غَرانیق در ادبیات اسلامی اشاره به ماجرایی دارد که بر اساس برخی منابع مانند تاریخ طبری، محمد پیامبر اسلام در دوران زندگی در مکه در حال خواندن سوره نجم بود که شیطان دو آیه کوتاه در دهان وی قرار داد و سپس توسط جبرئیل از وحی نبودن این آیات و شیطانی بودن آن مطلع شد. بیشتر مسلمانان دوران معاصر تا پیش از انتشار رمان جنجالی آیات شیطانی[پانویس ۱] در دهه ۱۹۸۰ میلادی توسط سلمان رشدی در این مورد، از این ماجرا اطلاعی نداشتند.[۱]
پیرامون واژه[ویرایش]
غرانیق، جمع غرنوق یا غرنیق است. غرنوق به معنای مرغ آبی است که گردن بلندی دارد و سپید یا سیاهرنگ است، به معنای جوان سپید زیباروی نیز به کار رفتهاست. برخی غرنوق را لکلک یا بوتیمار (غم خورک) نیز معنا کردهاند.[۲] از این رو این آیات را غرانیق مینامند که به گمان اعراب بتها، مانند پرندگان، به آسمان عروج میکنند و برای پرستندگان خود شفاعت مینمایند، نزدیکی معنایی دارد.[۳]
شرح ماجرا[ویرایش]
در سال ۶۱۵ میلادی (۸ ق. ه)، برخی از پیروان محمد به حبشه هجرت کردند. طبق اساسنامه عروه (مندرج در طبری) اکثر مهاجران پس از قوی تر شدن اسلام -به دنبال مسلمان شدن عمر و حمزه - به شهر خود بازگشتند. اما داستانی کاملاً متفاوت در مورد دلیل بازگشت مهاجران حبشه به مکه بیان شدهاست.[۴] این داستان که با نام «غرانیق» شناخته میشود در متون تاریخی نقل شدهاست.[۵] اما این مسئله در سیره ابن هشام و احتمالاً در سیره ابن اسحاق[۴] نقل نشدهاست. بر پایه این روایت، محمد هنگام خواندن سوره نجم، دو آیه را که شیطان به وی القا کرده بود خواند و وجود سه خدای مکه — که دختران الله خوانده میشدند — را پذیرفت، آنها را ستایش کرد، و شفاعتشان را وارد دانست، در این سوره (آیههای ۱۹ و ۲۰) اشارهای به سه بت معروف اعراب پیش از اسلام (لات، عزی و منات) است. طبق داستان غرانیق محمد دو آیهٔ دیگر در ادامهٔ این دو آیه خواندهاست که بعدها به عنوان اینکه این آیهها را شیطان بر زبان محمد جاری ساختهاست و محمد از ابراز آن پشیمان شدهاست از متن قرآن حذف شدهاست. متن دو آیهٔ ادعا شده چنین است:
«فاِنّهُن الغرانیقُ العُلی و اِنّ شفاعتَهُنّ لَتُرتَجی»[۶]معنی آن به فارسی چنین است: «ایشان مرغان بلندپروازند که بر شفاعتشان امید میرود». نام ماجرا از همین واژهٔ غرانیق که در متن عربی دیده میشود گرفته شدهاست. ادامهٔ ماجرا چنین است که سرانجام محمد آیهٔ سجده را خواند و مسلمانان و نامسلمانان به سجده افتادند. این رفتارها و گفتارها نوعی سازش با نامسلمانان تلقی میشد. مسلمانان مهاجر پس از شنیدن این خبر به مکه بازگشتند. در ادامه این روایتها نقل میکنند، پس از نازل شدن جبرییل بر محمد و آگاه ساختن او، وی این آیهها را پس گرفت.[۴]
رویکردها و واکنشها[ویرایش]
برخورد مسلمانان با ماجرای غرانیق که در بعضی کتابهای تفسیر آمدهاست چندگونهاست. عدهای با توجه به این ماجرا (و پذیرفتن تلویحی یا نسبی آن) و مواردی دیگر «عصمت» را تنها در ابلاغ رسالت دانستهاند. گروهی دیگر از جمله شیعیان منکر این ماجرا هستند[۷] و به نظرشان این داستان به دلایل تاریخی و عقلی جعلی است. از جمله آیهٔ ۵۲ سورهٔ حج را که در بالا گفته آمد آیهای مدنی میدانند. در بعضی تفسیرها شأن نزول آیهٔ۵۲ سورهٔ حج را همین ماجرای غرانیق دانستهاند. در این آیه خطاب به محمد گفته میشود که پیغامبری پیش از تو [محمد] نفرستادیم جز آنکه چون برخواند شیطان به وی القائاتی کرد و خدا آن القائات را باطل کرد؛ و این را از بابت پشیمانی سترگی که محمد از برخواندن آن دو جمله احساس میکردهاست، دانستهاند.[۸] البتّه در قرآن لفظ شیطان به انسان هم نسبت داده شده و بعضی انسانها شیطان نامیده شدهاند.[۹][۱۰]
به گفته لغتنامه دهخدا داستان غرانیق از داستانهائی است که از طرف مخالفین اسلام ساخته شدهاست[۱۱] و به تفسیر بهاءالدین خرمشاهی ماجرایی است علیه قرآن و اصالت وحی.[۱۲] این داستان در تاریخ طبری،[۱۳] تفسیر طبری،[۱۴] طبقات ابن سعد[۱۵] و اسباب التنزیل واقدی با سندهای مفرد نقل شدهاست.[۵]
برخی مسلمانان قرن چهارم هجری به بعد این روایتها را نادرست میگویند.[۱۶] مونتگومری وات به استناد قرآن (حج، آیه ۵۲) بر این باور است که دست کم در وحی در یک مورد شیطان چیزی به او افکند.[۱۷]
اکثر مستشرقین این داستان را با این استدلال پذیرفتهاند که امکان اینکه مسلمانان خودشان چنین داستانی را ابداع کنند، یا اینکه آن را از معاندان اسلام بپذیرند کم است. دانشنامه اسلام این استدلال را ناکافی میداند و مینویسد «داستان [غرانیق] در شکل فعلی آن به گونهای که توسط طبری، واقدی و ابن سعد نقل شده تحت عنوان واقعیت تاریخی به دلایل مختلف قابل پذیرش نیست.» (و قطعاً یک تفسیر جعلی از قرآن است که بعداً افزوده شدهاست.[۱۸]) این دانشنامه اما امکان وجود برخی حقایق تاریخی پشت این داستان را منتفی نمیداند.[۴]
دائرةالمعارف قرآنی لایدن[۱۹] بیشتر سندهای داستان مشهور به غرانیق را منتهی به تابعین و گاه به برخی از صحابه میداند که از لحاظ زمانبندی نمیتوان به جمعبندی دقیقی رسید جز آنکه داستان به صورت نسبی قدیمی است. همچنین شواهدی[۲۰] مبنی بر اینکه ممکن است این داستان در زمانی در نیمه اول قرن دوم هجری (هشتم میلادی) پدید آمده باشد، وجود دارد.[۵]
به گفته دانشنامه اسلام، سجده کردن، مسجد و امثال آنها که در ذیل داستان غرانیق آمده در دوران حضور مسلمانان در مکه وجود نداشتند.[۲۱] طبری مطلب را به گونهای آورده که داستان غرانیق (سوره نجم) روز اتفاق افتاد و آیه ۵۳ سوره حج همان شب نازل شد. حال آنکه سوره حج مدنی است و فاصله بین نزول دو سوره نجم و حج حداقل پنج سال است.[۲۲] به نقل ابن سعد غرانیق در رمضان سال پنجم بعثت رخ داد و مهاجران در شوال همان سال به مکه بازگشتند. اینکه مسافری از مکه خبر را به حبشه برساند و بعد مهاجران از حبشه به مکه بازگردند در آن زمان در یک ماه ممکن نبود.[۲۳] به گفته سید جعفر مرتضی عاملی اسناد این داستان راوی اصلی را یکی از تابعین یا اصحابی معرفی میکنند که در آن زمان متولد نشده بود.[۲۴]
در منابع[ویرایش]
از میان قدیمیترین سیرههای به دست رسیده، واقدی، ابن سعد و طبری این داستان را ذکر میکنند، اما این داستان در ابن هشام یافت نمیشود. این داستان تقریباً در تمام منابعی که از قرون اولیه به دست ما رسیده ذکر شده، البته در جزئیات این داستان میان این منابع اتفاق نظری وجود ندارد. اینکه آیا این داستان در قدیمیترین زندگینامه محمد مربوط به ابن اسحاق آمده بوده یا نه اختلاف نظر است (به عنوان مثال یوری روبین، شهاب احمد معتقدند که بوده و آلفرد ولش معتقد است که احتمالاً نبوده). نوشتههای بجا مانده از علمای اسلامی از قرن چهارم اسلامی به بعد به صورت شدیدی صحت تاریخی این روایت را زیر سؤال میبرند چنانچه امروزه عموم عالمان اسلامی داستان غرانیق را ساختگی میدانند. استدلالهای اصلی مسلمانان برای زیر سؤال بردن داستان، تصویری است که از محمد ترسیم شده که در آن توانایی تشخیص وحی از القائات شیطان را ندارد، عصمت پیامبران، و ضعف سلسله روات احادیث مربوط به داستان میباشد. اکثر اسلامشناسان غربی این داستان را با این استدلال پذیرفتهاند که امکان اینکه مسلمانان خودشان چنین داستانی را ابداع کنند، یا اینکه آن را از معاندان اسلام بپذیرند کم است زیرا این داستان پیامبرشان را در وضعیت غیرمطلوبی و بدی نشان میدهد. استدلال آن گروه از اسلام شناسان غربی که صحت ماجرا را زیر سؤال میبرند به شرح زیر است: جان بورتن استدلال میکند که مسلمانان انگیزه ابداع این داستان را داشتهاند زیرا جهت استفاده در مباحث رایج مربوط به نوع خاصی از بحث ناسخ و منسوخ سودمند بودهاست، و بهعلاوه طبری این داستان را تنها در بخشی از تفسیرش ذکر میکند که مربوط به بحث ناسخ و منسوخ میباشد. شهاب احمد در پاسخ به استدلالی که کماحتمال بودن ابداع داستان توسط خود مسلمانان را بیان میکند، اینگونه استدلال میکند که پذیرش گسترده مسلمانان قدیمی نشان میدهد که از دیدگاه مسلمانان آن زمان این داستان بدیمن و شوم نبودهاست که بخواهند در مقابل ابداع آن موضعگیری منفی کنند. آلفورد ولش اشاره به بخشهایی از داستان میکند که یا از نظر تاریخی کم احتمال هستند یا مربوط به دوران زندگی محمد در مدینه (و نه مکه) هستند. بر پایه این استدلالات او نتیجه میگیرد که شکل حاضر داستان بخشهایی غیر تاریخی دارد، ولی امکان آن هست که داستان در شکل نهایی آن تحریف یافته ماجرایی باشد که حقیقت تاریخی داشتهاست.
نقدها[ویرایش]
- سجده کردن، مسجد و امثال آنها که در ذیل داستان غرانیق آمده در دوران حضور مسلمانان در مکه وجود نداشتند.[۲۵]
- این عبارت جزو عباراتی است که مشرکان مکه هنگام طواف کعبه میخواندند[۲۶] نه آیه قرآن[۲۷][۲۸]
- طبری مطلب را به گونهای آورده که داستان غرانیق (از سوره مکی نجم) روز اتفاق افتاد و آیه ۵۳ سوره حج همان شب نازل شد. حال آنکه سوره حج مدنی است و فاصله بین نزول دو سوره نجم و حج حداقل پنج سال است.[۲۲]
- به نقل ابن سعد غرانیق در رمضان سال پنجم بعثت رخ داد و مهاجران در شوال همان سال به مکه بازگشتند. اینکه مسافری از مکه خبر را به حبشه برساند و بعد مهاجران از حبشه به مکه بازگردند در آن زمان در یک ماه ممکن نبود.[۲۳]
- ابنعباس هم که به این داستان اشاره کردهاست، سال ۱۰ بعثت به دنیا آمدهاست ولی این حادثه بگفته راویان در سال ۵ بعثت رخ دادهاست.[۲۹]
- محمد بن اسحاق میگوید این حدیث از مجعولات زنادقه میباشد و او کتابی در اینباره نگاشتهاست.[۳۰]
- طبری به خاطر اینکه محمد بن اسحاق این روایت را نقل کرده آن را در کتب خود آوردهاست.[۳۱]
یادداشتها[ویرایش]
- ↑ عبارت "آیات شیطانی" نخستین بار توسط ویلیام مویر در 1858 به کار برده شد. (The Oxford Dictionary of Islam edited by John L. Esposito, p. 280, 2003)
پانویس[ویرایش]
- ↑ Seyyed Hossein Nasr, "Muhammad." Encyclopædia Britannica. Ultimate Reference Suite.
- ↑ اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح، ص ۱۵۳۷
- ↑ ابن الاثیر، النهایه، ج ۳، ص ۳۶۴؛ الطریحی، مجمع البحرین، مکتبْ المرتضویه، ج ۵، ص ۲۲۲
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ Muḥammad." Encyclopaedia of Islam, Second Edition. Edited by: P. Bearman, Th. Bianquis, C.E. Bosworth, E. van Donzel, W.P. Heinrichs. Brill Online, 2014"
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ »'دائرةالمعارف قرآنی لایدن؛ مقاله «حدیث و قرآن» (Hadith and the Quran) نوشته: جوین بویل (Juynbool)؛ ترجمه در دوفصلنامه قرآن و مستشرقان، شماره۳
- ↑ کتاب «بتهای عرب» اثر ابن لْبی، ترجمه محمدرضا جلالی، ص21
- ↑ تفسیر نمونه، ذیل آیات ۱۹ و ۲۰ سوره نجم.
- ↑ تفسیر جلالین ← حج ۵۲
- ↑ سوره بقره آیه 14
- ↑ سوره انعام آیه 112
- ↑ لغتنامه دهخدا
- ↑ بهاءالدین خرمشاهی، ۱۵۰۵
- ↑ تاریخ الامم و الملوک، ج۲/۲۲۷–۲۲۶
- ↑ ترجمه تفسیر طبری، جلد۷/۱۷۷۱–۱۷۶۹
- ↑ طبقات ابن سعد ترجمه مهدوی، ج۱/۲۰۲–۲۰۳
- ↑ Ahmed, "Satanic Verses" , Encyclopaedia of the Qur'an
- ↑ The Cambridge History of Islam (2008), p. 37
- ↑ "al-Ḳurʾān." Encyclopaedia of Islam, Second Edition. Edited by: P. Bearman, Th. Bianquis, C.E. Bosworth, E. van Donzel, W.P. Heinrichs. Brill Online, 2014.
- ↑ Quran Encyclopedia of Leiden
- ↑ The observations that Muqātil, the early exegete, hints at the ¶ controversy (Tafsīr, iii, 133), that al-Ṭabarī (Taʾrīkh, i, 1192) cites Muqātil's contemporary, the Medinan (later Iraqi) mawlā Ibn Isḥāq, while Mujāhid leaves it unmentioned, all may point to its having originated sometime in the first half of the second/eighth century.
- ↑ al-Kur'an Encyclopedia of Islam, Second Edition, Brill Online 2014
- ↑ ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ نقد توطئه آیات شیطانی، عطاءالله مهاجرانی، صفحه ۶۳، انتشارات اطلاعات ۱۳۸۴
- ↑ ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ افسانه غرانیق، سید جعفر شهیدی صفحه ۶۷، نشریه میقات حج، تابستان ۱۳۷۷، شماره ۲۴
- ↑ سیرت جاودانه، سید جعفر مرتضی عاملی، جلد ۱ صفحه ۳۴۱، نشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ۱۳۸۴
- ↑ "al-Ḳurʾān. بایگانیشده در ۸ اوت ۲۰۱۴ توسط Wayback Machine" by J. D. Pearson, Encyclopaedia of Islam, Second Edition. Edited by: P. Bearman, Th. Bianquis, C.E. Bosworth, E. van Donzel, W.P. Heinrichs. Brill Online, 2014.
- ↑ وکانت القریش تطوف بالکعبه و تقول:واللاتِ و العُزّی و مناةِ الثالثةِ الاخری فاِنّهُن الغرانیقُ العُلی و اِنّ شفاعتَهُنّ لَتُرتَجی و کانوا یقولون:بنات الله (عن ذلک) و هن یشفَعنَ الیه
- ↑ کتاب «بتهای عرب» اثر ابن لْبی، ترجمه محمدرضا جلالی، ص21
- ↑ کتاب الاصنام ص19
- ↑ درآمدی بر شیوههای ارزیابی اسناد حدیث، مهدی مهریزی، علوم حدیث—ش، پاییز ۷۵—سال اول
- ↑ {تفسیرکبیرفخررازی، ج۲۳، ص۵۰}
- ↑ القصاص و المذکّرین 63-62.
منابع[ویرایش]
- دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، به کوشش بهاءالدین خرمشاهی، تهران، چاپ اول: ۱۳۷۷، شابک ۴–۱–۹۰۹۷۴–۹۶۴
- لغتنامه دهخدا، مدخل غرانیق
- مهاجرانی، عطاءالله، نقد توطئهٔ آیات شیطانی، تهران: اطلاعات، ۱۳۷۶، شابک ۱–۳۷۵–۴۲۳–۹۶۴
- ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۲۲، تهران:دارالکتب اسلامیه، چاپ بیست و دوم، ۱۳۸۲، شابک ۴–۰۲۲–۴۴۰–۹۶۴
- کارن آرمسترانگ (Karen Armestrong)؛ محمد (ص)، زندگی پیامبر اسلام MUHAMMAD,ABiography of Prophet، ترجمه کینوش حکمتی، تهران: حکمت، چاپ دوم ۱۳۸۶، شابک ۱–۰۹–۸۷۱۳–۹۶۴–۹۷۸
- Malise Ruthven, A Satanic affair, London, Chatta windus, ۱۹۹۰
پیوند به بیرون[ویرایش]