۱۳۹۵ مهر ۱۱, یکشنبه

مداخل مخزن الادویه عقیلی خراسانی (بیستم) 3

ثمنش . [ ث ُ م ِ ن ُ ] (معرب ،اِ) گیاه ضعیف . || هرچه از نباتات ما بین درخت و گیاه باشد. این لفظ مأخوذ از یونانی است .
//////////
ثمنش
بضم ثاء مثلثه و سکون میم و ضم نون و سکون شین معجمه بیونانی نباتی است که ما بین شجر و حشیش باشد
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
&&&&&&
ثوم . (ع اِ) سیر. تریاق روستائی . و از آن بری و بستانی هر دو باشد. در تحفه ٔ حکیم مؤمن آمده است : ثوم بفارسی سیرگویند و بری او اسقوردیون است و بستانی دو قسم می باشد. یکی بسیار دندانه و یکی منحصر به یک دندانه و بقدر پیاز کوچکی و جبلی او را بفارسی موسیر نامند برگش عریض تر از برگ نرگس و گلش بنفش و بیخش یکعدد و بی دندانه و بزرگ مقدار و در بوی مانند بستانی و بهتر از همه بستانی مشهور پر دندانه است . در آخر سیم گرم و خشک و با رطوبت فضیله و محلل و مدر بول و حیض و عرق و مفتح و جالی و جاذب و مخفف رطوبات معده و مفاصل و حرارت او شبیه به حرارت غریزی و ملطف و رقیق کننده ٔ خون و با قوه ٔ تریاقیه و خوردن او با مراعات زمان و مزاج و به حد اعتدال حافظ صحت و رافع مضرت آبهای مختلف و هوای وبائی و تعفن آن است و جهت گزیدن هوام و سگ دیوانه و تصفیه ٔ حلق و صوت و قطع اخلاط غلیظه و قولنج ریحی و نسیان و ربو و سپرز و ریاح تهی گاه و در مرطوبین محرک باه و مولد منی و در محرورین مجفف و معطش و جهت تبهای کهنه و قروح شش و درد معده و مفاصل و رفع کرم شکم و زلوی در حلق مانده و رفع تشنگی که از بلغم و از سده ٔ ماساریقا باشد و تقطیرالبول و نیکوئی رنگ رخسار و ملطف غذاهای غلیظه و جهت ضیق النفس و فالج و رعشه و تحلیل اورام و حصاة گرده و با شراب جهت سم افعی و دوام آن باعث سقوط موی سفید و روئیدن موی سیاه و با انجیر و سداب و با مغز گردکان قوی تر از فادزهر و مطبوخ او با زیره و برگ صنوبر جهت تقویت دندان و با شیر گوسفند و بعد ازان با روغن تازه و بعد از آن با عسل سرشته باشند و در تحریک باه بی عدیل و اکثار او در عدم مراعات مزاج و سن و فصل محرق خون و مضر بواسیر و زنان حامله و شیرده و صاحبان زحیر و خنازیر و مولد صفرای بسیار تند و مضعف باصره و مهیج امراض نایبه و مبخر و مضر شش و مصلح او پختن اوست در آب با قلیلی نمک و اضافه نمودن روغن بادام و روغن کره و استعمال گشنیز و سکنجبین وآب انار ترش و شیرین و امثال آن و نشستن در طبیخ برگ و ساق او جهت احتباس حیض و اخراج مشیمه و طلاء او با عسل جهت بثور لبنیه و قوبا و قروح رطبه سر و نخاله ٔ او و بهق و جرب منقرح و با برگ انجیر سیاه و زیره جهت گزیدن ابن عرس و عقرب و افعی بخوردن با شراب و طلاء با جند و روغن زیتون و با سرکه جهت تحلیل رطوبت غلیظه و ورم اعضاء و ضماد پخته ٔ او با شیر جهت گشودن دمل و تضمید محرق او با عسل جهت ازاله ٔ رنگ خون منجمد در تحت پلک چشم و با روغن بان جهت داءالثعلب و روغنی که سیر در او مکرر جوشانیده باشند جهت جمود خون در اطراف بدن و شقاق که از برودت باشد و جهت مفاصل و قولنج بلغمی و سحج شرباً و ضماداً نافع و غرغره با سرکه ترشی سیر جهت اخراج زلوئی که در حلق مانده باشد و جهت ذبحه مفید و مضمضه ٔ طبیخ او با کندر جهت درد دندان بارد مفید و بدلش پیاز عنصل و سیر صحرائی و طلاءاو با نوشادر جهت برص و بهق و بازفت جهت داخس و خشونت ناخن و کجی آن و طبیخ او کشنده قمل است - انتهی . در اختیارات بدیعی آمده است : بپارسی سیر گویند و بستانی و بری و کراثی بود. ثوم بری اسقوریدون است و گفته شود و ثوم کراثی مرکب بود و بقوت اقوی بود و محلل نفخ بود و آب گردش را نافع بود و خاکستر وی بر بهق چون با عسل طلا کنند نافع بود و کراث و طبیعت ثوم گرم و خشک بود در چهارم و گویند در سیم و در حرارت و یبوست از بصل اقوی بود و محلل نفخ بود و بر داءالثعلب با عسل و روغن حب البان بیامیزند و بدان بمالند موی برویاند و جرب و قوبا را سود دهد و خوردن وی خام و یا بریان کرده یا پخته حلق را صافی گرداند و سرفه ٔ کهن را که از سردی بود سود دارد و خوردن وی کرم را بکشد مجموع و علق از حلق بیرون آورد و وی نافع بود جهت گزیدگی جانوران و سگ دیوانه و رتیلا و ابن عرس و عقرب و افعی با شراب خوردن و ضماد کردن مر طبع را نرم دارد و بول براند و درد روده را نافع بود وقتی که بی تب بود بغایت مقوی باه بود و قولنج و عرق النسا را نافع بود اما مصدع بود و مضعف چشم و چون پخته بود حرارت و حراقت وی کمتر بود و مصلح وی ترشی و روغن بود و گوشت فربه . و صاحب تقویم گوید مصلح وی بنفشه و هلیله بود و بدل ثوم بری ثوم بستانی بود - انتهی . || ثوم ِ عنیف ، سیر تیز. || ثوم کرُاثی ؛ ثوم از نوع تره و گندنا.
/////////////
ثوم
بضم ثا و سکون واو و میم بفارسی سیر و بهندی لهسن کویند
ماهیت ان
بری و بستانی و جبلی می باشد بری آن را بیونانی اسئوردیون و بعربی ثوم الحیه نامند و در حرف الالف مذکور شد و بستانی آن دو قسم می باشد یکی بسیار دندانه یعنی چند دانه بهم متصل و یکی منحصر بر یکدانه و بقدر پیاز کوچکی و این نسبت بآن کمتر است و جبلی آن را بفارسی موسیر نامند و برک آن عریض مانند نرکس و کل آن بنفش و بیخ آن یکدانه بقدر پیاز کوچکی و بسیار بزرکتر از بوستانی و دربو فی الجمله شبیه بدان و بهتر از همه بستانی مشهور بزرک دندانۀ آنست و جبلی آن از جهت مخلل نمودن بهتر و بدون محلل این قسم کم مستعمل و تازۀ همۀ اقسام بهتر از کهنه و نوعی دیکر مرکب میان ثوم و کراث است که آن را کراثی نامند
طبیعت ان
در سوم کرم و خشک و با رطوبت فضلیه و حرارت او شبیه بحرارت غریزی است و بری آن در چهارم کرم و خشک
افعال و خواص آن
محلل و جالی و مفتح و مجفف رطوبات معده و مفاصل و رقیق کنندۀ خون و مدر بول و حیض و عرق و با قوت تریاقیت و مفرح جلد و خوردن آن با مراغات زمان و مزاج و حد اعتدال حافظ صحت مزاج و دافع مضرت آبهای مختلف و هوای وبائی و تعفن خصوصا با سرکۀ آن و جهت تصفیۀ حلق و صوت و ربو و ضیق النفس و نسیان و فالج و لقوه و رعشه و اکثر امراض عصبانی و اوجاع مفاصل و عرق النسا و نقرس و وجع ورک و امثال اینها و قطع اخلاط غلیظه و سپرز و دفع ریاح تهیکاه و قولنج ریحی و زلوی در حلق مانده و اقسام کرم معده و حب القرع و در مرطوبین محرک باه و مولد منی و در محرورین مجفف آن و مفطش و جهت تپهای کهنه و قروح شش و درد معده و رفع تشنکی که از بلغم و سدۀ ماساریقا باشد و تقطیر البول و نیکوئی رنک رخسار و تلطیف غذاهای غلیظ و تحلیل اورام و حصاه کرده و کزیدن مار و سائر هوام و سک دیوانۀ کزیده و رتیلا و با شراب جهت سم افعی و مداومت اکل آن باعث سقوط موی سفید و روئیدن موی سیاه و با انجیر و سداب و با مغز کردکان قویتر از فادزهر و مطبوخ آن با زیره و برک صنوبر جهت تقویت دندان و با شیر کوسفند پخته و با روغن کاو تازه بریان کرده و با عسل شیرین نموده حلوا ساخته در تحریک باه و انعاظ بیعدیل و با طبیخ فودنج جبلی جهت قتل سپش و صئبان که بفارسی رشک نامند مفید المضار اکثار آن و عدم مراعات مزاج و سن و فصل مصدع و محرق خون و مضر چشم و شش و بواسیر و زنان حامله و صاحبان زحیر و خنازیر و مولد صفرای بسیار تند و مضعف باه و مهیج امراض نائبه مصلح آن پختن آن است در آب با قلیلی نمک و اضافه نمودن روغن بادام و یا روغن کره و استعمال آن با کشنیز و سکنجبین و آب انار ترش شیرین و امثال اینها و اکتحال با آب آن جهت کمنه الدم و غرغره با سرکه منحلل آن یعنی پرورده در ان جهت اخراج زلو در حلق مانده و ذبحه و مضمضه بطبیخ آن با کندر جهت درد دندان بارد و تاکل آن و تقویت لثه و بدستور نکاهداشتن آب مطبوخ آن با چوب صنوبر و کندر در دهان جهت وجع اسنان حادث از برودت و احتقان بدان جهت عرق النسا و مالیدن مشوی آن بر دندان جهت تسکین وجع ریحی و رطوبی آن مفید و طلای آن با عسل جهت بثور و قوبا و قروح رطبه سر و سبوسۀ آن و بهق و جزب و لیکن مقرح کنندۀ جلد است و با برک انجیر سیاه و زیره جهت کزیدن ابن عرس و با جند و روغن زیتون جهت جذب سم عقرب و مار و سک دیوانه و کل سموم و رفع اذیت آنها و بدستور با عسل و با سرکه جهت تحلیل رطوبات غلیظه و ورم اعضا و ضماد پختۀ آن با شیر جهت کشودن دبیله و دمل و تضمید محرق آن با عسل جهت ازالۀ خون منجمد در تحت پلک چشم و با روغن بان جهت داء الثعلب و با روغن کاو جهت سحج انفع و خوردن آن در روغن بریان کرده و طلا کردن جرم آن و یا روغن آن و با آن هر دو جهت تجفیف قروح رطبۀ سر و تدهین بروغنی که مکرر سیر در ان جوشانیده باشند جهت جمود خون در اطراف بدن و شقاقی که از برودت بهم رسیده باشد و جهت وجع مفاصل و قولنج بلغمی و سحج حادث از خلط لزج شربا و طلاء از خارج و طلای رماد آن با عسل جهت بهق و برص و داء الثعلب و کمنه الدم و جرب و جلوس در طبیخ برک و ساق آن جهت ادرار بول و رفع احتباس حیض و اخراج مشیمه و بدستور تدهین بدان و لیکن این ضعیف است نسبت بآن و طلای آن با نوشادر جهت برص و بهق و با زفت جهت داخس و خشونت ناخن و کجی آن و طبیخ آن کشندۀ سپش و خائیدن برک آن و بعد از ان مضمضه بنبیذ ریحانی زائل کنندۀ رائحۀ آن است و کفته اند اکر جهت فالج تا چهل روز هر روز درست خام آن را بلع نمایند بدین طریق که روز اول یکدانه و روز دوم دو دانه و روز سوم سه دانه همچنین تا چهل روز که روز چهلم چهل دانه شود و باز بدستور روزی یکدانه کم نمایند تا بروز هشتادم باز بیک دانه رسد در بین ان شاء اللّه تعالی زائل کردد و محتاج بدوائی دیکر نکردد و چون بلادر را در زمین دفن نمایند تا پوسیده کردد و در انجا سیر را غرس نمایند تا قوت کیرد پس برآورده آن را معجون سازند تقویت عظیم بخشد و موی ریش سفید شده سیاه روید و تریاق الثوم و منافع آن و دهن و مخلل و معجون آن در قرابادین ذکر یافت
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
سیر مزروع

اشاره

در کتب طب سنتی با نام عربی آن «ثوم» آمده است. نوع کوهی و وحشی آن را «موسیر» گویند که در کتب طب سنتی با نام «اسقوردیون» و «ثوم الحیه» نیز آورده شده است. به فرانسوی‌Ail وAil cultive و به انگلیسی‌garlic گفته می‌شود. گیاهی است از خانواده‌Liliaceae نام علمی آن‌Allium sativum می‌باشد.

مشخصات

گیاهی است پایا و قسمت زیرزمینی‌اش متورم که ریشکها از آن بیرون آمده و این تورم همان سیر است که معمولا مصرف می‌شود، هر غده متورم سیر 12- 10 دنده سیر دارد که روی همه آنها را پوششی سفیدرنگ یا صورتی پوشانیده است. برگهای آن نواری برنگ سبز تیره، گلها کوچک، صورتی یا مایل به سبز که به صورت یک چتر در انتهای ساقه استوانه‌ای گل‌دهنده به ارتفاع 60- 50 سانتی‌متر ظاهر می‌شود.
دانه‌های آن سیاه است.
به‌طور کلی دو نوع سیر هست سیر سفید و سیر صورتی. برای تکثیر سیر دنده‌های سیر را از غده آن جدا کرده در اوایل پاییز می‌کارند. فقط در مناطقی که زمینهای آن در دوره زمستان خیلی مرطوب می‌شود ناچار سیر در اوایل بهار کاشته می‌شود. و ضمنا در مواقعی که کشت پاییزه به دلیلی انجام نشده باشد برای عدم فوت وقت
معارف گیاهی، ج‌1، ص: 116
می‌توان به‌هرحال سیر را در اوایل بهار کاشت.

ترکیبات شیمیایی

سیر از نظر ترکیبات شیمیایی دارای حدود 1- 06/ 0 درصد اسانس می‌باشد که شامل آلیل‌پروپیل دی‌سولفید و دی‌آلیل دی‌سولفید[207] و دو ترکیب گوگردی دیگر می‌باشد. سیر ضدعفونی‌کننده است و فشارخون را پایین می‌آورد و به علاوه دارای آلیسین 208]، آلیساتین یک 209] و آلیساتین دو[210] می‌باشد. سیر خاصیت بازدارنده رشد در سیر قرمز سیر سفید
مورد جرمهای گرام نگاتیو گروههای تیفوئید[211] و شبه حصبه یا پاراتیفوئید[212] و اینتری‌تیس (ورم روده‌های کوچک) دارد. سیر خاصیت بسیار قابل ملاحظه جرم‌کشی دارد و کشت میکروبی تحت تأثیر سیر از بین می‌رود.
در هریک صد گرم از دنده‌های غده سیر خام مواد زیر وجود دارد:
معارف گیاهی، ج‌1، ص: 117
آب 61 گرم، پروتئین 6 گرم، مواد چرب 2/ 0 گرم، هیدراتهای کربن 29 گرم، خاکستر 5/ 1 گرم، کلسیم 29 میلی‌گرم، فسفر 202 میلی‌گرم، اهن 5/ 1 میلی‌گرم، سدیم 19 میلی‌گرم، پتاسیم 529 میلی‌گرم، ویتامین‌A خیلی کم، تیامین 25/ 0 میلی‌گرم، رایبوفلاوین 08/ 0 میلی‌گرم، نیاسین 5/ 0 میلی‌گرم، ویتامین‌C 15 میلی‌گرم.

خواص- کاربرد

سیر بادشکن، ضدعفونی‌کننده است و سابقا حکما معتقد بودند خوردن سیر بدن را در مقابل بیماری‌های عفونی محافظت می‌کند. نرم‌کننده سینه، کرم‌کش و ضد کرم، مدر، آرام‌بخش و محرک و مقوی و تونیک است [وان‌استی‌نیس کروزمان .
چینی‌های قدیم سیر را به عنوان تقویت‌کننده احشا و تصفیه‌کننده و به عنوان عاملی که برای طحال مفید است مورد توجه قرار می‌دادند [رید]. و سیر را به عنوان ماده مسکن و آرام‌بخش برای معده و کلیه می‌شناختند و معتقد بودند که در مورد مسمومیتهای غذایی سیر به عنوان تریاق و ضد سم اثر بسیار نیکویی دارد [استوارت . برای معالجه سرماخوردگی و التهابهای زکامی بینی [هاو]. و در ضعفهای ناشی از آفتاب‌زدگی می‌خوردند. سیر را در روغن له می‌کردند و روی آبسه‌ها و محل نیش حشرات و مار و عقرب می‌گذاردند. دو دانشمند معروف‌Cavallito وBailey در سیر (آلیسین) را یافتند که روغن بی‌رنگی است و خاصیت بازدارنده رشد باکتری روی باکتری‌های گرام پوزیتیو و گرام نگاتیو دارد [پتلو]. تجربیات جالبی برای معالجه سل با سیر روی خوکچه آزمایشگاهی به عمل آمده است. سیر فشارخون بالا را پایین می‌آورد و موجب اتساع شریانها و رفع تصلب شریانها می‌شود. سیر از نظر طبیعت طبق نظر حکمای طب سنتی خیلی گرم و خشک است. حرارت سیر شبیه به حرارت غریزی است و سیر وحشی و صحرایی از سیر مزروع گرمتر و خشک‌تر است از نظر خواص معتقدند که بازکننده انسداد مجاری و خشک‌کننده رطوبتهای معده و مفاصل و رقیق‌کننده خون است. مدر است و قاعده‌آور و معرق، ضد سم است، پوست را زخم می‌کند. خوردن آن در صورتی که منطبق با مزاج باشد و در حد اعتدال خورده شود برای سلامتی بدن مفید است. توصیه این است که پخته و یا با سرکه خورده شود (سیرترشی). سیر برای تصفیه آواز، حلق، نفس‌تنگی، فراموشی، فلج، لقوه، رعشه و اکثر بیماریهای عصبی مفید است. دردهای مفاصل، سیاتیک، نقرس، درد لگن خاصره و امثال اینها را تسکین می‌دهد. و برای قطع اخلاط غلیظه، دفع بادهای تهی‌گاه، خارج
معارف گیاهی، ج‌1، ص: 118
ساختن زالوی در حلق مانده، برای اخراج اقسام کرم معده و کرم کدو مفید است. در سردمزاجان برای تقویت نیروی جنسی و افزایش تولید اسپرم نافع است. در گرم‌مزاجان تشنگی ایجاد می‌نماید و برای تبهای کهنه، زخمهای ریه، درد معده، قطره قطره ادرار کردن، درخشانی رنگ چهره و تحلیل ورمها و خرد کردن سنگ کلیه مفید است. ضماد مخلوط سیر کوبیده با پیه یا با روغن زیتون برای تحلیل تومورهای سرد اثر قوی دارد و این ضماد به (خردل شیطان) معروف است.
در مقابل سم گزیدن مار و رتیل و حشرات سمی ضد سم خوبی است.
ادامه خوردن آن موجب ریختن موی سفید و روییدن موی سیاه است. اگر با انجیر و سداب و مغز گردو خورده شود، پادزهر قوی است. پخته آن با زیره برای تقویت دندان مفید است. اگر سیر را با شیر گوسفند پخته و با روغن حیوانی سرخ کنند و با عسل شیرین کرده و حلوا درست کنند در تحریک نیروی جنسی و انعاظ بسیار مؤثر است.
در صورت عدم رعایت مزاج و سن و فصل، خوردن سیر مضر است، سردرد می‌آورد و برای چشم و ریه و بواسیر و زنان حامله و اشخاصی که شکم‌روش دارند مضر می‌باشد و نیروی جنسی را ضعیف می‌کند.
توصیه برای رفع این مضرات خوردن پخته آن است در آب با کمی نمک و اضافه کردن روغن بادام یا روغن حیوانی و خوردن آن با گشنیز و سکنجبین و آب انار ترش و شیرین. غرغره آب سیر با آب سرکه برای اخراج زالوی در حلق مانده مفید است. تنقیه با آب دم‌کرده سیر برای سیاتیک و مالیدن سیر پخته به دندان برای تسکین درد دندان نافع است. ضماد سوخته آن با عسل برای رفع خون‌مردگی زیر پلک چشم نافع است.
با خوردن چند قطره اسانس آنژلیک نیز بوی سیر رفع می‌شود و یا نیم ساعت پس از مصرف آن اگر یک عدد سیب را رنده کرده و یا یک قاشق عسل بخورند و یا پس از خوردن سیر برگ جعفری را بجوند بوی سیر رفع می‌شود.
خوردن سیر برای اشخاصی که دستگاه جهاز هاضمه آنها تحریک می‌شود، مجاز نیست.
برای تهیه جوشانده سیر 30- 8 گرم آن را در یک لیتر آب یا شیر می‌جوشانند.

تهیه سکنجبین سیر

دانه‌های سیر 180 گرم، اسید استیک آبدار 500 گرم، قند 750 گرم، سیر را خرد کرده در 250 گرم اسید استیک آبدار مدت چهار روز در ظرف بلوری
معارف گیاهی، ج‌1، ص: 119
می‌خیسانند و با فشار صاف می‌کنند و ما بقی اسید استیک را روی تفاله می‌ریزند و پس از چهار روز با فشار صاف می‌کنند و دو صاف شده را مخلوط می‌کنند. وزن آنها باید در حدود/ 500 گرم باشد سپس قند را با آن مخلوط کرده و به هم می‌زنند تا حل شود. مقدار خوراک این سکنجبین 30- 20 گرم روزانه است. و برای کنترل سیاتیک نافع است.
به منظور وقوف خواننده گرامی به شمه‌ای از فعالیتهای تحقیقاتی جدید که درباره سیر در جهان انجام می‌شود، شرح زیر که بازگوکننده گوشه‌ای از این فعالیتها است و ضمن آن به تلاش وسیعی که برای دست‌یابی به خواص سیر می‌شود، اشاره دارد در اینجا ذکر می‌شود.
بوی سیر در تمام قسمتهای مختلفه بیمارستان دانشگاهی جورج تاون بیش از مقداری بود که برای دکتر گاراگزی 213] رئیس بخش بیماریهای عفونی بیمارستان قابل تحمل باشد، ولی به‌هرحال چون این بو به توصیه خود او در جریان مصرف سیر ایجاد می‌شد ناچار تحمل می‌کرد.
در بشقابهای کوچک بلوری آزمایشگاه سیر دیده می‌شد. پوست دنده‌های سیر به مقدار زیادی در سطل آشغال ریخته شده بود و بوی سیر در فضای آزمایشگاه چنان پیچیده بود که بی‌اختیار آب از چشمان همه سرازیر می‌کرد. زیرا در این آزمایشگاه نمونه‌های خون و ادرار انسان از نظر وجود علایم عفونت بررسی می‌شد و حتی در اطاق انتظار بیماران نیز بوی قوی سیر فضا را پر کرده بود.
پزشک این بیمارستان که متخصص معروف آنتی‌بیوتیکها بود برای بررسی آثار مصرف سیر برای رفع عفونتها به جای آنتی‌بیوتیکهای صناعی چنان مشغول بود که گویی از حس بویایی خود مرخصی گرفته است.
سیر ماده گیاهی است که انگلها و منشأ عفونتها را فراری می‌دهد ولی به‌هرحال بوی مطبوعی ندارد و این بیمارستان نیز بوی بد گرفته است.
در این موقع بی‌اختیار دکتر ونسان گاراگزی 214] مدیر بخش بیماری‌های عفونی بیمارستان و استاد دانشکده پزشکی دانشگاه جورج تاون، خطاب به دکتر ادوارد رئیس بخش میکروب‌شناسی بیمارستان گفت واقعا بوی خیلی تندی است؟ دکتر ادوارد که معمولا شخصا به بازار و سوپرمارکت می‌رود و برای انتخاب و خرید سیر اقدام می‌کند، سیرها را پس از پوست کندن کوبیده و عصاره آن را روی باکتری‌های
معارف گیاهی، ج‌1، ص: 120
بیماری‌زا در ظرفهای آزمایشگاه می‌ریخت چون مشاهده کرده بود که چطور پس از ریختن سیر سریع باکتریها از بین می‌رفتند. در جواب سؤال دکتر گاراگزی گفت که بله صحیح است آقای دکتر گاراگزی سیر بوی تندی دارد ولی چه می‌شود کرد زیرا همین بوی تند سیر است که این‌طور سریع باکتری‌ها را کشته است و به محض تماس عصاره سیر با باکتری‌های بیماری‌زا طوری نابود شده‌اند که گویی باکتریها در محلول کشت حل شده‌اند. هر دو پزشک در مکتب پزشکی جدید درس خوانده بودند و عادت داشتند که فقط به آثار داروهای شیمیایی مصنوعی اعتماد داشته باشند و تکیه کنند و حالا مشاهده آثار شفابخش و میکروبکش مواد غذایی معمولی طبیعی مانند سیر برای آنها درعین‌حال تعجب‌انگیز و لذت‌بخش بود. تصور اینکه این‌گونه آثار شفابخش منحصر به سیر نیست و در تمام سبزی‌ها و میوه‌ها و دانه‌ها و خلاصه تمام مواد خوراکی معمولی طبیعی و همچنین اغلب گیاهان این‌گونه آثار وجود دارد و در نتیجه چه گنجینه وسیع و بی‌انتهایی از انواع مواد شفابخش طبیعی به آسانی در دسترس بشر قرار دارد، برای آنها لذت‌بخش‌ترین دست‌آوردهای تحقیقاتی به شمار می‌رفت و این که با خوردن انواعی از خوراکی‌های طبیعی درعین‌حال که انسان رفع گرسنگی می‌کند اگر از انواع مناسبی انتخاب شده باشد و با روش مناسبی تهیه و مصرف گردد از حمله اغلب بیماری‌ها مصون می‌ماند خود از بزرگترین دست‌آوردها می‌باشد.

آثار سیر در ناراحتی‌های مغزی

روزی دکتر گاراگزی به مقاله‌ای در یک مجله پزشکی چینی به نام‌Chinese Medical Journal برخورده در این مقاله دیده است که پزشکان چینی در ایالت چانگشا[215] به علت نداشتن امکانات و بودجه برای خرید و تدارک یک نوع آنتی‌بیوتیک به نام آمفوتری‌سین 216]، از کاربرد یک روش قدیمی مرسوم در چین استفاده کرده و به جای آنتی‌بیوتیک مذکور، برای معالجه بیماران مغزی دارای عفونت شدید[217]، ناشی از مننژیت، سیر به صورت خوراکی و تزریقی مصرف کرده‌اند. از 16 بیماری که به این طریق مداوا شده‌اند و سیر به آنها داده شده بود، یازده مورد جان سالم بدر بردند و شفا یافتند یعنی اثر شفابخشی سیر در این بیماری شدید حدود 68 درصد بوده است.
خوب، بد نیست و نتیجه خوبی به دست آمده بوده و با توجه به اینکه این عفونت
معارف گیاهی، ج‌1، ص: 121
معمولا داخل نخاع 218] و مغز ایجاد می‌شود و در این حالت حتی عده‌ای از قوی‌ترین آنتی‌بیوتیکها نیز نمی‌توانند از سد خونی مغز عبور کرده و در آنجا به باکتری حمله نمایند، نتیجه به دست آمده از مصرف سیر در انهدام باکتری بیماری‌زا بسیار جالب و امیدبخش بوده است. معنی این دست‌آورد این است که سیر و یا لااقل ماده فعال موجود در سیر پس از ورود در جریان خون و در مایع نخاعی به داخل مغز راه یافته و به دشمن حمله نموده و باکتری را منهدم کرده است، درحالی‌که هیچ نوع عوارض جانبی قابل توجهی از آثار سیر برخلاف آثار جانبی شدید آنتی‌بیوتیکهای شیمیایی دیده نشده است.
دکتر گاراگزی که تحت تأثیر این دست‌یافته‌های چینی‌ها در مورد مصرف سیر قرار گرفته بود به دنبال یافتن آثار دیگری از این نوع به مجلات پزشکی متعدد دیگری رجوع نموده و به مقالات علمی و تجربیات علمی دیگری برخورده است که در آنها از آثار شفابخش سیر در معالجه سل حکایت می‌کرد که نظیر مننژیت آن نیز یک عفونت قارچی است.
در حقیقت در دوران قبل از کشف آنتی‌بیوتیک سیر داروی انتخابی پزشکان بر ضد سل بوده است. پس از چند قرن مدیر یک مؤسسه بزرگ درمانی سل در دابلین 219] نتایج بسیار درخشانی از مصرف سیر به صورت خوراکی، بخور و مالیدن به سینه چون مرهم در معالجه سل به دست آورد و در همان اوان در شهر نیویورک یک پزشک معروف بیمه، کاربرد 54 نوع روش مختلف معالجه سل را مقایسه نمود و نتیجه گرفت که معالجه با سیر از سایر روشها موفقیت‌آمیزتر بوده است.
دکتر گاراگزی که درعین‌حال دانشجوی دوره تاریخ پزشکی نیز بود خوب می‌دانست که سیر شهرت تاریخی گسترده‌ای در معالجه بیماری‌ها داشته است. مصریان قدیم سیر را پرستش می‌کردند. پلی‌نی (Pliny پدر)، طبیعی‌دان معروف ایتالیایی که در قرن اول قبل از میلاد مسیح می‌زیسته سیر را برای معالجه بیش از 61 بیماری توصیه می‌کرده است و حتی لوئی‌پاستور، دانشمند معروف میکروب‌شناس، در 1858 عصاره سیر را در ظرف کشت باکتری‌ها ریخت و مشاهده کرد که کلیه باکتری‌ها از بین رفتند.
طی سالهای متمادی محققان در اطراف آثار سیر در خون مطالعه کرده و نشان داده‌اند که سیر در کاهش فشارخون و مبارزه با انعقاد خون مفید است. درعین‌حال
معارف گیاهی، ج‌1، ص: 122
دکتر گاراگزی اطلاع داشت که محققان در دانشگاه جورج واشنگتن تأیید نموده‌اند که در سیر ماده‌ای وجود دارد که در رقیق کردن خون مؤثر است و ده‌ها و صدها مقاله و گزارش علمی درباره نیروی قوی آنتی‌بیوتیک سیر منتشر شده است که در همه آنها عامل مؤثر در سیر را ماده‌ای به نام آلیسین می‌دانند. آلیسین منشأ بوی تند سیر است و در حال حاضر تلاشی آغاز شده که این ماده را به صورت داروی شیمیایی تهیه و به کار برند. که البته به‌طوری که بحث خواهد شد از نظر علمی کار با نتیجه‌ای نیست.
آلیسین باید در خود سیر خورده شود تا آثار قوی شفابخش خود را ظاهر کند نه در خارج سیر. با اطلاع از همه این تجربیات مع هذا دکتر گاراگزی شخصا علاقه خاصی برای بررسی آثار سیر روی دسته‌ای از باکتری‌ها به نام مایکوباکتریا[220] داشت. این گروه خاص باکتری تا به حال به قدر کافی از نظر آثار سیر روی آنها در تجربیات آزمایشگاهی دانشمندان وارد نشده بود. کسی چه می‌داند باید مورد به مورد آزمایش شود. زیرا تنها اثر سیر روی دسته‌ای از باکتری‌ها کافی نیست قبول کنیم که روی تمام انواع باکتری‌ها مؤثر است. شاید سیر در مورد این گروه از باکتری(Mycobacteria) آثار شفابخش و باکتری‌کشی نداشته باشد.
دکتر گاراگزی و دکتر دلاها[221] و همکارش می‌دانستند که مرگ‌ومیر انسانها در اثر حمله میکروبهای قارچی روز به روز به میزان نگران‌کننده‌ای افزایش می‌یابد. سل روز به روز در امریکا در حال گسترش است و اغلب به اشخاص مبتلا به بیماری‌AIDS با علایم کاهش مصونیت و مقاومت شدید، حمله می‌کند.
عفونت دیگری که اشخاص مبتلا به‌AIDS را قربانی می‌کند ناشی از یک قارچ دیگری به نام علمی‌Mycobacterium Avium که به انگلیسی‌Fungal bug نامیده می‌شود می‌باشد که قبلا فقط در پرندگان دیده می‌شد. عفونتهای قارچی در 15- 10 سال گذشته در امریکا دو سه برابر شده است. چرا؟ کسی نمی‌داند. ولی دکتر گاراگزی و همکارانش مرتبا نمونه‌های خون این بیماران را در آزمایشگاه تحت مطالعه قرار می‌دهند و اگر آن طوری که پزشکان محقق چینی معتقدند سیر بر ضد قارچهای بیماری‌زا مؤثر باشد مسلما باید تحقیقات گسترش یابد. و به همین دلیل بود که رئیس بخش بیماری‌های عفونی بیمارستان دانشگاه جورج تاون در واشنگتن دی‌سی، از نظر دقت کار و وسواسی که داشت شخصا برای خرید و انتخاب سیر به بازار می‌رفت.
هدف بررسی آثار سیر روی انواع قارچهای بیماری‌زا می‌باشد. دکتر دلاها همکار دکتر
معارف گیاهی، ج‌1، ص: 123
گاراگزی سیرها را پوست کنده و ده دنده آن را آسیا می‌نماید و ماده فعال آن یعنی آلیسین را استخراج و پس از تمهیدات شیمیایی خاص آن را نهایتا به صورت عصاره منجمد سیر درمی‌آورد. سپس هفده گونه مایکوباکتریا را در ظروف استریل آزمایشگاهی ریخته و روی آنها از عصاره سیر با غلظتهای متفاوت تأثیر می‌دهد. البته تعدادی نیز ظروف استریل به عنوان شاهد بودند که در آنها گونه‌های مختلف باکتری کشت داده شده، ولی سیر روی آنها ریخته نمی‌شد. سپس محققان کنار نشسته و منتظر می‌شدند که آثار سیر را روی رشد باکتری‌ها ببینند.
البته باکتری‌هایی که در ظروف آزمایشگاهی بدون سیر کشت داده شده بودند به رشد و تکثیر خود ادامه می‌دادند ولی در محیطهای کشت باکتری‌ها که سیر روی آنها ریخته شده باکتری‌ها رشدی نداشته و می‌مردند و روشن می‌شود که سیر آسیب شدیدی به گونه‌های مختلف باکتریهای قارچی از جمله باکتری سل وارد می‌سازد. در حقیقت سیر ضد سل خیلی قوی است ولی بر ضد باکتری(M .Avium) AIDS کمتر اثر داشت. این آزمایشها، تجربیات و نظریات پزشکان سنتی قرنها پیش جهان را تأیید می‌کند.
ولی این تجربیات باز هم برای دانش جدید دنیا کافی نیست و دانشمندان را راضی نمی‌کند. محققان قبول دارند که سیر مؤثر است ولی می‌خواهند بدانند که چطور این اثر وجود دارد و ابعاد قدرت و توانایی این شفابخشی چیست؟ و چه بر سر باکتری‌ها می‌آید که پس از برخورد با سیر رشد آنها متوقف شده و می‌میرند. چطور این ماده آلیسین پس از خرد کردن سیر از آن جدا می‌شود و اثر باکتری‌کشی خود را روی باکتریها وارد می‌سازد. و چطور روی سلولهای باکتری‌زده بدن و مغز چینی‌های مبتلا به مننژیت اثر کرده است.
شاید نظیر آنتی‌بیوتیکهای متداول معمول در پزشکی مدرن، ماده عامل سیر هم دیواره سلول مایکو باکتریا را شکافته و داخل شده و مرگ آن را فراهم می‌سازد.
دکتر گاراگزی می‌گفت که ای کاش جواب این سؤالها را می‌دانستیم و اینها مهمترین سؤالهایی هستند که سرانجام باید پاسخ آنها را بیابیم.
اما سایر مطالعات و تحقیقات بین المللی که در مورد سیر انجام شده و صدها مدارک تحقیقات جدید که مورد بررسی قرار گرفته است خواص و کاربرد بسیار متعددی را نشان می‌دهد. در کتابخانه ملی پزشکی واقع در شهرBethesda در ایالت مریلند امریکا یکی از پربارترین مجموعه مراجع پزشکی در تحقیقات سیر وجود دارد. در حدود 125 گزارش تحقیقاتی دیده می‌شود که تنها در 1983 منتشر
معارف گیاهی، ج‌1، ص: 124
شده است. برای محققان پزشکی قطعی است که سیر در تأخیر ابتلا به حمله‌های قلبی، سرطان و حمله‌های ناگهانی مغزی و تعداد زیادی از عفونتها اثر مسلم دارد.
در سال 1944 یک شیمیدان به نام‌Chester J .Cavallita نشان داد که ماده‌ای که منشأ بوی تند سیر است و به نام‌Allicin می‌باشد یک نوع آنتی‌بیوتیک قوی است.
آزمایشها نشان داد که اثر سیر خام حتی قوی‌تر ازPenicillin وTetracycline است. صدها بررسی و مطالعات همه روشنگر این واقعیت هستند که طیف میکروب‌کشی سیر از وسیعترین طیفها بوده و از این نظر بر ضد لیست درازی از میکروبهای بیماری‌ها است نظیر سل، اسهال ساده، اسهال خونی، حصبه و مسمومیتهای غذایی ناشی از سم کلستریدیوم بوتولینوم که عوارض شدید درد شکم، سرفه‌های شدید، اتساع مردمک، اختلال هضم و غیره دارد و به نام‌Botulism معروف است و نظایر آن مؤثر می‌باشد.
سیر از نظر میکروب‌کشی، قوی‌تر و مؤثرتر از هر نوع ماده ضد میکروب که تا حال شناخته شده می‌باشد. سیر در آن واحد ضد باکتری، قارچ، انگل و ضد ویروس است.
ماده آلیسین سیر وقتی که سیر بریده شود یا کوبیده و له شود تشکیل می‌شود و اگر در اثر پختن با حرارت زیاد ماده آلیسین از بین برود خاصیت میکروب‌کشی سیر نیز از بین می‌رود ولی بدیهی است سایر خواص شفابخش آن کماکان باقی است. در تعداد زیادی از کشورها سیر رسما به عنوان ضد باکتری در معالجه بیماری‌ها کاربرد دارد.
در ژاپن سیر را بدون حرارت کوبیده و از آن ماده‌ای بنام‌Kyolic تهیه می‌کنند که نظیر آنتی‌بیوتیک در پزشکی مصرف دارد.
در شوروی سابق سیر بنام پنی‌سیلین روسی 222] معروف است. و تا آنجا مصرف آن مرسوم است که طبق گزارشی در یک شیوع بیماری آنفلوانزا یک بار حدود 500 تن سیر مصرف شده است.
در روسیه خود پیاز سیر برای معالجه سرماخوردگی، سیاه‌سرفه و سرفه‌های شدید و اختلالات روده‌ای مصرف بسیار وسیعی دارد. در لهستان سیر و فرآورده‌های آن برای کنترل و معالجه ناراحتی‌های کلیه، سوءهاضمه، ذات الریه و تفروز (نوعی ناراحتی کلیه‌ها) در کودکان تجویز می‌شود.
جدیدا پزشکان چینی همان‌طور که اشاره شد از سیر به مقدار زیاد(highdose) برای معالجه عفونت قارچی(Cryptococcal Meningitis در بیماری مننژیت که اغلب هلاک‌کننده است استفاده کرده‌اند.
معارف گیاهی، ج‌1، ص: 125
در بیست و یک مورد این بیماری، در مدت 5 سال، پزشکان فقط برای کنترل بیماری، سیر تجویز نمودند، بین بیماران شش بیماری بکلی معالجه شده است و 5 بیمار تا حدودی بهبودی حاصل کرده‌اند.
سیر بر ضد عفونتهای قارچی از جمله عامل بیماری سل می‌جنگد و ظاهرا میکروب را منهدم می‌کند. در این مورد محققان چینی معتقدند و نتیجه گرفته‌اند که قسمتی از معالجه و اثر سیر مربوط به این است که سیر سیستم دفاعی بدن را تحریک و تقویت می‌کند و از آن طریق نیز بدن به کنترل بیماری فایق می‌شود.
محققان پزشکی در فلوریدا نتایج تحقیقات خود را چنین گزارش می‌کنند. در یک گزارش تحقیقی طارق عبد الله محقق پزشک و همکارانش در مرکز تحقیقات پاناماسیتی در فلوریدا نشان داده‌اند که مصرف سیر خام و سیر ژاپنی به نام‌Kyolic که عصاره سرد سیر است هر دو نوع به مقدار قابل ملاحظه‌ای قدرت سیستم دفاعی بدن را بالا می‌برد و بدن قادر خواهد بود که در مقابل حمله میکروبها مقاومت نماید. سیستم دفاعی بدن خط اول یا خط مقدم جبهه جنگ بین بدن و میکروبها است.
نه نفر از بین پزشکان برای آزمایش، مقدار زیادی سیر خام خوردند. دکتر عبد الله روزی دوازده و پانزده عدد دنده سیر خورد و نه نفر از عصاره سیر ژاپنی(Kyolic) مصرف کردند و نه نفر دیگر هیچ نخوردند. سپس سلولهای مدافع طبیعی خون این گروه‌های مختلف در آزمایشگاه با سلولهای سرطانی مخلوط شدند. سلولهای مدافع طبیعی خون که از گروههای مصرف‌کننده سیر گرفته شده بودند 140 تا 160 درصد بیشتر از آنهایی که سیر نخورده بودند سلولهای سرطانی را منهدم کردند.
دکتر عبد الله معتقد است که نتیجه تحقیقات نشان می‌دهد که سیر نه فقط برای بیماری‌های عفونی و سرطان بلکه برای بیماری‌AIDS نیز مؤثر است زیرا با احتمال زیاد قدرت سیستم دفاعی بدن را افزایش می‌دهد. به این جهت برنامه تحقیقی وسیعی برای آثار سیر در کنترل‌AIDS طرح کرده است. با اینکه دکتر عبد الله به این نتیجه رسیده است که حتی مقدار کم سیر خام نیز در افزایش دفاع بدن مؤثر است. ولی او همیشه سیر را به مقدار زیاد توصیه می‌کند. در گزارش دیگری می‌گوید از سال 1973 که مرتبا هر روز چند عدد سیر خام با غذا خورده‌ام مبتلا به سرماخوردگی و انفلوانزا نشده‌ام.

سیر به عنوان داروی قلبی

در سال 1987 آقای‌Dr Benjamin Lau و همکارانش در دانشگاه کالیفرنیا
معارف گیاهی، ج‌1، ص: 126

( Californias Loma Linda university )
نتایج درخشانی از مصرف کردن‌Kyolic (عصاره سیر که با روش ژاپنی تهیه می‌شود) به دست آورده‌اند. در گزارش آمده است که اگر روزی یک گرم از عصاره فوق (این یک گرم عصاره از حدود 30 گرم با حدود نه دنده متوسط سیر گرفته می‌شود) خورده شود مقدار زیادی کلسترول یا به عبارت صحیح‌تر جزءLDL کلسترول خون و تری‌گلیسرید کاهش می‌یابد. در گزارش پزشک فوق آمده است در آزمایشی که او کرده این رژیم در حدود 70- 60 درصد مقدارLDL کلسترول را کاهش داده است و قسمت مفید کلسترول یعنی‌HDL افزایش پیدا کرده است.
جنبه جالب آزمایشهای فوق این است که در چند ماه اول که رژیم سیر طبق این دستور گرفته می‌شود مقدار کلسترول بالا می‌رود ولی پس از آن در مدت 6- 4 ماه کاهش می‌یابد.
توجیه دکتر لو این است که افزایش کلسترول در یکی دو ماه اول به این علت است که کلسترول از داخل نسوج خارج شده و داخل خون می‌شود که از آنجا دفع شود.
پزشکان هندی در مراکز تحقیقات پزشکی عینا نتیجه فوق را گرفته‌اند.
Dr. M. Sucur
به 200 بیمار که میزان کلسترول خون آنها خیلی بالا بود رژیم خوردن سیر تازه، خام، پوست‌کنده توصیه نمود پس از 25 روز در تمام آنها مقدار کلسترول محسوسا کاهش یافته است. دوز مصرفی آنها روزانه 15 گرم یعنی حدود 5 دنده سیر بوده است.
دکتر سوکور معتقد است همین‌که کلسترول کاهش یافت از آن به بعد دیگر کافی است روزانه 2 عدد سیر خام برای نگهداری سطح کلسترول خورده شود در این آزمایشها یادآوری می‌شود که رژیم سیر توأم با رژیم پیاز نیز بوده است یعنی روزانه مقداری نیز پیاز خورده شده است حال آیا سیر و پیاز اگر توأم خورده شوند آثار سیر را افزایش می‌دهد یا خیر هنوز معلوم نیست.
آزمایش خون اشخاص فوق که رژیم سیر و پیاز داشتند نشان داده است که فاکتور انعقاد خون آنها ماده(Fibrinogen) کاهش یافته یعنی خون آنها در مدت زیادتری منعقد می‌شود و این عاملی است که بر ضد حمله‌های قلبی مؤثر است.
در یک تلاش تحقیقاتی دیگر برای بررسی آثار سیر در جلوگیری از حمله‌های قلبی‌Dr Eric Block رئیس گروه شیمی در دانشگاه ایالتی نیویورک در آلبانی ماده‌ای به نام(ajoene) در سیر کشف کرده است که در آزمایشهای لابراتواری اثر مقابله با انعقاد خون از خود نشان داده است این اثر کاملا شبیه اثر معروف داروی قدیمی به نام
معارف گیاهی، ج‌1، ص: 127
آسپیرین می‌باشد که در این قبیل موارد تجویز می‌شود.
و در تحقیقات این دانشمندان نشان می‌دهد که به عنوان یک داروی ضد انعقاد خون‌Antithrombotic agent ، ماده‌ajoenc حد اقل دارای قدرتی برابر آسپیرین است. در آزمایشی همین‌که دکترBlock مقدار یک دوز از ماده‌ajoene به خرگوشی خوراند تراکم پلاتلتهای 223] خون خرگوش به قدر یک درصد کاهش یافت.
دکترBlock معتقد است که سیر به عنوان یک ماده ضد انعقاد خون که دارای عوارض جانبی خیلی محدودی است ممکن است در آتیه خیلی مورد توجه قرار گیرد.

سیر دارویی برای کاهش فشارخون

از قرنها پیش سیر به عنوان داروی مؤثری برای کاهش فشارخون شناخته شده است. در چین از روزگاران کهن از سیر برای این هدف استفاده می‌شود و دولت ژاپن سیر را رسما به عنوان ماده کاهش‌دهنده فشارخون می‌شناسد. در امریکا ابتدا در 1921 دانشمندان از سیر به عنوان ماده ضد فشارخون بالا استفاده کردند.
سیر فشارخون را در جانوران آزمایشگاهی کاهش می‌دهد. در مورد کاهش فشارخون انسان نیز تجربیات متعددی این خاصیت را نشان می‌دهد. این آزمایشها در مجله پزشکی انگلیسی به نام‌Lancet گزارش شده است و همین‌طور در مطالعات کلینیکی متعددی در روسیه و بلغارستان نشان داده شده است.
دانشمند معروف بلغاری به نام‌Dr .V .Petkov که کارشناس فیزیولوژی در آکادمی علوم بلغارستان می‌باشد پس از انجام مطالعات و آزمایشهای متعدد اظهارنظر می‌کند که سیر در مورد انسان فشارخون سیستولیک را 30- 20 و فشار دیاستولیک را 20- 10 کاهش می‌دهد.

سیر دارویی برای ریه‌ها

دکترDr .Irwin Ziment سالهاست که سیر را به عنوان داروی نرم‌کننده سینه و فرونشاندن التهاب و کاهنده احتقان(decongestant) در موارد سرماخوردگی‌های
معارف گیاهی، ج‌1، ص: 128
معمولی و به عنوان تنظیم‌کننده بلغم و خلطآور در موارد برونشیتهای مزمن تجویز می‌کند.
دکترZiment که خود کارشناس داروشناسی معروفی است استدلال می‌کند که سیر همان کاری را انجام می‌دهد که داروهای ضد احتقان و سینه‌ای تجارتی انجام می‌دهند البته بدون عوارض جانبی. و خاصیت تندی سیر معده را تحریک کرده و موجب می‌شود که ریه‌ها ترشح کنند و باعث رقیق شدن بلغم و اخلاط و خروج آنها گردند.
دکتر زیمنت معتقد است مصرف مرتب سیر باعث پیش‌گیری برونشیتهای مزمن می‌شود زیرا موجب می‌شود که اخلاط رقیق شده به‌طور منظم دفع شوند.
پزشکان لهستانی از عصاره سیر برای معالجه کودکانی که از ناراحتی‌های مکرر برونشیتهای حاد و مزمن و همچنین آسم برونشیتی رنج می‌برند استفاده می‌کنند.

سیر به عنوان ضد سرطان

در بین طیف و گروه مواد ضد سرطان، سیر ستاره آنهاست. از سالها قبل و شاید از 1952 یعنی از حدود 40 سال قبل پزشکان روسی از سیر و عصاره سیر بر ضد تومورها در انسان استفاده می‌کرده‌اند و نتایج موفقیت‌آمیزی داشته‌اند. در مورد جانوران آزمایشگاهی نشان داده شده است که مصرف سیر تازه جانوران را در برابر ایجاد و توسعه تومور مصون نگاه می‌دارد و حتی در برخی از آزمایشها مصرف سیر رشد و توسعه تومور ایجادشده را متوقف کرده و حتی برعکس نموده است.
کارشناسان ژاپنی در آزمایشی دوبار به فاصله یک هفته سلول‌های تومور را به موش تزریق کرده‌اند. موشهایی که در رژیم غذایی آنها سیر تازه مصرف می‌شود مقاومت بیشتری در برابر تزریق دوم از خود نشان دادند.
مصرف سیر تازه در رژیم غذایی انسان در یک آزمایش موجب شده است که سرطانهای پستان بهبود یابد. در این مورد کارشناسان این شفابخشی را مدیون ماده‌Allicin موجود در سیر می‌دانند. دانشمندان ژاپنی در آزمایشهای متعددی با کمال تعجب مشاهده کرده‌اند که سیر و یا عصاره سیر به عنوان یک ضد اکسیدکننده قوی در بدن انسان عمل می‌کند.
در مورد موشها در حقیقت تزریق عصاره سیر نشان داده است که خاصیت ضد اکسیدکننده بودن سیر حتی از ویتامین‌E نیز بیشتر است.
آزمایشها و تجربیاتی که در سال 1987 در امریکا انجام شده نشان می‌دهد که مصرف سیر در جانوران آزمایشگاهی در مورد دفع سرطانهای مثانه و دفاع در برابر
معارف گیاهی، ج‌1، ص: 129
سرطانهای مثانه بسیار مؤثر بوده است.
این تصور و فکر که هرکس سیر بیشتری بخورد قابلیت دفاع بدنش در برابر سرطان بیشتر می‌شود از مقایسه بین ساکنین دو شهر چینی در ایالت شاندونگ سرچشمه گرفته است. ساکنین یکی از این دو شهر یعنی مردم شهر گنگشان هر روز در حدود 20 گرم سیر با غذای خود می‌خوردند (یعنی در حدود 7 دنده سیر) و نرخ ابتلای به سرطان هاضمه در آنها 45/ 3 در هر صد هزار نفر است. و در نزدیکی این شهر در شهر دیگری به نام کیکسیا ساکنین شهر توجهی به خوردن سیر ندارند و بندرت با غذای خود سیر می‌خورند. مردم این شهر با نرخ 40 در هر صد هزار نفر مبتلا به سرطان هاضمه شده و می‌میرند. یعنی ساکنین شهری که سیر نمی‌خورند حدود 12 برابر بیشتر در معرض خطر سرطان هاضمه قرار دارند. در بیمارستان‌M .D .Anderson و در انستیتوی‌Tumor Institute در هوستن در ایالت تکزاس امریکا دانشمندان ترکیبات گوگردی سیر و پیاز را مورد آزمایش و بررسی قرار داده و دریافتند که مصرف این مواد گوگردی، موشها را از خطر ابتلای به سرطان کولون نجات می‌دهد. در مورد نحوه تأثیر چنین توجیه می‌کنند که این مواد گوگردی موجود در سیر و پیاز مانع تبدیل مواد شیمیایی به مواد سرطانزا می‌شود. بر مبنای این تحقیقات انستیتوی ملی سرطان امریکا ترکیبات گوگردی سیر را در صدر لیست مواد شیمیایی که بالقوه از بروز سرطان جلوگیری می‌نماید جای می‌دهد.
در اینجا برای اطلاع خوانندگان عزیز ذکر چند نکته را لازم می‌داند:
1. درعین‌حال که سیر دارای این‌همه خواص مؤثر و مفیدی است مع هذا همه کس با ساختمانهای فیزیولوژی بدن متفاوت نمی‌تواند از سیر استفاده کند. اشخاص گرم‌مزاج از خوردن سیر ناراحت می‌شوند و حتی در بعضی‌ها ایجاد سردرد می‌کند و بعضی اشخاص که دارای فشارخون پایین هستند نمی‌توانند سیر بخورند. موضوع مهم دیگری که جنبه اجتماعی آن بیشتر از جنبه‌های بهداشتی آن مورد توجه است، بوی سیر است که از دهان اشخاصی که سیر می‌خورند خارج می‌شود. و در 50 سال قبل بین دانشمندان متجدد غذادرمانی و از ده‌ها قرن پیش بین حکمای طب سنتی همیشه این بحث مطرح بوده که چطور بوی سیر را که با تنفس پخش می‌شود مرتفع سازند.
عده‌ای توصیه می‌کنند که با خوردن یک فنجان قهوه غلیظ بوی سیر از دهان خیلی کم می‌شود. برخی خوردن کمی عسل با ماست و یا یک گیلاس شیر را تجویز می‌کنند.
عده‌ای خوردن جوانه‌های میخک (ادویه مناطق گرمسیری) را توصیه می‌نمایند.
دستوری که خیلی معمول و راحت است جویدن مقداری جعفری است زیرا ماده
معارف گیاهی، ج‌1، ص: 130
کلروفیل جعفری بوی سیر را از بین می‌برد. و عده‌ای خوردن و جویدن مقداری چای خشک و یا خوردن یک سیب را تجویز می‌کنند. و برای بوی سیر از دست‌ها شستن و تمیز کردن دست را با لیموی ترش مؤثر می‌دانند و یا ساده‌تر شستن دستها را با آب سرد و مالیدن کمی نمک به دستها مؤثر می‌دانند و معتقدند که این کار چند بار تکرار شود و دست آخر دستها را با کمی آب گرم و صابون بشویند رفع بوی سیر خواهد شد.
2. سیر حتی الامکان باید تازه مصرف شود به‌طوری که اگر سیر تازه که از مزرعه شخصی برداشت شده و همان روز مصرف شود اثرش خیلی بیشتر است تا سیری که کهنه شده باشد. سیر محصول مناطق مختلفه و یا برحسب جنس خاک و اقلیم منطقه دارای آثار متفاوتی است، به همین دلیل آثار سیر محصول شمال ایران با آثار شفابخشی سیر مناطق خشک ایران متفاوت است.
3. برای اینکه سیر اثر باکتری‌کشی داشته باشد باید خام خورده شود در این صورت علاوه برداشتن خاصیت آنتی‌بیوتیک موجب افزایش نیروی دفاعی بدن و همچنین پیش‌گیری از سرطان می‌باشد. ولی سیر پخته برای کاهش فشارخون و کاهش کلسترول و رقیق کردن خون و به عنوان خلطآور و کاهش سرفه و پیش‌گیری برونشیت مؤثر است ولی خواص سیر خام را از جهت آنتی‌بیوتیک بودن و غیره ندارد یا کمتر دارد.
و احتیاط مهم دیگری که در مورد سیر باید نمود این است که سیر عکس العملهای حساسیت را تشدید می‌کند و اشخاصی که مبتلا به آلرژی هستند نمی‌توانند سیر بخورند. در مورد سیر خام یا پخته شیخ الرئیس ابو علی سینا توصیه می‌کند که بخصوص اشخاص گرم‌مزاج می‌توانند از سیر که حرارت دیده است و یا پرورده در سرکه شده که گرمی آن تعدیل شده باشد، استفاده نمایند.
روش فوق را می‌توان به صورت بخارپز کردن سیر استفاده نمود، یعنی دانه‌های سیر را پس از پوست کندن فقط 3- 2 دقیقه حرارت با بخار می‌دهند که شدت اثر آلیسین خام آن تعدیل شود و در ضمن کیفیت مواد معدنی و ویتامینهای آن نیز در اثر پخته شدن زیاد از دست نرود به‌هرحال با توجه به جوانب مثبت و منفی که ممکن است سیر برای اشخاص مختلف داشته باشد بهتر است که پس از مشورت با کارشناس گیاه‌درمانی در مورد مقدار و نحوه مصرف آن عمل نمود.
معارف گیاهی، ج‌1، ص: 131
///////////
سیر ( در متون طب سنتی ثوم) (نام علمی: Allium sativum) گیاهی است از راسته مارچوبه‌سانان (Asparagales) از تیره نرگسیان و زیر تیره پیازیان (Alliaceae) و سرده سیر (Allium).
ویکی
///////////
به عربی ثوم:
الثوم المزروع (الاسم العلمي:Allium sativum) نوع نباتي عشبي ثنائي الحول من جنس الثوم من الفصيلة الثومية [1] وتنتشر زراعته في جميع أنحاء العالم، ويتميز بوجود بصلة تحت أرضية تتكون من عدة فصوص،[2] أوراقه شريطية غليظة لها رائحة مميزة نفاذة، من النادر أن يزهر الثوم في الحقول، لذلك فإن زراعته تعتمد على التكاثر الخضري [3] حيث إن كل فص من فصوصه يعطي نباتاً جديداًويتشابه كثيرا مع البصل والكراث، والكراث الأندلسي، والثوم المعمّر، والبصل الصيني.استخدمه الإنسان منذ أكثر من 7000 سنة، موطنه الأصلي يعود إلى آسيا الوسطى،[4] وكان غذاءً رئيسيا لوقت طويل في منطقة الشرق الأوسط، وكالتوابل في آسيا وإفريقيا وأوروبا. كان معروفا عند المصريين القدماء،واستخدم لأهداف الطهي والعلاج.[5]
محتويات  [أظهر]
الوصف[عدل]
يتميز بوجود بصلة تحت أرضية تتكون من عدة فصوص، أوراقه شريطية غليظة لها رائحة مميزة نفاذة. ينمو بطول 1.2م (4 أقدام). وبناء على مقياس (USDA) الذي يقيس قابلية النبات للنمو فإن الثوم يقع ضمن فئة:8. ينتج الثوم أزهار خنثى. وعملية التلقيح تحدث عن طريق النحل وبعض الحشرات.
الاصل وأهم الانواع[عدل]
حسب زوهري وهوبف،[6] "صعوبة تحديد سلف الثوم عائد لعقم أصنافه"، ومع هذا فإنه يُعتقد بأنه ينحدر من النوع المُسمى " Allium longicuspis"الذي ينمو بريّا في وسط وجنوب شرق آسيا.[7] النوع المسمى Allium sativum [8] ينمو بريا في المناطق التي أصبح جنيسا فيها (ليست موطنه الأصلي).[9] الثوم البري والكرمي والحقلي البريطاني كلها أعضاء ضمن فصيلة Allium ursinum، Allium vineale، Allium oleraceum,على التوالي.[10] في أمريكا الشمالية، يعد الثوم البري أو الكرمي ( اسمه العلمي Allium vineale) و البصل البري (اسمه العلمي Allium canadense) ينمو بشكل شائع كحشائش في الحقول.أحد أنواع الثوم المعروف ذلك المدعو بـ الثوم المتفيّل (elephant garlic) واسمه العلمي (Allium ampeloprasum) ولكنه ليس ثوما حقيقيا. الثوم وحيد اللب أو الفص (single clove garlic) ينشأ في المقاطعة الصينية: اليونان.
الثوم الأوروبي[عدل]

رأس الزهرة
-Aglio Rosso di Nubia (الثوم الأحمر في بلاد النوبة) -Aglio Bianco Polesano من فينيتو إيطاليا -Aglio di Voghiera من مقاطعة فيرارا، إميليا رومانيا، إيطاليا -Ail blanc de Lomagne ضمن بلدية Lomagne في فرنسا -Ail de la Drôme من دروم في فرنسا -Ail rose de Lautrec هو ثوم زهري/وردي من Lautrec في فرنسا -Ajo Morado de las Pedroñeras وهو ثوم زهري/وردي من بلدية لاس بيدرونييراس في إسبانيا
/////////////
به ترکی آذری ساریسماق:
ساریمساق (لاتینجه: Allium sativum)[۱] شابلون:لاتاز فسیله‌سینین شابلون:لاتاز جین‌سینه عایید بیتکی نؤعو.[۲]

ساریمساق آغیمتیل رنگ‌لی سوغاناق‌لی بیتکی‌دیر. دادی چوخ کسکین یاندیریجی اولماقلا یاناشی، اؤزون مخضوض اتیرلی ایگی واردیر. ساریمساق‌دان شرق طبابتینده چوخ قدیم زامانلاردان درمان کیمی بیر سیرا نوخوشلوقلره قارشی ایستیفاده اولونور. مثلاً، کرونیکی معده-باغیرساق خورالارینین مۆالیجه‌سین‌ده، ضعیف‌لیک‌ده، آویتامینوزدا، زوب نوخوشلوقلرین‌ده و س. ترکیبین‌ده "فیتونسید" ماده‌سینین مؤوجودلوغون‌دان، ساریمساق سون درجه قوت‌لی باکتئریسید تأثیره مالیک‌دیر. ساریمساق‌دان آلینان "آللی‌سین" ماده‌سینین چوخ قوت‌لی باکتئریسید تأثیری واردیر. اونون اون مین‌ده بیر نیسبتینی سو ایله دورولاشدیردیق‌دا بئله یئنه ده باکتری لرا اؤلدوروجو تأثیر گؤستریر، اونلارین اینکیشافینی دایاندیریر. سون ایللرده آپاریلان آراشتیرمالار نتیجه‌سین‌ده ساریمساغین ترکیبین‌ده بیر سیرا مۆالیجه اهمیت‌لی ماده‌لرین اولدوغو معین ائدیلمیش‌دیر. بونلاردان ان موهومو "دوسولفید" آدلانان کوکوردلو عضوو بیرلشمه‌لردیر. ساریمساغین ترکیبین‌ده اولان ائفیر یاغین‌دا کوکورد اولدوغو اۆچون، اونون ایگی چوخ کسکین‌دیر و یاندیریجی‌دیر.
Sarımsaq (lat. Allium sativum)[1] — soğankimilər fəsiləsinin soğan cinsinə aid bitki növü.[2]
Sarımsaq ağımtıl rəngli soğanaqlı bitkidir. Dadı çox kəskin yandırıcı olmaqla yanaşı, özünəməxsus ətirli iyi vardır. Sarımsaqdan Şərq təbabətində çox qədim zamanlardan dərman kimi bir sıra xəstəliklərə qarşı istifadə olunur. Məsələn, xroniki mədə-bağırsaq xoralarının müalicəsində, zəiflikdə, avitaminozda, zobxəstəliklərində və s. Tərkibində "fitonsid" maddəsinin mövcudluğundan, sarımsaq son dərəcə qüvvətli bakterisid təsirə malikdir. Sarımsaqdan alınan "allisin" maddəsinin çox qüvvətli bakterisid təsiri vardır. Onun on mində bir nisbətini su ilə durulaşdırdıqda belə yenə də bakteriyalara öldürücü təsir göstərir, onların inkişafını dayandırır. Son illərdə aparılan tədqiqatlar nəticəsində sarımsağın tərkibində bir sıra müalicə əhəmiyyətli maddələrin olduğu müəyyən edilmişdir. Bunlardan ən mühümü "dusulfid" adlanan kükürdlü üzvü birləşmələrdir. Sarımsağın tərkibində olan efir yağında kükürd olduğu üçün, onun iyi çox kəskindir və yandırıcıdır.
///////////
به دیوهی (مالدیوی):
ލޮނުމެދު(ސައިންޓިފިކް ނަން: Allium sativum)ނުވަތަ (އިނގިރޭސި ބަހުން: garlic)އަކީ ހަވާދުގެ ތެރޭގައި ހިމެނޭ ބާވަތެކެވެ. މިއީ ކުދި ފިޔަޔާއި ވައްތަރު ގޮތަކަށް ބޮނޑި ބޮނޑިއަށް އަޑިއަށް ފައިބާ ޒަވި ވަހަކާއި ރަހައެއް ހުންނަ އެއްޗެކެވެ. މީގެ ތޮށި ކުދިފިޔާގެ ތޮއްޓަށްވުރެ ބޮލެވެ. މި ހުންނަނީ ހުދުކުލައިގައެވެ. މިއީ ބޭހަށްވެސް ބޭނުންކުރާ އެއްޗެކެވެ. ދިވެހިންގެ ތަފާތު ކެއުމުގައި ލޮނުމެދު ބޭނުން ކުރެއެވެ. އާންމު ގޮތެއްގައި ބޭނުންކުރަނީ ހަވާދުގެ ބާވަތެއްގެ ގޮތުގައި ކާތަކެތީގެ ރަހަ ޖެއްސުމަށްޓަކައެވެ.

ލޮނުމެދު ގައި ހުންނަ ޒަވި ވަހަކީ ވަރަށް ވަސްގަދަ ޒަވި ވަހެކެވެ. އެހެންކަމުން ލޮނުމެދު ރޮލާ ބަތް ފަދަ އެއްޗަކާ އެކު ކައިފިނަމަ ވަރަށް ގިނަ އިރު ވަންދެން އޭގެ ވަސް އަނގައިގައި ހިފާފައި ހުންނަކަން ފާހަގަ ކުރެވެއެވެ. އަޑު ރަގަޅުކުރުމަށް ވެސް ބައެއް މީހުން ލޮނުމެދު ބޭނުންކުރާ ކަމަށް ވެއެވެ.
///////////
به عبری شوم، شوم د وال:
שום הגינה או בקיצור שוּם (שם מדעי: Allium sativum) הוא מין בסוג שום שבמשפחת השומיים, והוא גאופיט. השום משמש כצמח תבלין ולמטרות רפואיות. מבין חלקי השום, הבצל (מוכר גם כ-"ראש שום") הוא החלק הנמצא בשימוש תדיר ומורכב ממספר שיניים אשר ניתנות למאכל (חי או לאחר בישול).
////////////
به سواحلی کیتونگو ساومو:
Kitunguu saumu au kitunguu thumu (Allium sativum) ni aina ya tunguu la kulika ambalo hupandwa katika mahali pengi duniani. Hata kama “sativum” inamaanisha “ya pori”, mimea ya spishi hii ambayo inamea porini inatokana mashamba na bustani. Jamaa yake ya pori ni A. longicuspis. Matunguu ya saumu hayako chini ya ardhi tu; mengine humea juu ya shina.
//////////
به پنجابی لسن:
لسن یا تھوم تھوم ٹبر دے اک بوٹے دا ناں اے۔ ایس دے پتے تے جڑ کھانیاں وچ ورتے جاندے نیں۔ ایہ وشکارلے ایشیاء دا واسی اے تے انسان ایہنوں پچھلے 7000 وریاں توں ورت ریا اے۔ پرانے مصری ایہنوں جاندے سن تے ایہ کھانیاں تے دوائیاں وچ ورتیا جاریا اے۔
////////////
به پشتو هوږه:
هوږه د پيازو له نسله يانې له( Allium ) نه گڼل كيږي. هغه په خپل تركيب كې د شتو موادو لكه البومينو ، قندو ، عضوي تېزابو ، منرالي مالگو ( په ټوليزه توگه د كاليوم پوتاشيم او مگنيزم ) ، د B او C گروپونو ويټامينونو ، يد ( يود ) ، سلولوز ، د اثيرو ( ايترو ) غوړو په لرلو سره سارى نه لري. له هوږې نه د والگي ، د گېډي ساري ناروغۍ ، د نو لرونكو ټپونو او دانو ، په بدن كې د ويټامينونو د كموالي د وقايې او درملنې لپاره كار اخيستل كيږي ؛ همدا راز د غاښو د ناروغۍ اسقربوط " څينگه " مخنيوى كوي او د بدن دفاعي سيستم "ايمونيتېت" پياوړى كوي. هوږه د وبا ( كولرا ) ، "سالمونېلېزا" او لويې تبې ( محرقې ) په درملنه كې اغېزمنه ده.
به سندی ثوم: ٿوم (Garlic) بصر جي خاندان جي  هڪ جنس آهي.
/////////
به کردی سورانی سیر:
سیر
لە ئینسایکڵۆپیدیای ئازادی ویکیپیدیاوە
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/e/e5/GarlicBasket.jpg/350px-GarlicBasket.jpg
وێنەی سیر
پێرست
سیر Garlic لەمێژە بە خۆراکێکی پزیشکی ناسراوە. سەردەمێک بۆ خۆپاراستن لە تاعون بەکارھاتووە. ھیپۆکرات (باوکی زانستی پزیشکی) ھەڵمی سیری بەکارھێناوە بۆ چارەسەرکردنی شێرپەنجەی ملی منداڵدان. لە جەنگی جیھانی دووەم دا، سیر لەسەر برین دانراوە کە وەکو دەرمانی دژەژی(دژەمیکرۆب) سوودی لێ وەرگیراوە کە لەو کاتەدا دەرمانی دژەژی زۆر بە زەحمەت دەست دەکەوت. لە لێکۆڵینەوەکانەوەکاندا ھاتووە کە سیر توانای کپکردنی گرێ شێرپەنجەییەکانی ھەیە، ھەروەھا دژەئۆکسانێکی بەھێزیشە کە سوود بە کۆئەندامی دڵ و سووڕان دگەیەنێت. ھەروەھا سیر رێگادەگرێت لە کۆبوونەوەی خوێنی مەییو لەناو بۆریە خوێنیەکاندا و ئاستی کۆلیستیرۆلی خراپ(LDL) دادەبزێنێت، واتە دەتپارێزێت لە نەخۆشی دڵ. ھەر دانەیەک سیر تەنھا 4 کالۆری وزەی تێدایە. بۆچی سیر ئەم بۆنەی ھەیە؟ کە خانەکانی سیر دەکرێنەوە بە چەقۆ یان بە ھاڕین، ئەنزیمی ئەلینێز Allinaise دردەدەنە دەورووپشت. ئەم ئەنزیمە مۆلیکیولی ئەلیسین Allicin پەیدادەکات کە مادەی گۆگردی(سولفەر Sulfur) تێدایە کە ئەم بۆنە تایبەتەی سیر دەدات. پاش خواردنی سیر، ئەم مۆلیکیولە گۆگردیانە ھەڵدەمژرێنە ناو خوێن و سییەکان، لەوێشەوە بۆنەکەی لەگەڵ ھەناسەدانەوەدا دێتە دەرەوە. زۆر جاریش بۆنی لەش بە گشتی دەبێتە بۆنی سیر، بە تایبەتی ئەگەر بڕێکی زیادی سیر بخورێت. بە ھەرحاڵ خواردنی بەقدونس (مەعدەنوس Parsley) بۆنی سیر کەم دەکاتەوە بۆ دەورووبەر
//////////
به ترکی استانبولی ساریماسک:
Sarımsak (Allium sativum), Alliaceae familyasına dahil olan, Allium cinsinden bir soğanlı bitki türü. 25–100 cm yüksekliğe kadar boy atar. Yapraklarında, saplarında ve toprak altındaki soğanında kokulu bir yağ bulunur.
Sarımsak yıllık bir bitkidir. Soğanyabani soğanzambak ve pırasa ile akraba olan sarımsak doğada yabani ortamda yetişmez. Tarih boyunca bir kültür bitkisi olduğu, olasılıkla güneybatı Asya'da doğada yetişen Allium longicuspis türünden türetilmiş olduğu düşünülmektedir.
Sıklıkla "sarmısak" olarak da anılan sarımsağın en iyi kaliteye sahip olanı, germanyum ve selenyumbakımından zengin topraklarda yetişir.
Türkiye'de sarımsak üretiminin en yoğun yapıldığı yer Kastamonu ilinin Taşköprü ilçesidir. Raf ömrü uzun tadı ve kokusu keskindir. Taşköprü sarımsağı başka yerlerde de yetiştirilmek istenmiş maalesef Taşköprü toprağında yetişen sarımsağın kokusu ve tadı alınamamıştır. Burada yetişen sarımsakların büyük kısmı ilaç fabrikalarına antibiyotik imalatı için verilmektedir. Raf ömrü çok uzun olan Taşköprü sarımsağı bir yıl süreyle soğuk hava depolarına ihtiyaç duyulmaksızın saklanabilmektedir.
////////////
Sarımsak (Allium sativum), Alliaceae familyasına dahil olan, Allium cinsinden bir soğanlı bitki türü. 25–100 cm yüksekliğe kadar boy atar. Yapraklarında, saplarında ve toprak altındaki soğanında kokulu bir yağ bulunur.
Sarımsak yıllık bir bitkidir. Soğanyabani soğanzambak ve pırasa ile akraba olan sarımsak doğada yabani ortamda yetişmez. Tarih boyunca bir kültür bitkisi olduğu, olasılıkla güneybatı Asya'da doğada yetişen Allium longicuspis türünden türetilmiş olduğu düşünülmektedir.
Sıklıkla "sarmısak" olarak da anılan sarımsağın en iyi kaliteye sahip olanı, germanyum ve selenyumbakımından zengin topraklarda yetişir.
Türkiye'de sarımsak üretiminin en yoğun yapıldığı yer Kastamonu ilinin Taşköprü ilçesidir. Raf ömrü uzun tadı ve kokusu keskindir. Taşköprü sarımsağı başka yerlerde de yetiştirilmek istenmiş maalesef Taşköprü toprağında yetişen sarımsağın kokusu ve tadı alınamamıştır. Burada yetişen sarımsakların büyük kısmı ilaç fabrikalarına antibiyotik imalatı için verilmektedir. Raf ömrü çok uzun olan Taşköprü sarımsağı bir yıl süreyle soğuk hava depolarına ihtiyaç duyulmaksızın saklanabilmektedir.
Historical use[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/3/39/Tacuinum_sanitatis-garlic.jpg/220px-Tacuinum_sanitatis-garlic.jpg
Harvesting garlic, from Tacuinum sanitatis, 15th century (Bibliothèque nationale)
The use of garlic in China dates back to 2000 BC.[2] It was consumed by ancientGreek and Roman soldiers, sailors, and rural classes (VirgilEcologues ii. 11), and, according to Pliny the Elder (Natural History xix. 32), by the African peasantry.Galen eulogized it as the "rustic's theriac" (cure-all) (see F. Adams' Paulus Aegineta, p. 99), and Alexander Neckam, a writer of the 12th century (see Wright's edition of his works, p. 473, 1863), discussed it as a palliative for the heat of the sun in field labor. Garlic was placed by the ancient Greeks on the piles of stones at crossroads, as a supper for Hecate (TheophrastusCharacters, The Superstitious Man). According to Pliny, garlic and onions were invoked as deities by the Egyptians at the taking of oaths.
In his Natural History, Pliny gives a list of scenarios in which garlic was considered beneficial (N.H. xx. 23). Dr. T. Sydenham valued it as an application in confluentsmallpox, and, says Cullen (Mat. Med. ii. p. 174, 1789), found some dropsies cured by it alone.
Garlic was rare in traditional English cuisine (though it is said to have been grown in England before 1548) and has been a much more common ingredient in Mediterranean Europe.[30] When the English came to America, they brought their antigarlic attitude with them, and it took almost three hundred years - likely because of continuing puritanism influence - for this viewpoint to diminish, though it was used in medicine.[30] Translations of the c. 1300 Assize of Weights and Measures indicate a passage as dealing with standardized units of garlic production, sale, and taxation—the hundred of 15 ropes of 15 heads each[31]—but the Latin version of the text refers to herring rather than garlic.[32]
Garlic was used as an antiseptic to prevent gangrene during World Wars I and II.[33]
&&&&&&

ثومون . (اِ) تخمی است شبیه به خبّه ، بفارسی تخم زرداب گویند و بترکی صفرا اودی نامند. منبت گیاه اوامکنه ٔ سایه ناک و او شبیه به سداب و برگش درازتر و گلش سفید و تخمش تلخ و تند و ریزه و گویند تربد زرد بیخ او است و در افعال مشابه خربق . در سیم گرم و خشک و منقی و مسهل اخلاط غلیظه و اقسام کرم شکم و مخرج جنین و مدرّ بول و حیض و محلل اورام بارده و قدر شربتش نیم مثقال و مصلحش کتیراست . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
- - تخم زرداب ؛ ثومون . تخمی است شبیه به خُبّه و به ترکی صفرااودی نامند. منبت گیاه او امکنه ٔ سایه ناک و او شبیه به سداب ، برگش درازتر و گلش سفید و تخمش تلخ و تند و ریزه . گویند تربد زرد بیخ اوست و در افعال مشابه خربق ، در سیم گرم و خشک و منقی و مسهل اخلاط غلیظه و اقسام کرم شکم و مخرج جنین و مدر بول و حیض و محلل اورام بارده و قدر شربتش نیم درهم و مصلحش کتیرا است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
/////////
ثومون:
تخمى است شبيه به خبه، به فارسى؛ تخم زردآب و به تركى، صفرا اودى نامند. منبت او امكنه سايه ناك و گياه او شبيه به سداب و برگش درازتر و گلش سفيد و تخمش تلخ و تند و ريزه و گويند تربد زرد، بيخ اوست و در افعال، مشابه خربق.در سوم، گرم و خشك و مقي‏ء و مسهل اخلاط غليظه و اقسام كرم شكم و مخرج جنين و مدر بول و حيض و محلّل اورام بارده.قدر شربتش نيم درهم و مصلحش كتيراست‏
منبع : کتاب تحفه المومنین حکیم محمد مومن تنکابنی ج 1 ص ۱۲۱
برچسب‌ها: تحفه المومنین, حکیم محمد مومن تنکابنی, طب سنتی, اصطلاحات
/////////
ثومون
بضم ثاء مثلثه و سکون واو و ضم میم و سکون واو و نون بفارسی تخم زردآب و بترکی صفرا ادوی نامند
ماهیت ان
تخمی است شبیه بخبه منبت آن جاهای سایه کیاه آن شبیه بسداب و برک آن درازتر از ان و کل آن سفید و تخم آن تلخ و تند و ریزه و کویند تربد زرد بیخ آن است و در افعال مشابه خربق
طبیعت ان
در سوم کرم و خشک
افعال و خواص آن
مقئ و مسهل اخلاط غلیظه و اقسام کرم معده و مخرج جنین و مدر بول و حیض و محلل اورام بارده مقدار شربت آن نیم درهم مصلح آن کثیرا و کشنیز است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
////////////
جبلهیج‌
جبلاهنک و جبلهنک و جلینک گویند و بفارسی جبراهنک خوانند و آن تخم زردخار است و بیخ وی تر بدزرد بود و فعل وی مانند فعل خربق بود و بهترین وی هندی بود خلوقی رنگ‌برنگ شفترک و بغایت حرز بود و درازقد مغثی بود و بقوت بلغم و اخلاط غلیظ لزج را و خطر بود مگر مفلوج را نافع بود و شربتی از وی نیم درم بود تا یک درم و اگر زیاده بود کشنده بود و از خوردن آن غثیان عظیم پیدا شود تا بحدی که خناق آورد و عرقی سرد و معالجه آن بقی به آب گرم و حقنه قوی که در وی شحم حنظل بود بعد از آن شیر تازه بیاشامند و اگر تشنج پیدا کند موم روغن نرم بمالند و در آب نیمگرم نشانند و بدل وی خربق بود
صاحب مخزن الادویه تحت عنوان جبلاهنک می‌نویسد: جبلاهنک معرب آن جبلهیج بود و آن تخم حاری است زردرنگ شبیه به شیوران بترکی صفراودی گویند و آن ثومون است و ذکر یافت‌
//////////
Thymus capitatus
From Wikipedia, the free encyclopedia
Thymus capitatus
Thymus capitatus in Crete.jpg
Kingdom:
(unranked):
(unranked):
(unranked):
Order:
Family:
Genus:
Species:
T. capitatus
Thymus capitatus
Thymus capitatus is a compact, woody perennial native to Mediterranean Europeand Turkey. It is also known under the name Thymbra capitata.
The plant has with rising stems and narrow, fleshy, oil-gland-dotted, green leaves to 12 mm (0.47 in) long.
The pink, 10 mm (0.39 in)-long flowers are held in cone-shaped clusters at the ends of their stems in mid to late summer; they are protected by overlapping, 6 mm (0.24 in)-long, red-tinged bracts, edged in tiny hairs.
Thymus capitatus is hardy from USDA Zones 7-10.[1]
References[edit]
1.     Jump up^ Griffiths, Mark. Index of Garden Plants. (Portland: Timber Press, Inc., 1994; ISBN 0-88192-246-3.)
Stub icon
This Lamiaceae article is a stub. You can help Wikipedia by expanding it.
·         Thymus (plant)
·         Flora of the Mediterranean
·         Flora of Italy
·         Flora of Spain
·         Flora of Turkey
·         Herbs
·         Lamiaceae stubs

&&&&&&
ثیل . [ ث َی ْ ی ِ / ثی ] (ع اِ)بیدگیا. فرزد. فریز. چمن . مرغ . گیاهی است که نجم نیز گویند. در اختیارات بدیعی آمده است : نجیل و نجیر ونجمه خوانند به پارسی بیدگیا خوانند و آن نوعی از حرشف است و طبیعت وی سرد و خشک است در اول و گویند معتدل است نافع بود جهت جراحتهای تازه و منع نزله کند و بیخ وی و تخم وی منع قی کند و ادرار بول کند تمام و اسهال باز دارد. از تخم وی لعوق سازند. سنگ گرده را بریزاند و طبع آن ریش مثانه را نافع بود - انتهی . در تحفه ٔ حکیم مؤمن آمده است : به لغت ترکی ییلان اودی و در تنکابن گرک چرواش گویند و آن نباتی است که درکنار آبها و زمین نمناک میروید مخصوص زمانی نیست و بر روی زمین پهن میشود و شاخهای او دراز و با بندها بسیار و برگش بسیار ریزه و بر هر بندی رسته ای و گلش مابین سرخی و سفیدی و با برگ آمیخته و طعمش مایل به شیرینی در اول سرد و خشک و قابض و طبیخ او جهت مغص وعسر بول و قروح مثانه و طبیخ بیخ او جهت سنگ گرده وگزیده ٔ هوام و ضماد او جهت جراحات تازه و آب گیاه او از نیم رطل تا یک رطل در رفع سم اقسام مارها و سگ دیوانه گزیده مجرب و رافع حرقةالبول و احتباس بول و حصات و تبهای حاره و سل بغایت آزموده است و مانع نزلات و اورام حاره و ضماد خاکستر او جهت قطع خون بواسیرو تحلیل اورام و تجفیف قروح بغایت نافع و قسمی از آن را برگ مثل لبلاب و گلش خوشبو و ثمرش ریزه و عروق او در ضخامت بقدر انگشتی و در عدد پنج یا شش میباشد عصاره ٔ او با ادویه ٔ مناسبه جهت علل چشم و تحلیل مواد و تخمش بغایت مدر بول و جهت قطع قی و اسهال و منع ریختن مواد به معده و احشا و حصاة گرده و مثانه و قروح آن مفید است و قسمی از آن می باشد که هر گاه گاو از آن بخورد اعضای او ورم میکند. سوخته ٔ او در ظرف مس جهت قطع خون بواسیر ضماداً از مجربات شمرده اند و گویند زیاده بر سه بار احتیاج نمی افتد و ضماد تازه ٔ اوبا روغن گل بغایت ملین و منضج است - انتهی . مؤلف برهان قاطع گوید: نوعی از حرشف است که کنگر باشد و آنرا به فارسی بید گیا خوانند بول را براند و شکم را ببندد گویند عربی است و بعضی گویند سریانی - انتهی .
///////////
ثیل
بکسر ثا و سکون یا و لام لغت عربی تخم و تخمه و خومه و بترکی پیلان افردی و در تنکابن کرک جرواش و بفارسی بید کیاه نامند و کویند که آن نوعی از حرشف است
ماهیت ان
اصناف است صنفی کیاهی است که در کنار آبها و راه و زمینهای نمناک می روید و مفروش بر روی زمین و مخصوص بزمانی نیست و شاخهای آن دراز و باریک و با کرهها و بندهای بسیار و برک آن بسیار ریزه و سرهای آن تند و اندک صلب مانند صعتر و برهو سرهو کوهی و بندی رسته و کل آن ما بین سرخی و سفیدی و طعم کیاه آن بی مزه و بیخ آن ما دام که تر و تازه است آن را می خورند و طعم آن شیرین بی مزه و باندک حرافت و قبض و دواب آن را می خورند و طعم کوههای آن شیرین تر و صنف دیکر برک های آن عریض و نرم و چون دواب آن را می خورند می میرند و منبت آن کفته اند در بابل بسیار است و در راهها می روید و صنف دیکر برک آن مانند لبلاب و کل آن خوش بو و ثمر آن کوچک و عروق آن پنج یا شش بسطبری انکشتی و نازک و بدبو
طبیعت
صنف اول آن در اول سرد و خشک و با قوت قبض و کویند معتدل است و بیخ آن لذع و لطیف
افعال و خواص آن
آشامیدن طبیخ آن جهت مغص و قروح مثانه و عسر البول و طبیخ بیخ آن جهت تفتیت سنک کرده و قروح مثانه و آب کیاه آن از نیم رطل تا یکرطل جهت رفع سموم اقسام مارها و سک دیوانه کزیده و حرقت البول و احتباس آن و تفتیت حصاه و تپهای حار و سل بغایت مجرب و ضماد بیخ آن جهت التیام جراحتهای تازه و ما دام که خون آلود باشد و کزیدن هوام و ضماد حشیش آن جهت اورام حاره و منع نزلات و ضماد خاکستر آن جهت قطع خون بواسیر و تحلیل اورام و تجفیف قروح بغایت نافع و مدر بول و صنف دوم عصارۀ آن با ادویۀ مناسبه مانند شراب یا عسل هر دو مساوی و نصف آن مرو ثلث آن فلفل و بوزن هر دو کندر چون طبخ نمایند جهت علل چشم و تحلیل مواد آن و تخم آن بغایت مدر بول و جهت قطع قئ و اسهال و ریختن مواد بمعده و احشا و تفتیت حصاه کرده و مثانه و قروح آن مفید و قسم سوم آن را چون در ظرف زجاجی بر آتش ملایم بسوزانند و در ظرف مس بسایند ضماد آن را جهت قطع خون بواسیر مجرب شمرده اند و کویند زیاده بر سه مرتبه احتیاج نمی شود که هر مرتبه نیم درم آن را بمالند و ضماد تازۀ آن با روغن کل بغایت ملین و منضج و محلل است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
////////////
ثیل‌
نجیل و نجیر خوانند و بپارسی کیا خوانند و آن نوعی از حرشف باشد و طبیعت وی سرد و خشک است در اول و گویند معتدل است جراحتهای تازه را نافع است و منع نزله بکند و بیخ وی و تخم وی منع قی بکند و ادرار بول بکند تمام و اسهال باز دارد و تخم وی لعوق سازند سنگ گرده بریرزاند و طبیخ آن ریش مثانه را نافع بود
در مخزن الادویه می‌نویسد: ثیل بکسر ثا لغت عربی تخم و تخمه و خومه و بترکی پیلان افردی و در تنکابن کرک چرواش و بفارسی بیدگیاه نامند و گویند آن نوعی از حرشف است
صاحب تحفه می‌نویسد: بلغت ترکی ئیلان‌اودی گویند و آن نباتیست که در کنار آبها و زمین نمناک روید و بر روی زمین پهن می‌شود و شاخهای او دراز با بندهای بسیار و برگش سیاه و ریز است ...
اختیارات بدیعی، ص: 91
//////////
علف دوروا ( در متون طب سنتی ثیل، بیدگیا، فرزد، فریز، چمن، مَرغ، نجم، نجیل، نجیر و نجمه

) (نام علمی: Cynodon dactylon) نام یک گونه از تیره گندمیان است.

نگارخانه[ویرایش]
Grass-karuka.jpg

Cynodon dactylon at Peradeniya Royal Botanical Garden.jpg

Cynodon dactylon.jpg
منابع[ویرایش]
مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا، «Cynodon dactylon»، ویکی‌پدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد (بازیابی در ۲۵ نوامبر ۲۰۱۴).
ویکی
//////////
به عربی نجیل:
النجيل أو عرق النَجيل أو مورشيندنت (في المغرب) هو نوع نباتي عشبي معمر ينتمي للفصيلة النجيلية. موطنه الأصلي إفريقية وآسيا وجنوب أوروبا وأستراليا.
محتويات  [أظهر]
التأقلم والبيئة[عدل]
تعتبر حشيشة النَجيل المعمر أكثر حشائش الفصيلة النجيلية خطورة. ورغم الاعتقاد بأن الموطن الأصلي للنبات هو المناطق الاستوائية بأفريقيا، فإن مدى النبات يمتد من خط 45 شمالاً حتى خط 45 جنوباً. وهي إحدى الحشائش الرئيسية في محاصيل الذرة القطن وقصب السكر والعديد من المحاصيل الأخرى. وقد سجلت أكثر من 80 دولة هذه الحشيشة كنبات يمثل مشكلة في 40 محصولاً بأراضيها. وعلى رغم هذا، تعد بعض سلالات هذه الحشيشة مفيدة للغاية لرعي الماشية، وبعضها يستخدم للحيلولة دون انجراف التربة، وبعضها الآخر يعطي مروجاً وملاعب رائعة للرياضة والتنزه.
النبات متأقلم مع مدى عريض من أنواع التربة من الرملية حتى الطينية الثقيلة، وإن كان يفضل التربة المتوسطة والثقيلة الرطبة والمطيرة. كما ينمو في التربة القلوية والحامضية على حد سواء ويستطيع الصمود أمام ظروف الفيضان والجفاف.
ويزدهر نبات النَجيل في ضوء الشمس، ويموت بزيادة الإظلال، ويزداد نموه في الفصول الدافئة، ويحقق أقصى نمو متاح على درجة حرارة 38 مئوية، ويضعف النبات حال برودة الجو، كما يتلفه الثليج.
وفي البلدان الاستوائية، يوجد النبات في المناطق من 600 حتى 1800 ملليمتر مطر، ولكنه ينمو أيضاً في المناطق القاحلة على طول القنوات المائية وفي المناطق التي يرويها الإنسان. ويمكن للنبات أن يواجه فترات الجفاف الطويلة، إلا أن إنتاجيته تضعف في الأراضي الجافة.
وفي سريلانكا، تستزرع الحشيشة على حواف البرك بغرض المساعدة على تماسك التربة حولها. وبالقرب من سد روزفلت بأريزونا بالولايات المتحدة تصمد الحشيشة إزاء المياه المرتفعة للفيضانات وتساهم في نفس الوقت في تزويد الماشية بالكلأ عند انخفاض المياه.[1]
///////////
به آذری:
Barmaqvari çayır (lat. Cynodon dactylon)[1] - qırtıckimilər fəsiləsinin çayır cinsinə aid bitki növü.[2]
////////////
به عبری
יבלית או יבלית מצויה (שם מדעי: Cynodon dactylon) היא עשב בר רב שנתי בן למשפחת הדגניים.

ליבלית קני שורש מסועפים, המעמיקים עד מטר ויותר באדמה. קני שורש אלה זוחלים ומתפשטים וממפרקיהם יוצאים שורשים כלפי מטה וניצנים כלפי מעלה. מאלה מתפתחים עלים צרים, קצרים ושטוחים ותפרחות מאוצבעות. היבלית מעדיפה אקלים חם ובחורף כל חלקיה העל-קרקעיים נצרבים מהקור ומתייבשים. היבלית מתרבה הן על ידי זרעים והן על ידי קני שורש, המתפשטים מתחת לפני הקרקע ועל כן נחשבת ל"עשב שוטה". צמח זה הוא בעל יכולת שרידה גבוהה והדברתו קשה ביותר.

היבלית מתפתחת בארץ בכל סוגי הקרקעות, באדמות כבדות וכן בקרקעות לס. מאחר שהיבלית גדלה גם בקרקע חולית, שורשיה מייצבים אותה ומאפשרים קליטת צמחים נוספים בעקבותיה.
//////////////
به پنجابی کهبل:
کھبل ایشیاء، افریقہ، دکھنی یورپ، اتلا امریکہ تے اسٹریلیا دی اک عام کعا اے۔ پاکستان تے پنجاب چ وی اے ہوندی اے۔
بارلے جوڑ[لکھو]
Search Wikimedia Commons     وکیمیڈیا کامنز چ مورتاں: کھبل
کھبل دساں
پاکستانی بوٹیاں
///////////
Cynodon dactylon
From Wikipedia, the free encyclopedia
Cynodon dactylon
Cynodon dactylon 2.jpg
Kingdom:
(unranked):
(unranked):
Order:
Family:
Genus:
Species:
C. dactylon
Cynodon dactylon
(L.Pers.
List[show]
Cynodon dactylon, also known as Vilfa stellata[2] dūrvā grassDhoob,Bermuda grassdubodog's tooth grassBahama grassdevil's grasscouch grassIndian doabarugampulgramawiregrass and scutch grass, is a grassthat originated in the Middle East.[3] Although it is not native to Bermuda, it is an abundant invasive species there. It is presumed to have arrived in North America from Bermuda, resulting in its common name.[citation needed] In Bermuda it has been known as crab grass.
Contents
  [show
Description[edit]
The blades are a grey-green color and are short, usually 2–15 cm (0.79–5.91 in) long with rough edges.[4] The erect stems can grow 1–30 cm (0.39–11.81 in) tall. The stems are slightly flattened, often tinged purple in colour.
The seed heads are produced in a cluster of two to six spikes together at the top of the stem, each spike 2–5 cm (0.79–1.97 in) long.[4]
It has a deep root system; in drought situations with penetrable soil, the root system can grow to over 2 metres (6.6 ft) deep, though most of the root mass is less than 60 centimetres (24 in) under the surface. The grass creeps along the ground and roots wherever a node touches the ground, forming a dense mat. C. dactylonreproduces through seeds, runners, and rhizomes. Growth begins at temperatures above 15 °C (59 °F) with optimum growth between 24 and 37 °C (75 and 99 °F); in winter, the grass becomes dormant and turns brown. Growth is promoted by full sun and retarded by full shade, e.g., close to tree trunks.
Cultivation, control and uses[edit]
Cynodon dactylon is widely cultivated in warm climates all over the world between about 30° S and 30° N latitude, and that get between 625 and 1,750 mm (24.6 and 68.9 in) of rainfall a year (or less, if irrigation is available). It is also found in the U.S., mostly in the southern half of the country and in warm climates.
Control/Eradication
It is fast-growing and tough, making it popular and useful for sports fields, as when damaged it will recover quickly. It is a highly desirable turf grass in warm temperate climates, particularly for those regions where its heat and drought tolerance enable it to survive where few other grasses do. This combination makes it a frequent choice for golf courses in the southern and southeastern U.S. It has a relatively coarse-bladed form with numerous cultivars selected for different turf requirements. It is also highly aggressive, crowding out most other grasses and invading other habitats, and has become a hard-to-eradicate weed in some areas (it can be controlled somewhat with TriclopyrMesotrioneFluazifop-p-butyl, andGlyphosate).[5][6] This weedy nature leads some gardeners to give it the name of "devil grass". Bermudagrass is incredibly difficult to control in flower beds and most herbicides do not work. However, Ornamec, Ornamec 170 and Turflon ester (tricyclopyr) have shown some effectiveness as well as imazapyr. All of these items are difficult to find in retail stores as they are directed at landscapers [7]
Bermuda grass has been cultivated on saline soils in California's Central Valley which are too salt-damaged to support agricultural crops; it was successfully irrigated with saline water and used to graze cattle.[8][9]
The hybrid variety Tifton 85, like some other grasses (e.g. sorghum), produces cyanide under certain conditions,[10] and has been implicated in several livestock deaths (note that in several places this variety has been incorrectly reported as agenetically modified strain;[11] actually it is a conventionally bred F1 hybrid[12]).
·         Grass-karuka.jpg

·         Cynodon dactylon at Peradeniya Royal Botanical Garden.jpg

·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/2/23/Cynodon_dactylon.jpg/200px-Cynodon_dactylon.jpg
Varieties[edit]
·         Tifgreen (drought resistant)[13]
·         Tifway 419 (Athletic Fields, Fairways, Golf Course Tees)[14]
·         LaPaloma
·         Riviera
·         SR9554
·         Laprima
·         Veracruz
·         Wrangler
·         Yukon
·         AgriDark (Sports Turf - Australia & New Zealand) [15]
·         OZTUFF (Low Maintenance Couch - Australia, PBR under OZ-E-GREEN) [16] [17]
See also[edit]
·         iconGardening portal
·         Sod
·         Lawn grasses
References[edit]
2.     Jump up^ Tropicos.org. Missouri Botanical Garden http://www.tropicos.org/Name/100389014?tab=acceptednames. Retrieved5 December 2015. Missing or empty |title= (help)
3.     Jump up^ Farsani TM, Etemadi N, Sayed-tabatabaei BE, Talebi M. Assessment of Genetic Diversity of Bermudagrass (Cynodon dactylon) Using ISSR Markers. Int J Mol Sci. 2012;13(1):383-92.
8.     Jump up^ Kaffka, Stephen. "Can feedstock production for biofuels be sustainable in California?" (PDF). California Agriculture. 63 (4): 202–207. doi:10.3733/ca.v063n04p202.
9.     Jump up^ Stephen Kaffka; Stephen Grattan; Dennis Corwi; Maximo Alonso; George E. Brown Jr. "Bermuda Grass Yield and Quality in Response to Different Salinity and N, Se, Mo, and B Rates in West San Joaquin Valley" (PDF). UC Center for Water Resources.
10.  Jump up^ Provin, T. L.; Pitt, J. L. "Nitrates and Prussic Acid in Forages" (PDF). Texas A&M University System. Retrieved June 24, 2012.
11.  Jump up^ CBS News (June 23, 2012). "GM grass linked to Texas cattle deaths". CBS News. Retrieved June 24, 2012.
12.  Jump up^ Glenn W. Burton; Roger N. Gates; Gary M. Hill. "TIFTON 85 BERMUDAGRASS". University of Georgia College of Agricultural and Environmental Sciences. Retrieved June 24, 2012.
13.  Jump up^ Shi H, Wang Y, Cheng Z, Ye T, Chan Z. Analysis of natural variation in bermuda grass (Cynodon dactylon) reveals physiological responses underlying drought tolerance. PLoS ONE. 2012;7(12):e53422.
14.  Jump up^ "Tifway 419 Bermudagrass Turf Grass - Phillip Jennings Turf Farms". www.sodfather.com. Retrieved 2016-05-10.
External links[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/4/4a/Commons-logo.svg/30px-Commons-logo.svg.png
Wikimedia Commons has media related to Cynodon dactylon.