ببر. [ ب َ ] (اِ) درنده ای است قوی هیکل
از امثال شیر. (آنندراج ). درنده ای است که دشمن شیر باشد. و نوعی از شیراست که پشم
دار باشد. (از غیاث اللغات ). نوعی از دد.اسم نوعی شیر است که در هند بهم میرسد و از
شیر کوچکتر است و باریکتر. شیر خطائی نارنجی رنگ با خطوط سیاه نواری شکل از تیره ٔ
گربه ها. (یادداشت مؤلف ). درنده ای است دشمن شیر. (شرفنامه ٔ منیری ). و این کلام
در زبان عرب داخل شده و عربی نیست و ایرانیان آن را «بفر»گویند. (از المعرب جوالیقی
ص 62). دمیری در حیاةالحیوان گوید ببر نوعی از وحوش و دشمن شیر است و به آن «برید»
نیز گویند. و هم چنین «فُرانِق »، اصلاً هندی و شبیه ابن آوی است . قزوینی در عجائب
المخلوقات گوید که بین شیر و ببر دشمنی در کار است چنانکه اگر ببری به نمر حمله برد
شیر به نمر کمک خواهد کرد. در مورد اینکه ببر را برید گویند، اشتباه است ، و فرانق
نیز پروانه است . (از حاشیه ٔ المعرب جوالیقی ص 238 و 239). یک قسم از آن در نواحی
شمالی ایران موجود است که رنگ راههای پوست آن جلوه و برق پوست ببرهای سلطانی بنگاله
را ندارد ولی بواسطه ٔ عظمت قد و هیکل با آن برابری مینماید. (یادداشت مؤلف ). جانوری
درنده از جنس شیر. (ناظم الاطباء). درنده ای است وحشی که از بزرگترین درندگان و از
امثال شیر و پلنگ است . در هندوستان ببر راشیر گویند و شیر را ببر. (فرهنگ نظام )
////////////
ببر
شیری است که در بلاد هند بهم می رسد و کویند
در جمیع خواص قوی تر از اسد است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
//////////////
ببر (نام علمی: Panthera Tigris) بزرگترین
جانور از تیرهٔ گربهایان است که
طول قامت آن تا ۳٫۳ متر و وزن آن تا ۳۰۶ کیلوگرم میرسد.
مهم ترین مشخصهٔ این جانور، خطهای عمودی تیره روی خز قرمز-نارنجی آن است که در
ناحیهٔ زیرین روشن تر است. این جانور دارای بدنی عضلانی و پاهایی بسیار نیرومند
است. بدن ببر دارای موهای بلند و برّاق به رنگ نارنجی، همراه با خطهای سیاه عمودی میباشد. جثّهٔ ببرهای نر بزرگتر از
ببرهای ماده است و همچنین موهای روی گونهٔ ببر نر بلندتر از ببر ماده میباشد.
دندانهای ببر بسیار قوی است و دندان نیش آن در
میان جانوران خشکی بلندترین است. طول تاج دندان ببر به
۷۴٫۵ میلیمتر و گاهی تا ۹۰ میلیمتر میرسد.[۱] در باغ
وحش ببرها معمولاً بین ۲۰ تا ۲۶ سال عمر میکنند که البته به نظر در دنیای وحشی
بیرون هم همین حدود عمر میکنند.[۲] این
جانور برای خود قلمرو تعیین میکند و عموماً اجتماعی و تنها است (به این معنی که
به صورت مستقل زندگی میکند اما گاهی مجردهای آنها در یک منطقه یا حتی لانه زندگی
میکنند). لازم است تا محیط زندگی ببر فضای بزرگی باشد تا نیازهای شکار آن را
برطرف کند این خلق ببرها باعث شده تا در مناطق پرجمعیت، آنها با انسان دچار
مشکلات جدی شوند.
در دورهای ببرها در سراسر آسیا از ترکیه در غرب
تا روسیه در شرق
دیده میشدند. در گذر ۱۰۰ سال پیش، ۹۳٪ از گسترهٔ تاریخی زیستگاه آنها ازدست رفته
است و آنها در نواحی جنوب غرب و مرکز آسیا در جزیرههای جاوه و بالی و در
مناطق گستردهای از آسیای جنوب شرقی و آسیای شرقی به کلی
نابود شدهاند. امروزه زیستگاه آنها به تایگای سیبری تا چمن زارهای باز و
مردابهای کرنامحدود شده است. شش زیرگونهٔ باقیمانده از ببرها در ردهٔ گونه در معرض خطر IUCN جای
گرفتهاند. جمعیت جهانی ببرها در وحش میان ۳۰۶۲ تا ۳۹۴۸ برآورد شده است که ۱۰۰،۰۰۰
مورد کمتر از شمار آنها در آغاز سدهٔ ۲۰ میلادی است[۳] که بیشتر این شمار باقیمانده هم جدا و بدون تماس با هم زندگی میکنند.
از دلایل اصلی کاهش جمعیت آنها میتوان به تخریب زیستگاه، شکار غیرقانونی و
ناپیوستگی در زیستگاه آنها اشاره کرد.[۴] مساحت
منطقهٔ زندگی ببرها در کرهٔ زمین کمتر از ۱٬۱۸۴٬۹۱۱ کیلومتر مربع برآورد شده است
که ۴۱٪ کمتر از مساحت برآورد شده برای آن در میانهٔ دههٔ ۱۹۹۰ است.[۵]
ببر بنگال پرشمارترین
زیرگونه و ببر سیبری بزرگترین
زیرگونهٔ ببر است. از ۹ زیرگونهٔ این جانور ۳ زیرگونه از جمله ببر مازندران منقرض
شدهاند و ۶ زیرگونهٔ دیگر نیز در خطر انقراض قرار دارند. قلمرو تاریخی این
حیوانات از میان رودان و قفقاز تا بیشتر
نواحی شرقی و جنوبیآسیا امتداد مییافت اما این قلمرو امروزه بهشدت کاهش یافتهاست.
نرها و مادهها تنها در هنگام جفتگیری به مدّت چند روز در کنار یکدیگر
میمانند. ببرهای ماده پس از ۱۰۳ تا ۱۰۵ روز بارداری دو و یا سه توله به دنیا میآورند.
تولهها تا چند سال همراه با مادر خود زندگی میکنند.
به طور کلی وزن ببرهای نر از ۲۰۰ تا ۳۲۰ کیلوگرم است و مادهٔ آنها از
۱۲۰ تا ۱۸۰ کیلوگرم میباشد. میانگین قد در نرها ۲٫۶ تا ۳٫۳ متر و در مادهها ۲٫۳
تا ۲٫۷۵ متر میباشد.
ببرها اگر پیر باشند و یافتن غذا برای آنها سخت باشد یا اگر در جای
که تولههای خود را بزرگ میکنند غذا کمیاب باشد به انسانها حمله میکنند. ببرها
ترجیح میدهند از پشت حمله کنند لذا بعضی از روستاییان هندی که در نزدیکی منطقه
حفاظت شدهٔ ببرها زندگی میکنند ماسکهای صورت را از پشت سرشان میبندند.
ببرها از دیرباز بسیار مورد توجه بودهاند به گونهای که در اسطورهها و فولکلور همواره
به آنها اشاره شده است در دنیای امروز هم در فیلمها و ادبیات، گاه، اشارههایی
دیده میشود. از تصویر و نماد ببر در پرچم، آرم و یا به
عنوان شانسبیار برای تیمهای
ورزشی استفاده میشود.[۶] ببر
جانور ملی بنگلادش (بویژه ببر بنگال)، هند، ویتنام، مالزی (بویژه
ببر مالایی) و کرهٔ جنوبی است.
&&&&&&&&
ببیهه
بدو باء عجمی اول مفتوح و دوم مکسور و
سکون یاء مثناه تحتانیه و فتح ها و ها در آخر لغت هندی است
ماهیت
آن
ثمر درختی است هندی خصوص در بنکاله کثیر
الوجود و درخت آن تا بسه قامت بلند می شود و جوف تنۀ آن رخو متخلخل کثیر الرطوبت و
اکثر یک ساق بلند و بر سر آن شاخهای کوتاه و برک آن شبیه ببرک بید انجیر و از ان
نرم تر و از ان بزرکتر و ثمر آن نزدیک شاخهای آن مانند نارجیل و بمقدار نارجیل
کوچکی و یا متوسطی با پوست خشبی و فی الجمله شبیه بدان و در تمام سال بر درخت می
باشد و در زمستان می رسد در خامی سبز و مغز آن سفید و با لبن بسیار و سفید و بعد
رسیدن پوست آن زرد رنک و مغز آن سرخ رنک و اندک شیرین و یتوعیت آن کمتر می کردد و
بالای مغز جوف آن پردۀ مانند پردۀ مغز خربزه و در جوف آن تخمهای بسیار کوچک مائل
بتدویر بمقدار فلفلی با ریشهای باریک سفیدی بدان پرده پیوسته و با رائحه اندک
کریهی و همچنین مغز پوست آن را با دو سه قطرۀ لبن آن را چون قلیلی با آب زنجبیل
تازه که بهندی ادرک نامند بر کوشت بمالند حتی کوشت کاو و طبخ نمایند یا کباب سازند
بزودی آن را مهرا نماید و همچنین چون قدری از پوست آن را با کوشت طبخ نمایند و حلوای
ثمر نیم خام بالیده آنکه در آب طبخ نمایند و شیرینی بقدر مطلوب داخل نمایند و با
روغن بریان کنند و بقدری زعفران و قلیلی مشک بکلاب سوده مطیب نمایند لذیذ می باشد
بهترین آن بزرک بالیده بکمال رسیده ضخیم شیرین شاداب کم بوی آنست
ص: 392
طبیعت آن
سرد و تر و توتا آخر دوم
افعال و خواص آن
جهت نفث الدم و بواسیر حار و قرحه مجاری
بول و التهاب قلب و معده و کبد نافع المضار بطئ الهضم و مولد بلغم و خون بلغمی و
ریاح و قراقر و مضر مبرودین و در حین امتلای بدن از بلاغم و رطوبات باعث حمیات
بلغمیه و نزول آب و طلای لبن آن بر قوبا در دو سه دفع باعث زوال آنست با خراج
زردآب لزج و رطوبات بسیار با اندکی خارشی مجرب
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
&&&&&&&
بخورالاکراد. [ ب
َ / ب ُ رُل ْ اَ ] (ع اِ مرکب ) ۞ گیاهی است علفی ، پایا، به ارتفاع 60 سانتیمتر تا
یک متر (در محیطهای مساعد تا 2 متر) که در مزارع مرطوب ، چمنزارها، جنگلها و گاهی درلای
تخته سنگهای سواحل دریا می روید. ساقه های آن شیاردار و برگهایش با پهنک منقسم به تقسیمات
باریک و درازو نخی شکل و گلهای آن زردرنگ و مجتمع بصورت چتر مرکب است . ریشه ٔ آن تیره
رنگ و گوشتدار و محتوی شیره ٔ روان است و شیره ٔ آن مصرف درمانی دارد. در نواحی غربی
ایران ، در سیلاخور دیده می شود. شمرةالخنازیر. (از گیاهان دارویی علی زرگری ص
768). سیابوه . یربطوره . اندراسیون . حمابی . (لکلرک ). بخورالاکراد از آن جهت نامند
که کردان در بلاد خود در بخورات بسیار استعمال می نمایند. (مخزن الادویه ). سیاه بو.
بوقیدانن . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به گیاهان دارویی زرگری و تحفه ٔ حکیم مؤمن و
مخزن الادویه و تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ص 72 شود.
///////////////
بخور الاکراد
بفتح با و ضم خاء معجمه و سکون واو و ضم
راء مهمله و الف و لام و فتح الف و سکون کاف و فتح راء مهمله و الف و دال مهمله
بلغت اندلس بربطوره و بسریانی اندراسیون و بخور الاکراد از ان جهت نامند که کردان
در بلاد خود در بخورات بسیار استعمال می نمایند
ماهیت آن
نباتی است ساق آن شبیه بساق رازیانه و کل
آن زرد و برک آن انبوه و مانند دسته و خوشه از حوالی بیخ آن قریب بزمین می روید و
بیخ آن سیاه و بالیده و صلب ثقیل الرایحه و پر رطوبت منبت آن کوههای پراشجار و از
ساق آن صمغ سرخ رنک بدبوی تند لذاعی که زبان را می کزد برمی آید و مانند کندر بران
منجمد می کردد و از ان یتوعی نیز می کیرند بدین قسم که ساق آن را تیغ زده یتوع آن
را کرفته در سایه خشک می نمایند برای آنکه آفتاب قوت آن را ضعیف می کرداند و چون
یتوع آن را کرفتند قوت بیخ آن ضعیف می کردد و همچنین چون بیخ آن خشک کردد قوت آن
ضعیف می شود و عصارۀ آن را نیز می کیرند بدین نحو که بیخ تازۀ آن را کوبیده رطوبت
آن را کرفته خشک می نمایند و قوت این ضعیف تر است از یتوع آن و یتوع آن از صمغ آن
و صمغ و یتوع آن کثیر الاستعمال و کفته اند که باید در هنکام اخذ لبن آن پره های
بینی و صورت و دماغ را بروغن کل چرب نمایند و الاصداع و ظلمت بصر می آورد
ص: 393
طبیعت آن
در آخر سوم کرم و خشک و عصارۀ آن در اول
سوم و بیخ آن در آخر دوم و کیاه آن در دوم
افعال و خواص آن
مفتح و مدر فضلات و مفتت حصاه و مسقط جنین
و صمغ آن جهت امراض باردۀ عصب مانند فالج و صداع بلغمی و لیثرغس و کزاز و مانند
اینها و امراض سینه و شش مانند سرفه و ورم طحال صلب شربا و بدستور مقدار نیم مثقال
از دمعۀ آن و چون بر آتش اندازند و رایحۀ آن را استنشاق نمایند علل باردۀ دماغیه و
سبات و سدۀ زکامی و تجفیف رطوبات دماغی و رفع نزلات و هوای وبائی خصوص که از روی
جیفۀ حیوانات و انسان بسبب قتال و غیره برخاسته باشد و جهت کریزانیدن هوام نافع و
چون بر دندان کرم خورده کذارند وجع آن را تسکین دهد و بسا است که آن را متفتت کرده
می ریزاند و قطور صمغ محلول آن و بدستور لبن آن با روغن کل جهت درد کوش و جهت
تفتیح سده و رفع ثقل سامعه و تسکین وجع آن و ضماد آن با سرکه و روغن کل جهت سرسام
بلغمی و کزاز و سدر و صداع مزمن و فالج و عرق النسا و با سرکه جهت تحلیل سپرز و
بدستور آشامیدن آن با سرکه و تمریخ آن با سرکه و زیت جهت تلیین اعصاب و چون صمغ آن
را بر استخوان بکذارند آن را مقشر سازد و کاه حل می کنند عصارۀ آن را باین نحو که
در جوف آن نان کرم می کذارند تا نرم کردد و کاه بحسب اغراض و اعلال بعضی ادویۀ
مناسبۀ موافقۀ آنها نیز بآن اضافه می کنند مانند مغز بادام تلخ و سداب و امثال
اینها به مقداری که اخراج نماید خلطی را که مقصود اخراج آنست بتلیین و یا بادرار و
یا به تحلیل و یا به تفتیح و یا با ذابت و آشامیدن لبن آن جهت عسر البول و مغص و
تحلیل نفخ و تلیین طبیعت و تسکین وجع مثانه نافع و بیخ آن ملین طبع و رافع عسر
البول و مغص و درد مثانه و محلل نفخ و ذرور آن جهت جراحات خبیثه و عسره الاندمال
حادث از سوء المزاج رطب و تجفیف و اندمال آنها و رفع بدبوئی قروح و نتن رحم و عرق
زیر بغل و بدستور بخور آن چون در بینی زن حامله نزد ولادت تبخیر نمایند باسانی وضع
حمل نماید و حمول یک قیراط آن اخراج جنین زنده نماید و چون بسوزانند آن را و با
زیت و روغن کاو مخلوط نمایند و بر قروح رطبه و لبنیۀ سر بمالند خشک کرداند مضر
دماغ ضعیف و مکرب محرورین مصلح آن نیلوفر یعنی باید که تنها استعمال نکنند و از
بوی آن اجتناب نمایند مقدار شربت از صمغ و عصارۀ آن یک مثقال و از جرم آن دو مثقال
بدل آن حب الغار
ص: 394
مخزن الادویه عقیلی
خراسانی
/////////////
داروخانه پیک شفا
بخورالاکراد، رازیانه
کوهی
Peucedanum officinale
نباتی است ساق آن
شبیه به ساق رازیانه و گل آن زرد و برگ آن انبوه و مانند دسته و خوشه از حوالی بیخ
آن قریب به زمین میروید و بیخ آن سیاه و بالیده و صلب ثقیلالّرایحه و پر رطوبت منبت
آن کوههای پر اشجار و از ساق آن صمغ سرخ رنگ بد بوی تند لذاعی(سوزانده) که زبان را
میگزد بر میآید.
طبیعت آن در آخر سوم
گرم و خشک و عصارۀ آن در اول سوم و بیخ آن در آخر دوم و گیاه آن در دوم است.
خواص عمده آن به عنوان
باز کننده و مدر اضافات و شکننده سنگ های مثانه و کلیه و سقط جنین است. امراض سرد عصبی
مانند فلج و سردرد بلغمی و سردردهای فصلی و کزاز و امراض دستگاه تنفسی مانند سرفه و
تنگی نفس و ورم طحال سخت شده را علاج می کند. اگر آن را بر آتش انداخته و بخور آن را
استنشاق کند کلیه عوارض سرد دماغی و گرفتگی های بینی وخشکی رطوبات و آب ریزش های آن ها به طور کلی خوب
می شود و این بخور برای گریز دادن حشرات موذی بسیار نافع است
////////////
رازیانه کوهی (نام
علمی: Peucedanum officinale) نام یک گونه از سرده رازیانه کوهی است.
رازیانه کوهی (بخورالاکراد)
گیاهی علفی و چند ساله از خانواده چتریان است که برگهای آن مشابه برگ رازیانه تقسیمات
باریک و نخیشکل و گلهای زردرنگ و گلآذین دارد. ریشه این گیاه گوشتی و سیاهرنگ با
بوی تند است. از قسمتهای مورد استفاده این گیاه ریشه و همچنین نیز صمغ گیاه در طب
گیاهی کاربرد دارد.[۱]
خواص درمانی[ویرایش]
شیرآبه ریشه و صمغی
که از ساقه بدست میآید در موارد مختلف کاربرد دارد. صمغ رازیانه کوهی برای محل گزش
حشرات اثربخش و برای تسکین دندان درد مفید است. صمغ ساقه این گیاه همچنین برای سردردهای
بلغمی، فلج، کزاز، بیماریهای ریوی، سرفه و ورم طحال بسیار مؤثر و ریشه گیاه کمبود
ویتامین در بدن را جبران میکند. بخور و دود حاصل از صمغ آن برای گرفتگی بینی و زکام
و نیز محل گزش حشرات اثربخش و برای تسکین دندان درد مفید است. ضماد ریشه رازیانه کوهی
همراه با سرکه و روغن گل سرخ برای سردردهای مزمن و تسکین درد سیاتیک اثربخش است. شیرآبه
آن برای رفع سختی ترشح ادرار، دلپیچه، درد مثانه، یبوست، ترمیم زخمها و جراحت مفید
و مؤثر و ریشه آن برای رفع بدبویی عرق زیر بغل کاربرد دارد. خاکستر این گیاه با روغن
زیتون و روغن گاو برای ترمیم زخمهای چرکی بسیار مؤثر است. استعمال پودر ریشه آن به
صورت شیاف وضع حمل را آسان و صمغ آن همراه با سرکه برای تقویت اعصاب مفید است.
////////////
به آذری:
Aptek dağçətiri (lat. Peucedanum officinale)[1] -
donuzquyruğu cinsinə aid bitki növü.[2]
Mənbə[redaktə | əsas redaktə]
Jump up ↑ Nurəddin Əliyev. Azərbaycanın dərman bitkiləri və
fitoterapiya. Bakı, Elm, 1998.
Jump up ↑ Elşad Qurbanov. Ali bitkilərin sistematikası,
Bakı, 2009.
////////////
1.
Jump up↑ Nurəddin Əliyev.
Azərbaycanın dərman bitkiləri və fitoterapiya. Bakı, Elm, 1998.
2.
Jump up↑ Elşad Qurbanov. Ali bitkilərin sistematikası,
Bakı, 2009.
&&&&&&&
بخور السودان
بفتح با و ضم خاء معجمه و سکون واو و ضم
راء مهمله و الف و لام و ضم سین مهمله و سکون واو و فتح دال مهمله و الف و نون
ماهیت آن
نباتی است مشتبک بقدر شبری و شاخهای مشتبک
آن مائل بلاجوردی و کل آن سفید و با رطوبت لزج که بدست می چسپد
طبیعت آن
در دوم کرم و خشک
افعال و خواص آن
مسکن مغص و ریاح غلیظه و مفتح و جهت عرق
النسا مجرب دانسته اند ضماد مطبوخ آن با روغن زیتون محلل اورام صلبه و بلغمیه و
سوداویه و مورث سحج مصلح آن صمغ عربی مقدار شربت آن تا یک مثقال است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////////
اليقطوم الشائع (الاسم العلمي:Telephium imperati) هي نوع نباتي يتبع جنس اليقطوم من فصيلة القرنفلية[1][2][3]
.
محتويات
[أخف]
1 البيئة
والانتشار
2 تسميات
أخرى
3 انظر
أيضاً
4 مراجع
البيئة والانتشار[عدل]
موطنه بلاد الشام ومصر والمغرب العربي وبعض
مناطق حوض البحر الأبيض المتوسط.[4]
تسميات أخرى[عدل]
بخور البربر، بخور مـورشكة، بخور مورسكة، بالأمازيغية
تمسرغينت، أوسرغند وسرغنت.
انظر أيضاً[عدل]
يقطوم
قائمة أنواع اليقطوم
مراجع[عدل]
^ مصدر باللغة الإنكليزية - موقع لائحة النباتات
The Plant List يقطوم شائع تاريخ
الولوج 10 مارس 2013
^ مصدر باللغة الإنكليزية - موقع لائحة النباتات
The Plant List أنواع اليقطوم
تاريخ الولوج 10 مارس 2013
^ مصدر باللغة الإنكليزية - موقع زيبكودزو
Zipcodezoo يقطوم شائع تاريخ
الولوج 10 مارس 2013
^ قاعدة البيانات الأوروبية-المتوسطية للنباتات.خريطة
انتشار اليقطوم الشائع (بالإنكليزية). تاريخ الولوج 1 نيسان 2013.
//////////////
telephium imperati
telephium imperati
|
|
United :
|
|
subkingdom:
|
|
division :
|
|
class :
|
|
subclass:
|
|
order :
|
|
family :
|
|
subfamily:
|
|
tribe :
|
|
genre :
|
telephium
L. |
species :
|
T. imperati
L. |
Telephium
imperati is
the only species of the genus monotypic Telephium, belonging
to the family of
theCaryophyllaceae . It
originated in Greece , Crete , Cyprus , Syria , Turkey , Iran , NW, Caucasus , Pakistan .
Index
[mostrar]
It
is a small glabra grass. Stems with a woody base procumbent, many, simple,
5-20 (-30). Grayish green leaves, 4-5 x 1-2 mm, elliptic to obovate,
acute, below a prominent midrib. loose, thin inflorescence. Sepals
3-4 mm, oblong-linear, obtuse, green with scarious margins. as long petals
and sepals. Styles recurved. Capsule 3 mm. Few seeds, less than
1 mm, sometimes with the flattened side, reddish brown, granular ±.
Telephium
imperati was
described by Linnaeus and
published in Species Plantarum 271. 1753.
·
Merophragma land Dulac
·
Raynaudetia Mediterranean Bubani
1.
↑ Saltar a:a b "Telephium imperati" . Tropicos.org. Missouri Botanical
Garden . Retrieved on October 28, 2013.
1.
Nasir Ali E. & SI
(eds). 1980-2005. Fl. Pakistan Univ. Of Karachi, Karachi.
·
Wikimedia Commons has
media Telephium
imperati .
Category :
&&&&&&&
بخور مریم
بفتح با و ضم خاء معجمه و سکون واو و راء
مهمله و فتح میم و سکون راء مهمله و فتح یاء مثناه تحتانیه و سکون میم با فریقیه
معروف بجر المشایخ و بشام بولف است
ماهیت آن
نباتی است برک آن شبیه ببرک لبلاب کبیر
یکروی آن سبز و روی دیکر مائل بسفیدی و مزغب و ساق آن بقدر چهار انکشت و کل آن
مانند کل سرخ و کل بعضی کبود نیز و بیخ آن مانند شلغم و عریضتر از ان و سیاه و
کیاه آن را شجر مریم نامند و منبت آن جاهای سایه نمناک و مستعمل بیخ آن است و
عصارۀ آن قویتر از بیخ آن و قسمی است از عرطنیثا و غیر آنست زیرا که کیاه از عرطنیثا
خاردار و پرشاخ و ساق آن درازتر از ساق کیاه بخور مریم و برک آن شبیه ببرک کلم و
شاخ آن شبیه ببخور مریم و سیاه و لیکن درین چیزی شبیه بکره برآمده می باشد بخلاف
بخور مریم
ص: 395
طبیعت آن
در اول سوم کرم و در آخر آن خشک
افعال و خواص آن
مفتح و محلل و جاذب و ملطف و مدر بول و
حیض و شیر و عرق و مسقط جنین و جهت یرقان و تفتیح سدد کبد و تنقیۀ فضول آن و صفرا
از اقطار بدن و منافذ آشامیدن سه مثقال آن با آب انار و کثیرا که مصلح آنند و چون
با عسل و یا شراب بیاشامند می باشد اقوی و لیکن درین هنکام باید که از دو مثقال
تجاوز نکنند و ربو را نیز نافع است و با شراب جهت رفع ضرر ادویۀ قتاله و زیاده
کردن مستی شراب و با ماء العسل جهت اسهال بلغم و خلط غلیظ و زبل متحجر و خلط متعذر
الدفع و ضماد آن با فادزهر و دواهای سمی قتال است بقوت جاذبه و طلای آب آن با سرکه
جهت داء الثعلب و نقرس و التوای عصب و برآمدکی مقعده و ازلۀ کلف و با روغن زیتون
کهنه جهت شقاقی که از سرما بهم رسیده باشد و با ادویه محلله جهت خنازیر و سائر
صلابات و اکتحال آن با عسل جهت نزول آب در چشم و لیکن بتنهائی در چشم نباید که
بکشند بسبب حدت آن بلکه حدت آن را بنشاسته شکسته استعمال نمایند و سعوط آب آن جهت
تنقیۀ دماغ بسبب قوت جاذبۀ آن و چون آب مطبوخ آن را بر سر بریزند جهت قروح آن و بر
صورت جهت زوال شقاقی که بسبب سرما عارض شده باشد و غسول خشک آن جهت ازالۀ آثار
بشره و کلف و داء الثعلب و کماد آن جهت نقرس و التوای عصب نافع و چون پارچۀ صوفی
را با آب آن تر کنند و حمول نمایند تقاضای براز نماید تقاضای قوی و فرزجۀ آن جهت
اسقاط جنین و تعلیق آن جهت عسر ولادت بغایت نافع مضر مقعدۀ محرورین مصلح آن کثیرا
و آب انار مقدار شربت از عصارۀ آن نیم درم و از جرم بیخ آن تا سه مثقال و از خواص
آن است که چون بر شکم طلا نمایند اطلاق نماید و بر رحم با تکرار عمل اسقاط جنین و
ضماد کیاه تازۀ آن بتمامه جهت تحلیل صلابت طحال بیعدیل تخم آن جالی و ضماد آن جهت
ازالۀ کلف و نمش و خنازیر و ورم صلب و داء الثعلب و اکتحال آن جهت نزول آب در چشم
مفید و عصاره و بیخ آن در این افعال قویتر است و قسمی از بخور مریم را کیاه شبیه
بنیل و برک آن باریک و عسالیج آن بقدر ذرعی و باریک در اطراف آن شعبۀ مانند اکلیل
شبت و تخم آن شبیه بتخم شبت و بیخ آن را در منع حمل مجرب دانسته اند
ص: 396
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
/////////////
بخور مریم . [ ب َ / ب ُ رِ م َرْ ی َ ] (ترکیب اضافی ) گیاهی است از
تیره ٔ پامچالها که از گلهای زینتی مرغوب است . گلهای آن دارای دم گل خمیده میباشد
و ریشه اش ضخیم غده ای است . گلهایش برنگهای ارغوانی و قرمزِ تیره و سفید و صورتی
میباشد. در ریشه ٔ غده ٔ گیاه مزبور ماده ای بنام سیکلامین که دارای اثر مسهلی
شدید است وجود دارد و بعلاوه دارای مواد گلوسیدی و اسیدسیکلامیک میباشد. ریشه ٔ
غده ٔ تازه و له شده ٔ این گیاه را بصورت ضماد بر روی تومرهای خنازیری قرار می
دهند. در اکثر نقاط دنیا از جمله نواحی شمالی ایران این گیاه می روید. گل نگونسار.
شجره ٔ مریم . بولف . عرطنیثا. خبزالمشایخ . ولف . رقف . رکف . اذن الارنب . هوم
الیهودا. سیکلمه . سیکلامن . گل سیکلمه . قعلامنیس . آذریون . اذریون . اذریونه .
ذهبیه . پنجه ٔ مریم . (از فرهنگ فارسی معین ذیل «گل نگونسار*»). باسیوس .
فوفیلاطینوس . عرطنیثا. حرمل . (ترجمه ٔ صیدنه ٔ ابوریحان ). گیاهی است که به پنج
انگشت ماند و خوشبو بود و آتش پرستان بوقت ستایش و پرستش بدست گیرند. گویند مریم
مادر عیسی دست بر آن زد آن بصورت پنج انگشت شد و آن را شجره ٔ مریم و بعربی
خبزالمشایخ و بیونانی فعیلاسوس خوانند یرقان را نافع است . (ازبرهان قاطع) (از هفت
قلزم ). کف مریم . رکفه . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به تحفه ٔ حکیم مؤمن و مخزن
الادویه و تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ص 71 و پنجه ٔ مریم شود.
* - گل نگونسار ؛ گیاهی
است از تیره ٔ پامچال ها
که از گل های زینتی مرغوب است . گل های آن دارای دم گل خمیده می باشد و ریشه اش ضخیم
غده ای است . گلهایش به رنگ های ارغوانی و قرمز تیره و سفید و صورتی می باشند. در ریشه
ٔ غده ای گیاه مذکور ماده ای به نام سیکلامین
که دارای اثر مسهلی شدید است وجود دارد و به علاوه دارای مواد گلوسیدی و اسید سیکلامیک
می باشد. ریشه ٔ غده ای تازه
و له شده ٔ این گیاه
را به صورت ضماد بر روی تومورهای خنازیری قرار می دهند. در اکثر نقاط دنیا از جمله
نواحی شمال ایران این گیاه می روید. بخور مریم . شجره ٔ مریم . بولف . عرطنیثا. خبزالمشایخ . ولف
. رقف . رکف . اذن الارنب . هوم الیهودا. سیکلمه . سیکلامن . گل سیکلمه . قعلامنیس
. آذریون . اذریون . اذریونه . ذهبیه . پنجه ٔ مریم . (فرهنگ فارسی معین ).
////////////
بخور مریم
شجره مریم و آن
حشیشی بود و بیخ آن عرطنیثاث بود و صفت او در آذربو گفته شود و بخور مریم را
فعیلاسوس بود طبیعت آن گرم بود در سیم و خشک است در دویم منفعت وی آنست که مقطع و
محلل و مفتح بود و طبع را براند چون با پشم پاره بر خود برگیرند یا بر زیر ناف طلا
کنند و چون بیاشامند کرم دراز و کدودانه بیندازد و حیض براند و بچه مرده و زنده
بیندازد و یرقان را نافع بود و کلف ببرد و بر سپرز سخت شده طلا کنند نافع بود و
چون با عسل در چشم کشند سودمند بود نزول آب و ضعف چشم را و چون با شراب بیاشامند
زهرها را نافع بود و ادویه کشنده خاصه ارنب بحری را و چون با شراب بیاشامند مستی
را زیادت کند البته
______________________________
صاحب مخزن
الادویه مینویسد: بخور مریم با فریقیه معروف به جر المشایخ و بشام به ولف است
نباتیست برگ آن شبیه به لبلاب کبیر یک روی آن سبز و روی دیگر مایل بسفیدی و مزغب و
مستعمل بیخ آنست و عصاره آن
لاتینCYCLAMEN
EUROPAEUM فرانسهPAIN DE POURCEAU انگلیسیCYCLAMEN
اختیارات بدیعی
///////////////
سیکلامن
اشاره
به فارسی
«سیکلامن» و در کتب طب سنتی با نامهای «بخور مریم»، «قرن الغزال»، «خبز الخنزیر»،
«پنجه مریم» و «نوعی عرطنیثا» نامبرده میشود. به فرانسوی آن راCyclamen وCyclamen d
?Europe وCyclamen de Perse وArthanite و به
انگلیسیSowbread وEuropean cyclamen وCyclamen گفته
میشود. گیاهی است از خانوادهPrimulaceae دارای گونههای مختلفی است
که نام علمی دو گونه معروف آن که در ایران میرویندCyclamen
europaeum L . وCyclamen persicum :hybr .Miller میباشد.
در بازار دارویی هند نیز گونه دومی به نام «بخور مریم» خوانده میشود.
مشخصات
سیکلامن گیاهی
است علفی و چندساله دارای غده زیرزمینی بزرگی است که از آن ریشههای الیافی ایجاد
میشود. برگهای آن پهن، قلبیشکل، یک روی آن سبز با لکههای سیاه و نقرهای و روی
دیگر آن نقرهای و کرکدار که بهطور مجتمع در اطراف یقه گیاه میرویند. شاخههای
گلدهنده هریک منتهی به یک گل زیبای واژگون میشود. رنگ گلها صورتی مخلوط با کمی
بنفش که آن را معمولا رنگ سیکلامن گویند.
این گیاه بومی
شرق مدیترانه است و بهطور خودرو در مناطق کوهستانی و جنگلی
معارف گیاهی، ج5،
ص: 209
اروپا و افریقا و
آسیا میروید. گونهای از سیکلامن در مناطق شمالی ایران در بندر گز و سایر مناطق
شمال و نواحی کوهستانی ایران میروید و در باغات برای داشتن گل زیبای آن به عنوان
گل زینتی قشنگ پرورش میدهند که پرورشی آن که هیبرید است دارای گلهای درشتتر و
زیباتر است. و گونهC .persicum به رغم نام آن تاکنون در
ایران شناسایی نشده است. تکثیر گل سیکلامن از طریق کاشت بذر در بهار در زیر شالی
میباشد. در سال اول غدههای زیرزمینی در حد بزرگی یک نخود به دست میآید، آنها را
باز در زیر شالی با فاصله بیشتری در سال دوم میکارند و در سال سوم گیاه حاصل را
به محل کاشت اصلی در باغ منتقل نموده با فواصل 25 سانتیمتر میکارند.
معمولا در سال
سوم یا چهارم گل میدهد. باید توجه کرد که آبیاری سیکلامن با آبهایی که آهکی باشد
انجام نگیرد زیرا آهکگریز است.
ترکیبات شیمیایی
غدّه زیرزمینی
این گیاه دارای یک ماده عامل به نام سیکلامین 289] است. این ماده یک ساپونین گلیکوزیدی
290] میباشد. مقدار این ساپونین در گیاهان مختلف سیکلامن متفاوت است. سیکلامین یک
ساپونین گلوکوزیدی سمّی است که در مصرف داخلی آن باید خیلی احتیاط کرد. با حرارت
دادن غدّه سمیت آن تا مقدار زیادی از بین میرود.
خواص- کاربرد
از غدّه زیرزمینی
گونهC .persicum به مقدار کم برای تسکین کولیک، درد شکم و تسکین دنداندرد مصرف میشود.
و از غدّه زیرزمینی گونه اروپایی آن برای تسکین درد و به عنوان مسهل قوی تجویز میشود
[سیمون و شوسترس .
سیکلامن از نظر طبیعت
طبق نظر حکمای طب سنتی خیلی گرم و خشک است. در مورد خواص آن معتقدند که بازکننده
انسداد مجاری است و مدّر و قاعدهآور میباشد و ترشح شیر و عرق را افزایش میدهد.
جنین را سقط میکند. برای باز کردن انسداد مجاری کبد و پاک کردن کبد مؤثر و معالج
یرقان میباشد. ضماد غده آن
معارف گیاهی، ج5،
ص: 210
پادزهر داروهای
سمّی کشنده است و سم را جذب میکند. مالیدن آب غدّه آن مخلوط با سرکه برای جلوگیری
از ریزش مو و نقرس و پیچیدگی عصب و بیرونآمدگی رکتوم مفید است. و مالیدن آب آن با
عسل به چشم برای جلوگیری از نزول آب چشم مفید است. توجه شود که هیچوقت به تنهایی
به چشم کشیده نشود چون خیلی حادّ است بلکه قبلا باید حدّت آن با نشاسته گرفته شود.
شیاف آن در مهبل موجب سقط جنین میشود. برای رکتوم اشخاص گرممزاج مضّر است از این
نظر باید با کتیرا و آب انار مصرف شود. مقدار خوراک از عصاره آن تا 2 گرم و از جرم
غدّه آن برای تهیه ضماد تا 15 گرم است. غدّه زیرزمینی آن به صورت تازه دارای سمیت
زیادی است و در مصارف داخلی باید از غدّه خشک آن استفاده شود. بههرحال توجه شود
که غده سیکلامن دارای سمیت زیادی است به صورت مسهل تازه آن به قدری قوی است که ممکن
است عوارض ناراحتکنندهای ایجاد کند. اگر لازم شود که مصرف کنند باید زیر نظر
پزشک به مقدار خیلی کم و مجاز باشد. از غدّه تازه آن فقط در استعمال خارجی به صورت
ضماد روی تومورهای خنازیری و روی قسمتهای متورم بدن در موارد استسقا ممکن است
انداخته شود.
سیکلامن
معارف گیاهی، ج5،
ص: 211
////////////
گونسار برگ گرد
جنگلی ( بخور مريم ) (نام علمی: Cyclamen
coum) گیاهی پایا و چند ساله و نام یکی از گونههای سردهٔنگونسار یا سیکلامن است. این گیاه
دارای برگهای گرد و قلبی شکل و مسطح و مرمری شده و گلهای کوچک با سایههای مختلف
از رنگهای سفید، صورتی میخکی، ارغوانی روشن و قرمز است. ارتفاع آن در حدود ۷ و
نیم سانتیمتر است. نگونسارها از نظر زمان گل دادن، دارای انواع بهاره و پاییزی
هستند. این نوع در اواخر زمستان یا اوائل بهار، گل میدهد. با وجود اینکه نگونسارهای
معمولی در خاکی مرطوب و حاوی موادآلی بهترین وضع رشد و نمو را از خود نشان میدهند،
این نوع نگونسار در خاکهای ضعیف و در زیر درختان به شرط آن که کمی مالچ یا کود سرک به آنها داده
شود، باز هم میرویند و به گل مینشینند. این نوع نگونسار آزادانه بذر خود را میپراکند
و شاید به ازای هر پنج سال یک بار به تقسیم بوته یا جداسازی و کاشت غدهها در
اواخر بهار یا پاییز نیاز دارند. این گیاه از راه کاشت بذر گونههای مقاوم در بهار
در گلخانه سرد تکثیر میشود.[۱]
منابع[ویرایش]
- بری، سوزان و استیو برادلی. گیاهان
و باغچهها. ترجمهٔ محمدعلی فرزاد. چاپ اول. تهران: کارنگ،
۱۳۸۵. ISBN
964-6730-74-4.
پیوند به بیرون[ویرایش]
اطلاعات مرتبط
در ویکیگونه:نگونسار برگ گرد جنگلی
|
- Cyclamen Society
- Pacific Bulb Society
- Botany Photo of the Day —
University of British Columbia Botanical Garden
- Germplasm Resources Information Network
- PlantFiles
- photos —
Flickr search
//////////////
بخور مريم الأسمر (باللاتينية: Cyclamen
coum) نوع نباتي عشبي يتبع جنس بخور مريم من الفصيلة المرسينية.
محتويات
الوصف النباتي[عدل]
مرادفات للاسم
العلمي[عدل]
- (باللاتينية: Cyclamen
durostoricum Pant$Eu & Solacolu)
- (باللاتينية: Cyclamen
vernum Sweet)
مصادر[عدل]
- ^ قاعدة البيانات الأوروبية-المتوسطية للنباتات.خريطة انتشار بخور مريم الأسمر
(بالإنكليزية). تاريخ
الولوج 10 كانون الثاني 2013.
/////////////
Cyclamen coum
From Wikipedia, the free encyclopedia
Cyclamen coum
|
|
A form with plain leaves at an estate inDorset, England
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Subgenus:
|
|
Series:
|
|
Cyclamen
coum,
the eastern sowbread,[1] is a species of flowering plant in thegenus Cyclamen (subgenus Gyrophoebe series Pubipedia). It is a tuberousherbaceous perennial, growing to 5–8 cm
(2–3 in), with rounded heart-shaped leaves and pink shell-shaped flowers
with darker coloration at the base. It is valued in horticulture as groundcover, and for the flowers which bloom
in winter and early spring.[2]
Contents
The
species name coum more likely refers to Koa or Quwê (an ancient region in eastern Cilicia, now part of Armenia and southeastern Turkey), which is part of the species' natural
range, than to the island of Kos, where the species does
not grow.[3]
Cyclamen
coum is native to two areas. The main range is
around the Black Sea, from Bulgaria through northern Turkey to
the Caucasus and Crimea, and a disjunct population lies near
the Mediterranean from the Hatay Province in Turkey through Lebanon to northern
Israel.
Cyclamen
coum subsp. coum inhabits
the western part of the main range and the southern area, while C. coum subsp. caucasicum inhabits
the eastern part, including the Caucasus. Plants with intermediate
characteristics are found in the middle of the range.
The tuber produces roots from
the center of the bottom only.[4] It remains small,
only reaching about 6.5 cm (2.6 in) across.
Leaves are
round or kidney-shaped to long heart-shaped. The color is all-silver,
all-green, or silver variegated with a variably sized green
hastate (arrowhead-shaped) or "Christmas tree" pattern and a green edge.
The edge is smooth or gently toothed, but
never angled and pointed as in Cyclamen hederifolium.
Flowers are squat, with almost round petals, unlike any other group of cyclamen species. They bloom from winter tospring. The petals are magenta, pink, or white, with a darker blotch at the base. Below the blotch is a small white or pink "eye".
leaf in autumn
opening flower bud
light pink flower
dark pink flower
white flower (f. pallidum)
riping seed pod
Cyclamen
coum self-seeds
and grows more slowly than Cyclamen hederifolium and
is usually out-competed when the two are grown together. The species C.
coum[5] and the form C. coum subsp. coum f. coum Pewter
Group[6] have gained theRoyal
Horticultural Society's Award of Garden Merit.
Along
with C. hederifolium and C. purpurascens, C.
coum is one of the hardiest cyclamen species, growing well in an area
of New York where the temperature has reached as low as −19 °F
(−28 °C).
There
are two subspecies and
three forms,
distinguished by leaf and flower characteristics. Cyclamen elegans was formerly
considered a subspecies (Cyclamen coum subsp. elegans),
but is now a species in its own right.
·
leaf as wide or broader
than long
·
Cyclamen coum subsp. coum (west
and south) — leaf edge usually smooth, petal lobes 0.8–1.4 cm
(0.3–0.6 in)
·
Cyclamen coum subsp. coum f. coum —
petals pink to magenta, with dark markings at base of petal lobe
·
Cyclamen coum subsp. coum f. pallidum —
petals white or very pale pink, with dark markings
·
Cyclamen coum subsp. coum f. albissimum —
petals pure white, without markings
·
leaf longer than wide
·
Cyclamen coum subsp. caucasicum (east)
— leaf wavy-edged — petals 1.2–2 cm (0.5–0.8 in)
Cyclamen coum subsp.coum f. pallidum (white
flowers with dark markings)
Cyclamen coum subsp.coum f. albissimum'Lake
Effect' (white flowers with no dark markings)
Cyclamen coum subsp.caucasicum
The Cyclamen
coum group also includes Cyclamen abchasicum, Cyclamen
elegans, Cyclamen alpinum, Cyclamen parviflorum and Cyclamen
pseudibericum.
·
leaves wider than long
flowers
tiny; leaves green
·
leaves longer than wide;
leaf edge coarsely toothed, scalloped, or shallowly lobed
·
petals as long as Cyclamen
coum
petals
horizontal, twisted like a propeller; leaves speckled with grey
·
petals longer than Cyclamen
coum
taxon
between Cyclamen coum and Cyclamen elegans
petals
with broad dark blotch and white band on nose
Cyclamen parviflorumvar. subalpinum
Cyclamen alpinum
Cyclamen abchasicum
Cyclamen elegans
Cyclamen pseudibericum
Cyclamen ×drydenii Grey-Wilson,
a hybrid Cyclamen coum × Cyclamen alpinum, has
intermediate characteristics, i.e., round leaves and horizontal twisted petals.
1.
Jump up^ "BSBI
List 2007". Botanical Society of Britain and Ireland. Archived
from the original (xls) on 2015-02-25.
Retrieved2014-10-17.
2.
Jump up^ RHS A-Z encyclopedia of garden
plants. United Kingdom: Dorling Kindersley. 2008. p. 1136. ISBN 1405332964.
6.
Jump up^ "RHS Plant Selector - C.
coum subsp. coum f. coum Pewter Group". Retrieved 18
June 2013.
Wikimedia Commons has media
related to Cyclamen
coum.
|
Wikispecies has information related
to: Cyclamen
coum
|
·
Botany Photo of the Day — University of
British Columbia Botanical Garden
·
photos —
Flickr search
·
Cyclamen
&&&&&&
بخته جوش
شرابی را کویند که آن را با دوای چند جوشانیده باشند و آن
چنان است که شیرۀ انکور را با کوشت برۀ فربه در دیک کرده باقی ادویه را نیمکوفته در
کیسه می کنند و در دیک می اندازند و بجوشانند تا کوشت مهرا شود بعد از ان صاف کرده
می نوشند
مخزن الادویه عقیلی
خراسانی
&&&&&&
بداسقان
. [ ب َ ] (معرب ، اِ) بیونانی حشیشی است گرم و خشک و آنرا بعربی کف الکلب خوانند.
(برهان قاطع) (از آنندراج ). بدسغان بدشغان . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). معرب از
بذستکان فارسی و آن گیاهی است شبیه ببردی و زردرنگ ذهبی و باریکتر از بردی و از آن
نرمتر و منبت او نیزارها و در آبهای ایستاده و اهل زنج دست برنجن از آن می سازند و
گویند در آذربایجان بسیار است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). بداشقان . باشغان . بدکشان
. قاتل ابیه . (از مخزن الادویه ). بدسکان . بذسقان . بدسقان . (یادداشت مؤلف ) ۞
. و رجوع به بدسغان* شود.
* بدسغان . [ ب َ دَ ] (اِ) ۞ گیاهی است بر هم پیچیده مانند ریسمان تافته و
آن از پنج عدد بیشتر نمی شود.عشقه . لبلاب . قاتل ابیه . (برهان قاطع) (از انجمن آرا)
(از آنندراج ). درختچه ای است به ارتفاع 2 تا 5 متر و دارای شاخه های متعدد برنگ سبز
مایل به آبی است گلهای درشت برنگ زرد طلایی و معطر آن بصورت خوشه های زیباجلوه می کند.
میوه اش نیام ، بطول 6 تا 8 سانتیمتر و به پهنای 5 تا 6 میلی متر است . این گیاه را
در نواحی مختلف ایران برای زینت پرورش می دهند. گل طاوسی . رتم . مست خدیجه . بذسقان
. (از گیاهان دارویی زرگری ص 391). بدسگان . (فرهنگ رشیدی ). بداسقان . بدشغان . بدسگان
. کف الکلب . (از برهان قاطع). بدسقان . (یادداشت مؤلف ).
////////////
بداشقان*
بفتح با و دال مهمله و الف و کسر شین معجمه و فتح قاف و الف
و نون معرب از بدسکان فارسی است و بدشقان و بدکشان و قاتل ابیه و کف الکلف نیز نامند
ماهیت آن
کیاهی است شبیه ببردی که بفارسی پیزر نامند و غیر آن است زرد
رنک ذهبی و باریک تر از بردی و نرم تر از ان منبت آن نی زارها و آبهای ایستاده و اهل
زنج دست برنجن از ان می سازند و کویند در آذربایجان بسیار است
طبیعت آن
کرم و خشک
افعال و خواص ان
ملطف و محلل و مدر بول و جهت امراض باردۀ
بلغمیه و رطوبیه نافع و بدل آن کشت برکشت است مقدار شربت آن از یکدرهم تا سه درهم بدل
آن یک وزن و نیم آن درونج و بوزن آن زیرۀ کرمانی است
مخزن الادویه
عقیلی خراسانی
*در صیدنه
بداشغان
بدسگان (اسم) ‹بدسغن، بدشغان، بداشغان، بداسقن،
بدشگان› (زیستشناسی) [قدیمی] [badasgān]
گیاهی با ساقههای باریک، دراز، و زردرنگ که معمولاً در نیزارها و آبهای ایستاده میروید؛
عشقه؛ لبلاب.
فرهنگ لغت عمید
///////////
برخی دیس و کولان و اسل گفته اند:
اسل . [ اَ س َ ]
(ع اِ) نیزه . || تیر. || خار خرمابن . || هرچه تیز باشد از شمشیر و کارد و مانند آن
. || نباتی بسیارشاخ که در آب ایستاده روید و از آن بوریا سازند. دوخ . (منتهی الارب
). نی باشد که با آن حصیر و غربال کنند. || اسل بفتح اول و ثانی بلغت عربی اسم نباتیست
که از آن حصیر میبافند و در کنار آبها و زمین آبدار میروید و نر و ماده میباشد، نررا
کولان نامند. و دانه ٔ او سیاه مایل باستداره و بزرگ تر از تخم ماده و گیاه او خشن
و سطبرتر از ماده و هر دو را مزاج مرکب از برودت غالب و حرارت قلیل و محلل ورمها و
ضماد او جهت استسقا و مالیخولیا و خاکستربیخ او قاطع نزف الدّم جمیع اعضا و محلل خنازیر
و جهت حکه نافع و ثمره ٔ ریزه ٔ او بقدر سه درهم با شراب جهت اسهال و نزف الدّم و با
قوّه ٔ مدرّه و ضماد برگهای تازه ٔ متصل به بیخ او جهت گزیدن هوام و رتیلا نافع وثمر
نوع غلیظ او بغایت منوم و تا پنج درهم او مورث سبات و مصلحش کلنگبین عسلی و فلافلی
و حصیر دقیق او که ماده است جهت ابدان قویه و مستسقی و غلیظ او جهت ابدان یابسه مفید
است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و رجوع بتذکره ٔ ضریر انطاکی ج 1ص 44 و رجوع به نمص (ضرب
من الاسل ) شود. دیس . سمار . کولان . سخونوس الاَّجامی . و نوعی از آن را اُقسی خونس
و نوع دیگر را اولوسخونس نامند.
////////////
طاووسی (بداسقان/بداشقان،
بدسغان) (نام علمی: Spartium junceum) نام یک گونه از راسته گلسرخسانان
است.
منابع[ویرایش]
مشارکتکنندگان
ویکیپدیا، «Spartium»، ویکیپدیای انگلیسی، دانشنامهٔ
آزاد (بازیابی در ۲ مه ۲۰۱۶).
/////////////
Spartium
From Wikipedia, the free encyclopedia
Spartium
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Subfamily:
|
|
Tribe:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
S. junceum
|
Spartium junceum
L. |
|
·
Genista juncea Scop.
|
Spartium
junceum,
commonly known as Spanish broom[2] or weaver's
broom, is a species of flowering plant in the family Fabaceae, native to the Mediterranean in southern
Europe, southwest Asia and northwest Africa,[3] where it is found
in sunny sites, usually on dry, sandy soils. It is the sole species in the
genusSpartium,[4][5][6] but is closely
related to the other brooms in the
genera Cytisusand Genista. There are many binomials in Spartium that
are of dubious validity (see below).
The
Latin specific epithet junceum means
"rush-like", referring to the shoots, which show a passing
resemblance to those of the rush genus Juncus.[7]
Contents
Close-up of flowers
S.
junceum is
a vigorous, deciduous shrub growing
to 2–4 m (7–13 ft) tall, rarely 5 m (16 ft), with main
stems up to 5 cm (2 in) thick, rarely 10 cm (4 in). It has
thick, somewhat succulent grey-green rush-like shoots with very sparse small
deciduousleaves 1 to 3 cm long and up to
4 mm broad. The leaves are of little importance to the plant, with much of
the photosynthesis occurring
in the green shoots (a water-conserving strategy in
its dry climate). The leaves fall away early.[8] In late spring and
summer shoots are covered in profuse fragrant yellow pea-like flowers 1 to 2 cm across. In late
summer, the legumes (seed pods)
mature black and reach 8–10 cm (3–4 in) long. They burst open, often
with an audible crack, spreading seed from the parent plant.
Spartium
junceum has
been widely introduced into other areas, and is regarded as a noxious invasive species in places with a Mediterranean climate such
as California and Oregon, Hawaii, central Chile, southeastern Australia,
the Western Cape in
South Africa and the Canary Islands and Azores.[3][9] It was first
introduced to California as an ornamental plant.[9][10]
The
plant is used as an ornamental plant in gardens and in
landscape plantings. It has gained the Royal
Horticultural Society's Award of Garden Merit.[11]
In
Bolivia and Peru, the plant is known as retama,[3] (not to be confused
with the genus Retama) and has become
very well established in some areas. It is one of the most common ornamental
plants, often seen growing along sidewalks in La Paz.[citation needed]
Retama has made its way
into the ethnobotany of the
indigenous Aymara andQuechua cultures.[citation needed]
The
plant is also used as a flavoring, and for its essential oil, known as genet
absolute.[3][12] Its fibers have
been used for cloth and it produces a yellowdye.[12][13]
·
Spartium acanthocladon Spreng.
·
Spartium acutifolium Lindl.
·
Spartium affine Spach
·
Spartium albicans Cav.
·
Spartium album Desf.
·
Spartium alpinum Host ex Steud.
·
Spartium ambigum Spach
·
Spartium americanum Meyen
·
Spartium amoenum Salisb.
·
Spartium angulosum Gilib.
·
Spartium aragonense Pourr. ex Willk. &
Lange
·
Spartium arborescens Mill.
·
Spartium arboreum Desf.
·
Spartium argenteum Steud.
·
Spartium aspalatoides Desf.
·
Spartium aureum Cav.
·
Spartium baeticum Samp.
·
Spartium bourgaei (Boiss.) Samp.
·
Spartium capitatum Barnado ex Cav.
·
Spartium cinereum Vill.
·
Spartium clusii Spach
·
Spartium congestum Willd.
·
Spartium contaminatum W.T.Aiton
·
Spartium contaminatum L.
·
Spartium corsicum Loisel.
·
Spartium cupani Spreng.
·
Spartium cuspidatum Cav.
·
Spartium cuspidosum Burch.
·
Spartium cytisoides L.f.
·
Spartium dalmaticum Spreng.
·
Spartium dispermum Willd.
·
Spartium dubium Spach
·
Spartium duriaei Spach
·
Spartium ephedroides Spreng.
·
Spartium erinaceoides Loisel.
·
Spartium etnensis Raf.
·
Spartium ferox Poir.
·
Spartium filifolium Willd. ex Walp.
·
Spartium fragrans Lam. ex Steud.
·
Spartium gasparinii Guss.
·
Spartium glabrum Mill.
·
Spartium gracile Salisb.
·
Spartium grandiflorum Salisb.
·
Spartium grandiflorum Brot.
·
Spartium gymnopterum Viv.
·
Spartium halleri Lam.
·
Spartium heterophyllum L'Hér.
·
Spartium hispanicum Spreng.
·
Spartium horridum Sm.
·
Spartium humile Salisb.
·
Spartium interruptum Cav.
·
Spartium japonicum Miq.
·
Spartium laburnum Cav. ex Steud.
·
Spartium laburnum (L.) Cav.
·
Spartium lasiocarpum Pourr. ex Willk. &
Lange
·
Spartium linifolium Desf.
·
Spartium microcarpum Spach
·
Spartium microphyllum Cav.
·
Spartium nubigenum Aiton
·
Spartium odoratissimum D.Don ex Steud.
·
Spartium odoratum Dulac
·
Spartium osyris Pourr. ex Willk. &
Lange
·
Spartium patens L.
·
Spartium pinastrifolium Burm.f.
·
Spartium pusillum Salisb.
·
Spartium ramosissimum Desf.
·
Spartium reinaceoides Loisel.
·
Spartium rhodorhizoides Walp.
·
Spartium rostratum Spreng.
·
Spartium rostratum Spach
·
Spartium sagittale (L.) Roth
·
Spartium scorpius L.
·
Spartium semperflorens Spach
·
Spartium sepiarium L.
·
Spartium sericeum Vent.
·
Spartium sericeum Aiton
·
Spartium sessilifolium (L.) Cav.
·
Spartium sessilifolium (DC.) Spreng.
·
Spartium sophoroides P.J.Bergius
·
Spartium striatum Samp.
·
Spartium terminale Salisb.
·
Spartium tinctorium Roth
·
Spartium tricuspidatum Cav.
·
Spartium tridens Cav.
·
Spartium triquetrum Steud.
·
Spartium umbellatum L'Hér.
·
Spartium valentinum Willd. ex Spreng.
·
Spartium virgatum Aiton
·
Spartium webbii Spach
1.
Jump up^ Cardoso D, Pennington RT, de
Queiroz LP, Boatwright JS, Van Wyk BE, Wojciechowski MF, Lavin M (2013)."Reconstructing the deep-branching relationships of
the papilionoid legumes". S Afr J Bot. 89:
58–75.doi:10.1016/j.sajb.2013.05.001.
2.
Jump up^ "Spartium junceum". Natural
Resources Conservation Service PLANTS Database. USDA.
Retrieved24 November 2015.
3.
^ Jump up to:a b c d GRIN Species Profile
4.
Jump up^ "ILDIS LegumeWeb entry for Spartium". International Legume
Database & Information Service. Cardiff School of Computer Science &
Informatics. Retrieved 15 April 2014.
5.
Jump up^ USDA, ARS,
National Genetic Resources Program."GRIN species records of Spartium". Germplasm
Resources Information Network—(GRIN) [Online Database]. National Germplasm Resources Laboratory,
Beltsville, Maryland. Retrieved 15 April 2014.
6.
^ Jump up to:a b "The Plant List entry for Spartium". The Plant List.Royal Botanic
Gardens, Kew and the Missouri
Botanical Garden. 2013. Retrieved 15 April 2014.
7.
Jump up^ A–Z encyclopedia of garden plants.
London, United Kingdom: Dorling Kindersley in association with the Royal
Horticultural Society. 2008. p. 1136. ISBN 1405332964.
12.
^ Jump up to:a b FAO
Wikimedia Commons has media
related to Spartium
junceum.
|
&&&&&&&&&
بدهل (اسم) [هندی] ‹برهل› (زیستشناسی) [قدیمی] [badhal]
درختی با برگهای پهن و میوهای گِرد که مغز آن بهعنوان چاشنی غذا به کار میرود.
فرهنگ لغت عمید
//////////////
بدهل
بفتح با و سکون دال چهار نقطۀ هندی و فتح ها و سکون لام اسم
ثمر درختی هندی است و مشهور ببرهل براء چهار نقطه هندی است
ماهیت ان
درخت آن عظیم است قریب بدرخت کردکان و برک آن بزرک و عریض
و ثمر آن قریب بتدویر و با زواید و پوست آن مزغب و زرد و مغر آن زرد طلائی و خانه خانه
و طعم آن چاشنی دار و بر بعضی شیرینی غالب بر ترشی و بر بعضی بالعکس و رائحۀ آن قریب
برائحۀ سفرجل و باز هومت بخلاف سفرجل و پوست و تخم آن را جدا کرده در زیر طعام پلاو
می کذارند و در قلیه داخل می کنند با چاشنی آب لیمو و قند لذیذ می کردد و در بنکاله
بسیار می شود و در ان تخمهای
ص: 397
بسیار می باشد و در بعضی که بسیار خوب است تخم کمتر و در بعضی
زیاده و شکل تخمهای بعضی طولانی بهیأت تخم زردآلو و بعضی اندک مثلث و مغز تخم آن سفید
و ترش
طبیعت آن
سرد و تر و بعضی کرم و تر کفته اند
افعال و خواص آن
ثقیل و نفاخ و مولد بلغم و دافع صفرا و اکثار خوردن مغز آن
محدث حمیات بلغمیه خصوص در بلغمی مزاجان و مقلل منی و مضعف باه و اشتهای طعام و تخم
آن ملین طبع اطفال بتنهائی بدین قسم که یکدانه یا دو دانۀ آن را سائیده با شیر مرضعه
باو بخورانند و یا با ادویۀ دیکر یکدو دانۀ آن را کوبیده و از اجزای مسهلات ایشان است
و مستعمل اهل بنکاله و بدستور مقدار قلیلی از شیر آن با مطبوخات مناسبه مسهل اطفال
و مجرب است
مخزن الادویه
عقیلی خراسانی
//////////
Badhal Tree in Lucknow, India
Anisha
Views: 8147
AddThis Sharing Buttons
Badhal fruit and its yellowing leaf, India
Badhal is a rare fruit in urban India, as the tree is
disappearing from cityscapes. I last saw this fruit in Vrindavan,
in Bankey Bihari gali, on a special fruit cart
selling local fruit from villages around Vrindavan. Along with Badhal there was
star fruit, jungli ber, shahtoot (mulberry) red, black and white; imli
(tamarind), Ram phal (a sweet root sliced thinly, famous as the Kand-mool eaten
by Ram Laxman Sita ji during their stay in the jungles especially at Chitrakoot and Panchwati
Nasik.)
Badhal is a tall deciduous tree which loves to grow in
moist forests. It is found at altitudes up to 1800m. It is a native ofIndia and belongs to the family Moraceae.
Other Names of Badhal
Badhal is also called
Artocarpus lakoocha, Dheu, Dahe, Lakuch, Lakoocha and Monkey Jack.
Badhal for food, medicine and furniture!
Badhal is famous in Punjab as Dheu, and makes a
popular pickle‘Dheu
da achar’ when unripe.
The Badhal flower and unripe fruit is used for making
sabji or a a variety of vegetable dishes. Being sour, the unripe and ripe fruit
is dried and used as a substitute for tamarind in recipes. In Punjab, Rajasthan and Haryana Dheu is dried and used
in curries too.
It’s bark is chewed like betel nut in Assam.
The ripe fruit is eaten in all places that the tree grows in, including Uttar
Pradesh, Punjab, Haryana, Rajasthan, Assam, etc.
Badhal tree wood being
as strong as teak, is useful in house construction work, medium weight
furniture and boat building.
Badhal Tree at La Martiniere Girl’s College, Lucknow
This Badhal tree inside La
Martiniere Girls’ College, Lucknow, (inUttar
Pradesh, India) stands quietly except in late summer when birds make
merry on its bright yellow, sweet fruit.
I found the fruit tasting a
bit like custard apple; may be because of the number of seeds in badhal and
custard apple. Incidentally, the similarity doesn’t end there. The seeds of
both fruit can be saved and easily sprouted to make new trees :) I am doing
that now in the rainy season!
Badhal flowers in the month of April
Badhal fruit in the month of June
Badhal seeds
Dheu trees grow from seed,
and take 6-10 years to bear fruit.
(Photo credit: Anisha
Sharma)
/////////////
Artocarpus lacucha
From Wikipedia, the free encyclopedia
Artocarpus lacucha
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Tribe:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
A. lacucha
|
Artocarpus
lacucha,
also known as monkey fruit,[1] or Monkey
Jack[1] orBarhar (Hindi:बरहङ, Bengali: ডেউয়া/বত্তা) is a tropical evergreen
tree species of the family Moraceae. It is distributed
throughout the Indian Subcontinent andSoutheast Asia.[2] The tree is valued
for its wood; its fruit is edible and is believed to have medicinal value.[3]
The
stilbenoid oxyresveratrol can
be isolated from the heartwood of A. lakoocha[4]as well as in Puag
Haad, the light brown powder obtained from the aqueous extract of the wood
chips of A. lakoocha Roxb by boiling, then slow evaporation, followed by
cooling. This traditional drug is effective against the intestinal flukeHaplorchis taichui[5] or against taeniasis.[6]
1.
^ Jump up to:a b "USDA GRIN Taxonomy".
Retrieved 1 August 2014.
2.
Jump up^ Pankaj Oudhia, Robert E. Paull.
Monkey Jack Artocarpus lakoocha Roxb., Moraceae p485-487.Encyclopedia of Fruit
and Nuts - 2008, J. Janick and R. E. Paull -editors, CABI, Wallingford, United
Kingdom
4.
Jump up^ Maneechai, S; Likhitwitayawuid, K;
Sritularak, B; Palanuvej, C; Ruangrungsi, N; Sirisa-Ard, P (2009).
"Quantitative analysis of oxyresveratrol content in Artocarpus lakoocha
and 'Puag-Haad'". Medical principles and practice :
international journal of the Kuwait University, Health Science Centre. 18 (3):
223–7.doi:10.1159/000204354. PMID 19349726.
5.
Jump up^ Wongsawad, C; Wongsawad, P;
Luangphai, P; Kumchoo, K (2005). "In vitro effects of aqueous extract from Artocarpus
takoocha Roxb on tegumental surface of Haplorchis taichui" (PDF). The Southeast
Asian journal of tropical medicine and public health. 36 Suppl 4: 112–6. PMID 16438193.
6.
Jump up^ Charoenlarp, P; Radomyos, P;
Bunnag, D (1989). "The optimum dose of Puag-Haad in the treatment of
taeniasis". Journal of the Medical Association of Thailand =
Chotmaihet thangphaet. 72 (2): 71–3. PMID 2738489. INIST:7273462.
Wikimedia Commons has media
related to Artocarpus
lakoocha.
|
Wikispecies has information related
to: Artocarpus lacucha
|
This Moraceae article
is a stub. You can
help Wikipedia by expanding it.
|