واکنشها به نامه فائزه هاشمی؛ از «صدای بیصدایان» تا «همدست زندانبان»
انتشار نامه فائزه هاشمی از زندان اوین واکنشهای زیادی داشته است، نامهای که برخی از زندانیان بند زنان را به ایجاد «فضای وحشت و خفقان» متهم میکند. برخی فعالان سیاسی که سابقه نزدیکی با جریان اصلاحطلبی را دارند از این نامه استقبال کرده و آن را هشداری مهم خواندهاند، اما برخی فعالان هم خانم هاشمی را به همدستی با «زندانبانان» متهم کردهاند.
عالیه مطلبزاده، عکاس و زندانی سیاسی سابق با اشاره به نزدیک بودن سالگرد کشته شدن مهسا (ژینا) امینی در بازداشت گشت ارشاد و همچنین اعتراضهای اخیر در بند زنان اوین، از زمان انتشار این نامه انتقاد کرده است.
خانم مطلبزاده در شبکه ایکس نوشت: «در نقد نامه اخیر فائزه هاشمی حرف بسیار است ولی موضوع مهم چرایی انتشار آن در سالگرد خیزش زن زندگی آزادی است.»
«در روزهایی که زندانیان زن اوین بیش از هر زمان مقابل احکام اعدام و سرکوب مضاعف زنان قد علم کرده و در این راه هزینه میدهند او به عمد نقش زندانبان و زندانی را با هم عوض کرده.»
در مقابل، احمد زیدآبادی، روزنامهنگار و فعال ملی-مذهبی که سابقه طولانی زندانی سیاسی دارد، نامه خانم هاشمی را به عنوان «صدای بیصدایان واقعی» تحسین و به سوابق اختلاف زندانیان سیاسی از جمله پیش از انقلاب ۱۳۵۷ اشاره کرد.
آقای زیدآبادی در کانال تلگرامی خود نوشت در آن زمان به دلیل فقدان نقد درونی میان زندان سیاسی، «پس از آنکه درهای زندان گشوده شد، مردم عادی، تک تک زندانیان سیاسی را بر دوشهای خود گرفتند و با شور و شوق آنان را در شهر چرخاندند، غافل از آنکه چند ماه بعد، برخی از همین "قهرمانان" از شدت جاهطلبی شخصی و گروهی، به روی هم اسلحه خواهند کشید و به جای آزادی و دمکراسی و عدالت، جامعه را غرق خشونت و خونریزی خواهند کرد.»
محمد آقازاده، روزنامهنگار و زندانی سیاسی سابق هم به پیامدهای اختلافات زندانیان سیاسی در دوران انقلاب ۱۳۵۷ اشاره کرد: «گفتن از دیکتاتوری بعضی از زندانیان خوفناک است.»
در مجموعه چهار قسمتی «اسطوره تختی» از زندگی شخصی، ورزشی و اجتماعی غلامرضا تختی میشنویم.
پادکست
پایان پادکست
آقای آقازاده در شبکه ایکس نوشت: «هرچند امکان راست آزمایی ادعاهای او را نداریم، اما این را می دانم بعد از سال ۵۷ بسیاری از ترورها ، اعدام و حبسها حاصل درگیری آشتی ناپذیر بین زندانیان سیاسی قبل از انقلاب بود، باید این نامه را جدی گرفت.»
مهسا جزینی، روزنامهنگار و مترجم نیز مانند آقای آقازاده از دشواری سنجش اتهامهای خانم هاشمی به دیگر زندانیان و ضرورت دسترسی به اطلاعات بیشتر گفته است.
خانم جزینی در شبکه ایکس نوشته است: «برای قضاوت درباره نامه فائزه هاشمی نیاز به شنیدن روایتهای بقیه و دیگران هم داریم. خط کلی روایت، فارغ از محل اتفاق، میتونه درست باشه چون تکرار زیست روزانه و جمعها و گعدههای دور و بر خود ماست، اما در جزییات، هرسوی ماجرا قطعا حرفهایی برای گفتن دارن. جزییات همیشه مهمند.»
پروانه سلحشوری، نماینده پیشین مجلس هم از این نامه استقبال کرد: «نوشتن دردنامه، نشانگر عمق عدم رواداری در جامعهای است که حتی زندانیان تحمل عقاید یکدیگر را ندارند. بستر اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و عدالت قضایی در ایران نیازمند جدی تحول، رواداری و مدارا است.»
واکنشهای انتقادی نسبت به نامه فائزه هاشمی بیشتر از طرف کسانی ابراز شد که به جناح چپ سیاسی منتسب هستند.
خسرو صادق بروجنی، پژوهشگر اقتصادی و زندانی سیاسی سابق با اشاره به دههها مسئولیتهای رده بالای خانواده هاشمی رفسنجانی در شبکه ایکس نوشت: «کسی که خودش و خانوادهاش سالها و دههها در تولید و بازتولید ساختار خودی-غیرخودی و فرهنگ حذف و سانسور نقش مستقیم و آمر و عامل داشته، برای نقد چنین اموری در ابتدا لازم است خودانتقادی بیرحمانهای صورت دهد وگرنه دارد در زمین زندانبان علیه زندانی بازی میکند.»
بعضی از چهرههای نزدیک به حکومت هم از نامه خانم هاشمی استقبال کردهاند.
محمد فراهانی، سردبیر میزان، خبرگزاری قوه قضائیه، بخشی از این نامه را با عنوان «خبرسازی از طریق انتشار اخبار مبالغهآمیز و نادرست درباره افراد و وقایع داخل زندان» را در کنار مطلبی درباره مرگ یک زندانی سیاسی سابق همرسان کرده است.
آقای فراهانی در شبکه فیلترشده ایکس مطلبی از وبسایت میزان را درباره سارا دلدار بازنشر کرد که میگوید «خانم دلدار هنگام ورود به زندان لاکان رشت هیچگونه آسیب بدنی، جراحت و یا جای زخمهای ساچمه روی بدن نداشته» و به علت بیماری کبدی درگذشته است.
این در حالیست که خانم دلدار پیش از درگذشتش، در اینستاگرام خود از «رنج» زندگی با ساچمه در بدن و سرش گفته بود.