۱۴۰۳ مرداد ۳, چهارشنبه

 عقل فَعّال عقل دهم از عقول ده‌گانه یا آخرین عقل از سلسله طولی عقول که بر اساس مکاتب فلسفی اسلامی ایجادکننده و تدبیرکننده عالم ماده و نفس‌های انسانی است. فیلسوفان مسلمان عقول را ملائکه و عقل فعال را جبرئیل دانسته‌اند. فارابی و ابن‌سینا، وحی و رؤیا را با اتصال به عقل فعال تبیین کرده‌اند.

عقل فعال، موجودی غیرمادی، غیرمرکب و واسطه عالم ماده و عالم مجردات است. عقل فعال، همچنین گنجینه مفاهیم کلی و عقلی به شمار می‌رود و آنها را به نفس انسانی افاضه می‌کند. ازاین‌رو، ادراکات انسان به عقل فعال وابسته است و از او سرچشمه می‌گیرد.
به گفته مرتضی مطهری، پیشینه وجود عقل فعال و ارتباط نفس انسان با آن، به دوره پیش از اسلام و به اَرَسطُوقْلیس بازمی‌گردد؛ اما برخی محققان ارسطوی معروف را نخستین کسی دانسته‌اند که عقل فعال را مطرح کرد.
فلاسفه در اثبات عقل فعال گفته‌اند؛ نفس انسان در آغاز پیدایش، بالقوه (یعنی استعداد نفس بودن را دارد؛ اما هنوز وجود خارجی پیدا نکرده) بوده و برای رسیدن به فعلیت و وجود خارجی، نیازمند موجودی است که غیرمادی باشد که همان عقل فعال است؛ بنابراین عقل فعال، علت فاعلی خروج نفس انسان از بالقوه بودن به فعلیت است.
متکلمانی همچون محمد غزالی و فخرالدین رازی وجود عقل فعال و نقش آن را انکار کرده‌اند.

جایگاه و اهمیت

عقل فعال، عقل دهم از عقول ده‌گانه[۱] یا آخرین عقل از سلسله طولی عقول[۲] در نظام خلقت است که در مکاتب فلسفی اسلامی نزدیک‌ترین عقل به عالم ماده و تدبیرکننده آن عالم و نفس‌های انسانی است.[۳] فلاسفه مسلمان، مراد از عقول عشره را ملائکه و مقصود از عقل فعال را جبرئیل یا روح القدس دانسته‌اند.[۴] از عقل فَعّال، به واهِبُ الصُّوَر،[۵] عَنْقا، سیمرغ، طایِر قُدْسی،[۶] کدخدا و کدخدای زمین[۷] نیز نام برده شده است.

نقش عقل فعال در وحی

فیلسوفانی همچون فارابی و ابن‌سینا، خواب و رؤیا را با اتصال نفس به عقل فعال در عالم خواب تبیین کرده‌اند. آنها وحی را از سنخ رؤیا دانسته و بر این باورند که پیامبران به جهت برخورداری از قوه حدس، در سریع‌ترین زمان و بدون تلاش و آموزش به عقل فعال متصل می‌شوند و معارف وحیانی را از او دریافت می‌کنند.[۸]

عقل فعال واسطه در فیض و معرفت

براساس حکمت مشاء، عقل فعال در ارتباط مستقیم با عالم مادی است. عقل فعال، فیضی را که توسط عقول واسطه (نُه عقل بالاتر) از خداوند دریافت کرده، به عالم و موجودات مادی افاضه و عطا می‌کند[۹] و سبب ایجاد عناصر اربعه، نفوس، مرکبات و موجب کثرت در عالم ماده می‌شود. بدون عقل فعال، ارتباط عالم ماده با عالم مجردات از بین می‌رود.[۱۰]

از آنجا که عقل فعال، مجرد است و در مجردات حجابی نیست، تمام حقایق موجودات را از عالم بالا دریافت می‌کند و نزد آن موجود است.[۱۱] ادراکات انسان وابسته به عقل فعال است و تنها از طریق اتصال به این عقل حاصل می‌شود.[۱۲]
ابوالحسن شعرانی، از فلاسفه شیعی در قرن چهاردهم قمری، گفته است به اعتقاد ما همه چیز این جهان در تدبیر و سرپرستی ملائکه و مأموران الهی است که حکما از آنها به عقل فعال تعبیر می‌کنند.[۱۳]

مفهوم‌شناسی

فلاسفه پیشین همچون فارابی و ابن‌سینا عقل فعال را فاعل قریب (علت فاعلی نزدیک و مباشر) برای عالم طبیعت و عناصر، گنجینه مفاهیم عقلی نفس انسانی و افاضه‌کننده مفاهیم عقلی به نفس انسانی معرفی کرده‌اند.[۱۴] از دیدگاه فلاسفه، عقل فعال، جوهر غیرمادی و غیرمرکب و تدبیرکننده عالم مادی و علت فاعلی نفوس انسانی و حوادثی است که در جهان مادی روی می‌دهد.[۱۵]

مراد از عقل در عقل فعال و عقول ده‌گانه، موجود مجرد و غیرمادی است که از جهت ذات و فعلش مستقل و اساس و پایه جهان ماورای طبیعت و عالم روحانیت است.[۱۶] به تعبیر دیگر، عقل هم در ذات خودش مجرد و مستقل از ماده است و هم در افعالش بی‌نیاز از ماده و مستقل است.[۱۷]

علت نامگذاری

عقل فعال، عقل نامیده می‌شود به این دلیل که مجرد و غیرمادی است و فلاسفه هر نیروی خودآگاه مجرد را عقل می‌نامند.[۱۸] در وجه تسمیه عقل فعال به فعال نیز ملاصدرا سه علت ذکر کرده است:

  1. عقل فعال از آنجا که ایجادکننده نفوس انسانی است و آنها را از عقل بالقوه (اولین مرحله از عقل نظری انسان که صرفاً استعداد درک مفاهیم کلی است) به عقل بالفعل (مرحله‌ای از عقل نظری انسان که افزون بر بدیهیات، مفاهیم کلی و نظری را درک می‌کند) می‌رساند، فعال گفته می‌شود.
  2. عقل فعال از همه جهات بالفعل است و هیچ قوه‌ای در آن نیست؛ البته همه عقل‌ها چنین‌اند؛ اما به جهت مبالغه در فعلیت عقل فعال، تنها به آن فعال گفته شده است.
  3. به جهت اینکه عقل فعال به وجودآورنده عالم مادی و مبدأ و منشأ صورت‌های [یادداشت ۱] موجودات مادی است، فعال گفته می‌شود.[۱۹]

به گفته مرتضی مطهری، فیلسوف و متفکر شیعی قرن چهاردهم شمسی، از آنجا که این موجود واسطه فیض بین مبدأ کل (خدا) و جهان است و نیرویی فعال است، آن را عقل فعال نامیده‌اند.[۲۰]

پیشینه

به گفته مرتضی مطهری، پیشینه وجود عقل فعال و ارتباط نفس انسان با آن در حین تعقل، به دوره پیش از اسلام بازمی‌گردد. به نظر او از گفته مورخان فلسفه چنین برمی‌آید، نخستین کسی که عقل فعال را اظهار کرده، اَرَسطُوقْلیس، استاد اِسْکَندَر اَفْرودیسی و غیر از ارسطوی معروف، بود. ارسطوقلیس دلیلی[یادداشت ۲] برای اثبات عقل فعال ارائه کرد که فیلسوفان مسلمان این دلیل را پذیرفته و در کتب فلسفی خود ذکر کردند؛ البته دلایل دیگری نیز به آن افزودند.[۲۱] برخی معتقدند که ارسطو، عقل فعال را به عنوان عامل خروج نفس از قوه به فعل و فعلیت یافتن معقولات و مفاهیم بالقوه مطرح کرد.[۲۲] بعضی گفته‌اند که نخستین بار اسکندر افرودیسی اصطلاح عقل فعال را به کار برد.[۲۳]

دیدگاه‌ها

درباره پذیرش یا عدم پذیرش عقل فعال دو نظریه وجود دارد.

موافقان

هر سه مکتب فلسفه اسلامی عقل فعال را پذیرفته و از آن بحث کرده‌اند؛ هرچند اختلافاتی با یکدیگر دارند. فیلسوفان مشائی، عقول را منحصر در عقول ده‌گانه طولی و عقل فعال را دهمین و آخرین عقل از آن سلسله طولی می‌دانستند. براساس فلسفه اشراق، افزون بر عقول طولی فراوان، عقول عَرْضی هم وجود دارد که نقش و کارکردهای عقل فعال به این عقول عرضی واگذار شده است. ملاصدرا در حکمت متعالیه با پذیرش عقول طولی فلسفه مشاء و عقول عرضی فلسفه اشراق، برای عقل فعال، نقش وجودشناختی و معرفت‌شناختی خاصی قائل شد؛[۲۴] البته ملاصدرا در آثارش گاهی عقل فعال را وجودی مستقل از نفس انسان می‌داند و گاهی آن را مرتبه عالی و کمال نفس انسانی می‌شمارد.[۲۵]

گفته شده عقل فعال در حکمت اشراق، در سلسله عقول طولی، نور اول و نور اقرب و در مرتبه عقول عرضی، رب النوع (مراد از رب النوع‌ها در حکمت اشراق، عقول عرضی هستند) انسان است.[۲۶] شیخ اشراق در کتاب «هیاکل النور» می‌نویسد از جمله نورهای قاهر (عقل) آن است که نسبتش با ما همچون پدر است و او ربِّ نوع انسانی است و بخشنده نفس‌های ما و مُکمِّل انسان است. شارع او را «روح الامین» و اهل حکمت او را عقل فعال می‌نامند.[۲۷]

گفته شده با وجود اینکه عقل فعال در حکمت مشاء و متعالیه، همان جبرئیل و سرچمشه تمام حقایق و معارف و عامل خروج نفس از قوه به فعلیت دانسته شده است، اما تصویری که از عقل فعال در حکمت متعالیه ارائه شده، کامل‌تر و بهتر از تصویر ارائه شده در حکمت مشاء است. از نظر ملاصدرا، نفس انسان در اثر رها شدن از تعلقات مادی، با عقل فعال متحد می‌شود و عقل فعال مرتبه‌ای از مراتب عالی نفس انسانی می‌شود و تمام حقایق را به صورت حضوری (نه حصولی) مشاهده می‌کند.[۲۸]

مخالفان

گفته شده فیلسوفان و متکلمانی همچون ابوالبرکات بغدادی، امام محمد غزالی و فخرالدین رازی وجود عقل فعال و نقش او در ایجاد عالم ماده و نفوس انسانی و افاضه ادراکات به نفس انسانی را انکار کرده‌اند. غزالی نقش عقل فعال در پدیده وحی را نیز انکار کرده و معتقد است که فقط خداوند و فرشته‌ای خاص در وحی نقش دارند.[۲۹]

دلایل اثبات

یکی از دلایلی که فلاسفه برای اثبات عقل فعال ارائه کرده‌اند، این است که نفس انسانی در آغاز حدوث و پیدایش، بالقوه (یعنی امکان و استعداد نفس بودن را دارد؛ اما هنوز وجود خارجی پیدا نکرده) است و به‌تدریج از بالقوه بودن به فعلیت می‌رسد و وجود خارجی می‌یابد؛ ازاین‌رو، باید موجود دیگری باشد که آن نفس را از قوه بودن به فعلیت برساند. این موجود نمی‌تواند مادی باشد؛ زیرا موجودات مادی در ذات خود دارای عقل و شعور نیستند؛ ازاین‌رو نمی‌توانند به دیگری عقل و شعور عطا کنند. پس باید این موجود مجرد و غیرمادی باشد که همان عقل فعال است؛ بنابراین عقل فعال، علت فاعلی خروج نفس انسان از قوه بودن به فعلیت آن است.[۳۰]

مرتضی مطهری دلیلی دیگر از ابن‌سینا نقل کرده که از راه تقسیم قوای ادراکی به اثبات عقل فعال پرداخته است.[۳۱]

جستارهای وابسته

پانویس

  1.  سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۳۳۹.
  2.  ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱، ج۸، ص۳۹۹.
  3.  عبداللهی، «بررسی تطبیقی-انتقادی اتحاد نفس با عقل فعال در فلسفه اسلامی»، ص۶۰.
  4.  نگاه کنید به: فارابی، السیاسة المدنیة، ۱۹۹۶م، ص۲۳؛ سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، نشر وزارت فرهنگ و آموزش عالی، ج۲، ص۲۶۵، ج۳، ص۹۶ و ۹۷؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۹، ص۱۴۲ و ۱۴۳؛ سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۳۴۰.
  5.  سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، نشر وزارت فرهنگ و آموزش عالی، ج۲، ص۲۶۵.
  6.  سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۳۴۰.
  7.  سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۴۱۰ به نقل از ملاصدرا، رسائل، ص۱۵۱ و ۲۹۲.
  8.  رحیمیان و رهبری، «جایگاه معرفت شناختی عقل فعال در اندیشه ابن سینا»، ص۸۵ و ۸۶.
  9.  سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۳۴۰؛ حسام‌محمدی و افضلی، «تبیین جایگاه وجودی و معرفتی عقل فعال از نظر ابن سینا و ملاصدرا»، ص۴۰ و ۴۱.
  10.  حسام‌محمدی و افضلی، «تبیین جایگاه وجودی و معرفتی عقل فعال از نظر ابن سینا و ملاصدرا»، ص۴۱.
  11.  سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۳۴۰.
  12.  حسام‌محمدی و افضلی، «تبیین جایگاه وجودی و معرفتی عقل فعال از نظر ابن سینا و ملاصدرا»، ص۴۱.
  13.  شعرانی، پژوهش‌های قرآنی علامه شعرانی‏، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۱۹۵.
  14.  مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۲۰۷.
  15.  ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱، ج۸، ص۶۴ و ۳۹۸.
  16.  سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۳۳۷.
  17.  نگاه کنید به: سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۳۳۷و ۳۳۸.
  18.  نگاه کنید به: ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۸، ص۳۹۸؛ مطهری، مجموعه آثار، صدرا، ج۱۳، ص۱۳۵.
  19.  ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۸، ص۳۹۸.
  20.  مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، صدرا، ج۱۳، ص۱۳۵.
  21.  مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، صدرا، ج۱۳، ص۱۳۲و۱۳۳.
  22.  حسام‌محمدی و افضلی، «تبیین جایگاه وجودی و معرفتی عقل فعال از نظر ابن سینا و ملاصدرا»، ص۴۰.
  23.  کمالی‌زاده و اصغری، «عقل فعال و طباع تام در حکمت اشراق و اندیشه شیعی»، ص۲۱۲.
  24.  حسام‌محمدی و افضلی، «تبیین جایگاه وجودی و معرفتی عقل فعال از نظر ابن سینا و ملاصدرا»، ص۴۰.
  25.  نگاه کنید به: ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۳، ص۴۲۱، ج۹، ص۱۴۰؛ حسام‌محمدی و افضلی، «تبیین جایگاه وجودی و معرفتی عقل فعال از نظر ابن سینا و ملاصدرا»، ص۴۵.
  26.  کمالی‌زاده و اصغری، «عقل فعال و طباع تام در حکمت اشراق و اندیشه شیعی»، ص۲۱۶.
  27.  سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، نشر وزارت فرهنگ و آموزش عالی، ج۳، ص۹۶ و ۹۷.
  28.  نگاه کنید به: حسام‌محمدی و افضلی، «تبیین جایگاه وجودی و معرفتی عقل فعال از نظر ابن سینا و ملاصدرا»، ص۴۹. نیز نگاه کنید به: سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۵۱ و ۵۲.
  29.  نگاه کنید به: رحیمیان و رهبری، «جایگاه معرفت‌شناختی عقل فعال در اندیشه ابن سینا»، ص۸۹.
  30.  مطهری، مجموعه آثار، صدرا، ج۱۳، ص۱۳۲و۱۳۳؛ عبداللهی، «بررسی تطبیقی-انتقادی اتحاد نفس با عقل فعال در فلسفه اسلامی»، ص۶۰.
  31.  نگاه کنید به: مطهری، مجموعه آثار، صدرا، ج۱۳، ص۱۳۳ به نقل از اشارات، اواخر نمط سوم.

یادداشت

  1.  صورت، اصطلاحی فلسفی است که در مقابل ماده به کار می‌رود. مراد از آن چیزی است که اشیاء توسط آن از یکدیگر متمایز می‌شوند و موجب فعلیت اشیاء می‌شود. (سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۲۹۲.)
  2.  خلاصه دلیلش براساس نقل مطهری این است: نفس در خروج از قوه به فعل نیازمند به نیرویی خارج از خود است و چون نیرویی که عقل بالقوه را تبدیل به عقل بالفعل می‌کند نمی‌تواند مادی و جسمانی باشد، زیرا عوامل مادی طبیعت که در ذات خود فاقد عقل و شعورند نمی‌توانند افاضه کننده عقل و شعور به نفس بوده باشد، پس نیرویی برتر باید دست در کار باشد که همان عقل فعال است. مطهری، مجموعه آثار،۱۳۸۹ش، ج۱۳، صص۱۳۲-۱۳۳

منابع

  • حسام‌محمدی، زهرا و علی افضلی، «تبیین جایگاه وجودی و معرفتی عقل فعال از نظر ابن سینا و ملاصدرا»، دوفصلنامه حکمت صدرایی، شماره ۱۹، پاییز و زمستان ۱۴۰۰ش.
  • رحیمیان، سعید و مسعود رهبری، «جایگاه معرفت شناختی عقل فعال در اندیشه ابن سینا»، فصلنامه اندیشه دینی، شماره ۳۸، بهار ۱۳۹۰ش.
  • سجادی، سید جعفر، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۹ش.
  • سهروردی، یحیی بن حبش، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، تهران، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، بی‌تا.
  • عبداللهی، مهدی، «بررسی تطبیقی-انتقادی اتحاد نفس با عقل فعال در فلسفه اسلامی»، فصلنامه معرفت فلسفی، شماره پیاپی ۴۵، پاییز ۱۳۹۳ش.
  • فارابی، ابونصر، السیاسة المدنیة، بیروت، دار و مکتبة الهلال، چاپ اول، ۱۹۹۶م.
  • کمالی‌زاده، طاهره و فاطمه اصغری، «عقل فعال و طباع تام در حکمت اشراق و اندیشه شیعی»، فصلنامه پژوهش‌های فلسفی، شماره ۲۰، بهار و تابستان ۱۳۹۶ش.
  • مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۸۹ش.
  • ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، ۱۹۸۱م.

پیوند به بیرون