[1] - کنگرزد.
[ ک َ گ َ زِ / زَ ] (اِ مرکب )صمغ کنگر است و آن را کنگری هم می گویند خوردن آن
به آسانی قی و استفراغ آورد به عربی صمغالحرشف و تراب القی خوانند. (برهان )
(آنندراج ). اسم فارسی صمغالحرشف است که به فارسی کنگرزد نامند. (از تحفه ٔ حکیم
مؤمن ). کنگر + زد = ژد (صمغ). صمغ مترشح از کنگر که اثر قی آور شدید دارد. تراب
القی . تریاک برگردان . صمغکنگر. کنگری . (فرهنگ فارسی معین ). صمغ کنگر که کنگری
نیز گویند. (ناظم الاطباء). آن را کنگری و تراب القی نیز گویند و آن صمغ کنگر است
.(الفاظ الادویه ). یا صمغ کنگرزد، صمغ عکوب است . تراب القی . صمغالحرشف . لکلرک
این کلمه را در شرح کلمه جوزالقی معادل گوم دارتیشو آورده است . (یادداشت به خط
مرحوم دهخدا). او را به تازی حرشف گویند. صمغ کنگر است . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
//////////////
حرشف . [ ح َ ش َ
] (ع اِ) کنگر. (مفاتیح العلوم خوارزمی ) (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) (ابن البیطار).
خاری است که بخورند. ج ، حَراشِف . (مهذب الاسماء). نوعی رستنی باشد که با ماست
خورند. جناح البیش . و در بعض لغت نامه ها، قسمی از کنگر. عکرش . تاقا. و ابن
البیطار گوید: حرشف بر دو گونه است : نوعی از آن کنگر است و آن را قناریة نیز
نامند و آن اهلی و بستانی است و نوع دیگر وحشی و بَرّی است و آنرا خزان خوانند و
از این نوع وحشی قسمی است که به یونانی آنرا سقلومس گویند و غرب اسپانیا تصیف
نامند. اسم نبطی و به عربی میثر نامند و به فارسی کنگر است . بستانی او را برگی
است بزرگتر از برگ کاهو، و با رطوبت چسبنده و املس و مایل به سیاهی ، و ساقش بقدر
انگشتی و طول او تا دو ذرع ، و در سر او چیزی شبیه به سپسی مجتمع از اجزاءزردرنگ ،
و بیخش مایل به سرخی و بالزوجت ، و تخمش طولانی و از جو بزرگتر. در دوم گرم و در
اول خشک ، و گویند در اول تر است و با رطوبت فضلیه ، و مبهی و مُدِرّ بول و حابس
طبع و مسخن گرده و مثانه و محرک جماع و محلل ریاح و هاضم غذا و جهت قرحه ٔ شش و
انقباض اطراف عضل و جراحت امعا و ضماد او جهت داءالثعلب و خوشبو کردن عرق ، و موم
روغنی را که با سه مثل او آب کنگر ممزوج کرده باشند جهت تحلیل اورام صلبه
سریعالاثر و جهت برش نافع. و نطول او جهت خارش بدن و ضماد بیخ او جهت سوختگی آتش و
التواء عصب مفید، و مضر دماغ و مولد سودا و نفاخ ، و مصلحش ادویه ٔ حاره و روغن و
سرکه است . و قسم بری را که مراد از مطلق حرشف او است ، برگی سیاه تر و کوچکتر
میباشد، و ساقش پربرگ و خارش تند و در سرش چیزی بقدر انار و خاردار و بیخش سیاه و
غلیظ است . در آخر دوم گرم و در اول آن خشک ، و در جمیع خواص قوی تر از بستانی است
، و مصلح مواد متعفنه و مُخرِج مواد غلیظه ٔ سینه است و مضر محرورین و مصلحش سرکه
و ترشیها است . و طلاء اجزاء لطیفه ٔ گل او با سرکه جهت جرب و نطول طبیخ جمیع
اجزاء آن جهت خزاز و رفع قمل نافع است . و قسمی از بری که بی ساق و کوچک و پرخار
است «خوبع» نامند، محلل و مقیی ٔ است . و صمغ حرشف را به فارسی کنگر زرد نامند.
رجوع به تحفه ٔ حکیم و اختیارات بدیعی و تذکره ٔ ضریر انطاکی شود. || پشیزه ٔ ماهی
. (منتهی الارب ). فلس . || ریزه و خرد از مرغان و از شترمرغان و از هر چیزی .
(منتهی الارب ). || شکن زره . نورد زره . (منتهی الارب ). || ضعفا و پیران و
پیادگان و ناتوانان . || پشیزه ٔ کارد و شمشیر. (منتهی الارب ). || میخها و جز آن
که سلاح را بدان آرایش دهند.
/////////////
کنگر،حرشف
حرشف بریCynara
cardunculus
حرشف بستانی نام دیگر آن کنگر فرنگیCynara scolymus
به عربی عکوب و سلبین و خربع و به فارسی کنگر نامند؛ اصناف میباشد بری و بستانی و بری دو صنف کبیر و صغیر میباشد و صمغ حرشف را به فارسی کنگرزد نامند و در جای خود خواهد آمد.
بستانی آن در دوم گرم و در اول خشک و گویند در اول تر است و با رطوبت فضلیه و تخم آن حبالزلم در دوم گرم و تر است
خواص :مبهی و مدر بول و گرم کننده کلیه و مثانه و حل کننده نفخ و هاضم غذا می باشد.زخم های شش و انقباض عضلات و جراحت امعاء را معالجه می نماید. مصرف آن با داروهای مناسب داءالثعلب و اورام سخت را حل نموده و برص و خارش بدن و سوختگی با آتش و التهاب عصبی را فرو می نشاند.برای دماغ مضر و تولید کننده سوداست و مصلح آن داروهای گرم و روغن و سرکه می باشد
نوع بیابانی کبیر آن گرم در آخر دوم و خشک در اول و از لحاظ فعل و انفعالات از نوع بوستانی قوی تراست.اخلاط متغض را اصلاح و مواد غلیظ را خارج ساخته و سینه را صاف می نماید.برای گرم مزاجان مضر و مصلح آن سرکه و ترشی است.نوع بیابانی صغیر آن حل کننده و برای بیماران مبتلا به مرض قند مفید و رماتیسم و نقرص و یرقان و سنگ شانه و کلیه را دفع نموده و چربی و اوره خون را از بین میبرد
افعال و خواص دیگر آن:مبهی[1] و مدر بول و حابس[2] طبع و مسخن گرده[3] و مثانه و محرک جماع و محلل ریاح[4] و هاضم غذا و جهت قرحه [5]شش و انقباض اطراف عضل و جراحت امعا و ضماد آن جهت داء الثعلب[6] و خوشبو کردن عرق و موم و روغن آن را که با سه مثل آن آب کنگر ممزوج نموده باشند جهت تحلیل اورام و صلبه سریع الاثر و جهت برش نافع و نطول آن جهت خارش بدن و ضماد بیخ آن جهت سوختگی آتش و التوای عصب مفید است.
حرشف بستانی نام دیگر آن کنگر فرنگیCynara scolymus
به عربی عکوب و سلبین و خربع و به فارسی کنگر نامند؛ اصناف میباشد بری و بستانی و بری دو صنف کبیر و صغیر میباشد و صمغ حرشف را به فارسی کنگرزد نامند و در جای خود خواهد آمد.
بستانی آن در دوم گرم و در اول خشک و گویند در اول تر است و با رطوبت فضلیه و تخم آن حبالزلم در دوم گرم و تر است
خواص :مبهی و مدر بول و گرم کننده کلیه و مثانه و حل کننده نفخ و هاضم غذا می باشد.زخم های شش و انقباض عضلات و جراحت امعاء را معالجه می نماید. مصرف آن با داروهای مناسب داءالثعلب و اورام سخت را حل نموده و برص و خارش بدن و سوختگی با آتش و التهاب عصبی را فرو می نشاند.برای دماغ مضر و تولید کننده سوداست و مصلح آن داروهای گرم و روغن و سرکه می باشد
نوع بیابانی کبیر آن گرم در آخر دوم و خشک در اول و از لحاظ فعل و انفعالات از نوع بوستانی قوی تراست.اخلاط متغض را اصلاح و مواد غلیظ را خارج ساخته و سینه را صاف می نماید.برای گرم مزاجان مضر و مصلح آن سرکه و ترشی است.نوع بیابانی صغیر آن حل کننده و برای بیماران مبتلا به مرض قند مفید و رماتیسم و نقرص و یرقان و سنگ شانه و کلیه را دفع نموده و چربی و اوره خون را از بین میبرد
افعال و خواص دیگر آن:مبهی[1] و مدر بول و حابس[2] طبع و مسخن گرده[3] و مثانه و محرک جماع و محلل ریاح[4] و هاضم غذا و جهت قرحه [5]شش و انقباض اطراف عضل و جراحت امعا و ضماد آن جهت داء الثعلب[6] و خوشبو کردن عرق و موم و روغن آن را که با سه مثل آن آب کنگر ممزوج نموده باشند جهت تحلیل اورام و صلبه سریع الاثر و جهت برش نافع و نطول آن جهت خارش بدن و ضماد بیخ آن جهت سوختگی آتش و التوای عصب مفید است.
[6] نوعی
بیماری که موی بریزد و در عرف به آن خوره گویند
منبع
منبع
مخزن الادویه، تألیف مرحوم سید محمد حسین
عقیلی علوی خراسانی شیرازی
///////////
حرشف. عکوب خوانند و بپارسی کنگر گویند و آن انواع
است و طبیعت وی معتدل بود در حرارت و تر بود در دویم و گویند سرد است و شیخ الرئیس
گوید گرم و تر بود در اول و گویند گرم و خشک است در دوم چون بر داء الثعلب طلا
کنند موی برویاند و اگر موم روغنی سازند و آب کنگر بخورد آن دهند و بر برص که بر
روی پیدا شود بمالند زایل کند و هم دملهای صلب چون بدان طلا کنند زود تحلیل دهد و
بول براند و ریش روده را سود دهد و بلغم بیرون آورد و اگر سر به آب کنگر بشویند
شپش را بکشد و خارش سر ببرد و چون بخورند ورمها تحلیل دهد و چون بر سوختگی آتش
ضماد کنند نیکو بود و طبیعت نرم دارد و چون با شراب بیاشامند شکم ببندد و رازی
گوید باه را زیادت کند و گرده و مثانه را تسخین کند و گند بغل زایل کند و باد را
بقوت بیرون آورد بخاصیتی که در وی است و مصلح وی آنست که در پخت مهرا کنند و توابل
و ابازیر لطیف بر وی ریزند و صاحب منهاج گوید مغثی بود خاصه کوهی آن و گویند مولد
سودا بود و مضر بود بدماغ و مصلح وی روغن بود و صاحب تقویم گوید مغثی بود و مصدع و
مصلح وی مصطکی بود یا سلیخه
صاحب مخزن الادویه مینویسد: حرشف به
فتح حا و شین لغت قبطی است و بعربی عکوب و سلبین و خربع و بفارسی کنگر نامند
لاتینGUNDELIA TOURNE FORTI فرانسهCARDONNETTE انگلیسیPRICKLY یاARTICHOKE
////////////
کنگر
اشاره
به فارسی «کنگر» و
در کتب طب سنتی با نامهای «حرشف برّی» نامبرده شده آن هم دو نوع است، نوعی از آن بزرگ
و یا به اصطلاح طب سنتی صنف کبیر است.
گیاهی است از خانوادهCompositae نام آن به فرانسویCardon و به انگلیسیCardoon و نام علمی آنCynara cardunculus L . میباشد.
گیاهی است یکساله
که بهطور پرورشی کاشته میشود و در اروپا و امریکا معمول است که آن را میکارند. برگهای
آن دارای نوعی دمبرگ درازگوشتی متورم که تا یک متر هم میرسد و در انتهای آنها قسمت
سبزبرگ که شدیدا منشعب است قرار دارد و ساقههای گلدهنده منتهی به کاپیتول با گلهای
آبی است. در این نوع کنگر به جای کاپیتول سبز که در کنگرفرنگی مصرف غذایی داشت این
دمبرگهای ضخیم گوشتی است که به مصرف میرسد. به عقیده عدهای از گیاهشناسان این نوع،
منشأ نژادی کنگر فرنگی میباشد.
نوع دوم که آن را
«حرشف بری صغیر» میگویند یا کنگر وحشی همان نوع «کنگر صحرایی» است که در ایران به
نام «کنگر» نامیده میشود و از آن به عنوان سبزی استفاده میشود. گیاهی است پایا از
تیرهCompositae به فرانسویChardonnette گفته میشود، نام علمی آنGundelia tournefortii L . است.
از نظر ارتفاع کوچک،
دارای برگهای خیلی کوچکتر از نوع قبلی با دمبرگهای
معارف گیاهی، ج1،
ص: 241
گوشتی خوراکی با رنگ
روشن منتهی به قسمت سبزبرگ که آن هم به خارهایی منتهی میباشد. کنگر در ایران در کوههای
جنوب و کرمان و نزدیک اصفهان، خرمآباد غرب، آبادان، کازرون، اراک، بیشه، رزوند، کوههای
منطقه مرکزی بهطور وحشی میروید.
خواص- کاربرد
کنگر وحشی یا به عبارت
دیگر کنگر صحرایی از نظر طبیعت گرم و خشک و به همین علت است که اغلب آن را با ماست
میخورند که برای گرممزاجان نیز مناسب شود. خواص آن شبیه کنگرفرنگی و در تمام موارد
از آن قویتر. خوردن آن موجب خارج شدن اخلاط سینه است اگر گرممزاجان به تنهایی آن را
بخورند عوارضی دارد که برای رفع آن باید از سرکه استفاده کنند یا با ماست بخورند. مالیدن
ضماد یا عصاره آن برای دفع جرب مفید است.
کنگر زد
صمغی رزینی است که
از ساقه کنگر صحرایی به صورت شیره گیاه خارج میشود.
در کتب طب سنتی فارسی
با نامهای «کنگر زد»، «تراب القی» (خاک قیآور)، «تریاک برگردان» آورده شده است. نام
آن:Gundeliae
tournefortii resina میباشد.
از این صمغ رزینی
به مقدار 6- 3 گرم در آب نیمگرم یا سکنجبین ریخته و برای تحریک تهوع و قی میخورند.
از نظر طبیعت طبق
نظر حکمای طب سنتی ایران کمی گرم و خشک است و با خوردن آن قی حاصل شده و بلغم و صفرا
برگردانده میشود. ضماد آن نیز ورمها را تحلیل میبرد. جانشین آن از نظر خاصیت قیآوری
جوز القی است.
معارف گیاهی، ج1،
ص: 242
////////////////
کنگر اولین بار
در اتیوپی کشت شد و بعد در نقاط مختلف دنیا گسترش پیدا کرده است. محل اصلی رویش
این سبزی مدیترانه، جزایر قناری و آمریکای جنوبی است.
کنگر اغلب در
ایران در مناطق مرطوب گرمایی رشد می کند
کنگر معمولی گیاهی
است خودرو با برگهای خاردار و ساقههای ضخیم شبیه به کرفس که از آن در پخت سوپ،
خورش و حتی بهصورت خام در سالاد استفاده میکنند. در یونان و مصر باستان، این گیاه
به دلیل نقش کمکی در هضم مواد غذایی مورد توجه قرار گرفت و در قرن ۱۶ میلادی در
اروپا یکی از سبزیجات معروفی بود که توسط اشراف مصرف می شد. در طب سنتی اروپا، برگ
های کنگر به عنوان ماده افزایش دهنده ادرار ( دیورتیک ) و محرک کلیه ها ، محرک
ترشح صفرا از کبد و انقباض کیسه صفرا مورد استفاده قرار می گرفت. این گیاه غنی از
پتاسیم بوده، ولی از لحاظ انرژی محدود است.[۱] کنگر طبیعتی گرم
و خشک دارد و به همین علت آن را با ماست نیز میخورند و در ضمن برای آن دسته از
افرادی که گرممزاج هستند، خوردن آن توصیه میشود. علاوه بر این، کنگر منبع غنی
پتاسیم است.
خواص درمانی[ویرایش]
- کنگر ضدعفونی کننده، اشتهاآور، تببر و هضم
کننده غذاست و درضمن، مصرف آن باعث تقویت دستگاه گوارش میشود[نیازمند منبع].
- این گیاه و بهخصوص برگ آن ادرارآور و
نیروبخش است و در ضمن قلب را نیز تقویت میکند[نیازمند منبع].
- کنگر در درمان یرقان، نارسایی کبد و کمخونی
مؤثر بوده و از کبد در برابر سموم شیمیایی محافظت میکند[نیازمند منبع].
- محققان معتقدند وجود مادهای به نام سینارین
در عصاره برگ کنگر، باعث کاهش کلسترول و تریگلیسیرید خون میشود. در ضمن
همین ماده به همراه ماده دیگری به نام اسید کافئیک موجود در کنگر، کبد را در
برابر عفونت حفظ میکنند[نیازمند منبع].
توجه: چه کسانی
بهتر است کنگر نخورند؟ افرادی که ناراحتیهای کلیوی و کبدی شدید دارند از مصرف برگ
کنگر پرهیز کنند[نیازمند
منبع]. زنان باردار و کودکان باتوجه به اینکه کنگر باعث انقباض کیسه صفرا میشود،
افرادی که سنگ کیسه صفرا دارند، از خوردن آن صرفنظر کنند[نیازمند
منبع].
جستارهای وابسته[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- پرش به بالا↑ خواص غذایی کنگر تبیان
به عربی:
//////////////
به زازاکی کِنگِر
هران:
Kengerê heran (Cirsium vulgare) yew vaşê
gemo. Serey u bedenê cı telıyıno. Her bergir camus nê vaşira zaf hes keno.
Floray cı Ewropa Amerika Asya ya.
////////////
Cirsium vulgare
From Wikipedia, the free encyclopedia
Cirsium vulgare
|
|
Plant in flower, Fossoy, Aisne, France
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Subfamily:
|
|
Tribe:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
C. vulgare
|
Synonymy[show]
|
Cirsium
vulgare (spear
thistle) is a species of the genus Cirsium, native throughout most ofEurope (north to 66°N, locally
68°N), Western Asia (east
to the Yenisei Valley), and northwesternAfrica (Atlas Mountains).[2][3][4][5][6] It is also naturalised in North America, Africa, and Australia and is as an invasive weed in
some areas.[7][8][9] It is the national
flower of Scotland.
Contents
·
2Ecology
·
4Uses
Seeds
It
is a tall biennial or
short-lived monocarpic thistle, forming arosette of leaves and
a taproot up to 70 cm long in the
first year, and a flowering stem
1–1.5 m tall in the second (rarely third or fourth) year. The stem is
winged, with numerous longitudinal spine-tipped wings along its full length.
The leaves are stoutly spined, grey-green, deeply lobed; the basal leaves up to
15–25 cm long, with smaller leaves on the upper part of the flower stem;
the leaf lobes are spear-shaped (from which the English name derives). Theinflorescence is 2.5–5 cm diameter,
pink-purple, with all theflorets of similar
form (no division into disc and ray florets). The seeds are
5 mm long, with a downypappus,
which assists in wind dispersal. As in other species of Cirsium (but
unlike species in the related genus Carduus), the pappus hairs are feathery
with fine side hairs.[2][10][11]
C. vulgare being pollinated by
acarpenter bee in Pennsylvania, where it is naturalised and
considered a noxious weed
Spear
thistle is often a ruderal species,
colonising bare disturbed ground, but also persists well on heavily grazedland as it is unpalatable to most
grazing animals.[11]Nitrogen-rich soils help
increase its proliferation.[12] The flowers are a
rich nectar source used by numerous pollinating insects, including honey bees, wool-carder bees,
and many butterflies.[13] The seeds are eaten
bygoldfinches, linnets and greenfinches.[14] The seeds are
dispersed by wind, mud, water, and possibly also by ants;
they do not show significant long-term dormancy, most germinating soon after
dispersal and only a few lasting up to four years in the soil seed bank.[15] Seed is also often
spread by human activity such as hay bales.[11]
C. vulgare, growing on the bankof the Murrumbidgee River in
Wagga Wagga, Australia
Spear
thistle is designated an "injurious weed" under the UK Weeds Act 1959,[16] and a noxious weed in Australia[15][17][18] and in nine US
states.[19] Spread is only by
seed, not by root fragments as in the related creeping thistle C. arvense. It is
best cleared from land by hoeing and deep cutting of the taproot before seeds
mature; regular cultivation also prevents its establishment.[11]
Other
English names include bull thistle,[11][20] Scots, Scottish,
or Scotch thistle, and common thistle.[20]
The
stems can be peeled and then steamed or boiled. The tap roots can be eaten raw
or cooked, but are only palatable on young thistles that have not flowered yet.[21]
2.
^ Jump up to:a b Interactive
Flora of NW Europe: Cirsium vulgare
7.
Jump up^ Flora of North America, Bull or common or spear thistle,
gros chardon, chardon vulgaire ou lancéolé, piqueux, Cirsium vulgare (Savi)
Tenore
9.
Jump up^ Conservatoire et Jardin botaniques & South African
National Biodiversity Institute, African Plant Database, Cirsium vulgare (Savi)
Ten.
10.
Jump up^ Blamey, M. & Grey-Wilson, C.
(1989). Flora of Britain and Northern Europe. ISBN 0-340-40170-2
11.
^ Jump up to:a b c d e Bond, W.,
Davies, G., & Turner, R. J. (2007). The biology and non-chemical control
Spear Thistle (Cirsium vulgare). 6pp. HDRA the organic
organisation. Fulltext
13.
Jump up^ "Cirsium vulgare (Savi) Ten.". Department
of Environment and Conservation. Government of Western Australia.
Retrieved 7 July 2011.
14.
Jump up^ "Spear thistle - Cirsium vulgare". Natural
England. The Plant Press. Retrieved 7 July 2011.
15.
^ Jump up to:a b "Spear thistle". Weed
Australia. Australian Weeds Committee National Initiative. Retrieved 7
July 2011.
17.
Jump up^ "Spear Thistle". Department of
Primary Industries. Victorian Government. Retrieved 7 July 2011.
18.
Jump up^ "Declared Plant Policy" (PDF). Primary Industries
and Resources SA. Government of South Australia. Retrieved 7
July 2011.
19.
Jump up^ "USDA
PLANTS Profile for Cirsium
vulgare". USDA Plant Database. USDA.
Retrieved 2008-07-15.
20.
^ Jump up to:a b United
States Department of Agriculture: Taxonomy for Plants
|
Wikimedia Commons has media
related to Cirsium
vulgare.
|
|
Wikiversity has bloom time data
for Cirsium vulgareon
the Bloom Clock
|
·
Cirsium