۱۳۹۵ شهریور ۳, چهارشنبه

مداخل مخزن الادویه عقیلی خراسانی (سیزدهم) 5

بشام . [ ب َ / ب ِش ْ شا ] (ع اِ) بشامه درختی است خوشبوی که آن را ذُهل نیز نامند. (منتهی الارب ). درختی خوش بو که از چوب آن مسواک سازند و برگش موی را سیاه کند. (ناظم الاطباء) (آنندراج ). درخت بادیه است . (نزهةالقلوب ). درخت مسواک . (مهذب الاسماء). کحل السودان . (منتهی الارب ). درختی است با بوی خوش که از شاخه های آن مسواک سازند. (از البیان والتبیین ج 2 ص 45 حاشیه و ج 3 ص 77). و رجوع به تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ص 78 شود. دانه ٔ گیاه قلقل ، اناردانه ٔ دشتی . (فرهنگ فارسی معین ). درختی است حجازی و در مصر و عراق نیز میباشد تخم او را بجای حب بلسان استعمال نمایند و ثمردار او بقدر درخت توت سفید و بی ثمر از آن کوچکتر است . برگش مثل صعتر و با رطوبت چسبنده و با شیرینی و گلش زرد، و تخمش شبیه به کمابه و بی مزه و ثمرش مثل خوشه و دراز و دانه های او مایل به زردی و از بعضی سرخ و از بعضی طولانی مثل حب صنوبر و چون جزوی از آن قطع نمایند از آن آب سفید تراوش کند و بعد از خشک شدن مایل بسرخی گردد و بهترین اجزاء او دمعه او است و مسواک چوب او مقوی و رافع بدبویی دهانست . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و رجوع به مفردات ابن بیطار شود.
لسان . [ ب َ ل َ ] (ع اِ) درختی است کوچک مانند درخت حنا و در عین الشمس که از توابع مصر است روید و روغنش منافع بسیار دارد. (منتهی الارب ). شجره ٔ مصری است و برگ وی به برگ سداب ماند اما سفیدتر بود. (از اختیارات بدیعی ). درختی معروفست جز در ده مطریه که از توابع مصر است نمی باشد، ورقش به سداب ماند و بر سفیدی زند. (نزهة القلوب ). در حوالی فسطاط مصر گیاهی شاخه مانند میروید که آنرا بلسان نامند و جز در آنجا، در جایی دیگر از دنیا موجود نباشد. (از صورالاقالیم اصطخری ). درختی است معروف که در بلاد حبش می روید ارتفاعش 13 قدم شاخه ها و برگهایش کوچک و سبز می باشد، و بلسم جلعاد که در عطر وخوشبویی مشهور بود از آن تحصیل میشد. شعراو مورخین قدیم آن را بسیار توصیف نموده اند و اطبای قدیم نیز منافع بسیار برای آن ذکر کرده اند از قبیل شفای امراض و جراحات و غیره . و در آن زمان در میان اهالی مشرق نیز بسیار مستعمل بود بطوری که تجار آن را خریده به مصر میبردند و اهالی مصر آنرا خریده برای تدهین اموات به کار میبردند. و در کتاب مقدس مذکور است که قافله ٔ اسماعیلیان که یوسف را خریدند بلسان به مصر میبردند و بعد از چندی کمیاب شده بازارش بسیار رواج یافت بطوری که به دو برابر با نقره فروخته میشد.گویند چون تیطس و پومپیوس به رومیه مراجعت می نمودندقدری بلسان با خود بردند تا علامات فتح و ظفر ایشان باشد. اما طور تحصیل بلسان آن است که درخت مرقوم را به استصواب تیشه یا تبر قدری زخم کرده بلسان از آن جاری شده در ظرفهای گلی که برای این کار آماده است ریخته میشود. برخی را عقیده است که زقوم همان بلسان جلعاد است . (از قاموس کتاب مقدس ). مایع روغنی معطری که از چند گیاه مختلف بدست می آید. بلسان مکی از درخت بلسان ، و بلسان امریکایی از درخت کبوده ٔ کانادایی ، و بلسان افریقایی از بادرنجبویه ٔ کاناری که گیاه کوچکی است گرفته میشود. (از دایرةالمعارف فارسی ). گیاهی است از تیره ٔ سدابیان که بصورت درختچه است و دارای گلهای سفید می باشد. همه ٔ اعضای این گیاه محتوی ماده ٔ صمغی می باشند که در صورت خراش یا نیش حشرات این ماده ٔصمغی از آن خارج میشود. دانه ٔ این گیاه را حب البلسان نیز گویند و بنام تخم بلسان در تداوی مصرف میشود. درخت بلسان . ابوشام . بشام . بلسم مکه* . درخت بلسان مکی . بلسم اسرائیل . مکه بلسن آغاجی . بلسان آغاجی . بلسان مکی . شجرةالبلسم . (از فرهنگ فارسی معین ) :
به لسانش نگر که چون بلسان
روغن دیریاب می چکدش .
خاقانی .
باغچه ٔعین شمس گلخن جی دان
وز بلسان به شمر گیای صفاهان .
خاقانی .
بلسان مصر خواهی به لسان من نظر کن
چه عجب حدیث شیرین ز چنین رطب لسانی .
نظامی .
|| نام عام گیاهانی است که از آنها صمغ استخراج میشود. (فرهنگ فارسی معین ).
- حب البلسان ؛ دانه ٔ بلسان . مَنشَم .(منتهی الارب ): حب البلسان گرمتر از عود بلسان است . (از ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
- روغن بلسان ؛ دهن بلسان . روغن که از درخت بلسان گیرند. رجوع به روغن شود.
|| نوعی از پرندگان که همان «زرازیر» باشد، و ابن عباس در حدیثی گوید: «بعث اﷲ الطیر علی أصحاب الفیل کالبلسان » و عبادبن موسی گوید منظور از بلسان در اینجا زرازیر (ج ِ زرزور) است . (از ذیل اقرب الموارد از لسان و تاج ).
* بلسم مكة هو قطرات راتنجية تخرج من شجرة البلسان العجلوني ولها أهمية طبية كبيرة. تسيل القطرات خلال الصيف ويقوم الناس بإصابة أجزاء من جذع الشجرة بجروح لاستعجال تدفق هذه المادة التي يستخلص منها فيما بعد زيت نادر جدًا أما البلسم فهو يخرج من النبات على هيئة سائل يتصلّب حين تعرضه للهواء ويستخدم في الحالتين لعلاج بعض الأمراض منها أمراض المسالك البولية ومداواة الجروح والعديد من الأمراض، كما يدخل في صناعة العطور الشرقية. كان الحجاج وسكان مكة يحرصون على وضع حجر البلسم داخل أنوفهم كسدادة أنف لاتقاء العديد من أمراض الحج الناتجة عن الاستنشاق.  ویکی
/////////////
بشام
بفتح با و شین معجمه و الف و میم
ماهیت آن
درختی است حجازی یعنی منبت آن در اصل ابتدای حجاز بوده و از انجا به بیت المقدس و عراق و مصر نقل نموده اند و در جبال حوالی مکۀ مشرفه بسیار است و بالفعل بجای بلسان حب و عود و لبن آن مستعمل است و دو نوع است کبیر و صغیر درخت کبیر آن اولا بقدر درخت انکور می باشد پس بلند و عظیم می کردد تا بقدر درخت توت و بید و شاخهای آن راست نمی باشد بلکه کج واج و کره دار و برک آن ریزه شبیه بصعتر و بزرکتر از ان و با رطوبتی چسپنده و شیرینی کمی و کل آن زرد و تخم آن سرخ شبیه بکبابه و بی مزه و چرب و ثمر آن خوشه دار و در ان دانهای مائل بزردی و بعضی سرخ و بعضی طولانی مانند حب الصنوبر و نرم و بی طعم مائل به بی مزکی و اندک شیرینی و قبضی و اعراب بادیه این را می خورند و چوب آن سبز با عطریت و صنفی از آن را حب مدور مانند فلفل و چوب آن خشن و سنکین مائل بسیاهی و چون قطع نمایند آن را و یا برک هر دو صنف آن را آب سفیدی از ان برمی آید که دمعه و لبن آن است و چون خشک شود مائل بزردی و سرخی می کردد و این بهترین اجزای آن است و مسمی بدهن بلسان است و ان شاء اللّه تعالی در حرف الدال مع الهاء تفصیل آن خواهد آمد و نوع صغیر آن کویند بی ثمر است
ص: 419
طبیعت
تمامی اجزای آن کرم در دوم و خشک در اول و برک آن با رطوبت فضلیه
افعال و خواص آن
دمعۀ آن جهت بیاض عین و تنقیۀ زخمها و تجفیف آنها و قطع نزف الدم و عرق و درد دندان بارد و ادرار نمودن بول و حیض و حمول آن با زعفران جهت اعانت بر حمل و تنقیۀ رحم و تعدیل ریاح آن نافع و حب آن مقوی معده و اعضای باطنیه و بطئ الخروج از معده و جهت کزیدن عقرب شربا و مضغا و ضمادا نافع و روغن حب آن مسهل بلغم و مرۀ سودا و مورث مغص و برک آن بتنهائی و یا با روغنهای مناسبه خضاب نیکو است چون طبخ نمایند و یا بکوبند و بر موی بمالند و یک شب بکذارند و یا برک تازۀ آن را بکوبند و در روغن جوش دهند تا سیاه کردد و چوب آن را با خود داشتن و عصا از ان ساخته بدست کرفتن موجب قضای حاجت است و ازین سبب آن را خشب الیسر و عصای موسی نامند و مسواک نمودن بچوب آن جهت خوش بوئی دهان و تقویت و استحکام لثه نافع و چون حب آن مورث کرب و امراض ردیه است اجتناب از ان اولی است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
//////////////
به عربی بشام:
البشام هي شجيرة تنبت بكثرة في المناطق الجبلية على السفوح وفي الأودية تزامناً مع المطر، إلا أنها تفقد أوراقها مباشرة بعد انقشاع ضباب موسم الأمطار الموسمية. وهي شجيرة معروفة ما بين مكة والمدينة، كان الصحابة رضوان الله عليهم يستخدمون مشتقاتها في علاج الجرحى في الغزوات والحروب.
محتويات
  [أظهر] 
الصفات[عدل]
تتميز الشجيرة برائحتها الفواحة العطرة عند فرك أوراقها أو أخذ غصن منها، لهذا تستخدم اغصان شجيرة البشام كمسواك ذو رائحة عطرة تعطر الفم، كما أن القشور المأخوذة من لحاء الشجيرة تحتوي على مادة عطرية راتنجية تستخدم كعصارة مطهرة للجروح ومبيدة للبكتيريا، فضلاً عن استخدام تلك القشور كشاي لذيذ.
الاستخدامات[عدل]
يستخدم أيضاً السائل اللزج ذو الرائحة العطرة النافذة الذي يخرج من لحاء الشجيرة كزيت نادر له أهمية طبية عالية، وهو المشهور باسم "بلسم مكة"، حيث يتم خدش اللحاء ويقطر منه ببطء سائل راتينجي يستخرج منه فيما بعد هذا الزيت. كما تستخدم المادة اللزجة التي تخرج من الأغصان كعلاج لبعض الأمراض بعد تجفيفها على هيئة حجيرات، وتستخدم أيضاُ في صناعة العطور. وأوراق الشجيرة تعتبر علفاً جيداً للأبل حيث يؤدي رعيها إلى زيادة إدرار الحليب.
ثمار البشام التي تعرف بالبلسان أو البيلسان ذات قدرة عجيبة على إطفاء العطش عند تناولها، كما أنه يستخرج منها مادة دهنية متعددة الاستخدام والفوائد.[2]
جميع أجزاء الشجيرة تحتوي على مميزات وقدرات علاجية حقيقية.
انظر أيضا[عدل]
مراجع[عدل]
  1. ^ "The Plant List: A Working List of All Plant Species". اطلع عليه بتاريخ June 6, 2014.
  2. ^ موقع شجرة
///////////////
Commiphora gileadensis
From Wikipedia, the free encyclopedia
Commiphora gileadensis
Balsamodendron ehrenbergianum00.jpg
Kingdom:
(unranked):
(unranked):
(unranked):
Order:
Family:
Genus:
Species:
C. gileadensis
Commiphora gileadensis
(L.C.Chr
·         Amyris gileadensis L.
·         Amyris opobalsamum L.
·         Balsamea gileadensis (L.) Oken
·         Balsamea meccanensis Gled.
·         Balsamea opobalsamum Baill.
·         Balsamodendrum ehrenbergianumO.Berg
·         Balsamodendrum gileadense (L.) Kunth ex DC.
·         Balsamodendrum opobalsamum(L.) Kunth ex DC.
·         Balsamus libanotus Stackh.
·         Balsamus meccanensis Stackh.
·         Balsamus theophrasti Stackh.
·         Commiphora opobalsamum (L.) Engl.
Commiphora gileadensis, the Arabian balsam tree is a shrub species in the genus Commiphora growing in Saudi ArabiaYemen, southern Oman, and in southeast Egypt where it may have been introduced.[2] Other common names for the plant include balm of Gilead and Mecca myrrh,[3] but this is due to historical confusion between several plants and the historically important expensive perfumes and drugs obtained from them.[4] True balm of Gilead was very rare, and appears to have been produced from the unrelated tree Pistacia lentiscus.[4]
The plant was renowned for the expensive perfume that was thought to be produced from it, as well as for exceptional medicinal properties that were attributed to its sap, wood, bark, and seeds.[5]
The bark of the balsam tree is cut to cause the sap to flow out. This soon hardens, and has a sweet smell that quickly evaporates. The hardened resinous gum is chewed, is said to taste either like a lemon or like pine resin, and it is also burned as incense.[4]
References[edit]
1.     Jump up^ "The Plant List: A Working List of All Plant Species". Retrieved June 6, 2014.
3.     Jump up^ "USDA GRIN Taxonomy". Retrieved 6 June 2014.
4.     Jump up to:a b c Groom, N. (1981). Frankincense and Myrrh: A Study of the Arabian Incense Trade. London and New York: Longman, Librairie de Liban. ISBN 0-582-76476-9.
5.     Jump up^ David Iluz; Miri Hoffman; Nechama Gilboa-Garber; Zohar Amar (2010). "Medicinal properties of Commiphora gileadensis" (pdf). African Journal of Pharmacy and Pharmacology. pp. 516–520. Retrieved 2014-06-07.
External links[edit]
·         Tropicos.org

Stub icon
This Sapindales-related article is a stub. You can help Wikipedia byexpanding it.
·         Commiphora
·         Sapindales stubs
&&&&&&&
بشنین . [ ب َ / ب ُ ] (اِ) گلی است در مصر و آن مانند نیلوفر پیوسته در میان آب میباشد. گویند هر صباح سر از آب برمی آورد و شام به ته آب فرومیرود و همین ساقی دارد و بس یعنی برگ ندارد و به بزرگی غوره ٔ خشخاش میشود و تخم آن سفید است . در عطریات بکار برند و از آن گل روغنی سازند بجهت علت سرسام و بیخ آن مقوی است باه را. (برهان ) (از آنندراج ) (از انجمن آرا). جلجال مصری . ریشه ٔ آنرا بیاوران یا بیارون نامند. گلی در مصر مانند نیلوفر پیوسته در آب و تخم آن سفید و معطر که بپارسی بیارون گویند. (ناظم الاطباء). گیاهی است که آنرا در مصر عرایس النیل خوانند زیرا در نقاطی که نیل هنگام جزر آب بجای میگذارد میروید و دارای ساق طویلی است به ارتفاع آب و وقتی که هم سطح آب شود برگهای سبز پهن به روی آب پخش کند که فلکه ٔ گردی تشکیل دهد مانند وسط کف دست و شکوفه اش بسفیدی زند. در آفتاب پدید آید و در سایه نهان شود و داخل فلکه به زردی زند و بیخ آن مانند شلغم است لیکن زردتر. مصریان آنرا بیارون خوانند و این گیاه در تمام احوال خاصیت نیلوفر دارد. دوایی است که نام دیگرش نیلوفر مصری است . (فرهنگ نظام ). و رجوع به تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ص 78 و تحفه ٔ حکیم مؤمن و مفردات ابن بیطار شود. نوعی ازنیلوفر مصری است و در حین زیادتی آب رود نیل میرویدو ساقش بقدر عمق آب و گلش سفید و بقدر قبه خشخاش و در طلوع آفتاب از آب بیرون می آید و در غروب نهان می شود و تخمش شبیه بجاورس و بیخش مثل شلغم و از آن کوچکتر و در رنگ و طعم مثل زرده ٔ تخم مرغ است و اهل مصر آن را پخته و خام میخورند در دوم سرد و در اول دویم تر و در جمیع افعال مثل نیلوفر و بیخش مقوی معده و باه و جهت زحیر اسهال صفراوی و با شیر جهت سرفه نافع و گلش با قوه ٔ محلله و روغن معمول از گل او جهت ذات الجنب و جنون و درد سر و شقیقه ٔ سعوطا و طلای مفید. وشربت او در افعال مثل شربت نیلوفر و دانه ٔ او محلل ورمها و جهت بواسیر نافع است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
////////  
بشنین
بفتح با و سکون شین معجمه و کسر نون و سکون یاء مثناه تحتانیه و نون اهل مصر آن را عرایس النیل نامند از جهت آنکه در هنکام برکشتن آب نیل و ماندن آن جابجا در ان می روید
ماهیت آن
کیاهی است شبیه بنیلوفر و ساق آن باریک و بلند و کویند چون آفتاب طلوع می کند منبسط و بلند می کردد و سر آن از آب برمیآید و چون غروب می نماید منقبض و کوتاه و سر آن در آب فرو می رود و سر آن مانند کوزۀ خشخاش و بزرکتر از ان و در ان دانها شبیه بجاورس و اهل مصر آن را خشک نموده و آرد کرده نان از ان می سازند و بیخ آن مانند شلغم و سیب و آن را پیارون نامند و خام و پختۀ آن را می خورند و پختۀ آن زردرنک شبیه بزردۀ تخم مرغ در رنک و طعم و دو صنف می باشد خنزیری و اعرابی و اعرابی آن بهتر و بیخ آن با عطریت
ص: 420
طبیعت آن در دوم سرد و در اول سوم تر
افعال و خواص آن
در جمیع افعال مانند نیلوفر است بیخ اعرابی آن با اندک حرارتی چون با کوشت طبخ دهند و تناول نمایند مقوی معده و باه و جهت زحیر و اسهال صفراوی و با شیر جهت سرفه نافع وردی الغذا نیست و کل آن با قوت محلله و روغن معمول از کل آن مانند روغن کل جهت رفع جنون و دردسر حار و شقیقه و ذات الجنب سعوطا و طلاء مفید و شربت آن در افعال مانند شربت نیلوفر است و دانۀ آن محلل
ورمها و جهت بواسیر نافع و کویند مضر مثانه و مصلح آن عسل مقدار شربت آن تا هیجده مثقال بدل آن نیلوفر است و در هند و بنکاله چیزی شبیه باین می شود در غدیرها و بچیزها که تالاب و جهیل می نامند در اوائل هنکام طغیانی آب و آن را کنول می نامند و ثمر آن کنول کته و بیخ آن را سلکی و کل آن شبیه بکل نیلوفر و خوشبوتر و بزرکتر از ان و طرف زیرین برکهای آن سفید و بالای آن کلابی و سرخرنک و بسیار خوش منظر و غنچۀ آن صنوبری شکل بهیأت دل و ساق آن مجوف و بسیار طولانی و برک آن پهن و بر روی آب مفروش و ثمر آن بهیأت کوزۀ خشخاش بسیار بزرکی و سرفواره ای و در اندرون آن دانها بمقدار ثمر طوس و فندق و کوچکتر از ان که بهندی نیم نامند مدور اندک طولانی با پوست سبز اندک صلبی و در اندرون آن پوست سفید نازکی و مغز آن مانند مغز فندق و بادام و پسته و باقلا دو پارچه و در ان زبانۀ سبز نازک تلخ طعمی آن را دور کرده و مغز آن در هنکام خامی شیرین و لذیذ و نازک و آن را می خورند و بعد رسیدن و خشک شدن صلب می کردد و آن را در ظرفی کلی بالای آتش بریان کرده نیز می خورند و نیز آن را اس نموده و نان پخته بطریق سویق نیز می خورند و بیخ آن را نیز در خامی خام و بعد رسیدن پخته می خورند ممسک و متوی باه می دانند
ص: 421
افعال و خواص جمیع ان قریب به نیلوفر است
////////////
نیلوفر آبی یا نیلوفر آبی مصری (در متون طب سنتی بشنین) (به انگلیسی: Egyptian lotus) (نام علمی: Nymphaea) نام یک سرده از تیرهٔ نیلوفرآبیان است. نام دیگر این گل واتر لیلی (به انگلیسی: Water Lily) است اما برخلاف نامش به تیره سوسن تعلق ندارد.

نیلوفر آبی مصری گل ملی کشور مصر است.
 /////////////
به عربی نیلوفر:
النيلوفر (الاسم العلمي:Nymphaea) هو جنس من النباتات يتبع الفصيلة النيلوفرية من رتبة النيلوفريات.[1] نبات مائي معمر ذا جذور عميقة وهو ينبت في المياه الراكدة. له ساق أملس يطول حسب عمق الماء فإذا ساوى سطح الماء أورق وازهر. اوراقه صفيحية على سوق اسطوانية، وازهاره بيضاء كبيرة جميلة المنظر وبتلات الازهار تكون أحياناً مشوبة باللون القرنفلي. يعرف النيلوفر علمياً باسم NYMPHAEA ALBA الجزء المستخدم من النبات: الجذور والازهار والأوراق. الموطن الأصلي لبنات النيلوفر: موطنه الأصلي أوروبا وينمو عادة في البرك وفي المياه الراكدة. المحتويات الكميايئية: يحتوي الجذر على قلويدات ومن اهمها نيمفايين ونوفارين ومواد راتنجية وجلوكوزيدات وحمض العفص. ماذا قال الطب القديم عن النيلوفر: يقول العشاب المشهور الإنجليزي نيكولاس كليبر من القرن السابع عشر "تبرد الاوراق كل الالتهابات وكذلك الازهار، اما عن طريق الشراب واما المربى: الشراب مفيد جداً في جلب الراحة وتهدئة اعصاب الغاضبين عن طريق تبريد اعتلال الرأس". ويقول داود الانطاكي في التذكرة: "اجود ما استعمل من النيلوفر اليابس لقطع الحمى واللهيب والعطش شرباً والقروح مطلقاً، قاطع للخفقان الحار مع السكنجين والصداع والنزلات مطلقاً، ينفع من البرص والبهق طلاءً وداء الثعلبة بالعسل، ينفع من الطحال مطبوخاً، والنزف نطولاً، والأورام بالخل". اما ابن سينا في القانون فيقول: "أصله (جزره) على البهق بالماء وخصوصاً الأسود، وأصله مع الزفت على داء الثعلبة، وخصوصاً الأسود واصله ينفع من الأورام الحارة وورم الطحال، بذره واصله للقروح، منوم مسكن للصداع الحار والصقر، شرابه جيد للسعال، ينفع اصله اورام الطحال شرباً وضماداً. ينفع اصله للاسهال المزمن، والقروح الأمعاء، وينفع اصله اوجاع المثانة ضماداً وبذره اقوى في كل شيء حتى انه يمنع نزف الحيض. واصل الأصفر منه وبذره اذا شرب باللبن مرات ينفع سيلان الرطوبة المزمنة من الرحم وشرابه يلين البطن. شرابه نافع من الحميات الحادة شديدة التطفئة". ويقول ابن البيطار في جامعة: "يقلع في الخريف واذا شرب اصله نفع من الإسهال المزمن وقرحة المعدة والأمعاء وعلل ورم الطحال. قد يتضمد به لوجع المعدة والمثانة، إذا خلط بالماء الصافي وجيد على البهق يذهبه. إذا خلط بالزفت وجيد على داء الثعلبة ويبرؤها. قد يشرب أيضاً للاحتلام فيسكنه، وبذره أيضاً يفعل ما يفعل الاصل في هذه الأشياء جميعاً. اصل هذا النبات وبذره يحبس البطن ويقطع سيلان المني، وينفع من قروح الأمعاء، يقطع النزف العارض للنساء. يشفي البهق وداء الثعلبة عجيباً ولعلاج البهق يعجن بالماء ولداء الثعلبة بالزفت الرطب والانفع في هاتين العلتين النوع الذي اصله اسود كما أن الأبيض نافع لتلك العلل الأخرى.
وماذا يقول عنه الطب الحديث؟
- جذور النيلوفر الأبيض قابض ومطهر، يعالج مغلية الإسهال الناتج عن متلازمة الأمعاء الهيوجة، ويستخدم النيلوفر الأبيض لعلاج النزلات القصبية وكذلك آلام الكلى. ويؤخذ كسائل غرغرة لالتهابات الحلق. كما يستخدم الجذر على هيئة تطول لعلاج التقرحات المهبلية. كما تقول بعض الدراسات ان النيلوفر يهدي الجهاز العصبي المركزي ولذا فهو مفيد في علاج الارق والقلق والاضطرابات المشابهة. كما أنه يخفض ضغط الدم عند الحيوانات. والنيلوفر مبرد مرطب نافع ضد السعال وذات الجنب والرئة ويقوي الطلب وكذلك يشتمل ضد الصداع ومن المواد التي تنصب إلى الصدر والمعدة. يستخدم النيلوفر في المعالجة المثلية وخاصة في علاج الإسهال.
هل هناك اضرار جانبية؟
- لا توجد أي اضرار جانبية الا إذا زادت الجرعة حيث يسبب تسكيناً للناحية الجنسية. أما الجرعات اليومية فهي واحد إلى جرامين كمغلي للجرعة الواحدة وواحد إلى 4جراعات من الخلاصة السائلة. أما جرعات المعالجة المثلية فهي 5نقاط أو عشر محبيات كل 30الى 60دقيقة بالنسبة للاعراض الحادة أو مرة إلى ثلاث مرات للاعراض المزمنة

أنواع النيلوفر[عدل]
أنظر أيضاً[عدل]
قائمة من النباتات المعروفة باسم لوتس أو لوطس
النيلومبو
النينوفر
زهرة الأهوار
مراجع[عدل]
^ موقع لائحة النباتات (بالإنكليزية) The Plant List نيلوفر تاريخ الولوج 20 آب 2016
//////////////
به عبری:
 נימפאה או שושנת מים (שם מדעי: Nymphaea) הוא סוג במשפחת הנופריים. הצמחים בסוג זה רב שנתיים ותפוצתם באזורים ממוזגים וטרופיים - מסיביר ועד אוסטרליה.

מקור השם ניפאה הוא ביוונית ובמצרית הקדמונית על שם האלילות. הפרח משמש סמל בבודהיזם ועל פי אמונתם הפרח צמח בכל מקום אשר בו נגעה כף רגלו של בודהה בעת היוולדו.

את הסוג נימפאה ניתן לחלק לשניים:

נימפאות מהסוג הרדי הצומחות באקלים קר יחסית ופירחיהן פתוחים במשך היום.
נימפאות מטיפוס טרופי או סובטרופי, הצומחות באקלים טרופי או סובטרופי ופירחיהן פתוחים במשך הלילה או במשך היום.
ניתן לחלק את הצמח לחמישה מקטעים עיקריים - טרפים, פטוטרות, קנה שורש, שורשים ופרחים.

הטרפים, אשר משתנים בגודלם ובצורתם מזן לזן.
הפטוטרות בנויות בעיקר מצינורות אוויר חלולים שתפקידם לספק אוויר לחלקי הצמח התת-מימיים. אורכן של הפטוטרות תלוי בעומק המים והן מאפשרות לטרפים לצוף על פני המים.
קנה השורש (ריזומה) יכול להגיע לאורך של מטרים ומשקל של עשרות קילוגרמים. ישנם קני שורש הגדלים בניצב לקרקע, וישנם כאלו שגדלים במקביל אליה.
השורשים בנוים ברובם מצינורות אוויר שמובילים אוויר מהנצר לחלקים השורשיים. הצמח יוצר רשת סבוכה ביותר של שורשים אדוונטיבים אשר יוצאים מקנה השורש.
הפרחים מורכבים מארבעה עלי גביע ירוקים ונשירים, עלי כותרת, אבקנים ועלי שחלה מרובים. אופי הפריחה שונה בין הסוגים; בשושנות הטרופיות הפרח מזדקר מעל פני המים בעוד פרחיו של ההרדי צפים על פני המים. משך הפריחה משתנה בין המינים השונים ונע בין שעתיים ליום שלם. צבעי הפרחים מגוונים.
הסוג נימפיאה מיוצג בישראל על ידי שני מינים, נימפאה תכולה ונימפאה לבנה, שניהם בסכנת הכחדה והם ערכי טבע מוגנים בישראל.
///////////////
به کردی:
Gulsozannîlûferhengkujavrudsosina avê (Nymphaea) ji cinsê gulsozanê yê famîleya nîlûferan (Nymphaeaceae)riwekek e. Bi qasî 50 cureyên vê gihayê hene. Ev famîle li ser koma nîlûferan (Nymphaeales) tê hejmartin ku ji riwekên kulîlkdar (Magnoliopsida) ye.
Naverok
  [nîşan bide
Di zimanê kurdî de[biguherîne]
·         Gulsozan, navê cinsê nîlûferan ê giştî ye.
·         Nîlûfer an nîlûfera xatûnan (Nymphaea colorata)
·         Hengkuj (Nymphaea tuberosa)
·         Avrud (Nymphaea odorata)
·         Sosina avê (Nymphaea candida) carnan wekî navê giştî jî hatiye bikaranîn, ango Nympha.
Sîstematîk[biguherîne]
Koma Apocarpiae Caspary
Du binecins/jêrecins:
·        Binecinsa Anecphya Conard (11 cure, Awistraliya):
·         Nymphaea alexii S.W.L. Jacobs & Hellq.
·         Nymphaea atrans S.W.L. Jacobs
·         Nymphaea carpentariae S.W.L. Jacobs & Hellq.
·         Nymphaea elleniae S.W.L. Jacobs
·         Nymphaea georginae S.W.L. Jacobs & Hellq.
·         Nymphaea gigantea Hook. (Riesen-Seerose)
·         Nymphaea hastifolia Domin
·         Nymphaea immutabilis S.W.L. Jacobs
·         Nymphaea macrosperma Merr. & L. M. Perry
·         Nymphaea ondinea Löhne et al.
·         Nymphaea violacea Lehm.
·         Binecinsa Brachyceras Caspary (18 cure, li cihên pantropîk):
·         Nymphaea ampla (Salisb.) DC., Li Amerîkayê
·         Nymphaea caerulea Savigny, ji Afrîka heya nîvgirava Erebistanê
·         Nymphaea capensis Thunb. Nîlûfera şîn, li Afrîka.
·         Nymphaea colorata Peter (Nîlûfera xatûnan), Tansania
·         Nymphaea divaricata Hutch., Afrîka
·         Nymphaea elegans Hook., Amerîka
·         Nymphaea gracilis Zucc., Meksîka
·         Nymphaea guineensis Schumach., Afrîka
·         Nymphaea heudelotii Planch., Afrîka
·         Nymphaea micrantha Perr. & Guill., trop. Afrîka.
·         Nymphaea minuta K.C. Landon et al., Madagaskar
·         Nymphaea nouchali Burm. f., rojhilatê Asya û bakurê Awistraliyayê
·         Nymphaea ovalifolia Conard, Afrîka
·         Nymphaea pulchella DC., trop. Amerîka
·         Nymphaea stuhlmannii (Engl.) Schweinf. & Gilg, Tanzanya
·         Nymphaea sulphurea Gilg. Afrîka
·         Nymphaea thermarum Eb.Fisch., Ruanda
·         Nymphaea togoensis K.C. Landon, Togo
Koma Syncarpiae Caspary
Sê binecins/jêrecins:
·         Binecinsa Hydrocallis: 14 cure
·         Nymphaea amazonum
·         Nymphaea belophylla
·         Nymphaea conardii
·         Nymphaea gardneriana
·         Nymphaea glandulifera
·         Nymphaea jamesoniana
·         Nymphaea lasiophylla
·         Nymphaea lingulata
·         Nymphaea novogranatensis
·         Nymphaea oxypetala
·         Nymphaea potamophila
·         Nymphaea prolifera
·         Nymphaea rudgeana
·         Nymphaea tenerinervia
·         Binecinsa Lotos DC.: Tenê 4 cure:
·         Tigerlotus (Nymphaea lotus) Afrîka û Asya
·         Nymphaea pubescens
·         Nymphaea rubra
·         Nymphaea spontanea
·         Nymphaea zenkeri
·         Binecinsa Nymphaea
·         Seksiyona Chamaenymphaea
·         Hengkuja hûrik (Nymphaea tetragona)
·         Seksiyona Eucastalia Planchon: 4 cure:
·         Nîlûfera spî (Nymphaea alba L.)
·         Sosina avê (Nymphaea candida Presl)
·         Avrud (Nymphaea odorata Aiton)
·         Hengkuj (Nymphaea tuberosa Paine)
·         Seksiyona Xanthantha: Tenê cureyek:
·         Nîlûfera meksîkî (Nymphaea mexicana Zucc.)
Pêşangeh[biguherîne]
·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/8/81/Nymphaea_alba2006-07-06.jpg/120px-Nymphaea_alba2006-07-06.jpg
Nymphaea alba

·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/5/5b/Nymphaea_nouchallii0.jpg/120px-Nymphaea_nouchallii0.jpg
Nymphaea nouchallii

·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/7/71/Nymphaea_odorata0.jpg/120px-Nymphaea_odorata0.jpg
Nymphaea odorata

·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/1/14/Nymphaea_rubra.jpg/120px-Nymphaea_rubra.jpg
Nymphaea rubra

·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/5/5a/Nymphaea_thermarum1.jpg/120px-Nymphaea_thermarum1.jpg
Nymphaea thermarum

·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/d/d7/Peach_Glow_water-lily_at_Brooklyn_Botanic_Garden.jpg/120px-Peach_Glow_water-lily_at_Brooklyn_Botanic_Garden.jpg
Nymphaea 'Peach Glow'
Girêdan[biguherîne]
·         Kulîlk
·         Nîlûfer

//////////////
به مصری لوتس:
اللوتس او سوسن المايه (Waterlily) هو جموعة نباتات اسمها العلمى النيمفى (Nymphaea) و بتضم اكتر من حولى خمسين نوع منتشرين فى كل حته فى العالم تقريبا.

التصنيف[تعديل]

اللوتس بيسموه ساعات سوسن المايه مع انه مالوش علاقه بالسوسن (lily) اللى بيتبع عيلة الليلاسى. اللوتس المصرى (Nymphaea) مالوش علاقه باللوتس الهندى (المقدس عند الهندوس و البوذيين)او اللوتس الصينى (اللى بيتطبخ و يتاكل) و الاتين دول تبع جنس تانى م النباتات اسمه نيلومبو (Nelumbo).

زهرة اللوتس فى مصر القديمه[تعديل]

المصريين القدام انبهرو بجمال زهرة اللوتس و بقت من اشهر الرسومات اللى سابوها فى المقابر و المعابد و خصوصا عمدان المعابد من فوق. مصر القديمه كان فيها نوعين م اللوتس :اللوتس المصرى الازرق (Egyptian Blue Water-lily) و دى بتفتح ازهارها فى الصبح و بتغطس تحت المايه فى المسا. اللوتس المصرى الابيض (Egyptian White Water-lily) كان ع العكس بتفتح ازهارها باليل و بتقفل فى الصبح.الدوره المستمره دى يمكن كانت يتمثل او بترمز عند المصريين القدام للحياه و الموت و البعث.
الزهرتين اتلقت بقاياهم فى مقبرة رمسيس التانى فى جنوب مصر.
/////////////////
به آذری:
Suzanbağı və ya Misir lotus gülü(lat. Nymphaea)[1] - suzanbağıkimilər fəsiləsinə aid bitki cinsi.[2]
////////////////
 به ترکی:
Nymphaea, nilüfergiller (Nymphaeaceae) familyasına bağlı bir su bitkisi cinsidir. Cinste dünya geneline yayılmış, toplam 50 civarı tür bulunmaktadır.
Nuphar cinsiyle yakından ilgilidir ve Nuphar türlerinden farklı olarak daha geniş taç yapraklara sahiptir. Meyvesininolgunlaşması açısından da farklıdırlar, Nymphaea meyvesi çiçek kapanır kapanmaz suyun altına batarken,Nuphar meyveleri olgunluğa kadar suyun üstünde kalır.
Antik Mısırlılar lotuslara (bu isimler anılırdı) büyük saygı duyarlardı. N. caerulea`nın (Mısır mavi nilüferi) çiçekleri gündüz açılır, hava kararmaya başlayınca da suyun altına batar. N. lotus (Mısır beyaz nilüferi) ise gece çiçeğini açar ve sabah kapatırdı. Bu iki çiçeğin kalıntıları II. Ramses'in mezarında bulunmuştur.
////////////////////
Nymphaea
From Wikipedia, the free encyclopedia
Nymphaea
Peach Glow water-lily at Brooklyn Botanic Garden.jpg
Nymphaea 'Peach Glow'
Kingdom:
Clade:
Order:
Family:
Genus:
Nymphaea
L.
Species
About 36 species, see text[1]
Nymphaea /nɪmˈfiːə/ is a genus of hardy and tender aquatic plants in the familyNymphaeaceae. The genus has a cosmopolitan distribution. Many species are cultivated as ornamental plants, and many cultivars have been bred. Some taxa occur as introduced species where they are not native,[2] and some are weeds.[3]Plants of the genus are known commonly as water-lilies.[2][4] The genus name is from the Greek νυμφαια, nymphaia and the Latin nymphaea, which mean "water-lily" and were inspired by the nymphs of Greek and Latin mythology.[2]
Contents
  [hide
·         1Description
·         2Cultivation
·         3Other Uses
·         4Taxonomy
·         5Cultural significance
·         6Examples
·         7References
·         8External links
·         9Further reading
Description[edit]
Water-lilies are aquatic rhizomatous perennial herbs, sometimes with stolons, as well. The leaves grow from the rhizome on long petioles. Most of them float on the surface of the water. The blades have smooth or spine-toothed edges, and they can be rounded or pointed. The flowers rise out of the water or float on the surface, opening during the day or at night.[2] Many species of Nymphaea display protogynous flowering. The temporal separation of these female and male phases is physically reinforced by flower opening and closing, so that the first flower opening displays female pistil and then closes at the end of the female phase, and reopens with male stamens.[5] Each has at least 8 petals in shades of white, pink, blue, or yellow. There are many stamens at the center.[2] Water-lily flowers are entomophilous, meaning they are pollinated by insects, often beetles.[2] The fruit is berry-like and borne on a curving or coiling peduncle.[2]
Cultivation[edit]
Water-lilies are not only decorative, but provide useful shade which helps reduce the growth of algae in ponds and lakes.[6] Many of the water-lilies familiar in water gardening are hybrids and cultivars. The following cultivars have gained the Royal Horticultural Society's Award of Garden Merit:
·         'Escarboucle'[7] (orange-red)
·         'Gladstoniana'[8] (double white flowers with prominent yellow stamens)
·         'Gonnère'[9] (double white scented flowers)
·         'James Brydon;'[10] (cupped rose-red flowers)
·         'Marliacea Chromatella'[11]' (pale yellow flowers)
·         'Pygmaea Helvola'[12] (cupped fragrant yellow flowers)
Other Uses[edit]
Water-lilies have several edible parts. The young leaves and unopened flower buds can be boiled and served as a vegetable. The seeds, high in starch, protein, and oil, may be popped, parched, or ground into flour. Potato-like tubers can be collected from the species N. tuberosa.[13]
Taxonomy[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/8/8c/Nymphaea_stellata_%2877%29_1200.jpg/220px-Nymphaea_stellata_%2877%29_1200.jpg
This is one of several genera of plants known commonly as lotuses. It is not related to the legume genus Lotus or the Chinese and Indian lotuses of genusNelumbo. It is closely related to Nuphar lotuses, however. In Nymphaea, the petals are much larger than the sepals, whereas in Nuphar the petals are much smaller. The process of fruit maturation also differs, with Nymphaea fruit sinking below the water level immediately after the flower closes, and Nuphar fruit remaining above the surface.
Subdivisions of genus Nymphaea:[14]
Subgenus:
Anecphya
Brachyceras
Hydrocallis
Lotos
Nymphaea:
section Chamaenymphaea
section Nymphaea
section Xanthantha
Species
[show]Name – common name
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/1/16/Dynasty_18_jar_with_support_ring_REM.JPG/100px-Dynasty_18_jar_with_support_ring_REM.JPG
Blue lotus (Nymphaea caerulea) on an18th Dynasty jar found at Amarna
Cultural significance[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/3/35/Monet_-_Seerosen_1906.jpg/220px-Monet_-_Seerosen_1906.jpg
Water-lily by Claude Monet, 1906
For the sacred lotus of Hinduism and Buddhism, seeNelumbo nucifera.
The ancient Egyptians revered the Nile water-lilies, which were known as lotuses. The lotus motif is a frequent feature of temple column architecture.
The flowers of the Egyptian blue water-lily (N. caerulea) open in the morning and then sink beneath the water at dusk, while those of the Egyptian white water-lily (N. lotus) open at night and close in the morning. Egyptians found this symbolic of the separation of deities and of death and the afterlife. Remains of both flowers have been found in the burial tomb of Ramesses II.
In Roman culture, there was a belief that drinking a liquid of crushed Nymphaea in vinegar for ten consecutive days turned a boy into a eunuch.
A Syrian terra-cotta plaque from the 14th-13th century B.C.E. shows the goddess Asherah holding two lotus blossoms. An ivory panel from the 9th-8th century B.C.E. shows the god Horus seated on a lotus blossom, flanked by two cherubs.[15]
The French Impressionist painter Claude Monet is known for his many paintings of water-lilies in the pond in his garden atGiverny.[16]
Nymphaea nouchali is the national flower of Bangladesh[17] and Sri Lanka.[18]
Water lilies are also used as ritual narcotics. This topic "was the subject of a lecture by William Emboden given at Nash Hall of the Harvard Botanical Museum on the morning of April 6, 1979".[19]
Examples[edit]
·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/8/81/Nymphaea_alba2006-07-06.jpg/150px-Nymphaea_alba2006-07-06.jpg

·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/8/8a/Nymphaea-colorata_0122a.jpg/150px-Nymphaea-colorata_0122a.jpg

·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/1/13/Nymphaeales_-_Nymphaea_gigantea_14.jpg/150px-Nymphaeales_-_Nymphaea_gigantea_14.jpg

·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/1/11/Nymphaea_nouchali5.JPG/150px-Nymphaea_nouchali5.JPG

·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/7/7f/Attraction.jpg/150px-Attraction.jpg
Nymphaea 'Attraction'

·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/9/96/Nymphaea_Laydekeri_Purpurata.jpg/150px-Nymphaea_Laydekeri_Purpurata.jpg
Nymphaea laydekeri purpurata

·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/3/34/Nymphaea_mexicana_%2825%29_1200.jpg/112px-Nymphaea_mexicana_%2825%29_1200.jpg

·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/d/da/Nymphaea_capensis_%2814%29_1200.jpg/150px-Nymphaea_capensis_%2814%29_1200.jpg

·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/f/f6/Nymphaea_candida_%282%29_1200.jpg/150px-Nymphaea_candida_%282%29_1200.jpg
References[edit]
1.     Jump up^ Nymphaea. The Plant List.
2.     Jump up to:a b c d e f g Nymphaea. Flora of North America.
3.     Jump up^ Nymphaea. The Jepson eFlora 2013.
4.     Jump up^ Nymphaea. Integrated Taxonomic Information System (ITIS).
5.     Jump up^ Povilus, R. A.; Losada, J. M.; Friedman, W. E. (2015). "Floral biology and ovule and seed ontogeny of Nymphaea thermarum, a water lily at the brink of extinction with potential as a model system for basal angiosperms". Annals of Botany. 115: 211–226.doi:10.1093/aob/mcu235.
6.     Jump up^ RHS A-Z Encyclopedia of Garden Plants. United Kingdom: Dorling Kindersley. 2008. p. 1136. ISBN 1405332964.
7.     Jump up^ "RHS Plant Selector - Nymphaea 'Escarboucle'". Retrieved 25 May 2013.
8.     Jump up^ "RHS Plant Selector - Nymphaea 'Gladstoniana'". Retrieved 25 May 2013.
9.     Jump up^ "RHS Plant Selector - Nymphaea 'Gonnere'". Retrieved 25 May 2013.
13.  Jump up^ Peterson, L. A. (1977). A Field Guide to the Wild Edible Plants of Eastern and Central North America. New York, New York: Houghton Mifflin. p. 22.
14.  Jump up^ "USDA GRIN Taxonomy". |chapter= ignored (help)
15.  Jump up^ Dever, W. G. Did God have a Wife? Archeology and Folk Religion in Ancient Israel. Wm. B. Eerdmans Publishing Co. 2008. pp 221, 279.
16.  Jump up^ "Water Lilies: Claude Monet (French, 1840–1926)". Heilbrunn Timeline of Art History. Metropolitan Museum of Art. December 2008. Retrieved 8 March 2015.
17.  Jump up^ "Bangladesh Constitution". |chapter= ignored (help)
18.  Jump up^ Jayasuriya, M. Our national flower may soon be a thing of the past. The Sunday Times April 17, 2011.
19.  Jump up^ "The Ethno-Pharmacology Society Newletter". 2 (4). Spring 1979.
External links[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/4/4a/Commons-logo.svg/30px-Commons-logo.svg.png
Wikimedia Commons has media related to Nymphaea.
·        Knotts, K. The first hybrid waterlilies.
Further reading[edit]
·        Slocum, P. D. Waterlilies and Lotuses. Timber Press. 2005. ISBN 0-88192-684-1 (restricted online version at Google Books)
·         Nymphaea
·         Nymphaeaceae genera
·         Freshwater plants
·         Flowers
·         Medicinal plants
&&&&&&&&
بصاق . [ ب ُ ] (ع اِ) بساق . (مخزن الادویه ). بزاق . (مخزن الادویه ) (اقرب الموارد). آب دهان انسان مادام که در دهان است . (از مخزن الادویه ). تف وخدو که از دهان انداخته باشند و مادام که در دهان است آنرا ریق خوانند. (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از فرهنگ نظام ). تفو. لعاب . خیو. در تداول علم طب نفث رطوبتی را گویند که در نزله و علت ذات الریه و ذات الجنب بسعال برآید و آنچه خام برآید آنرا بتازی بصاق گویند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و ابن بیطار آرد: بصاق کسی که شکم وی از طعام پر باشد. ضعیف وبصاق گرسنه بسیار قوی است و آن بیماری قوبای کودکان را شفا بخشد به اینکه هر روز آنرا بدان بمالند. هرگاه گندم را در حال گرسنگی بجوند و بر ورم ها بگذارند آنها را میپزد و باز میکند و بخصوص در بدنهای نرم و اگر با نان آغشته شود مؤثرتر افتد... و تمام انواع بصاق ، ضد حیوانات گزنده است و مخصوصاً عقرب را کشد. (از مفردات ابن بیطار). || نوعی از خرمابن . (ناظم الاطباء). نوعی از درخت خرما. (آنندراج ) (منتهی الارب ). || شتران نیکو. واحد و جمع در وی یکسان است . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
//////////////////
بصاق

بضم با و فتح صاد مهمله و الف و قاف و بساق بسین مهمله و بزاق بزای معجمه نیز آمده مراد آب دهن انسان است ما دام که در دهان است

طبیعت ان

کرم و با رطوبت بالفعل و یابس در آخر امر و در حین کرسنکی حرارت و یبس آن زیاده و در حالت غضب و ارتیاض در کمال حرارت

افعال و خواص آن

جالی آثار مانند بهق و کلف و قوبا و سیاهی و کمودت طلاء و قاتل کرم کوش قطور او خائیدۀ کندم ناشتا جهت نضج اورام و تحلیل آنها ضمادا نافع و در حال کمال حرارت بادزهر سموم و کشندۀ مار و افعی است چون در دهن آن اندازند و در انسان نیز خواص آن بالاجمال ذکر یافت
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
////////  
ترشح بُزاق (Saliva) برای لغزنده کردن غذا و تغییر شیمیایی آن لازم است.بزاق کمک می‌کند که غذا در دهان انسان نرم شود و این کار غذا را نرم کرده و در نتیجه کار معده رابرای هضم راحت تر می‌سازد بزاق جویدن را آسان می‌سازد. که خود بزاق از دیواره‌های ته دهان ترشح می‌شود از دیگر موارد ی که فایدهٔ بزاق را معلوم می‌کند این است که بزاق برای چشیدن مزه‌ها لازم است و ما بدون بزاق نمی‌توانیم مزه‌ها را تشخیص دهیم. در ضمن بزاق زبان را نرم و گلو را مرطوب می‌سازد و از خشک شدن گلو و دهان و زبان جلو گیری می‌کند که اگر گلو و دهان خشک شود انسان اذیت شده و به گلو آسیب می‌رسد و خشک شدن زبان باعث اختلال حس چشایی و ترک زبان می‌شود. یکی دیگر از وظایف بزاق تنظیم عامل ph حفره دهانی می باشد که این باعث می شود عمر دندانها افزایش یابند و درمقابل خوردگی و پوسیدگی های اسیدی مقاومت کند البته باید متذکر شد که در صورتی که مواد غذایی به دندانها بچسبند و یا مقدار زیادی اسید تولید کنند وظیفه بزاق به خوبی انجام نمی‌شود.
/////////
به عربی لعاب:
اللعاب (باللاتينية: Saliva) أحد سوائل الجسم، وهو سائل شفاف متعادل كيميائيا يحوي الماء والأملاح وبعض البروتينات وبالدرجة الأساسية الموسين مع كميات صغيرة من الألبومين والكيلوبين وإنزيما يعرف بالتايلتين، يفرز اللعاب من الغدد اللعابية في أفواه البشر عن طريق الغدد النكافية التي تفرز لعاب يحتوي على نسبة عالية من الخلايا المصلية يكون إفرازها البومينيا مائيا يفتقر إلى الميوسين إلا أنه يحوي أملاحا بتركيز عالي وبروتينات وتاتلين وبذلك يكون لها قدرة هضمية عالية والغدد تحت لسانية والغدد تحت فكية وهي تفرز اللعاب بأكثر لزوجة لأنه يحوي مادة مخاطية أكثر، ويفرز اللعاب في بعض الحيوانات وهو مادة لزجة نقية دون لون وذات رائحة تحتوي على بروتين المايوزين الذي يقوم بترطيب وتليين البلعة الغذائية وتحتوى على إنزيم الأميليز الذي يهضم النشا ويحوله إلى المالتوز (سكر شعير). ويقوم اللعاب بترطيب الطعام ليسهل طحنه ومضغه وتنظيف الفم من الميكروبات والجراثيم.
في الأحوال الاعتيادية فإن إفراز اللعاب يكون نتيجة تنبيه انعكاسي للأعصاب الإفرازية التي تسيطر من خلال مركز اللعاب في النخاع المستطيل.
////////////
به اردو لعاب، تهوک:
لعاب یا تُھوک، پانی نما مائع سیال ہے جوکہ انسان اور دیگر جانداروں کے منہ میں پیدا ہونے والی رطوبت کو کہا جاتا ہے۔ قدرتی میکانیکی طریقہ کار کے مطابق ٹھوس غذا منہ میں موجود لعاب کی مدد سے گیلی ہوجاتی ہے، جس کی وجہ سے غذا چبانے،نگلنے اور ہضم ہونے میں بہت مدد ملتی ہے۔ لعاب کی مدد سے یہ غذا چھوٹے چھوٹے ٹکڑوں میں تقسیم ہوکر قابلِ ہضم بن جاتی ہے۔
////////////////
به دیوهی (مالدیوی):
ކުޅު ނުވަތަ (އިނގިރޭސި ބަހުން: Saliva) އަކީ އަނގައިގެ ތެރޭގައި ހުންނަ ކުޅުބޭރުކުރާ ގޮށް ތަކުން އުފައްދައި ދޫކުރާ ދިޔައެކެވެ. އެވްރެޖް ގޮތެއްގައި ޞިއްޙަތު ސަލާމަތުން ހުރި މީހެއްނަމަ ދުވާލަކު 700 މިލިލީޓަރުގެ ކުޅު އުފައްދައި ބޭރުކުރާ ކަމަށްވެއެވެ. ކުޅުގެ 98 އިންސައްތަ އަކީ ފެނެވެ. ބާކީ 2 އިންސައްތައިގެ ތެރޭގައި ތަފާތު މަޢުދަންތަކާއި، ދަވަ، އަދި ޖަރާސީމްތައް ނެތިކޮށްލާ މާއްދާތަކާއި، އެންޒައިމް ތައް ހުރެއެވެ.
//////////////
به عبری غوک:
בביולוגיה, רוק הוא נוזל המופרש בחלל הפה על ידי בלוטות רוק, לרוב כתוצאה מגירוי על ידי מזון, על ידי ריח, על ידי טעם או אף על ידי מחשבות על מזון. רוק הוא תמיסה המורכבת מ-99% מים בעוד הנותר הוא יונים (Cl-, HCO3-,K+,Na+) ואנזימים (עמילאז וליזוזים). תפקידו של אנזים הליזוזים הוא לפרק את תאיהם של חלק מן החיידקים המצויים במזון. בכך, נחשב כמעגל התחלתי בשרשרת המערכת החיסונית. העמילאז מפרק את העמילן לדו סוכר מלטוז. פעולתו המיטבית של העמילאז מתבצעת כאשר רמת החומציות היא 6.8-7 pH אשר מתקבל באמצעות המים והיונים השונים. תפקידו של העמילאז ברוק נפסק עם הגעת המזון לקיבה, בה רמת החומציות (אצל יונקים) גבוהה מאוד. נוסף על כך, הרוק מכיל גורמי גדילה העוזרים בריפוי מהיר למדי של פצעים בפה.

תפקידו העיקרי של הרוק הוא בהתחלת תהליך העיכול על ידי שתי פעולות עיקריות:

הרטבת המזון כהכנה להחלקת והקלת הבליעה והמשך העיכול.
פירוק מרכיבים שונים כגון עמילן באמצעות האנזים עמילאז המצוי בו.
הרוק חשוב גם עבור קליטת הטעם של המזון על ידי הרטבתו. תאי חוש הטעם מצויים על הלשון, ובהיעדר רוק על המזון הם אינם יכולים לקלוט את טעמו. המבנה של בלוטות הרוק הוא: 3 זוגות של בלוטות רוק עיקריות, הממוקמות מתחת ללשון וקרובות לאוזן.

הפרשת הרוק נחלשת בזמני לחץ, פחד ומחסור במים ונפסקת כמעט לחלוטין בזמן שינה או אלחוש. בממוצע ביממה מופרשים 2.5-1 ליטר רוק.
//////////////
به آذری توپورچک:
Tüpürcək və ya ağız suyu - tüpürcək vəzilərinin ifraz etdiyi şəffaf, yapışqanvarı sekret. İnsanın və bir çox heyvanların tüpürcəyi qarışıq olub, 3 cüt iri və çoxlu xırda tüpürcək vəzilərindən ifraz edilir.
Tüpürcəyin 98,5—99,5%-ni su, qalanını duzlar və bərk maddələr təşkil edir. Tüpürcək zəif qələvi (pH—5,6—7,6) reaksiyaya malikdir; yenidoğulmuşlarda (ilk illər) böyüklərə nisbətən turş reaksiyalıdır. Tüpürcəyin tərkibindəki fermentlər polisaxaridləri monosaxaridlərə qədər parçalayır.
////////////
به ترکی توکوروک:
Tükürük veya salya, insan ve hayvan ağzında üretilen bir tür sıvıdır. Bu sıvı, dilin altındaki tükürük bezleri aracılığıyla üretilir. Tükürük, çoğunlukla sudan oluşur, ancak içinde mukuselektrolitler, bazı enzimler ve antibakteriyel bileşikler barındırır. Nişastayı kimyasal olarak parçalayabilen enzimleri içeren tükürük, diş çürümesini önemli ölçüde engeller. Tükürüğün pH değeri nötre çok yakındır. Yılanlar gibi bazı hayvanlar, tükürük bezlerine benzeyen organlarında kendilerini düşmanlardan korumak amacıyla zehir de üretirler.
////////////
Saliva
From Wikipedia, the free encyclopedia
This article is about the substance produced in the mouth. For other uses, see Saliva (disambiguation).
Not to be confused with Salvia.
Saliva is a watery substance formed in the mouths of humans and animals, secreted by the salivary glands. Human saliva comprises 99.5% water, plus electrolytesmucus, white blood cellsepithelial cells (which can be used to extract DNA),glycoproteinsenzymes (such as amylase), antimicrobial agents such as secretory IgA and lysozyme.[1] The enzymes found in saliva are essential in beginning the process of digestion of dietary starches and fats. These enzymes also play a role in breaking down food particles entrapped within dental crevices, thus protecting teeth from bacterial decay.[2]Furthermore, saliva serves a lubricative function, wetting food and permitting the initiation of swallowing, and protecting the mucosal surfaces of the oral cavity from desiccation.[3]
Various animal species have special uses for saliva that go beyond pre-digestion. Some swifts use their gummy saliva to build nests. Aerodramus nests form the basis of bird's nest soup.[4] Cobras, vipers, and certain other members of thevenom clade hunt with venomous saliva injected by fangs. Some arthropods, such as spiders and caterpillars, producethread from salivary glands.
Contents
  [hide
·         1Contents
·         2Daily salivary output
·         3Functions
o    3.1Lubricant
o    3.2Digestion
o    3.4Other
·         4Production
·         5Human and animal behaviours
o    5.1Spitting
·         6See also
·         7References
·         8Further reading
·         9External links
Contents[edit]
Produced in salivary glands, human saliva is 99.5% water, but it contains many important substances, includingelectrolytesmucusantibacterial compounds and various enzymes.[1]
It is a fluid containing:
·         Water
·         Electrolytes:
·         2–21 mmol/L sodium (lower than blood plasma)
·         10–36 mmol/L potassium (higher than plasma)
·         1.2–2.8 mmol/L calcium (similar to plasma)
·         0.08–0.5 mmol/L magnesium
·         5–40 mmol/L chloride (lower than plasma)
·         25 mmol/L bicarbonate (higher than plasma)
·         1.4–39 mmol/L phosphate
·         Iodine (mmol/L concentration is usually higher than plasma, but dependent variable according to dietary iodine intake)
·         Mucus (mucus in saliva mainly consists of mucopolysaccharides and glycoproteins)
·         Antibacterial compounds (thiocyanatehydrogen peroxide, and secretory immunoglobulin A)
·         Epidermal growth factor (EGF)
·         Various enzymes; there are three major enzymes found in saliva:
·         α-amylase (EC3.2.1.1), or ptyalin, secreted by the acinar cells of the parotid and submandibular glands, starts the digestion of starch before the food is even swallowed; it has a pH optimum of 7.4
·         Lingual lipase, which is secreted by the acinar cells of the sublingual gland; has a pH optimum around 4.0 so it is not activated until entering the acidic environment of the stomach
·         Kallikrein, an enzyme that proteolytically cleaves high-molecular-weight kininogen to produce bradykinin, which is a vasodilator; it is secreted by the acinar cells of all three major salivary glands
·         Antimicrobial enzymes that kill bacteria
·         Lysozyme
·         Salivary lactoperoxidase
·         Lactoferrin[5]
·         Immunoglobulin A[5]
·         Proline-rich proteins (function in enamel formation, Ca2+-binding, microbe killing and lubrication)[5]
·         Cells: possibly as many as 8 million human and 500 million bacterial cells per mL. The presence of bacterial products (small organic acids, amines, and thiols) causes saliva to sometimes exhibit foul odor
·         Opiorphin, a pain-killing substance found in human saliva
·         Haptocorrin, a protein which binds to Vitamin B12 to protect it against degradation in the stomach, before it binds tointrinsic factor
Daily salivary output[edit]
There is much debate about the amount of saliva that is produced in a healthy person per day; estimates range from 0.75 to 1.5 litres per day while it is generally accepted that during sleep the amount drops to nearly zero.[3][6] In humans, thesubmandibular gland contributes around 70–75% of secretion, while the parotid gland secretes about 20–25% and small amounts are secreted from the other salivary glands.
Functions[edit]
Saliva contributes to the digestion of food and to the maintenance of oral hygiene. Without normal salivary function the frequency of dental caries, gum disease (gingivitis and periodontitis), and other oral problems increases significantly.[citation needed]
Lubricant[edit]
Saliva coats the oral mucosa, mechanically protecting it from trauma during eating, swallowing and speaking. In people with little saliva (xerostomia), soreness of the mouth is very common, and the food (especially dry food) sticks to the inside of the mouth.
Digestion[edit]
The digestive functions of saliva include moistening food and helping to create a food bolus. This lubricative function of saliva allows the food bolus to be passed easily from the mouth into the esophagus. Saliva contains the enzyme amylase, also called ptyalin, which is capable of breaking down starch into simpler sugars such as maltose and dextrin that can be further broken down in the small intestine. Only about 30% starch digestion takes place in the mouth cavity. Salivary glands also secrete salivary lipase (a more potent form of lipase) to begin fat digestion. Salivary lipase plays a large role in fat digestion in newborn infants as their pancreatic lipase still needs some time to develop.[7]
Role in taste[edit]
Saliva is very important in the sense of taste. It is the liquid medium in which chemicals are carried to taste receptor cells (mostly associated with lingual papillae). Persons with little saliva often complain of dysgeusia (i.e. disordered taste, e.g. reduced ability to taste, or having a bad, metallic taste at all times).
Other[edit]
·         Saliva maintains the pH of the mouth. Saliva is supersaturated with various ions. Certain salivary proteins prevent precipitation, which would form salts. These ions act as a buffer, keeping the acidity of the mouth within a certain range, typically pH 6.2–7.4. This prevents minerals in the dental hard tissues from dissolving.
·         Saliva secretes carbonic anhydrase (gustin), which is thought to play a role in the development of taste buds.[8]
·         Saliva contains EGF. EGF results in cellular proliferation, differentiation, and survival.[9] EGF is a low-molecular-weight polypeptide first purified from the mouse submandibular gland, but since then found in many human tissues including submandibular gland, parotid gland. Salivary EGF, which seems also regulated by dietary inorganic iodine, also plays an important physiological role in the maintenance of oro-esophageal and gastric tissue integrity. The biological effects of salivary EGF include healing of oral and gastroesophageal ulcers, inhibition of gastric acid secretion, stimulation of DNA synthesis as well as mucosal protection from intraluminal injurious factors such as gastric acid, bile acids, pepsin, and trypsin and to physical, chemical and bacterial agents.[10]
Production[edit]
The production of saliva is stimulated both by the sympathetic nervous system and the parasympathetic.[11]
The saliva stimulated by sympathetic innervation is thicker, and saliva stimulated parasympathetically is more watery.
Sympathetic stimulation of saliva is to facilitate respiration, whereas parasympathetic stimulation is to facilitate digestion.
Parasympathetic stimulation leads to acetylcholine (ACh) release onto the salivary acinar cells. ACh binds to muscarinicreceptors, specifically M3, and causes an increased intracellular calcium ion concentration (through the IP3/DAG second messenger system). Increased calcium causes vesicles within the cells to fuse with the apical cell membrane leading to secretion. ACh also causes the salivary gland to release kallikrein, an enzyme that converts kininogen to lysyl-bradykinin. Lysyl-bradykinin acts upon blood vessels and capillaries of the salivary gland to generate vasodilation and increased capillary permeability respectively. The resulting increased blood flow to the acini allows production of more saliva. In addition, Substance P can bind to Tachykinin NK-1 receptors leading to increased intracellular calcium concentrations and subsequently increased saliva secretion. Lastly, both parasympathetic and sympathetic nervous stimulation can lead tomyoepitheilium contraction which causes the expulsion of secretions from the secretory acinus into the ducts and eventually to the oral cavity.
Sympathetic stimulation results in the release of norepinephrine. Norepinephrine binding to α-adrenergic receptors will cause an increase in intracellular calcium levels leading to more fluid vs. protein secretion. If norepinephrine binds β-adrenergic receptors, it will result in more protein or enzyme secretion vs. fluid secretion. Stimulation by norepinephrine initially decreases blood flow to the salivary glands due to constriction of blood vessels but this effect is overtaken by vasodilation caused by various local vasodilators.
Saliva production may also be pharmacologically stimulated by so-called sialagogues. It can also be suppressed by so-called antisialagogues.
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/1/1f/OakDoNotSpitOnFloor.jpg/225px-OakDoNotSpitOnFloor.jpg
A building being renovated in theCarrollton section of New Orleans
Human and animal behaviours[edit]
Spitting[edit]
Spitting is the act of forcibly ejecting saliva or other substances from the mouth. It is often considered rude and a social taboo in many parts of the world, including Western countries, where it is frequently forbidden by local laws (as it was thought to facilitate the spread of disease). These laws are generally not strictly enforced. In Singapore, the fine for spitting may be as high as SGD$2,000 for multiple offenses, and one can even be arrested. In some other parts of the world, expectoration is more socially acceptable (even if officially disapproved of or illegal), and spittoons are still a common appearance in some cultures. Some animals, in some cases humans as well, will use spitting as an automatic defensive move. Camels are well known for doing this, however, most tamed camels are trained to not spit things when they are agitated, scared, etc.
Glue to construct bird nests[edit]
Many birds in the swift family, Apodidae, produce a viscous saliva during nesting season to glue together materials to construct a nest.[12] Two species of swifts in the genus Aerodramus build their nests using only their saliva, the base forbird's nest soup.[13]
Wound licking[edit]
Main article: Wound licking
A common belief is that saliva contained in the mouth has natural disinfectants, which leads people to believe it is beneficial to "lick their wounds". Researchers at the University of Florida at Gainesville have discovered a protein callednerve growth factor (NGF) in the saliva of mice. Wounds doused with NGF healed twice as fast as untreated and unlicked wounds; therefore, saliva can help to heal wounds in some species. NGF has not been found in human saliva; however, researchers find human saliva contains such antibacterial agents as secretory IgAlactoferrinlysozyme andperoxidase.[14] It has not been shown that human licking of wounds disinfects them, but licking is likely to help clean the wound by removing larger contaminants such as dirt and may help to directly remove infective bodies by brushing them away. Therefore, licking would be a way of wiping off pathogens, useful if clean water is not available to the animal or person.
See also[edit]
·         Spittle cures
References[edit]
1.     Jump up to:a b Physiology: 6/6ch4/s6ch4_6 - Essentials of Human Physiology
2.     Jump up^ Fejerskov, O.; Kidd, E. (2007). Dental Caries: The Disease and Its Clinical Management (2nd ed.). Wiley-Blackwell. ISBN 978-1-4051-3889-5.
3.     Jump up to:a b Edgar, M.; Dawes, C.; O'Mullane, D. (2004). Saliva and Oral Health (3rd ed.). British Dental AssociationISBN 0-904588-87-4.
5.     Jump up to:a b c d Boron, Walter F. (2003). Medical Physiology: A Cellular And Molecular Approach. Elsevier/Saunders. p. 928. ISBN 1-4160-2328-3.
6.     Jump up^ Dawes, C. (1972). "Circadian rhythms in human salivary flow rate and composition". Journal of Physiology. 220 (3): 529–545.PMC 1331668free to readPMID 5016036.
7.     Jump up^ Maton, Anthea (1993). Human Biology and Health. Prentice Hall. ISBN 0-13-981176-1.
8.     Jump up^ Manuel Ramos-Casals; Haralampos M. Moutsopoulos; John H. Stone. Sjogren's syndrome: Diagnosis and Therapeutics. Springer, 2011. p. 522.
9.     Jump up^ Herbst RS (2004). "Review of epidermal growth factor receptor biology". International Journal of Radiation Oncology, Biology, Physics. 59 (2 Suppl): 21–6. doi:10.1016/j.ijrobp.2003.11.041PMID 15142631.
10.  Jump up^ Venturi S, Venturi M (2009). "Iodine in evolution of salivary glands and in oral health". Nutrition and Health. 20 (2): 119–134.doi:10.1177/026010600902000204PMID 19835108.
11.  Jump up^ Physiology: 6/6ch4/s6ch4_7 - Essentials of Human Physiology
12.  Jump up^ Ramel, Gordon, "Digestion", The Amazing World of Birds, Earthlife Web, retrieved 2012-07-29
13.  Jump up^ "Swiftlet". 2011-12-27. Retrieved 2012-07-29.
14.  Jump up^ Jorma Tenovuo: Antimicrobial Agents in Saliva—Protection for the Whole BodyJournal of Dental Research 2002, 81(12) 807–809
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/9/99/Question_book-new.svg/50px-Question_book-new.svg.png
This article needs additional citations for verification. Please help improve this article by adding citations to reliable sources. Unsourced material may be challenged and removed. (November 2011) (Learn how and when to remove this template message)
Further reading[edit]
·         Bahar, G.; Feinmesser, R.; Shpitzer, T.; Popovtzer, A.; Nagler, R. M. (2007). "Salivary analysis in oral cancer patients: DNA and protein oxidation, reactive nitrogen species, and antioxidant profile". Cancer. 109 (1): 54–59.doi:10.1002/cncr.22386PMID 17099862.
·         Banerjee, R. K.; Bose, A. K.; Chakraborty, T. K.; De, S. K.; Datta, A. G. (1985). "Peroxidase-catalysed iodotyrosine formation in dispersed cells of mouse extrathyroidal tissues". J Endocrinol. 2 (2): 159–165. PMID 2991413.
·         Banerjee, R. K.; Datta, A. G. (1986). "Salivary peroxidases". Mol Cell Biochem. 70 (1): 21–29.doi:10.1007/bf00233801PMID 3520291.
·         Bartelstone, H. J. (1951). "Radioiodine penetration through intact enamel with uptake by bloodstream and thyroid gland". J Dent Res. 5 (5): 728–733. PMID 14888774.
·         Bartelstone, H. J.; Mandel, I. D.; Oshry, E.; Seildlin, S. M. (1947). "Use of radioactive iodine as a tracer in the Study of the Physiology of teeth". Science. 106 (2745): 132. doi:10.1126/science.106.2745.132-a.
·         Edgar, M.; Dawes, C.; O'Mullane, D. (2004). Saliva and Oral Health (3rd ed.). British Dental AssociationISBN 0-904588-87-4.
External links[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/4/4a/Commons-logo.svg/30px-Commons-logo.svg.png
Wikimedia Commons has media related to Saliva.
·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/0/06/Wiktionary-logo-v2.svg/16px-Wiktionary-logo-v2.svg.png The dictionary definition of saliva at Wiktionary
·         NDL00561184
·         Body fluids

·         Excretion
·         Saliva