۱۳۹۵ شهریور ۸, دوشنبه

مداخل مخزن الادویه عقیلی خراسانی (چهاردهم) 5

خرفه .[ خ ُ ف َ / ف ِ ] (اِ) نام گیاهی است و آنرا بپارسی پرپهن* گویند و معرب آن خرفج است و آن بعربی به بقلةالحمقاء معروف است . گویند در اصل بقلةالزهراء بوده و معاندان اهل بیت آنرا برگردانده بقلةالحمقاء خوانده اند. (از انجمن آرای ناصری ) (از آنندراج ) (از برهان قاطع). فرفین . فرفه . فرفحیز. فرفیه . بقلةالمبارکه . بقلةاللینه . چکوک . وَشینَگ . بلبن . کف . قینا. کلنگ . کلنگک . نوحل . بوخله . رجله . بی خیله . ختفرج . زریرا. بخله . بخیله . خفرج . گیاه نمناک . تورک . پی خیله . خوک . مویزآب .دندان سا. تخمگان . (یادداشت بخط مولف )
* پرپهن . [ پ َ پ َ / پ َ پ َ هََ ] (اِ مرکب ) رستنی باشد که آنرا خرفه گویند و بعربی فرفخ و بقَلةالحمقا خوانند بسبب آنکه پیوسته در سرراه ها و گندآبها روید و استشمام آن غشی را زائل کند و منع احتلام نماید... و معرب آن فرفین است . فَرفَهن . فَرفَه .فرفخیز. فرفینه . بقلةالمبارکه . بقلةالزهراء. بقله  لینه . (برهان ). رجله . بیخله . بیخیله . ختفرج . زریرا. بخله . بخیله . خفرج . گیاه نمناک . تورک . چَکوک . وَشفنگ . بَلبن . کف . قینا. کلنک . کلنکک . بوخِل . بوخِله . مویز آب . خُرفه
///////////
خرفه

اشاره

به فارسی «تورک» و «خرفه» و در کتب طب سنتی با نامهای «بقلة الحمقاء» و «بقلة اللینه» و «بقله مبارکه» و «بقله فاطمه» و «بقلة الزهرا» نامیده می‌شود. به فرانسوی آن راPourpier وPourpier Commun و به انگلیسی‌Common Purslane ,Purslane گفته می‌شود.
گیاهی است از خانواده‌Portulacaceae نام علمی آن‌Portulaca oleracea L . می‌باشد.

مشخصات گیاه

گیاهی است یکساله که وحشی آن خزنده با ساقه‌های خوابیده کمی قرمز و با برگهای دایره‌ای گوشتی که دور گلهای کوچک زردرنگ آن ظاهر می‌شوند نوع پرورشی آن با ساقه‌های ضخیم گوشتی سرخ‌رنگ قایم که بلندی آن 40- 10 سانتی متر است برگهای آن گوشتی کلفت با کرکهای کوتاه تخم آن سیاه کوچک. وحشی آن معمولا در مناطق معتدله دنیا همه جا و در نواحی سایه‌دار مرطوب در مزارع و موستانها و حاشیه دریاچه‌ها می‌روید. در ایران معمولا کاشته می‌شود، ولی به‌طور وحشی نیز در مناطق شمالی ایران در اطراف رشت، لاهیجان، اطراف تهران، تفرش، اراک و سایر نواحی می‌روید تکثیر آن از طریق کاشت بذر آن صورت می‌گیرد و بذر آن را مستقیما در مزرعه اصلی در ماههای اردیبهشت تا تیرماه می‌کارند خاک مزرعه باید غنی باشد و چون احتیاج به آب زیاد دارد آبیاری آن باید مرتبا صورت
معارف گیاهی، ج‌1، ص: 73
گیرد.

ترکیبات شیمیایی

از نظر ترکیبات شیمیایی در برگهای گوشتی خرفه که ضخیم و کلفت است علاوه بر مقدار زیادی آب (حدود 90 درصد) مواد لعابی لزج وPectin و کمی مواد چرب وجود دارد. در گیاه تازه در حدود یک درصد و در گیاه خشک در حدود 70 در صدK 2 O می‌باشد که اثر مدر بودن را به گیاه خشک می‌بخشد. در گزارش تجزیه دیگری آمده است [M .P .E .SE .A] که در خرفه تانن و املاح فسفات و مقدار خرفه سبز خرفه طلایی
قابل ملاحظه‌ای منیزیم، آهن، آلومینیوم، منگنز، کلسیم، پتاسیم و سدیم و یوریا[126] یافت می‌شود.
در هریک صد گرم شاخه و برگ خرفه مواد زیر وجود دارد (اعداد بالا مربوط به خام و اعداد پائین مربوط به خرفه پخته با آب کم است):
معارف گیاهی، ج‌1، ص: 74
آب 94/ 92 گرم، پروتئین 2/ 2؟؟؟؟ 7/ 1 گرم، چربی 3/ 0؟؟؟؟ 4/ 0 گرم، هیدراتهای کربن 2؟؟؟؟ 5/ 2 گرم، کلسیم 86/ 103 میلی‌گرم، فسفر 24/ 39 میلی‌گرم، آهن 2/ 1؟؟؟؟ 5/ 3 میلی‌گرم، ویتامین‌A 2100/ 2500Iu ، تیامین 02/ 0؟؟؟؟ 03/ 0 میلی‌گرم، رایبوفلاوین 06/ 0؟؟؟؟ 1/ 0 میلی‌گرم، نیاسین 4/ 0؟؟؟؟ 5/ 0 و ویتامین‌C 12/ 25 میلی‌گرم.

خواص- کاربرد

خرفه از نظر طبیعت طبق نظر حکمای طب سنتی خیلی سرد و تر و دارای نیروی قابضه است و مدر می‌باشد و معتقدند که برگ و ساقه آن مسکن صفرا است و آن را قمع می‌کند و حرارت خون و کبد و معده را تسکین می‌دهد و برای تسکین حدت تبهای گرم و صفراوی و تسکین عطش و کنترل ترشح ادرار در مورد بیماری دیابت و رفع سردردهای گرم مفید است و خون‌روی از سینه و به‌طور کلی خونریزی از هر عضوی را قطع می‌کند و همچنین در مواردی که چرک از سینه آید قطع می‌کند و برای خرد کردن سنگ مثانه و ازدیاد ترشح بول مفید است، یعنی مدر است و برای سرفه و سوزش مجرای ادرار و مثانه و روده‌ها و بواسیر و نواسیر و همچنین تسکین حرارت رحم و سوزش و درد آن مفید است. حیض را قطع می‌کند و برای بادسرخ نافع است تخم آن ضد کرم کدو می‌باشد و عصاره ساقه و برگ آن برای بیماری‌های کبد و بیماری‌های کمی ویتامین‌C بسیار مفید است البته کمتر از شاهی زیرا در خرفه تا حد 25 میلی‌گرم در 100 گرم برگ ویتامین‌C وجود دارد و به عنوان رژیم غذایی اشخاص مبتلا به اسکوروی 127] تجویز می‌شود. مقدار خوراک از آب برگ و ساقه آن 40 گرم که با 8 گرم نبات یا شکر مخلوط کرده و خورده می‌شود. اگر آن را پخته و با کمی پیاز و روغن سرخ نموده و بخورند برای قطع اسهال صفراوی و تقویت روده‌ها و تبهای گرم بسیار نافع است بخصوص در فصلهای گرم سال و برای اشخاص گرم‌مزاج.
اگر برگ و ساقه سبز آن را مانند سالاد و با سرکه بخورند برای درد کلیه بسیار نافع است.
جویدن برگ آن به مقدار کم کندی دندان را رفع می‌کند (که مثلا از خوردن میوه ترش و یا علت دیگری ایجاد شده باشد) و زیاد جویدن آن کندی دندان ایجاد می‌نماید. از عصاره آن برای التهابهای گرم چشم با مالیدن در محل ملتهب استفاده
معارف گیاهی، ج‌1، ص: 75
می‌شود. ضماد برگ و ساقه آن با روغن گل‌سرخ برای تسکین سردردهای گرم و سوختگی آتش و ورمهای گرم نافع است و با آرد جو برای جرب و حکه و ورم بیضه‌ها و تخمک نافع است. ضماد برگ و ساقه آن بتنهایی برای تسکین حرارت اعضا و سوختگی آتش مفید است و اگر بر معده و کبد گذارند برای تسکین حرارت آنها مفید است و اگر با حنا تهیه شود و بر کف دست و پا گذارده شود برای حرارت و پیسی‌های دست و پا در صورت تکرار مفید خواهد بود. ضماد ریشه آن برای زگیل قوی‌تر از ضماد گیاه است. برگ و ساقه آن مقوی باه محرورین و اشخاص گرم‌مزاج است و درعین‌حال در مورد اشخاص سردمزاج قوه باه را کم می‌کند و اشتها را کاهش می‌دهد و اسراف در خوردن آن نور چشم را نقصان می‌دهد، این قبیل افراد سردمزاج اگر بخواهند بخورند باید با نعناع و کرفس و مصطکی باشد. مقدار خوراک از آب آن تا 100 گرم است و خاصیت تخم خرفه مانند آب خرفه است و گرد برگ و ساقه خشک آن برای زخمهای دهان اطفال و زخمهای نظایر آن نافع است و گرد آن برای طحال و معده اشخاص سردمزاج مضر است اگر 20 گرم برگ خشک آن را نرم کوبیده با شکر و جلپ بخورند برای تبها و سرفه‌های گرم بسیار نافع است، مقدار خوراک گرد آن تا 20 گرم است. مشابه آن در اکثر موارد فوق اسفرزه است.
در مورد خواص خرفه در مدارک فنی منتشره در مغرب‌زمین چنین آمده است:
خرفه در چین و هندوچین مصارف دارویی وسیعی دارد. از خرفه به عنوان خنک کننده، نرم‌کننده، جبران‌کننده کمی ویتامین‌C و نیروبخش، التیام‌دهنده زخم و محلل ورم استفاده می‌شود.
در مدارک زیادی خرفه به عنوان مدر معرفی شده است، ولی بررسی‌های دقیق‌تر حکما نشان می‌دهد که:
1: در مورد اشخاص سالم و اشخاصی که کلیه نرمال دارند، اثر مدر دارد.
2: در مورد اشخاص با کلیه‌های ناراحت نیز در مواردی تا حدودی مدر است از جمله در مورد نفری‌تیس 128] یا (ورم کلیه) و پی‌ی‌لی‌تیس 129] (ورم کالیس کلیه 130]) تا حدودی مدر است.
در ده مدرک از مدارک طب سنتی معتبر آمده است که مصرف خرفه برای معالجه اسهال خونی نافع است.
معارف گیاهی، ج‌1، ص: 76
چی‌یو معتقد است که خرفه برای سه نوع اسهال خونی که در اثر باکتری ایجاد شده مفید است ولی در مورد اسهال خونی آمیبی یا آموبیک دیسانتری 131] بی‌اثر است.
[لیو] معتقد است که مصرف جوشانده خرفه که کاملا خوب پخته شده و آب آن گرفته شده باشد برای معالجه اسهال خونی باسیلی یا باسیلری دیسانتری 132] بدون هیچ عوارض جانبی مفید است.
خواص دیگر استعمال داخلی خرفه: برای اسهال مفید است [رواوفوکود] و برای سوزاک و ترشحات سفید مهبل نافع می‌باشد. به عنوان ضد کرم برای معالجه اوکسیو ریس 133] یا کرمهای سفید مفید می‌باشد [رید]. مسهل ملایم است [اوکابه . برای بچه‌ها مسهل است. [برکیل و هانیف . تصفیه‌کننده خون است [هو] تب‌بر است و ضد سم می‌باشد [هاو].
در استعمال خارجی شیره گیاه یا له‌شده گیاه برای تحلیل ورم و تومور و التیام زخمهای شدید سوختگی، بواسیر، بیماریهای پوستی (نظیر خارش- جرب) تحلیل آبسه، گزیدگی نیش حشرات، عقرب‌گزیدگی و مارگزیدگی مفید است. در موارد نیش حشرات و جانوران مصرف داخلی آن هم مؤثر است ولی البته در مورد زنان حامله نباید مصرف شود. [چونک‌یائوچی و اوکابه . در شبه‌جزیره مالایا از عصاره گیاه به عنوان مایعی برای شست‌وشوی چشم استفاده می‌شود [هولمز و ریدلی . در اندونزی از گیاه برای ناراحتی سینه استفاده می‌شود [بارلت . در فیلی‌پین از برگها و سرشاخه‌های آن به عنوان ضد خونریزی و برای قطع خون‌ریزی استفاده می‌شود [گررو و کوی زمبینگ . گیاه خرفه نوعی حشره‌کش نیز می‌باشد.
تحقیقات جدید دانشمندان نشان داده است که در خرفه ماده شیمیایی بسیار جالب بنام اسید چرب اومگا- 3 وجود دارد. این همان چربی معروف است که در روغن ماهی یافت می‌شود و عامل مؤثّری برای کاهش کلسترول و فشارخون است و از این نظر که این گیاه را در ردیف گیاهان ارزشمند ضد سرطان و ضد فشارخون قرار می‌دهد و بعلاوه دارای مقدار قابل ملاحظه‌ای ویتامین‌C می‌باشد که آنهم از ضد اکسیدکننده‌هاست و ضد عوامل سرطان‌زا می‌باشد.
معارف گیاهی، ج‌1، ص: 77
////////////////
بقله الحمقاء
بفتح با و سکون قاف و فتح لام و ضم تاء مثناه فوقانیه و سکون لام و ضم حاء مهمله و سکون میم و فتح قاف و الف لغت عربی است و نیز بعربی فرفخ و رجله و حسیب و بقله اللینه و بقلۀ مبارکه و بقلۀ فاطمه و بقله الزهرا و بفارسی خرفه و تورک و بعبرانی ارغیلم و بفرنکی برغال سالی و بهندی خلفه و قسم کوچک آن را لونیا نامند و وجه تسمیۀ آن بحمقا آن است که دمسیل و وادیها و رودخانه ها و جاهای نمناک بی جا می روید و اختصاص بمحلی ندارد کیاه آن بسیار نرم و تر و خفیف می باشد
ماهیت آن
دو نوع است بزرک و کوچک کیاه بزرک آن کمتر از ذرعی و ساق آن اکثر مفروش بر زمین و بسطبری انکشتی و بسیار نازک و شکننده و مائل بسرخی و برک آن مائل بتدویر و اندک ضخیم و کل آن سفید و تخم آن سیاه ریزه و در برک آن لزوجتی و در شاخهای آن قوت قبضی می باشد و لهذا مطبوخ آن در بعضی امزجه اطلاق و در بعضی امساک بطن می نماید و در بعضی بلاد حارۀ یابسه خام آن را نیز می خورند مانند سبزیهای دیکر از نعناع و پودنه و ترخانی و کرفس و برک کاسنی و نوع کوچک آن مفروش بروی زمین و برک و تخم آن از ان بسیار ریزه تر و با بورقیت بسیار و اندک ترشی و این اکثر خودرو می باشد خصوص در بنکاله این نوع کثیر الوجود است بخلاف نوع کبیر آن و بهترین آن نوع بزرک برک و ساق سرخ آنست و نیز نوع دیکر می شود زبرک آنکه بزرک آن اندک طولانی و خودرو است
ص: 432
طبیعت آن
در سوم سرد و در دوم تر و در سوم نیز تر کفته اند با اندک قوت قبضی
افعال و خواص آن
برک و ساق آن جالی و مسکن صفرا و قامع آن و مسکن خون و حرارت جکر و معده و حدت تپهای حاره و صفراویه و عطش و ذیابیطس و صداع حار و قاطع نفث الدم و نزف الدم و چرکی که از سینه آید و مانع نزلات حاره و مبرد دماغ و قئ بازدارد و تفتیت حصاه و ادرار بول نماید و جهت سرفه و قرحه و حرقت مجاری بول و مثانه و امعا و نواصیر و بواسیر دامیه و تسکین حرارت رحم و حرقت و وجع آن و حابس حیض بقوت قبض و برودت خود و جهت حب القرع و باد سرخ چون آب آن را کرفته مقدار ده درهم با نبات مقدار دو درهم و یا شکر بیاشامند و خوردن پختۀ آن با اندک روغن و پیاز برشته کرده جهت قطع اسهال مراری و تقویت امعا و حمیات حاره و داخل مزورات صاحب تپ و امراض حاره نمودن بغایت نافع خصوص در بلدان و فصول حاره و چون محرور المزاجان لاغر و خشک تناول نمایند ابدان ایشان را تر و فربه کرداند و با سرکه خوردن آن قلیل الغذاء و جهت اوجاع کرده نافع و خائیدن آن جهت رفع ضرس و اکثار آن محدث ضرس و عصارۀ آن را داخل اکتحال و برودات نمودن نافع و ضماد آن با روغن کل جهت تسکین صداع خار ضربانی و سوختکی آتش و اورام حاره و با شراب جهت بثور سر و با آرد جو جهت تسکین صداع حار و ورمهای کرم چشم و مقدمۀ سقاقلوس و اورام دماغی و جرب و حکه و ورم انثیین و شری و جمره و به تنهائی جهت تسکین حرارت اعضا و سوختکی آتش و بر معده و کبد جهت تسکین حرارت آن و با حنا بر کف دست و پای جهت تسکین حرارت آن و بهق بشرط تکرار عمل نافع و بدستور طلای آن جهت امراض مذکوره و ریختن آب آن با روغن کل بر سر جهت صداع حار ضربانی و حقنه به آب آن جهت وجع انثیین حار و سیلان فضول از امعا و رحم مفید و ضماد بیخ آن جهت ثآلیل قویتر از نجات آن و برک و ساق آن مقوی باه محرورین و مضعف مبرودین و ضعیف الحراره و بالخاصیه مسقط اشتها و اکثار آن مورث تاریکی چشم مصلح آن مصطکی و کرفس و نعناع مقدار شربت از آب آن تا بیست مثقال و فرش نمودن نبات آن مانع احتلام و تخم آن در جمیع افعال مانند آب آنست و از ان ضعیف تر و با قوت مسکنۀ مواد و در تسکین عطش قویتر از برک آن ذرور آن جهت قلاع و بثور دهان اطفال و غیر آن نافع و کویند مضر سپرز و معدۀ بارد است و صاحب شفاء الاسقام جهت سپرز مفید نوشته و چون پنج درهم آن را نرم کوبیده پیخته با شکر یا جلاب جهت حمیات حاره و سرفۀ حار و التهاب کبد و لذع معده و امعا بنوشند نافع و تلیین بطن نماید و مصلح آن قند مقدار شربت آن تا پنج درهم بدل آن در اکثر امور بزرقطونا و بریان یعنی بو دادۀ آن قابض و غیر بودادۀ آن ملین طبع و حریره و حلوای بزر بقله الحمقاء در قرابادین ذکر یافت
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////////
پَرپَهَن (در متون طب سنتی بَقْلَة الحَمْقَاء، بقلة الزهرا، فرفخ و فرفین) (پرپین) گیاهی است از سرده خُرفِه یک‌ساله با برگ‌های ضخیم آبدار سبز با ساقه‌های قرمز و گل‌های زرد یا سفید کوچک و تخم‌های سیاه ریز که خواص دارویی دارند.
محتویات  [نمایش]
گونه‌ها[ویرایش]
نوع وحشی پرپهن گیاهی است خزنده با ساقه‌های خوابیده قرمز رنگ و برگ‌های دایره‌ای گوشتی و گلهای کوچک زرد رنگ.
نوع پرورشی پرپهن ساقه‌های کلفت آبدار سرخ رنگی با بلندی ده الی چهل سانتی‌متر دارد.
کاشت و تکثیر[ویرایش]
پرپهن وحشی علف‌هرزی است آبدار که در شرایط گرم و خشک به خوبی رشد می‌کند و توسط بذر و نیز در صورت مرطوب بودن خاک توسط قطعات ساقه تکثیر می‌یابد.
پرپهن خاک‌های شل و غنی شنی را ترجیح می‌دهد، اما می‌تواند در دامنه گسترده‌ای از خاک‌ها و شرایط اقلیمی مختلف رشد کند. این گیاه آنقدر گوشتی است که می‌تواند پس از قطع شدن همچنان زنده بماند و حتی بذر تولید کند و به همین دلیل از بین بردن و کنترل آن بسیار دشوار است.
در ایران معمولاً پرپهن را می‌کارند، ولی نوع وحشی‌اش نیز در مناطق شمالی ایران، در اطراف رشت، لاهیجان، تهران، تفرش، اراک و سایر نواحی می‌روید. تکثیر پرپهن از طریق کاشت بذر آن صورت می‌گیرد. بذر را مستقیماً در مزرعه اصلی در ماه‌های اردیبهشت تا تیر ماه می‌کارند. خاک مزرعه باید غنی باشد و چون احتیاج به آب زیادی دارد، آبیاری آن باید مرتباً صورت گیرد.
نام‌های دیگر[ویرایش]
در فارسی و عربی: بخله، بخیله، بقلة فاطمه، بقلةالزهراء، بقلةالمبارکه، بقله  لینه، بَلبن، بوخِل، بوخِله، بیخله، بیخیله، تورک، چَکوک، ختفرج، خرفه، خسیب، خفرج، دندان سا، رجله، زریرا، عرفج، عرفجین، فرفحیز، فرفخیز، فَرفَه، فَرفَهن، فرفین، فرفینه، فرفیه، قینا، کف، کلنک، کلنکک، گیاه نمناک، مویز آب، وَشفنگ، وَشینَگ ، فرفخ ، قرفه ، غرفه ، قلفه ، غلفه
نام‌گذاری[ویرایش]
جعفر صادق: گیاهی بر زمین خوبتر و نافع‌تر از خرفه (پرپین) نیست و این سبزه‌ای بود که فاطمه دوست داشت؛ خدا لعنت کند بنی‌امیه را به جهت دشمنی که با فاطمه داشتند، این گیاه را به نام بقله الحمقاء (سبزی نادانان) نام نهادند (وسایل الشیعه، ج ۲۵، ص ۱۹۴).[۱]
خرفه نام گیاهی است و آنرا بپارسی پرپهن گویند و معرب آن خرفج است و آن بعربی به بقلةالحمقاء معروف است. گویند در اصل بقلةالزهراء بوده و معاندان اهل بیت آنرا برگردانده بقلةالحمقاء خوانده‌اند. [۲]
وجه تسمیه  حمقاء آن است که در مسیل و وادی‌ها و رودخانه‌ها و جاهای نمناک بیجا میروید و اختصاص به محلی ندارد [۳]
/////////////
به عربی البَقْلَة الحَمْقَاء:
البَقْلَة الحَمْقَاء[1] (الاسم العلمي:Portulaca oleracea) هي نوع نباتي يتبع جنس البقلة من الفصيلة الرجلية.[2][3] [4].
محتويات  [أظهر]
أسماء أخرى وأصل التسمية[عدل]
البَقْلَة المُبَارَكَة[5][6] أو البَقْلَة اللَّيِّنَة[6] أو البَقْلَة[7] أو الفَرْفَح[6][8] أو الفَرْفَحِين[6][8] أو الفَرْفَحَى[8] أو الفُرْفِير[5][8] أو الرِجْلَة[5][6][9] أو الرُجَيْلَة[8][10] أو الردروت[9] أو رجل الإوز[9] أو سالف العروس[9].
سمّيت بالحمقاء لأنها تنبت في المَسِيلٍ، فيقلعها الماء ويجرفها[بحاجة لمصدر].
سمّيت بالفرفح والفرفحين والفرفحى والفرفير، من الفرنسية: پُورْپْيِي pourpier (أو pourpied)، من اللاتينية: پُولِّي پَاسْ pulli pes، أي رجل الدجاجة، من پُولِّي: الدجاجة وپُولِّي: الرِجْل.
سمّيت بالرِجْلَة والرُجَيْلَة من الرِّجْلة: أي مَسِيل الماء، لأنها تنبت في المَسِيلٍ[بحاجة لمصدر].
أسماء عامية[عدل]
تسمى في بلاد الشام البقلة وفي مصر تعرف بـ الرجلة، وفي بعض دول الخليج تعرف بـالبقلة المباركة ورشاد وحرفات وفارفا وبربين ونحلة وفرخو " لوينة " و " بويردة".
ومن التسميات الأخرى: بَرابرَة - درفاس - ذنب الفرس (في اليمن) حمقة
ما ورد في أحد طبعات كتاب الجامع لمفردات الأدوية والأغذية لابن البيطار المالقي من أن اسمها هو أيضا العرفج والعرفجين، فهو تصحيف (أي تحريف أثناء نسخ المخطوطات) لكلمتي فرفح وفرفحين،[8] والمحقق لم يتفطن لذلك.
وتسمى في جنوب الجزائر البندراق والبرطلاق
الموطن[عدل]
هذه العشبة أصلها الهند وإيران, التي منها قد انتشرت إلى أوروبا, أمريكا, وتقريباً إلى كل ركن آخر في العالم، حيث تعد واحداً من أكثر من ثمانية نباتات منتشرة على سطحالكرةالأرضيه[بحاجة لمصدر]. نبات حولي ينمو بسرعة في الربيع والصيف، اُستخدِمَ كمحصول طعام كثير العصارة لأكثر من 2000 سنة. ينمو بكثره في الاراضي الخفيفه وفي الحدائق المرويه في فصل الصيف، إضافة إلى مجاري الوديان حيث تغطي مساحات شاسعة في مواسم الأمطار ويكثر في المزارع المهملة وعلى حواف القنوات وجوانب الطرقات.[11]
الوصف[عدل]
النبات عبارة عن عشب حولي، منه ما هو منتصب ومنه ما هو منبسط. يصل ارتفاعه إلى حوالي 30 سم. ساقه وأفرعه ملساء ذات لون مخضر إلى محمر عصيرية رخوة. الأوراق بيضية مقلوبة مستديرة القمة. الأزهار صغيرة حتى (5 ملم) صفراء اللون جالسة بدون أعناق تتفتح في الصباح ثم تنغلق غالباً قبل منتصف النهار، وفي الزهرة ورقتا كأس وخمس أوراق تويج صفراء وعدد كبير من الأسدية. عملية التلقيح بصورة عامة ذاتية، والأزهار تتفتح من شهر شباط وحتى شهر أيلول. يزحف هذا النبات بسوقه وأوراقه على الأرض التي تذكر بكف الرجل.
الاستخدام الطهوي[عدل]
يتم توزيع هذا عالمياً لانه نبات منتج، وللذته إذا طبخ بشكل مناسب.
الاستخدام الطبي[عدل]
اعتبرت البقلة ولفترة طويلة نباتاً طبياً حيث أنها تحوي على نسبة بيتا كاروتين عالية أكثر من السبانخ، بالإضافة إلى المستويات العالية للمغنيسيوم والبوتاسيوم وفيتامين ا، وسي، واستعملت لمعالجة اوجاع الرأس والمثانة ولشفاء القروح ولطرد الديدان ولشفاء ضربة البرد والاصابات بمسحوق البارود. وبشكل عام فقد استخدمت تاريخيا كعلاج للروماتيزم.
في الطب الصيني التقليدي, استخدمت البقلة لإزالة الحرارة والمواد السامة، وايقاف النزيف، إضافة لاستخدامها في علاج امراض التنفس. وفي الطب الصيني الهندي والقبرصي تستعمل ازهار واوراق البقلة لمعالجه امراض كثيرة ومنها : التهابات الجلد، الاكزيما، الباسور والتهابات في المسالك البوليه والرئتين ولتحضير الضمادات ضد الحروق، فقد بينت الدراسات التي اجريت في المختبرات ان البقلة تحوي مواد مضادة للجراثيم والفطريات.
تستعمل البقلة هذه الايام لتنقيه الدم ولمعالجة التهابات اللثه وذلك عن طريق مضغها.
استخدامات أخرى[عدل]
يقال أنها كانت تنثر في الماضي حول الاسرة لمنع الارواح الشريرة[بحاجة لمصدر].
وصلات خارجية[عدل]
Crystal xedit.png هذا القسم فارغ أو غير مكتمل، تفضل بتعديله.

انظر أيضاً[عدل]
بقلة
قائمة أنواع البقلة
مراجع[عدل]
^ أبو الخير الإشبيلي. عمدة الطبيب في معرفة النبات. دار الغرب الإسلامي 1995.
^ موقع لائحة النباتات بقلة حمقاء تاريخ الولوج 12 ابريل 2012
^ موقع لائحة النباتات أنواع البقلة تاريخ الولوج 12 ابريل 2012
^ موقع zipcodezoo.com بقلة حمقاء تاريخ الولوج 25 مايو 2012
^ تعدى إلى الأعلى ل: أ ب ت اكتب عنوان المرجع بين علامتي الفتح <ref> والإغلاق </ref> للمرجع .D8.A8.D9.8A.D8.B7.D8.A7.D8.B1
^ تعدى إلى الأعلى ل: أ ب ت ث ج اكتب عنوان المرجع بين علامتي الفتح <ref> والإغلاق </ref> للمرجع .D8.AC.D8.A7.D9.85.D8.B9
^ الجوهري. الصحاح في اللغة.
^ تعدى إلى الأعلى ل: أ ب ت ث ج ح رينهارت دوزي. المستدرك. مكتبة لبنان، بيروت (لبنان) 1991.
^ تعدى إلى الأعلى ل: أ ب ت ث قاموس المورد، البعلبكي، بيروت، لبنان.
^ ابن الجزار. زاد المسافر وقوت الحاضر. تحقيق د. موسى سويسي، د. الراضي الجازي، د. جمعة شيخة، د. فاروق العسلي. بيت الحكمة، قرطاج (تونس) 1999.
^ ARTEMIS P SIMOPOULOS Omega-3 Fatty Acids and Antioxidants in Edible Wild Plants. 2004. Biol Res 37: 263-277, 2004
/////////////////
به عبری ارغیلم(؟):
רְגֵלַת הַגִּנָּה (שם מדעי: Portulaca oleracea), מין צמח בשרני וחד שנתי, הנחשב לעתים כעשב שוטה, [1] לרגלה גבעולים ארוכים הנמשכים על-פני הקרקע

ענפיו אדמדמים, שבירים אך בשרניים. עליו מאורכים, אליפטים ומזכירים ביצה בצורתם. הרגלה פורחת בחודשים פברואר-ספטמבר. פרחיו קטנים וצהובים, הפרחים נמצאים בהתפצלויות השריגים. הפרי נפתח בראשו ונראה ככיס המכיל זרעים קטנים (עד מילימטר) בצבע שחור או חום כהה.

רגלת הגינה נפוצה במזרח התיכון, אסיה, צפון אפריקה, ודרום אמריקה.

רגלת הבית בישראל ידועה גם בשמה הערבי "ריג'לה" או בשמה הכורדי "פרפחינא", אזור התפוצה הטבעית של רגלת הגינה, אינו כולל את ישראל. עם זאת, הצמח הופץ בישראל בידי האדם וכיום הוא פושה בה באופן טבעי (מינים פולשים). על מנת לנבוט, דורשת הרגלה אדמה לחה, ומידות גבוהות של אור וחום. בארץ ניתן למצוא אותה באזורים בעלי אקלים - ים-תיכוני, בתות הספר, ערבות, מדבריות ואף החרמון. [1]


תקריב של רגלת גינה בפריחה.
שימושים:

הרגלה עשירה באומגה 3, ויטמין C, פלבנואידים וככלל משתמשים בה כעשב מרפא לצרכים רפואיים שונים בארצות רבות בעולם.[2]
הרגלה משמשת כתוסף לסלטים שונים והיא בעלת טעם חמצמץ קל לאחר טיגון.
בעבר יעץ פליניוס הזקן להחזיק בצמח זה כקמע כנגד רוחות רעות.[3]
ביפן נהוג להגיש את הרגלה ביחד עם שישה עשבים נוספים כחלק מטקס ראש השנה היפני (נאנאקוסה-נו-סקו,七草の節句).
הרגלה מוזכרת בתלמוד בשם "חלוגלוגות" בסיפור המתאר כיצד חכמים לא הבינו מה פירוש מילה זו. אמתו של רבי קראה לצמח ה"פרפחיניה" (כשמה של הרגלה בכורדית) חלוגלגות וכך נודע לחכמים פירוש השם.
///////////////
به کردی پیرپَر:
Pirpar, pêrpîne, pêpîner (Portulaca oleracea) hêşînatiyek giyayî û bêar e. Di nav parêzan de (baxçên dikakan) xwebixwe di meha hezîran û tîrmehê de çêdibe û wek dikakan ( zerzewat) tê xwarin. Giyayek pirsalane ye. Navtenga wê razayî bi qasî mitroyekê dirêj dibe, bejna wê jî heta 30 cm bilind dibe. Belgên wê bê dûxûk, kesk û hêkanî, bi goşt û piravî ne. Belgên wê tacane wek qevdikan bihevre ne û di mehên tîrmeh heta êlûnê de vedibin. Rengên wan zer, eflatûnî an jî peyazî ne. Ew kulîlk paşê dibe qebsûl û di nava wê qebsûlê de gelek bizirên biçûk û reng reş hene.
/////////////
به آذری دیریک پرپرینی:
Dirrik pərpərəni
Vikipediya, açıq ensiklopediya
?Dirrik pərpərəni
}}
Elmi təsnifat
Aləmi:  Bitkilər
Şöbə:   Örtülütoxumlular
Sinif:    İkiləpəlilər
Yarımsinif:       Kariofillid
Sıra:     Mərkəztoxumlular
Fəsilə:  Pərpərənkimilər
Cins:    Pərpərən
Növ:     Dirrik pərpərəni
Elmi adı
Portulaca oleracea L. (1753)
Wikispecies-logo.svg
Vikinövlərdə
sistematika      Commons-logo.svg
Şəkil
axtarışı           
ÜTMX  20422
MBMM            46147
IPNI       ???
Kulinariyada[redaktə | əsas redaktə]
Azərbaycan mətbəxində dirrik pərpərəni geniş istifadə olunur."Kükü və adi qayğanaqla və marinad halında yeyilir. Hələ SSRİ çağında marinadlaşdırılmış halda başqa respublikalara , ayrı-ayrı ölkələrə ixrac olunurdu.

Dirrik pərpərəni (lat. Portulaca oleracea)[1] - pərpərən cinsinə aid bitki növü.[2]

Mənbə[redaktə | əsas redaktə]
Jump up ↑ Nurəddin Əliyev. Azərbaycanın dərman bitkiləri və fitoterapiya. Bakı, Elm, 1998.
Jump up ↑ Elşad Qurbanov. Ali bitkilərin sistematikası, Bakı, 2009.
/////////////
به ترکی سمیز اوتو:
Semizotu (Portulaca oleracea), semizotugiller familyasından bir bitki olup yaprakları salata olarak, ya da ıspanak gibi pişirilerek yemeklerde kullanılan bir sebzedir. Kökeni Ortadoğu ve Hindistan olmakla birlikte dünyanın birçok bölgesinde bulunmaktadır.
Sebzeler arasında en fazla miktarda Omega-3 içerdiği anlaşılmıştır[1].
/////////////
به دیوهی (مالدیوی):
ގެދަ(ސައިންޓިފިކް ނަން: Portulaca oleracea)ނުވަތަ (އިނގިރޭސި ބަހުން: Pigweed,Common Purslane، Little Hogweed or Pusley)ގެދަ އަކީ ތިރިކޮށްހެދޭ ފަތްބޯކޮށް ހުންނަ ކުދި ފަތްޕިލާ ވެއްޔެކެވެ. ގެދަ އަށް ގެދަފިލާ މިހެންވެސް ކިޔައި އުޅެއެވެ. ގެދައިގެ ރަތް ކުލަ އަދި ހުދުކުލަ ހުރެއެވެ. މިއީ ބޭހަށާއި ކެއުމަށް ބޭނުންކުރާ އެއްޗެކެވެ. ގެދަ އަކީ ބައެއް ގައުމު ތަކުގައި ކެއުމަށް ބޭނުންކުރާ ފަތެކެވެ. ގެދައިގެ ރަހަ އަކީ ހުތް، ލޮނު ރަހައެކެވެ. ގެދައިގައި އޮމެގާ-3 ފެޓީ އެސިޑް ހުރެއެވެ. މީގެ އިތުރުން ވިޓަމިން ސީ، ވިޓަމިން ބީ އަދި ކެރަޓިނޮއިޑް ވެސް ހުރެއެވެ. އަދި ހަމަމިއާއެކު ދަގަނޑު، މެގްނީޒިއަމް، ކެލްސިއަމް އަދި ޕޮޓޭސިއަމް އެކުލެވިގެން ވެއެވެ.
///////////////
Portulaca oleracea
From Wikipedia, the free encyclopedia
Portulaca oleracea
Portulaca oleracea.JPG
Kingdom:
(unranked):
(unranked):
(unranked):
Order:
Family:
Genus:
Species:
P. oleracea
Portulaca oleracea
L.
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/cd/Glistrida_Greek_salad.JPG/220px-Glistrida_Greek_salad.JPG
Greek salad with purslane
Portulaca oleracea (common purslane, also known as verdolagapigweed,little hogweedred rootpursley) is an annual succulent in the familyPortulacaceae, which may reach 40 centimetres (16 in) in height.
Approximately forty cultivars are currently grown.[1]
Contents
  [show
Distribution[edit]
It has an extensive distribution, assumed to be mostly anthropogenic,[2]throughout the Old World extending from North Africa and Southern Europethrough the Middle East and the Indian Subcontinent to Malesia and Australasia. The species status in the New World is uncertain: in general, it is considered an exotic weed, however, there is evidence that the species was in Crawford Lakedeposits (Ontario) in 1350-1539, suggesting that it reached North America in thepre-Columbian era. Scientists suggested that the plant was already eaten bynative Americans, who spread its seeds. How it reached the New World is currently unknown, anyway.[3] It is naturalised elsewhere, and in some regions is considered an introduced weed.
Description[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/b/b3/Common_Purslane.jpg/220px-Common_Purslane.jpg
Common Purslane
It has smooth, reddish, mostly prostrate stems and alternate leaves clustered at stem joints and ends. The yellow flowers have five regular parts and are up to 6 millimetres (0.24 in) wide. Depending upon rainfall, the flowers appear at any time during the year. The flowers open singly at the center of the leaf cluster for only a few hours on sunny mornings. Seeds are formed in a tiny pod, which opens when the seeds are mature. Purslane has a taproot with fibrous secondary roots and is able to tolerate poor compacted soils and drought.
History[edit]
Widely used in East Mediterranean countries, archaeobotanical finds are common at many prehistoric sites. In historic contexts, seeds have been retrieved from aprotogeometric layer in Kastanas, as well as from the Samian Heraion dating to seventh century BC. In the fourth century BC, Theophrastus names purslane,andrákhne (ἀνδράχνη), as one of the several summer pot herbs that must be sown in April (H.P 7.1.2).[4] As Portulaca it figures in the long list of comestibles enjoyed by the Milanese given by Bonvesin de la Riva in his "Marvels of Milan" (1288).[5]
In antiquity, its healing properties were thought so reliable that Pliny the Elderadvised wearing the plant as an amulet to expel all evil (Natural History 20.210).[4]
A common plant in parts of India, purslane is known as sanhtipunarvaparuppu keerai, "gangabayala kura", or kulfa.
Uses[edit]
Culinary[edit]
Purslane, raw
Nutritional value per 100 g (3.5 oz)
84 kJ (20 kcal)
3.39 g
0.36 g
2.03 g
1320 IU
(4%)
0.047 mg
(9%)
0.112 mg
(3%)
0.48 mg
(6%)
0.073 mg
(3%)
12 μg
(25%)
21 mg
(81%)
12.2 mg
(7%)
65 mg
(15%)
1.99 mg
(19%)
68 mg
(14%)
0.303 mg
(6%)
44 mg
(11%)
494 mg
(2%)
0.17 mg
Other constituents
Water
92.86 g

·         Units
·         μg = micrograms • mg = milligrams
·         IU = International units
Percentages are roughly approximated usingUS recommendations for adults.
Source: USDA Nutrient Database
Although purslane is considered a weed in the United States, it may be eaten as a leaf vegetable.[6] It has a slightly sour and salty taste and is eaten throughout much of Europe, the Middle East, Asia, and Mexico.[1][7]The stems, leaves and flower buds are all edible. Purslane may be used fresh as a saladstir-fried, or cooked as spinach is, and because of itsmucilaginous quality it also is suitable for soups and stews. The sour taste is due to oxalic and malic acid, the latter of which is produced through thecrassulacean acid metabolism (CAM) pathway that is seen in manyxerophytes (plants living in dry conditions), and is maximal when the plant is harvested in the early morning.[8]
Australian Aborigines use the seeds of purslane to make seedcakes. Greeks, who call it andrakla (αντράκλα) or glystrida (γλυστρίδα), use the leaves and the stems with feta cheese, tomatooniongarlicoregano, andolive oil. They add it in salads, boil it, or add it to casseroled chicken. In Turkey, besides being used in salads and in baked pastries, it is cooked as a vegetable similar to spinach. Called Bakleh tn Lebanon, is eaten raw in a famous salad called fattoush, and cooked as a garniture in fatayeh(triangular salted pastries). In Albania, known as burdullak, it also is used as a vegetable similar to spinach, mostly simmered and served in olive oil dressing, or mixed with other ingredients as a filling for dough layers ofbyrek. In the south of Portugal (Alentejo), baldroegas are used as a soup ingredient. In Pakistan, it is known as qulfa and is cooked as in stews along with lentils, similarly to spinach, or in a mixed green stew.
Traditional medicine[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/2/2a/Portulaca_oleracea_MHNT.jpg/220px-Portulaca_oleracea_MHNT.jpg
Portulaca oleracea showing blooms
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/1/10/6H-diGangi-Purslane-Seed-Pods.jpg/220px-6H-diGangi-Purslane-Seed-Pods.jpg
Seed pods, closed and open, revealing the seeds
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/b/b4/Ambox_important.svg/40px-Ambox_important.svg.png
This section needs more medical references for verification or relies too heavily on primary sources.Please review the contents of the section and add the appropriate references if you can. Unsourced or poorly sourced material may be challenged and removed(May 2015)
Rod of Asclepius2.svg
Known as Ma Chi Xian (pinyin: translates as "horse tooth amaranth") in traditional Chinese medicine.[citation needed] Its leaves are used for insect or snake bites on the skin,[9] boils, sores, pain from bee stings, bacillary dysenterydiarrhea,hemorrhoids, postpartum bleeding, and intestinal bleeding.[10]
Use is contraindicated during pregnancy and for those with cold and weak digestion.[10] Purslane is a clinically effective treatment for oral lichen planus.[11][non-primary source needed]
Companion plant[edit]
As a companion plant, purslane provides ground cover to create a humid microclimate for nearby plants, stabilising ground moisture. Its deep roots bring up moisture and nutrients that those plants can use, and some, including corn, will follow purslane roots down through harder soil that they cannot penetrate on their own (ecological facilitation). It is known as a beneficial weed in places that do not already grow it as a crop in its own right.
Other uses[edit]
Portulaca oleracea efficiently removes bisphenol A (BPA), an endocrine-disrupting chemical, from a hydroponic solution.[12]
Nutrition[edit]
Purslane contains more omega-3 fatty acids (alpha-linolenic acid in particular[13]) than any other leafy vegetable plant. Studies have found that purslane has 0.01 mg/g of eicosapentaenoic acid (EPA). It also contains vitamins (mainly vitamin Avitamin Cvitamin E (alpha-tocopherol),[14] vitamin Bcarotenoids), and dietary minerals such as magnesiumcalcium,potassium, and iron.
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/7/73/Portulaca_sativa_01.jpg/220px-Portulaca_sativa_01.jpg
Although often identified as a "weed", purslane is a vegetable rich in omega-3 fatty acids and antioxidants, a cultivar, sativa, is shown here being grown in a ceramic pot
Also present are two types of betalain alkaloid pigments, the reddish betacyanins (visible in the coloration of the stems) and the yellow betaxanthins (noticeable in the flowers and in the slight yellowish cast of the leaves). Both of these pigment types are potent antioxidants and have been found to have antimutagenic properties in laboratory studies.[15]
Cooked vs. raw[edit]
100 grams of fresh purslane leaves contain 300 to 400 mg of alpha-linolenic acid.[14] One cup (250 ml) of cooked leaves contains 90 mg of calcium, 561 mg of potassium, and more than 2,000 IUs of vitamin A.
A half-cup of raw purslane leaves contains as much as 910 mg of oxalate, a compound implicated in the formation of kidney stones. Cooking purslane reduces overall soluble oxalate content by 27%.[16]
Morning harvest vs. afternoon[edit]
When stressed by low availability of water, purslane, which has evolved in hot and dry environments, switches to photosynthesis using crassulacean acid metabolism (the CAM pathway):[clarification needed] At night its leaves trap carbon dioxide, which is converted into malic acid (the souring principle of apples), and, in the day, the malic acid is converted into glucose. When harvested in the early morning, the leaves have ten times the malic acid content as when harvested in the late afternoon, and thus have a significantly more tangy taste.
Chemical constituents[edit]
Chemical constituents include noradrenaline, calcium salts, dopamineL-DOPAmalic acidcitric acidglutamic acid,asparagic acidnicotinic acidalanineglucosefructose, and sucrose.[10]
Betacyanins isolated from Portulaca oleracea improved cognition deficits in aged mice.[17] A subclass ofhomoisoflavonoids from the plant showed in vitro cytotoxic activities towards four human cancer cell lines.[18]
See also[edit]
·         List of beneficial weeds
·         List of companion plants
References[edit]
1.     Jump up to:a b Marlena Spieler (July 5, 2006). "Something Tasty? Just Look Down". The New York Times.
3.     Jump up^ Byrne, R. & McAndrews, J. H. (1975). "Pre-Columbian puslane (Portulaca oleracea L.) in the New World" (PDF). Nature. 253(5494): 726–727. doi:10.1038/253726a0. Retrieved 29 July 2016.
4.     Jump up to:a b Megaloudi Fragiska (2005). "Wild and Cultivated Vegetables, Herbs and Spices in Greek Antiquity". Environmental Archaeology. 10 (1): 73–82. doi:10.1179/146141005790083858.
5.     Jump up^ Noted by John Dickie, Delizia! The Epic History of Italians and Their Food (New York, 2008), p. 37.
6.     Jump up^ Wright, Clifford A. (2012). "Purslane". Mediterranean Vegetables: A Cook's Compendium of All the Vegetables from the World's Healthiest Cuisine, with More Than 200 Recipes. Boston, Massachusetts: Harvard Common Press. pp. 276–277. ISBN 978-1-55832-775-7.
8.     Jump up^ Harold McGee. On Food and Cooking. Scribner. 2004 edition. ISBN 978-0684800011
9.     Jump up^ Bensky, Dan, et al. Chinese Herbal Medicine, Materia Medica. China: Eastland Press Inc., 2004.
10.  Jump up to:a b c Tierra, C.A., N.D., Michael (1988). Planetary Herbology. Lotus Press. p. 199.
11.  Jump up^ Agha-Hosseini F, Borhan-Mojabi K, Monsef-Esfahani HR, Mirzaii-Dizgah I, Etemad-Moghadam S, Karagah A (Feb 2010). "Efficacy of purslane in the treatment of oral lichen planus". Phytother Res. 24 (2): 240–4. doi:10.1002/ptr.2919.PMID 19585472.
12.  Jump up^ Watanabe I. Harada K. Matsui T. Miyasaka H. Okuhata H. Tanaka S. Nakayama H. Kato K. Bamba T. Hirata K."Characterization of bisphenol A metabolites produced by Portulaca oleracea cv. by liquid chromatography coupled with tandem mass spectrometry." , Biotechnology & Biochemistry. 76(5):1015-7, 2012.
13.  Jump up^ Omara-Alwala, Thomas R.; Mebrahtu, Tadesse; Prior, Debra E.; Ezekwe, Michael O. (March 1991). "Omega-three fatty acids in purslane (Portulaca oleracea) Tissues". Journal of the American Oil Chemists’ Society. 68 (3): 198–199.doi:10.1007/BF02657769.
14.  Jump up to:a b Simopoulos, A P; Norman, H A; Gillaspy, J E; Duke, J A (August 1992). "Common purslane: a source of omega-3 fatty acids and antioxidants.". Journal of the American College of Nutrition. 11 (4): 374–382. doi:10.1080/07315724.1992.10718240.PMID 1354675.
17.  Jump up^ Wang, CQ. Yang GQ. (2010). "Betacyanins from Portulaca oleracea L. ameliorate cognition deficits and attenuate oxidative damage induced by D-galactose in the brains of senescent mice". Phytomedicine. 17 (7): 527–32.doi:10.1016/j.phymed.2009.09.006.
18.  Jump up^ Yan, J; Sun, LR; Zhou, ZY; Chen, YC; Zhang, WM; Dai, HF; Tan, JW (Aug 2012). "Homoisoflavonoids from the medicinal plant Portulaca oleracea". Phytochemistry. 80: 37–41. doi:10.1016/j.phytochem.2012.05.014.
External links[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/4/4a/Commons-logo.svg/30px-Commons-logo.svg.png
Wikimedia Commons has media related to Portulaca oleracea.

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/d/df/Wikispecies-logo.svg/34px-Wikispecies-logo.svg.png
Wikispecies has information related to: Portulaca oleracea
·         "Portulaca oleracea"FloraBaseDepartment of Environment and Conservation, Government of Western Australia.
·         Purslane Recipes, Prairieland Community Supported Agriculture
·         Portulaca
·         Bushfood
·         Caryophyllales of Australia
·         Flora of Brazil
·         Flora of India
·         Flora of New South Wales
·         Flora of Queensland
·         Flora of Victoria (Australia)
·         Forages
·         Leaf vegetables
·         Medicinal plants
·         Plants described in 1753
&&&&&&&
یربوز. [ ی َ ] (ترکی ، اِ) جربوز. بقله  یمانیه . ضدح . (یادداشت مولف ). رجوع به ترکیب بقلة الیمانیه در ذیل ماده  بقلة* شود.
* بقلة. [ ب َ ل َ] (ع اِ) واحد بقل . (ناظم الاطباء). یکی بقل . (منتهی الارب ). تره زار و زمین سبزه ناک . (آنندراج ) (منتهی الارب ). تره که پخته نانخورش سازند. (غیاث اللغات ). خبازی بستانی . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به بقل شود.
- بقلة الاترجیة ؛ بادرنجبویه . (ناظم الاطباء) (ابن بیطار). ماذربویه است . (اختیارات بدیعی ). از نباتات است .(منتهی الارب ). کِزوان . (یادداشت مولف ). و رجوع به بادرنجبویه و بادرنبویه شود.
- بقلة الامصار، بقلة الانصار . رجوع به بقلة الانصار و تذکره  داود ضریر انطاکی و مفردات ابن بیطار شود.
- بقلة الانصار، بقلةالامصار ؛ کلم است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کُرْنُب ْ (اختیارات بدیعی ) (تذکره  ضریر انطاکی ) (مفرادت ابن بیطار) (اقرب الموارد).
- بقلة الاوجاع ؛ ابن بیطار بنقل از ابوالعباس حافظ آرد: در نزد اعراب بادیه های افریقیه آنرا بر گیاهی که در مغرب فوجده می نامند اطلاق می شود. و بعضی از گیاه شناسان اندلس آنرا اذن الجدی خوانده اند و این همان گیاهی است که دیسقوردوس آنرا مانالیا نامد. شاخه هایش شبیه به سمونیون است و طعم آن اندکی مانند انیسون است . (از مفردات ابن بیطار).
- بقلة الباردة ؛ داردوست باشد. (از درختان جنگلی ایران ثابتی چ 1326 هَ . ش . دانشگاه طهران ص 166). لبلاب . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (اختیارات بدیعی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (تذکره  ضریر انطاکی ) (مفردات ابن بیطار). رجوع به داردوست و لبلاب شود.
- بقلة البراری ، بقلة الرمل ؛ گیاهی است . (از ناظم الاطباء). از نباتات است . (منتهی الارب ). نباتی است که از کاسنی بری کوچکتر و بیخش بر روی زمین پهن میشود و گلش زرد، بخلاف قنابری که بیخ آن بر زمین فرو رفته است . و طعم این با اندک شوری و تلخی ، و در آخر زمستان میروید و در آخر نیسان ماه میخورند و بیخش شبیه به دانه  پنبه دانه است . (از مخزن الادویه ).
- بقلة الحامضة ؛ از نباتات است . (منتهی الارب ). تره  خراسانی را گویند. قسمی از حماض بزرگ ورق است بی ساق و از برگ کرنب کوچکتر و ترش مزه و در جای نمناک میروید. تره ای است شبیه چغندر خراسانی ، کُرْنُت ْ (مفردات ابن بیطار). تره  خراسانی و ساق ترشک و به هندی ساک جوکه نامند. (مخزن الادویه ).
- بقلة الحمقا ؛ خرفه یا بقلة اللینه . (منتهی الارب ). و همچنین بقلة اللینه و بقلة الزهراء، هندباء یا رجله ، و بعضی از عوام آنرا فرفحین نامند. (از اقرب الموارد). بقله  حمقا به عبری ارغیلم و به فرنگی بر کال سالی و به سریانی وبربری رجله ، و به یونانی انومدفی و به فارسی فرفخ یا فرفیر گویند و آنرا بقلة الزهره نیز خوانند. (تذکره  ضریر انطاکی ). بقله  حمقاء برّیه ، بر دوایی اطلاق شود که آنرا بقله  مبارکه و بقله  لینه و عرفسج و عرفجین نیز نامند و آن رِجْلَه ْ است . (از مفردات ابن بیطار). تره  خرفه و معنی لغوی آن تره  نادان است چون با وصف فواید بسیار بیشتر در راهها و جاهای خیس میروید و با وجودی که هر بار از سیل خراب و بر باد میرود لیکن اکثر بر راه سیل و گذر آب میروید. (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ). به شیرازی تورک گویند و بهترین وی تازه بود. (از اختیارات بدیعی ). خرفه که هندش لونیه گویند. (موید الفضلاء). خرفه . (ناظم الاطباء). بَخْلَه . بیخَلَه . مویزاب فرفخ . تخمگان . حَوک (یادداشت مولف ). و شینک . (مهذب الاسماء). و شفنک . (مهذب الاسماء).
- بقلةالخراسانیه ؛ مرزه . (ناظم الاطباء). بقلة الحامضة خوانندبپارسی ، تره  خراسانی گویند. (از اختیارات بدیعی ). حماض . (تذکره  ضریر انطاکی ). و رجوع به حماض و حماضةو بقلة الحامضة شود.
- بقلةالخطاطیف ؛ زردچوبه . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). بادرنبویه است . (اختیارات بدیعی ). عروق صفر. (مفردات ابن بیطار). عروق صباغین . (یادداشت مولف ).
- بقلةالخنیتبه ؛ گیاهی است مانند سیر. (موید الفضلاء).
- بقلةالذهبیة ؛ گیاهی است که قطف هم گویند.(منتهی الارب ) (آنندراج ). قطف و آن بقل الروم است . (از مفردات ابن بیطار). قطف . (تذکره  انطاکی ). رجوع به قطف و بقلة الحامضة شود.
- بقلةالرماة ؛ گیاهیست . (ناظم الاطباء). از نباتات است . (منتهی الارب ). راسن . الانیون . (یادداشت مولف ). گیاهی بوده است که تیراندازان اسپانیولی تیرهای خود را بدان زهراب میداده اند. (یادداشت مولف ).این گیاه را بزبان عامیانه اندلس یرابله نامند. (مفردات ابن بیطار). نباتی است برگش شبیه ببرگ بارتنگ و از آن ریزه تر و بیخش باریک و پر شعبه و بیرون سیاه و اندرون سفید و منابت آن اکثر ارمینیه و بلاد مغرب است و هر سال در بهار میروید و تا اواسط تابستان می ماند. (از مخزن الادویه ).
- بقلة الرمل ؛ گیاهیست . (از ناظم الاطباء). از نباتات است . (منتهی الارب ). بقلةالبراری . (ابن بیطار). گیاهیست که در ریگزارها در آخر زمستان میروید. ریشه های آن بر روی زمین و شکوفه  آن زرد مانند قنابری است و دانه ای مانند دانه  پنبه دارد. (از تذکره  ضریر انطاکی ).
- بقلةالزهرا؛ بقلةالحمقاست . (اختیارات بدیعی ). بقلةالزهر. (تذکره  انطاکی ). رجوع به بقلةالحمقا شود.
- بقلةالضب ؛ گیاهیست . (ناظم الاطباء). از نباتات است . (منتهی الارب ). بادرنگبویه  بری است . (از اختیارات بدیعی ). بادرنجبویه  صحرایی است . فرنجمشک . (یادداشت مولف ). ترنجان بری . (یادداشت مولف ). گویند ریحان بری است . (مفردات ابن بیطار). باذرنجبویه . (تذکره  ضریر انطاکی ). رجوع به بادرنگبویه شود.
- بقلةالعایشه ؛ جرجیر. (تذکره  ضریر انطاکی ). بقلةالعدس . صاحب جامع گوید: عروق الصفر است اما آنچه محقق است دماء المغظافی است . (اختیارات بدیعی ). پودینه  دشتی . (موید الفضلاء). فوتنج . (تذکره  ضریر انطاکی ). پودنه  دشتی .
- بقلةالعربیه ؛ بقلةالیمانیه است . (مفردات ابن بیطار). رجوع به بقلةالیمانیه شود.
- بقلةالغزال ؛ گیاهیست . (ناظم الاطباء). مشک طرامیشع است .(اختیارات بدیعی ).
- بقلةالفارسیة ؛ عرب آنرا نباتی گوید که بفارسی او را تره  داهان و تره  گربه خوانند و بعضی اعراب او را بقله  الاماسه گویند و او را تره  گربه به آن جهت گویند که به بوی او الفت عظیم دارد و بسایه  او پناه برد و از آن بخورد و بر برگهای او مراغه کند و این نبات را پلنگ مشک خوانند و معرب او فلنجمشک باشد. (ترجمه  صیدنه ابوریحان نسخه  خطی کتابخانه  مولف ). بادرنجبویه . بادرنگبویه . رجوع به بادرنجبویه شود.
- بقلةالفسینیه ؛ نبات او به سیر مشابهت دارد الا آنکه در نبات او تیزی کمتر است و بطعم خوشتر و برگ او عریض ترو به برگ طرخون نزدیک بود. (ترجمه  صیدنه  ابوریحان نسخه  خطی کتابخانه  مولف ).
- بقلةاللینة ؛ خرفه . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). بقلةالحمقاست . (اختیارات بدیعی ). رجله است . (مفردات ابن بیطار). بقله  مبارکه . بقله  حمقا. بقله  زهرا. (از اقرب الموارد). رجوع به خرفه و بقلةالحمقا شود.
- بقلةالمبارکة ؛ کاسنی و یا خرفه . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). بقلةالحمقاست . (اختیارات بدیعی ) (تذکره  انطاکی ) (از اقرب الموارد) (موید الفضلاء). بقلةاللینة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و رجوع به مترادفات آن شود.
- بقلةالملک ؛ شاهتره . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء). شاهترج . (مفردات ابن بیطار) (اختیارات بدیعی ).
- بقلةالیمانیة ؛ گیاهی است ، یا یک قسم از اسفناج . (ناظم الاطباء). نباتی است .(آنندراج ). نباتی است شبیه بکاسنی و از آن ریزه تر. در کنار آبها میروید، مایل بسرخی و بی طعم است و در تنکابن و طبرستان اشکنی نامند و ابن تلمیذ گوید: تخمش شبیه است بتخم بستان افروز. بقلةالعربیه و بر بوس و جربوز و آن در نزد مردم اندلس بلیطس است . (مفردات ابن بیطار). نوعی حبق است شبیه به قطف . (از تذکره  ضریر انطاکی ). بلطاون است و آن گیاهی است که بهندی چولایی نامند. نوعی از وی سرخ است و اهل هند سرخ او را تعریف کنند و سرخ وی را بهتر از سبز وی دانند. (موید الفضلاء).
- بقلةالیهودیه ؛ کاسنی بری . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). اسنان الذیب . (از ترجمه  صیدنه  ابوریحان نسخه خطی کتابخانه  مولف ) (از موید الفضلاء).خبازی سرخ . (بحر الجواهر). حبق التمساح . (تذکره  داود ضریر انطاکی ). ملوخیا، اگر بقلةالیهود را گویند نوعی از ملوخیاست بس دور نباشد. (ذخیره  خوارزمشاهی ).تِفاف . تلفاف . خس الخمار. (یادداشت مولف ). آنرا تفاف نیز گویند و آن نوعی از هندبای بحری است و بر دوای معروف قرصعنه نیز اطلاق شود و آن اصح است . (از مفردات ابن بیطار). و رجوع به مترادفات آن شود.
//////////////
بقلۀ یمانیه
آن را بقلۀ عربیه و بقلۀ مائیه و یربوز و جربوز و اهل اندلس بلیطس و بفارسی سفید مرز و اهل بلخ منج و اهل بخارا و جرجان بور منی و بسندی فانتهاری و بهندی چونلائی نامند
ماهیت آن
مالیقی و بغدادی نوشته اند که کیاهی است شبیه بکاسنی و از ان ریزه تر مائل بسرخی و بی طعم و در کنار آبها می روید و حکیم میر محمد مؤمن در تحفه نوشته که در تنکابن و طبرستان اشکنی نامند و ابن تلمیذ کوید که تخم آن شبیه است بتخم بستان افروز و قسم مادۀ آن سرخ مرز است و مترجم صیدیه ابو ریحان نوشته برک آن شبیه ببرک زردآلو و مناسبت میان آن و بستان افروز بآن است که نبات بستان افروز سرخ می باشد و نبات منج سبز و در تخم هر دو باهم مشابهت تمام دارند و نوع سرخ آن را که برک و شاخ آن سرخ و درازتر است و آن را پخنح نیز کویند و نوع دوم را ماده و این قول اصح و چونلائی چنین است و سفید آن در بنکاله بسیار بلند نمی شود بلکه اکثر پهن بر روی زمین می باشد
طبیعت ان
در دوم سرد و تر
افعال و خواص آن
ملین طبع و مرطب بدن و قلیل الغذا و مطفی حرارت غریبه و مولد خلط صالح و مسکن تشنکی و سرفۀ حار چون با آب انار و روغن بادام طبخ نمایند و طلای عصارۀ آن با روغن کل جهت صداع شمسی احتراقی و ضماد آن جهت جرب و حکه و اورام حاره و خراج و قروح و ورم چشم و ثآلیل و قروح باطنی و شهدیه و غلیان خون نافع و بطئ الهضم و مضر مبرودین و قاطع باه و مصلح آن جوارشات حاره و جهت محرورین نافع و مسکن سرفه و عطش عارض از حرارت و مرۀ صفرا خصوصا جوش داده و پختۀ آن با روغن بادام شیرین و آب انار شیرین و کشنیز تر تازه یا خشک و طلای آب آن جهت صداع عارض از احتراق شمس نافع و تخم آن سرد و خشک و رادع و جهت امراض حاره و اورام کرم شربا و ضمادا مفید و صاحب دستور الاطباء نوشته که بیخ آن را چون با آب بسایند و بر عرق مدنی که بفارسی رشته و پیو و بهندی نارو نامند بمالند نافع است مضر کرده مصلح آن شکر مقدار شربت آن تا سه مثقال است
ص: 434
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
////////////
آمارانتوس بلیتوم (در متون طب سنتی بقلة يمانية، یربوزه) (نام علمی: Amaranthus blitum) نام یک گونه از سرده تاج خروس است.
منابع[ویرایش]
مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا، «Amaranthus blitum»، ویکی‌پدیای انگلیسی، دانشنامه آزاد (بازیابی در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۵).
/////////////
به عربی بقلهء یمانیه:
البَقْلَة اليَمَانِيَّة أو اليَرْبُوز أو الجَرْبُوز أو الكُسْتُج أو الصَدَح نبات من جنس القطيفة اسمه العلمي (باللاتينية: .Amaranthus blitum L).
انظر أيضا[عدل]
جربوز (نبات)
وصلات خارجية[عدل]
(بالإنجليزية) البقلة اليمانية على موقع بروتابايس.
المراجع[عدل]
ابن البيطار المالقي. تفسير كتاب دياسقوريدوس في الأدوية المفردة. تحقيق إبراهيم بن مراد. بيت الحكمة، قرطاج (تونس) 1990.
/////////////
به آذری:
Qırmızıbaldır qaratərə (lat. Amaranthus blitum)[1] - qaratərə cinsinə aid bitki növü.
///////////
Amaranthus blitum
From Wikipedia, the free encyclopedia
Amaranthus blitum
Kingdom:
(unranked):
(unranked):
(unranked):
Order:
Family:
Genus:
Species:
A. blitum
Amaranthus blitum
L.
Amaranthus blitum, commonly called purple amaranth[1] or Guernsey pigweed,[2] is an annual plant species in economically important plant family Amaranthaceae.
Native to the Mediterranean region, it is naturalized in other parts of the world, including much of eastern North America.[1] Although weedy, it is eaten in many parts of the world.[3] The Greeks call the Amaranthus blitum var. silvestrevlita (Modern Greek:βλίτα), and eat the leaves and the tender shoots cooked in steam or boiled and then served with olive oillemon and salt.
References[edit]
1.     Jump up to:a b "Amaranthus blitum"Natural Resources Conservation Service PLANTS Database.USDA. Retrieved 7 January 2016.
2.     Jump up^ "BSBI List 2007". Botanical Society of Britain and Ireland. Archived from the original(xls) on 2015-02-25. Retrieved 2014-10-17.
3.     Jump up^ Grubben, G.J.H. & Denton, O.A. (2004) Plant Resources of Tropical Africa 2. Vegetables. PROTA Foundation, Wageningen; Backhuys, Leiden; CTA, Wageningen.