جلاب . [ ج ُل ْ ل
] (معرب ، اِ) معرب گلاب است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || انگبینی است که
با گلاب آمیخته و آنرا بپزند تا حدی که قوام آید. شربت که از قند و گلاب سازند. ایرانیان
آنرابمعنی مطلق شربت بکار برند. (حاشیه ٔ برهان چ معین )
(غیاث اللغات ) (آنندراج ). گویا چیزی است که امروز ماآنرا شربت قند یا شربت (مطلق
) میگوئیم . (از یادداشت مؤلف ) : و یضع بها
[ بالبصرة ] من المر عسل یسمی السبلان و هو طیب کانه الجلاب . (ابن بطوطة).
/////////
جلاب
بضم جیم و فتح
لام مشدده و الف و باء موحده
ماهیت آن
از جملۀ اشربه
است که جهت تقویت قلب و رفع خفقان و توحش و مالیخولیا و امثال اینها ترتیب می دهند
و با عرقهای مناسبه می آشامند دستور ساختن آن آنست که بکیرند نبات سفید و یا شکر
سفید مقدار یک من و با سه من کلاب بآتش ملایم بجوشانند و کف آن را بکیرند و صاف
نماید تا بنصفه رسد پس یکدرهم زعفران بکلاب سوده داخل نمایند و در ظرفی نکاهدارند
و عند الحاجت با آب سرد و یا با یکی از عرقهای مناسبه حل کرده تخم بالنکو و یا
فرنجمشک و یا ریحان و یا امثال اینها بران پاشیده بنوشند و اکر حرارت در مزاج غالب
باشد بزرقطونا بران بپاشند و اکر برودت غالب باشد عنبر و مشک از هریک دو دانک داخل
جلاب نمایند در آخر طبخ جلاب طبی عبارت از همین است
مخزن الادویه عقیلی
خراسانی
////////
گلاب به مایعی گفته
میشود که از گل محمدی (نام علمی: Rosa × damascena) استخراج کنند و معطر است. گلاب
به دستاورد تقطیر گلهای درختچه گل سرخ تازه چیده شده با آب که اسانس آن از محلول آبکی،
جدا شده باشد گفته میشود که باید در ظرفهایی که دارای مقدار اندکی هوا باشد نگهداری
گردد.[۱] از تقطیر مجدد گلاب، فراوردهای به دست میآید که به آن گلاب دو آتشه میگویند.
اگر مجدداً گلاب دو آتشه را تقطیر کنند گلاب غلیظی از نظر اسانس به دست میآید که فوقالعاده
معطر بوده و در حقیقت گلاب ناب و خالص است.[۲]
گلاب اصل، شفاف، روشن،
بدون رسوب است و بوی آن بوی مطبوع گل محمدی و فاقد بوی ترشیدگی است. طعم گلاب نیز سنگین
و کمی مایل به تلخی است که از جمله مهمترین نشانههای اصل بودن گلاب به شمار میرود.[۳]
«اسانس گل سرخ یا
رز یا محمدی، چون گرانترین اسانس دنیا است هرگرم آن معادل یک گرم طلا در بازار جهانی
است.»[۴]
محتویات [نهفتن]
۱ خاستگاه
۲ ترکیبات
۳ موارد استفاده
۴ منابع
خاستگاه[ویرایش]
ایرانیان از نخستین
کسانی هستند که از گذشتههای دور به ویژگیهای خوراکی و درمانی گل سرخ (محمدی) پی بردهاند.
طبق اسناد بینالمللی، مبداء تولید گلاب، ایران و مبداء تولید اسانس گل سرخ (محمدی)
و عصاره گلبرگهای تازه، یونان ذکر شدهاست.[۵]
«گل سرخ یا رز یا
محمدی، گیاهی است که بومی ایران است و خاستگاه و موطن اصلی آن ایران است که تا حدود
۳۵۰ سال پیش غیراز ایران جایی دیگر رویش نداشته است و در زمان سلسله صفویه و زمانی
که دولت عثمانی همسایه ایران بوده است، این گل و کلیه دستگاههای گلابگیری از ایران
به ترکیه وسپس به سوریه و بلغارستان برده شده است.»[۴]
گزارش ابن خلدون حاکی
بر این است که در قرن ۸ و ۹ میلادی گلاب یکی از اقلام مهم تجاری ایران بودهاست که
از طریق جاده ابریشم به هند و چین صادر میشدهاست. مرکز اصلی تولید آن در ایران سرزمین
فارس و بیشترین کارگاههای تولید گلاب در لایزنگان و داراب استان فارس بر پا بودهاست.
بطوریکه روزانه ۳۰۰۰۰ بطری از میمند فارس در زمان خلیفه بغداد بین سالهای قبل از
۸۱۰–۸۱۷ به آن شهر صادر میشدهاست.[۶]
براساس مدارک جدید،
ایرانیان اولین قومی بودند که از گل سرخ، اسانس و گلاب را به روش تقطیر به دست آوردند
و سپس این فن را به سایر نقاط دنیا انتقال دادند. ابن سینا دانشمند بزرگ ایرانی، تحقیقات
وسیعی در مورد استخراج اسانسها به روش تقطیر داشتهاست.[۷]
سالانه در کاشان،
در مراسم جشن گلابگیری ۱۵۰۰۰ تن گلاب سنگین تولید میشود [۱].
ترکیبات[ویرایش]
مواد اصلی تشکیل دهنده
اسانس گل محمدی عبارتند از.[۸] سیترنلول ۵۵ ۳۴٪، گرانتول ۴۰ ۳۰٪، استاروپنین ۲۶
۲۲٪، و فنیل اتانول ۳ ۵/۱٪
موارد استفاده[ویرایش]
اسانس آن دارای اثرات
ضد ویروسی و باکتری، ضد اسپاسم، آنتی سپتیک و آرام بخش میباشد. گلاب حاصل جهت شستشوی
اماکن متبرکه، شیرینی سازی، مرباجات و از اسانس آن در صنایع داروسازی و غذایی استفاده
میشود.[۸]
مصرف دارویی
از گلاب برای رفع
عوارض حادث از زکام، قطع خونریزی از سینه، خشونت صدا، ضد سرفه، خفقان گرم، درد معده
و روده، دل پیچه سرد و گرم، درد کبد و طحال، علاج نزله سرد، سردردهای گرم، درد چشم
تقویت حواس، ایجاد نشاط، تقویت دل، رفع خماری، بی هوشی، خفقان استفاده میگردد.[۹]
به دلیل خاصیت ضد عفونی کنندگی، یکی از پاک کنندههای قوی برای پوستهای خشک و حساس
است.[۱۰]
مراسم
از جمله موارد استفاده
گلاب در عزاداری است. بوی گلاب میزان ترشح ئیدروفین و اندروفین را در مغز متعادل میکند
و احساس آرامش و آسودگی به فرد میدهد.[۱۱]
آشپزی
Wiki letter
w.svg
این بخش از این نوشتار خُرد است. با گسترش آن به ویکیپدیا کمک کنید.
منابع[ویرایش]
پرش به بالا ↑ «گل و گلاب - گلاب». پایگاه اطلاعاتی شهر کامو. بازبینیشده
در ۱۹/۸/۱۳۹۱.
پرش به بالا ↑ «دانستنیهایی دربارهٔ «گلاب» و تأثیر آن بر سلامتی انسان». ابتکار نیوز، ۲۳/۸/۱۳۸۸. بازبینیشده
در ۱۹/۸/۱۳۹۱.
پرش به بالا ↑ «چطور گلاب خالص را از تقلبی تشخیصدهیم». پایگاه
نیاز روز، ۱/۵/۱۳۹۱. بازبینیشده در ۱۹/۸/۱۳۹۱.
↑ پرش به بالا به: ۴٫۰ ۴٫۱ http://www.chn.ir/NSite/FullStory/News/?Id=105100&Serv=0&SGr=0 ، خبرگزاری میراث
فرهنگی، کد خبر: ۱۰۵۱۰۰، زمان مخابره: ۱۳۹۲/۴/۴
پرش به بالا ↑ حسن کریم زاده – مهرداد میرحسینی. «کاشت، داشت و برداشت گل محمدی». سامانه آموزشی ترویجی
جهاد کشاورزی خراسان رضوی. بازبینیشده در ۱۹/۸/۱۳۹۱.
پرش به بالا ↑ احمدی، کتایون. [www.Agri-eng.org «نگاهی
به وضعیت کشت و فرآوری گل محمدی در ایران و جهان»]. فصلنامه نظام مهندسی کشاورزی و
منابع طبیعی. شماره ۱۶، ۱۳۸۶. بازبینیشده در ۹ نوامبر ۲۰۱۲.
پرش به بالا ↑ «اثرات مفید گلاب در سلامتی بدن». تبیان،
۱۴/۲/۱۳۸۵. بازبینیشده در ۱۹/۸/۱۳۹۱.
↑ پرش به بالا به: ۸٫۰ ۸٫۱ «گل سرخ گل محمدی». سایت آفتاب، ۲۸/۳/۱۳۸۷. بازبینیشده
در ۱۹/۸/۱۳۹۱.
پرش به بالا ↑ «گل محمدی». انجمن تحقیقات طب سنتی ایران. بازبینیشده
در ۱۹/۸/۱۳۹۱.
پرش به بالا ↑ [www.magiran.com/npview.asp?ID=۱۹۵۲۵۲۵
«خواص مفید گلاب در سلامتی پوست»]. روزنامه آفتاب یزد، ۱/۷/۱۳۸۸. بازبینیشده در
۱۹/۸/۱۳۹۱.
پرش به بالا ↑ «یکی از خواص دارویی گلاب». بیتوته. بازبینیشده در
۱۹/۸/۱۳۹۱.
[نمایش] ن ب و
گیاهان دارویی و ادویهجات
ردهها: آشپزی آذربایجانی
آشپزی اسرائیل آشپزی ایرانی آشپزی خاورمیانهای آشپزی عراقی آشپزی عربی آشپزی قبرسی
آشپزی یونانی ترکیبات غذایی و مواد مورد نیاز در آشپزی رزها شربت (دارو)
ویکی
////////
به عربی ماء
الورد:
ماء الورد هو خلاصة
تقطير بتلات الورد. ماء الورد هو أحد النواتج الجانبية لإنتاج زيت الورد المستخدم في
العطور، ويستخدم ماء الورد كمنكه للطعام، وكأحد مكونات بعض مستحضرات التجميل والمستحضرات
الطبية. كما يستخدم لأغراض دينية في جميع أنحاء أوروبا وآسيا.
تصنع عطور الورد من
زيت الورد، وهي مزيج من الزيوت العطرية الطيارة التي نحصل عليها باستخدام التقير بالبخار
لمسحوق بتلات الورد.
///////////
به اردو عرق
گلاب:
عرق گلاب
آزاد دائرۃ المعارف، ویکیپیڈیا سے
عرق گلاب کی تیاری
عرقِ گلاب (عربی:
ماء الورد ، انگریزی:Rose Water ) ایسا عرق ہے جو گلاب کے پھول کی پتیوں سے نکلتا ہے۔ بعض اوقات اسے گلاب کے پھول کے تیل کی ضمنی پیداوار
کے طورپر بھی بنایا جاتا ہے۔ یہ تیل مشہور خوشبویات میں استعمال ہوتا ہے۔ عرق گلاب کو تقریباً تمام دنیا میں خوشبو، ذائقہ، ادویہ سازی، میک آپ کی اشیاء وغیرہ میں استعمال کیا جاتا ہے۔ سب سے پہلے اسے مسلمانوں نے عمل تقطیر سے بنایا۔ [1]
استعمال[ترمیم]
حوالہ جات[ترمیم]
اوپر جائیں ↑ اسلامی طرزیات کی
مغرب کو متقلی حصہ سوم، از احمد حسن (اسلام میں علوم و طرزیات)
زمرہ جات: آذربائیجانی پکوانقبرصی طباخییونانی طباخیاسرائیلی
طباخیعرب طباخیگلابایرانی طباخیمشرق وسطی کے پکوانغذائی اجزاءعرقیاتقدیم
طریقہ علاج
//////////
به آذری گولاب:
Gülab - Azərbaycanda qida məhsullarının hazırlanmasında (əsasən içkilərin və
müxtəlif xörəklərin), toy və ziyafət məclislərində, qonaq qəbul edildikdə, isti
günlərdə müxtəlif içkilərə qatılaraq susuzluğu yatırmaq üçün içilir.
/////////
به عبری می، می
سِر، میروسریوپیلونل:
מי ורדים הם תרחיף – תוצר לוואי של תהליך זיקוק עלי כותרת הוורד.
מי הוורדים מהווים תחליף זול לשמן ורדים שמשמש את תעשיית הקוסמטיקה.
מי הוורדים ניחנים בארומה חזקה ומשמשים במזרח הרחוק ובמזרח התיכון כתבלין למאכל – בעיקר בקינוחים מתוקים כגון מעמול,מלבי, סחלב, פלודה, לאסי, רחת לוקום, גלידה מסטיק, גלידה פרסית, סוטלץ' (פודינג אורז טורקי), ועוד. מי הוורדים משמשים גם לצורכי דת בהינדואיזם ובאסלאם. במערב מי הוורדים משמשים בעיקר בתעשיית הקוסמטיקה.
בישראל משווקים מי ורדים שבחלקם מייצור מקומי ובחלקם מיובאים בשווקים, בחנויות ייחודיות, בבתי הטבע והקוסמטיקה. בחנויות התבלינים ניתן להשיג מי ורדים מהולים במים או בתמצית מרוכזת יותר בדיוק כמו מי זהר.
//////////
به کردی گُلاو:
Gulav
Gulav (di hin devokan de gulavk, ava gulê) ji
ava gulê re tê gotin ku bi parizandina pelên gulê
tê bidestxistin. Him di kozmetîkê de tê bikaranîn, him jî di xwarinan
de.
Berê gulav bêhtir
dihate bikaranîn lê bi derketina kolonya û parfûman ve qîmeta wê ket. Dîsa jî wekî
berkeliyek di çêkirina xwarinan de (bi taybetî şîranî) tê bikaranîn. Lîtreyeke
ava gulê ya arî (saf) ji 6-7 hezar gulan tê bidestxistin. Lê gulava arî ji ber
ku pirr biha ye, bi serê xwe nayê bikaranîn.
Ji îraniyan (kurd, faris ûêd)
derbasê Hindistan, cîhana ereban, Spanyayê û ji wan jî derbasê ewropayiyên din bûye. Li Îranê hêj dixin nava çay û di xwarinan de bikartînin. Li Bakurê Kurdistanê
wextekê wekî "kolonyaya sofiyan" jî dihate
binavkirin ku oldaran bikardianîn. Lewra tê e alkol nebû.
Di bijîşkiya gelêrî ya
kurd de, wekî antîseptîkek dihate
bikaranîn. Bo mînak bo werma qirikê, hemlik, kunêr, werma girikên pêsîran dihate bikaranîn.
·
Gulac
·
Helîlika
şîrê bizinê (helîlikê
re tilolek jî dibêjin, bi romî/tirkî navê vê xwarinê su muhallebisi ye)
·
Gelek cureyên rîçalê de
gulav tê bikaran
·
Gul û av nabin gulav. (ango sentez cuda ye, tişta sêyemîn,
têkel, ne ji berhevkirina yên din e)
·
Kozmetîk
///////////
به ترکی اسانبولی
گل سویو (آبگُل، گلاب)
Gül suyu (Farsça:
گلاب Gûlâb) gül bitkisinin
taç yapraklarının damıtılmasıyla elde edilen hidrosollerdir. Parfüm
sanayiinin gül yağına olan büyük ilgisi
nedeniyle gül suyu, ucuz bir yan ürün durumunda bulunmaktadır.
Gül suyu hamur işi
ve lokum yapımında
da kullanılır ve 1 litre gül suyu ortalama 6 bin gülden elde edilir.
Gülün suyu ilk
kez İranlılar tarafından
gülün damıtılmasıyla elde edildi. Bunun Avrupa'ya
yayılmasının ise İspanya'yı ele geçiren Berberîlerin sayesinde
olduğu sanılmaktadır. Gül suyu genellikle batı, güney ve doğu Asya ülkelerinde
tüketilir ve çoğu zaman şekerleme ve hamur işlerini tatlandırmada kullanılır.
Bunlardan en yaygın olan ve en bilinenleri güllaç ile lokumdur. Ortaya çıkış
yeri olan İran'da gül suyu, çaylara, dondurmaya, ve kurabiyelere de
konulur. İslam dininde
ve Hinduizm'de
dinî öneme de sahiptir.
/////////
Rose water
From Wikipedia, the free encyclopedia
For other uses, see Rosewater
(disambiguation).
"Golab" redirects here. For
Polish places and surnames, see Gołąb
(disambiguation). For places in Iran, see Golab, Iran.
Rose
water is
a flavoured water made by steeping rose petals
in water. It is the hydrosol portion of the distillate of rosepetals,
a by-product (co-product) of the production of rose oil for use in perfume. It is used to flavour food, as a
component in some cosmetic and medical preparations, and for religious purposes
throughout Europe and Asia. Rose syrup (not to be confused
with rose hip syrup) is made from rose water,
with sugar added.
Contents
The
cultivation of various fragrant flowers for obtaining perfumes including rose
water may date back to Sassanid Persia.[1]Locally it was known
as golāb in Middle Persian, and as zoulápin in
Byzantine Greek.[2]
The
modern mass production of rose water through steam distillation was refined
by Persian chemist Avicenna in themedieval Islamic world which
led to more efficient and economic uses for perfumery industries.[3] This allowed for
more efficient and lucrative trade.
Since
ancient times, roses have been used medicinally, nutritionally, and as a source
of perfume. The ancient Greeks,Romans and Phoenicians considered large public rose
gardens to be as important as croplands such as orchards and wheat fields.[4]
Rose
perfumes are made from rose oil, also called attar of roses, which
is a mixture of volatile essential oils obtained by
steam-distilling the crushed petals of roses, a process first developed in Iran
(Persia). Rose water is a by-product of this
process.[5]
Rose
water has a very distinctive flavour and is used heavily in Persian and Middle Eastern
cuisine—especially in sweets such as nougat, gumdrops, and baklava. For example, rose water is used to
give some types of Turkish delight (Rahat
lokum) their distinctive flavours.
The
Cypriot version of mahalebi uses
rosewater.[6][unreliable
source?] In Iran,
it is also added to tea, ice cream, cookies and other sweets in small
quantities, and in the Arab world, Pakistan and India it
is used to flavour milk and dairy-based
dishes such as rice pudding. It is
also a key ingredient in sweet lassi,
a drink made from yogurt, sugar and
various fruit juices, and is also used to
make jallab. In Malaysia and Singapore, sweet red-tinted rose water is
mixed with milk, which then turns pink to make a sweet drink called bandung. Rose water is frequently used as
a halal substitute for red wine and other
alcohols in cooking; the Premier League offer a rose water-based
beverage as an alternative for champagne when rewarding Muslim players.[7]
Marzipan has long been flavoured with
rose water. Marzipan originated in the Middle East and arrived in Western Europeby the Middle Ages; it continues
to be served as a postprandial snack.[8] Rose water was also
used to make WaverlyJumbles. American and
European bakers enjoyed the floral flavouring of rose water in their baking
until the 19th century when vanilla flavouring
became popular.
In
parts of the Middle East, rose
water is commonly added to lemonade or milk.
It is often added to water to mask unpleasant odours and flavours found in tap
water.
In
the historic English county of Yorkshire rosewater has long been used as
a flavouring for one of that regions best loved dishes; Yorkshire curd tart.
Rose
water is a usual component of perfume. A rose water ointment is occasionally used as an emollient, and rose water is sometimes used in
cosmetics such as cold creams. Some
people in India also use rose water as spray applied directly to the face for
natural fragrance and moisturizer, especially during winters. It is also used
in Indian sweets and
other food preparations (particularly gulab jamun). Rose water is often sprinkled in
Indian weddings to welcome guests.
Rose
water is used as a perfume in religious ceremonies (Muslim, Hindu and
Zoroastrian). Water used to clean the Kaaba,
the Qibla for Muslims located in Mecca,
combines water from the Zamzam Well with
rose water as an additive. In the Indian subcontinent and Southeast Asia during
Muslim burials, rose water is often sprinkled in the dug grave before placing
the body inside. Rose water is used in some Hindu rituals
as well. Rose water also figures in Christianity, particularly in theEastern Orthodox
Church.[9]
A small manufactory of rose water inKashan
Depending
on the origin and type of manufacturing method of rosewater obtained from
the sepals and petals of Rosa × damascena from
Central Iranthrough steam distillation,
the following monoterpenoid and alkanecomponents could be identified
with GC-MS: mostly citronellol, nonadecane,geraniol and phenyl ethyl alcohol,
and also henicosane,
9-nonadecen,eicosane, linalool, citronellyl acetate, methyleugenol, heptadecane,pentadecane, docosane, nerol, disiloxane, octadecane, and pentacosane. Usually, phenylethyl alcohol is
responsible for the typical odour of rose water but not always present in
rosewater products.[10]
Wikimedia Commons has media
related to Rose water.
|
1.
Jump up^ Mirrazavi, F. (March 25, 2013).
Retrieved April 29, 2015, fromhttp://sassanids.com/wp-content/uploads/2014/08/Perfume-and-Perfume-Manufacturing-in-Ancient-Iran.pdf
2.
Jump up^ Shahbazi, S. (1990).
BYZANTINE-IRANIAN RELATIONS. In Encyclopædia Iranica (Vol. IV, pp. 588-599).
3.
Jump up^ Ahmad Y Hassan, Transfer Of Islamic Technology To The West, Part III:
Technology Transfer in the Chemical Industries,History of Science
and Technology in Islam.
7.
Jump up^ Gallagher, Ian (26 August
2012). "Man of the match? Here's your rosewater and
pomegranate: Premier League offers non-alcoholic alternative to champagne to
avoid offending Muslim players". Daily Mail. Retrieved 24
October 2014.
10.
Jump up^ Loghmani-Khouzani H, Fini Sabzi O,
Safari J H (2007). "Essential Oil Composition of Rosa
damascena". Scientia Iranica 14 (4), pp
316–319. Sharif University of Technology, Research Note
Look up rose
water in Wiktionary, the free dictionary.
|
[hide]
·
v
·
t
·
e
|
|||||||
·
ADR rose
·
Alain
·
Belmonte
·
Chopin
·
Eden
·
Elina
·
Ispahan
·
Nevada
·
Oklahoma
·
SPIcup
|
|||||||
Rose classification
|
|||||||
Uses and products
|
·
Rose hip
·
Rose oil
·
Rose water
|
||||||
|
|||||||
Culture
|
|||||||
Rose competitions
|
|||||||
Organizations
|
|||||||
Related articles
|
|||||||
·
Category
|
&&&&&&&
جلابا
بفتح جیم عجمی و
لام و الف و فتح بای فارسی و الف از ادویۀ جدیده است که در ارض جدید در بلده مسمی
بچلاپا یافت می شود و اطبای آن بلد خواص آن را یافته ببلدان دیکر برده و بانکلیسی
جلب نامند
ماهیت ان
بیخ کیاهی است
اغبر و کهنۀ آن مائل بسیاهی در شکل فی الجمله شبیه بشلغم و چغندر کوچکی و متوسطی
بی طعم و رائحه غالبی که مستکره طبیعت باشد و آن را بریده و یا چهار شق نموده خشک
کرده از انجا می آورند
طبیعت ان
کرم و خشک در دوم
افعال و خواص آن
با قوت مسهله
بیغایلۀ و اندک قابضه و غیر مستکره طبیعت چنانچه ریوند راست و خطری که مازریون و
غیر آن دارند ندارد و احداث کرمی نمی نماید و جهت اکثر امراض مانند صداع کهنه و
صرع و نوازل قدیمه و سرفۀ کهنه و حمیات مزمنه و وجع کرده و ظهر و عرق النسا و
مفاصل و قولنج و استسقا و یرقان و امثال اینها نافع و طریق استعمال آن جهت اسهال
آنست که مقدار یکدرهم تا یک مثقال آن را نرم کوبیده پیخته با پنج مثقال کلقند
سرشته بخورند و بالای آن عرق رازیانه و یا انیسون بیاشامند که معین بر عمل آنست و
از برای رفع امراض معجون آن با ادویۀ مناسبه و نیز نقوع آن در آب که یک شبانه روز
آن را نیم کوفته در آب بخیسانند و صاف نموده با شکر و یا با شربت ورد و یا با شربت
بنفشه و یا امثال اینها بحسب حاجت بیاشامند مقدار شربت آن از نیم درهم تا دو درم
بدل آن مچوقان است که آن نیز از ادویۀ جدیده است و در حرف المیم ان شاء اللّه تعالی
خواهد آمد
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////
Jalap
From Wikipedia, the free encyclopedia
This article needs additional citations for verification. Please
help improve this article by adding citations to reliable sources.
Unsourced material may be challenged and removed. (January 2016) (Learn
how and when to remove this template message)
|
Chemical structure of scammonin I, one of the primary chemical
constituents of jalap
Jalap is a cathartic drug,
its use largely archaic in the West, consisting of the tuberous roots of Ipomoea purga, a convolvulaceous plant growing on the
eastern declivities of the Sierra Madre Oriental of Mexico at an elevation of 5000 to 8000
ft. above sea level, more especially about the neighbourhood of Chiconquiaco on the eastern slope of
the Cofre de Perote in
the state of Veracruz.
Jalap
has been known in Europe since the beginning of the 17th century, and derives
its name from the city of Xalapa in Mexico, near which it grows, but its botanical
source was not accurately determined until 1829, when Dr. J. R. Coxe of
Philadelphia published a description.
The
ordinary drug is distinguished in commerce as Vera Cruz jalap, from the name of
the port whence it is shipped. Jalap has been cultivated for many years
in India, chiefly at Ootacamund, and grows there as easily as a
yam, often producing clusters of tubers weighing over 9 lb; but these, as they
differ in appearance from the commercial article, have not as yet obtained a
place in the English market. They are found, however, to be rich in resin,
containing 18%. The plant also has been grown in Jamaica, at first amongst the cinchona trees, but more recently in new
ground, as it was found to exhaust the soil. Besides Mexican or Vera Cruz
jalap, a drug called Tampico jalap has been imported for some years in considerable
quantity. It has a much more shrivelled appearance and paler colour than
ordinary jalap, and lacks the small, transverse scars present in the true drug.
This kind of jalap, the purga de Sierra Gorda of the Mexicans,
was traced byDaniel Hanbury to Ipomoea
simulans.
Ipomoea
jalapa is yet another morning glory species from which jalap is obtained; it
was first scientifically described (asConvolvulus jalapa) by Linnaeus. However, it is not of great
commercial importance. As it also occurs in Veracruz, it was long confused
with I. purga, even by such eminent botanists as David Don, Thomas Nuttall or C.J.W.
Schiede. Consequently, the name I. jalapa is often
seen as an invalid junior homonym referring
to I. purga, in particular in sources older than 1989 (when the
confusion was finally resolved). Throughout much of the 20th century, the I.
jalapa of Linnaeus was called I. carrizalia.
·
Ipomoea
This
article incorporates text from a publication now in the public domain: Chisholm, Hugh, ed.
(1911). "article
name needed". Encyclopædia
Britannica (11th ed.). Cambridge University Press.
·
Herbs
&&&&&&&&
جلد. [ ج ِ ] (ع اِ)
پوست . (ترجمان علامه ٔجرجانی ص 39). ج ،
اَجلاد، جُلود. صَله . (بحرالجواهر). پوست حیوان . (غیاث اللغات از منتخب اللغات و
بهارعجم ). پوست از هر حیوان . (منتهی الارب ) (از یادداشت های دهخدا). پوست حیوانات
و بدین معنی عربی است ، به معنی جلد کتاب و جلد دفتر مجاز است و با لفظ بستن و کردن
مستعمل . (از آنندراج ).
پوست حیوانات است
و نسبت به گوشت سرد و خشک و هرچه در طبخ مُهَرّاتر غذائیت او بیشتر و اصلاح دیرهضمی
او با آبکامه و روغنهای گرم باید نمود و پیچیدن عضوی که صدمه و ضربه به او رسیده باشد
به پوست تازه ٔ گرم حین ذبح گوسفند و بز و امثال آن بغایت مسکن اوجاع
و اورام او است و به دستور جهت اورام بارده مفید و الصاق پوست سر بزغاله بر سر صاحب
سرسام مجرّب و پوست تازه ٔ بز جهت جذب سم ّ
افعی و پوست گوسفند جهت قروح خبیثه و حکّه و جرب و تراشه ٔ پوست بز قاطع خون جراحت تازه و خاکستر جمیع پوستها جهت نواصیر و سوختگی آتش
و سحج جلدو ضماد سوخته ٔ پوست اسب آبی با
آرد کرسنه سه روز متوالی جهت رفع سرطان آزموده است . و تعلیق پوست فیل جهت تسکین تبهای
سرد و پوست شغال جهت گزیدن سگ دیوانه و منع ترسیدن او از آب و سوخته ٔ پوست قنفذ بری با روغن زیتون جهت داءالثعلب و محرّق
پوست افعی جهت داءالحیّه مؤثر است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ص 73). و رجوع
به جانورشناسی عمومی مصطفی فاطمی ج 1 ص 97 شود. جِلد نه تنها عضو مخصوص لمس است بلکه
جمیع اجزاء بدن را پوشانیده حفظ و وقایه کرده و هم دارای اعضاء ترشح است .(تشریح میرزا
علی ص 688). رجوع به تشریح میرزا علی صص 688-698 و تذکره ٔ ضریر انطاکی ص 110 شود
////////
جلد
بکسر جیم و سکون لام
و دال مهمله بفارسی پوست و بهندی چمره و کهال نیز نامند
ماهیت ان
معلوم است و بهترین
آن جهت اکل پوست بره و بزغالۀ یکساله فربه است و الذ همه پوست مرغ فربه پخته است طبیعت
آن بحسب هر حیوانی مختلف می باشد و نسبت بکوشت آن سرد و خشک
افعال و خواص آن
آشامیدن پوست اندرون
سنکدان و چینه دان طیور خصوصا سنکدان خروس خشک کرده سائید یا طلا و با ماء العسل جهت
وجع معده و الصاق پوست سر بزغاله تازه ذبح نموده بر سر صاحب سرسام مفید و مجرب و پیچیدن
عضو افعی کزیده در پوست تازه نیز جهت جذب سمیت آن و پوست کوسفند جهت قروح خبیثه و حکه
و جوب و تراشۀ پوست از جهت قطع خون جراحت تازه پیچیدن عضو ضربه و صدمه رسیده در پوست
بز یا کوسفند و یا امثال آنکه تازه و کرماکرم حین ذبح باشد مسکن وجع و ورم آنست و بدستور
جهت تحلیل اورام بارده مفید و روغن پوست کرکدن جهت التیام جروح و قروح مفید که قطعۀ
پوست کرکدن را در روغن کنجد اندازند و در آفتاب مدتی بکذارند و چون آن روغن بخوچ آید
روغن تازۀ دیکر بران ریزند و خاکستر جمیع پوستها جهت نواصیر و سوختکی آتش و سحج جلد
و ضماد سوختۀ پوست اسپ آبی با آرد کرسنه سه روز متوالی جهت رفع سرطان مجرب و سوختۀ
پوست قنفذ بری با روغن زیتون جهت داء الثعلب و محرق پوست افعی جهت داء الحیه مفید و
آشامیدن پوست سوختۀ افعی که کسی را کزیده باشد زائل کنندۀ سمیت خود است چون پوست آن
را کنده سوخته بزودی باو بخورانند و سوختۀ پوست ته کفش کهنه جهت سحج عارض از موزه و
کفش ما دام که تورم نکرده باشد و جهت سحج عارض میان رانها از حرکت و جهت سوختکی آتش
نیز و تعلیق پوست فیل جهت تسکین حمیات بارده و پوست شغال جهت کزیدن سک دیوانه و منع
ترسیدن او از آب و تعلیق پوست آن بر کمر جهت دفع بواسیر و پوست بوزینه بر درخت مانع
سرمازدکی آن و کذاشتن پوست مار در میان لباسها و اقمشه مانع کرم زدن آنست و پوست حیوانات
ماکول دیرهضم و مولد خلط صالح متین قلیل الدمویه و مصلح آن مهرا پختن و با سرکه رمری
و ابازیر و اقاویه خوردن و متجن بادهان حاره نمودن و یا بانجیر و عسل خوردن و نیز قدری
از خواص جلود حیوانات در ذکر آنها بیان شد و ان شاء اللّه تعالی می شود
مخزن الادویه عقیلی
خراسانی
///////////
پوست (به انگلیسی:
Skin) (در متون طب سنتی جلد) بخشی از دستگاه پوششی بدن است. بخشهای دیگر
این دستگاه مو، ناخن و غشاء مخاطی هستند.
پوست متشکّل از دو
لایهٔ اصلی است:
روپوست (اپیدرم) که
لایهٔ نازکتر خارجی میباشد.
درم که لایه ضخیمتر
داخلی است.
روپوست لایههای ضخیمی
از سلولهای مسطح میباشد.
پوست با دارا بودن
سطح متوسطی حدود ۲ متر مربع (۲٫۵ یارد مربع)، یکی
از بزرگترین اعضا بدن است. پوست یک سد محافظتی بین محیط جهان اطراف با عضلات، اعضای
درونی و رگهای خونی و اعصاب بدن تشکیل میدهد. مو و ناخنها از پوست منشأ گرفته و یک
حفاظت اضافی ایجاد میکنند. ظاهر پوست به طور گستردهای تغییر میکند؛ که این تغییر
نه تنها به دلیل عواملی همچون افزایش سن بوده، بلکه، نمایش دهنده نوسانات هیجانی و
سلامت عمومی، نیز میباشد.
پوست یک عضو زنده
است هرچند فوقانیترین لایه آن لایهشاخی (اِستراتوم کورنِئوم) و روپوست (اپیدرم) بوده
که سطح پوست را تشکیل میدهند و متشکل از سلولهای زنده و مرده هستند و در هر فرد حدود
۳۰ هزار عدد از این سلولها در هر دقیقه ریزش میکنند. با این وجود سلولهای زنده پوست
دائماً در قسمت زیری تر روپوست تولید شده تا جایگزین این سلولها گردند. در زیر روپوست،
درم قرار گرفته که حاوی عروق خونی، پایانههای عصبی و غدد میباشد. لایهای از چربی
در زیر درم قرار میگیرد و به عنوان یک عایق، ضربه گیر و منبع انرژی عمل میکند.
بدن هر انسان در مدت
زمان یک زندگی ۷۰ ساله، متوسط حدود ۴۷/۵ کیلوگرم پوست دور میریزد و هر ماه تمام پوست
هر فرد عوض شده و نو میشود.[۱]
ویکی
////////
به اردو جلد و
کهال:
کھال یا جلد جسم کے ہر حصے کو ڈھانپے ہوئے ہے۔ اس کی دو تہیں ہوتی ہیں۔ بیرونی سخت تہ بَشرہ (epidermis) اور اندرونی
نرم تہ ادمہ (dermis)۔ اندرونی تہ میں بے شمار غدود (glands) ہوتے ہیں جو پسینہ خارج کرتے ہیں ان غدود کے مواد میں خون کے اخراجی مادے جو جسم سے نکال دیۓ جاتے ہیں اور پانی شامل ہوتا ہے۔ پسینہ کا اخراج کھال اور جسم کے درجہ حرارت کو اعتدال پر رکھتا ہے۔ دماغی محنت، جسمانی مشقت یا گرمی سے پسینہ آتا ہے۔ پسینہ جلد کو مرطوب رکھتا ہے اور جسم میں حرارت کا توازن قائم رکھتا ہے۔
////////////
به عربی جلد:
الجلد هو العضو الذي
يغطي الجسم البشري وأجسام كثير من الحيوانات الأخرى. ووظيفة الجلد الرئيسية في الإنسان
هي حماية الجسم ويعتبر احد خطوط الدفاع ضد الجراثيم، والجلد يحمي الجسم من خلال خصائصه
الفيزيائية فهو يكاد يكون مقاومًا للبلل تمامًا، ويمنع نفاذ السوائل التي تغمر أنسجة
الجسم.
والجلد يمنع البكتيريا
والمواد الكيميائية من دخول معظم أجزاء الجسم، ويقي الأنسجة التي تقع تحته من أشعة
الشمس الضارة.
بالإضافة إلى ذلك،
يساعد الجلد في المحافظة على درجة الحرارة الداخلية للجسم عند المستويات العادية، وذلك
بأن تقوم الغدد الموجودة في الجلد بإفراز العرق عندما يتعرض الإنسان لحرارة شديدة،
حيث يتبخر العرق، فيبرد الجسم؛ أمَّا عندما يشتد البرد فإن الجسم يحتفظ بالحرارة عن
طريق تضييق الأوعية الدموية التي في الجلد، فيقل نتيجة لذلك، مرور الدم إلى سطح الجسم،
وبذلك يفقد الجسم حرارة أقل.
ويوجد في الجلد كثيرٌ
من نهايات الأعصاب الحساسة للبرودة والحرارة، وكذلك النهايات العصبية الخاصة بالألم
والضغط واللمس.
والجلد أكبر أعضاء
جسم الإنسان، فلو نشرنا جلد إنسان ذكر يبلغ وزنه 68كجم لغطى مساحة قدرها نحو مترين
مربعين.
الجلد في التشريح،
هو الغطاء الخارجي الواقي للـجسم. يعتبر الجلدآكبر عضو في جسم الإنسان. يتكون الجلد
من 3 طبقات رئيسية وهي:
البشرة: طبقه الجلد
الخارجية. وتحتوي هذه الطبقة على خلايا الميلانين المسؤولة عن لون البشرة
الأدمة: باطن الجلد
تحت البشرة تحتوي على النهايات العصبية والغدد العرقية والدهنية والاوعية الدموية والليمفاوية.
//////////
به آذری دِری:
Dəri —
insanın və heyvanların bədənini bir sıra kənar təsirlərdən qoruyan, habelə
hissiyyat, tənəffüs və istiliyin tənzimi proseslərində iştirak edən xarici örtük.
Dəri özündən altda yerləşən toxumaları müxtəlif mexaniki
zədələrdən qoruyur, bədənə xəstəlik törədən mikrobları və yad maddələri keçməyə
qoymur. Həmçinin, dəri toxumalardan artıq su itkisinə mane olur və bədənin
tempratur tənzimində mühüm rol oynayır. Eyni zamanda, dəri onda yerləşən xüsusi
törəmələr – reseptorlar vasitəsi ilə xarici mühitin qıcıqlarını (mexaniki,
istilik və s.) qəbul etdiyindən duyğu üzvlərindən biridir. Dəridə olan müxtəlif
reseptorlar orqanizmlə xarici mühitin qarışılıqlı təsirində böyük rol oynayır.
Dəri ifrazat orqanı kimi də dissimilyasiyasının son
məhsullarının çox az bir hissəsinin orqanizmdən xaric olunmasında iştirak edir.
Dəridə ifrazat məsulları tər və piy vəziləri vasitəsilə xaric olunur. Dəridən
tər daima xaric olur və bununla bədənin temperaturu və qanın osmotik təzyiqi
tənzim olunur.
İnsan bir gündə 500-900 sm³ tər xaric edir. Yay fəslində tərin
miqdarı 2-3 dəfə artır.
/////////////
به دیوِهی
(مالدیوی):
ހަމަކީ އިންސާނާގެ ހަށިގަނޑުގެ ވަށައިގެން ލެވިފައިވާ ފަށަލައެވެ. ހަމަކީ އިންސާނާގެ
ފަސް ހިއްސުގެ ތެރެއިން ބީހުމުގެ ހިއްސު ގެނެސްދިނުމުގައި މަސްއޫލުވާ މައިގަނޑު އެއް
ޓިޝޫ އެވެ.
//////////
به عبری ایور،
اوغ، فَشَت اوغ:
העור הוא מעטפת גופם של בעלי חיים.
העור בבני אדם, אשר מכסה כמעט את כל שטחו של הגוף ותופס 15%
ממשקלו, הוא האיבר הגדול ביותר בגוף. העור משתייך למערכת הכסות, אשר כוללת גם את השיער,
בלוטות זיעה ואיברי החישה השונים שמצויים בעור.
בנוסף מהווה העור לפי הגדרות רבות חלק ממערכת החיסון, שכן רבים
מתאי הדם הלבנים אינם שוכנים כלל בדם אלא ברקמות השונות של העור. העור משתייך למערכת
החיסון המולדת; פירוש הדבר הוא שהגנתו בפני זיהומים וכימיקלים מזיקים אינה ספציפית,
אלא כללית, ונעשית ללא הבחנה.
גמישות עור כף היד
עוביו של העור משתנה בחלקי הגוף השונים. בכפות הרגליים, למשל,
יכול עוביו להגיע לסנטימטר אחד, ואילו באזור המצח קטן עוביו ממילימטר.
//////////////
به سواحلی نگوزی:
Ngozi ni ganda la nje linalofunika mwili wa
mnyama au binadamu. Aina mbalimbali huwa na aina za ngozi tofautitofauti
kulingana na mazingira wanapoishi na ukoo wa spishi mbalimbali. Ni wanyama wa
nusufaili ya vetebratapekee wenye ngozi; wengine kama konokono, kaa au wadudu huwa
na kiunzi nje si
ngozi. Mamalia wote
walio sehemu ya vetebrata huwa na nywele angalau chache kwenye ngozi
yao.
Ngozi ikiondolewa
mwilini na kushughulikiwa kwa kuikausha na kutia madawa mbalimbali inaweza
kutunzwa na kutumiwa kwa kutengeneza viatu, nguo n.k.
///////////
به پنجابی کهل:
کھل انساناں تے جنوراں وچ اوہناں دے پنڈے دا بارلا نرم حصہ اے۔ کھل اندر دے انگاں دی حفاظت کردی اے، گرمی سردی توں بچاندی اے تے اس توں علاوہ محسوس کردی اے۔ میملاں وچ اے پنڈے دا سب توں وڈا انگ اے، جیدے وچ "ایکٹوڈرمل ٹشو" دی بہت ساری تہواں ہوندیاں نیں۔ ایس توں علاوہ اے اندرلے پٹھیاں، ہڈیاں تے اندرلے انگاں دے باہر وی ہوندی اے۔ دو پاسی جندڑیاں، ریپٹائیلاںتے پنچھیاں وچ وکھری ونڈ دی کھل ہوندی اے۔ سارے میملاں دی کھل تے وال ہوندے نیں چاہےسمندری میمل ہون۔ کھل جراسیم تے ود پانی ضائع ہون توں بچاندی اے۔ اے انسولیشن دا کم کردی اے، تاپ نوں قابو رکھدی اے، حسی انگ اے تے وٹامن ڈی تیار کردی اے۔ خراب ہوئی کھل، "سکار ٹشو" دی مدد توں ول ہو جاندی اے۔ ایہدے وچوں رنگ تے رنگلا مادہ وی کدی کدی مک جاندا
اے۔ اکجاندار وچ کھل دی موٹائی وکھری تھاواں تے وکھری ہو سکدی اے۔ مثال دے طور تے انساناں وچ اکھتے پلک تھلے 0٫5 ملی میٹر دی کھل ہوندی اے جو پنڈے وچ سب توں پتلی کھل اے، تے ایتھے سب توں پہلاں بڑھاپے دے آثار نظر آن لگدے نیں جیویں جھریاں پینا۔ ہتھ دی ہتھیلیاں تے پیراں دے تلوے دی کھل پنڈے دی سب توں موٹی کھل ہوندی اے، ایہدی موٹائی 4 ملی میٹر اے۔
/////////////
به کردی سورانی
پیست:
پێست ئەو بەشە لە لەشی مرۆڤە کە ئەندامەکان دادەپۆشی و بەرگری لە تووشی کێشە بوونی ئەوان لەگەڵ ئەو شتانە دەکات کە لە موحیتدان. پێست دوو لوی سەرەکی هەیە:
ئێپی دێرم یان ڕووپێست
دێرم یان پێست
//////////
به اویغوری تېرە:
////////////
به ترکی
استانبولی دِری:
Deri veya cilt,
bazı hayvanların vücutlarını kaplayan en üst katman olup, altında
barındırdığı kas veorganları koruyan
ve doku tabakalarından oluşan bir örtü sistemi organıdır. Bu tabakanın altında yağ tabakası vardır. Yağ tabakası
vücudumuzu sıcak tutar ve darbelere karşı korur. Burada bulunan ter bezleriboşaltıma
yardımcı olur. Deri solunumu nemli vücut yüzeyinde gerçekleşir. Hücrelerde
oluşan (O2)oksijen yine difüzyonla atılır. CO2 'de difüzyonla atılır. bu
canlıların gelişmiş organları yoktur.dış ortamla gaz alışverişi nemli deriden
difüzyonla geçer.Derinin nemli kalması mukus tabakası ile gerçekleşir.
/////////////
به زازاکی
پوستیک:
Poste tenê
merdıman u heywanan de tewr organo gırdo u hetê kar kerdışi ra zi en organo
zêde çeşıt ra gureyoğo. Postık zey yew qılıfi tenê ganiyan pawena/şeveknena.
Ten be araq dayışi ra piya, zey nefes gêno beno.
///////////
Skin
From Wikipedia, the free encyclopedia
This article is about the outer covering of
animals. For skin in humans, see human skin.
For other uses, see Skin (disambiguation).
|
It has been suggested that Cutaneous structure development be merged into this article. (Discuss) Proposed
since October 2015.
|
Skin
|
|
Skin of an elephant
|
|
Details
|
|
Identifiers
|
|
Cutis
|
|
Skin is the soft outer
covering of vertebrates. Other animal coverings,
such as the arthropod exoskeleton have different developmental origin, structure and chemical composition. The adjective cutaneousmeans
"of the skin" (from Latin cutis, skin). In mammals,
the skin is anorgan of the integumentary system made up of multiple
layers ofectodermal tissue,
and guards the underlying muscles, bones,ligaments and internal organs.
Skin of a different nature exists inamphibians, reptiles,
and birds.[1] All mammals have
some hair on their skin, even marine mammals like whales, dolphins,
and porpoiseswhich
appear to be hairless. The skin interfaces with the environment and is the
first line of defense from external factors. For example, the skin plays a key
role in protecting the body against pathogens[2] and excessive water
loss.[3] Its other functions
are insulation, temperatureregulation,
sensation, and the production of vitamin D folates.
Severely damaged skin may heal by forming scar tissue. This is
sometimes discoloured and depigmented. The thickness of skin also varies from
location to location on an organism. In humans for example, the skin located
under the eyes and around the eyelids is the thinnest skin in the body at 0.5 mm
thick, and is one of the first areas to show signs of aging such as "crows
feet" and wrinkles. The skin on the palms and the soles of the feet is
4 mm thick and the back is 14 mm thick and is the thickest skin in
the body. The speed and quality of wound healing in skin is promoted by the
reception of estrogen.[4][5][6]
Fur is dense hair.[7] Primarily, fur
augments the insulation the skin provides but can also serve as a secondary sexual characteristic or
as camouflage.
On some animals, the skin is very hard and thick, and can be processed to
create leather.Reptiles and fish have hard
protective scales on their skin for protection, and birds have hard
feathers, all made of tough β-keratins. Amphibian skin
is not a strong barrier, especially regarding the passage of chemicals via skin
and is often subject to osmosis and diffusive forces. For example, a frog sitting in
an anesthetic solution
would be sedated quickly, as the chemical diffuses through its skin. Amphibian
skin plays key roles in everyday survival and their ability to exploit a wide
range of habitats and ecological conditions.[8]
&&&&&&&
جلنار. [ ج ُل ْ ل َ ] (معرب ، اِ) گل
انار. معرب گلنار است و یکی آن جلنارة است . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
- گلنار. [ گ ُ ] (اِ مرکب ) (از:
گل + نار =انار). معرب آن جلنار است . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). گل انار.
(برهان ). شکوفه و گل انار است که درسرخی رنگ بی نظیر است . (آنندراج ). || بعضی گویند
که آن گل درخت انار بری است و بغیر از گل ثمری ندارد و ثمر وی همان است و بهترین آن
مصری باشد و به عربی ثمرةالشوکة المصری خوانند. (برهان ). جلنار. به فارسی گلنار گویند
و او غیر گل انار مثمر است . اگرچه در جمیع افعال مشابه یکدیگرند. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). گل انار بری . جلنار. (بحر
الجواهر)
- صدبرگ .
[ ص َ ب َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) (گل ...) گلی است زردرنگ که بهندی گنیدا گویند و بمعنی
هر گلی که به نسبت دیگر اقسام خود برگ بسیار داشته باشد که در محاوره ٔ دیار ما آن را هزاره گویند.
(غیاث اللغات ). جوحَم . (منتهی الارب ). ورد مضاعف . (دهار). گلنار. (برهان ). مضاعف . سوری
پرپر
//////////
جلنار
بضم جیم و سکون لام و فتح نون و الف و
رای مهمله معرب کلنار فارسی است و این را کل انار صد برک و هزاره نیز نامند جهت آنکه
کل آن بسیار بزرک و پربرک می باشد و نیز کل انار نر می نامند جهت آنکه ثمر نمی بندد
مکر بندرت و ثمر آن را منحوس می دانند و در هر خانه و باغی که ثمر آورد می کوبند زود
آن را خراب و ویران می کرداند
ماهیت ان
بری و بستانی و سرخ و سفید و درخت آن مشابه
بدرخت انار الا آنکه اندک انبره تر می باشد و بسیار بلند نمی شود و بهترین آن فارسی
است یا مصری
طبیعت ان
در اول دوم سرد و خشک
افعال و خواص آن
قابض و حابس سیلانات و رادع و مجفف و مقوی
اعضا و جهت استحکام دندان و لثه و اسهال دموی و صفراوی و رطوبی و زلق امعا و سحج و
قرحۀ آن و نزف الدم هر عضو و ادرار طمث و بواسیر و جرب و حکه و منع ریختن مواد بمعده
و فتق شربا و ضمادا و طلاء و چون با سرکه بجوشانند و بدان مضمضه کنند جهت بدبوئی دهان
و قلاع آن و استحکام لثه و دندان و ضماد آن جهت التیام جراحات و بدبوئی زیر بغل و منع
تزاید اورام و انصباب بسوی آن اعضا و ذرور آن جهت نزف الدم قروح و سحج و لطوخ آن با
سرکه و طین مغره بر حوالی رحم مانع انصباب مواد بسوی آن المضار مصدع و مسدد و مصلح
آن کثیرا مقدار شربت آن از یکدرهم تا دو درهم بدل آن بوزن آن افماع رمان و یا پوست
تازۀ ریشۀ انار و یا جفت بلوط و عصارۀ آنکه تازۀ آن را کوبیدۀ فشرده آب آن را کرفته
خشک نمایند مانند عصارۀ لحیه التیس و آنکه خشک آن را در آب جوش دهند تا قوت آن در آب
باز داده شود پس بمالند و صاف کرده باز بجوشانند تا منعقد کردد در جمیع افعال قویتر
و لطیف تر از جرم آنست و کفته اند از خواص آنست که چون روز چهارشنبه وقت طلوع آفتاب
یک عدد غنچۀ ناشکفتۀ آن را صاحب رمد و معتادین بآن از درخت بدهن بچیند و فرو برد تا
یک سال رمد نکشد و مجرب دانسته اند و سفوف و اقراص آن در قرابادین ذکر یافت
مخزن الادویه عقیلی
خراسانی
////////////
جلنار
بپارسی گلنار
گویند و بشیرازی گل صد برگ و آن گل انار تر است که بغیر آن هیچ ثمر نمیدهد و
بهترین آن فارسی بود و گویند مصری و طبیعت آن سرد و خشک است در دوم خون شکم ببندد
و ریش روده و ریشهای کهن و فتق را سود دارد دندان را محکم کند و زنانی که خون
زیادت از ایشان روانه بود ببندد و اگر با سرکه بر ورم لطوخ کنند بازگرداند و چون
با سرکه بپزند و بدان مضمضه کنند جوشش دهن را نافع بود و عصاره وی در طبیعت مانند
عصاره لحیة التین بود و مقدار مستعمل از وی یک درم و نیم تا دو درم بود اما مولد
سده بود و مضر بود بسر و مصلح وی کثیرا بود و بدل وی اقماع رمان بود یا جفت بلوط و
گویند بدل وی پوست انار بود بوزن آن و گویند طراثیث بود بوزن آن
اختیارات بدیعی
////////////
گیاه انار، از تیره
انار یاPunicaceae است که یک گونه آن با نام
علمی Punica granatum واریته pleniflora را «گلنار» یا «انار زینتی» یا «انار پُرپَر» مینامند
که به واسطه گلهای درشت زینتیاش شناخته میشود و نمونههایی از آن با نامهای «گلنار»،
« خوشهنار» و «پنجه عروس خفری» شناسایی شده که همگی بومی ایران بوده و رویشگاه آنها
بیشتر در استان فارس میباشد.
همین گونه
Punica granatum دارای واریته بارور دیگری به نام sativa است که همان «انار
خوراکی» است و ارقام مختلف میوههای آن در ایران و جهان طرفداران فراوان دارد، و واریته
دیگری نیز به نام nana
gracilissima موجود است که « مینیاتوری» یا « پاکوتاه» یا «زینتی»
یا «بنسای» نامیده میشود.
گلنار یا
گل انار، گلی بی بو و به رنگهای سرخ آتشین یا سرخ مایل به نارنجی است. در
طبیعت گلهای انار، درشت و به قطر 3 سانتیمتر و طول 3.5 تا 7.5 سانتیمتر و به عرض
3.8 تا 5 سانتیمتر دیده میشود. گلبرگهای گلنار به رنگ سرخ و در میان کاسبرگها یا
کاسه گل، جای دارند. گلهای کامل، کشیده و به شکل مخروط هستند.
گلهای انار در واریتههای
بارور دو دسته هستند: دسته نخست گلهای زایشی یا بارآور یا مثمر (fruitful) که بزرگتر
بوده و کشیده اند و قطرشان در محل اتصال بیشتر از قطرشان در گردن گل میباشد. دسته
دوم گلهای ریزشی یا نازا و یا علفیbarren) ) هستند که اندازه آنها کوچکتر
است و ریزش خواهند نمود. گاهی گلهای حد فاصل یا حد وسط (intermediate) نیز به وجود میآیند.
چنانچه گفته شد و
در تصاویر نیز نمایان است، در سنگنگاره مورد نظر، در کنار گل بزرگ اصلی دو زائده گویمانند
دیده می شود که باستان شناسان آنها را غنچه نیلوفر پنداشتهاند.
اما در بررسیهای میدانی این نگارنده مشاهده شد
که در روستاهای مناطق مختلف استان اصفهان به غنچههای ناشکفته انار، «گُلپَس» یا
«گلعقب» میگویند و منظور از آن گلی است که از نظر زمان شکوفا شدن، نسبت به گل اصلی
پس افتاده یا عقب مانده است و ناشکفته مانده یا نابارآور است. در طبیعت ممکن است روی
هر گلآذین درختچه انار از یک تا چند «گلپس» در کنار گلنار درشت و پُربرگ دیده شود.
بر این پایه، به نظر
میرسد که طراحان سنگنگاره خشایارشا، به خاطر حفظ تقارن و توازن در طرح و افزودن زیبایی
طبیعی، از دو «گُلپَس» در دو طرف گلنار استفاده نمودهاند تا گلی که در دست شاهنشاه
است، شاهانهتر جلوه نماید. البته در دیگر نگارههای تخت جمشید، گلنار را در دست بزرگان
و سربازان پارسی نیز میتوان دید اما از روی عمد آن گلها هیچ کدام از نظر درشتی، توازن
و ظرافت به گلی که در دست شاهنشاه و ولیعهد است نمی رسد تا از شکوه شاهانه آن نکاهد.
بر این پایه، گلی
که خشایارشا در دست دارد، گلی از گونه Punica
granatum واریته pleniflora یا «گلنار» یا «انار زینتی» یا «انار پُرپَر» است.
////////
خواص دارویی
گلنار
گلنار یا گل درخت
انار با نام علمی Punica granatum L. از خانواده
Punicaceae، را اصطلاحا گل انار صد برگ یا گل انار نر نیز می نامند چون گلی
نسبتا بزرگ و پر برگ است و تبدیل به میوه نیز نمی شود.
در متون علمی
داروسازی سنتی ایرانی؛ طبیعت گلنار سرد و خشک در دوم است.
در کتب داروسازی
سنتی ایرانی ذکر گردیده گلنار قابض است و علاوه بر
آن خشکاننده و تقویت
کننده ی اعضا می باشد. از پودر
گلنار در فرآورده های دندانی جهت استحکام دندان و
لثه استفاده می شود.
این مفرده ی گیاهی دارویی ضد انواع اسهال های صفراوی، خونی و مسافرتی است و زخم ها
و خراش های روده ها را ترمیم نموده، هر نوع خونریزی داخلی را بند می آورد. فرآورده
ی دارویی خوراکی گلنار بند آورنده ی خونریزی های شدید قاعدگی بانوان و بواسیر است
و به علاوه خارش های شدید پوستی را کنترل می کند.
مضمضه ی جوشانده
ی گلنار و سرکه یکی از بهترین فرآورده های دارویی موضعی دهانی است که دهان را
خوشبو و آفت های دهانی را درمان نموده موجب استحکام دندان و لثه می گردد. مصرف
موضعی این جوشانده ی گلنار و سرکه نیز کاربردهای درمانی متعددی دارد که عبارتند
از؛ التیام زخم ها، کنترل بدبوئی زیر بغل، کوچک کردن ورم ها و کنترل خونریزی ها.
عوارض جانبی مصرف
بیش از حد گلنار شامل سر درد و گرفتگی است که با مصرف همزمان کتیرا با آن کنترل
خواهند شد.
///////////
نام علمی : Punica
granatum
درخت گلنار فارسی
همان درخت انار است .با این تفاوت که این درخت نر است و میوه نمی دهد .در روزهای
اول بهار برگ می کند برگ های آن بیضی نوک تیز کشیده به طول پنج سانتی متر به عرض
یک و نیم سانتی متر روی برگ ها براق پشت آنها کدر رنگ سبز تیره این درخت هر شاخه آن مانند درخت انار است شاخه های درخت پر
از تیغ می باشد .
در اواسط ماه
اردیبهشت غنچه می کند .این غنچه ها فرقی با گل انار ندارند .در ماه خرداد غنچه ها
باز می شوند تبدیل به گل های قرمز پر رنگ و پر برگ را تشکیل می دهند .این گلها تا
اواخر تیر ماه بر سر شاخه های درخت خود نمائی می کنند تا اینکه زیبائی خاصی به
درخت می بخشند و هم به اطراف خود .
گل های درخت
گلنار در تجارت دارای خواستاران فراوانی می باشد .به همین علت است به این درخت
توجه زیادی می شود و آن را در محل های پرورش درختانی آن را برای مغازه چای گل
فروشی و سایر گلخانه هائی که انواع درختان زینتی را به معرض فروش عرضه می دارند به
این مکان ها روانه می گردانند شما هم اگر خواهان این درخت زیبا می باشید می توانید
به گلخانه های شهرتان مرجعه کرده آن را تهیه کنید یا آنکه آن را سفارش دهید .بعد
از دریافت آن را در باغچه منزلتان بکارید در بهار و تابستان از منظره آن لذت ببرید
در آخر تابستان گل های آن را جمع آوری کرده به مغازه های عطاران بفروشید از این
بابت هم سودی آیدتان خواهد شد .
خواص درمانی و
روش مصرف
گلنار فارسی طبیعت سرد و خشک دارد.
قسمت مورد
استفاده : سرشاخه های گلدار
کک و مک صورت : گل های باز شده و پر رنگ آن را با مقداری
کف دریا سائیده یک قلشق مربا خوری آن را داخل نصف استکان ماست پانزده دقیقه خیس
کرده بعد روی پوست صورت بمالید نیم ساعت الی یک ساعت بعد بشوئید کک و مک صورت را
بر طرف می کند
جوش و برفک دهان
: برای جوش های داخل دهان باید دم کرده آن
را دهان بطور مرتب قرقره کنید .
اسهال : در صورت اسهال دم کرده آن را صاف کنید بعد
آن از نهار و شام را بنوشید بسیار مفید خواهد بود .
تنظیم قند خون : تنظیم قند خون دم کرده آن را بعد از غذا یک فنجان بنوشید آنرا تجربه کنید .
روشن کننده پوست
: مقداری را نرم سائیده با سفید آب نقره در
عرق بید حل کرده به صورت بمالید یکی دو ساعت بعد بشوئید پوست را شفاف می کند .
خونریزی بواسیر : برای جلوگیری از خونریزی بواسیر نرم کرده
آن را یک قاشق سوپ خوری ،یک قاشق مربا خوری کوبیده مازو مخلوط کرده با یک لیوان آب
جوش بزند یک ساعت دم کرده در صاف کرده آن بنشینید بسیار مفید خواهد بود .
/////////////
Punica granatum 'Pleniflora'
ALSO KNOWN AS:
- PLENIFLORA DOUBLE FLOWERED POMEGRANATE
PLANT TYPE
Tree, Shrub
ZONES
8a-11
SIZE
H:8'-10'
GROWING CONDITIONS
SUN EXPOSURE:
Sun
WATER NEEDS:
Regular, Drought Tolerant
SOIL NEEDS:
Adaptable, Well-Drained, Rich, Gritty
SPECIAL SITUATION:
Heat Tolerant
FEATURES
FOLIAGE SEASON:
Deciduous
FLOWER SEASON:
Spring, Summer
FLOWER COLOR:
Red, Orange
FRUIT:
Red
WILDLIFE:
Deer Resistant
TAGS
/////////////
Punica
granatum 'Pleniflora' Double Flowered Pomegranate
This tall decorative and deciduous shrub comes
from the hot dry lands of Iran and Afganistan .It is ornamental at all times of
the year. From fine bare stems of winter ,which form a delicate framework of
branches ,shiny bronze leaves emerge in spring eventually becoming bright
green.
In summer, brilliant scarlet waxy flowers
appear followed by ornamental fruit which have a skin of antique bloom
eventually splitting to reveal fleshy red seeds. The fruit on this variety is
not large but is retained on the bush for a long time after the autumn leaves
have fallen.
//////////
The effect of extract of Punica granatum var. pleniflora for treatment of
minor recurrent aphthous stomatitis
Show more
Open Access funded by Korea Institute of
Oriental Medicine
Under a Creative Commons license
Abstract
Background
Herbal drugs are
considered alternative agents and have been used for several years around the
world. Recurrent aphthous stomatitis (RAS) is one of the most common problems
recognized by dentists and skin specialists. This problem is characterized by
recurring, painful, small oral mucosal ulcers with a round or oval aspect that
mostly appear in keratinized mucosa, cheeks, and on the surface of the mouth
under the tongue.
Methods
In our experiment, the
alcoholic and water extracts of Punica granatum var.
pleniflora, P. granatum var. Sweet Alak,
and P. granatum var. Saveh Black were tested on minor
RAS. The study was carried out using the double-blind method. The study
population consisted of 210 participants, of whom 69 were females (32%) and 141
were males (68%). In addition to checking several factors, the pain and the
degree of the participant's satisfaction had been determined based on visual
analog scale. Data analysis was done in the form of a nonparametric method
using Kruskal–Wallis test and SPSS version 20 software.
Results
The results show that
the alcoholic and water extracts of P. granatum var.
pleniflora have a meaningful therapeutic effect on minor RAS. Results from the
antioxidant activity and its relation to total phenolics show that P. granatum var. pleniflora and P. granatum var. Sweet Alak are rich in phenols.
Conclusion
The water and
alcoholic extracts of P. granatum varpleniflora
decreased the entire time of complete treatment, and the treatment was
meaningfully satisfactory for patients who participated in this experiment.
Keywords
·
alcoholic extract;
·
Punica granatum;
·
recurrent aphthous stomatitis;
·
water extract