حافظ خورشید رفت به سایه
شعری از علیرضا حسنزاده
سایه ای پر نور تر از آفتاب
پاک همچون آسمان و همچو آب
بر سر هر شاخه مرغ جنگلش
آشیان مرغ آزادی دلش
سبز شمشادی میان شعر اوست
مرغ آزادی میان شعر اوست
نغمه پرواز درنا ساز او
رقص ماهی در دل آواز او
شعرهایش بوی رویا می دهد
عطر موی خیس دریا می دهد
می کند با شعر خود خنیاگری
در میان گیسوان هر پری
ماه بوی شعر او را میدهد
هر نفس با او غزالی میدود
شعر او با نغمههای تازهای
می گشاید در افق دروازهای
از شمال کوچه های خاطرش
می رسد موسیقی خنیا گرش
کولیان در شعر هایش خفتهاند
از خیالی دور و زیبا گفتهاند
حافظ آواز های عاشقان
شاعری اهل همه جای جهان
چون درختی ایستاده سبز و راست
در تنش پیراهن رویای ماست
با تو هر دردی زبان شعر شد
هر کتابت آسمان شعر شد
نغمهخوان از عشق و زیبایی و درد
آتش شعرت جهان را گرم کرد
با تو هر شب سوی رویا می رود
ماه تا اعماق دریا می رود
در نسیم واژه هایت گل شگفت
وآژه هایت همچو باران قصه گفت
دشتها از بوی باران سبز شد
شعر تو با یاد یاران سبز شد
سایه ای شد حافظ خورشید ما
نغمه خوان کوچه امید ما
با تو هر فصلی بهاری می شود
شب پر از شعر قناری می شود
حافظ خورشید رفت
به سایه
شعری از علیرضا حسنزاده
سایه ای پر نور تر از آفتاب
پاک همچون آسمان و همچو آب
بر سر هر شاخه مرغ جنگلش
آشیان مرغ آزادی دلش
سبز شمشادی میان شعر اوست
مرغ آزادی میان شعر اوست
نغمه پرواز درنا ساز او
رقص ماهی در دل آواز او
شعرهایش بوی رویا می دهد
عطر موی خیس دریا می دهد
می کند با شعر خود خنیاگری
در میان گیسوان هر پری
ماه بوی شعر او را میدهد
هر نفس با او غزالی میدود
شعر او با نغمههای تازهای
می گشاید در افق دروازهای
از شمال کوچه های خاطرش
می رسد موسیقی خنیا گرش
کولیان در شعر هایش خفتهاند
از خیالی دور و زیبا گفتهاند
حافظ آواز های عاشقان
شاعری اهل همه جای جهان
چون درختی ایستاده سبز و راست
در تنش پیراهن رویای ماست
با تو هر دردی زبان شعر شد
هر کتابت آسمان شعر شد
نغمهخوان از عشق و زیبایی و درد
آتش شعرت جهان را گرم کرد
با تو هر شب سوی رویا می رود
ماه تا اعماق دریا می رود
در نسیم واژه هایت گل شگفت
وآژه هایت همچو باران قصه گفت
دشتها از بوی باران سبز شد
شعر تو با یاد یاران سبز شد
سایه ای شد حافظ خورشید ما
نغمه خوان کوچه امید ما
با تو هر فصلی بهاری می شود
شب پر از شعر قناری می شود