
·         Egusi

·         Watermelon rind preserves

·         Watermelon seed oil

·         Watermelon steak
Species
·         بطيخ 
·         شمام

·         Galia


·         C. melo Inodorus Group 
·         Canary

·         شمام كوز العسل

·         Persian

·         Santa Claus


·         كيوانو

·         C. myriocarpus
Cultivars
·         Bailan

·         Charentais

·         Crane

·         Hami

·         Korean

·         Montreal

·         Sprite

·         Sugar

·         Yubari King
Products
and dishes
·         Melon ball

·         Midori
Species
·         M. balsamina

·         قرع مر

·         M. cochinchinensis (Gac)

·         M. foetida
Other species
·         Cucumeropsis mannii
See also
·         List of melon dishes
·         Category page Category

·         Commons page Commons
{{بذرة خضروات }
·         موسوعة الحياة584424

·         GBIF2874570

·         PlantListkew-2746992

·         Tropicos9200439

·         ITIS22362

·         ncbi3656

·         IPNO116427-3

·         FOC200022613

·         PLANTSCUME

·         AFPD: 60171
·         NDL00567613
//////////////
به عبری ملون:
מֵלוֹן (שם מדעי: Cucumis melo, שם רשמי: מְלָפְפוֹן הַמֵּלוֹן) הוא צמח נושא פירות ממשפחת הדלועיים. המלון מכיל כ-90% מים, 8% סוכר וכן ויטמינים A ו-C. פרי המלון הוא פרי מאכל נפוץ האופייני לעונת הקיץ.

מלון הוא כינוי לפרי המלון ולצמח המלון כאחד. הצמח הוא עשב בעל מראה הדומה לגפן (מטפס) שטופח לראשונה לפני יותר מ-4,000 שנה (בערך במאה ה-20 לפנה"ס) בפרס ובאפריקה. צמח בעל פרחים זה מניב פרי משלים מסוג שהבוטנאים מכנים פרי מדומה. זני-תרבות רבים ושונים של מלון מיוצרים, אולי הנפוצים ביותר או הידועים ביותר הם הקנטלופ וטל הדבש.
///////////
به اردو خربزه:
خربزہ (خر = بڑا اور بزہ = ثمر ، میوہ) ، جسکو خربوزہ بھی کہا جاتا ہے ایک پھل کا نام ہے جو کہ ایک بیل نما (vine) پودے پر پیدا ہوتا ہے۔ تاریخی اندازوں کے مطابق اسکی پہلی بار کاشت آج سے چار ہزار سال قبل ایران اور افریقہ کے علاقوں میں کی گئی ۔ اس کا پھولدار پودا ایک اضافی ثمر (accessory fruit) پیدا کرتا ہے جو کہ نباتیات میں کاذب میوہ یعنی false berry کہلایا جاتا ہے۔ خربوزہ کے بہت سے کاشتے (cultivars) تیار کیۓ جاچکے ہیں جن میں شمام (cantaloupe) اور عسلک یا شہد نباتی یعنی Honeydew مشہور ہیں، بعد الذکر دراصل ، شمام اور خربزہ افریقی کا مخلوط (cross) ہے۔
یہاں یہ بات قابل ذکر ہے کہ نباتیات میں میوہ یا berry اس کے عام مفہوم سے ذرا الگ مفہوم میں آتا ہے، نباتیات میں ایک ایسے پھل یا ثمر کو میوہ کہا جاتا ہے کہ جو مبیض (ovary) سے تیار ہوا ہو۔ مبیض دراصل پھول کے وزیم (gynoecium) کا ایک حصہ ہوتا ہے جو کہ خود پھول کا مادہ حصہ ہے۔
//////////////
به کردی:
Gindor an kelek sernavê famîleya riwekeke bi fêkî ye. Fêkiyê gindoran şîrîn dibe. Cureyên wî pir in.

Pertêx: gindorekî top yî girniş girnişî ye.
Qire
Qomî
Xerûze
Gindorê bi bihîn an kelekê îsraîlî: gindorekî biçûk yî pir bi bihîne.
Gindorê zivistankî: ew gindora siftê yî kesk e paşê zer dibe. Meriv dikane heta demeke drêj veşêre.
////////////
به کردی سورانی کا له ک:
کاڵەک لە لای ڕۆمەکان و میسرییەکان لە کۆنەوە ناسراو بووە لە سەدەی حەڤدەهەمەوە گەیشتۆتە ئەورووپا و ئێستا لە زۆربەی وڵاتاندا دەچێنرێت بە تایبەتی وڵاتە گەرمەکان لە شام و میسر .
//////////
به آذری یِسیم:
Yemiş və ya qovun (lat. Cucumis melo) – Qabaqkimilər fəsiləsinin xiyar cinsinə aid növ tərəvəz bitkisi.

Qovun qarpıza nisbətən daha çox istisevən bitkidir və quruluşuna görə qarpızdan fərqlənir. Bunun toxumları içərisi boş olan toxum kamerasında yerləşir. Əsasən Orta Asiya respublikalarında və Zaqafqaziya respublikalarında becərilir. Tərkibində şəkərin miqdarı 5-17%-ə çatır. 20 mq% C, 1,2 mq% A, 0,5 mq% B1, 0,3 mq% B2, 0,6 mq% PP vitaminləri vardır. Mineral maddələrdən ən çox rast gələni dəmirdir ki, bunun da miqdarı 2,5 mq%-ə bərabərdir. Qarpızdan fərqli olaraq saxlanılarkən yetişə bilir.

Qovunların təsərrüfat-botaniki sortları biri-digərindən meyvəsinin ölçüsünə və kütləsinə, qabığının rənginə və bərkliyinə, ətli hissəsinin konsistensiyası və rənginə, dad və ətrinə, yetişmə müddətinə və saxlanılmasına görə fərqlənirlər. Qovunun qabığı açıq - yaşıl, narıncı, qəhvəyi, ətli hissəsi isə ağ, yaşıl, narıncı və çəhrayı rəngdə olur. Ətli hissəsi konsistensiyasına görə lifli, yumşaq, xırda dənəli, xırçıldayan və sıx ətli olurlar. Dadına görə çox şirin, şirin, az şirin, dadsız, ətrinə görə çox ətirli, orta və zəif ətirli və ətirsiz olur. Yetişmə müddətinə görə tezyetişən (80 günə), ortayetişən (80-110 günə) və gecyetişən (110 gündən çox) qruplarına bölünür.

Ölçüsünə görə iri, orta və xırda olur. Üzəri hamar, tor şəbəkəli və qabırğalı formada olur. Tezyetişən sortları 20 günə, ortayetişənlər 1-2 aya qədər, saxlanılmağa davamlı, gecyetişənlər isə 3 aydan çox saxlanırlar. Bunların saxlanma müddəti yetişmə dövrlərindən asılıdır. Qovunlar bir neçə qrupa ayrılırlar.

Tezyetişən Rusiya sortları;
Tezyetişən Orta Asiya sortları;
Yumşaq ətli Orta Asiya sortları;
Xırçıldayan ətli Orta Asiya yay sortları;
Cənub payız-qış sortları;
Sıx ətli Rusiya sortları;
Kantaluplar və ya Qərbi Avropa sortları.
Kantalupların ətli hissəsi sıx və dadı ətirli olur. Geniş yayılmış sortlarından Komsomol-142 və Limonu-sarı misal göstərilə bilər. Komsomol ortayetişən sort olmaqla, xırda meyvəli və şarşəkillidir. Ətli hissə ağdır, zərif vanil ətri verir. Limonu-sarı tezyetişən sortdur. Ətliyi ağ və sıx olur. Sıx ətli Rusiya sortlarına Bronzovka, Kolxozçu, şəkərli Krım, Persidskaya, Zimovka daxildir.
 Zimovka orta yetişən olmaqla çəkisi 8 kq-a qədər gəlir. Yaxşı saxlanılır. Tərkibində 10%-ə qədər şəkər vardır. Kolxozçu ən çox yayılmış sortlardandır. Meyvəsi xırda, şarşəkilli, sarınarıncı yaşılı rəngdə olub, çox ətirli və dadlı, tərkibində 12%-ə qədər şəkər olur. Orta yetişən sortdur, daşınmağa davamlı, saxlanmağa davamsızdır.

Payız-qış sortlarına Qulyabi kara, Qulyabi sarı, yaşıl Quliyabi, narıncı Qulyabi daxildir. Yaşıl Qulyabi Cərco sortudur və çox gecyetişəndir. Çəkisi 4-8 kq-a qədər olur. Ətirli ətli hissəsinin tərkibində 10% şəkər vardır.

Narıncı Qulyabi gecyetişən sortdur, çəkisi 2,5-4 kq-a qədər olur. Yumurtavaridir, yaxşı saxlanır. Orta Asiya yay sortlarına Ak-kaun, Arbakeşka, Bargi-816, Içi-Kızıl, Kzıl-urup, Konça, Xokuzkalya, Qırmızı ətli və s. sortları daxildir.

Azərbaycanda Kolxozçu-749/753, Balakən-281, Qusarçay-426 və yerli qovun sortları becərilir.
////////////
به ترکی کاوون:
Kavun (Cucumis melo), kabakgillerden sürüngen gövdeli bitki türü ve bu bitkinin iri meyvesidir. Olgunlaşmamış hali de meyve olarak tüketilir ve bu haldeki meyvesine kelek denir. Bir yıllık otsu bir bitkidir. Sürüngen gövdesi metrelerce uzayabilir. Yaprakları yürek biçiminde iridir. Bir eşeyli ve bir evcikli çiçekleri yaprakların koltukaltından çıkar. Türüne ve çeşidine göre kalın kabuklu iri meyvesinin içi etli, sulu ve bol çekirdeklidir. Anayurdu Ortaasya iran ve Anadolu'dur. Türkiye'de yetişen başlıca türleri Topatan, Hasanbey, Van kavunu, Altınbaş Kızılırmak, Ankara kavunu, kırkağaç (Manisa) kavunu gibi yerel tipleri yanı sıra pek çok yerli ve yabancı hibrit çeşitleri de kullanılmaktadır.
///////////////
Muskmelon
From Wikipedia, the free encyclopedia
Muskmelon
Muskmelon.jpg
Kingdom:
(unranked):
(unranked):
(unranked):
Order:
Family:
Genus:
Species:
C. melo
Cucumis melo
L.
List[show]
Muskmelon (Cucumis melo) is a species of melon that has been developed into many cultivated varieties. These include smooth-skinned varieties such ashoneydew, Crenshaw, and casaba, and different netted cultivars (cantaloupe,Persian melon, and Santa Claus or Christmas melon). The Armenian cucumber is also a variety of muskmelon, but its shape, taste, and culinary uses more closely resemble those of a cucumber. The large number of cultivars in this species approaches that found in wild cabbage, though morphological variation is not as extensive. It is a fruit of a type called pepo.
Muskmelon is native to IranAnatolia and Armenia, with a secondary center including northwest India and Afghanistan.
Contents
  [hide
·         1Genetics
·         2Nutrition
·         3Uses
·         4Gallery
·         5See also
·         6References
o    6.1Notes
o    6.2Sources
·         7External links
Genetics[edit]
Genomic information
NCBI genome ID
diploid
374.77 Mb
Number of chromosomes
12
2012
Muskmelons are monoecious plants. They do not cross with watermelon, cucumber, pumpkin, or squash, but varieties within the species intercross frequently.[2] The genome of Cucumis melo L. was first sequenced in 2012.[3]
Nutrition[edit]
Per 100 gram serving, cantaloupe melons provide 34 calories and are an excellent source (20% or more the Daily Value, DV) of vitamin A (68% DV) and vitamin C (61% DV), with other nutrients at a negligible level.[4] Melons are 90% water and 9% carbohydrates, with less than 1% each of protein and fat.[4]
Uses[edit]
In addition to their consumption when fresh, melons are sometimes dried. Other varieties are cooked, or grown for their seeds, which are processed to produce melon oil. Still other varieties are grown only for their pleasant fragrance.[5] TheJapanese liqueurMidori, is flavored with muskmelon.
Gallery[edit]
·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/2/22/Cucumis_melo_1_%28Piotr_Kuczynski%29.jpg/240px-Cucumis_melo_1_%28Piotr_Kuczynski%29.jpg

·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/b/b0/03-05-JPN202.jpg/169px-03-05-JPN202.jpg
Japanese melon intended as a high-priced gift: The pictured melon is 6300 yen, or about US$62).

·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/1/1f/Squeredmelon_inside001.jpg/275px-Squeredmelon_inside001.jpg
'Squared melon' grown inAtsumi District, Aichi Japan, known as kakumero

·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/2/28/Armenian_cucumbers.jpeg/135px-Armenian_cucumbers.jpeg
The Armenian cucumber, despite the name, is actually a type of muskmelon.

·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/a/a6/Prokudin-Gorskii-15.jpg/203px-Prokudin-Gorskii-15.jpg
Melon vendor inSamarkand, 1915
See also[edit]
·         Bailan melon
·         Crane melon
·         Hami melon
·         Korean melon
·         Melon ball
·         Melon Day
·         Montreal melon
·         Sugar melon
References[edit]
Notes[edit]
1.     Jump up^ The Plant List: A Working List of All Plant Species, retrieved 23 January 2016
2.     Jump up^ Martin Anderson, Texas AgriLife Extension Service. "Muskmelons Originated in Persia - Archives - Aggie Horticulture".tamu.edu.
3.     Jump up^ Jordi Garcia-Mas. "The genome of melon (Cucumis melo L.)". pnas.org.
4.     Jump up to:a b "Nutrition Facts for 100 g of melons, cantaloupe, raw [includes USDA commodity food A415]". Conde Nast for the USDA National Nutrient Database, version SR-21. 2014.
5.     Jump up^ National Research Council (2008-01-25). "Melon"Lost Crops of Africa: Volume III: Fruits. Lost Crops of Africa. 3. National Academies Press. ISBN 978-0-309-10596-5. Retrieved 2008-07-17.
Sources[edit]
·         Desai, B.B. (2004). Seeds Handbook: Biology, Production, Processing, and Storage, Vol. 103. CRC Press. ISBN 082474800X.
·         Mabberley, D.J. 1987. The Plant Book. A portable dictionary of the higher plants. Cambridge University Press, Cambridge. ISBN 0-521-34060-8.
·         Magness, J.R., G.M. Markle, C.C. Compton. 1971. Food and feed crops of the United States. Interregional Research Project IR-4, IR Bul. 1 (Bul. 828 New Jersey Agr. Expt. Sta.).
External links[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/4/4a/Commons-logo.svg/30px-Commons-logo.svg.png
Wikimedia Commons has media related to Cucumis melo.
·         Cucumis melo L. – Purdue University, Center for New Crops & Plant Products.
·         Sorting Cucumis names – Multilingual multiscript plant name database
·         Cook's Thesaurus: Melons – Varietal names and pictures
[hide]
·         v
·         t
·         e
Species
·         B. hispida (Winter melon)
Species
·         C. lanatus 
·         Watermelon
·         Citron melon

·         C. colocynthis
·         C. ecirrhosus (Namib Tsamma)
Products
and dishes
·         Egusi
·         Watermelon rind preserves
·         Watermelon seed oil
·         Watermelon steak
Species
·         C. melo 
·         Cantaloupe
·         Galia

·         C. melo Inodorus Group 
·         Canary
·         Honeydew
·         Persian
·         Santa Claus

·         C. metuliferus
·         C. myriocarpus
Cultivars
·         Bailan
·         Charentais
·         Crane
·         Hami
·         Korean
·         Montreal
·         Sprite
·         Sugar
·         Yubari King
Products
and dishes
·         Melon ball
·         Midori
Species
·         M. balsamina
·         M. charantia
·         M. cochinchinensis (Gac)
·         M. foetida
Other species
·         Cucumeropsis mannii
See also
·         List of melon dishes
·         Category Category
·         Commons page Commons
·         NDL00567613
·         Cucurbitaceae
·         Fruits originating in Asia
·         Melons
·         Plants described in 1753
&&&&&&&
بطیخ هندی . [ ب ِطْ طی خ ِ هَِ ] (اِ) هندوانه* . (ناظم الاطباء). بفارسی هندوانه و بعربی دلاع و رابوقه نامند. بفارسی هندوانه و بهندی ترپوز نامند. (فهرست مخزن الادویه ).
* هندوانه . [ هَِ دِ ن َ / ن ِ ] (اِ) هندویانه . (فارسنامه  ابن البلخی ص 122). از: هندوان + پساوند نسبت ، لغةً یعنی میوه ای که از هند می آید... گیاهی است از تیره  خیار که برگهای بریده و ساقه های گسترده دارد. دلاغ . بطیخ هندی . شامی . دابوغه . فج . خربزه  شامی . (یادداشتهای مولف ). میوه های آن درشت و مواد قندی آن برخلاف خربزه در درون بر جمع میگردد و تخمه ها در آن پراکنده اند. (از گیاه شناسی گل گلاب )
//////////////
بطیخ هندی
بطیخ رقی و بطیخ هندی بطیخ اخضر نیز نامند و بعربی الاغ و دابوقه نیز و بفارسی خربوزۀ هندی و معروف بهندوانه است و بهندی تربوز نامند
ماهیت ان
معروف است و انواع می باشد بهترین آن رسیده شیرین شاداب شکنندۀ بی ریشۀ آن است خواه رنک آن زرد و عسلی و یا نباتی باشد و خواه سرخ و تخم آن خواه سیاه باشد و خواه سرخ و و خواه ابلق و رقی بفتح راء مهمله و کسر قاف و یاء نسبت منسوب برقه است که اسم موضعی است از شام و کفته اند رقه اسم قریۀ است از بغداد و در انجا خوب و جرم آن نرم و نازک می باشد بنسبت جاهای دیکر و زقی بکسر زای معجمه غلط و تصحیف است
طبیعت ان
در اول دوم سرد و در آخر آن تر
افعال و خواص آن
مسکن حدت صفرا و خون و تشنکی و مدر بول و مولد خون رقیق و بلغم شیرین و مرطب بدن و جهت حمیات محترقه و غب خالص و شخصی که در معده و کبد او صفرا متولد کردد خصوصا که در کیفیت ردی و در کمیت بسیار باشد و بدن او لاغر و خشک محرور المزاج باشد تعدیل مزاج او باین دوا بهتر است از استعمال ترشیها و مقطعات دیکر و آنچه در ان قوت قبض باشد و آشامیدن آن با سکنجبین جهت یرقان و مواد
صفراویۀ محترقه و اعانت بر هضم و ادرار بول و تفتیت سنک کرده و با شکر تبرید زیاده نماید و با شیر جهت امراض سوداویه و با تمر هندی جهت مواد صفراویه و جرب و حکه و با شیر خشت و امثال آن جهت تپهای حاره و دفع خلط ردی الکیفیه که مقدار آن کم باشد مفید بهترین اوقات تناول آن ما بین دو طعام است که طعام اول انحدار یافته باشد و بالای طعام مفسد هضم و ناشته خوردن مضر خصوصا که هوا کرم و عطش بسیار غالب باشد و چون سر هندوانه را سوراخ نمایند و قدری عسل در ان ریخته سر آن را مستحکم بسته یک هفته در زیر سرکین اسپ دفن نمایند مانند شراب مسکر می کردد اما مغثی و مفسد معده است و هندوانه در مزاجی که صفرا بسیار غالب باشد از جهت لطافت مستحیل بصفرا می کردد مانند آب کدو مضر سپرز و بارد المزاج و معدۀ سرد و مصلح آن عسل و کلقند و در مبرود المزاج بدون مصلح مضعف باه و مورث درد مفاصل و امثال آن است و تخم آن در دوم سرد و تر و در جمیع افعال مانند تخم کدو است و با قوت مسکنه مواد متحرکه مانند آن مقدار شربت آن تا پنج درهم و جهت اخراج حصاه و انحدار غذاء از معده کویند مجرب است و مربای پوست هندوانه با عسل و شکر جهت برسام و وسواس و بهریبسی و درد سینه و ضعف معده که از خلط کراثی باشد و تقویت هاضمه نافع و صنعت آن در قرابادین کبیر ذکر یافت و شراب آن نیز
ص: 428
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////////
بطیخ رقی‌ (از رکّه/رقّه در عراق امروزی)
بطیخ هندی است و بطیخ سندی نیز گویند و بپارسی خربزه هندی گویند و به تبریزی هندوانه و بشیرازی خیار کدو و بهترین وی شیرین آبدار بود و طبیعت وی سرد و تر است در دوم نافع بود جهت مرضهای گرم و تبهای محرقه و مزاجهای گرم تشنگی بنشاند و چون با سکنجبین بیاشامند بول براند و مثانه بشویاند و آب وی چون با قند بود در تبرید زیاده بود و مضر بود به پیران و مزاجهای سرد و خون بد از وی حاصل شود و در جگر بلغم انگیزد و مصلح وی قند است یا عسل که با وی خورند یا بعد از وی
صاحب مخزن الادویه تحت عنوان بطیخ هندی می‌نویسد: بطیخ رقی و بطیخ اخضر نیز باشد و بعربی الاغ و دابوقه نیز به فارسی خربوزه هندی و معروف به هندوانه است و بهندی تربوز باشد
لاتین‌CITRULLUS VULGARIS فرانسه‌PASTEQUE انگلیسی‌WATER MELON
اختیارات بدیعی
///////////////
هندوانه در گذشته دور در ایران نبوده و زمانی که از هندوستان به ایران وارد می شود به آن خربزه ی هندوانه گفتند زیرا خربزه را می شناختند و هندوانه شناخته شده نبود . در ترکی نیز " قارپوز" خربزه است که به آسانی می توان دریافت همان خربزه است .
اما هندوانه آمیزه ای از ( هندو + انه ) است .(انه) نشانه صفت نسبی در فارسی است مانند پسرانه ،دخترانه.
در عراق اولین بار در شهر ( رقّــة ) در کنار دجله خوب عمل آمد و از این رو عراقی ها به آن ( رَگّــی) یا ( رَقـّی ) می گویند .
 در سعودی حَبحَب نامیده شد چون پر از دانه است .
در سوریه بَطّیخ أصفَر یعنی خربزه ی زرد نام گرفت . زیرا خربزه را می شناختند اما هندوانه را نه .
کردهای ایلام و کرمانشاه به آن ( شامی ) گفتند . شاید از شامات برایشان آمده است که شامی نامیده شده است  .
در شمال آفریقا ( دُلّـاع ) نامیده شد
و هرجا رفت نامی گرفت و همه از این میوه خوششان آمد .
اما خربزه به معنی خیار بزرگ است . خربزه آمیزه ای از خر+ بزه است . بزه در گذشته خیار بوده و از آنجاکه در آغاز این میوه کمی بزرگ تر از خیار بوده آن را خربزه نامیدند . در کردی خرویزه و در ترکی قارپوز نام دارد .عربها بَطّیخ می نامند  . در فرانسه باستیک گویند  که گویا از عربی وارد شده و کلمه باستیک همان بطیخ است ولی با تغییرات بسیار.
از: عادل اشکبوس
//////////////
این گیاه از تیره خیاریان (Cucurbitacea) (Citrullus vulgaris یا Cucurbita citrullus) را چینی‌ها با نام si kwa  2808  (’’خربزه باختری ‘‘) می‌شناسند. امروزه در سراسر منطقه‌ای شامل آسیای پیشین ، سرزمین قفقاز، ایران تا تركستان و چین، و نیز جنوب روسیه و سرزمین های دانوب پائین پراكنده است. هیچ مدركی در دست نیست تا این گمان را تیز كند كه كشت هندوانه در ایران، هند، آسیای مركزی، یا چین پیشینه دیرینه دارد؛ این نكته با بررسی های گیاهشناختی نیز که نشان می دهد این گیاه در آسیا خودرو یافت نشده است همخوانی دارد.1
انگلر2 در جستجوی خاستگاه هندوانه به جنوب افریقا رسیده است و عقیده دارد كه در كهنترین روزگاراز آنجا به مصر و خاور ‌زمین رفته و پیش از مسیحیت در جنوب اروپا و آسیا پراكنده شده است. این دیدگاه بر این پایه  است كه هندوانه در جنوب افریقا  خودروست، اما روشن نمی کند كه در رفتنش به مصر باستان چه عواملی دست اندر کار بوده‌اند.  با این همه، از دید من گواهان تاریخی موجود در آسیا موّید این نظریه است كه هندوانه از گیاهان بستانی آسیا نیست و از آنجا كه هیچ دلیلی برای انتساب آن به اروپا نداریم، بسا که خاستگاهش افریقا بوده باشد.
در هیچ‌یك از نوشته های دوره فرمانروائی دودمان تانگ ‌نامی از هندوانه در میان نیست،آن بویژه در T‛ai p‛in hwan yü ki.   کهن ‌ترین اشاره به آن را می‌توان در روزنامه  هو كیائو (Hu Kiao2809 با عنوان Hien lu ki  2810  یافت كه در فصل 73 تاریخ پنج دودمان (Wu tai ši) نوشته نو‌ـ‌ یان سیو (Nou-yan Siu2811 (72‌ـ1017م) با برگردان  شاوان آمده است. 3 هو كیائو از سال 947 تا 953 در سرزمین ختن سفر كرد می گوید در آنجا برای نخستین ‌بار هندوانه (si kwa) خورده است. 4 سپس می‌ افزاید: ’’گویند مردم  ختن پس از برانداختن اویغور‌ها این گیاه بستانی را به چنگ آوردند. برای كشت تخمش  با پهن پوشانده روی كرتها را نیز جل می‌انداختند. میوه آن به بزرگی میوه tun kwa  2812   (Benincasa cerifera)1 ]كدوی هندی[ و شیرین است. 2 در اینجا هندوانه را میوه‌ای باز نموده اند كه یک چینی در میان مردمان ختن یافت كه آن روزها شمال چین را گشوده و اعتراف کردند که آن را از قبیله تركِ اویغور گرفته‌اند. در این نوشته روشن نشده هو كیائو تخم  هندوانه را همراه خود به خاك اصلی چین برد یا گیاه را وارد چین كرد.  با توجه به نتیجه‌گیری Pen ts‛ao kan mu (نک صفحات پیش رو  ) كه برتشنایدر و دوكاندول هم آن را پذیرفته‌اند، باید تأكید كرد هندوانه از سده دهم در چین بود ه است.  در آن روزگار هندوانه تنها در آن بخشهای چین كه در اشغال ختنی‌ها بود یافت می‌شد، اما هنوز در چین خود چینی‌ها ناشناخته بود. 3
مردی كه هندوانه را وارد خاك اصلی چین كرد هون هائو 2820  (1155‌ـ‌1090‌م)، ایلچی  فرستادن ی نزد مردمان كین  (Kin) یا جورچی  (Jurči)بود كه مدت پانزده سال در میان آنها ماند (43‌ـ‌1129).  وی در روزنامه  خود بنام Sun mo ki wen  2821  گزارش زیر را آورده است:1 ’’هندوانه (si kwa) در شكل  به اِگِر تركیِ* تخت (Acorus) (2822  p‛u) ماند اما گرد است.  رنگش بسیار سبز است و به آبی مـــــی زند.  نرم نرم  زرد می شود.  این میوه از تـیره خیاریان (2823  t‛ie) شبیه است به خربزه (Cucumis melo 2824  tien kwa) و شیرین و ترد است. 2 درونش آكنده از آبی است بس خنك.  وقتی هون‌ هائو به عنوان ایلچی  به خارج رفت میوه را به همراه خود به چین آورد.  امروزه هندوانه هم در باغهای شاهی و هم در باغهای روستاها یافت می‌شود.  می‌توان آن را ماهها نگاه داشت، هر چند راهی برای جلوگیری از زرد شدنش نیست.  در پو‌‌‌ـ‌یان (p‛o-yan) 2825 1 مردی می زیست  كه مدتها چشم درد داشت.  تكه‌های خشك‌شده هندوانه را بر چشمان او می‌گذاشتند تا تسكین یابد، زیرا خنكی از خواص این میوه است."  بدین ترتیب هندوانه تــــــــــــــــازه در نیــــــــمه دوم سده دوازدهم وارد چـــــــین شد. Ši wu ki yüan   نیزکه می گوید2826 2 در آغاز در چین هندوانه وجود نداشت، ورود آن به چین را به هون‌ هائو نسبت داده است.  گویا مردمان كین یا جورچی، كه خاستگاهشان سرزمین تونگوز** (Tungus) بود كشت، هندوانه را از مردم ختن آموختند.  از روی فرهنگ جورچیایی‌ ـ ‌چینی می‌توانیم نام جورچیایی هندوانه را بیابیم؛ xeko كه با xengke در زبان مانچویی، كه اسم عام گیاهان تیره خیاریان است، همخوانی دارد.  در زبان گُلوی، xinke (در دیگر گویشهای تونگوزی kemke ، kenke) نام خیار است و seho یا sego نام هندوانه. در زبان مانچویی اسم خاص هندوانه dungga یا dunggan است.  پس قبایل تونگوزی واژه فارسی‌ـ‌تركی قارپوز، karpuz (نک صفحات پیش رو ) را از اویغورها نگرفتند، بلكه نامی بومی را كه در اصل به گیاهی دیگر از تیره خیاریان داده می‌شد بر آن گذاشتند.
آنچه در پائین می خوانید اطلاعاتی است كه Pen ts‛ao kan mu در این باره آورده.
در این كتاب از قول وو ژوئی (Wu Žui) 2827 ، پزشکی  از استان چه‌ـ‌كیان (Če-kian) در سده سیزدهم و نویسنده  Ži yun pen ts‛ao  2828 ، چنین آورده: ’’ مردمان ختن پس از شکستن اویغورها این گیاه بستانی را از آنها گرفتند.  برای كشت این نوع خربزه تخم  آن را با پهن می‌پوشاندند.  این میوه شكلی چون سطل tou   2829  دارد؛ بزرگ و گرد است مثل كدوی قلیانی و سبز چون یشم.  تخمه‌هایش رنگی زرسان دارد ولی برخی سیاه است چون شاهدانه.  این میوه در صفحات شمالی كشور ما فراوان است."  لی‌شی ‌ـ‌ چن می‌گوید: ’’بر پایه  آنچه در Hien lu ki نوشته هو‌ كیائو (نک ص 438) آمده، كشت این گیاه پس از سرکوب اویغورها آغاز شد.  خربزه باختری اش  (si kwa) نامند. بدین‌‌ترتیب در دوره  وو‌ـ‌تائی (Wu-tai) (960‌ـ‌907 میلادی) بود كه این گیاه برای نخستین بار وارد چین شد. 1 امروزه هم در جنوب و هم در شمال چین یافت می‌شود، هر چند هندوانه جنوب در مزه از گونه شمالی پست تر است."  وی از ارقام شیرین، بی‌مزه و ترش آن نام می‌برد.
در T‛ao hun kin ču   2830 2 آمده است كه در یون کیا (Yun-kia)   2831  (در بخش ون‌ـ‌چو/ Wen-čou، چی لی/ Či-li) نوعی han kwa  2832 (’’خربزه‌های سرد‘‘) بسیار بزرگ بود  كه می‌شد تا بهار سال بعد نگاهشان داشت و آنها را همان هندوانه می‌دانند.  لی‌شی‌ ـ‌ چن بحق با این تفسیر مخالفت كرده و گفته است كه اگر هندوانه نخستین ‌بار در دوره وو‌ـ‌تائی وارد چین شده بود، نمی‌شد كه نام si kwa در آن روزگار شناخته شده باشد.  باید این اعتراض را وارد دانست، به این دلیل كه هیچ سند دیگری از سده چهارم یا حتی دوره تانگ در دست نیست كه از هندوانه یاد کرده باشد: روشن است كه هندوانه پس از دوره تانگ وارد چین شده است.3
یه تسه ‌ـ ‌كی (ye Tse-k‛i) در كتاب خویش، Ts‛ao mu tse  2833  نوشته سال 1378، می‌گوید هندوانه نخستین بار در دوره یوآن وارد چین شد، هنگامی كه فغفور شی ـ‌ تسو (Ši-tsu)  2834  (قوبیلای) آسیای مركزی رازیر فرمان خود در آورد.  پیشتر در دوره مینگ، در Čen ču č‛wan  2835  نوشته چن کی ‌ـ ژو  2836     این نظر را نپذیرفته اند: نویسنده  بدرستی به یافتن  این میوه بدست هو كیائو اشاره كرده و افزوده است در Er ya ، چند گیاهنامه کهن ‌تر، Ts‛i min yao šu و دیگر كتب مشابه از هندوانه نام برده نشده است، زیرا همه می‌دانند این گیاه در دوران باستان در چین وجود نداشته است.  گویا تمامی  نویسندگان چینی كه به این موضوع پرداخته‌اند در این همداستانند و تاریخچه اش چنان روشن است كه كسی وسوسه نشده ورود آن را به چین کهن ‌تر نمایاند یا باری دیگر به چان كی‌ین بندد.
مسافران چینی در دوره مغول  بارها  از هندوانه‌های بزرگ ایران و آسیای مركزی یاد كرده‌اند. 4 ابن‌بطوطه نیز از هندوانه‌های نیکوی چین یاد كرده كه هندوانه‌های خوارزم و اصفهان را ماند. 5
به گفته فوسامبو (Fusambô) و سورده (Surde) ، مقامات مانچویی كه پیرامون سال 1772 گزارشی درباره تركستان منتشر كردند،6 هندوانه این سرزمین گرچه به هندوانه چین می ماند در مزه  به ‌پای آن نرسیده بسی پست تر است.  دیگر گونه‌های خربزه از فرآورده های اصلی تركستان‌اند و چینی ها برخی از آنها را’’كلاه اسلامی‘‘ و ’’چشم اسلامی‘‘ نامیده‌اند.  نوعی که’’خربزه هامی‘‘ (Hami melon) نامند و هندوانه نیست و ده رقم از آن شناسایی شده بلند آوازه است و چه بسا گونه‌ای از خربزه (Cucumis melo) باشد که در زبانهای اویغوری و جغتایی kogun ، kavyn یا kaun و در تركی qāwa یا qawāq خوانند.
گویند این میوه تا پیش از دوره كان ‌‌ـ هی (k‛an -hi) (1721‌ـ‌1662) وارد چین نشده و در آن روزگار هنوز گران بوده است، اما پس از شکستن تركستان  فراوان یافت می‌شده است. 1 در Yin yai šen lan از جمله سرزمینهای بیگانه دیگری كه هندوانه در آنها یافت می‌شود از سو‌ـ من ‌ـ‌ تا ‌ـ ‌لا (Su-men-ta-la) (سوماترا) نام برده شده كه در آنجا این میوه پوستی سبز و تخمه‌های سرخ‌رنگ دارد و درازایش به شصت تا نود سانتی‌متر می‌رسد؛2 همچنین از كو‌ـ ‌لی (Ku-li)  2837 (كالیكات) در هند كه این گیاه در آنجا در سرتاسر سال بار  آرد. 3 در سرزمین مردمِ مو‌ـ ‌هو (Mo-ho) هندوانه‌ها چنان سنگین‌اند كه برای بلند كردن هر یک  به دو تن نیاز است.  گویند هندوانه در كامبوج نیز می‌روید. 4 اگر درست باشد كه نخستین  گزارش راجع به هندوانه بعد از سده دهم به چینیان رسید (و دلیلی هم برای  چون و چرا  در  درستی  این گفته نیست)، ورود کمابیش دیر‌هنگام این میوه به چین بیشتر نشان آن است كه ورود آن به آسیای مركزی نیز به همین دیری یا بی گمان نه‌ چندان زودتر از این انجام شده است؛ اگر جز این بود، چینیها كه در دوره تانگ آسیای مر‌كزی را زیر نگین داشتند،بی درنگ ازآن  خودش کرده بودند.  شرایط موجود در ایران و هند، كه در آنها نیز اگر بخواهیم روزگار پیدایش این میوه را با بی گمانی تعیین كنیم باید بگوییم سده های میانه بوده است، مؤید همین گفته است.
این نكته كه هندوانه احتمالاً از دوران باستان بومی ایران بوده است جای چون و چرا دارد.  نامهای فارسی چون هندوانه، hindewāne (’’میوه هندی‘‘) hindwānā] افغانی[ یا بطیخ هندی* battīx indi (’’خربزه هندی‘‘)5 این گمان را تیز می کند که باید از هند به ایران آمده باشد. 1
گارسیا دا اورتا راست: ’’ اعراب و ایرانیان گویند از هند به سرزمین آنها آورده شده واز همین رو بطیخ  هندیش ‌نامند كه به معنای ’خربزه هند‘ است و ابن‌سینا چندین جا چنینش خوانده."2 واژه‌های فارسی هربوز، herbuz3، فارسی میانه harbōjīnā یا xarbūzak (به معنای واژه به واژه ی ’’خیار خر‘‘) نیز موید این نیست كه هندوانه در اصل بومی ایران بوده است.  وامبری4 می‌گوید واژه تركی karpuz یا harbuz از فارسی گرفته شده و به همین دلیل هندوانه از ایران آمده است، هر چند عكس این نظر نیز به همین اندازه پذیرفتنی می‌نماید و بسا که این تفسیر چیزی جز نتیجه ریشه‌ سازی عامیانه نباشد.  اما گذشته از همه اینها شاید وامبری درست گفته باشد؛ دست كم با پذیرش نظریه او شرح چگونگی مهاجرت هندوانه کمابیش آسان خواهد شد.  در این صورت، ایران مبدأ انتشار هندوانه نزد تركهای آسیای مركزی و سرانجام به چین خواهد بود. 5 استدلال ریشه‌شناختی تاریخی شاید مؤید این نظر باشد كه واژه تركی از ایران گرفته شده است:  در کنارصورتهای دارای پسكامی آغازین به جایگزینی آوای دندانی آغازین نیز بر‌‌می‌خوریم كه زاده ناهمگونگی آوایی است.  برپایه  واژه نامه اویغوری ـ‌ چینی می‌دانیم اویغورها هندوانه را karpuz  و مغولها tarbus گویند.  در تركی هر دو واژه قارپوز و تارپوز هست. این جایگزینی مغولی‌ـ‌تركی نیست بلكه به احتمال زیاد از پیش در فارسی بود ه است، چرا ‌كه در سنسكریت نو tarambuja داریم و در زبان هندوستانی واژه‌های xarbūza و tarbūza را (و نیز tarbūz و (tarmus و همبرابرش  tarbuz در زبان تبّتی باختری.  در زبان پشتو، زبان افغانها، واژه tarbuja به معنای ’’ تر ‌ـ‌ خربزه‘‘ و xarbuja برای نامیدن انواع خربزه به كار می‌رود. 6 همین واژه به واسطه زبان تركی به اسلاوها (arbūz روسی،7 karpūz بلغاری،  arbuz،  garbuz، harbuz لهستانی) و بیزانسی‌ها (  2838  یونانی) رسید و گویا قبایل ترك در گستردن این میوه در جانب خاور و باختر کوشا بوده‌اند.
پس  بیراه نیست اگر همچون ژوره8 بگوییم شاید هندوانه از ایران به هند رفته باشد، هر چند تاریخ ورود آن به هند معلوم نیست. از سوی دیگر در منابع هندی هیچ اشاره‌ای به دیرندگی كشت این‌گونه در هند درروزگاران خیلی دور نیست.  نتوانسته‌ام هیچ كجا نشانه ای از واژه سنسكریت chayapula پیدا كنم که دوكاندول آن را گواهی بر گسترش زود هنگام كشت هندوانه در آسیا در روزگار باستان دانسته است.  نامهای سنسكریت هندوانه، nātāmra (’’انبه ناتا‘‘ ؟)،  godumba،  tarambuja،  sedu، همه واژه‌هایی نواند كه تنها نزد فرهنگ‌نویسان یافت می‌شوند؛ در حالی‌كه واژه‌های دیگر چون kālinga (Benincasa cerifera) ]كدوی هندی[ در اصل نام دیگر گیاهان تیره خیاریان است. وات تنها نامهای بومی امروزی را آورده است.
هیرت1 نام چینی si kwa را همبرابر واژه یونانی  2839  دانسته و بی‌هیچ دلیل این واژه را به معنای ’’هندوانه‘‘ گرفته است.  جایلز این دستاورد لغت‌شناختی را در فرهنگ چینی خود (مطلع  6281) به كار برده.  اما این واژه یونانی تنها  نام خیار است و یونانیان دوران باستان هندوانه را نمی‌شناختند. 2 شاید یكی از نامهای یونانی متأخر برای این میوه   2840 باشد كه تنها در نوشته هیپوكراتس یافت می‌شود. 3 دوكاندول4درست گفته است نبود بی گمانی درباره وجود نامی به زبان یونانی باستان برای هندوانه گویا نشان این است که این‌گونه در سر آغازهای دوران مسیحیت وارد جهان یونانی‌ ـ‌ رومی‌ شده است.  واژه‌های یونانی میانه یا امروزی 2841   یا  2842  ، كه از فارسی یا تركی گرفته شده‌اند بروشنی  چگونگی  آشنایی جهان بیزانسی را با هندوانه نشان می‌دهند.  افزون بر این، هیچ نشانه‌ای در دست نیست  نمایانگر اینكه واژه یونانی  2843 هیچ‌گاه وارد آسیا شده و به ملتهایی رسیده باشد كه چینی‌ها آنها را عامل انتقال هندوانه می‌دانند (اویغورها ، ختائی ها و جورچی ها).  نام چینی  نه آوانگاشت بلكه رساننده  واژه به واژه ی’’خربزه باختری ‘‘ است؛ و در اینجا معنای ’’باختر‘‘ تا به یونان را در بر نمی‌گیرد، بلكه همان‌طور كه در Wu tai ši تصریح شده، تنها این واقعیت را می نمایاند که این میوه از تركستان بر می خاسته.  si kwa تنها كوتاه‌ شده Si yü kwa  2844  است، به معنای ’’خربزه تركستان‘‘5.  بر پایه آنچه در Yamato-honzō6 ، از سال 1709 آمده نخستین بار  در دوره كوان‌ ـ ئی (Kwan-ei) (44‌ـ‌1624) پای هندوانه  به ژاپن رسید.
بهشناخت دو سویه ایران و چین باستان (ساینو-ایرانیکا)
//////////
هندوانه ( در متون طب سنتی بطیخ هندی/بطیخ رقی) یا به فارسی دری: تربوز یا به فارسی تاجیکی: تربوزه (نام علمی: Citrullus lanatus) نوعی بوته و میوه از دسته صیفی جات است که در جالیز رشد می‌کند.

اصل این میوه از هندوستان بوده‌است چنان که از ریشه کلمه [= منسوب به هندوان] برمی‌آید. گونه کامل‌تر نام آن «خربزه هندوانه» بوده‌است. هندوانه پس از آمدن به ایران به عربستان راه یافت و از آنجا به اندلس رسید و از اندلس به ناحیه های دیگر اروپا.[۱] از فارسنامه ابن بلخی برمی‌آید که در فهرج هندوانه‌های بزرگی به عمل می‌آمده‌است؛ چنان که گوید «به فهرج خربزه ها بود نیکو و شیرین و بزرگ و هندویانه بدان رتبه که دو از آن خربزه بر چهارپایی نهند»[۲]

در گذشته به این میوه تربوزه می‌گفته‌اند که هم اکنون در افغانستان و تاجیکستان به هندوانه تربوزه گفته می‌شود.[نیازمند منبع]

هم اکنون هندوانه در شهرهای شمالی ایران و بخش پیشین و باهوکلات درسیستان وبلوچستان و شهرهای استان خوزستان و کرمان و در استان فارس شهرستان اقلید به صورت وسیع کاشت می شود.

ریشه کلمه هندوانه از کلمه وانا که معنی هندوانه در زبان هندی است گرفته شده‌است و ایرانیان قدیم آن را هندووانا می گفتند و هم اکنون هندوانه می‌گویند (کذا در متن)
///////////
به عربی بطیخ احمر:
البِطِّيخ الأحمر (باللاتينية: Citrullus lanatus) هو فاكهة صيفية نباته ذو أغصان ممتدة، ينتج ثمارا كروية أو أسطوانية الشكل ذات لون أخضر فاتح أو أخضر غامق، ذات لب أحمر تنتشر به بذور سوداء القشرة بيضاء اللب. الرقي حلو المذاق عادة ما دام ناضجاً.
أثبتت الدراسات الحديثة فوائد صحية عديدة لفاكهة البطيخ، خصوصاً فيما يتعلق بسلامة الأمعاء والكلى. فقد أظهرت الدراسات أن البطيخ لا يطفئ العطش، ويرطب الجلد، وينعش الجسم فحسب، بل قد يفيد كمليّن قوى للأمعاء، ومادة تساعد على الهضم، ومقوى للدم، ومفتت لحصوات الكلي. ووجد الباحثون أن المركبات الطبيعية الموجودة فيه تساعد في تخفيف شدة الأمراض الجلدية، كما تفيد بذوره في تخفيض ضغط الدم المرتفع، ويمكن استخدام جذوره في وقف النزيف الدموي.
///////////
به پنجابی دوانه:
دوانہ اک ویل والا کدو ٹبر دا پھلانوالا بوٹا اے جیدا اصل دیس دکھنی افریقہ سی پر ہن ایہ ساریاں گرم تھانواں تے اگدا اے۔ ایہدے فروٹ دا ناں وی ایہو ای اے۔ ایہدا چھلڑ باہروں پدھرا ہوندا اے تے اوہدے تے کوڑھے ہرے رنگ دیاں تاریاں ہوندیاں نیں۔
///////////////
به پشتو هندوانه:
هندوانه چې علمي نوم یې ( Citrullus lanatus ) دی په انگلیسي کې ورته watermelon او په دري کې ورته تربوز وایي. د دې مېوې اصلي سرچینه هندوستان دی او له هغه ځایه یې د نړۍ نورو سیموته لاره پیدا کړې ده.
/////////////
به سندی هندائو:
هنداڻو جنهن کي ڇانهون يا ڇانهين سڏجي ٿو اهو سنڌ ۾ عام ٿيندو آهي، جنهن کي انگريزيءَ ۾ Water Melon چئبو آهي ۽ ان جو سائنسي نالو Citrullus Vulgaris آهي. سنڌ ۽ برصغير پاڪ و هند ۾ هنداڻن جي پوک تمام آڳاٽي وقت کان ٿيندي اچي ٿي.
////////////
به کردی سورانی شووتی:
شووتی
لە ئینسایکڵۆپیدیای ئازادی ویکیپیدیاوە

وێنەی شوتی بە ڕووەکەوە
پێرست  [بیشارەوە]
١          پێكهاته‌کەی
٢          سووده‌كانی‌
٣          سەبارەت بە شووتی‌
٤          سەرچاوەکان
پێكهاته‌کەی[دەستکاری]
92% ئاو + 7% ڕیشاڵ + چه‌وری‌ + پرۆتین + كاربۆ هایدرەیت + پكتین + كه‌مێ‌ خوێی‌ كانزایی‌ + ده‌وڵه‌مه‌نده‌ به‌ ڤیامین سی و كه‌مێ‌ ڤیتامین ئی .

سووده‌كانی‌[دەستکاری]
ناوسك نه‌رم ده‌كات و پاكی‌ ده‌كاته‌وه‌.
فێنك كه‌ره‌وه‌ی‌ له‌شه‌.
بۆ باداری‌ ڕوماتیزمه‌ به‌ سووده‌.
میز هێنه‌ره‌ بۆ به‌رد و ڕمڵی‌ گورچیله‌ زۆر به‌ سووده‌.
فشاری‌ خوێن داده‌به‌زێنێ‌.
بۆ گه‌ده‌ و نه‌خۆشیه‌كانی‌ باشه‌.
بۆ شه‌و كوێری‌ به‌سووده‌.
تا داده‌به‌زێنێ‌.
سەبارەت بە شووتی‌[دەستکاری]
بۆ کەسێک گەدەی نەخۆش بێت با ئاوەکەی‌ بخوات .
تا تازە و ئاوداربێت باشە .
زۆر کاڵ یان تەپیو نەبێت .
دەتوانی‌ توێکڵە سپیەکەی‌ بکەی‌ بە مرەبا.
وتراوە شوتی‌ بە برنجەوە زۆر خۆشە .
شووتی‌ خۆماڵی‌ چاکترە لە هی‌ دەرەوه .بەڵام جوانتر نییە
////////////
به ارد تربوز
///////////
به عبری هاپاطیاخ:
אֲבַטִּיחַ (שם מדעי: Citrullus lanatus) הוא מין של שיח ירק שרוע חד-שנתי באותו שם ממשפחת הדלועיים המשמשים למאכל.

מוצאו של האבטיח באפריקה המשוונית והדרומית. חוקר הארצות דייוויד ליווינגסטון תיאר אותו לראשונה במדבר קלהארי. אף על פי שהאבטיח התרבותי אוגר כמות מים גדולה בפירותיו, הוא גדל ללא השקיה בתנאי בעל. פרחי האבטיח גדולים ובודדים, וצבעם צהוב בהיר. הפריית האבטיח נעשית על פי רוב על ידי חרקים, בעיקר דבורים. ירק האבטיח הוא ענבה גדולה המכילה זרעים רבים. משקל הפרי מגיע עד 20 ק"ג ורובו (כ-92%) עשוי מים. צבע הירק ירוק מבחוץ ואדום או ורוד מבפנים. ניתן גם למצוא אבטיח עם קליפה או ליבה צהובה. טעמו של הירק מתוק ועסיסי.
/////////////
به آذری عادی قارپیز:
Adi qarpız (lat. Citrullus lanatus[1]krımtat. qarpız [2]türk. karpuzqaq. frenk üzümü [3])– qarpız cinsinə aid bitkinövü.
///////////////
به ترکی
Kolları toprak yüzeyinde 100 200 m kadar uzayabilir. Normal şartlar altında ağırlığı 1,5-2 kilo ile 6,5-7 kilo arasında değişir. Susuz tarım şartlarında kökler oldukça derine inse de sulu tarım şartlarında saçak kökler daha çok 40-50 cm derinlikte yoğunlaşır. İri top şeklindeki meyveleri ise tatlı ve suludur.Karpuz yağ ve kolesterol içermez ancak şeker içeriği yüksektir.
//////////////
به دیودهی (مالدیوی):
ވިކިޕީޑިއާ އިން
Watermelons.jpg
ކަރަލަކީ ތަރުކާރީ އަދި މޭވާގެ ތެރޭގައި ވެސް ގުނޭ ކާނާގެ ބާވަތެކެވެ. ކަރާގެ ޢިލްމީ ނަމަކީ ސިޓްރުއްލަސް ލެނޭޓަސް އެވެ.

ޞިއްޙީ ފައިދާތައް[އުނިއިތުރު ގެންނަވާ]
ކަރަޔަކީ ހަށިގަނޑަށް ފައިދާ ހުރި މީރު މޭވާ އެކެވެ. ފެން ގިނަ ޢަދަދަކަށް އެކުލެވިގެންވާތީ ކަރު ހިއްކުން ފިލުވުމުގައި އެހީތެރި ވެދެއެވެ. ކަރާ ކެއުމުން ހަށިގަނޑަށް ފިނިކަމާއި ތާޒާކަން ގެނެސްދެއެވެ.

ކަރާއިން ލިބިދޭ ޞިއްޙީ ފައިދާތަކަށް ބަލާއިރު ފުރަގަސް ފަރާތު ބަލި، ބަނޑު ހިކުން، މަސާނާ އަދި ގުރުދާގައި ހިލަ އުފެދުން، މައިދާ އަދި ގުރުދާ ސާފުކުރުން، ލޮލުގެ ފެނުން ސާފުވުން، ރީދޫ ވުން ލޭގެ ޕްރެޝަރު މަތިވުން، އަދި ބޮލުގައި ރިހުން ފަަދަ ކަންތައްތައް ކުޑަކުރުމުގައި އެހީތެރި ވެދެއެވެ.

ކަރާގައި ދަނގަޑު ގިނަ ޢަދަދަކަށް އެކުލެވިގެން ވެއެވެ. ކަރާ ކެއުމުން ހޫނުގެ ސަބަބުން ކުރިމަތިވާ ސްޓްރޯކް ޖެހުމުން ދުރުކޮށްދެއެވެ. ކަރާ ކެއުމުގައި ބޮޑަށް އެދެވިގެންވަނީ ކެއުމުގެ ކުރިންނާއި ކެއުމުގެ ފަހުން އޮންނަ ވަގުތުގައި ކަމަށް ބުނެވެއެވެ.
//////////////////
Watermelon
From Wikipedia, the free encyclopedia
For other uses, see Watermelon (disambiguation).
Watermelon
Taiwan 2009 Tainan City Organic Farm Watermelon FRD 7962.jpg
Watermelon
Watermelon cross BNC.jpg
Watermelon cross section
Kingdom:
(unranked):
(unranked):
(unranked):
Order:
Family:
Genus:
Species:
Variety:
lanatus
Citrullus lanatus var. lanatus
(Thunb.) Matsum. & Nakai
2005watermelon.PNG
Watermelon output in 2005
Watermelon (Citrullus lanatus var. lanatus, family Cucurbitaceae) is a vine-like (scrambler and trailer) flowering plant originally from southern Africa. It is a large, sprawling annual plant with coarse, hairy pinnately-lobed leaves and white to yellow flowers. It is grown for its edible fruit, also known as awatermelon, which is a special kind of berry botanically called a pepo. The fruit has a smooth hard rind, usually green with dark green stripes or yellow spots, and a juicy, sweet interior flesh, usually deep red to pink, but sometimes orange, yellow, or white, with many seeds.
Considerable breeding effort has been put into disease-resistant varieties and into developing a seedless strain. Many cultivars are available, producing mature fruit within 100 days of planting the crop. The fruit can be eaten raw or cooked.
Contents
  [show
History
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/5/5d/Pasteques%2C_extrait_d%27un_tableau_de_Giovanni_Stanchi.jpeg/220px-Pasteques%2C_extrait_d%27un_tableau_de_Giovanni_Stanchi.jpeg
Watermelon, 17th century, byGiovanni Stanchi
The watermelon is thought to have originated in southern Africa, where it is found growing wild. It reaches maximum genetic diversity there, with sweet, bland and bitter forms. In the 19th century, Alphonse de Candolle[1] considered the watermelon to be indigenous to tropical Africa.[2] Citrullus colocynthis is often considered to be a wild ancestor of the watermelon and is now found native in north and west Africa. However, it has been suggested on the basis of chloroplast DNA investigations, that the cultivated and wild watermelon diverged independently from a common ancestor, possibly C. ecirrhosus fromNamibia.[3]
Evidence of its cultivation in the Nile Valley has been found from the second millennium BC onward. Watermelon seeds have been found at Twelfth Dynastysites and in the tomb of Pharaoh Tutankhamun.[4]
In the 7th century, watermelons were being cultivated in India and by the 10th century had reached China, which is today the world's single largest watermelon producer. Moorish invaders introduced the fruit into Europe and there is evidence of it being cultivated in Córdoba in 961 and also in Seville in 1158. It spread northwards through southern Europe, perhaps limited in its advance by summer temperatures being insufficient for good yields. The fruit had begun appearing in European herbals by 1600, and was widely planted in Europe in the 17th century as a minor garden crop.[5]
European colonists and slaves from Africa introduced the watermelon into theNew World. Spanish settlers were growing it in Florida in 1576, and it was being grown in Massachusetts by 1629, and by 1650 was being cultivated in Peru,Brazil and Panama as well as in many British and Dutch colonies. Around the same time, Native Americans were cultivating the crop in the Mississippi valley and Florida. Watermelons were rapidly accepted in Hawaii and other Pacific islands when they were introduced there by explorers such as Captain James Cook.[5]
Description
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/b/bf/Watermelon_slices_BNC.jpg/220px-Watermelon_slices_BNC.jpg
Watermelon slices
The watermelon is an annual plant with long, weak, trailing or climbing stems which are five-angled and up to 3 m (10 ft) long. Young growth is densely woolly with yellowish-brown hairs which disappear as the plant ages. The leaves are stemmed and are alternate, large and pinnately-lobed, stiff and rough when old. The plant has branching tendrils. The flowers grow singly in the leaf axils and the corolla is white or yellow inside and greenish-yellow on the outside. The flowers are unisexual, with male and female flowers occurring on the same plant (monoecious). The male flowers predominate at the beginning of the season and the female flowers, which develop later, have inferior ovaries. The styles are united into a single column and the large fruit is a kind of modified berry called a pepo. This has a thick rind (exocarp) and fleshy center (mesocarp and endocarp).[6] Wild plants have fruits up to 20 cm (8 in) in diameter while cultivated varieties may exceed 60 cm (24 in). The rind of this fruit is mid- to dark green and usually mottled or striped, and the flesh contains numerous pips and is red, orange, pink, yellow, green or white.[5][7]
Variety improvement
Charles Fredric Andrus, a horticulturist at the USDA Vegetable Breeding Laboratory in Charleston, South Carolina, set out to produce a disease-resistant and wilt-resistant watermelon. The result, in 1954, was "that gray melon from Charleston". Its oblong shape and hard rind made it easy to stack and ship. Its adaptability meant it could be grown over a wide geographical area. It produced high yields and was resistant to the most serious watermelon diseases: anthracnose andfusarium wilt.[8] Others were also working on disease-resistant varieties; J. M. Crall at the University of Florida produced "Jubilee" in 1963 and C. V. Hall of Kansas State University produced "Crimson sweet" the following year. These are no longer grown to any great extent, but their lineage has been further developed into hybrid varieties with higher yields, better flesh quality and attractive appearance.[5] Another objective of plant breeders has been the elimination of the seeds which occur scattered throughout the flesh. This has been achieved through the use of triploid varieties, but these are sterile, and the cost of producing the seed, through crossing a tetraploid parent with a normal diploid parent, is high.[5]
Today, farmers in approximately 44 states in the United States grow watermelon commercially. Georgia, Florida, Texas,California and Arizona are the United States' largest watermelon producers. This now-common fruit is often large enough that groceries often sell half or quarter melons. Some smaller, spherical varieties of watermelon, both red- and yellow-fleshed, are sometimes called "icebox melons".[9] The largest recorded fruit was grown in Tennessee in 2013 and weighed 159 kilograms (351 pounds).[10]
Cultivation
Top five watermelon producers (2012, in tonnes)
70,000,000
4,044,184
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/ca/Flag_of_Iran.svg/23px-Flag_of_Iran.svg.png Iran
3,800,000
2,079,547
1,874,710
 World total
95,211,432
Source: UN FAOSTAT [11]
Watermelons are tropical or subtropical plants and need temperatures higher than about 25 °C (77 °F) to thrive. On a garden scale, seeds are usually sown in pots under cover and transplanted into well-drained sandy loam with a pH of between 5.5 and 7 and medium nitrogen levels. Aphidsfruit flies and root-knot nematodes attack this crop, and if humidity levels are high, the plants are prone to plant diseases, such as powdery mildew and mosaic virus.[12]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/cc/Watermelon_seedless.jpg/220px-Watermelon_seedless.jpg
Seedless watermelon
For commercial plantings, one beehiveper acre (4,000 m2 per hive) is the minimum recommendation by the USDepartment of Agriculture forpollination of conventional, seeded varieties. Because seedless hybrids have sterile pollen, pollinizer rows of varieties with viable pollen must also be planted. Since the supply of viable pollen is reduced and pollination is much more critical in producing the seedless variety, the recommended number of hives per acre, or pollinator density, increases to three hives per acre (1,300 m2 per hive). Watermelons have a longer growing period than other melons, and can often take 85 days or more from the time of transplanting for the fruit to mature.[13]
In Japan and other parts of the Far East, varieties are often grown that are susceptible to fusarium wilt, and these may begrafted onto disease-resistant rootstocks.[5] Farmers of the Zentsuji region of Japan found a way to grow cubic watermelons, by growing the fruits in glass boxes and letting them naturally assume the shape of the receptacle.[14] The cubic shape was originally designed to make the melons easier to stack and store, but the cubic watermelons are often more than double the price of normal ones, and much of their appeal to consumers is in their novelty. Pyramid-shaped watermelons have also been developed and any polyhedral shape may potentially also be used. These shaped watermelon are often harvested before optimal ripeness. Because they are bitter instead of sweet, the shaped fruits are considered ornamental instead of food.[15]
Varieties
The more than 1200[16] cultivars of watermelon range in weight from less than one to more than 90 kilograms (200 lb); the flesh can be red, orange, yellow or white.[13]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/a/a2/Citrullus_lanatus.jpg/220px-Citrullus_lanatus.jpg
Watermelon with yellow flesh
·         The 'Carolina Cross' produced the current world record watermelon, weighing 159 kilograms (351 pounds).[10] It has green skin, red flesh and commonly produces fruit between 29 and 68 kilograms (65 and 150 lb). It takes about 90 days from planting to harvest.[17]
·         The 'Golden Midget' has a golden rind and pink flesh when ripe, and takes 70 days from planting to harvest.[18]
·         The 'Orangeglo' has a very sweet orange flesh, and is a large, oblong fruit weighing 9–14 kg (20–31 lb). It has a light green rind with jagged dark green stripes. It takes about 90–100 days from planting to harvest.[19]
·         The 'Moon and Stars' variety was created in 1926.[20] The rind is purple/black and has many small, yellow circles (stars) and one or two large, yellow circles (moon). The melon weighs 9–23 kg (20–51 lb).[21] The flesh is pink or red and has brown seeds. The foliage is also spotted. The time from planting to harvest is about 90 days.[22]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/2/29/It_weighed_15_lb_13_oz.jpg/220px-It_weighed_15_lb_13_oz.jpg
'Moon and stars' watermelon cultivar
·         The 'Cream of Saskatchewan' has small, round fruits about 25 cm (9.8 in) in diameter. It has a thin, light and dark green striped rind, and sweet white flesh with black seeds. It can grow well in cool climates. It was originally brought toSaskatchewanCanada, by Russian immigrants. The melon takes 80–85 days from planting to harvest.[23]
·         The 'Melitopolski' has small, round fruits roughly 28–30 cm (11–12 in) in diameter. It is an early ripening variety that originated from the Astrakhan region of Russia, an area known for cultivation of watermelons. The Melitopolski watermelons are seen piled high by vendors in Moscow in the summer. This variety takes around 95 days from planting to harvest.[24]
·         The 'Densuke' watermelon has round fruit up to 11 kg (24 lb). The rind is black with no stripes or spots. It is grown only on the island of Hokkaido, Japan, where up to 10,000 watermelons are produced every year. In June 2008, one of the first harvested watermelons was sold at an auction for 650,000 yen (US$6,300), making it the most expensive watermelon ever sold. The average selling price is generally around 25,000 yen ($250).[25]
·         Many cultivars are no longer grown commercially because of their thick rind, but seeds may be available among home gardeners and specialty seed companies. This thick rind is desirable for making watermelon pickles, and some old cultivars favoured for this purpose include 'Tom Watson', 'Georgia Rattlesnake', and 'Black Diamond'.[26]
Uses
Nutrients
Watermelon, raw
Nutritional value per 100 g (3.5 oz)
127 kJ (30 kcal)
7.55 g
6.2 g
0.4 g
0.15 g
0.61 g
(4%)
28 μg
(3%)
303 μg
(3%)
0.033 mg
(2%)
0.021 mg
(1%)
0.178 mg
(4%)
0.221 mg
(3%)
0.045 mg
(1%)
4.1 mg
(10%)
8.1 mg
(1%)
7 mg
(2%)
0.24 mg
(3%)
10 mg
(2%)
0.038 mg
(2%)
11 mg
(2%)
112 mg
(0%)
1 mg
(1%)
0.1 mg
Other constituents
Water
91.45 g
4532 µg

·         Units
·         μg = micrograms • mg = milligrams
·         IU = International units
Percentages are roughly approximated usingUS recommendations for adults.
Source: USDA Nutrient Database
In a 100 gram serving, watermelon fruit supplies 30 calories and low amounts of essential nutrients (table). Only vitamin C is present in appreciable content at 10% of the Daily Value (table).
Watermelon fruit is 91% water, contains 6% sugars, and is low in fat(table).[27]
Food
Watermelon rinds are also edible, but most people avoid eating them due to their unappealing flavor. They are used for making pickles,[26] and sometimes used as a vegetable.[7] The rind is stir-friedstewed or more often pickled,[28] which is sometimes eaten in the Southern US.[29]
The amino acid citrulline is produced in watermelon rind.[30][31] Watermelon pulp contains carotenoids, including lycopene.[32]
The Oklahoma State Senate passed a bill in 2007 declaring watermelon as the official state vegetable, with some controversy about whether it is a vegetable or a fruit.[33]
The seeds have a nutty flavor and can be dried and roasted, or ground into flour.[7] In China, the seeds are esteemed and eaten with other seeds atChinese New Year celebrations.[34] In Vietnamese culture, watermelon seeds are consumed during the Vietnamese New Year's holiday, Tết, as asnack.[35]
Watermelon juice can be made into wine or blended with other fruit juices.[36] An alcoholic treat called a "hard watermelon" is made by pouring liquor into a hole in the rind of a whole fruit, and then eating the alcohol-permeated flesh.[28]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/0/07/Kustodiev_Merchants_Wife.jpg/220px-Kustodiev_Merchants_Wife.jpg
Watermelon and other fruit in Boris Kustodiev's Merchant's Wife
C. l. lanatus var caffer grows wild in the Kalahari Desert, where it is known as tsamma.[7] The fruits are used by the San people and by animals for both water and nourishment. Traditionally, travelling in the desert in the dry season could only be done in a good tsamma year. Humans can survive on an exclusive diet of tsamma for six weeks.[7]
Gallery
·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/d/df/Watermelon_cubes_BNC.jpg/120px-Watermelon_cubes_BNC.jpg
Watermelon cubes

·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/9/9e/Melonen-stapel.jpg/120px-Melonen-stapel.jpg
Watermelons with black rind, India

·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/5/57/Watermelon_flower_measurement.jpg/120px-Watermelon_flower_measurement.jpg
Watermelon flowers

·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/8/82/Water_melon_leave.jpg/120px-Water_melon_leave.jpg
Watermelon leaf

·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/a/af/Male_and_female_watermelon_1458.JPG/120px-Male_and_female_watermelon_1458.JPG
Flower stems of male and female watermelon blossoms, showingovary on the female

·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/2/2e/Water_melon_flower_and_stem.jpg/120px-Water_melon_flower_and_stem.jpg
Watermelon plant close-up

·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/8/86/WatermelonBaller.JPG/120px-WatermelonBaller.JPG

·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/6/60/Lasioglossum_malachurum_female_1.jpg/120px-Lasioglossum_malachurum_female_1.jpg
Lasioglossum malachurum, foraging on a watermelon flower
References
1.     Jump up^ Candolle, Origin of Cultivated Plants (1882) pp 262ff, s.v. "Water-melon".
2.     Jump up^ Wehner, Todd C. Watermelon Crop Information. North Carolina State University
3.     Jump up^ Dane, Fenny; Liu, Jiarong (2006). "Diversity and origin of cultivated and citron type watermelon (Citrullus lanatus)". Genetic Resources and Crop Evolution. 54 (6): 1255. doi:10.1007/s10722-006-9107-3.
4.     Jump up^ Zohary, Daniel and Hopf, Maria (2000) Domestication of Plants in the Old World, third edition, Oxford University Press, p. 193,ISBN 0-19-850357-1.
5.     Jump up to:a b c d e f Maynard, David; Maynard, Donald N. (2012). "6: Cucumbers, melons and watermelons". In Kiple, Kenneth F.; Ornelas, Kriemhild Coneè. The Cambridge World History of Food, Part 2. Cambridge University Press.doi:10.1017/CHOL9780521402156ISBN 978-0-521-40215-6.
6.     Jump up^ "A Systematic Treatment of Fruit Types". Worldbotanical.com. Retrieved 7 October 2014.
7.     Jump up to:a b c d e "Citrullus lanatus (Thunb.) Matsum. & Nakai". South Africa National Biodiversity Institute. Retrieved 4 October 2014.
8.     Jump up^ "Watermelon developer dies at 101"Post and Courier, 16 July 2007
9.     Jump up^ "Good reasons for icebox melons". The Free Library. Sunset. 1 May 1985. Retrieved 4 October 2014.
10.  Jump up to:a b "Heaviest watermelon"Guinness World Records. Retrieved 2 July 2015.
12.  Jump up^ Brickell, Christopher (ed) (1992). The Royal Horticultural Society Encyclopedia of Gardening (Print). London: Dorling Kindersley. p. 333. ISBN 978-0-86318-979-1.
14.  Jump up^ Square fruit stuns Japanese shoppersBBC News, 15 June 2001.
15.  Jump up^ "Square watermelons Japan. English version". YouTube. 6 November 2013. Retrieved 3 August 2014.
17.  Jump up^ "Watermelon growing contest". Georgia 4H. The University of Georgia College of Agricultural and Environmental Sciences. 2005. Retrieved 5 October 2014.
18.  Jump up^ "Golden Midget Watermelon". Archived from the original on 5 October 2014. Retrieved 5 October 2014.
19.  Jump up^ "Orangeglo Watermelon". Archived from the original on 27 September 2007. Retrieved 23 April 2007.
20.  Jump up^ "Moon and Stars Watermelon Heirloom". rareseeds.com. Archived from the original on 17 December 2007. Retrieved15 July 2008.
21.  Jump up^ Evans, Lynette (15 July 2005). "Moon & Stars watermelon (Citrullus lanatus) — Seed-spittin' melons makin' a comeback".The San Francisco Chronicle. Archived from the original on 13 October 2007. Retrieved 6 July 2007.
22.  Jump up^ "Moon and Stars Watermelon". Archived from the original on 2 June 2007. Retrieved 23 April 2007.
23.  Jump up^ "Watermelon, Cream Saskatchewan". seedsavers.org. Archived from the original on 21 February 2009.
24.  Jump up^ "Melitopolski Watermelon". Archived from the original on 27 September 2007. Retrieved 23 April 2007.
25.  Jump up^ Hosaka, Tomoko A. (6 June 2008). "Black Japanese watermelon sold at record price". The Associated Pres. Archived fromthe original on 9 June 2008. Retrieved 10 June 2008.
26.  Jump up to:a b Todd C. Wehner (2008). "12. Watermelon". In Jaime Prohens and Fernando Nuez. Handbook of plant breeding. Volume 1, Vegetables. I, Asteraceae, Brassicaceae, Chenopodicaceae, and Cucurbitaceae. Springer. pp. 381–418. doi:10.1007/978-0-387-30443-4_12#page-1 (inactive 2016-01-19).
27.  Jump up^ "Watermelon, raw". Nutritional data. Self. Retrieved 5 October 2014.
28.  Jump up to:a b Anthony F. Chiffolo; Rayner W. Hesse (2006). Cooking with the Bible: Biblical Food, Feasts, and Lore. Greenwood Publishing Group. p. 278. ISBN 978-0-313-33410-8.
30.  Jump up^ Rimando AM, Perkins-Veazie PM (2005). "Determination of citrulline in watermelon rind". J Chromatogr A. 1078 (1–2): 196–200. doi:10.1016/j.chroma.2005.05.009PMID 16007998.
31.  Jump up^ The Associated Press (3 July 2008). "CBC News – Health – Watermelon the real passion fruit?". CBC. Retrieved 3 August2014.
32.  Jump up^ Perkins-Veazie P, Collins JK, Davis AR, Roberts W (2006). "Carotenoid content of 50 watermelon cultivars". J Agric Food Chem. 54 (7): 2593–7. doi:10.1021/jf052066pPMID 16569049.
33.  Jump up^ "Oklahoma Declares Watermelon Its State Vegetable". CBS4denver. 18 April 2007. Archived from the original on 2 March 2008. Retrieved 3 October 2009.
34.  Jump up^ Shiu-ying Hu (2005). Food Plants of China. Chinese University Press. p. 125. ISBN 978-962-996-229-6.
35.  Jump up^ The Asian Texans By Marilyn Dell Brady, Texas A&M University Press
36.  Jump up^ Keller, Jack (2002). "Watermelon Wines". Winemaking Home Page. Retrieved 5 October 2014.
External links
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/d/df/Wikispecies-logo.svg/34px-Wikispecies-logo.svg.png
Wikispecies has information related to: Citrullus vulgaris
·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/4/4a/Commons-logo.svg/12px-Commons-logo.svg.png Media related to Citrullus lanatus at Wikimedia Commons
[hide]
·         v
·         t
·         e
Species
·         B. hispida (Winter melon)
Species
·         C. lanatus 
·         Watermelon
·         Citron melon

·         C. colocynthis
·         C. ecirrhosus (Namib Tsamma)
Products
and dishes
·         Egusi
·         Watermelon rind preserves
·         Watermelon seed oil
·         Watermelon steak
Species
·         C. melo 
·         Cantaloupe
·         Galia

·         C. melo Inodorus Group 
·         Canary
·         Honeydew
·         Persian
·         Santa Claus

·         C. metuliferus
·         C. myriocarpus
Cultivars
·         Bailan
·         Charentais
·         Crane
·         Hami
·         Korean
·         Montreal
·         Sprite
·         Sugar
·         Yubari King
Products
and dishes
·         Melon ball
·         Midori
Species
·         M. balsamina
·         M. charantia
·         M. cochinchinensis (Gac)
·         M. foetida
Other species
·         Cucumeropsis mannii
See also
·         List of melon dishes
·         Category Category
·         Commons page Commons
·         GND4189227-6
·         NDL00571557
·         Watermelons
·         Edible fruits
·         Melons
·         Cucurbitaceae
·         Fruits originating in Africa
·         Crops originating from Africa
·         Plants and pollinators


*  هندوانه [ هَِ دِ ن َ / ن ِ ] (اِ) هندویانه . (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 122). از: هندوان + پساوند نسبت ، لغه یعنی میوه ای که از هند می آید... گیاهی است از تیره ٔ خیار که برگهای بریده و ساقه های گسترده دارد. دلاع . بطیخ هندی . شامی . دابوغه . فج . خربزه ٔ شامی . (یادداشتهای مؤلف ). میوه های آن درشت و مواد قندی آن برخلاف خربزه در درون بر جمع میگردد و تخمه ها در آن پراکنده اند. (از گیاه شناسی گل گلاب ).  لغت نامه دهخدا.

1. A. de Candole, Origin of Cultivated Plants, p. 263.
2. A. Engler در: Hvehn, Kulturpflanzen, p. 323.
3. E. Chavannes, Voyageures chinois chez les Khitan (Journal asiatique, 1897, I, pp. 390-442).
4. شاوان بجای water-melon این نام را ’’melon‘‘ برگردان  كرده (ص 400) كه نارساست؛ در فرانسه هندوانه را pastèque یا melon d’eau می‌نامند. پر پیداست که  هو كیائو با انواع خربزه به طور كلی آشنا بوده، اما این گونه خاص را پیشتر نمی‌شناخته است. در هنگام لشكركشی ناپلئون به مصر:
 »(Thiers, Histoire de la révolution Cvançaise) «
Forbes and Hemsley, Journal Linnean Society, Vol. XXIII, p. 315.
2. هو كیائو دیده ‌گر دقیق گیاهان سرزمین های  شمال بود و یادداشتهای او برای جغرافیای گیاهی اهمیتی ویژه دارد. او در پی اشاره به هندوانه چنین می‌گوید:’’ با پیشروی بیشتر به سمت ‌شرق، به نیائو‌ـ‌تان (Niao-t‛an) رسیدیم، كه نخستین جایی است كه با درختان بید suxei] به زبان جورچی (Jurči) [رو‌به‌رو می‌شویم، همین‌طور با ترتیزكهای آبی مرغوب و پر‌پشت كه مرغوبترین آنها si-ki    است كه برگهای تیغه‌ای بزرگ دارد. ده تا از این برگها برای سیر‌كردن اسبی را بس است. از نیائو‌ـ تان به‌ سوی كوههای بلند به پیش رفتیم كه ده روز در گذر از آنها بودیم. سپس از بیشه ای بزرگ به درازای دو یا سه لی پوشیده از درختان نارون، wu-i    (Ulmus macrocarpa) با شاخ و برگهایی خار‌دار همچون پر‌ پیكان گذر كردیم بر خاك آن هیچ علفی دیده نمی‌شد.‘‘ گویا si-ki آوانگاشت واژه‌ای ختنی است. سه گونه نارون در منطقه آمور می‌رویند‌ ـ Ulmus montana ]نارونک وهی[، U. campestris ]اوجا[، و U.suberosa (Grum-Gržimailo, Opisanie Amurskoi Oblasti, p. 316). هو كیائو درباره سرزمین  تان‌ ـ‌ چن ‌ـ ‌تی ین (T‛an-čen-tien) چنین گزارش كرده است: ’’هوای آنجا بسیار معتدل است، طوری‌كه وقتی اهالی ختن از سرمای شدید به ستوه می‌آیند برای گرم‌شدن بدان‌جا می‌روند. آب چاهها پاكیزه و خنك است؛ علفهای نرم همچون کرك دارد كه بستر بسیار راحتی برای آسودن است. گلهای شگفت انگیر در آنجا فراوان یافت می‌شود كه دو‌گونه آنها شایان ذكر است‌ ــ‌ یكی بنام  han-kin     به ‌اندازه كف دست است و به‌ رنگ طلایی بسیار براق، طوری كه چشم را می‌زند؛ گل دیگر بنام ts‛in  žan      همچون  kin t‛en     (Orithia edulis) است و به رنگ Indigofera ]نیل[ (lan    ) و بسیار دلنشین.»  گویا نام han-kin آوانگاشت واژه‌ای ختنی باشد؛ احتمالاً ts‛in žan نیز چنین است، هر چند، به گفته استوارت (Chinese Materia Medica, p. 404) این‌ نامِ برگهای Sesamum (كنجد) است؛ در هر حال اینجا نمی‌شود كه مراد كنجد باشد.
3. در Pien tse lei pien به نقل از Wv tai ši آمده است كه مردمان سیائو‌ هان (Siao Han  پس از براه آوردن اویغورها بذر هندوانه را به دست آوردند و به هنگام بازگشت همراه خود به چین بردند، و این میوه را چون محصول سرزمینهای باختری  (Si yü یعنی آسیای مركزی) بود، ’’خربزه باختری ‘‘ (Western melon) (si kwa) نامیدند. بدبختانه نتوانستم این متن را در Wu tai ši بیابم. در شرح احوال سیائو هان که در (Ch. 98, pp. 6b-7a) Kiu Wu tai ši گنجانده شده چنین چیزی نیامده. این گفته خود به دو دلیل مشكوك است. سیائو هان با آ‌ـ‌ پو‌ـ ‌لی (A-pu-li) ، خواهر فغفور  وو ‌ـ ‌یپو (Wu-yü) ازدواج كرده بود. در سال 948 در یك توطئه خائنانه شركت كرد و سال بعد محكوم به مرگ شد (بسنجید با: H. C. v. d. Gabelentz, Geschichte der grossen Liao, p. 65; and Chavannes, op. ci. t., p. 392). هو كیائو منشی سیائو هان بود و در این سمت او را در سفر به سرزمین ختن همراهی كرد. هو كیائو با مرگ اربابش حامی خود را
از دست داد و به مدت هفت سال (تا سال 953) در سرزمین ختن ماند. همان‌طور كه پیشتر گفته شد، در این سیاحت طولانی بود كه برای نخستین ‌بار با هندوانه آشنا شد. حال اگر سیائو هان براستی  این میوه را در زندگی خویش (یعنی قبل از سال 949) وارد چین کرده باشد، حق داریم گمان كنیم كه هو كیائو، منشی او، از این موضوع اطلاع داشته و دیگر هندوانه را میوه‌ای جدید نمی‌دانسته است. از این گذشته، ادعای ورود این میوه به چین به دست سیائو هان با داستانی كه ورود آن را به هون هائو (Hun Hao) در سده  دوازدهم نسبت داده نمی خواند (نک صفحات پیشین). البته، چون اهل ختن این میوه را كشت می‌كردند، بهیچ روی جای تعجب نیست اگر چندین سفیر اعزامی چین به این سرزمین بذر هندوانه را به كشور خود برده باشند، اما بنابر روال معمول وقتی سفیران گیاه جدیدی به چنگ می‌آوردند و وارد چین می‌كردند، كشت آن در جا آغاز می‌شد. و اگر سیائو هان بذر هندوانه را وارد چینک رده بود، ضرورتی نداشت هون هائو دوباره همینکار را بكند. بنا‌براین ظاهراً بهتر است نتیجه‌گیری كنیم كه متن نقل شده بالا مخدوش است یا اینكه اگر هم  چنین داستانی بوده، بعد ها دیگر شده یا یكسره نادرست است.
1. چون به نسخه‌ای از این کتاب دسترسی ندارم  ازچكیده  آن به همان شكل كه در (Ch. 14, p. 17b) Kwan k‛ün fan p‛u آمده  و می توان نسبت به بیشتر نوشته هائی که آورده بی گمان بود بهره می گیرم  .
2. دوكاندول (Origin of Cultivated Plants, p. 261) درمورد خربزه (Cucumis melo) با اشاره به نامه‌ای كه در سال 1881 از برتشنایدر  دریافت كرده می‌گوید:’’با داوری برپایه روزگار انتشار نخستین  کتابی كه از هندوانه نام برده می‌توان گفت ورود آن به چین در سده  هشتم میلادی آغاز شده است. از آنجا كه روابط چینی‌ها با باكتریا و شمال‌باختری  هند به واسطه چان‌ـ‌كی‌ین از سده  دوم آغاز شد، این امكان هست  كه كشت این‌گونه در آن روزگار در آسیا چندان رایج نبوده باشد.‘‘ در‌ آثار منتشر‌ شده برتشنایدر  هیچ مطلبی از این دست دیده  نمی‌شود. او در Bot. Sin. (pt. II, p. 197) می‌گوید تمامی  گیاهان تیره خیاریان که اینك برای مصرف خوراكی در چین کشت می‌شوند احتمالاً بومی این سرزمین‌اند، بجز خیار و هندوانه كه چنان که از نام چینی آنها بر می‌آید، از غرب وارد چین شده‌اند. در متنهای گرد آمده در Pen ts‛ao kan mu كه به tien kwa مربوط می‌شوند هیچ اشاره‌ای به خاستگاه  بیگانه آن نشده است. دوكاندول (همان، ص 246) درباره كدو ‌قلیانی یا كدوی صحرایی (Lagenaria vulgaris) با استناد به نامه‌ای از برتشنایدر  می‌گوید: ’’کهن‌ترین متنی كه در آن از كدو‌ ‌قلیانی نام برده شده، متنی است نوشته جونگ‌ ـ‌ جی ‌ـ ‌چو (Tchong-tchi-chou) از سده  اول پیش از میلاد كه در کتابی از سده  پنجم یا ششم از آن نقل شده است.‘‘ به نظر می‌رسد در اینجا درآشفتگی با كتاب Čun šu šu از دوره تانگ انجام شده باشد (Bretschneider, Bot. Sin., pt. I, p. 79). پر پیداست که  از كدو ‌قلیانی در نوشته های معتبر باستانی نام برده شده است(Bot. Sin., pt. II, p. 198). تاریخچه این گیاه و دیگر گیاهان تیره خیاریان نیازمند تحقیقات جدید و نقادانه است كه متأسفانه آشفتگی  حاكم بر نامها در تمامی زبانها و دادن نام گونه‌ای به گونه دیگر به دشواری این تحقیق دامن می‌زند.  اینكه اسپیندن اخیراً باز تأكید كرده است (H. J. Spinden, Procecdings Ninteenth Congress of Americanists , p. 271, Washington, 1917) ، Lagenaria   امروزه هندوانه به یكسان در قاره کهن وقاره جدید پراكنده است هرچند كمك چندانی نمی‌كند زیرا مسئله اصلی تعیین مركز كشت آن است (به نظر
دوكاندول خاستگاه  كشت آن هند بوده است؛ نیز نگاه كنید به: Asa Gray, Scientific Papers, Vol. I, p. 330)، و نیز تعیین چگونگی گسترش آن، یا تعیین اینكه این گیاه در حالت خودرو از همان آغاز پراكندگی جغرافیایی وسیع داشته است و در كشورهای گوناگون به صورت مستقل به گیاهی بستانی  تبدیل شده است یا نه. با توجه به دیرینگی  فراوان کشت آن هم در هند و هم در چین، گمان آخر محتملتر به نظر می‌رسد؛ اما همه اینها مستلزم تحقیقات جدید و عمیق است.
1.       در شهرستان ژائو‌ـ‌چو (Žao-čou)، كیان‌ ـ ‌سی (Kian -si).
* اگر[ اَ گ َ ] (اِ) (اصطلاح گیاه شناسی ) اگر ترکی . اگیر ترکی . عودالوج . وج . (فرهنگ فارسی معین ). نام دوایی که آنرا وج خوانند و آن سفید و خوشبوی و گره دار می باشد. (از آنندراج ) (از برهان ) (از انجمن آرا) (از هفت قلزم ). ریشه ٔ خوشبوی و معطر که به تازی وُج گویند. (ناظم الاطباء). و رجوع به وج شود. || چوب عود را نیز گویند. (آنندراج ) (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از هفت قلزم ) (از خرده اوستا ص 146).  لغت نامه دهخدا.

2. نوشته كائو چن (Kao Č‛en)     از دودمان سونگ.
** سرزمین مغولان شرق سیبری.
1. یان شن (Yan Šen)(1559‌ـ‌1488) در كتاب خود، Tan k‛ien tsun  lu331 کتاب پیش رو ) همین عقیده را ابراز داشته است.
2. گویا شرحی است بر آثار تائو هونکین (T‛ao Hun -kin) (536‌‌‌ـ‌451 میلادی).
3. پس  باید نامی را كه ادعا می‌شود نام دیگر هندوانه بوده، یعنی han kwa كه برتشنایدر  (Chinese Recorder, 1871, p. 223) و دیگران هم پذیرفته‌اند، كنار بگذاریم.
4. Cf. Bretschneider, Mediaeval Researches, Vol. I, pp. 20, 31, 67, 89.
5. Yule, Cathay, new ed., vol. IV, p. 109.
6. Hui k‛ian či، نک صفحات 230 و 562 کتاب پیش رو .
2. mandelTkei، tambTkei ، یا semanka در زبان مالایایی semonka) در زبان جاوه‌ای، samkai در زبان چامی(. درباره یگر نامهای مالایایی گیاهان تیره خیاریان، نک:
R. Brandstetter, Mata-Hari, p. 27; cf. also J. Crawfurd, History of the Indian Archipelago, Vol. I, p. 435.
3. درباره دیگر گیاهان تیره خیاریان در كالیكات، نک: Rockhill, T‛oung Pao, 1915, pp. 459, 460 ؛ اما برخلاف آنچه در این کتاب گفته شده، tun kwa خیار نیست، بلكه Benincasa cerifera است.
4. Kwan k‛ün fan p‛u, Ch. 14, p. 18. Cf. Pelliot, Bull. de l’Ecole française, vol. II, p. 169.
هندوانه در سیام نیز كشت می‌شود (Pallegoix, Description du royaume Thai, vol. I, p. 126).
5. ]بطیخ[ بر گرفته از عربی؛ bettu-ka مصری، betuke قبطی؛ از همین‌جا آمده‌اند pasteca در پرتغالی و اسپانیایی، pastèque در فرانسوی. ابن‌بیطار (L.Leclerc, Traité des simples, Vol. I, p. 240) و ابو‌منصور (آخوندف، ص 23) پیشتر از  battīx hindi ] بطیخ هندی[ گفته اند.  ttum ارمنی، بر‌خلاف نظری كه زیدل با قید احتیاط مطرح كرده (E. Seidel, Mechithar, p. 121)، هیچ رابطه‌ای با dudaim انجیل ندارد.  در آنجا مراد از این نام مهر گیاه است.
* بطیخ [ ب ِطْ طی ] (ع اِ) صاحب قاموس گوید هرچه بر روی زمین پهن شود. (آنندراج ). هرچیز شبیه بخربزه : و ان اخرج شحمه [ شحم الحنظل ] من بطیخه نقصت قوته سریعاً. (ابن البیطار). کدو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نوعی از کدو (یقطین ) است که بالارونده نیست ولی مانند رشته هایی بر زمین گسترده شود.(از اقرب الموارد). || خیار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || خربزه  و مانند آن . بطیخه ، یکی . (منتهی الارب ) (غیاث ) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء). خربزه که میوه ای حاصل از یک بوته است . (فرهنگ نظام ). لغت رومی است ، بفارسی خربزه نامند و بیونانی قابش . بهترین او شیرین کم آب نازک بی جرم است و بهترین ناشیرین او ملیون است که خربزه ٔ گرمک باشد. (از تحفه ). و رجوع به ترجمه صیدنه و مفردات ابن بیطار و تذکره ضریر انطاکی شود.  بطیخ هندی .[ ب ِطْ طی خ ِ هَِ ] (اِ) هندوانه . (ناظم الاطباء). بفارسی هندوانه و بعربی دلاع و دابوقه  نامند. بفارسی هندوانه و بهندی ترپوز نامند. (فهرست مخزن الادویه ).  لغت نامه دهخدا
1. اشپیگل نیز چنین گفته است: Spiegel, Eranische Altertumskunde, Vol. I, p. 259.
2. C. Markham, Colloquies by Garcia da Orta, p. 304.
3. كه xarpzag ارمنی از آن گرفته شده است.
4. Vámbéry, Primitive Cultur des turko-tatarischen Volkes, pp. 217-218.
5. پرپیداست که وامبری بنادرست ایران و هند را سرزمین مادری این گیاه بستانی می‌داند. خاستگاهش مصر باستان یا اگز گسترده تر ببینیم، افریقا بوده است.
6. H. W. Bellew, Report on the Yusufzais, p. 255 (Lahore, 1864).
7. در گویشهای شمال ایران صورتهایی چون  arhuz، و arhoz را نیز می‌یابیم: J. de Morgan, Mission en Perse, Vol. V, p. 212.
8. Joret, Plantes dans l’antiquité, Vol. II, p. 252.
1. Fremde Einflüsse in der chinesischen Kunst, p. 17.
2. A. de Candolle, Géographie botanique, p. 909.
3. لوكلر حتی همین تفسیر بحث‌انگیز را رد كرده و این واژه یونانی را همان کدو حلوایی دانسته است:
Traité’ des simples ,Vol. I ,p. 239.
علاقه‌مندان به تاریخِ تیره خیاریان باید این جدل لوكلر با دوكاندول را با باریک بینی بخوانند.
4. Origin of Cultivated Plants, p. 264.
5. تصویر  کشتزارهای  هندوانه چین را می‌توان در منبع زیر یافت: F. H. King, Farmers of Forty Centuries, pp. 282, 283 .
6. Ch. 8, p. 3.