۱۳۹۵ مهر ۲۲, پنجشنبه

مداخل مخزن الادویه عقیلی خراسانی (بیست و سوم) 2

جوب چینی
بضم جیم فارسی و سکون واو و باء موحده و کسر جیم فارسی و سکون یاء مثناه تحتانیه و کسر نون و یا و آن را خشب الصینی و بیخ چینی نیز نامند و از ادویۀ جدیده است
ماهیت ان
بیخی است سرخ و کلابی رنک و اندک شیرین خصوصا تر و تازۀ آن و بقدر شبری و کوتاه تر و بلندتر از ان نیز و قوی بسطبری یک قبضه و بعضی باریک تر از ان و بعضی کم کره و بعضی پر کره و بعضی راست و بعضی کج و بعضی متشعب و بعضی املس و بعضی خشن و بعضی سنکین و بعضی سبک و بعضی صلب و بعضی رخو و بعضی سفید و بعضی سیاه براق می باشد و بهترین و مختار و مستعمل آن سرخ و کلابی رنک و شیرین طعم آنست که قطعات آن بزرک و راست و قوی و بی کره و یا کم کره و املس و بی ریشه و در صلابت و رخاوت متوسط و غیر متشعب و متشقق و تازه و سنکین غرقی غیر بسیار کهنۀ کرم خورده باشد و آنچه سفید و سبک و رخو باشد خام است و آنچه سیاه براق صلب پر ریشه بهیئتی که کویا در اندرون آن صمغ جا کرده که مصمغ نامند و همچنین پر کره کج پر ریشه و متشعب و متشقق آن همه زبون و غیر مستعمل به جهاتی که در قرابادین کبیر ذکر یافت و نبات آن از قبیل نجم و بیاره فی الجمله مفروش بر روی زمین و شاخ آن باریک و صلب و غیر مجوف فی الجمله شبیه بشاخهای نورستۀ بانس که در هند و بنکاله می شود الا آنکه برک آن باریک و بلند اندک شبیه ببرک ساذج هندی و از ان کوچکتر منبت آن اکثر کوهستان بلاد چین و کنار آبها و چشمها و در کوهستان سلهت که در شمال و مشرقی بنکاله واقع است نیز می شود و لیکن بسیار ضعیف و کم قوت و پرریشه و پر کره و سبک وزن رخو و از چین کاهی بیخ تازۀ آن را در میان خاک سرخ رنکی اندک لزج و آمیخته بریکهای بسیار کوچک می آورند چنانچه در سنه یکهزار و یک صد و هشتاد و هشت هجری در کلکته آورده بودند محرر کتاب در مرشدآباد قدری بدست آورده خاکی شبیه بدان بهم رسانیده در باغچه کاشت سبز کشت بیارۀ آن شبیه بانچه ذکر یافت بود و طول آن بمقدار سه چهار ذرع و برکهای آن کوچک اندک طولانی و دور دور در هر ساقی سه چهار پنج برک زیاده نبود و از بیخ آن بیخهای دیکر پیوسته بدان بهم رسیده و بعد یک سال برآورده شد در خوبی مانند چوب چینی نبود و لیکن شیرین طعم و چون باز کاشته شد بسبب اختلاف آب و هوا و یا قصور تربت سبز نکردید و پوسیده شد
طبیعت ان
حکیم میر عماد الدین محمود شیرازی کرم و تر در مرتبۀ اول دانسته بالیقین در حرارت و تامل در رطوبت آن و حکیم مرزا قاضی یزدی و حکیم میر محمد هاشم طهرانی سرد در اول و خشک در دوم دانسته اند و حکیم میر محمد مؤمن مرکب القوی مائل بحرارت و حکیم محمد اکبر معروف بحکیم اررانی در قرابادین خود موسوم بقادری نیز مرکب القوی نوشته و لیکن همه قائل اند برطوبت فضلیۀ آن و نواب معتمد الملوک سید حکیم علوی خان قدس سره نیز مرکب القوی و اجزای ترکیبی آن را مائل بحرارت و یبوست با رطوبت فضلیۀ غریبۀ بسیار فرموده اند و ادلۀ هریک بتفصیل در قرابادین کبیر ذکر یافت و این اقرب بصواب است محرر کوید اصل آنست که تر و تازۀ آن حار رطب است با یبس بسیار کمی و هرچند کهنه می کردد بر یبس آن می افزاید و از رطوبت آن می کاهد و تاثیر حرارت یابس آن نیز غالب می باشد
افعال و خواص آن
ملطف و مفتح سدد و محلل فضول و معرق و مرقق و مصفی خون و ارواح و منوم و سریع النفوذ باعضا و اقاصی بدن و عروق ضیقۀ شعریه و ممد حرارت غریزیه و مقوی اعضای رئیسه و معده و باه و مدر بول و حیض و مجفف رطوبات غریبه باعتبار قوت قابضه که دارد و جهت فالج و رعشه و تشنج امتلائی و صداع مزمن سوداوی و شقیقه و مواد نزلۀ مزمنه و اختلاط ذهن و سبات و اقسام جنون و مالیخولیا و مانیا و قطرب و امراض سوداویه و دمویۀ محترقه مانند جذام و آتشک و جمیع قروح خبیثه و ساعیه و جوششها و قوبا و جرب و حکه و اکله و قروح کرده و مثانه و امراض مقعده و بواسیر و نواصیر و اسهال بواسیری و سلس البول و امراض رحم و عقر و بروز نمودن حصبه و سوء القنیه و استسقای لحمی و یرقان اسود و سل و عقدهای صلبه و ارام صلبۀ سوداویۀ متحجره و حمیات سوداویۀ عتیقه و دق شیخوخه و حمی ربع و سرطانات و بهق و برص اسودین و کلف و اوجاع مفاصل و وجع ورک و عرق النسا و نقرس و داء الثعلب و داء الحیه و داء الفیل و ترک عادت افیون و دفع سمیت اخلاط فاسدۀ محترقه و اعاده کنندۀ باه مایوسین و نضارت و حمرت و صفا و رونق رنک بشره و تسمین بدن و غیر اینها از امراض سوداویه و بلغمیۀ مزمنه بتفصیلی که در قرابادین کبیر ذکر یافت نافع با شرائط و طرق استعمال آن بعنوان مطبوخ بطریق تعریق در ظرف سربسته و یا بطور قهوه و یا نقوع و یا سفوف و یا شربت و حلوا و یا حریره و یا مربا و یا دهن و یا مرهم و یا معجون و یا غیر اینها بتنهائی و یا با ادویۀ معینه و مناسبه و مختصه بهر علت و مرض و بالجمله اکثر امراض مزمنۀ سوداویه و دمویۀ محترقه را مفید و مجرب است و در امراض بلغمیه خصوصا تازۀ آن چندان نفعی ندارد و در تصفیۀ خون و سائر اخلاط و تفرقه هریک از هم بهتر از ان چیزی نیست چنانچه شخصی را بنا بر بعضی جهات چوب چینی بطریق مطبوخ با شرائط خورانیده شد و در آخر آن غلبۀ خون و سودا و بلغم نیز معلوم کردید و خارش در دست و پاها و اکثر اعضا و دانهای کوچک و انفجار طبع و خفکی قلب او را اولا فصد اکحل نموده شد پس بفاصلۀ دو سه یوم فصد صافن و درین دو فصد تمیز و جدائی خون از سودابین و ظاهر بود که در حین اخراج خون چون رک را وسیع کشوده شده بود شعبۀ بسیار سیاه با رنکی مانند مرکب و شعبۀ قویتر از ان سرخ غلیظ مائل بتیرکی هر دو پیوسته بهم برمی آمدند و آنچه سیاه بود در ته لکن آب مانند جکر سیاه قطعه قطعه منجمد کشت و خون مخلوط به آب و بلغم مانند تارهای طحلب معلق و مضر محرورین و اطفال و جوانان و بلدان و فصول حاره در هنکام استعمال آن و بعد از ان تا چند مدت خوردن ترشی و نمک و آب سرد و میوه های تر و اشیای منفخه مانند بقول و حبوب و اعراض نفسانی و بدنی و جماع و غسل نمودن و آب سرد نوشیدن و هوای سرد ببدن رسیدن همه بسیار مضر و چون مقدار از شربت آن بحسب امزجه و امراض و اوقات و غیرها مختلف می باشد و فی الحقیقت مقدار معینی ندارد و همچنین طرق استعمال آن لهذا اینجا ذکر ننمود بدل آن صاصفراس و در بعضی مواد شجره النبی که بفرنکی پلاسنطور نامند و در بعضی مواد عشبۀ مغربیه است و چون دو سه برک آن را با کوشت طبخ دهند کوشت را زود مهرا و لذیذ کرداند مانند کوشت آهو و کوزن

چوب چینی خطائی
ماهیت ان
چیزی است مانند غده و کره بزرکی شبیه بکدو و کتهل و پوست آن اندک خشن جوزی رنک تیره و مغز آن کلابی و بادامی رنک بی ریشه مانند خمیر خشک شده و از کوهستان خطا و نیپال می آورند و بر حقیقت آن چندان اطلاعی نیست شاید از تنۀ درخت برمی آید مانند کتهل و بعضی میوه های دیکر و از برای آن خواص بسیاری نقل می کنند از قبیل خواص چوب چینی و بعضی بهتر و قویتر از ان می دانند و دستور استعمال این نیز مانند چوب چینی چین است و نیز روزی دو ماشۀ آن را با دو سه ماشه نبات سفوف ساخته با قدری آب نیم کرم می آشامند تا مدت بیست و یک یوم تا چهل یوم و از نمک و حموضات و بقول و غیرها بدستور چوب چینی است و از ان خفیف تر
چوب حیوه
بفتح حای مهمله و یای مثناه تحتانیه و واو و تای
ماهیت ان
چوب درخت هندی است که در نواح بنارس و کورک پورورهتاس بهم می رسد و بسیار عظیم می باشد و از ان سریر و پایهای پلک و غیره می سازند و رنک آن اغبر و خالدار و ابری سیاه تیره و کمرنک و کهنۀ سال خوردۀ آن رنکین تر و صلب تر و بهتر و در تازکی که قطع نمایند بوی خوشی اندک شبیه ببوی عود هندی از ان ظاهر می کردد و برک آن شبیه ببرک بید انجیر و متشعب بسه شعبه و بلندتر و ضخیم تر از برک بید انجیر
طبیعت ان
در دوم کرم و خشک
افعال و خواص آن
با تریاقیت و قوت قابضه و جهت دفع هیضه که قئ و اسهال بند نکردد و اسهال رطوبی و تهوع را بازدارد و ریاح باطنی و سموم مشروبه و ضعیفه را دفع نماید و ضماد آن جهت دفع سموم منهوشه و ملدوغه و تحلیل اورام و تسکین اوجاع نافع و کویند مار و کژدم و هزارپا نزدیک خوابنده بر سریر آن نکردد و اذیت نرساند
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
//////////  

نام علمی : Smilax excelsa
* نام‌هاي ديگر آن: چوب چيني، عُشبه، عشبه مغربيه، عشبة النار، عشبه چيني، ريشه سالسپاري، چوب چيني بري، چوب چيني هندي، جنگلي عشبه، شنگيله، تميس، كامپوره، كُلكادانه، سِكليم، لَم، بلاش، تِلي، كُفُلِه بور، باليكا، شات دانه، اسكين، ريشه چيني، چوب چيني، راديكس كنيا و اسميلاكس كنيا مي‌باشد
پراکنش جغرافیایی:سواحل دریای خزر -مازندران-گلستان- امل -گیلان-  لاهیجان -کردستان -زنجان 
اندام مورد مصرف : ریشه -اندام هوایی-گل .  
موارد مورد مصرف: 
درد كمر - مفاصل - دنداندرد - ترك ترياك - نقرس - خنازير - رماتيسم - تصلب شرائين - ضد سرطان - زيبايي رخسار - مدر - عرق آور - سياتيك - اوره خون - سردردهاي مزمن - حواس پرتي - قند - سرفه - آبله - سودا - بلغم - جذام - درمان كندذهني - سفليس - خون غليظ - گري و...
1. طبع آن خيلي گرم وخيلي خشك و ريشه تازه آن گرم و تر است.
2. روش تهيه چوب چيني: گرم مزاجان بايد بالاي چهل سال باشند سردمزاجان از 30 سال بيشتر و جوانان از خوردن اين دارو استفاده كنند و بهترين زمان استفاده اين گياه در فصلي باشد كه هوا معتدل يا سرد باشد اواخر زمستان يا اواخر پاييز و معده بايد سبك باشد.
3. در زماني كه مي‌خواهند چوب چيني استفاده كنند بايد يك هفته قبل از شروع و چهل روز پس از پايان خوردن چوب چيني كه مجموعاً 87 روز مي‌شود از خوردن ترشي‌ها و لبنيات شير و ماست و پنير و بقولات و حبوباتي كه نفاخ هستند و ميوه‌هاي تازه و خام و نفاخ و فعاليت جنسي و فعاليت‌هاي خسته‌كننده بدني مانند دويدن و زياد راه رفتن خودداري كنند و نبايد زياد بيدار بمانند و عصباني شوند و همچنين از خوردن آب سرد و آب گرم خودداري شود آب نيم گرم خورده‌شود اگر اين مسائل رعايت نشود عمل دارو منفي خواهد بود.
4. براي درمان دردهاي مفاصل (درد كمر و پشت) از دمكرده و ماليدن روغن آن مي‌توان استفاده كرد.
//////////

/////////
به آذری:

Çin mərəvcəsi (
lat. Smilax china)[1] - mərəvcə cinsinə aid bitki növü.[2]
/////////////
Smilax china
From Wikipedia, the free encyclopedia
Smilax china
Smilax china 071117.JPG
Fruits
Kingdom:
(unranked):
(unranked):
Order:
Family:
Genus:
Species:
S.china
Smilax china
L.
·         Coprosmanthus japonicus Kunth
·         Smilax japonica (Kunth) A.Gray
·         Smilax pteropus Miq.
·         Smilax thomsoniana A.DC.
·         Smilax taquetii H.Lév.
·         Smilax taiheiensis Hayata
·         Smilax boninensis Nakai
Smilax china is a climbing plant species in the genus Smilax. It is native to China,KoreaTaiwanJapan (including Ryukyu and Bonin Islands), PhilippinesVietnam,ThailandMyanmar, and Assam.[1][2][3][4][5][6][7][8] Common names include China root.[9]
Contents
  [show
Description[edit]
The stem is woody, sparsely prickly, and 1–5 m (3 ft 3 in–16 ft 5 in) long. Petiole is 0.5–1.5 cm (0.20–0.59 in) long; leaf blade is elliptic to orbicular, 3–10 cm (1.2–3.9 in) long and 1.5–6 cm (0.59–2.36 in) wide, sometimes wider. Berries are red, globose, and 0.6–1.5 cm (0.24–0.59 in) in diameter.[2]
Kaempferol 7-O-glucoside, a flavonol glucoside, can be found in S. china.[10]
Habitat[edit]
In China, S. china occurs in forests, thickets, hillsides, grassy slopes, and shaded places along valleys or streams. It is found from near sea level to 2,000 m (6,600 ft).[2]
References[edit]
2.     Jump up to:a b c Chen Xinqi (陈心启 Chen Sing-chi); Tetsuo Koyama. "Smilax chinaLinnaeus, Sp. Pl. 2: 1029. 1753 菝葜ba qia". Flora of China. Missouri Botanical Garden, St. Louis, MO & Harvard University Herbaria, Cambridge, MA. Retrieved 17 May2015.
3.     Jump up^ Merrill, E.D. (1922). An enumeration of Philippine flowering plants 1(2): 129-240. Bureau of Science, Manila.
4.     Jump up^ Smitinand, T. & Larsen, K. (eds.) (1975). Flora of Thailand 2: 1-484. The Forest Herbarium, National Park, Wildlife and Plant Conservation Department, Bangkok.
5.     Jump up^ Leroy, J.-F. (ed.) (1983). Flore du Cambodge du Laos et du Viêt-Nam 20: 1-175. Muséum National d'Histoire Naturelle, Paris.
6.     Jump up^ Ohwi, J. (1984). Flora of Japan (in English): 1-1067. Smithsonian Institution, Washington, D.C..
7.     Jump up^ Kress, W.J., DeFilipps, R.A., Farr, E. & Kyi, D.Y.Y. (2003). A Checklist of the Trees, Shrubs, Herbs and Climbers of Myanmar. Contributions from the United States National Herbarium 45: 1-590.
8.     Jump up^ Baruah, S., Borthakur, S.K., Gogoi, P. & Ahmed, M. (2011). New distributional record of Smilax chinaLinnaeus (Smilacaceae) in India. Pleione 5: 328-330.
9.     Jump up^ "Smilax china"Natural Resources Conservation ServicePLANTS Database. USDA. Retrieved16 November 2015.
10.  Jump up^ Xu, W.; Liu, J.; Li, C.; Wu, H. Z.; Liu, Y. W. (2008). "Kaempferol-7-O-β-d-glucoside (KG) isolated from Smilax china L. rhizome induces G2/M phase arrest and apoptosis on HeLa cells in a p53-independent manner". Cancer Letters. 264 (2): 229–240.doi:10.1016/j.canlet.2008.01.044.PMID 18343026.
Further reading[edit]
·         Borschberg, Peter, "The Euro-Asian Trade and Medicinal Usage of Radix Chinae", in European Travellers and the Asian Natural World, part I, ed. Rui Manuel Loureiro, Revista de Cultura, International Edition, 20 (2006): 102-15.
External links[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/4/4a/Commons-logo.svg/30px-Commons-logo.svg.png
Wikimedia Commons has media related to Smilax china.
·         Smilacaceae
·         Plants described in 1753
·         Flora of Myanmar
·         Flora of China
·         Flora of India
·         Flora of Japan
·         Flora of Korea
·         Flora of Taiwan
·         Flora of Thailand
·         Flora of Vietnam
&&&&&&
چوب حیوه
بفتح حای مهمله و یای مثناه تحتانیه و واو و تای
ماهیت ان
چوب درخت هندی است که در نواحی بنارس و کورک پورورهتاس بهم می رسد و بسیار عظیم می باشد و از ان سریر و پایهای پلک و غیره می سازند و رنک آن اغبر و خالدار و ابری سیاه تیره و کمرنک و کهنۀ سال خوردۀ آن رنکین تر و صلب تر و بهتر و در تازکی که قطع نمایند بوی خوشی اندک شبیه ببوی عود هندی از ان ظاهر می کردد و برک آن شبیه ببرک بید انجیر و متشعب بسه شعبه و بلندتر و ضخیم تر از برک بید انجیر
طبیعت ان
در دوم کرم و خشک
افعال و خواص آن
با تریاقیت و قوت قابضه و جهت دفع هیضه که قئ و اسهال بند نکردد و اسهال رطوبی و تهوع را بازدارد و ریاح باطنی و سموم مشروبه و ضعیفه را دفع نماید و ضماد آن جهت دفع سموم منهوشه و ملدوغه و تحلیل اورام و تسکین اوجاع نافع و کویند مار و کژدم و هزارپا نزدیک خوابنده بر سریر آن نکردد و اذیت نرساند
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
&&&&&
جوز
بفتح جیم و سکون واو و زای معجمه بفارسی کردکان و چهار مغز و بهندی اخروت نامند
ماهیت ان
ثمر درختی است عظیم و برک آن پهن و اندک طولانی و فی الجمله ضخیم و آن ثمر را سه پوست می باشد یکی سبز ضخیم با عفوصت بسیار و قبوضت و اندک تلخی و در خامی اندک نرم و بعد خشک شدن خشبی می کردد و دوم که در زیر آنست صلب و دو پارچه بهم پیوسته و سر آن اندک برآمده و در زیر آن مغز و بر آن پوست رقیقی محتوی بر مغز آن و مغز آن سفید با دهنیت بسیار مانند مغز پسته و چلغوزه و چهار حصه است دو حصه از هم بسیار جدا و اندک اتصالی بهم دارند و دو حصۀ دیکر باهم متصل و اندک انفصالی و بین آنها پردۀ نازک اندک صلب خشبی است
طبیعت ان
در دوم کرم و در اول خشک و با رطوبت فضلیه و تازۀ آن را کرمی و یبوست کمتر و در رطوبت فضلیه زیاده و هرچند خشک کردد یبوست و حرارت آن می افزاید و رطوبت آن کم می کردد
افعال و خواص آن
بسیار لطیف و ملین طبع و محلل و مبهی و مانع تخمه و مقوی اعضای رئیسه خصوصا دماغ و مقوی حواس باطنیه خصوصا با مویز منقی و انجیر سفید و پیران را بسیار موافق و خوردن ده مثقال آن که با انجیر کوبیده باشند در تلیین طبع مجرب و بتنهائی ناشتا جهت سهولت قئ و بریان کردۀ آن با پوست جهت سرفه که از هوای سرد بهم رسیده باشد و خوردن آن با انزروت مانع ضرر انزروت و مخرج کرم معده و بیعدیل و بدستور با بلادر مانع ضرر آن و خوردن آن با انجیر و سداب جهت رفع مضرت سموم خواه قبل حصول سم خواه بعد از ان و آشامیدن سوختۀ آنکه با پوست سوخته باشند بمقدار یک مثقال با رب مورد و امثال آن جهت قطع خون بواسیر مجرب و بالخاصیت خوردن مغز آن مسکن مغص و مصلح قروح و بدستور ضماد آن و اکتحال آن جهت جرب و سبل و دمعه مفید و حمول سوختۀ مغز آن با شراب جهت منع ادرار حیض و ضماد آن با عسل و پیاز و نمک جهت کزیدن لک دیوانه و چون با زیرۀ کرمانی نرم سوده با عسل سرشته بر سر و بدن مفلوج و مقلو و یا صاحبان اوجاع مفاصل بارده و حمیات باردۀ بلغمیۀ مزمنه بمالند و در حمام و یا در آفتاب و یا خانۀ کرمی و بر فرش کرمی برطرف مخالف علت در ان هر دو علت و بر پشت در غیر آن بخوابند و بر خود لحاف پر پنبه بیندازند و بکذارند تا خوب عرق شود پس بدن را پاک کرده از زیر آن برآیند و بدن خود را از هوای سرد محفوظ دارند و آب سرد ننوشند در یکدو دفعه زائل کردد و اکر در حمام است در بیت حار آن روند و برهنه شوند و آن را کرم کرده بر سر و تمام بدن بمالند و در فالج و لقوه اکر خواهند بطرف مخالف بخوابند و آن مقدار صبر کنند که خوب عرق کنند پس بدن خود را پاک کنند و استعمال آب مطلقا ننمایند و برآیند و از هوا خود را محفوظ دارند و ضماد تازه تر آن جهت رفع آثار ضربه و دلوک آن جهت ازالۀ کلف و تشنج وجه و طلای خائیدۀ آن ناشتا جهت قوبای اطفال و ورم سوداوی که زخم شده باشد و بدستور طلای خائیدۀ مغز کهنۀ آن ناشتا جهت غرب و غایغرایا و جمره و قوبای اطفال و التوای عصب و تمدد و تشنج اوتار قدمین حادث از برد و یبس و داء الثعلب و ورم پستان و طلای مغز کهنۀ سوختۀ آن با زنت جهت قروح سر و مغز آن بسبب لطافت و دهنیت سریع الفساد و استحاله بخلط مراری خصوصا کهنۀ آن و اکثار خوردن آن باعث اخراج حب القروع و موجب ورم لوزتین و بثور دهان خصوصا در محرورین که مضر ایشان است و برای این باید که بعد خوردن آن دهن را خوب بشویند و انار چاشنی دار بمکند و سکنجبین بخورند و با اندک خشخاش خوردن نیز مصلح آنست و چون متغیر و متکرج کردد ردی و زبون و با سمیت می باشد نباید استعمال نمود و مداوای آن قئ کردن و ترشی ها خوردن است و مربای آن با عسل جهت تسمین کرده و تحریک باه بسیار مؤثر و ملین بطن و مقوی معاء اعور و سرکۀ پروردۀ آن تریاق صاحبان ضعف معده و صمغ آن جهت قروح خبیثه ذرورا و کذاشتن آن بر دندان وجع و در مراهم نیز جهت قروح خبیثه مفید و عصارۀ پوست آن با رب انار که طبخ داده منعقد نموده باشند جهت اورام و نغالغ یعنی عضلات حلق مجرب و غرغره به آب مطبوخ پوست آن جهت تحلیل اورام لثه و استحکام دندان و ذرور پوست صلب یعنی پوست دوم آن جهت تجفیف جراحات و آشامیدن سائیدۀ آن سه روز جهت نزف الدم و زوال تقطیر البول حادث از استرخا و بدستور حمول آن با شراب جهت نزف الدم رحم و چون پوست بیخ آن را مقدار نیم اوقیه تا یک اوقیه بجوشانند و آب آن را بعد پری معده از طعام بیاشامند قئ آورد و اخلاط لزجۀ بسیار دفع نماید و اوجاع اسافل خصوص وجع بطن را نفع بخشد و چون پوست بیرون آن را در حالت تری و تازکی بکوبند و خبث الحدید سائیده بران بپاشند و هر روز برهم زنند خضابی نیکو و رنک آن با دوام می باشد و بدستور چون با خبث الحدید و سرکه طبخ نمایند و تا یک هفته در آفتاب کذارند و هر روز برهم زنند پس استعمال نمایند و این ابلغ و انفع از اول است و مالیدن پوست سبز آن بر قوبا و حزاز نافع و مسواک کردن بپوست تازۀ آن یعنی مالیدن آن بر دندان مقوی لثه و بدستور مالیدن پوست بیخ تازۀ آن هر پنج روز یک مرتبه بدندان منقی دماغ از اخلاط و رافع نسیان و چون پوست بیخ آن را در روغن زیتون بجوشانند تا مهرا شود ضماد آن جهت بواسیر و امراض مقعده بغایت مؤثر و قطور آب برک آنکه کرم نموده باشند جهت اخراج چرک کوش و رب پوست سبز آن را که با عسل و یا رب انکور ترتیب دهند جهت خناق و بثور دهان و خون آمدن از بن دندان و سستی آن و تقویت لثه بیعدیل و طلای پوست تازۀ آن با مثل آن برک حنا جهت نزلات و صداع مزمن و شقیقه و فالج و جمیع اوجاع بارده مانند نقرس و امثال آن نافع و طلای نشارۀ پوست آن با سرکه جهت سرخ کردن رخسار مجرب و با زفت جهت قوی کردن عضوی مخصوص و خیسانیدن آن چند روز در روغن زیتون و بر بدن مالیدن جهت منع تولید سپش مجرب دانسته اند و شربت آن را جهت سپرز مجرب یافته اند و جوشانیدن جوز صحیح در روغنی که طعم آن متغیر شده باشد و همچنین سائر اطعمۀ متغیر الطعم باعث رفع تغیر آنست و کویند از خواص مغز آنست که چون با مس بکوبند و یا بر مس بمالند مس را ریزه کند و کویند چون در فصل خزان مازو را در روغن زیتون بجوشانند به حدی که سیاه کردد و صاف نموده در شیشه کرده پای درخت آن را حفر نموده و ریشۀ قوی آن را بریده طرف متصل بدرخت را در ان شیشه کنند به حدی که بته شیشه نرسد و در روغن باشد پس اطراف دهن آن را خوب بند نمایند و بخاک بپوشند و نکاهدارند تا زمانی که آن درخت بثمر آید پس شیشه را برآورند در ان شیشه چیزی سیاه شبیه بمرکب خواهد بود و آن خضابی است بسیار نیکو و مدتها اثر آن می ماند و از اسرار است و احتیاج بمالیدن بر مو نیست بلکه بمحض تر کردن شانه بدان و بر مو کشیدن سیاه می کرداند و چون قبل از موی برآمدن در حمام بر انثیان بمالند مانع روئیدن موی اسفید کردد و کندی مجرب دانسته و بعضی کفته اند از خواص آنست که چون در زیر سایۀ آن بخوابند لاغر می کرداند و شخص نائم بیدار می شود در حالتی که مخبول و حواس باخته باشد و چون خواهند که جوز را مقشر نمایند از قشر رقیق ملاصق مغز آن باید که در آرد در ظرف اندک بریان نمایند پس بدست بمالند تا پوست آن جدا کردد و روغن آن در خواص مانند مغز کهنۀ آنست و محلل و مسخن و آشامیدن آن روزی سه درهم تا یک هفته جهت وجع ورک مجرب و جهت امراض بارده و امزجۀ بارده نافع و طلای آن جهت اکله و نواصیر چشم و نرم کردن اعصاب و رفع اوجاع بارده و زوال قوبا و داء الثعلب و قمل مجرب و سعوط آن جهت لقوه و فالج و تشنج نافع بدل مغز آن بوزن آن حبه الخضراء و بدل روغن آن روغن سداب است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
////////
جوز یا گَوز[۱] (از فارسی میانه goz[۲]) میوهای گرد، با دو پوسته، یکی نرم و سبزرنگ که به تدریج خشک می‌شود و از بین می‌رود و دیگری سخت و چوبی است. مغز آن خوراکی است و روغن فراوان دارد.

گردو، میوه مغزدار باارزشی است که انواع مختلفی دارد. گردو منبع عالی پروتئین، فیبر، ویتامین‌ها، آنتی اکسیدان‌ها و مواد معدنی است. واژه جوز معرب گوچ پارسی میانه به همین معنی است.

مغز گردو و بذر کتان دارای بیشترین اندازه اسید چرب امگا ۳ در میان مواد غذایی گیاهی هستند.[۳][۴]
ویکی
/////////
به عربی جوز:
جوز[عدل]
Crystal Clear app kdict.png طالع أيضًا: جوز شائع
Writing Magnifying.PNG هذه المقالة تحتاج مراجعة، لضمان معلوماتها وإسنادها وأسلوبها ومصطلحاتها، وعلاقتها بالقارئ العربي، لأنها ترجمة اقتراضية من لغة أجنبية.
اضغط هنا للاطلاع على كيفية قراءة التصنيف
الجوز

صورة معبرة عن جوز
صورة معبرة عن جوز
Walnuts
التصنيف العلمي
المملكة:  Plantae
القسم:     Magnoliophyta
الطائفة:    Magnoliopsida
الرتبة:     Fagales
الفصيلة:   Juglandaceae
الجنس:   Juglans
النوع:      J. regia
الاسم العلمي
Juglans regia
L.
تعديل طالع توثيق القالب
ثمرة الجوز (أو جوز عين الجمل) هي ثمرة قابلة للأكل تنتمي لإحدى أشجار جنس الجوزيات، خاصة الجوز الفارسي الجوز الملكي. ويتوفر لب النقليات المكسورة من الجوز الأسود الشرقي، من شجرة الجوز الأسود أيضًا بالأسواق التجارية بكميات صغيرة إذ يعد الطعام باستخدام لب نقليات جوز أرمد.
وتعد بذور الجوز مصدرًا غنيًا بالعناصر الغذائية خاصة البروتينات والأحماض الدهنية الأساسية. والجوز مثل غيره من البذور يجب معالجته وتخزينه بطريقة سليمة. إذ يعرض سوء التخزين الجوز للحشرات والإصابة بفطر العفن مما ينشأ عنه بعد ذلك أفلاتوكسين - وهو مادة مسرطنة. ويجب عدم نشر مجموعة بذور الجوز التي تعرضت للعفن أو استهلاكها؛ وإنما يجب التخلص من المجموعة بأكملها.[1]
//////////
به پنجابی اخروٹ:
اخروٹ دی گری اخروٹ دے بی دی کھادی جانوالی گری اے۔ ایہدے وچ پروٹین تے چربیلے انگ ہوندے نیں جیہڑے انسان دی صحت نوں فیدا دیندے نیں۔ ایہ گول تے پینڈے جھلڑ والے ہوندے نیں۔ اک فروٹ وچ اک ای گری ہوندی اے۔ چھلڑ ہرا تے اندر دا پینڈا چھلڑ پؤرا سیتا ہوندا اے۔ باہرا نرم چھلڑ تے اندرلا پینڈا چھلڑ نہیں کھادے جاندے۔ گری دوانگاں وـ ونڈی ہوندی اے پر وشکاروں جڑی ہوندی اے۔
2010 وچ 2.55 ملین میٹرک ٹن گری ہوئی جیدے وچ چین دا حصہ 1.06 ملین ٹن سی[1]۔
//////////
به پشتو غوز:
غوز د سخت زړوميوو له ډ لي څخه شميرل کيږي . اوسخت زړي ميوي هغه ميوي دي چي پريکارپ يي دري طبقي لري.اپي کارپ يانازکه طبقه ميزوکارپ ياگوشتي اوانډوکارپ چي ډبرين ډوله وي.
///////////
Walnut
From Wikipedia, the free encyclopedia
This article is about walnuts as food. For the genus, see Juglans. For other uses, see Walnut (disambiguation).
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/1/1b/Juglans_regia_2009_G2.jpg/220px-Juglans_regia_2009_G2.jpg
The common walnut in growth.
walnut is the nut of any tree of the genus Juglans (Family Juglandaceae), particularly the Persian or English walnut, Juglans regia. Technically a walnut is the seed of a drupe or drupaceous nut, and thus not a true botanical nut. It is used forfood after being processed while green for pickled walnuts or after full ripening for its nutmeat. Nutmeat of the eastern black walnut from the Juglans nigra is less commercially available, as are butternut nutmeats from Juglans cinerea. The walnut is nutrient-dense with protein and essential fatty acids.
&&&&&
جوزابه . [ ] (اِ) طعامی است که ازآرد گندم و سبزیها ترتیب دهند، بترکی اوماج گویند وملین و موافق سینه و شش و قلیل الغذا و نفاخ و مضر صاحبان ریاح و رطوبت معده است . (تحفه  حکیم مومن ).
///////////
جوزابه
بفتح جیم و سکون واو و فتح زای معجمه و الف و بای موحده و ها بترکی اوماج نامند
ماهیت ان
طعامی است که از آرد کندم و سبزیها ترتیب دهند
طبیعت ان
کرم و مرطب و بحسب سبزیها مختلف می کردد
افعال و خواص ان
ملین و موافق سینه و شش و قلیل الغذا و نفاخ و مضر صاحبان ریاح و رطوبت معده است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
&&&&&
جوز ارقم . [ ج َ / جُو زِ اَ ق َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بیخ گیاهی است مستدیر بقدر گردکانی و سفید و مصمت و زودشکن و در طعم شبیه به شاه بلوط و بااندک تندی و چون خشک شود از آن پوست رقیقی سیاه ظاهر میشود و ساق گیاه او باریک و مستدیر و زیاده بر ذرعی و مجوف و خشن و اغبر و گلش شبیه به قبه ٔ شبت و سفید و تخمش بسیار باریک و تندمزه و برگش شبیه ببرگ زردک و در مزارع و جبال میروید و در دوم گرم و خشک و مخدر و مسکر و مفتت حصاة و مخرج کرم معده خصوصاً چون با آب حسک مطبوخ بنوشند، و نانی که از او ترتیب دهندبغایت منوّم و ضماد او محلل اورام بلغمی ساق است دریک شب و مجرب دانسته اند و قدر شربتش تا دو مثقال و مصلحش در تخدیر شیر تازه است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
//////////
جوز ارقم
بفتح جیم و سکون واو و زای معجمه و فتح الف و سکون راء مهمله و فتح قاف و سکون میم بلغت بربری اکثار نامند
ماهیت ان
بیخ کیاهی است مستدیر بقدر کردکان و سفید و مصمت و زودشکن و در طعم شبیه بشاه بلوط و باقلا و با اندک تندی و چون خشک شود پوست سیاه رقیقی بران ظاهر می کردد و زود از ان جدا می شود و ساق کیاه آن باریک مستدیر و زیاده بر ذرعی و خشن و اغبر و مجوف و کل آن سفید و شبیه بقبۀ شبت و تخم آن بسیار باریک و تند طعم و برک آن شبیه ببرک زردک و در مزارع و جبال می روید و در وسط تابستان بهم می رسد و تا سه سال قوت آن باقی می ماند و بعد از ان ضعیف می کردد و بهترین آن سنکین پر مغز تازۀ آن است
طبیعت ان
در دوم کرم و خشک و در آخر سوم نیز کفته اند
افعال و خواص ان
مخدر و مسکر و مفتت حصاه و مخرج کرم معده بتخصیص چون با آب مطبوخ خسک بیاشامند و نانی که ازو ترتیب دهند بغایت منوم و ضماد آن جهت تحلیل اورام بلغمی و ساق و غیر آن مجرب دانسته اند به حدی که در یک شب کفته اند بتحلیل می برد مقدار شربت آن تا شانزده قیراط و مصلح تخدیر آن شیر تازه دوشیده و اکثار آن تا دو درم سم و باعث قئ شدید و اسهال و استرخای اعضا و کشنده و مصلح آن ریختن آب سرد بر اطراف و بوئیدن خشبوئی های سرد و تر و مالیدن آنها بر قلب و آشامیدن آب سرد و عود و میبه ساده
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
//////////
Conopodium majus
From Wikipedia, the free encyclopedia
Conopodium majus
Illustration Conopodium majus British Flora.jpg
Kingdom:
(unranked):
(unranked):
(unranked):
Order:
Family:
Genus:
Species:
C. majus
Conopodium majus
(GouanLoret.
Bunium flexuosum Stokes
Conopodium denudatum 
Koch
Conopodium majus is a small perennial herb, whose underground part resembles a chestnut and is sometimes eaten as a wild or cultivated root vegetable.
The plant has many English names (many of them shared with Bunium bulbocastanum, a related plant with similar appearance and uses) variously including kippernutcipernutarnutjarnuthawknutearth chestnut,groundnut, and earthnut. From its popularity with pigs come the namespignuthognut, and more indirectly Saint Anthony's nut, for Anthony the Great or Anthony of Padua, both patron saints of swineherds. (See groundnut,earthnut, and hognut for other plants which share these names.)[1]
The plant is common through much of Europe and parts of North Africa. It grows in woods and fields, and is an indicator of long-established grassland.
It has a smooth, slender, curving stem, up to 1 m high, much-divided leaves, and small, white flowers in many-rayed terminal compound umbels.
The rounded "nut" (inconsistently described by authorities as a tubercorm, orroot) is similar to a chestnut in its brown colour and its size (up to 25 mm in diameter), and its sweet, aromatic flavour has been compared to that of the chestnut, hazelnutsweet potato, and Brazil nut. Palatable and nutritious, its eating qualities are widely praised, and it is popular among wild food foragers, but it remains a minor crop, due in part to its low yields and difficulty of harvest.
Contents
  [show
Culpepper on pignuts[edit]
"A description of them were needless, for every child knows them. Government and virtues: They are something hot and dry in quality, under the dominion of Venus; they provoke lust exceedingly, and stir up those sports she is mistress of; the seed is excellent good to provoke urine; and so also is the root, but it does not perform it so forcibly as the seed doth. The root being dried and beaten into powder, and the powder being made into an electuary, is a singular remedy for spitting and pissing of blood, as the former chesnut was for coughs."[2]
Cultivation details[edit]
Never found on alkaline soils in the wild.[3] See the plants native habitat for other ideas on its cultivation needs. This species responds to cultivation by producing larger tubers.[4] With careful selective breeding it is probably possible to produce a much more productive plant.[5]
Propagation[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/e/ed/Pignut_at_Kilmaurs.JPG/220px-Pignut_at_Kilmaurs.JPG
Pignut in early spring in Scotland.
Seed - sow spring in a cold frame. Germination is usually quick and good. Prick out the seedlings into individual pots as soon as they are large enough to handle and plant them out when in early summer. It is also possible to sow in situ, though this requires a lot more seed to produce the same amount of plants from a protected sowing. Division in late summer as the plant dies down.
Shakespeare on pignuts[edit]
"I prithee, let me bring thee where crabs grow; and I with my long nails will dig thee pignuts"[6]
References[edit]
1.     Jump up^ Hedrick. U. P. Sturtevant's Edible Plants of the World.
2.     Jump up^ Nicholas Culpeper's Complete Herbal
3.     Jump up^ Loewenfeld. C. and Back. P. Britain's Wild Larder.
4.     Jump up^ Johnson. C. P. The Useful Plants of Great Britain.
5.     Jump up^ Ken Fern Notes from observations, tasting etc at Plants For A Future and on field trips.
External links[edit]
·         Plants for a Future database
·         Photographs of pignut
·         Root vegetables
·         Flora of Europe
·         Apiaceae
//////////
&&&&&&
جوزبوا. [ ج َ /جُو ب ُوْ وا ] (اِ مرکب ) معرب جوز بویا. (فرهنگ فارسی معین ). جوزبویه . جوزالقی ٔ. بار درختی است مخصوص ببلاد یمن و هند و آنرا بهندی مین پهل (جلی پهل ) گویند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). زودشکن و نازک پوست و خوشبوست و بهترین آن قرمز پوست سیاه آنست .
////////
جوزبوا
بفتح جیم و سکون واو و زای معجمه و فتح باء موحده و واو مشدده و الف معرب جوزبویای فارسی است و بهندی جای پهل نامند
ماهیت ان
ثمر درختی است که در جزیرۀ از جزائر زیرباد مسمی بجاوه که بزبان فرنکی ایاوا و بندر آن را بتاوی نامند بهم می رسد و آن بندر در تصرف ولندیس است که عوام ولندیز نامند و قومی از نصاری است خود بر جهاز باطراف می برد و می فروشد و نیز شنیده شد درد کهن سونده بنور جائی هست بسیار می شود و جنکل و اشجار صندل هم هست و درین اوقات انکلس نیز که قومی دیکر از نصاری است نوعی از جوزبوا یافته و آن طولانی فی الجمله در شکل شبیه ببلوط در غلافی نیز مانند غلاف آن و از ان صلب تز و مغز آن از مغز جوزبوا معروف اندک رخوتر و لطیف تر و در دهنیت و بو از ان کمتر و در قوت ضعیف تر و درخت جوزبوا بقدر درخت کردکان و از ان کوچکتر و برک آن فی الجمله شبیه ببرک آن و کوچکتر و باریک تر از ان و ثمر آن بقدر ثمر کردکان کوچکتر با پوست سبز خام و آن را سه پوست می باشد یکی خارج و آن در خامی سبز و نرم و بی ریشه لحمی و ضخیم قریب بسطبری انکشتی چنانچه درست آن را مربا ساخته از انجا می آورند و در زیر آن پوست لحمی پوست دیکر صلب اندک صدفی و بر بالای آن بسباسه پیچیده و در جوف آن پوست صلب صدفی جوزبوا می باشد بمقدار فندقی و اندک طولانی و از فندق بزرک تر و بهترین آن تازۀ کرم ناخوردۀ سنکین تند طعم و رائحه و آن سرخ رنک است و قوت آن تا سه سال باقی می ماند
طبیعت ان
در آخر دوم کرم و در سوم خشک و با قوت قابضه و رطوبت فضلیه و لهذا بزودی آن را کرم می خورد
افعال و خواص آن
مفرح و ملطف و مسکر و حافظ حرارت غریزی و هاضم طعام و مقوی معده و فم آن و مری و جکر و باه مبرودین و جهت صلابت جکر و سپرز و اورام باردۀ آن و یرقان و خوش بوئی دهان و عرق و بول و تحلیل رباح و رفع کلف و نمش و غثیان و قئ و رطوبت معده و زلق الامعا و اسهال معدی بارد رطب و ازاله رطوبات متعفنۀ معده و استسقای لحمی و عسر البول شربا مفید و بریان کردۀ آن حابس اسهال رطوبی و ضماد آن جهت درد سربارد و فالج و لقوه و استرخا و اورام باردۀ جکر و اوجاع باردۀ رطبه و اوجاع و ضعف اعضا حادث از خوردن چوب چینی و با افسنتین و عسل جهت ازالۀ کلف و نمش و آثار ضربه و با روغنها جهت کری کوش و اوجاع باردۀ آن قطورا و تدهینا و اکتحال آن جهت تقویت باصره و سبل و جرب نافع مضر محرورین و مصدع مصلح آن کشنیز و مضر جکر و شش و مصلح آن بنفشه و عسل مقدار شربت آن تا دو مثقال و اکثار آن مورث سوء خلق و حمق بدل آن بوزن آن بسباسه و در صلابات یک وزن و نیم آن سنبل الطیب و روغن و عطر آن در افعال مذکوره بسیار قوی تر و مربای آن از ان ضعیف تر و مخلل آن نیز از ان ضعیف تر و جوارش و حب و دهن و سفوف آن در قرابادین ذکر یافت و جهت منع کرم خوردن آن را در آهک نکاه می دارند
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
جوز هندی معرب گوچ هندوک پارسی یا جوز بویا نوعی ادویه است. جوز هندی تخم سخت و خوشبوی درخت جوز بویا است که آرد می‌کنند و مصرف آن به عنوان ادویه صورت خشک شده در مناطق گرمسیری رواج بسیاری دارد. آنچه جوز هندی را به یکی از طعم‌دهنده‌ها و ادویه‌های پرمصرف در غذا- به‌خصوص در مناطق گرمسیری- تبدیل کرده‌است، عطر و بوی تند و مطبوع آن است.

هر دانه را از خارج، پوسته سختی به رنگ قهوه‌ای متمایل به خاکستری در برمی‌گیرد و شیارهای عمیقی دارد که با جدا کردن این پوسته، دانه آن ظاهر می‌شود. دانه، سطحی چین خورده دارد و رنگ آن متمایل به خاکستری است. به طور کلی، جوز هندی در طولی حدود ۵/۲ سانتی‌متر و قطری حدود ۵/۱ سانتی‌متر شکلی شبیه به تخم‌مرغ دارد.
کاربرد درمانی[ویرایش]
جوز هندی برای درمان و تسکین بسیاری از دردها مفید شناخته شده‌است. در طب سنتی، دانه و روغن جوز هندی را برای درمان بیماری‌های مربوط به اعصاب و سیستم گوارش تجویز می‌کنند. از روغن جوز هندی مانند روغن دانه میخک برای کاهش موقتی دردهای دندان نیز می‌توان استفاده کرد؛ کافی است چوب پنبه‌ای را به مقداری روغن جوز هندی آغشته کرده و روی دندان دردناک قرار دهید. در کشور فرانسه- علاوه بر مصرف آن به‌عنوان ادویه- مخلوط جوز هندی و عسل را برای درمان ناراحتی‌های گوارشی و تنفسی مورد استفاده قرار می‌دهند.

التهابات و دردهای مفصلی و رماتیسمی با مصرف خوراکی جوز هندی و همچنین ماساژ موضع با روغن آن تسکین می‌یابد. جوز هندی به حفظ سلامت دستگاه ایمنی بدن کمک می‌کند. برای کاهش علائم آلرژی نیز می‌توانید جوز هندی بخورید. به‌رغم خواص باارزش جوز هندی، مصرف زیاد آن سبب ایجاد مشکل در بخش کنترل احساسات در مغز شده و پس از مصرف بیش از حد، احساس نشاط به همراه سستی و رخوت در انسان پدید می‌آورد که شبیه نوعی مسمومیت است.

جوز هندی به‌عنوان یک منبع است[نیازمند منبع] که می‌تواند باعث سقط جنین خود به‌خود شود؛ اما با استفاده کم در آشپزخانهٔ دوران بارداری سالم درنظر گرفته می‌شود. با این حال مهار تولید پروستاگلاندین و حاوی hallucinogens که اگر به مقدار زیاد استفاده شود، ممکن است به جنین آسیب برساند.

مصرف یکجای این ادویه به میزان بیش از چهار گرم می‌تواند موجب بروز حالت تهوع، توهم و در موارد شدیدتر بیهوشی شود. مصرف این مقدار از جوز هندی در کودکان مسمومیت شدید و مرگ‌آور به همراه دارد.[۱]

منابع[ویرایش]
پرش به بالا «ده ماده غذایی که می‌توانند کشنده باشند». DW.COM. ۲۰۱۵-۰۹-۰۴. بازبینی‌شده در ۲۰۱۵-۰۹-۰۴.
مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا، «Nutmeg»، ویکی‌پدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد.
ویکی
///////////
به عربی جوز الطیب:
جَوزة الطَيب (بالإنجليزية: Nutmeg) (بإلإندونيسية: pala) ، هيَ نُواة ثَمرة شَجرة جَوزة الطَيب التي تَنمو فِي المَناطق الاستوائِية فَقط، وَثَمرة شَجرة جَوزة الطيب غَير صالِحة للأكل بِعكس نُواتها التي تُسمى "جوزة الطيب" وعادة ما تَكون مُغلفة بِقشرة حَمراء، وَتعتبر جوزة الطَيب العَطر واحدة من أهم أنواع شجرة جوزة الطَيب وهي شَجرة دائِمة الخُضرة تَتواجد في جُزر الباندا الموجودة في جُزر المُلوك (جُزر التوابل) المَوجودة في أندونيسيا.
تتواجد جَوزة الطَيب على شَكل بَيضة يتراوح طولها ما بين (20-30) ملم، ويتراوح عَرضها ما بَين (15-18) ملم، كَما يتراوح وَزنُها ما بين (5-10) غرام. عند زراعة شَجرة جوزة الطَيب للمرة الأولى فإن حصادها يَستغرق ما بين 7-9 سَنوات تقريباً، وتصل الأشجار إلى الإنتاج الكامل بَعد 20 عاماً تقريباً، وعادة ما تُستخدم جوزة الطَيب على شَكل مسحوق، كَما أن جوزة الطَيب تستخدم لإنتاج العَديد من المُنتجات التجارية الأُخرى كَالزيوت العطرية وَغيرها.
محتويات  [أظهر]
الاستخدام[عدل]
لِجَوزة الطَيب استخدامات غِذائية مُتعددة، إِذ تُستعمل كَتَابِل أَو بهار بِشكل مُنفرد أَو ضِمن أَنواع خَلطات البِهار المُختلفة مِثل خَلطة الكاري، فَهي تُعطي طعماً مُميزاً وَلاذِعاً وَنكهة حلوة للأطباق. كَما تُستعمل في صناعة بَعض المَخبوزات، وَالفَطائر، والحَلويات، وصَلصات الطعام المُطيبة، وَفي تَحضير أطباق مِن الخُضروات وفي تَتبيل اللحوم وَالدَواجن المُعدة للشوي، كَما يمكن إضافتُها إِلى أَنواع مُخصصة مِن الحَليب المُعدّ لِصناعة بَعض أَصناف القَهوة الغَربية، كَما تُستخدم مَع الشاي وصلصة البشاميل.
الفوائد العلاجية[عدل]
تُعرف جَوزة الطيب على أَنها مِن المَواد المُنشِطة وَالطارِدة لِرياح المَعدة، وَيُستعمل زَيت جوزة الطيب في صِناعة المراهم التي تُعالج الروماتزم وَالمَشاكل التَنفُسية، كَما تستخدمِ لِمعالجة جفاف الجلد واضطراباته ولعلاج بعض المشاكل الجنَسية.
وَلكن يَجب الإِنتباه إِلى عدم استعمال جوزة الطيب بِكمية كَبيرة فِي الطَعام لأَنها تَحتوي عَلى مَواد قَد تُسبب الهَلوسة وزغللة العُيون.
انظر أيضاً[عدل]
جوزة الطيب العطر.
وصلات خارجية[عدل]
Georgetown Official Website
المصادر[عدل]
تعرف على جوزة الطَيب.
Milton, Giles (1999), Nathaniel's Nutmeg: How One Man's Courage Changed the Course of History
Burroughs, William S. (1959). Naked Lunch. Paris: Olympia Press. p. 228.
Gable, R. S. (2006). The toxicity of recreational drugs. American Scientist 94: 206–208
Devereux, P. (1996). Re-Visioning the Earth: A Guide to Opening the Healing Channels Between Mind and Nature. New York: Fireside. pp. 261–262.
/////////////
به دیوهی (مالدیوی):
ތަކޫވައް(އިނގިރޭސި ބަހުން: Myristica)ނުވަތަ (އިނގިރޭސި ބަހުން: Nutmeg) އަކީ ދިވެހިބޭހަށާއި ބައެއް ކާއެއްޗިއްސަށް ލާން ބޭނުންކުރާ އެއްޗެކެވެ. މިއީ މަތިކަރާބޭހުގެ ބާވަތެކެވެ. ތަކޫވަކުގެ ވަރަށް ގިނަ ވައްތަރުތައް ހުރެއެވެ. ތަކޫވައް އިން އުފައްދާ ތެލަކީ ތަފާތު ވައްތަރުތަކުގެ އަތަރާއި ސެންޓް ފަދަ ތަކެތި އުފެއްދުމުގައި ބޭނުން ކުރާ އެއްޗެކެވެ. ތަކޫވަކުން އުފައްދާ ތެޔޮ ހުންނަނީ ސާފު ނުވަތަ މަޑު ރީނދޫ ކުލައެއްގައެވެ. ތަކޫވަކުން ބަޓަރު ވެސް އުފައްދައެވެ. ކެއްސުމަށް ހުންނަ ބައެއް ކަހަލަ ސިރަޕް ތަކާއި، އަދި ދަތްއުގުޅުމަށް ހުންނަ ބައެއް ކަހަލަ ބޭސްތައް އުފެއްދުމުގައި ތަކޫވައް ތެޔޮ ބޭނުންކުރާ ކަމަށް ވެއެވެ. ޙަކީމީ ބޭސްވެރިކަމުގައި ނާރުތަކުގެ ނިޒާމް އަދި ހަޖަމްކުރާ ނިޒާމްގެ ބަލިތަކަށް ފަރުވާ ކުރުމުގައި ތަކޫވައް އަދި ތަކޫވައް ތެޔޮ ބޭނުންކޮށްފައި ވެއެވެ.
//////////
به عبری اِگوز، اِگوز اَدِمهَ ، اِگوز مِنِخ:
מוסקט הוא עץ אשר מזרעיו הטחונים מופק תבלין ומקליפתו החיצונית של הזרע מופק תבלין נוסף. מוצרים נוספים הם שמנים ארומטיים וחמאת אגוז מוסקט.

השם "מוסקט" מקורו בצרפתית, וכמו זן הענבים הקרויים מוסקט, מקור המילה מלטינית "ריחני".

לתבלין "אגוז מוסקט" טעם מעט מתקתק ועדין. נעשה בו שימוש בתעשיית עיבוד מזון, בעיקר בתיבול מוצרי בשר. כמו כן נעשה בתבלין שימוש במרקים, רטבים, מוצרי מאפה ותערובות תבלינים כמו אבקת קארי.

אגוז מוסקט, כשנלקח בכמויות מוגזמות, יכול לגרום להזיות, בחילה, התייבשות וכאבים. צריכה מוגזמת של התבלין מסוכנת ועלולה להוביל למוות. אבקת אגוז מוסקט רעילה ביותר כשהיא מוזרקת לווריד.
////////////
به ترکی استانبولی کوچوک هیندیستان چِویزی:
Küçük Hindistan cevizi (Myristica), portakal ağacına benzeyen, anavatanı Banda Adaları olan bir tropik ağaç cinsidir. Hindistan ceviziyle ilgisi yoktur.

Muskat ya da hint cevizi adıyla da bilinir. Karayipler bölgesinde, özellikle de Grenada'da yetişir. Bitkinin tohumları baharat olarak kullanılır. 2–3 cm uzunlukta, 1–2 cm çapta, oval, cevize benzer tohumlar vardır. Tohumlar sabit yağ, uçucu yağ ve rezin taşır.
/////////
به جاوه ای پالا:
Pala salah siji rempah kang asli Indonésia.[1] Asale saka pulau Banda lan Maluku.[1] Tanduran pala banjur nyebar tekan pulau Jawa. Nalika Marcopolo nglakoni laku menyang Tiongkok, dhèwèké mampir ing tanah Jawa wiwit tahun 1271 nganti 1295.[1] Wiwit iku tanduran pala nyebar nganti Sumatra.[1] Indonésia dadi nagara kang ngasilake pala akehe 74 % saka kebutuhan pala sadonya.[2] Nalika jaman penjajahan Walanda, tanduran pala disebar ing pelosok laladan ing Indonésia.[2] Mula pala nduwèni jeneng kang béda-béda ing saben laladan, kayata: falo (Nias), palo (Minangkabau), pahalo (Lampung), pala (Sunda), paala bibinek (Madura), kalapelane (Seram), parang (Minahasa), lan gosoka (HalmaheraTidore, lan Ternate).[2]
//////////
Nutmeg
From Wikipedia, the free encyclopedia
For other uses, see Nutmeg (disambiguation).
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/9/99/Question_book-new.svg/50px-Question_book-new.svg.png
This article needs additional citations for verification. Please help improve this article by adding citations to reliable sources. Unsourced material may be challenged and removed. (September 2015) (Learn how and when to remove this template message)
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/3/3b/Muscade.jpg/250px-Muscade.jpg
Nutmeg seeds showing "veins"
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/6/63/Nutmeg_fruit_seed_and_aril.jpg/250px-Nutmeg_fruit_seed_and_aril.jpg
Mace (red) within nutmeg fruit
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/a/a3/Nutmeg_on_Tree.jpg/250px-Nutmeg_on_Tree.jpg
Nutmeg fruit
Nutmeg (also known as pala in Indonesia) is one of the two spices – the other being mace – derived from several species of tree in the genus Myristica.[1]The most important commercial species is Myristica fragrans, an evergreentree indigenous to the Banda Islands in the Moluccas (or Spice Islands) of Indonesia.
Nutmeg is the seed of the tree, roughly egg-shaped and about 20 to 30 mm (0.8 to 1.2 in) long and 15 to 18 mm (0.6 to 0.7 in) wide, and weighing between 5 and 10 g (0.2 and 0.4 oz) dried, while mace is the dried "lacy" reddish covering or aril of the seed. The first harvest of nutmeg trees takes place 7–9 years after planting, and the trees reach full production after twenty years. Nutmeg is usually used in powdered form. This is the only tropical fruit that is the source of two different spices, obtained from different parts of the plant. Several other commercial products are also produced from the trees, including essential oils, extracted oleoresins, and nutmeg butter.
//////////

درخت جوز بویا (در منابع طب سنتی جوز بوا) (نام علمی: Myristica fragrans) یا درخت جوز هندی درختی از جنس درختان همیشه‌سبز است. از دانه‌ای که درون هستهٔ میوهٔ آن قرار دارد، به‌عنوان ادویه و طعم‌دهندهٔ غذا استفاده می‌شود. به این دانه، جوز هندی گفته می‌شود. هر دانه را از خارج، پوسته سختی به رنگ قهوه‌ای متمایل به خاکستری در برمی‌گیرد و شیارهای عمیقی دارد که با جدا کردن این پوسته، دانه آن ظاهر می‌شود.
ویکی
///////////
به عربی جوز الطيب العطري
جوز الطيب العطري (الاسم العلمي:Myristica fragrans) هي نوع نباتي يتبع جنس جوزة الطيب من الفصيلة الطيبية.[2][3][4]
وتسمى في العراق باسم جوزبوا.، هي بذور تفيد في تنشيط الدورة الدموية. وتقلل التهاب المفاصل ولاسيما المصاحبة بالنقرس. ويتجنب زيتها مرضى القلب والحوامل والأطفال أقل من 5 سنوات. تفيد في الناحية الجنسية. وتناولها بكميات كبيرة تسبب الهلوسة وزغللة العين. وبها مادة مريستيسين لها قدرة علي عبور المشيمة للحامل مما يزيد ضربات قلب الجنين.
///////////
به اردو جائفل:
جائفل
آزاد دائرۃ المعارف، ویکیپیڈیا سے
 How to read a taxobox
جائفل / جوزۃ الطیب
جائفل پودے کے حصے
جائفل پودے کے حصے

قواعد اسم بندی
ساحہ:
domain            حقیقی المرکزیہ
مملکہ:
kingdome        نباتات
شعبہ:
division            میگنولتات
Magnolio-phyta
جماعت:
class    میگنولیتی
Magnoliopsida
طبقہ:
order   میگنولطب
Magnoliales
خاندان:
family  متبادل زیرتحقیق
Myristicaceae
جنس:
genus   جائفل
Myristica
Gronov
نوع:
species            جائفل طیب
M.fragrans
انواع
متبادل زیرتحقیق
Myristica argentea
جائفل طیب
Myristica fragrans
Myristica malabarica
علم نباتیات میں جائفل پودوں کی ایک جنس (genus) کا نام ہے جس میں کئی اقسام کی انواع (species) شامل ہوتی ہیں ، جبکہ وہ عام بیج جس کو عموما پکوان میں استعمال کیا جاتا ہے اسکا مکمل نام جائفل طیب (Myristica fragrance) ہے جو بذات خود جنسِ جائفل کا ایک رکن ہے۔

جائفل طیب کے پودے میں موجود بیج پر سرخ چھال سے جاوتری اور اسی بیچ کے خول کے اندر موجود عجمہ (kernel) سے جائفل حاصل ہوتا ہے۔
جائفل طیب ایک ایسا پودہ ہے جس سے دو مشہور حکمت کی ادویات اور دو مشہور غذائی زائقے یعنی جائفل اور جاوتری حاصل ہوتے ہیں۔ اس پودے کو جائفل طیب کہنے کی وجہ مندرجہ بالا دو اجزاء سے حاصل ہونے والی خشبو ہے طیب کا مفہوم خشبودار کا ہوتا ہے انگریزی میں اس کو Myristica fragrans کہا جاتا ہے اور یہاں بھی fragrans کا مطلب خشبو یا طیب ہے جبکہ myristica کا مفہوم ایک روغن یا مالش کرنے والی شے کا ہے کیونکہ اس پودے سے حاصل ہونے والے تیل یا روغن کو ادویاتی مالش کے طور پر بھی استعمال کیا جاتا ہے۔ مندرجہ بالا وضاحت کے بعد اگر دیکھا جاۓ تو Myristica fragrans کے لیے جائفل طیب کے بجاۓ مروخ طیب درست متبادل اصطلاح بنتی ہے لیکن چونکہ مروخ کی نسبت جائفل کا لفظ اتنا اہم اور مشہور ہے کہ اگر اسی کو جنس کے نام کے طور پر اختیار کرلیا جاۓ تو کچھ غلط نہ ہوگا مزید یہ کہ اس جنس کے پودے اسقدر مماثل ہیں کہ انکو جائفل کے زمرے میں بخوبی اور بلاابہام رکھا جاسکتا ہے۔ اسی وجہ سے یہاں Myristica fragrans نامی نوع کے لیے جائفل طیب کا لفظ منتخب کیا گیا ہے۔
اس پودے کا یہ بیج 20 تا 30 ملی میٹر لمبا اور 15 تا 18 ملی میٹر چوڑا ہوتا ہے، وزن میں یہ تقریباًًًًًًًًً 5 تا 10 گرام ہوتا ہے۔ اور جیسا کہ دائیں جانب تصویر میں دیکھا جاسکتا ہے کہ اس بیج کے اندر جو عجمہ یا kernel ہوتا ہے اس کو جائفل کہتے ہیں جبکہ اس بیج کے اوپر ایک سرخ رنگ کی چھال غلاف کی مانند لپٹی ہوتی ہے جو اسکے گرد ایک تھیلہ سا بنا دیتی ہے اور اس ہی کو جاوتری کہا جاتا ہے، اس قسم کی چھال جو کسی بیج کے اوپر تھیلے کی طرح سے چڑھی ہوئی ہو اسے مجففہ (arillus) کہا جاتا ہے ، اس قسم کا مجففہ پھول کر گودہ بھی بنا سکتا ہے اور یا پر چھال نما بی ہوسکتا ہے لہذا جائفل کے بیج پر لپٹی ہوئی یہ جاوتری بھی دراصل ایک قسم کا مجففہ ہی ہے۔
///////////
Myristica fragrans
From Wikipedia, the free encyclopedia
Myristica fragrans
Myristica fragrans - Köhler–s Medizinal-Pflanzen-097.jpg
Kingdom:
(unranked):
(unranked):
Order:
Family:
Genus:
Species:
M. fragrans
Myristica fragrans
Houtt.[1]
Myristica fragrans is an evergreen tree indigenous to the Moluccas (or Spice Islands) of Indonesia. It is important as the main source of the spices nutmeg and mace.[2] It is widely grown across the tropics including Guangdong and Yunnan in China, TaiwanIndonesiaMalaysiaGrenada in the Caribbean, Kerala in India, Sri Lanka and South America.[2][3]
https://en.wikipedia.org/wiki/Myristica_fragrans
&&&&&&
جوز جندم. (ا. ع.). “به فتح جیم و سکون واو و زای معجمه و فتح جیم و سکون نون و ضم دال مهمله و سکون میم معرب از گوز گندم فارسی است و گل گندم نیز نامند و نزد عرب مشهور به نعیج الحبشه و شحم الارض و نزد اهل رقه معروف به خروء‌الحمام و نزد اهل اندلس به تربت العسل است.
ماهیت آن: چیزیست شبیه به مغز گردکان که بر روی سنگها متکون می‌گردد سفید مایل به زردی و بغدادی و انطاکی و مالقی نوشته‌اند که به قدر دانه نخود سفید مایل به زردی است که در صحراها بر روی سنگها متکون می‌گردد و انطاکی گفته به گمان من آن رطوبتی است که مختلط گشته به آن خاک لطیف و چون در عسل اندازند به زودی منحل شود و مقدار قلیل آن حجم بسیار به هم رساند و عسل را غلیظ گرداند و حجم آن را بیفزاید به حدی که یک اوقیه آن به حجم یک رطل نماید.
طبیعت آن: در اول سیّم گرم و خشک و با رطوبت فضلیه و بعضی در اول گرم گفته‌اند و بعضی در سیّم سرد و خشک.
افعال و خواص آن: به غایت مبهی و منعظ و مسمن و مانع شهوات ردیه گل خوردن و امثال آن و مفتت حصات و رافع عسرالبول و با آب سیب جهت قطع نزف‌الدم و ضماد آن جهت نزف الدم و قوبا و سعفه نافع و مغثی و مقی و مصلح آن ریباس و انار.
مقدار شربت آن: تا دو درهم و چون یک رطل و ربع آن را در ده رطل عسل و سی رطل آب گرم اندازند و بسیار بر هم زنند و سر آن را بپوشند به زودی مسکر و شراب گردد به حدی که قوی‌تر از خمر باشد و اهل عراق آن را فضیلت می‌دهند بر خمر و بغدادی نوشته که صنفی از جوز جندم از ناحیه بربر می‌آورند و آن کوچکتر و بسیار زرد و قوی و با سمیت است استعمال آن به هیچ وجه جایز نیست و مهیج باه و مجفف و با وجود آن مطفی قوّت باه است به سبب شدت تجفیفی که دارد و بدین سیب نیز قاطع نزف الدم است چون از خارج بر آن بپاشند و یا مقدار دو درهم با آب به و سیب بیاشامند.”
//////////
جوز جندم
بفتح جیم و سکون واو و زای معجمه و فتح جیم و سکون نون و ضم دال مهمله و سکون میم معرب از کوز کندم فارسی است و کل کندم نیز نامند و نزد عرب مشهور بنعیج الحبشه و شحم الارض و نزد اهل رقه معروف بخرء الحمام و نزد اهل اندلس بتربه العسل است
ماهیت ان
چیزیست شبیه بمغز کردکان که بر روی سنکها متکون می کردد سفید مائل بزردی و بغدادی و انطاکی و مالقی نوشته اند که بقدر دانۀ نخود سفید مائل بزردی است که در صحراها بر روی سنکها متکون می کردد و انطاکی کفته بکمان من آن رطوبتی است که مختلط کشته بآن خاک لطیف و چون در عسل اندازند بزودی منحل شود و مقدار قلیل آن حجم بسیار بهم رساند و عسل را غلیظ کرداند و حجم آن را بیفزاید به حدی که یک اوقیۀ آن بحجم یک رطل نماید
طبیعت ان
در اول سوم کرم و خشک و با رطوبت فضلیه و بعضی در اول کرم کفته اند و بعضی در سوم سرد و خشک
افعال و خواص ان
بغایت مبهی و منعظ و مسمن و مانع شهوات ردیۀ کل خوردن و امثال آن و مفتت حصاه و رافع عسر البول و با آب سیب جهت قطع نزف الدم و ضماد آن جهت نزف الدم و قوبا و سعفه نافع و مغثی و مقئ و مصلح آن ریباس و انار مقدار شربت آن تا دو درهم و چون یکرطل و ربع آن را در ده رطل عسل و سی رطل آب کرم اندازند و بسیار برهمزنند و سر آن را بپوشند بزودی مسکر و شراب کردد به حدی که قویتر از خمر باشد و اهل عراق آن را فضیلت می دهند بر خمر و بغدادی نوشته که صنفی از جوز جندم از ناحیۀ بربر می آورند و آن کوچکتر و بسیار زرد و قوی و با سمیت است استعمال آن بهیچ وجه جائز نیست و مهیج باه و مجفف و با وجود آن مطفی قوت باه است بسبب شدت تجفیفی که دارد و بدین سبب نیز قاطع نزف الدم است چون از خارج بران بپاشند و یا مقدار دو درهم با آب به و سیب بیاشامند
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
/////////////
تَرگیل یا منگوستین (در متون طب سنتی جوز جندم) میوهٔ گیاهی با نام علمی گارسینی انبه‌ای (Garcinia mangostana) از تیرهٔ گل راعیان (Clusiaceae)، و راستهٔ چنارسانان (Malpighiales) که گرد و کمی کوچکتر از توپ تنیس و به قطر سه و نیم تا هفت ونیم سانتیمتر است و رنگ آن بنفش تیره و گاه بنفش مایل به قرمز است؛ قطر پوستهٔ آن شش تا ده میلیمتر و در مقطع عرضی به رنگ قرمز است؛ بخش خوراکی آن نرم و سفیدرنگ است و ممکن است بدون دانه یا دارای یک تا پنج دانه باشد؛ گیاه این میوه در مالزی و تایلند و اندونزی و جنوب هند می‌روید.
ویکی
/////////////
به عربی جوز جندم
جَوزُ جَندُم اسم الثمر والشجر[1] ، أو كَوزُ كَندُم أو زَهرَةُ الحَجَر [2] أو مانغوستين (بالعامية العربية) (الاسم العلمي:Garcinia mangostana) (بالإنجليزية: Purple mangosteen) هي نوع هجين من النباتات تتبع جنس الغرسنية من فصيلة الكلوزية.[3] هي شجرة استوائية مستديمة الخضرة، يعتقد أن أصلها هو جزر سوندا وجزر الملوك. تنمو الشجرة إلى حوالي 7 إلى 25 متر، وتنتج ثمار جوز جَندُم الصالحة للأكل وهي ذات طعم حامض حلو، تسمي الفياغرا أو الفلورا لان لها مفعول حبة الفياغرا.
محتويات  [أظهر]
الوصف[عدل]
قشرة الثمرة بنفسجية داكنة أو بيضاء كما أن لبها حلو المذاق وذو رائحة عطرة ومقسم إلى عدة قطاعات تشبه شكل فصوص الثوم.على الرغم من التشابه بين اسمي جَوزُ جَندُم (المانغوستين بالإنكِليزيّة) والمانجو (المانغو بالإنجليزيّة) فانهما ليسا مرتبطين نباتياً.
الفوائد[عدل]
يعتقد أن لجوز جَندُم فوائد صحية منها:[بحاجة لمصدر]
تنشط الجسم وتقوي المناعة
تقاوم الأورام السرطانية وأمراض القلب والجلطات
مضاده للاكتئاب وقرحة المعدة والقرح المعوية
تكافح علامات الشيخوخة، ومضادة للفيروسات والجراثيم
مخفضة لدهون الدم وبالتالي تقلل من تصلب الشرايين
تساعد في إنقاص الوزن
مضادة للسلوليت العدو الأول لجمال البشرة والجلد
مضادة للدوخة والدوار والإسهال
تحمي من الروماتيزم وهشاشة العظام
تخفف من أعراض السخونة والحمى
المعلومات الغذائية[عدل]
المعلومات الغذائية في شراب جوز جَندُم المعلب:

مانغوستين أو جوز جندم
معلب، عبوة شراب

المقطع المستعرض لجوز جندم
والقشرة الخارجية
القيمة الغذائية لكل (100 غرام)
الطاقة الغذائية        305 كيلو جول (73 ك.ح)
الكربوهيدرات       17.91 g
ألياف غذائية         1.8 g
البروتين
بروتين كلي          0.41 g
الدهون
دهون     0.58 g
الفيتامينات
الثيامين (فيتامين ب١)         0.054 مليغرام (4%)
الرايبوفلافين (فيتامين ب٢)   0.054 مليغرام (4%)
نياسين (Vit. B3)  0.286 مليغرام (2%)
فيتامين ب٥ أو حمض بانتوثينيك       0.032 مليغرام (1%)
فيتامين بي6         0.018 مليغرام (1%)
ملح حمض الفوليك (فيتامين ب9)     31 ميكروغرام (8%)
فيتامين ج            2.9 مليغرام (5%)
معادن وأملاح
كالسيوم   12 مليغرام (1%)
الحديد    0.3 مليغرام (2%)
مغنيزيوم  13 مليغرام (4%)
منغنيز     0.102 مليغرام (5%)
فسفور    8 مليغرام (1%)
بوتاسيوم  48 مليغرام (1%)
صوديوم  7 مليغرام (0%)
زنك      0.21 مليغرام (2%)
معلومات أخرى
Link to USDA Database entry
النسب المئوية هي نسب مقدرة بالتقريب
باستخدام التوصيات الأمريكية لنظام الغذاء للفرد البالغ.
المصدر: قاعدة بيانات وزارة الزراعة الأميركية للمواد الغذائية
تعديل طالع توثيق القالب
صور[عدل]

جوز جَندُم

شجرة جوز جَندُم

 جوزة جَندُم قبل النضوج

أنظر أيضاً[عدل]
الغرسنية
وصلات خارجية[عدل]
http://ndb.nal.usda.gov/ndb/search/list?qlookup=09177&format=Full Link to USDA Database entry
مراجع[عدل]
^ معجم المورد الحديث إنكليزي-عربي طبعة 2010 ص 699
^ معجم أسماء النبات للدكتور احمد عيسى بك طبعة 1349 هـ، صفحة 86 وذكر فيه جوز جندم وكوز كندم وزهرة الحجر
^ موقع لائحة النباتات (بالإنكليزية) The Plant List جوز جندم تاريخ الولوج 01 آيار 2016
///////////
به دیوهی (مالدیوی):
މަބުސްތާން(އިނގިރޭސި ބަހުން: Garcinia mangostana)ނުވަތަ (އިނގިރޭސި ބަހުން: Mangosteen) އަކީ މޭވާގެ ވައްތަރެކެވެ.،މަބުސްތާން ގަސް 25-5 މީޓަރުގެ އުހަށް ހެދޭކަމަށްވަނީ ފާހަގަ ކުރެވިފައެވެ. ތަފާތު މައުދަން ތަކުން މުއްސަދި ވެފައިވާ މޭވާއެއްގެ ގޮތުގައި މަބުސްތާން ބެލެވެއެވެ. މަބުސްތާން އާންމުކޮށް ބޭނުންކުރަނީ ހުހަށް ކެއުމަށާއި، ފޮނި ކާތަކެތި ހެދުމަށެވެ. ދަޅުގައި ބަންދުކޮށްގެން ވެސް މަބުސްތާން ވިއްކަން ބާޒާރު ތަކުގައި ހުންނަކަން ފާހަގަ ވެއެވެ. ބުނެވޭ ގޮތުގައި މަބުސްތާން ގައި އެކުލެވޭ ތަފާތު އެންޓި އޮކްސިޑެންޓް ތަކުގެ ސަބަބުން ބަލިތަކުން މިންޖުވެ، ރައްކާތެރިވެ ހުރުމަށް މަގުފަހި ވެގެން ދެއެވެ.
////////////
به زبان باهاسای اندونزی مگنیس:
Manggis (Garcinia mangostana L.) adalah sejenis pohon hijau abadi dari daerah tropika yang diyakini berasal dari Kepulauan Nusantara. Tumbuh hingga mencapai 7 sampai 25 meter. Buahnya juga disebut manggis, berwarna merah keunguan ketika matang, meskipun ada pula varian yang kulitnya berwarna merah. Buah manggis dalam perdagangan dikenal sebagai "ratu buah", sebagai pasangan durian, si "raja buah". Buah ini mengandung mempunyai aktivitas antiinflamasi dan antioksidan. Sehingga di luar negeri buah manggis dikenal sebagai buah yang memiliki kadar antioksidan tertinggi di dunia.
Manggis berkerabat dengan kokam, asam kandis dan asam gelugur, rempah bumbu dapur dari tradisi boga India dan Sumatera.
////////////
به عبری
מנגוסטין או מנגוסטין סגול (שם מדעי: Garcinia mangostana) הוא פרי קטן ועגול שגדל באזורים טרופיים. צידו החיצוני מזכיר בצבעו חציל, וחלקו הפנימי, שהוא החלק היחיד הניתן לאכילה, הוא לבן וצורתו דומה לשום. טעמו של הפרי מתוק-חמצמץ, והוא מכיל כמות גדולה של ויטמין C, ולכן מייצרים ממנו תמצית של ויטמין זה.

המנגוסטין הסגול שייך למשפחת עצי המנגוסטין שבהם יש מיני מנגוסטין שונים כמו מנגוסטין כפתור (G. prainiana).
////////////
به ترکی منگوستان:
Mangostan (Garcinia mangostana) anavatanı Malaya yarım adası ve Sunda Adaları olan tropikal bir meyve.Meyvelerin Kraliçesi olarak da adlandırılır.
Mor renkte çok kalın bir kabuğun içindeki yenen kesmı, beyaz ve yumuşaktır. Güney Asya ülkelerinde, özellikle de Endonezya mutfağında çokça tüketilir.
//////////
Purple mangosteen
From Wikipedia, the free encyclopedia
Not to be confused with mango.
"Mangosteen" redirects here. Mangosteen may also refer to the entire genus Garcinia.
Purple mangosteen
Berthe Hoola van Nooten48.jpg
Mangosteen1.jpg
Illustration from Fleurs, Fruits et Feuillages Choisis de l'Ile de Java1863–1864 by Berthe Hoola van Nooten (Pieter De Pannemaeker lithographer)
Kingdom:
(unranked):
(unranked):
(unranked):
Order:
Family:
Genus:
Species:
G. mangostana
Garcinia mangostana
L.
The purple mangosteen (Garcinia mangostana), colloquially known simply asmangosteen,[1] is a tropical evergreen tree believed to have originated in theSunda Islands and the Moluccas of Indonesia. It grows mainly in Southeast Asia, southwest India and other tropical areas such as Puerto Rico and Florida,[2][3][4]where the tree has been introduced. The tree grows from 6 to 25 m (19.7 to 82.0 ft) tall.[2] The fruit of the mangosteen is sweet and tangy, juicy, somewhat fibrous, with fluid-filled vesicles (like the flesh of citrus fruits), with an inedible, deep reddish-purple colored rind (exocarp) when ripe.[2][3] In each fruit, the fragrant edible flesh that surrounds each seed is botanically endocarp, i.e., the inner layer of theovary.[5][6] Seeds are almond-shaped and sized.
The purple mangosteen belongs to the same genus as the other, less widely known, mangosteens, such as the button mangosteen (G. prainiana) or thecharichuelo (G. madruno).
////////////
همچنین:
گل گندم (در متون طب سنتی جوز جندم) (نام علمی: 'Centaurea cyanus') گیاه یک‌ساله یا چندساله‌ای از تیره مینا است.

Kornblume02.JPG
این گیاه از گیاهان دارویی یک یا دوساله‌است که دارای ساقه منشعب و به ارتفاع ۲۵ تا ۸۰ سانتیمتر است. ساقه این گیاه سبز مایل به سفید است، گل‌های این گیاه اغلب آبی پر رنگ هستند. بیشتر در مزارع گندم و غلات می‌روید و به همین علت به گل گندم معروف است.

محتویات  [نمایش]
ترکیب شیمیایی[ویرایش]
گل‌های این گیاه دارای لیزاب، مواد مومی و تانن می‌باشد. همچنین در این گیاه مقداری پتاس، اسید فسفریک و منگنز وجود دارد.

خواص درمانی[ویرایش]
گل‌های این گیاه دارای اثر مدر(ادرارآور) است و برای سرماخوردگی، رفع سرفه و بیماری‌های سینه استفاده می‌شود.

محل رویش[ویرایش]
محل رویش این گیاه در آسیا و اروپا می‌باشد و همچنین در نواحی شمالی ایران، منطقه البرز، اطراف تهران، بلوچستان، خراسان، کرمانشاه می‌روید.در آذربایجان هم در هر زمین بایری میتوان دید.
ویکی
//////////
به عربی قنطوریون عنبری:
القنطريون العنبري واسمه العلمي ((باللاتينية: Centaurea cyanus)) نوع نباتي ينتمي إلى جنس القنطريون من الفصيلة النجمية. اسمه الشائع ندى العنبر أو ترنشاه وهو نبات عشبي الجزء المستخدم منه جميع أجزاء النبات وتوجد في أزهارها الزرقاء مواد مطهرة وقابضة.
استعمالاته[عدل]
يستعمل لتحسين الشهية وطارد للغازات يستعمل منقوع الأزهار في علاج العيون المصابة بالرمد.
وصفات[عدل]
لطرد الغازات يؤخذ ملء ملعقة صغيرة من مسحوق النبات وتوضع على ملء كوب ماء مغلي ويترك لمدة 15 دقيقة ثم يصفى ويشرب مرة بعد الغداء وأخرى بعد وجبة العشاء ، و يحضر المنقوع من 100 غرام من الأزهار و ليتر من ماء المطر أو الماء المقطر لمدة 24 ساعة ثم تملأ زجاجة بيضاء بالمنقوع و تترك لمدة 3 أسابيع في الشمس و يصفى بعدها و تغسل به العين مرة واحدة في المساء.
المصادر[عدل]
Shiono M, Matsugaki N, Takeda K (2005). "Structure of the blue cornflower pigment". Nature 436: 791. doi:10.1038/436791a.Action plan for Centaurea cyanus
Howard, Michael. Traditional Folk Remedies (Century, 1987), p. 126
د.سامي محمود، الطريقة المثالية للتغذية واستخدام الأعشاب في الوقاية والعلاج، المركز العربي للنشر والتوزيع، الإسكندرية، مصر.
كتاب التداوي بالأعشاب / أمين رويحة ، بيروت : دار القلم ، ص 249 .
/////////
به آذری اِکین گولوِری:
Əkin güləvəri, göy güləvər (lat. Centaurea cyanus)[1] — göyçiçək cinsinə aid bitki növü.[2]
//////////
به عبری داردا کخُل، کاخُل:
דַּרְדַּר כָּחֹל (המכונה Syrian Cornflower-thistle, Knapweed; שם מדעי: Centaurea cyanoides) הוא צמח חד-שנתי ממשפחת המורכבים.

לפרחי הסוג דַּרְדַּר שפע צבעים, המשותף לאבקנים ולעלי הכותרת מצבעים בהירים כמו: לבן, צהוב, כתום, קרם עד לצבעים כהים יותר כמו: ורוד, לילך, כחול, סגול ואפילו אדום.
//////////
به ترکی استانبولی ماوی قنطرون:
Mavi kantaron (Centaurea cyanus), papatyagiller (Asteraceae) familyasından özellikle Orta Avrupa'da bulunan mavi mor yapraklı çiçekleri olan bir bitki türü. Bitki 40–90 cm uzunluğundadır. Mavi renkler protosiyanin pigmentinden kaynaklanır. Polonya'nın resmi çiçeği olan peygamber çiçeği, Avrupa kültürü ve folklorunda önemli yer tutar.
///////////
Centaurea cyanus
From Wikipedia, the free encyclopedia
"Cornflower" redirects here. It is not to be confused with cornflour. "Cornflower" is also a name for chicory. For the fictional anthropomorphic mouse, see Cornflower (Redwall). For the painting by Sergei Ivanovich Osipov, seeCornflowers (painting).
Centaurea cyanus
CentaureaCyanus-bloem-kl.jpg
Kingdom:
(unranked):
(unranked):
(unranked):
Order:
Family:
Tribe:
Genus:
Species:
C. cyanus
Centaurea cyanus
L.
Centaurea cyanus, commonly known as cornflower, is an annual flowering plantin the family Asteraceae, native to Europe. In the past it often grew as a weed in cornfields (in the broad sense of the word "corn", referring to grains, such as wheat, barley, rye, or oats), hence its name. It is now endangered in its native habitat byagricultural intensification, particularly over-use of herbicides, destroying its habitat; in the United Kingdom it has declined from 264 sites to just 3 sites in the last 50 years.[1] In reaction to this, the conservation charity Plantlife named it as one of 101 species it would actively work to bring 'Back from the Brink'.[2] It is also, however, through introduction as an ornamental plant in gardens and a seed contaminant in crop seeds, now naturalised in many other parts of the world, including North America and parts of Australia.