خشاب
بضم خا و فتح شین هر دو معجمه و الف و باء یک نقطه و خوشاب بواو
نیز آمده بفارسی اسم آب مطبوخ میوها است مانند آلوبالو و زردآلو و سیب و به و امرود
و مویز و امثال اینها که با شکر طبخ دهند تا بقوام آید و مانند شراب آنها است
طبیعت مجموع آنها
الطف از اصل آنها است
افعال و خواص آن
هریک آن راجع است بانچه از ان اخذ می نمایند مثلا از آلوبالو جهت
تسکین عطش و التهاب و اصلاح خلط محترق و درد سپرز و از به جهت تقویت اعضای رئیسه و
ارواح و قوت هاضمه و رفع عفونات و از سیب جهت رفع خفقان و غثیان و قئ صفراوی و التهاب
و حرارت کبد و یرقان اصفر و استسقای حار و از مویز جهت تصفیۀ صوت و تفتیح سدد و یرقان
و از مویز جهت تقویت معده و تسکین حرارت کبد و بواسیر حار و لبنت طبع صفراوی و زبون
ترین همه خشاب زردآلو است و مجموع مولد ریاح مصلح آن ها انیسون و مصطکی است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
- خشاب . [ خ ُ ] (اِ) اسم آب مطبوخ میوه
ها است که با شکر طبخ یا قند باشد مثل آلوبالو و مویز و سیب و به و زردآلو و امثال
آن و مجموع آن الطف از اصل آن و مولف تذکرة گوید که از آلوبالو باشد آلو جهت تشنگی
و اصلاح خلط محترق و التهاب و درد سپرز و از به جهت تقویت اعضای ریه و هاضمه و رفع
عفونت و از سیب جهت خفقان و غشی و کرب و از مویز جهت تصفیه صوت و تفتیح سدد و یرقان
و ضعف جگر و عسرالبول و از امرود جهت سرفه و منع ارتفاع بخارات بدماغ نافع و زبون ترین
او خشاب زردآلو است و مجموع مولد ریاح و مصلح او انیسون و مص خوشاب . [ خوَ / خ ُ
] (اِ مرکب ) آبی که در آن انگور و انجیر و آلوبالو و گوجه و زردآلوی پخته باشند و
با کمی قند شیرین کرده بنوشند. (ناظم الاطباء). کمپوت . (یادداشت مولف ). افشره .مربای
رقیق از میوه های تازه ، چون : خوشاب گوجه . || مروارید. گوهر. (ناظم الاطباء). قسمی
مروارید که آنرا عیون مدحرج ، نجم گویند. (یادداشت مولف ): فمن انواع اللولو المدحرج
و یعرف بالعیون فان حسن لونه و کثر مائه و بریقه سموه نجماً و خوشاب . (الجماهر فی
معرفة الجواهر للبیرونی ). نوعی از مروارید است که سفید و صافی و براق و آبدار باشد
که به شاهوار موسوم است . (جواهرنامه ) : نزد نیاطوس هزار دانه مروارید سوراخ ناکرده روشن و تابان چون آفتاب و خوشاب و هزار جامه زربفت هر تاری ده هزار درم و هزاراسب تجارت و هزار
اسب تازی . (ترجمه طبری بلعمی ).طکی است .
(از تحفه حکیم مومن ).
&&&&&&
خشکنجبین
بضم خا و سکون شین معجمتین و فتح کاف و سکون نون و فتح جیم و کسر
باء موحده و سکون یاء مثناه تحتانیه و نون معرب از انکبین خشک است
ماهیت آن
عسلی است بغایت خشک و تندبوی که از جبال فارس و حدود کازرون خیزد
و کویند شبنمی است که بر اشجار انجا می افتد سبز و زرد و سفید و سیاه و سرخ می باشد
و در تنکابن شکری و در دیلم و طبرستان اسپ دندان می نامند
طبیعت آن
در چهارم کرم و خشک
افعال و خواص آن
در غایت جلا و تقطیع و تحلیل لزوجات و سرخ آن قویتر از سفید آن
و سبز آن بسیار کرم و مائل بتلخی و سیاه آن قریب بعسل بلادر و لهذا استعمال آن نشاید
مقدار شربت سفید آن تا یک درم و زیاده از ان محرق اخلاط و مهلک و بدل آن بوزن آن عسل
و نیم وزن آن کز انکبین و کویند یک وزن و نیم آن عسل است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
//////////////
خشکنجبین . [ خ ُ ک َ ج َ ] (اِ مرکب
) عسل یابس و آن را از کوهستانهای فارس آرند. بوئی دارویی دارد و در طب بکار است .
(یادداشت بخط مولف ). رجوع به خشک انگبین شود.
////////////
خشکنجبین
عسل خشک است که از کوهستان فارس خیزد از
حدود کازرون در میان جص و طبیعت وی گرم و خشک بود گرمی و خشکی وی زیاده از عسل بود
و فعل وی قویتر بود از عسل در همه حالتی و بدل آن بوزن آن عسل بود و نیم وزن آن گز
انگبین و گویند یک وزن و نیم عسل
صاحب مخزن الادویه مینویسد: معرب از انگبین
خشک است و گویند شبنمی است که بر اشجار جبال فارس میافتد و سبز و زرد و سفید و سرخ
میباشد و در تنکابن شکری و در دیلم و طبرستان اسب دندان مینامند
اختیارات بدیعی
&&&&&&
خشک نان
و آن را خشک نانج که معرب خشک نانک است نامند
ماهیت آن
نانی است که از آرد کندم خمیر آن را بشیرج سرشته باشند سازند
طبیعت آن
کرم و تر در دوم
افعال و خواص آن
مولد خون جید و مغذی و فربه کنندۀ بدن و جهت اصلاح لاغری کرده و
تقویت باه نافع و لیکن عسر الهضم و مولد ریاح غلیظ و مصلح آن سکنجبین و مصنوع از روغن
بهتر از شیرج است که روغن کنجد باشد
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////
نان خشک . [ ن ِ خ ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ
مرکب ) خبزة لحلحة. قفار. کمک . کُبُنَّة. شظف . (منتهی الارب ). نان خشکیده . رجوع
به اقسام نان ذیل کلمه نان شود. || نان خالی
. نان تهی . نان پتی : او جزع میکرد و صدقه به افراط میداد. روز به روزه بودن و شب
به نان خشک روزه گشادن و نانخورش نخوردن . (تاریخ بیهقی ص 484).
هر دو یکی شود چو ز حلقت فروگذشت
حلوا و نان خشک در آن تافته تنور.
ناصرخسرو.
&&&&&&
خصیه
بضم خاء معجمه و سکون صاد مهمله و فتح یاء مثناه تحتانیه و ها
ماهیت آن
معروف است و زبون ترین اعضای حیوان است از هر حیوانی که باشد و
بهترین همه خصیۀ خروس فربه است و کفته اند نیکی و بدی آن بحسب حیوان برمیکردد
طبیعت آن
کرم و رطوبت بر آن غالب و بعضی سرد و خشک کفته اند و اول اصح است
افعال و خواص ان
از هر حیوانی در ضمن آن مذکور می شود و خصیۀ خروس فربه مبهی و مولد
منی و خون صالح اما بطئ الهضم مصلح آن انجدان و فوتنج کوهی و نمک و صعتر و نمک سود
نمودن آنست
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
&&&&&&
خصی الثعلب
بضم خاء معجمه و سکون صاد مهمله و ضم یا و الف و لام و فتح ثاء
مثلثه و سکون عین مهمله و فتح لام و سکون باء موحده بیونانی ساطیون و ساطیورین و بعضی
طرفلن بمعنی سه برک نامند زیرا که کیاه آن سه برک دارد
ماهیت آن
بیخی است سفید شفاف از سورنجان کوچکتر و طعم آن شیرین و با لزوجت
و اندک تندی و بوی آن شبیه ببوی منی و چند نوع می باشد یکی دانهای آن مانند دو بیضۀ
کوچکی که بهم پیوسته باشند و از هر بیضۀ ریشۀ باریکی دراز رسته و در آخر هر ریشه دانۀ
کوچکی پیوسته و هرچند آن دانه بزرک شود بیضه آن کوچکتر کردد و ازین جهت آن را قاتل
اخبه نامند مستعمل اصل بیضه است نه حب مذکور و این نوع را تخم نمی باشد و برک این شبیه
ببرک پیاز و از ان اندک عریضتر و مفروش بر روی زمین و نرم و سه عدد می باشد و نوع دوم
تخم آن سیاه صلب براق و نوع دیکر ساق آن بقدر شبری و از وسط آن ساقی روئیده و بر بالای
آن دو عدد یا سه عدد کل زردرنک و در وسط کل تخمی سیاه و ساق این سرخ رنک و برک این
شبیه ببرک سوسن آزاد که زنبق است و بیخ آن بقدر جوزی و بیرون آن سرخ و اندرون آن سفید
و با لزوجت و شیرینی منبت آن جبال و اماکن نمناک و بیشتر در روم و مصر بهم می رسد اما
رومی بهتر و فرق میان هر دو بدان است که مصری را در حین خامی سوراخ کرده بریسمان کشیده
خشک می نمایند بخلاف رومی و این بالیده تر و شفاف تر از مصری است و در حزیران می رسد
و تا دو سال می ماند طبیعت نوع اول آن کرم تر در آخر اول و نوع دوم در دوم و نوع سوم
در سوم و همه با رطوبت فضلیه
افعال و خواص آن
مبهی و مقوی عصب و جهت کزاز و تشنج یابس و تمدد و فالج و لقوه و
مولد دم صالح و منی و مقوی باه و نعوظ و طلای آن با روغن کل مقوی موی و رویاننده و
مانع سقوط آن مقدار شربت آن تا دو مثقال مضر فم معده مصلح آن شکر بدل آن تخم رطبه و
تخم زردک و کویند هرکه نوع اخیر را قلع کند دست او بیحس و حرکت کردد و چون آن را بسوزانند
و با موم و روغن زیتون و یا با سرکه تدهین کنند رفع آن کردد و نوع اخیر را در امراض
سوداوی و بلغمی مانند فالج و لقوه و تسمین بدن و ریزانیدن حصاه کرده و تقویت باه و
آوردن نعوظ مبالغه بسیار نوشته اند حتی آنکه چون بیخ مذکور را در دست بکیرند باعث نعوظ
کردد و از سقنقور قویتر دانسته اند و اصلی ندارد و چون برک آن را با زعفران و اندک
مشک سائیده حمول نمایند و با شوهر جفت شوند همان ساعت نطفه منعقد کردد و حامله شود
و مجرب دانسته اند و تخم آن با شراب بغایت موجب نعوظ و مکدر حواس مضر محرورین و فم
معده مصلح آن سکنجبین و عصارۀ لسان الحمل و شکر مقدار شربت از بیخ آن تا یک عدد و از
تخم آن تا یکدرهم و در هند مشهور است که بیخ بهوئین چنپا خصیه الثعلب است و اصلی ندارد
و شاید نوع اخیر آن باشد و یا شبیه بدان و این کل مخصوص بنکاله است در هند و جای دیکر
نمی شود اول از زمین کل برمی آید بعد از ان برک در رائحۀ و شکل فی الجمله با سوسن شبیه
است بدل آن بوزیدان و نیم وزن آن انجره و کویند بوزن آن تخم اسپست
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////
خصی الثعلب . [ خ ُ / خ ِ صِث ْ ث َ ل
َ ] (ع اِ مرکب ) سورطیون . سوفطیون (بحر الجواهر). شاطریون . (منتهی الارب ). ساطورین
. طریفلن . جفت آفرید. (یادداشت بخط مولف ). ثعلب مصری . رجوع به ثعلب مصری در این
لغت نامه شود.خواص طبی خصی الثعلب : بیخی است سفید و از سورنجان کوچکتر و طعم او شیرین
و بالزوجة و اندک تندی و در بوی شبیه ببوی منی مثل دو بیضه کوچکی که با هم ملاصق باشند و از هر بیضه ای ریشه باریکی دراز و رشته و در آخر هر یک دانه کوچکی موجود که هر چندان دانه بزرگ شود، بیضه او کوچک گردد و از این جهت قاتل اجنه نامند و مستعمل
اصل بیضه است نه حب مذکور و برگش بقدر انگشتی و از برگ پیاز اندک عریض تر و پهن بر
روی زمین ونرم و ساق او بقدر شبری و بر بالای آن دو عدد گل زردرنگ و در وسط گل چیزی
سیاه و منبتش جبال و اماکن نمناک و بی تخم است . در آخر اول گرم و تر و مبهی و مقوی
عصب و جهت کزاز و تشنج یابس و تولید منی و تقویت نعوظ و طلای او با روغن گل مقوی موی
و منبت آن و مانع سقوط و قدر شربتش دو مثقال و مضر فم المعده و مصلح او شکر و بدلش
تخم رطبه و تخم زردک است . و گویند نوعی ازاو را گلی است که در آن چیزی شبیه بمگس می
باشد، بیخ او در تقویت باه ضعیفتر است و نوعی دیگر می باشد؛ برگ و شاخش سرخ و بر سر
او دو عدد گل بسیار کوچک و درون آن تخم سیاهی و در تابستان می روید و دو سال میماند.
در دوم گرم و تر، گویند جهت امراض سوداوی مجرب است و هرکه او را قلع کند، دست آن شخص
بی حس و حرکت گرددو چون آن را سوزانند و با موم و روغن زیتون یا با سرکه تدهین کنند،
رفع آن شود و نوع چهارم او را برگ سه عدد و مایل بطرف زمین و شبیه ببرگ سوسن سفید و
از این کوچکتر و رنگش سرخ و ساقش باریک و بقدر ذرعی و گلش مثل سوسن آزاد که زنبق است
و بیخش مدور و بقدر جوزی و سرخ و درونش سفید و بالزوجت و شیرینی و در دوم گرم و تر
و به غایت مبهی است و نوع پنجم را نبات و بیخ مثل نوع چهارم و تخم او شبیه بتخم کتان
و از آن بزرگتر و براق و صلب . در سیم گرم و بارطوبت فضلیه و در تحریک باه قویتر از
سقنقور و چون بیخ مزبور را در دست دارند، باعث نعوظ گردد و جهت فالج و لقوه و تسمین
بدن و ریزاندن حصاة و حمول او با زعفران و اندکی مشک موجب حمل در همان ساعت مجرب دانسته
اند و تخم او با شراب به غایت موجب نعوظ و مکدر حواس و مضر محرورین و مصلح او سکنجبین
و قدر شربتش از پنج یک تا یک عددو از تخم آن یک درهم است . (از تحفه حکیم مومن ).
- ثعلب مصری . [ ث َ ل َ م ِ ] (ترکیب
وصفی ، اِ مرکب ) نام دوائی و در این تخفیف کرده اند زیرا این کلمه در اصل خصیةالثعلب
باشد چه دوای مذکور بیخی است بشکل خایه روباه
. چون در نواحی مصر پیدا میشود بمصر منسوب کنند ظاهراً فقط ثعلب مصری یا ثعلب گفتن
درست نباشد مگر آنکه گوئیم چون لفظ خصیه مکروه است لهذا اگر فقط بلفظ ثعلب موسوم کنند
جائز باشد. (غیاث اللغة).
///////////
خصی الثعلب
بهترین وی شیرین فربه بود که از وی بوی
منی آید و طبیعت وی گرم و تر بود در اول تشنج و تمدد و فالج را نافع بود و شهوت جماع
برانگیزد و انعاظ تمام آورد و مقوی باه بود و قایممقام سقنقور بود خاصه با شراب و
مقدار شربتی از وی یک مثقال بود یا دو مثقال و صاحب منهاج و تقویم گویند ثمری است و
صاحب مفرده که ابن بیطار است در جامع آورده که بیخی است و در اینجا قول صاحب جامع معتبرست
و ابن مولف گوید وی بیخی بود و نبات وی یک گز باشد و گل ارغوانیرنگ دارد و بغایت نازک
نزدیک به گل لبلاب و حال آنکه ابن بیطار تمام این نقلها از مفرده غافقی کرده بلکه تمام
کتاب غافقی نقل کرده و باسم خود باز کرده و پدر این ضعیف باز حال این نیفتاده است و
بدل آن بوزن بوزیان است و بوزن آن تخم تربزه و گویند بوزن آن تخم جرجیر و نیم وزن آن
تخم انجره و گویند بوزن آن تخم اسپست و صاحب تقویم گوید فم معده را موافق نیست و مصلح
آن عصاره لسان الحمل و شکر بود
______________________________
صاحب مخزن الادویه مینویسد: خصی الثعلب
بضم خا و سکون صاد و ضم یا ... یونانی ساطیون و ساطیورین و بعضی طرفلن یعنی سه برگ
نامند زیرا که گیاه آن سه برگ دارد و آن بیخی است سفید شفاف با طعم شیرین و یا لزوجت
و اندک تندی و بوی آن شبیه ببوی منی و انواع دارد
صاحب تحفه مینویسد: بفارسی آن را ثعلب
نامند
لاتینORCHIS MASCULA فرانسهSALEB انگلیسیMALE ORCHIS شلمیر در کتاب خود
مینویسد که: در کوههای بلند طالش و در کوه گیلویه و در کرمانشاه فراوان است
اختیارات بدیعی
////////////
شاطریون .[ طِ ] (معرب ، اِ) ۞ یونانی خصیة الثعلب است . (مخزن
الادویه ). خصی الثعلب . (منتهی الارب ). گیاه ثعلب . گیاهی است از تیره ثعلب که بعضی از انواع آن دارای برگهایی شبیه برگهای
زیتون است . رجوع به ساطریون و برهان قاطع، ذیل ساطریون شود.
//////////
ثعلب نر (در متون طب سنتی با نام عربی
آن خصی الثعلب، سورطیون، سوفطیون (بحر الجواهر). فارسی شاطریون [از ساطریون یونانی]
(منتهی الارب ). ساطورین، طریفلن، جفت آفرید.، ثعلب مصری) در (نام علمی: Orchis mascula) نام یک گونه از سرده
ارکیده است.
ویکی
///////////
به آذری اِرکِک سِحلِب:
Erkək
səhləb (lat. Orchis mascula) - Səhləbkimilər fəsiləsindən dərman bitkisi növi.
/////////
به عربی سحلِب ذکری:
محتويات
[أظهر]
هو عشب معمر ينمو بارتفاع 60سم له أوراق ضيقة
رمحية الشكل سميكة غالبا ما تكون ملطخة بلون أسود أو أرجواني. للساق أزهار بنفسجية
وله زوج من الدرنات تنمو تحت سطح الأرض أحداهما أطول من الأخرى ولذلك يسمى السحلب
بخصي الثعلب ووبسبب التسمية يعتقد بعض الناس ان السحلب مادة حيوانية وله قدرات
مقوية جنسياً.
تكون الدرنات مستطيلة أو بيضاوية الشكل لونها
من الخارج أسمر فاتح ومن الداخل قشدي مصفر. تحتوي درنات السحلب على حوالي 50% مواد
صمغية وهلامية وعلى بروتين ومواد مرة وعلى حوالي 30% نشا، 13دكسترين وبتوزينات
وسكروز والزلات كالسيوم ومعادن وزيت طيار.
يعتبر السحلب ذو قيمة غذائية كبيرة فهو مقو
ومضاد للإسهال المزمن والمصابين بالدسنتاريا وفي بريطانيا يستخدم السحلب لمرض السل
وللناقهين، كما يوصف لحالات التسمم. كما يستعمل لإيقاف نزف الرحم حيث يستخدم لهذا
الغرض بأخذ ملعقة صغيرة من مسحوق الدرنات ويوضع فوق النار مع مقدار كوب ماء ويقلب
جيدا أولا بأول ويضاف إليه السكر ثم يبرد ويشرب بهدوء فيوقف النزيف .
·
(باللاتينية: Androrchis mascula subsp. longicalcarata (Akhalk., H.Baumann, R.Lorenz,
Mosul. & Ruedi Peter) W.Foelsche & Jakely)
2. ^ قاعدة البيانات الأوروبية-المتوسطية للنباتات. خريطة انتشار السحلب الذكري (بالإنكليزية). تاريخ الولوج 15 شباط 2014.
|
//////////
Orchis mascula
From Wikipedia, the
free encyclopedia
|
This article includes a list of references, but its sources
remain unclear because it has insufficient inline citations. Please help to improve this article by introducingmore precise citations. (May
2016) (Learn how and when to remove this
template message)
|
Orchis mascula
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
O. mascula
|
Orchis mascula (Persian and Arabic name in their individual traditional medicine: خصی الثعلب، ، سحلب ذکری، ثعلب نر، سورطیون،
سوفطیون (بحر الجواهر). فارسی شاطریون [از ساطریون یونانی] (منتهی الارب ).
ساطورین، طریفلن، جفت آفرید.، ثعلب مصری)
, the early-purple orchid,[1]is a species of flowering plant in the orchid family, Orchidaceae.
Contents
[hide]
Orchis mascula is a perennial herbaceous plant with stems up to 50–60 centimetres (20–24 in) of height,
green at the base and purple on the apex. The root system consists of two
tubers, rounded or ellipsoid. The leaves, grouped at the base of the stem, are
oblong-lanceolate, pale green, sometimes with brownish-purple speckles. The
inflorescence is 7.5–12.5 centimetres (3–5 in) long and it is composed of
6 to 20 flowers gathered in dense cylindrical spikes. The flower size is about
2.5 centimetres (0.98 in) and the color varies from pink to violet. The
lateral sepals are ovate-lanceolate and erect, the
median one, together with the petals, is smaller and cover the gynostegium.
The labellum is three-lobed and convex, with crenulated margins and the basal part
clearer and dotted with purple-brown spots. The spur is cylindrical or clavate,
horizontal or ascending. The gynostegium is short, with reddish-green anthers. It blooms from April to June.
Morphology
Close-up of a flower
Foliage
Distinctive spotted foliage in some specimens
This orchid is devoid of nectar and
attracts pollinating insects (bees and wasps of the genera Apis, Bombus, Eucera, Andrena, Psithyrus and Xylocopa, and sometimes beetles) with the appearance of its flower which
mimics other species.
The specific epithet is derived from the
Latin masculus, meaning "male" or "virile"; this could refer to the
robust aspect of this species, or to the shape of the two tubers, which
resemble testicles.
·
Orchis mascula subsp. ichnusae Corrias
·
Orchis mascula subsp. laxifloriformis Rivas
Goday & B.Rodr. (including O. langei, O. mascula subsp. hispanica)
·
Orchis mascula subsp. mascula (including O. mascula subsp. pinetorum)
·
Orchis mascula subsp. scopulorum (Summerh.)
H.Sund. ex H.Kretzschmar, Eccarius & H.Dietr.
·
Orchis mascula subsp. speciosa (Mutel)
Hegi
Orchis mascula subsp. laxifloriformis - Spain, Navarre
Orchis mascula subsp. mascula
Orchis mascula subsp. speciosa – Germany, Allgäuer Alpen
Orchis mascula (white form) – Germany, Saarland
·
Orchidactyla speciosissima (Wettst.
& Sennholz) Borsos & Soó 1966
·
Orchis obtusiflora Schur 1853
The species is widespread across Europe, from Portugal to the Caucasus (Ireland, Great Britain, The Faroe Islands, Norway, Sweden, Finland, Latvia, Spain, France, Belgium, Netherlands, Germany, Denmark, Austria, Hungary, the Czech Republic, Switzerland, Italy, former Yugoslavia, Albania, Greece, Turkey, Bulgaria, Romania, Poland, Ukraine, most of Russia), in northwest Africa (Algeria, Tunisia, Morocco) and in the Middle East (Lebanon, Syria, Iraq) up to Iran.[4](Codes)[5]
It grows in a variety of habitats, from
meadows to mountain pastures and woods, in full sun or shady areas, from
0–2,500 metres (0–8,202 ft) above sea level.
A flour called salep or sachlav is made of the ground
tubers of this or some other species of orchids. It contains a nutritious
starch-like polysaccharide called glucomannan. In some magical traditions, its
root is called Adam and Eve Root. It is said that witches used tubers of this
orchid in love potions.
It is referred to as "long
purple" by Gertrude in Shakespeare's Hamlet. Gertrude: "Of crow-flowers, nettles,
daisies, and long purples, that liberal shepherds give a grosser name".
2.
Jump up^ "Search for Orchis
mascula", World Checklist of Selected Plant Families, Royal Botanic
Gardens, Kew, retrieved 2014-06-29
·
Pierre Delforge - Orchids of Europe, North Africa And the Middle East -
2006, Timber Press
·
Pignatti S. - Flora d'Italia (3 voll.) - Edagricole – 1982, Vol. III
·
Tutin, T.G. et al. - Flora Europaea, second edition - 1993
///////////
همچنین:
به آذری خالی سِحلِب:
Xallı
səhləb (lat. Orchis maculata) — Səhləbkimilər fəsiləsindən dərman bitkisi növi.
/////////
Dactylorhiza maculata
From Wikipedia, the
free encyclopedia
|
This article may be
expanded with text translated from the corresponding article in Italian. (April 2012) Click
[show] for important translation instructions. [show]
|
Dactylorhiza maculata
|
|
Dactylorhiza maculata subsp. maculata
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Subfamily:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
D. maculata
|
·
Orchis maculata L. (1753)
(basionym)
·
Dactylorchis
maculata (L.) Verm. (1947)
·
Orchis basilica L. ex Klinge
·
Dactylorhiza
battandieri Raynaud
·
Dactylorhiza
caramulensis(Verm.) D.Tyteca
·
Orchis elodes Griseb.
·
Dactylorchis elodes (Griseb.)
Verm.
·
Dactylorhiza elodes (Griseb.)
Aver.
·
Orchis danguyana P.Fourn.
·
Dactylorhiza
kolaensis (Montell) Aver.
·
Dactylorhiza
montellii (Verm.) P.Delforge
·
Orchis ericetorum (E.F.Linton)
A.Benn.
·
Dactylorhiza
islandica (Á.Löve & D.Löve) Aver.
·
Orchis solida Moench
·
Orchis comosa F.W.Schmidt
·
Orchis tetragona Heuff.
·
Orchis macedonica Griseb.
·
Orchis biermannii Ortmann
·
Orchis nemorosa Montandon
·
Orchis calvelli] A.Terracc.
·
Dactylorhiza
savogiensisD.Tyteca & Gathoye
·
Dactylorhiza
schurii (Klinge) Aver.
·
Orchis
transsilvanica Schur
·
Dactylorhiza
transsilvanica(Schur) Aver
·
Orchis candidissima Krock.
·
Orchis ochrantha (Pancic)
H.Fleischm.
·
also many names for varieties and
subspecies
|
Dactylorhiza maculata ( Persian and Arabic:خصی الثعلب, Azerbaijani: خالی ثِحلب)
, known as the heath spotted-orchid[2] or moorland spotted orchid,
is an herbaceous perennial plant belonging to the family Orchidaceae. It is widespread in mountainous
regions across much of Europe from Portugal and Iceland east to Russia. It is
also found in Algeria, Morocco, and western Siberia.[1][3]
Contents
[hide]
The name of the genus Dactylorhiza is
formed from Greek words δάκτυλος "daktylos" meaning
"finger" and ρίζα "rhiza" meaning "root" and
refers to the tubers of this plant, that are split into several tubercles. The
specific Latin name "maculata" (=spotted) refers to the stained
leaves. The scientific binomial name of this plant was initially Orchis maculata,
proposed by the Swedish naturalist and botanist Carl von Linné (1707–1778) in
1753. The name has been subsequently amended to the one currently accepted (Dactylorhiza
maculata), by the Hungarian botanist Károly Rezső Soó (1903–1980) in 1962. In German this plant is called Geflecktes
Knabenkraut, in French is called Orchis tacheté, in Italy is
called Orchide macchiata.
Close-up on a
flower of Dactylorhiza maculata
Dactylorhiza maculata reaches on average 15–45 centimetres (5.9–17.7 in) of height,
with a maximum of 70 centimetres (28 in). These plants are bulbous
geophytes, forming their buds in underground tubers or bulbs, organs that
annually produce new stems, leaves and flowers. Furthermore, these orchids are
"terrestrial", because unlike "epiphyte" species they do not
live at the expense of other large plants.
This orchid has an erect, glabrous and
cylindrical stem, with a streaked surface. The leaves are oblong or
oval-lanceolate, with dark ellipsoid-shaped "spots" on the surface
(hence the species name). The leaves are amplexicaul and can be either radical
(basal) or cauline.
The underground part of the stem has two
webbed tubers each one more or less deeply divided into several lobes or
tubercles (characteristic of the genus Dactylorhiza), the first one
plays the important functions of supplying the stem, while the second one
collects nutrient materials for the development of the plant that will form in
the coming year.
The inflorescence is 5–15 centimetres
(2.0–5.9 in) long and it is composed of flowers gathered in dense spikes.
The flowers are placed in the axils of bracts membranous and lanceolate-shaped.
Their colors vary from light pink to purple or white with darker streaks mainly
on the labellum (sometimes at the margins of tepals). The flowers reaches on average
10–15 centimetres (3.9–5.9 in). The flowers are hermaphrodite and pollinated by insects,
especially bumblebees. However the seeds germination is conditioned by the
presence of specific fungi.
The Heath Spotted Orchid prefers
sunny places on lowlands or hills, it can be found in slightly damp meadows,
but also in the undergrowth of dry forests, in areas with bushes and at the
edges of streams. They grow on siliceous and calcareous substrate, at an
altitude up to 2,200 metres (7,200 ft) above sea level.
Many names have been proposed for species
and varieties in the species. As of June 2014, the following are accepted:[1]
1. Dactylorhiza maculata subsp. maculata (L.) Soó - most of species
range
2. Dactylorhiza maculata subsp. battandieri (Raynaud) H.Baumann & Künkele
(1988)- Algeria
3. Dactylorhiza maculata subsp. caramulensis Verm. (1970) - France,
Spain, Portugal
4. Dactylorhiza maculata subsp. elodes (Griseb.) Soó (1962) - much of
Europe from Portugal and Iceland east to European Russia
5. Dactylorhiza maculata subsp. ericetorum (E.F.Linton) P.F.Hunt &
Summerh. (1965) - British Isles, Sweden, Germany, France, Netherlands,
Belgium, Spain
6. Dactylorhiza maculata subsp. islandica (Á.Löve & D.Löve) Soó
(1962) - Iceland
7. Dactylorhiza maculata subsp. podesta (Landwehr) Kreutz in C.A.J.Kreutz
& H.Dekker (2000) - Netherlands
8. Dactylorhiza maculata subsp. savogiensis (D.Tyteca & Gathoye) Kreutz
(2004) - France, Spain, Italy
9. Dactylorhiza maculata subsp. schurii (Klinge) Soó (1967) - Romania,
Ukraine
10.
Dactylorhiza maculata subsp. transsilvanica (Schur)
Soó (1962) - Hungary, Bulgaria, Romania, Yugoslavia, Ukraine, Czech
Republic
Flowers
Close-up on
inflorescence
Inflorescence
Inflorescence
Fruits
The tubers are
split into several tubercles, hence the name Dactylorhiza
The stained
leaf, hence the name "maculata" meaning =spotted
2. Jump up^ "BSBI List
2007". Botanical Society of Britain and
Ireland. Archived from the original (xls) on
2015-02-25. Retrieved 2014-10-17.
3. Jump up^ Altervista Flora Italiana, Orchide macchiata, Dactylorhiza maculata (L.)
Soó includes European distribution map
·
Pignatti S. - Flora d'Italia (3 voll.) - Edagricole - 1982
·
Tutin, T.G. et al. - Flora Europaea, second edition - 1993
&&&&&&
خصی الدیک
بکسر دال مهمله و سکون یاء مثناه تحتانیه و کاف
ماهیت آن
صاحب تحفه المومنین نوشته که حب البان است و مولف تذکره و غیره
غیر آن دانسته و کفته اند کیاه آن شبیه بعنب الثعلب و اطول از ان و دانۀ آن بقدر آلوبالوی
بزرکی و سفید است
طبیعت آن
در دوم کرم و خشک
افعال و خواص آن
مسهل بلغم لزج و محلل ریاح و جهت عرق النسا و مفاصل و ضماد آن جهت
تحلیل صلابات و اوجاع مفاصل و عرق النسا نافع و مصدع و مکرب مصلح آن بنفشه مقدار شربت
آن تا یکدرهم بدل آن زیره
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////
خصی الدیک . [ خ ُ / خ ِ صِدْدی ] (ع اِ مرکب ) حب البان است و
مولف تذکره گوید: غیر اوست و آن گیاه شبیه بعنب الثعلب و طولانی و دانه او بقدر آلوبالو
و سفید و در دوم گرم و خشک و مسهل بلغم لزج و محلل ریاح و ضماد او جهت تحلیل صلابات
و مفاصل نافع و مصدع و مکرب و مصلح او بنفشه و شربتش تایک درهم و بدلش زیره است .
(از تحفه حکیم مومن ).
//////////
خصي الديك: البالسي: هو حب مدوّر أبيض اللون يشبه الكثير من حب
القراصيا حار يابس في الدرجة الثانية محلل للرياح الغليظة يجلو جلاء قوياً وإن ضمدت
به الأورام الصلبة السوداوية نفع منها نفعاً عجيباً والذي يؤخذ منه وزن نصف درهم بماء
الأنيسون.
&&&&&&
خصی الکلب
بفتح کاف و سکون لام و باء موحد بیونانی ارخص نامند
ماهیت آن
کفته اند دو نوع است نوعی شاخهای آن بقدر یک شبر و برک آن منبسط
بر روی زمین و یا قریب بدان و شبیه ببرک زیتون و نرم تر و نازکتر و بلندتر از ان و
کل آن بنفش و بیخ آن شبیه ببیخ بلبوس و بلندتر و باریکتر از ان و سفید او مضاعف و مزدوج
مانند دو زیتونی که باهم متصل شده باشند یکی بالای دیکری و یکی معتلی از رطوبت لزجی
و این را ماده نامند و دوم رخو متشنج و این را نو نامند و کاه این بیخ را جوش داده
مانند بلبوس می خورند و منبت آن مواضع حجریه و رملیه است حکیم میر محمد مومن نوشته
که ساق آن بی برک و تا نیم ذرع و کل آن ریزه باهم متصل بشکل سرو و بنفش شبیه بکل اصابع
صفر و نوشته که حقیر در فیروز کوه هر دو را مشاهده نموده همه صفات باهم شبیه اند مکر
آنکه کل اصابع صفر بسیار بهم متصل نیست و سرخ ارغوانی است
طبیعت آن
کرم و خشک قریب بسموم و در بیخ بزرک آن رطوبت فضلیه و کوچک آن بی
رطوبت و حدت و کرمی این زیاده از انست
افعال و خواص آن
محلل اورام بلغمی و مسخن رئه و بزرک آن محرک جماع بقوت تمام و کوچک
آن قاطع آن و کفته اند بزرک مادۀ آن ما دام که تر و تازه است محرک آنست خصوصا جوشانیدۀ
آن در شیر بز و چون خشک کردد این نیز قاطع شهوت جماع می کردد و کویند هریک را که بعد
دیکری بخورند فعل آن را باطل می کرداند و مشهور نزد اهل انطاکیه آنست که چون قسم بزرک
آن را بخورند پسر می زایند و چون قسم کوچک آن را دختر و مسخن رئه است مصلح آن صمغ و
خشخاش و نوع دوم ساق آن بقدر یک شبر و برک آن شبیه ببرک کندنا و از ان بلندتر و عریضتر
و در ان رطوبتی چسپنده و کل آن بنفش و بیخ آن مانند دو بیضۀ کوچک متصل بهم
طبیعت آن
کرم و خشک در سوم
افعال و خواص آن
آشامیدن آن جهت حبس بطن و قطع شهوت جماع خصوصا اکثار آن و ضماد
آن جهت تحلیل اورام بلغمیه و تنقیۀ قروح و منع نملۀ ساعیه از انبساط و قطع عفونت آنها
و زائل کنندۀ آثار جلد و قلاع دهان و بدستور ذرور آن بر اورام و قروح خبیثه
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
//////////
خصی الکلب . [ خ ُ / خ ِ صِل ْ ک َ] (ع
اِ مرکب ) بیونانی اُرخیس/اُرخِس/اُرخِص نامند و آن بیخ گیاهی است مثل دو زیتون بهم
چسبیده ، یکی ماده و بزرگ تر و دیگری نر و کوچکتر و غیرممتلی و سفیدلون و برگش شبیه
ببرگ گندنا و ساقش بی برگ و تا نیم ذرع و گلش ریزه و با هم متصل بشکل سرو و بنفش و
شبیه بگل اصابع. (از تحفه حکیم مومن ). الحی
و المیت . (یادداشت مولف ).
- ارخس . [ اُ خ ِ ] (یونانی ، اِ) (Orchis) بیونانی خصی الکلب است . (تحفه حکیم مومن ). ارخص . ارخیس .
///////////
خصی الکلب
بیخی است مانند خصی الثعلب و آن دو نوع
بود کوچک و بزرگ و مانند بلپوس بود بشکل و بزبان پارسی خسروشیرین نامند و آن زوجی بر
فرق زوجی بود یکی فربه و یکی لاغر نوع بزرگ چون مرد بخورد و با زن جمع شود فرزند نرینه
آورد و اگر نوع کوچک زن بخورد فرزند مادینه آورد و طبیعت وی گرم و تر بود در نوع بزرگ
رطوبتی فضلی بود محلل ورمهای بلغمی بود و ریشهای پلید خورنده را نافع بود و قلاع و
غله و ناصور را سود دهد و گویند چون تر بخورند باه را زیاده گرداند و چون خشک بخورند
قطع شهوت بکند و جالینوس گوید اگر نوع بزرگ بخورند باه را زیادت کند و اگر نوع کوچک
بخورند منع آن کند برخلاف یکدیگر و وی مسنحن شش و سینه بود و مصلح آن صمغ عربی و خشخاش
سیاه بود
صاحب مخزن الادویه مینویسد: خصی الکلب
را بیونانی اُرخص نامند و آن دو نوع است نوعی شاخهای آن بقدر یک شبر و برگ آن منبسط
بر روی زمین و یا قریب بدان و شبیه ببرگ زیتون و نرمتر و نازکتر و بلندتر از آن و
گل آن بنفش و بیخ آن شبیه به بیخ بلبوس و بلندتر و باریکتر
حکیم مومن در تحفه مینویسد: بیونانی ارخس
نامند و آن بیخ گیاهی است مثل دو زیتون بهم چسبیده یکی ماده و بزرگتر و ممتلی و دیگری
نر و کوچکتر و غیر ممتلی و سفید لون و برگش شبیه ببرگ گندنا و ساقش بیبرگ و تا نیم
زرع و گلش ریزه و باهم متصل شبیه به سرو و بنفش و شبیه بگل اصابع صغیر و نقیر در فیروزکوه
هر دو را مشاهده کرده ...
اختیارات بدیعی
//////////////
Anacamptis morio
From Wikipedia, the
free encyclopedia
Anacamptis morio
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Subfamily:
|
|
Tribe:
|
|
Subtribe:
|
Orchidinae
|
Genus:
|
|
Species:
|
A. morio
|
·
Orchis morio L.
·
Herorchis morio (L.) D.Tyteca
& E.Klein
|
Anacamptis morio ( Persian and Arabic:خصی الکلب، اُرخیس/اُرخِس/اُرخِص) , the green-winged
orchid or green-veined orchid (synonym Orchis morio) is a flowering plant of the orchid family, Orchidaceae.
Green-winged
orchid (A. morio) in bloom in meadow habitat
It is a native of western Eurasia, ranging from Europe to Iran. In the British Isles it is found in central-southern
England, Wales and Ireland. It grows in grassy meadows, especially on
limestone-rich soil, reaching a height of 40 cm.
It flowers from late April to June in the
British Isles, and as early as February in other countries, such as France. The
inflorescence is of various colours, mainly purple but ranging from white,
through pink, to deep purple. From 5 to 25 helmet-shaped flowers grow in a
loose, linear bunch at the top of the single stalk. The name morio is
derived from the Greek word "moros" meaning "fool". This
refers to the colorful, green striped flowers. A pair of lateral sepals with prominent green, occasionally
purple veins extend laterally like "wings", giving the orchid its
name. The broad, three lobed, lower petal is pale in the center with dark
spots.
Leaves are lanceolate, or sometimes ovate, and grow in a rosette around the base of
the plan, with some thinner leaves clasping the stem and sheathing almost up to
the flowers. Leaves are green and unspotted.
It is similar in appearance to the early
purple orchid, Orchis mascula, but has green
stripes on the two lateral sepals, and lacks the spots or blotches of the Early
Purple's leaves.
Contents
[show]
·
Anacamptis morio subsp. caucasica
·
Anacamptis morio subsp. champagneuxii
·
Anacamptis morio subsp. morio
·
Anacamptis morio subsp. picta
·
Anacamptis morio subsp. syriaca
In 2001 Anacamptis morio was
adopted as the logo for Priory Vale, the third and final instalment in
Swindon's 'Northern Expansion' project. Due to a rapid decline in the species
they are protected in certain cases, although still regarded as being quite
common in the Swindon area, especially Clifford Meadow, a Site of Special
Scientific Interest (SSSI) off Thamesdown Drive, Swindon.
Flower
1.
Jump up^ R. M. Bateman; A. M. Pridgeon; M.
W. Chase (1997). "Phylogenetics of subtribe Orchidinae (Orchidoideae,
Orchidaceae) based on nuclear its sequences. 2. Infrageneric relationships and
reclassification to achieve monophyly of Orchis sensu
stricto". Lindleyana. 12: 113–141.
2.
Jump up^ "Anacamptis morio". World Checklist of Selected Plant Families. Royal Botanic
Gardens, Kew. Retrieved 2014-05-17.
3.
Jump up^ morio "Search for Anacamptis
morio" Check |url= value (help). World Checklist of Selected Plant Families. Royal Botanic
Gardens, Kew. Retrieved 2014-05-17.
·
Anacamptis morio at the Encyclopedia of Life Images. Habitats,habitus etc. and images of Anacamptis morio subsp. morio Anacamptis morio subsp. longicornu, Anacamptis
morio subsp. picta, Anacamptis morio subsp. syriaca
Orchid of the Year in Germany
|
|
·
Green-winged orchid (1991)
|
&&&&&&
خصی العجاجیل
خصیۀ کوساله است چون خشک کنند و با شراب بیاشامند نعوظ تمام آورد
و مقوی باه بود
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
&&&&&&
خصی الایل
خایۀ بز کوهی است چون خشک کنند و با شراب بیاشامند جهت کزیدکی افعی
نافع
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
&&&&&&
خطاف
بضم خاء معجمه و فتح طاء مشددۀ مهمله مشاله و الف و فا بعربی ابابیل
و بفارسی پرستوک و بترکی قرلانقوج و بدیلمی حجلا و بهندی سیانی و کهیا و پت دیوری نامند
ماهیت آن
از طیور معروفه است
طبیعت کوشت آن
در اول سوم کرم و خشک
افعال و خواص آن
کباب کوشت آن مفتح سدد و دافع یرقان و امراض سپرز و سنک مثانه و
آشامیدن یک مثقال خشک مسحوق آن جهت قوت باصره و دو درهم از نمک سود خشک آن جهت خناق
و غرغرۀ خاکستر آن به آب جهت خناق و جمیع امراض لوزتین و حلق و بدستور با عسل و طلای
سوختۀ ان بر حنک نیز همین اثر دارد و اکتحال محرق بچۀ آن با خون مقوی باصره و دماغ
آن با عسل و یا با سرکین و بدستور خاکستر آن با عسل جهت ابتدای نزول آب و جرب و بیاض
و سبل و ظفره نافع و همچنین خون کرماکرم آن و سرکین آن بغایت جالی و جهت نیکوئی رنک
رخسار و رفع بهق و آثار جلد و با زهرۀ کاو جهت سفید کردن موی سیاه مجرب دانسته اند
و خوردن آب معصور مدقوق آن با قدری بادروج جهت اخراج جنین میت سریع الاثر و بدستور
یک مثقال خاکستر آشیان آنکه سوزانیده باشند جهت عسر ولادت موثر و سعوط زهره آن جهت
سیاه کردن موی سر و ریش و یوسف بغدادی کفته مخصوص بسفیدی قبل از وقت است و باید که
در آن وقت شیر در دهان نکاهدارند که دندان سیاه نشود و طلای چشمهای آن با روغن زنبق
بر ناف زنان جهت عسر ولادت مفید و چون در سالی دو بار بچه می دهد هر کاه در حین زیادتی
نور قمر شکم بچۀ اول را بشکافند دو سنکریزه در ان ظاهر می کردد یکی یکرنک و دیکری ملون
چون یکرنک غیر ملون آن را در پوست کوساله که در حین زائیدن بدن آن کوساله بزمین نرسد
یعنی نکذارند که بر زمین فرود آید بدست معلق کرفته ذبح نمایند و پوست آن را بکیرند
و در ان بسته در کردن و یا بازوی صاحب صرع بندند جهت رفع آن مجرب دانسته اند و سنک
ملون را چون در حریر سفید پیچیده با خود نکاهدارند باعث جاه و قضای حوائج کردد و امین
الدوله کفته سنک ملون سرخ می باشد و تعلیق آن جهت رفع فزع مؤثر و کویند چون بچۀ آن
را با زعفران و امثال آن زرد کنند نحوی که در حین رنک کردن مادر و پدر او نبینند جهت
رفع زردی بچۀ خود سنک یرقان را بآشیان خود آورند آن سنک جهت یرقان مفید و در حجر الخطاطیف
ذکر یافت و چون سر ماده و نر آن را هر دو بآتش سوخته در شراب قومی که شراب می خورند
اندازند سکر نیاورد
مخزن الادویه عقیلی خراسانی