۱۳۹۵ مهر ۱۱, یکشنبه

از بیرونی

اما آنچه استاد بیرونی فرموده است:
مرا ممکن گشت، چون که مرا به خود کشید و لگام نهاد و در سایه « علم » بدین سان، هم در دوران کودکی خویش زمینه خدمت » بلند پایه خود مرا به راه آورد ...؛ پس این کتاب که در میان آثار مدوّن با گذر زمانها ماندگارتر و با جابجایی مکانها پایدارتر
است، من در آن طریق دانشوران صاحب اجتهاد متقدّم را با حمل مطالعات ایشان نپیموده ام؛ و با کاربرد زیگهاي ایشان بر
راهواران تردید به سوي مقاصد تقلید نپوییده ام ...، (پس) اینک من همان کاري کرده ام که بر هر انسانی بایسته است در فنّ خویش، از بابت پذیرش اجتهاد پیشینیان سپاس آمیز انجام دهد؛ پس رخنه هایی را که بر آن اجتهاد وارد گردیده بی کبر و عار درست کرده ام، به ویژه آنچه مانع دریافت اصل حقیقت موجود ... میشود، هم با ابقاي چیزهایی که در آنها ظاهرا یادآوري براي پسینیان و آیندگان بوده باشد. پس من هر کاري را در هر باب (موضوع) با علل آن همبر ساخته ام، هر کاري را هم که خود عهده دار بوده ام محض دور کردن نگرنده از تقلید و پیروي از من، هم به جهت گشودن باب صحیح و صواب در آن از براي وي یاد کرده ام، اگر در آن باب خود بر صواب بوده ام یا اصلاح آنچه در حساب آن لغزیده و بر خطا رفته ام؛ زیرا برهان نسبت به قضیه جاي نشین روح به حاصل میآید، چنان که از مجموع نفس و بدن « علم » است در جسم، که هم با این دو مقوله از همبري حجّت و بیان حسب ایقان شخص انسان کاملا به عیان درمیآید ...(الخ)
.[5 -4 ، القانون المسعودي، 3 ]