[1] - لبلاب
. [ ل َ / ل ِ ] (اِ) عشقه . بقلة الباردة. گیاه پیچک . (منتهی الارب ). حلباب .
قسوس . عصبه . پیچه . (دهار). حبل المساکین . مهربانک . (زمخشری ). داردوست .
گیاهی است که بر درختان می پیچد و آن را عشق پیچان گویند. عشقه و آن گیاهی باشد که
بر درخت پیچید و گاه باشد که درخت را خشک کند و عربان آن را حبل المساکین و بقله ٔ
بارده خوانند. (برهان ). میویزه . بعضی فارسیان او را مویزه و بوک نیز خوانند.
(نزهة القلوب ). صاحب بحرالجواهر گوید: عشقه ، یسیل منه لبن اذا قطع، حارٌ یابس فی
الاولی . یحلل اورام المفاصل و الاحشاء مع فلوس الخیار شنبر و عصیره مع دهن الورد
یسکن وجع الاذن تقطیراً. (بحر الجواهر). رجوع به داردوست و لبلاب کبیر و لبلاب
صغیر شود :
ز زیر قطره شکوفه
چنان نماید راست
که از بلور
نمایند صورت لبلاب
.
مسعودسعد.
بس جهان دیده این
درخت قدیم
که تو پیچان برو
چو لبلابی .
سعدی .
- امثال :
اثقل من قدح
اللبلاب علی قلب المریض . (مجمع الامثال میدانی ).
عُلیق و عُلیقی ،
نوعی از لبلاب . (منتهی الارب ). صاحب اختیارات بدیعی گوید: قریوله خوانند و آن
نوعی از قسوس است و معروف بود به عشقه و جلبوب نیز گویند و به شیرازی هرشه خوانند
و نبات وی بر هر نبات که نزدیک وی بود پیچیده شود وحبل المساکین گویند و طبیعت آن
معتدل بود در حرارت و یبوست و گویند گرم و خشک بود در اول و گویند سرد و تر بود و
ملیّن و محلّل بود و اگر عصیر وی با روغن گل به پنبه در گوش چکانند که درد کند
سودمند بود. ودرد سر کهن شده را نافع بود و سینه و شش را سود داردو ربو و سده ٔ
جگر را مفید بود و ورق آن با سرکه سپرز را سود دارد و آب وی مسهل سودا و صفرای
سوخته بود.صاحب منهاج گوید شربتی از وی سی درم بود با نبات بی آنکه بجوشانند.
غافتی گوید شربتی از وی نیم رطل کتاب (؟) بود چنانچه چهل وپنج درم بود با بیست درم
نبات اگر بجوشانند قوت وی ضعیف شود و جهت سرفه که از حبس طبیعت بود و قولنج که سبب
آن خلطی گرم بود و محلل ورمی بود که در مفاصل و احشا باشد چون با فلوس خیار چنبر
مستعمل کنند قرحه ٔ امعا را نافع بود و چون با روغن بادام بپزند. و گویند مضر بود
به سپرز و مصلح وی نبات بود و لبن لبلاب بزرگ موی بسترد و شپش بکشد و صنف بد وی
مسهل خون بود و بدل آن آب ورق خطمی و خبازی -انتهی . حکیم مؤمن در تحفه آرد: اسم
جنس نباتاتی است که شاخهای او ممتد شده به مجاور آویزد و هر چه بزرگ باشد کبیر
گویند و کوچک را صغیر و لبلاب کبیر سفید و سیاه می باشد سفید را گلش سفید و شبیه
به شاخ حجامت و تخمش سپید و برگش مانند برگ لوبیا و در تنکابن ککو نامند و سیاه را
گلش بنفش و دانه اش سیاه و لبلاب صغیر اقسام است سفید و زرد و سرخ و کبود میباشد و
برگ همه ریزه و گل کوچک و تخم در غلاف سیاهی مایل به سرخی و قسمی از آن بی ثمر و
ساق جمیع اقسام کبیر و صغیر شیردار است و مرکب القوی ونزد جالینوس در دوم سرد و
خشک اند و نزد یوحنابن ماسویه گرم اند و مفتح و مسدد و ملین طبع و محلل و آب آن
مسهل مرةالصفراء و چون بجوشانند تفتیح او غالب و اسهال آن کمتر و آب افشرده ٔ آن
بعکس است و برگ کبیر سفید او که مسمی به حبل المساکین است جهت جراحات عظیمه و
سوختگی آتش و دردسر و امراض سینه و آب او جهت سرفه و قولنج حاد و با خیارچنبر جهت
ورم مفاصل و احشا و قرحه ٔ امعاء و ربو بی عدیل و سه درهم از گل او جهت قرحه ٔ
امعا و ضماد برگ تازه ٔ او جهت درد سپرز و مطبوخ او در روغنها جهت تحلیل اورام و
دردها و سعوط عصاره ٔاو با ایرسا و نطرون و عسل جهت دردسر کهنه و با روغن زیتون
جهت درد گوش و چرک آن و با موم روغن جهت سوختگی آتش مفید است و قسم سیاه را عصاره
اش سیاه کننده ٔ موی و برگش جهت قروح خبیثه و گل قسم اخیر که بی ثمر است آشامیدن و
فرزجه ٔ آن مدرّ حیض و بخور او بعد از طهر مانع حمل و آب او شدید الحرارت و حدّت .
سترنده ٔ موی و کشنده ٔ قمل و بیخ او با شراب جهت گزیدن رتیلا و برگ تازه ٔ مطبوخ
او جهت التیام جراحات خبیثه و سوختگی آتش مفید و از صنف کبیر آنچه برگش با خشونت و
درازو مایل بسیاهی مسمی به شحیمة است سرد و خشک و جهت سرفه و قولنج و درد سینه و
تبهای مزمنه و ربع و سپرز و رُبع رطل از آب او با دو درهم مغرة قاطع نزف الدم جمیع
اعضا و خشک او رافع قروح خبیثه و تازه ٔ او التیام دهنده ٔ جراحات است و اقسام
لبلاب مضر عصب و مثانه و مصلحش شکر و مانع حمل و قاطع حیض است و قدر شربت از آبش
از یک وقیه تا سی درم و لبلاب صغیر با قوه ٔ محلله و قابضه و مسهل مرةالصفرا و
اسلم از سایر اقسام و رافع سرفه که با یبوست طبع باشد و قولنج حاد و محلل ورم مفاصل
و با خیارشنبر جهت اورام احشا و تفتیح سدد و اکثر تبها نافع و قدر شربت از آب او
تا نیم رطل بابیست درهم نبات -انتهی . ابوریحان بیرونی در صیدنه گوید: به رومی او
را اریطوس گویند و به پارسی لوغ و اهل سیستان کوک گویند. شمر گوید عصبه به عربی
نباتی را گویند که بر درختی که در جوار اوست پیچد و او را لبلاب نیز گویند و بسبب
آنکه او دراز ببالد او را حبل المساکین نیز گویند. اورباسیوس گوید حبل المساکین
نوعی است از او، نبات او بزرگ شود و بر درختان پیچیده شود به رومی او را قوسوس
گویند. دوس گوید آن بر سه نوع بود رنگ یکنوع او سفید بود و میوه ٔ او هم سفید است
و نوع دوم سیاه است و میوه ٔ او نیز سیاه بود و بعضی میوه ٔ این زرد هم بود و نوع
سیوم را میوه نبود و شاخهای او باریک بود و برگ او خرد باشد و سفید که به سرخی
زند. ابوالخیر گوید او سه نوع است سیاه و سفید چنانکه ذکر رفت و نوع دیگر او را
اکیوس گویند برگ او مضاعف بود و او را میوه ای نبود. لس گوید بدروقستوس ضمادی است
که از خردل سازند و در وی قلیس به کار برند و قلیس را به لبلاب تفسیر کرده است و
در کتاب مجسطی آورده که ستاره ٔ ذنب الاسد که او را هلبه گویند به برگ نوعی از
لبلاب تفسیر کرده است که او را بقسیس گویند مشابه است و این مؤید قول بولس است «ص
اونی » گوید گرم و خشک است مسهل صفرا و بلغم بود و آماسها را بنشاند و سده ٔ جگر
بگشاید و او را پاک سازد و تنقیه ٔ معده بکند آب او با روغن گل سوختگی آتش را سود
دارد و چون با روغن گل قطره ای در گوش چکانند درد ساکن کند و چون با سرکه بپزند و
بر ورم سپرز طلا کنند نافع بود واگر آب وی در بینی چکانند بوی بد را زایل کند و
صداع کهنه را نیکو بود شیر وی شپش بکشد. (ترجمه ٔ صیدنه ٔابوریحان ) ضریر انطاکی
در تذکره گوید: علم علی کل ذی خیوط تتعلق بمایقاربها و ورق کورق اللوبیا و یسمی
قسوس و قینالس و عاشق الشجر و حبل المساکین و بمصر یسمی العلیق و هو بحسب الزهر
لونا و الثمر و عدمها و حجم الاوراق انواع . الاسود منه فرفیری الزهر و غیره کزهره
فی اللون و یکون غالبه ابیض و منه احمر و ازرق و اصفر والبری لا ثمر له . والمستنبت
له ثمار صغار بین اوراقه و ازهاره مبهجة و یسمی حسن ساعة و یطول جداوان قطع خرج
منه ابیض و کله یتفرع و لاقوة له بل تسقط فی قلیل من الزمان یابس فی الاولی حارٌ
فیها او فی الثانیة او هو بارد ینفع من قرحة المعاء عن تجربة و یدمل الجراح و یفجر
الدمامیل خصوصاً باللبن و ینفع حرق النار بالشّمع و کذا ورقة ضماد او زیته اوجاع
الاذن قطوراً و عصارته الصداع المزمن سعوطاً بالایرسا و العسل والنطرون و یسود
خضابا وان طبخ فی ای دهن کان حلل الاوجاع مروخا والاعیاء و المفاصل و اما الشحیمة
منه و هوالخشن المستطیل الورق فینفع من السعال و القولنج و مع المغرة من نزف الدم
شربا و اوجاع الرئة و السدد و الحمیات و الطحال مطلقاً ولو بلا خل و یحلق الشعر و
یقتل القمل طلاء و الاسود یشوّش الذهن و کله یمنع الحیض و الحمل و یضرالمثانة و
یصلحه الصمغ و السکر و شربته ثلاثة لاماتحمله ثلاث اصابع(؟) لعدم انضباطه و شرب
مائه من اثناعشر الی ثلاثین . (تذکره ٔ ضریر انطاکی ).
////////////
قسوس
قیسوس گویند و آن
معروف بود به حبل المساکین و آن لبلاب بزرگ بود و ورق وی بزرگتر از لبلاب کوچک بود
لبلاب بشیرازی هوشه گویند و آن اصناف بسیار است نوعی سفید و نوعی سیاه و یکی قس خوانند
و این سه جنس بود آنچه سفید بود ثمر وی سفید بود و آنچه سیاه بود ثمر وی سیاه بود و
بعضی با سیاهی مانند لون زعفران بود و بعضی مردمان آن را بربوسیرن خوانند جنس سوم که
آن را قس خوانند مشبک بود و هیچ ثمر نداشته باشد و شاخهای باریک بود و ورق کوچک بود
و مجموع اصناف قسوس حریف و قایض بود و یک نوع از آن لادن از وی حاصل شود و آن نوع گرم
بود و باقی اصناف وی سرد بود عصب را مضر بود و گل وی چون با شراب بیاشامند قرحه امعا
را نافع بود و اگر احتیاج خوردن وی بود باید که در روزی دو نوبت بیاشامند و چون بکوبند
و سحق کنند و با موم و روغن زیت سازند سوختگی آتش را موافق بود و ورق وی چون سبز و
تر بود بسرکه بپزند و بکوبند و بر ورم سپرز ضماد کنند نافع بود و چون ورق وی بکوبند
و آن بگیرند و با سرکه و روغن سر را بدان تر کنند درد سر کهن را زایل کند و چون با
زیت بیامیزند و در گوش چکانند درد گوش و ریمی که از گوش روانه بود زایل کند و نوع سیاه
چون آب وی بیاشامند بسیار بدن را ضعیف گرداند و ذهن را مشوش کند و چون بگیرند از سرهای
وی پنج عدد و نیک بکوبند و آب آن بگیرند و در پوست انار کرم کنند و در گوش مخالف چکانند
در دندان ساکن کند و موی را سیاه
اختیارات بدیعی، ص:
348
گرداند و چون ورق
وی با شراب بپزند و از وی ضماد کنند و بر ریشهائی که عارض شود از سوختگی آتش نیکو بود
و کلف ببرد و آنکه وی را قس خوانند سرهای وی چون بیاشامند حیض براند و چون قضبان وی
و ورق وی در عسل فروبرند و زن بخود برگیرد همچنین حیض براند و بچه بآسانی بیرون آورد
و چون بکوبند و آب بگیرند و در بینی چکانند گند بینی زایل کند و عفونتی که در وی بود
و اصول او چون بکوبند و آن بگیرند و با سرکه بیامیزند و بیاشامند گزندگی رتیلا را سود
دارد و دمعه وی که آن را صمغ خوانند و دمعة الشجر گویند چون بر موی طلا کنند شپش بکشد
و موی بسترد و صاحب منهاج گوید چون با شراب و مر بیامیزند و بر موی طلا کنند منع ساقط
آن بکند.
اختیارات بدیعی
/////////////
قسوس . [ ق ُ ] (معرب ، اِ) لبلاب و عشقه را گویند و به فارسی
عشق پیچان خوانند، و حبل المساکین همان است . (برهان ). لبلاب کبیر است . (تحفه ٔ
حکیم مؤمن ). معروف به حبل المساکین است . گیاهی است مانند لبلاب و سخت تر از آن
، و دارای انواع و اقسامی است . قسوس سفید دارای تخم سفید است و قسوس سیاه دارای
میوه ٔ سیاه و نوع سوم را قس نامند وآن را ثمری نباشد. مجموع اصناف قسوس حِرّیف و
قابض بود و یک نوع از آن گرم بود و باقی اصناف آن سرد بودو عصب را مضر بود و گل وی
چون با شراب آشامند قرحه ٔامعا را نافع بود و اگر احتیاج به خوردن وی بود باید که
در روز دو نوبت بیاشامند و چون بکوبند و سحق کنند و با موم و روغن زیت موم روغن سازند
سوختگی آتش را موافق بود و ورق وی چون تر بود به سرکه پزند و بکوبند و بر ورم سپرز
ضماد کنند نافع بود و چون ورق وی و سرهای وی بکوبند و آب آن بگیرند و با سرکه و
روغن سر را بدان تر کنند درد سر کهن را زایل گرداند و چون با زیت بیامیزند و در
گوش چکانند درد گوش و ریم که از گوش روانه بود زایل گرداند و نوع سیاه آن چون آب
وی بیاشامند بسیار بدن را ضعیف گرداند و ذهن را مشوش کند و چون بگیرند از سرهای وی
پنج عدد و نیک بکوبندو آب آن بگیرند و در پوست انار گرم کنند با روغن گل و در گوش
مخالف چکانند که درد کند درد ساکن گرداند و وی موی را سیاه گرداند و چون ورق وی با
شراب پزند و از وی ضماد سازند از جهت بسیار ریشها که عارض گردداز سوختگی آتش نیکو
بود و کلف ببرد، و آنکه وی را قس خوانند سرهای وی چون بیاشامند حیض براند و چون
قضبان وی و ورق وی در عسل فروبرند و زن به خود برگیرد همچنین حیض راند و بچه به
آسانی بیرون آید و چون بکوبند و آب آن بگیرند و در بینی چکانند گند بینی زایل
گرداند و اصول وی چون بکوبند و آب آن بگیرند و با سرکه بیامیزند و بیاشامند گزندگی
رتیلا را سود دهد. (اختیارات بدیعی ) (مفردات ابن بیطار). رجوع به لبلاب شود.
////////////
نیلوفر صحرایی
اشاره
به فارسی انواع آن
را «پیچک صحرایی» و «نیلوفر صحرایی» گویند و در کتب قدیم سنتی با نام «نوعی لبلاب»
آمده است. به فرانسویLiseron ipomee وVolubilis وIpomee pourpre و به انگلیسیMorning glory گفته میشود. گیاهی است از خانوادهConvolvulaceae نام علمی آنIyomoea purpurea (L .) Roth . و نام
مترادف آنConvolvulus
purpurea L . میباشد.
مشخصات
نیلوفر صحرایی گیاهی
است چندساله و پیچنده که شاخههای متعدد آن دراز میشود و پوشیده از کرک است. برگهای
آن قلبیشکل، نوکتیز و تقریبا مدوّر با دمبرگ دراز است. گلهای آن قیفیشکل به درازای
7- 5 سانتیمتر به رنگهای بنفش مخلوط با سفید و ارغوانی و کمی قرمز میباشد. این گیاه
در اغلب باغهای تهران و شهرها و در شمال ایران در بندر گز کاشته میشود. در افریقا
و هند و اروپا و سایر مناطق معتدل انتشار دارد.
ترکیبات شیمیایی
از ساقه گیاه صمغی
رزینی گرفته میشود که در حدود 8/ 4 درصد میباشد و ماده
معارف گیاهی، متنج7،
ص: 178
عامل دارویی گیاه
است. در این صمغ ماده ایپورانول 199] که شبیه سیتوسترول گلوکوزید[200] است و همچنین
ایپورولیک اسید[201] یافت میشود [ولث اف اندیا].
خواص- کاربرد
از این گیاه در برخی
مناطق به عنوان مسهل و داروی ضد سیفیلیس استفاده میشود]S .G .I .M .P] .
معارف گیاهی
///////////
پیچک
از ویکیپدیا،
دانشنامهٔ آزاد
پیچک
|
|
پیچک صحرایی (Convolvulus
arvensis)
|
|
فرمانرو:
|
|
(طبقهبندینشده):
|
|
(طبقهبندینشده):
|
|
(طبقهبندینشده):
|
|
راسته:
|
|
تیره:
|
|
سرده:
|
Convolvulus
L. |
گونهها
|
|
متن را ببینید.
|
پیچک (Convolvulus)،[۱] تلفظ: /kənˈvɒlvjuːləs/، سردهای از پیچکیان شامل ۲۰۰[و ۱] تا ۲۵۰[و ۲][و ۳] گونه از گیاهان گلدار در تیره پیچکیان، با توزیع جهانگستر است.
نامهای مرسوم
این سرده، پیچک، عشقه، داردوست و نیلوفر پیچ است که برای دیگر سردههای نزدیک نیز استفاده میشود.[۲][۳]
بیشتر گونههای
پیچک گیاهان پایای سالانه یا ویره علفی، گیاه ساقهدار منعطف و (چند گونه) چوبی و درختچهای تا بلندای ۰٫۳-۳ متر هستند. برگهای پیچکها آرایش مارپیچی دارند، و گلها ترومپت شکل بوده و بیشتر به رنگهای سفید
یا صورتی هستند، و در برخی از گونهها گهای آبی، ارغوانی، بنفش، و زرد نیز دیده
میشود.
گونهها[ویرایش]
- Convolvulus acanthocladus
- Convolvulus aitchisonii
- Convolvulus althaeoides – mallow
bindweed, mallow-leaf bindweed
- Convolvulus
ammannii
- Convolvulus angustissimus
- پیچک صحرایی معمولی
(Convolvulus
arvensis)
- Convolvulus
assyricus
- Convolvulus betonicifolius
- Convolvulus
boissieri
- Convolvulus
calvertii
- Convolvulus canariensis
- پیچک ایتالیایی
- Convolvulus
capensis
- Convolvulus
carrii
- Convolvulus cataonnicus
- Convolvulus cephalopodus
- Convolvulus
chilensis
- Convolvulus
cneorum – پیچک صحرایی بوتهای، پیچک صحرایی نقرهای
- Convolvulus
compactus
- Convolvulus divaricatus
- Convolvulus
dorycnium
- Convolvulus
equitans – پیچک صحرایی خاکستری، پیچک صحرایی تگزاسی
- Convolvulus
erinaceus
- Convolvulus
erubescens – پیچک صحرایی سرخ، پیچک صحرایی صورتی، پیچک صحرایی استرالیایی
- Convolvulus
eyreanus
- Convolvulus
floridus – guadil,
morning-glory-tree, rhodium-wood
- Convolvulus fractosaxosa
- Convolvulus
fruticosus
- Convolvulus
glomeratus
- Convolvulus gortschakovii
- Convolvulus graminetinus
- Convolvulus
hermanniae
- Convolvulus holosericeus
- Convolvulus
humilis
- Convolvulus kotschyanus
- Convolvulus
lanatus
- Convolvulus leiocalycinus
- Convolvulus
lineatus
- پیچک آفریقایی – پیچک صحرایی آفریقایی
- Convolvulus
nodiflorus – aguinaldo
blanco
- Convolvulus nyctagineus
- Convolvulus
ocellatus
- Convolvulus
oleifolius
- Convolvulus pentapetaloides
- Convolvulus
persicus
- Convolvulus
phrygius
- Convolvulus pilosellifolius – پیچک صحرایی نرم
- Convolvulus
prostratus
- Convolvulus pseudocantabricus
- Convolvulus pyrrhotrichus
- Convolvulus
remotus
- Convolvulus rhyniospermus
- Convolvulus rottlerianus
- پیچک آفریقایی – پیچک صحرایی صخره آبی,[و
۸] ground blue-convolvulus
- Convolvulus scammonia – سقمونیا
- Convolvulus
scindicus
- Convolvulus
scoparius – lignum
rhodium, rhodium-wood
- Convolvulus
simulans
- Convolvulus
spinosus
- Convolvulus
steppicola
- Convolvulus
stocksii
- Convolvulus suffruticosus
- Convolvulus trabutianus
- Convolvulus tragacanthoides
- پیچک سهرنگ – dwarf convolvulus, نیلوفر پیچ کوتوله، نیلوفر پیچ کوتاه
- Convolvulus
valentinus
- Convolvulus
virgatus
- Convolvulus
waitaha
- Convolvulus wallichianus – Wallich's
bindweed
منابع[ویرایش]
- پرش
به بالا↑ مجموعهٔ واژههای مصوّب فرهنگستان زبان
فارسی تا پایان سال ۱۳۸۹.
- پرش
به بالا↑ لغتنامه
دهخدا
- پرش
به بالا↑ «پاپیتال».
پایگاه اطلاع رسانی گل و گیاهان زینتی نارگیل. بازبینیشده در ۱۸ فروردین
۱۳۹۳.
- Wikipedia contributors, "Convolvulus," Wikipedia, The
Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Convolvulus&oldid=569321705(accessed April
7, 2014).
که در آن از
منابع زیر استفاده شده است:
- پرش
به بالا↑ Carine, M. A. and L. Robba. (2010). Taxonomy and evolution of the Convolvulus sabatius complex (Convolvulaceae). Phytotaxa 14
1.
- پرش
به بالا↑ Convolvulus. Flora of China.
- پرش
به بالا↑ Convolvulus. The Jepson eFlora 2013.
- پرش
به بالا↑ Convolvulus. Flora of China.
- پرش
به بالا↑ GRIN Species Records of Convolvulus. Germplasm Resources Information
Network (GRIN).
- پرش
به بالا↑ Convolvulus. Integrated Taxonomic Information System (ITIS).
- پرش
به بالا↑ Convolvulus species list. Flora of Pakistan.
- پرش
به بالا↑ Convolvulus sabatius. Royal Horticultural Society.
·
لاف الحقول[3][4] أو اللَبْلاَب
الحَقِيقِيّ[5] أو اللَبْلاَب
الصَغِير[5] أو المَدَّاد[6] أو طُرْبُوش
الغُرَاب[6][7] أو لبلاب الحقول، اسمه العلمي Convolvulus arvensis.
·
لَبْلاَب السِيَاجَات[11] أو فِنْجَان
القَاضِي[7] أو الشَّاب
الظَّرِيف[7]، اسمه العلمي.Convolvulus
sepium L.
·
اللُوَايَة الصَغِيرَة[12]، اسمه العلمي (باللاتينية: Convolvulus
tricolor) في المغرب العربي وبلاد
الشام.
·
اللبلاب الختمي (باللاتينية: Convolvulus
althaeoides) في بلاد الشام والمغرب
العربي وبعض مناطق شمال حوض البحر الأبيض المتوسط وإيران
·
اللبلاب الخطي (باللاتينية: Convolvulus
lineatus) في المغرب العربي وبعض
مناطق شمال حوض البحر الأبيض المتوسط
·
اللبلاب وسادي
الأوراق (باللاتينية: Convolvulus
pilosellifolius) في الأقاليم
السورية الشمالية (جنوب تركيا حاليا)
يستخرج منه شراب للسعال حال للبلغم (بالإنجليزية:
Tussipan).
5. ^ تعدى
إلى الأعلى ل:أ ب ابن
البيطار المالقي. تفسير كتاب دياسقوريدوس في الأدوية المفردة.
تحقيق إبراهيم بن
مراد. بيت
الحكمة قرطاج (تونس) 1990.
6. ^ تعدى
إلى الأعلى ل:أ ب أ.د. عبد الرحمن سعيد الدبعي، عبد الولي احمد
الخليدي. كتاب النباتات الطبية والعطرية في اليمن.
12.
^ عباس طنجي. الأعشاب في محاصيل القمح والشعير بالمغرب.
المعهد الوطني للبحث
الزراعي. المملكة
المغربية.
///////////////
به کردی سورانی لاولاو:
لاولاو
لە ئینسایکڵۆپیدیای ئازادی ویکیپیدیاوە
لاولاو
لاولاو یان لەولاو گیایەکە
لاسکی زۆر باریکە و زۆریش ناسراوە و کە بە قەد دار و لەق پۆپی دەوروبەریدا
ھەڵدەچێ، گوڵگەلێکی شەپووی جوان دەگرێ کە بە چەندین رەنگ خۆیان دەنوێنن. دەڵێن
قەدیم شیرەی ئەم گیایەیان بۆ خاوین کردنەوەی مووی سەر و ئەسپێ کوشتن بەکار ھێناوە.
جۆرەکانی لەولاو[دەستکاری]
- لەولاوی
دایی
- لەولاوی
باخی
- لەولاوی
ئاوی (لەولاوی سەرئاو)
- لەولاو
چەرمگ (سپی)
- لەولاو
زەردە
لە شێعردا[دەستکاری]
نالی دەڵێ:
لەولاوێکە لەولاوە بەئەم لاوە کشاوە !؟
ئەو سیلسیلەوا میشگی خەتا نێوی نراوە
پڕ پێچ و شکەن، خەم بەخەم و، حەڵقەکراوە
لەولاوێکە لەولاوە بەئەم لاوە کشاوە؟
یا یاسەمەنی خاوە بە ڕووی ڕۆژدا ڕژاوە؟
پڕ پێچ و شکەن، خەم بەخەم و، حەڵقەکراوە
لەولاوێکە لەولاوە بەئەم لاوە کشاوە؟
یا یاسەمەنی خاوە بە ڕووی ڕۆژدا ڕژاوە؟
قانع دەڵێ:
لاولاو پێچ ئەخوا بە کەبووتەری
شەوق ئەدا لە بورج بەرزی ئەخزەری
شەوق ئەدا لە بورج بەرزی ئەخزەری
سەرچاوە[دەستکاری]
///////////////
به آذری:
Sarmaşıq
Vikipediya, açıq ensiklopediya
?Sarmaşıq
|
||||||||||||||
|
||||||||||||||
Elmi adı
|
||||||||||||||
Convolvulus L.
|
||||||||||||||
Strophocaulos Small
|
||||||||||||||
Sarmaşan və sarmaşmayan ot yaxud kollardır.
250-dək növü məlumdur. Bunlardan 8-i Azərbaycan ərazisində rast gəlinir.
Çöl sarmaşığı (Convolvulus arvensis) açıq-çəhrayı
çiçəkləri olan çox yayılmış alaqdır. Yarpağında S vitamini var. Yaşıl yem kimi
zəhərlidir, quru otu zərərsizdir. Otsarmaşıqların səhra növləri qiymətli yem
bitkisidir;
Mündəricat
[gizlə]
Növləri[redaktə | əsas redaktə]
Azərbaycanın dərman bitkiləri[redaktə | əsas redaktə]
- Amman sarmaşığı (Convolvulus
ammanii Desr.)
- Çöl sarmaşığı (Convolvulus
arvensis L.)
- İran sarmaşığı (Convolvulus
persicus L.)
- Oxyarpaq sarmaşıq (Convolvulus
scammonia L.)
- Tükcüklü sarmaşıq (Convolvulus
subhirsutus Regel et
Schmalh.)
Digər növləri[redaktə | əsas redaktə]
- Convolvulus althaeoides
- Convolvulus boissieri
- Convolvulus canariensis
- Convolvulus cantabrica
- Convolvulus cneorum
- Convolvulus floridus
- Convolvulus lanuginosus
- Convolvulus lineatus
- Convolvulus lopezsocasi
- Convolvulus scoparius
- Convolvulus siculus
- Convolvulus tricolor
- Convolvulus valentinus
Convolvulus althaeoides.
Rəssam Ferdinand Bauerin
Flora Graeca (1806) kitabından
botanik illüstrasiya
Rəssam Ferdinand Bauerin
Flora Graeca (1806) kitabından
botanik illüstrasiya
Həmçinin bax[redaktə | əsas redaktə]
Mənbə[redaktə | əsas redaktə]
- Jump up↑ Nurəddin Əliyev. Azərbaycanın dərman bitkiləri
və fitoterapiya. Bakı, Elm, 1998.
- Jump up↑ Elşad Qurbanov. Ali bitkilərin sistematikası,
Bakı, 2009.
/////////
Convolvulus
From Wikipedia, the free encyclopedia
Convolvulus
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species
|
|
See text.
|
Cultivated Convolvulus tricolor
Convolvulus /kənˈvɒlvjuːləs/[1] is a genus of about
200[2] to 250[3][4] species of flowering plants in the bindweed family Convolvulaceae,[5] with a cosmopolitan
distribution. Common names includebindweed and morning glory, both names shared with other
closely related genera.
They
are annual or perennial herbaceous vines, bines and (a few species of) woody shrubs,
growing to 0.3–3 m tall. The leaves are spirally
arranged, and the flowers trumpet-shaped,
mostly white or pink, but blue, violet, purple or yellow in some species.
Many
of the species are problematic weeds, which can swamp other
more valuable plants by climbing over them, but some are also cultivated for
their attractive flowers. Some species are
globally threatened.
Convolvulus species are used as
food plants by the larvae of some Lepidoptera species, including the convolvulus hawk moth, the sweet potato leaf
miner (Bedellia somnulentella) and the gem; theleaf miner Bucculatrix
cantabricella feeds exclusively on C. cantabricus.
·
Convolvulus arvensis – lesser bindweed,
field bindweed, common bindweed, white convolvulus, creeping jenny, perennial
morning glory
2.
Jump up^ Carine, M. A. and L. Robba. (2010). Taxonomy and evolution of the Convolvulus sabatius complex
(Convolvulaceae). Phytotaxa 14 1.
3.
^ Jump up to:a b Convolvulus. Flora
of China.
5.
Jump up^ Parnell, J. and Curtis, T. 2012. Webb's
An Irish Flora. Cork University Press. ISBN 978-185918-4783
·
Beach,
Chandler B., ed. (1914). "Convolvulus, Wild Morning-Glory". The New
Student's Reference Work. Chicago: F. E. Compton and Co.