۱۴۰۳ فروردین ۱۷, جمعه

 

تجول . [ ت َ ج َوْ وُ] (ع مص).   پرسه زدن، تکاپو، گشتن، سیر کردن، گردیدن، سرگردانی، سرگردان بودن، آواره بودن، منحرف شدن.

"و قیل و رفعنا لک ذکرک عند الملایکة فی السماء و قیل رفعه باخذ میثاقه علی النبیین و الزامهم الایمان به و الاقرار بفضله و قال ذو النون همم الانبیاء تَجَوُّل حول العرش و همة محمد ص فوق العرش لذلک قال و رفعنا لک ذکرک ثم وعده الیسر و الرخاء بعد الشدة...."

میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار

- || فدیت رجالا فی الغیوب نزول

 و اسرارهم فیما هناک تجول.

 "هیچ کس را از اهل آفرینش بحقیقت حیاة مسلم نیست بی اجابت توحید و بی توقیع تحقیق تا از حضرت نبوت این نداء عزت می آید که امرت ان اقاتل الناس حتی یقولوا لا اله الا الله ... "

میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار

انگلیسی: wander from