بادنجان بری . [ دَ / د جا ن ب َرْ ری ] (ترکیب وصفی ، ا مرکب ) بادنجان صحرائی
. حَدَق . عرْصم . بهندی بهت کتائی و بزرگ آنرا بهرنا و بیونانی کفیشون نامند. ماهیت
آن : نبات آن بقدر ذرعی و زیاده بر آن و پرشعبه و خاردار و مزروع و خودرو و استاده
و مفروش بروی زمین و صغیر و کبیرمیباشد. منبت آن کنار رودخانه ها و صحراها و مواضع
سیلها و ثمر آن بقدر زیتون و گردکان و پرخار و در خامی سبز و بعد رسیدن زرد میگردد.
و طعم آن بسیار تیز ومایل بتلخی و با بورقیت . طبیعت آن گرم و خشک تر از بستانی و منسوب
بمشتری است . افعال و خواص آن : ضماد ثمر آن جهت اورام بلغمی و سیاه کردن موی و خوردن
آن جهت سرفه و ضیق النفس و اصلاح فساد بلغم و صفرا و تب و درد پهلو و عسرالبول و بطلان
حبس شامه و قتل دیدان و دفع بیماری زنان عقیمه نافع است . (از مخزن الادویه ).
///////////
بادنجان بری
که بهندی بهت کتائی و بزرک آن را بهرتا و بیونانی کفیشون
نامند
ماهیت آن
نبات آن بقدر ذرعی و زیاده بر ان و پرشعبه و خاردار و
مزروع و خودرو و استاده و مفروش بروی زمین و صغیر و کبیر می باشد منبت آن کنار
رودخانه ها و صحراها و مواضع سیلها و ثمر آن بقدر زیتون و کردکان و پرخار و در
خامی سبز و بعد رسیدن زرد می کردد و طعم آن بسیار تیز و مائل بتلخی و با بورقیت
ص: 378
طبیعت آن
کرم و خشک تر از بستانی و منسوب بمشتری است
افعال و
خواص آن
ضماد ثمر آن جهت اورام بلغمی و سیاه کردن موی و خوردن آن
جهت سرفه و ضیق النفس و اصلاح فساد بلغم و صفرا و تپ و درد پهلو و عسر البول و
بطلان حس شامه و قتل دیدان و دفع بیماریهای زنان عقیمه نافع و کفته اند حون کیاه
بهتکتیه را قدری معتد جمع نموده کودی بکنند و در قعر آن کودی کوچک و در ان ظرفی سر
تنک بکذارند و در کود بزرک کیاه بهتکتیه را پر نموده بالای آن خار و خاشاک و یا
سرکین کاو خشک چیده برافروزند تا قدری سوخته آب از ان جدا کشته در ان ظرف جمع کردد
پس آن ظرف را بردارند و آب را در شیشۀ محفوظ دارند و هر صبح ناشتا قلیلی بیاشامند
جهت سرفۀ بارد رطوبی کهنه و ضیق النفس بارد رطب کهنه مفید است.
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////////
بادنجان بری
گونه دیگری نیز در بلوچستان میروید که
بادنجان بری نامیده میشود، نام علمی آنSolanum incanum L . و یاSolanum melongena Var
incanum است.
مشخصات گیاه
این گیاه در جنوب شرقی در بلوچستان بخش
هودیان دردهزیق و در جنوب کشور در لار، بندرعباس، جزیره قشم، جزیره خارک، مکران و
چاهبهار میروید.
تخم این گیاه اثر انعقاد شیر دارد. و از
غرغره جوشانده گیاه به عنوان دارو برای تسکین درد دندان و التیام زخمهای حلق و برای
رفع ناراحتی سینه استفاده میشود و در استعمال خارجی جوشانده میوه آن برای رفع ناراحتیهای
جلدی خارش و کورک مفید است میوههای نارس این گیاه سمی است.
گیاهی است چندساله پوشیده از تار و خارهای
سفت زردرنگ شفاف. برگها تخممرغی پوشیده از تار، گلها ارغوانی روشن میوه تخممرغی،
زردرنگ که در آن دانههای کوچکی به قطر 2 میلیمتر قرار دارد.
معارف گیاهی، ج1، ص: 16
////////////
Solanum incanum
From Wikipedia, the free encyclopedia
Solanum incanum
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Subgenus:
|
|
Species:
|
S. incanum
|
·
Solanum bojeri Dunal
·
Solanum sanctum L.
|
Solanum
incanum is
a species of nightshade that is native
to Sub-Saharan Africaand the Middle East, eastwards to India.
Common names include thorn apple,bitter apple,[1] bitterball [3] and bitter
tomato [4][5] It may be confused
with the similar S. linnaeanum where their ranges
overlap in Africa. In ancient India, S. incanum was
domesticated into the eggplant, S. melongena.[6][7][8]
1.
^ Jump up to:a b "Solanum incanum L.". Germplasm
Resources Information Network. United States Department of Agriculture.
2006-01-14. Retrieved 2010-01-12.
4.
Jump up^ http://organicagrisolutions-thimmaiah.blogspot.com.au/2012/08/bitter-tomato-potential-underutilized.html
6.
Jump up^ Tsao and Lo in
"Vegetables: Types and Biology". Handbook of Food Science,
Technology, and Engineering by Yiu H. Hui (2006). CRC Press. ISBN 1-57444-551-0.
7.
Jump up^ Doijode, S. D.
(2001). Seed storage of horticultural crops (pp 157). Haworth
Press:ISBN 1-56022-901-2
&&&&&&&
باديان خطائي← بادیان ختائی
. [ ن خ َ ] (ترکیب وصفی ، ا مرکب ) بادیان
خطائی . میوه درخت قشنگی است همیشه سبز و از
طایفه ماگنولیاسه و از محصولات چین و ژاپون
و از ادویه محرکه است و اهل چین این ثمر را
محترم می دارند و پس از صرف غذا می خورند و در محضر بت می سوزانند. (ناظم الاطباء:
بادیان و بادیان خطائی ). از تیره ماگنولیاهاست
که دانه های آن معطر است و در داروسازی بکار میرود. (گیاه شناسی گل گلاب ص 201).و رجوع
به ص 235 همین کتاب شود. از ادویه جدید است
.ماهیت آن : ثمریست جوزی رنگ و هشت پره و بعضی هفت پره وهر پره ای دو پارچه پیوسته
بهم . بالای آنها منشق و دراندرون آن تخم کوچک نیز جوزی رنگ و طعم آن فی الجمله شبیه
به رازیانه است و لهذا آنرا بادیان ختائی نامنداز جهت آنکه شکل آن مانند رازیانه است
و از جبال نیپال و چین و زیربادرات هند آورند. بهتر و مستعمل آن تازه و تندطعم و پُررائحه آن است و کهنه
آن که سیاه رنگ و طعم و رائحه آن برطرف
شده باشد غیرمستعمل . طبیعت آن : در دوم گرم و خشک و منسوب بمشتری . افعال و خواص آن
: محلل و مفتح و مقوی معده و هاضمه و دافع ریاح و ثقل طعام و درد احشا و تحلیل بلغم
و ریاح و مدربول ، و نصارا جهت امور مذکوره با چای خطائی طبخ نموده بدستور مذکور در
چای مینوشند. مضر عضل و عصب ، سلیم و مصدع و مورث تشنگی . مصلح آن بریان نمودن آن است
.(مخزن الادویه چ هند صص 128 - 129 : بادیان خطائی ).
//////////
بادیان خطائی
بفتح با و الف و کسر دال مهمله و فتح یاء مثناه تحتانیه و
الف و نون و فتح خاء معجمه و فتح طاء مهمله و الف و همزه و یا از ادویۀ جدید است
ماهیت آن
ثمری است جوزی رنک هشت پره و بعضی هفت پره و هر پرۀ دو
پارچه پیوسته بهم بالای آنها منشق و در اندرون آن تخم کوچک نیز جوزی رنک و طعم آن
فی الجمله شبیه برازیانه و لهذا آن را بادیان خطائی نامند نه از جهت آنکه شکل آن
مانند رازیانه است و از جبال نیپال و چین و زیر بادات هند آورند بهتر و مستعمل
تازه و تند طعم و رائحۀ آن است و کهنه آنکه سیاه رنک و طعم و رائحۀ آن برطرف شده
باشد غیر مستعمل
ص: 379
طبیعت آن
در دوم کرم و خشک و منسوب بمشتری
افعال و خواص آن
محلل و مفتح و مقوی معده و هاضمه و دافع ریاح و ثقل طعام
و درد احشا و تحلیل بلغم و ریاح و مدر بول و نصاری جهت امور مذکوره با چای خطائی
طبخ نموده بدستور مذکور در چای می نوشند مضر عضل و عصب سلیم و مصدع و مورث تشنکی
مصلح آن بریان نمودن آن است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
/////////
بادیان ختائی
اشاره
به فارسی و در کتب طب سنتی «بادیان ختائی»، «انیس ستارهای»
و «انیس چینی» ذکر میشود. به فرانسوی آن راBadiane وAnis etoile و به انگلیسیStar
anise
مینامند. گیاهی است از خانوادهMagnoliaceae نام علمی آنIllicium verum Hook .f
. میباشد.
مشخصات
بادیان ستارهای درختچهای است با برگهای همیشه سبز که طرز
قرار گرفتن و شکل برگها و میوه آن را در شکل ملاحظه مینمایید. میوه آن سخت و قهوهای
رنگ است و پس از رسیدن به شکل یک ستاره باز میشود و دارای 12- 6 پرّه است. گلهای آن
زردرنگ و از فاصله دور شبیه نرگس میباشد. درختچه انیس ستارهای از سال ششم شروع به
میوه دادن میکند و ممکن است تا 100 سال عمر کرده و میوه بدهد. درخت 25 ساله آن هر
سال در حدود 30 کیلوگرم میوه خشک میدهد که 3- 5/ 2 درصد اسانس انیس از آن گرفته میشود.
این اسانس از نظر ترکیب و نوع عطر و خواص بسیار شبیه اسانس بادیان رومی است. ژاپنیها
از سوزاندن پوست تنه درخت انیس ستارهای به صورت بخور معطّر استفاده میکنند.
بادیان ستارهای بومی چین و هندوچین است و ضمنا پرورش داده
میشود.
معارف گیاهی، ج5، ص: 387
ترکیبات شیمیایی
از نظر ترکیبات شیمیایی در میوههای بادیان ستارهای اسانس
وجود دارد. این اسانس شامل آنتول 561]، ال فلاندرن 562]، دی- پینن 563]، هایدروکینون-
اتیل اتر[564] و متیل چاویکول 565] میباشد. در این میوهها همچنین انیسیک اسید[566]،
شیکیمینیک اسید[567]، پروتو کاتچوئیک اسید[568]، روغن ثابت و پروتئین وجود دارد [یونگ
کن .
در گزارش تجزیه شیمیایی دیگری آمده است که در میوههای انیس
ستارهای(I .verum) اسانس و آلفا- پینن 569] و لیمونین 570] میباشد.
اسانس بادیان ستارهای شامل 90- 80 درصد آنتول 571]، مقدار کمی دی- پینن، ال- فلاندرن،
هایدروکینون اتیل اتر و سافرول 572] است.
خواص- کاربرد
اسانس بادیان ستارهای محرّک و ضد روماتیسم است [چیو]. معمولا
برای معطّر کردن نوشیدنی به کار میرود ولی مصرف بیش از حد مجاز آن خطرناک است.
خوردن مقدار مجاز آن زیر نظر پزشک موجب تسهیل تنفس و تسریع
گردش خون و تنظیم ضربان قلب میشود و بهطور کلی یک احساس راحتی و شادی به انسان میدهد.
خوردن مقدار زیاد و خارج از حد مجاز آن سمّی است و ایجاد لرزش، رعشه، مسمومیت و هجوم
خون به مغز و حتی تشنجهای صرعی میکند [پتلو]. ولی به
معارف گیاهی، ج5، ص: 388
بادیان ستارهای
هر حال گونهI .verum در مقایسه با گونهI
.anisatum که نوع ژاپنی آن است دارای سمیت کمتری است. در هندوچین
از تخم بادیان ستارهای به عنوان مقوی معده و بادشکن و محرّک و ضد انگل استفاده میکنند
[فوکود]. و برای معالجه کولیک، تهوع و سیاهسرفه [پتلو]. خنّاق، فتق، یبوست و تسکین
قی کردن [لوئی . لومباگو و تب [ابرت . از آن استفاده مینماید. سایر قسمتهای گیاه نیز
مستعمل است. برگها، پوست و چوب آن برای معالجه روماتیسم و لومباگو مصرف میشود [کروست
و پتلو].
بادیان ستارهای یا بادیان ختائی طبق نظر حکمای طب سنتی از
نظر طبیعت نسبتا گرم و خشک است. مقوی معده و هاضمه میباشد و برای رفع بادهای جمع شده
در معده و هضم غذای سنگین اثر مفید دارد. در عین حال مدّر نیز میباشد. اگر به طور
خام خورده شود تشنگی میآورد و ممکن است سردرد ایجاد کند به این دلیل باید برای تهیه
انواع شکلهای دارویی آن ابتدا میوهها را تفت داد و سپس مصرف نمود.
روش تهیه عرق بادیان ستارهای: مقدار مورد نظر میوه بادیان
ستارهای را گرفته و آن را نیمکوب کرده و مدت 12 ساعت در آب صاف و تمیز میخیسانند
بعد آن را
معارف گیاهی، ج5، ص: 389
تقطیر میکنند در حدی که معادل هر واحد بادیان ستارهای 4
واحد مقطّر به دست آید. این عرق را مقدار کمی در شربتهای محرّک داخل کرده و میل میکنند.
روش تهیه جوشانده بادیان ستارهای: 10 گرم بادیان ستارهای
را با 1000 گرم آب مخلوط کرده، جوشانده و صاف میکنند و در عرض روز فنجان فنجان مصرف
میکنند.
گونه دیگری از بادیان که نوع ژاپنی آن است به نام علمیIllicium
anisatum L . و مترادف آنI .religiosum Sieb .Zucc
. میباشد و به انگلیسیJapanese star anise گفته میشود. گیاهی است سمّی که
در استعمال داخلی مصرف ندارد و فقط برگهای آن برای برخی بیماریهای جلدی مصرف میشود.
از نظر ترکیبات شیمیایی میوه آن دارای شیکیمین 573] است که سمّی است و به علاوه شیکیمیک
اسید[574]، پروتوکاتچوئیک اسید، شیکیمیپیکرین 575] اسانس شامل سینئول و اوژنول دارد.
ماده سمّی آن مربوط به هانامونین 576] است. از چهار ماده سمّی متبلور که در انیس ستارهای
ژاپنی یافت میشود فقط انیساتین خالص است ولی سه ماده دیگر که عبارتاند از شیکیمین
و سیکیمین 577] و هانامونین بهطور مخلوط وجود دارند.
خواص- کاربرد
انیس ستارهای ژاپنی برای مصرف داخلی تجویز نمیشود در بیماریهای
چشم نیز کاربرد ندارد. برای تسکین درد دندان موضعی و همچنین در برخی انواع ناراحتیها
و التهابهای جلدی روی پوست مالیده میشود. مهمترین علایم مسمومیت از این دارو قی، درد
پشت و کمر، اغما و فلج ریهای میباشد [موزیگ و شرام . در هندوچین از برگهای آن بهطور
جوشانده برای شستن و التیام بیماریهای پوستی استفاده میشود [کروست و پتلو].
مصرف این گیاه باید زیر نظر پزشک باشد.
معارف گیاهی، ج5، ص: 390
/////////////
بادیان خَتایی یا انیسون ستارهای یا انیسون بَرّی یک نوع
ادویه است که شباهت زیادی به انیسون دارد. این ادویه از درختچهای همیشهسبز از تیره
ماگنولیاها به دست میآید. این درخت بومی شمال ویتنام تا جنوب کشور چین است. میوه ستارهای
شکل این درخت درست قبل از رسیدن برداشته میشود.
بادیان ختایی دارای برگهای ضخیم همیشهسبز، گلهای درشت زیبا
و میوه مخروطی معطر و اندکی شیرین است که با نام بادیان کاربرد دارویی دارد.[۱]
جستارهای وابسته[ویرایش]
انیسون
پانویس[ویرایش]
پرش به بالا ↑ صدری افشار، غلامحسین،
حکمی، نسرین و حکمی، نسترن: فرهنگ فارسی دوجلدی. نشر: فرهنگ معاصر. ۱۳۸۸.
منابع[ویرایش]
مشارکتکنندگان ویکیپدیا، «Illicium
verum»، ویکیپدیای انگلیسی، دانشنامه آزاد (بازیابی در ۱۹ آگوست ۲۰۱۴).
////////////
ليسوم حقيقي[عدل]
اضغط هنا للاطلاع على كيفية قراءة التصنيف
ليسوم حقيقي أو ينسون نجمي
صورة معبرة عن ليسوم حقيقي
حبوب الليسوم الحقيقي أو اليانسون النجمي
التصنيف العلمي
النطاق: حقيقيات النوى
المملكة: النباتات
الفرقة العليا: النباتات
الأرضية Embryophytes
القسم: نباتات وعائية
Tracheophytes
الشعبة: حقيقات الأوراق
Euphyllophytina
الشعيبة: بذريات Spermatophyta
الطائفة: ثنائيات الفلقة
Magnoliophyta
الطويئفة: ماغنوليدة
Magnoliidae
الرتبة العليا: أستربيليانة
Austrobaileyanae
الرتبة: أستربيليات
Austrobaileyales
الفصيلة: شزندرية Schisandraceae
الجنس: ليسوم Illicium
القطاع: نباتات وعائية
Tracheophytes
النوع: ليسوم حقيقي
الاسم العلمي
Illicium verum
Hook. f. ، 1888
تعديل طالع توثيق القالب
ليسوم حقيقي أو ينسون نجمي (الاسم العلمي:Illicium
verum) هي نوع نباتي يتبع جنس الليسوم من الفصيلة الشزندرية.[1][2][3]
[4] ويسمى أيضاً اليانسون النجمي، أو اليانسون النجمي الصيني (بالصينية: 八角 تنطق: باجّأو ، أي "الثمانية قرون") هو نوع
من التوابل ذات النكهة المشابهة جدًا لليانسون. تشتري شركة روش السويسرية لصناعة الأدوية
90% من المحصول الصيني من اليانسون النجمي لإنتاج المادة الفعالة، حمض الشيكيميك، لمصل
تاميفلو المضاد لأنفلونزا الطيور. وشجرة الليسوم الحقيقي شجرة صغيرة يتراوح ارتفاعها
ما بين 3- 4امتار هرمية الشكل مركبة الأوراق ومعنقة.الأزهار خنثى.البذرة بيضوية الشكل
مستدقة من أحد طرفيها لها لون بني لامع والبذرة ليس لها رائحة.
محتويات [أظهر]
المحتويات الكيميائية للبذور[عدل]
تحتوي الثمار على زيت طيار بنسبة تتراوح ما بين 5.2-5% ويحتوي
هذا الزيت على ما بين 80-90% أنيثول Anethol كما يحتوي أيضاً على شافيكول ميثايل
أيثر Chavicol methyl ether وبارا ميثوكسي فينايل اسيتون P-methoxyphenylacelone وسافرول Safrole. يستعمل زيت اليانسون
النجمي كطارد للأرياح ومهضم إذا أخذ بمقادير قليلة ومنوم إذا أخذ بمقادير كبيرة كما
يستعمل كمحسن للطعم وخاصة في أشربة الكحة. كما يدخل في صناعة الحلوى والمعجنات
الموطن الأصلي[عدل]
الهند والصين. الجزء المستخدم: الثمار الناضجة. يزرع في مقاطعات
فوجيان، گوانگدونگ ، گوانگشي ، يونّان بالصين.
انظر أيضاً[عدل]
ليسوم
قائمة أنواع الليسوم
مراجع[عدل]
^ موقع لائحة النباتات ليسوم حقيقي تاريخ الولوج 07 ابريل
2012
^ موقع لائحة النباتات أنواع ال ليسوم تاريخ الولوج 07 ابريل
2012
^ موقع وزراة الزارعة الأميركية تصنيف الليسوم تاريخ الولوج
07 ابريل 2012
^ ديفيد جلدهيل (2008). أسماء النباتات. مطبعة جامعة كامبرديج.
ISBN 978-0-521-86645-3.
///////////
به سندی بادیان خطائی:
باديان خطائي
هيءُ هڪ قسم جو ميوو آهي، جنهن
جو -ٻج- ڪم ايندو آهي.
اهو -ٻج- ذائقي ۾ سؤنف جهڙو ٿيندو آهي، تنهن
ڪري هن وکر کي
-باديان خطائي- چوندا آهن. طبي لحاظ سان هيءُ وکر وائيءَ ۽ باديءَ کي تحليل
ڪري ٿو. -ان- کان
سواء حڪمت جي ٻين گهڻن ڪمن ۾ ڪم اچي ٿو.[1]
////////////
به آذری:
Əsl badyan
(lat. Illicium verum)[1] — illicium cinsinə aid bitki növü.[2]
//////////
به ترکی ئیلدیز اناسون:
Yıldız
anason ya da Çin yıldız anasonu (Illicium verum), yıldız biçiminde meyvesi olan,
tadı anasona benzeyen ve ana vatanı Güney Batı Çin olan bir bitkidir.
Olgunlaşmadan
hemen önce toplanan meyvelerinin Çin, Hint ve Endonezya mutfaklarında geniş
kullanımı vardır.
Yıldız
anason, anason bitkisi ile yakın akraba olmamasına karşın anasona tadını veren
anetol içerir. Anason'dan daha ucuz olması sebebi ile anasonun yerine kullanımı
yaygınlaşmıştır. Örneğin Galliano ve Sambuca içkilerinin yapımında anasonun
yerine kullanılır. Meyveleri safra kesesi hastalıklarında ve karaciğer
yetmezliğinde sindirim uyarıcısı olarak kullanılır.
/////////////
Illicium verum
From Wikipedia, the free encyclopedia
Illicium verum
|
|
Star anise fruits and seeds
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
I. verum
|
·
Illicium san-ki Perr.
|
Illicium
verum is
a medium-sized native evergreen tree of
northeast Vietnam and southwest
China. A spice commonly called star anise, star anise seed, Chinese
star anise or badiam that closely resembles anise in flavor is
obtained from the star-shaped pericarp of the fruit
of Illicium velum which are harvested just before ripening.
Star anise oil is a highly fragrant oil used in cooking, perfumery, soaps,
toothpastes, mouthwashes, and skin creams. About 90% of the world's star anise
crop is used for extraction of shikimic acid, a chemical intermediate
used in the synthesis of oseltamivir.
Contents
Illicium comes from the
Latin illicio meaning "entice". In Persian, star anise is
called بادیان bādiyān, hence its French name badiane. In India, it is
called badian orphoolchakri and in Pakistan, it is
called badian.
Reverse side of fruit
Star
anise contains anethole, the same ingredient
that gives the unrelated aniseits flavor. Recently,
star anise has come into use in the West as a less expensive
substitute for anise in baking, as well as in liquor production, most
distinctively in the production of the liquor Galliano.[2] It is also used in
the production ofsambuca, pastis, and many types of absinthe.[citation needed] Star anise enhances
the flavour of meat.[3] It is used as a
spice in preparation of biryani and masala chai all over the Indian
subcontinent. It is widely used in Chinese cuisine, and inIndian cuisine where it is a major
component of garam
masala,
and in Malay andIndonesian cuisines. It is widely grown for
commercial use in China, India, and most other countries in Asia. Star anise is
an ingredient of the traditional five-spice powder of Chinese cooking.
It is also a major ingredient in the making ofphở, a Vietnamese noodle soup.It is also used in the
French recipe of mulled wine : called vin chaud (hot
wine).
Star
anise is the major source of the chemical compound shikimic acid, a primary precursor in
the pharmaceutical synthesis of anti-influenza drug oseltamivir(Tamiflu).[4] Shikimic acid is
produced by most autotrophic organisms, and
whilst it can be obtained in commercial quantities elsewhere, star anise
remains the usual industrial source. In 2005, a temporary shortage of star
anise was caused by its use in the production of Tamiflu. Later that year, a
method for the production of shikimic acid using bacteria was discovered.[5][6][7] Roche now derives some of
the raw material it needs from fermentation by E. coli bacteria. The 2009 swine flu outbreak led to another
series of shortages, as stocks of Tamiflu were built up around the world,
sending prices soaring.[8]
Star
anise is grown in four provinces in China and harvested between March and May.
It is also found in the south of New South Wales.[citation needed] The shikimic acid
is extracted from the seeds in a 10-stage manufacturing process which takes a
year.
In traditional Chinese medicine, star anise is
considered a warm and moving herb, and used to assist in relieving
cold-stagnation in the middle jiao.
Japanese star anise (Illicium
anisatum), a similar tree, is highly toxic and inedible; in Japan, it has
instead been burned as incense. Cases of illness,
including "serious neurological effects, such as
seizures", reported after using star anise tea, may be a result of
deliberate economically motivated adulteration with this species.
Japanese star anise contains anisatin, which causes
severe inflammation of the kidneys, urinary tract, and digestive organs.
The toxicity of I. anisatum, also known as shikimi, is
caused by its potent neurotoxins anisatin,neoanisatin, and pseudoanisatin, which are
noncompetitive antagonists of GABA receptors.[9]
Joshi et
al. have used fluorescent microscopy and gas chromatography[11] to distinguish the
species, while Lederer et al.employed thin layer chromatography with HPLC-MS/MS.[12]
4.
Jump up^ Wang, G. W.; Hu,
W. T.; Huang, B. K.; Qin, L. P. (2011). "Illicium verum: A review on its
botany, traditional use, chemistry and pharmacology". Journal of Ethnopharmacology. 136 (1):
10–20.doi:10.1016/j.jep.2011.04.051. PMID 21549817.
5.
Jump up^ Bradley, D. .
(Dec 2005). "Star role for bacteria in controlling flu
pandemic?". Nature reviews. Drug discovery.4 (12):
945–946. doi:10.1038/nrd1917. ISSN 1474-1776. PMID 16370070.
6.
Jump up^ Krämer, M.;
Bongaerts, J.; Bovenberg, R.; Kremer, S.; Müller, U.; Orf, S.; Wubbolts, M.;
Raeven, L. (2003). "Metabolic engineering for microbial production of
shikimic acid". Metabolic Engineering. 5 (4):
277–283.doi:10.1016/j.ymben.2003.09.001. PMID 14642355.
7.
Jump up^ Johansson, L.;
Lindskog, A.; Silfversparre, G.; Cimander, C.; Nielsen, K. F.; Lidén, G. (Dec
2005). "Shikimic acid production by a modified strain of E. Coli
(W3110.shik1) under phosphate-limited and carbon-limited
conditions".Biotechnology and Bioengineering. 92 (5):
541–552.doi:10.1002/bit.20546. ISSN 0006-3592.PMID 16240440.
9.
Jump up^ Perret, C.;
Tabin, R.; Marcoz, J. -P.; Llor, J.; Cheseaux, J. -J. (2011). "Malaise du
nourrisson pensez à une intoxication à l'anis étoilé". Archives de
Pédiatrie. 18 (7): 750–753.doi:10.1016/j.arcped.2011.03.024. PMID 21652187.("Apparent
life-threatening event in infants: think about star anise intoxication!")
10.
Jump up^ International
Organization for Standardization. "ISO 676:1995 Spices
and condiments -- Botanical nomenclature". Retrieved 8
June 2009.
11.
Jump up^ Joshi, Vaishali
C.; Ragone, S; Bruck, IS; Bernstein, JN; Duchowny, M; Peña, BM (2005). "Rapid and easy
identification of Illicium verum Hook. f. and its adulterantIllicium
anisatum Linn. by fluorescent microscopy
and gas chromatography". Journal of AOAC International. AOAC
International. 88 (3): 703–706. PMID 16001842. Retrieved 10
November 2007.
12.
Jump up^ Lederer, Ines;
Schulzki, G; Gross, J; Steffen, JP (2006). "Combination of TLC and
HPLC-MS/MS methods. Approach to a rational quality control of Chinese star
anise".Journal of Agricultural and Food Chemistry. American Chemical
Society. 54 (6): 1970–1974.doi:10.1021/jf058156b. PMID 16536563.
13.
Jump up^ International
Organization for Standardization. "ISO 11178:1995 Star
anise (Illicium verum Hook. f.) -- Specification". Retrieved 8
June 2009.
&&&&&&
بارزد. [ زَ ] (ا) بمعنی بیرزد است و آن صمغی باشد مانند مصطکی
و بعربی قنّه خوانند. دو درم آنرا بآب بنوشند بواسیر را سود دارد.(برهان ) (آنندراج
). تره ای است چون اسپرغم که اطبا بادرونه نویسند و آنرا از ادویه طبی نامند و بادرنجویه نیز گویندش . (اوبهی ). صمغ
درختی است در شام . صمغ درخت ماطونیون است . صمغی که پیرزد نیز گویند و حسن لبه .
(ناظم الاطباء). لغت فارسی است بعربی قنه و بترکی قاسنی گویند. (از تحفه حکیم مومن ). بریزه . صمغ محلل که در طب بکار است
. (دمزن ). صاحب ذخیره گوید: کمافیطوس ، گفته اند برگ و شاخ درخت بارزد است . (ذخیره خوارزمشاهی ). صمغ گیاه راب یعنی کماه است . (از
ذخیره خوارزمشاهی ). بعربی قنه و بیونانی خلبانی
و بترکی قاسنی و بهندی بربجا و بلغتی کنده بهروزه نامند و باین نام معروف است . ماهیت
آن : صمغ نباتی است ، برگ آن شبیه ببرگ چنار مشابه نبات سکبینج و ساق آن باریکتر از
آن و سفید مایل بزردی و شبیه بکندر بهتر از سرخ و زرد آن است و ثقیل الوزن و آنچه به
تحقیق پیوسته و دیده شده لبن درختی است عظیم بقدر سرو، که تنه آنرا بتیشه و غیر آن جابجا خراشیده از آن تراوش
مینماید و برمی آید و مانند لبن بلسان که دهن بلسان نامند می باشد. در اول سفیدرنگ
اندک رقیق ولیکن نه به رقت دهن بلسان و بتدریج منجمد و زردرنگ پس زرد تیره پس سرخ و
اندک خشک و صلب مانند کندر میگردد و چون بر آتش گذارند گداخته میگردد و تازه آن زردتر
و رقیق تر و کهنه آن دیرتر و غلیظتر میباشد
و در بنگاله از کوهستان مورنگ بسیار می آورند و بقیمت ارزان میفروشند... و گفته اند
سه نوع میباشد یکی سبک بسیار سفید و خشک و یکی کثیف صلب زرد سنگین و سوم زردرنگ نرم
صافی بسیار تندبو و این بهترین همه انواع است
. (از مخزن الادویه ص 129). مولف اختیارات بدیعی آرد: قنه است بپارسی بیزد (بیرزد)
و بشیرازی پرز خوانند و آن سه نوعست برّی و بحری و جبلی و گویند دو نوع است یکی سفید
سبک و آن خشک بود و یکی نرم بود و زردرنگ مانند عسل صافی تیزبوی و این نوع بهتر بود
و طبیعت آن گرم است در سیم و خشک است در دویم و گویند تر است جهت عرق النسا و نقرس
بغایت مفید بود. مقدار دو درم چون زن بخود برگیرد و در شیب خود نیز بخور کند حیض براند
و بچه بیندازدو چون با شراب و مر صافی بیاشامند بچه مرده بیندازدو دفع زهرها بکند خواه
مار و خواه عقرب ، و اگر دو درم بآب بیاشامند بواسیر ببرد و چون سه نوبت بیاشامنددیگر
هرگز عود نکند البته . رازی گوید محرورمزاج نشاید که استعمال کند و شیخ الرئیس گوید
سودمند بود جهت صداع سرد و درد گوش که از سردی بود و ورم آن تحلیل یابد بی اذیتی و
جهت جرب چشم نافع بود. رازی گوید محلل ریاح و منبت لحم بود. و شیخ الرئیس گوید مفسد
لحم بود و اگر حل کنند بعسل و لعق کنند سده
گرده بگشایدو سنگ بریزاند و زائیدن را آسان کند اما مضر بود بسر و مصلح آن آشق
است . و جالینوس گوید بدل آن دو وزن آن سکبینج است و اسحاق بن عمران گوید بدل آن بوزن
آن سکبینج است و نیم وزن آن جاوشیر است . واﷲ اعلم . رجوع به اختیارات بدیعی ، تحفه حکیم مومن ، تذکره داود ضریرانطاکی ، بحر الجواهر و ترجمه فرانسه
ابن بیطار ج 1 ص 201 و بیرزد شود.
////////
بارزد. قنه است بپارسی
برزد گویند و آن سه نوع است بری و بحری و جبلی گویند دو نوع است یکی سفید و سبک و آن
خشک بود و یکی نرم بود زردرنگ مانند عسل صافی تیز بود و این نوع بهتر بود و طبیعت آن
گرم است در سیم و خشک است در دوم و گویند تر است جهت عرق النسا و نقرس نافع بود مقدار
دو درم چون زن بخود برگیرد و در زیر خود دود کند حیض براند و بچه بیندازد و چون با
شراب و مر بیاشامند بچه در شکم بکشد و بیندازد و دفع زهرها بکند خواه مار و خواه عقرب
و اگر در مرهم کنند و بخنازیر طلا کنند نافع بود و گویند اگر دو درم با آب بیاشامند
بواسیر ببرد و چون سه نوبت بیاشامند دیگر هرگز عود نکند البته و رازی گوید محرور مزاج
را نشاید که استعمال کند و شیخ الرئیس گوید صداع سرد را سود دهد درد گوش که از سردی
بود و ورم آن را تحلیل دهد بیاذیتی و از جهت جرب نافع بود رازی گوید محلل ریاح و منبت
لحم بود و شیخ الرئیس گوید مفسد لحم بود و چون حل کنند بعسل و لعق کنند سده گرده بگشاید
و سنگ آن بریزاند و زائیدن سهل کند اما مضر بود بسر و مصلح وی باشق است و جالینوس گوید
بدل آن دو وزن آن سکبینج است و اسحق گوید بدل آن بوزن آن سکبینج و نیم وزن آن جاوشیر
است
______________________________
صاحب مخزن الادویه مینویسد: بارزد بعربی قنه و بیونانی خلبانی
و بترکی قاسنی و بهندی بریجا و بلغتی کنده بهروزه نامند و باین اسم معروف است و آن
صمغ نباتیست برگ آن شبیه ببرگ چنار مشابه نبات سکبینج و آنچه بتحقیق پیوسته صمغ درختی
است عظیم بقدر سرو که تنه آن را بخراشند و صمغ از تراشها پدید آید از بنگاله بسیار
آرند
اختیارات بدیعی، ص: 51
//////////
بارزد
بفتح با و الف و سکون راء مهمله و فتح زای معجمه و دال مهمله
لغت فارسی است بعربی قنه و بیونانی خلبانی و بترکی قاسمی و بهندی بریجا و بلغتی کنده
بهروزه نامند و باین نام معروف است
ماهیت آن
صمغ نباتی است برک آن شبیه ببرک چنار مشابه نبات سکبینج و
ساق آن باریک تر از ان و سفید مائل بزردی و شبیه بکندر بهتر از
٢٠٢سرخ و زرد آن است و ثقیل الوزن و آنچه بتحقیق پیوسته و
دیده شده لبن درختی است عظیم بقدر سرو که تنۀ آن را بتیشه و غیر آن جابجا خراشیده از
ان تراوش می نماید و برمیآید و مانند لبن بلسان که دهن بلسان نامند می باشد در اول
سفیدرنک اندک رقیق و لیکن نه برقت دهن بلسان و بتدریج منجمد و زردرنک پس زرد تیره پس
سرخ و اندک خشک صلب مانند کندر می کردد و چون بر آتش کذارند کداخته می کردد تازۀ آن
زودتر و رقیق تر و کهنه آن دیرتر و غلیظتر می باشد و در بنکاله از کوهستان مورنک بسیار
می آورند و بقیمت ارزان می فروشند و قطعهای چوب درخت آنکه از دم تیشه جدا شده در ان
دیده شده و جرم چوب آن مانند سرو و دیودار رخو و ریشه دار و کفته اند لبن دیودار است
و قوت لبن آن تا ده سال باقی می ماند و بهترین آن تازۀ صافی تند بوی بی غش آنست زیرا
که مغشوش براتینج و اشق و آرد باقلا می نمایند و کفته اند سه نوع می باشد یکی سبک بسیار
سفید و خشک و یکی کثیف صلب زرد سنکین و سوم زردرنک نرم صافی بسیار تندبو و این بهترین
همه انواع است
ص: 380
طبیعت آن
کرم در اول سوم و خشک در اواسط دوم و منسوب بمشتری و کهنۀ
آن از ان خشک تر
افعال و خواص آن
ملین و محلل و جاذب و مسخن و جهت عسر النفس و سرفۀ کهنه و
ربو و اختناق رحم و صرع و بواسیر و قطع عضل و امراض عصبانیه و علل بلغمیه و ضعف معده
و جکر و سپرز و ادرار حیض و اسقاط جنین و اخراج مشیمه و با عسل جهت تفتیت حصاه و تفتیح
سدۀ کرده و تسهیل ولادت و دفع سموم و جذب آنها و با شراب مرمکی جهت سم طغسیقون و اسقاط
جنین میت و اخراج مشیمه نافع و با آب جهت بواسیر و حرقت بول و چون سه روز بیاشامند
دیکر عود نکند و قطور آن با روغن سوسن جهت صداع بلغمی و درد کوش مفید و تدهین آن با
دهن سوسن جهت رفع اعیا و کزاز بلغمی و ضماد آن جهت کزاز و اعیا و درد پهلو و کمر و
تحلیل دمامیل و خنازیر و رفع کلف و قلع آثار خصوصا با سرکه و نطرون و بانحاس محرق یا
زهرۀ بز ماده یا آهوی ماده جهت کلف و با مرهمها جهت خوردن کوشت فاسد و رویانیدن کوشت
صالح چون در کلاب حل نمایند بر آتش که غلیظ باشد و بر پارچۀ کرپاسی مالیده بر کمر و
از کرده تا کردۀ دیکر بچسپانند و بر بالای آن پنبۀ کهنه کرم کرده بکذارند و به بندند
تا خودبخود جدا کردد و درد آن را زائل کرداند و مجرب است و بدستور جهت اوجاع رحم بر
پشت زهار بچسپانند و کذاشتن آن بر دندان کرم خورده جهت تسکین درد آن و استنشاق رائحۀ
آن و بدستور بخور آن بقمع جهت صرع و سدر و اختناق رحم و اخراج جنین و مشیمه و همچنین
حمول آن و روغن آن جهت امراض رحم از قبیل اورام و اختناق آن و احتباس حیض و اوجاع و
تحلیل ریاح آن و تقویت اعصاب شربا و تمریخا و تدهینا و فرزجه نافع و دستور اخذ دهن
آن آنست که بارزد را با هموزن آن خاکستر چوب درخت انبه ممزوج نموده در قرع و انبیق
چنانچه مقرر است مقطر نمایند و بکار برند و چون بارزد را با دوائی که آن را سقندولیون
نامند و زیت مخلوط نمایند و نزدیک هوام کذارند آنها را بکشد مضر مجرورین در فصول و
بلدان حاره و مضر دماغ مصلح آن روغن بنفشه و کافور و مفسد کوشت صحیح مقدار شربت آن
تا یک درم و بجهت سموم تا یک مثقال بدل آن نیم وزن آن سکنجبین و ربع آن جاوشیر جهت
آنکه جاوشیر را از ان هر دو قویتر می دانند و چون اراده نمایند که بارزد را بیاشامند
باید که در روغن بادام تلخ و یا آب سداب حل نمایند و چون خواهند که صاف نمایند آن را
از چوب و غیره در آب کرم اندازند تا کداخته کردد و آنچه روغن و صافی است بالای آن آید
بکیرند و از پارچه صاف نمایند اما نفشارند که دردی با آن آید و بکار برند
ص: 381
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////////
باریجه، بارزد، بیرزد، قنه (وشا) (galbanum)
23. تنها یک متن چینی
مربوط به باریجه هست که در Yu
yan tsa tsu آمده اســــت:
" (*bit-dzi,
bir-zi, bir-zai) p'i-ts'i محصولی است از سرزمین پوـسه (Po-se)
(ایران). در فوـلین (Fu-lin) آن را (*xan-bwiδ-li-da)
han-p'o-li-t'a مینامند. بلندای درخت به حدود سهونیم متر و پیرامون تنه آن به بیش
از سی سانتیمتر میرسد. پوست تنه سبز، نازک و بسیار روشن است. برگها شبیهاند به برگهای
گیاه انقوزه (a-wei) که سهتا سهتا در
انتهای هر شاخه میرویند. این گیاه گل نمیدهد و میوه نمیآورد. در کشورهای باختری
مردم معمولاً سرشاخهها را در ماه هشتم سال قطع میکنند و این کار را به دفعات بیشتر
تا ماه دوازدهم ادامه میدهند. بدین ترتیب شاخههای جوان بسیار پرآب و سرسبز میشوند؛
اگر این شیوه هرس کردن نبودبی گمان شاخهها خشک میشدند و از بین میرفتند. در ماه
هفتم شاخهها را قطع میکنند و شیرابهای زرد رنگ شبیه عسل و کمی خوشبو از مقطع آنها خارج میشود که در پزشکی برای درمان
بیماریها از آن استفاده میکنند."
هیرت به حق آوانگاشت p'i-ts'i را همان birzai [بیرزد] فارسی دانسته
که به هر روی مثل دیگر واژههای پوـسه در Yu yan tsa tsu باید آن را واژهای پهلوی یا فارسی میانه دانست؛ او نام فوـلینی han-p'o-li-t'a را معادل xelbānita آرامی دانسته است که از xelbenāh عبری، یکی از چهار عنصر ترکیب عطر مقدس، گرفته شده است (سفر خروج، باب سیام،
آیات 38-34). در ترجمه هفتادی این نام و در
وولگات [ترجمه لاتینی کتاب مقدس] galbanum ترجمه
شده است. تئوفراستوس در سه جا به این ماده اشاره کرده است: این ماده در سوریه از گیاهی بنام ("درمان همه درد") به دست میآید؛ تنها
شیره ( ) آن را مینامند و "پس از سقط
جنین و نیز در مواقع دررفتگی دست و پا و مانند آن و نیز برای درمان گوش و تقویت صدا به کار میرفت. ریشه گیاه در هنگام
وضع حمل و رفع نفخ شکم حیوانات بارکش کار گرفته میشد و به علت بوی مطبوع آن در تهیه
عــطر زنبق ( ) نیز مورد استفاده قرار میگرفت؛
اما دانه آن قویتر از ریشه است. این گیاه در سوریه میروید و در هنگام برداشت گندم
آن را قطع میکنند."
پلینی میگوید باریجه در کوه آمانوس (Amanus)
در سوریه می روید و ترشحات نوعی ferula ست همنام با صمغ خود و گاه آن
را stagonitis نامند. وی به تقصیل درباره مصارف پزشکی آن بحث میکند. دیوسکوریدس
در تعریف خود، آن را صمغ گیاهی میداند که ظاهری شبیه ferula دارد، در سوریه میروید و برخی آن را metopion مینامند. ابومنصور ذیل نام عربی quinna
[قنه] و نام فارسی bārzäd [بارزد] به بحث درباره
این ماده دارویی میپردازد. در قرون وسطی، از سده
چهاردهم به بعد باریجه در اروپا به خوبی شناخته شده بود.
این نتیجهگیری متکی بر لغتشناسی تاریخی با شواهد گیاهشناختی
تأیید میشود؛ توصیف توان چنـشی (Twan C'en-ši) که بر اساس گزارشی
است شفاهی، بیآنکه خود آن را به چشم دیده باشد، طبعاً تا حدودی ناقص است؛ اما به کمک
آن میتوان ویژگیهای نوعی Ferula را باز شناخت. وی کاملاً درست
میگوید که برگها شبیه به Ferula مولد انقوزه است چرا که تنها یک
نگاه به تصاویر بسیار عالی تکنگاری بورژچو (همانجا) کافی است تا تردیدی برایمان باقی
نماند. این مطلب نیز درست است که برگها در انتهای شاخههای جوان و سهتا سهتا در میآیند.
اما اینکه این درخت گل نمیکند و میوه نمیآورد نادرست است. فرایند گردآوری شیره آن به اختصار اما خوب توصیف
شده است. هیچ اطلاع قطعی درباره ورود باریجه به چین در دست نیست، هر چند اینزلی درسال 1826 اظهار داشت که این ماده را از بمبئی
به چین میفرستند، و استوارت این امر را کاملاً
محتمل میداند، چنین نظری تنها در حد حدس و گمان باقی میماند و هیچ اطلاعات استواری
مؤید آنها نیست: هیچ نام امروزی که بتوان بر این ماده گذاشت نیست. سه نامی که در فرهنگ
انگلیسی-چینی استانده داده شده همه غلط است: اولی، a-yü ، نام انقوزه است (نک ص 361 کتاب پیش رو)؛ دومی،
، نام Liquidambar orientalis است، و سومی، pai
sun hian ("ماده خوشبو کاج سفید")
نام Pinus bungeana است. در Pen ts'ao
kan mu نکاتی درباره p'i-ts'i به پیوست "من" آمده است. لی شیـچن نیز از ماهیت این محصول بیخبر
بوده و به نقل متن Yu yan tsa tsu و برشمردن خواص درمانی این ماده به سیاق چن تسانـکی از دوره تانگ قناعت کرده
است. تازه در دوره تانگ بود که باریجه در چین شناخته شد.
درختانی را که ایـــــــــن محصــــــول از آنها به دست میآید
معمولاً Ferula galbaniflua، F.
rubricaulis یا F. erubescens دانستهاند، که هر دو بومی ایراناند. ظاهراً محصول سوری که عبرانیان و مردمان
باستان از آن استفاده میکردند از گونهای متفاوت اما هم خــــــانواده به دست میآمد.
F. rubricaulis که به گفته بوزه (Buhse)
گیاهشناس در فارسی آن را khassuih مینامند، در سرتاسر شمال ایران و در کوههای دنا در جنوب این
کشور به وفور یافت میشود؛ این گیاه در دماوند و دامنههای الوند نزدیک همدان فراوان
هست . گیاه را تیغ نمیزنند: تنها شیرهای را که از قسمتهای تحتانی ساقهها و پایه
برگها خارج میشود جمعآوری میکنند. صمغ به رنگ زرد کهربایی است و بوی خوش تندی دارد
که البته ناخوشایند نیست و با فشار انگشتان
به سرعت نرم میشود. مزه آن اندکی تلخ است.
تنها در حوالی همدان که این گیاه به وفور میروید گردآوری باریجه خود صنعتی شده است.
شلیمر دونوع باریجه
را شناسایی کرده استـباریجه قهوهای و باریجه سفید متمایل به زرد. اولی (که در فارسی
آن را barzed [بارزد] یا barije [باریجه] میگویند)
و از Ferula galbaniflua دست میآید، در نزدیک دهستان کردان در کوههای ساوجبلاغ
بین تهران و قزوین، از درههای لار (البرز)، خرقان و ساوه خیزد و در آنجا روستاییانی که آن را جمعآوری میکنند
آن را balubu مینامند. نوع دوم از Borema
anchezi Boiss به دست میآید که بوزه آن را در کوههای کم ارتفاع نزدیک
رشم یافت (باریجه سفید). باریجه را در فارسی kilyānī نیز مینامند.
بورژچو در منطقه آرالـخزر گونهای دیـــــگر از Ferula یافت که آن را F. schaïr نامید، برگرفته از نام بومی این
گیاه، šair (= شیر فارسی/ شیره). شیره این گونه همان خواص
باریجه را دارد؛ بوی آن هم چون باریجه است.
ابومنصور از نوعی
Ferula به نام sakbīnaj
(صورت عربی، sakbīna فارسی) نام برده و مترجم کتاب وی، آخوندوف، طبیب ایرانی،
آن را همان صمغ ساگاپنوم Ferula persica (Sagapenum)
دانسته که میگویند شبیه باریجه است و از کوههای لرستان به دست میآید. به گفته فلوکیگر
و هانبری، خاستگاه گیاهی ساگاپنوم نامعلوم است، اما بی تردید که این
واژه ( در متن دیوسکوریدس، iii,
95، و جالینوس؛ sacopenium در پلینی، xii,
56 که در داروسازی قرون وسطی اغلب serapinum ضبط شده، وام واژه پارسی است.
باریجهای را که در هند
خورده میشود از ایران به بمبئی برند.
وات سه نوع باریجه را که دادوستد میشود برشمرده
ـباریجه شرق طالع، باریجه جامد ایرانی، و باریجه مایع ایرانی. اولی محصول شیراز است،
دومی بوی تربانتین میدهد، و سومی gaoshir یا jawāshir؛
نوع اخیر صمغی است نیمهمایع به رنگ زرد یا مایل به سبز که معمولاً با ساقه، گل و میوه
گیاه آمیخته است. آن را از ساقه گیاه میگیرند که وقتی آن را تیغ میزنند مایعی صمغمانند
به رنگ زرد نارنجی از آن می تراود. اما معمولاً باریجه بازاری به صورت قطرههای گردی
چسبیده به هم حدوداً به اندازه نخود است، که بیرونشان به رنگ نارنجی متمایل به قهوهای
است و داخلشان سفید متمایل به زرد یا آبی متمایل به سبز، بوی آن، برخلاف انقوزه، ناپسند
نیست و مزه ای تلخ دارد.
باریجه از حدود 65 درسد
رزین، 20 درسد صمغ و بین 3 تا 7 درسد روغن فرارّ تشکیل شده است.
بهشناخت دو سویه ایران و چین باستان (ساینو-ایرانیکا)
/////////////
Galbanum
From Wikipedia, the free encyclopedia
Ferula gummosa, from which galbanum
comes.
Galbanum is an
aromatic gum resin, the product of
certain umbelliferous Persian plant
species in the genus Ferula, chiefly Ferula gummosa (synonym F.
galbaniflua) and Ferula rubricaulis. Galbanum-yielding
plants grow plentifully on the slopes of the mountain ranges of northern Iran. It occurs usually in
hard or soft, irregular, more or less translucent and shining lumps, or
occasionally in separate tears, of a light-brown, yellowish or greenish-yellow
colour, and has a disagreeable, bitter taste, a peculiar, somewhat musky odour,
an intense green scent, and a specific gravity of 1.212. It
contains about 8% terpenes; about 65% of a resin
which contains sulfur; about 20% gum; and a
very small quantity of the colorless crystalline substance umbelliferone. It also contains α-pinene, β-pinene,limonene, cadinene, 3-carene, and ocimene.[1]
Galbanum (Ferula gummosa) essential
oil in clear glass vial
In
the Book
of Exodus 30:34,
it is mentioned as being used in the making of aKetoret which is used when
referring to the consecrated incense described in theHebrew Bible and Talmud. It is also referred to
as the HaKetoret (the incense). It was offered on the specialized incense altar
in the time when the Tabernacle was located in
the First and Second Jerusalem Temples. The ketoret was an
important component of the Temple service in Jerusalem. Rashi of the 12th century
comments on this passage that galbanum is bitter and was included in the
incense as a reminder of deliberate and unrepentant sinners.
It
is occasionally used in the making of modern perfume, and is the ingredient
which gives the distinctive smell to the fragrances "Must" by Cartier, "Vent Vert"
by Balmain, "Chanel No.
19" and "Vol De Nuit" by Guerlain. The debut of Galbanum
in fine modern perfumery is generally thought to be the origin of the"Green" family
of scents,
exemplified by the scent "Vent Vert" first launched by Balmain in
1945.
Hippocrates employed it in
medicine, and Pliny (Nat. Hist. xxiv. 13) ascribes
to it extraordinary curative powers, concluding his account of it with the
assertion that "the very touch of it mixed with oil of spondylium is sufficient to
kill a serpent." The drug is occasionally given in modern medicine, in doses of from five
to fifteen grains. It has the actions common to substances containing a resin
and a volatile
oil.
The
Latin name Ferula derives in part from Ferule which is a
schoolmaster's rod, such as a cane, stick, or flat piece of wood, used in
punishing children.[2] A ferula called
narthex (or Giant fennel), which shares the galbanum-like scent, has long,
straight and sturdy hollow stalks, which are segmented like bamboo.[3] They were used as
torches in antiquity and it is with such a torch that, according to Greek
mythology, Prometheus, who deceived his father
stealing some of his fire, brought fire to humanity.[4] Bacchae were
described using the bamboo-like stalks as weapons.[3] Such rods were also
used for walking sticks, splints, for stirring boiling liquids, and for
corporal punishment. Some of the mythology may have transferred to the related galbanum
which was referred to as the sacred “mother resin.”[5] Galbanum was highly
treasured as a sacred substance by the ancient Egyptians. The “green” incense
of Egyptian antiquity is believed to have been galbanum. Galbanum resin has a
very intense green scent accompanied by aturpentine odor. The initial
notes are a very bitter, acrid, and peculiar scent [6][7][8] followed by a
complex green, spicy, woody, balsamlike fragrance. When diluted the scent of
galbanum has variously been described as reminiscent of pine (due to the pinene
and limonene content), evergreen, green bamboo, parsley, green apples, musk, or
simply intense green.[9][10] The oil has a pine
like topnote which is less pronounced in the odor of the resinoid. The latter,
in turn, has a more woody balsamic, conifer resinous character.[11][unreliable source?] Galbanum is
frequently adulterated with pine oil.[9][10][11][12]
7.
Jump up^ The American Heritage
Dictionary of the English Language, Fourth Edition copyright ©2000 by
Houghton Mifflin Company
9.
^ Jump up to:a b LAWRENCE, B.M;
"Progress in Essential Oils" 'Perfumer and Flavorist'
August/September 1978 vol 3, No 4 p 54
10.
^ Jump up to:a b McANDREW, B.A;
MICHALKIEWICZ, D.M; "Analysis of Galbanum Oils". Dev Food Sci.
Amsterdam: Elsevier Scientific Publications 1988 v 18 pp 573 – 585
13.
Jump up^ Richard Alan
Miller, Iona Miller, 1990. The Magical and Ritual Use of Perfumes preview in Google books, page 81
·
This
article incorporates text from a publication now in the public domain: Chisholm, Hugh,
ed. (1911). "Galbanum".Encyclopædia Britannica (11th ed.).
Cambridge University Press.