گزارش ویژه؛
شیطان انسان را از بهشت راند و قرنها بعد سیب را به عنوان نمادی از طغیان انسان علیه خدا به سبب محرومشدن از دانش درآورد و اکنون بشر را وادار به ستایش سیبی میکند که هم نماد دانش است، هم نماد فناوری است و هم اصالتش امریکایی است. با این گزارش همراه شوید تا با انگاره ذهنی خالق اپل آشنا شوید.
گروه گزارش ویژه مشرق- از زمان شکل گیری نظام های آموزش رسمی (Formal Education) این ساختارها با چالشی به عنوان نظام آموزش غیررسمی (Informal Education) مواجه بوده اند. آموزش غیررسمی که قدمتی به اندازه ی پیشینه حضور انسان بر روی زمین و در غیاب سیستم های رسمی آموزش وظیفه انتقال دانش، تجربیات و مفاهیم حوزه های مختلف زندگی به نسل های آینده را بر عهده داشت.
با ظهور و گسترش آموزش رسمی و در دهه های اخیر با فراگیر شدن آن، آموزش غیررسمی به علت نداشتن معیارهای آکادمیک و آمیخته بودن با خرافات و عقاید عوامانه به حاشیه رانده شد.
تحصیل ذیل معیارهای نظام های رسمی آموزش در جوامع مختلف اجباری و تحصیل به عنوان یکی از راه های کسب شئونات اجتماعی مطرح گردید. اما با افزایش سیطره رسانه ها بر ابعاد مختلف زندگی انسان آموزش غیررسمی نیز جانی دوباره گرفت و مجدداً در تقابلی جدی تر از گذشته با نظام آموزش رسمی قرار گرفت.
در دهه های اخیر ضریب تأثیرگذاری سیستم آموزش غیررسمی به واسطه ی رشد جایگاه رسانه ها روندی روز افزون را پشت سر گذاشته و در بسیاری از موارد جایگزین ساختارهای سنتی آموزش گشته است.
آموزش غیررسمی اثرگذارتر از سیستم آموزش رسمی
از طرف دیگر رسانه ها اعم از مکتوب، تصویری، صوتی و ... با علم به اثرگذاری آموزش های غیررسمی محصولات و برنامه های خود را مبتنی بر این سیستم سازماندهی می کنند.
طبیعتاً رسانه های تصویری که از مالتی مدیا (Multimedia) بهره می برند، قدرت مانور بیشتری نیز دارند، نتیجه آنکه شبکه های تلویزیونی و ماهواره ای حضوری بلامنازع در نسبت با سایر رسانه ها در عرصه آموزش غیررسمی جوامع دارند(اگرچه امروز فضای مجازی معلم اول جوانان و نوجوانان است، ولی به لحاظ اثرگذاری در جوامع مختلف و بر تمام اعضای جامعه از کودکان گرفته تا سالمندان، رسانه های تصویری همچنان پیشتاز هستند). این شبکه ها آموزش های خود را در قالب برنامه مختلف نظیر سریال، گفتگو و میزگرد، اخبار و تحلیل خبری، مسابقات، برنامه های آشپزی، ورزشی و ... طرح ریزی و پیاده سازی می کنند.
یکی از انواع قالب هایی که مخاطبان بسیاری را جلب کرده و توان اقناع بالایی دارد، مستند می باشد، از این رو شبکه های مختلف تلویزیونی و ماهواره ای اهمیت ویژه ای برای مستندها قائل شده و سرمایه گذاری حساب شده ای در این بخش انجام می دهند.
اقبال تماشاگران و مخاطبان به مستندها نیز قابل توجه است، مستندها بر حسب طیف های گوناگون خود می توانند طرفداران پروپا قرصی برای شبکه های از دانش آموز ابتدایی گرفته تا راننده تریلی، استاد دانشگاه، زن خانه دار و ... جذب کنند.
بر همین اساس است که پخش مستند در دستور کار شبکه های معارض نظام جمهوری اسلامی و سبک زندگی ایرانی- اسلامی قرار دارد. در این میان می توان به مستندهای شبکه ی "من و تو" اشاره کرد که بخش مهمی از مخاطبان این شبکه را رقم زده اند.
شبکه من و تو در پائیز سال 1389 با حمایت دستگاه های اطلاعاتی انگلستان در لندن راه اندازی شد. همانند سایر شبکه های معاند فارسی زبان حضور عناصر بهائی، سکولار، فاسدالاخلاق و اخیراً همجنس باز و ... و البته وابسته به هسته های سیاسی ضدانقلاب و سرویس های جاسوسی بیگانه در این شبکه نیز دیده می شود.
كيوان و مرجان عباسي از عوامل سرويس اطلاعاتي انگليس و پشت پرده شبكه بهايي من و تو
من و تو نیز مانند سایر شبکه های ماهواره ای از قالب مستند برای القای بسیاری از مطالب مورد نظر خود استفاده می کند. از جمله این برنامه از مجموعه "رازهای گذاشته" نام برد.
این سری از مستندها با بررسی به ظاهر علمی امور رازآمیز نظیر پیش گویی ها و یا موارد مطرح شده در کتب قدیمی در پی نکات مغفول مانده در آن هاست. یکی از جدیدترین موارد پخش شده مستند "بهشت، فراتر از زمان" از این شبکه است.
بهشت، فراتر از افسانه به ظاهر در پی مستندات مربوط به باغ عدن است، بهشتی که بشر به خاطر گناهانش آن را از دست داد. این مستند که برپایه عبارات تورات و یافته های دکتر جوریس زارینز پایه ریزی شده است، به دنبال مکان باغ عدن و رازهای پیرامون آن می گردد.
پرداختن به هبوط انسان همواره در رسانه های مختلف غربی و در فرم های گوناگون و شدت و ضعف های مختلف بررسی و یا به آن اشاره شده و این در حالی است که نظام رسانه ای غرب برپایه انگاره های داروینیستی اساساً اعتقادی به خلقت انسان، بهشت، هبوط و مفاهیمی از این دست نداشته و کوچک ترین صدایی در رد نظریات داروین را به سادگی خفه کرده و به آن اجازه ی انتشار نمی-دهد. لذا به قطعیت می توان گفت مطرح کردن داستان هبوط انسان با هدفی ویژه و برای رسیدن به منظوری غیر از بیان وقایع تاریخی صورت می گیرد.
عموماً در رسانه های غربی مبتنی بر تعالیم کتب مقدس داستان هبوط انسان به این شکل تعریف می شود که خداوند میان خود و انسان دو تفاوت گذاشت، اینکه خود عالم و خالد بود و انسان نبود، پس از ساکن شدن انسان در بهشت، خدا چون نمی خواست انسان به علم و معرفت و نیز جاودانگی دست پیدا کند او را از خوردن میوه ی درختی که در وسط باغ بود منع کرد.
اما شیطان در ظاهر ماری به نزد انسان آمده و او را برای خوردن میوه ی درخت ممنوعه(The Forbidden Tree) راهنمایی کرد.
بدین ترتیب انسان از میوه ی درخت خورد و به معرفت دست پیدا کرد، چشم او باز شد و مانند خدا خیر و شر را تشخیص داد، اما خدا او را از بهشت راند و ...
اما در این باره حضرت آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه می فرمایند: « ... تورات میپندارد که آدم و حوا قبل از ارتکاب خطیئه، کاملاً برهنه بودند ولی زشتی آن را درک نمیکردند و هنگامی که از درخت ممنوع که درخت علم و دانش بود خوردند چشم خردشان باز شد و خود را برهنه دیدند و از زشتی این حالت آگاه شدند. بنابراین آدمی که تورات معرفی میکند به قدری از علم و دانش دور بود که حتی برهنگی خود را هم تشخیص نمیداد، اما آدمی که قرآن معرفی میکند نه تنها از وضع خود با خبر بود بلکه از اسرار آفرینش (علم اسماء) نیز آگاهی داشت و معلم فرشتگان محسوب میشد و اگر شیطان توانست در او نفوذ کند نه به خاطر نادانی او بود بلکه از پاکی و صفای او سوء استفاده کرد.»( مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج6، ص118)
بدین ترتیب می توان به اهمیت نقل داستان آدم و حوا در رسانه های غربی پی برد، چرا که این داستان از منظر انسان غربی سمبلی است از برای سرکشی انسان در برابر خداوند، خداوندی که علم را از انسان دریغ کرده بود و او را نادان می خواست.
همچنین بخشی از اهمیت دادن به این داستان به علت حاکمیت نگاه پیروان شیطان بر رسانه های غربی است زیرا در این داستان شیطان نقش معلم و منجی انسان از جهالت را ایفاء می کند. یکی از عناصر اصلی داستان هبوط انسان میوه ممنوعه است.
فارغ از نگاه اسلامی، میوه ممنوعه را معمولاً سیب در نظر گرفته اند. اگرچه صراحتاً در تعالیم یهودیت و مسیحیت میوه ممنوعه را سیب نگفته اند اما نقاشان اروپایی که در فضای فکری این دو آئین رشد کرده بودند، از قرن دوازدهم میلادی تا کنون میوه ممنوعه را به شکل سیب کشیده اند.
در مجموع سیب یا به قول فرنگی ها اپل(Apple)، میوه ای است که پیشینه¬ای قوی در اسطوره ها و داستان های نمادین اقوام مختلف دارد.
در اقوال مختلف به طور عمده سیب نماد دانش، جاودانگی، وسوسه و گناه بوده و البته در کنار این موارد سیب به عنوان نمادی از زندگی، باروری، سلامتی و مانند این ها نیز آورده شده است. در یک تصویر بسیار قدیمی اسکلتی دیده می شود که یک سیب، به عنوان سمبلی از وسوسه و گناهانی که منجر به مرگ می شود، در دست دارد.
سیب سمی در برخی افسانه ها به کار رفته است، همچون داستان کودکانه ی "سفید برفی".
همچنین در افسانه ی محبوب کشف جاذبه زمین توسط نیوتون، سیب را عامل این کشف معرفی می کنند.
سیب در ادبیات فولکلور و فرهنگ عامه بسیاری از کشورهای اروپایی نیز مطرح است. از سال 1990 روز اپل(Apple Day) در انگلستان توسط یک موسسه خیریه برگذار می شود، همچنین در روسیه و اوکراین نوزدهم اوت، روز جشن ناجی اپل(Savior of the Apple Feast Day) می باشد.
از قرن نوزدهم تا کنون، در برخی مناطق سنتی ایالات متحده، دانمارک و سوئد، سیب تازه و جلا داده شده هدیه کودکان به معلم است.
اما با این همه مهمترین ظهور و بروز سیب به شکل نمادین به داستان هبوط انسان و به عنوان میوه ممنوعه باز می گردد.
از آنجا که خوردن میوه ممنوعه در مسیحیت به عنوان گناه نخستین مطرح می گردد، در نقاشی های به جا مانده از هنرمندان مسیحی نیز می توان سیب را در موقعیت های مختلفی مشاهده کرد، برای مثال در برخی آثار مربوط به تولد مسیح، وی در حالی که برای رسیدن به سیب تلاش می کند، نمایش داده شده است، صورتی نمادین از اینکه او گناهان جهان را بر خود تحمیل می کند. همچنین سیبی که بر روی درخت کریسمس گذاشته می شود، سمبلی است از امکان بازگشت انسان به حالت بی گناهیِ پیش از هبوط.
بر اساس نگاه تحریفی به داستان هبوط انسان، سیب در جایگاه میوه ممنوعه نمادی است از معرفت، علم، دانش و منطقی که از انسان دریغ شده بود. در این نگاه درخت معرفت(Tree of Knowledge) و یا درخت معرفت نیک و بد(درخت معرفت خیر و شر- Tree of Knowledge of Good and Evil) همان درخت ممنوعه ای است که انسان نباید به آن نزدیک می شد، چرا که با خوردن از میوه ی آن به دانایی رسیده و می توانست نیک و بد را تشخیص دهد.
استاد شهید مرتضی مطهری تعبیر درخت ممنوع به درخت معرفت را از زیانبارترین تحریفات طول تاریخ بشریت می داند و عقیده دارد اندیشه تضاد بین علم و دین که پس از قرون وسطی در جوامع غربی مطرح شد، ریشه در این تحریف دارد.
در واقع انسان غربی که پی به قدرت تفکر و تفلسف برده بود و هستی خود را بر اساس «من فکر می کنم، پس هستم»، برابر با تفکر می دانست؛ پس از آن که خدای خالق را به خدای ساعت ساز تقلیل داد، با طرح اینکه «خدا مرده است»، او را از صحنه ی زندگی انسان حذف کرد.
در این حالت نیاز بود که توده و عوام جامعه نیز نسبت به خدا بدبین شده و به مخالف با او بپردازند و در سرکشی و طغیان علیه خدا فیلسوفان و متفکران منحرف و منحط جامعه ی خود را همراهی نمایند.
بدین شکل نگاه ادیان تحریف شده پیرامون داستان آدم و حوا از اهمیت ویژه ای پیدا کرده و در جوامع غربی بیش از پیش منتشر شد. چرا که در این داستان خدا انسان را جاهل و فانی می خواست و او را از دانایی و جاودانگی محروم کرده بود.
البته در متن کتب مقدس یهودیت و مسیحیت به طور مستقیم به سیب اشاره نشده است اما به حال رسانه ها و هنرمندان این دو قوم سیب را به عنوان میوه ممنوعه مطرح کرده اند. نتیجه آن که امروز بر اساس داستانی موهوم، سیب به واسطه ی آثار هنری مسیحیت قرون گذشته و پشتیبانی رسانه ای سال های اخیر به نمادی برای دانش و به تبع آن تکنولوژی(میوه و ثمره دانش) دریغ شده از انسان تبدیل گردیده است.
اگر چه سیب در آثار هنری از نقاشی گرفته تا فیلم سینمایی به مثابه نمادی از عشق، شهوت، اغواء و برخی انگاره های جنسی دیگر به تصویر کشیده می شود، اما ماهیت فلسفی و معرفتی آن همان سمبل علم دانش بودن است. دانشی که انسان با خوردن سیب به آن دست یافت و به سبب این رویداد بر عیوب و برهنگی خود که پیشتر از وجود آن ها آگاه نبود، اطلاع پیدا کرد و سعی کرد با برگ درختان آن ها را بپوشاند.
و ساخت و پرداخت داستان هبوط انسان به منظور بیان و برجسته کردن موضوع و سرکشی انسان در برابر خالق صورت می گیرد. به همین ترتیب سیب در طراحی لوگوی شرکت ها، انجمن ها و گروه هایی در سراسر جهان مورد استفاده قرار گرفته است که برجسته ترین نمونه-ی آن لوگوی شرکت کامپیوتری اپل(Apple Computer Inc) است.
اگرچه بعید به نظر می رسد استیو جابز که علاوه بر نبوغش در کارهای فنی بیشتر دنبال ذن، مراقبه و تعالیم بودا بود و همچنین به ال.اس.دی، باب دیلن و عناصری از این دست علاقه داشت تا مفاهیم مطرح در ادیان؛ و استیو وازنیاک که صرفاً یک مهندس سخت افزار نابغه بود، در نامگذاری اپل تعبیری سمبلیک را مدنظر داشته باشند، اما به هرحال در دنیای امروز رسانه ها تصمیم گیرنده هستند.
در کتاب زندگی نامه جابز نوشته ی والتر آیزاکسون چنین مطرح شده که وی هنگام بازگشت از مزرعه گراونشتین (مزرعه ای که آخر هفته-ها با دوستان خود در آن ال.اس.دی مصرف می کردند) این نام را انتخاب کرده است.
حتی اگر ایجادکنندگان ابتدایی اپل برای انتخاب این لوگو چنین هدفی را دنبال نکرده باشند، اما امروز رسانه ها مبتنی بر خواست شیطان، لوگوی شرکت اپل را به عنوان اصلی ترین نماد تکنولوژیِ مورد استفاده ی عموم مطرح کرده اند.
سمبلی که تحت تأثیر فضاسازی رسانه ای، صدها هزار نفر در سراسر جهان شبانه جلوی درب فروشگاه ها به منظور خرید محصولات تازه ی آن صف می کشند.
در برخی کشورها سیب گاز زدهی اپل را به علت تداعی کردن گناه نخستین، نشانی از کفر می دانند و نسبت به حضور اپل در آن ها اعتراضاتی صورت گرفته است. برای مثال برخی مسیحیان ارتودکس روسیه به دنبال قوانین ضد کفری هستند که بتوان بر اساس آن اپل را مجبور کرد لوگوی خود را در روسیه تغییر دهد.
اپل سیبی است که بسیاری از مردم جهان در آرزوی در دست گرفتن آن شب را به صبح می کنند!
و البته با توجه به لغو تحریم های حوزه ی موبایل و کامپیوتر امریکا علیه ایران می توان تسهیل شدن دستیابی به چنین آروزیی را در بین نسل جوان و نوجوان ایرانی داشت. شیطان انسان را از بهشت راند و قرن ها بعد سیب را به عنوان نمادی از طغیان انسان علیه خدا به سبب محروم شدن از دانش درآورد و اکنون بشر را وادار به ستایش سیبی می کند که هم نماد دانش است، هم سمبل تکنولوژی است و هم اصالتاً امریکایی است.
با ظهور و گسترش آموزش رسمی و در دهه های اخیر با فراگیر شدن آن، آموزش غیررسمی به علت نداشتن معیارهای آکادمیک و آمیخته بودن با خرافات و عقاید عوامانه به حاشیه رانده شد.
تحصیل ذیل معیارهای نظام های رسمی آموزش در جوامع مختلف اجباری و تحصیل به عنوان یکی از راه های کسب شئونات اجتماعی مطرح گردید. اما با افزایش سیطره رسانه ها بر ابعاد مختلف زندگی انسان آموزش غیررسمی نیز جانی دوباره گرفت و مجدداً در تقابلی جدی تر از گذشته با نظام آموزش رسمی قرار گرفت.
در دهه های اخیر ضریب تأثیرگذاری سیستم آموزش غیررسمی به واسطه ی رشد جایگاه رسانه ها روندی روز افزون را پشت سر گذاشته و در بسیاری از موارد جایگزین ساختارهای سنتی آموزش گشته است.
آموزش غیررسمی اثرگذارتر از سیستم آموزش رسمی
طبیعتاً رسانه های تصویری که از مالتی مدیا (Multimedia) بهره می برند، قدرت مانور بیشتری نیز دارند، نتیجه آنکه شبکه های تلویزیونی و ماهواره ای حضوری بلامنازع در نسبت با سایر رسانه ها در عرصه آموزش غیررسمی جوامع دارند(اگرچه امروز فضای مجازی معلم اول جوانان و نوجوانان است، ولی به لحاظ اثرگذاری در جوامع مختلف و بر تمام اعضای جامعه از کودکان گرفته تا سالمندان، رسانه های تصویری همچنان پیشتاز هستند). این شبکه ها آموزش های خود را در قالب برنامه مختلف نظیر سریال، گفتگو و میزگرد، اخبار و تحلیل خبری، مسابقات، برنامه های آشپزی، ورزشی و ... طرح ریزی و پیاده سازی می کنند.
اقبال تماشاگران و مخاطبان به مستندها نیز قابل توجه است، مستندها بر حسب طیف های گوناگون خود می توانند طرفداران پروپا قرصی برای شبکه های از دانش آموز ابتدایی گرفته تا راننده تریلی، استاد دانشگاه، زن خانه دار و ... جذب کنند.
بر همین اساس است که پخش مستند در دستور کار شبکه های معارض نظام جمهوری اسلامی و سبک زندگی ایرانی- اسلامی قرار دارد. در این میان می توان به مستندهای شبکه ی "من و تو" اشاره کرد که بخش مهمی از مخاطبان این شبکه را رقم زده اند.
كيوان و مرجان عباسي از عوامل سرويس اطلاعاتي انگليس و پشت پرده شبكه بهايي من و تو
من و تو نیز مانند سایر شبکه های ماهواره ای از قالب مستند برای القای بسیاری از مطالب مورد نظر خود استفاده می کند. از جمله این برنامه از مجموعه "رازهای گذاشته" نام برد.
این سری از مستندها با بررسی به ظاهر علمی امور رازآمیز نظیر پیش گویی ها و یا موارد مطرح شده در کتب قدیمی در پی نکات مغفول مانده در آن هاست. یکی از جدیدترین موارد پخش شده مستند "بهشت، فراتر از زمان" از این شبکه است.
بهشت، فراتر از افسانه به ظاهر در پی مستندات مربوط به باغ عدن است، بهشتی که بشر به خاطر گناهانش آن را از دست داد. این مستند که برپایه عبارات تورات و یافته های دکتر جوریس زارینز پایه ریزی شده است، به دنبال مکان باغ عدن و رازهای پیرامون آن می گردد.
پرداختن به هبوط انسان همواره در رسانه های مختلف غربی و در فرم های گوناگون و شدت و ضعف های مختلف بررسی و یا به آن اشاره شده و این در حالی است که نظام رسانه ای غرب برپایه انگاره های داروینیستی اساساً اعتقادی به خلقت انسان، بهشت، هبوط و مفاهیمی از این دست نداشته و کوچک ترین صدایی در رد نظریات داروین را به سادگی خفه کرده و به آن اجازه ی انتشار نمی-دهد. لذا به قطعیت می توان گفت مطرح کردن داستان هبوط انسان با هدفی ویژه و برای رسیدن به منظوری غیر از بیان وقایع تاریخی صورت می گیرد.
عموماً در رسانه های غربی مبتنی بر تعالیم کتب مقدس داستان هبوط انسان به این شکل تعریف می شود که خداوند میان خود و انسان دو تفاوت گذاشت، اینکه خود عالم و خالد بود و انسان نبود، پس از ساکن شدن انسان در بهشت، خدا چون نمی خواست انسان به علم و معرفت و نیز جاودانگی دست پیدا کند او را از خوردن میوه ی درختی که در وسط باغ بود منع کرد.
اما شیطان در ظاهر ماری به نزد انسان آمده و او را برای خوردن میوه ی درخت ممنوعه(The Forbidden Tree) راهنمایی کرد.
بدین ترتیب انسان از میوه ی درخت خورد و به معرفت دست پیدا کرد، چشم او باز شد و مانند خدا خیر و شر را تشخیص داد، اما خدا او را از بهشت راند و ...
- «و مار از همه حیوانات صحرا که خداوند خدا ساخته بود هوشیارتر بود و به زن گفت آیا خدا حقیقتاً گفته است که از همه درختان باغ نخورید، زن به مار گفت: از میوه و درختان باغ میخوریم، لکن از میوه درختی که در وسط باغ است خدا گفت از آن مخورید آن را لمس مکنید مبادا بمیرید، مار به زن گفت هر آینه نخواهید مرد، بلکه خدا میداند در روزی که از آن بخورید چشمان شما باز شود و مانند خدا عارف نیک و بد خواهید بود.»(سفر پیدایش: 3 : 1-9)
- «...پس از میوهاش ـ گرفته بخورید و به شوهر خود نیز داد و او خورد آنگاه چشمان هر دوی ایشان باز شد و ـ فهمیدند که عریانند پس برگ های انجیر به هم دوخته سترها برای هویشتن ساختند.»(سفر پیدایش3: 6-7)
- «و آدم و زنش هر دو برهنه بودند و خجلت نداشتند.»(سفر پیدایش2: 25)
بدین ترتیب می توان به اهمیت نقل داستان آدم و حوا در رسانه های غربی پی برد، چرا که این داستان از منظر انسان غربی سمبلی است از برای سرکشی انسان در برابر خداوند، خداوندی که علم را از انسان دریغ کرده بود و او را نادان می خواست.
همچنین بخشی از اهمیت دادن به این داستان به علت حاکمیت نگاه پیروان شیطان بر رسانه های غربی است زیرا در این داستان شیطان نقش معلم و منجی انسان از جهالت را ایفاء می کند. یکی از عناصر اصلی داستان هبوط انسان میوه ممنوعه است.
فارغ از نگاه اسلامی، میوه ممنوعه را معمولاً سیب در نظر گرفته اند. اگرچه صراحتاً در تعالیم یهودیت و مسیحیت میوه ممنوعه را سیب نگفته اند اما نقاشان اروپایی که در فضای فکری این دو آئین رشد کرده بودند، از قرن دوازدهم میلادی تا کنون میوه ممنوعه را به شکل سیب کشیده اند.
در مجموع سیب یا به قول فرنگی ها اپل(Apple)، میوه ای است که پیشینه¬ای قوی در اسطوره ها و داستان های نمادین اقوام مختلف دارد.
در اقوال مختلف به طور عمده سیب نماد دانش، جاودانگی، وسوسه و گناه بوده و البته در کنار این موارد سیب به عنوان نمادی از زندگی، باروری، سلامتی و مانند این ها نیز آورده شده است. در یک تصویر بسیار قدیمی اسکلتی دیده می شود که یک سیب، به عنوان سمبلی از وسوسه و گناهانی که منجر به مرگ می شود، در دست دارد.
صحنه ای از انیمه Death Note
سیب سمی در برخی افسانه ها به کار رفته است، همچون داستان کودکانه ی "سفید برفی".
همچنین در افسانه ی محبوب کشف جاذبه زمین توسط نیوتون، سیب را عامل این کشف معرفی می کنند.
سیب در ادبیات فولکلور و فرهنگ عامه بسیاری از کشورهای اروپایی نیز مطرح است. از سال 1990 روز اپل(Apple Day) در انگلستان توسط یک موسسه خیریه برگذار می شود، همچنین در روسیه و اوکراین نوزدهم اوت، روز جشن ناجی اپل(Savior of the Apple Feast Day) می باشد.
از قرن نوزدهم تا کنون، در برخی مناطق سنتی ایالات متحده، دانمارک و سوئد، سیب تازه و جلا داده شده هدیه کودکان به معلم است.
اما با این همه مهمترین ظهور و بروز سیب به شکل نمادین به داستان هبوط انسان و به عنوان میوه ممنوعه باز می گردد.
از آنجا که خوردن میوه ممنوعه در مسیحیت به عنوان گناه نخستین مطرح می گردد، در نقاشی های به جا مانده از هنرمندان مسیحی نیز می توان سیب را در موقعیت های مختلفی مشاهده کرد، برای مثال در برخی آثار مربوط به تولد مسیح، وی در حالی که برای رسیدن به سیب تلاش می کند، نمایش داده شده است، صورتی نمادین از اینکه او گناهان جهان را بر خود تحمیل می کند. همچنین سیبی که بر روی درخت کریسمس گذاشته می شود، سمبلی است از امکان بازگشت انسان به حالت بی گناهیِ پیش از هبوط.
بر اساس نگاه تحریفی به داستان هبوط انسان، سیب در جایگاه میوه ممنوعه نمادی است از معرفت، علم، دانش و منطقی که از انسان دریغ شده بود. در این نگاه درخت معرفت(Tree of Knowledge) و یا درخت معرفت نیک و بد(درخت معرفت خیر و شر- Tree of Knowledge of Good and Evil) همان درخت ممنوعه ای است که انسان نباید به آن نزدیک می شد، چرا که با خوردن از میوه ی آن به دانایی رسیده و می توانست نیک و بد را تشخیص دهد.
استاد شهید مرتضی مطهری تعبیر درخت ممنوع به درخت معرفت را از زیانبارترین تحریفات طول تاریخ بشریت می داند و عقیده دارد اندیشه تضاد بین علم و دین که پس از قرون وسطی در جوامع غربی مطرح شد، ریشه در این تحریف دارد.
در واقع انسان غربی که پی به قدرت تفکر و تفلسف برده بود و هستی خود را بر اساس «من فکر می کنم، پس هستم»، برابر با تفکر می دانست؛ پس از آن که خدای خالق را به خدای ساعت ساز تقلیل داد، با طرح اینکه «خدا مرده است»، او را از صحنه ی زندگی انسان حذف کرد.
در این حالت نیاز بود که توده و عوام جامعه نیز نسبت به خدا بدبین شده و به مخالف با او بپردازند و در سرکشی و طغیان علیه خدا فیلسوفان و متفکران منحرف و منحط جامعه ی خود را همراهی نمایند.
بدین شکل نگاه ادیان تحریف شده پیرامون داستان آدم و حوا از اهمیت ویژه ای پیدا کرده و در جوامع غربی بیش از پیش منتشر شد. چرا که در این داستان خدا انسان را جاهل و فانی می خواست و او را از دانایی و جاودانگی محروم کرده بود.
البته در متن کتب مقدس یهودیت و مسیحیت به طور مستقیم به سیب اشاره نشده است اما به حال رسانه ها و هنرمندان این دو قوم سیب را به عنوان میوه ممنوعه مطرح کرده اند. نتیجه آن که امروز بر اساس داستانی موهوم، سیب به واسطه ی آثار هنری مسیحیت قرون گذشته و پشتیبانی رسانه ای سال های اخیر به نمادی برای دانش و به تبع آن تکنولوژی(میوه و ثمره دانش) دریغ شده از انسان تبدیل گردیده است.
اگر چه سیب در آثار هنری از نقاشی گرفته تا فیلم سینمایی به مثابه نمادی از عشق، شهوت، اغواء و برخی انگاره های جنسی دیگر به تصویر کشیده می شود، اما ماهیت فلسفی و معرفتی آن همان سمبل علم دانش بودن است. دانشی که انسان با خوردن سیب به آن دست یافت و به سبب این رویداد بر عیوب و برهنگی خود که پیشتر از وجود آن ها آگاه نبود، اطلاع پیدا کرد و سعی کرد با برگ درختان آن ها را بپوشاند.
و ساخت و پرداخت داستان هبوط انسان به منظور بیان و برجسته کردن موضوع و سرکشی انسان در برابر خالق صورت می گیرد. به همین ترتیب سیب در طراحی لوگوی شرکت ها، انجمن ها و گروه هایی در سراسر جهان مورد استفاده قرار گرفته است که برجسته ترین نمونه-ی آن لوگوی شرکت کامپیوتری اپل(Apple Computer Inc) است.
جابز و وازنیاک در گاراژ منزل پدرخوانده جابز، جائی که اپل متولد شد، 1976
اگرچه بعید به نظر می رسد استیو جابز که علاوه بر نبوغش در کارهای فنی بیشتر دنبال ذن، مراقبه و تعالیم بودا بود و همچنین به ال.اس.دی، باب دیلن و عناصری از این دست علاقه داشت تا مفاهیم مطرح در ادیان؛ و استیو وازنیاک که صرفاً یک مهندس سخت افزار نابغه بود، در نامگذاری اپل تعبیری سمبلیک را مدنظر داشته باشند، اما به هرحال در دنیای امروز رسانه ها تصمیم گیرنده هستند.
در کتاب زندگی نامه جابز نوشته ی والتر آیزاکسون چنین مطرح شده که وی هنگام بازگشت از مزرعه گراونشتین (مزرعه ای که آخر هفته-ها با دوستان خود در آن ال.اس.دی مصرف می کردند) این نام را انتخاب کرده است.
حتی اگر ایجادکنندگان ابتدایی اپل برای انتخاب این لوگو چنین هدفی را دنبال نکرده باشند، اما امروز رسانه ها مبتنی بر خواست شیطان، لوگوی شرکت اپل را به عنوان اصلی ترین نماد تکنولوژیِ مورد استفاده ی عموم مطرح کرده اند.
سمبلی که تحت تأثیر فضاسازی رسانه ای، صدها هزار نفر در سراسر جهان شبانه جلوی درب فروشگاه ها به منظور خرید محصولات تازه ی آن صف می کشند.
در برخی کشورها سیب گاز زدهی اپل را به علت تداعی کردن گناه نخستین، نشانی از کفر می دانند و نسبت به حضور اپل در آن ها اعتراضاتی صورت گرفته است. برای مثال برخی مسیحیان ارتودکس روسیه به دنبال قوانین ضد کفری هستند که بتوان بر اساس آن اپل را مجبور کرد لوگوی خود را در روسیه تغییر دهد.
اپل سیبی است که بسیاری از مردم جهان در آرزوی در دست گرفتن آن شب را به صبح می کنند!
و البته با توجه به لغو تحریم های حوزه ی موبایل و کامپیوتر امریکا علیه ایران می توان تسهیل شدن دستیابی به چنین آروزیی را در بین نسل جوان و نوجوان ایرانی داشت. شیطان انسان را از بهشت راند و قرن ها بعد سیب را به عنوان نمادی از طغیان انسان علیه خدا به سبب محروم شدن از دانش درآورد و اکنون بشر را وادار به ستایش سیبی می کند که هم نماد دانش است، هم سمبل تکنولوژی است و هم اصالتاً امریکایی است.
مطالب مرتبط
یعنی میخوای بگی داستان نیوتون هم از عمد میوه اش سیب بوده یا تحریفش کردن ؟؟؟!!!! یا به جای سیب نارگیل بوده ؟ به نظرت این مثال جاش اینجا بود ؟؟؟!!!!!!!!!!
والا!
مردم از خنده
مرسی حسین خیلی قشنگ بود
بهترین جواب برای کسانی که فقط حرف می زنند و از تکنولوژی دیگران به نا حق استفاده می کنند.
این مطالبی که خوندی رو قبل از اینکه مسلمان ها بگند خود مسیحی ها میگفتند و جنجال های زیادی بر سر سیب گاز زده ی اپل در همون آمریکا به وجود اومده.
1- دراین مقاله ضمن ضعفهایی که در روش دارد خواسته گزاره ای از نگاه مسیحت در مورد انسان ودلیل عصیان ارایه دهد ولی نخواسته ریشه شیطان پرستی را دراین مقاله درنگاه مسیحت قلمداد کند
2- منتقد عزیز توجه نکردند که مقاله می گوید از نظر انجیل میوه ممنوعه نام ندارد ولی از نظر مسیحیان سیب سمبل میویه ممنوعه است اینج می گویید « بیشتر روایات گندم دانسته اند » این نظر اسلام است
3- داستان نیوتن یک افسانه بیش نیست جاذبه زمین را مسلمانان کشف کرده اند
4- دراین مقاله هیچ دشمنی با تکنولوژی دیده نمیشود ولی اینکه علم وتکنولوژی در گگگه.اره غرب رشد کرده یک دوروغ شاختار است
5- کشور مورد علاقه مقاله اگر ایران باشد الحمدلله به کوری چشم شیطان علیرغم کار شکنی ها از جنگ تا تحریم توانسته رشد قابل ملاحظه ای را به دست آورد ودر علم وفناوری در منطقه اول ودر دنیا جزء کشورهای مطرح است وانشاء الله جهش علمی را تمقریب شاهد خواهید بود
6- مقایسه تکنولوژی نوپای ایران ودنیای چند ساله غرب یک مقایسه احمقانه است آنچه مهم است نرخ شتاب درتوسعه هست که ایران از غرب جلوست واگر نمی دانید نرخ شتاب چیست از اهلش سؤال کنید
آن ساخته است باشید. آمریکا اولین کشور ماسونی دنیا است و مردم آن به ادعای ماسون ها ببخشید ...
بیشتر از این کارا انجام بدین
البته در ایران هم مانور روی { سیب } زیاد است ولی هنوز جرات نکرده اند انرا نیم خورده کنند !
خود بهترین نماد .....هست و نیازی نیست که درباره نماد سیب و....قلمفرسایی شود.
مهاجرانی
اکبر گنجی
علیرضا نوریزاده و تیر و طایفش
شاه و ایل و تبارش
خواننده ها و ایل و تبارشون
مخصوصا ایل مردک مزخرف شاهین نجفی
دچار فراموشی میشن
نشون به اون نشون که امریکا تا زمانی که یه مهره براش فایده داشته باشه ازش بهره برداری میکنه و زمانیکه شد یه مهره سوخته دیگه ..........
حالا میخوای هزار تا مثال برات ردیف کنم
یا اونا پشتوانه فکریشون خیلی قویه و اینقدر قضیه و ماجرا هست
یا شما خیلی شلوغ میکنید و الکی گندش میکنید
حد وسطی نداره!
اعوذ باالله من الشیطان الرجیم
سعی کن یکمی بزرگ شی
و نوشتههای یه کتاب رو هم بخونی
واقعا که
شايد لازمه نويسندگان و منتشركنندگان اين مقاله هم گازي به سيب معرفت بزنن٠
لیس للانسان الا ما سعی
....یکی نیست بگه خود تو چه نقشی داشتی شایید بدنباشه یه بار به خوتدت بگی بجای اینکه اینقدر دیگران رو تحسین کنی چیکار بلدی؟؟؟؟
برو کارنامه ات را نگاه کن خجالت می کشی نظر بدی
اما یه عده جوون دانشمند دارن برای کشور افتخار ایجلد می کنند
که دست واضح دشمن رو نمی تونین ببینین
شما هم نشستید و این گزارش مسخره رو نوشتی؟؟؟؟؟/
احتمالا پول خرید اپل رو نداشتی وگرنه سامسونگ و ال جی و بقیه اینا هم مثل همینن
واقعا که سطح شعورتون در حد کرم توی سیب هم نیس
اونا به مثل تو به دیده تحقیر نگاه می کنند ولی به ملت ایران که امروز در دنیا نقش خودش را ازهمه جته پیدا کرده به دیده احترام نگاه می کنند اگر چه نخوان
خدا هدایتتون کنه
خیلی زور زدی تا این جفنگیات را سرهم کنی و به خورد یک عده بی اطلاع بدهی!
خسته نباشید
لازم نيست دوستان به خاطر اين تحليل عصبي اظهار نظر كنند بلكه وجه مثبت موضوع را بيان كنند
اما مشرق جون مقاله بسیار جالبی بود
باز هم ازین روشنگریها داشته باش تا به وظیفه رسانه ایت عمل کرده باشی و هرگز با این حرفهای نا امید کننده دوستان و ........ نا امید نشو
چون خیلی از بزرگان تو مسیر تو حید و خدا شناسی لطمه دیدند
واقعا اگر ایران قدرت امریکا رو داشت !!؟
کجای قران همچین چیزی گفته؟
در مورد شیطان گفته و آدمی که غنی بشه! اگر طغیان بود که نمی بخشید. فقط خدا گفته گول خوردن"فدلیهما بغرور".
ضمنا استیو جابز اصالتا فرزند یکی از برادران مسلمان سوری بوده : استیو جابز در ۲۴ فوریه سال ۱۹۵۵ در سانفرانسیسکو از مادری به نام خوان کارول شیبل[واژهنامه ۱] که یک آلمانی-سوییسی بود[۵][۶] و پدری سوری[۷] و مسلمان[۷] به نام عبدالفتاح جان جندلی[واژهنامه ۲] که هردو دانشجو بودند زاده شد. منبع: ویکیپدیا
واسه اطلاع عموم، سانسور نکن لطفا. مرسی
کجای قران همچین چیزی گفته؟
در مورد شیطان گفته و آدمی که غنی بشه! اگر طغیان بود که نمی بخشید. فقط خدا گفته گول خوردن"فدلیهما بغرور".
ضمنا استیو جابز اصالتا فرزند یکی از برادران مسلمان سوری بوده : استیو جابز در ۲۴ فوریه سال ۱۹۵۵ در سانفرانسیسکو از مادری به نام خوان کارول شیبل[واژهنامه ۱] که یک آلمانی-سوییسی بود[۵][۶] و پدری سوری[۷] و مسلمان[۷] به نام عبدالفتاح جان جندلی[واژهنامه ۲] که هردو دانشجو بودند زاده شد. منبع: ویکیپدیا
واسه اطلاع عموم، سانسور نکن لطفا. مرسی
-------------------------------------
در اینکه جابز دارای ذهنی خلاق و باهوش بوده شکی نیست و ولی در تاریخ و دنیای فناوری بسیار افراد بوده اند که اگر از جابز بهتر نبوده اند کمتر هم نبودند.
در تاریخ 12 اکتبر 2011 یعنی یک هفته بعد از مرگ استیو جابز، از حوزه IT مردی از دنیا رفت که خبر مرگش در هیایوی تبلیغاتی مرگ جابز گم شد. اسمش دنیس ریچی و ابداع کننده زبان برنامه نویسی C بود که به اتفاق اکثر سیستم عاملها از UNIX گرفته تا OSX و Windows و ... و نرم افزارهای مطرح و غیر مطرح دنیا با این زبان ایجاد شده و میشوند. امروزه اپل با IOS و OSXش ، مایکروسافت با Windowsش و کمپانیهای بزرگ سخت افزار و نرم افزار دنیا، وجود و اعتبارشان مدیون اوست. شاید اگر او نبود به این اعتباری که اکنون دارند دست پیدا نمیکردند.
حال چرا اینگونه تبعیض در هیاهو و تبلیغات وجود دارد خدا عالم است.
http://en.wikipedia.org/wiki/Dennis_Ritchie
وقتی پیامبر اکرم (ص) به معراج رفتند در آنجا سیبی تناول کردند و شاکله وجود حضرت فاطمه زهرا (س) از سیب ایجاد شد .
حالا اینکه فراماسون ها این همه آسمون ریسمون میبافند که تمام نماد های مقدس رو به اسم خودشون بزنند ، مابایستی عاقل باشیم و به دامشون نیفتیم .
-------------------------------------
در اینکه جابز دارای ذهنی خلاق و باهوش بوده شکی نیست و ولی در تاریخ و دنیای فناوری بسیار افراد بوده اند که اگر از جابز بهتر نبوده اند کمتر هم نبودند.
در تاریخ 12 اکتبر 2011 یعنی یک هفته بعد از مرگ استیو جابز، از حوزه IT مردی از دنیا رفت که خبر مرگش در هیایوی تبلیغاتی مرگ جابز گم شد. اسمش دنیس ریچی و ابداع کننده زبان برنامه نویسی C بود که به اتفاق اکثر سیستم عاملها از UNIX گرفته تا OSX و Windows و ... و نرم افزارهای مطرح و غیر مطرح دنیا با این زبان ایجاد شده و میشوند. امروزه اپل با IOS و OSXش ، مایکروسافت با Windowsش و کمپانیهای بزرگ سخت افزار و نرم افزار دنیا، وجود و اعتبارشان مدیون اوست. شاید اگر او نبود به این اعتباری که اکنون دارند دست پیدا نمیکردند.
حال چرا اینگونه تبعیض در هیاهو و تبلیغات وجود دارد خدا عالم است.
http://en.wikipedia.org/wiki/Dennis_Ritchie
همه از دم ماسون هستند و دنبال تحریف دین و خراب کردن افکار آدمها و جوانان.
راستی مسعود ده نمکی رو یادم رفت.
براتون متا سفیم
خدا هدایتتون کنه
ولی مردم ما بصیر و اگاهن
وتناقضها و فریبکاری رو خوب رصد می کنن
تا دمی براساییم زین حجاب جسمانی
.
.
.
ما سیه گلیمان را جز بلا نمیشاید
بر دل بهایی نه هر بلا که بتوانی
orang
که خیلی بامسماست و هم شبیه سیبه
یه ذره واقع بینی و یه ذره دشمن شناسی بد نیست
اللهم عجل لولیک الفرج
نمی دونم تا کی می خواهید با ادبیات توراتی ، قرآن رو تفسیر و تاویل کنید.
در قرآن نه سیب آمده و نه موز و آناناس.
سیب هم میوه سلامتیه خوردن یک دونه اش در روز هم سفارش شده.
در قرآن شجره آمده است. آن هم شجره ملعونه در جای دیگری اشاره شده. شجره معلونه همان صفت کبریایی است که خداوند فقط مخصوص خودش گردانیده و بر همگان حرام شده است. و لعن کرده هرکسی که سودای تکبر را داشته باشد. شیطان هم بخاطر همین مورد لعن قرار گرفته است. علت حرام کردن صفت کبریایی بر دیگران نیز اینست که بزرگی فقط سزاوار خداست. معنای الله اکبر این نیست که خدا بزرگتر است. بلکه آنست که فقط خداست که بزرگ است. بقیه اساسا عددی محسوب نمی شود.
حالا تورات تحریف شده که مبنای تفسیر قرآن نمی شود.
سیب خیلی هم خوب است( البته حلالش، منشاء تهییه اش نیز حلال باشد مانند همه چیزها) . من فکر می کنم اینکار اتفاقا به این دلیل انجام شده که ما سیب نخوریم و سلامت باشیم.
بجای این ها، روشنگری گنید که میوه ممونه همان بزرگی ورزیدن و تکبر است که باید از آن دوری کرد.
خدایی ؟
به ما میگن !
سیب رو یکی دیگه خورده ، مارو هم مجازات کردند !
شانس نداریم به مولا ...
مَرده میره خواستگاری ، ازش می پرسن شغلت چیه ؟ میگه تو شرکت اپل کار می کنم
میگن کدوم قسمتش فعالیت می کنی؟
میگه سیب ها رو من گاز می زنم
بحث جالبیه : ))
مورد داشتیم که فقط سیب نبوده بلکه با اسکن و تدابیر امنیتی به این رسیدند که در آن سیب ، کیوی نیز نهفته بوده... مشاهده بفرمایید : !
http://www.ideyab.com/images/contents/1209234816-galleries.jpg
در جای دیگه ، از اسکن طرح اپل و سیب توانسته اند قیافه حضرت آدم رو هم پیدا کنند در حین گاز زدن!
مشاهده بفرمایید : !
https://lh6.googleusercontent.com/-JxLs81SPOJw/Ttunn0wTMiI/AAAAAAAAAB8/h_5Ay8qQC4M/s150-c/photo.jpg
بحث جالبیه : ))
مورد داشتیم که فقط سیب نبوده بلکه با اسکن و تدابیر امنیتی به این رسیدند که در آن سیب ، کیوی نیز نهفته بوده... مشاهده بفرمایید : !
http://www.ideyab.com/images/contents/1209234816-galleries.jpg
در جای دیگه ، از اسکن طرح اپل و سیب توانسته اند قیافه حضرت آدم رو هم پیدا کنند در حین گاز زدن!
مشاهده بفرمایید : !
https://lh6.googleusercontent.com/-JxLs81SPOJw/Ttunn0wTMiI/AAAAAAAAAB8/h_5Ay8qQC4M/s150-c/photo.jpg