۱۴۰۱ مرداد ۲۵, سه‌شنبه

سرمقاله 845

گردش به شرق را نمیتوان

با آزادی ستیزی پیش برد!

 

از زمان آغاز جنگ اوکراین که ناقوس مرگ جهان تک قطبی آمریکایی را به صدا دراورده حکومت سیاست خارجی "گرایش به شرق" را با امید بیشتر ولی همچنان لنگ لنگان ادامه می دهد. لنگ لنگان از این جهت که اولا سیاست داخلی در خلاف جهت سیاست خارجی حرکت و بعنوان مانع آن عمل می کند، ثانیا از این جهت که این سیاست خارجی با سانسور حکومتی روبروست و در نتیجه  ناتوان از جلب پشتیبانی مردم بدان است و این روش آینده آن را مبهم می کند.

این دو جنبه با هم در ارتباط مستقیم هستند. سانسور حکومتی نه اجازه می دهد که درباره سیاست خارجی بحث شود و نه درباره سیاست داخلی. نه اجازه می دهد که بتوان پشتیبانی مردم را به سمت سیاست خارجی جلب کرد، نه امکان می دهد که نیروی لازم برای تغییر سیاست های داخلی را فراهم کرد.

این ادعا که با هشدار به رسانه های طرفدار غرب در ایران یا تحمیل سانسور به آنها، سیاست گرایش به شرق تقویت خواهد شد ترویج یک خوش خیالی ساده انگارانه است که عمق ماجرا را پنهان می کند. لایه عمیق تر ماجرا در اینجاست که حکومت نمی خواهد از سیاست گرایش به شرق دربرابر مردم دفاع کند، مردم را به سمت آن جلب کند، دستاوردهای آن را برای مردم بگوید و ... برای همین مخالفان آن را نیز سانسور می کند. مخالفان گرایش به شرق را سانسور می کند تا خود درموقعیتی قرار نگیرد که ناگزیر به دفاع از آن شود.

به همین دلیل است که بخش وسیعی از بدنه حکومتی نیز گرایش به شرق را حداکثر در حد یک مانور حکومتی برای گرفتن امتیاز از غرب می داند و نه چیزی بیش از این. مسئله فقط غلبه ناشایسته سالاری، فساد و ناکارآمدی در حکومت و از جمله دولت ابراهیم رئیسی نیست. مسئله فقط این نیست که اکثریت بدنه حکومتی ما را غربگرایان دلارزده تشکیل می دهند که پایان اقتصادی نفتی و خاتمه انباشت دلارهای آمریکایی برای آنها کابوسی سنگین تر از وحشت خود گردانندگان امریکاست. مسئله این هم هست که آن بخش هم که چندان ناکارآمد و دلارزده نباشد نمی داند که سیاست خارجی گرایش به شرق یک تصمیم استراتژیک و واقعی است یا یک مانور تاکتیکی برای گرفتن امتیاز از غرب چرا که قاطعیت لازم برای توضیح آن به مردم و دفاع از آن دربرابر مخالفان و غربگرایان را نمی بیند.

در شرایطی که سیاست خارجی گرایش به شرق در تضاد با سیاست داخلی از یکسو و ماهیت بدنه و گردانندگان حکومتی از سوی دیگر قرار دارد تنها راه پیشبرد این سیاست جلب پشتیبانی مردم بدان و قرار دادن نیروی مردم در پشت سر آن است تا فشار مردمی پیشبرد آن را ناگزیر کند. این هم ممکن نیست مگر با ایجاد فضای باز نقد و انتقاد از همه سیاست های داخلی و خارجی و فضای باز گفتگو و مناظره.  

بنابراین راه حل نه سپردن افسار تبلیغات یکطرفه حکومتی به امثال حسین شریعتمداریست و نه ممنوع کردن زیباکلام های داخلی، زیرا دهها زیباکلام و زشت کلام تر در رسانه های خارجی و امثال بی‌بی‌سی و ایران اینترنشنال وجود دارند که دستور سانسور آنها را نمی شود از ایران صادر کرد. برای این کار باید بحث را از سطح نازلی که امثال حسین شریعتمداری و صادق زیباکلام نماینده آنها هستند بالاتر برد و بر روی مسائل مشخص متمرکز کرد. باید اجازه داد که کارشناسان موافق و مخالف در برابر مردم درباره بزرگترین پروژه های ملی بحث کنند. برای نمونه مردم باید بدانند چرا افتتاح نیروگاه بوشهر بیش از سی سال به تاخیر افتاد؟ سرنوشت خودروسازی ایران با شرکای فرانسوی و چینی آن چه شد؟ مشکل راه آهن و خطوط زمینی و هوایی و ریلی ما در کجاست؟‌ وضع صنایع پتروشیمی و نفت ما چگونه است؟ صنایع نظامی و هوایی و دریایی و موشکی ما چه وضعی دارند و چه کسانی در توسعه و احیای آن به ما کمک کردند؟ در مناسبات با کدام بلوک غرب یا شرق بیشتر خسارت و زیان دیدیم و کدامیک حاضر شدند به ما یاری دهند؟ 

اینها پرسش هایی است که پاسخ های کارشناسی و حکومتی، بحث های جاندار و دیدگاه های متضاد را می طلبد و تا اینها برای مردم روشن نشود نمی توان از مردم انتظار تایید سیاست خارجی گرایش به شرق را داشت.

حکومت نمی خواهد وارد این عرصه ها شود چون چند دهه به مردم دروغ گفته و همه دستاوردهای سالهای اخیر را که با کمک روسیه و چین و بلاروس و کره شمالی و غیره بدست آورده بعنوان دستاورد خودش بدون کمک و همکاری کشورهای دیگر وانمود کرده است. نمی خواهد وارد این عرصه ها شود چون یک چشم بزرگترش به غرب است. غرب هرقدر هم که بر سر ایران بزند و تحقیر و تحریم و محاصره اش کند بالاخره دلار دارد و فک و فامیل فرزندان گردانندگان حکومت و الیگارش های داخلی در آنجا زندگی و تفریح یا تجارت و تحصیل می کنند. نمی خواهد وارد این عرصه ها شود چون می داند که سرانجام بحث درباره سیاست خارجی به تغییر سیاست داخلی کشیده می شود و تمایل و ظرفیت تغییر در سیاست های داخلی را هم ندارد.

آزادی ها را باید به جامعه باز گرداند و از جمله آزادی انتقاد و اظهار نظر درباره سیاست خارجی را. سانسوری که حکومت بر خود و جامعه تحمیل کرده و نمی خواهد واقعیت ها درباره مناسبات ایران با شرق، اهمیت، موانع و دستاوردهای آن به آگاهی مردم رسیده شود تنها به این شکل می تواند شکسته شود و شرایط برای تغییرات جدیتر و بنیادین تر فراهم شود.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh