اَبوالْعَلاءِ گَنْجَوی، نظامالدین محمود (د ۵۵۴ ق / ۱۱۵۹ م)، از شعرای پارسیگوی و ستایشگر شروانشاه منوچهر بن فریدون. او در گنجه به دنیا آمد و ظاهراً روزگار جوانی خود را در همانجا گذراند.
ابوالعلاء در ۴۴ سالگی به شروان رفت (فصیح، ۲ / ۲۶۶) و به دربار منوچهر شروانشاه راه یافت. سلطان شعر دوست بود و فضلا را محترم میشمرد و ابوالعلاء در دربار او عنوان ملك الشعرایی یافت (دولتشاه، ۵۷- ۵۸). در این زمان افضلالدین خاقانی و فلكی شروانی از شاگردان ابوالعلاء بودند و هر دو به وسیلۀ او به دربار شروانشاه راه یافتند (همو، ۵۷؛ رازی، ۳ / ۲۹۹؛ كازرونی، ۳۳؛ اوحدی، ۳۱). ابوالعلاء به استعداد خاقانی پی برد و به او دلبستگی خاص یافت و دختر خود را به عقد وی درآورد (حمدالله، ۷۲۲-۷۲۳؛ علیشیر، ۳۲۹؛ رازی، ۳ / ۳۰۰) و تخلص خاقانی را برای او برگزید (حمدالله، دولتشاه، همانجاها)، ولی پس از چندی میان استاد و شاگرد اختلاف افتاد و عناد پدید آمد و به هجو یكدیگر پرداختند (نك : خاقانی، تحفة العراقین، ۲۳۵-۲۳۷، دیوان، ۳۸؛ علیشیر، ۳۲۸- ۳۲۹؛ دولتشاه، همانجا؛ اوحدی، ۳۱-۳۲). اوحدی ریشۀ این اختلافات را سخنچینی و فتنهانگیزی دیگران دانسته است (ص ۳۱)، اما برخی دیگر، غرور و نخوت خاقانی را موجب این امر میدانند (دولتشاه، همانجا؛ آذر بیگدلی، ۵۲-۵۳). خاقانی در دو قصیده از دسیسهچینیهای ابوالعلاء و حاسدان خود سخن گفته است (نك : دیوان، ۳۷- ۳۹، ۳۴۶-۳۵۰) و به نظر میرسد كه حبس اول وی در نتیجۀ همین اتهامات و دسیسهها بوده باشد. وی در یكی از قصایدش به حبس خود اشاره كرده و ابوالعلاء را موجب این گرفتاری دانسته است (نك : همانجا). خاقانی در مقابله با رفتار ابوالعلاء ساكت ننشست و اتهاماتی را بر وی وارد ساخت و ظاهراً با استفاده از گرایشهای شیعی ابوالعلاء (نك : شعاع شیرازی، ۷۰۶- ۷۰۹)، وی را منتسب به اسماعیلیان و پیرو حسن صباح قلمداد كرد (تحفة العراقین، ۲۳۵-۲۳۷). ظاهراً اینگونه اتهامات پیامدهای ناگواری درپی داشته است و ابوالعلاء در یكی از قصاید خود (شعاع شیرازی، همانجا)، سعی فراوان در رد این اتهامات دارد.
با وجود شهرت و جایگاه ویژهای كه ابوالعلاء در اران و دربار شروانشاه داشته، بیش از چند قطعه و قصیده از وی برجای نمانده است (رازی، ۳ / ۳۰۱-۳۰۲؛ شعاع شیرازی، ۷۰۵- ۷۰۹، ۷۱۱-۷۱۳). ظاهراً وی اشعار فراوان و دیوانی داشته كه از میان رفته است، زیرا رازی (۳ / ۳۰۰) به كثرت روایت از اشعار او اشاره كرده، ولی هدایت (۱ / ۱۹۹) و آذر بیگدلی (ص ۵۳) به اندك بودن اشعار او اشاره دارند.
در هیچ یك از منابع معتبر سخنی از سال وفات ابوالعلاء به میان نیامده است، اما آزادانی در «شاهد صادق» وفات او را در ۵۵۴ ق آورده (ص ۲۷) و در نسخهای از تذكرهای بیآغاز و انجام كه در دست شعاعالملك شیرازی (ص ۷۰۶) بوده، مرگ او در ۵۷۱ ق ذكر شده است، ولی تاریخی كه در «شاهد صادق» آمده، درستتر به نظر میرسد.
مآخذ
آذر بیگدلی، لطفعلی، آتشكده، به كوشش جعفر شهیدی، تهران، ۱۳۳۷ ش؛ آزادانی اصفهانی، محمدصادق بن محمد صالح، «شاهد صادق»، یادگار، ۱۳۲۴ ش، س ۲، شم ۶؛ اوحدی بلیانی، محمد بن معینالدین، عرفاتالعاشقین، نسخۀ خطی كتابخانۀ ملك، شم ۵۳۲۴؛ حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به كوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۶۲ ش؛ خاقانی شروانی، تحفة العراقین، به كوشش یحیی قریب، تهران، ۱۳۵۷ ش؛ همو، دیوان، به كوشش ضیاءالدین سجادی، تهران، ۱۳۵۷ ش؛ دولتشاه سمرقندی، تذكرة الشعراء، تهران، ۱۳۶۶ ش؛ رازی، امین احمد، هفت اقلیم، به كوشش جواد فاضل، تهران، ۱۳۴۰ ش؛ شعاع شیرازی، محمد حسین، «ابوالعلاء گنجوی»، ارمغان، ۱۳۱۲ ش، س ۱۴؛ علیشیر نوایی، مجالس النفائس، به كوشش علیاصغر حكمت، تهران، ۱۳۶۳ ش؛ فصیحخوافی، احمد بن محمد، مجمل فصیحی، به كوشش محمود فرخ، مشهد، ۱۳۴۰ ش؛ كازرونی، ابوالقاسم بن ابی حامد، سلم السموات، به كوشش یحیی قریب، تهران، ۱۳۴۰ ش؛ هدایت، رضاقلی، مجمع الفصحا، به كوشش مظاهر مصفا، تهران، ۱۳۶۶ ش.
علی میرانصاری