[1] - لسان
العصافیر. [ ل ِ نُل ْ ع َ ] (ع اِ مرکب ) زبان گنجشک . رجوع به زبان گنجشک شود. گنجشک
زوان . (اختیارات بدیعی ). ون . (نزهةالقلوب ). ثمر شجر دردار باشد. (تاج العروس
). بار درختی است که به فارسی آن را اَهر گویند و آن بار را تخم اهر و زبان گنجشک
گویند. (منتخب اللغات ). رجوع به اهر شود. دارکیسه . ماقر. طالسفر. و گویند برگ
زیتون هند است . مران . بار بنفش . حکیم مؤمن در تحفه گوید: به فارسی زبان گنجشک
نامند. درخت او قسمی از درخت دردار و عظیم است برگش شبیه به برگ بادام و ثمرش عریض
و طولانی و متفرق و در جوف هر یک دانه ای از تخم خربزه درازتر شبیه به زبان گنجشک
و سرخ و مغز او سفید مایل به زردی و با تندی و تلخی و قوتش تا ده سال باقی است .
در آخر دوم گرم و خشک و مسکن ریاح غلیظه و درد پهلو و کمر و رحم و تهی گاه و مغص و
مدر بول و مفتت حصاة و با رطوبت فضلیه و بغایت محرک باه و جهت خفقان و ضیق النفس و
سرفه ٔ مزمن و تقویت اعضای تناسل و فرزجه ٔ او با زعفران و عسل بعد از طهر جهت
اعانه ٔ حمل از مجربات و مصدع محرورین و مصلحش گشنیز و شربتش تا سه درهم و بدلش
جوزبوا بوزن او و نصف آن بهمن سرخ است و نزد بعضی گردگان و تودری سرخ به وزن او و
برگش منقی زخمها و التیام دهنده ٔ آن و ضماد پوست او با سرکه جهت کوفتگی عضلات
مفید است - انتهی . صاحب اختیارات بدیعی گوید: ثمره ٔ درختی است که آن را به پارسی
اهر خوانند و به شیرازی تخم آن ثمر را تخم اهر گویند و به پارسی گنجشک زوان و زبان
گنجشک نیز گویند. طبیعت آن گرم بود در دوم و تر بود در اول و ورق درخت وی را قبضی
بود. ماسویه گوید: لسان العصافیر درد خاصره را نافع بود و سنگ بریزاند و باه را
زیاده کند و قوت مجامعت بدهد. بدیغورس (؟) گویدخفقان را نافع بود و بدل آن در
تحریک باه به وزن آن جوز مقشر [ بوا ] بود و بوزن آن تودری سرخ و گویند بدل آن نیم
وزن آن بهمن سرخ بود - انتهی . ابوریحان بیرونی گوید: «بشیر» گوید به پارسی او را
مرغ زبانک گویند و زبان گنجشک نیز گویند و به لغت سندی اندرجو وبسریانی لسنا اصفرا
(عصفرا) گویند ابومعاذ گوید به سجزی او را نامی کرده اند و معنی او به پارسی سرو
بودیعنی شاخ حیوان و به زابلی شنگ گوید. «او» گوید گرم است در دوم تر است در اول .
باه را تقویت کند و خفقان را سود دهد. برگ او سرد است در اول و خشک است قابض بود.
ریشهای تر را پاک کند و اگر پوست او را به سرکه بسرشند و بر برص طلا کنند منفعت
کند. بدل او در تقویت باه بوزن او جوز مقشر است و به وزن او تودری سرخ و نیم وزن
او بهمن سرخ . (ترجمه ٔ صیدنه ٔ ابوریحان ).
///////////
زبان گنجشک . [
زَ گ ُ ج ِ ] (اِ مرکب ) درختی
را گویند که بارش بزبان گنجشک ماند وبعضی بار آن درخت را گفته اند و به عربی لسان
العصافیر و السنة العصافیر خوانند و حب الوز هم گویند بتشدید زای نقطه دار. (برهان
قاطع). نام درختی است بی میوه که برگش شبیه بزبان گنجشک است . (فرهنگ نظام ). نام
درختی که بتازی لسان العصافیر گویند. (ناظم الاطباء).تخمی معروف که بتازی لسان
العصافیر گویند و به هندی اندرجو خوانند. (آنندراج ). بار درخت دردار است ، بغایت
محرک باه و نافع درد تهیگاه و درد پهلو و کمر و خفقان و مفتت حصاة مدر بول و مقوی
اعضای تناسل . (منتهی الارب ). در اختیارات بدیعی آمده : ثمره ٔ درختی است که آنرا
بپارسی اهر خوانند و به شیرازی ثمر آنرا تخم اهر خوانند و بپارسی زبان گنجشک و
گنجشک ازوان نیز گویند. (اختیارات بدیعی : لسان العصفور). مؤلف مخزن الادویه در
لسان العصافیر آرد: به فارسی زبان گنجشک و به هندی اندرجو و به شیرازی تخم اهر
نامند. ماهیت آن : ثمر درختی است از قسم دردار و عظم و برگ آن شبیه به برگ بادام و
ثمر آن در خوشه و غلافها و هر یک از هم متفرق و در هر غلافی یکدانه ٔ باریک طولانی
شبیه بزبان گنجشک و ظاهر آن اندک تیره رنگ و باطن آن سفید مایل بزردی و با تندی و
تلخی وقوت آن تا ده سال باقی میماند و در ملک هند و بنگاله کثیرالوجود و دو نوع
میشود یکی تلخ با حدت و دوم شیرین . و نبات آن بیشتر در مزرعه ٔ برنج بهم میرسد و
به بلندی نبات آن ، از برگ برنج باریکتر و نازکتر و خشن تر و سبز تیره شبیه به برگ
بید و از آن اندک پهن تر و سر برگها کج و ثمر آن در خوشه مجتمع و دانهای آن در
غلافی سبزتر شبیه بخار و گل آن ریزه ، و از تلخ آن سفید مائل بزردی و از شیرین آن
بنفش و ثمر تلخ آن بهیأت شیرین الا آنکه ثمر شیرین آن بالیده تر و رنگ باطن آن
بنفش ، طبیعت آن ، در دوم گرم و خشک و در اول تر. نیز گفته اند و با رطوبت فضلیه .
افعال و حواس آن : مسکن ریاح و برگ آن با قبوضت اعضاء الصدر، آشامیدن ثمر آن مسکن
درد پهلو و تهیگاه و جهت خفقان و ضیق النفس و سرفه ٔ مزمن اعضاء النغض ، آشامیدن
آن جهت مغص و دردکمر و رحم و ادرار بول و تفتیت حصاة و تقویت اعضای تناسل و تحریک
و زیادتی باه مفید و فرزجه ٔ آن با عسل و زعفران بعد از طهر معین بر حمل و مجرب
گفته اند.
المضار: مصدع محرورین . مصلح آن ، کشتیر. مقدار شربت آن جهت باه بتنهایی تا سه درم و با معینی تا ده درم . بدل آن در تقویت باه بوزن آن جوز بوا و نصف آن بهمن سرخ و یاتودری سرخ بوزن آن و با مغز گردکان و باکبابه . الجروح و القروح : ضماد برگ آن منقی و مدمل وملحم قروح رطبه ٔ، آلات المفاصل . ضماد پوست آن با سرکه جهت کوفتگی عضله نافع. (مخزن الادویه ).
گونه های مختلف زبان گنجشک در جنگلهای شمال ایران و ارسباران و همچنین در جنگلهای خشک و غرب وجنوب و سایر نقاط استپی و کوهستانی وجود دارد و بواسطه ٔ شباهت ظاهری اغلب با یکدیگر مشتبه میگردند. گونه هایی که تاکنون مطالعه شده اند عبارتند از این سه قسم :
الف - در جنگلهای شمال ایران خصوصاً در جنگلهای گرگان و رامیان وجود دارد وتا ارتفاعات فوقانی داخل میگردد.
ب - در جنگلهای شمال اطراف لاهیجان دیده شده است .
ج - در نواحی کوهستانی اطراف کرج کاشته میشود.
(درختان جنگلی ایران تألیف مهندس ثابتی ص 68).
این سه قسم بدون تشخیص و فرقی به نامهای زبان گنجشک ، لسان العصافیر ، ون ، وند، و نو، و در علی آباد گرگان به نام سیر موسومند و قسم دوم را تلک می نامند. در فرهنگ روستایی آمده : درخت زبان گنجشک را در مازندران ون گویند و در اغلب نقاط ایران دیده میشود. درختی است شکیل که در کنار خیابانها و کوچه ها و باغها کاشته میشود با برگهای مرکب و برگچه های دندانه دار. درخت زبان گنجشک از سال پانزدهم الی بیستم بارور میشود و میوه اش دارای بالی است که در انتهای آن یکدانه تخم دیده میشود که در پاییز میرسد لیکن عموماً در بهار از درخت جدا شده بزمین میریزد و یکسال بعد سبز میشود. نهال زبان گنجشک همین که دو سال در خزانه ماند میتواند جابجا شود. درخت زبان گنجشک هر جا میروید، لیکن در اراضی مرغوب نموش زیادتر است و ممکن است به ارتفاع 30 متر و بقطر 3/5 متر برسد. نمو زبان گنجشک ابتدا خیلی سریع است ، لیکن همینکه به 70 یا80 سالگی رسید از نموباز میماند و تا 200 سال و بیشتر هم عمر میکند. سرما در زبان گنجشک تأثیری ندارد. هیزم و زغال زبان گنجشک خیلی خوب است . برگ آن علوفه ٔ خوبی است برای چارپایان و از حیث مواد غذائی از اسپرس هم پای کمی ندارد. هر گاه برگ زبان گنجشک را در شربت قند بسایند مشروب خوش طعمی بدست می آید. (فرهنگ روستائی تألیف تقی بهرامی ). در گیاه شناسی آمده : درختی است از تیره ٔ زیتونیان با برگهای مرکب و میوه های خشکی که اطراف آن بال و هسته ٔ آن روغن معطری دارد که برای معطر ساختن بعضی نوشابه ها بکار میرود و جنسی از آن قندی ترشح میکند که آنرا شیرخشت می نامند و در کوههای البرز و مغرب ایران بسیار است . (گیاه شناسی گل گلاب ص 250 بنقل برهان قاطع چ معین ).
ترکیبات شیمیائی : از برگهای این درخت گلوگزیدی بنام فراکزینوزید فراگزین بدست آورده اند این گلوگزید در مارونیه دندکه شرح آن گذشت نیز یافت میگردد. این ماده اگر هیدرولیز گردد از آن کلوکز و فراکزتین حاصل میشود.
خواص درمانی : پوست شاخه های این درخت دارای طعم تلخ و قابض است و تا قبل از شناسائی کنکینا، بعنوان تب بر مورد استفاده قرار میگرفت . برگ این درخت دارای اثر ملین و مسهل است . مصرف آن درروماتیسم و نقرس بصورت جوشانده 20 تا 30 در هزار توصیه شده است .
صور دارویی : دم کرده 15 تا 25 در هزار برگهای این درخت بعنوان مسهل و دم کرده 10تا 15 درهزار پوست شاخه های آن بعنوان تب بر مصرف دارد. مقدار مصرف پودر برگهای خشک شده ٔ آن معادل یک گرم است . در ارسباران ، آستارا، نوروکجور مازندران و زیارت گرگان : ون ووند و در استان : ونو ، در لاهیجان : تلک ، در کتول به سر ... در گیلان : ون و تلکوچی ، در خلخال و آذربایجان : قوش و دیلی و در کردستان : ناو نامیده میشود. (گیاهان دارویی ج 2 ص 109). رجوع به برهان قاطع ذیل اهر و تذکره ٔ ضریر انطاکی : لسان العصفور و جامع ابن بیطار: لسان العصفور و لکلرک ج 2 ص 83 و دزی ج 1 ص 432 و تحفه ٔ حکیم مؤمن :لسان العصفور و بحر الجواهر: لسان العصفور و گیاهان شمال و اهر، تلک ، دردار، لسان العصفور، ون ، وند، ونو، تلکوچی و «ونا» شود.
المضار: مصدع محرورین . مصلح آن ، کشتیر. مقدار شربت آن جهت باه بتنهایی تا سه درم و با معینی تا ده درم . بدل آن در تقویت باه بوزن آن جوز بوا و نصف آن بهمن سرخ و یاتودری سرخ بوزن آن و با مغز گردکان و باکبابه . الجروح و القروح : ضماد برگ آن منقی و مدمل وملحم قروح رطبه ٔ، آلات المفاصل . ضماد پوست آن با سرکه جهت کوفتگی عضله نافع. (مخزن الادویه ).
گونه های مختلف زبان گنجشک در جنگلهای شمال ایران و ارسباران و همچنین در جنگلهای خشک و غرب وجنوب و سایر نقاط استپی و کوهستانی وجود دارد و بواسطه ٔ شباهت ظاهری اغلب با یکدیگر مشتبه میگردند. گونه هایی که تاکنون مطالعه شده اند عبارتند از این سه قسم :
الف - در جنگلهای شمال ایران خصوصاً در جنگلهای گرگان و رامیان وجود دارد وتا ارتفاعات فوقانی داخل میگردد.
ب - در جنگلهای شمال اطراف لاهیجان دیده شده است .
ج - در نواحی کوهستانی اطراف کرج کاشته میشود.
(درختان جنگلی ایران تألیف مهندس ثابتی ص 68).
این سه قسم بدون تشخیص و فرقی به نامهای زبان گنجشک ، لسان العصافیر ، ون ، وند، و نو، و در علی آباد گرگان به نام سیر موسومند و قسم دوم را تلک می نامند. در فرهنگ روستایی آمده : درخت زبان گنجشک را در مازندران ون گویند و در اغلب نقاط ایران دیده میشود. درختی است شکیل که در کنار خیابانها و کوچه ها و باغها کاشته میشود با برگهای مرکب و برگچه های دندانه دار. درخت زبان گنجشک از سال پانزدهم الی بیستم بارور میشود و میوه اش دارای بالی است که در انتهای آن یکدانه تخم دیده میشود که در پاییز میرسد لیکن عموماً در بهار از درخت جدا شده بزمین میریزد و یکسال بعد سبز میشود. نهال زبان گنجشک همین که دو سال در خزانه ماند میتواند جابجا شود. درخت زبان گنجشک هر جا میروید، لیکن در اراضی مرغوب نموش زیادتر است و ممکن است به ارتفاع 30 متر و بقطر 3/5 متر برسد. نمو زبان گنجشک ابتدا خیلی سریع است ، لیکن همینکه به 70 یا80 سالگی رسید از نموباز میماند و تا 200 سال و بیشتر هم عمر میکند. سرما در زبان گنجشک تأثیری ندارد. هیزم و زغال زبان گنجشک خیلی خوب است . برگ آن علوفه ٔ خوبی است برای چارپایان و از حیث مواد غذائی از اسپرس هم پای کمی ندارد. هر گاه برگ زبان گنجشک را در شربت قند بسایند مشروب خوش طعمی بدست می آید. (فرهنگ روستائی تألیف تقی بهرامی ). در گیاه شناسی آمده : درختی است از تیره ٔ زیتونیان با برگهای مرکب و میوه های خشکی که اطراف آن بال و هسته ٔ آن روغن معطری دارد که برای معطر ساختن بعضی نوشابه ها بکار میرود و جنسی از آن قندی ترشح میکند که آنرا شیرخشت می نامند و در کوههای البرز و مغرب ایران بسیار است . (گیاه شناسی گل گلاب ص 250 بنقل برهان قاطع چ معین ).
ترکیبات شیمیائی : از برگهای این درخت گلوگزیدی بنام فراکزینوزید فراگزین بدست آورده اند این گلوگزید در مارونیه دندکه شرح آن گذشت نیز یافت میگردد. این ماده اگر هیدرولیز گردد از آن کلوکز و فراکزتین حاصل میشود.
خواص درمانی : پوست شاخه های این درخت دارای طعم تلخ و قابض است و تا قبل از شناسائی کنکینا، بعنوان تب بر مورد استفاده قرار میگرفت . برگ این درخت دارای اثر ملین و مسهل است . مصرف آن درروماتیسم و نقرس بصورت جوشانده 20 تا 30 در هزار توصیه شده است .
صور دارویی : دم کرده 15 تا 25 در هزار برگهای این درخت بعنوان مسهل و دم کرده 10تا 15 درهزار پوست شاخه های آن بعنوان تب بر مصرف دارد. مقدار مصرف پودر برگهای خشک شده ٔ آن معادل یک گرم است . در ارسباران ، آستارا، نوروکجور مازندران و زیارت گرگان : ون ووند و در استان : ونو ، در لاهیجان : تلک ، در کتول به سر ... در گیلان : ون و تلکوچی ، در خلخال و آذربایجان : قوش و دیلی و در کردستان : ناو نامیده میشود. (گیاهان دارویی ج 2 ص 109). رجوع به برهان قاطع ذیل اهر و تذکره ٔ ضریر انطاکی : لسان العصفور و جامع ابن بیطار: لسان العصفور و لکلرک ج 2 ص 83 و دزی ج 1 ص 432 و تحفه ٔ حکیم مؤمن :لسان العصفور و بحر الجواهر: لسان العصفور و گیاهان شمال و اهر، تلک ، دردار، لسان العصفور، ون ، وند، ونو، تلکوچی و «ونا» شود.
///////////
لسان العصافیر. ثمر درختی است که آن را بپارسی آهر خوانند و
بشیرازی ثمر آن را تخم اهر و بپارسی گنجشک ازوان و زبان گنجشک نیز خوانند و طبیعت
آن گرم بود در دوم و تر بود در اول و در ورق درخت آن قبضی بود و ابن ماسویه گوید
که لسان العصافیر درد خاصره را نافع بود و سنگ بریزاند و باه را زیاده کند و قوت
مجامعت بدهد و دیسقوریدوس گوید خفقان را نافع بود و بدل آن در تحریک باه بوزن آن
جوز مقشر و بوزن آن تودری سرخ بود و گویند بدل آن نیم وزن آن بهمن سرخ بود
______________________________
صاحب مخزن
الادویه مینویسد: بفارسی زبان گنجشک و بهندی اندرجو و بشیرازی تخم اهر گویند و
درخت آن از قسم دردار و عظیم و برگ آن شبیه ببرگ بادام و ثمر آن در خوشه و در
غلافها و هریک از هم متفرق و در هر غلافی یک دانه باریک و طولانی شبیه بزبان گنجشک
و ظاهر آن اندک تیرهرنگ و باطن آن سفید مایل بزردی و با تندی و تلخی
لاتینFRAXINUS EXCELSION فرانسهFRENE ELEVE انگلیسیASH TREE
اختیارات بدیعی،
ص: 397
///////////
درخت زبان گنجشک
اشاره
در ایران در اغلب
شهرها، درخت زبان گنجشک، به «دردار» و «ون» معروف است ولی گونههای مختلف آن در نواحی
مختلف دارای اسامی محلی متعددی است.
از جمله در آستارا،
گیلان، نور، کجور، مازندران، گرگان، ارسباران و لرستان «وان، ون و وند»، در رامیان
و لرستان «ونو»، در کردستان و قاسملو رضاییه «بناو»، در بختیاری، فریدن و چهارمحال
«بنو» و در ممسنی «بینو»، در مریوان «نباوج» و در فارس «اهر» و در آذربایجان «قوش دیلی»
و در لاهیجان و گیلان «تلک و تلکوچی» و در اطراف رضاییه «خوش تباخ». در کتب طب سنتی
ایران با نامهای عربی آن «لسان العصفور» و «لسان العصافیر» و میوه آن حب الوّز» نامبرده
میشود. به فرانسویFrene وFrene commun و به انگلیسیAsh tree ،Common ash وEuropean ash گفته میشود. درختی است از خانوادهOleaceae جنسFraxinus نام علمی آنFraxinus excelsior L . و مترادفهای آنF .oxyphylla Bourg . وF .parvifolia Willd . وF .hookeri Wenz . میباشد.
مشخصات
زبان گنجشک درختی
است متوسط القامت با جوانههای سیاه رنگ، پوست تنه آن خاکستری تیره و برگهای آن شانهای
مرکب دارای 15- 9 برگچه بیضی شکل و کمی نوکدار و با دندانههای ریز، پشت برگها صاف
و عاری از کرک است. گلها به
معارف گیاهی، ج6،
ص: 65
رنگ قرمز مایل به
قهوهای و معمولا قبل از برگها در بهار ظاهر میشود. میوه آن دارای بال و بال آن بیضی،
انتهای آن تیز ولی قاعده آن قوسی و در آن یک دانه قرار دارد. تکثیر این درخت با کاشت
بذر آن صورت میگیرد. درخت زبان گنجشک معمولا از سال 15- 14 به بعد شروع به میوه دادن
مینماید. میوه آن در پاییز پس از ریزش برگها روی درخت میماند و تا بهار سال بعد به
شاخه آویزان است. برای کاشت، تخم آن را در پاییز لای ماسه پهن میکنند و نگه میدارند
تا بهار سال بعد که کاملا برسد و کامل شود. در بهار ابتدا آن را در خزانهای که با
خاک مناسب تهیه شده باشد، در عمق 3- 2 سانتیمتر کاشته و پس از 2 سال که نهالهای جوان
رشد کافی نمودند به محل اصلی منتقل میشوند. فلورا ایرانیکا معتقد است گونهای از زبان
گنجشک که در شمال ایران میروید گونهای است فرعی با نام علمی
F. excelsior L. sub Coriariaefolia( Scheele
)Murr.
ترکیبات شیمیایی
در زبان گنجشک اسانس
و گلو کوزید فراکسین 113] وجود دارد و به علاوه از این درختManna یا منّ گرفته میشود که مشخصات
و خواص آن در بخش منّها در سایر جلدهای این مجموعه گفته شده است. در گزارش دیگری آمده
است که در برگ و پوست درخت گلوکوزید فراکسین یا فراکسوزید[114] وجود دارد که از هیدرولیز
آن میتوان گلوکوز و ماده فراکستین 115] به دست آورد. در تخم زبان گنجشک در حدود
25 درصد ماده چرب با بوی مخصوص و طعم ملایم به رنگ زرد یافت میشود این چربی خوراکی
و قابل استخراج و در صابونسازی مصرف میشود. در برگ و پوست درخت زبان گنجشک علاوه
بر گلوکوزید موادی به نام مانیت 116] اینوزیت 117] و کوئرستین 118]، دکستروز[119]،
معارف گیاهی، ج6،
ص: 66
مالیک اسید[120]،
مقداری صمغ، تانن و اسانس وجود دارد.
خواص- کاربرد
در هند پوست زبان
گنجشک را که تلخ و قابض است به عنوان تونیک و تببر تجویز میکنند. برگهای آن مسهل
است. زبان گنجشک طبق نظر حکمای طب سنتی از نظر طبیعت گرم و خشک است. جوشانده برگ آن
برای رفع نقرس و روماتیسم مؤثر است. اگر گرد برگ آن را بهطور خشک بخورند همان اثر
را دارد. ضمنا برگ آن ملین و مسهل و مدّر و معرّق است. دمکرده پوست ساقههای جوان
آنکه تلخ و قابض است اثر تببر و خلطآور دارد.
تخم زبان گنجشک که
سطح خارجی آن کمی تیره رنگ و داخل آن سفید مایل به زرد با طعمی تند و تلخ میباشد که
مربوط به روغن آن است. قدرت دارویی آن تا ده سال میماند. خوردن تخم زبان گنجشک درد
پهلو و تهیگاه را تسکین میدهد و برای خفقان، تنگی نفس و سرفه مزمن مفید است و ضمنا
برای دلپیچه، درد شکم، درد کمر و رحم، افزایش ترشح ادرار، خرد کردن سنگ مثانه، تقویت
اعضای تناسلی و ازدیاد نیروی جنسی مفید است. برای گرم مزاجها مضّر است و اینگونه اشخاص
باید با گشنیز بخورند. مقدار خوراک برای ازدیاد نیروی جنسی تا 14 گرم است و اگر با
داروی دیگری مخلوط شود تا 8 گرم است. به جای تخم زبان گنجشک برای تقویت نیروی جنسی
مخلوطی از 8 گرم جوزبوّا و 4 گرم بهمن سرخ یا تودری سرخ و 8 گرم مغز گردو توصیه میشود.
مصرف تخم زبان گنجشک
به صورت جوشانده 30- 10 گرم در مقداری آب است که پس از 30 دقیقه جوشیدن و آماده شدن
300 گرم شود که در یک روز بتدریج بخورند. در مورد نقرس دمکرده 10- 2 گرم برگ خشک در
200 گرم آب جوش که اقلا 3 ساعت دم شود روزانه باید خورده شود این کار تا یک هفته ادامه
داده شود. برای نقرسهای مزمن این دمکرده یک هفته تا یک ماه ممکن است ادامه یابد. در
استعمال خارجی از جوشانده 125- 40 گرم گرد برگ و ریشه در 1000 گرم آب میتوان استفاده
کرد.
تهیه دمکرده برگ
زبان گنجشک: برگ خشک زبان گنجشک 50- 10 گرم، آب
معارف گیاهی، ج6،
ص: 67
جوش 1000 گرم و برگها
را در آب جوش ریخته 3- 2 ساعت دم میکنند و بگذارند سرد شده و صاف نمایند و در عرض
روز بیاشامند. به عنوان مسهل و ضد نقرس بسیار مؤثر است.
جوشانده برگ زبان
گنجشک: برگ 30 گرم، آب 1000 گرم را خوب بجوشانند و صاف کنند و فنجان فنجان بخورند.
به عنوان تببر از جوشانده 50- 20 گرم پوست ساقههای جوان زبان گنجشک در 1000 گرم آب
استفاده میشود که یک فنجان از آن را قبل از هر غذا بخورند. جوشانده تخم آن نیز به
مقدار 20 گرم تخم در 1000 گرم آب ملیّن و مدّر خوبی است.
در چین مرسوم است
برگهای گونهFraxinus griffithii
Clarke
را خشک کرده و خرد نموده مانند سیگار دود میکنند و میکشند [دراگن دورف
. از نظر طعم و بو شبیه تریاک است ولی نتایج سوء بعدی آن را ندارد [اپهوف .
گونههای دیگری نیز
به نام زبان گنجشک با اسامی محلی کموبیش مشابه در مناطق مختلف میرویند که از نظر
خواص دارویی نیز شبیه هستند از جمله گونهFraxinus rotundifolia Mill . است که دارای تحتگونههای
متعددی در نواحی مختلف ایران میباشد. اینگونه و تحت گونههای آن خیلی شبیه ون میباشند.
برگهای آنها کبود رنگ نیزهای با نوک تیز و باریک و دارای دندانههای مشخص و فاصلهدار
است.
گونه دیگری که بومی
مناطق مدیترانهای و خاور نزدیک است و در ایران بهطور وحشی وجود ندارد و فقط به سبب
گلهای سفید زیبایی که دارد در باغها به عنوان درخت زینتی کاشته میشود، گونهای است
که به فارسی «زبان گنجشک گل» نامیده میشود. به فرانسوی به آنFrene fleur ،Frene manne وOrnier و به انگلیسیFlowering ash وManna ash گویند. این درخت نیز مانند سایر
گونهها از خانوادهOleaceae و نام علمی آنFraxinus ornus L . و مترادفهای آنF .florifera Scop . وOrnus europaea Pers میباشد.
مشخصات
زبان گنجشک گل درختی
است کوچک که بلندی آن تا 6 متر میرسد. برگها و میوه آن شبیه زبان گنجشکها است. گلهای
آن زیاد، مجتمع، سفید در انتهای شاخههای گلدهنده ظاهر میشود و بسیار زیبا میباشد.
این درخت بومی جنوب
معارف گیاهی، ج6،
ص: 68
ایتالیا است خصوصا
در جزیره سیسیل میروید و منّ 121] که از این درخت گرفته میشود به عنوان مان سیسیل
در بازار دارویی دنیا معروف است و مان تجارتی میباشد که از شیرخشتهای مرغوب میباشد.
این مانّ یا منّ در اثر نیش حشرهای به نامCicata orni L . به شاخههای درخت بهطور طبیعی
به خارج ترشح میشود ولی چون مقدار آن از این طریق زیاد نیست معمولا برای برداشت محصول
بیشتر مانّ شکافهایی به تنه و ساقههای درخت وارد میکنند تا مقدار بیشتری مانّ جاری
شود.
مانّ حاصل از زبان
گنجشک گل مرغوبترین نوع مانّ و شیرخشت تجارتی است.
رنگ آن سفید مایل
به زرد و متبلور است. بوی آن نامطبوع و کمی تهوعآور، طعم آن ابتدا شیرین ولی پس از
آن تند و تلخ میشود و نظر به خواص دارویی زیادی که دارد ارزش آن در بازار از سیار
مانّها بیشتر است.
ترکیبات شیمیایی
از پوست تنه درخت
زبانگنجشک گل مانیت و گلوکوزید فراکسین گرفته میشود]G .I .M .P[ . در گزارش دیگری آمده است که
از پوست درخت علاوه بر مواد یاد شده اسکولین 122] میگیرند و از غنچههای گل آن سیکورین
123] گرفته میشود. ماده سیکورین تنها ماده مشتق از کومارین 124] است S .G .I .M .P[ .
خواص- کاربرد
از نظر خواص برگها
و میوههای آن شبیه زبانگنجشک است ولی مانّ حاصل از اینگونه از سایر مانّها مرغوبتر
است که معمولا به عنوان مسهل ملایم از آن استفاده میشود و برای کودکان داروی بسیار
خوبی است. مقدار مصرف این شیرخشت به عنوان مسهل کودکان تا سه سالگی 15- 5 گرم و تا
5 ساله 20- 10 گرم و از 5 سال به بالا 30 گرم و برای اشخاص بزرگسال 60 گرم است. معمول
است برای اینکه اثر تسهیل آن کمی بیشتر شود این مان را با کمی برگ سنا (برای کودکان
معارف گیاهی، ج6،
ص: 69
5- 2 گرم) و گرد دانه
قهوه بو داده (برای کودکان 10- 5 گرم) مخلوط و در 200- 100 گرم آب جوش میریزند و به
هم میزنند که حتی الامکان یکنواخت شود و میخورند.
معارف گیاهی، ج6،
ص: 70
زبانگنجشک کاذب
به فارسی «ون»، «علف
آهوی سفید» و «زبانگنجشک کاذب» و در کتب طب سنتی با نام «لسان العصافیر کاذب» نامبرده
میشود. به فرانسویFraxinelle وFraxinelle commune وFraxinelle blanche وDictame وPetit frene و به انگلیسیDittany وWhite dittany وFraxinella گفته میشود. گیاهی است از خانواده
نارنجRutaceae نام علمی آنDictamnus albus L . و مترادفهای آنD .hispanicus Well . وD .himalayanus Royle وD .Fraxinella Perl . میباشد.
مشخصات
گیاهی است چندساله
بلندی آن 100- 40 سانتیمتر. برگهای آن مرکب دارای 15- 7 برگچه و هر برگچه بیضی نوکتیز
شبیه برگ زبانگنجشک معمولی، بسیار معطّر و پوشیده از کرکهای چسبناک. گلهای آن درشت
به رنگ سفید و سفید مایل به قرمز یا قرمز و گاهی سفید مایل به آبی شبیه گلهای ختمی
به صورت خوشه. میوه آن به شکل ستاره و مرکب از پنج قسمت است. علاوه بر برگها از تمام
اندام گیاه اسانسی ترشح میشود که بسیار معطّر است. ریشه آن ضخیم، پوست ریشه سفید رنگ
است.
ریشه این گیاه در
طب سنتی مصرف دارویی دارد و از پوست ریشه و گاهی نیز از برگ آن استفاده میشود.
این گیاه در مناطق
معتدل اروپا، آسیا و بخصوص در ایران بهطور خودرو
معارف گیاهی، ج6،
ص: 71
میروید. در ایران
در آذربایجان در جنگل حسن بیگلو دیده میشود و به علت گلهای زیبایی که دارد در برخی
باغها کاشته میشود. در هند در اکثر مزارع برنج میروید.
توجه: گیاه دیگری
که به فرانسویDictame de crete مینامند با این
گیاه متفاوت است و گیاهی است از خانوادهLabiatae نام علمی آنOriganum dictamus که شرح آن در بخش پونه کوهی در
جلد دوم این مجموعه آمده است.
ترکیبات شیمیایی
در ریشه زبان گنجشک
کاذب آلکالوئید سمّی متبلوری به نام دیکتامنین 125] و مواد دیگری به نام کولین
126]، تریگونین 127]، اوباکو لاکتون 128]، ساپونین دیکتامنولاکتون متبلور[129] و اسانس
روغنی فرّار یافت میشود. از گلهای آن 05/ 0 درصد اسانس به دست میآید. آلکالوئید دیکتامنین
روی خوکچه آزمایشگاهی و خرگوش آزمایش شده و شدیدا موجب انقباض عضلات رحم آنها گردیده
است. دوز مسمومکننده برای موش 05/ 0- 005/ 0 میلیگرم است G .I .M .P[ . در گزارش دیگری آمده است که
مقدار اسانس که از گیاه در حال گل کردن به دست میآید بر مبنای وزن خشک در حدود 3 درصد
است و این اسانس دارای حدود 70 درصد استراگول 130] و 16 درصد دیلیمونن 131] و دیپنتن
132] میباشد. ریشه گیاه بیشترین مقدار آلکالوئید را دارد (39/ 0- 19/ 0 درصد) و مقدار
اسانس موجود در ریشه 88/ 0- 11/ 0 درصد است. در ریشه آن علاوه بر مقدار زیادی دیکتامنین
مقداری نیز مواد دراگن درف- پوس 133] یافت میشود. درحالیکه در برگهای آن مواد دراگندرف-
پوس، اسکیمیانین 134] و مقدار کمی دیکتامنین وجود دارد.
معارف گیاهی، ج6،
ص: 72
شاخهای از گیاه دیکتام
یا زبانگنجشک کاذب
مقدار دیکتامنین در
ریشه گیاه در حدود 029/ 0 درصد و مقدار اسکیمیانین در گیاه خشک در حدود 07/ 0 درصد
میباشد]G .I .M .P[ . در
گزارش دیگری آمده است که در گیاه فراکسینلون 135] وجود دارد.
خواص- کاربرد
در هند از پوست ریشه
گیاه که معطّر و تلخ است در موارد تبهای نوبهای، بیماریهای عصبی، هیستری و نبودن
یا کمی ترشحات عادت ماهیانه در مواقعی که به طور طبیعی باید عادت ماهیانه باشد، توصیه
میشود. در هندوچین و مالایا جوشانده ریشه گیاه در موارد ناراحتیهای پوست و جرب تجویز
میشود. از پوست ریشه آن به عنوان معرّق و ضد هیستری و ضد صرع استفاده میشود. مقدار
خوراک از گرد پوست ریشه 5- 1 گرم است.
برای تهیه جوشانده
ریشه آن را خشک کرده نرم کوبیده و 100- 20 گرم ریشه
معارف گیاهی، ج6،
ص: 73
شاخه زبانگنجشک کاذب
با برگ و گل
Dictamnus labus L.
یا پوست را در
1000 گرم آب و اگر فقط پوست ریشه مصرف میشود 50- 10 گرم پوست ریشه را در 1000 گرم
آب میجوشانند و دو فنجان از آن را میخورند.
ممکن است 60- 15 گرم
از پوست ریشه را در هزار گرم سرکه رقیق بخیسانند و از خیسانده صاف شده آن مصرف شود.
از برگهای خشک گیاه نیز 5- 1 گرم برای هر فنجان آب جوش بهطور دمکرده، مصرف میشود.
چون آلکالوئید دیکتامنین
سمّی است در مصرف فرآوردههای دارویی این گیاه باید احتیاط نمود و زیر نظر و با توصیه
پزشک مصرف شود زیرا دیکتامنین در رحم اثر میگذارد و روی پوست ایجاد تاول و ناراحتی
جلدی مینماید.
در سیبری مرسوم است
علاوه بر ریشه از دمکرده برگهای معطّر این گیاه نیز به
معارف گیاهی، ج6،
ص: 74
عنوان مقوی معده و
رفع نفخ و گازهای معده استفاده میشود. مقدار خوراک برای تهیه دمکرده تا 5 گرم برگ
خشک برای یک فنجان آبجوش است. در مواردی که گرد پوست خشک شده ریشه مصرف میشود در
حدود 5 گرم آن را در آب عسل مخلوط کرده میخورند.
گونه دیگری از این
گیاه که در ایران دیده نشده ولی در چین و مناطق دیگر خاور دور مصارف طبی فراوانی دارد
بهطور مختصر خواص و هویت آن درج میشود.
نام علمی اینگونهDictamnus dasycarpus Turcz . و مترادف
آنDictamnus albus
auct .,non L . میباشد. این گیاه نیز ریشهاش مصرف دارویی دارد.
ترکیبات شیمیایی
از نظر ترکیبات شیمیایی
کموبیش شبیه زبانگنجشک کاذب ایران است و در آن دیکتامنین، تریگونلین، کولین، اوباکولاکتون،
فراکسینلون و ساپونین یافت میشود. در ریشه گیاه که در کوه روئیده است علاوه بر مواد
فوق وجود مواد اوباکونونیک اسید[136]، دیکتامنولید[137] و فیتوسترول نیز تأیید شده
است [ولث اف ایندیا].
خواص- کاربرد
در کره از ریشه گیاهD .dasycarpus برای معالجه زردی و جذام استفاده
میکنند [چونگ . و برای تسکین سردرد، روماتیسم و سرماخوردگی استفاده میشود [ایشی دویا].
در چین قدیم این دارو برای معالجه اختلالات صفراوی و التهابهای امعا و احشا کاربرد
وسیعی داشته است [رید]. معمول است که ریشه گیاه را در بهار یا پاییز بیرون آورده شسته
و قسمتهای خشک و ریشکهای آن را برداشته و آن را شکاف طولی داده و قسمت چوبی وسط آن
را برمیدارند و پوست ریشه را در آفتاب خشک میکنند. این پوست ریشه بوی خاصی شبیه بوی
بز دارد. دارویی است سرد و خنککننده، تلخ و سموم را پراکنده میکند. برای رفع خارش
پوست، جوش و
معارف گیاهی، ج6،
ص: 75
کورک و زردی تجویز
میشود [چونگ یائوچی . ضمنا قاعدهآور است [چیو].
جوشانده پوست آن را
برای معالجه جرب، خارش و ناراحتی پوست روی پوست میریزند و با آن پوست را میشویند.
استوارت در یادداشتهایش مینویسد که آرامبخش، مقوی، ضد تب و ضد سرفه میباشد.
لسان العصافیر المرّ
اشاره
این گیاه که در کتب
طب سنتی با نام «لسان العصافیر المّر» آمده است و فارسی آن زبانگنجشک تلخ است، گیاه
دارویی معتبری است و از داروهای مشهور ضد اسهال خونی است. گیاهی است هندی در ایران
تا به حال دیده نشده است. به فرانسویHolarrhene antidysenterique و به انگلیسیAntidysenteric holarrhena ،Conessi tree ،Tellicherry tree وKurchee tree نامیده میشود. گیاهی است از خانوادهApocynaceae نام علمی آنHolarrhena antidysenterica (Roxb .) Wall . میباشد.
مشخصات
لسان العصافیر المرّ
درختچه کوچکی است در ابعاد یک بوته بزرگ. رنگ پوست آن روشن، برگهای آن متقابل، بیضی،
نوکتیز، کمی موجدار نسبتا پهن و درشت به طول 20- 10 سانتیمتر. گلهای آن سفید. میوه
آن استوانهای نازک دراز به ضخامت 8- 7 میلیمتر و به طول 35- 20 سانتیمتر که داخل
آن دانههای گیاه قرار دارند.
دانههای آن به رنگ
قهوهای و پوشیده از تار است. این گیاه هندی است و در سرتاسر هند میروید و در برمه،
تایلند و هندوچین نیز انتشار دارد.
ترکیبات شیمیایی
از نظر ترکیبات شیمیایی
در گیاه لسان العصافیر المّر آلکالوئیدهای کونسین 138] و کورچین و کورچیسین 139] وجود
دارد. به علاوه از پوست درخت آلکالوئیدهای
معارف گیاهی، ج6،
ص: 76
کونسین به مقدار
4/ 0 درصد، هولارهیمین 140]، کونارهیمین 141]، یک باز در ارتباط با کورچیسین، کونامین
142]، کونسیمین 143]، ایزوکونسیمین 144] و در آخر به مقدار 04/ 0 درصد کونیمین
145] جدا شده است.
مقدار کشندهLethaldose برای آلکالوئید کورچیسین در مورد
قورباغه 51 میلیگرم برای هر کیلوگرم وزن و در مورد موش 160 میلیگرم برای هر کیلوگرم
وزن و در مورد خوک آزمایشگاهی 88 میلیگرم برای هر کیلوگرم وزن میباشد.
آلکالوئیدی است سمّی
و مصرف مقدار مسمومکننده آن موجب فلج سیستم اعصاب مرکزی قورباغه میشود. خوردن مقدار
کم آن موجب بالا رفتن فشار خون و به دنبال آن پایین افتادن فشار خون خواهد بود.
مقدار کشنده آلکالوئید
کونسین برای قورباغه حدود 100 میلیگرم برای هر کیلوگرم وزن و برای خوکچه آزمایشگاهی
115 میلیگرم برای هر کیلوگرم وزن و برای موش 126 میلیگرم برای هر کیلوگرم وزن است.
مصرف مقدار زیاد آن موجب کاهش فشار خون میشود و سمیت ایزوکونسین 146] نصف آن است ولی
از نظر اثر دارویی قویتر است. در تخم آن 4/ 1 درصد گلوکوآلکالوئید متبلور[147] مشخص
شده است.
در بررسی دیگری آمده
است که در پوست درختچه تعداد زیادی آلکالوئید وجود دارد که عمدهترین آنها عبارتاند
از: کونسین، نور- کونسین 148]، کونسیمین، ایزوکونسیمین، کورچین، کونیمین، کونامین،
کونارهیمین، کونسیدین 149]، کونکورچین 150]
معارف گیاهی، ج6،
ص: 77
هولارهنین 151]، هولارهیمین،
هولارهین 152]، کورچیسین، لتوسین 153]. حد اکثر مقدار آلکالوئید کورچین در حدود 5/
4 درصد بوده است G .I .M .P[ .
در گزارش مطالعات
شیمیایی دیگری بهطور کلی آلکالوئیدهای موجود در گیاه را به سه گروه تقسیم کرده است.
1. تیپ کونارهیمین
که عبارتاند از: کونارهیمین، کونیمین، کونسیمین، کونامین، ایزوکونسیمین و کونسین.
2. تیپ کونکورچین
که عبارتاند از: کونکورچین، کونسیدین و تریمتیل کونکورچین 154].
3. هولارهیمین و سایر
آلکالوئیدهای با ساختمان غیر مشخص نظیر کورچین، هولارهین و هولارهسیمین 155].
خواص- کاربرد
از پوست درختچه لسان
العصافیر المّر از روزگاران کهن در طب سنتی هند برای معالجه اسهال خونی استفاده میشود.
در یک زمانی پوست درخت لسان العصافیر تلخ در مجموعه دارویی انگلستان نیز وارد شده و
در کتابBritish materia
medica
تحت نامConessi bark درج گردیده است [برکیل . ولی بعدا کمکم از اهمیت آن
کاسته شد زیرا با کشف انواع مختلف بیماری اسهال خونی و عدم اطلاع دقیق از اینکه این
پوست برای کدام یک از انواع اسهال خونی مؤثر است مانند سابق مورد توجه نمیباشد، زیرا
بههرحال این پوست فقط در برخی از انواع اسهال خونی تأثیر قاطع دارد نه در تمام انواع
آن ولی هنوز نیز در ردیف داروهای ارزشمند گیاهی، مورد بررسی کارشناسان و داروسازان
است.
در تایلند از برگهای
درختچه برای کشتن انگلهای روده استفاده میشود. میوه آن برای معالجه سل در دوران بارداری
به کار میرود. از تخم آن برای معالجه تب همراه با اسهال و از چوب آن در موارد کچلی
و از ریشه آن به عنوان قاعدهآور استفاده
معارف گیاهی، ج6،
ص: 78
میشود. در حال حاضر
مصرف اصلی از پوست آن است که برای معالجه اسهال خونی و تب و ناراحتیهای بواسیر به
کار میرود [شهالر]. در هندوچین از شیرابه گیاه در استعمال خارجی برای معالجه ورم ملتحمه
و ضد عفونی کردن استفاده میشود.
داروی بسیار خوب قابضی
برای اسهال خونی، اسهال، قی و اسهال وبائی و رفع التهابهای لولههای گوارشی است. برای
قطع خونریزی، آنژین و تب بسیار مفید است و اغلب پس از وضع حمل به زائو میخورانند.
از روغن چرب موجود در دانههای آن برای کشتن کرم روده نیز استفاده میشود. خوردن زاید
بر حد مجاز آن سمّی است زیرا مصرف آلکالوئیدهای آن خارج از اندازه مجاز سمّی میباشد
[پتلو].
در هندوستان از پوست
درخت در موارد اسهال خونی استفاده میشود و آن را خشک کرده میکوبند و گرد آن را برای
کنترل استسقا روی موضع خاص بدن میمالند. از تخمهای گیاه به عنوان قابض و تببر و در
موارد اسهال خونی و اسهال ساده و برای کشتن کرمهای رودهای استفاده میکنند]G .I .M .P[ . در گزارش دیگری آمده است که
در هند در موارد اسهال خونی آمیبی و اسهال ساده مصرف میشود و در مقایسه با امتین
156] دیرتر اثر میکند ولی سمیت آن کمتر است و بهطور کلی در موارد اسهال خونی آمیبی
جانشین امتین است. آلکالوئید کونسین دارای خاصیت ضد سل میباشد]S .G .I .M .P[ .
معارف گیاهی، ج6،
ص: 79
////////////////
درخت زبان گنجشک (نام علمی: Fraxinus
excelsior) یکی از گونههای گیاهان
گلدار از راسته نعناسانان است. این درخت
بیشتر بومی اروپا است و در شمال اسکاندیناوی و جنوب شبهجزیره
ایبری انتشار دارد همچنین این درخت در جنوب غربیآسیا از شمال ترکیه تا شرق قفقاز و کوههای البرز میروید.
در ایران نامهای محلی گوناگونی دارد مانند «درخت ون»، «دردار»، «وند»،
«ونو»، «بناو»، «بنو»، «اهر»، «نباوج»، «قوش دیلی»، «تلک وتلکوچی»، «خوش تباخ»،
«لسان العصفور»، «لسان العصافیر».[۱] به خاطر
شکل میوههای درخت است که نام
«زبان گنجشک»
را برایش
برگزیدهاند. میوههای خشک و بیضی شکلی که کمی نوک تیز میشوند و شبیه زبانِِ
گنجشک هستند.[۲] میوه
زبان گنجشک «سامار» نیز نامیده میشود.[۳]
نگارخانه[ویرایش]
دو درخت با هم ترکیب شده
درخت ۴۶ متری در بلژیک
درخت قدیمی، بلژیک
برگ و ساقه، جوانههای سیاه
جوانه
پوست درخت
Fraxinus excelsior
- Museum specimen
پانویس[ویرایش]
/////////////
مران عالي[عدل]
المحتوى هنا
ينقصه الاستشهاد بمصادر. يرجى إيراد مصادر موثوق بها. أي معلومات غير موثقة يمكن التشكيك بها وإزالتها. (مارس
2016)
المُران العالي
|
|
أشجار المُران العالي
|
|
رسم توضيحي لنبات المُران العالي
|
|
النطاق:
|
|
المملكة:
|
|
الشعبة:
|
|
الشعيبة:
|
|
الرتبة:
|
|
الفصيلة:
|
الزيتونية Oleaceae
|
القبيلة:
|
Oleeae
|
الجنس:
|
المُران Fraxinus
|
النوع:
|
العالي
excelsior
|
مناطق انتشار المُران العالي
|
Fraxinus
excelsior
المُران
العالي أو المران
الباسق> (باللاتينية: Fraxinus excelsior) نوع نباتي ينتمي
إلى جنس المُران من الفصيلة الزيتونية.
الأزهار المذكرة
للمُران العالي
مراجع[عدل]
///////////////
به آذری:
Adi göyrüş(Fraxinus excelsior) - ağac növü.Oleaceae fəsiləsindəndir.Alazan – Həftəran
vadisi meşələrində adi göyrüş (Fraxinus excelsior) geniş yayılmışdır.
/////////////////
به ترکی:
Adi dişbudak (Fraxinus excelsior), zeytingiller (Oleaceae)
familyasından anavatanı Avrupa ve Türkiye olandişbudak türü.
40 m kadar boylanır.
Gövde kabuğu soluk sarı renklidir. Tomurcuklar siyah renkli, tüysü yaprakları,
7-11 yaprakçıktan meydana gelmiştir. Yaprakçıklar 5-10 cm uzunlukta, kenarları
testere dişli, üst yüzü koyu yeşil renkli, meyvesi 3-4 cm
uzunluktadır. Yaprakları sonbaharda sarı renge döner.
////////////
Fraxinus excelsior
From Wikipedia, the free encyclopedia
European ash
|
|
Foliage and immature fruit
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
F. excelsior
|
Range
|
Fraxinus excelsior — known as the ash,
or European ash or common ash to distinguish
it from other types of ash — is a flowering plant species in the olive family Oleaceae. It is native throughout mainland
Europe[1] east to the Caucasus and Alborz mountains. The northernmost
location is in the Trondheimsfjord region
of Norway.[2][3] The species is
widely cultivated and reportedly naturalised in New Zealand and in scattered locales in
the United States and Canada.[4][5][6]
Contents
Male flowers
Seeds of fraxinus
excelsior, popularly known as "keys" or "helicopter
seeds", are a type offruit known as a samara
It
is a large deciduous tree growing
to 12–18 m (39–59 ft) (exceptionally to 43 m or 141 ft)
tall with a trunk up to 2 m (6.6 ft) (exceptionally to 3.5 m or
11 ft) diameter, with a tall, narrow crown.[1] The bark is
smooth and pale grey on young trees, becoming thick and vertically fissured on
old trees. The shoots are stout, greenish-grey, with jet blackbuds (which
distinguish it from most other ash species, which have grey or brown buds). The leaves are
opposite, 20–35 cm (7.9–13.8 in) long, pinnately compound, with 7-13 leaflets with coarsely serrated margins, elliptic to narrowly
elliptic, 3–12 cm (1.2–4.7 in) long and 0.8–3 cm
(0.31–1.18 in) broad and sessile on the leaf rachis.[1]There are no stipules.[1] These features
distinguish ash from mountain ash (Sorbus aucuparia) in which the leaves are
alternate with paired stipules. The leaves are often among the last to open in spring,
and the first to fall in autumn if an early frost strikes; they have no marked
autumn colour, often falling dull green. Theflowers are borne in short panicles, open
before the leaves, and have no perianth. The female flowers are somewhat
longer than the male flowers, dark purple, without petals, and are
wind-pollinated. Both male and female flowers can occur on the same tree, but
it is more common to find all male and all female trees. A tree that is all
male one year can produce female flowers the next, and similarly a female tree
can become male. The fruit is a samara 2.5–4.5 cm
(0.98–1.77 in) long and 5–8 mm (0.20–0.31 in) broad, often
hanging in bunches through the winter;[7] they are often
called 'ash keys'.[2][8][9] If the fruit is
gathered and planted when it is still green and not fully ripe, it will
germinate straight away, however once the fruit is brown and fully ripe, it will
not germinate until 18 months after sowing (i.e. not until two winters have
passed).[10]
European
Ash rarely exceeds 250 years of age. However, there are numerous specimens
estimated between 200 and 250 years old and there are a few over 250. The
largest is in Clapton
Court, England and is 9 m (29.5 ft) in girth. There are
several examples over 4.5 metres (14.8 ft) inDerbyshire alone.
Fraxinus excelsior is native to Europe from northern Spain to Russia, and from southern Scandinaviato northern Greece.[1] It is also
considered native in southwestern Asia from
northern Turkey east to the Caucasus and Alborz mountains. The northernmost
location is in the Trondheimsfjord region
ofNorway.[2][3] The species is
widely cultivated and reportedly naturalized in New Zealand and in scattered locales in
the United States and Canada including Nova Scotia, New Brunswick, Quebec,Massachusetts, Connecticut, New York, New Jersey, Maryland, Ontario, Ohio, Kentucky and British Columbia.[citation needed]
It
is native throughout the British Isles, particularly on limestone, as in
northern Scotland, where the most northerly native ashwood in the British Isles
occurs on limestone at Rassal Ashwood.[11] It is widely
planted elsewhere.[12]
Ash
occurs on a wide range of soil types, but is particularly associated with basic
soils on calcareous substrates. The most northerly ashwood in Britain is on
limestone at Rassal, Wester Ross,
latitude 57.4278 N.[13]
Ash
prefers moister soil types and is commonly limited by temperature and so not
found at the higher colder altitudes in much of Europe, though in Iran it may
reach 2000m asl. As a young seedling it is shade tolerant, but as an older tree
is light demanding. It is an early succession species and may well out compete
beech and oak, which are later succession species.[14]
Fraxinus excelsior mycorrhizas are of
the internal arbuscular
mycorrhizal type, in which the fungus grows within the tissues
of the root and forms branched, tree-like structures within the cells of the
root cortex. Unlike other Fraxinus species, F. excelsior does
not formectomycorrhizas.[1]
A
number of Lepidoptera use
the species as a food source. See Lepidoptera
which feed on ashes. In the UK, many other invertebrates have also
been found to feed on Ash.[15]
Ash
dieback is caused by the fungus Hymenoscyphus
fraxineus which was previously known as Chalara fraxinea. Research into the
genetics of the resistance of ash (Fraxinus excelsior) has shown that
resistance does occur in European populations, but, at least for the samples
tested, it is neither common nor strong.[16][17][18][19]
The
genome of Fraxinus excelsior is being sequenced by two groups
of scientists in the United Kingdom. A group at Queen Mary
University of London led by Richard Buggs are sequencing the
self-pollinated offspring of a tree from Worcestershire, held by the Earth Trust.[20] A group at the John Innes Centre and The Genome
Analysis Centre led by Allan Downie are sequencing "Tree
35" fromDenmark, discovered by Erik Kjær, which has
survived 8 years of ash dieback.[21]
Veneer of Common Ash Wood.
Replica of the body frame from the Volvo ÖV 4 car, made primarily from ash
wood.
The
resilience and rapid growth made it an important resource for smallholders and
farmers. It was probably the most versatile wood in the countryside with
wide-ranging uses. Until World War II the trees were often coppiced on a ten-year cycle to provide a
sustainable source of timber for fuel and poles for building and woodworking.[22] The colour of the
wood ranges from creamy white to light brown, and the heart wood may be a
darker olive-brown. Ash timber is hard, tough and very hard-wearing, with a
coarse open grain and a density of 710 kg/m3.[23] It lacks oak's
natural resistance to decay, and is not as suitable for posts buried in the
ground. Because of its high flexibility, shock-resistance and resistance to
splitting, ash wood is the traditional material for bows, tool handles,
especially for hammers and axes, tennis rackets and snooker cue sticks[citation needed] and it was
extensively used in the construction of early aircraft. Ash was commonly used
green for making chair frames which would be seated with another timber or with
woven rush (e.g. those made by Philip Clissett, see also The English
Regional Chair[24]). The parts were turned
on a pole lathe or shaped with a drawknife. The practice essentially died out
in the early 20th century, but has seen a revival in recent years.
Ash
is an important constituent of wood pasture, a European management system in
which open woodland provided shelter and forage for grazing animals.[11] Ash was coppiced and pollarded, often in hedgerows, and evidence in
the form of some huge boles with multiple trunks emerging at head height can
still be seen in parts of Britain. The Glen Lyon ash is a notable example of a
pollarded ash which at about 400-500 years of age achieved a girth of 6 m.[11] In Northumberland, crab and lobster pots (traps) sometimes known as
'creeves' by local people are still made from ash sticks.[citation needed] Because of its elasticity European
Ash wood was commonly used for walking sticks. Poles were cut from a coppice and the ends heated in steam. The
wood could then be bent in a curved vise to form the handle of the walking
stick. The light colour and attractive grain of ash wood make it popular in
modern furniture such as chairs, dining tables, doors and other architectural
features and wood flooring.
Ash
is the only wood used for the manufacture of hurleys, referred to as hurls in parts of Leinster and known as a camán in Irish,
the timber sticks used in the game of hurling in Ireland. Hurleys are manufactured from the
butt log (bottom 1.5-metre of the stem) and from trees ideally of a diameter at
breast height of approximately 25-30 centimetres. Only fast grown, straight and
knot free ash can be used for this purpose. Due to the lack of available ash in
Ireland, over 75% of the timber needed to produce the 350,000 hurleys required
for the game annually must be imported, mostly from eastern European countries.[25] The importance of
ash timber to the game of hurling is reflected in the fact that the game is
referred to all over Ireland as "The Clash of the Ash".
In
the 13th century Edda and other writing relating to Norse mythology, a mythological ash tree
called Yggdrasil serves as the center of the world.
It
is recorded that on the Isle of Bute in Scotland lovers used to
eat leaves of an ash tree known at the "Dreamin' Tree" that
grew near the church of St Blane and the pleasant dreams they then experienced
revealed their actual spouses and intended fates.[27]
Ash saplings from a mast year.
There
are a number of cultivars including;
·
Fraxinus excelsior 'Aurea', the
traditional, slow-growing Golden Ash- not to be confused with 'Jaspidea'[28]
·
Fraxinus excelsior 'Aurea Pendula'
(Weeping Golden Ash)
·
Fraxinus excelsior 'Autumn Blaze'
·
Fraxinus excelsior 'Autumn Purple'
·
Fraxinus excelsior 'Crispa'
·
Fraxinus excelsior 'Diversifolia'
(One-leaved Ash)
·
Fraxinus excelsior 'Erosa'
·
Fraxinus excelsior 'Jaspidea' A
modern, vigorous Golden Ash.
·
Fraxinus excelsior 'Monophylla'
·
Fraxinus excelsior 'Nana'
·
Fraxinus excelsior 'Pendula' (Weeping
Ash), one of the best known cultivars, widely planted during the Victorian era, it grows vigorously forming an
attractive small to medium size tree with mounds of weeping branches.
·
Fraxinus excelsior 'Skyline'.
Two ash trees fused
together.
Tree 46 m tall, Château
des princes de Croÿ, Le Roeulx, Belgium.
Old tree, Belgium.
Leaf and shoot, showing
black bud.
Weeping Ash Fraxinus
excelsior 'Pendula',Knightshayes Court,
England.
Buds.
Bark
1. ^ Jump up to:a b c d e f Thomas,
Peter A. (2016). "Biological Flora of the British Isles:Fraxinus
excelsior". Journal of Ecology.doi:10.1111/1365-2745.12566.
2. ^ Jump up to:a b c Rushforth,
K. (1999). Trees of Britain and Europe. Collins ISBN 0-00-220013-9.
3. ^ Jump up to:a b Den
virtuella floran: Fraxinus excelsior distribution
8. Jump up^ Mitchell, A. F. (1974). A
Field Guide to the Trees of Britain and Northern Europe. Collins ISBN 0-00-212035-6
9. Jump up^ Mitchell, A. F. (1982). The
Trees of Britain and Northern Europe. Collins ISBN 0-00-219037-0
11. ^ Jump up to:a b c Stiven,
Roland; Holl, Kate (2004).Wood Pasture. Perth, UK: Scottish Natural Heritage. ISBN 1853973866.
12. Jump up^ "Online atlas of the British and Irish Flora, Fraxinus excelsior (Ash)".
Biological Records Centre and Botanical Society of Britain and Ireland.
14. Jump up^ A review of European ash (Fraxinus
excelsior L.): implications for silviculture Forestry, Dorota Dobrowolska1,*,
Sebastian Hein, Anne Oosterbaan, Sven Wagner, Jo Clark and Jens Peter
Skovsgaard (2011) doi: 10.1093/forestry/cpr001 , 2011
15. Jump up^http://www.buglife.org.uk/Resources/Buglife/Invertebrates%20associated%20with%20Ash%20.pdf
16. Jump up^ L.G. Stener (2012). "Clonal differences in susceptibility to the dieback
of Fraxinus excelsior in southern Sweden". Scandinavian Journal
of Forest Research. Retrieved 26 September 2012.
17. Jump up^ E.D. Kjær; et al. (2012). "Adaptive potential of ash (Fraxinus excelsior)
populations against the novel emerging pathogen Hymenoscyphus
pseudoalbidus". Evolutionary Applications. Retrieved 9
November2012.
18. Jump up^ L.V. McKinney; et al. (2011). "Presence of natural genetic resistance in Fraxinus
excelsior (Oleraceae) to Chalara fraxinea (Ascomycota): an emerging infectious
disease". Heredity. Retrieved9 November 2012.
19. Jump up^ Pliūra, A.; Lygis, V.; Suchockas,
V.; Bartkevičius, E. (2011). "Performance of twenty four European Fraxinus
excelsior populations in three Lithuanian progeny trials with a special
emphasis on resistance to Chlara fraxinea". Baltic
Forestry 17 (1): 17–34.
24. Jump up^ Cotton, Bernard D. (1990). The
English Regional Chair. Woodbridge, Suffolk: Antiques Collectors Club. ISBN 1 85149
023 X.
27. Jump up^ Downie, R. Angus (1934). Bute
and the Cumbraes Glasgow & London : BlacKwood & Son Ltd.
Page 83
|
Wikimedia Commons has media
related to Fraxinus
excelsior.
|
|
·
Fraxinus