[1] - مصطکی . [ م َ طَ ] (معرب ، اِ) (از یونانی ماستیخه
) صمغ زردرنگ که از درخت ضرو تراود. (یادداشت مؤلف ). یک نوع سم سقزی خوشبو و
شبیه به کندر که آن را اراء و پلاجور و رماس و رماست و کیه نیز گویند و درخت آن را
و کشک و ولمشک نامند. (ناظم الاطباء). صمغی است زردرنگ . (غیاث ) (آنندراج ). صمغ
درختی است . (نزهةالقلوب ). علک الروم . (یادداشت مؤلف ) . علک رومی . (دهار)
(مهذب الاسماء) (زمخشری ). کیا. (یادداشت مؤلف ). مصطکی که آخر آن را بأتلفظ
کنند در لغت عرب «مصطکا» به فتح یاضم میم و الف مقصور و «مصطکاء» به فتح میم و الف
ممدود است و اصل آن کلمه ای یونانی است و در فرانسه نیز آن را ماستیک نامند.
آذربایجانیان گاهی نونی نیز به آخر آن بیفزایند و مصطکین گویند. (از نشریه ٔ
دانشکده ٔ ادبیات تبریز سال 2شماره ٔ 1). کرکم . (منتهی الارب ). صمغی است که سپید آن را رومی مصطکی و سیاه آن
را مصطکی نبطی گویند. درختش ریزه تر از کندر و سپید آن نافع جهت معده و مقعد و
روده و جگر و سرفه ٔ کهنه به نوشیدن . (از منتهی الارب ). نوعی است از علک رومی و
آن عربی اصلی نیست بلکه دخیل است در لغت عرب ، و هر دارویی که در وی مصطکی بکار
برند عرب آن را مصطک گوید.مصطکی را کیا نیز گویند و به پارسی رماس و رماست خوانند.
نیکوترین وی آن است که از قبرس آورند. مصطکی رومی بود و دو گونه است سفید که علک
رومی است و روغن مصطکی را از آن گیرند و به سریانی علکا نامند و سیاه که قبطی یعنی
مصری آن است . مصطکی سفید قطعه های بزرگ دارد و پوست درخت و چوب او به هم نیامیخته
باشد. درعطرها و علاجها بکار برند و روغن آن را به هر عضوی که بمالند نرم شود و
جگر و معده و امعأرا تقویت کند و اشتها بیفزاید. سرفه و نفث الدم و عفونت زایل
کند. (از تذکره ٔ صیدنه ٔ ابوریحان بیرونی ). به پارسی کندر رومی خوانند و به
سریانی کبا و به رومی مسطیخی و به یونانی سحینوس گویند و آن را علک رومی و کیه نیز
گویند. جهت دفع زخم معده و سردرد و شقاق لبها و خونریزی زبان و سرفه ٔ بلغم و رانش
شکم و شکستگی استخوان و سستی اعضا و ترشح زخم مؤثر است و بول را براند و مضمضه ٔ
آن دندانها محکم گرداند و جرب را نافع بود. (از اختیارات بدیعی ). صمغ آن را صمغ
مصطکی گویند گونه ای از سقز که به صورت شیرابه ای بر اثر ایجاد شکاف از ساقه و
شاخه های درختچه ٔ مصطکی خارج می شود و به صورت قطرات کوچکی در محل شکاف منعقد می
گردد. قطرات سخت شده ٔمصطکی به درشتی نخودی کوچک و رنگش زرد پریده و کمی شفاف است
و بو و طعم آن ملایم به جو و مطبوع میباشد. در گرمای 108 درجه ذوب می شود، و بر اثر جویدن بسهولت در زیر دندان نرم می گردد.
مصطکی کمی از آب سنگین تر است و در اتر و کلروفرم و اسانس تربانتین و به مقدارکم
در الکل حل می شود. گاهی مصطکی به جای آنکه بر روی شاخه ها و ساقه ٔ درخت باقی
بماند در پای درخت بر روی هم انباشته شده به صورت قطعات نسبتاً بزرگ درمی آید. این
قسم نوعی خالص مصطکی را تشکیل می دهد. نوع اخیررنگ قهوه ای دارد و معمولاً دارای
ماسه و ناخالصی های دیگر است . نوع مرغوب مصطکی به صورت دانه های کوچکی است و به
مصرف جویدن می رسد. کندر رومی . کندوک . مصطکا. علک خاییدنی . کندور. علک رومی و
مسطیخی :
به شرط بی بی شمس و به شرب باباخمس
به مصطکی و به بادام و پسته و عناب .
به شرط بی بی شمس و به شرب باباخمس
به مصطکی و به بادام و پسته و عناب .
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 55).
و رجوع به تحفه ٔ حکیم مؤمن و ذخیره ٔ خوارزمشاهی و تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ص 397 و گیاه شناسی گل گلاب ص 217 شود. || درخت مصطکی ، درختچه ای است از تیره ٔ سماقی ها که در حقیقت یکی از گونه های پسته به شمار می رود و شاخه های ناهموار و برگ هایی مرکب از5 تا12 زوج برگچه با یک برگچه ٔ انتهایی دارد و معمولاً در نواحی بحرالروم (مدیترانه ) مخصوصاً مجمعالجزایر یونان پرورش می یابد، از ساقه و شاخه های این درختچه بر اثر ایجاد شکاف شیرابه ای خارج می شود که بسهولت قطرات کوچکی در محل شکاف منعقد می گردد معمولاً از هر درخت سالیانه معادل 4 تا 5 کیلوگرم از این ماده که به مصطکی موسوم است به دست می آید. درخت علک رومی . درخت کندوک.
* مصطکی . [ م َ طَ ] (معرب ، اِ) (از
یونانی ماستیخه ) صمغ زردرنگ که از درخت ضرو تراود. (یادداشت مؤلف ). یک نوع سم سقزی خوشبو و شبیه به کندر که آن را اراء و پلاجور و رماس و رماست و کیه نیز گویند و درخت آن را و کشک و ولمشک نامند. (ناظم الاطباء). صمغی است زردرنگ . (غیاث ) (آنندراج ). صمغ درختی است . (نزههالقلوب ). علک الروم . (یادداشت مؤلف ) . علک رومی . (دهار) (مهذب الاسماء) (زمخشری ). کیا. (یادداشت مؤلف ). مصطکی که آخر آن را بأتلفظ کنند در لغت عرب «مصطکا» به فتح یاضم میم و الف مقصور و «مصطکاء» به فتح میم و الف ممدود است و اصل آن کلمه ای یونانی است و در فرانسه نیز آن را ماستیک نامند. آذربایجانیان گاهی نونی نیز به آخر آن بیفزایند و مصطکین گویند. (از نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز سال 2 شماره ٔ 1). کرکم . (منتهی الارب ). صمغی است که سپید آن را رومی مصطکی و سیاه آن را مصطکی نبطی گویند. درختش ریزه تر از کندر و سپید آن نافع جهت معده و مقعد و روده و جگر و سرفه ٔ کهنه به نوشیدن . (از منتهی الارب ). نوعی است از علک رومی و آن عربی اصلی نیست بلکه دخیل است در لغت عرب ، و هر دارویی که در وی مصطکی بکار برند عرب آن را مصطک گوید.مصطکی را کیا نیز گویند و به پارسی رماس و رماست خوانند. نیکوترین وی آن است که از قبرس آورند. مصطکی رومی بود و دو گونه است سفید که علک رومی است و روغن مصطکی را از آن گیرند و به سریانی علکا نامند و سیاه که قبطی یعنی مصری آن است . مصطکی سفید قطعه های بزرگ دارد و پوست درخت و چوب او به هم نیامیخته باشد. درعطرها و علاجها بکار برند و روغن آن را به هر عضوی که بمالند نرم شود و جگر و معده و امعأرا تقویت کند و اشتها بیفزاید. سرفه و نفث الدم و عفونت زایل کند. (از تذکره ٔ صیدنه ٔ ابوریحان بیرونی ). به پارسی کندر رومی خوانند و به سریانی کبا و به رومی مسطیخی و به یونانی سحینوس گویند و آن را علک رومی و کیه نیز گویند. جهت دفع زخم معده و سردرد و شقاق لبها و خونریزی زبان و سرفه ٔ بلغم و رانش شکم و شکستگی استخوان و سستی اعضا و ترشح زخم مؤثر است و بول را براند و مضمضه ٔ آن دندانها محکم گرداند و جرب را نافع بود. (از اختیارات بدیعی ). صمغ آن را صمغ مصطکی گویند گونه ای از سقز که به صورت شیرابه ای بر اثر ایجاد شکاف از ساقه و شاخه های درختچه مصطکی خارج می شود و به صورت قطرات کوچکی در محل شکاف منعقد می گردد. قطرات سخت شده ٔمصطکی به درشتی نخودی کوچک و رنگش زرد پریده و کمی شفاف است و بو و طعم آن ملایم به جو و مطبوع میباشد. در گرمای 108 درجه ذوب می شود، و بر اثر جویدن بسهولت در زیر دندان نرم می گردد. مصطکی کمی از آب سنگین تر است و در اتر و کلروفرم و اسانس تربانتین و به مقدارکم در الکل حل می شود. گاهی مصطکی به جای آنکه بر روی شاخه ها و ساقه ٔ درخت باقی بماند در پای درخت بر روی هم انباشته شده به صورت قطعات نسبتاً بزرگ درمی آید. این قسم نوعی خالص مصطکی را تشکیل می دهد. نوع اخیررنگ قهوه ای دارد و معمولاً دارای ماسه و ناخالصی های دیگر است . نوع مرغوب مصطکی به صورت دانه های کوچکی است و به مصرف جویدن می رسد. کندر رومی . کندوک . مصطکا. علک خاییدنی . کندور. علک رومی و مسطیخی. لغت نامه دهخدا
//////////////
مصطکی
بپارسی کندر رومی
خوانند و بسریانی کیا و برومی مسطخی و بیونانی سخنیوس گویند و آن را علک رومی خوانند
و کیه گویند و آن صمغی سفید بود و سیاه بود و آنچه رومی بود سفید بود و آنچه سیاه است
معروف به نبطی بود که در وی تخفیف سختتر از سفید بود و قوت قبض در وی کمتر بود و وی
لطیفتر و سودمندتر بود از کندر و گویند حدت وی کمتر از مجموع صمغها بود و طبیعت آن
گرم و خشک بود در دویم و گویند تر است و قبض در اجزای وی یکسان بود یعنی در عروق و
ورق و قضبان و اغصان و اطراف و ثمر و لحاء آن و عصاره و ورق آن و قشر بیخ آن قایممقام
اقاقیا و عصاره لحیة التیس بود جهت قرحه امعا و استطلاق بطن و نفث دم و زنان که خون
از رحم ایشان گشوده بود و رحم و مقعد که بیرون آید دیسقوریدوس گویند قوت مجموع درخت
وی قابض بود و قوت قشر وی و قشر بیخ وی مساوی بود و اگر طبیخ ورق وی بر ریشهای کهن
و بر استخوان شکسته و بر اعضای مسترخی ریزند نافع بود و قطع سیلان رطوبت مزمن از رحم
بکند و بول براند و چون بدان مضمضه کنند دندان متحرک را محکم گرداند و جرب را نافع
بود تا بحدی که جرب مواشی و سگ و اگر از شاخهای (شاخههای) وی مسواک سازند دندان را
جلا دهد و جالینوس گوید مرکب بود از قوای متضاده یعنی از قوت قبض و تسخین و قوت تلیین
و بدین سبب است که اورام معده و مقعد و امعا و جگر را نافع بود و خائیدن وی بلغم از
سر بکشد و سرفه بلغمی را سودمند بود و نفث دم و مقوی معده و جگر بود و بوی دهان خوش
کند و بن دندان محکم گرداند و مسخن معده و جگر بود و محلل رطوبات معده و مسکن مغص که
از رطوبت بود و چون با روغن زنبق سعوط کنند صداع سرد را نافع بود و چون با زیت بگدازند
شقاق لبها را نافع بود چون در ضمادات کنند درد امعا را نافع بود و چون با آب سرد بیاشامند
رطوبت معده را دفع کند و اشتها بیاورد و بلغم بگدازد و ورم جگر و نزف دم را نافع بود
و گویند مضر بود بمثانه و مصلح وی آن بود که بسرکه خویسانند و خشک کنند و با کثیرا
استعمال کنند و صاحب تقویم گوید بسیار از وی شش را بد بود و مصلح آن صمغ عربی بود و
قند و بدل آن یک وزن و نیم آن صمغ البطم و گویند بوزن آن لبان که از کندر دریایی بود
______________________________
ابو ریحان مینویسد:
قاطاجانس گوید از انواع او نیکوتر آنست که از قبرس باطراف نقل کنند و بلغت پارسی او
را رماس و رماست گویند و مصطلی بلغت رومی گویند
لاتینMASTICHES RESINA فرانسهMASTIC انگلیسیMASTICH
اختیارات بدیعی، ص:
420
/////////////
مصطکی:
لیث گوید «مصطکی» نوعی است از «علک رومی» و
هر دارویی که در وی «مصطکی» به کار برند عرب آن را «ممصطک» گویند. خلیل گوید «مصطکی»
را «کیا»
یادگار، در دانش پزشکی و داروسازی، متن، ص:
371
گویند و به لغت هندی او را «کیه» گویند. قاطاجانس
گوید از انواع او نیکوتر آن است که از قبرس به اطراف نقل کنند و به لغت پارسی او را
«رماس» و «رماست» گویند و «مصطکی» به لغت رومی گویند. جالینوس گوید آنچه به لون سپید
است «علک رومی» است و به لون سیاه «علک قبطی» است، یعنی مصری. و محمد زکریا گوید مصطکا
نوعی است از صمغ و هریک از اجزای او مقدار «باقلا» بود و لون او سپید باشد و هرچه خردتر
باشد از او به اندازه «لبان» باشد و از «لبان» خردتر هم بود. (صیدنه ص 659). به پارسی
کندرومی خوانند و به سریانی کیا و به رومی مسطخی و به یونانی «سخنیوس» گویند و آن را
علک رومی خوانند و کیه گویند و آن صمغی سفید بود و سیاه بود.
(اختیارات ص 419).
یادگار، جرجانی
///////////////
... در دوره یوآن چینیها با
ماستیك [كندر]، صمغی كه از Pistacia
lentiscus [درخت مصطكی] گیرند
آشنا شدند. 7 این ماده در Yin šan čen yao، كه
در سال 1331 نوشته شده،زیر نام عربی آن، مصطكی (mastaki)، و با آوانگاشت ma-se-ta-ki
آمده است. 1 لی شیـچن تنها خواص
درمانی این محصول را می دانست، اما ناآگاهی خود از چیستی این گیاه را پذیرا بود و
ازهمینروست که یادداشت خود را درباره آن پیوست مطلع زیره (ži-lo) کرده است. در
كـــــــتاب Wu tsa tsu
از سال
1610 داریم كه مصطكی از تركستان خیزد و مانند tsiao
(Žanthoxylum) است و میوه اش بوزاری° فلفل سان آرد، با بویی بس تند که میتواند
جایگزین فلفل شود و گوارش خوراک را سود کند. 2 واژه فارسی كندرك (kundurak) (بر
گرفته از كندر [kundur]) هم فزون بر واژه عربی
مصطكی (mastakī یا mästäkī)
برای’’ماستیك‘‘ به كار میرود. 3 فارسی شده این واژه masdax و در
كردی mstekki است. "از درختان Mastich این
كوهها صمغ فراوان گیرند و سودی سرشار
روستاییان راست. . . . اما درختان ماستیك [Mastick] میوههای ریز سرخرنگ میآورند
و با زخمی کردن شاخههای درخت صمغ بیرون
تراود؛ بلندای این درخت چندان نیست و بزرگیش چون درخت بولی** خود
مان: در این فصل سال نمی شود گفت این درختها صمغ
میدهند یا نه واین را هم نمیتوانم بگویم كه این درخت در همه چیز با درخت
لنتیسك [ماستیک] كلوسیوس همخوان است یا
خیر. "4 صمغ این درخت
(ماستیك) چون اشک كوچك و نامنظم و شكننده زرد رنگ و دارای مقطع شفاف است، اما
هنگام جویدن نرم و خم پذیر شود. بلند پایگان هند برای بهداشت دندانها و خوشبو كردن
نفس چون سقز میجوند و در ساخت گونه ای عطر کنند. 1 هنوز هم آن را در
هند’’ صمغ مصطكی روم‘‘ میشناسند. 2
مورد پسته (و چندین مورد دیگر) از آنرو گیراست كه نشان میدهد چینیها
پیشرفت زبان فارسی را مو بمو پیگیری و با گذر زمان واژههای فارسی امروزین را
جایگزین واژههای فارسی میانه كردهاند.
45 (480). کندر[1]،
kundur (Boswellia thurifera) در سنسکریت kunduru ، kundura ، kundu، kunduruka .
آخوندوف صورت فارسی کندرو را که هوبشمن Hubschman (Armen. Gram. p172) نام برده، نیاورده است. *kunduruk
پهلوی و kndruk ارمنی
را به آسانی میتوان در kunduruka سنسکریت یافت.
بهشناخت دو سویه ایران و چین باستان (ساینو-ایرانیکا)
////////////
///////////
کندر*
اشاره
به فارسی «کندر» و
در کتب طب سنتی با نامهای «کندر» و «لبان»، «لیبان» و «لیبان ذکر» آورده شده است. به
هندی لوبان و به فرانسوی انواع آن راOliban ،Encens m le وEncens indien و به انگلیسیOlibanum وFrankincense گفته میشود. صمغ رزینی است که
از گیاهی گرفته میشود. گیاه درختچهای است از خانوادهBurseraceae نام علمی آنBoswellia carterii Birdw . میباشد.
اینگونه در عربستان و حبشه میروید.
از گونه دیگری به
نامBoswellia serrata
Roxb . از همین خانواده نیز کندر گرفته میشود. اینگونه در مناطق مختلف
هندوستان میروید. از این گونه دو واریته در هند دیده میشود یکیVar serrata که برگهای آن پوشیده از کرک است
و دیگریVar glabra که برگهای آن صاف
و بیکرک میباشد.
مشخصات گیاه مولد
کندر- گونهB .carterii
درختچهای است کوچک
پرشاخه، برگهای آن مرکب و متشکل از 15- 7 برگچه. برگچهها دندانهدار شبیه برگ بلوط
و تمام گیاه پوشیده از کرک پنبهای است.
این درختچه در عربستان
و حبشه انتشار دارد.
معارف گیاهی، ج6،
ص: 252
مشخصات کندر
با شکافی که در تنه
درختچه مولد کندر ایجاد میکنند شیرابه سفیدرنگی که همان صمغ رزینی کندر است از آن
خارج میشود. این شیرابه در مجاورت هوا به تدریج سفت شده و به صورت کندر که در بازار
عرضه میشود درمیآید. کندر صمغ رزینی است که در بازار به صورت قطعات کوچک و یا در
ابعاد شاهبلوط فروخته میشود.
صمغی است خشک با طعم
تلخ و معطّر و کمی گس. معمولا در تجارت دو نوع کندر عرضه میشود. یکی را از افریقا
و دیگری را از هندوستان میآورند. کندر افریقا یا به شکل قطعات کوچک گرد اشکی و یا
بزرگتر به قدر شاهبلوط. کندر اشکی به رنگ کاه است زیر دندان نرم میشود و اگر شکسته
شود مقطع آن کدر و مانند موم میباشد و کندر شاهبلوطی قرمزرنگ و غیر خالص است.
و امّا کندر هندوستان
به صورت پارچه است بزرگتر از قطعات کندر افریقا، رنگ آن زرد کمی تیره و گرد و معمولا
دارای بو و طعم معطّری میباشد، شبیه بو و طعم صمغ رزینی کاج.
در بازار غالبا کندر
را با سانداراک و مصطکی مغشوش مینمایند که البته از کندر خالص نامرغوبتر است.
توضیح: سانداراک را
که به فارسی سندروس میگویند صمغ رزینی است که در اثر شکاف در تنه بعضی از درختان تیره
کاج به دست میآید از جمله درختCallitris quadrivalvis Vent . که مترادف آنThuya articulata Vahl . میباشد.
درختی است به بلندی
6- 5 متر که در شمال افریقا میروید. رزین سندروس در حدود 1 درصد اسانس مرکب از پینن
و دیپانتن دارد و بعلاوه دارای ماده تلخ نیز میباشد. از گونههای دیگری از همین خانواده
به نامC .robusta R .Br . وC .verrucosa R .Br . و چند درخت دیگر نیز سانداراک
گرفته میشود. سانداراک تقریبا مصرف درمانی ندارد و در ورنی سازی مصارف صنعتی دارد
و چون ارزان است گاهی با کندر مخلوط میشود. از سایرThuya ها نیز صمغ سانداراک گرفته میشود.
در مورد انواع کندر
در کتب طب سنتی شرقی آمده است که کندر مایل به قرمز را کندر مذکر و کندر سفید را کندر
مؤنث گویند ولی در مدارک علمی غربی که مبتنی بر مطالعات گیاهشناسان است آمده است که
کندر مذکر کهEncens m le گفته میشود
معارف گیاهی، ج6،
ص: 253
صمغ رزینی است که
از گیاهBoswellia carterii گرفته میشود و
کندر مؤنث که به فرانسویEncens femelle گفته میشود، صمغ رزینی است که از سرو به نام علمیJuniperus lycia Pall . و همچنین از سروی به نامJuniperus thurifera گرفته میشود. گونه اخیر را به
فرانسویGenevrier porte
-encens
مینامند. سروی است به بلندی 10- 8 متر که در افریقای شمالی در تونس
انتشار دارد. کندر از اعصار کهن مورد شناخت بشر بوده است و به عنوان بخور معطّر از
سوزاندن آن استفاده میشده و هنوز هم در معابد و در دیرها و کلیساهای مسیحیان در مراسم
مذهبی کاتولیکها دود میشود. کندر در اتر، کلروفورم و اسانس تربانتین حل میشود. در
آب فقط قسمتی از آن حل میشود و محلول کندر در آب مانند سایر صمغهای رزینی به صورت
شیر درمیآید.
ترکیبات شیمیایی
از نظر ترکیبات شیمیایی
کندر دارای حدود 25 درصد صمغ غیر محلول در الکل و یک رزین و مقدار اسانس است. قسمت
غیر محلول آن در الکل دارای مواد آرابین 328] و باسورین است و قسمت محلول آن در الکل
دارای رزینی به نام اولیبانورزن 329]، یک اسید آزاد به نام اسید بوسولیک 330]، یک ماده
تلخ و اسانس میباشد.
در اسانس کندر علاوه
بر پینن، دیپانتن و فلاندرن 331] مقداری از یک نوع الکل به نام اولیبانول 332] میباشد.
خواص- کاربرد
در هند از کندر به
عنوان معرّق، مدّر، قابض و قاعدهآور استفاده میشود و در موارد روماتیسم و ناراحتی
پوستی و بیماریهای عصبی تجویز میشود.
از نظر حکمای طب سنتی
کندر گرم و خشک است و از نظر خواص آن معتقدند که خشککننده و قابض و بندآورنده خون
است. گازها را تحلیل میبرد و برای
معارف گیاهی، ج6،
ص: 254
تقویت حافظه نافع
میباشد. از خونریزیهای خارجی و خونروی از سینه جلوگیری میکند. اگر با مصطکی خورده
شود، صافکننده صدا و آواز است و خفقان را رفع میکند و اگر با صمغ عربی خورده شود
برای رفع بدبویی بینی و تنگی نفس و سرفه مزمن رطوبی نافع است. اگر با عسل خورده شود
برای رفع فراموشی مفید است. اگر تا چند روز هر روز 3 گرم آن را در آب بخیسانند و ناشتا
بخورند برای رفع فراموشی و زیادی بلغم مفید است. مالیدن آن مخلوط با عسل به چشم برای
التیام جراحت چشم و جذب خونمردگی آن در رفع درد چشم و خارش و جرب و گرد آن برای التیام
زخمهای بد چشم بسیار نافع است. بهطور خودرو کندر را حکمای طب سنتی یکی از مفیدترین
داروها برای بیماریهای چشم میدانند. اگر با شراب شیرین مخلوط شود و چند قطره از آن
در گوش ریخته شود، برای تسکین درد گوش نافع است و اگر با شکر خورده شود برای ضعف معده
و تحلیل و نفخ گازهای غلیظ و خشک کردن رطوبتها، تحریک هاضمه، بند آوردن قی، اسهال خونی
و خونریزی از مقعد، بواسیر و رحم مفید است. استفاده از ضماد آن با سرکه برای ناراحتیهای
خاصی که انسان در آن موارد، احساس میکند مورچه روی بدنش راه میرود، نافع است. ضماد
آن با روغن زیتون و عسل برای درد مفاصل و دردهای سرد و درد استخوانها که مزمن شده باشد
و با روغن کنجد برای تحلیل ورمهای سفت مفید است. اگر کندر را با زرده تخممرغ عسلی
بخورند برای ازدیاد نیروی جنسی، افزایش تولید اسپرم مفید است خصوصا اگر با جوزبوّا
و بسباسه خورده شود. مقدار خوراک آن تا 2 گرم و اسراف در خوردن آن موجب سوزانیدن خون
و بلغم میشود. در گرممزاجها ایجاد سردرد و مالیخولیا و جنون مینماید در این موارد
باید شیربرنج خورد و از ادامه خوردن کندر صرفنظر نمود.
معارف گیاهی، ج6،
ص: 255
*نه اینکه کندر
را مصطکی دانیم یا شماریم!
///////////
مصطکی
اشاره
شیره گیاهی رزینی
زردرنگی است که در فارسی «رماس»، «رماست» و «کیه» و درخت آن را «وکشک» و «ولمشک» نامند
و در کتب طب سنتی با نامهای «مصطکی»، «مصطکی رومی»، «کندر رومی»، «مستکی» و «علک رومی»
است. به فرانسویMastic ،Mastique ،Mastic en larmes وResin de Chio و به انگلیسیMastic گفته میشود. سقز مصطکی را به
عربی مصطکا و مصطکا مینامند.
مصطکی از شاخهها
و ساقههای درختچهای به شکل شیره گیاهی گرفته میشود که گیاه را به فرانسویLentisque و به انگلیسیLentisk pistache وMastic tree و به عربی «شجرة المستکی» و به
هندی «مصطکی رومی» نامند. گیاهی است از خانواده پستهAnacardiaceae نام علمی آن:Pistacia lentiscus L . و مترادف آنP .gummifera Salisb . میباشد.
مشخصات گیاه
درختچه یا درخت کوچکی
است که بلندی آن معمولا تا 3 متر ولی اگر پرورش داده شود و از آن مراقبت نمایند، در
باغها تا 14 متر نیز میرسد. بومی مناطق با آب و هوای مدیترانهای است و در افریقای
شمالی و در بعضی از جزایر یونان که به نام جزایر مصطکی معروف میباشند، انتشار دارد.
درختچهای است با برگهای تقریبا ناخزان و همیشه سبز که بوی رزین مصطکی از تمامی اندام
گیاه استشمام
معارف گیاهی، ج6،
ص: 154
میشود. گلهای آن
دوپایه در ابتدا سبز ولی بتدریج قرمز رنگ میشود. میوه آن کروی قرمز، کوچک و پس از
رسیدن سیاهرنگ میشود. از میوه این درخت اهالی جزایر مصطکی روغنی خوراکی میگیرند
که قابض است و به جای روغن زیتون در خوراک مصرف میکنند ولی محصول عمده این درختان
رزینی است که از شاخه و چوب و ساقههای این درخت در اثر شکافی که وارد میکنند، گرفته
میشود و به ماستیک معروف است.
مشخصات شیره گیاهی
رزینی درخت
مصطکی به صورت عصاره
زردرنگی در ماههای گرم سال به شکل قطراتی کوچک خودبهخود از ساقه و شاخههای درخت مصطکی
به خارج ترشح میشود و پس از مدت کوتاهی در مجاورت هوا سفت میشود. برای اینکه مقدار
زیادتر و سریعتر شیره رزینی از درخت گرفته شود معمولا به ترشحات طبیعی درخت اکتفا
نکرده و با شکافهایی که به ساقه و شاخههای درخت وارد میکنند عصاره بیشتری میگیرند
و با این روش از هر درخت بهطور متوسط 5- 4 کیلوگرم صمغ رزینی گرفته میشود.
مصطکی که در بازار
عرضه میشود به شکل قطعات اشکی بیضی، سخت، کوچک در ابعاد یک نخود، زردرنگ، نیمشفاف
و معطّر است. وقتی آن را بجوید زیر دندان نرم شده و طعم معطّری احساس میشود. مصطکی
در الکل کاملا حل نمیشود ولی در اتر و اسانس تربانتین کاملا محلول است. اگر آن را
در الکل 90 درجه جوشان بریزند در حدود 90 درصد آن حل میشود و 10 درصد که باقی میماند
یک ماده سفید رزینی خنثی است که ماستیسین 231] نامیده میشود.
ترکیبات شیمیایی
از نظر ترکیبات شیمیایی
قسمت عمده صمغ رزینی مصطکی یعنی تا حدود 90 درصد آن را اسیدهایی از جمله ماستی سیک
اسید[232]، ماستی کولیک اسید[233] و در آخر
معارف گیاهی، ج6،
ص: 155
ماستیکو رزن 234]
تشکیل میدهند و به علاوه در آن اسانس نیز یافت میشود. اگر مصطکی با اتر مخلوط شود،
نرم میشود و از آن ممکن است برای پر کردن حفره دندان استفاده شود زیرا به مرور زمان
اتر تبخیر شده و ماستیک منجمد در داخل حفره باقی میماند.
خواص- کاربرد
صمغ مصطکی طبق نظر
حکمای طب سنتی از نظر طبیعت نسبتا گرم و خشک است و محلل و مقوی است و بخصوص برای اعضای
رئیسه بدن نظیر معده، کبد، قلب، کلیه، دماغ و همچنین برای سینه و ریه اثر تقویتی دارد.
خوردن آن سردردهای سرد را رفع میکند و اگر با کندر به مقدار کم و متناسب خورده شود
برای تقویت حافظه بسیار مؤثر است. اگر آن را با روغن کنجد بجوشانند و به صورت قطره
در گوش بچکانند گرفتگی گوش را رفع میکند و برای کری و سنگینی شنوایی نافع است. اگر
از روغن میوه درخت مصطکی در گوش بچکانند درد گوش را تسکین میدهد و اگر صمغ مصطکی در
دهان جویده شود برای استحکام لثه و دندان و رویانیدن گوشت تازه لثه و تسکین درد دندان
و خوشبو کردن دهان مفید است. و به علاوه بلع بزاق حاصله موجب تقویت معده است. مضمضه
کردن روغن میوه آن نیز برای استحکام دندانها خیلی مؤثر است. اگر مصطکی را در آب جوش
دهند و بخورند برای آرام کردن سرفههای سرد و قطع خونروی از سینه و تقویت معده، کبد،
کلیه و رودهها و همچنین برای اسهال بسیار مفید است. بخصوص در قطع اسهال اطفال موقعی
که دندان درمیآورند نافع است. گرد آن برای تحلیل ورمهای حاصل از شکستگی یا جابهجا
شدن استخوان بسیار نافع است. اگر با غاریقون خورده شود، مسهل بلغم و اگر با صبر زرد
خورده شود، مسهل صفرا و اگر با ترکیبات هلیله خورده شود، مسهل سودا میباشد. در آلمان
سابقا از مصطکی برای اخراج اخلاط در سل ریه مصرف میکردند. اگر از شاخه و برگهای درختچه
مصطکی نیز جوشاندهای تهیه شود و بخورند و حتی محلول دمکرده آنها نیز تا حدودی خواص
صمغ مصطکی را دارا میباشد.
روش تهیه مصطکی برای
رفع سردی کبد و جلوگیری از آب رفتن از دهان: صمغ
معارف گیاهی، ج6،
ص: 156
شاخهای از درختچه
مصطکی
مصطکی 15 گرم، قند
سفید کوبیده 3 کیلوگرم. ابتدا قند را در 250 گرم گلاب حل کرده و جوشانده به قوام آورند
و پس از آن مصطکی را داخل کرده و مخلوط نمایند و مجموع را روی سنگی ریخته میبرند و
مصرف میکنند، هربار در حدود 10 گرم میتوان خورد.
یک نسخه دیگر برای
تهیه گرد مصطکی که برای تقویت معده و تحلیل بادهای معده بسیار مؤثر است. مصطکی یک واحد،
پوست هلیله کابلی 2 واحد، برگ سنای مکّی 2 واحد، تخم رازیانه 2 واحد، دانه هل 5/ 0
واحد، زنجبیل نیم واحد، تربد سفید نیم واحد. همه را کوبیده و مخلوط نموده و گرد درست
میکنند و هربار 20- 15 گرم از آن را قبل از غذا یا بعد از غذا میل کنند. بعد از غذا
معمولا کار میکند و معده عمل میکند.
از گونه دیگری از
پستههای وحشی به نام علمیPistacia terebinthus L . نیز مادهای به نام تربانتین میگیرند که مصارف طبّی و دارویی دارد.
تربانتین آن را به انگلیسیChian turpentine نامند. این درخت که از خانواده پسته است به انگلیسیTrebinth و به هندی مصطکی کابلی نامیده
میشود و بومی مناطق سواحل مدیترانه
معارف گیاهی، ج6،
ص: 157
تصویری از یک مصطکی
زار پوشیده از شاخههای درختچه مصطکی
بخصوص جزیرهChio است. درختی است با ارتفاع متوسط
برگهای آن شبیه پسته مرکب و شانهای فرد، برگچهها بیضی کمی دراز و میوه آن قرمز رنگ
است.
خواص دارویی تربانتین
آن در بخش تربانتینها در این کتاب آمده است.
معارف گیاهی، ج6،
ص: 158
////////////
مصطکی، (به
انگلیسی:Mastic) شیره زرینی زرد رنگی است
که در فارسی به نامهای: «رماس»، «رماست»، «کِیَه» خوانده شده است.
در کتابهای طب سنتی با نامهای: «مصطکی»، «مصطکی رومی»، «کندر رومی»،
«مستکی»، «علک رومی» ذکر شده است.
محتویات
[نمایش]
مشخصات[ویرایش]
عصاره زرد رزینی مصطکی در ماههای گرم سال
به صوت قطراتی کوچک و خود به خودی از ساقه و شاخههای درخت مصطکی به بیرون میتراود که در مجاورت هوا سفت
شده و به شکل قطرات اشک در بازار به فروش میرسد.
ترکیبات شیمیایی[ویرایش]
صمغ رزینی مصطکی تا حدود ۹۰% از ماستیسیک
اسید[پانویس
۱]، ماستیکولیک اسید[پانویس
۲] و ماستیکو رزن[پانویس
۳] تشکیل شده است. مقداری اسانس نیز در آن یافت میشود.
خواص[ویرایش]
در کتابهای طب سنتی خواص عدیدهای برای این
صمغ نوشته شده است. از نظر طبیعت این صمغ گرم و خشک، محلل و مقوی است. در معجونهای
تقویت حافظه، جزو داروهای اصلی بشمار میرود.
واژهنامه[ویرایش]
پانویس[ویرایش]
جستارهای وابسته[ویرایش]
منابع[ویرایش]
کتابها
·
میرحیدر،
حسین. معارف گیاهی. ج. ۶. چاپ اول. تهران: دفتر نشر فرهنگ
اسلامی، ۱۳۷۳. ۶۴۷.
پیوند به بیرون[ویرایش]
////////////
المَصطَكى أو المَصْطَقَى أو المُصْطَكاء[1] أو المستكة (من اليونانية [2] mastikhān· مَستيخان ·· مَضغ) هو شُجيرة من عائلة الفُستقيّات تنمو في المناطقالمتوسطية، ذات ثمار حمراء ثم سوداء.
من أسمائها أيضا Pistacia lentiscus، Lentisco، lentisque
من أسمائها أيضا Pistacia lentiscus، Lentisco، lentisque
قال ابن منظور في لسان العرب أن المصطكى هو العلك الرومي، بينما قال أبو محمد
عبد الله بن محمد الازدي الصحاري في كتاب الماء أنه اللبان المسقطي، فيما ذكر داود الأنطاكي فيكتابه التذكرة بأنه
معرّب عن مصطيخا اليوناني ويسمى العلك الرومي ولا يوجد إلا بصفاقس من أعمال رودس
مما يلي الترك.[3]
شجرة دائمة الخضرة لها ثمر أحمر مر الطعم. شجر
المستكة شجر صغير ينمو بحوض البحر المتوسط.
تعتبر هذه المادة من المواد الصمغية التي تستخرج
من جذوع الأشجار وتختلف جودتها بحسب نوع الجذع ومكان زراعته و هي عبارة عن فصوص
راتنجية معروفة من قديم، رغم أن الراتنج يبرز تلقائياً فإن الإفراز يزداد إذا ما
أزيلت شرائح من اللحاء أو بعمل شقوق طويلة في جذع الشجرة والأغصان الكبيرة للنبات
فتسيل عصارته الراتنجية سائلة تجمد بسرعة وتبقى متعلقة بالشجرة على هيئة دموع هشة
بيضاوية أو حبوب طويلة لونها أصفر في حين يتساقط الباقي على الأرض.
يستخرج المصطكى ثلاث مرات في العام الواحد أي
يعطي ثلاثة محاصيل : المحصول الأول يكون لونه ضارباً إلى البياض وهو أطيب
الأنواع واجودها. والمحصول الثاني يكون أصفر ناصعاً أما المحصول الأخير فيكون
رمادياً.
منذ آلاف السنين تعتبر المستكة واحدة من
المنتجات النباتية المفضلة لدى الشرقيين والغربيين في العالم...لها رائحة ذكية
،وطعم مميز ،وبسبب هذان الميزتان تدخل في إعداد أطباق الأطعمة لدى الكثير.
وهي مادة يمكن استخدامها في الطعام والشراب
والعود وليس لها أي تأثير جانبي ولكن لا بد من الاعتدال في كل شي.
و تستعمل فصوص المصطكى أو المستكة أو المستكا
حالياً في مقدمة التوابل مع حب الهال في المأكولات والعلك والأيس كريم (البوظة)
كما تستخدم مع بعض المشروبات كالقهوة وتستخدم أيضا كمطيب لبعض الحلويات مثل الارز
بحليب.
كما استعملت منذ فجر التاريخ في البخور ويستخدم
بالطيب كالعود حرقاً وحتى العطور ومستحضرات نظافة البشرة ومستحضرات التجميل ومواد
لص الأسنان وملئها لإيقاف التسوس والنخر بها وتهدئة العصب وتعتبر المصطكى من أجود
أنواع الراتنجات وأغلاها ثمناً.
و استعملت فصوص المصطكى في الطب الشعبي فكانت
توصف لعلاج النزلات والصداع بأنواعه ولقطع النزيف وعلاج سوء الهضم وعلاج الكبد
والطحال وإذا طبخت في الزيت وقطرت باردة في الأذن فتحت السدد وأزالت الصمم واستعملت
لتقوية اللثة والاسنان.
وقال ابن سينا : " إن شجرة المصطكا
قابض ودهن شجرته ينفع من الجرب ويصب طبيخ ورقة وعصارته على القروح فتنبت اللحم
فوقها وعلى العظام المكسورة فتجبرها. ومضغه يجلب البلغم من الرأس وينقيه وكذلك
المضمضة به تشد اللثة وهو يقوي المعدة والكبد ويفتح الشهية للطعام ويطيب المعدة
ويحرك الجشأ ويذيب البلغم وينقع من أورام المعدة والكبد وفي نفس الوقت يقوي الكبد
والامعاء وينفع من أورامها. وطبح أصله وقشره وورقه ينفع من الديسونتارية وانجراد
سطح الامعاء ومن نزف الرحم ونتوء المقعدة ويدر البول.
وقد استعمل الاتراك واليونان وأهل الشام المصطكى
بمضعها لإعطاء رائحة مستحبة للفم وكمضادات للتشنجات المعوية وتقوية اللثة وتحفظ
بياض الاسنان وتزيد اللعاب وتقوي المعدة وتستعمل لعمل كمادات الآلام الروماتيزمية
وآلام النقرس وآلام الأعصاب وتستعمل في التقلصات الصدرية.
تحتوي المصطكا على 2% زيت طيار، 20% مواد
راتنجية وحمض المصكنيك ومواد مرّة.
والدراسات العلمية الآن تذكر لنا المزيد
وتعطيناأكثر في أسباب إقبالنا عليها، وتذكر الكثير من الفوائد لها حيث كلها مجالات
طبية وصحية دخلت المستكة فيها على سبيل الوقاية وكأداة للمعالجة.
فهى دخلت في علاج المعدة وتقرحاتها، وصحة الفم
والأسنان، والقولون واضطراباته، حتى السرطان وآثاره،
·
وقاية من السرطان
القيمة الطبية الواعدة والجديدة للمستكة هي في
الوقاية أو تخفيف أعراض سرطان القولون. والذي قام به الباحثون من فلوريدا ومن
اليونان هو محاولتهم معرفة هل بمقدور المستكة أن تقضي على خلايا سرطان القولون أم
لا؟ وباستخدامهم مستخلص من راتينج المستكة، وغمر خلايا سرطان القولون في تركيزات
متدرجة القوة من مستخلص المستكة، تبين لهم بفحص المجهر الإلكتروني للخلايا
السرطانية أن مواد المستكة قامت بقتل الخلايا السرطانية وفق ضوابط كمية التركيز
ومدة التعرض، بمعنى أن طول مدة تعرض الخلايا السرطانية للمستكة وزيادة تركيز
المستكة هما ما يرفع من احتمالات قتل الخلايا السرطانية. وبمزيد من التعمق في
البحث تبين أن المستكة عملت على الإخلال بتتابع انقسام الخلايا السرطانية وأوقفت
بالتالي سلسلة التكاثر والانتشار لها. كما أنها عملت على تخلخل التصاق الخلايا
السرطانية بكتلة الأنسجة الرابطة بين الخلايا، والذي في الواقع أحد عوامل حماية
تجمع كتلة الخلايا السرطانية، من ثم يسهل موتها، وتنشيط عملية تحلل محتويات
الخلايا السرطانية من مواد ومحتويات النواة.
·
الوقاية من امراض الفم والأسنان
فإن الفم والأسنان مجال آخر رحب لأبحاث فوائد
المستكة، فصحة اللثة والأسنان مبنية في جانب كبير منها على سلامة الفم من
البكتيريا. وأشارت الأبحاث إلى أنها تقلل بنسبة %41.5 من نمو البكتيريا
المسببة لتسويس الأسنان ،إلا أن الباحثين من تركيا،ْ يذكرون بأن مضغ علك المستكة
يقلل من درجة حموضة الفم، وهي ما تحتاجه البكتيريا كي تنخر في الأسنان وفي اللثة.
وما أكدته أيضاً أبحاث من اليونان.
·
فوائدها بالنسبة للمعدة.
كما أن القيمة الصحية الواعدة الأخرى للمستكة،
وهي تشير إلى دورمواد المستكة في تنشيط نمو الخلايا الطبيعية لبطانة المعدة وفي
التخلص من البكتيريا الحلزونية، ليس من المعدة فقط، بل من الفم أيضاً، والذي هو
السبب في تكرار الإصابة بها لدى البعض.، الرديف النباتي لمركبات اللكوليسترول
الحيوانية. وتعتبر من البهارات ذات الاستخدامات الواسعة في المأكولات والعلك
والأيس كريم (البوظة) وحتى العطور ومستحضرات نظافة البشرة. وذلك حسب ما جاء في
صحيفة "الشرق الأوسط" السعودية
/////////////////////
به عبری:
מסטיקא (ביוונית נקראת "מסטיכה", Μαστιχα וגם בפיניקית ומשמעו "לעיסה"
או "ללעוס". באנגלית "Mastic"
או
"Mastix"), תבליןהמופק מתוך שרף עצי האלה ובעיקר מהמין הנקרא אלת
המסטיק (Pistacia lentiscus), שממנו מפיקים בעיקר את
תבלין המסטיקא הנמכר בחנויות ובשווקים, ונקרא גם בשמות נוספים כגון "מסטיק
תימני" או "מסטיק ערבי". ביוון הוא מכונה "הדמעות של
כיוס" בגלל מראהו הדומה לדמעות המופק באי יווני בשם זה.
בתנ"ך מתוארים עצי
האלה בשם "בכאים" (מלשון "בכי") בגלל השרף הדומה לדמעות הבוכה
וגם בגלל הדימוי שהיה לחקלאים של האי כיוס שעבדו בפרך כדי להפיק את השרף בחודשי
הקיץ החמים. בימי השלטון הטורקי באי כיוס היה שווה משקלו של תבלין המסטיקא לזהב וכל מי שהיה גונב את התבלין היה מוצא להורג בפקודת הסולטאן.
משמש גם חומר קשירה או
חומר מייצב להכנת ממתקים או קינוחים מזרחיים כגון רחת לוקום, נוגט, או גלידה
מסטיק ומתאים להכנתפודינג, מלבי, וסחלב (משקה), וגם
להסמכה של ריבה ועוגה ומשמש גם בתור תחליף ל"קורנפלור"
ו"ג'לטין".
ויכול
להחליף את החומר הנקרא
"אבקת C.M.C" המשמש לייצוב גלידה במקום אבקת חלב.
חיקוי
סינתטי של החומר ללעיסה משמש כמרכיב מרכזי בייצורמסטיק כבר 2400 שנה. לשרף
המסטיקא ישנם שימושים נוספים לקוסמטיקה ותעשייה.
ניתן להפיק שרף מסטיקא גם
מסוגים אחרים של עצי אלה כגון
"אלה
ארצישראלית" (Pistacia palaestina) הידועה בספרות חז"ל במדרשים ובתלמוד. ישנו שרף נוסף הנקרא "לבונה"
המופק
מעץ הלבונה
(Boswellia) ונקרא
אף הוא בחנויות תבלינים, בתי מרקחת, ובתי טבע בשם "מסטיק ערבי" או
"מסטיק תימני" בגלל הדמיון לשרף עץ האלה ובפי יהודי תימן נקרא גם בשם "לובן".
ישנם גם הרבה חיקויים
למסטיקא. מסטיקא נחשבת תבלין יקר ולכן ניתן להשיגה רק בחנויות תבלינים בכמות קטנה
בצורת גרגירים או בצורת אבקה לאחר שהגרגירים נטחנו, בנוסף ישנו גם "שמן
מסטיקא" המיוצר בעיקר במקומות בהם מפיקים את התבלין. ישנם מוכרי גלידה מסטיק
הנוהגים להחליף את המסטיקא בגלוקוזה או בחומר קשירה אחר בגלל
מחירו הגבוה של התבלין.
כיום מגדלים את עצי אלת
המסטיק בלבנון, סוריה, טורקיה, ובדרום-מערב האי "כיוס" (ביוונית "חיוס")
באזור הנקרא ״מסטיקוחוריה״ (״כפרי המסטיק״
ביוונית). האי כיוס נמצא בים האגאי ליד חופי טורקיה וממנו
מייצאים את גרגירי המסטיקא לכל העולם ובמיוחד לארצות המזרח
התיכון וצפון אפריקה. המסטיקא בצורתה הגבישית
הקשה יכולה להתאים גם להפקת קטורת בדיוק כמו שרף הלבונה.
הפקת השרף והפיכתו לתבלין נעשית בתקופת הקיץ בחודשים שבין יוני לספטמבר כאשר השמש
החזקה מייבשת את הנוזל לכדי חומר קשה שנחתך לכדי חתיכות קטנות. גידולים נוספים של
עצי אלת המסטיק לצורכי הפקה של מסטיקא ישנם כיום גם בטורקיהוסוריה מהם מכינים גלידות. בכפר
"פירגי" באזור מסטיקוחוריה מצוי גם מוזיאון המוקדש לנושא המסטיקא
וגידולו.
בתקופת הכיבוש הע'ותמני
באי כיוס נצלו תושבי אזור מסטיקוחוריה הודות לגידולי לגידולי אלת
המסטיק מהם הפיקו את המסטיקא שהייתה חומר יקר עבור הסולטאן הטורקי ועבור נשותיו בהרמון ושימשה בתור חומר ליצוא של האימפריה העות'מאנית.
////////////////
به ترکی دالما سکزی:
Damla sakızı, sakız ağacından elde edilen bir reçinedir. Türk mutfağı ve Yunan mutfağında ve ayrıca ilaç yapımında
kullanılır. İsmi geleneksel olarak üretildiği Sakız Adası'ndan
gelmektedir.
Aslında sıvı olan
damla sakızı güneşte kurutularak sert ve dağılgan yarı saydam damlacıklar
haline getirilir. Ağızda çiğnendiğinde yumuşar ve mat parlak beyaz renk alır.
Başta buruk bir tadı olmasına rağmen bir süre çiğnendiğinde ağıza çam kokusunu
andıran bir ferahlık verir.
Avrupa Birliği Sakız
Adası'ndaki damla sakızı üretimini isimlendirme korumasına almıştır. Adadaki
damla sakızı üretimi kökeni ortaçağa varan köylerin oluşturduğu bir kooperatif
tarafından kontrol altına alınmıştır. Pirgi köyünde küçük bir damla sakızı
müzesi de bulunmaktadır.
Sakız ağacının dalından aşağı damlayan bir sakız damlacığı
Sakız Adası'ndan başka Çeşme Yarımadası'nda da geleneksel olarak bir
miktar damla sakızı üretilmektedir. Sakız Adası'ndan sadece 8 km uzaklıkta
olan bu bölge de adadakine benzer elverişli iklim koşullarına sahiptir. TEMA Vakfı Çeşme'de
mevcut doğal sakız ağaçlarının korunması ve yenilerinin dikilmesi için bir
çalışma yapmaktadır. Projenin bir parçası da damla sakızı üretiminin ticari
olarak çekici hale getirilmesini sağlayarak ağaçların korunmasıdır. Proje
çerçevesinde 2008 ve 2011 yılları arasında İzmir Yüksek Teknoloji Enstitüsü tarafından
sağlanan 149 hektar alana 3000 adet sakız ağacı dikilmiştir. Projenin 2016
yılına kadar sürdürülmesi hedeflenmektedir.
////////////////////
Mastic (plant resin)
From Wikipedia, the free encyclopedia
|
"Arabic gum" redirects here. It
is not to be confused with Gum arabic.
Mastic tears
Mastic (Greek: Μαστίχα) is a resin obtained
from the mastic tree (Pistacia lentiscus).
In pharmacies and nature shops, it is called "Arabic gum" (not to be
confused with gum arabic) and
"Yemen gum".
In Greece, it is known as the "tears ofChios,"
being traditionally produced on that Greek island, and, like other natural
resins, is produced in "tears" or droplets.
Originally
a sap, mastic is sun-dried into pieces of brittle, translucent resin. When
chewed, the resin softens and becomes a bright white and opaque gum. The flavor
is bitter at first, but after some chewing, it releases a refreshing, slightly
pine or cedar-like flavor.
The
word mastic is derived from the Greek verb, μαστιχειν (mastichein)
"to gnash the teeth", which is the source of the English word masticate.[1] The word mastic is
a synonym for gum in many languages.
Contents
A single drop of mastic hangs from the
underside of this branch on a mastic tree.
Within
the European Union, mastic production in Chios is granted protected
designation of origin. The island's mastic production is controlled
by a co-operative of medieval villages, collectively known as the 'Mastichochoria' (Μαστιχοχώρια), which is also
located in southern Chios. There is even a small Museum of Mastic in the
village of Pyrgi.
Traditionally
there has also been limited production of mastic on the Çeşme peninsula, on theTurkish coast only eight nautical miles
from Chios, with similar ecological conditions suitable for mastic production.[2] The Turkish
Foundation for Combating Soil Erosion, for Reforestation and the Protection of
Natural Habitats TEMA has
been leading a project to protect the native mastic trees and to plant new ones
in Çeşme peninsula to revive viable commercial production. As part of this
project, which is expected to last through 2016, over 3,000 mastic tree
saplings were planted between 2008 and October 2011 to over 368 acres (149
hectares) of dedicated farm land provided by the Izmir
Institute of Technology.[3]
The
harvest takes place from the beginning of July to the beginning of October.
First, the area around the tree is cleared and sprinkled with inert calcium carbonate. Then, every 4–5 days, 5-10
incisions are made in the bark of each tree. The resin flows from the incisions
and solidifies on the ground. The pieces of dry mastic can then be collected
for cleaning and eventual sale. In addition to mastic, mastic oil is also
produced.
The
rarity of mastic and the difficulty of its production make it expensive. As a
result, imitations in the form of other resins appear in the market, sold as
"mastic," such as Boswellia or gum arabic. Other trees,
such as Pistacia palaestina,
can also produce a resin similar to mastic. Yet other substances, such as pine tree
resin and almond tree resin, are sometimes used in
place of mastic.[citation needed]
Mastic
has been used as a medicine since antiquity and is still used in traditional folk
medicine of the Middle East. In ancient Greece, it was given as
a remedy for snakebite. The first-century Greek physician Pedanius Dioscorides mentions
the healing properties of mastic in his bookDe Materia Medica. Hippocrates wrote that the mastic is good
for prevention of digestive problems and colds, and Galenus suggested that mastic was useful
for bronchitis and for improving the condition of the blood.
Mastic
contains antioxidants and also has antibacterial and antifungal properties.[4] A Nottingham University study
published in the New England
Journal of Medicine claims that mastic can cure peptic ulcers by killing Helicobacter pylori bacteria.[5] Other studies have
indicated that mastic has only a modest ability to eliminate H. pylori but
have also suggested that refining mastic by removing the polymer poly-β-myrcene may
make the active components, particularly isomasticadienolic acid, more
available and effective.[6]
One
study found that high consumption of Chios mastic powder results in decreased
levels of total serum cholesterol, LDL, total cholesterol/HDL ratio,
lipoprotein (a), apolipoprotein A-1, apolipoprotein B, ALT, AST, and GGT.[7] Mastic oil is
widely used in the preparation of ointments for skin disorders and afflictions.
In the past, it was also used in the manufacture of adhesive bandages.
Mastic
may have some value in preventing tooth decay[8] and gingivitis[9] as well as chewing
mastic reduces oral bacteria. In medieval times, mastic was highly valued by
sultans' harems as a breath freshener and a tooth whitener. In India and
Persia, mastic was used to fill dental cavities.
See
also: Mastika (liquor with mastic aroma)
Chios
mastic is a known spice in the Eastern Mediterranean. It is commonly used for
baking and cooking, adding its aroma to foodstuffs such as brioches, ice-cream
and other desserts.[10] It is especially
known to the Arabian cuisine, but recently mastic is also increasingly used in
Japanese cooking.[11]
One
of the earliest uses of mastic was as chewing gum; hence, the name. Mastic-flavored
chewing gum is sold in Lebanon,[12] Turkey, and Greece.
Mastic is used in ice cream, sauces, and seasoning in Lebanon. In Egypt,
mastic is used in vegetable preserves, in jams that have a gummy consistency,
in soups, and in the preparation of meats. In Morocco, mastic is used in the preparation of
smoked foods.
In Turkey, mastic is widely used in desserts such
as Turkish delight and dondurma; in puddings such as sütlaç, salep,
and tavuk göğsümamelika,
and in soft drinks. It is
also in Turkish coffee on
the Aegean coast.
In
the Maghreb countries, mastic is used mainly
for cakes, sweets, and pastries and as a stabilizer in meringue and nougat.
In Greece, mastic is used in mastic liqueurs such as Chios Mastiha; in a spoon sweet known as
"ypovríchio" (Modern Greek υποβρύχιο,
or "submarine", also commonly found in rose and vanilla flavours); in
beverages, chewing gum, sweets, desserts, and breads; and in cheese. It is also
used to stabilise Turkish delight (known in Greece as "loukoúmia"
(λουκούμια sing. "loukoúmi" λουκούμι), and mastic-gum ice cream. In
desserts, as an ingredient of jam or cakes, mastic replaces cornstarch and gelatin.
Mastic
is used in some varnishes. Mastic varnish
was used to protect and preserve photographic negatives.[13] Mastic is also used
in perfumes, cosmetics, soap, body oils, and body lotion. In ancient Egypt, mastic was used in embalming.
In its hardened form, mastic can be used, likefrankincense or Boswellia resin, to
produce incense.
During
the Ottoman rule
of Chios, mastic was worth its weight in gold. The penalty for stealing mastic
was execution by order of the sultan. In theChios Massacre of 1822, the people of the
Mastichochoria region were spared by the sultan to provide mastic to him and
his harem. Sakız Adası, the Turkish name for the island of Chios,
means "island of gum". The production of mastic was threatened by the Chios forest fire that
destroyed some mastic groves in August 2012.
Some
scholars identify the bakha (בכא)
mentioned in the Bible with the mastic
plant. Bakha appears to be derived from the Hebrew word for weeping, and is thought
to refer to the "tears" of resin secreted by the mastic plant.
Ancient Jewish halachic sources indicate mastiha/mastic
a treatment for bad breath: "Mastic is not chewed on shabbat. When [is it not permissible to chew
mastic on shabbat]? When the intention is medicinal. If it is used for bad
breath, it is permissible."[14]
Mastic
is an essential ingredient of chrism, the holy oil used for anointing by the Orthodox Churches.
2.
Jump up^ Gönderen Burçin ÇOKUYSAL
(1923-03-20). "Prof.Dr. Burçin ÇOKUYSAL: ECOLOGIC EVALUATION OF
Pistacia lentiscus (MASTIC) IN ÇEŞME PENINSULA".
Burcincokuysal.blogspot.com. Retrieved 2013-06-18.
3.
Jump up^ TEMA Foundation. "Sakız Ağaçlarına Sevgi Aşılıyoruz Projesi’nde yeni
bir dönem başlıyor". Retrieved 2014-06-06.
4.
Jump up^ Koutsoudaki C, Krsek M, Rodger A
(October 2005). "Chemical composition and antibacterial activity of the
essential oil and the gum of Pistacia lentiscus Var. chia". Journal
of Agricultural and Food Chemistry 53 (20): 7681–5. doi:10.1021/jf050639s. PMID 16190616.
5.
Jump up^ Huwez FU, Thirlwell D, Cockayne A,
Ala'Aldeen DA (December 1998). "Mastic gum kills Helicobacter
pylori". The New England Journal of Medicine339 (26):
1946. doi:10.1056/NEJM199812243392618. PMID 9874617.
6.
Jump up^ Paraschos S, Magiatis P, Mitakou
S, et al. (February 2007). "In vitro and in vivo activities of Chios mastic gum
extracts and constituents against Helicobacter pylori". Antimicrobial
Agents and Chemotherapy 51 (2): 551–9. doi:10.1128/AAC.00642-06. PMC 1797732. PMID 17116667.
7.
Jump up^ Triantafyllou, A.; Chaviaras, N.;
Sergentanis, T. N.; Protopapa, E.; Tsaknis, J. (2007). "Chios mastic gum
modulates serum biochemical parameters in a human population". Journal
of Ethnopharmacology 111 (1): 43–49. doi:10.1016/j.jep.2006.10.031. PMID 17150319.
8.
Jump up^ Aksoy A, Duran N, Koksal F (June
2006). "In vitro and in vivo antimicrobial effects of mastic chewing gum
against Streptococcus mutans and mutans streptococci". Archives of
Oral Biology 51 (6): 476–81. doi:10.1016/j.archoralbio.2005.11.003. PMID 16343417.
9.
Jump up^ Takahashi K, Fukazawa M, Motohira
H, Ochiai K, Nishikawa H, Miyata T (April 2003). "A pilot study on
antiplaque effects of mastic chewing gum in the oral cavity". Journal
of Periodontology 74 (4): 501–5. doi:10.1902/jop.2003.74.4.501. PMID 12747455.
11.
Jump up^ Belles,
Christos (2005). Mastiha Island. Athens: Ellinika Gramatta
Press. p. 220. ISBN 978-960-89048-9-7.
·
Chios Mastiha liqueur (Greek alcoholic
drink with protected designation of origin)
·
Mastika (liqueur with mastic aroma)
·
Megilp (art medium)
|
Look up mastic in Wiktionary, the free
dictionary.
|
|
Wikimedia Commons has media
related to Mastic.
|
|