۱۳۹۵ تیر ۴, جمعه

میعه

[1] - میعه[ م َ ع َ ] (ع اِ) ماده ٔ خوشبوی صمغ و سقزی که از یکی از اشجار طایفه ٔ آبنوس اخذ می شود. (ناظم الاطباء). رجوع به میعة شود.
میعه ٔ سایل ؛ میعه ٔ سایله .
میعه ٔ سایله ؛ آنچه بخودی خود از درخت [ میعة ] تراوش می کند. (ناظم الاطباء). عسل اللبنی . حصی لبان* . (یادداشت مؤلف ). رجوع به تحفه ٔ حکیم مؤمن وترجمه ٔ صیدنه ٔ ابوریحان شود.
میعه ٔ یابس ؛ میعه ٔ یابسه . رجوع به ترجمه ٔ صیدنه شود.
میعه ٔ یابسه ؛ آنچه از جوشاندن اجزای آن درخت [ میعه ] در آب به دست می آید. (ناظم الاطباء). و رجوع به اختیارات بدیعی و تحفه ٔ حکیم مؤمن شود.
*حصی لبان . [ ل ُ ] (ع اِ) عسل اللبنی . میعة سائلة. (منتهی الارب ). حسن لبه . و مولف تحفه گوید: حصی لبان بفارسی حسن لبه نامند و او صمغ ضرو یمنی است و کمکام عبارت از او. و مؤلف تذکره گوید که اکثر اهل این صناعت تحقیق ننموده اند و من بعد از مشقت بسیار تحقیق کرده ام که صمغ ضرو است و در اول تکون صمغ مذکور بقدر دانه ٔ گندم ظاهر شده ، بتدریج بقدر خربزه ای می شود وبوی او مرکب از بوی مصطکی و کندر و خوشبوترین صمغهاو سفید مایل به سرخی و سیاهی و محلل و جاذب و در دوم گرم و در اول خشک و مقوی دل و مورث سرور، و خائیدن او جهت تقویت لثه و طلای او جهت حبس کردن نزلات و قطور او با روغنها جهت درد بارد گوش و آشامیدن او جهت مغص و تقویت معده و دماغ و ازاله ٔ رطوبات و تحلیل آن نافع و قدر شربتش تا دو درم و مصدع محرورین و مصلحش روغن بنفشه و خشخاش و بدلش لادن و مصطکی بالمناصفه .
/////////////
میعه‌.  بیونانی میعه سایله را اصطفی گویند و عسل لبنی نیز گویند و ثقل وی را میعه یابسه خوانند و نیکوترین آن خوشبوی بود و بشیرازی آن را بخور خوانند و در وی قبضی و تجفیف بود طبیعت آن گرم و خشک است و گویند تر بود و مسخن و ملین و منضج بود و گویند دماغ را پاک گرداند و جذام را نافع بود و طبیعت ببندد و مقدار مستعمل از وی تا یک مثقال بود و سرفه زکام و نزله که از رطوبت بود سود دهد چون بیاشامند یا بخود برگیرند حیض فرود آورد و از خواص وی آنست که بخور وی قطع رایحه عفن بکند و وبا را سودمند بود لیکن صداع آورد و اسحق گوید مضر بود به شش و مصلح وی مصطکی بود
______________________________
صاحب مخزن الادویه می‌نویسد: میعه سائله بکسر میم و سکون یا و فتح عین لغت عربی است و لبنی نیز و بهندی سلارس نامند و درخت آن را بفرنگی اسطراکه‌لیکه گویند یعنی نرم و میعه مشتق از میعان است
صاحب تحفه می‌نویسد: اسم عربی صمغ درختی است بسیار خوش‌بو و آنچه از درخت تراوش کند اشقر مایل بزردی و بقوام عسل می‌باشد و بهترین اقسام آنست‌
اختیارات بدیعی
///////////
لبنی‌. میعه است آنچه سایله خوانند و آن مانند عسل بود و در وی حلاوت نبود و آن صمغ درختی رومی بود و نیکوترین آن بود که سایل بود بنفس خود و خوشبوی و زردرنگ بود و سیاه نبود طبیعت آن گرم بود در اول و خشک است در دویم و گویند تر است و منضج و ملین بود جرب تر و خشک را نافع بود و سرفه مزمن بلغمی را و آواز صافی کند و طبع نرم دارد و چون زن بخود برگیرد یا بیاشامد حیض و بول براند و مسهل بلغم بود بی‌زحمت چون یک مثقال از وی بیاشامند و وی مسبب بود و نزله را ببندد و مصلح آن بوزن آن صمغ بادام بود که اضافه وی کنند و بدل وی جندبیدستر بود و گویند بدل آن جاوشیر بود.
اختیارات بدیعی
///////////
میعه تر:  لیث گوید میعه نوعی است از انواع عطر. شمر گوید چنین گفته‌اند که این نوع را از عطر میعه گویند. به سبب تنگی طبیعت و سیلان را و عصاره درختی است که منبت او در روم است. و میعه دو نوع است نوعی از او «میعه سایل» و این نوع را «عسل لبنی» گویند و به هندویی «سلهارس» گویند و بعضی از او سپید بود و بعضی سرخ باشد و نوع دیگر را از او «میعه یابسه» گویند، یعنی میعه خشک و این را به لغت هندویی «سلهه» گویند و «سلهس» گویند و او پوست نباتی است که به تازی او را لبنی گویند: (صیدنه ص 677). به یونانی میعه سایله را اصطفی گویند و عسل لبنی نیز گویند و ثقل وی را میعه یابسه خوانند و نیکوترین آن خوشبوی بود و به شیرازی آن را بخور خوانند و در وی قبضی و تحفیف بود. طبیعت آن گرم و خشک است و گویند تر بود و مسخن و ملین و منفج بود. (اختیارات ص 429). اسم عربی صمغ درختی است بسیار خوش‌بو و آنچه از درخت تراوش کند اشقر مایل به زردی و به قوام عسل می‌باشد و بهترین اقسام آن است. (تحفه ص 251).
یادگار
//////////
اللُبْنَى أو الإصطرك الطبي أو شجرة المحلب (باللاتينية: .Styrax officinalis L) نوع نباتي شجري من جنس الإصطرك يتبع الفصيلة الإصطركية(باللاتينية: Styracaceae). اسمها السرياني: شْطُرْكَا.[2] موطنها الأصلي آسيا [3] وتكثر في بلاد الشام ومنها انتقلت إلى أوروبا، ويرجع البعض تسمية شجرة اللبنى إلى لبنان موطنها الأصلي [4].موطنها المشرق العربي وتركيا والبلقان وإيطاليا[5].
الوصف النباتي[عدل]
شجرة صغيرة جميلة يصل إلى أكثر من عشرة أمتارأوراقها بيضوية خماسية الأجزاء بما يشبه شكل النجمة [3] ذات نهاية مدورة ولونها أخضر ناصع مجرد من الشعيرات على الوجه العلوي، وتغطي وجهها السفلي شعيرات بيضاء قطنية. وللورقة حافة ملساءالأزهار بيضاء قشدية اللون، قطرها 2-3 سم، معنقة، متدلية، رائحتها زكية، وتتجمع الأزهار في تورات من 3-6 أزهار على محور قصيروالثمرة حسلة بحجم الكرزة ومغطاة بأشعار بيضاء متلبدة.

يستخرج من اللبنى صمغ لزج يشبه العسل شديد البياض يسمى عسل اللبنى أو الميعة، ويقول البعض أن اللبنى هي الصمغ الذي يستخرج من شجرة الميعة [6].
يستخدم الصمغ المستخرج من الشجرة كبخور كما أنه يستعمل في علاج بعض الأمراض.
وتقول الأسطورة على أن هذه الشجرة هي رمزا لقصة حب شهدها التاريخ بحيث كان شاب يحب فتاة تدعى لبنى وكان يأتي تحت ضل الشجرة ويردد بإسم محببته فقام أحد الأيام بنقش إسمها على شجرة فمنذ ذلك الحين أصبح إسم الشجرة "لبنى"
مقالات ذات علاقة[عدل]
·         لبان.
·         ميعة
مصادر[عدل]
1.       ^  "معرف Styrax officinalis في موسوعة الحياة"eol.org. اطلع عليه بتاريخ 20 يونيو 2016.
//////////////
Styrax officinalis
From Wikipedia, the free encyclopedia
Styrax officinalis
S. officinalis in the Menashe hills ofIsrael
Kingdom:
Division:
Class:
Order:
Family:
Genus:
Species:
S. officinalis
Styrax officinalis
L.
·         Styrax officinarum Crantz
Styrax officinalis is a species of plants belonging to the family Styracaceae.
Contents
  [show
Varieries[edit]
Several botanical varieties exist:
·         Styrax officinalis var. californicus (Torr.) Rehder (1915) (synonym : Styrax californicus Torr.)
·         Styrax officinalis var. fulvescens (Eastw.) Munz & I.M. Johnst. (1924) (synonym : Styrax californicusvar. fulvescens Eastw.)
·         Styrax officinalis var. jaliscanus (S. Watson) Perkins (1907) (synonym : Styrax jaliscana S.Watson)
·         Styrax officinalis subsp. redivivus (Torr.) Thorne (1978) (synonym : Darlingtonia rediviva Torr., Styrax officinalis var. redivivus (Torr.) R.A. Howard)
The California varieties Styrax officinalis subsp. redidivus (Torrey) H. Howard and Styrax officinalis subsp.fulvescens (Styracaceae) have generally been regarded as the same species, but recent molecular analysis has suggested that they may be diverged to the point of being separate species.[2]
Description[edit]
Styrax officinalis is a deciduous shrub reaching a height of 2–5 metres (6 ft 7 in–16 ft 5 in).[3] It has a simple, relaxed form, with very thin elliptical leaves 5–10 cm (2–4 in) long and 3.5–5.5 cm (1 12–2 in) wide, alternate and widely spaced on thin, reddish stems, with a tight, dark bark on basal stems. A small very light green, stalked axillary bud is associated with each leaf.
Close-up on a flower of Styrax officinalis
The inflorescence is short and few-flowered. The flowers are axillary, bell-shaped, white and fragrant, about 2 cm (1 in) long. The corolla has 5–7 petals and many yellow anthers, the calyx is 5-lobed. Flowering period extends from spring to summer (May-June).[4]
Fruits
This plant is the "official" source of styrax, an herbal medicine known from ancient times. Some believe it to have been the stacte used together with frankincensegalbanum, and onycha to make Ketoret, the Tabernacle incense of the Old Testament.[5]
Distribution[edit]
This species is native to southern Europe and the Middle East. The species has been considered to includeS. redivivus, native to California.[2] It prefers dry rocky slopes, woods and thickets at an elevation up to 1,500 metres (4,900 ft) above sea level. [3]
References[edit]
Wikimedia Commons has media related to Styrax officinalis.
1.    Jump up^ "The Plant List: A Working List of All Plant Species". Retrieved 27 September 2014.
2.    Jump up to:a b Peter Frisch (March 1996). "Isozyme Analysis of Intercontinental Disjuncts within Styrax(Styracaceae): Implications for the Madrean-Tethyan Hypothesis". American Journal of Botany 83 (3): 342–355. doi:10.2307/2446169JSTOR 2446169.
4.    Jump up^ "Mildred E. Mathias Botanical Garden Newsletter" 5 (2). 1999. (includes helpful photos of the features described)
External links[edit]
·         Calflora: Styrax redivivus
·         Tropicos
·         Styrax
·         Flora of Lebanon
·         Flora of Israel
·         Flora of Turkey
/////////////
Styrax balsam
From Wikipedia, the free encyclopedia
For the Storax tree, see Styrax.
Styrax (storax) balsam is a recent natural resin isolated from the wounded bark of Liquidambar orientalis Mill. (Asia Minor) and Liquidambar styraciflua L. (Central America) (Hamamelidaceae).[1] It is often called benzoic resin, a similar resin obtained from the Styracaceae plant family.
Contents
  [show
Composition[edit]
Purified storax contains circa 33 to 50% storesin, an alcoholic resin, both free and as cinnamic esters. Contains 5 to 15% cinnamic acid, 5 to 15% cinnamyl cinnamate, circa 10% phenylpropyl cinnamate; small amounts of ethyl cinnamatebenzyl cinnamate, and styrene, Some may contain traces of vanillin. Some sources report a resin containing triterpenic acids (oleanolic and 3-epioleanolic acids).[2]
Uses[edit]
Styrax has a pleasant, sweet, balsamic, slightly spicy odor. Storax and its derivatives (resinoidessential oilabsolute) are used as flavors, fragrances, and in pharmaceuticals (Friar's Balsam).[1][3][4]
American styrax resin (Liquidambar styraciflua) is chewed like gum to freshen breath and clean teeth.[5]
History[edit]
MnesimachusAristotleTheophrastus (Historia Plantarum), Herodotus, and Strabo are the first ones to mention the styrax tree and its balsam. In ancient Greece, styrax also denoted the spike at the lower end of a spearshaft.[6]
Pliny (Historia Naturalis 12.98, 15.26; 24.24) notes the use of styrax as a perfume, while Scribonius Largus drank wine flavored with styrax.[7]Ciris mentions storax as a fragrant hair dye.[8] Dioscorides (De materia medica 1.79) reports its use as incense, similar to frankincense, having expectorant and soothing properties.[9]
The 10th century Arab historian al-Masudi listed storax gum (mayʿa) as a spice in his book Murūdj al-dhahab (Meadows of Gold).[10]
Chao Ju-Kuan, a 13th century trade commissioner in Fukien province, described liquid storax gum as a product of the Somali (Po-pa-li) coast.[11]
Linnaeus, who determined the scientific names of plants, thought that storax was extracted from the tree called in modern Hebrew livneh refu'iwhich he termed Styrax officinalis. However in the light of tests made in Israel it is very doubtful if a sap with medicinal or aromatic qualities can be extracted from this tree. The storax of the ancients was probably extracted from a different tree, seemingly from the Liquidambar orientaliswhich grows wild in northern Syria and may even have been grown in Israel; from it is extracted an aromatic sap with healing qualities calledstorax liquidis. This may possibly be the biblical balm, though other sources conclude that the biblical balm is Balsam (opobalsamum).[12]
Styrax benzoin is a more humid Asian species, reported from India, Cambodia, Laos, Myanmar, Thailand, Vietnam, Java, Sumatra, and Malaysia. Thus, this species historically would have needed to be imported from outside Israel.[5]
In the nineteenth century, styrene was isolated by distillation of storax balsam.[13]
In North Africa, for mystical purposes, women burn benzoin and styrax in potsherds.[14]
Safety[edit]
Storax resin is "generally regarded as safe" (GRAS), but at low levels, for example, circa 15 ppm in candy and 25 ppm in baked goods.[2]
See also[edit]
·         Opopanax
References[edit]
1.     Jump up to:a b Karl-Georg Fahlbusch; et al. (2007), "Flavors and Fragrances", Ullmann's Encyclopedia of Industrial Chemistry (7th ed.), Wiley, p. 115
2.     Jump up to:a b James A. Duke (2008), "Storax (Liquidambar orientalis Mill. and L., Styraciflua L.)", Duke's Handbook of Medicinal Plants of the Bible, Taylor & Francis, pp. 258–259
3.     Jump up^ George A. Burdock (2010), "Styrax", Fenaroli's Handbook of Flavor Ingredients (6th ed.), Taylor & Francis, pp. 1853–1854
4.     Jump up^ "Compound Benzoin Tincture", British Pharmacopoeia 3, 2009
5.     Jump up to:a b James A. Duke (2008), "Benzoin (Styrax benzoin Dryander.)", Duke's Handbook of Medicinal Plants of the Bible, Taylor & Francis, p. 445
6.     Jump up^ Henry George Liddell; Robert Scott, eds. (1897), "στύραξ"Greek-English Lexicon (8th ed.), Harper & Brothers, p. 1442
7.     Jump up^ "styrax", Oxford Latin Dictionary, Oxford University Press, 1968, p. 1832
8.     Jump up^ "storax", Oxford Latin Dictionary, Oxford University Press, 1968, p. 1825
9.     Jump up^ Dioscorides (1902), "Styrax", in Julius Berendes, De materia medica (PDF), PharmaWiki.ch, p. 89
10.  Jump up^ A. Dietrich (2004), "AFĀWĪH", The Encyclopaedia of Islam, 12 (supplement) (2nd ed.), Brill, pp. 42–43
11.  Jump up^ E. Cerulli; M. Orwin; G. S. P. Freeman-Greenville (1997), "SOMALI", The Encyclopaedia of Islam 9 (2nd ed.), Brill, pp. 713–727
12.  Jump up^ Jehuda Feliks (2007), "Storax", Encyclopaedia Judaica 19 (2nd ed.), Thomson Gale, p. 238
13.  Jump up^ Denis H. James; William M. Castor (2007), "Styrene", Ullmann's Encyclopedia of Industrial Chemistry (7th ed.), Wiley, p. 1
14.  Jump up^ D. S. Margoliouth (1997), "ḲĀDIRIYYA", The Encyclopaedia of Islam 4 (2nd ed.), Brill, pp. 380–383
·         Resins
·         Essential oils
·         Incense material
·         Perfume ingredients