آیا مقتدی صدر میخواهد «خمینی» باشد و در عراق «جمهوری اسلامی» تشکیل بدهد؟
- نفیسه کوهنورد
- خبرنگار ارشد امور خاورميانه بیبیسی، بغداد
هواى اين روزهاى بغداد پايتخت عراق داغ داغ است و آسمانش بيشتر اوقات غبار آلود. هنوز ساعت ده صبح نشده دماسنج چيزى حدود ۴۴-۴۵ درجه سانتيگراد را نشان مىدهد. ظهر كه مىشود خيلى وقتها حرارت مىرسد به ۵۰ درجه در سايه!
اين اما شايد در برابر دماى صحنه سياسى كشور كه از زمان برگزارى انتخابات در پاييز گذشته همينطور بالا مىرود چيزى نباشد؛ دمايى كه در روزهاى پايانى ماه قبل ميلادى، يعنى تقريبا سه هفته پيش، باهجوم طرفداران مقتدى صدر روحانی با نفوذ شيعه به پارلمان و اشغال آن رسما به نقطه جوش نزديك شد.
اعتراض صدریها در ظاهر به نامزد نخست وزيرى جناح رقيب شيعه معروف به «چارچوب هماهنگى» بود. اما چيزى نگذشت كه با توييتهاى رهبرشان معلوم شد كه هدف چيزى فراتر از مخالفت با يك اسم است. آقاى صدر در توييتى به این حركت هوادارانش كه به دستور او و با شروع ماه محرم رخ مى داد لقب «ثورة عاشوراء» يا «انقلاب عاشورا» داد و خواهان انتخابات زودهنگام شد. او گفت اين «آخرين فرصت عراقیها» براى تغيير نظامى است كه از زمان سقوط صدام حسين شكل گرفته است.
اما مقتدى صدر دنبال چيست و چه مى خواهد؟ طرفدارانش چه فكر مى كنند و چه انتظارى دارند؟ آيا راهى براى خروج از اين اوضاع وجود دارد؟ چقدر ممكن است اين وضعيت عراق را به سمت جنگ «شيعه با شيعه» ببرد؟
من در روزهاى اخير اين سوالها را با خيلیها مطرح كردم. از شهروندان معمولى گرفته تا مقامات و سياستمداران عراقى. اما حقیقت این است که جواب صاف و پوستكندهای برای اين سئوالها وجود ندارد.
خيلیها به طعنه مىگويند ديگر تنها خدا سر از اين اوضاع در مياورد و يا اينكه براى پيش بينى آينده عراق در اين شرايط فقط بايد پيشگوى ماهرى بود. با اينحال شايد مرور اتفاقاتى كه كار را به اينجا رسانده و نگاه به جو كوچه و خيابان به درك وضعيت فعلى كمك كند.
روزنگار انتخاباتى كه به «انقلاب» رسيد
انتخابات پارلمانى عراق، دهم ماه اكتبر گذشته برگزار شد. يعنى تقريبا ده ماه پيش. نتايج تا حد زيادى دوراز انتظار بود. نمايندههاى مورد حمايت مقتدى صدر، ۷۳ كرسى را از آن خود كرده و گروههای ديگر شيعه كه رابطه نزديكترى با ايران دارند، بخش بزرگى از کرسیهاى خود را از دست داده بودند.
پادکست چشمانداز بامدادی رادیو بیبیسی – دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
پادکست
پایان پادکست
هنوز دو سه روز از اعلام نتايج نگذشته بود كه جناح شيعه رقيب آقاى صدر با تشكيل ائتلافى با عنوان «چارچوب هماهنگى» شروع به سازماندهى تظاهرات و تحصن در اطراف منطقه سبز بغداد کرد؛ محل بسياری از ساختمانهاى دولتى و سفارتخانهها. اعتراضشان به نتيجه انتخاباتى بود كه مى گفتند در آن تقلب شده است.
من همان موقع هم براى پوشش تحولات به بغداد سفر كرده بودم. همه چيز نشان از آن داشت كه عراق در آستانه ورود به يكى از مبهمترين دوران خود پس از سقوط صدام قرار گرفته است. تنش را مى شد به آسانى درمحلى كه هواداران «چارچوب هماهنگى» چادر زده و اطراق كرده بودند، حس كرد. بيشتر تظاهركنندگان ازاعضاى گروههاى مسلح شيعه و عضو حشد شعبى بودند كه در دو شيف روز و شب به قولى سنگر«تظاهرات» را حفظ مى كردند.
خواسته اصلی این گروه لغو نتايج انتخابات و برگزارى مجدد آن بود. و اينكه مصطفى كاظمى نخست وزير كنونى در مسندش نماند، چرا كه از نظر بعضى گروههاى مسلح شيعه، او درعمليات ترور قاسم سلیمانى فرمانده سابق نيروى قدس سپاه و ابو مهدى مهندس فرمانده ارشد حشدشعبى با آمريكاييیها همكارى كرده بود.
از فضاى ميدان آنطور بر مى آمد كه خود را آماده همه چيز كردهاند. همه حاضران در محل تظاهرات در ظاهر غير مسلح بودند، اما همان زمان گفته میشد كه زير چادرها پر از سلاح است؛ چادرهايى كه به شدت مراقب بودند مبادا رسانه ها از داخلشان عكس يا فيلم بگيرند.
همان زمان وراى دوربين يكى از فرماندهان ارشد حشد شعبى كه شاخه سياسى گروهش زير چتر «چارچوب هماهنگى» است، حاضر شد به بعضى سوالهايم پاسخ بدهد. وقتى از او درباره روند تشكيل دولت پرسيدم، با صراحت گفت: «ما داريم مىشويم مثل لبنان كه سالهاست دولت درست و درمانى نداشته. در عراق هم دولتى در كار نخواهد بود و اگر هم دولتى توسط آقاى صدر و همپيمانانش شكل بگيرد، به يك سال نرسيده سقوط خواهد كرد يا شايد هم چيزهاى بدترى اتفاق بيافتد.»
جوابش خيلى رکتر از آنى بود كه من و همكار عراقىام انتظار داشتيم، چرا كه اين فقط يك تحليل و پيشبينى ساده نبود، دقيقا شرايطى بود كه طرف مقابل آقاى صدر خود را براى آن آماده مىكردند يا شايد هم به نوعى در تداركش بودند.
نگاهى به چهره متعجب همكارم كردم و از مصاحبه شونده مان پرسيدم كه چرااينطور فكر مىكند. لبخندى زد و گفت: «خب خودت به مرور خواهى ديد چرا.»
همزمان با همه اينها اما مقتدى صدر در حال رايزنى با دو برنده ديگر انتخابات براى تشكيل دولتى بود كه او «حكومت اغلبيت وطنى» مى خواند و مشخص كرده بود كه حاضر نيست به «بازندگان» انتخابات، يعنى جناح مقابل شيعه سهمى در اين دولت بدهد.
احزاب طرف صحبتش، يكى حزب دموكرات كردستان به رهبرى مسعود بارزانى بود با ٣٣ كرسى در پارلمان و ديگرى حزب سنى تقدم به رهبرى محمد حلبوسى رييس پارلمان سابق، كه در ائتلافى با حزب سنى ديگربه نام عزم، مجموعا ٥١ نماينده در مجلس داشت.
همه چيز به نظر بر وفق مراد آقاى صدر و هم پيمانانش پيش مىرفت. ديدارهاى فشرده در حنانه نجف محل زندگى مقتدى صدر و همچنين در بغداد و اربيل درجريان بود تا «برندگان» انتخابات نامزدهاى رياست جمهورى و نخست وزيرى را انتخاب كنند.
جلسه اول پارلمان كه نماينده هاى صدرى كفن پوش در آن شركت كردند به صحنهاى براى خودنمايى و ضرب شصت نشان دادن صدریها تبديل شد و به رغم وقفهاى چند ساعته بهخاطر «بد شدن حال رييس سنى مجلس»، به نوعى با موفقيت پيش رفت.
با اينكه نماينده هاى «چارچوب هماهنگى» در اولين جلسه راى گيرى به طور كامل شركت نكردند، تعداد حاضران براى انتخاب رييس پارلمان كفايت مىكرد. بدين ترتيب محمد حلبوسى متحد آقاى صدر در سمتش ابقا شد. اما از آن به بعد هيچ چيز در روند تشكيل دولت پيش نرفت.
اول از همه انتخاب رييس جمهورى بود كه به در بسته خورد. حزب دموكرات كردستان، هوشيار زيبارى، از اعضاى ارشد اين حزب و وزير خارجه سابق عراق را به عنوان نامزد اين پست معرفى كرد. اما حزب اتحاديه ميهنى كه به نوعى متحد «چارچوب هماهنگى» بود با اين انتخاب مخالفت كرد و دست آخر هم دادگاه عالى عراق به يكباره حكم داد كه پرونده «فساد» آقاى زيبارى كه مربوط به دوران حضور او در دولت است، همچنان مطرح است و او صلاحيت لازم براى رياست جمهورى را ندارد.
بسيارى معتقدند كه اين راى با فشار گروههاى شيعه رقيب آقاى صدر صادر شد. تعيين رييس جمهورى اولين گام در مسير تشكيل دولت عراق است و گره خوردنش عملا به مفهوم به بن بست رسيدن اين روند.
ماهها پس از انتخابات و با آن كه معترضان «چارچوب هماهنگى» چادرهايشان را از اطراف منطقه سبز برچيده و به خانه رفته بودند، رهبران اين گروه همچنان ادعايشان را درباره عدم سلامت انتخابات تكرار مىكردند، اما همزمان در حال رايزنى با آقاى صدر و متحدان او براى سهم داشتن در دولت بودند.
دراين ميان تهران هم سعى مى كرد تا با پادرميانى و حتى اعمال نفوذ، دو جناح رقيب شيعه و متحدانشان را متقاعد كند تا به توافق برسند.
با همه اينها هيچ كدام از اين مذاكرات به جايى نرسيد و هربار مقتدى صدر شعار خودش را توييت كرد: «نه غربى، نه شرقى، حكومت اغلبيت وطنى»
اما همانطور كه رايزنیها راه به جايى نبرد، روند تشكيل دولت هم با بن بست كامل مواجه شد و همه چيزوقتى بدتر گره خورد كه آقاى صدر اواسط ماه ژوئن به يكباره از ۷۳ نمايندهاش خواست تا ازپارلمان استعفا کنند.
تصميم آنقدر ناگهانى بود که حتى متحدان او را بهت زده كرد. يك مقام ارشد كردستان عراق كه نخواست نامش ذكر شود به من گفت كه هر دو متحد كرد و سنى آقاى صدر تنها حدود يك ساعت قبل از اعلام استعفاى نمايندگان صدرى از اين تصميم مطلع شدند.
حالا به ظاهر توپ كاملا در زمين جناح مقابل بود. طبق قانون نامزدهايى كه بيشترين راى را بعد از نمايندههاى تحت حمايت مقتدى صدر آورده بودند، مىتوانستند جانشين نمايندگان مستعفى شوند كه خیلیهایشان كانديداهاى چارچوب هماهنگى بودند.
در نهایت همينطور هم شد و اكثريت پارلمان اين بار به دست گروههاى شيعه رقيب آقاى صدر افتاد. اما معلوم بود كه اين پايان ماجرا نيست و روحانى ٤٨ ساله ساكن حنانه به اين راحتىها ميدان را به رقبايش واگذر نخواهد کرد.
و ديرى نگذشت كه بهانهها براى اقدامهاى بعدى او، يكى بعد از ديگرى مهيا شد.
اول يكسرى فايل صوتى منتسب به نورى مالكى نخست وزير سابق و از رهبران اصلى «چارچوب هماهنگى» به رسانه ها درز كرد. در اين فايلها ظاهرا آقاى مالكى به تندى و با لحنى توهين آميز درباره مقتدى صدر حرف مى زد. هرچند نخست وزير پيشين چنين صحبتهايى را تكذيب كرد و گفت كه فايلها دستكاری شده، اما همين براى حملات آقاى صدر و طرفدارانش به جناح مقابل كفايت مىكرد.
رهبر صدریها اينبار از «چارچوب هماهنگى» مىخواست كه نورى مالكى را رها و از راهى كه میروند «توبه» کنند؛ درخواستى كه احتمالا به خوبى مىدانست پذيرفته نخواهد شد.
در بحبوحه بحثها درباره اين فايلها بود كه رهبران «چارچوب هماهنگى» از جمله آقاى مالكى، پس از جلسهاى طولانى در بغداد اعلام كردند كه بر سر نامزد نخست وزيرى به توافق رسيدهاند. آنها محمد شياع سودانى، سياستمدار ۵۲ ساله را برگزيده بودند. واكنش آقاى صدر به اين انتخاب تند بود. بلافاصله بعد از اعلام نامزدى آقاى سودانى، عكسى در توييتر منسوب به مشاوران اصلى اين روحانی شيعه منتشر شد كه فردى را در حال دست دادن با سايه خودش نشان مى داد. اين به اين مفهوم تعبير شد كه از نظر آقاى صدر، نامزد نخست وزيرى «چارچوب هماهنگى» دست نشانده آقاى مالكى است.
هرچند آقاى سودانى در سالهاى اوليه فعاليتش، عضو حزب دعوه به رهبرى نورى مالكى بوده، اما سياستمداران و روزنامه نگارانى كه از نزديک با او آشنايى دارند معتقدند كه اتفاقا آقاى مالكى تمايلى به انتخاب اونداشته. فرهاد علاءالدين رييس شوراى مستشارى عراق كه به دولت و ديپلماتها مشاوره مى دهد، به ايناشاره مىكند كه آقاى مالكى از زمانى كه آقاى سودانى به عنوان نامزد مستقل وارد گود شد، عملا با او دچار تنش شد و بارها تلاش كرد كه راه پيشرفت او را سد كند.
اين حرف را يك مقام ارشد هم كه از نزديک در جريان انتخاب محمد شياع سودانى بوده تاييد مىكند. او كه به دليل جايگاهش ترجيح داد بدون ذكر نام با من صحبت كند، از اين گفت كه بسيارى از رهبران «چارچوب هماهنگى» آقاى سودانى را به اين دليل انتخاب كردند كه او به هيچ طرفى وابستگى ندارد و با توجه به كارنامه «عارى از فسادش» و اينكه سالها با آمريكايیها كار كرده، اميدوار بودند گزينهاى باشد كه مثل حيدر عبادى نخست وزير سابق، «نظرمثبت نسبى» ايران، آمريكا، مرجعيت دينى درنجف و بخش چشمگيرى از جامعه عراقى را جلب كند.
با همه اينها در نهایت با اين تصميم «چارچوب هماهنگى»، راه براى حركت بعدى مقتدى صدر هموار شده بود.
و به اين ترتيب، يك ماه و سيزده روز بعد از خروج دسته جمعى نمايندگان صدرى از مجلس، در روزچهارشنبه ٢٧ ژوئیه، با يك اشاره و فرمان «رهبر»، دهها هزار معترض خشمگين شبانه به پارلمان عراق حمله كردند.
ساعاتى پس از اين حمله اما آقاى صدر در توييتى خطاب به تظاهركنندگان هوادارش گفت گخ «پيامشان دريافت شده و چشم فاسدان ترسيده و گوششان پيچانده شده.» او از معترضان صدرى خواست كه دو ركعت نماز بخوانند و به خانه برگردند.
برداشت بسيارى در عراق آن شب اين بود كه رهبر صدریها مىخواست از طرف مقابل زهره چشم بگيرد واحتمالا قائله به همين يک حمله ختم شود. اما اينطور نشد. سه روز بعد تظاهركنندگان «مقتدى، مقتدى» گويان براى بار دوم در يك هفته وارد منطقه سبز و مجلس عراق شدند و اينبار براى تحصن و ماندن.
و توییتهای رهبرشان حاكى از اين بود كه اين ديگر يك «انقلاب» است. او نوشت: «انقلاب مردمى مسالمت آميز، منطقه سبز را آزاد كرد. اين مرحله اول و فرصتى طلايى است براى همه كسانى كه از ظلم و تروريسم و فساد واشغال و وابستگى زجر كشيده اند.»
«هرچه سيد بخواهد»
با این كه يك هفته بعد از ورود تظاهركنندهها به پارلمان، تحصن در داخل ساختمان و صحن مجلس با دستور دور از انتظار آقاى صدر تمام شد، هنوز بخشهايى از منطقه سبز بغداد در تسخير صدریهاست. حالا دو طرف خيابانى كه تا پيش از اين تحت كنترل شديد نيروهاى امنيتى دولتى بود و حياط پارلمان، پر شده ازچادرهاى نذرى و موكبهاى محرم؛ چادرهايى كه بر سردرشان عكسهاى آقاى صدر نصب شده و پرچمهای زرشكى رنگ «انقلاب عاشورا».
كنار خيلى از خيمه ها گاو و گوسفندهايى به چشم مىخورند كه قرار است شام و نهار «انقلابيون» شوند. بساط «مسگوف» (ماهى كبابى معروف عراقیها) و چاى داغ و شربت خنک هم بپاست.
ورود به محوطه اما آسان نيست. نيروهاى «سرايا سلام»، شبه نظاميان تحت فرمان مقتدى صدر درهر چند قدم مسير ميدان تحرير تا مجلس عراق، ايست بازرسى گذاشتهاند تا مبادا «غيرخودى و ضد انقلاب» به منطقه راه پيدا كند.
رفت و آمد رسانه ها هم به شدت كنترل مىشود. اعضای «سرايا سلام» كه حالا مركز رسانهاى هم راه انداخته اند، اسم تيمهاى خبرى را با فهرستى كه دارند تطبيق میدهند تا مطمئن شوند شبكههاى وابسته به گروههاى شيعه رقيب كه در ليست قرمزند، نتوانند وارد شوند.
در تقاطع دم پارلمان، صفحه تلويزيونى بزرگى سر برآورده كه جلويش مثل سينماى تابستانی چندين رديف صندلى چيدهاند.
بر روى اين پرده ديجيتالى، مدام تصاويرى از مقتدى صدر و «جيش المهدى» در زمان جنگ با نيروهای آمريكايى و صحنههايى از روزهاى حضور تظاهركنندگان در داخل پارلمان نمايش داده مىشود. از گوشه و كنار محل، هر چند دقيقه صداى شعارهاى مختلف كه بيشترشان با محتواى اعلام بيعت با «سيد مقتدى» يا در مدح او هستند به گوش مىرسد و گهگاهى هم سينه زنى براى «امام حسين» و وقايع كربلا.
موضوع داغ و اصلى اينجا اما «تغيير نظام» است. چيزى كه مقتدى صدر در توييتها و سخنرانى اخيرش بارها بر آن تاكيد كرده. با اينحال اگر از حاضران ميدان بپرسيد چه نظامى مى خواهند؟ بيشترين جوابی كه مىگيريد در يک جمله كلى خلاصه مى شود: «هر نظامى كه سيد تشخيص بدهد.»
خيلیها مثل باسم، جوان بيست و پنج سالهاى كه از شهرك صدر بغداد به اينجا آمده و روزهاست به خانه نرفته، به شدت باور دارند كه كليد رهايى عراق از دست «فاسدان» در دست رهبرشان «سيد مقتدى» است.
او میگوید: «ما رهبر داريم و رهبرمان بهتر از هر كسى مصلحت ما و كشور را مىداند. اگر او رييس عراق شود، مىتواند ما را از بيست سال فساد و ظلم نجات دهد.»
باسم بيكار است و به خاطر فقر خانواده، به گفته خودش نتوانسته درسش را تمام كند. او مانند خيلى ازجوانان عراقى عامل و مسبب اصلى ناكامىاش را سياستمداران و رهبراى مىداند كه از زمان سقوط صدام قدرت را به دست گرفتهاند. وقتى به او مىگويم آيا فكر نمىكند كه رهبر خودشان هم جزو آنهاست؟ با هيجان توام با عصبانيت مى گويد: «هرگز! سيد اصلا در پى قدرت نيست. او دارد خودش را فداى ملت مىكند.»
باسم از بى برقى و بى آبى و نبود خدمات معمولى شكايت مىكند، اما حاضر نيست بپذیرد كه مثلا بيشتر وزراى برق عراق، وابسته به مقتدى صدر بودهاند و دستكم بخشى از مسئوليت اين وضعيت دشواردر زندگى روزمره عراقیها بر عهده آنهاست. او میگوید: «سيد مقتدى حواسش به همه چيز هست. او نمى گذارد فساد در صدریها رخنه كند. همه اينها تقصير امثال مالكى و رهبران ديگر اطار تنسيقى (چارچوب هماهنگى) است.»
اين نگاه كه من در اين چند روز از بسيارى از طرفداران آقاى صدر شنيدم، به نظر همان تفكرى است كه او با تكيه بر آن فعلا در برابر رقبا و مخالفانش يكه تازى مىكند.
طرفداران مقتدى صدر همچون پدرش محمد صادق صدر كه توسط صدام اعدام شد، به طور سنتى و از ديرباز از فقيرترين قشر جامعه يا به قولى «قشر مستضعف» هستند كه غالبا فرصت تحصيل چندانى هم نداشتهاند. اگربه شهرك صدر بغداد برويد، فقر بیش از نمايههاى مذهبى و تصاویر «سيد» و پدرش نظرتان را جلب میكند. با اينكه حجاب در عراق اجبارى نيست، تقريبا ديدن زن بىحجاب درمنطقه صدریها غير ممكن است و معمولا حتى خيلى از محلیها به بازديدكنندگان زن خارجى و خبرنگاران توصيه مىكنند حتما حجاب داشته باشند.
موسسه سلطنتى چتم هاوس به تازگى نظرسنجى نادرى را در اين شهرک انجام داد كه اطلاعات جالبی درباره نحوه نگرش آنها نشان مىدهد. حدود ۵۵ درصد از هزار نفرى كه به سئوالات اين نظرسنجى پاسخ دادهاند، اعتمادى به نظام پارلمانى ندارند. در عوض چيزى حدود ٧١ درصد گفتهاند كه ترجيحشان نظامى است بر اساس قوانين شريعت و تقريبا همين ميزان معتقدند كه تنها رهبران مذهبی مىتوانند اصلاحات در عراق را به سرانجام برسانند. آنها همچنين به غايت ملىگرا هستند و هويت عربى عراق برايشان از اشتراكات دينى و مذهبى با همسايگان مهمتر است.
نگاهى به توييتهاى آقاى صدر نشان مىدهد كه او چطور با علم به همين طرز تفكر، حاميانش را حفظ میكند و مىتواند سر موقع احساسات آنها را به غليان درآورد. از توييتش درباره اينكه همجنسگراها باعث كرونا شدند گرفته تا مخالفت سرسختش با برگزارى فستيوال موسيقى و رقص در بغداد و واكنشهای تند به حضور ارتش تركيه در شمال عراق و حملات موشكى ايران به اربيل.
هشتگها و امضاهايى كه آقاى صدر در پاى توييتهایش مىنويسد هم جالب توجه است. مثل «خادم مستضعفان»، «مستضعف عراقى عربى»،«نواده امام حسين»، «شهروند عراقى»،«انقلابى حسينى» و امثال آن كه متناسب با پيامى كه مىخواهد منتقل كند از آنها استفاده مىكند.
خمینی عراق؟
براى كسانى كه با انقلاب ايران و نحوه رهبرى آيت الله خمينى آشنايى دارند، شباهتهای بنیانگذار جمهوری اسلامی و مقتدی صدر، یکی دیگر از دغدغههای سیاسی است. برخی میگویند او مىخواهد همان روشى را در پيش بگيرد كه آیتالله خمينى براى به «پيروزى رساندن انقلاب مستضفان» در ایران از آن بهره برد.
حيدر راسم فعال مدنى كه درشهرک صدر بزرگ شده و سالها از طرفداران و جوانان نزديك به مقتدى صدر بوده، با اطمينان مى گويد اين دقيقا چيزى است كه رهبر صدریها به دنبالش است: «آقاى صدر با دقت تاريخ انقلاب ايران را مطالعه كرده وهميشه در صحبتهايش در جمع جوانان طرفدار و حلقه نزديكش، از اين گفته كه آقاى خمينى مى تواند بهترين الگو براى هدايت جنبش مردمى باشد.»
حيدر البته الان از صدریها جدا شده و به خاطر تهديدهايى كه به گفته او از جانب «سرايا سلام» متوجه او بوده، به آلمان پناه برده. اين در حالی است كه باقى خانواده او از جمله پدرش همچنان از هواداران سرسخت مقتدى صدرهستند.
من با حيدر پنج سال پيش آشنا شدم؛ وقتى كه او گروهى از جوانان با ديدگاههاى مختلف را برای حمايت از حزب «سائرون» به رهبرى آقاى صدر در آستانه انتخابات ٢٠١٨ رهبرى مىكرد. يادم مىآيد كه دور يک ميز با جوانهاى حزب كمونيست، خدا ناباورها، فعالان مدنى سكولار و سه چهار طرفدار دو آتشه مقتدى صدر نشسته بوديم و حيدر با حرارت از اين مىگفت كه چرا بايد باور كنيم كه همه ديدگاهها میتوانند زير چتر «سيد»، عراقى جديد بسازند.
او اما حالا مىگويد متوجه شده كه همين هم از روشهاى آقای خمينى بوده: «وقتى بيشتر مطالعه كردم فهميدم كه رهبر انقلاب هم زمانى به چپها وعده داده بود، ايران را با هم بسازند. اما نتيجه غير از اين شد. همين مساله و خيلى ديگر از رفتارهاى مقتدى باعث شد من ديگر نخواهم از او حمايت كنم. اما هنوز دوستان و آشنايان بسيارى دارم كه كاملا باور دارند كه مقتدى، رهبر انقلاب و اصلاحات است و مخالفتى هم با يک جمهورى اسلامى (در عراق) ندارند.»
اين تنها تصور حيدر نيست که میگوید مقتدى صدر، آقاى خمينى را الگو قرار داده. يك مقام ارشد عراقى كه از نزديك با رهبر صدریها آشنايى دارد معتقد است او در صدد بردن عراق به سوى نظامى شبيه جمهورى اسلامی ايران است.
او كه به شرط فاش نشدن اسمش با بى بى سى فارسى حرف زد، مى گويد: «آقاى صدر میخواهد انقلاب مستضعفان راه بياندازد و نظامى بر پا كند كه بر اساس شريعت باشد. اين را در جمعهای داخلىاش بارها مطرح كرده و واقعيت اين است كه طرفداران او هم چنين نظامى را مىخواهند. اما فعلا اوجمهورى عراقى عربى را در صحبتهايش پررنگتر مىكند تا بتواند ديگران را جذب كند.»
با اين حال بعضى ديگر بر اين باورند كه مقتدى صدر تنها به دنبال قدرت است و به اسلامى بودن نظام، آن چندان اهميت نمى دهد. رند منصور، محقق عراقى كه سالها آقاى صدر را زير ذره بين داشته مى گويد: «صدر فقط مىخواهد امور عراق را كاملا در دست خودش داشته باشد. اين چيزى است كه هميشه خواسته. از همان زمان سقوط صدام. او خود را تنها رهبر با صلاحيت براى كشور مىداند و واقعا اين را باور دارد. براى رسيدن به اين خواسته او قطعا از هر چيزى استفاده خواهد كرد.»
وقتى از رند و حيدر و مقام عراقى مىپرسم چقدر ممكن است مقتدى صدر به خواستهاش (چه فقط قدرت و چه «جمهورى اسلامى») برسد، همه مىگويند، دور از دسترس نيست، اما به احتمال قوى مستلزم خون و خونريزى است و جنگ تمام عيار «شيعه عليه شيعه».
«فقط طرفداران مقتدى شيعهاند»
اكنون مدتهاست كه بسيارى هشدار مىدهند عراق در آستانه يک جنگ داخلى ديگر است و اينبار شيعيان عليه هم سلاح بر خواهند داشت. صداى پاى چنين جنگى اين روزها بيش از هميشه به گوش میرسد. هر دو جناح شيعه شبه نظاميان تا دندان مسلح دارند و همين حالا هم در مناطق تحت كنترل خود درحال آماده باشند و جالب آنكه نيروهاى دو طرف، بيشترشان زير چتر «حشد شعبى» يا بسيج مردمى هستند كه در زمان جنگ با داعش سازماندهى شد.
به گفته يك فرمانده حشد شعبى، از زمان شروع تظاهرات صدریها، ديدارهاى مكررى ميان بين فرماندهان «سرايا سلام» (شبه نظاميان مقتدى صدر) و عبدالعزيز محمداوى معروف به «ابوفدك»، فرمانده ارشد حشد شعبی صورت گرفته و ظاهرا ابوفدک به سرايا هشدار داده كه اگر از همان محدودهاى كه الان تظاهرات كنندگان صدرى در منطقه سبز تسخير كردهاند، عبور كنند، قطعا كار به درگيرى مسلحانه خواهد رسيد.
اما نگرانى فقط شبه نظاميان دو طرف نيستند. احساسات به جوش آمده هواداران جناحهاى رقيب شايد به مراتب خطرناكتر باشد. بخصوص از جانب صدریها كه رهبرشان در آخرين توييتهايش رسما طرف ديگر را با يزيد هم سطح كرده.
او در توييتش در روز عاشورا جمله اى منسوب به «امام حسين» را تكرار كرد كه خطاب به يزيد مى گويد: «قسم مىخورم كه با فاسدان بيعت نكنم.»
در توييتى ديگر در روز جمعه، ۱۲ اوت، همزمان با برگزارى تظاهرات از سوى حاميان دو جناح در مناطق مختلف بغداد و شهرهاى جنوبی عراق، آقاى صدر طرفداران «چارچوب هماهنگى» را مخاطب قرار داد و نوشت: «آغوش ما به روى حاميان اطار و نه رهبرانشان باز است تا به شيوه امام حسين براى اصلاح فساد اقدام كنيم. اما اگرآنها نپذيرند، ما براى پيروى از خدا و عشق به سيد اصلاحات، به راه خودمان براى اصلاحات ادامه میدهيم.»
تاثير اين حرفها بر كسانى كه در اطراف پارلمان تحصن كردهاند، كاملا ملموس است. در اين حدود يک هفتهاى كه تقريبا هر روزش به محل تجمع صدریها رفتم، سعى كردم ببينم نگاهشان به احتمال جنگ «شيعه بر ضد شيعه» كه بسيارى دربارهاش هشدار مىدهند چيست. پاسخ خيلیها شبیه به «ام جواد» است؛ زنی که از مقتدی صدر حمایت میکند و با قاطعیت میگوید، شیعه با شیعه نخواهد جنگید « چون آن طرف شيعه نيستند. آنها فاسدند.» به نظر «ام جواد» آنها كه به «سيدشان» دست بيعت نمىدهند، یا «گمراه» شدهاند، يا «دشمن شيعه» هستند.
مشابه همين حرف را من از سيد محمود كرم كه گويا از اعضاى «سرايا سلام» است مى شنوم: «طرف ديگر فقط ادعاى شيعه بودن دارد. اما شيعه واقعى سيد مقتدى و انصارش هستند. تنها فرق بين حسين عليهالسلام و سيد، اين است كه حسين، ۷۲ يار داشت و ما انصار سيد مقتدى، ميليونها نفر هستيم.»
او كه دشداشه سياه رنگ به تن كرده و در يكى از خيمه هاى كنار پارلمان نشسته مىگويد: «نبين الان لباس معمولى به تن داريم. بيشتر ما اعضاى سرايا سلام هستيم و رهبرمان اشاره كند، با فاسدان و دشمنان حسين به جنگ خواهيم رفت و از شهادت ابايى نداريم.»
همين جو در شبكه هاى اجتماعى هم در جريان است. كُركُرى خواندهاى حاميان دو طرف عليه هم و به خصوص صدریها علیه طرفداران «چارچوب هماهنگى» هر روز تندتر و تندتر مى شود. بعد از توييتهای مقتدى صدر، تصاوير زيادى در کانالهای تلگرامی منسوب به هواداران او منتشر شده كه آقاى صدر را در قامت «امام حسين» و شمشیر به دست، در جنگ با رهبران «چارچوب هماهنگى» كه انگار يزيدند، نشان میدهد. همراه با تمسخر و تهديدهاى ديگران و ترسو و دشمن خواندن اطاريها.
با این حال فعلا گفتوگوهاى پشت پرده ادامه دارد و دستكم تا اين لحظه كه اين متن را مى نويسم، شواهد نشان مىدهد رهبران دو طرف و به ويژه بعضى سران «چارچوب هماهنگى» تمايلى به بالاتر بردن تنشها ندارند. نمونهاش دو تظاهراتى است كه هر دو گروه موافق و مخالف مقتدی صدر در یک روز برگزار کردند و به رغم همه نگرانیها، هر دو در كمال نظم و آرامش به پايان رسيد.
اما هنوز هم تضمينى نيست كه اوضاع اينطور بماند. فرهاد علاءالدين كه سالها خود پيشمرگه بوده، به من يادآور مىشود كه چطور جرقه جنگ داخلى ميان دو حزب اتحاديه ميهنى و دموكرات كردستان، با يك اتفاق عجيب و دور از انتظار آغاز شد: «جنگهاى داخلى لزوما نياز به دستورمستقيم اين فرمانده يا آن رهبر ندارند. در فضايى تنش آلود، هر رويدادى مىتواند جنگ را شروع كند. دردهه ۹۰ كشته شدن صاحب یک سوپر ماركت در شهر كوچك قلعه ديزه استان اربيل، آتش جنگ را بپا كرد. اينجا هم وقتى اين همه جو هيجان زده است، هر چيزى مىتواند رخ دهد.»
با همه اينها، دست آقاى صدر براى پيش بردن اهدافش خيلى هم باز نيست؛ نکتهای كه براى عراق در وضعيت فعلى هم مىتواند خوب محسوب شود و هم بد.
گرمايى كه ممكن است «انقلاب» را ذوب كند
شايد باورش دشوار باشد، اما اما يكى از چالشهايى كه مقتدى صدر با آن مواجه شود، گرماى هواست.
بغداد داغترين تابستان خود را تجربه مىكند. شايد يكى از واضحترين اثرات تغييرات اقليمى. روز جمعه پنجم اوت كه نماز جمعه گسترده صدریها در منطقه سبز (درست دم نماد شمشيرهاى معروف بجا مانده ازدوران صدام و جنگ ايران و عراق) برگزار شد، هوا چيزى نزديك به ۵۳ درجه بود. خيلیها از نجف وكربلا و شهرهاى جنوبى عراق آمده بودند تا با رهبرشان «تجديد بيعت» كنند و تصور بسياريشان ظاهرا اين بود كه بعد از نماز، در اين گرماى سوزان مىتوانند وارد پارلمان شوند و در خنكاى كولرهاى قوی ساختمان، نفسى تازه كنند و از آب و غذاى مجانى بهره ببرند.
من و همكار عراقىام كه از ساعت نه و نيم صبح براى رسيدن به محل برگزارى نماز راه افتاده بوديم و بايد نيم ساعتى پياده مىرفتيم تا برسيم، به دلیل ازدحام جمعیت تا ساعت يازده فقط توانستيم یک سوم از راه راه طى كنيم. در نتيجه تصميم گرفتيم براى اينكه در آن گرما زير دست و پا له نشويم، برويم به مجلس. جايى كه طرفداران آقاى صدر آن را از هفته قبلش اشغال كرده بودند.
وقتی وارد محوطه شديم ديديم كه نيروهاى سرايا سلام از همه جماعت انبوهى كه روزها در پارلمان تحصن كرده بودند، درخواست كردند كه براى برگزارى نماز به حياط بيايند و همه را از ساختمان بيرون كردند. چند دقيقه بعد اما وقتى تحصن كنندهها به نماز ايستاده بودند، متوجه شديم كه درهای پارلمان بسته شدهاند. وقتی علت را پرسيديم، گفتند امروز كسى اجازه رفتن به داخل ساختمان را ندارد. يكى از فرماندهان سرايا به ما هشدار داد كه نبايد اين را فعلا توييت يا گزارش كنيم!
نماز كه تمام شد ملت بى خبر از ماجرا، راه افتادند كه بروند داخل. غافل از آن كه درها بسته و پشتشان كلى ميز و كمد و صندلى گذاشته شده است. همه بهت زده شده بودند. به چشم برهم زدنى جمعيت در مقابلشان نيروهاى سرايا سلام را ديدند كه در چند رديف بازوها را بهم حلقه كرده و ديوار دفاعى ساخته بودند. آنها با قدمهاى منظم و بى آنكه توضيحى بدهند، شروع كردند به به پيشروى به سمت جمعيت به طورى كه تظاهركنندگان راهى نداشتند جز پايين رفتن از پله هاى مقابل ساختمان و به نوعى پراكنده شدن.
بدین ترتیب همه معترضان از پارلمان خارج شدند و سپس يكى از فرماندهان آمد و خيلى كوتاه اطلاع داد امر «سيد مقتدى» است كه ديگر كسى وارد پارلمان نشود، اما «تحصن و انقلاب» بايد در حياط مجلس و منطقه اطراف آن ادامه پيدا كند.
بعضى داد زدند كه وسايلشان هنوز در داخل ساختمان پارلمان مانده يا مىگفتند از راه دور آمدهاند و فكر مىكردند میتوانند شب را در پارلمان به صبح برسانند. خيلیها از بصره و شهرهاى جنوبى آمده بودند كه روزها در اوج گرما، ساعتها برق نداشتند و احتمالا تصور كرده بودند مىتوانند لااقل چند روزى در مجلس بمانند.
گرچه اعتراضها با گوشزد كردن حضور رسانه هاى «بيگانه» از سوى يكى از مسئولان سرايا سلام آرام شد، ياس و استيصال و خشم را مىشد در آن لحظه در چهره بسيارى آنجا ديد. پس از يكى دو ساعت انتظار به اميد آن كه درها باز شوند، خيلیها چارهاى نديدند جز آن كه متفرق شوند و به خانه هايشان برگردند.
از آن روز به بعد تعداد تظاهركنندگان صدرى به طرز چشميگرى در اطراف پارلمان كم شد. حتى همين چند روز پيش در شب عاشورا كه از طريق صفحه «انقلاب عاشورا» از صدریها دعوت شد تا به خضرا (منطقه سبز) برگردند و «منتظر دستور رهبرشان» شوند، تعداد كسانى كه آمدند، بسيار كمتر از چيزى بود كه پیش از این از طرفداران آقاى صدر ديده شده بود.
حيدر كه با تصميمات ناگهانى مقتدى صدر به خوبى آشنايى دارد و به رغم جدا شدن از حلقه طرفداران او،همچنان با بسيارى از صدریها از جمله اعضاى خانواده خودش در تماس است، مىگويد: «درست است كه خيلى از صدریها حاضرند در هر شرايطى از مقتدى حمايت كنند، اما هستند بسيارى كه از اين تصميمهاى ناگهانی خسته شدهاند. آنها دليلى ندارند در اين روزها و شبهاى داغ بروند و در خيابان بمانند.»
او به طعنه ادامه مىدهد: «ذوب در رهبر از خصوصيات صدریهاست، اگر ذوب در آفتاب مانعش نشود.»
رهبر غیرقابل پیشبینی
اگر از كسانى كه از نزديك با مقتدى صدر مراوده داشتهاند از خصوصيات او بپرسيد، اولين چيزى كه میشنويد اين است كه كسى نمىتواند با قاطعيت پيش بينى كند كه حركت يا تصميم يک لحظه بعد او چيست. يك مقام مطلع كرد كه در مذاكرات تشكيل دولت پس از انتخابات اخير حضور داشته مى گويد: «بعداز روزها و ساعتها مذاكره بر سر نامها براى پستهاى مختلف و مسايل ديگر و درست وقتى تصورمان اين بود كه با آقاى صدر به تفاهم رسيدهايم و همه چيز حل است، بارها به محض اينكه پايمان را از حنانه بيرون گذاشتيم، با توييت تازه از او غافلگير شديم.»
اين مقام كرد به موضوع انتخاب هوشيار زيبارى اشاره مىكند كه پس از هفتهها مذاكره، نامزدىاش براى مسند رياست جمهورى اعلام شد؛ تصمیمی كه مخالفت و فشارهاى سرسختانه جناح مقابل را به دنبال داشت كه او را متهم به فساد مالى مىكردند. با اين حال براى مدتى به نظر مىرسيد كه توافق انجام شده و او از حمايت مقتدى صدر برخوردار است.
آن زمان من با تعدادى از كسانى كه از جانب كردها و سنىها در اين مذاكرات شركت داشتند صحبت كردم و همه بسيار مطمئن مىگفتند تصميم مقتدى براى حمايت از آقاى زيبارى قطعى است و با اين فشارها عقب نشينى نمىكند. اما ديرى نگذشت كه آقاى صدر درتوييتى خطاب به نمايندگان صدرى نوشت كه اگر از انتخابی اطمينان نداريد و آن را مصلحت نمى دانيد، رهايش كنيد! منظورش آقاى زيبارى بود.
اينها تنها نمونه هایی است از اينكه چطور رهبر صدریها میتواند هواداران و متحدانش را در ميان آسمان و زمين رها كند؛ رفتارى كه به گفته آقاى علاءالدين باعث شده دستكم بخشى از مشاوران نزديكش، دست از كار بكشند و بى سر و صدا از «سيد» دور شوند.
علاوه بر همه اينها با خروج نمايندگان صدرى از مجلس، او فرصت براى اعمال فشار از راههاى قانونى را از دست داده است. او مىتوانست طبق قانون اساسى عراق، پارلمان را از همان داخل به انحلال بكشاند. اين امكان حالا ديگر برایش وجود ندارد.
درخواست از قوه قضاييه براى منحل كردن مجلس هم بعيد است راه به جايى ببرد، چرا كه بر اساس نص صريح قانون اساسى عراق، اين كار تنها از دو راه ممكن است: يا به درخواست يك سوم نمايندگان پارلمان، وقتى دو سوم حداقل در جلسه حضورداشته باشند و دیگرى به درخواست نخست وزير و با موافقت رئيس جمهور.
از طرفى در اين مدت فشارهاى بينالمللى پشت و روى پرده هم بر صدریها بيشتر شده. جنين پلاسخارت، نماينده سازمان ملل در عراق روز جمعه پنجم اوت همزمان با برگزارى نماز جمعه در منطقه سبز، به حنانه رفت تا با مقتدى صدر ديدار كند؛ ديدارى كه به گفته يك مقام ارشد عراقى و يك ديپلمات ارشد اروپايى، خوب پيش نرفته. در اين ديدار ظاهرا خانم پلاسخارت از آقاى صدر خواسته به تحصن در داخل و اطراف پارلمان پايان دهد و از حمله به مجلس انتقاد كرده.
نماينده سازمان ملل پس از برگزارى انتخابات، از نحوه برگزارى و نتايج آن به شدت حمايت كرد. او روز انتخابات هم عكسى از خود منتشر كرد كه حضورش را در شهرک صدر نشان مىداد. بعضى آن زمان او را به جانبدارى از جريان صدریها متهم كردند.
در سفرم به بغداد فرصتى پيش آمد كه با دو ديپلمات ارشد غربى ديدار كنم. هر دوی آنها را پيش از انتخابات هم ديده بودم. به رغم آن كه مقتدى صدر، صدها عمليات را ضد نيروهاى ائتلاف و سربازان كشورشان پس ازسقوط صدام رهبرى كرده بود، آن موقع او را گزينه بهترى مىدانستند، چرا كه به گفته آنها آقاى صدر«تنها» كسى بود كه مىتوانست «نفوذ ايران را كم كند».
اين دو ديپلمات كه به خاطر حساسيت موضوع نخواستند نامشان مطرح شود، اين بار اما از اوضاع و روشى كه آقاى صدر در پيش گرفته ابراز نگرانى مىكردند. يكى از آنها گفت: «به نظرم ما غربیها بايد دقت كنيم كه تنها به خاطر مشكل با نفوذ ايران، از جانبى كه ممكن است عراق را به سمت آينده مبهمتری ببرد حمايت نكنيم. من هنوز نتوانستهام درك كنم هدف آقاى مقتدى از خروج ناگهانى از پارلمان چه بود.»
به گفته اين دو ديپلمات ارشد، حالا تعداد بيشترى از ديپلماتهاى غربى درباره هدف مقتدى صدر ترديد دارند و بعضى هم همان نگرانى درباره نيت احتمالى او را براى تشكيل «جمهورى اسلامى» و شايد به مراتب «راديكالتر از حكومت ايران» مطرح مى كنند.
اما تاثير همه اينها بر وضعيت و حركت بعدى آقاى صدر چه مىتواند باشد؟ خيلیها اينجا در عراق معتقدند حالا اين روحانى شيعه دو راه بيشتر ندارد: يا بالا بردن تنش و كشاندن كشور به جنگى مسلحانه، يا عقب نشينى كامل.
اما هيچ كدام از كسانى كه براى اين نوشته با آنها صحبت كردم نتوانستند با اطمينان بگويند كدام يك ممكن است رخ دهد. بعضى به خنده گفتند: «حتى خود او احتمالا نمىداند چه راهى را در پيش خواهد گرفت.» بعضى ديگر اما هشدار دادند كه گزينه «بالا بردن تنش» شايد محتملتر باشد.
نبرد خيمهها و قیمهها
عراق حالا ماههاست كه شاهد مچ اندازى و زورآزمايى دو جناح رقيب شيعه است. روز جمعه گذشته، سيزدهم اوت، براى بار دوم از زمان حمله صدریها به پارلمان، «چارچوب هماهنگى» از هوادارانش خواست تابراى «حفظ اركان نظام» تظاهرات برپا كنند. راهپيمايى آنها در منطقه جادريه برگزار شد؛ منطقهاى که مقر اصلى بسيارى از گروههاى شبه نظامى مورد حمايت ايران در آن قرار دارد.
هزاران نفر از بغداد و شهرهای مختلف مانند كربلا و نجف و اماره آمده بودند. بخش بزرگى از شركتكننده ها از اعضاى گروههاى مسلح شيعه همپيمان ايران و بخشى از حشد شعبى بودند. بسيارى از شركتكنندگان عكسهاى قاسم سليمانی و ابومهدى مهندس و پرچم عراق را حمل مىكردند و در حمايت از نورى مالكى و آيت الله سيستانى، مرجع شيعيان ساكن نجف، شعار مىدانند.
حضور نيروهاى امنيتى چشمگير بود. خيلیها نگران بودند كه اينبار اين تظاهرات به درگيرى ميان «اطاریها» و صدریها بكشد. بخصوص كه در شبكههاى اجتماعى گفته مىشد كه هواداران «چارچوب هماهنگى» ممكن است به سوى منطقه سبز بروند؛ جايى كه طرفداران مقتدى صدر تظاهرات ديگرى راه انداخته بودند.
اما اينطور نشد و همه چيز به آرامى تمام شد. با اين حال، «چارچوب هماهنگى» اعلام كرد كه حاميان اين جناح هم تصميم گرفتهاند كه در جادريه و نزديك منطقه سبز براى مدت نامحدودى تحصن كنند. به سرعت خيمهها و موكبها در جادريه به پا شد و بوى قيمه عراقى و خوراك مجانى همه جا را گرفت.
بعضى كاربران در شبكه هاى اجتماعى نوشتند: «در روند تشكيل دولت، وارد مرحله جنگ خيمهها و قيمهها شديم.»
بعد از تظاهرات، نورى مالكى در پيامى گفت كه راهپيمايى روز جمعه مشخص كرد كه «هيچ طرفى به تنهايى نمىتواند بر عراق سلطه پیدا کند».
برداشت بسيارى از اين جمله آقاى مالكى اين بود كه دستكم يک طرف پذيرفته كه اين نبرد، برندهاى ندارد. يكى از كاربران عراقى در فيس بوك نوشته: «درست است. برندهاى در كار نيست و هر طرف ثابت كرد كه مىتواند صدها تن از طرفدارانش را به خيابان بكشاند. اما بازنده اينجا مردم عادىاند. بازار راكد شده. دلار دارد بالا مى رود و باز شركتهاى خارجى از نگرانى، فرار را بر قرار ترجيح دادهاند. بله بازنده ماييم. مردمى كه هيچ طرفى نيستند.»