[1] - کمون .[ ک َم ْ مو ] (معرب ، اِ) زیره . (دهار).
زیره ، معرب خامون . کرمانی و فارسی و شامی و نبطی بود... (از منتهی الارب ) (از
آنندراج ). زیره . (ناظم الاطباء). معرب از «کومی نوم » لاتینی . زیره . (فرهنگ
فارسی معین ). نباتی بری و بستانی است دارای دانه ، و انواع بسیاری دارد از جمله
کرمانی ، سیاه و فارسی ، زرد و شامی و نبطی و کمون معمولی ، سفید است . (از اقرب
الموارد). معرب از خامون یونانی است و به فارسی زیره نامند. بری و بستانی می باشد
و هریک را اصناف مختلفه است : سیاه بری و بستانی را کمون کرمانی و زرد را فارسی و
شامی و سفید را نبطی نامندو اخیر زیره ٔ سبز است و در اکثر امکنه می باشد و بری هر
صنفی قویتر از بستانی و صنفی از بری سیاه می باشدو شبیه است به شونیز و قوی
الحرارت است و از مطلق کمون مراد کرمانی است و به یونانی او را باسلیقون نامند و
به معنی ملوکی است و بهترین اقسام کرمانی است و زبون ترین ، سفید بستانی است ، و
قوتش تا هفت سال باقی می ماند و نبات آن از رازیانه کوچکتر و برگش مستدیر مانند
شبت است ... (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ) :
سخن به نزد تو آوردن آن چنان باشد
که سوی خطه ٔ کرمان کسی برد کمون .
سخن به نزد تو آوردن آن چنان باشد
که سوی خطه ٔ کرمان کسی برد کمون .
ابن یمین .
و رجوع به زیره شود.
- کمون ارمنی ؛ زیره ٔ رومی که کرویا نیزنامندش . (منتهی الارب ). کرویا. (تاج العروس ج 7 ص 322)(اقرب الموارد). کرویا که زیره ٔ رومی نیز نامند. (ناظم الاطباء). قرنباد. (فرهنگ فارسی معین ).
- کمون اسود ؛ زیره ٔ کرمانی است و در بعضی بلاد شونیز را به این اسم می نامند. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). سیاه دانه . توضیح آنکه در بعض مآخذ ازآن رو که کمون مرادف با زیره ٔ مطلق است کمون اسود را زیره ٔ سیاه معنی کرده اند. (فرهنگ فارسی معین ).
- کمون اصغر ؛ کمون فارسی است . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (از اقرب الموارد).
- کمون الجبل ؛ بسبسه . تامشاورت . تامساورت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- کمون بری ؛کمون دشتی . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کمون دشتی شود.
- || سیاه دانه . (فرهنگ فارسی معین ).
- کمون بری اسود ؛ بهترین آن از کرمان بدست آید و از آن داروی بیخته ای بدست آورند که مشهور است . (از تاج العروس ج 7 ص 322).
- کمون حبشی ؛ زیره ٔ بری شبیه به شونیز. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). شبیه به شونیز. (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد). کمون اسود بری است که تخم آن شبیه است در سیاهی به شونیز. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
- کمون حلو ؛ انیسون . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). و رجوع به انیسون شود.
- کمون دشتی ؛گیاهی است از تیره ٔ گواچها که پایاست و در اکثر زمینهای مزروعی است در آب و هواهای معتدل (از جمله ایران ) می روید. این گیاه بسیار شبیه اسفند و دارای برگهای متقابل و نسبةً ضخیم است . گلهایش نارنجی رنگ و در قاعده سفیدند. بویی تند و مزه ای تلخ دارد و دانه هایش سیاه رنگ و ریز و شبیه زیره می باشد. کمون بری . عذبه . قرامن کیمیونی . (فرهنگ فارسی معین ).
- کمون رومی ؛ کرویااست . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). کرویا. زیره ٔ رومی . کمون ارمنی . (منتهی الارب ). و رجوع به کرویا و کراویه شود.
- کمون فارسی ؛ کمون اصفر است که اهل شیراز زیره ٔ سبز نامند. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و رجوع به زیره ٔ سبز شود.
- کمون کرمانی ؛ کمون اسود که به فارسی زیره ٔ سیاه نامند. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و رجوع به زیره ٔ سیاه شود.
- کمون کوهی ؛ گیاهی است از تیره ٔ چتریان که دارای برگهای مرکب شانه ای و گلهای کوچک سفیدرنگی است که به شکل چترهای انتهایی در بالای ساقه قرار دارند و آن در نواحی کوهستانی معتدل می روید. کمون الجبل . (فرهنگ فارسی معین ).
- کمون ملوکی ؛ نان خواه . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به نان خواه شود.
- کمون نبطی ؛ زیره ٔ سبز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
- کمون هندی ؛ شونیز است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
////////////
کمون: به لغت رومی «زیره» را «قمنین» گویند
و بعضی «قومینن» گفتهاند و به سریانی «کمونا» گویند و به هندی «جیره» گویند و «زیره
دشتی» را اطبای متقدم «قافنیس» گفتهاند. و لیث گوید زیره را به تازی «کمون» گویند
و «سنوت» و «کمون» عرب زیره را گویند و بعضی گفتهاند که «سنوت» «رازیانه» است. (صیدنه
ص 608). لغت عربی است و یا معرب از خامون یونانی و یا از کمون سریانی و به عربی سنوت»
و به رومی «اسفیمقوس» و نیز به یونانی «کرمینون» و به فارسی زیره و به هندی زیره وجیره
نامند .... و چهار قسم میباشد فارسی و نبطی و کرمانی و شامی و هریک بری و بستانی میباشد.
(مخزن ص 763).
یادگار
////////////
نانخواه. نانخنه و نانوخیه گویند و به شیرازی زنیان گویند
و نانخواه اسمی پارسی است و معنی آن طالب الخبز بود یعنی طلب کننده نان و نیکوترین
آن بود که زرین تازه بود و خوشبوی که مایل به سرخی بود و طبیعت آن گرم و خشک بود در
سئوم و گویند گرمی آن در دویم بود سده بگشاید و در ادویه بهق و برص استعمال کنند و
دیسقوریدوس گوید چون با شراب بیاشامند مغص و عسر البول و گزندگی جانوران را نافع بود
و چون طبیخ وی بر گزندگی عقرب ریزند در حال درد ساکن کند و فارسی گوید قطع قیح که در
سینه بود بکند و مسکن ریاح غلیظ بود و طعام را هضم کند و درد دل و غثیان را عظیم نیکو
بود و کسی که طعم طعام نداند و فولس گوید مسخن معده و جگر بود آشامیدن و ابن ماسویه
گوید گرده و مثانه پاک کند طبری گوید سنگ مثانه بگدازاند و کرم و حب القرع بیرون آورد
و صاحب منهاج گوید با سداب بول براند و آب وی در چشم چکانند خون بسته بگدازاند و مقدار
مأخوذ از وی یک مثقال بود و اسحق گوید مقلل لبن بود و مصلح وی ترمس بود و گویند چون
سحق کرده با عسل بسرشند و طلا کنند بهر دردی که باشد و در هر موضع که بود ورم آنجا
تحلیل دهد و زن چون بدان حقنه کند رحم را پاک گرداند و رطوبت عفن خشک گرداند و بوی
آن خوش کند و چون بر وی طلا کنند بثور لبن را زایل کند و چون بکوبند و با گردکان سوخته
بخورند تزجر را نافع بود
______________________________
صاحب مخزن الادویه
مینویسد: نانخواه را بعربی کمون ملوکی و بهندی اجواین نامند و آن تخمی است شبیه به
انیسون و از آن ریزهتر و اشقر مایل بزردی و تند بود و تندطعم و با اندک تلخی.
ابو ریحان مینویسد:
نانخواه را بلغت رومی امی گویند و به سریانی نی نینا خوانند و ننعا هم گویند و دیسقوریدوس
آن را امیاس گوید و بشر گوید بپارسی آن را نغن خالان گویند و بهندی جوان
لاتینAMMI COPTICUM -SIUM AMMI فرانسهAMMI DES BOUTIQUES انگلیسیBISHOP ,S WORT –AMMI
اختیارات بدیعی، ص:
431
/////////
زیره سبز
اشاره
که در کتب طب سنتی
و به عربی «کمون» و «سنوت» نام برده میشود. به فرانسویCumin و به انگلیسیCumin seed گفته میشود، تخم گیاهی است از
خانوادهUmbelliferae ، جنسCuminum که نام علمی آنCuminum cyminum L . میباشد.
مشخصات
زیره سبز گیاهی است
یکساله علفی که ارتفاع آن تا 60 سانتیمتر میرسد. برگهای آن مانند زیره سیاه بریده
شده به شکل نوارهای باریک نخیشکل و سبز میباشد.
گلهای آن کوچک سفید
یا صورتی و بهطور چتر مرکب در انتهای ساقه گلدهنده در ماههای اردیبهشت و خرداد ظاهر
میشود. میوه آن به طول 5 میلیمتر و باریک در دو انتها و بسیار معطر و نافذ با طعمی
گرم که در آلمان مرسوم است با نان و در هلند با پنیر مخلوط مینمایند و رنگ آن سبز
و خاکستری و در بعضی واریتهها حتی سفید و زرد است. ریشه آن دراز عمودی است. این گیاه
ابتدا در سواحل نیل میروییده ولی حالا بهطور وحشی در نواحی وسیعی با آب و هوای مدیترانهای
میروید. در ایران در تبریز و سایر نقاط کاشته میشود.
ترکیبات شیمیایی
میوه زیره سبز علاوه
بر رزین و تانن و روغن ثابت، دارای 4- 2 درصد اسانس
معارف گیاهی، ج2،
ص: 359
است. اسانس آن که
از تقطیر میوه لهشده با بخار آب گرفته میشود، مایعی است ابتدا بیرنگ و بعدا زردرنگ
و سرانجام قهوهای رنگ میشود. ماده اصلی اسانس زیره سبز یک آلدئید است به نام کومینول
593] و بوی اسانس مربوط به این آلدئید است. به علاوه در اسانس زیره سبز تعدادی ترپن
هست از جمله پی- سیمن، دی- پنتن و آلدئیدهایی نظیر کومین آلدئید[594] و کومینیل الکل
595] در آن مشخص شده است.
تکثیر زیره سبز از
طریق کاشت بذر آن است که در اسفند و یا اوایل بهار در زمین اصلی کاشته میشود، پس از
چند ماه یعنی در اواخر تابستان برداشت میشود. برداشت زیره سبز چون میوهها در یک زمان
نمیرسند کمی مشکل است و باید با دقت انجام گیرد تا هدر نرود.
خواص- کاربرد
طبق نظر حکمای طب
سنتی کمون از نظر طبیعت تقریبا مانند زیره سیاه است و خیلی گرم و خشک میباشد و خواص
نظیر زیره سیاه دارد. گرمکننده و محلل و خشککننده و قابض است. خیسانده آن در سرکه
و استشمام آن و یا ریختن آن در بینی برای جلوگیری از خونریزی بینی مفید است. از قطرههای
آن بتنهایی و یا با روغن زیتون برای خونریزی چشم و زخم چشم و ناخنک چشم استفاده میشود
که مانع چسبیدن چشم میگردد. مضمضه دمکرده آن برای تسکین درد دندان مفید است.
آشامیدن آن با سرکه
مخلوط با آب برای سختی تنفس و خفقان سرد از نظر تقویت معده و امعاء و کبد و تحریک اشتها
و تحلیل باد و نفخ و رفع سکسکه رطوبی و ترشی غذا در معده مانند زیره سیاه مفید است،
خصوصا اگر زیره سیاه تفت داده شود و سرخ شود و خورده شود. در ازدیاد ادرار و رفع قطرهقطره
ادرار کردن مؤثر است و اگر با نمک جویده شود و بلع شود برای رفع رطوبتهای معده مفید
است و اگر خیس کرده و پرورده آن در سرکه مرتبا خورده شود قاطع شهوت و اگر سرخشده آن
با سرکه خیسانده شده و خورده شود قابض قوی است و در رفع رطوبتهای معده بسیار مؤثر.
اگر دمکرده آن تنقیه
شود برای تحلیل بادها و نفخ رودهها و معده و کلیه مفید است و
معارف گیاهی، ج2،
ص: 360
زیره سبز
1. گل 2. میوه
اگر با روغن زیتون
شیاف آن استعمال شود قاطع حیض میباشد و ترشح قاعده را بند میآورد. زیره سبز مضر ریه
است و برای رفع عوارض آن خوردن کتیرا (8 گرم) توصیه میشود.
تدبیر کمون: برای
آنکه کمون تأثیرش زیاده شود آن را تدبیر میکنند. روش تدبیر کمون آن است که زیره کرمانی
تازه یا زیره سبز تازه را گرفته خوب تمیز نموده در ظرف چینی یا سفال لعابدار مثل ظروف
آبی همدانی یا قمی میریزند و بعد سرکه انگوری کهنه روی آن میریزند آنقدر که 4 انگشت
روی آن را بگیرد و آن را 24 ساعت میگذارند و مرتبا زیر و رو مینمایند که خوب خیس
بخورد و سپس آن را روی پارچه کرباسی پهن میکنند که نم آن گرفته شود و خشک شود و بعد
آن را بریان میکنند یا به اصطلاح تفت میدهند به این ترتیب زیره تدبیر شده به دست
میآید که آماده مصرف است.
در شبهجزیره مالایا
از زیره سبز در اغلب موارد شبیه گشنیز استفاده میشود. اهالی
معارف گیاهی، ج2،
ص: 361
مالایا از این دارو
در استعمال خارجی و داخلی و یا هر دو باهم برای معالجه ناراحتیهای بدن استفاده میکنند
[برکیل*].
دانههای لهشده زیره
سبز را در آب برنج خام خیس کرده و از مایع به دست آمده یک لوسیون قطرهقطره روی زخم
چشم میریزند و این کار بسیار مفید است [گیملت* و برکیل*].
معارف گیاهی، ج2،
ص: 362
زیره سیاه
اشاره
به فارسی «زیره»،
«شاهزیره»، «زیره رومی» و «زیره کرمانی» گفته میشود. در کتب طب سنتی با نامهای «کرویا»
و یا عربی آن «تقده» و «کمون رومی» آمده است. میوه گیاهی است از خانوادهUmbelliferae که به فرانسویCarvi یاCarvi offcinal یاCumin des pres میگویند و به انگلیسیCaraway وCaraway seed مینامند. نام علمی گیاهCarum carvi L . و مترادفهای آنApium carvi Crantz . وBunium carvi M .B . از طرف گیاهشناسان مختلف نامگذاری
شده است.
مشخصات
زیره سیاه گیاهی است
دوساله مانند هویج (بعضی از ارقام آن یکساله است)، ساقه آن توخالی و برگهای آن سبز
با بریدگی و تقسیمات دومرتبهای به طوری که به صورت نوار نخیمانند شود درمیآید. گلهای
آن سفیدرنگ به صورت چتر مرکب در انتهای ساقههای گلدهنده که بلندی آنها به 90- 50
سانتیمتر میرسد ظاهر میشوند. ریشه آن دوکیشکل و میوه آن دراز باریک خمیده به طول
5 میلیمتر که در دو طرف باریک میشود.
ارقام دوساله زیره
احتیاج به یک دوره رویش دوم برای رسیدن میوه دارد. بذری که در بهار کاشته میشود پس
از 20- 15 روز جوانه میزند و به رشد خود ادامه میدهد و در تابستان سال بعد رشد گیاه
کامل شده و به دانه مینشیند. خاکهای رسی
معارف گیاهی، ج2،
ص: 363
کمی سبک که قابل نفوذ
و پرقوت و غنی از مواد آلی باشند، برای زیره مناسب است.
بذر زیره را در زراعتهای
خطی روی خطوطی به فاصله 30 سانتیمتر میکارند و به این ترتیب در حدود 15- 10 کیلوگرم
در هکتار بذر مصرف میشود. معمول است در زراعت دوساله زیره، برای اینکه حد اکثر استفاده
از زمین بشود گیاه زیره را با گیاه دیگری که در سال اول میرسد و برداشت میشود، نظیر
خشخاش، خردل، لوبیا، شبدر سفید یا گشنیز و امثالهم توأما میکارند. گیاه سال اول، قبل
از اینکه شاخههای گلدار زیره نمایان شود، برداشت میشود. گلهای زیره معمولا در اردیبهشت
سال دوم ظاهر میشود و 5/ 2- 2 ماه بعد میوه آن که زیره است، میرسد و همینکه تقریبا
تمام میوهها به رنگ قهوهای درآمد برداشت محصول باید با احتیاط آغاز شود. معمول است
اگر قدری زودتر برداشت آغاز شود، بهتر است تا دیرتر آغاز گردد زیرا در صورت دیر شدن
چترهای میوه خشک شده و در موقع برداشت میریزند که قسمتی از محصول هدر میرود و بهتر
است برداشت محصول صبح زود وقتی که هنوز شبنمها روی بوتهها هستند، انجام شود زیرا در
این صورت خیلی کمتر دانهها میریزد.
پس از برداشت، شاخههای
میوهدار را رویهم دسته کرده و 20- 15 روز در محل کوبیدن میگذارند تا رسیدن میوهها
کامل شود و پس از آن کوبیده و بوجاری مینمایند.
تخم زیره سیاه که
نیمهای از هر میوه است در حدود 5/ 0 سانتیمتر طول دارد.
دو طرف آن باریک است،
رنگ آن قهوهای سیر متمایل به سیاه و دارای 5 خط برآمده کمرنگ طولی در سطح میباشد.
مقدار محصول زیره
سیاه 2- 1 تن در هکتار میشود. کاه کلش آن پس از برداشت، علوفه خوبی برای گاو شیرده
میباشد. زیره در اغلب کشورهای جهان کاشته میشود و در حال حاضر بازار عمده صادرات
زیره سیاه در دست هلند است. از ایران نیز مقداری صادر میشود. زیره در ایران کرمان،
کوه لالهزار، نهاوند، دامنههای البرز و کندوان بهطور خودرو میروید.
گیاه زیره از گیاهان
قدیم است که از روزگاران کهن بشر آن را شناخته است و از اوایل قرون وسطی کشت آن در
اروپا ابتدا در سیسیل و جنوب جزایر اسکاندیناوی آغاز شده است. در کتابهای طب سنتی گیاهی
آلمانی که در قرن 12 میلادی منتشر شدهاند در همه آنها از این گیاه با نام(Cumich) یا(Kummich) نام برده شده است.
معارف گیاهی، ج2،
ص: 364
ترکیبات شیمیایی
از نظر ترکیبات شیمیایی
در ترکیب زیره سیاه مقدار قابل ملاحظهای مواد پروتئینی موجود است و در حدود 5- 4 درصد
اسانس روغنی فرّار دارد که در ارقام مختلفه آن که در مناطق مختلف کاشته میشوند مقدار
آن متفاوت است.
اسانس زیره سیاه از
طریق تقطیر زیره لهشده با بخار آب گرفته میشود و تفاله زیره که پس از گرفتن اسانس
آن باقی میماند از نظر پروتئین خیلی غنی است و مصرف آن برای خوراک دام بخصوص دامهای
شیری خیلی ارزشمند است. معمولا اسانس زیره سیاه که کاشته میشود از اسانس زیره وحشی
مرغوبتر است، ولی در بازار اغلب اسانس مرغوب را مخلوط با اسانس نامرغوب گیاه وحشی و
همچنین مخلوط با اسانس زیره سبزCuminm cymium که کمی نامرغوبتر از اسانس زیره سیاه است، مخلوط میکنند.
دیوسکوریدس 596]،
حکیم و گیاهشناس معروف یونانی در قرن اول میلادی، برای اولین بار اسانس زیره سیاه
را به عنوان داروی تقویتکننده و تونیک برای تقویت دختران جوان ضعیف و رنگپریده تجویز
کرده است و امروز به عنوان داروی مفیدی در موارد متعددی مصرف دارد که ذکر خواهد شد.
طبق بررسیهای آزمایشگاهی
در ترکیب شیمیایی زیره سیاه مواد زیر موجود است:
در زیره سیاه 5-
4 درصد اسانس روغنی فرار وجود دارد که در آن 65- 45 درصد کاروون 597] یافت میشود،
به علاوه در اسانس زیره سیاه مخلوطی از کتون، کاروون، یک ترپن و مقدار کمی کارواکرول
وجود دارد]G .I .M .P[ .
در بررسیهای جدیدتری
آمده است که در زیره سیاه که در لهستان کاشته شده در حدود 3/ 10- 8/ 5 درصد اسانس وجود
داشته است (اثر اقلیم خاص کشت) و در ترکیب میوه گیاه بهطور کلی در حدود (49/ 7-
07/ 6) درصد خاکستر و (85/ 5- 10/ 4) درصد اسانس و (14/ 22- 95/ 9) درصد روغن چرب و
(3/ 21- 9/ 18) درصد مواد ازته پروتئینی مشخص شده و مقدار کاروون موجود در اسانس آن
9/ 58- 56 درصد است G .I .M .P .S[ .
توضیح: معمولا در
اسانس زیره سیاه کاروون یا کاروول 598] مخلوط با کاروون
معارف گیاهی، ج2،
ص: 365
زیره سیاه
1. گل 2. میوه
وجود دارد. کاروون
یک ستون ترپنیک 599] است که فرمول خام آنC 01 H 41 O میباشد و منشأ طعم خاص زیره است.
خواص- کاربرد
در نشریات طب سنتی
منتشره در مغرب زمین درباره خواص و کاربرد زیره سیاه در کشورهای خاور دور آمده است:
تخم زیره سیاه(C .carvi) بادشکن
است [لوئی**]. در شبهجزیره مالایا زیره سیاه یکی از 9 گیاهی است که همه را باهم کوبیده
و نرم کرده در یک جوشانده در فواصل و بتدریج به زائو در دوران پس از وضع حمل میدهند
[ریدلی . در اندونزی در شهر مالی برگهای گیاه را با سیر مخلوط کرده و له نموده و روی
پوست مبتلا به اکزما و ملتهب میاندازند خیلی مفید است [وک*].
در هندوستان تخم زیره
سیاه را به عنوان بادشکن، مقوی معده و برای افزایش ترشح شیر میخورند]G .I .M .P[ . طبق نظر حکمای طب سنتی زیره
سیاه یا زیره
معارف گیاهی، ج2،
ص: 366
کرمانی یا کرویا از
نظر طبیعت خیلی گرم و خشک است و یکی از بذور اربعه بادشکن (بذور حاره اربعه) میباشد
و برای این کار تخم انیسون، تخم زیره کرمانی، تخم گشنیز، تخم رازیانه را به نسبت مساوی
مخلوط میکنند و 20- 15 گرم از این مخلوط را در 1000 گرم آب جوش دم میکنند و صاف کرده
بتدریج میآشامند. زیره برای تحریک معده و دفع بادها بسیار نافع است و خواص آن نفخ
و گاز را تحلیل میبرد و لطیف میسازد. قابض است. برای تنگی نفس و خفقان سرد و سکسکه
نفخی مفید است، معده را گرم میکند و مقوی آن است و آروغ ایجاد میکند و اشتها را تحریک
مینماید. مانع ترش شدن غذا میشود و بادهای کلیه و مثانه را دفع میکند. مقوی بدن
و چاقکننده است. کرم تنیا را دفع میکند و قاطع اسپرم است. اگر 14 گرم آن با 35 گرم
روغن زیتون تا یک هفته خورده شود، برای استسقا مفید است و اگر در سرکه خیسانده و خورده
شود برای اشخاص گرممزاج نیز مفید است و ضرر نخواهد داشت.
زیرا زیره بتنهایی
برای اشخاص گرممزاج مضر است. اگر در دمکرده آن بنشینند برای تسکین دردهای رحم نافع
است. مقدار خوراک زیره سیاه تا 20 گرم است.
زیره سیاه برای ریه
مضر است و در این صورت باید با عسل و صعتر خورده شود.
برای کلیه نیز مضر
است. و برای رفع عوارض آن باید از کتیرا استفاده شود.
معارف گیاهی، ج2،
ص: 367
زیره کوهی
اشاره
در کتب طب سنتی با
نامهای «زیره کوهی»، «کاشم»، «کاشن»، «کاشم رومی» و «انجدان رومی» آمده است و در مصر
تخم آن را «کرفس جبلی» (مایرهوف) نامند. به فرانسویLevistique officinale وLiveche وAche وAche de montagne وLiveche officinale و به انگلیسیLovage گفته میشود. گیاهی است از خانوادهUmbelliferae ، نام علمی آنLevisticum officinale Koch . و مترادف
آنLigusticum
levisticum L . میباشد.
مشخصات
گیاهی است چندساله،
علفی دارای ساقهای ضخیم به قطر 3- 2 سانتیمتر، استوانهای به بلندی تا 2 متر است.
برگهای آن ضخیم، گوشتی دارای چند برگچه به رنگ سبز تیره و براق میباشد. گلهای آن کوچک
زردرنگ به صورت چتر مرکب است. میوه آن تخممرغی به طول کمتر از یک سانتیمتر به رنگ
زرد مایل به قهوهای بسیار معطر، بوی آن نظیر بوی گلپر میباشد و به طوری که در مخزن
آمده است تخم آن همان گلپر است در صورتی که گلپر نبات دیگری است که در این کتاب بهطور
جداگانه شرح آن آمده است.
این گیاه در مناطق
مختلف آسیا میروید و در بعضی منابع، ایران نیز به عنوان رویشگاه این گیاه ذکر شده
ولی تاکنون گزارشی از گیاهشناسان درباره تأیید وجود و
معارف گیاهی، ج2،
ص: 368
زیره کوهی
شناسایی این گیاه
در ایران دیده نشده است.
فقط یک گونه از این
گیاه به نام علمیLevisticum persicum
Fregn .et Bornm . در کرمان در کوه هزار بین کرمان و بندرعباس در 3400 متر ارتفاع شناسایی
شده است.
ترکیبات شیمیایی
از نظر ترکیبات شیمیایی
در ریشه این گیاه رزین، اسانس و انواعی از قندها وMalic acid وجود دارد. در میوه و دانه این
گیاه اسانسی با ترکیب شیمیایی مانند اسانس ریشه یافت میشود. در طب سنتی ریشه و تخم
آن مورد استفاده است.
خواص- کاربرد
درباره خواص آن در
کتب طب سنتی قدیم ایرانی چنین آمده است که از نظر طبیعت خیلی گرم و خشک است و خوردن
آن موجب باز شدن گرفتگیهای کبد و ضد نفخ است. برای سرفه سرد و تنگی نفس مفید است،
مقوی معده میباشد و کمک
معارف گیاهی، ج2،
ص: 369
به هضم غذا میکند
و ترشح ادرار را زیاد کرده و مدر و قاعدهآور است. خوردن آن برای رفع اثر سموم سرد
و گزش جانوران سمی مفید است.
مالیدن آن به موضع
در استعمال خارجی برای فلج و درد پشت و سیاتیک و سایر بیماریهای سرد نافع میباشد
و چون مدر است در مورد استسقا نیز مفید میباشد.
مقدار خوراک آن در
دمکرده یا جوشانده 20- 15 گرم ریشه گیاه در هزار گرم آب است که به عنوان مدر و قاعدهآور
خورده میشود و اگر 15 گرم تخم آن را در 400 گرم آب دمکرده و بعد از هر غذا بخورند
بادشکن نافعی است.
در استعمال خارج به
عنوان ضد درد به صورت کمپرس از جوشانده 50 گرم ریشه در هزار گرم آب استفاده میشود.
این گیاه برای اشخاص
گرممزاج مضر است و این قبیل اشخاص میتوانند از خیسانده ریشه در سرکه استفاده کنند
و یا اینکه پس از خوردن دارو کمی سرکه روی آن بیاشامند. به علاوه برای مثانه مضر است
و در این قبیل موارد باید با رازیانه و تخم خیار خورده شود. قدرت دارویی ریشه حد اکثر
تا 3 سال میماند. در اروپا این گیاه را به علوفه دامهای شیری اضافه میکنند، عطر خوبی
به شیر میدهد.
معارف گیاهی، ج2،
ص: 370
/////////////
زیره سبز یک گیاه گلدار از خانواده چتریان و گیاه بومی شرق مدیترانه تا هند است. از دانههای
آن در غذاهای بسیاری استفاده میکنند. زیره عضوی از خانواده جعفری است. گیاه آن میتواند
تا ۳۰-۵۰ سانتی متر رشد کند و گلهایی سفید و صورتی دارد و طول برگهایش به ۵-۱۰
سانتی متر میرسد.
Cumin seeds
|
|
مواد مغذی در
هر ۱۰۰ گرم (۳٫۵ اونس)
|
|
۱٬۵۶۷ کیلوژول (۳۷۵ کیلوکالری)
|
|
۴۴٫۲۴
g
|
|
قندها
|
۲٫۲۵
g
|
۱۰٫۵
g
|
|
۲۲٫۲۷
g
|
|
۱٫۵۳۵
g
|
|
۱۷٫۸۱
g
|
|
۸٫۰۶
g
|
|
۶۴ میکروگرم (۷٪)
|
|
۰٫۳۲۷ میلیگرم (۲۲٪)
|
|
۴٫۵۷۹ میلیگرم (۳۱٪)
|
|
۰٫۴۳۵ میلیگرم (۳۳٪)
|
|
۱۰ میکروگرم (۳٪)
|
|
۰ میکروگرم (۰٪)
|
|
۷٫۷ میلیگرم (۱۳٪)
|
|
۳٫۳۳ میلیگرم (۲۲٪)
|
|
۵٫۴ میکروگرم (۵٪)
|
|
۹۳۱ میلیگرم (۹۳٪)
|
|
۶۶٫۳۶ میلیگرم (۵۳۱٪)
|
|
۳۶۶ میلیگرم (۹۹٪)
|
|
۴۹۹ میلیگرم (۷۱٪)
|
|
۱٬۷۸۸ میلیگرم (۳۸٪)
|
|
۱۶۸ میلیگرم (۷٪)
|
|
۴٫۸ میلیگرم (۴۸٪)
|
|
تاریخچه[ویرایش]
زیره از زمانهای
قدیم مورد استفاده بوده و در کاوشهای سوریه اثاری از هزاره
دوم قبل از میلاد پیدا شده و همچنین در سایتهایباستان شناسی مصر باستان نیز مواردی
استفاده از ان نیز پیدا شدهاست.[۲]
برای نخستین بار
در ایران و سرزمینهای مدیترانهای کشت شدهاست. در روم باستان و مراکش نیز به عنوان ادویه وخوراکی در غذاها
استفاده میشدهاست. در اروپا و در قرون وسطی
در اسپانیا و مالت کشت میشدهاست و
توسط استعمارگران اسپانیایی و پرتغالی به آمریکا معرفی شد. زیره انواع مختلفی
داره که معروف ترین انها زیره سبز و زیره سیاه است که هر دو در آشپزی
ایرانیاستفاده میشود.
امروزه بیشترین
کشت به ترتیب در کشورهای هند، ایران٬ ازبکستان ٬تاجیکستان ٬ترکیه، مراکش، مصر٬ سوریه، مکزیک، شیلی وچین است.
نگارخانه[ویرایش]
دانههای خشک
بسته بندیهای
تجاری
منابع[ویرایش]
- پرش به بالا↑ "Cuminum
cyminum information from NPGS/GRIN". www.ars-grin.gov. Retrieved
2008-03-13.
- پرش به بالا↑ Daniel
Zohary and Maria Hopf, Domestication of plants in the Old World,
third edition (Oxford: University Press, 2000), p. 206
به عربی کمون:
محتويات
نبات عشبي حولي محدود النمو يصل ارتفاعه إلى 30-40 سم. أوراقه مركبة رفيعة
لونها أخضر داكن ويحمل النبات أزهاراً صغيرة بيضاء - أرجوانية في نورات خيمية
والثمار بيضاوية مستطيلة تنشق كل منها بسرعة عند جفافها إلى ثميرتين منحنيتين.
ولون الثميرة أخضر زيتوني، ويبلغ طولها من 0.4 – 0.7 سم وقطرها 2 - 3 مم ورائحتها عطرية وطعمها مر قليلا.
/////////////
به دیودهی
(مالدیوی):
ދިރި(ސައިންޓިފިކް ނަން: Cuminum
cyminum)ނުވަތަ (އިނގިރޭސި ބަހުން: Cumin)އަކީ ހަވާދުގެ ބާވަތެކެވެ. މިހުންނަނީ ދަވިއްގަނދަށްވުރެ ތަންކޮޅެއް ކުދިކޮށް ހިމަކޮށެވެ. ދިރި އަކީ ހަވާދުގެ ބާވަތެއް ކަމުން އާންމު ގޮތެއްގައި ދިރި ދިވެހި ރާއްޖޭގައި ބޭނުންކޮށް އުޅެނީ ތަފާތު ވައްތަރުގެ ހަވާދު ތައްޔާރު ކުރުމަށެވެ. އާންމު ގޮތެއްގައި ދިރި ބޭނުންކުރަނީ މުގުރައިގެން ފުށަށް ހަދައިގެންނެވެ. އިންޑިޔާ، މެކްސިކޯ، ތުރުކީ ފަދަ ގައުމުތަކުގެ ކެއުމުގައި ދިރި ވަރަށް ގިނައިން ބޭނުންކުރާ ކަމަށް ވެއެވެ. މިހާރު ދުނިޔޭގައި އެންމެ ގިނަ އަދަދަކަށް ދިރި ހައްދަނީ އިންޑިޔާ، ސްރީލަންކާ،ސީރިޔާ، ޕާކިސްތާން އަދި ތުރުކީގައެވެ. ކުރިން އެންމެ ގިނައިން ދިރި ހައްދާފައިވަނީ އިރާން ގައެވެ. އެންމެ ފުރަތަމަ ދިރި ހައްދާފައިވަނީ ވެސް އިރާން ގައެވެ.
/////////
به عبری:
כמון (שם מדעי: Cuminum cyminum) הוא
צמח תבלין חד-שנתי ממשפחת הסוככיים. תפוצתו הטבעית ממזרח הים התיכון ועד מזרח
הודו, אך לפי מקורות שונים מקורו בסרי לנקה, פקיסטן, סוריה וטורקיה. פירות הצמח
משמשים להפקת תבלין הכמון (בכל פרי יש זרע אחד).
/////////////
به کردی رِشِک،
زیره، کِمیون:
Reşke, zîre, kemyon (cuminum
cyminum), riwekek ji famîleya bexdenûsan (apiaceae) e.
Bejna wê 40-60 cm bilind dibe. Riwekeke salane ye, Rojhilata Navîn belav bûye. Di pêjgeha
kurd de kêm be jî tê bikaranîn.
Biharbêhna (biharat)
wê ji dendikên hişkkirî tê çêkirin. Dendikan dihêrînin. Vê biharbêhnê di
xwarinên bigoşt û hevîrê,kebab, vexwarinan de bikartînin. Li Kurdistanê,
ji ber ku şer aborî û çandinî serobino kiriye, çandiniya wê pirr kêm e. LiHindistan, Meksîk, Şîle, Misir, Îran, Tirkiye û
gelek welatan tê çandin.
/////////////
به اردو زیره:
زیرہ (Cumin) ایک پھولدار پودا ہے۔ یہ بھارت اور مشرقی بحیرہ روم کا مقامی پودا ہے۔ اس کا بیج بہت سی مختلف ثقافتوں کے باورچی خانوں میں بطور مصالحہ استعمال کیا جاتا۔
/////////////
به آذری عدی
چیره:
Adi cirə (xanus,
qanuş) (Pimpinella anisum L.) kərəviz (Apiaceae) fəsiləsinə daxil olan birillik
ot bitkisidir. Zəif budaqlanan mil kök sisteminə malikdir. Gövdəsi düz, dairəvi,
uzununa qırışlı qısa tükcüklü, budaqlanan 25-60 sm hündürlükdədir. Aşağıdakı yarpaqları üzün
saplaqlı, bütöv və ya bölünmüş, dairəvi və ya tumurcuq şəkilli, kənarları
dişli, orta yarpaqları qısa saplaqlı, üç pazşəkilli dilimli dişli, yuxarı
yarpaqları isə oturaq, üç və ya beş bölümlü, xətti bölünmələrə güclü
ayrılmışdır. Gövdəsinin zirvəsində çətir şəklində yerləşən ağ rəngli çiçəkləri
vardır. Çiçək qrupu və çiçəyin hissələri keşniş bitkisində
olduğu kimidir. Meyvəsi qabırğalı, zəif tükcüklü, iki toxumlu, dimdikli yumurta
formalıdır. [1]
/////////////
به ترکی کیمیون:
Kimyon (Cuminum
cyminum), maydanozgiller (Apiaceae) familyasından Mayıs-Haziran ayları arasında,
beyaz ve pembemsi renkli çiçekleri açan, 40–60 cm boyunda, bir yıllık otsu bir bitki türü. Anavatanı Doğu Akdeniz veOrta Doğu'dur.
//////////////////////
Cumin
From Wikipedia, the free encyclopedia
"Geerah" redirects here. For a
unit of measurement, see girah.
Not to be confused with curcumin.
For Irish saints of this name, see Cumméne.
Cumin
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
C. cyminum
|
This article contains special
characters.Without
proper rendering support,
you may see question marks,
boxes, or other symbols.
|
Cumin (/ˈkjuːmᵻn/ or UK /ˈkʌmᵻn/, US /ˈkuːmᵻn/),
sometimes spelled cummin, (Cuminum cyminum) is aflowering plant in the family Apiaceae, native from the east Mediterranean to India.
Its
seeds (each one contained within a fruit, which is dried) are used in the cuisines of many different cultures, in
both whole and ground form. It also has many uses as a traditional medicinal plant.[2]
Contents
The
English "cumin" is derived from the Old English, from Latin cuminum,[3] which is the Latinisationof
the Greek κύμινον (kyminon),[4] cognate with Hebrew כמון (kammon) and Arabic كمون (kammūn).[5]The earliest attested
form of the word in Greek is the Mycenaean 𐀓𐀖𐀜, ku-mi-no,
written in Linear Bsyllabic
script.[6] Forms of this word
are attested in several ancient Semitic languages, includingkamūnu in Akkadian.[7] The ultimate source
is thought to be the Sumerian word gamun.[8]
Cumin
is the dried seed of the herb Cuminum cyminum, a member of the parsley family. The cumin plant grows to
30–50 cm (12–20 in) tall and is harvested by hand. It is an annual herbaceous plant, with a slender, glabrous,
branched stem that is
20–30 cm (8–12 in) tall and has a diameter of 3–5 cm (1 1⁄4–2 in).[9] Each branch has two
to three sub-branches. All the branches attain the same height, therefore the
plant has a uniform canopy.[9] The stem is
coloured grey or dark green. Theleaves are 5–10 cm
(2–4 in) long, pinnate or bipinnate,
with thread-like leaflets. The flowers are small, white or pink, and
borne in umbels. Each umbel has five to seven umbellts.[9] The fruit is
a lateral fusiform or ovoid achene 4–5 mm (1⁄6–1⁄5 in) long,
containing two mericarps with a singleseed.[9] Cumin seeds have
eight ridges with oil canals.[9] They resemble caraway seeds, being oblong in shape,
longitudinally ridged, and yellow-brown in colour, like other members of theUmbelliferae family such as caraway,
parsley, and dill.
Cumin seeds
Cumin
has been in use since ancient times. Seeds excavated at the Syrian site Tell ed-Derhave been dated to the second
millennium BC. They have also been reported from severalNew Kingdom levels of ancient Egyptian archaeological sites.[10] In the ancient Egyptian civilization,
cumin was used as spice and as preservative in mummification.[9]
Originally
cultivated in Iran and the Mediterranean region,[citation needed] cumin is mentioned
in theBible in both the Old Testament (Isaiah 28:27) and the New Testament (Matthew 23:23). The ancient Greeks kept
cumin at the dining table in its own container (much as pepper is frequently
kept today), and this practice continues in Morocco. Cumin was also used heavily in
ancient Roman cuisine. In India, it has been used for millennia as a
traditional ingredient of innumerable kormas,masalas, and
soups, and forms the basis of many other spice blends.
Cuminum cyminum Linn
Cumin
was introduced to the Americas by Spanish
and Portuguese colonists. Several different types of cumin are known, but the
most famous ones are black and green cumin, both of which are used in Persian cuisine.
Today,
the plant is mostly grown in India, Uzbekistan, Tajikistan, Iran, Turkey, Morocco, Egypt, Syria,Mexico, Chile,
and China. Since cumin is often used as part of birdseed and exported to many countries,
the plant can occur as an introduced species in many territories.[11] Cumin occurs rarely as an introduced
species in the British Isles,
mainly in Southern England,
but the frequency of its occurrence has declined greatly. According to the
Botanical Society of the British Isles' most recent atlas, only one record has
been confirmed since 2000.
The
main producer and consumer of cumin is India. It produces 70% of the world
supply and consumes 90% of that (which means that India consumes 63% of the
world's cumin). Other producers are Syria (7%), Iran (6%), and Turkey (6%). The
remaining 11% comes from other countries. In total, around 300,000 tons of
cumin per year are produced worldwide. In 2007, India produced around 175,000
tons of cumin on an area of about 410,000 ha., i.e. the average yield was
0.43 tons per hectare.[9] The Maltese island
of Comino is named for the plant that grows
wild there.
Cumin
is a drought-tolerant, tropical, or subtropical crop. It has a growth season of
100 – 120 days.[12] The optimum growth
temperature ranges are between 25 and 30° C.[9] The Mediterranean
climate is most suitable for its growth. Cultivation of cumin requires a long,
hot summer of three to four months. At low temperatures, leaf colour changes
from green to purple. High temperature might reduce growth period and induce
early ripening. In India, cumin is sown from October until the begin of
December, and harvesting starts in February.[9] In Syria and Iran,
cumin is sown from mid-November until mid-December (extensions up to
mid-January are possible) and harvested in June/July.[9]
Cumin
is grown from seeds. The seeds need 2 to 5 °C (36 to 41 °F) for
emergence, an optimum of 20–30 °C (68–86 °F) is suggested. Cumin is
vulnerable to frost damage, especially at flowering and early seed formation
stages.[9] Methods to reduce
frost damage are spraying with sulfuric acid (0.1%), irrigating the crop
prior to frost incidence, setting up windbreaks, or creating an early morning smoke
cover.[9] The seedlings of
cumin are rather small and their vigor is low. Soaking the seeds for 8 hours
before sowing enhances germination.[9] For an optimal
plant population a sowing density of 12–15 kilograms per hectare
(11–13 lb/acre) is recommended.[9] Fertile, sandy,
loamy soils with good aeration, proper drainage and high oxygen availability
are preferred. The pH optimum of the soil ranges from 6.8 to 8.3.[9] Cumin seedlings are
sensitive to salinity [12] and emergence from
heavy soils is rather difficult. Therefore, a proper seedbed preparation
(smooth bed) is crucial for optimal establishment of cumin.
Two
sowing methods are used for cumin, broadcasting and line sowing.[9] For broadcast
sowing, the field is divided into beds and the seeds are uniformly broadcast in
this bed. Afterwards, they are covered with soil using a rake. For line sowing,
shallow furrows are prepared with hooks at a distance of 20 to 25 cm (8 to
10 in). The seeds are then placed in these furrows and covered with soil.
Line sowing offers advantages for intercultural operations such as weeding,
hoeing, or spraying.[9] The recommended
sowing depth is 1–2 cm and the recommended sowing density is around 120
plants per square metre. The water requirements of cumin are lower than those
of many other species.[9] Despite this, cumin
is often irrigated after sowing to be sure that enough moisture is available
for seedling development. The amount and frequency of irrigation depends on the
climate conditions.[9]
The
relative humidity in the center of origin of cumin is rather low. High relative
humidity (i.e. wet years) favours fungal diseases. Cumin is especially
sensitive to Alternaria blight
and Fusarium wilt. Early-sown crops
exhibit stronger disease effects than late sown crops. The most important
disease is Fusarium wilt, resulting in yield losses up to 80%.[9] Fusarium is
seed- or soil-borne and it requires distinct soil temperatures for development
of epidemics.[9] Inadequate
fertilization might favour Fusarium epidemics.[9] Cumin blight (Alternaria)
appears in the form of dark brown spots on leaves and stems.[9] When the weather is
cloudy after flowering, the incidence of the disease is increased.[9] Another, but less
important, disease is powdery mildew. Incidence of powdery mildew in early
development can cause drastic yield losses because no seeds are formed.[9] Later in
development, powdery mildew causes discoloured, small seeds.[9]
Pathogens
can lead to high reductions in crop yield. Cumin can be attacked by aphids (Myzus persicae) at the flowering stage.
They suck the sap of the plant from tender parts and flowers. The plant becomes
yellow, the seed formation is reduced (yield reduction), and the quality of the
harvested product decreases. Heavily infested plant parts should be removed.
Other important pests are the mites (Petrobia latens) which frequently
attack the crop. Since the mites mostly feed on young leaves, the infestation
is more severe on young inflorescences.
The
open canopy of cumin is another problem. Only a low proportion of the incoming
light is absorbed. The leaf area index (LAI) of cumin is low
(about 1.5). This might be a problem because weeds can compete with cumin for
essential resources such as water and light and thereby lower yield. The slow
growth and a short stature of cumin favours weed competition additionally.[9] Two hoeing and
weeding sessions (30 and 60 days after sowing) are needed for the control of
weeds. During the first weeding session (30 days after sowing), thinning should
be done, as well, to remove excess plants. The use of preplant or pre-emergence
herbicides is very effective in India,[9] but this kind of
herbicide application requires soil moisture for a successful weed control.
Cumin
is a diploid species with 14 chromosomes (i.e. 2n = 14). The chromosomes of the
different varieties have morphological similarities with no distinct variation
in length and volume. Most of the varieties available today are selections.[9] The variabilities
of yield and yield components are high. Varieties are developed by sib mating
in enclosed chambers[9] or by
biotechnology. Cumin is a cross-pollinator, i.e. the breeds are already
hybrids. Therefore, methods used for breeding are in vitro regenerations,
DNA technologies, and gene transfers. The in vitro cultivation of cumin allows
the production of genetically identical plants. The main sources for the
explants used in vitroregenerations are embryos, hypocotyl, shoot
internodes, leaves, and cotyledons. One goal of cumin breeding is to improve
its resistance to biotic (fungal diseases) and abiotic (cold, drought,
salinity) stresses. The potential genetic variability for conventional breeding
of cumin is limited and research about cumin genetics is scarce.[13]
Ground cumin on display at the market in
Ortigia, Syracuse (Italy)
Cumin
seed is used as a spice for its distinctive flavour and aroma. It is globally
popular and an essential flavouring in many cuisines, particularly South Asian
(where it is called jeera[citation needed]), Northern African, and
Latin American cuisines. Cumin can be found in some cheeses, such asLeyden cheese, and in some traditional breads
from France. It is commonly used in traditional Brazilian cuisine. Cumin can be
an ingredient in chili powder (often Tex-Mex or Mexican-style), and is found
in achiote blends, adobos, sofrito, garam masala, curry powder, and bahaarat. In Myanmar, cumin is known as
" ဇီရာ" ( zi yar ) and used as a
spice. In South Asian cooking, it is often combined with coriander seeds in a powdered mixture
called dhana jeera. [1]
Cumin
can be used ground or
as whole
seeds. It helps to add an earthy and warming feeling to food, making
it a staple in certain stews and soups, as well as spiced gravies such as
chili. It is also used as an ingredient in some pickles and pastries.[14]
This section needs more medical references for verification or
relies too heavily on primary sources. Please review the contents of
the section and add the appropriate references if you
can. Unsourced or poorly sourced material may be challenged andremoved. (June 2015)
|
In
Sanskrit, cumin is known as jira “that which helps
digestion" and is called zira in Persian. In the Ayurvedic system, dried cumin
seeds are used for medicinal purposes. These seeds are powdered and used in
different forms like kashaya (decoction), arishta (fermented
decoction), vati (tablet/pills), and processed with ghee (a
semifluid clarified butter). It is used internally and sometimes for external
applications also.
In
southern India, popular drinks such as Kerala and Tamil Nadu are called jira water, which
is made by boiling cumin seeds.[15] It is believed that cumin is
beneficial for heart disease, swellings, tastelessness, vomiting, poor
digestion and chronic fever.[16][unreliable medical source?]Cumin (Cuminum cyminum
L.) has been reported to have antiglycative effects in vitro and in
vivo. Especially such its components as thecuminoids C–E[17]
Cuminaldehyde, cymene and terpenoids are the major volatile
components of cumin. Results of a study conducted in India showed that cumin
can be used as an antioxidant.[18] The antioxidative
potential is correlated with the phenol content of cumin.[18] Cuminaldehyde has
also antimicrobial and antifungal properties which could be shown e.g. with Escherichia coli and Penicillium
chrysogenum.[19]
Cumin seed
|
|
Nutritional value per 100 g
|
|
1,567 kJ
(375 kcal)
|
|
44.24 g
|
|
2.25 g
|
|
10.5 g
|
|
22.27 g
|
|
1.535 g
|
|
14.04 g
|
|
3.279 g
|
|
17.81 g
|
|
(8%)
64 μg
(7%)
762 μg
|
|
1270 IU
|
|
(55%)
0.628 mg
|
|
(27%)
0.327 mg
|
|
(31%)
4.579 mg
|
|
(33%)
0.435 mg
|
|
(3%)
10 μg
|
|
(0%)
0 μg
|
|
(5%)
24.7 mg
|
|
(9%)
7.7 mg
|
|
(0%)
0 μg
|
|
(0%)
0 IU
|
|
(22%)
3.33 mg
|
|
(5%)
5.4 μg
|
|
(93%)
931 mg
|
|
(510%)
66.36 mg
|
|
(262%)
931 mg
|
|
(159%)
3.333 mg
|
|
(71%)
499 mg
|
|
(38%)
1788 mg
|
|
(11%)
168 mg
|
|
(51%)
4.8 mg
|
|
Other constituents
|
|
Water
|
8.06 g
|
·
Units
·
μg = micrograms • mg = milligrams
·
IU = International units
|
|
Percentages are roughly approximated usingUS recommendations for
adults.
Source: USDA Nutrient Database |
Although
cumin seeds contain a relatively large percentage of iron,
extremely large quantities of cumin would need to be consumed for it to serve
as a significant dietary source (see nutrition data).
·
22 kcal (92 kJ)
of food energy,
·
1.34 g
(0.047 oz) of fat,
·
2.63 g
(0.093 oz) of carbohydrates,
·
0.6 g
(0.021 oz) of fibre and
·
1.07 g
(0.038 oz) of protein.
Black cumin seeds
Cumin
is sometimes confused with caraway (Carum
carvi), another umbelliferous spice.
Cumin, though, is hotter to the taste, lighter in color, and larger. Many
European languages do not distinguish clearly between the two. Many Slavic and Uralic languagesrefer to cumin as "Roman caraway".
Examples includeCzech: kmín – caraway, římský
kmín -cumin; Polish:kminek – caraway, kmin
rzymski – cumin; Hungarian:kömény – caraway, római
kömény – cumin. Finnish:kumina – caraway, roomankumina –
cumin, although sometimes also called juustokumina, cheese caraway.
In Norwegian,
caraway is called bothkarve and kummin while cumin
is spisskummen, from German Speis(e) meaning
"food".[22]Similarly in Swedish and Danish, caraway is kummin/kommen,
while cumin isspiskummin/spidskommen. In German, Kümmel stands for
caraway and Kreuzkümmeldenotes cumin. In Icelandic,
caraway is kúmen, while cumin is kúmín. In Romanian, chimen,chimion is
caraway, while chimion turcesc (Turkish caraway), cumin, camon is
cumin.
The
distantly related Bunium persicum, Bunium bulbocastanum and
the unrelated Nigella sativa are
both sometimes called black cumin (q.v.).
Cumin's
distinctive flavour is strong. It has a warm aroma due to its essential oil content. Its main
constituent aroma compounds are cuminaldehyde (a promising agent against alpha-synuclein aggregation) and cuminic
alcohol. Other important aroma compounds of toasted cumin are the substituted pyrazines, 2-ethoxy-3-isopropylpyrazine,
2-methoxy-3-sec-butylpyrazine, and 2-methoxy-3-methylpyrazine. Other
components include γ-terpinene,safranal, p-cymene and β-pinene.[23][24][25]
Dry, whole cumin fruit (or seed)
Commercially packaged whole and ground
cumin seeds
Close up of dried cumin seeds
1.
Jump up^ "Cuminum cyminum information from NPGS/GRIN".
www.ars-grin.gov. Retrieved 13 March 2008.
2.
Jump up^ Sahu, Deepika (7 May 2013). "Health benefits of cumin". Times of India. Retrieved 17 August 2014. Cumin
(also known as Jeera) has a richness of history to give it a special place in
the world of spices.
4.
Jump up^ κύμινον. Liddell, Henry George; Scott, Robert; A Greek–English
Lexicon at the Perseus Project.
9.
^ Jump up to:a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z aa ab ac ad E. V.
Divakara Sastry, Muthuswamy Anandaraj. "Cumin, Fennel and Fenugreek".SOILS, PLANT GROWTH AND CROP PRODUCTION (PDF). Encyclopedia of Life
Support Systems (EOLSS). Retrieved29 November 2013.
10.
Jump up^ Daniel Zohary and Maria Hopf, Domestication
of plants in the Old World, third edition (Oxford: University Press, 2000),
p. 206
12.
^ Jump up to:a b Roodbari,
Nasim; Mehrdad Lahooti; Shahram Roodbari; Ahmad Aein; Amin ganjali (2013). "The Effect of Salinity Stress on Germination and
Seedling Growth of Cumin (Cuminum Cyminum L.)" (PDF). Journal of
Agriculture and Food Technology 5 (3): 1–4. Retrieved 13
November 2013.
13.
Jump up^ Ebrahimie, Esmaeil; A.A. Habashi;
B. Ghareyazie; M. Ghannadha; M. Mohammadie (2003). "A rapid and efficient
method for regeneration of plantlets from embryo explants of cumin (Cuminum
cyminum)". Plant Cell, Tissue and Organ Culture (Netherlands:
Kluwer Academic Publishers) 75: 19–25.
14.
Jump up^ M. G. Kains (1912). American
Agriculturist, ed. Culinary Herbs: Their Cultivation Harvesting Curing and
Uses (English). Orange Judd Company.
16.
Jump up^ "Jeeraka or cumin and caraway (Cuminum cyminum and
Carum carvi) – Namah Journal". namahjournal.com.
17.
Jump up^ Zhang, Y., Ma, H., Liu, W., Yuan, T.,
& Seeram, N. P. (2015). New Antiglycative Compounds from Cumin (Cuminum
cyminum) Spice. Journal of agricultural and food chemistry, 63(46), 10097–10102doi:10.1021/acs.jafc.5b04796
18.
^ Jump up to:a b Thippeswamy,
N. B.; K. Akhilender Naidu (2005). "Antioxidant potency of cumin
varieties—cumin, black cumin and bitter cumin—on antioxidant systems". Eur
Food Res Technol 220: 472–476.doi:10.1007/s00217-004-1087-y.
19.
Jump up^ Shetty, R.S.; R.S. Singhal; P.R.
Kulkarni (1994). "Antimicrobial properties of cumin". World
Journal of Microbiology & Biotechnology(Rapid Communications of Oxford Ltd) 10:
232–233.doi:10.1007/bf00360896.
20.
Jump up^ United States Department of
Agriculture. "Cumin Seed". Agricultural Research
Service USDA. Retrieved August 4, 2015.
21.
Jump up^ Search
the USDA National Nutrient Database for Standard Reference.
Nal.usda.gov. Retrieved on 26 November 2011.
22.
Jump up^ Grünbaum, Catharina (2009-01-03). "Spiskummin och brödkummin". Dagens
Nyheter. Retrieved 8 September 2015.
23.
Jump up^ Li, Rong; Zi-Tao Jiang (2004).
"Chemical composition of the essential oil of Cuminum cyminum L. from
China". Flavour and Fragrance Journal 19 (4):
311–313. doi:10.1002/ffj.1302.
24.
Jump up^ Wang, Lu; et al. (2009).
"Ultrasonic nebulization extraction coupled with headspace single drop
microextraction and gas chromatography–mass spectrometry for analysis of the
essential oil in Cuminum cyminum L". Analytica Chimica Acta 647 (1):
72–77.doi:10.1016/j.aca.2009.05.030. PMID 19576388.
25.
Jump up^ Iacobellis, Nicola S.; et al.
(2005). "Antibacterial Activity of Cuminum cyminum L. and Carum carvi L.
Essential Oils". Journal of Agricultural and Food Chemistry 53 (1):
57–61.doi:10.1021/jf0487351. PMID 15631509.