قرطاس
بکسر قاف و بضم آن نیز و بفتح نادر آمده و سکون را و فتح طاء
مشاله و الف و سین مهمله لغت عربی است و قرطس طعفر و کاغذ نیز و بفارسی نیز بکاغذ
مشهور است بسریانی کرطیسا و محرق آن را برومی خرتین کامبنین و بیونانی سنجامیقور
نامند جمع آن قراطیس و قرطس آمده
ماهیت آن
معروف است و در اکثر بلاد می سازند و هر جا از چیزی و بران کتب
و مکاتیب و دفاتر و غیرها می نکارند و بهترین آن خان بالغی است خواه قسم مشهور
بابریشمی و یا قسم پنبه پس دولت آبادی پس کشمیری خصوص قسم اعلای آن پس سمرقندی پس
اکلیسری پس پندوائی بنکالی نیز قسم اعلای آن پس رنک پوری نیز قسم اعلای آن پس مصری
نیز قسم اعلای آن و از مطلق آن مراد کاغذ مصری است که از ساق بردی که بزبان اهل
مصر غافیر نامند می سازند و بهترین آن آنست که سفید باشد و انطاکی کفته بهترین آن
مصری است که از بردی و اصول بشنین می سازند تفلیسی کفته بهترین آن محرق مصری است
صاحب تحفه نوشته بهترین آن مصری معمول از ساق بردی و لعاب بشنین است و بردی را
بفارسی پیرز نامند و در حرف الباء مع الزا ذکر یافت
طبیعت آن
سرد در اول و خشک در دوم و انطاکی کرم و خشک در دوم کفته
افعال و خواص آن
اعضاء الراس نفوخ آن خصوص محرق آن حابس رعاف و بخور آن جهت
زکام و سنون آن حابس سیلان خون از لثه و مستحکم کنندۀ آن و طلای آن جهت سعفه و
سرطان و اکتحال آن جهت بیاض و دمعه و قرحۀ چشم اعضاء الصدر و الغذاء آشامیدن محرق
آن با مرق سرطان نهری پخته جهت قروح رئه و حبس الدم از سینه و معده با ادویۀ
مناسبه قابضه و قروح امعا و بدستور احتقان بدان و آشامیدن نقوع آن در سرکه و آب
جهت قطع نفث الدم نافع مقدار شربت آن یک مثقال الجروح و القروح ذرور آن مجفف قروح
رطبۀ و سخه و غیر و سخه و زخمی که در پا از موزه بهم رسد و ملحم آنها و پیچیدن آن
بر عضو مجروح با خون آن آلوده ملحم آن و چون با آب تر کنند و در حال رطوبت آن
کتانی را بآن بپیچند و بکذارند تا خشک شود پس در سوراخ نواصیر داخل نمایند آن را
بسبب منتفخ شدن کشاده سازد بدل آن در اکثر امور بردی سوخته است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
قرطاس . [ ق ِ ] (ع اِ) نشانه از هر جرم که باشد. (منتهی الارب
). الغرض الذی یرمی . (اقرب الموارد). || (ص ) شتر گندمگون . || دختر سپید کشیده قامت
. || شتر ماده جوان . (منتهی الارب ) (اقرب
الموارد). || (اِ) چادر مصری . (منتهی الارب ). برد مصری . (اقرب الموارد). || نامه
هرچه باشد. || کاغذ. قرطس . (منتهی الارب ). ج، قراطیس . (اقرب الموارد).
|| قرطاس . [ ق ِ / ق ُ ] (ع اِ) کاغذ. (منتهی الارب ). صحیفه ای
که بر آن نویسند. (اقرب الموارد). رجوع به ماده
قبل و نیز رجوع به کاغذ شود.
|| پاپیروس یا قرطاس گونه ابتدایی کاغذ
بودهاست. پاپیروس از مغزه گیاهی به نام علف بوریا تهیه میشد. علف بوریا گونهای جگن
است که روزگاری به فراوانی در دلتای رودخانه نیل در مصر میروئید.
بوریا معمولاً به بلندی ۲ تا ۳ متر میروید
ولی رویش آن تا ۵ متر هم مشاهده شدهاست. از پاپیروس در مصر باستان استفاده میشد ولی
این گونه کاغذ در منطقه مدیترانه و بخشهایی از اروپا و جنوب غربی آسیا نیز کاربرد
داشت.
کاغذهای پاپیروسی (قرطاسی) در گذشته
پیرامون واژه
مصریان باستان از نزدیک ۲ هزار سال پیش
از میلاد، از گیاه پاپیروس، که گونهای از نی است، کاغذی میساختند که به همان نام
پاپیروس شناخته شد و امروزه به صورت واژه Paper در زبان انگلیسی ماندگار شدهاست. قرطاس واژهای اصلاً
یونانی است مشتق از کارتس یعنی چیزی که بر آن مینویسند و معادل آن در عربی ورقه و
صحیفهاست.
ساخت
در باب کاغذهای پاپیروسی و چگونگی ساخت
آنها چند تن از مستشرقین محقق تا کنون مطالعات کردهاند و الفرد بتلر که یکی از ایشان
است در این باب چنین میگوید: "در مصر سفلی جنگلهای بسیاری است که گیاه پاپیروس
در آنها میروید. مصریها مغز این گیاه بلندقامت زیبا را میگرفتند و آن را قطعه قطعه
میکردند بعد بفشار صفحاتی از آن درست مینمودند سپس با آلتی از عاج آنها را صیقل میدادند
بعد آن صفحات را بهم میچسباندند و به این ترتیب مجموعههایی درست میکردند تا در نوشتن
استفاده از آنها آسان باشد.
صادرات از مصر
هر سال مقدارکثیری پاپیروس از مصر از طریق
بندر پرجمعیت اسکندریه بخارج حمل میشد. درست معلوم نیست که این تجارت چه وقت از میان
رفت و چه پیش آمد که کشت این گیاه از مصربر افتاد. بلاذری در کتاب فتوح البلدان (از
چ دخویه، لیدن ۱۸۶۶ ص ۲۴۰)، میگوید که کاغذ پاپیروس را از مصر به سایر بلاد عالم مخصوصاً
بممالک روم میبردند. این کاغذ را دربسیاری از مآخذ قدیمی "قرطاس" خواندهاند
و سیوطی (متوفی سال ۹۱۱ ه'.ق. / ۱۵۰۵ م.) یکی از امتیازات مصررا انواع قرطاس آن میشمارد
و میگوید که آن را که بصورت طومار مهیا میشود بهترین چیز برای نوشتن است در مصر از
گیاه خشک درست میکنند، این طومارها بعضی تا سی ذراع طول و بیش از یک وجب عرض دارند
در اشاره بهمین قرطاسهای مصری یکی از شعراء گوید: حملت الیک عروس الثناء علی هودج ماله
من بعیر علی هودج من قراطیس مصر یلین علی الطّی لین الحریر ابن حوقل که یکی از مشهورترین
جغرافیون عرب در قرن چهارم هجری است بوجود پاپیروس در جزیره سیسیل (صقلیه) اشاره میکند
و میگوید در میان اراضی این جزیره اماکنی است که در آنها گیاه بربیر یعنی همان بردی
که از آن طومار میسازند میروید و من در هیچ نقطه دنیا غیر از سیسیل از این نوع بردی
که در مصر هم وجود دارد ندیدهام و در این جزیره بیشتر این گیاه را در ساختن طناب جهت
لنگر کشتیها به کار میبرند و مقدار قلیلی از آن را صرف ساختن طومارهایی جهت پادشاه
خود میکنند ولی چون مقدار آن کافی نیست بیش از این نمیتوانند بسازند.
مسلمانان و قرطاس
ذکر قراطیس که مفرد آن قرطاس است در قرآن
کریم نیز آمده و علمای لغت آن را کلمهای خارجی دانستهاند مثلاً جوالیقی میگوید که:
"قرطاس بضم قاف و کسر آن کلمهای قدیمی است و بعضی بر آنند که اصل آن عربی نیست.
قرطاس اصلاً یونانی است مشتق از کارتس یعنی چیزی که بر آن مینویسند و معادل آن در
عربی ورقه و صحیفهاست. مسلمین اوراق پاپیروس را در اوایل شروع تاریخ خود از مصریان
اقتباس و در نوشتن از آنها استفاده کردند و در قرن اخیر مقدار زیادی از این اوراق که
بر آنها به خط عربی کتابت شده در مصر بدست آمده و پس از قرائت آن اسناد گرانبها پرده
از روی بسیاری مسائل مبهم راجع به اداره مصر بتوسط مسلمین برداشته شده. از مستشرقینی
که به خواندن اوراق پاپیروس عربی و تحقیق در باب آنها توجه مخصوص کرده یکی کرباچک است
دیگری بکر و غیر از این دو تن جمعی دیگر نیز بودهاند ولی از تمام ایشان شاید بزرگتر
علامه استاد گروهمان باشد که یک عده از اوراق پاپیروس عربی را که در کتابخانههای وینه
و قاهره موجود است خوانده و مورد تحقیق قرار دادهاست.
ایرانیان و قرطاس
استعمال کاغذ قرطاس مدتهای مدید پس از
فتح عراق بدست مسلمین در آنجا معمول بود و ابن عبدوس جهشیاری (متوفی سال ۳۳۱ ه'.ق.
/ ۹۴۲ م.) میگوید که ابوجعفر منصور خلیفه بانی بغداد اطلاع یافت که قرطاسهائی که در
خزائن او جمع آمده زیاد شدهاست بهمین جهت بصالح صاحب مصلای خود گفت که آنها را از
خزانهها بیرون آورد و او را مامور فروش آنها کرد و گفت اگرچه هر طومار از آنها را
بدانگی که شش یک درهم است بخرند بفروش چه پولی که از این راه عاید شود از نگاهداری
آنها بهتر است. صالح چون دید که هر طومار قرطاس در آن ایام یک درهم قیمت دارد از این
کار ابا کرد و دیگر به خدمت خلیفه نرفت. خود او میگوید که خلیفه فردا مرا بحضور خواست
و گفت من در باب احتیاجات نوشتنی خود فکر کردم و دیدم که اوضاع مصر مورد اطمینان نیست
و ممکن است به علت حوادثی که در آنجا رخ دهد فرستادن قرطاس در آن سرزمین برای ما مشکل
شود و ما برای نوشتن به چیزی محتاج شویم که تهیه آن در بلادما میسر نگردد بهمین علت
طومارهای قرطاس را بهمان حال باقی بگذار، ایرانیان جز بر پوست کلفت و نازک بر چیزی
دیگر نمینوشتند و میگفتند که ما جز بر آنچه در مملکت ما فراهم میشود بر چیزی دیگر
کتابت نمیکنیم.
قراطیسی
در قسمت غربی شهر بغداد یعنی در محله کرخ
دربندی بود که آن را "درب القراطیس" یا "درب اصحاب القراطیس" میخواندند
و ذکر آن در کتب قدما مثل جاحظ و طبری و خطیب بغدادی و عمروبن متی و ماری بن سلیمان
و دیگران آمدهاست اما از این مولفین هیچیک نگفتهاند که آیا در این دربند کاغذ قرطاس
ساخته میشدهاست یا آنجا محل فروش آن بودهاست. ابوسعد سمعانی که در سال ۵۶۲ ه'.ق.
/ ۱۱۶۶ م. وفات کرده و در کتاب الانساب (دست راست از ورق ۴۴۵، چ مارگلیوث در لیدن
۱۹۱۲) در ماده "القراطیسی" میگوید که قراطیسی بکسی گفته میشود که بساخت
قرطاس یا فروش آن میپردازد، سپس نام یک عده اشخاص را که اغلب ایشان از مردم بغداد
بوده یا در آنجا ساکن شده بودند و به این عمل اشتغال داشتهاند میبرد و احتمال دارد
که ایشان را به آن جهت بنسبت قراطیسی یاد میکردهاند که در محله "درب القراطیس"
سکونت داشته یا اینکه شغلشان ساختن یا فروش قرطاس بودهاست. خطبیب بغدادی که در
۴۶۳ ه'.ق. / ۱۰۷۰ م. وفات یافته در تاریخ بغداد (ج ۲ ص ۹۱ و ج ۴ ص ۴۳ و ج ۱۱ ص ۲۳۳
و ج ۱۲ ص ۳ و ۱۵۱ و ج ۱۳ ص ۴۵) از هفت نفر نام میبردکه همه به نسبت "قراطیسی"
منسوب بودهاند ولی او مثل سمعانی در باب علت انتساب ایشان به این نسبت توضیحی نمیدهد
و مطلب را همچنان مبهم میگذارد. در ایام خلافت معتصم ساخت کاغذ از بغداد به سامرا منتقل
گردید و یعقوبی که در اواخر قرن سوم هجری مرده میگوید که معتصم بعد از آنکه سامرا
را ساخت جمعی از پیشه وران و صنعتگران را به آنجا منتقل نمود تا بر آبادی و رونق آن
شهر بیفزایند. از این جماعت بودند عدهای از پیشه وران مصری که در ساخت قرطاس مهارت
داشتند و اگرچه در سامرا به این کار مشغول شدند لیکن قرطاسهای ایشان بخوبی قرطاسهای
مصری از کار درنیامد.
ویژگی برجسته پاپیروس در دوران خلفا
ابوریحان بیرونی در کتاب ماللهند خود (ص ۸۱) بوجود پاپیروس (بردی)
اشاره میکند و میگوید: "قرطاسی که در مصر ساخته میشود از مغز گیاه بردی است
و آن را از گوشت آن درخت میتراشند و تا نزدیک به عهد ما خلفا نوشتههای خود را بر آنها
مینوشتند چه اگر کسی میخواست که نوشته هائی را که بر قرطاس مصری نقش شده پاک کند یا
تغییر دهد ممکن نمیشد بلکه بعلت خرابی که براثر این اعمال در آن نوشتهها پدید میآمد
تصرف در آنها واضح میگردید".
////////////
/////////
گل بردی
Cyperus papyrus
یونانیها پاپیروس میگفتند همان قرطاس معروف است. منظور از
قرطاس که به جای لغت کاغذ مستعمل است، همان نوع کاغذ میباشد.
ترکیبات شیمیایی
از نظر ترکیبات شیمیایی در قسمت زیرزمینی بردی نشاسته، قند و
مواد مغذی وجود دارد و دارای مقداری لعاب است به همین علت در مصر آن را میخورند.
خواص- کاربرد
بردی از نظر طبیعت طبق نظر حکمای طب سنتی سرد و خشک است و از
نظر
معارف گیاهی، ج3، ص: 311
خواص معتقدند که خونریزی را بند میآورد و ریشه آن با سرکه
برای طحال مفید است. جویدن آن بخصوص بیخ آن برای رفع بوی سیر و پیاز نافع است.
ضماد آن برای تحلیل ورمها و گرد خشکشده سوخته آن برای التیام
زخمهای تازه و کهنه و جراحتهای بد و خورنده، خصوصا زخمهای خورنده دهان و قطع اخلاط
خونی و خونریزی مفید است. خوردن سوخته آن با سرکه برای طحال نافع است.
بردی برای احشا و آلات داخل شکم مضر است، از این نظر باید با
عسل خورده شود.
گونههای دیگری از این گیاه که در ایران میرویند و تا به حال
شناسایی شده است، یکی به نامCyperus conglomeratus Ratt . که در خارک، کیش، کاشان، بلوچستان و
نرماشیر دیده شده و دیگریCyperus arenarius Retz . میباشد که در خارک، بلوچستان، بوشهر و
جزیره ابو موسی دیده شده است.[543]
معارف گیاهی، ج3، ص: 312
////////////////
قِرطاس
بپارسی کاغذ است و اسحق گوید نیکوتر آن مصری بود پاک سفید از
بهر آنکه از بردی ساختهاند وی مضر بود به گرده و کاغذ دیگر نبود و سوخته وی سعفه
را نافع بود و منع نزف دم و رعاف بکند و ریشهای معده را پاک کند و چون یک درم از
وی بیاشامند قرحه شش را نافع بود چون با آب سرطان نهری پخته کنند
صاحب مخزن الادویه مینویسد: قرطاس بکسر قاف لغت عربی است و
قرطس طعفر و کاغذ نیز و بفارسی نیز بکاغذ مشهور است بسریانی کرطیسا و محرق آن را
برومی خرتین کامبنین و بیونانی سنجامیقور نامند جمع آن قراطیس و قوطس آمده
اختیارات بدیعی
///////////
... به باور لی شیـ چن،
خاستگاه این واژه (*ku)kou زبان منطقه چو (Č‛u) است و در آن زبان به معنای "شیر" (žu ) بوده است؛ و چون پوست این درخت شیرابهای شیرسان داشت، این نام به
درخت داده داده شد. آنچه در این میان شایان توجه است اینکه تسایی لون (Tseai Lun)،
مخترع کاغذ در سال 105 سال م، زاده چو بود. اینکه kou ریشه در گویشی محلی داشته بخوبی نشان میدهد
که چگونه دو بنواژه داریم که درست به یک
درخت گفته میشوند. لی شی ـ چن
با خردمندی این نظر را پیش نهاده و این ایده را که دو واژه را باید به دو درخت
متفاوت گفت نپذیرفته است؛ همچنین به روشنی
این نگر را که واژه kou
ارتباطی
با واژه ku
بمعنای غلات یا برنج دارد نپذیرفته است. به گفته تائو هون ـ کین (Teao Hun-kin)، kou či بود که
مردمان جنوب بکار میبردند، هر چند čeu či را نیز بکار میبردند؛ در واقع دومی همیشه روائی
بیشتری داشته است. گمانه زنی هیرث در مورد وجود آوایش kokپذیزفتنی نیست، هرچند حتی اگر این kok ادعایی
وجود هم میداشـــــــت باز هم ریشه پیشنهادی بـــــرای این واژه ایرانی ـ عربی
را نمی پذیرفتم. دلیلی برای این باور نیست که چون ایرانیان و تازیان کاغذ را از
چین گرفتهاند بناچار نامش هم همانجائی است. هیچ زبان بیگانهای را نمیشناسم که
خواسته باشد نام کاغذ را از چینیها بگیرد. واژه paper در زبان
انگلیسی از واژه یونانی ـ لاتینی papyrus است؛
واژه روسی bumaga
در اصل بهمعنای "پنبه" است که سر آخر میتوان ریشه اش را در pambak پارسی
میانه یافت. [1] تبّتی ها هنر کاغذسازی را از چینیها فرا گرفتند، اما
واژه خودشان را برای کاغذ دارند (šog-bu).
ژاپنیها (kami)
و کرهایها (munsti)
نیز. مغولها کاغذ را tsagasun
(در بوریاتی tsāraso، sārahań) میگویند
که واژه مغولی سره و به معنای "آن که سفید است" می باشد. وجود واژه xasual نزد
مردمان گلده*
در کنار آمور را ثبت کردهام. در زبان
لولویی** teo-I، در آنامی bla، در زبان
چامی baa، baar یا biar در خمری credas، که
همچون kertas
مالایایی از Kirtas
[قرطاس] بر گرفته از تازی است و (در یونانی
). 2 همانطور که گفته شد، واژه
پارسی ـ عربی وام واژه ای است از یکی از زبانهای ترکی: kagat یا kagas اویغوری؛
kagat در زبانهای توبایی (Tuba)، لبدی (Lebed)،
کوماندویی (Kumandu)
و کومانیایی (Comanian) ؛ kagaz در زبان قرقیزی، قرهقرقیزی، ترنچیایی (Taranči) و
قازانی. خاستگاه این واژه را میتوان با
زبانهای ترکی توضیح داد، زیرا در زبانهای لبدی، کوماندویی و شوری (Šor)، واژه kaga بمعنای
"پوست درخت" هست...
بهشناخت دو سویه ایران
و چین باستان (ساینو-ایرانیکا)
///////////
فافورس:
هو الفافیر، و هو البردیّ، و منه کان تصنع القراطیس بمصر فی
قدیم الزّمان. و إذا قالت الأطبّاء «قرطاس محرق» فإنّما یشیرون به إلی
القرطاس[414] المتّخذ من البردیّ. و ذکره جالینوس فی المقالة الثّامنة.
تفسیر کتاب دیاسقوریدوس
////////////
بردی . [ ب َ دی ی ] (ع اِ) نباتی است که در آب روید و در مصر از
آن کاغذ سازند. (منتهی الارب ). پیزر. لوخ . (بحر الجواهر). و بعربی حلفا می گویندو
در اصفهان آن گیاه را پیزر می گویند و آن نباتی باشد ساقش غلیظ و زیاده برذرعی و مدور
و نرم و آنرا ریزه کرده ریسمان ترتیب دهند و در تحفه گفته قرطاس مصری از آن است که
آنرا با نشنین که نوعی نیلوفر است مخلوط کرده کاغذ سازند. (از انجمن آرا). گیاهی است
که از آن حصیر سازند. (از اقرب الموارد). و کتب اهل مصرفی القرطاس المصری و یعمل من
قصب البردی . (ابن الندیم ). لُخ . لوخ . گیاهی که از آن حصیر بافند. (یادداشت مولف
). و رجوع به فهرست مخزن الادویه و تحفه حکیم
مومن و بحرالجواهر و تذکره داود ضریر انطاکی
شود.
|| لوخ . (اِ) بَردی . پیزر. دُوخ . حفا.
پاپیروس (لاتینی ). پاپورس (یونانی ). لغت محلی گناباد و به معنی دوخ است که به عربی
اَسَل و لَمض و غَریف گویند. گیاهی است که بر کناره آبها روید و بوریا از آن بافند. (غیاث ). گیاهی
است که در آب روید و از آن حصیر بافند و در خراسان بدان خربزه آونگ کنند و در هندوستان
به فیل دهند. (برهان ). لخ . (جهانگیری ). رُخ . (لغت محلی شوشتر ذیل کلمه رُخ ). رجوع به لُخ، دوخ، پیزر
و بردی شود.
- پالانش را لوخ زدن ؛ پیزر لای پالان
کسی گذاشتن .
|| (ص ) گوژ که مردم پشت خمیده باشد. خمیده
و گوژ :
شود رخ زرد و پشتت لوخ گردد
تنت باریک همچون دوخ گردد.
زراتشت بهرام .
|| صاحب آنندراج گوید: رشیدی گفته که ظاهراً کوخ باشد که لوخ نوشته
یعنی خانه خرپشته مرادف کاخ . (انجمن آرا) (آنندراج ).
////////////
پیزر
از ویکیواژه
فارسی[ویرایش]
(زُ)
اسم[ویرایش]
گیاه باتلاقی.
پوشال یا هر چیزی که با آن لای پالان را
پر میکنند. ؛ ~لای پالان گذاشتن با تعریف و تمجید کسی را فریب دادن.
منابع[ویرایش]
فرهنگ لغت معین
برگردانها[ویرایش]
انگلیسی:rush
انگلیسی
bulrush
thatch
رده:
اسمهای فارسی
///////////
پیزر مرداب (نام علمی: Schoenoplectus acutus) نام یک گونه از تیره جگنیان است.
/////////
Schoenoplectus acutus
From Wikipedia, the
free encyclopedia
Schoenoplectus acutus
|
|
Schoenoplectus acutus var. occidentalis
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
S. acutus
|
Schoenoplectus acutus (syn. Scirpus acutus, Schoenoplectus lacustris, Scirpus lacustris subsp. acutus),
called tule /ˈtuːliː/, common tule, hardstem tule, tule rush, hardstem
bulrush, or viscid bulrush, is a giant species of sedge in the plant family Cyperaceae, native to freshwater marshes all over North America.[1] The common name derives from
the Nāhuatl word tōllin [ˈtoːlːin], and was first applied by the early settlers from New Spain who recognized the marsh plants in the Central Valley of California as similar to those in the marshes around Mexico City.
Tules once lined the shores of Tulare Lake, California, formerly the largest
freshwater lake in the western United States, until it was drained by land
speculators in the 20th century. The expression "out in the tules" is
still common, deriving from the dialect of old Californian families and means
"where no one would want to live", with a touch of irony. The phrase
is comparable to "out in the boondocks".[2]
Schoenoplectus acutus has a thick, rounded green stem growing to 1 to 3 m (3 to
10 ft) tall, with long, grasslike leaves, and radially symmetrical, clustered, pale brownish flowers. Tules at shorelines play an
important ecological role, helping to buffer against wind and water forces, thereby
allowing the establishment of other types of plants and reducing erosion. Tules are sometimes cleared from waterways using herbicides. When erosion occurs, tule rhizomes are replanted in strategic areas.
·
Schoenoplectus acutus var. acutus –
northern and eastern North America
·
Schoenoplectus acutus var. occidentalis –
southwestern North America
Contents
[show]
Dyed and woven, tules are used to make
baskets, bowls, mats, hats, clothing, duck decoys, and even boats by Native American groups. At least two tribes, the Wanapum and the Pomo people, constructed tule houses as recently
as the 1950s and still do for special occasions. Bay Miwok, Coast Miwok, and Ohlone peoples used the tule in the
manufacture of canoes or balsas, for transportation across the San
Francisco Bay and using the marine and wetland resources.[3] Northern groups of Chumash used the tule in the manufacture of
canoes rather than the sewn-plank tomol usually used by
Chumash and used them to gather marine harvests.[4]
The Paiutes named a neighboring tribe
the Si-Te-Cah in their language, meaning tule eaters. The young sprouts and shoots
can be eaten raw and the rhizomes and unripe flower heads can be boiled as
vegetables.
At least one historic account mentions the
use of a tule stem as an underwater breathing mechanism. One of the few Pomo
survivors of the Bloody Island
Massacre (also called the Clear Lake Massacre)
in Northern California, a 6-year-old girl named Ni'ka, or Lucy Moore, evaded
the United States Cavalry by hiding underwater and breathing through a tule reed, and was
thereby able to survive. Her descendants have since formed the Lucy Moore
Foundation to work for better relations between the Pomo and residents of
California.
It is so common in wetlands in California, several places in the
state were named for it, including Tulare (a tulare is a tule marsh). Tule Lake is near the Oregon border and
includes Tule Lake
National Wildlife Refuge. It was the
site of an internment camp for Japanese Americans during World War II,
imprisoning 18,700 people at its peak. The town of Tulelake is northeast of the lake. California
also has a Tule River. The Tule Desert is located in Arizona and Nevada. Nevada also has Tule Springs.
California's dense, ground-hugging tule fog is named for the plant, as are
the tule elk and tule perch. The giant garter snake (Thamnophis gigas) was historically closely associated with
tule marshes in California's Central Valley.
2.
Jump up^ "Out in the Tules: The Freshwater Marsh of Coyote Hills", by Joe
Eaton, in Bay Nature, Jan-Mar 2004
·
Munz, Philip A. A California Flora. Berkeley, CA: University of
California Press, 1973, copyright 1959
·
Munz, Philip A. A California Flora: Supplement. Berkeley, CA:
University of California Press, 1976 (p. 183 Scirpus lacutris, validus,
glaucus.)
·
Jones, Terry L. and Klar, Kathryn California prehistory:
colonization, culture, and complexity, Walnut Creek, CA: Altamira Press,
2007 [1]
Swall, Corinne; Nuyens III, Louis
(2003). Tule reed boat workbook : a voyage of adventure. Kentfield, CA: Mother Lode Musical Theatre, Watershed Preservation
Network.
///////////
قس عشب البرك در عربی:
عشب البرك هو اسم عامي لعدة نباتات من أعشاب الأراضي الرطبة الكبيرة في
الأسرة البردي (الفصيلة السعدية). يتم تطبيق اسم خاصة على الأجناس التالية:
1.
^ مذكور في : القائمة الحمراء للأنواع المهددة بالانقراض 2016.3 — معرف القائمة
الحمراء للأنواع المهددة بالانقراض: 164448 — تاريخ الاطلاع: 11 ديسمبر 2016 — العنوان : The IUCN Red List of Threatened Species 2016.3
تحتوي صفحة التوضيح على قائمة مقالات ذات
عناوين متقاربة. إذا وجدت وصلة لها في مقالة،
غير الوصلة لتشير إلى المقالة المناسبة من القائمة.
//////////// Bulrush
From Wikipedia, the free encyclopedia
Bulrushes is the vernacular
name, tules is a local moniker, and buggy whips is
slang for several large wetland grass-like plants in the sedge family (Cyperaceae).
The
name is particularly applied to several sedge family genera:
·
Cyperui, the genus which
includes the plant species likely referred to in the Biblical account of
the Ark of bulrushes
·
Scirpus a genus commonly known as bulrushes
in North America, which in previous
circumscriptions has also included species now classified in the genera:
Outside
of the sedge family, the name is used for Typha, a genus in the Typhaceae family. The Botanical Society of Britain and Ireland recommends
"bulrush" as a common name for plants in the genus Typha.
However, these species are widely known as reed mace in the
United Kingdom. They are also called cattails.
One
particular famous story involving bulrushes is that of the ark of bulrushes in the Book of Exodus. In this story, it is said that the infant
Moses was found in a boat made of bulrushes. Within the context of the story,
this is probably paper reed (Cyperus papyrus).
When
fish make beds over bulrush, they sweep away the sand, exposing the roots. This
dense region of roots provides excellent cover for young fish.
This page is an index of articles
on plant species (or higher taxonomic groups) with the same common
name (vernacular name). If an internal link led you here, you may wish to edit the linking
article so that it links directly to the intended article.
|
/////////////
قس سعد بردی در عربی:
السعد البردي (الاسم العلمي: Cyperus papyrus)، نوع من كاسيات البذور المائية من فصيلة السعدية. وهو
نبات معمر رقيق عشبي، موطنه أفريقيا، طويل الساق من نباتات
المستنقعات شبيه بالقصب يكثر في المياه الضحلة.
لدى سعد البردي (وأقاربها) تاريخ طويل جدا من استخدامات البشر،
لا سيما عن طريق المصريين القدامى كمصدر ورق البردي، أول نوع من الورق عرفه الانسان. كما أن أجزاء من النبات يمكن
أن تؤكل، وتستخدم سيقانه في صنع القوارب. وفي وقتنا الحاضر تستخدم كنباتات الزينة.
تنمو في الطبيعة في الاماكن المشمسة وفي المستنقعات، وعلى ضفاف
البحيرات في جميع أنحاء أفريقيا ومدغشقر، وبلدان البحر الأبيض المتوسط.[3]
1. ^ مذكور في : القائمة الحمراء للأنواع المهددة
بالانقراض 2016.3 — معرف القائمة الحمراء للأنواع المهددة
بالانقراض: 164158 — تاريخ الاطلاع: 10 ديسمبر 2016 — العنوان : The IUCN Red List of Threatened Species 2016.3
2.
^ تعدى إلى الأعلى ل:أ ب ت مذكور في :
Species Plantarum. 1st Edition, Volume 1 — معرف مكتبة تراث التنوع البيولوجي: http://biodiversitylibrary.org/page/358066 — المؤلف: كارولوس لينيوس — العنوان : Species
Plantarum — المجلد:
1 — الصفحة: 47
//////////
قس پاپیروس در آذری:
Papirus (lat. Cyperus papyrus) — cilkimilər fəsiləsinin salaməleyküm (topalaq) cinsindən çoxillik ot bitkisi.[1]
5 m-dək hündürlüyündə
çiçəkverən gövdəsi üçtilli, yoğun, dar lansetvarı yarpaqları aşağıda pulcuqvarı
çıxıntılarla örtülüdür. Çiçək qrupu iri, çətirşəkilli olub, 6—16 çiçək
sünbülcüyündən əmələ gəlmiş çoxlu silindrik sünbüllərdən ibarətdir. Papirus
tropik Afrikada çay və göl sahillərində, sakit axan
sularda bitir. Geniş cənkəlliklər əmələ gətirir. Qədimdə Misirdə, Fələstində və
Cənubi Avropanın bir sıra ölkəsində becərilirdi. Papirus dekorativ bitki kimi
bağ, park və oranjereyalarda yetişdirilir.
/////////////
قس در عبری با فیلترشکن!
////////////
قس بردی در مصری:
البردي نبات مائى
اسمه العلمى سيبروس
بابيروس Cyperus papyrus انتشر
فى مناقع الدلتا و
ضفاف الترع فى مصر. استعمله المصريين القدام فى
أغراض كتيره أهمها صناعة الورق ( ورق
البردى ) لتسجيل
احداثهم و علومهم و ادابهم. نقله الفنيقيين لشعوب
العالم عن طريق المينا بتاعتهم " بيبلوس "، و اشتق الاغريق من
اسم المينا ده اسم " بيبليون " ( كتاب ) و " بيبليوتيك
" (مكتبة قرايه ).
///////////
Cyperus papyrus
From Wikipedia, the free encyclopedia
This article includes a list of references,
but its sources remain unclear because it has insufficient inline citations. Please
help to improve this
article by introducing more
precise citations. (July
2012) (Learn how and when to remove this template message)
|
Cyperus papyrus
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
C. papyrus
|
Papyrus plant (Cyperus papyrus) at
Kew Garden London
Cyperus
papyrus (papyrus
sedge, paper reed, Indian matting plant, Nile
grass) is a species of aquatic flowering plant belonging to the
sedge family Cyperaceae. It is a tender herbaceousperennial, native to Africa, and
forms tall stands of reed-like swamp vegetation in shallow water.
Papyrus
sedge (and its close relatives) has a very long history of use by humans,
notably by the Ancient
Egyptians—it
is the source of papyrus paper, one of the
first types of paper ever made. Parts of the plant can be eaten, and the highly
buoyant stems can be made into boats. It is now often cultivated as an ornamental plant.
In
nature, it grows in full sun, in flooded swamps, and on lake margins throughout
Africa, Madagascar, and the Mediterranean countries.[1]
C.
papyrus[2] and the dwarf cultivar C. papyrus 'Nanus'[3] have gained
the Royal Horticultural Society's Award of Garden Merit.
Contents
[show]
This
tall, robust, leafless aquatic plant can grow 4 to 5 m (13 to 16 ft)
high. It forms a grass-like clump of triangular green stems that rise up from
thick, woody rhizomes. Each stem is topped by
a dense cluster of thin, bright green, thread-like stems around 10 to
30 cm (4 to 10 in) in length, resembling a feather duster when the
plant is young. Greenish-brown flower clusters eventually
appear at the ends of the rays, giving way to brown, nut-like fruits.
The
younger parts of the rhizome are covered by red-brown, papery, triangular
scales, which also cover the base of the culms. Botanically, these represent
reduced leaves, so strictly it is not
quite correct to call this plant fully "leafless".
Papyrus paper
Egyptians used the plant
(which they called aaru) for many purposes, most famously for
making papyrus. Its name in Greek and in English is widely believed
to have come from Egyptian. Cyperus papyrus is now used mainly
for decoration, as it is nearly extinct in its native
habitat in the Nile Delta, where in ancient times it was widely
cultivated. Theophrastus' History of
Plants (Book iv. 10) states that it grew in Syria, and according to Pliny's Natural History, it was also a native
plant of the Niger
River and
the Euphrates.
Aside
from papyrus, several other members of the genus Cyperus may
also have been involved in the multiple uses Egyptians found for the plant. Its
flowering heads were linked to make garlands for the gods in gratitude. The
pith of young shoots was eaten both cooked and raw. Its woody root made bowls
and other utensils and was burned for fuel. From the stems were made reed boats (seen in bas-reliefs of the Fourth
Dynasty showing men cutting papyrus to build a boat; similar boats are still
made in southern Sudan), sails, mats, cloth, cordage, and sandals. Theophrastus
states that King Antigonus made the rigging of his fleet of papyrus, an old
practice illustrated by the ship's cable, wherewith the doors were fastened
when Odysseus slew the suitors in his hall (Odyssey xxi. 390).
The
"rush" or "reed" basket in which the
Biblical figure Moses was abandoned may
have been made from papyrus.
The
adventurer Thor
Heyerdahl built
two boats from papyrus, Ra and Ra II, in an attempt to
demonstrate that ancient African or Mediterranean people could have reached
America. He succeeded in sailing Ra II from Morocco to
Barbados. Fishermen in the Okavango Delta use small sections
of the stem as floats for their nets.
Papyrus
can be found in tropical rain forests,[where?] tolerating annual
temperatures of 20 to 30 °C (68 to 86 °F) and a pH of 6.0 to 8.5.
Papyrus flowers in late summer, and prefers full sun to partly shady
conditions. Like most tropical plants, it is sensitive to frost. In the United States,
it has become invasive in Florida and has escaped
from cultivation in Louisiana, California, and Hawaii.
Papyrus
sedge forms vast stands in swamps, shallow lakes, and along stream banks
throughout the wetter parts of Africa, but it has become rare in the Nile Delta. In deeper waters, it is
the chief constituent of the floating, tangled masses of vegetation known
as sudd. It also occurs in Madagascar, and some Mediterranean
areas such as Sicily and the Levant.
The
"feather-duster" flowering heads make ideal nesting sites for many
social species of birds. As in most sedges, pollination is by wind, not
insects, and the mature fruits after release are distributed by water.
Papyrus
is a C4 sedge that forms highly productive monotypic
stands over large areas of wetland in Africa.[citation needed]
The
papyrus plant is relatively easy to grow from seed, though in Egypt, it is more
common to split the rootstock,[4] and grows quite
fast once established.
In
Ancient Egypt, papyrus was used for various of purposes such as baskets,
sandals, blankets, medicine, incense, and boats. The woody root was used to
create bowls and different utensils, and was also burned for fuel. Egyptians
made efficient use of the entire plant. Papyrus was an important, "Gift of
the Nile" which is still preserved and perpetuated in the Egyptian culture. [5]
·
Boar, R. R., D. M. Harper
and C. S. Adams. 1999. Biomass Allocation in Cyperus papyrus in a Tropical
Wetland, Lake Naivasha, Kenya. 1999. Biotropica 3: 411.
·
Chapman, L.J., C.A.
Chapman, R. Ogutu-Ohwayo, M. Chandler, L. Kaufman and A.E. Keiter. 1996. Refugia
for endangered fishes from an introduced predator in Lake Nabugabo,
Uganda. Conservation Biology 10: 554-561.
·
Chapman, L.J., C.A.
Chapman, P.J. Schofield, J.P. Olowo, L. Kaufman, O. Seehausen and R.
Ogutu-Ohwayo. 2003. Fish faunal resurgence in Lake Nabugabo, East Africa. Conservation
Biology 17: 500-511.
·
Gaudet, John. 1975.
Mineral concentrations in papyrus in various African swamps. Journal of
Ecology 63: 483-491.
·
Gaudet, John. 1976.
Nutrient relationships in the detritus of a tropical swamp.Archiv für
Hydrobiologie 78: 213-239.
·
Gaudet, John. 1977.
Natural drawdown on Lake Naivasha, Kenya and the formation of papyrus
swamps. Aquatic Botany 3: 1-47.
·
Gaudet, John. 1977. Uptake
and loss of mineral nutrients by papyrus in tropical swamps. Ecology 58:
415-422.
·
Gaudet, John. 1978.
Effect of a tropical swamp on water quality. Verh. Internat. Ver.
Limnol. 20: 2202-2206.
·
Gaudet, John. 1978.
Seasonal changes in nutrients in a tropical swamp. Journal of Ecology 67:
953-981.
·
Gaudet, John. 1980.
Papyrus and the ecology of Lake Naivasha. National Geographic Society
Research Reports. 12: 267-272.
·
Gaudet, J. and J. Melack.
1981. Major ion chemistry in a tropical African lake basin. Freshwater
Biology 11: 309-333.
·
Gaudet, J. and C.
Howard-Williams. 1985. “The structure and functioning of African swamps.” In
(ed. Denny) The Ecology and Management of African Wetland Vegetation. Dr.w.Junk,
Pub., Dordrecht (pp. 154–175).
·
Gaudet, John. 1991. Structure
and function of African floodplains. Journal of the East African
Natural Historical Society. 82(199): 1-32.
·
Harper, D.M., K.M. Mavuti
and S. M. Muchiri. 1990: Ecology and management of Lake Naivasha, Kenya, in
relation to climatic change, alien species introductions and agricultural
development. Environmental Conservation 17: 328–336.
·
Harper, D. 1992. The
ecological relationships of aquatic plants at Lake Naivasha, Kenya. Hydrobiologia. 232: 65-71.
·
Howard-Williams, C. and
K. Thompson. 1985. The conservation and management of African wetlands. In
(ed. Denny) The Ecology and Management of African Wetland Vegetation.
Dr.w.Junk, Pub., Dordrecht (pp. 203–230).
·
Jones, M.B. and T. R.
Milburn. 1978. Photosynthesis in Papyrus (Cyperus papyrus L.), Photosynthetica.
12: 197 - 199.
·
Jones, M. B. and F. M.
Muthuri. 1997. Standing biomass and carbon distribution in a papyrus (Cyperus
Papyrus L) swamp on Lake Naivasha, Kenya. Journal of Tropical Ecology.
13: 347–356.
·
Jones M.B. and S. W.
Humphries. 2002. Impacts of the C4 sedge Cyperus papyrus L. on carbon and water
fluxes in an African wetland. Hydrobiologia, Volume 488,
pp. 107–113.
·
Maclean, I.M.D. 2004. An
ecological and socio-economic analysis of biodiversity conservation in East
African wetlands. Unpublished PhD thesis, University of East Anglia, Norwich.
·
Maclean, I.M.D., M.
Hassall, M. R. Boar and I. Lake. 2006. Effects of disturbance and habitat loss
on papyrus-dwelling passerines. Biological Conservation., 131:
349-358.
·
Maclean, I.M.D., M.
Hassall, R. Boar, R. and O. Nasirwa. 2003a. Effects of habitat degradation on
avian guilds in East African papyrus Cyperus papyrus L. swamps. Bird
Conservation International, 13: 283-297.
·
Maclean, I.M.D., R.
Tinch, M. Hassall and R.R. Boar, R.R. 2003b. Social and economic use of wetland
resources: a case study from Lake Bunyonyi, Uganda. Environmental Change and
Management Working Paper No. 2003-09, Centre for Social and Economic Research
into the Global Environment, University of East Anglia, Norwich.
·
Maclean, I.M.D., R.
Tinch, M. Hassall and R.R. Boar. 2003c. Towards optimal use of tropical
wetlands: an economic evaluation of goods derived from papyrus swamps in
southwest Uganda. Environmental Change and Management Working Paper No.
2003-10, Centre for Social and Economic Research into the Global Environment,
University of East Anglia, Norwich.
·
Messenger Dally. 1908 How
papyrus defeated South Sydney and assisted in making Eastern Suburbs great
·
Muthuri, F. M., M. B.
Jones, and S.K. Imbamba. 1989. Primary productivity of papyrus (Cyperus
papyrus) in a tropical swamp - Lake Naivasha, Kenya, Biomass, 18: 1
- 14.
·
Muthuri, F. M. and M. B.
Jones. 1997. Nutrient distribution in a papyrus swamp: Lake Naivasha,
Kenya. Aquatic Botany, 56: 35–50.
·
Owino, A. O. and P. G.
Ryan. 2006. Habitat associations of papyrus specialist birds at three papyrus
swamps in western Kenya. African Journal of Ecology 44:
438-443.
·
Thompson, K. 1976. Swamp
development in the head waters of the White Nile. In (ed.J. Rzoska) ‘‘The Nile.
Biology of an Ancient River.’’Monographiae Biologicae, 29. Dr.W. Junk b.v., The
Hague.
·
Thompson, K., P.R. Shewry
& H.W. Woolhouse. 1979. Papyrus swamp development in the Upemba Basin,
Zaire: Studies of population structure in Cyperus papyrus stands. Botanical
Journal of the Linn. Soc. 78: 299-316.
·
Dressler, S.; Schmidt, M.
& Zizka, G. (2014). "Cyperus papyrus ". African plants – a Photo
Guide.
Frankfurt/Main: Forschungsinstitut Senckenberg.
&&&&&&
قرط[قت!]
بضم قاف و سکون را و طاء مهملۀ مشاله لغت عربی است بفارسی شبدر
و شبدار و باصفهانی شودر و ثمر آن را رسین نامند
ماهیت آن
نباتی است شبیه برطبه و از ان شیرین تر و برک آن بزرکتر بغدادی
کفته اسم مصری نباتی است که در مصر می روید شبیه برطبه و نوعی از انست درخت آن
عظیم و برک آن بزرک قریب ببرک بلوط و در مصر زراعت
می نمایند برای فربهی اسپان و ثمر آن را برسیم نامند
طبیعت آن
کرم و تر
افعال و خواص آن
آشامیدن تر و تازۀ آن مسهل و خشک آن حابس و آشامیدن آب تر و
تازۀ آن یا طبیخ خشک آن با شکر و یا انجیر و با عسل جهت سرفه و خشونت سینه نافع
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////
رطبه . [ رَ ب َ / ب ِ ] (ع اِ) یونجه
. سپست تر را گویند چون سبز بود و جمع او رطاب بود وابوعبید از اصمعی روایت کند که
سپست تر را رطبه گویند و لیث گوید خشک آن را عرب قت گوید و بعضی گویند قت تر آن و خشک
آن هر دو را گویند و اصمعی گوید: فصافص جمع فصفصه است و به پارسی او را سپست گویند.
(از صیدنه ابوریحان بیرونی ). فصفصه است و
چون خشک شود قت خوانند و علف گویند به پارسی اسپرست و یا اسپست گویند. (از ذخیره خوارزمشاهی ) : و بر جریب رطبه پنج درهم . (ترجمه تاریخ قم ص 182). رجوع به همان متن و تحفه حکیم مومن و مخزن الادویه ص 290 شود.
////////////
شبدر. [ ش َ دَ ] (اِ) شبذر. نباتی است
جنس ینجه .(از آنندراج ). گیاهی است که اسپست نیز گویند. (ناظم الاطباء). گیاهی است
از تیره پروانه داران که یکساله یا دوساله
است و برخی گونه های پایا نیز دارد. و برخی مرکب از سه برگچه است . گلهایش سفید یا
قرمز و یا صورتی رنگند و برخی گونه ها نیز دارای گلهای ارغوانیند و به ندرت دارای گل
زرد میباشند. گل آذینش خوشه کروی است . در
حدود 150 گونه از گیاه شناخته شده که همه مصرف علوفه دارند و جزو گیاهان مرغوب مرتع
میباشند. رطبه . برسیم . برسیم احمر. فصفصه . شبدر چمنی . شبدر گل قرمز. حندقوفی .
ذوئلاث الوان . ذوخمسة الوان . طریفلن .
- شبدر چمنی ؛ نوعی است از انواع شبدر.
- شبدر صحرایی ؛ گونه ای شبدر که دارای
برگهای ریز کوچک است و در کنار نهرها و مزارع میروید. رجل الارنب . ارنبی .
- شبدر عطری ؛ نام گیاه ناخنک است .
- شبدر گل قرمز ؛ نوعی از گیاه شبدر است
.
- شبدر معطر ؛ قرنبوش (با ناخنک یا شبدر
عطری اشتباه نشود).
- شبدر وحشی ؛ گونه ای شبدر که شباهتی
کامل به شنبلیله دارد و جزو شبدرهای خودروی یکساله است و برگهای تازه آن را جزو سبزیهای خوراکی میخورند. حندقوقی بری
. ذرق . دیواسپست . انده قوقو.
- شبدر ترشک ؛ گیاهی است از تیره شبدر ترشکها که برگهایی مانند شبدر دارای سه برگچه
دارد و رنگ برگچه هایش در ابتدای جوانه زدن ارغوانی است . این گیاه دارای ویتامین
«C» فراوان است از این
جهت دارای اثر ضد اسکوربوت قوی میباشد. و چون طعم ترش مطبوعی دارد جزو سبزیهای خوراکی
مصرف میشود. در آب و هوای معتدل خشک میروید و در ایران نیز در اکثر نقاط به فراوانی
در کنار نهرها روییده میشود. حماض . حمیضه . سلق بری . خمضیض . از این گیاه اسید اگزالیک
نیز استخراج میشود. در برخی از کتب این گیاه را به نام ترشک ذکر کرده اند ولی با ترشک
معمولی (Rumex) نباید اشتباه شود.
////////////
برسیم. (ا. ع. از برسیم قبطی) شبدر برسیم،
شبدر مصری که از قرن نوزدهمم در مصر کشت می شود و خود مصریان شبدر عربی گویند. خاستگاه
این گیاه به درستی روشن نیست و گمان می رود که والد آغازین آن از بین رفته باشد. یکی
از گیاهان علوفه ای مهم سرزمین های خاورمیانه و شمال آفریقا است که احتمالا از سواحل
جنوبی عربستان (به گفته برتولد لوفر در ساینو-ایرانیکا) و سوریه به مصر و فلسطین برده
شده است. سطح زیر کشت آن در مصر بالغ بر ۵/۳ میلیون هکتار(سال ۱۳۸۱) است. کشت آن در
نقاط مختاف دنیا از جمله جنوب اروپا، آفریقا، هندوستان، خاور نزدیک، الجزایر، تونس،
لیبی، پرتغال، اسپانیا، ایتالیا، آمریکای شمالی و جنوبی و مرکزی رواج دارد.
بذر شبدر مصری برای اولین بار توسط اداره
مراتع وزارت کشاورزی به ایران وارد و در حال حاضر در نواحی مازندران، گیلان، گرگان،
خوزستان، فارس، سیستان و بلوچستان، چهارمحال و بختیاری و چند استان دیگر کشت می گردد.
دهخدای مردم
برسیم حجازی. (ا. م. مصری). شبدر یا اسپست
در درازنای تاریخ در جای های گوناگون چندین نام بخود گرفته است چون: اسبست، یونجَه،
سپست، رَطبَه، سبسیس، اسپیثتا، برسیم حجازی، برشین، برسیم، ینجه، یونجه خشک، یریس جوازی،
حجازیی، یونج، اسیست و قَت می باشد.
همان
////////////
قس نفل البرسيم، البرسيم، النفل الإسكندراني در عربی:
نفل البرسيم أو البرسيم أو النفل الإسكندراني[1] (باللاتينية: Trifolium alexandrinum) نوع نباتي من جنس النفل من الفصيلة البقولية.
2.
^ بدر والشاذلي وواطسون، 2008. Origin and ancestry of
Egyptian clover (Trifolium alexandrinum L.) as revealed by AFLP markers. Genet Resour Crop
Evol (2008) 55:21–31. تاريخ الولوج 3 نيسان 2013.
3.
^ قاعدة البيانات الأوروبية-المتوسطية
للنباتات.خريطة انتشار نفل
البرسيم (بالإنكليزية). تاريخ الولوج 3 نيسان 2013.
/////////////
قس برسیم در ازبکی:
Bersim, misr
sebargasi (Trifolium alexandrinum) — dukkaklilar oilasiga mansub bir yillik
oʻsimlik, yemxashak ekini. Baʼzan koʻkat oʻgʻit uchun ham ekiladi. Misr,
Pokiston, Hindiston, AQShda, shuningdek Oʻzbekistonning sholikor hududlarida
keng tarqalgan. B. oʻqildizli (1 —1,5 m gacha chuqurlikka kiradi) oʻsimlik.
Poyasining balandligi 80—100 sm, sershox, toʻgʻri oʻsadi. Barglari mayda, uzun
bandda joylashgan. Toʻpgulli yumaloqchoʻziq (uz. 2—4 sm), gullari oq, pushti,
sargʻish rangda. Mevasi bir urugʻli dukkak. Uruglari yaltiroq sariq rangda
(1000 dona urugining vazni 2,8—3,5 g). Urugʻi 6— 8° da unib chiqadi. Pichani
yumshoq, xushxoʻr. Tarkibida 9,3% protein, 2.4% yog , 46,0% uglevodlar bor.
Sugʻoriladigan maydonlarda yaxshi hosil beradi. Kuzda yoki bahorda ekiladi.
Uruglik ekish meʼyori 12–16 kg/ga. Gullay boshlaganda oʻriladi.
Hosildorligi 70—80 s/ga, bir yilda uchturt bor oʻriladi.
///////////
Trifolium alexandrinum
From Wikipedia, the free encyclopedia
This article needs additional citations for verification. Please
help improve this article by adding citations to reliable sources. Unsourced material may be challenged and removed. (April 2011) (Learn how and when to remove this template message)
|
Trifolium alexandrinum
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
T. alexandrinum
|
Trifolium
alexandrinum (Egyptian clover, berseem clover)[1] is an annual clover cultivated mostly
in irrigated sub-tropical regions, and used as fodder, mainly for cattle and
milk buffalo. It was an important winter crop in ancient Egypt, and was
introduced into northern India in the early nineteenth century. It is also
grown in the United States and Europe.
The
plant reaches 30 to 60 cm (12 to 24 in) tall with erect or ascending
stems.
1.
Jump up^ "Trifolium
alexandrium information from NPRS/GRIN" (Online Database). Germplasm
Resources Information Network - (GRIN). National Germplasm Resources
Laboratory, Beltsville, Maryland: USDA, ARS, National Genetic Resources
Program. Retrieved 26 April 2011.
&&&&&&
قرطم
بضم قاف و سکون را و ضم طاء مهملۀ مشاله و میم و بکسر قاف و را
و بکسر هر دو نیز آمده لغت عربی است و آن را حب العصفر و بزر الاحریص و بفارسی
خسکدانه و تخم کافشه و بکیلانی تخم کاجره و تخم کازیره و بهندی کروکسبنه کابیج نیز
و بسریانی کشنی و برومی قنطادرس و بیونانی اطرقطوس و دیسقوریدوس فنیفس نامیده و
بری آن را فنیفس اغریون یعنی اصفربری و بری و بستانی می باشد
ماهیت بستانی ان
دانه است صنوبری شکل مائل به پهنی و تربیع و پوست و مغز آن
سفید با دسومت و چون کهنه کردد پوست آن میل بسیاهی و مغز آن بزردی پس بسیاهی و
لزوجت می نماید و در غلافی زیر کل آن و در هر غلافی هفت و هشت دانه و نبات آن تا
بدو ذرع خاردار و برک آن بلند و با شرفهای بسیار ریزه و بالای برک آن عریضتر از
پائین آن و بر بندها و مواضع شاخها و بر شاخها نیز رسته و ساق و شاخهای آن در خامی
سبز رنک و بعد از رسیدن سفید می کردد و کل آن خاردار و سرخ رنک و صاحب اختیارات
قرطم بری را طریفان کفته و بعضی کفته اند طریفان حب آنست نه نبات آن و شیخ الرئیس
غیر آن دانسته و در حرف الطاء مع الراء مذکور شد و بالجمله بهترین آن سفید بستانی
تازۀ سنکین بالیدۀ آنست و وجه ذکر آن علی حده از احریض جلالت و عظم نفع آنست
طبیعت آن
در دوم کرم و در آخر اول خشک با قوت مسهله
افعال و خواص آن
قلیل الغذا و مسهل و مخرج بلغم رقیق و اخلاط محترقه و محلل
ریاح چون پنج درم آن را کوبیده و شیر کرفته با فانیذ و یا شکر سرخ و یا عسل
بیاشامند و نیز چون ده درم آن را بکوبند و در نیم رطل آب بجوشانند و بمالند و صاف
کرده ده درم شکر سرخ در ان ریخته بنوشند و ایضا چون ده درم مغز مقشر آن را با مغز
بادام تلخ و قسط از هریک نیم مثقال و نطرون و انیسون و از هریک یک مثقال داخل کنند
و با انجیر خشک و عسل بسرشند و مقدار یک جوزه تا دو جوزه بخورند و بدستور چون از
ان ناطف سازند که ده درم مغز مقشر آن با مغز بادام و انیسون و نطرون بوزن مزبور با
عسل و شیرۀ انجیر بقوام آورند و شب وقت خواب بخورند پیران را بسیار موافق اعضاء
الراس ماء الجبن مصنوع از ان که افتیمون را در صره بسته در ان اندازند و یا بمالند
تا قوت آن در ان برآید و بنوشند و بالای آن شیرینی مناسبی بیاشامند جهت مالیخولیا
و وسواس و توحش و خفقان و جذام و جرب و حکه و اکثر امراض سوداویه مؤثر و بدستور
اشامیدن لبن منجمد از شیرۀ آن و اندک نمک هندی فعل آن اقوی اعضاء الصدر و الغذاء و
النفض آشامیدن شیرۀ آن با آب انجیر خیسانیده و با فانیذ و با عسل منقی سینه و صاف
کنندۀ آواز و منضج نزلات و اکثر امراض باردۀ صدریه و مقوی باه و زیاده کنندۀ منی و
نیکو کنندۀ رنک رخسار و دافع ریاح و محلل آنها است و چون داخل مزورات ماشیه و
حمصیه نمایند نضج و تحلیل و اسهال بلغم خام و مواد محترقه نماید و آشامیدن ده درم
شیرۀ آن با فانیذ و یا شکر سرخ و یا عسل جهت استسقای زقی و لحمی نافع و با اندک
نمک هندی ادرار آن قویتر و انفع و خوردن مغز مقشر آن بدستور مسطور در دفع قولنج
مؤثر و معتادین قولنج را اوفق و آشامیدن شیرۀ آنکه مغز فلوس خیارشنبر در ان حل
کرده باشند جهت تپ بلغمی بعد از نضج ماده و آن از جملۀ ادویه است که هر خلط منجمد
را می کدازد و هر خلط رقیق را منجمد می کرداند و لهذا بالای شیر نباید خورد که آن
را منجمد می کرداند در معده مضر معده مصلح آن انیسون و شیرینیها مقدار شربت آن از
پنج درم تا ده درم و از ان زیاده مضر و غیر مجوز بدل آن حبه الخضراء و کفته اند که
چون در شیر داخل نمایند باید که در هریک رطل شیر ده درم حب القرطم باشد و نیم رطل
آن را بیاشامند تا عمل نماید و دهن آن قریب بدهن انجره است و ضعیف تر از ان و منجمد
کنندۀ شیر و جدا کنندۀ مائیت آن از جبنیت و دهن بستانی آن مسهل بطن استقرطم بری را
بیونانی اطریطوس نامند و نبات آن بلندتر و برک آن طولانی تر از بستانی و درین
شاخها رسته و باقی شاخها خالی و بیبرک و سفید و نیز درین شاخهای آن پنج عدد خار و
کل آن زرد و تخم آن شبیه بتخم بستانی
طبیعت آن
در دوم کرم و در سوم خشک
افعال و خواص آن
آشامیدن برک و ثمر آن بقدر یک مثقال با نیم مثقال فلفل با شراب
جهت لسع عقرب مفید و کفته اند چون ملسوع برک و یا ثمر آن را در دهان نکاهدارد ما
دام که در دهان اوست احساس تالم سم نکند و چون بیندازد باز عود کند
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
////////////////
&&&&&&
قرطمان
بضم قاف و سکون را و ضم طاء مهملۀ مشاله و فتح میم و الف و نون
معرب هرطمان* فارسی است و کفته اند که جلبان است
ماهیت آن
ابو حنیفۀ دینوری اسم درختی دانسته شبیه بدرخت چنار و در ساحل
عمان یافت می شود و برک و شاخ آن خوش بو است
افعال و خواص آن
آشامیدن خشک آن بقدر دو مثقال جهت رفع اسهال مفید دانسته اند و
هرطمان در حرف الها ان شاء اللّه تعالی مذکور خواهد شد
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
* هرطمان
بضم ها و سکون راء و فتح طاء مهمله و میم
و الف و نون بعربی قرطمان نامند و کویند معرب هرطمان فارسی است
ماهیت آن
حبی است شبیه بجلبان که خار نامند و در
میان جو و کندم بهم می رسد و بعضی خود جلبان دانسته اند و اشتباه است جهت آنکه هرطمان
سرخ مائل بسیاهی است و جلبان سیاه مائل بغبرت و نبات هرطمان شبیه بکندم و تمر آن در
غلافی منقسم بدو صنف
طبیعت آن
در سردی معتدل و مائل بخشکی و با قوت قابضه
افعال و خواص آن
محلل و رادع اعضاء الصدر و الغذاء آشامیدن مطبوخ آن با روغن غیر
قابض و موافق سینه و جهت سرفه نافع و مطبوخ آن بدون روغن حابس بطن الاورام ضماد آن
جهت ردع و تحلیل اورام حاره در ابتدا نافع المضار ثقیل بطئ الهضم و محدث ریاح مصلح
آن سرکه و زیرۀ کرمانی و روغن بسیار و مکیدن لیمو و سفرجل و اکر در فم معده مانده باشد
خوردن حلویات باعث نزول آنست.
مخزن الادویه
////////////
قرطمان . [ ق ُ طُ ] (ع اِ) هرطمان است، یا جلبان که هردو دانه معروف است . (منتهی الارب
) (اقرب الموارد).
|| هرطمان /hortomān/ دانهای تیرهرنگ
که در کشتزارهای جو و گندم میروید و گیاه آن شبیه بوتۀ گندم است.
فرهنگ فارسی عمید
|| جلبان
. [ ج ُ ل ُب ْ با ] (ع اِ) خلر است و آن گیاهی است شبیه بماش و در تهذیب آمده است
که دانه ای است تیره رنگ کمی بزرگتر و تیره تر از ماش و آنرا میپزند. و بتخفیف نیز
آید. (تاج العروس ). رجوع به جُلبان شود. || انبان مانندی است از چرم و غلافی که شمشیر
را در نیام کرده در آن گذارند. (منتهی الارب ). رجوع به جُلبان شود. || (ص )رجل جلبان
؛ مرد صاحب بانگ و غوغا. (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). رجوع به جِلِبّان و جَلَبّان
شود.
////////////////
یولاف
اشاره
به فارسی
«یولاف»، «جو دوسر»، «جو پیغمبری»، «شوفان» و در کتب طب سنتی با نام «هرتمان» نامبرده
میشود و عربی آن «قرطمان» است. به فرانسویAvoine وAvoine cultive و به انگلیسیoat وCultivated oat گفته میشود. گیاهی است از خانواده
غلاتGraminae نام علمی آنAvena sativa L . میباشد.
مشخصات
یولاف
گیاهی است یکساله به ارتفاع حدود 1 متر، پس از رسیدن زردرنگ میشود مشخصات عمده آن
این است که میوه آن به شکل خوشه و سنبله غیر فشرده و در هر سنبله 3 گل دارد که گل فوقانی
آن عقیم است و گلهای طرفین بارور میشود و دانه آن در غلافی دارای دو سر میباشد. از
علوفههای خوب حیوانات است بخصوص برای اسب خیلی مفید است. کاه یولاف برای تعلیف گاوهای
شیرده مورد توجه میباشد. از نظر کشت و کار، یولاف بهطور کلی دو نوع است نوع بهاره
و نوع پاییزه. در مناطقی که زمستان فوق العاده سرد باشد، نوع بهاره آن در اوایل بهار
کاشته میشود و در مناطقی که زمستان معمولی باشد، نوع زمستانه آن در اوایل پاییز کاشته
میشود. یولاف در بعضی از کشورهای شمال اروپا در مزارعی مخلوط با گندم و چاودار کاشته
میشود و از محصول دانه
معارف
گیاهی، ج1، ص: 410
مخلوط
این سه غله نان درست میکنند. یولاف در اغلب مناطق دنیا و همچنین در بعضی از نقاط ایران
کاشته میشود.
ترکیبات
شیمیایی
از نظر
ترکیبات شیمیایی در گیاه یولاف وجود ارسنیک به میزان 50 میلیگرم در هریک صد گرم گیاه
تازه و 62 میلیگرم در هریک صد گرم گیاه خشک تأیید شده است و به علاوه اکسالیک اسید
و ید در گیاه یافت میشود. دانه یولاف دارای ویتامینB 1 است و منبع غنی از مواد چرب و
پروتئین میباشد.
خواص
کاربرد
یولاف
مقوی اعصاب، محرک، ملین و ضدعفونیکننده است. اگر از جو دو سر یا یولاف با پوسته خارجی
آن به مقدار 20 گرم در یک لیتر آب جوشانده تهیه شود، این جوشانده مدر است و برای دفع
سنگ کلیه، رفع استسقا، رفع کمی ترشح ادرار، تسکین درد کلیه و مثانه، رفع بیخوابی،
تسکین سرفه، ورم حلق و حنجره نافع است.
یولاف
یا جو دو سر از نظر طبیعت طبق نظر حکمای طب سنتی نه گرم و نه سرد بلکه معتدل است ولی
مایل به خشکی است. خواص آن، خوردن پخته آن در روغن برای نرم کردن سینه و تسکین سرفه
مفید است و اگر بدون روغن پخته یولاف
معارف
گیاهی، ج1، ص: 411
شود
شکم را بند میآورد. ضماد آن برای تحلیل ورمهای گرم نافع است اگر با سرکه ضماد آن تهیه
شود اثرش بیشتر است. ثقیل الهضم و نفاخ است. برای رفع نفخ و هضم آن باید از سرکه و
زیره کرمانی استفاده کرد و زمان زیادی با روغن پخته شود. اگر در دهانه معده بماند و
هضم شود میتوان با خوردن شیرینی آن را رد کرد.
دانه
آن اگر در شیر یا گوشت چرب پخته شود غذای خوب و مقوی است و برای دوره نقاهت اطفال که
احتیاج به تقویت دارند مفید است. در استعمال خارجی اگر جوشانده جو دو سر در مواقع درد
روماتیسمی و درد کلیه در مواضع کمپرس کنند، به تسکین درد کمک مینماید.
نظری
به تحقیقات علمی جدید در مورد یولاف
یولاف
گیاهی تونیک و مقوی برای قلب و خون است. دانههای یولاف، آرد یولاف بدون اینکه سبوس
آن گرفته شده باشد و سرانجام سبوس یولاف از مواد گیاهی هستند که بهطور مسلم مانند
داروی نیرومندی در کاهش کلسترول اثر میگذارند. یولاف از نظر کاهش کلسترول در مورد
جانوران آزمایشگاهی و همچنین اشخاصی که دارای کلسترول خون نرمال و یا کلسترول بیش از
حد نرمال هستند و از غذاهای کمچربی و یا پرچربی استفاده میکنند بارها مورد آزمایش
و تحقیق قرار گرفته و نتایج همیشه مشابه و بسیار مؤثر بوده است. برای اشخاصی که کلسترول
خون آنها بیش از حد نرمال است تصور نمیرود داروی بیضررتر، نیرومندتر و مفیدتر از
یولاف وجود داشته باشد.
یولاف
به عنوان گیاه قلبی
شاید
اغلب تحقیقات مربوط به خواص یولاف در درمان بیماریها را توسط دکتر جمس اندرسن 583]
و همکارانش در دانشکده پزشکی کنتاکی انجام داده باشند.
از آزمایشهای
علمی دکتر اندرسن نشان میدهد که خوردن در حدود 5/ 1 اونس سبوس خشک یولاف (در حدود
نصف لیوان متوسط) که پس از پخته شدن یک کاسه بزرگ میشود در روز، به سرعت جزء مضر کلسترول
خون یعنیLDL را بهطور
متوسط 20 درصد کاهش میدهد و در مقابل جزء مفید کلسترول یعنیHDL را در مدت مناسبی در حدود 15 درصد
افزایش میدهد.
معارف
گیاهی، ج1، ص: 412
نیروی
درمانی آرد یولاف در حدود 3/ 2 نیروی درمانی سبوس خالص خشک یولاف است. بنابراین برای
کاهش کلسترول به جای نصف لیوان سبوس خشک یولاف میتوان در حدود یک لیوان پر آرد یولاف
را با غذا مخلوط نموده و خورد.
دکتر
اندرسن خودش معمولا آرد یولاف را با سبوس خالص یولاف مخلوط کرده و میخورد. اگر در
حدود یک لیوان متوسط سرخالی آرد سبوس نگرفته یولاف نیز خورده شود، همان اثر را در کاهش
کلسترول خواهد داشت.
دکتر
اندرسن شخصا در مورد خودش آزمایشی نموده و پس از 5 هفته که مرتبا هر روز از یولاف استفاده
میکرده کلسترول خونش از 285 به 185 رسیده است. روش او این بوده که معمولا هر روز یک
کاسه بزرگ مخلوط آرد یولاف و سبوس خالص یولاف را با شیر و کشمش مخلوط نموده و با ناهار
میخورد. ولی درعینحال تحقیقات نشان میدهد که سبوس یولاف برای 15 درصد از مردم بیاثر
است و علت آن معلوم نیست. و همچنین در مورد اشخاصی که بهطور ارثی دارای کلسترول بیش
از نرمال 400- 300 و بالاتر هستند نتایج موفقیتآمیزی نشان نداده است. ولی در مورد
سایر اشخاص علاوه بر اینکه کلسترول خون را کاهش میدهد، فشارخون بالا را نیز پایین
میآورد و در حفظ تعادل قند خون و انسولین خون نیز اثر مفید دارد.
یولاف
به عنوان ملیّن
با اینکه
سبوس یولاف از نظر میزان الیاف گیاهی غیر محلول در آب به قدرت و نیرومندی سبوس گندم
برای لینت مزاج و رفع یبوست نیست ولی به هر حال بسیار ملیّن است. تحقیقات دکتر اندرسن
نشان میدهد که آرد یولاف و سبوس یولاف هر دو در افزایش حجم مدفوع کمک کرده و از طرق
مختلفی به سلامت روده بزرگ کمک میکند. و برای رفع یبوست مؤثر است. مثلا در یک تحقیق
جدید در فرانسه به 50 نفر اشخاص سالخورده که برای درمان یبوست مراجعه نمودهاند تجویز
شده است که هر روز چند عدد بیسکویت ساختهشده با آرد یولاف بدون سبوس یولاف بخورند.
پس از 12 هفته یبوست آنها به کلی رفع شده و تعداد دفعات تخلیه و میزان دفع اصلاح و
به حال عادی بازگشته است.
در ضمن
در این رژیم وزن آنها کاسته شده که خیلی مورد علاقه آنها بوده است.
یولاف
دارای خاصیت ضد التهاب برای انواعی از بیماریهای پوستی مانند انواعی
معارف
گیاهی، ج1، ص: 413
از اکزما[584]
میباشد. در یک تحقیق علمی جدید کشف شده است که دانههای یولاف قویا ساخت پروستاگلاندین
585] را در بدن مهار میکنند و از این نظر دانههای پخته و خام یولاف دارای نیروی یکسان
میباشند.
پروستاگلاندین
مادهای است که ممکن است ایجاد التهاب کند و نتیجه تحقیق فوق خاصیت ضد التهاب بودن
یولاف را توجیه مینماید. بهمین دلیل است که از روزگاران کهن مرسوم بوده همیشه از کیسههای
پر از یولاف برای رفع التهاب پوست استفاده میکردند. عدهای از پزشکان توصیه میکنند
که برای کنترل پزوریازیس 586] کیسههای پر از یولاف روی پوست مبتلا گذارده شود.
یولاف
به عنوان گیاه ضد سرطان
یولاف
منبع غنی از ترکیبات شیمیایی مهارکنندههای پروتئاز میباشد.
مهارکنندههای
پروتئاز مواد شیمیایی هستند که در کاهش فعالیت برخی از انواع ویروسها و همچنین بعضی
از مواد شیمیایی سرطانزا در بستر رودهها مؤثر میباشند. بنابراین به نظر میرسد که
یولاف دارای نیروی ضد عفونت و همچنین ضد سرطان است بخصوص در مواردی که منشا این ناراحتیها
رودهها باشد. تأثیر یولاف در حجیم کردن و قالبی کردن مدفوع و تسهیل دفع نیز، این گیاه
خاصیت ضد سرطان روده بزرگ و ضد بواسیر میدهد.
توجه:
برای اینکه هرچه بیشتر از خاصیت کاهش کلسترول یولاف استفاده شود توصیه این است که یولاف
به دفعات در طول هر روز خورده شود. مثلا ممکن است از این خوراک یکبار صبح و یکبار عصر
خورده شود.
معارف
گیاهی، ج1، ص: 414
//////////
یولاف
گیاه یولاف (جو دوسر)
جو دوسر
یولاف یا جو دوسر با نام علمی Avena sativa گیاهی است از خانواده
گندمیان که دارای گلهای بسیار ریز و نامشخص است. گیاهی علفی یکسالهاست که به عنوان
غذای دام کشت میشود.
گلهای یولاف سنبلهای هستند و دانههای
آن دارای مقدار زیادی هیدرات کربن مانند نشاسته و همچنین اسیدهای چربی مانند اسید پالمتیک،
اسید اولئیک و اسید لینولئیک را در ترکیبات خود داراست. یولاف ریشه افشان و ساقه بند
بند و توخالی دارد که هرکدام به یک خوشه منتهی میشود. برگهای آن باریک است و قسمت
پائینی آنها به صورت غلافی دور ساقه را احاطه میکند.
یولاف نیز همانند برنج و جو دارای پوسته
(هال) می باشد.یولاف دارای یک سری برجستگی مو مانند به نام تریکوم است که این برجستگی
ها سبب سختی کار با یولاف میشوند زیرا در هوا معلق میشوند و سبب سوزش بدن میگردند.
از نظر ساختمانی یولاف کاملا باریک و کشیده است و از دو طرف یکسان است برای همین به
آن جوی دو سر گویند.
این گیاه تا 15 سال قبل به عنوان علف هرز
شناخته میشد.تا به امروز نیز در ایران به طور گترده کشت نمیشود.با این حال برای اولین
در شهر اصفهان یولاف به طور طراعی کشت شد.
(اصطلاح گیاه شناسی ) قسمی از غلات . دوسر.
(یادداشت مولف ). گیاهی است از تیره گندمیان که در حدود 80 نوع از آن شناخته شده است
و همگی در نقاط سردسیر و مرطوب می رویند. سنبله های این گیاه کم گل است به طوری که
هر سنبله بین دو تا چهار گل دارد. دانه این گیاه یکی از غلات بسیار مرغوب جهت تغذیه
دامها خصوصاً اسب است . آرد دانه این گیاه به مصرف تغذیه اطفال نیز می رسد. و خصوصاً
غذای بسیار خوبی برای مبتلایان به ورم روده است . داوسر. دوسر. شوفان . هرطمان . زمیر.
زیوان . اولاف . جو دوسر. خرطال . یوف معمولی .
-یولاف ابیض ; یولاف سفید. یکی از گونه
های یولاف که دانه هایش دارای رنگ خاکستری روشن می باشد. یولاف سفید. یولاف چمنی .
خرطال ابیض . (فرهنگ فارسی معین ).
-یولاف سفید ; یولاف ابیض . رجوع به ترکیب
یولاف ابیض شود.
-یولاف صحرایی ; گیاهی از تیره گندمیان که دارای سنبله کوتاه و
تقریباً مخروطی شکل است و بر روی سنبله تارهای طویل و نسبتاً ضخیمی وجود دارد. این
گیاه جزء غلات بسیار پست شمرده می شود و تقریباً مصرف علوفه ای هم ندارد. در اکثر مزارع
به طور خودرومی روید. سنبل ابلیس . شعیر ابلیس . جو هرز. یولاف بیابانی .
/////////
/////////
جو دو سر یا یولاف با نام علمی Avena sativa گیاهی است از خانواده
گندمیان که دارای گلهای بسیار ریز و نامشخص است. گیاهی علفی یکساله است که به عنوان
غذای دام کشت میشود.
گلهای جو دو سر سنبلهای هستند و دانههای
آن دارای مقدار زیادی هیدروکربن مانند نشاسته و همچنین اسیدهای چربی مانند اسید پالمتیک،
اسید اولئیک و اسید لینولئیک را در ترکیبات خود داراست. یولاف ریشه افشان و ساقه بند
بند و توخالی دارد که هرکدام به یک خوشه منتهی میشود. برگهای آن باریک است و قسمت
پائینی آنها به صورت غلافی دور ساقه را احاطه میکند.
جو دو سر نیز همانند برنج و جو دارای پوسته
(هال) میباشد. جو دوسر دارای یک سری برجستگی مو مانند به نام تریکوم است که این برجستگیها
سبب سختی کار با جو دو سر میشوند زیرا در هوا معلق میشوند و سبب سوزش بدن میگردند.
از نظر ساختمانی جو دو سر کاملاً باریک و کشیده است و از دو طرف یکسان است برای همین
به آن جوی دو سر گویند. تا به امروز نیز در ایران به طور گسترده کشت نمیشود. با این
حال برای اولین بار در شهر اصفهان جو دو سر به طور زراعی کشت شد. در گذشته ارقام مورد
کشت جو دو سر دارای مقدار متوسطی بتاگلوکان و مقدار متوسطی روغن بودند. در حالی که
در حال حاضر ارقامی از جو دو سر اصلاح شده است که حاوی ۱۸ درصد روغن هستند که این میزان
دو برابر مقدار روغن در ارقام قدیمی این گیاه است و گروهی دیگر از ارقام اصلاح شده
این گیاه دارای مقدار بسیار فراوانی بتاگلوکان هستندکه جو دو سرهای بتاگلوکان نامیده
میشوند[۱] این ارقام برای درمان بیماران دارای دیابت نوع ۲ تولید میشوند، زیرا ثابت
شده بتاگلوکان موجود در این ارقام در درمان و پیشگیری این بیماران مؤثر است. مطالعات
زیادی نشان داده که مصرف آرد جو دو سر سبب کاهش میزان کلسترول بد خون و افزایش میزان
کلسترول خوب خون و کاهش خطر گرفتگی عروق کرونر قلب میشود و از سال ۱۹۸۰ تا امروز تحقیقات
زیادی در رابطه با نقش بتاگلوکان در جلوگیری از انواع سرطانها انجام شده و مشخص شده
است که این ماده اثرات ضد تومور بسیار قوی دارد. هم چنین بتاگلوکان موجود در این ارقام
جو دو سر اثرات ضد ویروسی و ضد باکتریایی ثابت شدهای دارد.[۲] جو دو سر منبع خوبی
از انرژی، پروتئین و چربی برای انسان و مخصوصاً بچهها است.
هم چنین به خاطر داشتن مادهای خاص، دارای
اثراتی ویژه جهت پوستهای خشک و خارش داراست.
محصولات حمام از جمله محلولهای کلوییدی،
صابون، ژل و پودرهای حاوی عصاره جو دو سر در بازار عرضه شدهاند.
از عصاره نوعی جو دو سر در طب سنتی آیورودا
جهت ترک اعتیاد تریاک استفاده میشده است.
یک گزارش علمی نشان میدهد که جو دو سر
ممکن است میل به سیگار را کاهش دهد. یک تحقیق که بر روی ۲۶ نفر سیگاری انجام شد، نشان
داد که پس از مصرف ۴ هفته از عصاره هیدرو الکلی جو دو سر، تعداد سیگار روزانه آنها
از ۲۰ سیگار در روز به ۶ عدد کاهش یافت. کاهش سیگار افراد مذکور حداقل تا دو ماه ادامه
یافت و این در حالی بود که گروه کنترل که از دارونما استفاده میکردند روزانه ۱۷ سیگار
میکشیدند.
چای تهیه شده از جو دو سر دارای اثرات
آرام بخش، مسکن و ادرارآور بوده و در تسکین آرتروز و روماتیسم مؤثر است.[نیازمند منبع]
برای تهیه چای جو دوسر دانههای جو دو سر را با آسیاب خرد نموده، یک لیوان آب جوش را
به سه گرم از آن اضافه کرده و ۲۰ دقیقه صبر میکنیم تا محلول دم بکشد. پس از آن محلول
را صاف کرده و بدون قند و یا با شیرینی کم مصرف میکنیم.
یک تحقیق نشان داد که مصرف روزانه ۱۰۰
گرم جو دو سر خشک به مدت سه هفته باعث کاهش ۲۳درصد کلسترول تام، ۲۳ درصد کلسترول LDL، ۲۱ درصد تری گلیسیرید،
و ۲۰درصد کلسترول HDL
شده است.
جو دو سر به دلیل نداشتن گلوتن و دارا
بودن فیبر بالا یبوست را بر طرف میکند و مشکلات گوارشی را بر طرف میکند.
از اثرات دیگر جو دوسر که در مطالعات اخیر
اثبات گردیده است، اثر کاهش اسید اوریک آن است.
روغن جو دوسر[ویرایش]
تعدادی از ارقام جو دوسر اصلاح شده تا
۱۸ درصد روغن دارند. این روغن میتواند مصرف خوراکی داشته باشد اما به دلیل خصوصیات
منحصربهفرد فیزیکی و خواص بالای آنتی اکسیدانتی و میزان قابل توجه آنتی اکسیدانت آلکیل
فئونالات، بیشتر در تولید محصولات آرایشی و بهداشتی استفاده میشود و در تولید کرمهای
ضد چروک و پیری، کرمهای خاص برای مراقبت از کودک، لوسیونهای اصلاح مردانه و انواع
شامپوها و… استفاده میشود. هم چنین از روغن
یولاف برای درمان بیماری پوستی اگزما استفاده شده و اثر مثبت آن بر پوست کاملاً ثابت
شده است[۲]
منابع[ویرایش]
پرش به بالا ↑ ملازاده، مرتضی. تولید علمی و
عملی گیاهان دارویی (کاشت، داشت، برداشت و خواص دارویی). انتشارات آموزش و ترویج کشاورزی.
↑ پرش به بالا به: ۲٫۰ ۲٫۱ ملازاده، مرتضی. کتاب غلات
(مرجع جامع گیاهان زراعی:جلد اول). انتشارات آموزش و ترویج کشاورزی.
//////////////
قس شوفان، خرطال، خرطل، قرطمان در عربی:
الشوفان أو ,خرطال أو ,خرطل , أو قرطمان (Oat)
(الاسم العلمي: Avena sativa) هو نبات عشبي حولي من الفصيلة النجيلية، ويعد نوعاً من الحبوب، تستخدم بذوره في
تغذية الإنسان والحيوان خصوصاً الدواجن والأحصنة.
يستخدم قشه أحياناً كمرقد للحيوانات.
الشوفان الخام غير صالح لعمل الخبز،
وعادة مايقدم كعصيدة مصنعة من الشوفان المدشوش، أو رقائق الشوفان أو دقيق الشوفان
ويخبز أيضاً بسكويت الشوفان (كيك الشوفان) والذي يمكن إضافة دقيق القمح اليه.
تعد منتجات الشوفان من الأغذية الرخيصة
والمغذية وذلك كان السبب في انتشاره واستخدامه في الكثير من بلدان العالم منها
الولايات المتحدة. كما يستخدم في صناعة غذاء الأطفال، كما يمكن استخدامه في عمل الخبز بخلطه مع دقيق الحنطة.
يحتوي لب الشوفان على محتوى من الدهن يزيد عما هو في الحنطة وعلى كمية من البروتين لاتقل
عما في بذور الحنطة، وهو يشبهها أيضاً في تركيب الأحماض الأمينية مثل الأرجينين والاليسين والتربتوفان. يحتوي دقيق الشوفان على فيتامين ب11
ذي الأهمية الخاصة ويحوى على المواد المعدنية مثل الحديد والفسفور وبه طاقة تزيد على ما في القمح وكذلك
يحتوي على النشا ويستعمل أيضاً في إنتاج مادة الفيورفورال
وهي مادة مذيبة في عملية تنقية أملاح زيوت الطعام النباتية
ومذيباً لإزالة الأصباغ.
والمنتجات الغذائية المصنوعة من بذور
الشوفان ذات طاقة غذائية عالية وسهلة الهضم ولها أهمية كبيرة لمن يعانون من أمراض
معدية والشوفان غالباً مايزرع من
النباتات البقولية وفيما يأتي التركيب الكيميائي له.
محتويات
[أظهر]
الشوفان
يلائم الشوفان الاعتيادي المناطق الباردة
الرطبة من بعض مناطق العالم مثل شمال أوروبا والولايات المتحدة وجنوب كندا، في
حين تنجح زراعةالشوفان الأحمر Red Oat في المناطق المعتدلة التي لا تنجح فيها زراعة الشوفان العادي مثل
منطقة البحر المتوسط وأستراليا وإفريقية وغيرها.
وتعد روسيا في مقدمة الدول المنتجة له تليها
الولايات المتحدة الأمريكية ثم كندا وأستراليا وتقدر
المساحة المزروعة منه في العالم ب 26,5 مليون هكتار، تنتج 44 مليون طن. وتأتي ألمانيا الاتحادية بالمرتبة الأولى بمعدل الغلة/هكتار يليها الدنمارك ثم فرنسا.
- يمكن تناول الشوفان كطعام مؤلف من حبوب لوجبة الفطور.
كما يمكن إعداد شاي من ملء ملعقة من الشوفان منقوعة في 250 ملي لتر (كوب) من
الماء المغلي، وبعد التبريد والتصفية، يمكن شرب الماء عدة مرات في اليوم وقبل
النوم بمدة قصيرة.
- صبغة: كصبغة، يؤخذ غالبا مقدار 3- 5 ملي لتر 3 مرات في
اليوم
- يمكن استخدام الكبسولات والأقراص بمقدار 1- 4 جرام في
اليوم. كما يمكن عمل حمام مهدئ لإراحة الجلد الملتهب عن طريق إسالة ماء
الحمام خلال جورب يحتوي على ملء عدة ملاعق من الشوفان، في البانيو الخاص
بالاستحمام.
لم يعرف إلى الآن، وبشكل قطعي منشأ
الشوفان المزروع وربما نشأ من الشوفان المعروف باسم Avena byzantina
الذي يعتقد أنه نشأ بدوره من نوع الشوفان Avena sterilis وتوجد دلائل
كافية على أن الشوفان كان معروفاً منذ القدم في شمال غرب أوروبا ثم امتدت زراعته
إلى روسيا وتركيا وبلاد الشاموإلى الولايات المتحدة الأمريكية. وقد
وجدت حبوبه في مواقع متعددة من سويسرا وألمانيا والدنمارك وفرنسا يرجع تاريخها إلى 20000 سنة قبل الميلاد
كما كان يزرع في مصر والهند والصين.
أما منشأ الشوفان الأبيض العادي والمزروع حالياً فهو أفريقيا على حين
يعتقد فافلوف بإن الشرق الأوسط هو
منشأه. ومعظم محصول الشوفان المنتج في العالم من نوع الشوفان الأبيض العادي ويعتقد
أنه قد نشأ من الشوفان البري Avena fatua - Huges
and Henann 1964
منتجات مختلفة تصنع من الشوفان
يعد الشوفان العادي من النباتات التي
تنمو جيداً في المناطق الباردة الرطبة مثل شمال الولايات المتحدة وجنوب كندا وشمال
أوروبا بينما يحتاج الشوفان الأحمر إلى مناخ حار وهذه الصفة ساعدت على امتداد
زراعته في مناطق واسعة مثل جنوب الولايات المتحدة ومنطقة البحر الأبيض المتوسط
وجنوب أوروبا وأستراليا والأرجنتين. ويتميز الشوفان الأحمر بتحمله للجفاف والحرارة
المرتفعة ومقاومته للأمراض الفطرية إذ يمكث المحصول في الأرض مدة تتراوح بين 100 -
120 يوماً من دون أن يتطلب حرارة مرتفعة إذ تنبت بذوره في درجة حرارة 1 - 2
سنتجريد. وتتحمل الصقيع من -3 إلى -5 درجة سنتجريد. ويتطلب رطوبة تربة مرتفعة فهو
محب للرطوبة أكثر من الشعير والقمح، كما أنه حساس لجفاف الهواء.
ويؤدي ارتفاع درجات الحرارة، وخاصة عند
التزهير إلى قلة نسبة العقد في السنابل وإلى التبكير في نضج البذور قبل اكتمال
تكوينها وتزداد الاصابة بالأمراض عند توفر الجو الحار الرطب وتؤثر درجة الحرارة
والضوء في عدد الفروع الثمرية ويزداد عدد الفروع الثمرية والعناقيد عندما يصل طول
النهار إلى الفترة الحرجة ولكل محصول فترة حرجة خاصة به خلال فترة معينة ويبدأ
ازهار المحصول بعد أن تصل درجة الحرارة أقصاها في النهار. وتزداد مقاومة الشوفان
للحرارة بدرجة أكثر عند ابتداء تكوين السنابل والأصناف الشتوية البطيئة النمو ذات
سيقان قصيرة وأكثر مقاومة من الأصناف سريعة النمو ذات السيقان الغليظة وتمتاز معظم
الأصناف المقاومة بوجود سفا وحبوب داكنة اللون وإن عدد التفرعات الخضرية في أصناف
المجموعة الشتوية أكثر مما في أصناف المجموعة الربيعية.
والشوفان يحتاج إلى كمية من الماء أثناء
النمو الخضري للمحصول أكثر من محاصيل الحبوب اللأخرى وتعد الرطوبة من العوامل
المددة للنمو.
الشوفان نبات حولي طوله من 50 إلى 170 سم
ويتبع الجنس Avena ويعود إلى قبيلة Aveneae التي تنتمي إلى العائلة النجيلية Poaceae.
اما جذور الشوفان صغيرة ومتعددة ليفية مغطاة بالشعيرات الدقيقة وتمتد إلى أعماق
التربة كلما تقدم العمر بالنبات وقد تصل إلى أكثر من متر وتكون جذور الأصناف
المتأخرة أكثر تعمقاً من جذور الأصناف المبكرة.
يتراوح طول الساق من 60 إلى 150 سم
ويحتوي على 4 إلى 5 سلاميات مجوفة، تسمى السلامية العليا التي تحمل النورة بالحامل
الزهري Peduncle
وينتج النبات في الظروف المعتادة من 3 إلى 5 فروع قاعدية.
يحتوي كل كوب من الشوفان (156غ)، بحسب
وزارة الزراعة الأميركية على المعلومات الغذائية التالية :
- السعرات الحرارية: 300
- الدهون: 10.76
- الدهون المشبعة: 1.89
- الكربوهيدرات: 103.38
- الألياف: 16.5
- البروتينات: 26.35
- الكولسترول: 0
1.
^ تعدى
إلى الأعلى ل:أ ب ت مذكور في : Species Plantarum. 1st Edition, Volume 1 — معرف مكتبة تراث التنوع البيولوجي: http://biodiversitylibrary.org/page/358098 — المؤلف: كارولوس لينيوس — العنوان :Species
Plantarum — المجلد: 1 — الصفحة: 79
- محاصيل الحبوب - عبد الحميد أحمد اليونس - كلية
الزراعة والغابات - جامعة الموصل - 1987.
|
|
//////////////
قس آکین یولافی در آذری:
///////////////
قس هاور در باسای اندونزی:
Haver (Avena
sativa L.), dikenal pula sebagai oat, merupakan serealia yang
cukup penting di daerah beriklim subtropis dan sedang. Bulir yang
dihasilkannya (disebut haver pula) dimanfaatkan sebagai makanan serta pakan (terutama kuda). Di Indonesia produknya
dikenal dari sejenis bubur yang diintroduksi penjajah Belanda, yang
dikenal sebagai havermut.
///////////
قس در عبری با
فیلترشکن!
////////////
قس هاور در باسای
جاوی:
Haver (Avena sativa L.), ditepungi
uga minangka oat, arupa serealia sing cukup wigati ing laladan kanthi
iklim subtropis lan sedheng. Bulir sing
diasilaké (uga disebut haver) dimupangataké minangka panganan sarta pakan (utamané kanggo jaran). Ing Indonésia prodhuké ditepungi saka sajinis bubur sing diintrodhuksi panjajah Walanda, sing ditepungi minangka havermut.
Haver arupa wangun
domèstikasi saka jinis setengah liar Avena fatua sing wis dibudidayakaké ing jaman
perundagian awal (jaman wesi) lan arupa sumber pangan pokok wektu iku ing Asia
Kulon lan Éropah.
////////////
قس اوتی در سواحلی:
Oti (kutoka Kiing. "oats") [1] ni mmea wa familia ya manyasi katika ngeli ya monokotiledoni. Mbegu au punje za oti ni nafaka ambayo ni chakula cha wanyama na pia cha watu katika nchi
hasa za Ulaya na pia penginepo nje ya kanda ya tropiki. Tofauti na nafaka
nyingi punje zake hazikai pamoja katika mshikano lakini ua lake linafanana
zaidi na mpunga lakini mbegu ni tofauti kabisa.
///////////
قس گیهاگولی در کردی:
/////////
قس شوفان در مصری:
نبات الشوفان (Avena sativa) بيتعمل منه شوربه معروفه اسمها شوربة الشوفان , و بتبقى لونها
ابيض , اوابيض مدى شويه على سمنى , وبيتزرع كتير فى امريكا .
////////////
قس سولی در ازبکی:
Suli (Avena)
— boshoqsoshlarga mansub bir yillik va koʻp yillik oʻsimliklar turkumi; gʻalla ekini. 70 turi bor.
25 ga yakin turi Yevrosiyo va Shim.
Amerikada usadi. Asosan 3 turi—ekma S. (A. sativa) moʻʼtadil iqlimli mamlakatlarda va
Vizantiya S.si (A. byzantina S.) — Oʻrta
dengiz atrofi, AQSH jan., Argentina, Avstraliyada;
kum S. (A. strigosa) — Ispaniya, Fransiya, Belgiyada ekiladi.
S. kdsimiy ekinlardan hisoblanadi, Yevropada mil. av. 2ming yillikdan boshlab
ekilgan. Jahon dehqonchiligida S. ekin
maydoni 14,4 mln. ga ni tashkil etib, Gʻarbiy Yevropa
mamlakatlari, AQSH va Kanada, Xitoyda katta maydonlarda ekiladi, oʻrtacha don
hosiddorligi 18,1 s/ga (2000). Ekma S. iddizi popuk ildiz boʻlib, yaxshi rivojlanadi, yerning
haydalma qatlamida joylashadi. Poyasi tik oʻsadi. Boʻyi 50—120 sm. Bargi 3–5 mm. Gultoʻplami supurgisimon
tarqoq, baʼzan bir yonli, boshoq, 2—4 gulli, baʼzan bir gulli. Mevasi — don,
koʻpchilik navlarida qobiqli (qobiqsiz
shakllari ham bor). S. namsevar, lekin issiqqa uncha talabchan emas. Urugʻi past harorat (4—5°)da
unib chiqadi. Oʻzidan changlanadi. Harorat 16—22° boʻlganida yaxshi
rivojlanadi.
///////////
قس جوی در پنجابی:
جوی اک
فصل ہے۔ اسدی ورتوں اناج، پسوآں دے دانے اتے ہرے چارے لئی ہندا ہے۔
سنسار بھر وچوں سبھ توں ودھ جوی پیدا کرن والے ملکاں دی لسٹ بکسے
وچّ درسائی گئی ہے۔
دنیا دے 10 سبھ توں ودھ جوی پیدا کرن والے ملک—2013
(ہزار میٹرک ٹن) |
|
4,027
|
|
2,680
|
|
1,439
|
|
1,159
|
|
1,050
|
|
929
|
|
799
|
|
784
|
|
776
|
|
668
|
|
کلّ عالمی'
|
20,732
|
بھارت وچّ جوی دیاں مکھ قسماں ہن : ایونا سٹائوا (Avena
sativa) اتے ایونا سٹیرلس (A.
sterilis) نسل دیاں ہن۔ ایہہ زیادہتر بھارت دے شمالی صوبےآں وچّ پیدا ہندیاں ہن۔
جوی دی کھیتی لئی خریف دی فصل کٹن توں بعد کیتی
جاندی ہے۔ اسدی بجائی اکتوبر - نومبر وچّ کیتی جاندی ہے اتے 40 کلو فی ایکڑ دی در
نال بیج بیجیا جاندا ہے۔ اسدی دو وار سنچائی کیتی جاندی ہے۔ ہرے چارے لئی دو وار
کٹائی، جنوری دے شروع اتے فروری وچّ کیتی،
جاندی ہے۔ ہرے چارے دی فی ایکڑ اوسط اپج 80 کونٹل اتے اناج دی پیداوار 10 کونٹل فی
ایکڑ ہندی ہے۔
///////////
قس کاران در کردی سورانی:
کاڕان، جۆشامی، یان جۆی ھوورچ بە ڕوەکێک لە بنەماڵەی گەنمان دەوترێت کە ژیانی یەک ساڵەی هەیە و زۆر جار بۆ لەوەڕیئاژەڵ کەڵکی لێ وەردەگیردرێت.[١]
////////////
قس در تاتاری:
Игүле солы (лат. Avena sativa) — кыяклылар гаиләгеннән Солы ыругына керүче сабан ашлыгы. Киң
мәйданнарда игелә торган культура. Башлыча ат азыгына һәм ярмага китә.
Игү мәйданы буенча
бөртеклеләр арасында, бодай, арыш, кукуруз, арпадан кала, бишенче урынны алып тора. Солы
орлыгыннан талкан, солы ярмасы, геркулес әзерлиләр, аны терлек азыгы культурасы
итеп тә кулланалар.
Солы (арыш кебек үк), бодай һәм арпа чәчүлекләрендә чүп үләне булып йөргән.
Соңыннан алардан аерылып, башка культураларның азык кыйммәтен үлчәү берәмлеге
булып киткән[1].
Безнең киңлектә солы
май башында чәчелә. Солы ярмасы аеруча файдалы. Ул — иң калорияле культура.
Солы ярмасында 18 процент аксым, 60 процент углевод һәм 5 процент чамасы май
бар. Шуның өстенә ул Е, А, К, В витаминнарына, микроэлементларга, ферментларга
бай.
////////////
قس بیاض یولاف در ترکی استانبولی:
Beyaz yulaf (Avena
sativa), Avena'ların (yulaf) "Avena fatua" alt grubuna ait yulaf türüdür. Dünyada kültür yulaflarının 2/3'ü beyaz
yulaflardır. Kırmızı yulaflar (Avena
byzantina Koch.) da yaygın olarak kültürü yapılan yulaf
türlerindendir. Kırmızı yulaf beyaz yulafa göre daha iri salkıma, başakçıklara
ve daha uzun boya sahiptir. Taneleri ve başakçık dış kavuzu da daha koyu
renktedir. Çimlenme sıcaklıkları 4-50 °C iken optimum sıcaklığı
20-25 °C'dir.[1]
////////////
قس جِئی، جوی در اردو:
جئی یا جؤی، گھاس کی ایک قسم ہے اور اس کا استعمال اناج، جانوروں کے دانے اور تازہ چارے کے طور پر کیا جاتا ہے۔ جئی کی فصل کے لیے جلد پكنےوالی خریف کی فصل کاٹنے کے بعد چار - پانچ بار ہل چلا کر، 150-125 من گوبر کی کھاد فی ایکڑدینی چاہئے. اکتوبر - نومبر میں 40 کلو فی ایکڑ کی شرح سے بیج بونا چاہیے. اس فصل کی دو بار آبپاشی کی جاتی ہے. سبز چارے کے لیے دو بار کٹائی، جنوری کے آغاز اور فروری میں کی جاتی ہے. دوسری آبپاشی اسے چارے کی کٹائی کے بعد کرنی
چاہئے. سبز چارے کی پیداوار 200-250 من اور دانے کی 15-20 من فی ایکڑ ہوتی ہے.
///////////
Oat
From Wikipedia, the free encyclopedia
Oat
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
A. sativa
|
The oat (Avena
sativa), sometimes called the common oat, is a species of cereal grain grown for its seed, which is known by
the same name (usually in the plural, unlike other cereals and pseudocereals). While oats are suitable for human
consumption as oatmeal and rolled oats, one of the most common uses is as livestock feed. Oats are a nutrient-rich food associated with lower
blood cholesterol when consumed
regularly.[1]
Avenins present in oats (proteins similar
to gliadin from wheat) can trigger celiac disease in a small
proportion of people.[2][3] Also, oat products are frequently
contaminated by other gluten-containing grains, mainly wheat and
barley.[3][4][5]
https://en.wikipedia.org/wiki/Oat
** لولو، Lolo:
زبان تبّتیـ برمهای مردمان نوسو. م.