..و آخاب با پیش آوردن استخوانی پای خود و تلاقیش با استخوانی دست (مانند دو تیغ شمشیرماهی)، با آوای مُرس وار خاص خویش بانگید، "آری، آری رفیق! بیا بجای دست دادن استخوان دهیم! –یک دست و یک پا! – می بینی، دستی که هیچگاه نیارِست فِشُرد؛ پائی که هرگز نتانست دوید. وال زال را کجا دیدی؟ چند وقت پیش؟"...
هرمان ملویل، موبی دیک/وال زال، فصل صدم، دست و پا، ص. 663