حرف المشرقی
بضم حا و سکون راء مهملتین و فا و فتح میم و سکون شین معجمه و کسر
راء مهمله و قاف و یا
ماهیت آن
صنفی از حرف بستانی است بقدر یک ذرع با شاخهای باریک و برک آن در
دو جانب شاخها مانند نبات خرنوب رسته شبیه ببرک شیطرج و از ان نرم تر و سفید و کل آن
سفید و بر اطراف شعبها شاخهای آن و ثمر آن مانند فلکه و تخم آن سفید و قریب بخردل و
در حدت قائم مقام فلفل و در اطعمه بدل آن داخل می کنند و در جمیع افعال قویتر از حرف
بستانی است مطبوخ کیاه آن با کیاه جو جهت نزلات بارده و رفع اخلاط صدریه و تحلیل ریاح
موثر
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////
حرف مشرقی . [ ح ُ ف ِ م َ رِ ] (ترکیب
وصفی ، اِ مرکب ) یا حرف المشرقی . اذن الفار. درابی . مؤلف تحفه گوید: قسمی از حرف بستانی
است بقدر ذرعی و با شاخهای باریک و برگ او از جانبین مثل نبات خرنوب و شبیه برگ شیطرج
و از آن نرم تر و سفید و ثمرش مثل فلکه و تخمش سفید و قریب به خردل و در حدت قایم مقام
فلفل و در اطعمه بدل آن و گلش سفید و در اطراف شعبها و در جمیع افعال قوی تر از حرف
بستانی و مطبوخ نبات او با نبات جو جهت نزلات و رفع اخلاط سینه و تحلیل نضج مؤثر است . و داود ضریر انطاکی گوید:
الحرف الشرقی ، یطول فوق ذراع بسیطالورق و بزره یقارب الخردل [ و هی اعظم حدة من سائر
انواعها ] .
/////////////
ازمک ( در متون طب سنتی حرف مشرقی ) (نام علمی: Lepidium draba L. پیش از این: Cardaria draba) یکی از گیاهان است.
ازمک در ایران از جمله در بلندیهای بالای
۲۵۰۰ متر در استان کهگیلویه و بویراحمد میروید.
جستارهای وابسته
فهرست گیاهان
منابع
مرکز گردشگری علمی فرهنگی دانشجویان ایران
ویکی
///////////
به عربی قنيبرة الحادة:
القنيبرة الحادة (باللاتينية: Cardaria draba) أو القنيبرة الحادة
نويع الحادة (باللاتينية: Cardaria draba subsp. chalepensis) نوع[1] نباتي يتبع
جنس القنيبرة[2] من الفصيلة الصليبية. وتسمى شعبيا باللغة الدارجة "الجنيبرة".
البيئة والانتشار[عدل]
موطنها بلاد الشام ومصر والمغرب العربي
وأوروبا وبعض مناطق القوقاز.[3]
المصادر[عدل]
^ موقع لائحة النباتات أنواع القنيبرة
(بالإنكليزية). تاريخ الولوج 11 آب 2013.
^ مركز دراسات التنوع الحيوي، نابلس. القائمة
الوطنية للنباتات الطبية في فلسطين. تاريخ الولوج 11 آب 2013.
^ قاعدة البيانات الأوروبية-المتوسطية
للنباتات. خريطة انتشار القنيبرة الحادة (بالإنكليزية). تاريخ الولوج 11 آب 2013.
//////////
Lepidium draba
From Wikipedia, the free encyclopedia
Whitetop
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
L. draba
|
Subspecies
|
|
·
Lepidium draba subsp. draba(= Cardaria
draba)
·
Lepidium draba subsp. chalepense (L.) P.Fourn.(=Cardaria chalepensis)
|
|
Cardaria draba (L.) Desv.
|
Lepidium
draba (whitetop or hoary
cress[1]) is a rhizomatous perennial flowering plant in the cabbage
family Brassicaceae. It is native to western
Asia and southeastern Europe and widely introduced elsewhere.
Contents
[show]
This section does not cite any sources. Please
help improve this section by adding citations to reliable sources. Unsourced material may be challenged and removed. (May 2016) (Learn how and when to remove this template message)
|
Whitetop
Whitetop
is a perennial herb that reproduces by seeds and by horizontal creeping roots.
The stem is stoutish, erect or spreading, 10 to 80 cm tall, branched, covered
sparsely with ash-colored soft hairs to heavily covered. The leaves are
alternating, simple, and mostly toothed. The basal leaves are 4 to 10 cm, have
a slight stem (petiole), and are long and flat, lance-shaped to egg-shaped,
with the narrow end attached to the stalk. On the upper part of the stem the
leaves are attached directly to the stalk (sessile), are 2 to 6.5 cm long, and
are oblong or tapering the point, with broad bases that clasp the stalk.
Whitetop has slightly domed flower clusters in which the individual flower
stalks grow upward from various points off the branch to approximately the same
height (corymb-like). The petals are white, clawed, and 3 to 5 mm long, about
twice the length of the sepals.
It
is native to western Asia and southeastern Europe and is an invasive species in
North America, introduced by contaminated seeds in the early 1900s. Also known
as Cardaria draba, hoary cress is a weed in much of south-east and
south-west Australia as well.[2]
1.
Jump up^ "BSBI List 2007". Botanical Society of
Britain and Ireland. Archived from the original (xls) on 2015-02-25.
Retrieved 2014-10-17.
2.
Jump up^ "Hoary Cress". Weed
Identification & Information. Australian Weeds Committee.
Retrieved 2015-04-12.
·
Species Profile- Whitetop
(Lepidium draba), National Invasive Species Information
Center, United States National
Agricultural Library. Lists general information and resources
for Whitetop.
Agriculture
Research Service (1970) "Cardaria draba (L.) Deav." Selected
Weeds of the United States Agriculture Research Service United States
Department of Agriculture, Washington, DC, p. 200
&&&&&&&&&
حرمل
بضم حا و سکون راء مهملتین و فتح میم و سکون لام و بفتح و کسر حا
نیز آمده لغت سریانی است و بفارسی اسپند نامند
ماهیت آن
نوعی از سداب کوهی است و دو قسم می باشد قسمی را نبات بقدر ذرعی
و از یک تنه چند شاخ می روید و برک آن مائل بتدویر و غلاف دانهای آن مدور و مثلث الاضلاع
و مخطط بسه خط و باندک سرخی و تخم آن سیاه بقدر خردل و ثقیل الرائحه و از مطلق حرمل
مراد این قسم است و قسمی را برک مانند برک بید و از ان کوچکتر و مائل بسفیدی و کل آن
مانند یاسمین سفید و خوش بو و غلاف دانۀ آن طولانی و سفید رنک و این را حرمل ابیض باعتبار
رنک غلاف آن نامند و تا چهار سال قوت آن باقی می ماند
طبیعت آن
در سوم کرم و در دوم
خشک
افعال و خواص آن
لطیف و جالی سینه و شش از رطوبات لزجه و محلل ریاح امعا و مواد
غلیظه و مبهی و مسمن و مدر شیر و بول و حیض و مسهل سودا و بلغم غلیظ و حب القرع اعضاء
الراس و الغذاء و غیرها آشامیدن جرم آن جهت صرع و فالج و جنون و نسیان و سائر امراض
باردۀ دماغیه و عصبانیه و تسخین اعضای دماغ و سائر بدن و رفع استسقا و یرقان و سدد
و قولنج و عرق النسا نافع و آشامیدن نقوع آن جهت تحلیل مواد سوداویه و تصفیۀ خون و
نرم داشتن طبع اعضاء الصدر چون یک اوقیۀ آن را بکوبند و با چهار اوقیۀ آب بجوشانند
پس صاف نموده با سه اوقیه عسل و دو اوقیه روغن کنجد بنوشند قئ بقوت آورد و تنقیۀ سینه
و اعالی بدن از رطوبات لزجه نماید و ضیق النفس و سعال رطوبی را مفید امراض الراس و
غیره چون آن را بقدر یکرطل در شراب و یا آب انکور که بقدر سی رطل باشد بجوشانند تا
بربع رسد و تا سی روز روزی تا دو اوقیه آن را بنوشند جهت رفع صداع مزمن و صرع مجرب
دانسته اند و چون سه روز متوالی زنی که حامله می شده باشد و بعد از ان نشود از ان مطبوخ
بیاشامد اعادۀ حمل او شود و چون پانزده شب صاحب عرق النسا مقدار یک مثقال تا یک مثقال
و نیم ناکوفتۀ آن را تناول نماید رفع آن علت کردد و مجرب دانسته اند و چون با تخم کتان
و عسل سرشته بدان مداومت نمایند جهت رفع ضیق النفس بیعدیل و چون با زجاج محرق اضافه
نمایند جهت تفتیت حصاه نافع و اکتحال آن با زعفران و زهرۀ مرغ خانکی و عسل و شراب و
آب رازیانۀ تازۀ سبز جهت ضعف بصر امتلائی و نطول آب مطبوخ آن جهت تقویت اعضا و سیاه
کردن موی و ازالۀ خدر و مداومت خوردن مطبوخ آن با روغن کنجد و آب جهت رفع امراض رئه
و جکر و طلای آن با روغن شبت بر ناف و تهیکاه جهت قولنج مزمن و ضماد سائیدۀ کرم نمودۀ
آن بتنهائی جهت فالج و استرخا و خدر و اوجاع ریحی و غیرها در هر عضوی که باشد نافع
بشرط مداومت و بدستور با ثلث وزن آن زنجبیل خشک با آب برک عنب الثعلب و اکر در آفتاب
توانند این ضماد را بعمل آورند که زود خشک کردد بهتر است و سعوط عصارۀ آب مطبوخ آن
جهت نزله و سرخی چشم و قطور آنکه در آب ترب و روغن زیتون جوشانیده باشند جهت ثقل سامعه
و کری و دوی و طنین و بخور آن جهت درد دندان و رفع چشم بد و تعلیق آن در پارچه کبود
رافع سحر کویند افشانیدن آن در خانه باعث فرقت و بخور آن مبطل آن اثر است مضر محرورین
و مصدع و مغثی مصلح آن ربوب و میوه های ترش و سکنجبین و حموضات دیکر مقدار شربت آن
از یک مثقال تا دو مثقال بدل آن قردمانا و کویند تخم سداب است و روغن آن در سوم کرم
و در دوم خشک و مفتح سدۀ دماغی و جهت فالج و لقوه و رعشه و استرخا و صرع و اختلاج و
ریاح اعصاب و خدر شربا و ضماد او حقنۀ آن جهت درد کمر و عرق النسا و برودت کرده و رحم
مفید و حمول بیخ آن با روغن ایرسا سائیده مفتح افواه عروق و خون بواسیر است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////
حرمل
ابن سمجون گوید دو نوع است سرخ و سفید
نوع سفید را حرمل عربی خوانند و بیونانی مولی و به پارسی صندل ورق او مانند ورق بید
بود کوچکتر و گل وی مانند گل یاسمین سفید بود مطلق و خوشبوی بود و بسریانی بشیاشا خوانند
و نوع سرخ را حرمل عامی گویند و هزار اسفند نیز گویند و مؤلف گوید آن نوعی از سداب
کوهی بود حرمل گرم و خشک است در سیم و گویند در چهارم نافع بود جهت مفاصل طلا کردن
و چون سحق کنند و با عسل و زهره مرغ و زهره کبک و زعفران و آب رازیانه در چشم کشند
قوت باصره بدهد و اگر بخورند با ادویه قاتلات دود و حب القرع را بیرون آورد و قولنج
را نافع بود و عرق النسا و وجع و رکین چون نطول کنند به آب آن نافع بود سینه و شش را
از بلغم پاک کند و باد که در روده بود تحلیل دهد و نافع بود جهت سردی دماغ و بدن را
نافع بود و لیکن سده و صداع آورد و مغثی بود و مسکر و مصلح وی صاحب تقویم گوید مصلح
وی قرومانا و دارچینی بود و جالینوس گوید نافع بود فالج و لقوه و تشنج سرد و علت گرده
و مثانه را و مسهل مرار اسود و بلغم لزج بود و حیض و بول براند و نقیع وی سودا را نیک
بود و تحلیل کند و خون سوداوی صافی کند و طبیعت نرم دارد و حبشی گوید مستی وی مانند
مستی خمر بود و مجهول گوید لون را صافی کند و محرک جماع بود و فربهی آورد و بول و حیض
براند بقوت و ابن واحد گوید نافع بود عاشقان را بسکری که دارد و گویند اگر دوازده شب
پیاپی هر شب یک مثقال و نیم سفوف سازند ناسوده عرق النسا را نافع بود و بدل آن بوزن
آن قرومانا یا تخم سداب بود و دیسقوریدوس گوید درد پاها و رانها و عرق النسا و نقرس
و فالج را عظیم نافع بود اما حرمل عربی سفید بود که آن را بیونانی موالی خوانند بیخ
وی مانند بلبوس بود چون سحق کنند و با روغن ایرسا فرزجه سازند و زن بخود برگیرد افواه
رحم بگشاید
______________________________
صاحب تحفه مینویسد نوعی از سداب کوهی*
است و بفارسی اسپند نامند
لاتینPEGANUM HARMALA -HARMALA
.RUXA فرانسهRUE SAUVAGF
انگلیسیWILD RUE
اختیارات بدیعی، ص: 121
* سداب: Ruta graveulence
سداب به فارسی فیجن نامند؛ سه نوع بستانی
و بری و جبلی. درخت بستانی آن تا به دو زرع و پر شاخ و برگ آن ریزه و بدبو و بسیار
سبز و گویا بر آن غباری نشسته و گل آن زرد و تخم آن در غلافی و سه عدد به هم پیوسته
مثلث شکل.
طبیعت آن در سوم گرم و خشک و تازۀ آن را
گرمی و خشکی کمتر تا دوم
خواص بوستانی
روایات منقوله در کتاب کافی از حضرت امام
جعفر صادق(ع) دربارۀ سداب آن است که موجب افزایش عقل و کمال قوت دماغ می شود ولی آب
کمر را متعفن می گرداند و همچنین برای درد گوش نیز نافع است
سداب دارای نیروهای پادزهری و باز کننده
گرفتگی های مجاری و حل کننده بادهای عضلانی و نفخ و مقوی معده و اشتها آور و مدر حیض
و بول و خارج کننده مواد اضافی بدن و سقط کننده جنین است. امراض دماغی و عصبی همانند
فلج و رعشه و تشنج و دردهای مفاصل و سیاتیک را به صورت شربت و ضماد مسکن و معالج است.
سینه درد و یرقان و قولنج را نافع و سنگ های بدن را خورد کرده و امراض رحم و بواسیر
را معالجه می نماید. در ترکیب با سایر داروها و با توجه به دستورات معین برای تسکین
درد پهلو و سینه و تنگی نفس و سرفه مزمن و دل پیچه و تورم گرم ریه و تب و لرز سرد و
خارج ساختن کرم معده و رفع استسقای گوشتی و رفع بوی پیاز و سیر از دهان و تقویت قوای
هاضمه و دفع حشرات و جلوگیری از آبستن و گزیدگی سگ ها و گرفتگی و ثقل سامعه و قطع خونریزی
بینی و سردرد و تورم انثیان(هر دو خایه) و انواع جوش و دمل نافع است. صمغ های نوع بوستانی
و بیابانی آن بسیار گرم و خشک بوده ولی گرم آن از خشکی کمتر است و در معالجات ناراحتی
چشم و حل کردن خنازیر و ورم های زیر بغل و کشانه ران و برص و خارج ساختن جنین مفید
است. روغن آن برای سستی، سرمای کلیه و مثانه مفید و درد پهلو و رحم و تب و قولنج را
برطرف می سازد. حمول و بخور مدام و بوئیدن آن باعث ضعف بینائی و حواس می گردد
سداب بری، سداب کوهی: Peganum harmala
برگ آن باریکتر و کم شاخهتر و بدبوتر
از بستانی است.
طبیعت آن در چهارم گرم و خشک و دوائیت
بر آن غالب است.
خواص: از سموم بسیار خطرناک و کشنده و
چهار درم آن کشنده تر از خرزهره است که با حرارت و سوزش داخلی و سرخی چشم و خارج شدن
چشم از حدقه و بند آمدن مزاج می گردد. مداوای آن نیز مانند خرزهره است و عصاره آن باعث
خونریزی بینی شده و کشنده است. ضماد برگ آن موجب جذب مواد و سوختگی پوست می شود و ضماد
پوست گیاه آن در مخلوط شدن با شراب برای طاسی سر مفید و اگر مزمن باشد عصاره پوست آن
با ریشه کمی پیه ممزوج می نمایند. مزاج های گرم اصلاً نباید استعمال نمایند و سرد مزاجان
نیز فقط به اندازه یک سوم بوستانی آن را استفاده نمایند. تماس دست مستقیم با آن ایجاد
تورم و خارش شدید می نماید. بنابراین کسانی که با آن کارمی کنند باید اعضای خود را
با روغن های سرد روغن مالی نموده بعد به آن کار بپردازند
- سداب
انواع و نامها
سداب (سذاب) بر سه قسم است:
سدابها دستهای از تیره سدابیان (Rutracees) هستند و مهمترین نوع
آن سداب کوهی (Rutra)
است.
▪ فارسی : سداب، سیاب (در گیلان
و رشت)، پیم (تنکابن و دیلم)
▪ عربی: سداب، فیجن
انگلیسی: Rue
▪ نام علمی: Ruta graveolens L
▪ آلمانی: Weinraute,
Echte-Raute, Raute, Gartennaute
▪ فرانسه: Rue commune, Rue
officinale, Herbe de grace, Rue puante
▪ ایتالیائی: Ruta degli orti,
Ruta dei giardini Ruta
▪ نام مستعمل: Common Rue
عصارهاش را ”نفیسا“ خوانند و بعضی از
عرب آن را فیجن صحرائی خوانند، صمغ سداب صحرائی را ”انیسون“ خوانند. اهل یمن آن را
”حُتَف“ گویند.
● مشخصات و خصوصیات
تا بر بساط مرکز خاکی ز روی طبع
زردی ز زعفران نشود سبزی از سداب
گیاهی علفی، پایا به ارتفاع ۳۰ تا ۸۰ سانتیمتر،
عاری از کرک و دارای قاعده چربی است. برگهائی نسبتاً ضخیم، گوشتدار، به دو صورت ساده
(در قسمتهای انتهائی ساقه) و منقسم به قطعات متعدد (در قسمتهای پائین گیاه) دارد.
ساقه و برگهای آن دارای رنگ سبز مات، مایل به آبی یا مایل به زرد و گلهای آن نر-
ماده و زرد رنگ است. از اختصاصات آن این است که گلهای مرکز گلآذین آن، مرکب از قطعات
پنجتائی ولی گلهای کناری، شامل قطعات چهارتائی است. در هر گل آن، ۸ تا ۱۰ پرچم دیده
میشود که در آغاز، در گودی گلبرگها جای دارند ولی بعداً به سمت مادگی حرکت نموده،
دانههای گرده را بر روی آن میروند. میوهاش کپسول و شامل دانههائی به رنگ مایل به
قهوهای است. از تمام قسمتهای این گیاه، بوی ناپسند و تهوعآور استشمام میشود.
[نوع] بستانی او از دختر انار کوچکتر و
پرشاخ؛ و برگش ریزه و بدبو و بسیار سبز و گویا غباری بر او نشسته و گلش زرد [است]،
قسمت مورد استفاده سداب، کلیه اندامهای هوائی گیاه در هنگام گل دادن است. در کتب داروئی،
منحصراً برگ آن officinal
ذکر گردیده است.
از نظر تشریحی، در میان سلولهای بارانشیم
برگ، کسیههای ترشحی متعدد وجود دارد که در آنها اسانس و گاهی مواد رزینی جمع میگردد.
منشاء، اصلی سداب، نواحی جنوبی اروپا تشخیص
داده شده است ولی امروزه با پراکندگی وسیعی که پیدا نموده، در غالب مناطق مدیترانه
و نواحی دیگر اروپا و آسیا یافت میگردد. [در ایران، در] نواحی شمال، گیلان و زشت
[میروید].. در بعضی نواحی نیز پرورش مییابد.
● ترکیبات شیمیائی
سداب دارای دو ترکیب شیمیائی اصلی یکی
به حالت گلوکزیدی به نام ”روتین“ (rutine) یا ”روتوزید“ (rutoside) و دیگری اسانس است. ”روتین“ از برخی گیاهان دیگر نظیر انواع مختلف
اوکالینوس نیز استخراج شده و از نظر درمانی، شکنندگی عروق موئی را کاهش میدهد. اسانس
(Essence
de rue)
از تقطیر گیاه با آب بهدست میآید و مایعی است بیرنگ یا به رنگ مایل به زرد که بوی
قوی و طم تلخ و خیلی تند دارد.
در مقالات منتشرشده امروزی نیز ترکیبات
مختلف و متنوع شیمیائی به روشهای پیشرفته و دقیق در بخشهای مختلف گیاه (برگ، گل،
و ..) شناسائی و استخراج شده است که بهدلیل تخصصی بودن و جهت جلوگیری از خستگی خواننده
از ذکر آنها خودداری میکنیم. ۱) سداب (عربا: اسم سریانی ”فراسیون“ است. ۲) سداب بری:
برگش باریکتر و اخش کمتر و بدبوتر و تندتر از پستانی... است. ۳) سداب کوهی...
////////////
حرمل . [ ح َ م َ ] (ع اِ) اسفند. سفند.
اسپند. سپند. (بحر الجواهر). سپند سوختنی . چیزی است که سوزند دفع چشم زخم را. حمداﷲ
مستوفی گوید: حرمل ؛ سپند، و دردفع چشم بد سپند سوختن مجرب است . (نزهةالقلوب ). و
صاحب اختیارات گوید: ابن سمحون گوید دو نوع است سرخ وسفید و نوع سپید که حرمل عربی
خوانند و بیونانی مولی و در پارسی صندل وانج و ورق آن مانند ورق بید بود و کوچکتر و
گل وی مانند یاسمن مطلق و سپید و خوشبوی بود و بسریانی بسباسا خوانند و نوع دیگر سرخ
حرمل عامی خوانند و در پارسی اسپند گویند و بشیرازی نیوند وهزاراسپند نیز گویند. مؤلف گوید: آن نوع از سداب کوهی
است و طبیعت حرمل گرم و خشک است در درجه ٔ سیم ، وگویند در چهارم ، نافع بود جهة
درد مفاصل طلا کردن و چون سحق کنند و با عسل و زهره ٔ مرغ و زهره ٔ کبک و زعفران و آب رازیانه ٔ تر در چشم کشند قوت باصره بدهد،
و اگر بخورند حرمل را با ادویه ٔ قاتلات دود، حب القرع بیرون آورده و قولنج را نافع بود،
و عرق النسا و وجع ورک و خون نطول کنند به آب آن سینه و شش از بلغم لزج پاک کند و بادی
که در روده بود تحلیل دهد. و سودمندبود جهت سردی دماغ و بدن ، لیکن سدد و صداع آورده
و مقیی ٔ بود و مسکر. [ و صاحب منهاج گوید:
بعد از آن ربوب فاکهه ٔ ترش خورند. و صاحب تقویم گوید: مصلح وی قرفه و دارچینی بود. و
جالینوس گوید: نافع بود جهة فالج و لقوه و تشنج سرد و علت گرده و مثانه و مسهل مرار
اسود و بلغم لزج بود ] . و بول و حیض براند و نقع وی سودا را نیک بود و تحلیل کند و
خون سوداوی صافی گرداند و طبیعت نرم دارد. حنین گوید: مستی آن مانند مستی خمر بود و
گویند لون صاف کند و محرک جماع بود و فربهی آورد و بول و حیض براند. و ابن واقد گوید:
سودمند بود جهت عاشقان سکری که دارد. و گویند اگر سفوف سازند یک مثقال و نیم یا سوده
تا دوازده شب متواتر عرق النسا را نافع بود و این مجرب است . دیسقوریدوس گوید: درد
پایها و رانها و عرق النسا و نقرس و فالج را نافع بود، لیکن غثیان آورد و مصلح وی ربوب
فواکه مزمن بود که بعد از آن بخورند، و بدل آن بوزن آن قردومانا یا تخم سداب بود. اما
حرمل سپید غربی که آنرا به یونانی مولی خوانند بیخ وی مانند بلیوس بود و چون سحق کنند
و با روغن ایرسا فرزجه سازند و زن به خود برگیرد افواه ارحام بگشاید - انتهی . حکیم
مؤمن گوید: به لغت سریانی نوعی از
سداب کوهی است و بفارسی اسپند نامند، نبات او تا بقدر ذرعی میشود و از یک بوته چندین
شاخ میروید و برگش مایل به تدویر و غلاف دانه های اومدور و مثلث الاضلاع به سه خط و
با اندک سرخی و تخمش سیاه و بقدر خردل و ثقیل الرایحه و از مطلق حرمل مراد او است ،
قسمی از آن را برگ مثل برگ بید و از او کوچکتر و مایل به سفیدی و گلش مثل یاسمین سفید
و غلاف دانه ٔ او طویل است و حرمل ابیض به اعتبار
غلاف او نامند،در سیم گرم و در دوم خشک و قوتش تا چهار سال باقی میماند، لطیف و محلل
ریاح و امعا و مواد غلیظه و مبهی و مسمن و مُدِرّ بول و حیض و شیر و مسهل سودا و بلغم
غلیظ و حب القرع و جالی سینه و شش از لزوجات ، و یتوع او جهت تحلیل سودا و صاف کردن
خون و نرم داشتن طبع، و جرم او جهت مصروع و تسخین بدن و اعصاب و دماغ و رفع قولنج و
عرق النسا و فالج و امراض بارده و استسقاو رفع جنون و اعیا و سدد و یرقان و نسیان نافع،
و چون یک اوقیه ٔ او را کوبیده با چهار اوقیه آب
بجوشانند و آب او را با سه اوقیه عسل و دو اوقیه روغن کنجد بنوشند مقیی ٔ قوی بیغایله است . و در تنقیه
ٔ سینه و اعالی بدن از لزوجات و
ضیق النفس و سعال رطوبی بی عدیل و هرگاه او را بقدر یک رطل در شراب یا آب انگور که
بقدر سی رطل باشد بجوشانند تا به ربع رسد و روزی تا دو اوقیه از آن تا سی روز بنوشند،
جهت رفع صداع مزمن و صرع مجرب دانسته اند، و اعاده ٔ حمل زنانی که در وقتی حامله میشده
باشند و بعد از آن نشوند مینماید، و باید سه روز متوالی از این مطبوخ بنوشند. و چون
پانزده روز صاحب عرق النسا هر شب یک مثقال و نیم از حرمل ناکوفته تناول نماید، دفع
آن علت گردد و مجرب است و چون با تخم کتان مخلوط نموده با عسل سرشته مداومت نمایند
جهت رفع ضیق النفس بیعدیل است ، و چون زجاج محرق اضافه نمایند تفتیت حصاة کند و اکتحال
او با زعفران وزهره ٔ مرغ خانگی و عسل و شراب و آب بادیان سبز جهت ضعف بصر امتلائی ،
و نطول مطبوخ او جهت تقویت اعضا و سیاه کردن موی و ازاله ٔ خدر، و مطبوخ او با آب و روغن
کنجد، و مداومت اکل آن جهت رفع امراض جگر و سل ، و ضماد او با روغن شبت بر ناف و تهی
گاه جهت قولنج مزمن و سعوط عصاره و آب مطبوخ از جهت قطع نزله و حمره ٔ چشم و قطور او که در آب ترب و
روغن زیتون جوشانیده باشند جهت گرانی سامعه و کری و دوی و طنین ، و بخور او جهت درد
دندان و تعلیق او در لته ٔ کبود رافع سحر، و گویند افشانیدن او در خانه باعث فرقت
و بخور او مبطل این اثر است . و مورث غثیان و صداع و مضر محرورین و مصلحش ربوب میوه
های ترش و سکنجبین و ترشیها. و قدر شربتش از یک مثقال تا دو مثقال و بدلش قردمانا و
گویندتخم سداب است و حمول بیخ او که با روغن ایرسا سائیده باشند مفتح افواه عروق و
خون بواسیر است . و روغن او در سیم گرم و محرک باه و مفتح سده ٔ دماغی و جهت فالج و لقوه و صرع
و رعشه و ریاح اعصاب شرباً و ضماداًنافع و حقنه ٔ او جهت عرق النسا و درد کمر و
برودت گرده و رحم مفید است . و رجوع به الجماهر بیرونی ص 38 و گیاه شناسی گل گلاب ص
214 و اسفند و اسپند و سپند شود.
////////////
اِسپَند[۲] (در متون طب سنتی حرمل، سداب
کوهی) (نام علمی: 'Peganum harmala')، سپند یا اسفند گیاهی چندساله یا پایا از تیره نیتراریاسه (Nitrariaceae) است.
اسپند گیاهی است دارای ارتفاعی بطول حدود
۳۰ تا ۵۰ سانتیمتر. ظاهر آن بوته مانند، دارای برگهای سبز با تقسیمات باریک و دراز
و نامنظم است. گلهای آن درشت و دارای کاسبرگ نازک و گلبرگ بزرگ برنگ سفید مایل به
سبز، میوه آن پوشینه و حاوی دانههای متعدد برنگ سیاه است.
از دانههای اسپند هزاران سال است که در
بسیاری مراسم آیینی و معنوی فرهنگهای مختلف دنیا، به خصوص در فرهنگهای باستانی خاورمیانه
استفاده میشود. اهمیت و تقدس اسپند در طول تاریخ به قدری زیاد است که برخی از تاریخ
دانان بر این باورند که گیاه اسطورهای - باستانی هوم (سانسکریت: soma، گیاهی بسیار مقدس
ملقب به گیاه خدایان که هم در اوستای زرتشت و هم در متون مقدس ریگودا آیین هندو به
آن اشاره شده ولی هویت واقعی آن در طول تاریخ فراموش شده است) همان اسپند است.
گلها و مخصوصاً دانههای اسپند سرشار
از آلکالوئیدهای گروه بتا-کربولین است که همگی بازدارندههای مونوآمین اکسیداز هستند؛
به همین دلیل خوردن جوشاندهٔ اسپند در اندازههای کم (۱ الی ۳ گرم) خواص ضدافسردگی و
آرام بخش و در اندازههای زیاد (۳ الی ۱۵ گرم) خواص روان گردان دارد. اما به دلیل از
کار افتادن آنزیم مونوآمین اکسیداز درون کبد توسط آلکالوئیدهای اسپند، تیرامین موجود
در بساری مواد غذایی (الکل، پنیر، سوسیس و کالباس و اکثر محصولات پروتئینی و لبنی،
میوه جات و غذاهای مانده و ...) که در حالت معمول توسط این آنزیم شکسته میشود، میتواند
باعث ایجاد فشار خون و ضربان قلب بسیار شدید، سردردهای شدید، شوک، تشنج و در صورت عدم
درمان سریع- حتی مرگ شود؛ لذا از حداقل ۴۸ ساعت قبل تا ۴۸ ساعت بعد، باید از مصرف هرگونه
خوراکی حاوی تیرامین به شدت خودداری کرد. برخی از دیگر تداخلات به شدت خطرناک و مرگآور
که مصرفشان باید حداقل از ۲ هفته قبل قطع شود: اکثر قرصهای ضد افسردگی از جمله بازدارندههای
بازجذب سروتونین مانند سیتالوپرام، آمفتامینها از جمله اکستازی و متآمفتامین (شیشه)،
کوکائین، مورفین.
محتویات [نمایش]
استفادهٔ تاریخی[ویرایش]
در ترکیه کپسولهای خشک شدهٔ اسپند را برای محافظت از چشم
بد در خانهها و داخل ماشینها آویزان میکنند. در مراکش برای محافظت در برابر جن به
شدت رواج دارد. در سوریه، عراق، عربستان سعودی، اردن و بسیاری کشورهای دیگر، مانند
ایران دانههای خشک اسپند را برای محافظت از چشم و نظر غریبهها در آتش میریزند و
با خواندن دعای خاصی که در هر فرهنگی متفاوت است، دود آن را به سمت خود و اطرافیان
و اطراف محل فوت میکنند. این آیین توسط پیروان مذاهب مختلف از جمله اسلام، زرتشت،
مسیحیت، یهودیت و هندوئیسم اجرا میشود. در بعضی از نسخههای دعاهایی که در حین این
مراسم خوانده میشود، نام یک پادشاه باستانی زرتشتی به نام نقشابند برده میشود که
گفته میشود او اولین بار این دعا را از پنج فرشتهٔ نگهبان به نام یزدها دریافت کرده
است. رسم سوزاندن اسپند در آتش برای دود تطهیر دهندهاش تا قسمت هندی کشمیر هم نفوذ
کرده است و در آنجا در مراسم عروسی وداها برای دور کردن تاریکی از زندگی جدید عروس
و داماد آن را میسوزانند.
در ایران و ترکیه از اسپند رنگی قرمز تهیه
میکردند که به قرمز ایران معروف بود و از آن برای رنگ کردن پشم و تولید قالی و فرش
استفاده میکردند. درواقع چیزی که این رنگ قرمز در جوشاندهٔ اسپند را به وجود میآورد، همان
آلکالوئیدهایی هستند که خواص روان گردان اسپند را به آن میدهند، و برای به دست آمدن
چنین رنگ غلیظی که برای رنگ کردن پشم مناسب باشد، درصد بسیار بالایی از آلکالوئید حل
شده لازم است؛ در چنین غلظت بالایی این آلکالوئیدها میتوانند از راه تماس با پوست
وارد بدن شده و تأثیرات روان گردان بگذارند. از آنجایی که قالی بافان قدیم مدام با
این رنگها به طور مستقیم تماس داشتهاند، بسیاری از تاریخ دانان اعتقاد دارند که داستانهای
مربوط به قالیچههای پرنده، و همچنین طرح و نقشهای هندسی روی فرشهای ایرانی، هردو
نتیجهٔ تأثیرات آلکالوئیدهای درون رنگهای
گرفته شده از اسپند بر روی قالی بافان هستند.
خواص دارویی[ویرایش]
آنزیم مونوآمین اکسیداز در بدن وظیفه هضم
و شکستن بسیاری از مولکولهای طبیعی مصرفی انسان را دارد؛ یک دستهٔ مهم از این مولکولهای طبیعی،
ایندول آلکالوئیدها هستند که اکثراً روان گردانهای قوی محسوب میشوند. آلکالوییدهای
بتاکاربولین درون اسفند با مهار کردن آنزیم مونوآمین اکسیداز باعث میشوند تا مولکولی
به شدت روان گردان اما غیرفعال مانند دیمتیلتریپتامین که در حالت عادی در صورت مصرف
کاملاً توسط مونوآمین اکسیداز شکسته میشود، اکنون بتواند بدون دردسر از کبد عبور کرده
و وارد مغز شود و تأثیرات روان گردان خود را بگذارد (رجوع کنید به آیاهواسکا). اسپند
همچنین باعث طولانیتر شدن و شدیدتر شدن تأثیرات باقی آلکالوییدهای فعال مانند سیلوسایبین
و الاسدی نیز میشود.
در طب سنتی از عصارههای گیاهی اسپند جهت
افزایش ترشح شیر، دفع ترشح شیر، دفع کرمهای روده، درمان روماتیسم، افزایش قدرت جنسی
و نیز به عنوان یک مسکن جهت رفع درد معده بکار میرفت.
بو دادن دانههای اسفند در نزد برخی جهت
جلوگیری از چشم زخم مؤثر دانسته شده است.
در تحقیقات آزمایشگاهی که از عصاره اسپند
جهت از بین بردن میکروبها استفاده شدهاست. عصارههای حاصل از کالوس خواص ضد میکروبی
در برابر میکروبهایی نظیر استافیلوکوکوس اورئوس، اشریشیا کولی و کاندیداآلبیکانس را
نشان دادهاست.
به تازگی آلکالوییدهای بتاکاربولین موجود
در گیاه و دانههای اسپند به دلیل خاصیت ضد تومور (ضد سرطان) آن مورد توجه قرار گرفتهاند.
برای تولید کالوس از جدا کشتهای اسپند معمولاً یک محیط پایه MS که حاوی هورمون KIN، باشد کافی است، اما
همراه کردن یک هورمون اکسینی نظیر ۴-D
و ۲ و NAA
با هورمون KIN
باعث افزایش تولید کالوس میگردد. تاکنون هیچ تحقیقی بروی سیستم باززایی
نوساقه و ریشه در گیاه اسپند صورت نگرفتهاست.
دراین تحقیق بمنظور باززایی گیاه اسپند
جهت بررسی ارتباط بین مراحل مختلف تمایز و تولید آلکالوئیدها از جدا کشتهای مختلف
نهال اسپند و نیز محیط کشت حاوی هورمون BA,KIN و ویتامین تیامین تشخیص داده شد. علاوه بر آن از نظر
وجود آلکالوئیدها، کالوسهای تیره و آبدار نسبت به کالوسهای سبز و شفاف بیشترین آلکالوئیدها
را دارا بودند. همچنین نوساقهها و کالوس مولد ریشه نیز دارای آلکالوئیدهای هارمالا
بودند. دانه اسفند دارای آلکالوئیدهایی به نام (هارمالین، هارمین، هارمالول) است.
ترکیبات شیمیایی[ویرایش]
گیاه اسپند دربردارنده مواد ضد میکروبی
از نوع فلاونوئیدها و آلکالوئیدها میباشد، که این مواد در بخشهای مختلف آن (دانه،
کالوس و نهال) زیاد یافت میشود. از جمله آلکالوئیدهای مهم آن میتوان به هارمین:
۰٪،۴۴ الی ۴٪،۳ هارمالین: ۰٪،۲۵ الی ۵٪،۶ هارمالول و پگانین و آلکالوئیدهای
کینازولین اشاره کرد.
در ایران[ویرایش]
بو دادن دانههای اسفند در نزد برخی جهت
جلوگیری از چشم زخم مؤثر دانسته شده است. در گویش برخی از مردم ایران به ویژه استان
فارس به آن دونشت گویند. در زبان بختیاریهای استان چهار محال وبختیاری نیز به این
گیاه دینش (دینشت) میگویند. این گیاه جزء ۴۰ گیاه سفارش شده اسلام میباشد. البته
دراحادیث و روایات از گیاه سبز آن تعریف شده است.
پانویس[ویرایش]
پرش به بالا ↑ “Peganum harmala information
from NPGS/GRIN”. Retrieved on 2008-02-17.
پرش به بالا ↑ «اسپند» [گیاهان دارویی] همارزِ
«Peganum»؛ منبع: گروه واژهگزینی
و زیر نظر غلامعلی حدادعادل، «فارسی»، در دفتر سیزدهم، فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان،
تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی (ذیل سرواژهٔ اسپند)
منابع[ویرایش]
ردهها: آیاهواسکاحشرهکشهای سم گیاهیضد
افسردگیهاگیاهان توصیفشده در ۱۷۵۳ (میلادی)گیاهان داروییگیاهان دارویی آسیامهارکنندههای
مونوآمین اکسیداز
ویکی
/////////////
به عربی حرمل شائیع:
الحرمل الشائع (باللاتينية: Peganum harmal) أو غلقة الذئب نوع
نباتي عشبي معمر يتبع جنس الحرمل. كان يصنف ضمن الفصيلة القديسية قبل أن ينقل عام
1996 إلى الفصيلة الغرقدية (باللاتينية: Nitrariaceae).
محتويات [أظهر]
الوصف النباتي[عدل]
يبلغ ارتفاعه 60 سنتيمتر، ذو أوراق مفصصة،
ورائحة مميزة، وأزهاره بيضاء كبيرة، ويعطي ثمارا علبية بيضية، بها بذور سوداء صغيرة.
وينمو النبات بريا في معظم بلدان الوطن العربي، خاصة في المناطق الصخرية في البيئات
ذوات المطر الوفير نسبيًا، كما ينمو في كثير من بلدان البحر الأبيض المتوسط.
المحتويات[عدل]
تحتوي بذور الحرمل على ثلاثة قلوانيات
هي: الحرملين harmalin،
والحرمين harmine،
والحرمالون harmalon،
وفي مجموعها تكون حوالي 4% من وزن البذور الجافة. والحرملين يمثل ثلثي هذه الكمية.
كما تحتوي أزهار وساق النبات على قلواني البيجارين pegerine.
الاستعمال[عدل]
ثمار الحرمل
يعود استعمال الحرمل إلى عهد الإغريق،
حيث استعملوا مسحوق البذور في العلاج من الديدان الشريطية، ولا تزال البذور تستعمل
في هذا الغرض في الطب الشعبي، كما تستعمل في إدرار اللبن عند النساء، وتقوية الناحية
الجنسية عند الرجال. وقد أثبتت الدراسات أن القلوانيات التي تحويها بذور هذا النبات
قاتلة للكائنات الحية الدقيقة، وأنها تؤثر في الديدان الشريطية، كما أن قلواني الحرملين
ينشط الجهاز العصبي.
//////////
به آذری اُزرلیک:
اوزَرلیک — بیر بیتکی دیر. لاتین دیلینده
«پئقانوم»، روس دیلینده «قارمالا»، «موقیلغنیک» آدلانیر. کسکین خوشاگلمز ایگی وار.
طیببی و خالق طبابتینده ایستیفاده اولونور، بویا و تکنیکی بیتکی کیمی فایدالیدیر.
آدی اوزرلیک(لاتین. Peganum harmala) - نیتراریاسی(nitrariaceae) فسیلهسینین اوزرلیک
جینسینه عایید بیتکی نؤوعو.
اوزرلیک آذربایجانین یاریم چؤل بؤلگه لرینده
بیتیر. حکیمله مصلحتلشمهدن اونو داخیله قبول ائتمک اولماز – دوزاسی آرتیق اولارسا زهرلنمک
تهلوکهسی گؤزلنیلیر. 17جی یوز ایلده یاشایان حاجی سولئیمان ایروانی یه گؤره، اوزرلیگی
4 ایل ساخلاماق اولار، اوندان سونرا او، اؤز موعالیجه اؤزللیگینی ایتیریر. اوزرلیگین
اوتو و توخوملاری اؤدقوووجو، سیدیک قوووجو تأثیره مالیکدیر و جینسی پوتئنسیانی آرتیریر.
او، همده بلغَمگتیریجی ائتگی یه مالیکدیر و سویوقدَیمهلرده فایدالیدیر. اوندان
باشقا اوزرلیک هلیمی یادداشی مؤهکملندیریر، نеورالگیادا و باش آغریلاریندا خئییرلی
دیر. 30 گیرَم دؤیولموش اوزرلیگی 120 گیرَم سودا قاریشدیراراق قاینادیرلار، سونرا حلیمی
90 گیرم بال و 60 گیرم کونجوت یاغی ایله قاریشدیریلار. اوزرلیک قوسدوروجو و بلغَمگتیریجی
واسیطه کیمی چوخ ائتکیلیدیر. او، آستما و یاش اؤسکورکده خئییرلیدیر. خرونیک(دوره
ای) باش آغریسینی آرادان قالدیرماقدان اؤترو 340 گیرم اوزرلیک توخومونو 1 لیتر چاخیردا
و یا اوزوم شیرهسینده او قدر قایناتماق لازیمدیر کی، تا قاریشیق قاتی شیره شکلینه
دوشسون. سونرا هر گون بو شربتدن 60 گیرم دوزاسیندا 3 گون عرضینده ایچمهلی – بو، باش آغریسینی آرادان قالدیریر.
قورو شکیلده دوزاسی 9 گیرم قدردیر. بونو یابانی زیرَه دَییشدیره بیلر. بونلاری
"فَوایدول-حیکمت" (17جی یوزایل) اثرینین مؤلفی قئید ائدیر.
ایبنی سینا (980-1037) یازیر کی، اویناق
آغریلاری و اوتوراق سینیرین ایلتیهابی زامانی آغرییان یئرلره اوزرلیک توخوملارینین
حلیمینی سورتمک خئییرلیدیر. ایچیلدیکده حلیم مست ائدیر و برک اورَک بولانماسی وئریر.
موغول خالق طبابتینده مرجیمک کیمی اوزرلیگین
تورپاق اوزرینده کی حیسهلرینی اورقانیزمی مؤحکملهدن و مریضلیکلره قارشی گوجلو
واسطه کیمی ایستیفاده ائدیرلر. تببَت ده اوزرلیک توخومونن حلیمینی قیزدیرمایلا موشایعت
اولونان آغ جییَر مریضلیکلرینده ایچیرلر.
چاغداش طیب علمی. اوزرلیگین توخوملاری
و کؤکلریندن آلینمیش آلکالوید هارمالین اسب مریضلیکلرینده، اؤزللیکله پارکینسونیزمده،
ائلهجه ده اپیدمیک و لتارگیالی انسفالیتین آغیرلاشمالاریندا ایستیفاده ائدیلیر. پقانین
هیدروکسلوریدین عضوله ضعیفلیگینین (میوپاتیا و میاستنیا) موعالیجهسی اوچون ایستیفاده
ائدیلمهسینه ایجازه وئریلمیشدیر (28، س.146).
Üzərrik
— Bitki latın dilində «Peganum», rus dilində «Qarmala», «Moqilğnik» adlanır. Kəskin
xoşagəlməz iyi var. Tibbi və xalq təbabətində istifadə olunur, boya və texniki
bitki kimi faydalıdır.
Üzərlik
Azərbaycanın yarımsəhra rayonlarında bitir. Həkimlə məsləhətləşmədən onu daxilə
qəbul еtmək olmaz – dozası artıq olarsa zəhərlənmək təhlükəsi gözlənilir. XVII əsrdə
yaşayan Hacı Sülеyman İrəvaniyə görə, üzərliyi 4 il saxlamaq olar, ondan sonra
o, öz müalicəvi xüsusiyyətini itirir. Üzərliyin otu və toxumları ödqovucu,
sidikqovucu təsirə malikdir və cinsi potеnsiyanı artırır. O, həmçinin bəlğəmgətirici
еffеktə malikdir və soyuqdеymələrdə faydalıdır. Ondan başqa üzərlik həlimi
yaddaşı möhkəmləndirir, nеvralgiyada və baş ağrılarında xеyirldir. 30 q
döyülmüş üzərliyi 120 q suda qarışdıraraq qaynadırlar, sonra həlimi 90 q bal və
60 q küncüt yağı ilə qarışdırılar. Üzərlik qusdurucu və bəlğəmgətirici vsitə
kimi çox еffеktlidir. O, astma və yaş öskürəkdə xеyirlidir. Xroniki baş
ağrısını aradan qaldırmaqdan ötrü 340 q üzərlik toxumunu 1 l çaxırda və ya üzüm
şirəsində o qədər qaynatmaq lazımdır ki, ta qarışıq qatı şirə şəklinə düşsün.
Sonra hər gün bu şərbətdən 60 q dozasında 3 gün ərzində içməli – bu, baş
ağrısını aradan qaldırır. Quru şəkildə dozası 9 q qədərdir. Bunu yabani zirə əvəz
еdə bilər. Bunları "Fəvaidül-hikmət" (XVII əsr) əsərinin müəllifi
qеyd еdir.
İbn
Sina (980-1037) yazır ki, oynaq ağrıları və oturaq sinirin iltihabı zamanı
ağrıyan yеrlərə üzərlik toxumlarının həlimini sürtmək xеyirlidir. Içildikdə həlim
məst еdir və bərk ürəkbulanması vеrir.
Monqol
xalq təbabətində mərciməkvarı üzərliyin torpaq üzərindəki hissələrini orqanizmi
möhkəmlədən və xəstəliklərə qarşı güclü vasitə kimi istifadə еdirlər. Tibеtdə
üzərlik toxumunn həlimini qızdırmayla müşayiət olunan ağciyər xəstəliklərində
içirlər.
MÜASİR
TİBB ЕLMİ. Üzərliyin toxumları və köklərindən alınmış alkaloid harmalin əsəb xəstəliklərində,
xüsusilə parkinsonizmdə, еləcə də еpidеmik və lеtargiyalı еnsеfalitin ağırlaşmalarında
istifadə еdilir. Pеqanin hidroxloridin əzələ zəifliyinin (miopatiya və
miastеniya) müalicəsi üçün istifadə еdilməsinə icazə vеrilmişdir (28, s.146).
///////////
به زبان کاتالان حرمله
L'harmala o harmalà[1] (Peganum harmala) és una planta
de la família de les nitrariàcies, originària de l'est del mediterrani fins a
Índia.
És una planta perenne
que pot créixer fins als 0,8m d'alçada, però normalment es troba a uns 0,3m
d'alçada. Les arrels de la planta poden arribar a una profunditat d'uns 6,1 m,
ja que normalment creixen en un sol molt sec.
La planta pot tenir
tiges de fins a 70 cm, cilíndriques a prop de la base i angulosos per la
part superior. Les fulles són alternes, carnoses i acabades en punta, estant
dividides en segments estrets que arriben fins a la seva mateixa base; el seu
color és verd.
Les flors surten d'1
en 1 amb un calze de 5 sèpals molt angostos i 5 pètals de 12 a 15 mil·límetres
de llarg, blancs, una mica verdosos en la base. Tenen 15 estams de filaments
llargs i anteres grogues.
El fruit és una càpsula (fruit) globulosa, una mica deprimida, que s'obre per 3 valves amb
llavors anguloses.
///////////
به آلمانی استپنراوته:
Die Steppenraute (Peganum
harmala, im deutschen Sprachraum auch Harmalkraut, Syrische
Steppenraute, Harmelraute) ist eine Pflanzenart innerhalb der
Familie der Nitrariaceae. Sie kommt vor allem in Wüsten, Halbwüsten und Steppen von
Westasien bis Nordindien vor, gelegentlich aber auch im Mittelmeerraum vor.
Wegen der in der gesamten Pflanze enthaltenen Harman-Alkaloide sind Extrakte daraus mit die ältesten als Halluzinogen und als Heilmittel eingesetzten Pflanzeninhaltsstoffe.[1][2]
//////////
به اسپانیائی پگانوم حرمله:
Peganum harmala (conocida como harmal) es una planta de la
familia de las Nitrariaceae autóctona en las regiones comprendidas entre el este
del Mediterráneo e India. También es conocida como "ruda siria", nombre que
induce a confusión al no guardar esta planta relación con la ruda (Ruta, fam. Rutaceae)
//////////
به فرانسه و ایتالیائی پگانوم حرمله:
Le
Peganum harmala, aussi appelé harmal ou rue de Syrie1 est une espèce de plante
médicinale de la famille des Zygophyllaceae, vivace, à fleurs blanc-jaunâtre.
///////////
به عبری لاوان، شاوال، لِئیم لاوان:
שבר לבן (שם מדעי: Peganum
harmala) הוא צמח רב-שנתי ממשפחת הזוגניים, הגדל בארץ ישראל בבתי גידול מדבריים יבשים ומלוחים או במקומות העשירים בתרכובות חנקניות.
///////////
به کردی اسپِندِر، اِسفند، اوزلگ:
Espender
| ئەسپەندەر an îsfend an Ûzelg gîhayekî
çolê yê Kurdistanê ye. Ew gîha nayê xwarin. Toximê ûzelgê di dêzi re dikin wek
xemlekê çêdikin. Wê ji bo ji nezerê parastin li malan daridixin.Şablon:Pages with no Item
//////////
به ترکی اوزرلیک بیتکی:
Üzerlik
(Peganum harmala), Nitrariaceae familyasından Afrika, Asya ve Amerika'nın sıcak
bölgelerinde yetişen bir bitki türü.
Türkiye'de
halk arasında nazardan korunmak için kurusunu yakarak çıkan dumanı nazardan
korumak istedikleri kişinin üzerine üflerler. Üzerlik, tek tek beyaz çiçekli,
çok dallı bir bitkidir. 35 cm kadar boyunda, çok yıllık, otsu bir step
bitkisidir. Çiçekleri yeşilimsi beyaz renktedir. Meyvesi basık küre şeklinde
bir kapsüldür. Tohumlarının içeriğinde harmalin, harmin, harmalol, peganin adlı
glikozitler ve kırmızı boya maddesi vardır.
/////////
Peganum harmala
From Wikipedia, the free encyclopedia
Peganum harmala
|
|
Harmal (Peganum harmala) flower
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
P. harmala
|
·
Harmala multifida All.
·
Harmala peganum Crantz
·
Harmala syriaca Bubani
·
Peganon harmalum (L.) St.-Lag.
|
Peganum
harmala,
commonly called esfand,[3] wild rue,[1] Syrian rue,[1] African rue,[1] harmel,[1] or aspand[4] (among other
similar pronunciations and spellings), is a plant of the family Nitrariaceae. Its common
English-language name came about because of a resemblance to rue (which is not related).
The plant's seeds are especially noteworthy because they have seen continual
use for thousands of years in the rites of many cultures.[5] The plant has
remained a popular tool in both folk medicine and spiritual practices for so long
that some historians believe the plant may be the ancient "soma"[6] (a medicinal aid
that is mentioned in a variety of ancient Indo Iranian texts but whose exact identity has been lost to history).
It
is a perennial plant which can grow to about 0.8 m tall,[7] but normally it is
about 0.3 m tall.[8] The roots of the
plant can reach a depth of up to 6.1 m, if the soil where it is growing is
very dry.[8] It blossoms between
June and August in the Northern Hemisphere.[9] The flowers are
white and are about 2.5–3.8 cm in diameter.[9] The round seed capsules
measure about 1–1.5 cm in diameter,[10]have three chambers and
carry more than 50 seeds.[9]
Peganum
harmala is
of Asian Origin and grows in the Middle East and in part
of South
Asia mainly
in India and Pakistan. It was first planted in
the United
States in
1928 in New
Mexico by
a farmer wanting to manufacture the dye "Iranian red" from its seeds.[8] Since then, it has
spread invasively to Arizona, California, Montana, Nevada, Oregon, Texas and Washington.[11] "Because it is
so drought tolerant, African rue can displace the native saltbushes and grasses
growing in the salt-desert shrub lands of the Western U.S."[8]
Contents
[show]
In
Turkey, dried capsules from this plant are strung and hung in homes or vehicles
to protect against "the evil eye".[5][12] It is widely used
for protection against Djinn in Morocco (see Légey "Essai de Folklore
marocain", 1926).
In Iran, and some countries in
the Arab
world such as, Syria, Iraq, Saudi Arabiaand Jordan , dried capsules
mixed with other ingredients are placed onto red hot charcoal, where they explode with
little popping noises in a way similar to American popcorn. When they burst a
fragrant smoke is released. This smoke is wafted around the head of those
afflicted by or exposed to the gaze of strangers while a specific prayer is
recited. This tradition is still followed by members of many religions,
including Christians, Muslims, and some Jews. Several versions of the prayer
accompanying the ritual, the name of an ancient Zoroastrian Persian king,
called Naqshaband, is used. He is said to have first learned the prayer from
five protective female spirits, called Yazds.[5][12]
Syrian rue
Peganum harmala fruit
Peganum harmala seeds as sold in
Iran and Middle Eastern foods grocery store
Peganum harmala
In Yemen, the Jewish custom of
old was to bleach wheaten flour on Passover, in order to produce a
clean and white unleavened bread. This was done by
spreading whole wheat kernels upon a floor, and then spreading stratified
layers of African rue (Peganum harmala) leaves upon the wheat kernels; a
layer of wheat followed by a layer of Wild rue, which process was repeated
until all wheat had been covered over with the astringent leaves of this plant.
The wheat was left in this state for a few days, until the outer kernels of the
wheat were bleached by the astringent vapors emitted by the Wild rue.
Afterwards, the wheat was taken up and sifted, to rid them of the residue of
leaves. They were then ground into flour, which left a clean and white batch of
flour.[13]
Peganum
harmala has
been used to treat pain and to treat skin inflammations, including skin
cancers.[14][15][16]
The
"root is applied to kill lice" and when burned,
the seeds kill insects and inhibit the reproduction of the Tribolium castaneum beetle.[19]
It
is also used as an anthelmintic (to expel parasitic
worms). Reportedly, the ancient Greeks used the powdered
seeds to get rid of tapeworms and to treat
recurring fevers (possibly malaria).[20]
A
red dye, "Turkey red",[21] from the seeds (but
usually obtained from madder) is often used in
western Asia to dye carpets. It is also used to dye wool. When the seeds are
extracted with water, a yellow fluorescent dye is obtained.[22] If they are
extracted with alcohol, a red dye is obtained.[22] The stems, roots
and seeds can be used to make inks, stains and tattoos.[23]
Several
scientific laboratories have studied possible uses for Peganum harmala through
studies in laboratory animals (in vivo) and in cells (in vitro).
Peganum
harmala has
been shown to have antibacterial and anti-protozoal activity,[25] including
antibacterial activity against drug-resistant bacteria.[26]
One
of the compounds found in P. harmala, vasicine (peganine), has
been found to kill Leishmania donovani, a protozoan parasite
that can cause potentially fatal visceral leishmaniasis.[27]
Another
alkaloid, harmine, found in P.
harmala, has appreciable efficacy in destroying intracellular parasites in
the vesicular forms.[28]
A
small study in sheep infected with the protozoal Theileria hirci found Peganum
harmala extract to be an effective treatment.[29]
Seed
extracts also show effectiveness against various tumor cell lines, both in vitro and in vivo.[15]
"The
beta-carboline alkaloids present in medicinal plants, such as Peganum
harmala and Eurycoma longifolia, have recently drawn
attention due to their antitumor activities. Further mechanistic studies
indicate that beta-carboline derivatives inhibit DNA topoisomerases and interfere with
DNA synthesis."[30]
Peganum
harmala has antioxidant and antimutagenic properties.[31] Both the plant and
the extract harmine exhibit cytotoxicity with regards
to HL60 and K562leukemia cell lines.[32]
Harmaline, one of the alkaloids of Peganum
harmala
Vasicine
3.
Jump up^ Mahmoud
Omidsalar Esfand: a common weed
found in Persia, Central Asia, and the adjacent areas. Encyclopedia Iranica
Vol. VIII, Fasc. 6, pp. 583-584. Originally published: 15 December 1998. Online
version last updated 19 January 2012
6.
^ Jump up to:a b Karel van der Torn,
ed., "Haoma," Dictionary of Deities and Demons in the Bible.(New
York: E.J. Brill, 1995), 730.
8.
^ Jump up to:a b c d Davison, Jay;
Wargo, Mike (2001). Recognition and Control
of African Rue in Nevada (PDF). University of Nevada, Reno. OCLC 50788872.
9.
^ Jump up to:a b c "Erowid Syrian Rue
Vaults: Smoking Rue Extract / Harmala". www.erowid.org.
Retrieved 2008-12-01.
10.Jump up^ "Lycaeum > Leda
> Peganum harmala". leda.lycaeum.org.
Archived from the original on 19 February
2007. Retrieved 2008-12-01.
11.Jump up^ "PLANTS Profile for Peganum harmala (harmal peganum) / USDA PLANTS". USDA. 2008-01-17.
Retrieved 2008-01-18.
13.Jump up^ Yiḥyah
Salaḥ,
Questions & Responsa Pe'ulath Ṣadiq, vol. I, responsum #
171, Jerusalem 1979; ibid., vol. III, responsum #
13 (Hebrew)
14.Jump up^ Farouk L,
Laroubi A, Aboufatima R, Benharref A, Chait A (February 2008). "Evaluation
of the analgesic effect of alkaloid extract of Peganum harmala L.: possible
mechanisms involved". J Ethnopharmacol. 115 (3):
449–54. doi:10.1016/j.jep.2007.10.014. PMID 18054186.
15.^ Jump up to:a b Lamchouri F,
Settaf A, Cherrah Y, et al. (1999). "Antitumour principles from Peganum
harmala seeds". Therapie. 54 (6): 753–8. PMID 10709452.
16.Jump up^ Jinous
Asgarpanah (2012). "Chemistry, pharmacology and medicinal properties of
Peganum harmala L". African Journal of Pharmacy and
Pharmacology. 6 (22). doi:10.5897/AJPP11.876.
17.Jump up^ Monsef, Hamid
Reza; Ali Ghobadi; Mehrdad Iranshahi; Mohammad Abdollahi (19 February
2004). "Antinociceptive
effects of Peganum harmala L. alkaloid extract on mouse formalin
test" (PDF). J Pharm Pharmaceut
Sci. 7 (1): 65–9. Retrieved 2008-02-02.
19.Jump up^ Jbilou R, Amri
H, Bouayad N, Ghailani N, Ennabili A, Sayah F (March 2008). "Insecticidal
effects of extracts of seven plant species on larval development, alpha-amylase
activity and offspring production of Tribolium castaneum (Herbst) (Insecta:
Coleoptera: Tenebrionidae)". Bioresour. Technol. 99 (5):
959–64. doi:10.1016/j.biortech.2007.03.017. PMID 17493805.
20.Jump up^ Panda H
(2000). Herbs Cultivation and
Medicinal Uses. Delhi: National Institute Of Industrial
Research. p. 435. ISBN 81-86623-46-9.
21.Jump up^ Mabberley, D.J.
(2008). Mabberley's Plant-book: A
Portable Dictionary of Plants, Their Classifications, and Uses. Cambridge University
Press. ISBN 9780521820714.
22.^ Jump up to:a b "Mordants". www.fortlewis.edu.
Archived from the original on 7 February 2012.
Retrieved 2014-10-28.
23.Jump up^ "Aluka — Entry
for Peganum harmala Linn. [family ZYGOPHYLLACEAE]". www.aluka.org.
Retrieved 2008-03-18.[dead link]
24.Jump up^ El-Dwairi QA,
Banihani SM (June 2007). "Histo-functional effects of Peganum harmala on
male rat's spermatogenesis and fertility". Neuro Endocrinol.
Lett. 28 (3): 305–10. PMID 17627267.
25.Jump up^ Al-Shamma A,
Drake S, Flynn DL, et al. (1981). "Antimicrobial agents from higher
plants. Antimicrobial agents from Peganum harmala seeds". J. Nat.
Prod. 44 (6): 745–7. doi:10.1021/np50018a025. PMID 7334386.
26.Jump up^ Arshad N,
Zitterl-Eglseer K, Hasnain S, Hess M (November 2008). "Effect of Peganum
harmala or its beta-carboline alkaloids on certain antibiotic resistant strains
of bacteria and protozoa from poultry". Phytother Res. 22 (11):
1533–8. doi:10.1002/ptr.2528. PMID 18814210.
27.Jump up^ Misra P, Khaliq
T, Dixit A, et al. (November 2008). "Antileishmanial activity mediated by
apoptosis and structure-based target study of peganine hydrochloride dihydrate:
an approach for rational drug design". J. Antimicrob.
Chemother. 62 (5): 998–1002. doi:10.1093/jac/dkn319. PMID 18694906.
28.Jump up^ Lala S,
Pramanick S, Mukhopadhyay S, Bandyopadhyay S, Basu MK (April 2004).
"Harmine: evaluation of its antileishmanial properties in various
vesicular delivery systems". J Drug Target. 12 (3):
165–75. doi:10.1080/10611860410001712696. PMID 15203896.
29.Jump up^ Derakhshanfar A,
Mirzaei M (March 2008). "Effect of Peganum harmala (wild rue) extract on
experimental ovine malignant theileriosis: pathological and parasitological
findings". Onderstepoort J. Vet. Res. 75 (1):
67–72. doi:10.4102/ojvr.v75i1.90. PMID 18575066.
30.Jump up^ Li Y, Liang F,
Jiang W, et al. (August 2007). "DH334, a beta-carboline anti-cancer drug,
inhibits the CDK activity of budding yeast". Cancer Biol. Ther. 6 (8):
1193–9. doi:10.4161/cbt.6.8.4382. PMID 17622795.
31.Jump up^ Moura DJ,
Richter MF, Boeira JM, Pêgas Henriques JA, Saffi J (July 2007).
"Antioxidant properties of beta-carboline alkaloids are related to their
antimutagenic and antigenotoxic activities". Mutagenesis. 22 (4):
293–302. doi:10.1093/mutage/gem016. PMID 17545209.
32.Jump up^ Jahaniani F,
Ebrahimi SA, Rahbar-Roshandel N, Mahmoudian M (July 2005). "Xanthomicrol
is the main cytotoxic component of Dracocephalum kotschyii and a potential
anti-cancer agent". Phytochemistry. 66 (13):
1581–92. doi:10.1016/j.phytochem.2005.04.035. PMID 15949825.
33.Jump up^ Massaro, Edward
J. (2002). Handbook of
Neurotoxicology. Humana Press. p. 237. ISBN 0-89603-796-7.
34.^ Jump up to:a b c d e Hemmateenejad B,
Abbaspour A, Maghami H, Miri R, Panjehshahin MR (August 2006). "Partial
least squares-based multivariate spectral calibration method for simultaneous
determination of beta-carboline derivatives in Peganum harmala seed
extracts". Anal. Chim. Acta. 575 (2): 290–9. doi:10.1016/j.aca.2006.05.093. PMID 17723604.
35.^ Jump up to:a b c d Pulpati H,
Biradar YS, Rajani M (2008). "High-performance thin-layer chromatography
densitometric method for the quantification of harmine, harmaline, vasicine,
and vasicinone in Peganum harmala". J AOAC Int. 91 (5):
1179–85. PMID 18980138.
36.^ Jump up to:a b c d Herraiz T,
González D, Ancín-Azpilicueta C, Arán VJ, Guillén H (March 2010).
"beta-Carboline alkaloids in Peganum harmala and inhibition of human
monoamine oxidase (MAO)". Food Chem. Toxicol. 48 (3):
839–45. doi:10.1016/j.fct.2009.12.019. PMID 20036304.
////////////
اسپند
يبوست - شب ادراري - تكرر ادرار - جذام
- سياتيك - كمردرد - كرم روده - خواب آور - تنگي نفس - سياه شدن مو - ترك اعتياد -
قاعده آور - فلج - رعشه - لقوه - صرع - تقويت كننده نيروي جنسي - ريه - كبد - امراض
جلدي - اگزما - بلغم - چاق كننده - درد دندان - خارش بدن - آرتروز - نقرس - سوزاك و...
* نامهاي ديگر آن: اسفند، حَرمَل، حُرمَل،
جرهل، پسند، سداب كوهي، سداب بري، مولي، صندلدانه، اسفنجه و دوينشت ميباشد.
۱. طبع آن گرم و خشك است.
۲. براي درمان يبوست آخر شبها۱۰ دانه
با يك ليوان آب ميل شود.
۳. براي درمان شبادراري هر شب قبل از
خواب۱۰ دانه اسپند با نصف قاشق چايخوري رازيانه ميل شود و هر صبح يك عدد زرده تخم مرغ
با كمي عسل به مدت ۷ روز ميل شود.
۴. براي درمان تكرار ادرار صبح ناشتا
۱۰ دانه اسپند همراه خاكشير با يك ليوان آب جوشانده ميل شود اسپند را در خاكشير بجوشانيد
همين طور خام و ناسائيده ميل شود.
۵. خوردن اسپند ترس را از بين ميبرد.
۶. امام صادق(ع) فرمودهاند: اسپند شفا
از هفتاد مرض است كه سبك ترين آنها جذام است پس آن را ترك نكنيد.
۷. اسپند خوابآور است شبها چند دانه
ميل شود.
۸. براي درمان كمردرد، سياتيك روغن اسپند
را در محل درد بماليد و هر شب ۵ دانه ميل شود.
۹. براي درمان كرم روده صبح ناشتا ۱۰ دانه
به مدت ۷ روز ميل شود.
۱۰. براي درمان تنگينفس ميتوان از اسپند
استفاده كرد.
۱۱. براي بيماري لقوه يا صرع شبي هفت دانه
اسپند ميل شود.
۱۲. براي درمان فلج، رعشه، سستي و پريدن
ناگهاني اعضاي بدن از روغن اسپند استفاده شود.
۱۳. براي سياه شدن مو با دمكرده اسپند
موها را ماساژ دهيد.
۱۴. براي ترك اعتياد اسپند را بو داده
با عسل مخلوط كرده ميل شود، ۲۰ گرم اسپند بو داده سائيده شود در ۲۰۰ گرم عسل مخلوط
كرده ميل شود.
۱۵. اسپند قاعده آور است.
۱۶. اسپند تقويت كننده نيروي جنسي است.
۱۷. براي رفع فراموشي شبي چند دانه اسپند
ميل شود.
۱۸. خانمهايي كه يك بار حامله شدهاند
و ديگر حامله نميشوند ميتوانند ۱۰ دانه اسپند را در يك استكان آب به مدت ۲۰ دقيقه
دم كرده استفاده كنند.
۱۹. براي رفع بيماريهاي ريه و كبد اسپند
را دمكرده با كمي روغن كنجد مخلوط كرده ميل شود.
۲۰. براي درمان سنگيني گوش و كري و صدا
در گوش اسپند را در آب ترب و روغن زيتون جوشانده چند قطره داخل گوش بچكانيد.
۲۱. امام باقر(ع) براي رفع تكرار ادرار
فرمودهاند: اسپند را ۶ بار در آب سرد يك بار در آب گرم بشوئيد در سايه خشك كنيد سپس
با روغن كنجد مخلوط نموده شبي يك قاشق ميل شود.
۲۲. به خاطر داشته باشيد كه اسپند سمي
است و نبايد در مصرف آن زيادهروي شود.
۲۳. دودكردن اسپند باعث ضدعفوني كردن محيط
ميشود.
۲۴. براي درمان اگزما صبح ناشتا چند دانه
اسپند ميل شود.
۲۵. براي درمان امراض جلدي،۲ گرم ريشه
اسپند را در۱۰۰ سيسي آب جوشانده هر صبح يك استكان ميل شود.
۲۶. پيامبر اكرم(ص) فرمودهاند: هر كس
۴۰ روز اسپند را بخورد حكمت در دل او روشن ميگردد و از هفتاد مرض نجات مييابد كه
كمترين آن جذام است.
۲۷. اسپند خلط هاي سفت و چسبنده را از
بين ميبرد.
۲۸. اسپند چاق كننده بدن است.
۲۹. دفع كننده بلغم است.
۳۰. خانمهاي باردار به هيچ وجه اسپند
ميل ننمايند.
۳۱. براي رفع درد دندان چند دانه اسپند
ميل شود.
۳۲. دود كردن اسپند خارش بدن را تسكين
ميدهد.
۳۳. براي رفع التهاب چشم جوشانده اسپند
را به صورت ضماد روي چشم بگذاريد.
۳۴. براي ساكت كردن آرتروز يا درد مفاصل
اسپند را بكوبيد با نمك خمير نموده در محل درد بگذاريد.
۳۵. براي ساكت شدن درد نقرس اسپند را بكوبيد
با سركه مخلوط نمائيد به صورت ضماد در محل درد بگذاريد.
۳۶. براي درمان سوزاك يك قاشق چايخوري
اسپند را با۲۰۰ سيسي عرق خارشتري دمكرده صاف نموده به مدت ۷ روز ميل شود.
۳۷. براي درمان خوره (يك نوع بيماي جلدي) اسپند را با كندر مخلوط
نموده ميل شود.
&&&&&&&&&
حرمله
بضم حا و سکون راء مهمله و ضم میم و فتح لام و ها و عرب آن را اقصبانا
نامند
ماهیت آن
نباتی است حجازی بقدر قامتی و در کنار آبها می روید و از جملۀ یتوعات
است و پر شیر و برک آن درازتر از برک بید و کوچک تر از ان و تیره رنک
طبیعت آن
کرم و با حدت
افعال و خواص آن
کویند چون شیر آن را با پنبه و یا صوفی بکیرند به حدی که آن پنبه
و صوف خوب تر شود و آن را بکذارند تا بدبو شود و چون انسان صاحب جرب در آفتاب ایستد
و جرب خود را بخارد پس آن پارچه و صوف را بدان بمالد بقوت که احساس وجعی نماید جرب
آن بزودی زائل کردد
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////
Cynanchum viminale
From Wikipedia, the free encyclopedia
Cynanchum viminale
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
C. viminale
|
Cynanchum
viminale is
a leafless succulent plant in the milkweed family. The species is native
to West Africa, the Indian Ocean and Western Pacific region. The species'
natural range extends from South Africa throughout much of Africa and the
Middle East to India, Indochina, Southern China, Indomalaya and into Meganesia.[1][2][3] The species is also
found on several Indian Oceans islands including Mauritius, Réunion and the
Seychelles.
In
keeping with its wide distribution, the species is known by a range of common
names, including caustic-creeper, caustic bush, sacred
soma, soma, rou shan hu,[1] Rapunzel plant, liane
calle and kitupa.[2]
C.
viminale is
a leafless succulent plant with cylindrical, green photosynthetic stems.[4][5] The plant may grow
as a shrub or a scandent vine. The stems produce copious amounts of milky
exudate when broken. This exudate is caustic in nature and can cause burns if
it contacts human skin. The plant produces small white flowers in clusters.
Flowers are followed by long pods which produce numerous seeds with silky
plumes that aid in wind dispersal.[4] The environmental
range of the species is very broad, extending from rainforest margins and
monsoon forests[4] to arid deserts.[6][2]
The
plant has been used as a traditional medicine to treat a range of conditions,
including sores and wounds, smallpox, eye infections, diarrhoea, intestinal and
skin parasites and insufficient milk production.[5][7][2] The aerial parts,
roots and latex of the plant are all used for medicine, and the method of use
various from ingestion of plant parts, drinking a decoction of the plant,
application of the sap to affected parts, exposure to smoke from the burning
plant or placing patients onto bedding made from the plant.[2][8] Care is usually
required because of the poisonous and caustic nature of the sap, however in
some locales toxicity is considered low, at least for part of the year.[2]
In
Somalia and South Africa the stems are eaten by humans, either raw or cooked.[2] In Kenya the plant
is considered to be quality forage, although it has been known to poison
livestock in other regions.[2]
The
taxonomic status of this species is controversial.
The
genus Sarcostemma has been shown to be nested within the
genus Cynanchum,[9] and Sarcostemma was
put into synonymy with Cynanchum in 2002. Thus, Sarcostemma
viminale is correctly known as Cynanchum viminale. However
this change has not been accepted by all taxonomists and the name Sarcostemma remains
in use by a minority,[2][10] despite later
genetic evidence.[9]
The
species has numerous subspecies, though precisely how many remains in dispute,
and this is further complicated by the difficulty in definitively
distinguishing C. viminale from closely related species.[9][11][12]
2.
^ Jump up to:a b c d e f g h i Schmelzer, G. H.;
Gurib-Fakim, A.; Arroo, R. R. J.; Bosch, C. H.; de Ruijter, A.; Simmonds, M. S.
J. 2008 “Plant Resources of Tropical Africa, Volume 11: Medicinal Plants 1”
Backhuys Publishers, Wageningen, Netherlands.
3.
Jump up^ Robert Pokras,
Lucila Calimag & James Facto (1991). "New geographic data on the
leafless species of the genus Sarcostemma(Asclepiadaceae)". Israel Journal of Botany. 40 (4):
331–338. doi:10.1080/0021213X.1991.10677211.
4.
^ Jump up to:a b c http://keys.trin.org.au/key-server/data/0e0f0504-0103-430d-8004-060d07080d04/media/Html/taxon/Sarcostemma_viminale_subsp._brunonianum.htm
6.
Jump up^ Cunningham, G. M.,
W.E. Mulham, P.L. Milthorpe and J.H. Leigh. 2011. “Plants of Western New South
Wales” CSIRO Publishing Collingwood.
7.
Jump up^ Webb, L. J. 1969
“The Use of Plant Medicines and Poisons by Australian Aborigines” Mankind 7:2
8.
Jump up^ Latz, P.J. 1995
"Bushfires and Bushtucker: Aboriginal plant use in central Australia"
1995, Oxford Press
9.
^ Jump up to:a b c Ulrich Meve
& Sigrid Liede-Schumann (2012). "Taxonomic dissolution
of Sarcostemma (Apocynaceae: Asclepiadoideae)". Kew Bulletin. 67 (4):
751–758. doi:10.1007/s12225-012-9384-2.
10.
Jump up^ D. J.
Goyder (2008). "Nomenclatural changes resulting from the transfer of
tropical African Sarcostemma to Cynanchum(Apocynaceae: Asclepiadoideae)". Kew Bulletin. 63 (3):
471–472. doi:10.1007/s12225-008-9051-9.
11.
Jump up^ Sigrid
Liede-Schumann, Stefan Dötterl, Margit Gebauer, Ulrich Meve 2012 “A RAPD study
of the Sarcostemma group of Cynanchum (Apocynaceae-Asclepiadoideae-Asclepiadeae)”
Organisms Diversity & Evolution 13:1
12.
Jump up^ Sigrid Liede,
F.L.S., Ulrich Meve 1993 “Towards an understanding of the Sarcostemma
viminale (Asclepiadaceae) complex” Botanical Journal of the Linnean
Society 112:1
&&&&&&&&&
حر
بضم خاک خالص و بکسر و فتح خاک سنکدار است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
&&&&&&&&&
حزاء
بفتح حاء مهمله و زای معجمه و الف و بضم حا و بمد و قصر هر دو آمده
است کویند بفارسی آن را دینار رویه نامند و بقولی تخم آن را زوفرا و بشیرازی میرک کازرونی
و کوخر نیز و در مازندران اناریچه خوانند
ماهیت آن
بری و بستانی می باشد و از مطلق آن مراد بستانی است ساق آن بقدر
انکشتی و از ان باریک تر و شاخهای آن باریک و متشعب و از بالای ساق رسته و آن را قبۀ
شبیه بقبۀ زردک بری و مائل بزردی و تخم آن عریض و مائل بطول و تندطعم و با عطریت و
برک آن شبیه ببرک کشنیز و از ان بسیار ریزه تر و کویند شبیه بکرفس و از ان اندک بزرکتر
و پهن تر و کویند شبیه ببرک سداب و از ان زردتر و بیخ آن شبیه بزردک و سفید و با اندک
تندی و طعم آن و بدستور طعم برک آن مرکب از طعم زردک و رازیانه و صاحب تحفه نوشته که
صهاربخت و سعید جرجانی و ابن تلمیذ کفته اند که در طبرستان آن را جعفری نامند و ظاهرا
جعفری از قسم بری آن باشد چنانچه مشاهده شده مؤلف کوید که شبیه بدین کیاهی در هند و
بنکاله بسیار می شود و اقسام می باشد و کیاه آن تا ببلندی دو ذرع و زیاده نیز یک قسم
آنکه برک کل آن بزرک و زرد و تیره رنک و کم برک تا پنج عدد و در وسط آن برکهای ریزه
و ساق و شاخهای آن باریک و سبز مائل ببنفشی و آن را جعفری نامند قسم دیکر آنکه قبۀ
کل آن بزرکتر و پربرک و رنک آن زرد طلائی و آن را صد برک و کیندا نامند و بعضی بتعمل
برک کل آن را پستۀ رنک می کردانند بدین نحو که در هنکام ظهور شکوفه و کل آنکه اواسط
زمستان است شاخ متصل بیخ آن را شکافته قدری نیل در ان می کذارند و بر بالای آن پارچۀ
نم کرده می پیچند و قسمی دیکر آنکه آن را حبشی نامند برکهای کل آن زرد و ریزه اندک
پیچیده می باشد و قسم دیکر آنکه آن را سرنائی می نامند برکهای کل آن اندک بلند و پیچده
شبیه بسرنا و نیز قسمی دیکر می شود که برکهای کل آن سرخ برکشته بطرف پائین و در وسط
آن برکهای ریزه زرد و بسیار خوش منظر و آن را کل مخملی نامند و برک نبات آن شبیه ببرک
تره تیزک و انبوه و نیز نر و ماده می باشد نر آن بر اطراف قبۀ کل آن برکهای بلند عریض
هشت عدد تا ده عدد و در وسط آن تکمۀ و بر ان برکهای بسیار ریزه که زیره نامند و مادۀ
آن را برکهای همه مساوی و بالیده تر و کیاه آن هم مزروع می باشد و هم بنشانیدن قلم
آن و تخم آن سیاه رنک و باریک طولانی و کل قلم کردۀ کیاه آن بالیده تر و رنکین تر از
روئیدۀ تخم آنست و بهترین آن صد برک و کل بزرک تازۀ آنست
طبیعت آن
در اول دوم کرم و خشک و در سوم نیز کفته اند
افعال و خواص آن
مسخن و قابض و محلل و منضج خراجات و اورام صلبه و هاضم و مدر بول
و حیض و کاسر ریاح و دافع جشای حامض و رافع مضرتها اغذیۀ منفخه و معطشه و جهت سم عقرب
و سائر هوام بارده و تقویت معدۀ بارده و تسخین آن و خوردن مطبوخ برک آن جهت بواسیر
ریحی و خونی و اخراج سنک کرده مجرب دانسته اند و قطور آب برک آن جهت جریان رطوبات و
چرک از کوش و طلای برک درخت آن جهت قوبا و بهق و کلف و نطول طبیخ آن جهت تفتیت حصاه
نافع کفته اند و چون اندکی از آب برک آن و اندکی زاج سفید در آب خیسانیده با توتیای
کرمانی نرم سوده و با سرمه نرم سوده حل نموده در چشم بچکانند هر صبح تا چند روز باعث
تقویت آنست المضار مصدع و در محرورین موجب رمد و جرب و بثور و قطع منی و مصلح آن سویق
و آب سرد و کاسنی و بقول بارده و بادرنجبویه نیز کفته اند و ترشیها و بخور آن جهت دفع
اذیت ریاح ردیه و برک کل آن را چون در آب بجوشانند تا رنک آن در آب باز داده شود پس
صاف نموده اندک زاجی داخل کرده پارچۀ سفید را و یا کاغذ را بدان رنک کنند بسیار زرد
و نیکو می کردد و اکر اندکی نیل در ان داخل نمایند سبز پستئ می شود و بر پارچه رنک
پخته می شود و از افتاب تغییر نمی یابد
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
////////////
جعفری
اشاره
گیاهی است که در
کتب فارسی به نام «دینارویه*» و در کتب طب سنتی با نامهای «حزاء» و نوعی «فطراسالیون»
و «کرفس مغدونس» و «مغدونس» و «مغدانوس» و «بغدونس» نامبرده میشود. به فرانسویPersil و به
انگلیسیParsley گفته میشود. از خانواده چتریانUmbelliferae و نام
علمی آن
Petroselinum
crispum( Mill ). Nym. eX A. W. Hill
و مترادفهای آنApium
petroselinum L . وPetroselinum sativum Hoffm . وpetroselinum
hortense Hoffm . وPetroselinum vulgare Hill از طرف گیاهشناسان مختلف
نامگذاری شده است.
مشخصات
جعفری گیاهی است
علفی دوساله ادویهای، بسیار معطر دارای برگهای با بریدگی به رنگ سبز و پرپشت که
در قسمت فوقانی ساقه به شکل نوارهای بریده باریک درمیآید. ساقههای گلدهنده آن
به بلندی 70- 60 سانتیمتر که در انتهای آنها گلهای ریز سبزرنگ به صورت چتر مرکب
ظاهر میشود. میوه آن خاکستری دارای سه پهلو است. قدرت نامیه آن حد اکثر 4- 3 سال
دوام دارد.
تکثیر آن از طریق
کاشت بذر صورت میگیرد. به این ترتیب که اگر منظور برداشت برگ سبز آن باشد در
اسفند یا اوایل بهار بذر کاشته میشود و تا مرداد هم میتوان
معارف گیاهی، ج1،
ص: 59
کاشت که در این
صورت حصول برگ آن به تأخیر میافتد و اگر منظور برداشت دانه آن است معمولا در
شهریور کاشته میشود که گیاه دوره سرمای زمستان را دیده و ظرف بهار و تابستان سال
بعد به بذر بنشیند و ثمر آن برداشت شود. در مناطق خیلی سرد در زمستان به برگ آن
لطمه وارد میشود. مزرعه باید شخم عمیق خورده و خوب کود داده شود. بذر را روی
خطوطی به فاصله 60- 50 سانتیمتر و در عمق 1 سانتیمتر میکارند. فاصله بوتهها
روی خطوط بعدا باید با تنک کردن به 30- 20 سانتیمتر برسد.
جعفری معمولا در
سال دوم بذر میدهد. محصول زمستانی برگ جعفری چون خیلی کم کاشته میشود، بسیار طرف
توجه است. بذر جعفری خیلی سخت است و به این علت در شروع کاشت خیلی دیر جوانه میزند
شاید تا 20 روز طول بکشد بنابراین معمول است قبل از کاشت به منظور تسریع در جوانه
زدن بذر را برای مدت 24 ساعت در آب خیس میکنند و پس از آن از آب بیرون آورده پهن
میکنند که بادی بخورد و رطوبت سطحی آن برود که پخش آن برای کاشت ممکن شود و آن را
میکارند.
در بعضی کشورها
تخم جعفری را در اوایل بهار در خزانه میکارند و پس از 6 هفته نهالهای جوان که
چندبرگه شدهاند در مزرعه اصلی روی خطوطی به فاصله 40- 30 سانتیمتر و فاصله بوتهها
روی خطوط 15- 10 سانتیمتر میکارند به این ترتیب در حدود 6 کیلوگرم بذر برای هر هکتار
کافی خواهد بود.
جعفری در اغلب
مناطق دنیا کاشته میشود. در ایران نیز عملا در تمام مناطق کشور میکارند. در
شاهرود نیز بهطور خودرو میروید.
ترکیبات شیمیایی
برگ جعفری و تخم
جعفری هر دو دارای اسانس میباشند که از طریق تقطیر با بخار گرفته میشود. اسانس برگ
جعفری اسانس بسیار مطبوع و معطر است و در مواردی که منظور استفاده از عطر جعفری
برای غذاها میباشد به کار میرود ولی اسانس تخم آن کمی بوی تلخ دارد و با اسانس
برگ جعفری کمی متفاوت است.
متأسفانه اسانس
برگ جعفری که خیلی مرغوب و مورد توجه است، خیلی کم است و در حدود 25/ 0- 06/ 0
درصد برگ میباشد به همین دلیل گران است ولی اسانس تخم جعفری که زیاد مرغوب نیست و
کمی بوی تلخی دارد مقدارش زیاد و از 3- 2 درصد تخم را تشکیل میدهد و معمولا در
بازار تجارت غذایی از آن در
معارف گیاهی، ج1،
ص: 60
صنعت عطرسازی و
در بستهبندی گوشت کنسرو استفاده میشود.
اسانس تخم جعفری
شاملApiol و یک الکالوئید است. به علاوه در تخم جعفری گلوکوزیدApiin وجود
دارد. و در میوه آن مادهCoumarin مشخص شده است. در ریشه جعفری
نیز در حدود 08/ 0- 05/ 0 درصد اسانس یافت میشود.
Apiol
که ماده عامل
موجود در اسانس میوه جعفری است، سمی است و ایجاد عوارضی در کبد و کلیه مینماید
لذا باید تخم جعفری و اسانس آن همیشه با رعایت اعتدال طبق میزان محدود و مجاز مصرف
شود و اسراف در مصرف آن زیانآور است و بدون دستور و اطلاع پزشک نباید مصرف شود.
وجود ماده عامل در اسانس تخم جعفری خواص دارویی را به تخم جعفری میدهد که آثار
مدر و قاعدهآور دارد، ولی درعینحال که قاعدهآور است مصرف آن در حدی معین موجب
سقط جنین نیز میشود. در هریک صد گرم برگ جعفری خام مواد زیر موجود است.
آب 85 درصد،
پروتئین 6/ 3 درصد، چربی 6/ 0 درصد، هیدراتهای کربن 7 درصد، خاکستر 2 درصد، کلسیم
203 میلیگرم، فسفر 63 میلیگرم، آهن 2/ 6 میلیگرم، سدیم 25 میلیگرم، پتاسیم 727
میلیگرم، ویتامینA 8500 واحد بین المللی، تیامین 12/ 0 میلیگرم، رایبوفلاوین 26/ 0 میلیگرم،
نیاسین 2/ 1 میلیگرم و ویتامینC 172 میلیگرم.
بهطوری که
ملاحظه میشود برگ جعفری از نظر مقدار ویتامینC و
ویتامینA بسیار غنی و تا حدودی از نظر سایر ویتامینها نیز غنی است و به
علاوه از نظر آهن و پتاسیم نیز خیلی غنی است و درعینحال از نظر سایر مواد معدنی
نیز خوب است و به علاوه منبع خوبی از ید نیز میباشد.
خواص- کاربرد
تخم جعفری طبق
نظر حکمای طب سنتی خیلی گرم و خشک است، مواد و اخلاط لزج را قطع میکند و نفخ را
کاهش میدهد و گرفتگی مجاری عروق را باز میکند. مدر و قاعدهآور است و برای تسریع
و تسهیل در اخراج جنین نیز مؤثر است. در جمیع موارد به جای تخم جعفری میتوان از
دو برابر آن تخم کرفس پرورشی استفاده کرد. خوردن دمکرده برگ آن برای بواسیر بادی
و خونی و سنگ کلیه مفید است. شیاف تخم جعفری در مهبل برای سقط جنین 116] به کار میرود.
ریشه جعفری
اشتهاآور، مدر و قاعدهآور است و در موارد قاعدگیهای دردناک اثر مفید دارد و برای
سنگ کلیه، نفخ، زردی، ناراحتی کبد و طحال و استسقا نیز مفید
معارف گیاهی، ج1،
ص: 61
است. اگر دمکرده
20 گرم ریشه جعفری در یک لیتر آب را تا حد نصف آن حقنه کنند برای کنترل اسهال مفید
است. و ضماد کوبیده برگ تازه جعفری برای رفع تهییجات خارجی بخصوص تهییج پستان در
مواردی که ورم زیاد نباشد مؤثر است.
جوشانده 10- 5
گرم تخم جعفری در حدود 200 گرم آب مدر است و خوردن جوشانده 30 گرم تخم جعفری در
250 گرم آب قاعدهآور است.
ریشه جعفری یکی
از پنج ریشه مدر و اشتهاآور است و مصرف آن به این ترتیب است که:
تهیه پنج ریشه
مدر اشتهاآور: ریشه خشک رازیانه 1 واحد، ریشه هوکس صغیر 1 واحد، ریشه کرفس 1 واحد،
ریشه مارچوبه 1 واحد و ریشه جعفری 1 واحد، کوبیده و مخلوط کنند.
دمکرده مدر و
بازکننده دهانه عروق: پنج ریشه 12 گرم آبجوش 1000 گرم مدت یک ربع ساعت دم کنند و
صاف نمایند و به آن 100 گرم شربت پنج ریشه بیافزایند و در عرض روز بتدریج بخورند.
جعفری
شربت پنج ریشه:
ریشه کرفس 100 واحد، ریشه رازیانه 100 واحد، ریشه مارچوبه 100 واحد، ریشه جعفری
100 واحد، ریشه هوکس صغیر 100 واحد، قند 2000 واحد و آب 3000 واحد مخلوط کرده طبق
معمول شربت تهیه شود و
معارف گیاهی، ج1،
ص: 62
معمولا 100 گرم
از این شربت را در جوشاندههای مدر داخل میکنند و برای زیاد کردن اثر مدر آن گاهی
در مقابل هر 20 گرم شربت یک گرم استاتپطاس اضافه میکنند، مدر و بازکننده بسیار
مؤثر است.
چای برگ جعفری
معروف است که دمکرده مدر و بادشکن خوبی است و برای هضم غذا نیز بسیار مؤثر است.
برگ جعفری به علت
مواد معدنی و ویتامینهایی که دارد بسیار مفید است. عطر آن بسیار مطبوع است و با
کلیه غذاها به استثنای غذاهای شیرین معمولا به عنوان معطر کننده مصرف میشود. برگ
جعفری مانند دارچین تنفس را مطبوع و برای رفع بوی بد تنفس حتی شدیدترین بوی سیر
بسیار مؤثر است.
معارف گیاهی، ج1،
ص: 63
* دینارویه . [ ی َ
] (اِخ ) بسریانی گیاهی است دوایی و برگ آن به کرفس ماند و آن را بشیرازی آهو دوستک
گویند. (آنندراج ) (انجمن آرا) (برهان ). زوفرا**. حزا. (مفردات ابن البیطار). انیسون
بری .
** حزا
و جزاة نیز گویند
و آن زوفرا است و دینارویه و خلیفه نیز گویند و آن دو نوع بود بری و بستانی از آن بری
مؤلف گوید نوعی از سداب بری بود و بشیرازی آن را میرک کازرونی گویند و در زا گفته شود
اما حزا درد چشم آورد و قاطع منی بود و تشنگی آورد و مضر بود به سر و مصلح وی بادرنبویه
بود و بدل آن سداب بستانی بود
صاحب مخزن الادویه
تخم آن را زوفرا و بشیرازی میرک کازرونی و کوخر مینامد و مینویسد که در مازندران
آن را اناربچه گویند
اختیارات بدیعی
/////////////
حزا. [ ح ُ ] (ع اِ) بقله ای است شبیه به کرفس که
بوئی تلخ دارد و آن را به فارسی دینارویه گویند. نوعی رستنی باشد دوائی و آن دونوع
است ، صحرائی و باغی : صحرائی را سداب برّی و تخم آنرا به شیرازی برگ کازرونی خوانند.
بلغمی مزاجان را نافع است . و باغی ، را به شیرازی آهودوستک نامند. برگش به برگ کرفس
و زردک ماند و طعم آن تلخ میباشد. زکام را نافع است و بواسیر را هیچ داروئی به از آن
نباشد. (برهان قاطع). صاحب اختیارات گوید: آنرا حزات نیز خوانند و آن زفر است و دینارویه
و حلیفه نیز گویند و آن دو نوع است : یک نوع بری و یک نوع بستانی . بری را نوعی از
سداب بری خوانند و به شیرازی کوخر خوانند و طبیعت آن گرم و خشک است و مسخن معده بود
و طعام هضم کند و بادهای غلیظ بشکند و بلغمی مزاج را نافع بود. و بر گزیدگی جانوران
سود دهد خاصه عقرب ، و بول براند و تخم وی مشهور به زوفرا بود و مانند تخم انجدان بود
و به شیرازی آنرا میرکی کمارزونی خوانند. درد چشم آورد و قاطع منی بود تشنگی آورد و
مضر بود بسر ومصلح وی بادرنبویه بود و بدل وی سداب و بستانی آن مانند ورق کرفس و جرز
و کمون از این جنس چیزی ماند و طعم آن تلخ بود و تخم وی سبزرنگ بود و خوش بوی و خوش
طعم باشد. و بر جامه بچسبد. به شیرازی آنرا صورسنک خوانند باد را بشکند و معده را نیکو
بود و گرمی آن کمتر از گرمی حزاة بری بود و غذا هضم کند و خمار زایل گرداند و مصلح
تراخی بدن و احشا بود و زردی روی زایل گرداند و سده ٔ جگر و سپرز بگشاید و مسخن گرده
بود و مثانه و مجاری بول پاک کند و زکام را نافع بود و دماغ را سودمند بود و رطوبت
آن پاک گرداند و جهة بواسیرهیچ دوائی بهتر از وی نبود به خوردن و ضماد کردن و اگر ادمان
اکل وی کنند از بواسیر ایمن باشند. حکیم مؤمن گوید: بستانی و بری میباشد، و از مطلق
او مراد بستانی است . در مازندران انابچه گویند ساقش به قدر انگشتی و از آن باریکتر
و شاخهای او باریک و منشعب ازبالای ساق میشود و قبه ٔ او شبیه به قبه ٔ زردک برّی ، و مایل به زردی و
تخمش عریض و مایل بطول و تندطعم و با عطریه ، و برگش شبیه به برگ گشنیز و از آن بسیار
ریزه تر، و بیخش شبیه به زردک و سفید و با اندک تندی وطعم او بدستور برگ او مرکب از
طعم زردک و رازیانه وصهار بخت است . و سعید جرجانی و ابن تلمیذ گویند که در طبرستان
او را جعفری نامند و ظاهراً جعفری قسمی از بری او باشد چنانکه مشاهده شده در اول و
دوم گرم وخشک و هاضم و مدر بول و حیض و کاسر ریاح و معطش ، و جهت رفع سم بارد هوام
، و بدبویی دهان و تقویت معده ٔ بارد، نافع و مصدع و موجب رمد و جرب و ثبور در محرورین
و مصلحش سویق و آب سرد کاسنی و ترشیها و بقول بارده است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و در ترجمه ٔ صیدنه ٔ ابوریحان بیرونی آمده است . لیث
گوید: حزا به ألف مقصوره نباتیست که به کرفس
مشابهت دارد و اعراب بواسطه ٔ تیمن در خانه ها نگاه دارند و ابوعبید از اصمعی روایت کند
که حزاء به ألف ممدوده است ابن الهیثم نیز
مثل این گفته و ثمری گوید: به هر دو الف آمده است و به کرفس مشابهت دارد و از کرفس
بزرگتر بود و ابوحنیفه گوید: آب نبات او را به جهت دفع ریاح بخورند و به او بخور کنند
و از گردن کودکان بیاویزند که مضرت چشم زخم دفع کند. و ابوعلی گوید: آن نباتیست که
پارسیان او رادینارویه گویند و منبت او کوهها باشد، در موضعی که سنگ صخره و ریگ بود
و طبع او در غایت خشکی بود و معتاد آن است که او را بخایند و آب او را فرو برند. و
چهاربخت گوید: چنین گفته اند که اهل همدان آنرا دینارویه گویند و بعضی از اطباء گویند:
آنچه در بادیه رویدبرگ او از برگ کرفس بزرگتر و بهتر باشد. و طاهربن محمد گوید: اهل
هری او را جابر گویند و در اصل ثقیل بوده است . و ابوسعد جرجان گوید: او را در بلاد
جرجان جفریه گویند. و آن بحقیه (؟) کرفس نرو بهست (؟) و گفته اند سداب دشتی است و جرجانی
گوید از تعریفات و اشارات عرب چنان مفهوم میشود که آن سداب بری است و پارسیان او را
نروق را (؟) گویند برگ او به برگ سداب ماند و برگ سداب از او سبزتر است و آن غیر زوفرا
است . و بعضی از اعراب گویند آن درختی است که ساق او به مقدارانگشتی باشد و سالی که
باران کم شود او سبزتر بود. و حیوانات او را نخورند، و اگر شتر احیاناً از آن بخورد
بمیرد و در این فعل از دفلی اقوی بود - انتهی .
/////////////
الحزا النبات المهمل
الاسم العلمي
Dycrosia-ismales
العائلة الخيمية
نبات الحقيقة غير مدروس طبياً للأسف وذلك حسب ما أملك من مراجع وحتى المراجع القديمة كان البعض يذكره بهذا الاسم ويعزيه لنبات الزوفرا وهذا مختلف تماماً
ودون الاهتمام به كثيراً أقول ربما الأسباب تعود إلى قلة تواجده
أو أن نبات السداب طغى عليه من حيث الدراسة الطبية لأنه يشبهه تماماً في الرائحة والمفعول
وقد يكون له اسم آخر أجهله تماماً وهو ما جعلني في حيرة الوصول
إلى فهمه من خلال المراجع
على كل الأحوال هذا النبات متداولاً عندنا بهذا الاسم أعرفه منذ طفولتي وكان الجميع قديماً يضعه في البيت كدواء ولا زال البعض يفعل ذلك في جبل عبد العزيزوالبشري وفي بعض القرى
هذا النبات له فعل سحري في معالجة الرميتزم شرباً ودهناً
وله دور رائع في معالجة الصدر
كما أنه مفيد للمجاري البولية
وله نفع واضح في معالجة الصرع
وكذلك في مجال اللقوة والفالج
وعلاجه لأمراض الرحم المختلفة واضح وجلي
الاسم العلمي
Dycrosia-ismales
العائلة الخيمية
نبات الحقيقة غير مدروس طبياً للأسف وذلك حسب ما أملك من مراجع وحتى المراجع القديمة كان البعض يذكره بهذا الاسم ويعزيه لنبات الزوفرا وهذا مختلف تماماً
ودون الاهتمام به كثيراً أقول ربما الأسباب تعود إلى قلة تواجده
أو أن نبات السداب طغى عليه من حيث الدراسة الطبية لأنه يشبهه تماماً في الرائحة والمفعول
وقد يكون له اسم آخر أجهله تماماً وهو ما جعلني في حيرة الوصول
إلى فهمه من خلال المراجع
على كل الأحوال هذا النبات متداولاً عندنا بهذا الاسم أعرفه منذ طفولتي وكان الجميع قديماً يضعه في البيت كدواء ولا زال البعض يفعل ذلك في جبل عبد العزيزوالبشري وفي بعض القرى
هذا النبات له فعل سحري في معالجة الرميتزم شرباً ودهناً
وله دور رائع في معالجة الصدر
كما أنه مفيد للمجاري البولية
وله نفع واضح في معالجة الصرع
وكذلك في مجال اللقوة والفالج
وعلاجه لأمراض الرحم المختلفة واضح وجلي
- الحزا النبات الغريب وفعله القوي
Dycrosia-ismales
العائلة الخيمية:umbelliferae
نبات الحزا الرائع للعلاج
نبات الحقيقة غير مدروس طبيا للاسف وذلك
حسب مااملك من مراجع وحتى المراجع القديمة كان البعض يذكره بهذا الاسم ويعزيه لنبات
الزوفرا وهذا مختلف تماما
و دون الاهتمام به كثيرا اقول ربما الاسباب
تعود الى قلة تواجده
او ان نبات السداب طغا عليه من حيث الدراسة
الطبية لانه يشبهه تماما في الرائحة والمفعول
وقد يكون له اسم اخر اجهله تماما وهو ماجعلني
في حيرة الوصول الى فهمه من خلال المراجع
على كل الاحوال هذا النبات متداولا عندنا
بهذا الاسم اعرفه منذ طفولتي وكان الجميع قديما يضعه في البيت كدواء ولازال البعض يفعل
ذلك في جبل عبد العزيز والبشري وفي بعض القرى
هذا النبات له فعل سحري في معالجة الرميتزم
شربا ودهنا
وله دور رائع في معالجة الصدر
كما انه مفيد للمجاري البولية
وله نفع واضح في معالجة الصرع
وكذلك في مجال اللقوة والفالج
وعلاجه لامراض الرحم المختلفة واضح وجلي
ويستخرج منه مرهم بالطرق التي وضعتها سابقا
ليعالج امراض العصب من الخارج دهنا وخاصة
الام الرقبة والركبة
/////////////
Apium graveolens - L.
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
|
|
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
|
|
|
Physical Characteristics
|
Apium graveolens is a BIENNIAL growing to 0.6 m (2ft) by 0.3 m (1ft in). It is hardy to zone (UK) 6 and is not frost tender. It is in flower from Jun to August, and the seeds ripen from Aug to September. The flowers are hermaphrodite (have both male and female organs) and are pollinated by Flies, self.The plant is self-fertile. Suitable for: light (sandy), medium (loamy) and heavy (clay) soils. Suitable pH: acid, neutral and basic (alkaline) soils and can grow in saline soils. It can grow in semi-shade (light woodland). It prefers moist soil. |
Synonyms
|
Apium
celleri. Apium decumbens. Celeria graveolens. Carum graveolens.
|
Habitats
|
Cultivated
Beds;
|
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
/////////////
کرفس . [ ک َ رَ ] (اِ) کلفس . کرسب .
کرسف . (حاشیه ٔ برهان چ معین ) . اجمود. (یادداشت
مؤلف ). رستنیی باشد که از آن ترشی
سازند یعنی در میان سرکه اندازند و خورند و گویند تخم آن شهوت مردان و زنان را برانگیزاند
و از این جهت است که زنانی را که بچه شیر دهند از کرفس خوردن منع کنند. (برهان ) (آنندراج
). رستنی مأکول از طایفه ٔ چتری که از آن خورش سازند و با
سرکه مانند کاهو خورند. (ناظم الاطباء). نوعی سبزی که در طعام کنند و از آن خورش خاص
پزند. (یادداشت مؤلف ). اقسامی دارد: قسمی جبلی
صخری و فطراسالیون است و جبلی غیرصخری را که تخمش شبیه به زیره است و بیخش باریکتر
از بستانی و قسم نبطی را کرفس شتوی ومشرقی و کرفس عظم نامند. ساقش مجوف و دراز و نرم
و مایل به سرخی و برگش عریض و چتر او مثل سبت و تخمش قریب به شکل قرطم که تخم کافشه
باشد و سیاه و مصمت و با عطریه و به فطراسالیون شبیه تر از سایر اقسام و تند و بیخش
سفید بزرگ و خوش طعم و در خواص ضعیفتر از بستانی است . کرفس بری را برگ عریض می باشد
و هرچه قریب به زمین است ، منحنی به طرف بیرون و با اندک رطوبت چسبنده و تندی اندک
و خوشبو و مایل به زردی و ساقش باصلابت و تخمش مستدیر و شبیه به تخم کلم و سیاه و تند
وچتر او مانند چتر نبطی و در سنگلاخها و پشته ها می روید. (تحفه ). کوهی و دشتی و بوستانی
باشد و بعضی است که اندر آب و بر کنار آب روید. و تخم کرفس کوهی را که بر سنگ روید
فطراسالیون گویند و نه [ تخم ] همه کرفسی که کوهی است فطراسالیون باشد، بل آنچه بر
سنگ باشد فطراسالیون آن است . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). گیاهی است علفی و دوساله از تیره ٔ چتریان به ارتفاع 20 تا 60سانتی
متر که در اکثر نقاط خصوصاً در نواحی بحرالرومی (و همچنین ایران ) فراوان است . این
گیاه جزء سبزیهای خوراکی است و در اغذیه مصرف می شود. ریشه اش راست و خاکستری قهوه
ای و درونش سفیدرنگ است . ساقه اش مایل به رنگ سبز بی کرک است و برگها شفاف و اندکی
ضخیم می باشد. گلهایش کوچک و سفید و مایل به زردند. میوه اش کوچک و قهوه ای رنگ و دارای
خطوطی سفید است . ریشه و برگ و میوه ٔ این گیاه در تداوی مورد استعمال دارد. برگ گیاه مذکور ضد
اسکوربوت و شیره ٔ آن بعنوان مقوی و ضد تب به کار
می رود. کرویز. اپیوس . کرفشا. اوداسالیون . سلری . سلدهری . اجمود. (فرهنگ فارسی معین
) :
موبه مو و ذره ذره مکر نفس
می شناسیدند چون گل از کرفس .
مولوی .
- بزرالکرفس ؛ تخم کرفس . (آنندراج ).
- کرفس آبی ؛ یکی از گونه های کرفس است
که در کنار مردابها می روید و در تداوی بعنوان مدر و ضد اسکوربوت به کار می رود. کرفس
الماء. جرجرالماء. قرةالعین . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کرفس الماء شود.
- کرفس الجبل ؛ اورایاسالینوس . اورایاسالینن
. (یادداشت مؤلف ). رجوع به کرفس و کرفس جبلی
شود.
- کرفس الماء ؛ کنگر آبی را گویندکه به
عربی قرةالعین خوانند، به ترکی بولاغ اتی و به رومی سیون نامند. (آنندراج ) (انجمن
آرا). قرةالعین . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به کرفس آبی شود.
- کرفس بری ؛ کرفس صحرایی . (فرهنگ فارسی
معین ). رجوع به کرفس صحرایی شود.
- کرفس بستانی ؛ رجوع به کرفس شود.
- کرفس بیابانی ؛ کرفس صحرایی . (فرهنگ
فارسی معین ). رجوع به کرفس صحرایی شود.
- کرفس تربی ؛ گونه ای کرفس که در ریشه
اش ، مانند چغندر یا ترب مواد غذایی را اندوخته می کند و حجیم می شود و ریشه اش را،
مانند ترب و چغندر می خورند. کرفس شلغمی . کرفس لفتی . شلغمی کرویزی . کرفس ریشه .
(فرهنگ فارسی معین ).
- کرفس جبلی ؛ کرفس الجبل . سمرنیون .
کرفس کوهی . در کوههای چهارمحال و بختیاری فراوان است و آن را چون بوی افزاری در طعامها
کنند. (یادداشت مؤلف ). رجوع به فطراسالیون و کرفس
کوهی شود.
- کرفس دشتی ؛ به فارسی کبیکج است .
- کرفس دیو ؛ پر سیاوشان . (یادداشت مؤلف ).
- کرفس رومی* ؛ خراه است که در طبرستان
جعفری نامند و برگش مانند کرفس بستانی است . (یادداشت مؤلف ). جعفری .(فرهنگ فارسی معین
).
- کرفس ریشه ؛ کرفس تربی . (فرهنگ فارسی
معین ). رجوع به کرفس تربی شود.
- کرفس صحرایی ؛ گونه ای کرفس خودرو که
در مزارع می روید و در تداوی مصرف می شود. کرفس بری . کرفس بیابانی . سمرینون . خرس
گیاه . کرفس وحشی . گونه ای از این گیاه که در کنار مردابها و رودخانه ها می روید به
کرفس آبی مشهور است . (فرهنگ فارسی معین ).
- کرفس صخری ؛ فطراسالیون است . (فهرست
مخزن الادویه ). رجوع به فطراسالیون شود.
- کرفس فرنگی ؛ نوعی کرفس که در زمان ناصرالدین
شاه از اروپا به ایران وارد شد و رواج یافت . (المآثر و الاَّثار از فرهنگ فارسی معین
).
- کرفس کوهی ؛ گونه ای کرفس که در دامنه
ٔ تپه ها و نواحی کوهستانی می روید
و مانند کرفس بیابانی در تداوی بعنوان ضد اسکوربوت مصرف می شود. کرفس جبلی . کرفس الجبل
. داغ کرویزی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کرفس جبلی شود.
- کرفس لفتی ؛ کرفس تربی . (فرهنگ فارسی
معین ). رجوع به کرفس تربی شود.
- کرفس وحشی ؛ کرفس صحرایی . رجوع به کرفس
صحرایی شود.
|| دوائی است مانند اجواین بوی آن ناخوش و تیز باشد و آن اجمود
ولایتی است و از خواص آن یکی این است که کژدم گزیده اگر بخورد فی الحال بمیرد. (غیاث
اللغات ) (آنندراج )
//////////////
*کمافیطوس . [ ک َ ] (معرب ، اِ) ۞ لغتی است یونانی و معنی آن به
عربی صنوبرالارض باشد و آن حشیشی است که گل آن بنفش رنگ می شود و به آخر تخم می گردد
و آن را به شیرازی ماش دارو خوانند و بعضی گویند طرخون رومی است و بعضی دیگر گویند
تخم کرفس رومی است . یرقان را نافع باشد. (برهان ) (آنندراج ). ماش دارو. (فرهنگ فارسی
معین ). معرب از خامافیطس یونانی است که به معنی صنوبرالارض باشد. نباتی است در بوی
شبیه به صنوبر و در طعم تلخ و با اندک قبض و تندی و ساقش بلند نمی شود و برگش در پیچیدگی
و تراکم و پری از رطوبت شبیه است و به حی العالم صغیر که به فارسی همیشه بهار نامند
و برگش از آن ریزه تر و با زغب و رطوبت چسبنده و شاخهای او مایل به سرخی و گلش زرد
و باریک و تخمش از تخم کرفس کوچکتر و بیخش سفید و از ماه نیسان تا سرطان استمرار دارد
و قوتش تا ده سال باقیست و مؤلف اختیارات تصریح نموده که گلش بنفش و برگش شبیه به صعتر
است ... (ازتحفه ٔ حکیم مؤمن ). گفته اند برگ و شاخ درخت
بارزد است . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). صنوبرالارض . خامافیطس
. عُرصُف . تخم کرفس رومی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کمافیطس . (ناظم الاطباء).
//////////////
Kelussia odoratissima Mozzaf - a promising
medicinal herb to prevent pulmonary hypertension in broiler chickens reared at
high altitude.
Abstract
ETHNOPHARMACOLOGICAL
RELEVANCE:
Kelussia odoratissima Mozzaf, formerly Apium odoratissima, is a
plant locally called "Karafs", found in central Zagros region of
Iran. Leaves and stems of the plant are traditionally used in the treatment of
hypertension and inflammation. Lowering blood pressure effects of Kelussia
odoratissima Mozzaf (wild celery) was evaluated in preventing pulmonary
hypertension syndrome (PHS) in broiler chickens reared at high altitude (2,100
m).
MATERIALS AND METHODS:
A total number of 208 day-old male broilers (Ross 308) were
randomly assigned to four treatments including different levels of Kelussia
odoratissima Mozzaf (0%, 0.25%, 0.5%, and 0.75%) in a 42-day trial.
RESULTS:
Body weight gain and feed:gain responses significantly (P<0 .05="" 0.5="" 0.75="" a="" and="" at="" birds="" broiler="" chickens="" circulatory="" compared="" concentration="" concentrations="" control="" decline="" diet.="" diets="" fed="" feeding="" from="" growing="" had="" heart="" hematocrit="" heterophil="" higher="" hypertrophy="" improved="" in="" included="" inducible="" kelussia="" led="" lower="" lymphocyte="" malondialdehyde="" mortality="" mozzaf.="" mozzaf="" nitric="" no="" o:p="" observed="" odoratissima="" of="" over-expression="" oxide="" phs.="" prevented="" ratio="" received="" right="" serum="" significant="" significantly="" stage="" synthase="" the="" though="" throughout="" to="" trial.="" ventricular="" was="" when="">0>
CONCLUSION:
It can be concluded that Kelussia odoratissima Mozzaf is a
promising medicinal herb to prevent PHS in broiler chickens by improving blood
pressure and antioxidant responses.
Copyright © 2014 Elsevier Ireland Ltd. All rights reserved.
KEYWORDS:
Chicken;
Ethnoveterinary; Kelussia odoratissima; Right ventricular failure
//////////////