[1] - مازریون . [ زَ ]
(اِ) دارویی است برای استسقای زقی ، مجرب است . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ،
یادداشت به خط مرحوم دهخدا). دوایی است مجرب از برای دفع استسقا و آن دو نوع می
باشد: سفید و سیاه . سفید آن را اشخیص و سیاه آن را هفت برگ خوانند و آن از برگ
زیتون کوچکتر است و از برگ مورد بزرگتر و به زردی مایل . و بعضی گویند مازریون
مورد زرد است و آن نوعی از مورد باشد و به عربی زیتون الارض خوانندش گرم و خشک است
درچهارم و یک قسم از آن زهر قاتل است و آن را به عربی حب الضراط گویند و بعضی گفته
اند چوب درخت بلوط است چه رمادالمازریون خاکستر چوب بلوط است . (برهان ). گیاهی
است که به جهت قبض و استسقا نافع است . (آنندراج ). نام گیاهی دوایی . (ناظم
الاطباء). معرب آن معزرون . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). از جمله نباتهاست که آنرا
شیر باشد و هر نباتی که آن راشیر است به تازی یتوع گویند و مازریون دو نوع است یکی
بزرگ برگ تر است و یکی خردبرگ تر. آنچه بزرگ برگ تر است رقیق تر است و آنچه خرد
برگ تر است غلیظتر است و نوعی است که به سیاهی زند و آن زهر قاتل است و بهترین آن
است که برگ او همچون برگ زیتون است و لطیف تر است وآنکه برگ او خرد است و جعد است
بدبو بود. و درخت بزرگ برگ دیگر و درخت خردبرگ دیگر و چنان نیست که گروهی گمان
برده اند که هر دو از یک درخت است . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
دو درم سنگ آن زهر است . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ، یادداشت ایضاً). هفت بلک . (بحر
الجواهر، یادداشت ایضاً). گیاهی از یتوعات و آن بر دو گونه است مازریون صغیر و
مازریون کبیر و در طب به کار است . نوعی از آن خانق النمر است که سم باشد. اداد
الوادی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). گیاهی است از رده ٔ دولپه ای های پیوسته
گلبرگ که سر دسته ٔ تیره ٔ مازریون می باشد. این گیاه به صورت درختچه ای است که به
عنوان زینت هم در باغچه ها کشت می شود. ارتفاع آن بین 0/5 تا یک متر است و برگ هایش پس از ظهور گلها می رویند. برگهای مازریون
تقریباً بدون دمبرگ و بیضوی و نوک تیز است . گلهایش قرمز و گاهی صورتی مایل به
سفید و بسیار زیبا و دارای بویی قوی است . میوه اش آبدار و بیضوی و ابتدا سبزرنگ
است ولی پس از رسیدن قرمز رنگ می شود. پوست این گیاه ایجاد سوزش و تحریک برروی
انساج بدن می کند و به عنوان تاول آور پوست مصرف می گردد. در اکثر نقاط شمالی
ایران این گیاه می روید. هفت برگ . مشت رو. خالاما. خامالیوس . کانی رو. ماذریون .
خامالا. خامالاآ. خامالاون . زیتون الارض . خامالیون . تابمک . خضرا. خمالیه .
خامالایه . دانه های این گیاه به نام حب الضراط معروفند. (فرهنگ فارسی معین ). این
درختک خرددر جنگلهای طوالش (دینوچال ) و کلار دشت دیده شده است . (گااوبا، یادداشت
به خط مرحوم دهخدا) :
به طعم شکر بودم به طبع مازریون
چنان شدم که ندانم ترانگبین از ماز.
مخلدی (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
ور به درویشی زکاتت داد باید یک درم
طبع را از ناخوشی چون ماز و مازریون کنی .
به طعم شکر بودم به طبع مازریون
چنان شدم که ندانم ترانگبین از ماز.
مخلدی (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
ور به درویشی زکاتت داد باید یک درم
طبع را از ناخوشی چون ماز و مازریون کنی .
ناصرخسرو (از فرهنگ رشیدی ذیل ماز).
- مازریون العریض ؛ نوعی از مازریون با برگهای پهن . و رجوع به ذافنوبداس و ذافنی ویداس و ذافنبداس شود.
- مازریون کوهی ؛ یکی از گونه های مازریون است که آن را بقله و ذافنوبداس نیز گویند. (فرهنگ فارسی معین ).
/////////////
مازریون. خامالا گویند و آن دو نوع بود یک نوع را اشخیص خوانند
و آن مازریون سفید بود و گفته شد و یک نوع دیگر مؤلف گوید بشیرازی مسترو خوانند و
بفارسی هفت برگ خوانند و ورق آن از ورق زیتون کوچکتر بود و از ورق مورد بزرگتر و سبزتر
و لون آن بزردی زند و نیکوترین آن نوع بود و در قوت مانند شبرم بود و نوع سیاه وی گویند
از شبرم بقوتتر بود و طبیعت آن گرم و خشک بود در چهارم بر برص و بهق و نمش طلا کردن
سود دهد و مسهل ماء اصفر بود چون تر بود و در موسم گل آن و مسهل کرمها و حب القرع بود
و سودا با ادویهایی که مناسب بود و چون با شراب بیاشامند جهت گزندگی عقرب و جانوران
سودمند بود و شربتی مقدار زیادت از وی دو دنگ بود و باید که مدبر کرده استعمال کنند
که سرکه غایله وی بشکند و صفت مدبر کردن وی چنان باشد که بگیرند مازریون تازه بزرگ
ورق و در سرکه خویسانند دو شبانروز و بعد از آن سرکه تازه کنند تا سه نوبت مکرر کنند
پس سرکه بریزند و به آب شیرین سه نوبت بشویند و در سایه خشک کنند و اگر تعجیل بود در
آفتاب خشک کنند و استعمال کنند و اگر خویسانند و بر سپرز نهند بگدازاند و وی جگر را
مضر بود بغایت و رطوبت بخورد جمیع بدن را و مازریون مدبر چون بکوبند بغایت خرد و کثیرا
اضافه کنند و بروغن بادام شیرین چرب کنند و اگر نخواهند با ادویه که مصلح بود بیامیزند
مثل تربد و افتیمون و هلیله زرد و ورق گل سرخ و رب السوس و کمون کرمانی و نمک هندی
و این موافق بود چه علت مره سودا که با اسهال بیرون آید و نافع بود جهت دردهای بلغمی
و اگر خواهند که آب زرد براند مدبر وی با ایرسا و توبال النحاس و اسارون و مرصافی و
سکبینج و نمک هندی و هلیله زرد و تخم کرفس بستانی و عصاره غافث و عصاره افسنتین و سنبل
و مصطلی بیامیزند و به آب عنب الثعلب و رازیانه ترکه کوفته باشند بجوشانند و صافی کنند
و بیاشامند طبیعت وی محکم بود بغایت و مغز خیارچنبر یا آب بقول که گفته شد زیادت کنند
مسهل آب زرد بود و اگر در حبی یا در قرصی کنند بسایند از بهر آنکه در غایت قوت بود
و ضعفا را تحمل نبود و محروریمزاج و در زمان گرم و گرمسیرات استعمال کردن بد بود و
نوع سیاه آن کشنده بود و در دم بکشد بقی و اسهال و معالجه وی بشیر تازه کنند یا بجلاب
و بزرگترین معالجه او مثرودیطوس بود یا تریاق طین مختوم و چون با آرد و زیت و موم بیامیزند
موش و سگ و خوک را بکشد و بدل آن سه وزن آن ایرسا بود و دو دنک وزن آن مقل الیهود
ابو ریحان در صیدنه
مینویسد: بولس گوید که مازریون خامالاون سپید است و باز میگوید مازریون لغت سریانی
است و بیونانی لیمغیازو گویند و لیمدباروس و قوقورس نیز گویند
لاتینDPHNE MEZEREUM فرانسهBIOS GENTIL انگلیسیSPURGEFLAX -GAROUBARK -LAURELSPURGE
اختیارات بدیعی، ص:
404
//////////////////
اسد الارض
مازریون بود و صاحب
جامع گوید بحقیقت که آن حربا است بیونانی حامالاون گویند و حامالاون اسم حربا بود و
حامالا اسم مازریون و این سهو بدین سبب کردهاند و هم صاحب مفرده گوید که بعضی از تاجران
گفتهاند که اسد الارض نباتیست که بیونانی حامالاون ماس گویند و بعضی گویند که آن مازریون
سیاه است و صفت مازریون و حربا هر دو گفته خواهد شد
______________________________
صاحب مخزن الادویه
تحت عنوان حربا مینویسد: به کسر حا آن را حامالاون نیز گویند و کیفیت آن ابو حجاذب
و ابو الزندیق و ابو شقیق و ابو قادم و بفارسی آفتاب پرست و بهندی کرکت بکسر دو کاف
نامند و آن حوانیست شبیه به چلپاسه اما بزرگتر با موی افشان و همیشه نظر به آفتاب دارد.
اختیارات بدیعی، ص:
32
////////////
مازریون
اشاره
در کتب طب سنتی با نامهای «مازریون» و «هفت
برگ» و «خامالا» و «خامالیوس» و «زیتون الارض» نامبرده میشود. نام محلی آن در ارتفاعات
نوشهر «مرخا» میباشد. به فرانسویDaphne وBois de Garou
وle Daphne morillon وMezereon
وBois joli وBois gentil
و به انگلیسیMezerum وMezereon
وFebruary daphne وDwarf laurel
وSpurge olive گفته میشود. گیاهی
است از خانوادهThymelaeaceae نام علمی آنDaphne mezereum L
. و مترادفهای آنThymelaea Praecox Gilib . وThymelaea mezereum Scop
. میباشد.
دیوسکوریدس این گیاه را «کاملایا» نامیده است.
کلمهDaphne اصطلاح یونانی برای درخت برگ بو
میباشد که به جنس مازریون منتقل شده است.
مشخصات
مازریون درختچهای است کوتاه که بلندی آن تا
5/ 1 متر میباشد در حد درختچه سماق. برگهای آن بیضی دراز از دو سر باریک، رنگ زیر
برگ سبز غباری است که سفید به نظر میرسد. گلهای آن قرمز ارغوانی و بندرت سفید، معطّر
که بهطور مجتمع در امتداد قسمت انتهایی محور شاخه گلدهنده در اواخر زمستان و اوایل
بهار ظاهر میشود و برگها معمولا پس از ظهور گلها میرویند. این درختچه به سبب گلهای
زیبا و در عین حال زودرس خارج فصل که دارد، در گلکاری و باغچه کاشته میشود.
معارف گیاهی، ج5، ص: 168
میوه آن قرمز کوچک تخممرغیشکل و سمّی است.
تکثیر آن از طریق قلمههای تابستانی نارس است که در ماسه و پیت 241] کاشته میشود و
ریشه میدهد. آن را از طریق کاشت تخم نیز تکثیر میکنند. این گیاه در اروپا و آسیا
بهطور خودرو میروید. در ایران در مناطق مختلف شمال غرب کشور و در جنگلهای طالش و
کلاردشت و دینوچال و گلندرود و زیر آب بهطور وحشی دیده میشود و ضمنا در شهرها برای
گل زیبای آن پرورش داده میشود. معمولا به قطعات پوست نازک درختچه دافنه «گارو» گفته
میشود. خیلی سخت است در سطح آن خالهای سفید کوچکی دیده میشود، رنگ چوب داخل آن زرد
مایل به سفید است.
ترکیبات شیمیایی
از نظر ترکیبات شیمیایی در پوست درختچه مازریون
وجود نوعی رزین به نام مزرئین رزین 242] و دافنین 243] و یک قند متبلور گزارش شده است
[کاریونه و کیمورا].
خواص- کاربرد
در ژاپن پوست درختچه را به عنوان یک جزء محرّک
در داروهای معالج روماتیسم وارد میکنند زیرا سرخکننده پوست است. ضمنا در استعمال
داخلی نیز به عنوان داروی محرّک و مدّر برای معالجه روماتیسم مصرف دارد. در تعدادی
از اسناد علمی طب سنتی ایرانی از جوشانده و شربت آن در مصرف داخلی برای دفع عوارض سیفیلیس
و اختلالات جلدی استفاده شده است و در تهیه جوشانده و شربت آن سابقا ترکیبات زیر توصیه
میشده است:
جوشانده پوست مازریون: 5 گرم پوست مازریون
را در 1500 گرم آب آنقدر باید جوشاند که پس از صاف شدن در حدود 1000 گرم باقی بماند
و پس از آن 10 گرم مغز ریشه شیرینبیان در آن بجوشانند و صاف کنند و در عرض روز فنجان
فنجان برای معالجه سیفیلیس بیاشامند.
عصاره اتری پوست مازریون (گارو): پوست درختچه
1 واحد، الکل 80 درجه
معارف گیاهی، ج5، ص: 169
7 واحد و اترسولفوریک 1 واحد. پوست را نیمکوب
کرده و با الکل در ظرف دپلاسمان ریخته و صافشده را در حمام ماریه تقطیر کنند تا الکل
آن خارج گردد و محصول را در صراحی با اتر مخلوط نمایند و مدت 24 ساعت بگذارند بماند
و صاف روی آن را برداشته و برای گرفتن اتر مجددا آن را در حمام ماریه تقطیر نمایند
و عمل تبخیر را تا حد غلظت عصاره ادامه دهند. این عصاره تاولآور است و در ساختن پوماد
سرخکننده و تاولآور گارو و کاغذ آن کاربرد دارد.
شربت مازریون: 1 دسیگرم عصاره الکلی مازریون
را در 50 گرم شربت ساده مخلوط کنند و در موارد سیفیلیس از 60- 40 گرم در روز بخورند.
جوشانده برای معالجه هرپس 244]: 60 گرم عشبه،
4 گرم پوست مازریون، 5 گرم تخم گشنیز و 5 گرم ریشه شیرینبیان را در 1000 گرم آب بجوشانند
و صاف کرده، در عرض روز فنجان فنجان میل کنند.
در عین حال که در اکثر مدارک کهن پوست درختچه
از نظر طبی مورد توجه میباشد در معدودی از اسناد از جمله در مخزن الادویه آمده است
که اطبای سنتی ایران از نظر خواص دارویی توجه به برگ گیاه نیز داشتهاند و نوشته شده
که برگ آن از نظر مسهلی خیلی قوی است و پس از خوردن آن عوارض شدید غیر قابل کنترلی
ایجاد میشود و لذا باید قبل از خوردن اصلاح و تعدیل شود و پس از آن خورده شود. برای
این اصلاح دستور این است که برگهای آن را به مقدار مورد نظر گرفته و تمیز کرده و
48 ساعت در سرکه بخیسانند و در این مدت 3- 2 بار سرکه آن را عوض کنند، سپس خشک کرده
و کوبیده و با روغن بادام چرب و آغشته نمایند. در مواردی که به عنوان مسهل مواد سوداوی
مصرف میشود با تربد تعدیل شده و افتیمون، پوست هلیله زرد، گل سرخ، ربّ ریشه شیرینبیان
و زیره کرمانی و نمک هندی با آن مخلوط کرده و بخورند و در مواردی که به منظور مسهل
زردآب و بلغم خورده شود با موادی نظیر ایرسا و آسارون، عصاره غافث، افسنطین، سنبل الطیب،
مصطکی، مرّمکی، سکبینج، نمک هندی، هلیله زرد و تخم کرفس مخلوط کرده و بخورند بسیار
مؤثر است و عوارضی نیز ایجاد نمیکند. در مورد ضرورت تدبیر و اصلاح مازریون داستانی
در کتب طب سنتی نقل میکنند که چون نشانهای از روشهای تحقیق عملی حکمای طب سنتی است
برای اطلاع علاقهمندان محقق عینا در اینجا میآوریم:
معارف گیاهی، ج5، ص: 170
حکیم احمد تبتی در تاریخ الحکما نوشته است
که شخصی در بصره مبتلا به بیماری استسقا بوده (البته چه نوع استسقا ذکر نشده است) و
پس از سالها معالجه سرانجام بهبود نیافت و تمام اطبا منطقه او را جواب کردند. این مرد
که از ادامه زندگی قطع امید کرده بود گفت حال که میمیرم چه بهتر است در این مدت کوتاه
باقیمانده از عمر هرچه میخواهم بخورم و پرهیز خردکنندهای را که سالهاست به من تحمیل
شده بشکنم. این مرد آزاد گذارده شد و اطبا نیز که از معالجه او مأیوس بودند به او اجازه
دادند هرچه میخواهد بخورد. آن مرد گفت که او را در کوچه و کنار محل عبور عمومی بگذارند
تا از چیزهایی که در بازار برای فروش عرضه میشود آنچه که دلش میخواهد انتخاب کرده
بخرد و بخورد و چنان کردند. اتفاقا اولین فروشندهای که از آن محل عبور میکرد ملخ
پخته میفروخت و در مرد میل وافری بخوردن ملخ پخته ایجاد شد و از این ملخ پخته خرید
و خورد. پس از ساعتی معده او منقلب شد و شروع کرد به کار کردن و این اسهال ادامه یافت
و تا چندین ساعت در اثر این اسهال آنقدر آب زرد متعفن از شکم او بیرون آمد که هیچکس
باور نمیکرد آن همه مایع در شکم او بوده است. و پس از آن بتدریج و بسرعت استسقای او
شفا یافت و نجات پیدا کرد. وقتی این خبر عجیب به گوش اطبایی که از علاج او دست شسته
بودند، رسید همه حیران و متعجب که چه ارتباطی ممکن است بین ملخ پخته و خاصیت مسهلی
شدید زردآب باشد. زیرا اصولا ملخ پخته قابض است و قاعدتا باید عکس این عمل رخ داده
باشد و هیچ نوع ارتباط منطقی بین خاصیت ملخ پخته و رفع بیماری استسقا به نظرشان نمیآمد.
یکی از اطبا که اهل تحقیق و بررسی بود موضوع را دنبال کرد و به فروشنده ملخ پخته مراجعه
نمود و از او پرسشهایی کرد که این ملخها را از کجا صید کرده است، شرایط آن منطقه و
گیاهان آن محل چیست. فروشنده گفت این ملخها را از محلی صید کردهام که تقریبا گیاه
غالب آن منطقه درختچههای مازریون است و چیز دیگری نمیروید و خوراک این ملخها فقط
برگهای مازریون بوده است. طبیب محقق با شنیدن این اطلاعات به ریشه ماجرا پی برد زیرا
میدانست برگ مازریون خاصیت مسهلی دارد ولی خاصیت آن به قدری شدید و قوی است که اگر
بدون اصلاح و تدبیر و تعدیل تا 4 گرم آن خورده شود آنقدر اسهال ایجاد میکند که بند
آوردن آن از اختیار خارج میشود و به همین دلیل برگ را قبل از خوردن اصلاح و تدبیر
میکنند و پس از آن میخورند و برگهایی را که ملخها خورده بودند در جریان دو نوع اصلاح
و تعدیل و کاهش شدت خاصیت مسهلی قرار گرفته اول اینکه در شکم ملخ در جریان
معارف گیاهی، ج5، ص: 171
تبدیل و تبدلات عصیر هاضمه ملخ قرار گرفته
و مقداری از حدّت آن کاسته شده است و پس از آن در مرحله پختن در آب جوش پخته شده و
مجددا تعدیل گردیده است و به این ترتیب خوردن ملخ پختهها اینچنین شکل شفابخش بخود
گرفته است.
از نظر طبیعت طبق رأی حکمای طب سنتی مازریون
خیلی گرم و خشک است و از نظر خواص معتقدند که دمکرده برگ آن اگر مضمضه شود، مسکّن
درد دندان است. مسهل زردآب و دافع کرم کدو و کرم معده میباشد و برای استسقاء لحمی
245]، استسقای زقی (نوعی استسقا که مایع در پرده صفاق شکم جمع میشود)، یرقان و ضعف
کلیه نافع است خصوصا برگ تازه آنکه در دوران گل درختچه چیده شود و پس از تدبیر و اصلاح
و خشک کردن اگر مقدار 5/ 1 گرم از آن را در 750 گرم آب جوش مخلوط با فودنج جبلی جوش
دهند تا به ثلث برسد و صاف کرده و بیاشامند، دافع کرم شکم و بخصوص کرم کدو خواهد بود.
اگر 80 گرم آن را در 150 گرم سرکه رقیق مدت دو ماه بخیسانند و آن را مالیده و صاف کنند
و دو ماه دیگر بگذارند بماند و پس از آن بیاشامند برای استسقا و پاک کردن ترشحات پس
از زایمان مفید است.
اگر 24 گرم آن را در 750 گرم آب بجوشانند تا
به ثلث برسد و مالیده و صاف کنند و با 30 گرم روغن بادام شیرین مجددا بجوشانند آنقدر
که فقط روغن بماند امّا نسوزد، 4 گرم تا 20 گرم از این روغن مسهل مناسب و راحتی خواهد
بود. خوردن دمکرده آن برای عسر البول یا سخت ادرار کردن نافع است. مقدار خوراک آن
در 2- 5/ 1 گرم میباشد.
خوردن برگ مازریون برای گرممزاجها مضّر است
و همچنین برای اطفال و اشخاص ضعیف نباید تجویز شود. در فصل گرما و مناطق حارّه خشک
از خوردن آن باید اجتناب شود و بههرحال در مواردی که خورده میشود قبلا باید طبق دستور
تعدیل و تدبیر اصلاح شود. مازریون شدیدا برای کبد مضّر است و قیآور میباشد و غم و
اندوه میآورد و اگر 8 گرم آن بدون اینکه اصلاح شود خورده شود آنقدر قی و اسهالآور
است که هلاک میکند و برای معالجه این مسمومیت باید بهطور مکرر شیر گاو تازه خورد
و آب سرد بر بدن ریخت و همچنین با خوردن آشهای چرب و داروهای خیلی سرد از خطر آن جلوگیری
کرد و شیره درختچه آن سمّی و مهلک است و مصرف داخلی اصولا ندارد و در استعمال خارجی
مالیدن آن برای رفع
معارف گیاهی، ج5، ص: 172
لکههای پوست مفید است. مصرف این گیاه باید
زیر نظر پزشک باشد.
توضیح: نمک هندی که در شرح فوق به آن اشاره
شد از حل کردن خاکستر حاصل از سوزاندن چند گیاه در آب و پس از آن تقطیر محلول و جدا
کردن املاح آن و ادامه تبخیر آن تا آنجا که به صورت قوام درآید و در آخر منعقد و خشک
شود، به دست میآید. ماده خشک حاصل را میکوبند و با نام نمک هندی در بازار عرضه میشود.
هربار 6- 4 گرم از آن را در ترکیبها ریخته و مصرف میکنند.
از گونههای مختلف دافن چند گونه دیگر که در
طب سنتی مستعمل است در ایران میروید که به ذکر دو گونه معروف مبادرت میشود:
1. گونهDaphne oleoides
Schreb . یاDaphne oleoides Lam .var Kurdica Born
.. اینگونه در ایران با اسامی محلی شناخته میشود. در جبال بارز کرمان با نام «توربید»
و «توربیت» و در لرستان با نام «الف» و در برخی مناطق نیز «تورونگ» گفته میشود.
مشخصات
درختچهای است به بلندی یک متر با شاخههای
پوشیده از کرک خزی پرپشت.
برگها چرمی همیشه سبز پوشیده از کرک به ابعاد
12- 3* 45- 10 میلیمتر. گلها سفیدرنگ. میوه آن نیز سرخرنگ است. اینگونه در ایران
در سپیددشت لرستان، قلعه دختر و در سیرجان و جبال بارز کرمان میروید.
خواص- کاربرد
گیاهی است سمّی در هند از ریشه آن به عنوان
مسهل مؤثری استفاده میشود. از برگها و پوست درخت در استعمال خارجی برای رفع ناراحتیهای
پوست به کار میرود. دمکرده برگهای آن را در موارد سوزاک میخورند و روی آبسهها و
ورمها میریزند و میمالند که ورم را کاهش دهد. آزمایش شیمیایی برگهای آن کمی خاصیت
میکربکشی در مقابل مایکرو کوکوس پیوژنس واریته اورئوس نشان میدهد.
2. میخک هندی
اشاره
اینگونه به فارسی «میخک هندی» و به انگلیسیWinter daphne
گفته میشود، نام علمی آنDaphne odora Thunb
.var alba Hemsl . و مترادف آن
معارف گیاهی، ج5، ص: 173
Daphne indica Loisel. non L.
میباشد.
مشخصات
درختچهای است بومی چین و ژاپن. همیشه سبز،
زیبا با برگهای سبز تیره و یشمیرنگ. گلهای آن سفید و معطّر و در اوایل اردیبهشت شکفته
میشود. در ایران به صورت گل داخل ساختمان پرورش داده میشود زیرا در مقابل سرما نابردبار
است.
در باغهای شمال ایران در خارج از گلخانه نیز
دوام میآورد. باغبانها آن را میخک هندی مینامند.
ترکیبات شیمیایی
از نظر ترکیبات شیمیایی دارای دافنین میباشد.
خواص- کاربرد
در چین از جوشانده ریشه و برگهای درختچه میخک
هندی برای معالجه لارنژیت و ناراحتی حنجره 246] [روا]. و زخم گلو و به صورت شستوشو
برای تاولهای آبله به کار میرود [هوپر]. برای التیام ورم پستان 247] کاربرد دارد [استوارت
.
این گیاهان سمّی هستند و در صورت ضرورت مصرف
باید زیر نظر پزشک استفاده شود.
معارف گیاهی، ج5، ص: 174
///////////
هفت برگ
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
هفت برگ
|
|
هفت برگ، Daphne
mezereum
|
|
فرمانرو:
|
|
راسته:
|
|
تیره:
|
|
سرده:
|
|
گونه:
|
D. mezereum
|
Daphne mezereum
|
نگارخانه[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا، «Daphne mezereum»، ویکیپدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد
(بازیابی در ۲ مه ۲۰۱۶).
پیوند به بیرون[ویرایش]
|
- گیاگان
اوکراین
- گیاگان
روسیه
- گیاگان
غرب آسیا
- گیاگان
فنلاند
- گیاهان توصیفشده در ۱۷۵۳ (میلادی)
- گیاهان
در اروپا
- گیاهان سمی
- مازریونیان
///////////
المازريون أو الدفنة
المازريونية (الاسم
العلمي:Daphne mezereum) هي نوع من النباتات يتبع جنس الدفنة من الفصيلة المثنانية[2] .
محتويات
المازريون هو نبات
سام جدا لأنه يحتوي مركبات المازرين والدافنين خاصة في
الثمار والأغصان. عند الإصابة بالتسمم بهذا النبات يحس الضحايا بالاختناق. التعامل
مع الأغصان الطازجة يسبب الطفح الجلدي والأكزيما للأفراد
الحساسون. على الرغم من هذا، يزرع عادة بوصفه من نباتات
الزينة في الحدائق نظراً لزهوره الجذابة.
////////
به آذری:
//////////
به ترکی:
Mezeryon (Daphne mezereum), Çobanyastığıgiller (Thymelaeaceae)
familyasından pembe veya kırmızı renkli çiçekler açan, 30–150 cm boyunda,
çalı görünüşünde çok yıllık bir bitki türü.
Dağ çayırlarında ve sulu orman altlarında
bulunur. Gövdeleri dik, esnek, kabuk kırmızımsı, odun kısmı ise
sarımsıdır. Yapraklar kısa
saplı 3–9 cm uzunlukta, tam kenarlı ve tüysüzdür. Çiçekler, yaprakların
koltuğunda birkaçı bir arada bulunur. Meyveleri kırmızımsı ve üzümsüdür. Zehirli, tahriş
edici bitkilerdir.
Kullanımı[değiştir | kaynağı değiştir]
Çok zehirli olduğu için dahilen kullanılmaz.
Haricen romatizmaya karşı
halk arasında kullanılır.
/////////////
Daphne mezereum
From Wikipedia, the free encyclopedia
Daphne mezereum
|
|
Daphne mezereum foliage and fruit
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
D. mezereum
|