باریلوماین . [ ی ُ ] (ا) رجوع به باریکلومانن*
شود.
* باریکلومانن . [ ن ُ ] (اخ ) در متن عربی ابن بیطار باریلوماین است و
صورت بالا از ترجمه فرانسوی است . ابوالعباس
نباتی گوید: گروهی آنرا صریمةالجدی نامیده اند واین درست نیست . در بعض جبال اندلس
آن را عینیة و ذات العین نامند. دیسقوریدوس در کتاب چهارم گوید: برخی از مردم آن را
سفلنیون خوانده و گروهی این گیاه راقلومانن خوانده اند و آن درخچه ای است بدون شاخه
و برگهای خرد و پراکنده دارد که از هر سو برخی بر دیگری احاطه دارند. رنگ آن بسپیدی
زند چنانکه در شکل شبیه به برگ گیاهی است که قسوس [ ق َ و و ] نامند و نزدیک برگ آن
جوانه هایی است که در آنها میوه ای است شبیه میوه
قسوس چنان پنداری که بر روی برگ قرار دارد و میوه آن سخت و چیدن آن دشوار است و این گیاه را ریشه درشتی است و در زمین های زراعتی و مرزها میروید
و گاهی گیاه مزبور بدیگر گیاهان نزدیک خود می چسبد و چون میوه آن برسد بچینند و درسایه خشک کنند. جالینوس در کتاب
هشتم گوید: بزر و برگ این گیاه نافع است . (از مفردات ابن بیطار ج 1 و ترجمه فرانسوی آن ج 2 ص 198). و رجوع به دو کتاب فوق شود.
به لغت اندلس بمعنی شبیه بچشم است کسی که آنراضریمةالجدی دانسته بخطا رفته است و بعضی
مقلبنون و بعضی فلوماین نیز نامند. ماهیت آن : گیاهی است بی ساق و برگ آن محیط بر آن
و مایل به سفیدی شبیه ببرگ لبلاب صغیر و نزدیک برگ آن شعبه ها روییده و برآنها ثمری
شبیه بربق و مزغب با رطوبتی بسیار چسبنده که بر جامه و غیر آن هر چه میرسد می چسبد
و ثمر آن را جمع نموده در سایه خشک می نمایند و بیخ آن غلیظ و منبت آن عمارات و خرابه
ها و شوره زارها و از جمله نباتاتی است که بر آنچه نزدیک آن باشد می پیچد و برگ و تخم
آن مستعمل .رجوع به مخزن الادویه صص 129-130 و باریلوماین شود.
عینیة. [ ع َ نی ی َ ] (ع ا) گیاهی است
که آن را باریکلومانن نامند. رجوع به باریکلومانُن شود. در مخزن الادویة آمده است که
عینیة به لغت اندلس ، رعی الحمام است . رجوع به رعی الحمام شود.
/////////
بارسطاریون. فارستاریون گویند و آن رعی الحمام است و گفته شود
و معنی بارسطاریون بیونانی حماماست
اختیارات بدیعی
/////////
بارسطاریون . [ ر ] (معرب ، ا) ۞ بارسطلارون
. لغتی است یونانی و معنی آن به عربی حمامی بود و آن نوعی از غله باشد که مقشر کرده
به گاو دهند گاو را فربه کند و به عربی رعی الحمام خوانند و آن را کبوتر بسیار دوست
دارد. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء: بارسطلارون ). نوعی از غله که کبوتران آن
را بسیار دوست دارند. (دمزن ). بارسطاریون فرسطاریون گویند و آن نوعی از رعی الحمام
است و کفته شود و معنی بارساطاریون به یونانی حمامی است . (اختیارات بدیعی ). رعی الحمام
. (تذکره داود ضریر انطاکی ص 71) (لکلرک
). به یونانی رعی الحمام را گویند و آن بمعنی حمام ۞ است . (فهرست مخزن الادویه ).
دهخدا
////////
باریلوماین
بفتح با و الف و کسر راء مهمله و سکون یاء
مثناه تحتانیه و ضم لام و سکون واو و فتح میم و الف و ضم یاء مثناه تحتانیه و نون
بلغت اندلس بمعنی شبیه بچشم است و غلط کرده کسی که آن را صریمه الجدی دانسته و
بعضی سقلینون و بعضی فلوماین* نیز نامند
ص: 382
ماهیت آن
کیاهی است بی ساق و برک آن محیط بران و
مائل بسفیدی شبیه ببرک لبلاب صغیر و نزدیک برک آن شعبها روئیده و بر آنها ثمری
شبیه بدبق و مزغب با رطوبتی بسیار چسپنده که بر جامه و غیر آن هرچه می رسد می چسپد
و ثمر آن را جمع نموده در سایه خشک می نمایند و بیخ آن غلیظ و منبت آن عمارات و
خرابها و شوره زارها و از جمله نباتاتی است که بر آنچه نزدیک آن باشد می پیچد و
برک و تخم آن مستعمل
طبیعت آن
کرم و خشک و منسوب بمشتری است
افعال و خواص آن
محلل و مقطع و مجفف و تخم و برک آن مدر
قوی است و اکثار شرب آن هر دو محدث بول الدم و یک مثقال آن با شراب جهت ضیق النفس
و سپرز و تجفیف منی حتی آنکه چون سی و هفت روز یا کمتر یا زیاده بیاشامند قطع نسل
می کند و عقیم می کرداند و چون مقدار یک درم تا یک مثقال آن را با شراب بیاشامند
جهت عسر النفس و اعیا و تسکین فواق و تسهیل ولادت مفید و تا چهل روز جهت امراض
طحال مفید و چون برک و تخم آن را با زیت بر بدن بمالند بدن را کرم و مواد بلغم و
سوداوی را تحلیل نماید و در ابتدای دورۀ حمیات لرز آن را تسکین دهد.
مخزن الادویه عقیلی
خراسانی
* شجرة ابی مالک ؛ به یونانی فلوماین نامند گیاهی است که دارای دو نوع بری
و بحری است و گیاه آن فقط دارای یک ساق مربع سبزرنگ و برخی مایل به سرخی و بنفش باشد
و بر روی آن گرههایی از هم دور و بر هر گرهی دو برگ بزرگ به اندازه کف دستی در برابر یکدیگر و این برگها دارای دندانه
های اره مانند و پایین آن برگهای کوچک سفید و کثیرالشعبه و شاخهای آن مجوف و گل آن
ریزه و بنفش و ثقیل الرایحه و ثمر آن چون نخودی مدور و تخم آن سیاه و باریک و بیخ آن
بزرگ و بیرون آن سیاه و اندرون آن سفید بالزوجت ، که چون در آب زنند از آن کفی مانند
صابون برآید و از آن گازران جامه شویند، خوب پاک گردد و آن را صابون القاف نیز خوانند
و رستنگاه آن جاهای نمناک و سایه و کنارآبها و میان آنهاست . گفته اند که قسمی از عرطنیثاست
و غیر چوه صباغان است . و صاحب اختیارات بدیعی نوشته که : نوعی از گلیم شوی است و در
آذربو مذکور شد. (از مخزن الادویه ).
&&&&&
باز. (ا) پرنده ای است مشهور و معروف که
سلاطین و اکابر شکار فرمایند. (برهان ) . نام طایر شکاری . (غیاث ). شهباز. (دمزن
). بمعنی باز شکاری مشهور است . (انجمن آرا). بمعنی باز شکاری مشهور است و آن را بتازی
بازی گویند. (آنندراج ). مرغ معروف شکاری . (رشیدی ). جانور درنده مشهور است که بکار پادشاهان بازی است (؟) (از نسخه خطی شرفنامه
منیری متعلق بکتابخانه لغت نامه ). مرغ شکاری معروف و باز هم بتازی بازی است
. (رشیدی ). نام جانوری است شکاری مشهور. (جهانگیری ).پرنده ای است شکاری که آن را
در سابق برای شکار پرندگان تربیت میکردند. از وقتی که تفنگ اختراع شد نگاه داشتن باز
موقوف گشت . (فرهنگ نظام ). مرغ شکاری . (شعوری ج 1 ورق 165). باز و باشه دو مرغ شکاری
هستند و تمیز آنها بس مشکل است و در برهان جامع گوید: باشه زردچشم است . (کازیمیرسکی
). رجوع به دزی ج 1 ص 48 شود. نام مرغی است که آن را ملوک دارند. (اوبهی ) (معیار جمالی
). یکی از جوارح طیور: شهباز، شاهباز نوعی از آنست . مرغیست شکاری . ج ، ابواز و بیزان
... و یقال بازُ و بازان و ابوازُ و باز و بازیان
و بواز. (قطر المحیط). باز و بازی معروف است . ج ، بیزان و ابواز و بُزاة.
(السامی فی الاسامی ). حُرّ. (منتهی الارب ) (دمزن ).اسم فارسی بازی است . (فهرست مخزن
الادویه ). بعربی بازی گویند. گوشت آن بطی ءالهضم و ردی الغذا و جاذب سموم است . (منتخب
الخواص ). ابوالاشعث . ابوالبهلول . ابوالسقر . ابوالاحمق . (المرصع).
یکی از پرندگان و از جنس صقر و شاهین میباشد.
(سفر لاویان 11: 16) (سفر تثنیه 14: 15). مصریان و یونانیان این مرغ را مقدس میدانستند
بحدی که اگر کسی سهواً او رامیکشت خطای عظیمی نموده بود لکن قوم یهود بموافق شریعت
او را یکی از حیوانات نجسه میدانستند. (قاموس کتاب مقدس ) :
منم خوکرده بر بوسش چنان چون باز بر مسته
چنان بانگ آرم از بوسش چنان چون بشکنی پسته
.
//////////////
بازی
بفتح با و الف و کسر زای معجمه و یا
بفارسی باز نامند
ماهیت آن
از جملۀ طیور سباع شکاری معروف است اغبر
مائل بسفیدی و زردی و منقط بنقطهای سیاه و بعضی سفید رنک مانند خروس سفید می باشد
و این بزرکتر از منقط آنست و بادشاهان آن را شاه طیور می نامند و بجهت شکار تعلیم
و تربیت نموده در حضور خود نکاه میدارند
ص: 383
طبیعت کوشت آن
در دوم کرم و در سوم خشک و منسوب بمشتری
است
افعال و خواص آن
بطئ الهضم و ردی الغذا و محلل اورام و
جاذب سموم بخود و پر سوختۀ آن جهت اندمال جراحات و قطور خون آن در چشم جهت رفع
بیاض و طرفه و بدستور زهرۀ آن بغایت مؤثر و طلای سرکین آن جهت جلای آثار و حمول آن
جهت اعانت بر حمل فرزحه و بخور آن جهت اسقاط جنین مفید مولد قولنج مصلح آن ابازیر
است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
/////////////
باز یا طرلان (نام علمی: Accipiter gentilis) یکی از انواع میانجثه پرندگان شکاری از گروه
قوشیان است که شامل دیگر شکاریان روزگرد زردچشم همچون عقابها، سارگپهها و سنقرها
میشود.
طرلان در کنار پرندگانی چون قرقی و پیغو یکی
از اعضای سرده Accipiter یا «قوشهای حقیقی»
است. این سه پرنده خویشاوندی نزدیک و شباهت ظاهری قابل توجهی با یکدیگر دارند اما طرلان
بزرگتر است و برخلاف بقیه خویشاوندان خود که فقط در شکار پرندگان کوچک تخصص دارند،
طعمههای متنوعتری از جمله پرندگان کوچک و بزرگ و حتی پرندگان شکاری دیگر، پستانداران
کوچک مثل انواع موش و خرگوش و سنجاب و حتی حیواناتی چون روباه و راکون را شکار میکند.
طرلان تنها عضو این سرده است که هم در اوراسیا و هم در آمریکای شمالی پراکنده شدهاست.
طرلانها برای زمستانگذرانی به ایران هم میآیند و در تعداد اندک در استانهای گلستان
و مازندران دیده میشوند.
بیشتر طرلانها مهاجرت سالانه ندارند اما برخی
از پرندگان بومی نقاط سردسیر در فصل سرد به مناطق گرم جنوبی میروند. تصویر این پرنده
بر پرچم مجمعالجزایر اسور در پرتغال نقش بسته است و نام این جزایر هم برگرفته از نام
این پرنده در زبان پرتغالی یعنی açor
است. کاشفانی که نخستین بار این جزایر را کشف کردند تعداد زیادی پرنده
شکاری را دیدند که تصور میکردند طرلان باشد اما بعدها مشخص شد که آنها کورکور یا سارگپه
معمولی هستند.
سرعت و مانورپذیری طرلان در پرواز هرچند در
مقایسه با پرندگان دیگر قابل توجه است اما قابل قیاس با شاهینها نیست. طرلان معمولاً
به صورت افقی شکار را دنبال میکند و حداکثر سرعت افقی آن ۶۱ کیلومتر بر ساعت اندازهگیری
شدهاست. البته طرلانها گاهی هم به سبک شاهینها با شیرجه عمودی و بالهای به عقب
برگشته شکار میکنند.
محتویات
[نهفتن]
۱ زیستگاه
۲ ویژگیهای
جسمی
۳ بازداری
۴ منابع
زیستگاه[ویرایش]
زیستگاه این پرنده در نواحی پردرخت و جنگلی
است و هم در دشتها و هم در کوهستانها و اغلب در نزدیکی فضاهای باز دیده میشود. طرلان
در نقاط دورافتاده جنگل برای خود آشیانه بزرگی میسازد، گاهی نیز از آشیانه متروک پرندگان
دیگر استفاده میکند.[۱]
طرلان پرندهای است که به تعداد اندک در ایران
دیده میشود و برای زمستانگذرانی به ایران میآید اما احتمال دارد بعضی از آنها در
استان مازندران زادآوری هم بکنند. این پرنده در شمال ایران (استان گیلان، گستان و مازندران)
دیده میشود و بهطور اتفاقی زمستانها در فارس و بلوچستان هم دیده شده است.
ویژگیهای جسمی[ویرایش]
جنس ماده طرلان مثل پرندگان شکاری دیگر بزرگتر
از جنس نر است. طول نرها ۴۶ تا ۵۷ سانتیمتر است و ۸۹ تا ۱۰۵ سانتیمتر فاصله دو سر بال
آنهاست. مادهها ۵۸ تا ۶۹ سانتیمتر طول و ۱۰۸ تا ۱۲۷ سانتیمتر فاصله دو سر بال دارند.
نرها به طور میانگین ۷۸۰ گرم و مادهها ۱۲۲۰ گرم وزن دارند.
بازداری[ویرایش]
طرلان در طول تاریخ از محبوبترین پرندگان شکاری
برای بازداری بودهاست. نام این پرنده در زبان انگلیسی Goshawk به صورت تحتاللفظی به معنی «قوش
غاز» است و به توانایی آن در شکار پرندگان بزرگی چون غاز وحشی اشاره دارد. البته کاربرد
سنتی این پرنده بیشتر برای شکار خرگوش، قرقاول، کبک و پرندگان آبزی متوسط بودهاست.
فقط ژاپنیها به طور معمول از این پرنده برای شکار حیوانات بزرگی چون غاز و درنا استفاده
میکردند.
در اروپای باستان این پرنده با لقب «پرنده
کشاورزان» یا «پرنده آشپزی» شناخته میشد چراکه برای شکار انواع مختلف حیوانات خوراکی
مناسب بود و در مقایسه با شاهین معمولی (بحری) انتخاب بهتری برای مردم عادی بود. شاهین
معمولی هم پرنده شکاری بسیار محبوبی بود اما به دلیل محدودیت در نوع طعمهها (عمدتاً
پرندگان متوسط) و تکنیکهای شکارگری بیشتر مورد استفاده اشراف و نجیبزادگان بود. در
دوران نوین هم این پرنده محبوبیت و اعتباری همپای شاهین معمولی در میان بازداران دارد.
Accipiter striatusDO1908P02CA.JPG
منابع[ویرایش]
راهنمای صحرایی پرندگان ایران - جمشید منصوری
- انتشارات ذهن
کلیات پرنده شناسی، جمشید منصوری، ناشر: سازمان
حفاظت محیط زیست، ۱۳۶۹
پرش به بالا ↑ طرلان (طرلان شمالی - ترلان شمالی) دانشنامه
پرندگان ایران
«منبع جعبه زیست» (انگلیسی). ویکیپدیای انگلیسی. بازبینیشده در ۱۵ نوامبر
۲۰۰۸.
////////////
به عربی باز شمالی:
باز شمالي (الاسم العلمي: Accipiter gentilis) (بالإنجليزية: Northern Goshawk) هو طائر ينتمي إلى البازية (فصيلة: Accipitridae).
انظر أيضا[عدل]
قائمة طيور مصر
قائمة طيور الشرق الأوسط
مراجع[عدل]
^ مذكور في : نظام معلومات تصنيفية متكاملة
— وصلة : http://www.itis.gov/servlet/SingleRpt/SingleRpt?search_topic=TSN&search_value=175300
— تاريخ النشر: 1996-06-13 — تاريخ الاطلاع: 2013-09-19
////////////
به پنجابی باز:
باز الاں دے ٹبر دا اک شکاری پنجھی اے۔ ایہ چڑھدے پنجاب دا سرکاری پنچھی وی اے۔ ایہ مدرے وڈے ناپ دا اے۔
////////////
به پشتو شمالی باز:
شمالي باز (په لاتين: Accipiter gentilis) یو ښکاري مرغه دي چي په اروپا، شمالي امريکا، ترکيه، ايران،
افغانستان، چين او جاپان کی ژوند کوي.
///////////////
به عبری گدول:
נץ גדול (שם מדעי: Accipiter gentillis) הוא אחד מארבעת מיני הניצים המזדמנים לישראל. כנרמז בשמו, הוא מין
גדול של העוף הדורס נץ. נקבת הנץ הגדול דומה לנקבת הנץ המצוי, אך גדולה ממנה.
/////////////
به آذری:
Tetraçalan (lat. Accipiter gentilis) - əsl qırğı cinsinə aid heyvan
növü. Azərbaycanda təhlükədə olan quşlar siyahısına daxil edilmişdir.[1[
/////////////
به ترکی:
Bayağı çakır kuşu (Accipiter gentilis), atmacagiller (Accipitridae)
familyasından kıvrık, kısa gagalı, ince uzun keskin pençeli, bir atmaca türü.
/////////////
Northern goshawk
From Wikipedia, the free encyclopedia
Northern goshawk
|
|
Adult
|
|
Kingdom:
|
|
Phylum:
|
|
Class:
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
A. gentilis
|
Accipiter gentilis
albidus
Accipiter gentilis apache Accipiter gentilis arrigonii Accipiter gentilis atricapillus Accipiter gentilis buteoides Accipiter gentilis fujiyamae Accipiter gentilis gentilis Accipiter gentilis laingi Accipiter gentilis marginatus Accipiter gentilis schvedowi(eastern goshawk)[2] |
|
Range of A. gentilis Breeding range Year-round range Wintering range
|
The northern
goshawk /ˈɡɒs.hɔːk/ (Old English: gōsheafoc,
"goose-hawk"),Accipiter gentilis, is a
medium-large raptor in the family Accipitridae, which also includes
other diurnal raptors, such as eagles, buzzards and harriers. As a species in
the Accipiter genus, the goshawk
is often considered a true "hawk". The scientific name is Latin; Accipiter is
"hawk", from accipere, "to grasp", andgentilis is
"noble" or "gentle" because in the Middle Ages only the nobility
were permitted to fly goshawks for falconry.[3]
It
is a widespread species that inhabits the temperate parts of the Northern Hemisphere. It is the only species
in the Accipiter genus found in both Eurasia and North
America. With the exception of Asia, it is the only species of
"goshawk" in its range and it is thus often referred to, both
officially and unofficially, as simply the "goshawk". It is mainly resident, but birds from colder
regions migrate south for the
winter. In North America, migratory goshawks are often seen migrating south
along mountain ridge tops in September and October.
This
species was first described by Linnaeus in his Systema
naturae in 1758 under its current scientific name.[4]
The
northern goshawk appears on the flag of the Azores. The archipelago of theAzores, Portugal, takes its name from
the Portuguese language word for goshawk, (açor),
because the explorers who discovered the archipelago thought the birds of prey
they saw there were goshawks; later it was found that these birds were kites or common buzzards (Buteo buteo
rothschildi).
Contents
Juvenile in flight
The
northern goshawk is the largest member of the genus Accipiter.[5] It is a raptor with
short, broad wings and a long tail, both adaptations to manoeuvring within its
forest habitat. Across most of the species' range, it is blue-grey above and
barred grey or white below, but Asian subspecies in particular range from
nearly white overall to nearly black above. The European northern goshawk can
be easily distinguished from its North American cousin. Mature European
goshawks have horizontal black bars on the breast while North American goshawks
have vertical barring. The juvenile is brown above and barred brown below.
Juveniles and adults have a barred tail, with dark brown or black barring.
Adults always have a white eye stripe. In North America, juveniles have
pale-yellow eyes, and adults develop dark red eyes usually after their second
year, although nutrition and genetics may affect eye color as well. In Europe
and Asia, juveniles also have pale-yellow eyes while adults develop
orange-colored eyes.
The
northern goshawk, like all accipiters, exhibits sexual dimorphism, where females are
significantly larger than males. Males, being the smaller sex by around 10 –
25%, are 46–57 cm (18–22 in) long and have a 89–105 cm
(35–41 in) wingspan.[6][7] The female is much
larger, 58–69 cm (23–27 in) long with a 108–127 cm
(43–50 in) wingspan.[6][7] Males average
around 780 g (1.72 lb), with a range of 500 to 1,200 g (1.1 to
2.6 lb).[6] The female can be
more than twice as heavy, averaging 1,220 g (2.69 lb) with a range of
820 to 2,200 g (1.81 to 4.85 lb).[6] Among standard
measurements, the wing chord is 28.6–39 cm
(11.3–15.4 in), the tail is 20–28 cm (7.9–11.0 in), the culmen is 2–2.6 cm
(0.79–1.02 in) and the tarsus is 6.8–9 cm
(2.7–3.5 in).[6][8][9] In Eurasia, the species followsBergmann's rule: specimens from the
northern races generally are larger-bodied than goshawks near the southern
reaches of the species range.[6] Going on wing chord
length, A. g. apache, found in Mexico to Arizona and New Mexico, is the largest
subspecies at an average of 36.8 cm (14.5 in) and is larger than more
northern subspecies in that continent, thus running contrary to Bergmann's
rule.A. g. fujiyamae of Japan is the smallest race, at 30.9 cm
(12.2 in) in wing chord length.[6] In Europe, goshawks
from Finland or of Finnish
ancestry are prized as bigger than other goshawks.
The
flight is a characteristic "flap flap, glide", but the bird is
sometimes seen soaring in migration, and is capable of considerable, sustained,
horizontal speed in pursuit of prey with speeds of 38 mph (61 km/h)
reported.[10] Goshawks are
sometimes confused with gyrfalcons, especially when
observed in high speed pursuit, with their wingtips drawn backward in a
falcon-like profile.
In Eurasia, the male is sometimes
confused with a female sparrowhawk, but is larger, much bulkier and has
relatively longer wings. In North America, juveniles are sometimes
confused with the smaller Cooper's hawk; however, the juvenile
goshawk displays a heavier, vertical streaking pattern on their chest and
abdomen and sometimes appears to have a shorter tail due to its much larger and
broader body. Although there appears to be a size overlap between small male
goshawks and large female Cooper's hawks, morphometric measurements (wing
and tail length) of both species demonstrate no such overlap, although weight
overlap can occur due to variation in seasonal condition and food intake at
time of weighing. In North America, the sharp-shinned hawk is markedly
smaller.
MENU
0:00
Accipiter gentilis - northern goshawk
Northern
goshawks can be found in both deciduous and coniferous forests. They seem to
thrive only in areas with mature, old-growth woods and are typically found
where human activity is relatively low. During nesting season, they favor tall
trees with intermediate canopy coverage and small openings below for hunting.
They can be found at almost any altitude, but recently are typically found at
high elevations due to a paucity of extensive forests remaining in lowlands
across much of its range. In winter months, the northernmost populations move
down to warmer forests with lower elevations, continuing to avoid detection
except while migrating. A majority of goshawks around the world remain sedentary
throughout the year.[11][12]
This
species is a powerful hunter, taking birds and mammals in a variety of woodland
habitats, often utilizing a combination of speed and obstructing cover to
ambush birds and mammals. Goshawks are often seen flying along adjoining
habitat types, such as the edge of a forest and meadow; flying low and fast
hoping to surprise unsuspecting prey. They are usually opportunistic predators,
as are most birds
of prey.
The most important prey species are small mammals and birds found in forest
habitats, in North America, this comprises largely grouse, American crow, snowshoe hare, and red squirrel. Compared to many
smaller Accipiter species, northern
goshawks are less specialized as predators of birds, with up to 69% or as
little as 18 – 21% of their diet comprising either birds or mammals depending
on location.[13][14][15] Prey species may be
quite diverse, including pigeons and doves, pheasants, partridges, grouse, gulls, assorted waders, woodpeckers, corvids, waterfowl (mostly
tree-nesting varieties such as the Aythya genus[13]) and various passerines depending on the
region. Mammal prey may include rabbits, hares, tree squirrels, ground squirrels,chipmunks, rats, voles, mice, weasels, shrews, and bats.[16] Prey is often
smaller than the hunting hawk, with an average prey mass of 275 g
(9.7 oz) in one study of nesting birds in Minnesota.[13] In the Netherlands, male prey averaged
277 g (9.8 oz) whereas female prey averaged 505 g
(17.8 oz).[6] However, northern
goshawks will also occasionally kill much larger animals, up to the size
of geese, raccoons, foxes and large hares, any of which can be
more than twice their own weight.[6][17] The goshawk is
likely a significant predator of other raptors, known prey
including European honey buzzards,owls, smaller Accipiters and the American kestrel.[6][18]
Northern
goshawks sometimes cache prey on tree branches or wedged in a crotch between
branches for up to 32 hours. This is done primarily during the nestling stage.[11]
In
the spring breeding
season,
northern goshawks perform a spectacular "undulating flight display",
and this is one of the few times this secretive forest bird engages in behavior
conspicuous to human observation. At this time, the surprisingly gull-like call of this bird
is sometimes heard. As in all Accipiters, communication is
primarily vocal since visual displays are difficult in the species' preferred
densely vegetated habitats.[12] Adults defend their
territories fiercely from all intruders, including passing humans. It is
presumed that their unusually aggressive nest defense is an adaptation to
defense against tree-climbing bears such as the American black bear and the Asian black bear. Additional predators at
the nest may include formidable species that can climb or fly to trees such asfishers, other martens, wolverines, eagles and great horned owls and Eurasian eagle owls.[11][12] Gray wolves have been recorded
stalking and killing fledging goshawks, especially when larger prey is scarce.[12] Goshawks are most
under threat from hatching until their fledgling stage, and are rarely
threatened by other wild animals outside their own species when adult. Other
raptor species have been recorded as being viciously attacked by goshawks
variously over competition for food, for too closely approaching active nests
and in territorial behavior, and many are regularly displaced or even killed by
the aggressive goshawk.[6][12] The northern
goshawk is considered a secretive raptor, and is rarely observed even in areas
where nesting sites are relatively close together. During nesting, the home
ranges of goshawk pairs are from 1,500 to 10,000 acres (610 to 4,050 ha).[12]
Adults
return to their nesting territories by March or April and begin laying eggs in
April or May. Usually, once they are "paired up", a breeding pair
will mate for life. Territories often encompass a variety of habitats; however,
the immediate nest area is often found in a large, mature or old-growth forest
tree. Nests are bulky structures, often measuring about 1 m (3.3 ft)
in both width and depth, made of dead twigs, lined with leafy green twigs or
bunches of conifer needles and pieces of bark. The clutch size is usually 2 to
4, but anywhere from 1 to 5 eggs may be laid. Each egg is laid at 2- to 3-day
intervals. The eggs are bluish-white and roughly-textured. They average
59 mm × 45 mm (2.3 in × 1.8 in) in size and weigh
about 60 g (2.1 oz). The female is the primary incubator although the
male will sometimes take a shift to give the female a chance to eat. The male
does most of the hunting for both the female and the young at the nest. The
incubation period can range from 28 to 38 days. Nestling goshawks are highly
vocal. They may use a "whistle-beg" call as a plea for food. It
begins as a ke-ke-ke noise, and progresses to a kakking sound.
The chick may also use a high pitched "contentment-twitter" when it
is well fed. The young leave the nest after from 35 to 46 days and start trying
to fly another 10 days later. Parent goshawks continue to actively feed their
offspring until they are about 70 days of age. The young may remain in their
parents' territory for up to a year of age, at which point sexual maturity is
reached.[12]
In
the United
Kingdom and Ireland, the northern goshawk
was extirpated in the 19th century
because of specimen collectors and persecution by gamekeepers, but in recent years it
has come back by immigration from Europe, escapedfalconry birds,[19] and deliberate
releases.[20] The goshawk is now
found in considerable numbers in Kielder Forest,Northumberland, which is the largest forest in
Britain. The main threat to northern goshawks internationally today is the
clearing of forest habitat on which
both they and their prey depend.
In
North America, several non-governmental conservation organizations petitioned
the Department of Interior, United States Fish &
Wildlife Service (1991 & 1997) to list the goshawk as
"threatened" or "endangered" under the authority of
the Endangered Species Act. Both petitions argued
for listing primarily on the basis of historic and ongoing nesting habitat
loss, specifically the loss of old-growth and mature forest stands throughout
the goshawk's known range. In both instances, the U.S. Fish & Wildlife
Service concluded that listing was not warranted, but state and federal natural
resource agencies responded during the petition process with standardized and
long-term goshawk inventory and monitoring efforts, especially throughout U.S.
Forest Service lands in the Western U.S. The United States Forest Service (US Dept of
Agriculture) has listed the goshawk as a "sensitive species", while
it also benefits from various protection at the state level. In North America,
the goshawk is federally protected under the Migratory Bird Treaty Act of 1918 by an amendment
incorporating native birds of prey into the Act in 1972. The northern goshawk
is also listed in Appendix II of the Convention on International Trade in
Endangered Species (CITES).[21]
Falconer's bird in Scotland
The
name "goshawk" is a traditional name from Anglo-Saxon gōshafoc, literally
"goose hawk".[22] The name implies
prowess against larger quarry such as wild geese, but were also flown against
crane species and other large waterbirds. The name "goose hawk" is
somewhat of a misnomer, however, as the traditional quarry for goshawks in
ancient and contemporary falconry has been rabbits,pheasants, partridge, and medium-sized waterfowl. A notable exception is
in records of traditional Japanese falconry, where
goshawks were used more regularly on goose and crane species.[23] In ancient European
falconry literature, goshawks were often referred to as a yeoman's bird or the
"cook's bird" due to their utility as a hunting partner catching
edible prey, as opposed to the peregrine falcon, also a prized falconry
bird, but more associated with noblemen and less adapted to a variety of
hunting techniques and prey types found in wooded areas. The northern goshawk
has remained equal to the peregrine falcon in its stature and
popularity in modern falconry.[24]
Goshawk
hunting flights in falconry typically begin from the falconer's gloved hand,
where the fleeing bird or rabbit is pursued in a horizontal chase. The
goshawk's flight in pursuit of prey is characterized by an intense burst of
speed often followed by a binding manoeuvre, where the goshawk, if the prey is
a bird, inverts and seizes the prey from below. The goshawk, like other accipiters, shows a marked
willingness to follow prey into thick vegetation, even pursuing prey on foot
through brush.[24]
1.
Jump up^ BirdLife International (2013). "Accipiter
gentilis". IUCN Red List of
Threatened Species. Version 2013.2. International Union for
Conservation of Nature. Retrieved 26 November 2013.
3.
Jump up^ Jobling, James
A. (2010). The Helm Dictionary of Scientific Bird Names. London:
Christopher Helm. p. 30, 171–172. ISBN 978-1-4081-2501-4.
4.
Jump up^ Linnaeus, C. (1758). Systema
naturae per regna tria naturae, secundum classes, ordines, genera, species, cum
characteribus, differentiis, synonymis, locis. Tomus I. Editio decima,
reformata. (in Latin). Holmiae (Stockholm): Laurentii Salvii.
p. 89. F. cera pedibusque flavis, corpore cinereo maculis fuscis
cauda fasciis quatuor nigricantibus
6.
^ Jump up to:a b c d e f g h i j k Ferguson-Lees,
J.; Christie, D. (2001). Raptors of the World. Illustrated by Kim
Franklin, David Mead & Philip Burton. Houghton Mifflin. ISBN 0-618-12762-3.
7.
^ Jump up to:a b "Northern
Goshawk". All About Birds. Cornell Lab of Ornithology. Retrieved 21
December 2012.
8.
Jump up^ Johnson, Donald
R. (1989). "Body size of
Northern Goshawks on coastal islands of British Columbia" (PDF). Wilson Bulletin.101 (4):
637 – 639.
9.
Jump up^ "Northern Goshawk –
Accipiter gentilis". AVIS-IBIS: Birds of Indian
Subcontinent. 4 December 2009. Retrieved 21 December2012.
11.
^ Jump up to:a b c Johnsgard, P.
(1990). Hawks, Eagles, & Falcons of North America. Washington:
Smithsonian Institution Press.ISBN 0874746825.
12.
^ Jump up to:a b c d e f g Squires, J.;
Reynolds, R. (1997). Northern Goshawk. Birds of North America. 298.
pp. 2 – 27.
13.
^ Jump up to:a b c Smithers, B.L.;
Boal, C.W.; Andersen, D.E. (2005). "Northern Goshawk
diet in Minnesota: An analysis using video recording systems" (PDF). Journal of Raptor
Research. 39 (3): 264 – 273.
14.
Jump up^ Lewis, Stephen
B.; Titus, Kimberly; Fuller, Mark R. (2006). "Northern Goshawk
Diet During the Nesting Season in Southeast Alaska" (PDF). Journal of
Wildlife Management. 70 (4): 1151 – 1160. doi:10.2193/0022-541X(2006)70[1151:NGDDTN]2.0.CO;2.
16.
Jump up^ Mikula, P.;
Morelli, F.; Lučan, R. K.; Jones, D. N.; Tryjanowski, P. (2016). "Bats as
prey of diurnal birds: a global perspective".Mammal Review. doi:10.1111/mam.12060.
18.
Jump up^ Hogan, C.
Michael, ed. (2010). "American
Kestrel". Encyclopedia of Earth. Cleveland: U.S. National
Council for Science and the Environment.
19.
Jump up^ Morrison, Paul
(1989). Bird Habitats of Great Britain and Ireland: A New Approach to
Birdwatching. London, UK: Michael Joseph, Ltd. pp. 58 – 59. ISBN 978-0-7181-2899-9.
20.
Jump up^ Kenward, Robert
(2006). The Goshawk. London, UK: T & A D
Poyser. p. 274. ISBN 978-0-7136-6565-9.
21.
Jump up^ Woodbridge, B.;
Hargis, C.D. (2006). Northern goshawk
inventory and monitoring technical guide (PDF). General Technical
Report WO-71 (Report). Washington, D.C.: U.S. Department of Agriculture,
Forest Service.
22.
Jump up^ Lockwood, W.B.
(1993). The Oxford Dictionary of British Bird Names. OUP. ISBN 978-0-19-866196-2.
23.
Jump up^ Jameson, E.W.,
Jr. (1962). The Hawking of Japan, the History and Development of Japanese
Falconry. Davis, California. p. 2.
24.
^ Jump up to:a b Beebe, F.L.;
Webster, H.M. (2000). North American Falconry and Hunting Hawks (8th
ed.). ISBN 0-685-66290-X.
·
"Falco atricapillus, Ash-coloured or
Black-cap Hawk"; from American Ornithology 2nd
edition, volume 1 (1828) by Alexander Wilson and George Ord. Colour plate from 1st edition by
A. Wilson.
·
John James Audubon.
"The Goshawk", Ornithological
Biography volume 2 (1834). "Goshawk" (note in
Appendix),Ornithological Biography volume 5 (1839). "The Goshawk" (with
illustration), Birds of America octavo edition, 1840.
·
The Medicine Bow National
Forest (A habitat for the Northern goshawk) – Biodiversity
Conservation Alliance
Other
|
·
Northern goshawk (bird)
|
|
&&&&&&&
باشق . [ ش َ ] (معرب ، ا) نام پرنده ای که
فارسی آن باشه است . باشه . ج ، بواشق . (مهذب الاسماء). مرغی است شکاری . (منتهی الارب
). معرب باشه مرغ معروف شکاری . (فرهنگ رشیدی ). جانوری است شکاری و معرب باشه . (آنندراج
). واشَه . ج ، بَواشق . (زمخشری ). معرب باشه که مرغ شکاری بود. (ناظم الاطباء). سیوطی
در دیوان الحیوان به کسرشین نیز نقل کرده است و ظاهراً با واشق اشتباه شده باشد. ابوحاتم
در کتاب الطیر از بازی و صقر و شاهین و زرق و یویو و باشق نام میبرد و گوید همه اینها نام صقور است . (تاج العروس ). فارسی است
که تعریب شده و همان پرنده معروف است ، بقول
ابوحاتم هر پرنده ای که شکاری باشد صَقر نامیده میشود بجز عقاب و نسر، و انواع صقور
عبارتند از بازی و شاهین و زُرق و یُویُو و باشق . (المعرب جوالیقی ص 63 و 64). در
قاموس آمده که آن معرب باشه است . (حاشیه المعرب
ص 63). از طایفه طیور لاشخوار. (دزی ج 1 ص
3). انطاکی گوید: گرم وخشک باشد در دوم و از بازی لطیف تر است و برای عرق النساء و
مفاصل مفید است و گویند اگر کسی چشم باشق را در پارچه آسمانی رنگ پیچیده و بر بازو بندد، هنگام راه رفتن
مانده نشود. (از تذکره ضریر انطاکی ص 70).
از باشه فارسی است و بعربی صقر و به هندی جره
[ ر رَ ] نامند. از جمله جوارح طیور است و
جثه آن کوچکتر از بازی است و در فعل از آن
ضعیفتر، طبیعت آن در دوم گرم و خشک و منسوب به مشتری است . (مخزن الادویه تحت عنوان
باشق ). معرب از باشه است و بعربی صقر نامند در دوم گرم و خشک و لطیف تر از باز و زهره او جهت نزول آب و بیاض عین و طرفه قوی تر از زهره باز و سرگین او جهت ازاله کلف مجرب است و گوشت او را چون نمک سود کرده بسایند
و سه روز با آب سرد بنوشند جهت سعال بارد و ربو نافع و قدر شربتش یک مثقال و جگر نمک
سوداو همین اثر دارد و چون باشه را با پر و جمیع اجزاءبجوشانند تا مهرا شود و آب صاف
کرده آن را با روغن زیتون بجوشانند تا روغن
بماند جهت عرق النساء و مفاصل و اعیا و تعب نافع است و از خواص اوست که چون چشم آن
را بپارچه کبودی بسته بربازوی چپ ببندند از
طی مسافتها مانده نشوند. و مهر بارس گوید که نیم درهم از زهره او و بدستور دماغ او جهت خفقان سوداوی مجرب است
. (تحفه حکیم مومن ).
فارسی معرب ، نام پرنده ای است و صفات آن مانند
باز است ولی از او بزرگتر است . در حیاة الحیوان آمده است که چون بر شکار دست یابد
رها نکند تا خود یا شکار نابود شوند. (از صبح الاعشی ج 2 ص 57).
////////////
باشق
بفتح اول و الف و فتح شین معجمه و قاف
معرب از باشۀ فارسی است و بعربی صقر و بهندی جره نامند
ماهیت
آن از جمله جوارح طیور است و جثۀ آن کوچک
تر از بازی است و در فعل از ان ضعیف تر
طبیعت آن
در دوم کرم و خشک و منسوب بمشتری است
افعال و خواص آن
لطیفتر از بازی است چون کوشت آن را نمک
سود کرده بسایند و سه روز به آب سرد بنوشند جهت سعال بارد و ربو و همچنین جکر نمک
سود آن و مقدار شربت آن یک مثقال مهریارس کفته که نیم درهم از زهرۀ آن و بدستور
دماغ آن جهت خفقان سوداوی مجرب و فطور زهرۀ آن جهت نزول آب در چشم و بیاض آن و
طرفه قویتر از زهرۀ باز و طلای سرکین آن جهت ازالۀ کلف مجرب و روغن آنکه آن را با
پر و جمیع اجزا در آب بجوشانند تا مهرا شود پس صاف نموده آن آب را با روغن زیتون
بجوشانند تا روغن بماند تدهین بدان جهت عرق النسا و وجع مفاصل و اعیا و تعب نافع و
کویند از خواص آن آنست که چون چشم آن را در پارچۀ کبودی بسته بر بازوی چپ بندند از
طی مسافتها مانده نشوند
ص: 384
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
//////////////
. در ميان گونههاي متعدد حبوباتي كه
چينيان كشت ميكنند دستكم دو گونه وجود دارد كه بايد براي آنها منشأ خارجي قائل
شد. هر دوي آنها نام عام hu tou (’’لوبياي مردمان هو‘‘، يا
’’لوبياي ايراني‘‘) گرفتهاند اما هر يك اسم خاص خويش را نيز دارد. همه ميدانند
كه به علت تعدد سرسامآور گونههاي لوبيا و قدمت بسيار زياد كشت آنها، دشواري
ترسيم تاريخچة انواع لوبيا بيش از هر گروه ديگري از گياهان است.
نخود معمولي يا
نخود سبز (Pisum sativum) را معمولاً wan tou (در ژاپني، širo-endō) و در موارد
نادري ts‛in siao tou (’’حبوب سبز
كوچك‘‘)، ts‛in pan tou (حبوب سبز
مخطط) و ma lei ميگويند.
نام pi tou، *pit (pir)tou خاص دورة
تانگ تلقي ميشود؛ در حالي كه نامهايي چون hu tou ، žun šu (’’حبوب مردمان ژون‘‘)[1]
و hui-hu tou (’’حبوب
اويغورها‘‘؛ در كتاب Yin šan čen متعلق به دورة مغول به hui-hui tou ’’حبوب اسلامي‘‘ نيز تغيير كرد) احتمالاً حاكي از منشأ
خارجي اين گياه هستند.2 در هر حال، ظاهراً سندي حاكي از ورود اين گياه
از خارج در اسناد چيني وجود ندارد. نام hu tou
در ويرايشهاي فعلي كتاب Ku kin ču وجود دارد3 كه در آن hu-ša به عنوان واژة مترادف آن ذكر شده و در تعريف آن آمده است: ’’شبيه
است به li tou اما بزرگتر، با ميوهاي خوردني به اندازة مشت يك كودك.‘‘ نام li tou را با قيد ترديد همان Mucuna
capitata دانستهاند،2
اما گونة ذكر شده در Ku kin ču
قابل شناسايي دقيق نيست، و بر همگان روشن است که اين كتاب در شكل فعلي آن به هيچ
وجه نميتواند محل اطمينان يا وثوق باشد. در كتاب Kwan či نيز كه پيش از سال 527 م
نوشته شده، نام hu tou آمده است؛1 اما
متأسفانه اين نام ابهام دارد. لي شيـ چن به اين گفتة كلي بسنده ميكند كه نخود
از سرزمينهاي هو و ژون يا از سرزمين مردمان هوي غربي (ايرانيان) آمده است؛ با اين
حال، از چند متن نقل قول ميكند كه اگر موثق باشند به ما اجازه ميدهد زمان آشنا
شدن چينيها را با نخود به تقريب تعيين كنيم. او ميگويد كه در كتاب Ts‛ien kin fan نوشتة استاد
تائوئيست، سون سهـ ميائو (Sun Se-miao) 2 در اوايل قرن هفتم، نام hu-tou و مترادفهاي ts'in siao tou و ma-lei ذكر شده است. علاوه بر اين،
نوشته است كه در Ye čun ki3 متعلق به قرن چهارم
ميلادي آمده كه وقتي شي هو (Ši Hu) استفاده از واژة hu را ممنوع
كرد، نام hu tou به kwo tou (’’لوبياي كشور‘‘، ’’لوبياي
ملي‘‘) تغيير كرد. به گفتة لي شيـ چن، اين اظهارات اشاره به نخود دارند، زيرا در
عهد باستان نام hu tou به جاي wan tou رواج عام داشت. افزون بر اين، به كتاب T‛an ši رجوع ميدهد
و ميگويد كه در آن گفته شده pi tou از سرزمين ژون غربي و سرزمين
اويغورها ميآيد؛ همچنين ميگويد كه در فرهنگ لغت Kwan ya نوشتة چان
يي (Čan Yi) (قرن سوم ميلادي) نامهاي Pi tou، wan tou و liu tou آمده است. تضمين اينكه اين نامها واقعاً در
نسخة اصلي كتاب وجود داشته، كار دشواري است؛ اما روي هم رفته غيرممكن نيست كه نخود
نيز مثل گردو و انار در قرن چهارم ميلادي در خاك چين پديدار شده باشد. ترديدي نميتوان
كرد كه نخود در دورة تانگ وحتي در دورة زمامداري دودمان سوئي (Sui) (590 تا 617 م) در چين كشت ميشده است. در شرح مربوط به ليوـكيو
(Liu-kiu) (فرمز) گفته شده خاك اين جزيره مناسب كشت hu tou است.4 وو كيـ تسون (Wu K‛i-tsün)5
با نظر لي شيـ چن مخالف است و ميگويد كه hu tou و wan tou نام دو گونة متفاوت است.
هيچيك از اين نامهاي چيني را نميتوان
آوانگاشت يك واژة ايراني تلقي كرد. حبوبات
از اقلام غذايي مهم ايرانيان بود. در سرزمين شي (Ši) (تاشكند) انواع حبوبات كشت ميشد.1 ابومنصور دربارة
نخود ذيل نام فارسي خُلر (xullär) و عربي جلبان (julban)
بحث كرده است.2 واژههاي فارسي ديگر عارتاند از نخود (nujūd) و گرگر (gergeru) يا خرقان (xereghan)3.
گياهي وحشي بومي
چين هم هست كه hu tou نام دارد. اول بار چن تسان-كي
(Č‛en Ts‛an-k‛i) از دورة تانگ است كه در كتاب خود، Pen ts‛ao ši i، ميگويد اين گياه در مزارع برنج در همه جا به صورت خودرو ميرويد و جوانههاي آن شبيه به لوبياست. در كتاب Či wu min ši t‛u k‛ao4 تصوير دو گياه وحشي به چشم ميخورد. يكي hui-hui tou (’’لوبياي اسلامي‘‘) نام دارد كه اول بار در Kiu hwan pen ts‛ao متعلق به قرن چهاردهم ميلادي از آن نام برده شده و آن را na-ho tou نيز مينامند، و اين لوبيا را برشته ميكنند و ميخورند. گياه ديگر كه hu tou ناميده ميشود همان hu tou وحشي است كه چن تسان ـ كي ذكر كرده و وو كيـ تسون (Wu K‛i-tsün)، Či wu min ši t‛u k‛ao اين نكته را نيز اضافه ميكند كه ’’ آنچه اكنون hu tou ناميده ميشود گياهي وحشي است و hu tou [يعني نخود] عهد باستان نيست.‘‘
(Č‛en Ts‛an-k‛i) از دورة تانگ است كه در كتاب خود، Pen ts‛ao ši i، ميگويد اين گياه در مزارع برنج در همه جا به صورت خودرو ميرويد و جوانههاي آن شبيه به لوبياست. در كتاب Či wu min ši t‛u k‛ao4 تصوير دو گياه وحشي به چشم ميخورد. يكي hui-hui tou (’’لوبياي اسلامي‘‘) نام دارد كه اول بار در Kiu hwan pen ts‛ao متعلق به قرن چهاردهم ميلادي از آن نام برده شده و آن را na-ho tou نيز مينامند، و اين لوبيا را برشته ميكنند و ميخورند. گياه ديگر كه hu tou ناميده ميشود همان hu tou وحشي است كه چن تسان ـ كي ذكر كرده و وو كيـ تسون (Wu K‛i-tsün)، Či wu min ši t‛u k‛ao اين نكته را نيز اضافه ميكند كه ’’ آنچه اكنون hu tou ناميده ميشود گياهي وحشي است و hu tou [يعني نخود] عهد باستان نيست.‘‘
14. از طرف ديگر، مقصود از hu tou، Faba sativa
(Faba
vulgaris، ماشك يا
باقلا) نيز هست كه به گفتة برت اشنايدر5 ’’يكي از گياهان پرورشی است كه
فرمانده چان كيين معروف در قرن دوم پيش از ميلاد از غرب آسيا وارد چين كرد.‘‘ اين
سخن به ناهمزماني تاريخي دچار است و ادعايي جسورانه است بيآنكه هيچ متن چيني در
تأييد آن ارائه شده باشد.6 تاريخچة اين
گياه در چين از دست رفته و شايد هيچگاه ثبت نشده بوده است. اين حدس محتمل است كه این گیاه از ايران به چين
وارد شده باشد. در بندهش ذيل نام (gāvirs) pag آمده و
مهمترين بقولات ريزدانه وصف شده است.1 ابومنصور آن را ذيل نام فارسي
باقلا (bāgilā) يا باقلا (bāglā) آورده است.2 كشت
آن در مصر سابقة كهن دارد.3
15.
برتاشنايدر6 ts'an tou (’’لوبياي كرم ابريشمي، به علت شباهت آن به كرم ابريشم بالغ‘‘)، soramame ژاپني، لوبياي قرمز يا باقلاي علوفهاي (Vicia faba) را نيز به
غلط از گياهان رهاورد چانكي ين دانسته بدون آنكه دليلي براي اين ادعاي خود ارائه
كند. اين گياه نيز hu tou ناميده شده، اما هيچ سند تاريخي دربارة ورود اين گونه به چين ثبت نشده است.
اين گياه در متون دورة تانگ يا سونگ ذكر نشده و ظاهراً پيش از دورة يوان (Yüan) (1260 تا 1367) هم وارد چين نشده بوده است. از اين گياه در Nun šu
(’’كتاب زراعت‘‘) نوشتة وان چن (Wan Čen) كه در همان دوره ميزيست و
در Kiu hwan pen
ts‛ao متعلق به اوايل دورة مينگ (Ming) 6 ياد شده كه در
آن آمده است: ’’اكنون اين گياه در همه جا يافت ميشود.‘‘ لي شيـ چن ميگويد كه
اين گياه در جنوب چين و به ميزاني بيشتر در سهـ چوان كشت ميشود. وان شيـ مو Wan Ši-mou كه در سال 1591 در گذشت، در
كتاب خود، Hio pu tsa šu كه كتابي است در يك فصل دربارة باغباني،6 به نوع بسيار
عالي و درشت اين لوبيا اشاره ميكند كه در يونـ نان كشت ميشود. در نسخة قديمي
فرهنگ جغرافيايي استان يونـ نان (Kiu Yün-nan t‛un či) و در فرهنگ جغرافيايي حوزة اداري مونـ هوا (Mun-hwa) در يونـ نان به اين نوع
لوبيا اشاره شده، و در آنها نام مترادف
nan tou (’’لوبياي جنوبي‘‘) نيز اضافه
شده، به اين علت كه گل آن رو به سمت جنوب ميگرداند. در فارسي امروز اين گياه را
باقلا (bāgelā) مينامند. 6
بهشناخت دو سویه ایران و چین باستان (ساینو-ایرانیکا)
/////////
باقله (که باقلا یا باقالی یا باقله و یا "باقلی"
هم گفته می شود) گیاهی است یک ساله از خانواده بقولات. دارای برگهای تخم مرغ شکل و
میوه غلاف مانند است. به میوه و دانه آن نیز باقله گفته میشود.[۱]
باقلا
مواد مغذی در هر ۱۰۰ گرم (۳٫۵ اونس)
انرژی ۱٬۴۲۵ کیلوژول (۳۴۱ کیلوکالری)
کربوهیدراتها ۵۸٫۲۹ g
فیبر ۲۵
g
چربی ۱٫۵۳ g
پروتئین ۲۶٫۱۲ g
تیامین (ویتامین ب۱) ۰٫۵۵۵ میلیگرم (۴۳٪)
ریبوفلاوین (ویتامین ب۲) ۰٫۳۳۳ میلیگرم (۲۲٪)
نیاسین (ویتامین ب۳) ۲٫۸۳۲ میلیگرم (۱۹٪)
ویتامین ب۶ ۰٫۳۶۶ میلیگرم
(۲۸٪)
اسید فولیک (ویتامین ب۹) ۴۲۳ میکروگرم (۱۰۶٪)
ویتامین C ۱٫۴ میلیگرم (۲٪)
ویتامین K ۹
میکروگرم (۹٪)
کلسیم ۱۰۳
میلیگرم (۱۰٪)
آهن ۶٫۷ میلیگرم (۵۴٪)
منیزیم ۱۹۲
میلیگرم (۵۲٪)
منگنز ۱٫۶۲۶ میلیگرم (۸۱٪)
فسفر ۴۲۱
میلیگرم (۶۰٪)
پتاسیم ۱٬۰۶۲ میلیگرم (۲۳٪)
سدیم ۱۳
میلیگرم (۱٪)
روی ۳٫۱۴ میلیگرم (۳۱٪)
Link to USDA Database entry
درصدها نسبیاند
منبع: پایگاه اطلاعاتی مواد غذایی آمریکا
محتویات
[نمایش]
تاریخچه[ویرایش]
این گیاه سابقه کشت زیادی دارد. در مصر باستان،
یونان باستان و روم باستان از این گیاه استفاده میشدهاست. و در ۲۸۰۰ سال قبل از میلاد
مسیح به چین رسیدهاست.[۲]
خواص درمانی[ویرایش]
باقله منبع تامین فیبر مناسبی است. همچنین
به دلیل بالا بودن میزان پروتئین، میتواند همراه با برنج (باقله پلو) به یک غذای کامل
تبدیل شود. کلسیم و پتاسیم موجود در باقله میتواند از بروز پوکی استخوان جلوگیری نموده
و به کنترل فشارخون بالا کمک میکند.[۳]
برای باقله خواصی در رابطه با سنگ کلیه، رماتیسم،
مثانه و نقرس ذکر شدهاست. در عوض باقله تحریک کننده اصلی بیماری فاویسم بوده که به
خاطر آن به این بیماری در فرهنگ عامه باقلهای گفته میشود. مصرف آن برای مبتلایان
میتواند به مرگ بیمار منجر گردد در بسیاری از افراد باقالی جواب آزمایش هپاتیت ب را
مثبت میکند و باعث اشتباه شدن آزمایش خون میشود و توصیه میشود خانمهای باردار به
هیچ عنوان مصرف نکنند تا به کودک آسیب وارد نشود.[۴]
مصرف در کشور ایران[ویرایش]
دانه باقلا
در کشور ایران بیشترین مصرف باقله به ساکنان
شهرستان بهبهان واقع در جنوب شرقی استان خوزستان نسبت داده شده و کشت باقله ( بوقله
به زبان محلی همین دیار )در این شهرستان به صورت وسیعی صورت گرفته است.[نیازمند منبع]
موارد مصرف امروزه باقالا[ویرایش]
در عمل، امروزه باقلا خواصّ پزشکی سنّتی خود را از دست داده و فقط مصرف خوراکی
دارد. در برخی از نواحی باقلاخیز، تفنّن، تنها یا با برخی «مخلّفاتِ» دیگر (مثلاً،
در گیلان باکته، «اَشْبَل» یا تخم نمکسود ماهی) خورده میشود. اما خوردن باقلای پخته
گرم (همراه با نمک و گلپر و سرکه) در کوچه و بازار بویژه در فصل سرما در همه جا معمول
است. به گزارش مارتین لیوی، باقلای پخته «یکی از خوراکیهای عمده مستمندان است و در
شهرهای مصر بیشتر مردم باقلا و روغن و سرکه را با نان لقمه کرده به عنوان صبحانه میخورند».
در ایران، باقلا جزء اصلی چند خوراک، از جمله باقلاپلو، خورشِ باقلا، باقلا قاتق و
کوفته باقلا نیز هست. در ادب فارسی، مدح یا ذمی از باقلا سراغ نداریم، ولی بسیاری از
شاعران عرب، فارغ از قیل و قال حکما، در وصف و تشبیه باقلا داد سخن دادهاند.[۵]
پانویس[ویرایش]
پرش به بالا ↑ دانشنامه رشد. «باقله «داروئی»». بازبینیشده
در ۱۳ مهر ۸۸.
پرش به بالا ↑ دانشنامه رشد. «باقله». بازبینیشده در
۱۳ مهر ۸۸.
پرش به بالا ↑ تغذیه و سلامت (تبیان). «ارزش غذایی باقله».
بازبینیشده در ۱۳ مهر ۸۸.
پرش به بالا ↑ دانشنامه رشد. «باقله «داروئی»». بازبینیشده
در ۱۳ مهر ۸۸.
پرش به بالا ↑ http://www.wikifeqh.ir/باقلا#موارد
مصرف امروزه باقلا
جستارهای وابسته[ویرایش]
فابیسم (بیماری باقلهای)
منابع[ویرایش]
دانشنامه رشد
تبیان
/////////////
الفول نوع نباتي يتبع جنس البيقية من الفصيلة
البقولية. اسمه العلمي (باللاتينية: Vicia faba).
تعتبر منطقة آسيا الوسطى مركز النشوء الأصلي للفول ولا يعرف إن كان قد تطور وراثيًا
كهجين بين البيقية رفيعة الورق (باللاتينية: Vicia angustifolia) والبيقية فرنسية (باللاتينية: Vicia narbonensis) أو أن كان تطوره من البيقية رفيعة الورق فحسب.
محتويات
[أظهر]
الوصف النباتي[عدل]
نبات حولي يصل ارتفاعه إلى 80 سم. الساق ذات
زوايا مضلعة شبه مربعة. الأزهار بيضاء مبقعة بالأسود. الثمرة قرن يحمل بداخله عدة بذور.
الاستخدامات[عدل]
عرف منذ أيام الفراعنة ويعتبر مصدراً بديلاً
للبروتين. يستعمل كثيرًا في المطبخ العربي، ويعتبر الأكلة الشعبية الأولى في مصر، حيث
يؤكل يومياً وخاصة كوجبة إفطار وأيضًا على وجبة السحور في شهر رمضان.
يقدّم عادةً الفول مع تتبيلة من الثوم، عصير
الليمون الحامض، زيت الزيتون، الفلفل الأسود، الكمون والملح.[1]
المطابخ العربية[عدل]
في المطبخ المصري[عدل]
عربية فول مدمس
Crystal Clear app kdict.png طالع
أيضًا: فول مدمس طعمية
يعتبر أكل الفول في مصر وجبة أساسية. يحضر
الفول في مصر بطريقتين هما: التغميس, وفيها يغمص الرغيف في صحن الفول. الساندوتشات,
وفيها يوضع الفول في رغيف عيش ويُفضل المواطن المصري غالبآ ان يكون بجانب هذه الساندوتشات
بعض المخللات. الفول في مصر غالبآ ما يقدم مصلحا (مخلوطا بمكونات اخري) واحدة غالبآ
لا تكثر عن مكون واحد من التالي:الطماطم, البصل, البيض, الزيت الحار, سلطة الخضروات,
الطحين.
في المطبخ السوداني[عدل]
يؤكل الفول في السودان كوجبة رئيسة ويطلق عليه
لقب (حبيب الشعب). يحضر الفول المصري في السودان بطريقتين هما:
التغميس، وفيها يغمس الرغيف في صحن الفول.
الفتَّه:وفيها يُفت الرغيف على الصحن ويسكب
عليه الفول ويخلطان جيِّداً وتسمى هذه الطريقة أيضاً بالبوش.
الفول في السودان غالباً ما يقدم مُصَلَّحَاً
(مخلوطاً بمكونات أخرى) واحدة أو أكثر من التالي:الطماطم، البهارات، البصل، الجبن،
اللبن الرائب، الطعمية، البيض، لحم التونا المُعلب، ونادراً ما يقدم سادة. في معظم
الاحيان يتم خلط الفول مع الطعمية بتفتيتها على وجه الصحنِ، ولا يذكر الفول في السودان
إلا و ذكر معه زيت السمسم لأهميته على صحنِ الفول.
الزراعة[عدل]
تعتبر زراعة الفول هامة لأنها تستعمل كغذاء
في الوطن العربي وخصوصاً في مصر والسودان، ويتواجد الفول بأصناف محلية في الوطن العربي
أهمها:
الفول المصري: منتشر في المغرب العربي ومصر
والسودان.
الفول المالطي: يتواجد في المشرق العربي ومصر
وتونس وتعرف منه أصناف كثيرة. ففي تونس هناك الصنفان عمدون وعمدون 2، وفي سوريا هناك
الشامي والحلبي وفول تلكلخ، وفي الجزائر هناك مخطط وسطيف ومخطط وادسمار.
الفول القبرصي : وهو منتشر في سوريا تحت أصناف
البعلي والزوري وفي مصر يسمى بالصنف البلدي.[2]
المعلومات الغذائية[عدل]
نبات الفول
حبة فول
يحتوي كل 100 غ من الفول، بحسب وزارة الزراعة
الأميركية على المعلومات الغذائية التالية:
السعرات الحرارية: 341
الدهون: 1.53
الكاربوهيدرات الكلية: 58.29
الألياف: 25
السكر: 5.70
البروتينات: 26.12
اعتقادات خاطئة عن الفول[عدل]
يعتقد البعض خطأً أن تناول الفول يؤثر سلباً
على الحالة العقلية للإنسان، ويصيبه بنوع من الخمول والعكس صحيح. فقد أثبتت الدراسات
الحديثة أن المخ يقوم بإرسال عدد كبير من المواد الكيميائية الحيوية للجسم، بعد تناول
الفول، وهي ما يسمى بالموصلات العصبية تساعد على ظهور مشاعر السعادة والنشاط، لأن الجسم
يحصل على تغذية متكاملة تضمن له كل ما يحتاجه، الأمر الذي ينعكس أيضاً على مزاجه الذي
يتحسن.
الفول وجبه شعبية بفوائد صحية عالية[عدل]
يحتوي الفول على (مادة السيروتونين) وهي من
الموصلات العصبية التي تنظم فترات النوم وتقلل من حالات القلق، إلى جانب مادة (استييل
كولين) التي تساعد على تكوين الذاكرة والمحافظة على قوتها، ومادة (دوبامين وادرينالين)
التي تعمل على التحكم في حالات التوتر والقلق. ومن هنا تأتي أهمية طبق الفول المدمس
الذي تتوافر فيه العناصر الثلاثة لضمان مساعدة الجسم على تكوين موصلات السعادة وتحقيق
قوة الأداء والتقليل من سرعة الشعور بالإجهاد والتوتر). وبالإضافة إلى هذا فإن للفول
فوائد عديده منها:
1 ـ غنّي بالبروتينات والفيتامينات والأملاح
المعدنية مثل الحديد والفسفور
2 ـ يقاوم التوتر والإجهاد الذي يصيب الجسم
3 ـ يعتقد انّه يحتوي على مركّبات كيماويّة
معقدّة تقاوم أمراض السرطان التي تصيب الفم
4 ـ مفيد للقلب من حيث زيادته لمستوى الكولسترول
الجيّد في الدم
5 ـ يعمل على خفض ضغط الدم لدى النساء في مرحلة
سن اليأس
6 ـ يحافظ على مستوى السكر في الدّم
7 ـ يحتوي على مواد تقوّي مناعة الجسم ضّد
الأمراض المختلفة
8 ـ قشور الفول تكافح الإمساك الذي يصيب الجسم
9 ـ لأزهار الفول خاصّية زيادة إدرار البول
10 ـ تناول الفول مع الطماطم والبصل والزيت
والخبز تجعل منه وجبة غذائية كاملة
مصادر[عدل]
الفول على الطريقة السودانية معلومات غذائية
عن الفول
^ تحضير تتبيلة الفول
^ المنظمة العربية للتنمية الزراعية. دراسة
حول الموارد الوراثية النباتية للأغذية والزراعة في الوطن العربي. تاريخ الولوج 18
تشرين الأول 2010.
//////////////
به عبری پپُل/فول
פּוֹל (שם מדעי: Vicia faba) או פוּל (בערבית) הוא צמח חד-שנתי חורפי, אשר נזרע בספטמבר ומניב
באביב. מוצאו של הצמח ממרכז אסיה, מחבש ומארצות הים התיכון. זהו גידול תרבות עתיק בלבנט
עוד מהתקופה הנאוליתית, לפני כ-10,000 שנה. הפול נזכר במקרא בין הירקות החשובים לאדם
– למאכל ולמספוא. הערבים גידלו את הפול בקנה מידה רחב והשתמשו גם בגרגירים היבשים וגם
בתרמילים ובגרגירים הירוקים. כיום נפוץ הצמח בעיקר באירופה ובארצות הים התיכון.
במצרים כיום, הפול נחשב כמאכל הלאומי.
/////////////
به کردی کسول،
باقلی، بِقلِه، بِقلیک:
Keşol, baqil, beqle, beqilk riwekek ji famîleya baqilan e û
bo xwarinê tê bikaranîn.
Ji vir nêzîkê 9 hezar sal berê li Îsraelê hatiye bikaranîn,
bermahiyên wê li bajarê Nazaretê hatin vedîtin. Herwiha di gorîstanên li
devedorê Deryaya Naverast de bermahî hatin vedîtin ku ji vir 3-4 hezar sal berê
li van deveran dihatibûye bikaranîn.
Ligel riwekên din ên ji famîleya baqilan nîsk û nokê bo
mirovan di xurdemeniyê de cihekê girîng digire, kana proteînan e. Bi hezaran
salan in ji aliyê mirovan ve çandiniya wê tê kirin.
Herêmêm Kurdistanê Botan, Behdînan, Tolhildan, Kurdistana
Sûrî û herêma Soran bo çandiniya famîleya baqilan baş e. Mixabin ji ber gelek
sedeman kurd pirranî xurdemeniya xwe dikirrin, bi xwe çandiniya wê nakin.
////////////
به آذری:
At paxlası (lat. Vicia faba)[1] - lərgə cinsinə aid bitki
növü.[2[
///////////
به ترکی باکالا:
Bakla, baklagiller (Fabaceae) familyasına adını veren, gıda ve yem bitkisi olarak
tarımı yapılan tek yıllık bir bitkidir. Bu familyada fasulye, bezelye, börülce,
mercimek ve nohut gibi proteince zengin taneleri için yetiştirilen diğer
sebzeler de yeralır. 'Bakla' sözcüğü Arapça 'ot, yeşillik' anlamındadır ancak
Osmanlılarca bakla karşılığı olarak kullanılmıştır, modern Arapçada
baklaya ful denmektedir.
/////////////////
Vicia faba
From Wikipedia, the free encyclopedia
This article is about the broad bean plant.
For the Broadbean company, see Broadbean (Company).
Vicia faba
|
|
Vicia faba plants in flower
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Subfamily:
|
|
Tribe:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
V. faba
|
Faba sativa Moench.
|
Vicia
faba,
also known as the broad bean, fava bean, faba
bean, field bean,bell bean, English bean, horse
bean, Windsor bean, pigeon bean and tic(k)
bean, is a species of flowering plant in the vetch and pea family Fabaceae. The origin of this legume is obscure, but it had been
cultivated in the Middle East for 8,000 years before it spread to Western
Europe.[1] Fava or Broad beans
have been found in the earliest human settlements. Remains are reported to have
been found in Egyptian tombs.[citation needed] They probably
originated in the Near East during the Neolithic Age and by the Bronze Age had
spread to Northern Italy. They have been found in lakeside settlements in
Switzerland and in Britain at Glastonbury. In Egypt, the beans were considered
commoner food and were shunned by the upper classes.[2] Fava beans were
cultivated by the Egyptians, Greeks and Romans. In ancient Rome, they were used
in funeral rites.[2]Pythagoras forbade the eating of fava
beans because they contained the souls of the dead.[3] This once forbidden
bean is also related to Favism,
a genetic deficiency affecting Jews and other descendant of the Mediterranean.
Initiates of the Eleusinian mysteries would
drink the kykeon and visit the home of Kyamites, the Greek demigod of Fava beans.
In
parts of the English-speaking
world, the name "broad bean" is used for the large-seeded
cultivars grown for human food, while "horse bean" and "field
bean" refer to cultivars with smaller, harder seeds (more like the wild
species) used for animal feed, though their stronger flavour is preferred in
some human food recipes, such as falafel. The term "fava bean" (from
the Italian fava,
meaning "broad bean") is used in other English-speaking countries
such as the US. "Broad bean" is the most common name in the UK,
Australia and New Zealand.
Contents
Broad beans in the pod
It
is a stiffly erect plant 0.5–1.8 m tall, with stout stems of a square
cross-section. The leaves are 10–25 cm
long, pinnate with 2–7 leaflets, and of a distinct glaucous grey-green color.
Unlike most other vetches, the leaves do not
have tendrils for climbing over other vegetation. The flowers are 1–2.5 cm long, with five
petals, the standard petal white, the wing petals white with a black spot (true
black, not deep purple or blue as is the case in many "black"
colorings,[4]) and the keel petals are
white. Crimson-flowered broad beans also exist, which were recently saved from
extinction.[5] The flowers have a
strong and sweet scent which is attractive to bees and other pollinators,[6] particularly bumble
bees.[3] Thefruit is
a broad, leathery pod, green maturing to blackish-brown, with a densely downy
surface; in the wild species, the pods are 5–10 cm long and 1 cm
diameter, but many modern cultivars developed
for food use have pods 15–25 cm long and 2–3 cm thick. Each pod
contains 3–8seeds, round to oval and 5–10 mm diameter
in the wild plant, usually flattened and up to 20–25 mm long, 15 mm
broad and 5–10 mm thick in food cultivars. Vicia faba has
a diploid (2n) chromosome number of 12 (six homologous pairs). Five pairs
are acrocentric chromosomes and one pair
is metacentric.[7]
Various
agricultural books state that Vicia faba is "not a true
bean";[8] the sense of the word "bean" that
they implicitly reference is the narrow one restricted solely to the
genus Phaseolus. However,
the definitions of "bean" in most general dictionaries include
several senses, narrow and wider, with broad beans among them. The word
"bean" and its Germanic cognates have existed in common use in West Germanic
languages since before the 12th century,[9] which was long
before the New World genus Phaseolus was
known in Europe, so it is not surprising that the prescription on limiting the use of the word, which tries to
replace the word's older senses with a newer one, has never been consistently
followed in general usage.
Mature field bean pods
Vicia faba flower
Worldwide broad bean yield
Broad
beans have a long tradition of cultivation in Old World agriculture, being among the most ancient
plants in cultivation and also among the easiest to grow. Along with lentils, peas,
and chickpeas, they are believed to have become
part of the eastern Mediterranean diet
around 6000 BC or earlier.[10] They are still
often grown as a cover crop to
prevent erosion, because they can overwinter and
because as a legume, they fix nitrogen in the soil.
The
broad bean has high plant hardiness;
it can withstand harsh and coldclimates.[10] Cold tolerance
among fava bean cultivars varies, but most varieties winter-kill at
temperatures below -−9 °C (16 °F) and even the most winter-hardy
winter-kill at temperatures below −12 °C (10 °F). Fava bean grows
during cool weather when other vetches and clovers are relatively dormant, but
does not tolerate heat well. Unlike most legumes, the broad bean can be grown
in soils with high salinity, and a wide range of pH values
(4.5–8.3) as well as in clay soil. However, it does prefer to grow in rich
loams.[11]
Broad
beans will grow best at soil temperatures between 15.5 and 18.3 °C (59.9 and
64.9 °F) and will not grow well at temperature below 4.4 °C
(39.9 °F) or above 23.8 °C (74.8 °F). Broad bean is particularly
susceptible to high temperatures during the summer which makes the plants
unproductive. Broad beans will grow best in a fertile, well-draining soil with
a pH between 6.0 and 6.75 located in full sunlight.[12] Broad beans should
be direct seeded in the garden in Spring as soon as the soil is workable and temperature
is above 4.4 °C (39.9 °F) with the optimum temperature for
germination being between 10 and 21 °C (50 and 70 °F). A second
planting can be made in early autumn in areas with moderate winters. Seeds
should be planted 2.5–5.0 (1–2 in) deep allowing 7.5 to 15 cm (3.0 to
5.9 in) in between plants and approximately 0.6 m (2 ft) between
rows.[12] Tolerance to heat,
drought and flood is very low. An excellent nitrogen producer, follow on crops
can be given half the usual rate of nitrogen. Grows well in nitrogen poor
soils.[11]
To
achieve the highest nitrogen fixation, the bacterium Rhizobium leguminosarum biovar viceae,
must be present. Inoculation of the planting seeds is highly recommended,
especially in areas where legumes have not been grown.[13] Inoculation
with Rhizobium and arbuscular
mycorrhizal fungibiofertilizer is more effective for promoting
growth of faba bean grown in alkaline soils than the individual treatment,
reflecting the existence of synergistic relationships among the inoculants.[14]
Cultivars
·
‘Aquadulce Claudia’: A
large, very hardy longpod cultivar for autumn or early spring sowing
·
'Bunyard’s Exhibition':
Introduced before 1835. A longpod variety producing a large harvest of
delicious flavoured white seeded beans with up to 9 beans per pod.
·
'Imperial Green Longpod':
An excellent variety, plants produce a very heavy harvest with pods growing up
to 15 inches in length containing 9 green beans. The taste is superb and the
beans freeze well. Awarded the RHS Award Of Garden Merit (AGM).
·
'Optica': Lower growing
plant, awarded the RHS Award Of Garden Merit (AGM). It is a very heavy cropper
with short pods containing 5 white beans. If the pods are picked young they can
be eaten whole.
·
‘Masterpiece Green
Longpod’: A reliable, slender-podded cultivar
·
‘Medes’: A popular,
high-yielding, uniform variety
·
'Red Epicure': Pods
contain up to 5 crimson red beans. Dates from 1894.
·
‘Scorpio’: A commercial
cultivar bred for the frozen vegetable industry with white flowers and small,
mild-flavoured beans
·
'Stero': An extremely
popular slender podded variety
·
‘The Sutton’: A dwarf
favourite producing small, tender beans ideal for containers
·
‘Witkiem Manita’: An
early-maturing cultivar with heavy yields and a tolerance to cold weather.
Aphis fabae on broad bean
Insects
Broad
bean plants are highly susceptible to early summer infestations of the black bean aphid, Aphis fabae, and
a wide variety of Aphis spp., Acyrthosiphon pisum,
and Myzus persicae, (Pea aphid, Bean aphid, Cowpea aphid, Melon
aphid, Peach aphid).
Aphids
occur as small, soft-bodied insects on the underside of leaves and/or stems of
the plant. They are usually green or yellow in color, but may be pink, brown,
red, or black depending on species and host plant. If aphid infestation is
heavy, it may cause yellow and/or distorted leaves, necrotic spots on leaves,
and/or stunted shoots. Aphids secrete a sticky, sugary substance called
honeydew which encourages the growth of sooty mold on the plant.[12] Severe infestations
can significantly reduce yields, and can also cause discolouration of pods and
reduction in their saleable values.
Mexican bean beetle, Epilachna varivestis,
irregular patches of feeding damage on underside of leaves which causes the top
surface of the leaf to dry out, giving the leaves a lacy appearance; insect
will also damage flowers and small pods; pods may be damaged so badly that they
drop from the plant; adult insect is an orange-brown beetle with black spots;
larvae are fat-bodied grubs which taper at the end and are in rows of
conspicuous spines. Beetles can decimate bean crops.[12]
Spider mites, actually Arachnids, (Two-spotted spider mite), Tetranychus urticae Leaves
stippled with yellow; leaves may appear bronzed; webbing covering leaves; mites
may be visible as tiny moving dots on the webs or underside of leaves, best
viewed using a hand lens; usually not spotted until there are visible symptoms
on the plant; leaves turn yellow and may drop from plant. Spraying plants with
a strong jet of water can help reduce buildup of spider mite populations; if
mites become problematic apply insecticidal soap and/or neem oil to plants;
certain chemical insecticides may actually increase mite populations by killing
off natural enemies (which are also mites) and promoting mite reproduction.[12]
Leafminers, Lyriomyza spp., thin, white, winding
trails on leaves; heavy mining can result in white blotches on leaves and
leaves dropping from the plant prematurely; early infestation can cause yield
to be reduced; adult leafminer is a small black and yellow fly which lays its
eggs in the leaf; larvae hatch and feed on leaf interior.[12]
Thrips (Western flower thrips, Onion
thrips), Frankliniella
occidentalis, Thrips
tabaci, if population is high leaves may be distorted; leaves
are covered in coarse stippling and may appear silvery; leaves speckled with
black feces; insect is small (1.5 mm) and slender and best viewed using a
hand lens; adult thrips are pale yellow to light brown and the nymphs are
smaller and lighter in color.[12]
Fungal
Diseases
Faba
bean rust, also called Broad bean rust,[12] is one of the most
common fungal pathogens commonly affecting broad bean leaves, causing small,
dusty, dark brown spots with yellow halos on the leaves and stems,[17] which may merge to
form an orange lawn on both leaf surfaces. Emergence of the disease is favored
by warm, humid conditions; fungus overwinters on crop debris on the ground.[12]
Chocolate spot fungus, is also a common fungal
pathogen. The fungus causes dark, chocolate-coloured spots on all parts of the
plant. Chocolate spot is caused by two Botrytis fungi. Botrytis fabae is the most common
cause and only affects broad beans. Botrytis cinerea can cause very
similar symptoms, and this fungus also causes grey mould on a very wide range
of plants, which can have a severe impact on yield.[18] Symptoms of disease
can be aggressive or non-aggressive; symptoms on non-aggressive chocolate spot
are small red-brown lesions on leaves of the plant which may also be present on
stems and pods; under high humidity the disease moves to the aggressive stage
and lesions coalesce and become covered in fluffy mycelium; large patches of
tissue can become necrotic and die. Long periods of high humidity promote the
switch from the non-aggressive phase to the aggressive phase; the aggressive
phase of the disease favors low levels of potassium and phosphorus in the soil
and overcrowded plants that limit air circulation.[12]
Powdery mildew, Erysiphe pisi, fungal infection with
yellow spots on upper surface of leaves; powdery gray-white areas which
coalesce to cover entire plant; if plant is heavily infected it may appear
light blue or gray in color.[12]
Fusarium root rot, Fusarium solani, fungal, stunted plant
growth; yellowing, necrotic basal leaves; brown-red or black streaks on roots
that coalesce as they mature; lesions may spread above the soil line. Damage
caused by the emergence of the disease is worsened by warm, compacted soils,
limited soil moisture and poor soil fertility.[12]
Downy mildew, Peronospora viciae,
fungal, yellow-brown blotches on upper surface of leaves; angular patches of
fluffy white-gray fungus on lower side of leaves; plant growth may be stunted
or distorted and whole plant may die before flowering; fungus overwinters in
soil and on crop debris; fungus can survive in soil for 10–15 years.[12]
Bacterial
Diseases
Leaf blight, Xanthomonas
campestris, syn. Xanthomonas axonopodis, a bacterium
which causes water-soaked spots on leaves that enlarge and become necrotic;
spots may be surrounded by a zone of yellow discoloration; lesions coalesce and
give plant a burned appearance; leaves that die remain attached to plant;
circular, sunken, red-brown lesion may be present on pods; pod lesions may ooze
during humid conditions. Disease can be introduced by contaminates seed;
bacteria overwinters in crop debris; disease emergence favored by warm
temperatures; spread is greatest during humid, wet weather.[12]
Bacterial
brown spot, Pseudomonas syringae,
a bacterium which causes small, dark brown necrotic spots on leaves which may
be surrounded by a zone of yellow tissue; water soaked spots on pods which turn
brown and necrotic; pods may twist and distort in area of infection. Bacterium
overwinters in crop residue; disease more severe when foliage is wet for extended
periods.[12]
Other
Root-knot nematode, Meloidogyne spp. Galls
on roots which can be up to 3.3 cm (1.3 in) in diameter but are
usually smaller; reduction in plant vigor; yellowing plants which wilt in hot
weather.[12]
In
mainland Europe and North Africa, the plant parasite Orobanche crenata (carnation-scented
broomrape) can cause severe impacts on fields of broad beans, devastating their
yields.
Broad
beans are rich in tyramine, and thus should
be avoided by those taking monoamine
oxidase inhibitors.[19]
Raw
broad beans also contain the alkaloids vicine and convicine which
can induce hemolytic anemia in
patients with the hereditary condition glucose-6-phosphate
dehydrogenase deficiency. Glucose-6-phosphate dehydrogenase (G6PD)
is a cytoplasmic enzyme that is distributed in all cells. G6PD catalyzes the
first step in the hexose monophosphate pathway, and it produces NADPH, which is
required for reactions of various biosynthetic pathways as well as for the
stability of catalase and the preservation and regeneration of the reduced form
of glutathione (GSH). Because catalase and glutathione (via glutathione
peroxidase) are essential for the detoxification of hydrogen peroxide, the
defense of cells against this compound depends ultimately and heavily on G6PD.
This is especially true in red cells, which are exquisitely sensitive to
oxidative damage and in which other NADPH-producing enzymes are lacking.[20]
G6PD deficiency is the most common known
enzymopathy; it is estimated to affect 400 million people worldwide. The
highest prevalence rates (with gene frequencies in the range of 5 to 25
percent) are found in tropical Africa, in the Middle East, in tropical and
subtropical Asia, in some areas of the Mediterranean, and in Papua New Guinea.
The
most common clinical manifestations are neonatal jaundice and acute hemolytic
anemia. Hemolytic anemia occurs when red blood cells are destroyed faster than
the body can replace them.[21] In some cases, the
neonatal jaundice is severe enough to cause death or permanent neurologic
damage. The acute hemolytic anemia can be triggered by a number of drugs, by
infections, or by the ingestion of fava beans. These manifestations may be life
threatening, especially favism in children. The detailed mechanism of hemolysis
is not fully known, but it results undoubtedly from the inability of
G6PD-deficient red cells to withstand the oxidative damage produced, directly
or indirectly, by the triggering agents mentioned above. Red cell destruction
in these acute hemolytic events is largely intravascular and therefore is
associated with hemoglobinuria. Fortunately, apart from these episodes of
hemolytic anemia, most G6PD-deficient individuals are entirely asymptomatic.
However, a rare subset of G6PD-deficient patients has, instead, a chronic
hemolytic disorder, which may be severe.
The remarkable geographic
correlation between the prevalence of G6PD deficiency and the past and present
endemicity of Plasmodium falciparum malaria strongly suggests
that the former confers resistance against the latter. The high prevalence in
malaria-endemic areas of G6PD mutants that have arisen independently
corroborates this notion; indeed, it constitutes an example of convergent
evolution through balanced polymorphism. Clinical data further support this
notion, although it is not certain whether malaria resistance is a feature of
heterozygous females only, or also of hemizygous males. In vitro culture
studies have shown that the growth of malaria parasites is impaired in
G6PD-deficient red cells, and that G6PD-deficient parasitized red cells are
phagocytosed by macrophages more effectively than G6PD normal parasitized red
cells.
An
estimated 400 million people have glucose-6-phosphate dehydrogenase deficiency.[21] This potentially
fatal condition is called favism after the fava
bean.[22][23] Areas of origin of
the bean correspond to malarial areas. Some
epidemiological and in vitro studies suggest the hemolysis resulting from favism acts as
protection from malaria, because certain species of malarial protozoa, such as Plasmodium falciparum,
are very sensitive to oxidative damage due to deficiency of theglucose-6-phosphate
dehydrogenase enzyme, which would otherwise protect from
oxidative damage via production ofglutathione reductase.[20][24]
In
the early twentieth century seedlings of the fava bean were used as an initial
source of L-DOPA, a chemical used to increase dopamine
concentrations in the treatment of Parkinson's disease and dopamine-responsive
dystonia.[25]
Broad beans, shelled and steamed
Fried broad beans as a snack
Broad
beans are generally eaten while still young and tender, enabling harvesting to
begin as early as the middle of spring for plants started under glass or
overwintered in a protected location, but even the main crop sown in early
spring will be ready from mid to late summer. Horse beans, left to mature
fully, are usually harvested in the late autumn, and are then eaten as a pulse. The immature pods are also cooked and
eaten, and the young leaves of the plant can also be eaten, either raw or
cooked as a pot herb (like
spinach).
Broad
beans were a major food of old Mediterranean civilizations, particularly for
the Romans and Ancient Greeks.[3]
Preparing
broad beans involves first removing the beans from their pods. In some
cuisines, particularly in France and the United States, the beans' outer skin
is removed through blanching.[26] In most other parts
of the world, the beans' skin is not removed.[27]
The
beans can be fried, causing the skin to split open, and then salted and/or
spiced to produce a savory, crunchy snack. These are popular in China,
Malaysia, Colombia, Peru (habas saladas), Guatemala (habas),
Mexico (habas con chile), Gilan (North of Iran) and Thailand (where
their name (ถั่วปากอ้า)
means "open-mouth nut").
Fava
beans are common in Latin American cuisines, as well. In central Mexico, mashed
fava beans are a common filling for many corn flour-based antojito snacks such as tlacoyos. In Colombia, they are most often
used whole in vegetable soups. Dried and salted fava beans are a popular snack
in many Latin countries.
Broad
beans are widely cultivated in the Kech and Panjgur districts of Balochistan Province in
Pakistan, and in the eastern province of Iran. They are called bakalaink in
the Balochi language,
and baghalee in Persian.
In Croatia, lamb with peas stew, Janjetina s
bižima, (often with fava beans or artichokes) is a traditional Dalmatian dish.
Becoming somewhat rare in restaurants, Kozlić s bižima, is a traditional dish
made with goat kid meat cooked in a sauce with peas (biži), sometimes also with
fava beans and potatoes.[29] In Greece the word fáva (φάβα)
does not refer to broad beans, but to the yellow split pea and also to the legume Lathyrus sativus. Broad beans are known
instead as koukiá(Greek: κουκιά), and are eaten in a
stew combined with artichokes, while they are still fresh in their pods. Dried
broad beans are eaten boiled, sometimes combined with garlic sauce (skordalia).
In Crete, fresh broad beans are shelled and eaten
as a companion to tsikoudia, the local
alcoholic drink. Favism is quite common
in Greece because of malariaendemicity in
previous centuries, and people afflicted by it do not eat broad beans.
In
Rome, Italy, fava beans are either cooked with guanciale or with globe artichokes, as side dish together with
lamb or kid, or raw with Pecorino romano. Fave e Pecorino is
the traditional dish for 1 May picnic. In Sicily, fava beans are the primary ingredient
of Maccu soup .[30] In Apulia, broad bean purée with wild chicory is typical dish.
Judd mat Gaardebounen, or smoked collar of
pork with broad beans, is the national dish of Luxembourg.[31]
The Maltese Kusksu is
a vegetable soup primarily containing fava beans and pasta beads.[32] They are also used
in a popular appetizer called bigilla where they are served as a pureé mixed
with olive oil, lemon juice, garlic, parsley and mint. It is served with bread
or crackers and is the Maltese answer to hummus.[33]
In
the Netherlands, they are traditionally eaten with
fresh savory and
some melted butter. The combination of the beans tossed with crispy fried bacon
is also common. When rubbed, the velvet insides of the pods are a folk remedy
against warts.
In Sweden broad beans (Swedish: bondbönor, literally: farmer
beans), were for a very long time a popular food to add to other foods as a
side filler to reduce the sensation of hunger by eating small
amounts. This went on up until the mid-1940s, a time of rapid urbanization
since when it has almost disappeared from Swedish plates.[34] Broad beans (Spanish:habas) are widely cultivated
in Spain and used as the main pulse in a
stew (Favetes, habas estofadas, michirones) or as an addition to other
dishes (menestra, paella). In certain regions they can be eaten while
unripe or fried and packaged as a snack.
In Egyptian cuisine fava beans (Arabic: فول fūl pronounced [fuːl])
are a staple food. The
fava beans may used fresh or dried and rehydrated as the primary ingredient
in falafel. A popular dish, known as ful medames, is traditionally eaten with
bread and is considered the Egyptian national dish. [28] In Sudan fava beans
ful medames form a main dish for lunch time (fatoor). In Ethiopia, broad beans
(Amharic: baqella) may be used
instead of peas to prepare shiro wot a traditional pea stew.
During the fasting period in the Ethiopian
Orthodox Church tradition, two uncooked spicy vegetable dishes
are made using broad beans. The first is Hilibet, a thin, white
paste of broad bean flour mixed with pieces of onion, green pepper, garlic, and
other spices. The second is siljo,
a fermented, sour, spicy thin yellow paste of broad bean flour. Both are served
with other stews and injera (a
pancake-like bread) during lunch and dinner. The main differences between
Ethiopian and other ful medames is that the beans are fully mashed, flavoured
with berbere, and served with big rolls of white
bread (not pita or injera).[35] Baqella nifro (boiled
broad beans) are eaten as a snack during some holidays and during a time of
mourning. On the Thursday before Good Friday, in the Ethiopian Orthodox Church
tradition tselote hamus(the Prayer of Thursday), people eat a
different kind of nifro called gulban. Gulban is
made of peeled, half beans collected and well cooked with other grains such as
wheat, peas and chickpeas. This is done
to mourn the crucifixion of Jesus Christ. In Morocco, fava beans are made
into bessara, a dip sold as a street food.[36]
Fava
beans (Colombia: Haba(s)) are a common food in most regions of Colombia, mostly in Bogota and Boyacá. Barley
and fava bean soup is a traditional Colombian soup consisting of carrots, peas,
potatoes, barley and fava beans.[37] InMexico, fava beans are often eaten in a soup
called sopa de habas, meaning "fava soup." They are also
eaten fried, salted, and dried as a snack, either by themselves or in
combination with other salted, dried beans and nuts. In the State of Hidalgo, in north central Mexico, they are
cooked with hierbabuena, Apple
mint, to produce the region's caldo de habas,fava bean soup.[38] Fava beans (Peru:
Haba(s)) are one of the essential ingredients of the famous "Pachamanca" in the Andes of Peru and
are also an additive for "Panetela", a homemade rehydration remedy in
cases of diarrhea and choleratreatment.
In
Quebec, Canada, they are known as gourganes,
and are eaten in a soup.
In India,
the northeastern state, Manipur, locally call it as "Hawai-Amubi" and
is famous for its role as ingredient inEromba, Kangsoi.
In Nepal,
fava beans are called Sukeko Bakulla Simi.[39] The young pods are
eaten as a green vegetable, generally stir-fried with garlic. When dried, fava
beans are eaten roasted, or mixed with other legumes and called qwati.
The mixture, soaked and germinated, is cooked as soup and consumed with rice or
beaten rice on day of Raksha Bandhan. The dry and stir-fried version of qwati is
called biraula. The qwati soup is believed to
reinvigorate the body affected by monsoon paddy season.
In
the Sichuan cuisine of China,
broad beans, also known as Sichuan beans (川豆 chuāndòu) are combined withsoybeans and chili peppers to produce a spicy
fermented bean paste called doubanjiang. [40]
Broad
beans, or "Baghalee" (Persian: باقالی)
are primarily cultivated in the central and north parts of Iran around the city
ofKashan. They have a very short season, roughly
two weeks in the middle of spring.[when?] Fresh beans in
season are cooked in brine with vinegar and Heracleum persicum to
taste. The dried beans can be cooked with rice, which in north of Iran (Gilan)
is called baghalee polo (Persian: باقالی پلو)
which means "rice with broad beans". In Iran dried broad beans are
cooked, served with Golpar-origan and
salt and sold on streets in the winter.
Fava beans, mature seeds, raw
|
|
Nutritional value per 100 g (3.5 oz)
|
|
1,425 kJ
(341 kcal)
|
|
58.29 g
|
|
25 g
|
|
1.53 g
|
|
26.12 g
|
|
(48%)
0.555 mg
|
|
(28%)
0.333 mg
|
|
(19%)
2.832 mg
|
|
(28%)
0.366 mg
|
|
(106%)
423 μg
|
|
(2%)
1.4 mg
|
|
(9%)
9 μg
|
|
(10%)
103 mg
|
|
(52%)
6.7 mg
|
|
(54%)
192 mg
|
|
(77%)
1.626 mg
|
|
(60%)
421 mg
|
|
(23%)
1062 mg
|
|
(1%)
13 mg
|
|
(33%)
3.14 mg
|
|
·
Units
·
μg = micrograms • mg
= milligrams
·
IU = International units
|
|
Percentages are roughly approximated usingUS recommendations for
adults.
Source: USDA Nutrient Database |
This
food is very low in saturated fat, cholesterol and sodium. It is also a good
source of dietary fiber, protein, phosphorus, copper and manganese, and a very
good source of folate.[41]
·
Fava beans are very high
in protein
·
Rich source of dietary
fiber
·
High in phyto-nutrients
such as isoflavone and plant-sterols
·
Contain Levo-dopa
or L-dopa, a precursor of neuro-chemicals in the brain such as
dopamine, epinephrine and nor-epinephrine
·
Excellent source of
folates.
·
Good amounts of vitamin-B6 (pyridoxine), thiamin (vitamin
B-1), riboflavin and niacin
·
Fine source of minerals
like iron, copper, manganese, calcium, magnesium. At 1062 mg or 23% of
daily recommended levels, fava are one of the highest plant sources of
potassium.[42]
This section needs additional citations for verification. Please
help improve this article by adding citations to reliable sources.
Unsourced material may be challenged and removed. (April 2016) (Learn
how and when to remove this template message)
|
·
In ancient Greece and Rome,
beans were used in voting; a white bean was used to cast a yes vote,
and a black bean for no. Even today, the word koukia (κουκιά)
is used unofficially, referring to the votes. Beans were used as a food for the
dead, such as during the annual Lemuria festival.[3][43]
·
The ancient Roman family
name Fabia and the
modern political term Fabian derive
from this particular bean.[citation needed]
·
The Pythagorean code prohibited the
consumption or even touching of any sort of bean.
·
In Ubykh culture, throwing beans on the
ground and interpreting the pattern in which they fall was a common method
of divination (favomancy), and the word for
"bean-thrower" in that language has become a generic term for seers
and soothsayers in general.
·
The colloquial expression
'not worth a hill of beans' alludes to their widespread economy and association
with the peasant diet.
·
In Italy,
broad beans are traditionally sown on November 2, All Souls Day. Small cakes made in the shape
of broad beans (though not out of them) are known as fave dei morti or
"beans of the dead". According to tradition, Sicily once experienced a failure of all
crops other than the beans; the beans kept the population from starvation, and
thanks were given to Saint Joseph. Broad
beans subsequently became traditional on Saint Joseph's Day altars
in many Italian communities. Some people carry a broad bean for good luck;
some believe that if one carries a broad bean, one will never be without the
essentials of life. In Rome, on the first of May,
Roman families traditionally eat fresh fava beans with Pecorino Romano cheese during a daily
excursion in the Campagna. In
northern Italy, on the contrary, fava beans are traditionally fed to animals
and some people, especially the elderly, might frown on human consumption. But
inLiguria, a maritime region near northern
Italy, fava beans are loved raw, and consumed fresh in early spring as the
first product of the garden, alone or with fresh Pecorino Sardo or with local salami from Sant'Olcese. In some Central Italian regions,
a once-popular and recently rediscovered fancy food is the bagiana,
a soup of fresh or dried fava beans seasoned with onions and beet leaves
stir-fried, before being added to the soup, in olive oil and lard (or bacon or
cured ham fat).
·
In Portugal and Spain a
Christmas cake called bolo Rei in
Portuguese and roscón de reyes in
Spanish (King's cake) is baked with a fava bean inside. Whoever eats the slice
containing it, is supposed to buy next year's cake.
·
A similar tradition
exists in France, where the fève (originally
a dried bean, but often now a small china or metal trinket) is placed in
the galette des rois; the person who finds it in their slice
becomes the king or queen of the meal, and is often expected to serve the other
guests to drink.
·
European folklore also
claims that planting beans on Good Friday or during the night brings
good luck.
·
Frederick E Rose (London) Ltd v William H Pim Junior
& Co Ltd [1953] 2 QB 450, is an English contract law case
where the two litigants had both mistaken feveroles for
ordinary horse beans.
·
Can be used as a green manure, due to nitrogen fixation it produces.
·
In the Netherlands, roasted or fried broad beans are
regarded as a local delicacy of the city of Groningen, and is locally called molleboon.
Until the 1800s, the city council used mollebonen for the
voting process, sometimes real beans, sometimes made of stone or clay. The
word Molleboon became a nickname for the inhabitants of the
city.
·
Vicia
1.
Jump up^ "Vicia faba (Broad
bean)". Biological Records Centre and Botanical Society of
Britain and Ireland.
2.
^ Jump up to:a b Swenson,
Allan A. (Dec 13, 2013). Foods Jesus Ate and How to Grow Them. Skyhorse
Publishing, Inc. p. 240. ISBN 9781626366886.
Retrieved 14 January 2016.
3.
^ Jump up to:a b c d "Fava Bean" (PDF). ARC Centre of
Excellence for Integrated Legume Research. Retrieved 8 January2016.
4.
Jump up^ "Core Historical Literature of Agriculture".
Chla.library.cornell.edu. Retrieved 2013-04-30.
7.
Jump up^ "Atlas of Genetics and Cytogenetics in Oncology and
Haematology". Retrieved 14 January 2016.
8.
Jump up^ North Carolina Agricultural
Experiment Station (1897),Annual Report of the North Carolina Agricultural
Experiment Station, 19, Ashe & Gatling, state
printers and binders, presses of Edwards, Broughton & Company, p. 347.
10.
^ Jump up to:a b "Fava-the Magic Bean". Scientific
American. SA. Retrieved 8 January 2016.
11.
^ Jump up to:a b "FAVA BEAN (Vicia faba L.)" (PDF). Oregon State Univ.
Extension. Retrieved 8 January 2016.
12.
^ Jump up to:a b c d e f g h i j k l m n o p "Broad bean, dry". Plant
Village. Retrieved 12 January 2016.
13.
Jump up^ "Beans, Fava". Oregon
Vegetables. OSU Department of Horticulture. Retrieved 9 January 2016.
14.
Jump up^ Mohamed Hemida Abd-Alla (20
January 2014)."Synergistic interaction of Rhizobium leguminosarum
bv. viciae and arbuscular mycorrhizal fungi as a plant growth promoting
biofertilizers for faba bean (Vicia faba L.) in alkaline soil". Microbiological
Research. 169 (1): 49–58.doi:10.1016/j.micres.2013.07.007. Retrieved 9
January2016.
19.
Jump up^ Daniel K. Hall-Flavin, M.D. "MAOIs
and diet: Is it necessary to restrict tyramine?". Mayo Clinic.
20.
^ Jump up to:a b c Luzzatto,
Lucio; Atul Mehta; Tom Vulliamy. OMMBID Book, Chap. 179: Glucose 6-Phosphate Dehydrogenase
Deficiency. Retrieved 16 January 2016.
21.
^ Jump up to:a b "Glucose-6-phosphate dehydrogenase deficiency".Genetics
Home Reference. 11 January 2016. Retrieved16 January 2016.
24.
Jump up^ Nelson, L. David; Cox, M. Michael.
2005. "Chapter 14- Glycolysis, Gluconeogenesis, and the Pentose
Phosphate Pathway" in Principles of Biochemistry. Freeman, New
York. p. 551.
25.
Jump up^ Hornykiewicz, Oleh (16 November
2010). "A brief history of levodopa". Journal
of Neurology. 257 (S2): 249–252.doi:10.1007/s00415-010-5741-y. PMID 21080185.
Retrieved 11 January 2016.
27.
Jump up^ Prasertong, Anjali. "Time-Saving, Mind-Blowing Tip: You Don't Have to
Peel Fava Beans". The Kitchn. Retrieved1 May 2016.
28.
^ Jump up to:a b "Ful — The Egyptian National Dish".
Retrieved8 January 2016.
30.
Jump up^ Helstosky, Carol (2009). Food Culture in the Mediterranean. Greenwood
Publishing Group. p. 7.ISBN 0313346267.
31.
Jump up^ Collar
"Recipes from Luxembourg", Luxembourg Tourist
Office, London. Retrieved 3 December 2011.
32.
Jump up^ "Kusksu:
A traditional Maltese fava bean soup for Lent". Malta
Bulb. Retrieved 28 February 2016.
34.
Jump up^ "Broad Beans: twice as good as they should be".Swedish
food — blogs.sweden.se. Retrieved 11 January2016.
35.
Jump up^ "Ethiopian Ful Medames – Fava Beans with Berbere and
Tasty Garnishes". Herbivoracious. Retrieved 8
January2016.
38.
Jump up^ "The Cuisine of Hidalgo: Spanning Climates and
Cultures". Mexconnect. Retrieved 10 January 2016.
39.
Jump up^ Pathak, Jyoti. "Dried Beans, Lentils, and Peas – (Daal Haru)". Taste
of Nepal. Retrieved 28 February 2016.
40.
Jump up^ Holliday, Taylor. "Sourcing Pixian Douban Jiang (Chili Bean
Paste)". The Mala Project. Retrieved 28 February2016.
41.
Jump up^ "Broadbeans (fava beans), mature seeds, cooked,
boiled, without salt". Nutrition Data. Retrieved 10
January2016.
43.
Jump up^ Hazelton, Nika (Feb 21,
2014). Nika Hazelton's Way with Vegetables: The Unabridged
Vegetable Cookbook. Rowman & Littlefield. p. 384. ISBN 9781590772713.
Retrieved 14 January 2016.
Wikimedia Commons has media
related to Vicia faba.
|
Wikibooks Cookbook has a recipe/module on
|
·
Alternative Field Crops Manual at Purdue
University
·
Broad
beans at The Royal Horticulture Society
·
Vicia faba at Purdue University
[hide]
·
v
·
t
·
e
Sources of tannins
|
||||||||||||||||||||||||||||||||
Sources of
condensed tannins |
·
Broad
bean
·
Vicia faba
·
Grape
·
Vitis vinifera
·
Mimosa
bark
·
Myrtan
or black marlock
·
Quebracho wood
|
|||||||||||||||||||||||||||||||
Sources of
hydrolysable tannins |
·
Chestnut wood
·
Dhawa
·
Myrobalan
fruit
·
Oak bark
·
Oakwood
·
Valonia
oak
·
Sumac
·
Tanner's
sumach leaves - Rhus coriaria or
Chinese gall on Rhus chinensis
·
Tara
pod
|
|||||||||||||||||||||||||||||||
Other sources by organ
|
|
|||||||||||||||||||||||||||||||
·
Vicia
&&&&&&
باقلاء قبطی ؛ حَمَسَه . جامسه* . عالوطا. گیاهی است . باقلای قبطی و باقلای
نبطی نوع ریزه باقلای معروف است و بقدر ترمس و سیاه رنگ ، منبت آن آبهای ایستاده و
بیخ آن سطبر مانند بیخ نی و برگ آن بزرگتر از برگ باقلای بستانی و گل آن سرخ بقدر گل
سرخ ،طبیعت آن سرد و خشک و با رطوبت فضلیه ، بسیار قابض وموافق معده و بهترین ادویه
است جهت قرحه امعاء و اسهال مزمن . (از مخزن
الادویه ص 131).
* جامسة. [ م س َ ] (ع ا) باقلای قبطی را گویند وآن در مصر بسیار
شود و در آبهای ایستاده روید و گل آن مانند گل سرخ باشد. (برهان ) (آنندراج ). باقلا
قبطی . (تذکره ضریر انطاکی ). و ساق وی ستبری
انگشت بود وبدرازای یک گز باشد و گل وی مانند گل سرخ بود و باقلای آن کوچکتر از باقلا
بوده و چون خشک شود سیاه بود. چون تر باشد بخام پخته خورند. بیخ آن از بیخ نی ستبرتر
بود. قابض بود و معده را نیکو بود و آرد وی چون بیات شد اسهال کهن باز بندد و ریش
غالالوطا. (معرب ، ا) باقلای قبطی . (اختیارات بدیعی ). رجوع به غالالوط و
دزی ج 2 ص 1989 شود. روده را نافع بود وپوست وی قوی تر بود در این فعل . (اختیارات
بدیعی ).
غالالوط. (معرب ، ا) باقلای قبطی را گویند و آن در مصر بسیار است و از باقلا
کوچکتر است و سیاه رنگ بود. اسهال را نافع است . (برهان ) (آنندراج ). غالالوطا.باقلای
قبطی . (دزی ج 2ص 198) (برهان قاطع چ معین ).
///////////////
غالالوطا: غالالوطا = الباقلي القبطي (ابن البيطار-2:233) وهو يذكر هذه الكلمة
في حرف الغين. وهي في الزراعة النبطية عالا طولا وهي كلمة نصفها الأول آرامية والنصف
الثاني ترجمة الكلمة اليونانية لوطس. وهذا هو رأي السيد نولدكه في زيشر (24: 451).
////////////
جامسه. باقلای قبطی بود در مصر بسیار است و در آبهای ایستاده
روید و ساق وی به سطبری انگشت بود و بدرازی یک گز باشد و به شکل وی مانند گل سرخ بود
و باقلای آن کوچکتر از باقلا بود و چون خشک گردد سیاه شود و چون تر باشد بخام و پخته
خورند و بیخ آن از بیخ نی سطبرتر بود و قابض بود و معده را نیکو کند و ارد وی چون بیاشامند
اسهال کهن بازبندد و ریش روده را نافع بود و پوست وی قویتر بود در این عمل
اختیارات بدیعی
///////////
باقلای قبطی و باقلای نبطی
نوعی ریزۀ باقلای معروف است و بقدر ترمس و سیاه رنک منبت آن
آبهای ایستاده و بیخ آن سطبر مانند بیخ نی و برک آن بزرکتر از برک باقلای بستانی و
کل آن سرخ بقدر کل سرخ
طبیعت ان
سرد و خشک با رطوبت فضلیه
افعال و خواص آن
بسیار قابض و موافق معده و بهترین ادویۀ است جهت قرحۀ امعا
و اسهال مزمن و در افعال بلیغ تر از باقلای معروف است باقلای مصری و باقلای شامی ترمس
اند
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
&&&&&&&
پاکر
بفتح باء عجمی و الف و فتح کاف و راء مهمله
ماهیت آن
درختی است هندی عظیم برک آن اندک عریض طولانی بی تشریف بقدر
برک ترنج و بزرکتر از ان و شیردار یعنی چون برک آن را از درخت جدا نمایند اندک شیری
رقیق برآید و چون تنۀ درخت آن را بخراشند نیز شیر برآید اما کمتر از شیر درخت پیپر
و رقیق تر از ان و برک های نورسته سر شاخهای باریک ان که در ابتدا پیچیده بشکل غنچۀ
بزرکی می باشد اهل هند آن را پخته می خورند با کوشت و یا بدون کوشت لذیذ و چاشنی دار
می باشد
طبیعت آن
ظاهرا سردتر باشد و شیر آن با قوت قابضه و رادعه
ص: 386
افعال و خواص و منافع
آن
می کویند جهت دفع دمامیل و بثور و جوششها و اورام اعضا و فساد
بلغم و صفرا نافع و لبن آن در ردع و تحلیل اورام و دمامیل در ابتدا قائم مقام لبن بر
است ضمادا
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
&&&&&&&
پالسه
بفتح باء عجمی و الف و سکون لام و فتح سین مهمله و ها و پهالسه
بخفای ها نیز آمده
ماهیت آن
ثمری است هندی فی الجمله شبیه بآلو بالو در شکل و رنک تنها
و بچوب بسیار باریک کوتاهی بشاخها چسپیده و درخت آن قریب بدرخت امرود و برک آن عریض
و خشن و مشرف و دو نوع می باشد نوعی اندک شاداب و چاشنی دار و آن را شربتی می نامند
و درخت آن بقدر تا یک قامت و زیاده بر انست و نوع دوم آن کم آب و این را شکوی نامند
و درخت آن از ان بسیار بزرک تر و این وفور دارد نسبت بنوع اول
طبیعت آن
هر دو در سوم سرد و در اول خشک
افعال و خواص آن
مقوی دل و معده و کبد حار و رافع اسهال صفراوی و قئ و فواق
و تشنکی و سوزش اعضا و حمی دق و خام آن را نباید خورد و غرغرۀ آب آن جهت خناق حار و
افشردۀ نوع شربتی آن بسیار لذیذ و محرور المزاج را موافق تر و نقیع پوست بیخ آن جهت
حبس البول و بول الدم و حرقت آن مفید و بدستور پوست تنۀ درخت آن قریب بپوست بیخ انجبار
است چون پوست درخت آن را کرفته پوست سیاه رنک بالای آن را خراشیده مقدار چهار پنج توله
جوکوب نموده در یک پیاله اب شب بخیسانند صبح مالیده صاف کرده دو سه ماشه قند سفید داخل
کرده بنوشند ذیابیطس را هرچند کهنه شده باشد در سه چهار روز که بیاشامند بعون اللّه
تعالی زائل می کرداند مضر مبرودین مصلح آن انیسون و کلقند و فلاسفه و کمونی است
ص: 387