«رهبر ما، این گلادیاتور»
آیا دونالد ترامپ موفق به گرفتن انتقام می شود ؟
دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا از نمایشهایی که خودش آنها را خلق نکرده باشد متنفر است. به خصوص اگر موجب از دست دادن پول او شود: «ما ۱۰۰ میلیون دلار برای مبارزه با جوی نفله خرج کردیم. و ناگهان تصمیم گرفتند او را برکنار کنند و شخص دیگری را به جای او بگذارند».
این تنها واقعه غیرمنتظره تابستان نبود. در کمتر از یک ماه، بین ۲۷ ژوئن و ۲۱ ژوئیه، سلسله ای از وقایع رخ داد: یک مناظره تلویزیونی بین دو رقیب اصلی، ناتوانی شدید جوزف بایدن، رئیس جمهور آمریکا را «آشکار» کرد؛ آقای ترامپ از یک سوء قصد جان سالم بدر برد؛ رهبران حزب دمکرات، نامزد رسمی خود را که در تمام انتخابات مقدماتی پیروز شده بود، مجبور کردند از نامزدی خود به نفع معاونش کناره گیری کند، کسی که در آن زمان طبق نظرسنجیها از محبوبیت کمتری نسبت به بایدن برخوردار بود. اما این نیز در عرض چند ساعت تغییر کرد. خانم کامالا هریس که قبلا فرصت طلب و نا صادق تلقی می شد ناگهان درخشان و خوشرو شد. سپس دموکرات ها به یاد آوردند که سرود حزبشان که از نیو دیل به ارث رسیده ، Happy Days Are Here Again («روزهای مبارک دوباره سر رسیده اند») است.
با این حال، از ۱۵ تا ۱۸ ژوئیه، بهشت در انحصار دشمنان آنها بود که در کنوانسیون میلواکی، در ویسکانسین گرد آمده بودند. نیویورک تایمز که به ارگان فعالان حزب دموکرات تبدیل شده ، با تأسف وضعیت را چنین تحلیل کرد: « جمهوری خواهان متحد پشت ترامپ، کوسه ها در حال چرخیدن در اطراف بایدن».ترامپ، پس از خُرد کردن بایدن در مناظرهای که خود وی خواستار آن شده بود، در واقع موفق شد با زنده ماندن از یک ترور نافرجام در ۱۳ ژوئیه، محکومیتهای قانونی خود را به فراموشی بسپارد. او در حالی که خون آلود از جایش برخاسته و مشتش را در پس زمینه ای از آسمان آبی و پرچم آمریکا بلند کرده بود، شعار «بجنگ، بجنگ، بجنگ» را سر داد. بدین ترتیب، این قهرمان عالیرتبه جدید آمریکا که قبلاً نیز چندان فروتن نبود، آگاه از تاثیر شوک تصاویر ، انتظار داشت که در طول کنوانسیون حزبش، فعالان در برابر او سجده کنند. کاری که آنها انجام دادند.
هشت سال قبل از آن، آقای ترامپ به همسر آقای تد کروز، رقیب جمهوریخواه خود، توهین و او را زشت و نوکر بانک گلدمن ساکس خطاب کرده بود. او همچنین برای بی اعتبار کردن رقیب مدعی شد که پدر سناتور تگزاس در ترور جان کندی دست داشته است. آقای کروز اما با اولین کلمات سخنرانی خود در میلواکی، با حالتی نمایشی، به نمایندگان اطمینان داد که ترامپ را بخشیده است : « خدا به دونالد جی ترامپ برکت دهد ! » . به طور معمول، نامزد پیروز در چند روز اول کنوانسیون شرکت نمی کند تا کمی پیش از پذیرش نامزدی خود، یک ورود نمایشی داشته باشد. اما آقای ترامپ هیچ قاعدهای را رعایت نمی کند. او هر روز غروب با گوشی باند بسته شده حضور می یافت تا از ستایشی که از وی و همچنین حداقل پنج نفر از خانواده اش می شد، لذت برد. افسانه شخصیتی که از سوی «دیگران» تهدید و تعقیب می شود با تروری که او به تازگی از آن جان سالم بدر برده بود، کامل شد: «دیگرانی» که شامل دموکرات ها، رسانه ها، مقامات مالیاتی، دادگاه ها، و اکنون این تروریست عجیب و غریب می شود که عمل او گواه آنست که سیستم محافظت از ترامپ بسیار بد است.
روایت فداکاری و از خود گذشتگی وی بی وقفه تکرار می شود: در حالی که آقای ترامپ میتواند از ثروت خود لذت ببرد و خود را وقف خانوادهاش کند، با پذیرش خطر، فداکارانه حفاظت از سرنوشت هموطنانش را انتخاب کرده است. و در پناه خداوند، به مبارزه برای « عظمت را دوباره به امریکا بازگردانیم»(Make America Great Again- MAGA، مخفف مورد علاقه او ) ادامه می دهد. خانم کلیان کانوی، مدیر مبارزات انتخاباتی پیروزمندانه او در سال ۲۰۱۶، بر ایثار رئیس سابق خود تاکید دارد: «او میلیاردری است که می تواند هر روز در استراحتگاه شخصی اش ، گلف بازی کند. او نیازی به رئیس جمهور شدن ندارد، اما این ما هستیم که به او نیاز داریم ». آقای اریک ترامپ به نوبه خود پارسائی فداکارانه پدرش را چنین خلاصه می کند: «او تصمیم گرفت که آسایش یک امپراتوری مالی را رها کند. او میدانست که بهای گزافی برای آن پرداخت خواهد کرد ».
آیا با انتخاب سناتور اوهایو، جی.دی ونس به عنوان معاون خود، آقای ترامپ وارثی را تعیین کرده تا ادامه دهنده دگردیسی باشد که وی بر حزب جمهوری خواه تحمیل کرد ؟ این همان چیزی است که وال استریت ژورنال از آن هراس دارد: «وانس، مانند ترامپ، طرفدار مرزهای بسته تر، سیاست خارجی انزواطلبانه تر و مداخله دولت در اقتصاد است. او پیام ضد «هسته قدرت مدار» ترامپ را تکرار می کند و در سخنرانی خود در میلواکی به وال استریت حمله کرد». آقای ترامپ صراحتاً اعلام کرد که از اینکه حزبش را از شر « کودن ها، نومحافظه کاران، جهانی گراها، متعصبان طرفدار بازکردن مرزها و ابله ها » خلاص کرده ، به خود میبالد.
آیا آنها در حزب زیر فشار ترامپ پاکسازی شدند و یا تغییر عقیده دادند ؟ هنگامی که در چند قدمی تریبون کنفرانس با او مصاحبه کردیم، آقای جوانته تیگ، نماینده فلوریدا، بدون تردید اعتراف کرد: «من واقعاً بوش ها، جورج دبلیو. و برادرش جب [فرماندار سابق ایالت، که از آقای ترامپ در انتخابات مقدماتی ۲۰۱۶ شکست خورد] را دوست داشتم. دبلیو یکی از بهترین روسای جمهور ما بود. اما عراق جنگ بدی بود، بوش با کارت هایی که داشت هر کاری که در توانش بود انجام داد» . آقای تیگ اکنون به سیاست «اول آمریکا» متعهد و مدافع پرشور ترامپ و ونس است:« در اوکراین ما هر کاری که ممکن بود انجام دادیم. خیلی دادیم و چیز زیادی نگرفتیم. »
بسیج پرولتاریای سفید پوست تحقیرشده توسط نخبگان فرهنگی
چند روز بعد در آلاباما، آقای پری هوپر در جشن سیاسی تقریبا مذهبی شده شرکت کرد. او خستگی ناپذیر و همواره مشتاق، در هفت کنوانسیون جمهوری خواهان شرکت کرده است. اولین بار در سال ۱۹۸۴ در سن ۲۴ سالگی. در کنار قهرمانش که در آن زمان رونالد ریگان نام داشت. سپس از بوش ها، پدر و پسر، جان مک کین و آقای میت رامنی طرفداری کرد. اما همه این افراد از حمایت از آقای ترامپ خودداری کردند، حتی در مقابل خانم هیلاری کلینتون یا آقای بایدن. آقای هوپر از انتقاد از آنها پرهیز می کند، اما او یک موج سونامی انتخاباتی برای قهرمان جدید خود، آقای ترامپ، پیش بینی می کند. او چندین بار با او از زمان تغییر مواضع سیاسی اش، ملاقات کرده است. تغییر مواضعی که به سال ۲۰۱۶ برمی گردد، زمانی که یکی از آشنایان تجاری وی به او توصیه کرد که کتاب «هنر یک معامله»( The Art of a Deal) را که پرفروش ترین کتاب «بساز بفروش» نیویورکی بود، بخواند. چند سال بعد، آقای هوپر از قطعنامه ای در مجلس قانونگذاری آلاباما حمایت کرد که در آن اعلام شده بودکه «دونالد جی. ترامپ بهترین رئیس جمهور در تاریخ ایالات متحده بوده است». چگونه می توان چنین کاری را توجیه کرد، در حالی که گروهی از مورخان معتقدند که او بدترین رئیس جمهور بوده است ؟ او توضیح می دهد: «مهاجرت، اقتصاد، دیوار، کاهش مقررات، معاهدات صلح، توافق نامه ابراهیم در خاورمیانه، سه قاضی محافظه کار در دیوان عالی». و با هیجان اضافه میکند: «هیچ چیز برای او مهمتر از کارگر آمریکایی نیست. او یک جمهوری خواه نوکر ”هسته قدرت مدار“ نیست. او یک محافظهکار پوپولیست است. او یک میلیاردر است، اما وقتی ساعت ۵:۳۰ صبح به دفتر کارش می رفت، اولین کسی که را می دید فردی بود که در حال جارو کردن خیابان بود و یا مثلا کارگری بود که در زیرزمین ساختمانی مشغول کار بود که او به تازگی ساخته بود. و بیش از نیم ساعت با آنها می نشست و صحبت می کرد» . در حال حاضر، آقای هوپر، وکیل و لابی گر، در حال جمع آوری کمک های مالی برای کمپین «دونالد جی. ترامپ» است.
جمهوریخواهان مطمئن هستندکه آمریکاییها از ثروتمندان متنفر نیستند، به شرط آنکه با آنها به سادگی و بدون درس دادن صحبت کنند (۱). بنابراین، آنها همیشه یک بساربفروش املاک و مستغلات را به یک استاد دانشگاه ترجیح میدهند. این روحیه ضدروشنفکری که در تقابل با دلبستگی دموکراتها به کارشناسان و «اقتصاد دانش بنیان» است، در آمارهای انتخاباتی به روشنی دیده می شود. در سال ۱۹۸۰، ۷۶ شهرستان از ۱۰۰ شهرستان با بالاترین نسبت فارغ التحصیلان دانشگاهی به ریگان رای دادند. در سال ۲۰۲۰، ۸۴ شهرستان از ۱۰۰ شهرستان آقای بایدن را انتخاب کردند (۲).
از آنجایی که وزن فارغ التحصیلان و آنهائی که تبار خارجی دارند در جمعیت همچنان افزایش می یابد، استراتژیست های جمهوری خواه به آقای ترامپ توصیه کرده بودند که بیشتر به تمایلات طبقات متوسط تحصیل کرده، به ویژه زنان توجهنشان دهد و حملات ضد مهاجرهایش را تعدیل کند. چنین جهت گیری اما با الویت های آقای ترامپ در تضاد است، از اینرو برعکس عمل کرد. به عبارت دیگر، بسیج پرولتاریای سفید پوست (به ویژه مردان) منزجر از سیاست، با حمله به «نابود کردن آمریکا» (ناشی از صنعتیزدایی، تجارت آزاد)، مهاجرت (که آقای ترامپ آن را با جنایت، قاچاق مواد مخدر و همچنین فشار نزولی بر دستمزدها مرتبط می داند) و «جنگهای بیپایان» (که روزنامهنگاران، اندیشکدههای نومحافظهکار خواستار آن هستند، اما همچنین مترقیها همیشه بیصبرانه منتظرند تا در خارج از کشور اشتباهات دیگران را اصلاح کنند، در حالی که این پرولتاریا است که بهای آنرا می پردازد). کارشناسان و روشنفکران نیز آماج تیر های او هستند، هم به این دلیل که آنها را مسئول این انتخاب های فاجعه بار (جهانی شدن، مهاجرت، جنگ ها) می داند و هم به دلیل امواج های بی انتها تحقیری که بر سر «مفلوک ها» و بازندگانی می ریزند که هژمونی آنها را به چالش می کشند.امری که همچنین منجر به نابودی «ارزشهای سنتی» به نام «نزاکت سیاسی» میشود که فمینیستها، روزنامهنگاران و هنرمندان تصمیم گرفتهاند آنرا به کل جامعه، از جمله کودکان، تحمیل کنند. این چنین تصویری از حزب دموکرات است که جمهوری خواهان آن را ترویج و با آن مبارزه می کنند.
مشکل ارائه این تصویر از آمریکای رو به زوالی که به یک «جمهوری بی قانون» تبدیل شده، البته به جز دورانی که آقای ترامپ در راس آن بود، این است که تازگی ندارد و گوش همه از آن پُر است و تکرار آن در هشت سال گذشته نخ نمایش کرده. با این حال، ترامپ دلبسته به این روایت آخرالزمانی ، از گردهمائی ای به گردهمائی دیگر در سخنرانی های بی پایان خود آنرا بازگو می کند و از نبوغ خویش در دوران رئیس جمهورش تجلیل می نماید. آقای هوپر می پذیرد :« سخنرانی او در کنگره خیلی طولانی بود ؟ [نود و دو دقیقه، یک رکورد تاریخی] با شما موافقم، اما... دونالد ترامپ، دونالد ترامپ است. من هیچ کاری را که او انجام می دهد زیر سوال نمی برم».
«دموکرات ها از آمریکایی های عادی متنفرند»
از آنجایی که مبارزات انتخاباتی وی در حال فروکش کردن است، به نامزد جمهوری خواه توصیه شده که مثبت تر باشد ، پیشنهادات خود را ارائه دهد و از تکرار اینکه خانم هریس «ابله» و «خُل» می باشد و شیوه خندیدنش نشانه «مشکلات روانی بزرگ» اوست، دست بردارد. خانم آن بنت، یک فعال جمهوری خواه سرسخت مانند همسرش کوین، از رفتار نامزد خود نگران است: «می ترسم ترامپ همه چیز را به هم بزند. او باید درست حرف بزند نه اینکه به کامالا توهین کند». انتظاری عبث، رئیس جمهور سابق قبلاً به آن پاسخ داده است: «من همانی هستم که هستم. »
در واقع، کسانی که می خواهند دریابند چه کسانی راهنمای فکری او هستند ، وقت خود را تلف می کنند. رسانههای نزدیک به دموکرات ها و مطبوعات اروپایی که از آنها الهام می گیرند اخیراً مجموعهای از مقالات را به برنامهای نهصد صفحهای به نام پروژه ۲۰۲۵ اختصاص دادهاند که توسط یک اتاق فکری فوق محافظهکار به نام بنیاد هریتیج (Heritage Foundation) طراحی شده است. آقای ترامپ که آشکارا نه آن را خوانده و نه نگاهی به آن انداخته ، فوراً نویسندگان آن را بی اعتبار نمود و اعلام کرد که آنها هیچ نقشی در دولت احتمالی او نخواهند داشت. خانم بنت می گوید: «ترامپ علاقه ای به جزئیات هیچ سیاستی ندارد. او در جلسات بصورتی کلی صحبت می کند، می بیند که مردم چه واکنشی نشان می دهند و بعد تلویزیون در مورد آن چه می گوید. مضامین مبارزات انتخاباتی وی ، از نظرسنجیها در مورد نظرات مردم الهام نمی گیرد، زیرا او تنها زمانی آنها را در نظر میگیرد که بر محبوبیت و شانسهای او تاثیر داشته باشد».
به نظر می رسد یک مثال این موضوع را تایید می کند. در ژوئن ۲۰۲۳، آقای ترامپ طی جلسه ای در کارولینای شمالی، در میان مسائل دیگر اعلام کرد که «مردان را از شرکت در مسابقات ورزشی زنان منع می کند»، موضوعی که سپس یکی از رقبای او مطرح کرد. و سپس، تقریباً بلافاصله، در باره تجربه خود در ارتباط با جمعیت صحبت کرد: «من در مورد کاهش مالیات صحبت میکنم، مردم به سختی کف میزنند. من در مورد افراد تراجنسیتی صحبت می کنم و همه پرشور و هیجان زده می شوند. چه کسی می توانست آن را متصور شود ؟ پنج سال پیش، شما حتی نمی دانستید درباره چه حرف زده می شود » . این موضوع اکنون یکی از مبحث های مورد علاقه نامزد است. به دیگر سخن چگونه می توان با معیار سنجش کف زدن، جنگ فرهنگی را پیش برد.
در مواجهه با نامزد دموکرات، به نظر می رسد که «قهرمان» جمهوری خواهان، کاملاً « مرد ستا»، امیدی به نیمه دیگر رای دهندگان ندارد. افسران پلیس، کشیش ها و کشتی گیران در کنوانسیون میلواکی حضور داشتند. در شب سوم، آقای ترامپ با آهنگ «It’s a Man’s, Man’s, Man’s World »(جهان متعلق به مردان، مردان، مردان است) وارد شد، عنوانی که با دقت برای این مناسبت انتخاب شده بود (حتی اگر آهنگ جیمز براون ربطی به ستایش از مردانگی نداشته باشد). روز بعد، نامزد جمهوری خواه برای گرم کردن جلسه قبل از سخنرانی خود، از هالک هوگان کمک گرف، او کشتی گیر کج معروفی با چندین عنوان قهرمانی جهان است که به خاطر نقشش در فیلم Rocky III نیز شناخته می شود. شخصیت برجسته کنوانسون، هوگان بهتر از بسیاری از سخنران ها جمعیت را به وجد آورد: «وقتی امروز عصر آمدم، انرژی زیادی در این جلسه وجود داشت . فکر میکردم در مدیسون اسکوئر گاردن هستم و میخواهم یک عنوان جهانی دیگر کسب کنم. اینجا با رهبرمان، قهرمان من، این گلادیاتور، آمریکا را متحد خواهیم کرد » . سپس با دو دست وسط تی شرت خود را که به رنگ پرچم آمریکا بود پاره کرد تا تی شرت دیگری با نام های ترامپ و ونس آشکار شود. جلسه فریاد شادی سر داد. « من امشب اینجا هستم زیرا می خواهم جهان بداند که دونالد ترامپ یک قهرمان واقعی آمریکایی است. آخرین باری که روی رینگ بودم، وقتی عنوان قهرمانی جهان را به دست آوردم، مثل خوک ازم خون می رفت و دونالد ترامپ آنجا بود. با بازگشت او به کاخ سفید، آمریکا دوباره پیروز خواهد شد. من مردهای سرسختی را در زندگی شناختم ، برادرانم اجازه دهید به شما بگویم ، دونالد ترامپ از همه آنها سرسخت تر است. بازپرسی، اتهام، محاکمه، همه این بلاها را برسرش آوردند و او هنوز سرپا ایستاده است و مبارزه می کند ».
بعید است انتخاب آقای ونس بهعنوان نامزد معاون رئیسجمهور، بتواند زن ستیزی وقحیانه ای را مهار کند را که در حزب جمهوریخواه و نامزدش ریشه دوانده است. به همان اندازه که آقای ترامپ غیرقابل کنترل و بی چاک دهن است، اظهارات معاون انتخاباتی او بیانگر یک جریان فکری ساختاریافته و قدرتمند است که در حال رادیکال شدن می باشد. در سال ۲۰۲۱، آقای ونس با تشویق مصاحبه کننده خود تاکر کارلسون، که در محافل محافظه کار و لیبرترین(اختیارگرا) بسیار محبوب است، برخی از مشکلات در ایالات متحده را تقصیر «پیردخترانی که با گربه هایشان زندگی می کنند» دانست: « آنها از زندگی شان ناراضی هستند و دوست دارند کشور نیز از وضعیت ناراضی باشد. به کامالا هریس، پیت بوتیگیگ، الکساندریا اوکاسیو کورتز نگاه کنید، آینده حزب دموکرات به افرادی بستگی دارد که بچه ندارند. (...) آنها از آمریکایی های معمولی که تصمیم گرفته اند خانواده داشته باشند، متنفرند».
آقای ونس نویسنده کتاب پرفروشی است که دوران کودکی پرولتری وی را در آپالاشیا، گرویدنش به مذهب کاتولیک و مخالفت او با سقط جنین را بازگو میکند. آقای ونس تجسم آمریکاییای است که نگران دگرگونیهای خانواده می باشد. کاهش نرخ باروری، پیشرفت زنان در بازار کاری که مشاغل صنعتی (مردانه)در آن، در حال از بین رفتن هستند. زوجها دیگر فرزندان زیادی ندارند و بچه ها فاقد برادر، خواهر و پسر عمو هستند. کارلسون برای این که نشان دهد مشکل جمعیتی آنقدرها به اسپانیاییها یا آفریقاییتبارها مربوط نمیشود، نتیجه گیری میکند: «سفیدپوستان منفور هستند. آنها از خودشان متنفرند. آنها دیگر تولید مثل نمی کنند.در حال ناپدید شدن هستند». البته آقای بوتیگیگ، وزیر حملونقل بایدن، و همسرش چند روز پس از این مصاحبه دوقلوهائی را به فرزندی پذیرفتند.
با این حال، جمهوریخواهان دریافتهاند که در این زوال خانوادههای سنتی، مبارزه با سقط جنین دیگر برای آنها سودمند نیست. تصمیم دیوان عالی که به هجده ایالت اجازه میدهد آنرا بطور کامل و یا تقریباً(پس از هفته ششم بارداری) ممنوع کنند، با عدم محبوبیت وسیع روبرو شد. اما در مورد دیگر در انبوهه جنگ فرهنگی، ازدواج همجنس گرایان است که به طور گسترده پذیرفته شده.بدین ترتیب راستگرایان آمریکایی مبارزه را علیه ترنسجنسگرایان متمرکز کرده و کمپینی را بر ضد آن رهبری میکنند: مدارسی که این گذار را تشویق میکنند، ایالتهایی که والدین را آگاه نمیکنند، ورزشهایی که به مردان بیولوژیک اجازه میدهد در رویدادهای زنانه رقابت کنند. آنقدر نشانههای انحطاط آمریکا که به نظر آنان فقط انتخاب مجدد آقای ترامپ مانع از آن شود.
ادعای ترامپ به «منجی صالح» بودن می تواند تعجب آور باشد، اما همانطور که کشیش کلیسای باپتیست اوپلیکا (آلاباما) در ژوئیه گذشته در مراسم یکشنبه خود یادآوری کرد، «شما در راهی قدم برمیدارید که عیسی به شما گفته به آن راه بروید حتی اگر نفهمی که کجا می روی» . اندکی بعد یکی از روحانیون حاضر برای توضیح می افزاید: «خداوند از پیامبران دروغین برای انجام امور خیر استفاده می کند» . آیا منظور آقای ترامپ است ؟ چه کس دیگری می تواند باشد چراکه آن روز تنها اشاره به مربوط به مراسم افتتاحیه بازی های المپیک در پاریس در جمعه هفته پیش آن بود که کشیش آنرا یک «افتضاح بصری» و یک «کفرگویی» دانست.
آقای ترامپ در ۱۴ اوت به کارولینای شمالی بازگشت، نه برای صحبت در مورد افراد تراجنسیتی بلکه برای توضیح جزئیات برنامه اقتصادی خود. همه به سرعت فهمیدند که او موضوع سخنرانی را انتخاب نکرده است:« ما در مورد چیزی به نام اقتصاد صحبت خواهیم کرد. آنها از من می خواستند در مورد اقتصاد سخنرانی کنم، چیزی کمی روشنفکرانه. بنابراین امروز همه ما روشنفکر شده ایم». طولی نکشید که او با فاصله گرفتن از متن آماده شده خود، که حتی خواندن آن برای وی یک کار طاقت فرسا بود، به موضوعات مورد علاقه اش باز گشت: البته مهاجرت، اما همچنین «تندروها» در روسیه، چین و ایران که در زمان ریاست جمهوری اش به او احترام می گذاشتند و این امر جهان را از خطر جنگ هایی حفظ کرد که اینک در همه جا شعله ور شده و در آنزمان وجود نداشت. بار دیگر یک سخنرانی طولانی و گیج کننده و یک جلسه ناموفق درارتباط با حاضرین. خانم بنت ابراز تاسف می کند: «ترامپ یک رئیس جمهور بزرگ و نامزد بسیار بدی است».
« من با کیم جونگ اون خیلی خوب کنار آمدم»
از زمانی که پرزیدنت بایدن، با پذیرفتن ایده های سلف خود، یک استراتژی تجاری حمایت گرا همراه با یک سیاست صنعتی پروژه های بزرگ را دنیال کرد ، اقتصاد دیگر موضوعی نیست که الهام بخش ترامپ باشد. زیرا بایدن ایده های وی را عملی کرد: طرح احیای اقتصادی ۱۹۰۰ میلیارد دلاری، ۱۰۰۰ میلیارد بودجه اضافی برای زیرساخت ها. از آنهم بهتر ، برای یک بار هم که شده طبقات مردمی از این سیاستهای عمومی که به نفع تولید و کارمندان آمریکایی بود، بهرهمند شدند. آقای بایدن حتی تا آنجا پیش رفت که توضیح دهد: «ما نیازی نداریم که همه مدرک دانشگاهی داشته باشند. جه بهتر اگر آنرا داشته باشید و اگرنه ما به شما کمک می کنیم آن را بدست آورید. با این حال، این دیگر یک پیش شرط برای یافتن شغلی با درآمد خوب نیست». آقای ترامپ که دیگر قادر به ادامه حمله به بیکاری گسترده، توافق نامه های تجارت آزاد و دورسپاری ها نیست، اکنون حملاتش را حول موضوع افزایش شدید تورم متمرکز می کند. او بدون خستگی بر قیمت بنزین، بیکن (که می گوید دیگر توان خرید آن را ندارد...) و بیمه تاکید می کند. او با دور شدن از ارتدوکسی جمهوری خواهان، به ندرت به موضوع بدهی اشاره می کند، در مورد افزایش سن بازنشستگی صحبت نمی کند و قول می دهد از برنامه های کمک های اجتماعی محافظت کند - البته به جز برای خارجی ها.
سیاست خارجی با این حال، موضوعی است که تحمیل و تسلط نظریات وی بر حزب جمهوری خواه دیدنی است (۳). گسست از نومحافظه کاری در کنوانسیون میلواکی مشهود بود. در حالی که در سال ۲۰۰۲، جورج دبلیو بوش، رئیس جمهور آمریکا، «محور شرارت» متشکل از سه کشور، از جمله کره شمالی، را متهم به «تهدید صلح جهانی از طریق در اختیار داشتن سلاح های کشتار جمعی» کرد، ترامپ بی دریغ تکرار می کند: «من با کیم جونگ اون بسیار خوب کنار آمدم و موشک هایی که از کره شمالی شلیک می شدند را متوقف کردیم. در حال حاضر، او کمی به اینکار ادامه می دهد. اما وقتی [به کاخ سفید] برگردم، با او کنار میآیم. او هم دوست دارد من برگردم. اگر راستش را بخواهی فکر می کنم دلش برای من تنگ شده است». رئیس جمهور ایالات متحده ای که رهبر حزب کمونیست کره شمالی بی صبرانه منتظر بازگشتش اوست، این ایده در زمانی دیگر فعالان جمهوری خواه را از خشم منفجر می کرد. اما امروز اثری از آن نیست، برخی از نمایندگان حتی شادی خود را از آن نشان می دهند.
خانم سو آن بالش، عضو انجمن زنان جمهوریخواه، حتی امیدواری خود را برای تنشزدایی بینالمللی بر اساس دو ویژگی شخصی رئیسجمهور سابق، که لزوماً قابل تحسین نیست، ابراز می کند: «ترامپ خودشیفته است. او فقط به خودش علاقه دارد. اگر برای ترامپ خوب است، برای آمریکا هم خوب است. اما جنگ ها تاثیر خوبی بر تجارت املاک، هتل ها، کازینوها و رستوران ها ندارد. به جز این، اکثریت حاکمان روی کره زمین بسیار رفتار مردانه دارند و به یک «نر آلفا»(قدرتمند) احترام می گذارند. پوتین نیز هم همینطور. بی شک اگر ترامپ در قدرت باقی می ماند، او هرگز به اوکراین حمله نمی کرد». هشت سال پیش، دموکرات ها نگران بودند که پیروزی جمهوری خواهان صلح جهانی را به خطر بیندازد. اما آقای ترامپ در دوران اقامتش در کاخ سفید ، هیچ جنگی را آغاز نکرد. امری که در امریکا چندان متداول نیست.
« ترامپ آنقدر برای ما می جنگد که می خواهند او را زندانی کنند»
این مانع از ادامه کار هراس افکنان نمی شود. از یک چرخه انتخاباتی به دوره دیگر، ما فقط شاهد اهمیت روزافزون شبکه های اجتماعی هستیم، فیلم های تبلیغاتی کوچکی که هر طرفدار به محض اینکه یکی از ادعاهای وی را زیر سوال می برید برای شما ارسال می کند. زیرا حریف همیشه دشمن داخلی است. آقای ترامپ در مصاحبه ای دوستانه با ایلان ماسک در ۱۲ اوت ادعا می کند که دموکرات ها «خطرناک تر از روس ها و چینی ها هستند». در ماه مه ۲۰۲۳، آقای کروز از شان هانیتی، خبرنگار فاکس نیوز ، درباره از عبودیت اش نسب به ترامپ سوال کرد: «تصور کنید هدف شما نابود کردن آمریکاست. چه کاری غیر از آنچه جو بایدن کرده انجام می دادید ؟ » پاسخ هانیتی: «هیچی. و من بسیار وحشت دارم چون چین آن را می بیند. روسیه آن را می بیند، ایران آن را می بیند. »
همانطور که جامعه شناس آرلی هوچیلد توضیح می دهد، جمهوری خواهان هر چیزی «از دست رفته» ای را به عنوان چیزی که از آنها «دزدیده شده» اعلام می کنند: انتخابات، عظمت آمریکا، مردانگی (۴). به گفته آنها، دموکراتها با آزار و اذیت آقای ترامپ، که میتواند وضعیت را اصلاح کند، تلاش میکنند تا او را نیز از مردمش «بدزدند».از اینرو ۹۱ کیفرخواست ترامپ، نه تنها او را تضعیف نکرد، بلکه پیروزی های وی را در جریان رقابت های مقدماتی تضمین کرد. یکی از سرسخت ترین مشاوران ترامپ در آن زمان فریاد زد:ه بود «او آنقدر برای ما جنگیده که جهد کرده اند او را زندانی کنند». خانم بالچ در پاسخ به سوالی درباره شانس ترامپ، نامزد مورد علاقه اش، در مورد برنده شدن وی تردید دارد: «فکر نمیکنم او موفق شود. ما یک همه گیری دیگر خواهیم داشت و آنها از آن برای حبس کردن ما استفاده می کنند، ما را مجبور می کنند از طریق پست رای دهیم، با مشکلات رایانه ای و این افرادی که ما را به واسطه ماشین های کنترل می کنند». جمهوری خواهان بی شک نامزد خود را دوست دارند، اما به ویژه از مخالفان او متنفرند.
نفرتی که به کار دمکرات ها می آید . تا آنجا که وقتی خانم کلینتون از دوستان دموکرات خود می خواهد که خطر ترامپ را دست کم نگیرند، موجب لبخند می شود. هیچ خطری از جانب او وجود ندارد. برای مثال، «تعجبی نخواهد داشت » اگر کارلسون، «عضو ستون پنجم ولادیمیر پوتین» از روسها دستمزد دریافت کند. به نوبه خود، نانسی پلوسی، رئیس پیشین مجلس نمایندگان در ژانویه گذشته مدعی شد که تظاهرکنندگانی که خواستار آتشبس در غزه بودند «مستقیما با روسیه مرتبط هستند» و «پیام آقای پوتین» را منتقل میکنند. قبل از آنکه از پلیس فدرال بخواهد خدمت آنها برسد. مسکو همچنان دموکرات ها را از خود بی خود می کند. وقتی به یک دلال در نیویورک پلاکارد جمهوری خواه ها «ترامپ = قدرت. بایدن = ضعف» را نشان می دهیم ، او بلافاصله پاسخ می دهد: «ترامپ = پوتین. بایدن = دموکراسی.
چراکه به گفته خانم کلینتون و اتاق پژواک رسانه ای او، بازگشت آقای ترامپ به کاخ سفید ، دموکراسی را تهدید می کند و ناقوس مرگ برای انتخابات آزاد در ایالات متحده خواهد بود. حمله ۶ ژانویه ۲۰۲۱ به ساختمان کنگره شاهد این امر است. برای جلوگیری از تبدیل شدن آن، به کودتائی نظیر آنچه آدولف هیتلر در آبجوسازی یعنی مونیخ در سال ۱۹۲۳ انجام داد، شکست برپاکننده آن، به هر قیمتی و تقریبا با استفاده از هر وسیله ای خوب است. با این حال، هیچ تضمینی وجود ندارد که این نوع قیاس تاریخی، که همه جا در محافل تحصیل کرده رایج است، رای دهندگان مرددی را متقاعد کند که بی شک نسبت به قدرت خرید شان حساس ترند. قدرت خریدی که تورم در سه سال گذشته به آن صدمه زده است. آنها همچنین ممکن است به یاد داشته باشند که آقای ترامپ قبلاً رئیس جمهور بوده بدون اینکه ایالات متحده و قدرت های محلی و قضایی آن نابود شده باشد. با این حال، رفتار هایی از نوع مقایسه ترامپ با هیتلر ، بازهم بیشتر جمهوری خواهان را در احساس مورد آزار و اذیت بودن، فرو می برد. خانم آنی اکریچ، نماینده ای از ایندیانا که در یک آژانس املاک کار می کند، با تعجب، سخنان یکی از مشتریانش برای ما تکرار می کند: «اگر می دانستم که از ترامپ حمایت می کنی، از طریق تو خانه نمی خریدم ».
اظهارات تحریکآمیز رئیسجمهور سابق که از حد خارج است به این جو دامن میزند و دشمنانش از آن استفاده می کنند و با بزرگ نمائی بیش ازحد آنها، به فضیلت خود اعتبار می بخشند: مهاجرانی که «خون کشور ما را مسموم می کنند«، « کمونیست ها، مارکسیست ها، فاشیست ها و اوباش چپ رادیکال که مانند جانوران موذی زندگی می کنند». با این حال، از آنجایی که دموکراتها مدعی هستند که او دائماً در حال پرت و پلا گفتن و « دچار دروغگوئی بیمارگونه» است، امری که حقیقت دارد، چرا باید آنچه را که میگوید جدی گرفت ؟
حضور طاقت فرسای آقای ترامپ در زندگی سیاسی، تا حدی تحولات خاصی را در جامعه آمریکا پنهان می کند : به عنوان مثال فرسایش آزادی های مدنی به دنبال کووید-۱۹ ، که به سختی در مناظره ریاست جمهوری حرفی از آن زده می شود. بدین ترتیب، سانسور پیش از نشر اطلاعات و نظارت پلیسی به بهانه مبارزه با اطلاعات نادرست و تروریسم داخلی رایج شده است. همه گیری مشکلاتی مانند دسترسی نابرابر به مدارس، شبکه های دیجیتال و سیستم بهداشت عمومی را در پرده نگهداشته و در عین حال باعث افزایش بی اعتباری کارشناسان، رسانه ها و صاحبان قدرت شده است.
« دموکرات ها اعتماد ما را به کشورمان از بین برده اند». این اظهارات خانم بنت از سوی یک جمهوریخواه تعجب آور نخواهد بود. با این تفاوت که نه تنها مانند زمان ریگان به مالیات، مقررات یا کمک های اجتماعی، بلکه به عدالت، پلیس و همدستی سرویس های اطلاعاتی با انحصارهای اینترنتی حمله می کند. زمانی که دستگاه های سرکوبگر دولتی، براندازان چپ را تعقیب و «جنگجویان دشمن» را بدون محاکمه در گوانتانامو حبس می کردند، جمهوری خواهان اعتبار آنها را زیر سوال نمی بردند. اما از زمانی که سانسور و سرکوب حامیان آقای ترامپ را هدف قرار داده ، به نظر آنها بی اعتبار شده است. آقای کوین بنت، شوهر آن، مطمئناً از سیستم قضایی که رئیس جمهور سابق را تحت تعقیب قرار داده و به گفته وی، پرونده های تقلب در انتخابات را بررسی نکرده ، بسیار ناراحت است. اما او همچنین نگران خشونت پلیس فدرال است. او به ما می گوید: «من افبیآی (FBI) را منحل خواهم کرد. از زمان جان ادگار هوور، این نهاد قدرت زیادی داشته است. و مردم کمتر به آن چیزی که در مورد ترور جان کندی، بابی کندی، مارتین لوتر کینگ گفته می شود، باور دارند. اساساً از ابتدا ژن افبیآی مشکل ساز بوده است. »
او سپس ماجرای برایان مالینوفسکی را که در مارس گذشته توسط ماموران فدرال کشته شد، بازگو می کند. آنها یک روز صبح در خانه او حاضر شدند و درب ورودی خانه را شکستند و زمانی که از خواب بیدار شد به محض درآوردن اسلحه با شلیک گلوله به سرش او را کشتند. ما به آقای بنت یادآوری می کنیم که افبیآی تعدادی از پلنگهای سیاه (Black Panthers) را با استفاده از همین تکنیک، گاهی اوقات در تختشان، کشته است. البته او مخالف آن نیست. «نظامیسازی پلیس» اکنون او را نگران کرده است، به همان اندازه تحول منظم قوانین ضد تروریسم که پس از ۱۱ سپتامبر (Patriot Act) که به ابتکار یک رئیس جمهور جمهوری خواه تصویب شد. او حتی اعتراف میکند که آقای ترامپ، سرمست از قدرت، «میتواند به یک دیکتاتور تبدیل شود»، اما معتقد نیست که سوءقصد او را آرام کرده باشد. یا لااقل این هنوز مشاهده نمی شود ...
برای رئیس جمهور سابق، کووید-۱۹ اقتصاد درخشانی را که ساخته بود ویران کرد و اجازه استفاده از رای گیری از طریق پست را داد که باعث تقلبی شد که او را از کاخ سفید بیرون کرد. اکثر جمهوری خواهان نگاه کمتر بدگمانه و توطئه آمیز به مصیبتی دارند که باعث مرگ یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر شد که یک رکورد جهانی با یکی از بالاترین میزان مرگ و میر در جهان به حساب می آید. بسیاری جامعه فروپاشیده ای را به خاطر می آورند که هرکس در آن به هر وسیله ممکن برای نجات خود چنگ می انداخت. خانم تریسی وست ریاست یکی از فقیرترین مناطق آموزشی در آلاباما را بر عهده دارد، ایالتی که از نظر درآمد خانواده در انتهای رتبه بندی کشور است. او یک مقام منتخب و یک جمهوری خواه است. منطقه او چهارده شهرستان را گرد هم می آورد که اکثراً روستایی هستند و ۱۰۰ هزار دانش آموز دارند. او توضیح میدهد که وقتی همهگیری شیوع پیدا کرد، «برای ما غیرممکن بود که به سادگی از همه بخواهیم در خانه بمانند. فقیر بودن، یک گزینه شخصی نیست بسیاری از کودکانی که به وعده های غذایی رایگان ما وابسته بودند گرسنگی می کشیدند. با کمک کلیساها، انجمنها و بانکهای مواد غذایی، راهی پیدا کردیم تا والدینی که دیگر هیچ ارتباطی نداشتند بتوانند به چند لیتر شیر، یک قرص نان و تخممرغ دسترسی یابند».
با توجه به عدم وجود شبکه در بسیاری از این شهرستانها، تا زمانی که مدارس تعطیل بودند، همین شیوه در مورد آموزش اعمال میشد: «ما نقاط اتصال Wi-Fi را در اتوبوسها نصب کردیم تا دانشآموزان بتوانند محتوای درسی خود را دانلود کنند. افراد ماشین هایشان را دقیقاً در همسایگی اتوبوس پارک می کردند و یا اتوبوس نزدیک خانه ها می آمد». سپس، دانش آموزان توانستند به صورت آفلاین کار کنند. کم و بیش خوب. با تبلتی که به آنها قرض داده می شد اگر کامپیوتر نداشتند. البته برای هر خانواده فقط یک دستگاه.
نه آقای ترامپ و نه خانم هریس فکر نمی کنند که داستان هایی از این دست بر رقابت آنها تاثیر گذار باشد. آنها بیشتر به پیش بینی های نظرسنجی ها اهمیت می دهند. با این حال، در سال ۲۰۲۰، اشتباهات آنها در این مورد از سال ۱۹۸۰ بی سابقه بود.
این تنها دلیل ترس از روز شمارش آرا نخواهد بود. زیرا چه کسی تصور می کند که آقای ترامپ به راحتی پیروزی دموکرات ها را بپذیرد ؟ او مرتباً ادعا میکند: «این افراد میخواهند تقلب کنند، تقلب میکنند، و صادقانه بگویم این تنها کاری است که به خوبی انجام میدهند». او مانند بایدن به سرعت صحنه را ترک نخواهد کرد.
۱-مقاله « ترفندجناح راست آمريکا: بسيج مردم عليه روشنفکران»، لوموند دیپلماتیک، مه ۲۰۰۶ https://ir.mondediplo.com/article911.html
۲- Aaron Zitner et Dante Chinni, « How the 2020 election deepened America’s white-collar/blue-collar split », The Wall Street Journal, New York, 24 novembre 2020.
۳- مقاله « اوکراین و انتخابات آمریکا»، لوموند دیپلماتیک، اوت ۲۰۲۳ https://ir.mondediplo.com/2023/08/article4515.html
۴- Lire Arlie Russell Hochschild, « Anatomie d’une colère de droite », Le Monde diplomatique, août 2018.
Serge HALIMI