خطمی
بفتح خاء معجمه و سکون طاء مهمله و کسر میم و یا و بکسر خا نیز
آمده اسم او بیونانی مشتق از اسم کثیر المنافع است
ماهیت آن
کیاهی است معروف و از انواع خبازی شمرده اند و کل آن سفید و سرخ
و الوان مختلف و بهترین همه سفید و آنچه بیکل باشد خطمی نیز نامند و نوع ارغوانی کبود
آن را بهندی خیرو نامند
طبیعت آن
جالینوس سرد و تر دانسته و شیخ الرئیس کرم باعتدال کفته و تخم و
بیخ آن را در قوت مانند کل آن و از ان بسیار قویتر و تجفیف آن بیشتر و لطیفتر و دیکران
معتدل القوی و مائل بسردی و تری دانسته اند
افعال و خواص و منافع آن
محلل و منضج و رادع و مرخی و ملین و کل آن ضعیف تر از تخم و برک
و ساق آن و ضماد برک آن جهت اورام دماغ و بیخ کوش و تهبج و نفخۀ اجفان و التیام قروح
و تسکین وجع اورام و تحلیل آنها و خنازیر و نضج خراجات و دمل و ورم پستان و مقعده و
جراجات و حزاز و شکستکی اعضا و عرق النسا و مفاصل که همه از کرمی باشد و با روغن زیتون
جهت کزیدن هوام و سوختکی آتش و با پیه مرغابی جهت درد مفاصل و عرق النسا و رعشه و بادویۀ
مناسبه و روغنها جهت ذات الجنب و ذات الرئه و ضماد پختۀ آن با روغن بغایت منضج اورام
حاره سریع الاثر و نطول آن جهت نرم داشتن موی و جلوس در طبیخ آن جهت ورم مقعده و انضمام
فم رحم زنان عقیم مفید و تخم کوبیدۀ آن جهت سنک کرده و لعاب خام آن با شکر نیم کرم
نموده جهت سرفۀ حار و رفع نفث الدم بسبب قوت قابضه که دارد و ضماد آن با سرکه بشرط
آنکه در آفتاب نه نشینند جهت رفع بهق و با روغن زیتون و سرکه جهت سموم حیوانی و چون
بکیرند یک جزو از ان باد و جزو خرما و با سرکه بسرشند جهت تحلیل اورام بغایت مجرب و
خائیدن آن جهت تسکین عطش و چون تخم آن را با صمغ عربی مساوی الوزن طبخ نمایند و دست
و پا را مکرر بآن بشویند جهت رفع شقاق و تقشر جلد کف دست و پا نافع و طلای مطبوخ آن
بر سم اسپ جهت رویانیدن آن و پوست بیخ آن بغایت ملین و قوی التحلیل و آشامیدن طبیخ
سه درهم آن جهت رفع زحیر و قولنج و سدۀ امعا و قرحۀ آن و اسهال صفراوی و حرقه البول
و امعا و ورم آن و اسهال ردی و بدستور تخم آن جهت امراض مذکوره و با شراب جهت عسر البول
و تفتیت حصاه و فضلات خام مثانه و عرق النسا و شقاق عضلات و مضمضه بطبیخ آن با سرکه
جهت درد دندان حار و چون بیخ آن را کوبیده در لته بسته در آب کذارند و در زیر آسمان
شب نکاه دارند چندانکه آب منجمد کردد طلای آن جهت رفع تهبج پلک چشم مؤثر و جهت سرفۀ
حار و نفث الدم مجرب و طبیخ آن نیز همین اثر دارد و جلوس در طبیخ آن جهت تحجر مفاصل
و صلابت اعضا و اغتسال موبدان مانع تشقق آن و نیز ضماد بیخ مسحوق مطبوخ آن با پیه خوک
و روغن سوسن و آرد باقلا جهت تعقد مفاصل و تحلیل اورام صلبه نافع و حقنه بطبیخ آن جهت
امراض امعای مذکوره و غیر آن و طلای طبیخ آن جهت کزیدکی زنبور عسل و با عسل جهت رفع
مضرت کزیدکی هوام و حمول آن با پیه بط یا مرغابی و صمغ البطم جهت ورم رحم و انضمام
فم آن مجرب مضر معده مصلح آن عصارۀ زرشک و عسل و رازیانه و کویند مضر رئه مصلح آن عسل
است مقدار شربت از جرم آن یک مثقال و از طبیخ آن تا سی مثقال بدل آن خبازی و صمغ خطمی
که در هنکام کرمی هوا از درخت آن می کیرند و زرد و سرخ رنک می باشد جهت تسکین عطش و
حبس بطن و قئ صفراوی مجرب کفته اند
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
خطمی . [ خ َ/ خ ِ می ی ] (ع اِ) ۞ خیرو.(آنندراج ) (ناظم الاطباء).
نباتی است . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). غِسل . (مهذب الاسماء). خیروی ِ دشتی
.(دهار). ملوکیةالشجر. عودالیسر. شحم البرح . آلثئا. ملوخیه . وردالزوانی . (یادداشت
بخط مولف ). هشت دهان . (صیدنه ابوریحان بیرونی
). خطمی از اسپرغمهاست . (ذخیره خوارزمشاهی
). گلش بهمه رنگی بود بسیار بقا باشد وعروقش چند سال بجا ماند. (نزهةالقلوب ) :
خیری و خطمی و نیلوفر و بستان افروز
همچنانست که بر تخته دیبا دینار.
سعدی .
- خطمی بری ؛ نوعی خطمی است که بعربی آنرا
شحم البرح می گویند. (یادداشت بخط مولف ).
- خطمی خطائی ؛ بهترین انواع گل خیرو است
. در آغاز شکفتن برنگ سفید می باشد تا دو پهر پس بسرخی زند پس سرخی او کمتر شدن گیرد
و بعد از غروب باز برنگ اصلی بازآید. (آنندراج ). منثور. (یادداشت بخط مولف ) :
همچو خطمی خطائی هر زمان در باغ دهر
چهره دیگرگون مرا از خجلت عصیان شود.
نزاری (از آنندراج ).
- خطمی درختی ؛ نوعی از خطمی است که بوته
ای چون درخت دارد. رجوع به درخت خطمی شود.
- خطمی درختی چینی ؛ گیاهی است که گل سرخ
آتشی دارد. (یادداشت بخط مولف ).
- خطمی فرنگی ؛ نوعی گل است که شبیه به
گل خطمی است . (یادداشت بخط مولف ).
- خطمی کوچک ؛ خبازی . رجوع به خبازی در
این لغت نامه شود.
- خطمی مجلسی ؛ نوعی گل است . (یادداشت
بخط مولف ) ۞ .
- لعاب خطمی ؛ لعابی که از خطمی حاصل آید. وخیفه . (منتهی الارب
).
////////////
خطمی
بهترین وی سبز کوهی بود که گل وی سفید
بود و آنچه بستانی بود بور الزوانی خوانند و بری را شحم المرج گویند و بیونانی اکیا
و کل بمعنی کثیر المنفعت خوانند طبیعت وی سرد و تر بود و گویند گرم بود باعتدال و در
وی تلیین بود و انضاج و ارخا و تحلیل و بر بهق طلا کردن با سرکه نافع بود و وقتی که
در آفتاب نشینند و ورمهای ظاهر نرم گرداند آنچه در بن گوش بود و خنازیر و دنبلات و
ورم پستان که از گرمی بود و ورم مقعد که هم از گرمی بود و درد مفاصل را با پیه مرغابی
طلا کردن نافع بود و عرق النسا و رعشه را و طبیخ وی چون بیاشامند عسر البول و قرحه
امعاء و سنگ گرده و خلطهای غلیظ و عرق النسا و رعشه نافع بود خاصه چون با شراب پخته
باشند و چون با پیه بط و یا مرغ آبی بکوبند با صمغ البطم و زن بخود برگیرد بجهت ورم
رحم و انضمام آن بغایت نافع بود و طبیخ وی تنها همین عمل کند و بیخ وی چون بسرکه بجوشانند
و بدان مضمضه کنند درد دندان را ساکن گرداند و تخم آن خواه خشک و خواه تر چون بکوبند
و با سرکه بر بهق زایل کند و چون خطمی بجوشانند و طبیخ وی بر گزندگی نحل مالند سودمند
بود و چون با زیت و سرکه بر اعضا طلا کنند دفع مضرت گزندگان بکند و دیسقوریدوس گوید
مجبر اعضای منکسر بود و مقوی آن و سه درم از وی قولنج را نافع بود و چون بیاشامند خون
حیض فرود آورد و بول براند و اخلاط سوداوی را مفید بود و صداع شقیقه را ضماد کردن نافع
بود و به آرد جو و عسل بر ذات الریه ضماد کردن مفید بود و اگر ورق وی با اندکی زیت
ضماد کنند بر گزندگی جانوران نافع بود و بر سوختگی آتش همچنین و خطمی سرفه گرم را سودمند
بود خاصه چون به آب گرم لعاب وی بگیرند و با قند بیاشامند و ورق وی در ضمادات ذات الجنب
و ذات الریه سودمند بود و پوست بیخ وی چون با شراب بیامیزند و بپزند مفاصل و اعضای
صلب نرم گرداند و ورق وی چون خشک کنند و بکوبند و بدان سر و ریش بشویند نیکو بود و
پاک گرداند و تخم وی یک جزو و استخوان خرما دو جزو بسرکه بسرشند و بر ورم قضیب ضماد
کنند تحلیل دهد و مؤلف گوید بیخ خطمی کوهی جهت نقرس گرم ضماد کردن با گلاب بغایت مفید
بود و سرفه صفراوی را با نبات سفوف ساختن و با جلاب گرم خوردن نافع بود و ابن مؤلف
گوید اگر لعاب خطمی بگیرند و با عسل و روغن گاو زنی را دهند که دشوار زاید آسان بزاید
و صاحب منهاج گوید یک مثقال از خطمی قولنج را نافع بود چون بیاشامند و اسحق گوید مضر
بود به شش و مصلح آن عسل بود و صاحب تقویم گوید مضر بود بمعده و مصلح آن عصاره زرشک
بود و بدل آن خبازی است و گویند بدل خطمی سفید نیلوفر است
______________________________
صاحب مخزن الادویه خطمی را از انواع خبازی
شمرده و نوع سفید را از همه بهتر دانسته و مینویسد نوع ارغوانی کبود آن را بهندی خیرو
نامند
در تحفه نیز آمده است که خطمی بالوان مختلف
است و آنچه بیگل بود خطمی بری و خطمی نر نامند و جالینوس سرد و تر
شیخ الرئیس گرم باعتدال و اکثر مرکب القوی
و مایل بسردی و تری میداند و از انواع خبازی دانستهاند
لاتینALTHAEA OFFICINALIS فرانسهGUIMAUVE انگلیسیMARSHMALLOWS
اختیارات بدیعی، ص: 149
///////////
در بازنمائی گل خیرا (خیرو**) guli xairā (xairū) در زبان پارسی
گفتهاند همان ختمیِ گل سرخی (Althaea
rosea) چینی و ایرانی است. 3 این گیاه همان šu k‛wei چینی ("پنیرک سه ـ چوان") است که
žun k‛wei
("پنیرک مردمان ژون") نیز نامیده میشود. همان ختمیِ گل سرخیِ رسمی است
که از دید استوارت4 شاید نخست از سرزمینی باختری به چین رفته باشد.
بهشناخت دو سویه ایران و چین باستان (ساینو-ایرانیکا)
////////////
خَطمی یا خَتمی (نام علمی: Alcea) سردهای از گیاهان
است از تیره پنیرکیان یکساله و خودرو، گل و میوه و ریشه آن مصرف دارویی دارد.
گل خطمی به ارتفاع دو متر گلهای صورتی،
قرمز وسفید دارد که برای روکش داروها استفاده میشود. جنس بزرگی از گیاهان گلدار دارای
۲۰۰- ۲۲۰ گونه از نهاندانگان میباشد. بومی مناطق گرم، زیر گرمسیری استوایی و نواحی
گرمسیری بین دو مدار شمال و جنوب استوا در جهان میباشد. گل ختمی در درمان امراض کبدی
و جوش صورت اثر سودمندی دارد طرز استفاده آن گلبرگهای آنرا خشک نموده وآسیاب کنید سپس
برای هر بار استفاده یک قاشق مرباخوری از پودر آسیاب شده را در یک لیوان آب جوشیده
سرد شده یا عرق کاسنی برای مدت ۸ ساعت خیسانده و مصرف کنید. خواص دارویی: طبیعت آن
معتدل است، ملین و مسهل قوی، خلط آور، ضد سرفه، پیچش شکم، قولنج و دانه این گیاه در
درمان زخم معده نیز سودمند است.
نیازهای گل ختمی چینی گلسرخی: خاک مناسب:
مخلوطی از لوم و پیت بهترین خاک برای گیاه است. تعویض گلدان: هر ساله در بهار گلدان
را با یک اندازه بزرگ تر تعویض نمایید، با حجیم و بزرگ شدن گلدان و عدم امکان تعویض
خاک های سطحی گلدان با خاک نو و غنی اکتفا نمایید. تمیز نمودن برگ ها: غبارپاشی کافی
است، در صورت لزوم می توانید با پارچه یا اسفنج مرطوب برگ ها را تمیز نمایید. از مواد
براق کننده شیمیایی استفاده نگردد.
تکثیر : ریشه دار نمودن قلمه های چوبی
در تابستان واریته هایی از ختمی چینی با رنگ زرد و نارنجی به بازار عرضه شده است، گل
ها دو روز بیشتر دوام ندارد و چنانچه رطوبت محیط کاهش یابد غنچه ها بدون باز شدن می
ریزند، غبار پاشی از این نارسایی جلوگیری می نمایید.
هرس: ظهور گل های زیاد و زیباتر در سال
آینده ناشی از هرس است، در اواخر زمستان ارتفاع شاخه ها را به نصف کاهش داده و محل
قطع را به منظور جلوگیری از ورود عوامل بیماری زا با گرد گوگرد ضد عفونی نموده و با
وازلین سطح آن را بپوشانید.
آبیاری: جهت مرطوب نگه داشتن خاک به هفته
ای سه بار آبیاری در تابستان نیاز دارد، هرگز اجازه ندهید آب اضافی در گلدان بماند،
زهکش را بازدید کنید، در زمستان هنگامی آبیاری کنید که سطح خاک کاملاً خشک شده باشد
(اصولاً دو هفته یکبار در زمستان آبیاری کافی است).
رطوبت: در بهار و تابستان به غبار پاشی
روزانه با آب ولرم و بدون املاح احتیاج دارد. جهت تأمین رطوبت دایمی و پایدار به زیر
گلدانی حاوی سنگریزه آب اضافه و دقت نمایید که ته گلدان با آب در ارتباط نباشد، در
زمستان هفته ای یکبار غبارپاشی کافی است، جریان ملایم هوا را دوست دارد.
تغذیه: هر دو هفته یک بار در بهار و تابستان
(به خصوص با ظهور گل ها) با مواد غذایی مصنوعی مایع و یا جامد محلول در آب مخصوص گیاهان
زینتی طبق دستور سازنده گیاه را تغذیه نمایید.
خاک مناسب: مخلوطی از لوم و پیت بهترین
خاک برای گیاه است.
تعویض گلدان: هر ساله در بهار گلدان را
با یک اندازه بزرگ تر تعویض نمایید، با حجیم و بزرگ شدن گلدان و عدم امکان تعویض خاک
های سطحی گلدان با خاک نو و غنی اکتفا نمایید.
تمیز نمودن برگ ها: غبارپاشی کافی است،
در صورت لزوم می توانید با پارچه یا اسفنج مرطوب برگ ها را تمیز نمایید. از مواد براق
کننده شیمیایی استفاده نگردد.
تکثیر : ریشه دار نمودن قلمه های چوبی
در تابستان واریته هایی از ختمی چینی با رنگ زرد و نارنجی به بازار عرضه شده است، گل
ها دو روز بیشتر دوام ندارد و چنانچه رطوبت محیط کاهش یابد غنچه ها بدون باز شدن می
ریزند، غبار پاشی از این نارسایی جلوگیری می نمایید.
هرس: ظهور گل های زیاد و زیباتر در سال
آینده ناشی از هرس است، در اواخر زمستان ارتفاع شاخه ها را به نصف کاهش داده و محل
قطع را به منظور جلوگیری از ورود عوامل بیماری زا با گرد گوگرد ضد عفونی نموده و با
وازلین سطح آن را بپوشانید.
محتویات [نمایش]
گونهها[ویرایش]
ختمی معمولی Alcea rosea
Alcea abchazica
Alcea acaulis
Alcea afghanica
Alcea angulata
Alcea antoninae
Alcea apterocarpa
Alcea arbelensis
Alcea assadii
Alcea aucheri
Alcea baldshuanica
Alcea biennis
Alcea calverti
Alcea chrysantha
Alcea damascena
Alcea digitata
Alcea dissecta
Alcea djahromi
Alcea excubita
Alcea fasciculiflora
Alcea flavovirens
Alcea freyniana
Alcea froloviana
Alcea galilaea
Alcea ghahremanii
Alcea glabrata
Alcea gorganica
Alcea grossheimii
Alcea heldreichii
Alcea hyrcana
Alcea ilamica
Alcea iranshahrii
Alcea karakalensis
Alcea karsiana
Alcea koelzii
Alcea kopetdaghensis
Alcea kuhsangnia
Alcea kurdica
Alcea kusjariensis
Alcea lasiocalycina
Alcea lavateriflora
Alcea leiocarpa
Alcea lenkoranica
Alcea litwinowii
Alcea loftusii
Alcea longipedicellata
Alcea mazandaranica
Alcea mozaffarianii
Alcea nikitinii
Alcea nudiflora
Alcea peduncularis
Alcea pisidica
Alcea popovii
Alcea rechingeri
Alcea remotiflora
Alcea rhyticarpa
Alcea rosulata
Alcea rugosa
Alcea sachsachanica
Alcea schirazana
Alcea semnanica
Alcea setosa
Alcea sophiae
Alcea sosnovskyi
Alcea sotudei
Alcea striata
Alcea sulphurea
Alcea sycophylla
Alcea tabrisiana
Alcea talassica
Alcea tarica
Alcea teheranica
Alcea tholozani
Alcea transcaucasica
Alcea turcomanica
Alcea turkeviczii
Alcea wilhelminae
Alcea woronovii
Alcea xanthochlora
منابع[ویرایش]
نوشتاری از بهمن فصیحی و همکاری داروگیاهی
زکریای رازی شهرستان پارس آباد مغان. برگرفته از وبگاه مغان ارس (برداشت آزاد با ذکر
منبع) برگرفته از [۱] و [۲](برداشت آزاد با ذکر منبع)
پرش به بالا ↑ Alcea setosa
ویکی
////////////
به عربی خطمیه:
الخطمية (بالإنجليزية: Hollyhock) هي جنس نباتي صيفي
مزهر متعدد الألوان ينتمي إلى الفصيلة الخبازية.[1] يشمل الجنس ما يقارب 60 نوعاً.
موطنه الأصلي هو الصين وبعض الدول الآسيوية وبعض مناطق الوطن العربي، ويشيع استخدامها
في الحدائق كزينة. أدخلت الخطمية إلى بيئة أمريكا الشمالية في القرن السابع عشر
[2].
أوراق نبات الخطمي
تتميز الخطمية بطول سوقها، والتي قد تمتد
ما بين 6 إلى 10 أقدام في الارتفاع، وبأوراقها الدائرية الشكل المتعددة الفصوص.[3].
من أنواعها الواطنة في الوطن العربي[عدل]
خطمية إصبعية (باللاتينية: Alcea digitata) في بلاد الشام
الخطمية ثنائية الحول (باللاتينية: Alcea biennis) في بلاد الشام
الخطمية الجليلية (باللاتينية: Alcea galilaea) في بلاد الشام
الخطمية الدمشقية (باللاتينية: Alcea damascena) في بلاد الشام
خطمية ذات الثمار عديمة الأجنحة (باللاتينية:
Alcea
apterocarpa)
في بلاد الشام
الخطمية ذهبية الأسدية (باللاتينية: Alcea chrysantha) في بلاد الشام
خطمية عديمة الساق (باللاتينية: Alcea acaulis) في بلاد الشام
خطمية كردية نويع العمقية (باللاتينية:
Alcea
kurdica subsp. coelesyriaca) في بلاد الشام
خطمية كردية نويع القلمونية (باللاتينية:
Alcea
kurdica subsp. antilibanotica) في بلاد الشام
الخطمية المخططة نويع الصهباء (باللاتينية:
Alcea
striata subsp. rufescens) في بلاد الشام
الخطمية المخططة نويع المخططة (باللاتينية:
Alcea
striata (DC.) Alef. subsp. striata) في بلاد الشام
الخطمية المقطعة (باللاتينية: Alcea dissecta) في بلاد الشام
خطمية ملساء الثمار (باللاتينية: Alcea leiocarpa) في بلاد الشام
الخطمي الهلبية (باللاتينية: Alcea setosa) في بلاد الشام
الخطمي الوردية (باللاتينية: Alcea rosea) في بلاد الشام
من أنواعها الأخرى[عدل]
الخطمية تينية الأوراق (باللاتينية: Alcea ficifolia)
الخطمية الشاحبة (باللاتينية: Alcea pallida)
الخطمية الكبريتية (باللاتينية: Alcea sulphurea)
الخطمية المجعدة (باللاتينية: Alcea rugosa)
المصادر[عدل]
^ "خطمية". الموسوعة العربية
الميسرة. موسوعة شبكة المعرفة الريفية. 1965. اطلع عليه بتاريخ 12 كانون الأول
2012.
^ معلومات منوعة حول زهرة الخطمي وصل لهذا
المسار في 24 سبتمبر2007
^ زراعة زهرة الخطمي وصل لهذا المسار في
24 سبتمبر2007
مشاريع شقيقة توجد في ويكي أنواع معلومات
أكثر حول: Alcea
أيقونة بوابةبوابة علم النبات
مشاريع شقيقة شاهد في كومنز صور وملفات
عن: خطمية
معرفات الأصنوفة
موسوعة الحياة: 61058 GBIF: 5406788
Tropicos: 40009321 ITIS:
21773 ncbi: 65556 IPNO: 25775-1
GRIN: ps://npgsweb.ars-grin.gov/gringlobal/taxonomygenus.aspx?id=360
FOC: 100963 PLANTS: ALCEA AFPD: 187924
تصنيفات: أجناس نباتيةأزهارحياة نباتية في أوروباخبازاويةخبازيةنباتات
الحدائقنباتات الحدائق في أوروبانباتات آسيانباتات زينة في آسيا
////////////
به عبری خُطمیت زیفانیت:
החוֹטְמִית (שם מדעי: Alcea) היא סוג צמחים ממשפחת החלמיתיים. בסוג חוטמית נמנים כ-60 מינים שחלקם חד-שנתיים וחלקם רב-שנתיים. החוטמית נפוצה באזורים הממוזגים של העולם הישן.
החוטמית היא צמח עשבוני, בעל גבעולים גבוהים וארוכים שלאורכם פרחים גדולים ובולטים, שלהם 5 עלי כותרת ו-5 עלי גביע. בצמוד לגביע הפרח נמצא גביעון המורכב מעלי עטיף ירוקים שמספרם נע בין 6–9. במרכז הפרח נמצא מעין פעמון שעליו אבקנים מרובים ומאוחים ולידם הצלקות.
פרי החוטמית מורכב מפרודות רבות שכל-אחת מכילה זרע אחד. הפרודות מסודרות מסביב לעמוד מרכזי קצר שצורתו מזכירה צורת חוטם (אף), ומכאן שמו של הסוג.
///////////
به کردی هیرو:
Hîro
an hêro (bi latînî: Alcea rosea) ji ew kulîlkên çolê yên Kurdistanê ne. Bejnê
hîroyê dirêj dibe dikane ser du metro bikeve. Kulîlkên wê bi giştî gewr û
mihurik in. Ji bo xemlê li malan jî diçînin.
Hêro kulîlkek bêar e. Li devê rêyan, li
bedenan, li ber devê avan û hwd. hêşîn dibe. Bejna wê 100–200 cm bilind dibe.
Di mehên hezîran, tîrmeh û tebaxê de xweristê rengîn dike. Li dinê 20 an zêdetir
cûreyên wê hene. Li Kurdistanê kêmanî 5-6 cûre ne. Kulîlkên wê ji aliyê rengan
ve sorê tarî, sorê vekirî, peyazî (penbe) yê vekirî, peyaziyê tarî, binevşî
(mor) yê tarî, binevşiyê vekirî û spî ne. Bizin û mêşên hingiv zehf jê hez
dikin.
//////////
به کردی سورانی هیرو:
ھێرۆ، گوڵە ھێرۆ، ھەڵمەڵە یان ھەرمەڵە، ڕووەکێکە لە تیرەی ھەرمەڵەیەکان (Malvaceae) و لە بنەماڵەی ئالسیا. ئەم گوڵە لە کوردستاندا بە چەندین رەنگ لە دەست پێکردنی بەھاردا شین دەبێ، گوڵێکی ناسک و گەورە دەگرێ. سێ ڕەنگی سەرەکی مۆر، سپی و زەردی ھەیە و باڵای تا یەک تا دوو مەتر بەرز دەبێ. تەمەنی گوڵەکەی نزیکی ٢٥ ڕۆژە. ھێرۆ بۆ دەرمانی ھەڵامەت و کەمکردنەوەی ژان دەشێ. ئەم گوڵە ڕەنگ و ڕەواڵەتێکی جوانی ھەیە، بەس بۆنی نیە، نالی لە بەیتێکدا دەڵێ:
نەمبیستووە ھەرگیز لەدەمت بێنی وەفایێ
ھەرچەندە سەراپا گوڵی، ئەمما گوڵی ھێرۆ
///////////
به اردو خطمی:
خطمی یا گل خیرو (Alcea) جسے ہولی ہکس (hollyhocks) بھی کہا جاتا ہے پھول پودوں کی 60 خاندانوں کی ایک جنس ہے۔
///////////
به ترکی استانبولی حتمی:
Hatmi, ebegümecigiller (Malvaceae) familyasından, 60 yakın türü bulunan Alcea cinsinden bitki türlerininortak adı.
Hatmi ve Ebegümeci'ni kaynattığımız zaman oluşan kıvamlı su saçımızı birçok kremden daha iyi
yumuşatıyor.[1]
·
Alcea biennis
·
Alcea ficifolia - Antwerp hatmisi
·
Alcea heldreichii
·
Alcea lavateriflora
·
Alcea pallida
·
Alcea rugosa
·
Alcea setosa - Dikenli hatmi
·
Alcea striata
·
Alcea sulphurea
1. ^ Greenwood, Norman N.; Earnshaw, Alan
(1997). Chemistry of the Elements (2nd ed.). Oxford: Butterworth-Heinemann.
Çiçek ile ilgili bu madde bir taslaktır. Madde içeriğini geliştirerek Vikipedi'ye katkıda
bulunabilirsiniz.
|
İki çenekliler ile ilgili bu madde bir taslaktır. Madde içeriğini geliştirerek Vikipedi'ye katkıda
bulunabilirsiniz.
|
//////////
Alcea
From Wikipedia, the
free encyclopedia
"Hollyhock"
redirects here. For the J. League
Division 2 team, see Mito HollyHock. For the
streambank wild hollyhock, a related species in western North America,
see Iliamna rivularis.
Alcea
|
||||
Kingdom:
|
||||
(unranked):
|
||||
(unranked):
|
||||
(unranked):
|
||||
Order:
|
||||
Family:
|
||||
Genus:
|
||||
See text.
|
||||
Alcea, commonly known as hollyhocks, is a genus of about 60 species
of flowering plants in the mallow family Malvaceae.[1] They are native to Asia and Europe.[1] The single species of hollyhock from
the Western Hemisphere, the streambank wild hollyhock, belongs to a
different genus.
Contents
[show]
Hollyhocks are annual, biennial, or perennial plants usually
taking an erect, unbranched form. The herbage usually has a coating of
star-shaped hairs. The leaf blades are often lobed or toothed, and are borne on
long petioles. The flowers may be solitary or arranged in fascicles or racemes. The notched petals are usually over three
centimeters wide and may be pink, white, purple, or yellow. The fruit is
a schizocarp, a dry disc divided into over 15 sections that contain seeds.[1]
Hollyhocks are popular garden ornamental plants. They are
easily grown from seed. Breeds with red flowers attract hummingbirds and butterflies. Cultivars have been bred, especially from A.
rosea. They include the double-flowered 'Chater's Double', the raspberry-colored 'Creme de
Cassis', and 'The Watchman', which has dark, nearly black, maroon flowers.[3]
Alcea species are used as food plants by the larvae of some Lepidoptera species including Bucculatrix
quadrigemina and Vanessa cardui, the Painted
Lady.
The mallow flea beetle (Podagrica
fuscicornis) is a pest that makes tiny holes in the leaves. Cutworms, aphids, and capsid bugs use the plant as a food source
in hotter and drier conditions.[5] A number of weevils use A. rosea as
their host plant, including Rhopalapion longirostre, Alocentron curvirostre, and Aspidapion validum.[6]
The plants are also susceptible to the
pathogenic fungus Puccinia
malvacearum, the hollyhock rust.[7]
A hollyhock flower, known in Japan as aoi (葵?), was incorporated into the official seal (mon) of the Tokugawa shogunate in Japan, and through this influence has maintained importance in
modern Japanese culture. For example, it inspired the name and symbol of Mito HollyHock, a professional soccer club in a
city formerly led by the Tokugawa family. The Aoi Matsuri (Hollyhock Festival) is one of
the three main festivals of the city of Kyoto.
Alcea sp.
Alcea sp.
Alcea setosa
Alcea rosea 'Nigra'
Alcea sp. Plant
Alcea sp. Closer look at the flower
1.
^ Jump up to:a b c d e Tang, Y.; et al. "Alcea". Flora of
China. Missouri Botanical Garden, St. Louis, MO, and Harvard University
Herbaria, Cambridge, MA. Retrieved 24 July 2012.
4.
Jump up^ Aydin, S.; Öztürk, Y.; Başer, K.
H. C.; Kirimer, N.; Kurtar-Öztürk, N. (1992). "Effects of Alcea
pallida L. (A.) and Tilia argentea Desf. Ex DC infusions on
swimming performance in mice". Phytotherapy Research. 6 (4):
219–220. doi:10.1002/ptr.2650060411.
5.
Jump up^ Brickell, C., Ed. The Royal
Horticultural Society Encyclopedia of Garden Plants. Dorling Kindersly,
London. 1996. pg. 93. ISBN 0-7513-0436-0
6.
Jump up^ Wilhelm, G., et al. (2011). Sexual dimorphism in head structures of the weevil Rhopalapion longirostre (Olivier 1807)
(Coleoptera: Curculionoidea): a response to ecological demands of egg
deposition. Biological Journal of the Linnean
Society 104(3) 642-60.
/////////////
همچنین:
خطمی/ختمی (نام علمی: Althaea officinalis) نام گونه ای از تیره پنیرکیان است که از ریشه
ریشه اش شیرینی به نام پفنبات سازند که اصلش به مصر باستان باز میگردد.ویکی
////////
به عربی ختمية الطبية، خبيز:
الختمية الطبية[1] أو الخبيز (بالإنجليزية:
Marshmallow) نوع نباتي عشبي ينتمي
إلى جنس الختمية من الفصيلة الخبازية. يعرف علميا باسم (باللاتينية: Althaea officinalis).
محتويات [أظهر]
البيئة والانتشار[عدل]
موطنه أوروبا والمشرق العربي. أدخل إلى
الولايات المتحدة.[2]
يحتوي الخبيز علي مواد هلامية وفلافونيدات
وكومارينات وحمض السالسيليك واحماض فينولية. اما الجذر فيحتوي على نشا ومواد عديدة
السكاكر واسباراجين وحمض العفص.
شكله[عدل]
إنّ الجذوع منتصبة و طولها 3 إلى 4 أقدام
(1.2 m) أو يخرج منها فقط
بضعة فروع جانبية. إنّ الأوراق بيضوية أو مدوّر و طولها 2 إلى 3 بوصات (76 مليمتر)
و عرضها حوالي 1 و 1/4 بوصة مسنّنة بدون انتظام في الهوامش وسميكة. ملمسها ومخملي على
كلا الجانبينِ، بسبب غطاء كثيف من الشعيرات.إنّ الزهور تشكّل صغيرة و ذات لون شاحب.و
تزهر أثناء أغسطس/آبِ و سبتمبر/أيلول.
استعمالاته[عدل]
أغلب نباتات الخبيز استعملت كغذاء، ومذكورة
Aktuelltض 2016-03-14 | 518 asylsökande de
senaste sju dagarna 2016-03-11 | 516 asylsökande de senaste sju dagarna
2016-03-10 | Migrationsverket pekar på konsekvenser för individen i
lagrådsremissen
قبل الكُتّاب الكلاسيكيين . حيث كان خضاراً صالحا للأكل بين الرومان.
استعمل الصينيون نوع من الخبيز في غذائهم، وبنجاح صرح البينوس في عام 1592 بأنّ نبات
الخبيز تم أكله من قبل المصريين. يؤكل الخبيز مغليا أولاً و ثم يقلّى بالبصل والزبد،
الجذور تشكل صحن لذيذ، وفي أوقات الندرة تبعا لفشل وكساد المحاصيل، هذا النبات الذي
ينمو لحسن الحظ هناك منه وفرة عظيمة. و كعلاج يستعمل في :
في أمراض الرئتين والأنظمة البولية، بشكل
مُحدّد في أحجارِ الكلية.
الجذر الذي يتم حصاده في أواخر الخريف
له مفعول مليّن مدرّر.
في مشاكلِ الجلد و المشاكل الهضمية، بشكل
مُحدّد التهابات الفمِّ، الالتهاب المعوي، القرحة المعوية، التهاب الأمعاء، والتهاب
القولون.
يزِيد تدفق حليب الصدرِ ويسكّن الأنابيب
القصبية .
في معالجة الإمساك بالإضافة إلى مرض تهيّج
الأمعاء.
الجذر مستعمل في معالجة العروق الدوالية،
القرح و الدمامل.
مطهرة وقاتلة لبعض البكتريا والفطريات.
وصفة[عدل]
تؤخذ الاوراق وتفرم أو تقطع ثم تغمر في
كمية مناسبة من الماء وتوضع على النار حتى تغلى ثم تبرد وتصفى بحيث يزال كل المواد
العالقة ويكون الماء صافيا ثم يستعمل على هيئة دش مهبلي أو غسول عادي ويستعمل مرتين
إلى ثلاث مرات يوميا كما يمكن تناول المغلي شربا بمعدل كوب إلى كوبين يوميا بعد الوجبات
الغذائية.
المصادر[عدل]
^ أغروفوك. الختمية الطبية. تاريخ الولوج
24 حزيران 2011.
^ المرفق العالمي لمعلومات التنوع الحيوي.
الختمية الطبية. تاريخ الولوج 24 حزيران 2011.
"Marshmallow Remedies | Gaia
Garden Herbals". Gaiagarden.com.
http://www.gaiagarden.com/products/marshmallow/. Retrieved on 2009-01-03.
أيقونة بوابةبوابة علم النبات أيقونة بوابةبوابة
صيدلة
مشاريع شقيقة في كومنز صور وملفات عن:
ختمية طبية
معرفات الأصنوفة
موسوعة الحياة: 584767 GBIF: 3152520
PlantList: kew-2631597 Tropicos:
19601250 ITIS: 21610 ncbi: 145745
IPNO: 558872-1 GRIN: ps://npgsweb.ars-grin.gov/gringlobal/taxonomydetail.aspx?id=2721
FOC: 200013686 PLANTS: ALOF2 AFPD: 148761
تصنيفات: خبازاويةخبازيةطب بديلنباتات الشامنباتات طبيةنباتات طبية
في أفريقيانباتات مستخدمة في الطب الصيني التقليدينباتات وصفت في 1753
//////////
به آذری:
Dərman bəlqəmotu (lat. Althaea
officinalis)[1] - bəlğəmotu cinsinə aid bitki növü.[2]
//////////////
Althaea officinalis
From Wikipedia, the
free encyclopedia
Althaea officinalis
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
A. officinalis
|
Marshmallow (Althaea
officinalis)
Althaea officinalis (marsh-mallow,[1] marsh mallow (Persian:خطمی/ختمی
, Arabic:ختمية الطبية،
خبيز), or common marshmallow)
is a perennial species indigenous to Europe, Western Asia, and North Africa, which is used as a medicinal plant and ornamental plant. A confection
made from the root since ancient Egyptian time evolved into today's marshmallow treat.[2]
Contents
[show]
The stems, which die down in the autumn,
are erect, 3 to 4 ft (0.91 to 1.22 m), but can reach 6'6" (2m) [[3]], simple, or putting out only a few
lateral branches. The leaves, shortly petioled, are roundish, ovate-cordate, 2 to 3 in (51 to 76 mm) long,
and about 1 1⁄4 inch broad, entire or three to five
lobed, irregularly toothed at the margin, and thick. They are soft and velvety
on both sides, due to a dense covering of stellate hairs. The flowers are
shaped like those of the common mallow, but are smaller and of a pale
colour, and are either axillary, or in panicles, more often the latter.
The stamens are united into a tube, the anthers,
kidney-shaped and one-celled. The flowers are in bloom during August and
September, and are followed, as in other species of this order, by the flat,
round fruit which are popularly called "cheeses".
The common mallow is frequently called
"marsh mallow" by country people, but the true marsh mallow is
distinguished from all the other mallows growing in Great Britain by the numerous divisions of
the outer calyx (six to nine cleft), by the hoary down which thickly clothes the
stems and foliage, and by the numerous panicles of blush-coloured flowers,
paler than the common mallow. The roots are perennial, thick, long and
tapering, very tough and pliant, whitish yellow outside, white and fibrous
within.
The entire plant, particularly the root,
abounds with a mild mucilage, which is emollient to a much greater degree than the common mallow.[citation needed] The generic name, Althaea, is derived from the Greek "ἄλθειν" (to cure), from its healing
properties. The name of the family, Malvaceae, is derived from the Latin malva,
a generic name for the mallows and the source of the English common name
"mallow".
Most of the mallows have been used as food,
and are mentioned by early classic writers with this connection. Mallow was an
edible vegetable among the Romans; a dish of marsh mallow was one of their
delicacies. Prosper Alpinus stated in 1592 that a plant of the mallow kind was eaten by the Egyptians. Many of the poorer inhabitants of Syria subsisted for weeks on herbs, of
which marsh mallow is one of the most common. When boiled first and fried
with onions and butter, the roots are said to
form a palatable dish [[4]] , and in times of scarcity consequent
upon the failure of the crops, this plant, which grows there in great
abundance, is collected heavily as a foodstuff.
Marshmallow
roots
The leaves, flowers and the root of A.
officinalis (marshmallow) have been used in traditional herbal
medicine. This use reflected in the name of the genus, which comes from
the Greek ἄλθειν (althein), meaning "to heal."[5] In traditional Chinese
medicine, Althaea officinalis is known as 藥蜀葵 (pinyin: yàoshǔkuí).
Marshmallow is traditionally used for
irritation of mucous membranes,[6] including use as a gargle for mouth
and throat ulcers and gastric ulcers.[7] The root was used in the Middle Ages for sore throat.[2]
The root extract (halawa extract) is
sometimes used as flavoring in the making of a Middle Eastern snack
called halva. The flowers and young leaves can be eaten,
and are often added to salads or are boiled and fried. The later French version
of the recipe, called pâte de guimauve (or
"guimauve" for short), included an eggwhitemeringue and was often flavored with rose water. Pâte de guimauve more
closely resembles contemporary commercially available marshmallows, which no longer contain Althaea
officinalis. Horace mentions it in reference to his own diet, which he describes as very
simple: "Me pascunt olivae, me cichorea levesque malvae" ("As for me, olives,
endives, and mallows provide sustenance").
Chemical constituents include altheahexacosanyl lactone (n-hexacos-2-enyl-1,5-olide), 2β-hydroxycalamene(altheacalamene)
and altheacoumarin glucoside (5,6-dihydroxycoumarin-5-dodecanoate-6β-D-glucopyranoside),
along with the known phytoconstituents lauric acid, β-sitosterol and lanosterol.[8]
1.
Jump up^ "BSBI List 2007" (xls).
Botanical Society of Britain and Ireland. Archived from the original on
2015-02-25. Retrieved 2014-10-17.
2.
^ Jump up to:a b Petkewich, Rachel
(2006). "What's that stuff? Marshmallow". Chemical & Engineering News. 84 (16): 41. doi:10.1021/cen-v084n011.p041.
Retrieved 2008-02-10.
5.
Jump up^ Gualtiero Simonetti (1990). Stanley
Schuler, ed. Simon & Schuster's Guide to Herbs and Spices. Simon &
Schuster, Inc. ISBN 0-671-73489-X.
6.
Jump up^ Cavero, R (2 December 2014).
"Medicinal plants used for respiratory affections in Navarra and their
pharmacological validation". Journal of Ethnopharmacology. 158 (Part
A): 216–220. doi:10.1016/j.jep.2014.10.003.
7.
Jump up^ John S. Williamson & Christy M. Wyandt 1997. Herbal therapies: The
facts and the fiction. Drug topics
8.
Jump up^ Rani, S.; Khan, S.A.; Ali, M.
(2010). "Phytochemical investigation of the seeds of Althea officinalis
L". Natural Product Research. 24 (14):
1358–1364. doi:10.1080/14786411003650777. PMID 20803381.
Cavero, R (December 2, 2014). "Medicinal plants used for respiratory affections in Navarra and their
pharmacological validation". Journal of Ethnopharmacology. 158 (Part A):
216–220. doi:10.1016/j.jep.2014.10.003.
Retrieved 22 April2015.
&&&&&&
خفاش
بضم خاء معجمه و فتح فاء مشدده و الف و شین معجمه و بفتح خا نیز
آمده و خشاف و وطواط و بفارسی شب پره و بشیرازی موش کور و بهندی چمکادر و در بنکاله
چمکدری نامند
ماهیت آن
طائری است معروف بخلاف طیور دیکر و چهارپا دارد و دندانها و پشم
و مانند چهارپایان بچهارپا راه می رود و حیض می بیند و آبستن می شود و میزاید و شیر
می دهد و پرواز می نماید مانند طیور و لیکن بال آن مانند بال مرغان دیکر پر ندارد بلکه
پوستی است بالای اضلاع و غضاریف کشیده که آنها را حرکت می دهد و منقبض و منبسط می سازد
و سیاه رنک و بسیار ضعیف البصر است و لهذا روز بسبب روشنی و تابش شعاع آفتاب از آشیان
خود برنمی آید و اکر آشیان آن را خراب کنند و برآید غلیواج و کلاغ آن را می کیرند و
شب خصوصا شبهای ناقص النور بسبب تاریکی برمیآید و پرواز می نماید و در زاید النور کمتر
برمی آید و ازین جهت مرض روز کوریر اخفش و صاحب آن را اخفش می نامند
طبیعت آن
در سوم کرم و در چهارم خشک و حرارت کوشت آن کمتر از حرارت فضلات
آن
افعال و خواص آن
آشامید مرقۀ پختۀ آن مسهل فضلات و زردآب و دافع استسقا و درد ورک
و مهرا پختۀ آن در روغن زیتون و زنبق جهت فالج و رعشه و اوجاع مفاصل و ظهر و نقرس و
تحلیل اورام بارده و در روغن کنجد جهت عرق النسا خصوصا چون مکرر بمالند و طلای مطبوخ
مهرای نر آن در ظرف آهنی یا مسی با روغن زنبق که چون روغن خشک کردد باز روغن داخل نمایند
تا مهرا کردد و صاف نمایند جهت فالج قدیم و رعشه و ریو و نقرس و درد اعضا و منع اسقاط
موی و منع بزرک شدن پستان بغایت نافع و طلای مهرا پختۀ آن در آب بر احلیل جهت رفع حبس
البول و بدستور قطور آب مطبوخ آن در سوراخ قضیب و جلوس در طبیخ آن جهت فالج و استرخا
و اکتحال دماغ آن با آب پیاز جهت نزول آب و با عسل جهت بیاض و چون خون آن را بر عانۀ
صبیان طلا نمایند موی نروید و چون بر پستان دختران بمالند بسیار بزرک نکردد و اکتحال
آن رافع غشاوه است و خاکستر آن جهت حدت بصر و جلای بیاض آن و چون در شراب اندازند رافع
مستی آنست و طلای زهرۀ آن بر فرج زن جهت رفع عسر ولادت مجرب در حال و مالیدن دماغ آن
بر اسفل قدم جهت تهیج باه و سرکین آن بسیار کرم و خشک تا چهارم و اکتحال آن جهت رفع
بیاض و طلای آن جهت رفع قوبا و شیر آن نیز بسیار کرم و کریه الرائحه و بسیار جالی و
با سمیت و یک مثقال آن کشنده و ربع درهم آن مخرج حصاه و در سقوف آشیانه آنها چیزی یافت
می شود منجمد سفید رنک بمقدار بند انکشتی و کوچکتر و بزرکتر از ان و متخلخل شبیه بقلی
و سفیدتر از ان و سوراخ دار طلای آن جهت قلع ثالیل و ستردن موی از بدن و منع بزرک شدن
پستان و لیکن مقرح جلد است و بول آن نیز مانند شیر آن و حار و اذابه دهندۀ مواد و اکتحال
آن جهت بیاض عین و لبن آن نیز جالی بیاض و ناخنه است و لیکن هر دو مضراند بچشم اجتناب
بهتر از استعمال آنست کویند چون سر آن را در زیر بالین شخصی به نحوی که آن شخص عالم
بدان نباشد کذارند آن شخص را خواب نیاید و بدستور چشم و دل آن همین اثر دارد و دفن
نمودن سر آن در برج کبوتران باعث جمعیت کبوتران است در ان و در سوراخ موش باعث کریختن
موشانست از ان خانه و تعلیق دل آن معین بر جماع و نیز کفته اند که چون میان خطاف و
خفاش عداوت است و خفاش از بوی کرفس کریزان لهذا خطاف کرفس را در اشیان خود می آورد
جهت محفوظ بودن بچهای خود از ان و چون کردن نوع کبیر که بهندی بادر نامند از بیخ قطع
نمایند و ذکر را در جوف تنۀ آن کذارند قوت باه بخشد و مالیدن مغز سر آن بر ذکر مقوی
آنست
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
//////////////
خفاش . [ خ ُف ْ فا ] (ع اِ) ۞ شب پره . وطواط. موش کور. مرغ
عیسی . شب باره . شب باز. شب بازه ، شب پرک . شب بوزه . شب یازه . شبینه . شیوز. شب
کور. شیرمرغ . شیرزج . شیرزق . (یادداشت بخط مولف ). شباره . بیواز. چرهواز. پازیره
. خربواز. خربوز. خرپور. خربیواز.شبان . شبانور. شپرک . شپره . شپوز. شپوژ. شهله .
یارسه . شبده . پرسه . پرسقی . یراسه . (از ناظم الاطباء). ج ، خفافیش . در صبح الاعشی
این حیوان چنین تعریف شده است : او پرنده ای است غریب الشکل و عجیب الوصف بدون پر و
صاحب دو بال و بالهای او بدو دست او چسبیده است . بعضی می گویند که بالهایش بدو پهلوی
او چسبیده است . او را خفاش بدان جهت نامند که در روز نمی بیند. در زبان عرب ،این پرنده
را وطواط نیز گویند، ولی عقیده پاره ای بر
آنست که خفاش پرنده صغیر و وطواط پرنده کبیر
است .وطواط را خطاف نیز نام است . خفاش از خواص پرندگان چیزی ندارد. او را دندانها
و خصیتین است و حائض می شودو چون آدمیان می خندد و مانند چهار پایان ادرار می کند و
بچه خود را از پستان خود شیر می دهد. از آنجا
که در روز نمی بیند همواره برای قوت خود در وقت غروب آفتاب از لانه خود بیرون می آید و در همین وقت است که پشه ها نیز
برای خوردن خون حیوانات خارج می شوند و به خفاش برمی خورند و خفاش به آنها حمله می
کند و قوت خود را درمی یابد. گفته شده است که این حیوان را مسیح خلق کرده است . (از
این جهت بین فارسی زبانها مرغ عیسی نام دارد). خفاش سریعالحرکت و پرعمر است خفاش ماده
بین سه تا هفت جوجه می گذارد و فرزند خود را در حین پرواز زیر بال خود می گیرد و باز
گفته شده است که او در حال طیران ، بچه خود را شیر می دهد. چون برگ دلب خفاش را اصابت
کند او را بیهوش می کند. قتل این حیوان در اسلام نهی شده است . (از صبح الاعشی ج 2
ص 84) :
بود خفاش و نتواند که بیند روی من نادان
ز من پنهان شود زیرا منم خورشید رخشانش
.
ناصرخسرو.
- این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
شَواک ŝavãk، شَواگ ŝavãg، شَپاک ŝapãk (پهلوی)
سَویرین savirin (سنسکریت: سوَئیرین svaïrin)
- وطواط. [ وَطْ ] (ع اِ) خفاش . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
شب پره . (ناظم الاطباء) (دهار). بلستک . شوپرک . (مهذب الاسماء). || پرستو. خطاف
. (ناظم الاطباء). پرستو که آن را خطاف گویند و به هندی ابابیل نامند. (از آنندراج
). نوعی از پرستوی کوهی . (اقرب الموارد) (غیاث اللغات ) (از ناظم الاطباء). || غوک
. (ناظم الاطباء). || (ص ) مرد بددل . (دهار). مرد سست عقل و رای . (اقرب الموارد).
مرد ضعیف و جبان و ترسو. (ناظم الاطباء)(اقرب الموارد). || الذی یقارب کلامه . (اقرب
الموارد). مرد پرحرف پرگوی . (ناظم الاطباء). مردی که تند و جلد حرف زند. (ناظم الاطباء).
|| مردی که آواز او مانند گنجشک باشد. (ناظم الاطباء).
- شب پره . [ ش َ پ َ رَ / رِ ] (اِ مرکب
) شب پرک . خفاش :
شب پره گر وصل آفتاب نخواهد
رونق بازار آفتاب نکاهد.
سعدی .
/////////
خفاش
وطواط خوانند و بپارسی شبپره و بشیرازی
موشکور گویند شریف گوید چون بکشند وی را و بر زهار کودکان پیش از بلوغ طلا کنند منع
رستن موی زهار بکند و چون در روغن کنجد بجوشانند آن روغن عرق النسا را نافع بود خاصه
چون چند نوبت مکرر کنند و گویند چون بپزند و مرق آن بیاشامند شکم براند و درد ورک را
سود دهد و خاکستر وی روشنایی چشم زیاده کند و ابن زهر آورده است که چون سر وی در ظرفی
مسین یا آهن با روغن زنبق بپزند چنانکه مهرا شود و صافی کنند و روغن بردارند و آن روغن
بر نقرس طلا کنند و فالج قدیم و رعشه و ورم احشا و ربو بغایت نافع بود و اگر زنی دشوار
زاید زهره وی در فرج آن زن بمالند در حال بزاید و اگر دماغ وی در شیب پای بمالند باه
را برانگیزد و اگر به آب بجوشانند تا مهرا شود و بر سوراخ قضیب چکانند بول براند و
اگر طبیخ وی در آبزن کنند و صاحب فالج در آن نشیند مفید بود و دماغ وی چون بسوزانند
و سحق کنند و در چشم کشند سفیدی زیادت که در چشم بود زایل کند و سرگین وی چون بر قوبا
طلا کنند سود دهد و دماغ وی به آب پیاز در چشم کشیدن نزول آب را مانع آید و اگر سر
وی در شیب جامع خواب پنهان کنند و کسی که بر آن خسبد آن را نداند بخواب نرود و خواب
بر وی شوریده گردد و اگر دل وی چنین کنند همین عمل کند و ابن مولف گوید در خواص آوردهاند
که اگر خفاش را از درخت درآویزند جراد از آن مکان بگریزد و بول او بر مار زهر قاتل
بود و اگر سر وی در برج کبوتر پنهان کنند هرچند کبوتر که بود از آنجا نرود و الفت گیرند
و اگر در سوراخ موشان بنهند همه موشان از آنجا بگریزند
صاحب مخزن الادویه مینویسد: خفاش به ضم
خا و فتح آن بر دو آمده و خشاف و وطواط و بفارسی شبپره و به شیرازی موش کور و بهندی
چمکادر و در بنگاله چمکدری نامند
لاتینNYCTERIS VESPERTINA یاVESPERTILIO MURINUS فرانسهCHAUVE -SOURIS انگلیسیFLITTER MOUSE
اختیارات بدیعی، ص: 150
///////////
خُفّاش یا شَبکور یا کورشاپرک[۲] یا شبپرک
پستانداری از راسته خفاشسانان (Chiroptera) و تنها پستانداری که بال دارد و میتواند پرواز
کند. کایراپترا از واژه یونانی χείρ
به معنی «دست» و πτερόν به معنی بال گرفته شدهاست. دستان این پرنده به صورت
شبکهای به هم وصل است و به صورت یک بال در آمدهاست و به آنها این امکان را میدهد
تا تنها پستانداری باشند که واقعاً پرواز میکند دیگر پستانداران مانند پوست پر یا
برخی گونههای سنجاب تنها در مسافتهای کوتاه در هوا سُر میخورند اما توان پرواز از
جایی به جای دیگر را ندارند. خفاش از راسته بالدستان و دارای پنج انگشت است. بالهای
خفاش با بالهای پرندگان متفاوت است و به گونه دیگری ساخته شده، اما در عوض پوست بالهای
خفاش جنسی شبیه چرم دارد و دارای خاصیت ارتجاعی است که باعث میشود بالهایش در طول
استخوانهایی که دستها و انگشتان خفاش را حرکت میدهند کشیده شود. بال زدن خفاش مانند
پرندگان نیست که بالها را به تمامی بالا و پایین میبرند آنها در مقابل انگشتانشان
را به طور کامل باز میکنند،[۳] انگشتان آنها بسیار بلند است و با پوستی نازک پوشیده
شدهاست.
خفاشها با داشتن ۱٬۲۴۰ گونه روی هم رفته حدود ۲۰
درصد از گونههای پستانداران را از آن خود کردهاند.[۴] دو دسته اصلی برای خفاشها
وجود دارد. دسته نخست بزرگخفاشها یا خفاشهای میوهخوارند که در راهیابی نسبت به
دیگر جانداران چندان ویژه نیستند گاهی به این جاندار روباه پرنده نیز می گویند. دسته
دوم مربوط به کوچکخفاشها است این جانور برای پیدا کردن راه از روش پژواکیابی بهره
میبرد.[۵] نزدیک به ۷۰٪ خفاشها حشره خوارند. باقیمانده آنها معمولاً میوهخوارند. تنها
گروههای اندکی از خفاشها مانند خفاش ماهیخوار از جانورانی به جز حشرات تغذیه میکند.
همچنین خفاش خونآشام تنها انگل پستاندار است. خفاشها در سراسر جهان پراکندهاند و
نقش زیستی مهمی در پاکسازی گلها از حشرات و پراکنده کردن دانه میوهها در زمین دارند.
بسیاری گیاهان گرمسیری برای پراکنده کردن دانه هایشان کاملاً به خفاشها وابستهاند.
کوچکترین خفاش، خفاش خوکبینی کیتی است که قد آن ۲۹ تا ۳۴ میلی متر و سنگینی آن ۲ تا
۲٫۶ گرم است و اگر بالهایش باز
باشد طول آن به ۱۵ سانتی متر میرسد.[۶][۷] البته هنوز بحث است که کوچکترین پستاندار
حشرهخوار اتروسک است یا خفاشهای خوکبینی کیتی.[۸] بزرگترین گونه خفاشها، مربوط
به زیرگونههای روباه پرنده و بزرگ روباه پرنده طلایی تاجدار است. سنگینی این خفاش
۱٫۶ کیلوگرم است و پهنای آن هنگامی
که بالهایش باز است به ۱٫۷ متر میرسد.[۹]
خفاشهای حشره خوار، شبها غذای خود را
شکار میکنند. اما خفاشهای میوه خوار سحرگاه و نزدیک غروب به جستجوی غذا میروند.
آنها برای پیدا کردن میوه و شیره درختان مورد علاقهشان از حس بینایی و بویایی خود
بهره میبرند. خفاش جانوری اجتماعی است. آنها در دستههای بزرگ در غارها یا روی درختان،
بیتوته میکنند.
خفاشهایی که در شب پرواز میکنند، مسیر و جای دقیق طعمه خود را
بوسیله فرستادن امواج صوتی و دریافت بازتاب آن، پیدا میکنند. با این روش خفاشها میتوانند
اجسام متحرک مانند حشرات و بی حرکت مانند درخت را شناسایی کنند.
////////////
به عربی خفاشیات:
الـُخفاشيّات (الاسم العلمي: Chiroptera) ومفردها الخفاش أو
الخفدود أو الخنفوشأو الوطواط هو الحيوان الثديي الوحيد الذي يستطيع الطيران. والخفافيش
نجد أن أيديها وسواعدها تحولت كأجنحة تطير بها. وكانت تنتقل بالسماء المظلمة في العصر
الإيوسيني منذ 50 مليون سنة. وأثناء هذه الفترة تغيرت ملامح هذا الحيوان قليلا. وهذا
ما بينته الحفائر التي عثر عليها في أوروبا وشمال أمريكا. ويوجد حوالي ألف نوع من الخفافيش
وهي تعادل ربع عدد أنواع الثدييات. تنقسم الخفافيش لمجموعتين كبيرتين هما:
الخفافيش الكبيرة: Megachiroptera, or
megabats
وتعرف بآكلة الفواكه (أو الخفافيش الثّمريَّة) وتوجد في المناطق الاستوائية
بأفريقيا وأستراليا والهند. وتتميّز الخفافيش الكبار بشكل حِتار الأذُن، وبحجم العُيون.
والخفافيش كُلّها لديها مقدرة على الإبصار، لكن للثّمريَّة منها عُيون كبيرة تستخدمُها
في الاهتداء إلى الطّعام، وهي تقتاتُ الثِّمار ليلاً، وتأكلُ الزّهر أو تمتصّ رحيقه.
الخفافيش الصغيرة : Microchiroptera, or
microbats
وتُسمّى أيضاً: الخفافيش الحَشَريَّة، لأنّها تقتاتُ بشكلٍ أساسيّ على
الحشرات، ولكنّها في الحقيقة تستطيعُ أكل مختلف أنواع الطعام ابتداء من الثدييات الصغيرة
حتى الأسماك. وهي أكثر انتشارا.
وبصفة عامة كل الخفافيش تنشط ليلا أو مع
بزوغ الفجر أو ظهور الغسق، وكثير من الخفافيش الليلية تعتمد علي جهاز سونار للطيران
والعثور علي الفريسة.وكثير من الخفافيش التي تطير بالغسق والغروب لديها بصر يمكنها
من الإبصار في المستويات الدنيا من الضوء. لكن الخفافيش التي تعيش بالجزر المنعزلة
والتي تقل بها الفرائس تطير بالنهار. عضة الخفاش قد تسبب مرض الكلب (السعار). ولقد
عرف مؤخرا أن الخفافيش لها فوائد. من بينها أنها عدو طبيعي للحشرات التي تطير ليلا.
وتقوم بتلقيح حوالي 500 نوع من النباتات كالموز والبلح والمانجوو والتين والكاشيو.وتفرز
أيضا سمادا غنيا بالنتروجين يطلق عليه جوانو guano.
تتواجد الخفافيش في كل أنحاء العالم من
المناطق الباردة إلي المناطق الحارة حتى بالغابات الاستوائية المطيرة. ولأنها تستطيع
الطيران لمسافات طويلة نجدها وصلت الجزر المنعزلة والغير مأهولة بالمحيطين الهندي والهادي.
ومعظم أنواعها آكلة للحشرات. وتفضل الأماكن التي بها الطعام الوفير والملاذ الآمن.
لهذا تفضل المناطق الحارة لوفرة الحشرات بها طوال العام. والخفافيش التي تعيش علي الفواكة
الطازجة تمتص عصيرها ليلا.
الخفاش القزم الذي يعيش بالمنطقة الاستوائية
بأفريقيا والذي يزن 170 جرام لابد أن يأكل 500 جرام من الفاكهة الطازجة كل ليلة أي
حوالي ثلاثة أضعاف وزنه. وأثناء النهار الخفافيش تنام نهارا بالكهوف وتجاويف الأشجار
والمباني وفروع الأشجار وغصونها.
وتنام وتستريح معلقة أرجلها الخلفية و رأسها لأسفل. وبهذا الوضع
المقلوب لا تستهلك طاقة. لأن وزن جسم الخفاش يعلقه ويجعله مثبتا في مكانه.ومعظم أنواع
الخفافيش تعيش في مستعمرات تضم الآلاف لتتجمع أسفلها نفاياتها وسماد الجوانو guano. وفي العديد من البلدان
يجمع هذا السماد ليخصب المحاصيل وكان يستخلص منه المواد المتفجرة لوجود المواد النيتروجنية
فيه. فالخفافيش تتجمع في كل البيئات المختلفة وتتواءم معها وتمارس البيات الشتوي.
//////////
به آذری یاراسا:
Yarasalar uçmağa uyğunlaşmış
ortaboylu və kiçik məməli heyvanlardır. Çiyin hissəsindən bazuya, oradan ikinci
barmağa, daha sonra beşinci barmağa, bədənin yanları ilə arxa ətraflara və
quyruğun ucuna qədər nazik uçma pərdəsi uzanır. Yarasalar alaqaranlıq və gecə
heyvanlarıdır. Onlar çox yaxşı eşidir və dərisi vasitəsilə belə hiss edir. Yarasanın exolokasiya qabiliyyəti
yaxşı inkişaf etmişdir.
Azərbaycan faunasında 3 fəsilə ilə
təmsil olunmuşdurlar: Rhinolophidae (Nalburunkimilər), Vespertilionidae (Hamarburunkimilər), Molossidae(Buldoqkimilər).
///////////
به عبری
עטלפים (שם מדעי: Chiroptera)
הם סדרה של מעופפים במחלקת היונקים, המכילה כ-115 סוגים ולמעלה מ-1,200 מינים,[1] והיא השנייה בגודלה במחלקה זו, לאחר סדרת המכרסמים. מאובנים של עטלף מהמין Onychonycteris
finneyi הראה שעטלפים מעופפים ובעלי יכולת ניווט על ידי איכון הד קיימים לפחות 52 מיליון שנה.[2] העטלפים הם היונקים המעופפים האמיתיים היחידים וחשיבותם האקולוגית, הן של אוכלי הפירות והן של אוכלי החרקים, גדולה. בגלל מראם המפחיד והיותם פעילי לילה, זכו העטלפים ליחס של פחד ושנאה מבני האדם ובתרבויות רבות קושרו לאופל ולרשע[3]. בעשורים האחרונים גברה המודעות לחשיבות העטלפים לאקולוגיה ולבני האדם, וביחד איתה גברו פעילויות שימור ומחקר של עטלפים.
///////////
به سواحلی پوپو:
Nusuoda Megachiroptera ina spishi kubwa hadi ukubwa wa paka na uzito wa kilogramu moja;
urefu wa mabawapamoja unaweza
kufikia sentimita 150.
Spishi hizi hula matunda.
Popo wengi hutumia sauti kwa kutambua mazingira yao,
yaani wanatumia mwangwi wa mlio wao kukadiria umbali hadi kizuizi au hata windo pamoja na ukubwa na maumbile ya vitu vilivyopo njiani. Kwa hiyo masikio yao ni mlango wa fahamu muhimu zaidi. Kinyume chake popo wengi hawana macho mazima ingawa hakuna aliye kipofu kabisa.
Lakini kuna pia aina nyingine wanaoona vizuri sana.
////////////
به کردی پِرچِمک:
Perçemk, Çilêçilê, Şevşevok an jî Çilê (Chiroptera), komek e canewerên
ku dikanin bifirin ji çîna guhandaran in.
////////////
به پنجابی چمگادر:
چمگادڑ دد پلان والی اے جیہڑی اڈ وی سکدی اے۔ ایدیاں بانواں دے دوالے پتلا ماس ہوندا اے جس باجوں ایہ اڈسکدی اے۔ ایدیاں 1,240 ونڈاں نیں تے ایہ دد پلان والیاں دا 20٪ بندیاں نیں۔ 70٪ چمگادڑاں کیڑے کھانیاں نیں۔ ریندیاں وچون چوکھیاں فروٹ کھانیاں نیں۔ کج جیویں مچھی کھانی چمگادڑ کیڑیاں توں ہور شیواں کھاندیان نیں۔ ویمپائر چمگادڑاں خون پینیاں نیں۔ ایکروڈون جوباٹس دنیا دی سب
توں وڈی تے سور-نک چمگادڑ دنیا دی سب
توں نکی چمگادڑ اے۔
////////////
به تاجیکی:
Кӯршапарак
- катори ширхурхо аз катори болдастхо. Дароз танашон то 14см. Куршапарак узви
сомеаи хеле хуб инкишоф ёфта ва чашмони майда доранд.
//////////
به اردو چمگادر:
چمگادڑ ایک اڑنے والا مملیائی
جاندار ہے۔ جو جانوروں کی جماعت(Class)
ممیلیا سے تعلق رکھتا ہے۔ لیکن یہ پرندوں کے برعکس جو اڑنے کے ساتھ ساتھ چل بھی سکتے ہیں، اپنے پاؤں پہ کھڑے ہونے اور چلنے کی صلاحیت کھو چکا ہے۔ اسکی وجہ چارلس ڈارون کی ارتقائی
تھیوری سے بیان کی جاسکتی
ہے۔ اس ارتقا نے اس کے پنجوں کو ایسی شکل
دی ہے کہ وہ اسے ہوا میں اڑنے میں اسی مدد ہی نہیں کرتے بلکہ ہوا میں سہارا بھی فراہم کرتے ہیں۔ آرام کرنے کے لیے چمگادڑ کا آسان ترین
طریقہ سر کے بل لٹک جانا ہوتا ہے۔ یہ درختوں کی شاخوں سے اپنے خصوصی قسم کے پنجوں کی مدد سے لٹک جاتے ہیں جو ان کے پردوں کے کنارے پر موجود ہوتے ہیں۔
چمگادڑ کے بارے میں حیرت انگیز
حقیقت یہ ہے کہ یہ پرندہ کھاتا پیتا بھی منہ سےاور فاصل مادوں کا اخراج بھی منہ ہی سے کرتا ہے۔
///////////
به ترکی استانبولی یاراسا:
//////////
Bat
From Wikipedia, the
free encyclopedia
Clockwise: common Egyptian fruit
bat Rousettus aegyptiacus, Mexican free-tail bat Tadarida brasiliensis, Myotis myotis, lesser short-nose fruit bat Cynopterus sphinx, horseshoe
bat Rhinolophus ferrumequinum, common vampire bat Desmodus rotundus.
|
|
Kingdom:
|
|
Phylum:
|
|
Class:
|
|
Clade:
|
|
Order:
|
|
Suborders
|
|
Worldwide
distribution of bat species
|
Townsend's big-eared bat, Corynorhinus townsendii
Bats are mammals of the order Chiroptera (/kaɪˈrɒptərə/; from the Ancient Greek: χείρ - cheir, "hand"[1] and Ancient Greek: πτερόν - pteron, "wing"[2])[3] whose forelimbs form webbed wings, making them the only mammals naturally capable of true and sustained flight.[3] By contrast, other mammals said to fly, such as flying squirrels, gliding
possums, and colugos, can only glide for short distances. Bats do not flap their entire forelimbs,
as birds do, but instead flap their spread-out digits,[4] which are very long and covered with a thin membrane or patagium.
Bats are the second largest order of
mammals (after the rodents), representing about 20% of all classified mammal species worldwide, with
about 1,240 bat species divided into two suborders: the less specialized and
largely fruit-eating megabats, or flying foxes, and the highly specialized and echolocating microbats.[5] About 70% of bat species are insectivores. Most of the rest are frugivores, or fruit eaters. A few species, such as the fish-eating bat, feed from animals other than insects, with the vampire bats being hematophagous, or feeding on blood.
Bats are present throughout most of the
world, with the exception of extremely cold regions. They perform the vital
ecological roles of pollinating flowers and dispersing fruit seeds; many tropical plant species depend
entirely on bats for the distribution of their seeds. Bats are economically
important, as they consume insect pests, reducing the need for pesticides. The
smallest bat is the Kitti's hog-nosed bat, measuring
29–34 mm (1.14–1.34 in) in length, 15 cm (5.91 in) across
the wings and 2–2.6 g (0.07–0.09 oz) in mass.[6][7] It is also arguably the smallest extant species of mammal, with
the Etruscan
shrew being the other contender.[8] The largest species of bat are a few
species of Pteropus (fruit
bats or flying foxes) and the giant golden-crowned flying fox with a weight up to 1.6 kg (4 lb) and wingspan up to
1.7 m (5 ft 7 in).[9]