بهرامی، ابوالحسنخان ، پزشک و جراح معاصر ایرانی و از مروّجان طب نوین در ایران. وی در 1261 در طرخوران تفرش زاده شد. به تشویق پدرش، عبدالوهابخان تفرشی، در زادگاهش به تحصیل ادبیات، هیئت و طب قدیم پرداخت. در 1279 برای تحصیل پزشکی رهسپارِ تهران شد و در دارالفنون * زیر نظر استادانی چون میرزا عبدالوهاب حکیمباشی و میرزا رضا به تحصیل پرداخت. در 1291 با رتبة اول رشتة طب را به پایان برد (ساپیوفر، مؤخرة بهرامی، ص 450). در حدود یک سال در سلطانآباد (اراک کنونی) به طبابت پرداخت، سپس به تهران بازگشت و به رایگان در دارالفنون تدریس کرد. در 1293 با شیوع وبا در رشت، رهسپار آنجا شد. در بازگشت از این سفر رسالهای در این باب نوشت که آن را به مجلس «حفظالصّحه» عرضه کرد و به عضویت این مجلس در آمد (همانجا). در 1294 در کشیکخانة دربار به طبابت پرداخت و سه سال بعد لقب خانی گرفت و دوباره شروع به تدریس در دارالفنون کرد. در 1298 برای معالجة علاءالدوله امیرنظام عازم آذربایجان شد اما اقامتش در آنجا طولانی نبود. در 1302 با اجازة مخبرالدولة هدایت، وزیر علوم وقت، برای گذراندن دورهای تکمیلی در علم تشریح و جراحی به پاریس رفت. در 1304 به تهران بازگشت و تا 1312 ریاست مریضخانة دولتی (بیمارستان سینای کنونی) را داشت (همانجا؛ سرمد، ص 260). در 1305 درجة سرتیپ سومی و در 1310 درجة سرتیپ اولی به او داده شد (نجمآبادی، 1354 ش، ص 225؛ سرمد، همانجا). اما پس از چندی ابوالحسنخان، به سبب مداخلة اروپاییان در امور بیمارستان، منصبش را رها کرد و در مطب شخصی خود مجلس درسی تشکیل داد که پزشکان کارآمدی چون بزرگمهر، مزین، نجاتالله بینا و رضیالدین سراجالحکماء از محضر او بهرهمند شدند (نجمآبادی، 1336 ش، ص 410ـ413؛ آینده ، ص 174). وی در نهضت مشروطه به ریاست انجمن پزشکان انتخاب شد (سرمد، همانجا). ابوالحسنخان به زبانهای فرانسوی، عربی و ترکی مسلط و با زبان آلمانی هم آشنا بود. در کارها بسیار منضبط بود و از پانزدهسالگی تا اواخر عمر وقایع روزمرة زندگیش را یادداشت میکرد. در 1332 به بیماری سپتیسمی (عفونت خون) درگذشت (نجمآبادی، 1336ش، ص 412ـ413؛ آینده ، همانجا). از میان فرزندان او ابوالقاسم در طب، و مهدی بهرامی * در تاریخ و باستانشناسی نامور شدند. ابوالحسن تألیفات و ترجمههای بسیاری دارد، از جمله: 1) پاتولوژی طبی یا مطلعالطب ناصری (چاپ سنگی تهران 1300)؛ 2) تراپوتیک و دواسازی طبی که تلخیص و ترجمهای از کتابهای اروپایی است (چاپ سنگی تهران 1305 و 1308)؛ 3) تشریح ، ترجمة کتاب ساپی وفر فرانسوی (چاپ سنگی تهران 1312)؛ 4) فیزیولوژی ، اثری تألیفی که در زمان مظفرالدین شاه نوشته شده است (چاپ سنگی تهران 1315)؛ 5) مسائل عمدة حفظالصحه ، که اثری تألیفی و ترجمهای از کتابهای اروپایی است. وی این اثر را در زمان ناصرالدین شاه و به درخواست مخبرالدوله نوشته است (چاپ سنگی تهران و تبریز 1312؛ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی ، ذیل «ابوالحسنخان بهرامی»).منابع: آینده ، سال 13، ش1ـ3 (فروردین ـ خرداد 1366)؛ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی ، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران 1367 ش ـ ، ذیل «ابوالحسنخان بهرامی» (از شهناز رازپوش)؛ ساپی وفر، تشریح ، ترجمة ابوالحسنخان بهرامی، چاپ سنگی تهران 1312؛ غلامعلی سرمد، اعزام محصل به خارج از کشور در دورة قاجاریه ، تهران 1372 ش؛ محمود نجمآبادی، «طب دارالفنون و کتب درسی آن»، در امیرکبیر و دارالفنون: مجموعة خطابههای ایراد شده در کتابخانة مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران ، چاپ قدرتالله روشنی زعفرانلو، تهران 1354 ش؛همو، «میرزاابوالحسنخان دکتر»، جهان پزشکی ، سال 11، ش11(بهمن 1336).