۱۳۹۶ مهر ۶, پنجشنبه

مداخل مخزن الادویه (پنجاه و هفتم) 11

عنب الثعلب
بفتح ثاء مثلثه و سکون عین مهمله و فتح لام و باء موحده و آن را قنا و زبرق و ثلثان و تولیدون و بفارسی روباه تربک و روباه تورک نیز بمعنی انکور روباه و شکر انکور روباه نیز و بترکی قوش اوذی و باصفهانی تاج ریزی و بهندی مکوه و مکوی و کاک ماجهی نیز و بلاطینی سلاطم و ببربری مرابله و بکستیلان ازمور نامند
ماهیت آن
ثمر درختی است و انواع می باشد از بستانی و بری و جبلی و هریک نر و ماده می دارد نر بستانی آن را کاکنج و اهل مغرب حب اللهو و مادۀ آن را عنب الثعلب و اهل مغرب قناد و نزد اطلاق مراد این است و بری نیز دو قسم می باشد جبلی و سهلی و جبلی نر آن را اهل مغرب کاکنج غالیه نامند و در خانها می کارند و این کوچکتر و صلب تر از کاکنج بستانی است و نافع تر از ان و کویند نر قسم جبلی را کاکنج منوم و مادۀ بری را عنب الثعلب مجنن نامند و کیفیت این بسیار قوی می باشد و نبات عنب الثعلب بستانی ما بین شجر و کیاه و تا بدو ذرع و پر شاخ و برک آن بزرکتر و عریضتر از برک ریحان و مائل بسیاهی و ثمر آن زرد مائل بسرخی و شیرینی و لزوجت و در خوشه و تخم آن ریزه بقدر خشخاش و سفید و ثمر این نوع نیز سیاه می باشد و کویند سیاه آن خالی از سمیتی نیست و غیر مستعمل از داخل و بهترین آن مستعمل زرد مائل بسرخی بالیدۀ تازۀ فاسد نشدۀ آنست و مستعمل ثمر و برک و عصارۀ آن و یا عرق آن و یا مطبوخ یعنی سلاقۀ آن و یا طلا و ضماد آن از خارج و عصارۀ آن نیز و نبات کاکنج بستانی از نبات عنب الثعلب بزرکتر و برک آن عریضتر و ثمر آن بقدر نبقۀ کوچکی و انکوری خورد املس و در غلافی و در خامی سبز و بعد از رسیدن سرخ می کردد و تخم آن بزرکتر از تخم عنب الثعلب و نبات قسم اول سهلی که آن را عنب الثعلب منوم نامند ثمنشی عظیم و برک آن شبیه ببرک سیب و به و مزغب غبارآلود و در ساق آن چسپندکی است و کل آن سرخ برنک خون و ثمر آن در غلافی زرد و اصل قشر آن سرخ و در زمینهای نمناک سنک لاخ می روید و قسم دوم اینکه مجنن کویند نباتی است برکهای آن مانند جرجیر و بزرکتر از ان شبیه ببرک حرشف و بی خار و ثمر آن در خوشه و در هر خوشه ده دوازده دانه و دانهای آن سیاه مدور رخو مانند دانۀ دبق و بیخ آن سفید غلیظ مجوف بدرازی یک ذرع منبت آن اماکن جبلیه و نزدیک درخت چنار و مواضعی که بادهای کرم آن را محرق سازد
طبیعت بستانی ان
در دوم سرد و خشک و با حرارت فاعله و کفته اند سرد در اول و خشک در دوم و مخدر آن بارد یابس در سوم و مخدر و منوم آن شبیه بافیون و ضعیف تر از ان
افعال و خواص بستانی آن
ملطف و مسکن حرارت و تشنکی و با قوت قابضه و رادعه و محلل اورام حاره امراض الراس و الصداع ضماد برک نرم سودۀ آن جهت صداع و ورم حجب دماغ و بدستور نطول بدان و بخور آن جهت نزلات و آشامیدن یک مثقال ریشۀ بیخ آن با شراب منوم الاذن ضماد آن بر بناکوش جهت تحلیل ورم آن و قطور آب برک آن نیمکرم چند مرتبه جهت امراض کوش و بینی العین عصارۀ برک همه انواع آن حتی منوم جهت غرب و تقویت بصر و سائیدن شیافات نافعۀ چشم جهت اوجاع عین در آب آن بدل آب خالص و بدل سفیدۀ بیضۀ مرغ انسب و قطور عصارۀ نبات آن بتمامه جهت زخمی و آسیبی که بچشم رسد مؤثر الفم غرغره به آب برک آن جهت اورام حلق و درد دندان امراض آلات الغذاء و النفض ضماد آن بر معده جهت ورم آن و التهاب آن و سائر اعضا و اورام حاره و آشامیدن چهار اوقیۀ آب آن با شکر محلل اورام باطنیه و امراض احشا و مسهل اخلاط مراریه و رافع مغص و زحیر و ورم مقعده و استسقای حار و بدستور دو اوقیۀ آن با آب رازیانه و آب کاسنی و با کشوث و حقنۀ آن جهت جنون و شری و تنقیۀ امعا بسبب اطلاق آن و قوت قبضی که دارد و فرزجۀ آن جهت قطع سیلان حیض و رطوبات رحم و حمول آن مانع احتلام بسبب برودت آن و آشامیدن تخم مخدر آن مدر بول و مفتت حصاه کرده و مثانه و مبرد و مانع احتلام الاورام و الحکه و الجرب و القروح و حرق النار و غیرها آشامیدن آب آن جهت اورام باطنیۀ حاره و ضماد آن جهت منع اورام حارۀ ظاهریه و باطنیه و سوختکی آتش و زخم آبله و قروح ساعیه و سرطان متقرح خصوصا با آرد جو و تکرار استعمال و با اسفیداج و دهن ورد جهت حمره و نمله و بدستور باجنطیانا کویند مضر مثانه مصلح آن قند بدل آن کاکنج و نزد بعضی بطباط مقدار شربت آن تا پنج مثقال و در مطبوخات تا ده مثقال و از آب آن تا بیست مثقال و آب غیر مطبوخ آن بغایت مقئ است و عنب الثعلب مجنن که ماهیت آن ذکر یافت
طبیعت آن
در چهارم خشک و از سموم است
افعال و خواص آن
یک مثقال آن بغایت مسکر و زیاده از ان تا چهار مثقال کشنده بخشکی زبان و کمودت رنک و فواق و قئ الدم بسیار و نفث آن و اختلاف سحج و مخاطی در دهان بهم رسیدن طعمی شبیه بطعم شیر و استعمال آن بهیچ وجه جائز نداشته اند و بعضی در اضمدۀ مواد حارۀ فاسدۀ غلیظه تجویز نموده اند و تدبیر کسی که آن را خورده باشد آشامیدن ماء العسل است و قئ فرمودن بآن و بانیسون و شیر و مضغ رازیانج و آشامیدن شیرۀ آن با شکر و با آشامیدن طبیخ آن و خوردن بادام تلخ و سینۀ مرغ نیز
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
/////////////
عنب الثعلب . [ ع ِ ن َ بُث ْ ث َ ل َ ] (ع اِ مرکب )میوه  گیاهی سرخ و گرد که تاجریزی و داردست و سپنگور و روپاس نیز گویند. (ناظم الاطباء). سگ انگور. (آنندراج ). سگنگور. (دهار). نباتی است که بستانی آن کاکنج و بری آن فنا نامیده میشود. (از اقرب الموارد). رَزَه . (لغت محلی شوشتر - خطی ). رجوع به تاجریزی شود.
||عنب الثعلب الردی . [ ع ِ ن َ بُث ْ ث َ ل َ بِرْ رَ ] (ع اِ مرکب ) قسمی عنب الثعلب یا گیاهی ماننده به عنب الثعلب است . و صاحب ذخیره  خوارزمشاهی گوید: از خوردن او رنگ روی تیره شود و زفان خشک و فواق و قی خون تولدکند و به سحج ادا کند. علاج ؛ قی باید کرد و شیر خر وشیر بز باید داد با ماءالعسل و شیر بز با انیسون و سینه  مرغ خانگی نافع است و بادام نافع است . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به عنب الثعلب و تاجریزی شود.
|| عنب الثعلب مجنن . [ ع ِ ن َ بُث ْ ث َ ل َ ب ِ م ُ ج َن ْ ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسم ماده  بری عنب الثعلب است . نبات او را برگ مثل کنگر و بی خار، و ده دوازده شاخ از یک ریشه میروید، و بعد از شکفتن غلاف شکوفه  او سیاه و ثمرش شبیه به خوشه و در آن ده دوازده دانه  مدور و سیاه و سست است ، و منبتش کوهها، در چهارم سرد و خشک ، یک مثقال آن بغایت مسکر و زیاده از آن تا چهار مثقال کشنده است . در ضمادات مواد حاره استعمال آن را جایز دانسته اند. (از ذخیره  خوارزمشاهی ). رجوع به عنب الثعلب و تاجریزی شود.
|| تاجریزی . (اِ مرکب ) گیاهی است که ثمرش در دوا استعمال میشود و نام عربیش عنب الثعلب است . (فرهنگ نظام ). گیاهی است که بته  آن تاذرعی باشد و میوه  آن خوشه هایی است . هر حبه  آن به اندازه  نخودی کوچک در اول سبز و سپس سرخ شود و دانه هاخرد در درون آن و مزه  آن بگوجه فرنگی شبیه باشد و آن را چون ملینی در دواها بکار برند. سگنگور، سگ انگور. (برهان ) (انجمن آرا). قوش اوزومی ، اورنج ، روبا، روباه تربک ، حب الفنا، روسنکرده ، روس انگرده ، طولیدون ، ثلثان ، رزه . اولنج ، ابرق ، فنا، بارج . خرزهره . (برهان ) (موید الفضلا). عنب الثعلب ، بفارسی سگ انگور و بترکی قوش ازومی (انگور مرغان ) می نامند و در اصفهان تاج ریزی گویند و دارای انواع می باشد برّی و بستانی و هر یک از آن انواع نر و ماده می باشد و قسم نر او کاکنج است و نر بستانی مسمی به کاکنج بستانی و قسم نرجبلی مسمی به کاکنج منوم است و قسم ماده  بری را عنب الثعلب مجنن نامند و قسم ماده بستانی بلغت مغربی فنا نامند. عنب الثعلب معروفست و از مطلق او مراد همین نوع است نبات او مابین شجر و گیاه و پر شاخ ، و برگش مایل بسیاهی و عریضتر از برگ ریحان و دانه  او زردمایل به سرخی و از نخود کوچکتر و با اندک شیرینی و لزوجه و تخم او سفید و بقدر خشخاش و قسم سیاه او غیرمستعمل است در دوم سرد و مایل بخشکی و نزد بعضی در اول سرد و تر و مستعمل دانه  او است رادع و مبرد و ملطف و باقوه  قابضه و مسکن تشنگی و رافع اورام حاره و چهار و قیه آب او با شکر محلل اورام باطنی و امراض احشا مسهل خلط مراری و رافع مغص و زحیر و ورم مقعد و استسقای حار و حقنه  او جهت جنون و شری و تنقیه  امعا و ضماد او جهت ورم معده و التهاب آن و سایر اعضاء و اورام حاره و باد سرخ و سوختگی آتش و زخم آبله وقروح ساعیه و سرطان متقرح و درد سر و عصاره  او جهت تقویت باصره و فرزجه  او جهت رفع سیلان حیض و رطوبات و طلای او با نمک جهت جرب و حکه و با نان جهت عزب و با روغن گل سرخ و سفیداب جهت جمیع اورام حاره و غرغره  او جهت ورم حلق و درد دندان بغایت موثر و بخور ونطول او جهت نزلات و قطور او جهت امراض گوش و بینی نافع و گویند مضر مثانه است و مصلحش قند و بدلش کاکنج و نزد بعضی بطباط و قدر شربتش تاپنج مثقال و در مطبوخات تاده مثقال و از آب او تا بیست مثقال و آب غیر مطبوخ او بغایت مُقَیِّی  است . (تحفه  حکیم مومن ).
عنب الثعلب بپارسی سگ انگور گویند و هندویی کیواپی گویند. ارجانی گوید عنب الثعلب سرد و خشک و جگر را سود دارد و آماسها که بر ماده  او از گرمی باشد منفعت کند و سیلان خون از رحم زنان دفع کند و آب او سده های جگر را بگشاید و آماسهای او را بنشاند و خوردن میوه  او معتاد نیست بدان سبب که چون خورده شود از او اخلاط بد متولد شود. (ترجمه  صیدنه  ابوریحان بیرونی در معرفت ادویه مفرده ) تاجریزی ۞ یا عنب الثعلب نباتی است از خانوادة سلانه ۞ که در مزارع می روید برگهای آن بیضی شکل و سبز و تیره است ماده  عامله  آن سولانین ۞ است که در ساقه و برگ یاسمن بری و جوانه های سیب زمینی نیز وجود دارد، سولانین خیلی کم در آب حل می شود طعم آن گس و مقدار استعمال آن دو سانتی گرم تا بیست سانتی گرم است . تاجریزی مناطق حاره مخدر قوی است ولی در نواحی معتدله از اثر تخدیرکننده  آن خیلی کم می شود. استعمال این دارو از راه معدی متروک شده ، جوشانده تاجریزی (50 گرم در هزار گرم ) بعنوان مسکن موضعی بصورت کمپرس بکار رفته و تنقیه  جوشانیده  آن مورد استعمال زیاد دارد. برگ تاجریزی از اجزای بم ترانکیل و پوپولئوم است . (کتاب درمانشناسی ج اول ) تاجریزی ۞ تیره سولاناسه ۞ قسمت قابل مصرف :ساق (در ایران میوه  آن مصرف می شود) ماده  موثر: سولانین ۞ (کارآموزی داروسازی جنیدی ص 186). بیشتر نباتات این تیره (تیره  سولانه یا سولاناسه ) ۞ علفی و بیش از1300 جنس دارند که در حدود 900 جنس آنها از نوع تاجریزی ۞ است . گل تاجریزی دارای پنج کاسبرگ بهم چسبیده و جام رنگین آن دارای پنج گلبرگ است که بهم بپوسته و در لبه  آن پنج دندانه دیده می شود که نمایش گلبرگهاست شماره  پرچم های آن نیز پنج است که میله های آن از یکدیگر جدا ولی بساکها بسیار بهم نزدیک شده و لوله ای می سازند که کلاله مادگی ازوسط آن لوله بیرون آمده است و تخمدان آن مرکب از دوخانه است که بهم چسبیده و در هر یک از آنها تخمکهای بسیار است و پس از رسیدن میوه ای می سازد که ممکن است آبدار باشد ولی در داخل آن دانه های بسیار است و کاسه  گل سبز رنگ همیشه در پایین میوه باقی مانده و ضخیم می شود یا کپسولی تشکیل دهد که برون بر آن خشک باشد.اغلب گیاهان این تیره دارای الکالوئیدهای سمی هستندکه در ساقه و برگ یا ریشه های آنها پراکنده است ولی ممکن است میوه های درشت آنها غیر سمی و خوراکی شوند وساقه های زیرزمینی آنها تکمه های پر از نشاسته بسازندکه خوراکی است . جنس های دسته  اول که دارای هسته هستند از اینقرارند:
1- تاجریزی سرخ ۞ دارای گلهای بنفش و میوه های قرمز که ملین است و تاجریزی سیاه ۞ که میوه های آن سیاه و سمی است . (گیاه شناسی گل گلاب صص 237 - 238).
///////////////
عنب الثعلب‌
قثا خوانند و زبرق نیز گویند و ثلثان هم گویند بپارسی روباه تربک خوانند و سگ‌انگور نیز گویند و بلفظی دیگر تولیدون گویند و ابن مؤلف گوید که روستائیان شیراز آن را رزروباه تربک خوانند و سگ‌انگور نیز خوانند و آن پنج نوع بود یک نوع از آن کشنده بود و آن نوعی است که میوه آن چون ببندد زرد بود بعد از آن سیاه بود و آسمان‌گون نیز باشد و درخت آن نوع شاخها بسیار داشته باشد و کناره شاخ سیاه بود بهترین آن زرد تازه بود طبیعت آن سرد بود در اول و گویند در دویم و گویند گرم بود و ورمهای گرم را در آخر ضماد کردن نافع بود و به اسفیداج و روغن گل بر نمله و حمره طلا کردن سود دهد و به آب وی غرغره کردن ورم زبان را نافع بود مثقالی از پوست بیخ وی با شراب خواب آورد و چون بکوبند و ضماد کنند بر سر درد آن را ساکن گردان و چون عصاره وی در چشم کشند قوت چشم بدهد و چون زن بر خود برگیرد قطع خون رفتن بکند و استسقا و ورم معده را نافع بود و اسحق گوید مضر بود به مثانه و مصلح وی قند بود و خوردن و ضماد کردن وی تشنگی بنشاند و چون آب وی به اسفیداج بیامیزند و بر سوختگی آتش و جدری که ریش شده باشد طلا کنند خشک گرداند و چون همچنان بکوبند و بر سرطان ریش شده نهند ساکن گرداند و چون ادمان کنند بوی باصلاح آورد و خوردن ثمر وی قطع احتلام بکند و سیاه وی بغایت بد بود و خدر و جنون آورد و چهار درم از وی کشنده بود و مداوای وی به قی کنند بعد از آن شیر تازه با انیسون یا ماء العسل و سینه مرغ و بادام تلخ هم مفید بود و بدل بوی گویند ساداوران و بطباط است
صاحب مخزن الادویه می‌نویسد: بفتح ثاء و سکون عین و فتح لام آن را قثا و زبرق و ثلثان و تولیدون و بفارسی روباه تربک و روباه تورک نیز بمعنی انگور روباه و شکر انگور روباه نیز و بترکی قوش اوزمی و باصفهانی تاج‌ریزی و بهندی کموه و مکوی و کاک ماجهی و به لاتینی سلاطم و به بربری مرابله و بکستیلان ازمور نامند و آن ثمر درختی است و بستانی و بری و جبلی می‌باشد
ابو ریحان در صیدنه می‌گوید: عنب الثعلب را عرب عبب و بتازی راء نیز گویند و پارسیان او را روس‌انگژده گویند (روس بمعنی روباه و انگژده دانه انگور است)
لاتین‌SOLAMUN MINIATUM فرانسه‌MORELLE انگلیسی‌FELONWORT
اختیارات بدیعی
/////////////
تاج ریزی، عنب الثعلب، انگور روباه (Solanum nigum )
http://www.peykshafa.ir/Images/Content/4689596843867617767.jpg
به فارسی روباه تربک و روباه تورک نیز به معنی انگور روباه و به اصفهانی تاجریزی نامند؛ ثمر درختی است و انواع می‌باشد از بستانی و بری و جبلی و هر یک نر و ماده دارد و ثمر آن دو خوشه و در هر خوشه ده دوازده دانه و دانه‌های آن سیاه مدور رخو می‌باشد.
بستانی آن در دوم سرد و خشک و با حرارت فاعله و گفته‌اند سرد در اول و  خشک در دوم و مخدر آن بارد یابس در سوم و مخدر و منوم(دارو که خواب آورد) آن شبیه به افیون و ضعیف‌تر از آن، عنب‌الثعلب مجنن(مادۀ بری) در چهارم خشک و از سموم است
خواص آن: لطیف کننده و مسکن حرارت و تشنگی و با نیروی قبض همراه و رادع و حل کننده ورم های گرم است. ضماد برگ کوبیده و نرم آن برای رفع سردرد و تورم پرده های دماغ مفید و با رعایت دستورهای معین محلول و بخور آن برای آب ریزش بینی نافع می باشد استعمال آن در ترکیب با سایر داروها و رعایت دستورات خواب آور بوده و تورم های بناگوش و امراض گوش و حلق و بینی را رفع و عصاره آن برای تسکین و قلع دردهای چشم مفید و مؤثر است. غرغره آب برگ آن تورم های حلق و درد دندان را برطرف و ضماد آن بر معده و برای ورم آن و التهاب سایر اعضا و تورم های گرم مفید و در ترکیب با شکر تمام تورم های داخلی وامراض احشاء را از بین برده و مسهل اخلاط سوداوی و رافع دل پیچه و استفراغ و ورم مقعد و استسقای گرم است. برای علاج جنون و پاک کردن امعاء با توجه به نیروی قبضی که دارد مفید است. حمول آن برای احتباس حیض و رطوبت های ترشحی و تورم ها ی داخلی مفید است و ضماد آن برای جلوگیری از تورم های گرم ظاهری و داخلی پوست و سوختگی آتش و زخم های آبله و چرکی شدن آن و سرطان های مترشح نافع و معالج است. عنب الثعلب مجنن دارای طبع خشک در چهارم و از سموم کشنده است
خواص عمومی حاکی از استعمال آن به میزان یک مثقال(6875/4گرم) تا چهار مثقال کشنده است که دارای علامات خشکی زبان و رنگ پریدگی و سکسکه و استفراغ خون بسیار و ترشح مخاطی است که در دهان شبیه به شیر است. استعمال آن به هیچ وجه تجویز نشده است

افعال و خواص دیگر آن: ملطف و مسکن حرارت و تشنگی و با قوت قابضه و رادعه[1] و محلل اورام حاره، (امراض الراس و الصداع) ضماد برگ نرم سائیده آن جهت صداع و ورم مجرای تنفسی دماغ و به دستور نطول[2] بدان و  بخور آن جهت نزلات و آشامیدن یک مثقال ریشه بیخ آن با شراب خواب آور، ضماد آن بر بناگوش جهت تحلیل ورم آن و قطره برگ آن نیم گرم چند مرتبه جهت امراض گوش و بینی، غرغره با آب برگ آن جهت اورام حلق و درد دندان، ضماد آن بر معده جهت ورم آن و التهاب آن و سایر اعضا و اورام حاره و آشامیدن چهار اوقیه آن با شکر محلل اورام باطنیه و امراض احشا و مسهل اخلاط مراریه و رافع مغص[3] و زحیر[4] و ورم مقعده و استسقای حار ، آشامیدن تخم مخدر آن مدر بول و شکستن سنگریزه های کلیه و مثانه و مبرد[5] و مانع احتلام[6]، آشامیدن آب آن جهت اورام باطنیه حاره و ضماد آن جهت منع اورام حاره ظاهریه و باطنه و سوختگی آتش و زخم آبله و زخم ساعیه و سرطان متقرح خصوصاً با آرد جو. نرم سوده آن جهت صداع و ورم حجب دماغ.



[1] بازدانده
[2] آب جوشانیده به دارو که بر عضو ریزند
[3] دردی است بر شکم و آن اکثراً بر روده باریک عارض می شود.
[4] نفس سرد و سخت بر آمدن
[5] سبب خنکی بدن و جزو آن
[6] انزال در خواب
http://www.peykshafa.ir/Images/Icon/reference-icon.png?width=20منبع
مخزن الادویه، تألیف مرحوم سید محمد حسین عقیلی علوی خراسانی شیرازی
http://www.peykshafa.ir/Images/Icon/tag-icon.png?width=18کلید واژگان
//////////
تاج‌ریزی سیاه

به فارسی «تاج‌ریزی»، «تاج‌ریزی سیاه»، «روباه تورک»، «روباه تربک» و «انگور روباه» و در کتب طب سنتی با نامهای «عنب الثعلب» و «عنب الثعلب مجنّن» نامبرده شده است. به فرانسوی‌Morelle noire وAmourette و به انگلیسی‌Black nightshade وMorel گفته می‌شود. گیاهی است از خانواده‌Solanaceae نام علمی آن‌Solanum nigrum L . و مترادف آن‌S .rumphii Dun . می‌باشد.
مشخصات
تاج‌ریزی سیاه، گیاهی است علفی، یکساله، کوتاه، بلندی آن کمتر از نیم متر است.
برگهای آن سبز تیره، بیضی‌شکل، کامل، نوک‌تیز، کناره‌های برگ دارای دندانه‌های درشت با دمبرگ بلند به ساقه متصل است. گلهای آن سفید است و در طول تابستان ظاهر می‌شود. میوه آن کروی و در ابعاد و شبیه آلوبالوی کوچک ابتدا سبز است ولی پس از رسیدن سیاه‌رنگ می‌شود. دارای دم کوتاه که در بن میوه به شکل پنج‌گوشه سبزی شبیه بن بادنجان دیده می‌شود.
این گیاه در اروپا و آسیا در هندوستان و بعضی نقاط آمریکای شمالی به‌طور خودرو می‌روید. در ایران در گرگان، بندر گز، در مازندران در بابل، تمیشان، دره هراز، بین علی‌آباد و زردبن در ارتفاعات 700 متری، در آمل بین ایستگاه زیراب و شیرگاه، درّه چالوس در گیلان، لاهیجان، جنوب هشت پر در آذربایجان در فارس در
معارف گیاهی، ج‌5، ص: 48
تاج‌ریزی سیاه
A
- گل‌B - میوه
حسن‌آباد در 40 کیلومتری شیراز و سیستان دیده می‌شود.
ترکیبات شیمیایی
در گیاه و در میوه‌های آن آلکالوئید سولانین 67] و ساپونین 68] وجود دارد]G .I .M .P[ نمونه‌ای از گیاه که در آذربایجان روییده، مورد تجزیه قرار گرفته است از آن 04/ 0 درصد آلکالوئید سولانین و 8/ 1 درصد گلی‌کوزید جدا شده است. در تجزیه دیگری از گیاه آلکالوئیدی به نام سولامارجین 69] جدا شده است. در میوه آن در حدود 4/ 4 درصد و در تخم آن در حدود 22/ 18 درصد روغن یافت می‌شود]S .G .I .M .P[ . در گزارش بررسی‌های دیگری آمده است که در گیاه سولانین و
معارف گیاهی، ج‌5، ص: 49
ساپونین و روغن شامل دی‌هایدروکسی ستئاریک اسید[70] و لینولئیک اسید[71] و اولئیک اسید[72] [والنزوئلا]. و تتراهایدوکسی ستئاریک اسید[73] و پالمیتیک اسید[74] و استئاریک اسید[75] [پندس . وجود دارد. در بررسی‌هایی که در مورد حدود سمیت گیاه به عمل آمده، مقداری از گیاه مخلوط با علوفه به گوسفند داده شده است و هیچ‌گونه مسمومیتی نشان داده نشده است. معمولا از برگ و سرشاخه‌های گلدار گیاه و تخم آن به عنوان دارو در طب سنتی استفاده می‌شود.
خواص- کاربرد
در مناطق خاور دور برای تخم تاج‌ریزی سیاه و سرشاخه‌های گلدار آن یک نوع خواص قایل هستند [استوارت . این گیاه برای اسهال خونی نافع است و هجوم خون در یک عضو را از بین می‌برد و پراکنده می‌کند [هاو]. برای التیام زخم گلو و عفونت چرکی نرمه‌بند دور انگشتها که به نام بیماری ویتلا[76] شناخته می‌شود، مفید است [چونگ کوئوتونونگ یائوچی . در هند از ریشه گیاه برای نرم کردن سینه و از برگهای خشک آن برای تسهیل در تخلیه مزاج و از میوه آن به عنوان مسهل و ملیّن استفاده می‌شود [کروست و پتلو]. در اندونزی از عصاره میوه رسیده آن برای معالجه زخم چشم مرغان استفاده می‌شود [هین و وان‌استی‌نیس کروزمان . در فیلیپین برگهای له‌شده گیاه را روی ورم و تاولهای پوست می‌گذارند [فریک . و از تنطور برگها برای تسکین دردهای عصبی استفاده می‌شود [گورو و کوئی زمبینگ .
تاج‌ریزی سیاه از نظر طبیعت طبق رأی حکمای طب سنتی خیلی سرد و خشک است. در موارد مختلف اغلب از استعمال خارجی آن استفاده می‌شود. ضماد ساییده برگ آن برای سردرد، ورم پرده دماغ و کمپرس دم‌کرده آن و بخور آن برای زکام، نزله و سردرد مفید است. ضماد برگ و سرشاخه‌های گلدار آن برای تحلیل ورمهای
معارف گیاهی، ج‌5، ص: 50
ظاهری و تسکین دردهای روماتیسمی و دردهای مفصلی حادّ نافع است و همچنین برای سوختگی آتش، زخم آبله، ورمها و دردهای سرطانی مفید است.
تهیه دم‌کرده برای کمپرس: 15 گرم برگ خشک تاج‌ریزی سیاه را با 15 گرم پوست کوکنار مخلوط کرده در 1000 گرم آب جوش به مدت یک ساعت دم می‌کنند و سپس صاف می‌کنند و روی عضو می‌گذارند.
50 گرم برگ و سرشاخه گلدار خشک آن را در 1000 گرم آب می‌جوشانند.
این جوشانده برای ضرب‌دیدگی و کوبیدگی اعضا مفید است و همچنین برای تسکین خارش عضو تناسلی زنان آن را بر روی عضو می‌مالند.
میوه این گیاه را به مقدار محدود می‌خورند، ولی برگهای آن سمّی است و قابل خوردن نیست. به‌هرحال چه میوه و چه برگ و سایر قسمتهای گیاه باید در حد مجاز و با احتیاط و با نظر کارشناس گیاه‌درمانی و پزشک مصرف شود.
معارف گیاهی، ج‌5، ص: 51
تاج‌ریزی پیچ
اشاره
به فارسی «تاج‌ریزی پیچ» و در برخی کتب با نام «یاسمین برّی» و «عنب الثعلب» و «حلوه مرّه» نام برده می‌شود. در مناطق مختلف ایران آن را با نامهای محلی می‌شناسند، از جمله در گیلان «سیاه تال»، در نوشهر «پل چنار» و «کک ماری»، در همدان «قلمکار» و در آذربایجان «اوزومی- قوش اوزومی» نام دارد. به فرانسوی‌Douce -amere وMorelle grimpante وMorelle douce -amere وVigne de judee و به انگلیسی‌Bitter sweet وWoody nightshade گفته می‌شود.
گیاهی است از خانواده‌Solanaceae نام علمی آن‌Solanum dulcamara L . می‌باشد.
مشخصات
تاج‌ریزی پیچ، درختچه‌ای است پیچک‌دار و بالارونده با ساقه‌های چوبی.
برگهای آن سبز متناوب و تخم‌مرغی است. هر برگ دارای یک پهنه اصلی بیضی نوک‌تیز است که قسمت عمده برگ را تشکیل می‌دهد و دو قسمت کوچک دیگر که در قاعده پهنه اصلی واقع است و در حقیقت این تقسیمات برگ را به سه قسمت یا لوب تقسیم می‌کند. گلهای آن به رنگ بنفش در تابستان ظاهر می‌شود. میوه آن کوچک تخم‌مرغی به رنگ قرمز برّاق آویزان و دارای تعداد زیادی تخم در داخل آن می‌باشد. علت اینکه گیاه را شیرین و تلخ یاDouce -amere گویند این است که اگر
معارف گیاهی، ج‌5، ص: 52
پوست ساقه این درختچه جویده شود ابتدا دارای مزه تلخ و پس از چند لحظه شیرین می‌شود. در حالت تازه از این گیاه بوی نامطبوعی استشمام می‌شود.
این گیاه در اغلب مناطق اروپا و آسیای میانه و آسیای صغیر و افریقای شمالی در جنگلهای مرطوب و کنار رودخانه‌ها به‌طور وحشی می‌روید. در ایران نیز در دامنه‌های البرز در کرج، جوستان طالقان، در پل جاجرود و در شمال ایران در گیلان، نوشهر، لاهیجان و در غرب ایران در دامنه‌های مرطوب اشتران‌کوه زروند، همدان، خوانسار و دولت‌آباد و در شمال غرب در آذربایجان و در دیلمان کنار جویبارها و در اطراف تبریز و بلوچستان شناسایی شده است.
ترکیبات شیمیایی
در برگها و ساقه‌های نازک و میوه‌های تاج‌ریزی پیچ آلکالوئید گلی‌کوزیدی سولانین و آلکالوئید سولانیدین 77] وجود دارد. در گیاه یک ماده عامل تلخ به نام دولکامارین 78] و دو اسید به نامهای دولکامارینیک اسید[79] و دولکامارتینیک اسید[80] یافت می‌شود. در میوه‌های آن لیکوپن 81] مشخص شده است G .I .M .P[ . در گزارش بررسی دیگری آمده است که در گیاه آلکالوئیدهای آلفا- سولادولسین 82]، بتا- سولادولسین 83] و گاما- سولادولسین 84] و یک آلکالوئید جدید به نام سولادولسی‌نین 85] وجود دارد]S .G .I .M .P[ .
در گزارش دیگری آمده است که ساقه‌های گیاه دارای یک آلکالوئید گلی‌کوزیدی به نام سولانین و یک ماده عامل تلخ به نام دولکامارین است [کروست و پتلو]. در مطالعات دیگری،Alkemeyer Sander یک گلی‌کوآلکالوئید[86]. از گیاه
معارف گیاهی، ج‌5، ص: 53
جدا کردند که از آن یک آگلی‌کون 87] و یک استرئوایزومر[88] از توماتدین به دست آمده است.
خواص- کاربرد
قسمت مورد استفاده تاج‌ریزی پیچ به عنوان دارو، معمولا ساقه آن است که از گیاه بزرگتر از 2 سال گرفته می‌شود. و پس از خشک شدن به مصارف دارویی می‌رسد. در تایوان دم‌کرده قطعات خشک ساقه‌های گیاه را در موارد روماتیسم مفصلی و بیماری‌های قلب مصرف می‌کنند و به عنوان ضد اسپاسم در موارد آسم و سیاه‌سرفه کاربرد دارد [پتلو]. در هند از میوه‌های گیاه تاج‌ریزی پیچ به عنوان مدّر و معرّق مصرف می‌کنند و در موارد بیماری‌های پوستی جرب تر، جذام، ناراحتی‌های سیفیلیسی، روماتیسم مزمن و بزرگ شدن کبد تجویز می‌شود. ساقه‌های آن مدّر، محلل و مخدّر است و ترشحات غدد را افزایش می‌دهد و در موارد روماتیسم و التهابهای شدید پوستی و خنازیر مصرف می‌شود.
از ساقه‌های گیاه معمولا به صورت جوشانده، دم‌کرده، گرد و عصاره استفاده می‌شود. جوشانده و دم‌کرده آن را بسته به نوع بیماری و استعمال داخل و یا خارج از 120- 2 گرم در یک لیتر آب تهیه می‌کنند و مقدار خوراک آن از گرد ساقه کوبیده و عصاره آن از 8- 5/ 0 گرم است. معمول است که از مقدار کم شروع و بتدریج زیاد می‌کنند و همین‌که آثار عوارض آن نظیر تهوع و سرگیجه شروع شد، مقدار آن را متوقف می‌نمایند.
در فرانسه برای تصفیه خون در مورد ناراحتی‌های جلدی مرسوم است از 30- 8 گرم ساقه‌های گیاه در یک لیتر آب جوشانده‌ای تهیه می‌کنند یعنی از 8 در 1000 شروع و بتدریج اضافه می‌کنند و هیچ‌وقت از 30 گرم در 1000 گرم تجاوز نمی‌کنند. جوشانده را می‌گذارند بجوشد تا به نصف برسد و روزی 3- 2 فنجان می‌خورند. برای اشخاصی که میگرن، اسهال یا سرگیجه دارند، دوز آن نصف می‌شود.
مصرف این گیاه باید در حد مجاز و با نظر کارشناس گیاه‌درمانی و پزشک انجام گیرد.
معارف گیاهی، ج‌5، ص: 54
تیزان تاج‌ریزی پیچ: 20 گرم ساقه‌های خشک نیم‌کوب تاج‌ریزی پیچ را در 1000 گرم آب جوش به مدت 2 ساعت دم کرده، صاف کنند و 100 گرم شربت شاهتره به آن بیفزایند و متدرجا در عرض روز میل کنند.
معارف گیاهی، ج‌5، ص: 55
/////////////
انگورفرنگی، گالش انگور (نام علمی: Ribes uva-crispa) گونه‌ای انگورفرنگی است که در راسته خاراشکن‌سانان قرار دارد. این گیاه با نام خارتوت نیز شناخته می شود.
//////////
قس عنب الثعلب، كشمش الشائك در عربی:
عنب الثعلب[2] أو الكشمش الشائك[3][4][5] هو نوع نبات، اسمه العلمي Ribes uva-crispa أو Ribes grossularia، وهو من جنس الكشمش من الفصيلة الكشمشية، موطنه شمال أوروبا و أمريكا ، النبات جنبة شائكة يمكن تربيتة علي أسلاك فيأخذ أشكالا مختلفة ثمرته عنبه كبيرة الحجم كروية أو مطاولة عليها شعرات أو ملساء يختلف لونها تبعا للأصناف فمنها الأخضر الفاتح أو الداكن و الأصفر والأحمر بدرجاته و البنفسجي مخطط بخطوط طويله وتمتاز بوجود الميسم بطرفها وتؤكل الثمار غضة " طازجة " أو علي هيئة مربي أو في الفطائر ، وينجح النبات بالبلاد الباردة ويجود بالأراضي الثقيلة الرطبة ، ويتكاثر بالبذور أو الأوتاد أو الأشطاء أو التقسيم.

المراجع[عدل]
^ تعدى إلى الأعلى ل: أ ب مذكور في : Species Plantarum. 1st Edition, Volume 1 معرف مكتبة تراث التنوع البيولوجي: http://biodiversitylibrary.org/page/358220 المؤلف: كارولوس لينيوس العنوان : Species Plantarum المجلد: 1 الصفحة: 201
^ Gooseberry حسب بنك باسم للمصطلحات العلمية؛ مدينة الملك عبد العزيز للعلوم والتقنية، تاريخ الوصول: 05 02 2017.
^ ترجمة الكشمش الشائك على قاموس المعاني. (تاريخ الولوج: 4 يوليو 2014).
^ ترجمة الكشمش الشائك على موقع أغروفوك. (تاريخ الولوج: 4 يوليو 2014).
^ ترجمة كشمش شائك على موقع البنك الآلي السعودي للمصطلحات. (تاريخ الولوج: 4 يوليو 2014).
////////////
قس در آذری:
Əyri rus alçası
Vikipediya, açıq ensiklopediya
?Avropa firəngüzümü
}}
Aləmi:
Şöbə:
Sinif:
Yarımsinif:
Sıra:
Fəsilə:
Cins:
Növ:
Avropa firəngüzümü
Elmi adı
Ribes uva-crispa L.
Avropa firəngüzümü (lat. Grossularia reclinata)[1] — firəngüzümü cinsinə aid bitki növü.[2]
////////////
قس در عبری با فیلترشکن!
////////////
قس بکتاشی اوزومی در ترکی استانبولی:
Bektaşi üzümü, ufak, sarımsı-yeşil veya kırmızımsı renkte, şeffaf, tüylü kabuklu, yumuşak bir meyve. Lat. Ríbes úva-críspa
Türleri (seçme)[değiştir | kaynağı değiştir]
Achilles: mor-kırmızı ilâ kırmızı bir meyvedir. Tadı güzel, orta kalınlıkta kabuklu, kolay toplanabilen, yüksek verimli, Amerikan bektâşi üzümünden külleme etkilenir. Orta derecede dikenlidir.
Yeşil Küre: geniş ve oval büyük meyvedir. Kalın ve dayanıklı açık yeşil kabukludur. Tatlıyla ekşi arası aromatik tadı olup yüksek verimlidir. Küllemeye meyyaldir (Alm. sehr mehltauanfällig)
Invicta: yeşil, orta büyüklüktü, kalın kabuklu oval bir meyvedir. Kolay toplanabilir; kısa yumuşak dikenleri olup küllemeye dayanıklıdır (Alm. mehltauanfest).
Pax: kırmızı, hafif tüylü meyve, külleneye dayanıklıdır
Xenia: açık kırmızı renkte büyük bir meyvedir. Biraz küllemeden etkilenir. Boyu ufak-tefek olup tadı güzeldir
/////////////
&&&&&&&&
عنب الدب
بضم دال مهمله و باء موحدۀ مشدده بترکی مردار اغاجی و یا رشین نیز کویند و درخت آن را غایش نامند
ماهیت آن
درختی است کوهی نر و ماده می باشد نر آن بقدر قامتی و شاخهای آن بسیار و مائل بر زمین و چتری و بیخار و برک آن مانند برک انار و مائل بپهنی و نرم و ثمر آن خوشه دار و بقدر کناری کوچک و مانند کاکنج سرخ و در جوف آن چهار پنج عدد دانۀ کوچک و طعم آن با اندک شیرینی و تلخی و لزوجت و قبض کمی و کل آن زرد مائل بسبزی شبیه بکل حنا و باریکتر از ان و بغدادی نوشته نوعی از زعرور جبلی است و بیخ آن مائل بسرخی
طبیعت آن
سرد و خشک در اول
افعال و خواص ان
ثمر آن جهت نفث الدم نافع و سویق خشک آن حابس اسهال کهنه و بیخ آن بسیار مجفف و جاذب و محلل اورام و بیطاران پوست آن را بر اورام دواب ضماد می نمایند تا چرک آورده به شود و مادۀ آن را برک بزرکتر از نر و شبیه ببرک شمشاد و از ان کوچکتر و غیر چتری و بیخ آن عود بری است و سائر اجزای آن با سمیت و در بلاد کرمان و شیراز کثیر الوجود و آن را برکک نامند و برک آن مسکر است بخلاف بیخ آن
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
//////////////
عنب الدب . [ ع ِ ن َ بُدْ دُب ب ] (ع اِ مرکب ) درختی است کوهی که آن را غابش نیز نامند. رجوع به غابش شود.
|| غابش . [ ب ِ ] ۞ (اِ) غباریه . عنب الدب . مردار آغاجی . برگک . بارشین ۞ .نام درختی است کوهی که میوه  آن را غباریة و عنب الدب گویند. شبیه است به کنار. (برهان ) (آنندراج ). در تحفه  حکیم مومن ذیل غابش آرد: بفتح غین و تشدید باءاسم عنب الدب است . و ذیل عنب الدب آرد: به ترکی مردارآغاجی گویند، درخت کوهی است نر و ماده میباشد. نر او بقدر قامتی و شاخهای او بسیار مایل به زمین و چتری و بی خار و برگش مثل برگ انار و مایل به پهنی و نرم و ثمرش بقدر کنار و خوشه دار و مثل کاکنج سرخ و در جوف او چهار پنج عدد دانه  کوچک و طعم او با شیرینی قلیلی و تلخی و با لزوجت و قیض و گلش زرد مایل به سبزی و از جنس زعرور است . در آخر اول سرد و خشک و رافع نفث الدم و بیخش مایل به سرخی و بسیار مخفف و جاذب و محلل اورام است و بیطاران پوست او را در ورم دواب میگذرانند تا چرک آورده به شود و ماده  او را برگ درشت تر و شبیه به برگ شمشاد و از آن کوچکتر و غیر چتری وبیخ او عود بری است و سایر اجزای او باسمیت است و در بلاد کرمان و شیراز و لرستان کثرالوجود است و برگک نامند و برگ او مسکر است . بخلاف بیخ آن - انتهی . و دراختیارات بدیعی ذیل غباریة آرد: عنب الدب است و ذیل عنب الدب آرد: درخت کوهی است و آن را غابش خوانند و ثمر وی بمقدار کناری کوچک بود سرخ رنگ و در اندرون وی دانه  کوچک چهار و پنج بود و طعم وی قابض بود و ثمر وی شیرین بود که اندک تلخی داشته باشد و لزوجت و قبضی نیز و از خشک وی سویق سازند. نافع بود جهت اسهال کهن و گل وی مانند گل حنا سرخ بود اما کوچکتر بود و لون او میان زردی و سبزی بود و ثمر وی نفث دم را نافعبود - انتهی . و در مخزن الادویة ذیل عنب الدب آرد: به ترکی مردار آغاجی و بارشین نیز گویند و درخت آن راغایش (کذا) نامند. درختی است کوهی نر و ماده میباشدنر آن بقدر قامتی و شاخهای آن بسیار و مایل بر زمین و چتری و بیخار و برگ آن مانند برگ انار و مایل به پهنی و نرم و ثمر آن خوشه دارد و بقدر کناری کوچک و مانند کاکنج سرخ و در جوف آن چهار پنج عدد دانه  کوچک و طعم آن با اندک شیرینی و تلخی و لزوجت و قبض کمی و گل آن زرد مایل بسبزی شبیه به گل حنا و باریکتر از آن ؛ و بغدادی نوشته : نوعی از زعرور جبلی است و بیخ آن مایل به سرخی ، طبیعت آن سرد و خشک در اول ... ثمرآن جهت نفث الدم نافع و سویق خشک آن حابس اسهال کهنه و بیخ آن بسیار مجفف و جاذب و محلل اورام و بیطاران پوست آن را بر اورام دواب ضماد مینمایند تا چرک آورده به شود و ماده  آن را برگ بزرگتر از نر و شبیه به برگ شمشاد و از آن کوچکتر و غیر چتری و بیخ آن عودبری است و سایر اجزای آن باسمیت و در بلاد کرمان و شیراز کثرالوجود و آن را برگک نامند و برگ آن مسکر است بخلاف بیخ آن - انتهی . و ابن البیطار در مفردات ذیل عنب الدب آرد: قال کتاب الرحلة هو اسم لشجرة جبلیة کثیراً ماتنبت عندالصخور و علیها و تسمیها العجم غابش بالغین المعجمة و الباء بواحدة مفتوحة مشددة قبلها الف و بعدها شین معجمة، و بالاسم الاول وقعت عند جالینوس فی کتاب المیامن تکون فی منتها متروحة علی قدر القاقه تحیل علی الارض میلا کثیراً و یلصق بعضها علی الحجارة و فیها اعوجاج و غصونها صالسة ۞ لشکل غیر مشوکة ورقها رمانی الشکل صغیر مفلطح فی مشابهة ورق الرجلة و ثمرها علی قدرالمتوسط من النبق احمر ملیح الحمة و داخله عجم صغیر اربع او خمس و طعمه قابض و طعم الثمر حلو بیسیر مرارة یخالطه لزوجة و قبض یسیرو ینبت بالاندلس ایضاً بالجبال کاغرناطة ۞ و جیان و رندة یوکل غضا و یتخذ من یابسه سویق و نافع من الاسهال المزمن و زهرها فیه مشابهة من زهرالحنی الا انه ادق و لونه ما بین الصفرة و الخضرة اذا سقط خلفه الثمر علی الصفة التی و صفناها عناقید تتعلق من معالیق صغار، و هی مماینبت بجبال رندة بمقربة من عین شبیلة و بجبال غرناطة بمقربة من الکنیسة. قال جالینوس فی المیامن عن اسقلبیادس انه یکون فی نیطش و هو ثمر نبات منخفض شبیه بما یکون بین الشجر و الحشیش و ورقه بورق النبات الذی یقال له قاتل ابیه و یحمل ثمراً مدورا احمر فی طعمه قبض یقع فی الادویة النافعة من نفث الدم - انتهی .
///////////
عنب الدب:
صفحۀ 607 من 900 www.Ghaemiyeh.com الجامع لمفردات الادویه و الاغذیه مرکز القائمیۀ باصفهان للتحریات الکمبیوتریۀ
کتاب الرحلۀ: هو إسم لشجرة جبلیۀ کثیرا ما تنبت عند الصخور و علیها، و تسمیها العجم غابش بالغین المعجمۀ و الباء بواحدة مفتوحۀ
مشددة قبلها ألف و بعدها شین معجمۀ، و بالإسم الأوّل وقعت عند جالینوس فی کتاب المیامن تکون فی منبتها متدوحۀ علی قدر
القامۀ تمیل علی الأرض میلا کثیرا و یلصق بعضها علی الحجارة و فیها اعوجاج و غصونها صالبیۀ الشکل[ 61 ] غیر مشوکۀ ورقها رمانی
الشکل صغیر مفلطح فی مشابهۀ ورق الرجلۀ، و ثمرها علی قدر المتوسط من النبق أحمر ملیح الحمرة و داخله عجم صغیر أربع أو
خمس و طعمه قابض و طعم الثمر حلو بیسیر مرارة یخالطه لزوجۀ و قبض یسیر، و ینبت بالأندلس أیضا بالجبال کأغرناطۀ و جیان و
رندة یؤکل غضا و یتخذ من یابسه سویق و هو نافع من الإسهال المزمن و زهرها فیه مشابهۀ من زهر الحبی إلا أنه أدق و لونه ما بین
الصفرة و الخضرة إذا سقط خلفه الثمر علی الصفۀ التی وصفناها عناقید تتعلق من معالیق صغار و هی مما ینبت بجبال رندة بمقربۀ من
عین شبیلۀ و بجبال غرناطۀ بمقربۀ من الکنیسۀ.
قال جالینوس فی المیامن عن أسقلبیادس: إنه یکون فی نیطش و هو ثمر نبات منخفض شبیه بما یکون بین الشجر و الحشیش، و ورقه
شبیه بورق النبات الذي یقال له قاتل أبیه، و یحمل ثمرا مدوّرا أحمر فی طعمه قبض یقع فی الأدویۀ النافعۀ من نفث الدم.
الجامع لمفردات الأدویۀ و الأغذیۀ، ج 3، ص: 183
////////////
عنب الدب (بالإنجليزية: Uva ursi) واسمه العلمي (باللاتينية: Arctostaphylos uva-ursi) هو نبات يتبع الفصيلة الخلنجية ويستعمل لأغراض طبية.

محتويات  [أظهر]
الخصائص[عدل]
عنب الذئب (الديب ), يعمل على تنشيط الايض (التمثيل الغذائي ) تستعمل اوراقها اما ثمارها فهي سامة

الموطن[عدل]

فاكهة عنب الدب
الاستعمالات[عدل]

ورود عنب الدب
استخدمت عشبة عنب الدب طبياً على مر العصور. وهي تحتوي على مواد تعالج التهابات المسالك البولية وحصوات الكلى. وهي مفيدة أيضا في معالجة العدوى البكتيرية، مشاكل البروستاتة وتزيل السوائل الزائدة في الجسم.

الأنواع[عدل]
يوجد هناك أربعة أنواع رئيسية وهي:

Arctostaphylos uva-ursi subsp. uva-ursi.
Arctostaphylos uva-ursi subsp. adenotricha.
Arctostaphylos uva-ursi subsp. coactilis.
Arctostaphylos uva-ursi subsp. cratericola
كما يوجد أنواع أخرى تستخدم كنباتات زينة وهي من النباتات المخضرة الجذابة. كما أنها تستخدم في التحكم بالتعرية.

انظر أيضا[عدل]
عنب الأحراج
مراجع[عدل]
^   تعديل قيمة خاصية معرف موسوعة الحياة (P830) في ويكي بيانات"معرف Arctostaphylos uva-ursi في موسوعة الحياة". eol.org. اطلع عليه بتاريخ 8 أبريل 2017.
Casebeer, M. (2004). Discover California Shrubs. Sonora, California: Hooker Press. ISBN 0-9665463-1-8

وصلات خارجية[عدل]
مشاريع شقيقة في كومنز صور وملفات عن: عنب الدب
ملف كامل عن عنب الدب
النباتات الطبية
وصف واستخدامات عنب الدب
//////////////
دو کلمه هم از ویکی پارسی سازان:
تنباکوی کینیکینیک (به انگلیسی: Arctostaphylos uva-ursi)گونه ای از تیره خلنگیان است.[۱]
///////////
قس در آذری:

Adi ayıqulağı (
lat. Arctostaphylos uva-ursi)[1] - ayıqulağı cinsinə aid bitki növü.[2]
//////////
قس در ترکی استانبولی:
Arctostaphylos uva-ursifundagiller (Ericaceae) familyasından Avrasya ve Kuzey Amerika'da yetişen, meyveleri yenebilen bitki türü.
////////////
Arctostaphylos uva-ursi
From Wikipedia, the free encyclopedia
Arctostaphylos uva-ursi
Arctostaphylos uva-ursi 25924.JPG
Kingdom:
(unranked):
(unranked):
(unranked):
Order:
Family:
Genus:
Species:
A. uva-ursi
Arctostaphylos uva-ursi
(L.Spreng.
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/8/80/Baerentraube_ML0002.jpg/220px-Baerentraube_ML0002.jpg
Arctostaphylos uva-ursi flowers
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/b/b9/Common_bearberry_%28%22Kinnikinnick%22%2C_Arctostaphylos_uva-ursi%29_-_fruits_and_leaves.JPG/220px-Common_bearberry_%28%22Kinnikinnick%22%2C_Arctostaphylos_uva-ursi%29_-_fruits_and_leaves.JPG
Arctostaphylos uva-ursi subsp. uva-ursi fruit
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/1/13/Arctostaphylos_uva-ursi_-_K%C3%B6hler%E2%80%93s_Medizinal-Pflanzen-013.jpg/220px-Arctostaphylos_uva-ursi_-_K%C3%B6hler%E2%80%93s_Medizinal-Pflanzen-013.jpg
Arctostaphylos uva ursi from Koehler's 'Medicinal-Plants' (1887)
Arctostaphylos uva-ursi is a plant species of the genus Arctostaphylos (manzanita). Its common names include kinnikinnick and pinemat manzanita, and it is one of several related species referred to as bearberry.[1]
Its specific name uva-ursi means "grape of the bear" in Latin (ūva ursī), just like what the generic epithet Arctostaphylos means in Greek ("bear-grape").[2]
Contents
  [show] 
Distribution[edit]
The distribution of Arctostaphylos uva-ursi is circumpolar, and it is widespread in northern latitudes, but confined to high altitudes further south:
in Europe, from Iceland and North Cape, Norway south to southern Spain (Sierra Nevada); central Italy (Apennines) and northern Greece (Pindus mountains);
in Asia from arctic Siberia south to Turkey, the Caucasus and the Himalaya;
in North America from arctic Alaska, Canada and Greenland, south to California, north coast, central High Sierra Nevada (above Convict LakeMono County, California), Central Coast, CaliforniaSan Francisco Bay Area, to New Mexico in the Rocky Mountains; and the Appalachian Mountains in the northeast United States.
In some areas, the plant is endangered or has been extirpated from its native range. In other areas, such as the Cascade Range, it is abundant.
Description[edit]
Arctostaphylos uva-ursi is a small procumbent woody groundcover shrub 5–30 cm high. The leaves are evergreen, remaining green for 1–3 years before falling. The fruit is a red berry.
The leaves are shiny, small, and feel thick and stiff. They are alternately arranged on the stems. Undersides of leaves are lighter green than on the tops. New stems can be red if the plant is in full sun, but are green in shadier areas. Older stems are brown. In spring, they have white or pink flowers.
Pure stands of Arctostaphylos uva-ursi can be extremely dense, with heights rarely taller than 6 inches. Erect branching twigs emerge from long flexible prostrate stems, which are produced by single roots. The trailing stems will layer, sending out small roots periodically. The finely textured velvety branches are initially white to pale green, becoming smooth and red-brown with maturity. The small solitary three-scaled buds are dark brown.
The simple leaves of this broadleaf evergreen are alternately arranged on branches. Each leaf is held by a twisted leaf stalk, vertically. The leathery dark green leaves are an inch long and have rounded tips tapering back to the base. In fall, the leaves begin changing from a dark green to a reddish-green to purple.
Terminal clusters of small urn-shaped flowers bloom from May to June. The perfect flowers are white to pink, and bear round, fleshy or mealy, bright red to pink fruits called drupes. This smooth, glossy skinned fruit will range from  14 to  12 inch in diameter. The fruit will persist on the plant into early winter. Each drupe contains 1 to 5 hard seeds, which need to be scarified and stratified prior to germination to reduce the seed coat and break embryo dormancy. There is an average of 40,900 cleaned seeds per pound.[3]
Subspecies[edit]
There are at least five reported subspecies:
Arctostaphylos uva-ursi subsp. uva-ursiCommon bearberry; circumpolar arctic and subarctic, and in mountains further south.
Arctostaphylos uva-ursi subsp. adenotricha. Central high Sierra Nevada.
Arctostaphylos uva-ursi subsp. coactilis. North coastal California, central coast California, San Francisco Bay Area.
Arctostaphylos uva-ursi subsp. cratericola (J. D. Smith) P. V. WellsGuatemala bearberryendemic to Guatemala at very high altitudes (3000–4000 m).
Arctostaphylos uva-ursi subsp. longifoliosa. Various reports from Canada, U.S.A.[4] May be the same as adenotricha or coactilis.
Sources do not agree on the list of subspecies, so some of these may be identical, or may be separate species rather than subspecies. See bearberry and manzanita. For a list of reported North American subspecies and varietals, see USDA Plants Profile in "External links" below. For a complete list of related plants see Arctostaphylos.
(Further research needed to clarify botanical classification.)
Chemical constituents[edit]
Arctostaphylos uva-ursi contains the glycoside arbutin.
Some constituents such as the hydroquinones are hepatotoxic and in cases of urinary tract infections, other treatment options are recommended.[5]
Uses[edit]
Historically it was used by the Blackfoot as food,[6] some say the fruit tastes bland and is mealy.[citation needed]
Smoking[edit]
Bearberry is the main component in many traditional North American Native smoking mixes,[7] known collectively as "kinnikinnick" (Algonquin for a mixture). Bearberry is used especially amongst western First Nations, often including other herbs and sometimes tobacco. Some historical reports indicate a "narcotic" or stimulant effect,[citation needed] but since it is almost always smoked with other herbs, including tobacco, it is not clear what psychotropic effects may be due to it alone. For a full discussion of Amerindian smoking mixtures see kinnikinnick.
Cultivation[edit]
There are several cultivars that are propagated for use as ornamental plants. It is an attractive evergreen plant in gardens, and it is also useful for controlling erosion. It is tolerant of sun and dry soils and is thus common groundcover in urban areas.
References[edit]
Jump up^ Casebeer, M. (2004). Discover California Shrubs. Sonora, California: Hooker Press. ISBN 0-9665463-1-8
Jump up^ Wells, Philip V. (2000). The Manzanitas of California. Lawrence, KS: University of Kansas. ISBN 978-0-933994-22-5. The name Arctostaphylos is from Greek: arctos = bear, staphylos = bunch of grapes or berries; hence bearberry, pertaining redundantly to A. uva-ursi (Latin: uva = berry, ursi = of the bear).
Jump up^ Elven, Reidar (editor-in-chief): Pan-arctic Flora
Jump up^ Hellson, John C. (1974). Ethnobotany of the Blackfoot Indians. Ottawa: National Museums of Canada. p. 101.
Jump up^ Moerman, Daniel E. "Arctostaphylos uva-ursi". Native American ethnobotany. pp. 87–88. ISBN 0-88192-453-9.
External links[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/4/4a/Commons-logo.svg/30px-Commons-logo.svg.png
Wikimedia Commons has media related to Arctostaphylos uva-ursi.
[hide]
v
t
e
Extant Arbutoideae species
Subgenus Micrococcus
Section Micrococcus
Subgenus Arctostaphylos
Section Arctostaphylos
Arctostaphylos uva-ursi
Section Foliobracteata
Section Pictobracteata
Unassigned