ظبی
بفتح ظا و سکون باء موحده و یا اسم عربی غزال است و در حرف الغین
مع الزاء المعجمتین ان شاء اللّه تعالی خواهد آمد
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
/////////////
ظبی . [ ظَب ْی ْ ] (ع اِ) آهو. غزال
. ابووَثاب . ج ، ظِباء، ظَبیات ، ظب ، ظُبی . و رجوع به صبح الاعشی ج 2 ص 45 شود.
|| اسب فربه . || نشان و داغی بعضی عرب را. || (اِخ ) نام مردی است . || نام وادیی
است متعلق به بنی تغلب در ساحل فرات . || نام موضعی است . || نام ریگزاری است و برخی
گفته اند نام شهری است نزدیک ذی قار و قول امروءالقیس را بدان تفسیر کنند :
و تعطوا برخص غیر شَثْن کانّه
اساریع ظبی او مساویک اسحل .
|| قرن ظبی ؛ کوهی است در دیار بنی اسد بین سعدیه و مُعاذة. ||
نام آبی است از غطفان و بنی جحاش بن سعدبن ذبیان . || عین ظبی ؛ موضعی است بین کوفه
و شام . (معجم البلدان ).
- آهو. (اِ) غزال . غزاله . ظبی . ظبیه
. ابوالسفاح . فائر. ج ، فور :
بباغ اندر کنون مردم نبرّد مجلس از مجلس
براغ اندر کنون آهو نبرّد سیله از سیله
.
رودکی .
- غزال . [ غ َ ] (ع اِ) آهوبره که در حرکت و رفتار آمده باشد.
یا آهوبره نوزاده تا که نیک دونده گردد. ج
، غِزلَة، غِزلان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) ۞ . فارسیان آهو استعمال کنند.
(از آنندراج ). آهوبره . (غیاث اللغات ). آهوبره چون در حرکت آید. (بحر الجواهر). آهوبره
و مونث آن غزالة. (مهذب الاسماء). آهوی ماده است وی را شاخ نبود.بسیار زیرک و باهوش
و تندرو و مستقیم الاقدام است . (قاموس کتاب مقدس ). ظبی . (اقرب الموارد). دُرقَس
۞ رجوع به آهو شود. حکیم در تحفه
آرد: غزال را به فارسی آهو و به ترکی جیران نامند وبچه آن را تا 6 ماه طلی و از 6ماه تا سه سال خشف ۞ ، و تا 6 سال را ظبی گویند.در
آخر دوم گرم و خشک ، و از سایر گوشتهای شکار اقرب به مزاج انسان است و موافق مرطوبین
و مبرودین و سریعالهضم و مجفف و قلیل الغذاء میباشد و جهت خفقان و یرقان و فالج و امراض
بارده نافع است . و طلای خون آن موجب درازی موی و نشستن بر روی پوست آن جهت گریختن
هوام ، و تعلیقش جهت سپرز نافع، و گوشت آن مصدع و کباب آن مورث قولنج است و مصلحش ترشیها
و سکنجبین میباشد وسرگین وی بسیار جالی و طلای مطبوخ آن در سرکه جهت اورام بلغمی و
تهیج مفید است . و آهوی چین که مشک از آن به هم میرسد، بسیار سیاه و در پشت آن خط سفیدی
و شاخ منحنی است و این شاخ به قدری دراز است که به دنباله وی میرسد و آن گرمتر و خشکتر از سایر اصناف آهو
است . (از تحفه حکیم مومن ). و داود ضریر انطاکی
گوید: غزال نام جانوری بری است و این اسم عرفاً به همه انواع آن اطلاق میشود ولی در حقیقت نام نوع بزرگ
سال آن است . غزال عموماً طبیعت نافری دارد و کمتر اهلی میشود. (تذکره داود ضریر انطاکی ج 1ص 252)
/////////////
آهو یا غزال شامل گونههای زیادی از بزکوهی
و سرده غزال است و یا در گذشته چنین در نظر گرفته میشد. آهوها به عنوان جانورانی چابک
شناخته میشوند. آنها میتوانند ناگهانی سرعت خود را به ۹۷ کیلومتر یا ۶۰ مایل در
ساعت برساند و یا هنگام دویدن سرعت خود را در ۴۸ کیلومتر (۳۰ مایل) در ساعت نگه دارد.[۱]
غزالها بیشتر در صحراها، مرغزارها (زمینهای چمن) و ساوانای آفریقا، جنوب غرب آسیا،
آسیای میانه و شبهقاره هند دیده میشوند. این جانور بیشتر به صورت گلهای زندگی میکنند
و از گیاهان نرم و لطیف و برگها میخورد و کمتر به گیاهان خشن رو میآورد.
غزالها اندام به نسبت کوچکی دارند. بلندی بیشتر آنها تا شانه،
میان ۶۱ تا ۱۱۰ سانتیمتر (۲ تا ۳٫۵ پا) است و رنگ آنها قهوهای مایل به زرد است.
///////////
قس غزال در عربی:
الغزال هو حيوان ثديي. يوجد في صحراء جنوب غرب آسيا وفي أفريقيا
حيث حشائش السافانا وصحراء شمال أفريقيا كصحراء الجزائر وصحراءليبيا ويتواجد أيضا بالمغرب
بمنطقة سوس -اقليم تارودانت- ومنطقة الكوف غرب مدينة البيضاء وله محميه.هو ظبي نحيل
معروف بجماله ورشاقته ورقته، وقد تغنى الشعراء بصفات الغزال، ,اصل كلمة غزال عربي وانتقلت
إلى العديد من اللغات اللاتينية.
/////////
قس گَزِل در باسای اندونزی:
Gazel adalah sejenis
antelop kecil dari subfamili Antilopinae yang terdapat di Afrika dan Asia.
//////////
قس اِسوی در عبری:
צבי (שם מדעי: Gazella[1]) הוא סוג בתת-משפחת הצבאיים שבמשפחת הפריים. הצבאים ידועים במהירותם הרבה, אותה הם מסוגלים לשמור לאורך מרחק רב. הם ימצאו בעיקר בשדות העשב ובסוואנה באפריקה, אך גם בדרום-מערב אסיה. הם חיים בעדרים ואוכלים צמחייה קלה לעיכול.
////////////
قس سوالا در سواحلی:
Swala ni wanyama walao
manyasi katika nusufamilia Antilopinae, Aepycerotinae na Pantholopinae za
familia Bovidae. Hupatikana katika maeneo yenye nyasi fupi fupi na vichaka
vifupi fupi hasa kwenye maeneo mengi ya hifadhi katika Afrika. Spishi nyingine
hukimbia kilometa 80 kwa saa na zina uwezo wa kuruka mita 7 hadi 8 juu akiwa
kwenye kasi. Rangi yao ni ya mchanga na nyeupe kidogo kwenye koromeo na sehemu
ya chini ya mkia. Maadui yao wakubwa ni simba, chatu na chui.
قس در نِسیسه کنگوئی:
Nsyesye (nkubu ya kinzabu:
Gazella) kele kibulu.
//////////
قس اسک، غزال در کردی:
Ask, xezal an jî ẍezal (bi
îtalî:Gazella), cureyekî heywanên guhandar û qiloçî ye, pirtirîn li çol û
beriyan dijîn. Pir bi lez direvin. Bi bedewî û xweşikiya çavên xwe yên mezin bi
navûdeng in.
//////////
قس گیزولر در ازبکی:
Gʻizollar, ohular —
quvushshoxlilar oilasiga mansub sut emizuvchilar urugi. Uz. 85—170 sm,
yagʻrinidan balandligi 50—110 sm, shoxi erkagi va urgʻochisida (jayranning
urgʻochisi shoxsiz) lirasimon, uz. 25— 80 sm. 12 (boshqa maʼlumotga qaraganda
27 ga yaqin) turi bor. Afrika, Gʻarbiy Osiyo, Markaziy, Oʻrta va Janubiy
Osiyoda tarqalgan. Choʻl, dasht, oʻrmon-dasht, tekislik va togʻli hududlarda
(3.5 ming m balandlikkacha) yashaydi. Oʻzbekistonda 1 tur — jayran tarqalgan.
Gʻ. soni kamayib ketgan, bir qancha turi Tabiatni muhofaza qilish xalqaro
ittifoqi Qizil kitobiga kiritilgan.
///////////
قس جیلان (جیران) در ترکی استانبولی:
Ceylan ya da gazal,[1] boynuzlugiller (Bovidae) familyasından Gazella
cinsini oluşturan çift toynaklılara verilen ad.
Uzunluğu 100-130,
yüksekliği 60, kuyruğu 20 cm'dir. Boynuzları yay biçiminde, gözleri iridir.
Rengi toprak rengine benzer. İnce ve güzel görünüşlü , çevik bir hayvandır. 10
yıl kadar yaşar, kolay evcilleşir (Gazella dorcas). Bunun bir başka türü olan
Gazello granti nin yüksekliği 100, boynuzları 75 cm'dir. Eti ve derisi için
avlanır. Afrika ve batı Asya'da çöl ve bozkırlarda yaşar.
///////////
قس غزال در اردو:
افریقا کے سبزہ زاروں میں پایا جانے والا یہ جانور بہت نرم خو مشہور ہے۔ افریقہ کے علاوہ یہ ایشیا کے کچھ علاقوں میں بھی پایا جاتا ہے۔ یہ غلوں یا ریوڑ کی شکل میں رہتے ہیں اور بہت ہی سادی غذا مثلاً پودے اور پتے وغیرہ کھاتے ہیں، جو آسانی سے ہضم ہوجائے۔ اس کو آہو بھی کہا جاتا ہے۔ اس کا شمار دنیا
کے تیز رفتار جانوروں میں ہوتا ہے، یہ بلا تکان اسی (80) کلومیٹر فی گھنٹہ کی رفتار سے دوڑنے پر قادر ہیں۔[1]
///////
غزال در زازاکی:
Ğezale, (Erebki: غزال, ġazaal)
heywanê ke familya iştirınan (Bovidae) raê u dı "toynak"ê
xo estê, namey inano.
Lesa yew ğezale
200-230 cm derga, 60 cm berza, dımoçıkê xo 20 cm dergo. İştiriê xo çarpazê (zey
hilalê). Rengê xo mando rengê herre. Ğezale baria u zaf rındek asena , heywana
de şipa. Hentê 10 serran cıwiyena, rehet bena khedi (Gazella dorcas).
Babetê xoyo bin Gazello granti 100 cm derga, iştiriyê xo 75 cm estê.
Seba postık u goştê xo, hetê sayderan ra yena kistene. Afrika u
ğerbê Asya de çol u caanê stepan de weşiya xo ramena (cıwiyena).
///////////
Gazelle
From Wikipedia, the
free encyclopedia
Kingdom:
|
|
Phylum:
|
|
Class:
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Subfamily:
|
|
Tribe:
|
|
Genus:
|
|
Several, see text
|
A gazelle is any of
many antelope species in the genus Gazella or formerly considered to belong to it.
Six species are included in two genera, Eudorcas and Nanger, which were formerly considered subgenera. The genus Procapra has also been considered a subgenus of Gazella, and its members are also referred to as
gazelles, though they are not dealt with in this article. Gazelles are known as
swift animals. Some are able to run at bursts as high as 100 km/h
(60 mph) or run at a sustained speed of 50 km/h (30 mph).[1] Gazelles are found mostly in the deserts, grasslands, and savannas of Africa; but they are also found in southwest and central
Asia and the Indian subcontinent. They tend to
live in herds, and eat less coarse, easily digestible plants and leaves.
Gazelles are rather small antelopes, most
standing 60–110 cm (2–3.5 ft) high at the shoulder, and are generally
fawn-colored.
The gazelle genera are Gazella, Eudorcas,
and Nanger. The taxonomy of these genera is a confused
one, and the classification of species and subspecies has been an unsettled issue. Currently, the genus Gazella is
widely considered to contain about 10 species.[2] Four further species are extinct: the red gazelle, the Arabian
gazelle, the Queen of Sheba's gazelle, and the Saudi
gazelle. Most surviving gazelle species are
considered threatened to varying degrees. Closely related to the true gazelles are the
Tibetan and Mongolian gazelles (species of the genus Procapra), the blackbuck of Asia, and the African springbok.
One widely familiar gazelle is the African
species Thomson's gazelle (Eudorcas
thomsoni), which is around 60 to 80 cm (24 to 31 in) in height at
the shoulder and is coloured brown and white with a distinguishing black
stripe. The males have long, often curved, horns. Like many other prey species,
Tommies and springboks (as they are familiarly called) exhibit a distinctive
behaviour of stotting (running and jumping high before fleeing) when they are threatened by
predators, such as cheetahs.
&&&&&&
ظفره
بضم اول و سکون فا و فتح راء مهمله و ها لغت عربی است و آن را تستر
نیز نامند جهت آنکه در تستر که بفارسی شوس تر نامند و از بلاد فارس است بسیار می شود
و آن را بفارسی علفک داغ نامند
ماهیت آن
کیاهی است ضعیف مفروش بر روی زمین و بر دیوارها و شاخهای آن باریک
نرم و برک آن مدور ظاهر آن سبز و باطن آن سرخ تیره کوچک آن بقدر ناخنی و بزرک آن قریب
در شکل ببرک قوطولیدون و از میان برکهای آن ساقهای بسیار باریک برمی آید مدور بقدر
یک شبر و کمتر از ان و بر سر آن کلی زرد و سبز رنک و بیخ آن سیاه منقش بسفیدی و باطن
آن سفید بقدر یک انکشت
طبیعت آن
در چهارم کرم و خشک
افعال و خواص آن
تند و تیز و خورندۀ کوشت و سم قاتل لهذا استعمال آن از داخل ممنوع
است و ضماد آن خورندۀ کوشت زائد و ثآلیل و نواصیر و اکلۀ و کچلی را نافع و قائم مقام
دیک بر دیک دانسته اند
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
//////////
ظفرة. [ ظُ رَ ] (ع اِ) ۞ نباتی است مفروش بر زمین ، برگش
مدور و شبیه به ناخن و ظاهرش سبز و باطن سرخ تیره و ساقهاکه از میان برگها میروید قریب
به شبری و باریک و گلش سِتَبر و بیخش به قدر بند انگشتی و سیاه و منقش به سفیدی و در
بلاد تُستر بسیار است . در چهارم گرم و خشک و بسیار تند و سم قاتل و ضماد او رافع گوشت
زیاده و ثآلیل و بواسیر و آکله است . (تحفه
حکیم مومن ).
//////////////
نیلکی، نیلآسا، ماهیکش (نام علمی: Tephrosia) نام سردهی از زیرخانواده
باقالیها است.
منابع[ویرایش]
مشارکتکنندگان ویکیپدیا، «Tephrosia»، ویکیپدیای انگلیسی،
دانشنامه آزاد (بازیابی در ۱۱ ژوئن ۲۰۱۶).
//////////////
قس حويرة، طبشنقيق، أميان، ضفراء، ظفرة
در عربی:
الحويرة أو الطبشنقيق أو الأميان [1]
(الاسم العلمي:Tephrosia)
هي جنس من النباتات يتبع الفصيلة البقولية من رتبة الفوليات.[2][3] وتسمى أنواع منها
في سلطنة عُمان والإمارات العربية المتحدة الضفراء[4] أو الظفرة[5].
انظر أيضاً[عدل]
قائمة أنواع نبات الحويرة
مراجع[عدل]
^ أحمد عيسى بك، 1931. معجم أسماء النبات.
وزارة المعارف العمومية. القاهرة. الطبعة الأولى. ص 178.
^ موقع لائحة النباتات (بالإنكليزية) The Plant List جنس الحويرة تاريخ
الولوج 01 أذار 2014
^ موقع تاكسونوميكون (بالإنكليزية) Taxonomicon جنس الحويرة تاريخ
الولوج 01 أذار 2014
^ مجلة نزوى الأزهار البرية في شمال عمان
تاريخ الولوج 01 أذار 2014
^ موقع بيئة أبوظبي النباتات البرية في
الإمارات تاريخ الولوج 01 أذار 2014
///////////
Tephrosia
From Wikipedia, the
free encyclopedia
Tephrosia
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Subfamily:
|
|
Tribe:
|
|
Genus:
|
|
Species
|
|
See text.
|
|
·
Caulocarpus Baker f.
·
Colinil Adans.
·
Cracca L. 1753 (non
Benth., nom. rej.)
·
Lupinophyllum Hutch.
·
Ptycholobium Harms
·
Requienia DC.
|
Tephrosia is a genus of flowering plants in the pea family, Fabaceae. The generic name is derived from the Greek word τεφρος (tephros), meaning "ash-colored,"
referring to the greyish tint given to the leaves by their dense trichomes.[3] Hoarypea is a common name for plants in this genus.[4]
///////////
&&&&&&
ظفر القط
بفتح قاف و طاء مهمله اسم مغربی نبات فلوماین است
ماهیت آن
دو صنف است یکی بری و دیکری نهری و این را شجرۀ ابی مالک نامند
و مذکور شد و جالینوس این دوا را ذکر نکرده و بری آن نباتی ساق آن مربع شبیه بساق باقلا
و برک آن شبیه ببرک لسان الحمل و بر ساق آن غلافهای سر کج و متصل بعضی ببعضی و کل آن
شبیه بکل سوسن کبود بری که بیخ آن را ایرسا نامند و آمیخته بآن غلافها و بهترین آن
جبلی آنست
طبیعت آن
در دوم سرد و خشک
افعال و خواص آن
قابض و عصارۀ تازه تمامی آن قاطع رعاف و نفث الدم صدر و اسهال و
نزف الدم رحم و بواسیر ضمادا و شربا و ذرور او برک آن جهت التیام جراحات مؤثر مضر سفل
مصلح آن صمغ عربی مقدار شربت آن یک مثقال بدل آن اقاقیا است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
/////////////
ظفرالقط. [ ظُ رُل ْ ق ِطط ] (ع اِ مرکب
) قلومانن* ۞ . نباتی است ساقش مربع مثل ساق
باقلی و برگش مثل برگ بارتنگ و در ساق او غلافهای سرکج و آمیخته با گلهائی شبیه به
گل سوسن کبود برّی است . در دوم سرد و خشک و باقبض و قاطع رعاف وخون زخمهای تازه و
نزف الدم اعضاء باطنی و سینه و اسهال و ذرورِ برگ او جهت التیام جراحات موثر است و
مضر سفل ۞ و مصلحش صمغ و شربتش یک مثقال
و بدلش اقاقیاست . (تحفه حکیم مومن ).
* Lathyrus clymenum
From Wikipedia, the
free encyclopedia
Lathyrus clymenum
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Subfamily:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
L. clymenum
|
·
Lathyrus
articulatus L.
·
Lathyrus clymensum L. [Spelling
variant]
|
Lathyrus clymenum, also called Spanish vetchling,[2] is a flowering plant in the Fabaceae family, native to the Mediterranean.
The seeds are used to prepare a Greek dish called fava santorinis.
The plant is cultivated on the island of Santorini in Greece and was recently added to the European Union's products with a Protected
Designation of Origin.
For 3,500 years residents of Santorini and
neighbouring islands have been cultivating the legume species Lathyrus clymenum,
known elsewhere only as a wild plant.[3] The peculiar ecosystem that was created by the volcanic explosions on Santorini island, the volcanic ash, the cellular soil, and the
combination of humidity created by the sea and the drought, make the bean a unique resource.
When weather conditions are good farmers on the island can reap about 800 kilos
of beans per hectares. A vulnerable crop, it can be destroyed by strong winds
that blow away its flowers before they can yield the pea, by drought or by a sudden heat wave almost instantly. Its production is
thus limited making it an expensive crop that costs €700 per acre. The cost for
consumers is about €9-10 per kilo.
The fava is put into cold water for about
two hours. Mixed with chopped onion into a pot with enough water until they boil,
the fava is then skimmed until it becomes porridge. Then using a mixer, it is
made into jelly. It is salted and boiled a little bit again and typically
served with chopped onion, olive oil and lemon juice.
3. Jump up^ Anaya Sarpaki, Glynis Jones,
"Ancient and Modern Cultivation of Lathyrus clymenum L.
in the Greek Islands" in Annual of the British School at Athens vol.
85 (1990) pp. 363-368 JSTOR
////////////
آنکاریا تمنتسا (نام علمی: Uncaria tomentosa) نام یک گونه از تیره
روناسیان است.
منابع[ویرایش]
مشارکتکنندگان ویکیپدیا، «Uncaria tomentosa»، ویکیپدیای انگلیسی،
دانشنامه آزاد (بازیابی در ۳۰ ژانویه ۲۰۱۵).
////////////
قس مخالب القط، ظفر القطة در عربی:
مخالب القط أو ظفر القطة(بالإنجليزية:
Cat's
Claw)
أو (بالإنجليزية: Uncaria tomentosa)(الاسم العلمي) هي نبتة متسلقة تنمو في الغابات الاستوائية لأمريكا
الجنوبية والوسطى والتي أخذت اسمها من شكلها المشابه للمخالب. وتستعمل بكثرة كمستحضر
عشبي في الطب البديل.
محتويات [أظهر]
الدراسة الحيوية[عدل]
الاستعمالات الطبية[عدل]
الأجزاء المستفادة طبيا من النبته
هي اللحاء الداخلي والعروق وتتصنع على شكل كبسولات، شاي ومسحوق. وهو فعال في علاج الروماتيزم،
الأورام السرطانية والربو و التهاب الموثة. وهو أيضا مضاد للالتهابات ومقوي للجهاز
المناعي. ووجد كذلك أنه يعالج القرحة، ينظف الأمعاء ومفيد لمرضى السكري.
الحساسية[عدل]
مراجع[عدل]
^ "Species
Information". sun.ars-grin.gov. اطلع عليه بتاريخ 2008-03-01.
Germplasm Resources
Information Network: Uncaria tomentosa
وصلات خارجية[عدل]
Webpage on Cat's
Claw with a library of scientific abstracts organized by year
Uncaria tomentosa
List of Chemicals (Dr. Duke's Databases)
مشاريع شقيقة في كومنز صور وملفات
عن: مخالب القط
معرفات الأصنوفة
موسوعة الحياة: 2354398 GBIF: 5338267
PlantList: kew-209879 Tropicos:
27903494 ncbi: 128375 IPNO: 768322-1 GRIN:
ps://npgsweb.ars-grin.gov/gringlobal/taxonomydetail.aspx?id=403273
///////////
قس کِچتوکاونکاریا در آذری:
//////////
Uncaria tomentosa
From Wikipedia, the free encyclopedia
Uncaria tomentosa
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
U. tomentosa
|
Uncaria tomentosa is a woody
vine found in the tropical jungles of
South and Central America. In several languages it is known as cat's
claw because of its claw-shaped thorns (English cat's claw, although that name is also used for other
plants; Spanish uña de gato).
It is also known as vilcacora.
The Polish journalist Roman Warszewski derives that name from the Quechua words "vilca" and "cora".[2]
&&&&&&
ظفر قطورا
بفتح قاف و طاء مهمله و سکون واو و فتح
راء مهمله و الف لغت سریانی است
ماهیت آن
کیاهی است بری و بستانی و بستانی آن را
شاخهای باریک شبیه بموی منبسط بر روی زمین منبت آن زمینهای خشک رملی جبلی و در سواحل
بیشتر و بری آن را شاخهای باریک خشبی و پوست آن نازک و رنک ساق آن سرخ و مقدار یک شبر
و نیم آن از زمین برآمده و باقی در زمین فرورفته و پوست آن آنچه بیرون است سیاه رنک
و آنچه در زمین است سرخ و از بیخ آن شاخهای متفرق رسته و بر آنها برکهای باریک شبیه
ببرک شیح از هم دور و کل آن شبیه بکل اناغالس و مائل بسرخی و ثمر آن شبیه بثمر هیوفاریقون
و نبات آن در کرما و سرما می ماند و برطرف نمی شود و مستعمل پوست بیخ آنست
طبیعت آن
سرد و خشک در سوم
افعال و خواص آن
چون آن را خشک نموده بکوبند و بپیزند و
با عسل معجون سازند و بنوشند جهت قرحۀ امعا و سحج آن و قطع نزف الدم هر عضو که باشد
و ضماد و ذرور آن نیز جهت حبس خون از هر عضو که باشد نافع است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
////////////
ظفرقطورا. [ ] (اِ) شریف گوید: کلمه ای است سریانی
. نام گیاهی شعری که بیشتر در اراضی سنگلاخ و کوهستانی و سواحل ماسه ای و هم در بیابانها
روید با ساقی درشت و خشن و پوستی نازک و زبر به درازای یک بدَست و نیم و آن را ریشه
ای خشبی است که قسمت عمده ٔ آن بر ظاهر زمین پیداست و درون ریشه سرخ و بیرون آن را
پوستی سیاه پوشیده است و بر ساق آن شاخهائی روید پراکنده و برگ آن تنک باشد چون برگ
درمنه دور از یکدیگر و گل وی به گل اناغالس سرخ شبیه باشد و ثمر آن چون ثمر هوفاریقون
است و به زمستان نیز خشک نشود. و تنها پوست و ریشه ٔ آن در داروها به کار است . و
آن سرد و خشک باشد دردرجه ٔ سیم و خاصیت آن گوشت آوردن جراحتها باشد و چون نرم بسایند
و ببیزند و با انگبین کفک برگرفته بسرشند و از آن معجونی کنند بهترین داروی ریش ها
و سحج امعاء و بازداشتن خون بواسیر باشد. (از ابن البیطار).
&&&&&&
ظلف
بکسر ظا و سکون لام و فا لغت عربی است
بفارسی زنکله و کفشک و مشهور بسم است که اصل آن سنب بوده و سم شده و برومی اکیدون و
بهندی کهر و جمع آن اظلاف آمده و متداول نزد اهل فرس آنست که سم بمعنی حافر است نه
ظلف و بعضی سم شکافته را نامند و صاحب اختیارات بدیعی کفته ظلف را بفارسی بشک کویند
ماهیت آن
معروف است و آن جسمی است صلب غضروفی که
بر کف دست و پای حیوانات روئیده و شکافته می باشد
طبیعت آن
سرد و خشک
افعال و خواص آن
ظلف هر حیوانی در طی ذکر آن مذکور شده
و می شود و سوختۀ مجموع آن مسهل ماء اصفر و ضماد آن با شراب جهت کزیدن هوام و با عسل
جهت نقرس و مفاصل نافع و طلاء سوختۀ سم بز با سرکه جهت داء الثعلب مؤثر
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////
ظلف . [ ظِ ] (ع اِ) سُم شکافته مانند سُم گاو و
گوسفند و بز و جز آن . ژنگله . زنگله ٔ گاو و گوسفند و آهو و امثال آن . کفشک . (التفهیم ). ج
، ظُلوف ، اَظلاف .
ارجانی گوید: چون سم ستور شکافته
بسوزند و با سرکه به هم بیامیزندو بر داءالثعلب طلی کنند منفعت کند و بعض اطباء گفته
اند سُنب بز را در خانه بخور کنند به واسطه ٔ او گزندگان از خانه بگریزند.
(از ترجمه ٔ صیدنه ٔ ابوریحان ). و نیز سوخته ٔ مجموع سم حیوانات ذوات الظلف
مسهل ماء اصفر و ضماد او با شراب جهت گزیدن هوام و با عسل جهت نقرس و مفاصل نافع [
باشد ] . (مخزن الادویة).
////////
قس ظلف و حافر در عربی:
الحافر أو الظلف هو غطاء قرني
سميك ومعقوف من بروتين الكيراتين يكسو أطراف الأصابع عند الحافريات فتستخدمها للسير
عليها والحوافر تنمو بشكل مستمر لكنها تضعف تدريجيا
/////////
قس در عبری:
הפרסה היא קצה האצבע של יונקים מקבוצת הפרסתנים, המחוזקת על ידי מעטה קרטין עבה וקרני. הפרסה בנויה מסוליה קשיחה או גמישה, ומדופן קשיחה שיוצרת הציפורן המגולגלת סביב קצה האצבע. משקל גופו של בעל החיים נשען בדרך כלל על כף הפרסה ועל שולי דופן הפרסה. הפרסות גדלות ללא הפסקה ועוברות שחיקה מתמדת בזמן ההליכה של בעל החיים.
///////////
قس سیم در کردی:
///////////
قس طُیوق در ازبکی:
Tuyoq — baʼzi sut emizuvchilar (asosan,
tuyoqlilar) barmogʻi uchidagi muguz tuzilma. T. quruklikda harakatlanishga
moslana borish jarayonida tirnoqning oʻzgarishidan kelib chiqqan. Yumshoq yerda
yashaydigan hayvonlar tuyogʻi keng va yassi (mas., shimol bugʻusi), togʻlarda
hayot kechiradigan hayvonlar tuyogʻi esa ingichka hamda mustahkam (mas.,
echki). Fillar tuyogʻi barmoqning faqat oldingi qismini oʻrab turadi.
///////////
قس طُویناک در ترکی
استانبولی:
Toynak, toynaklılar denen memeli grubunda, at, eşek, zebra gibi tek toynaklı (Perissodactyla) hayvanlar ile koyun, keçi, geyik, sığır, domuz gibi çift toynaklı (Artiodactyla) hayvanlarda tırnak. Tırnak gibi bunların da temel bileşeni keratindir ve sürekli büyür, fakat üstüne basılarak
kullanıldığı için zamanla aşınır.
////////////
Hoof
From Wikipedia, the free encyclopedia
A hoof (/ˈhuːf/ or /ˈhʊf/), plural hooves (/ˈhuːvz/ or /ˈhʊvz/) or hoofs /ˈhʊfs/, is the tip of a toe of an ungulate mammal, strengthened by a thick, horny, keratin covering.[1]
Artiodactyls are even-toed ungulates, meaning that these species have an even
number of digits on each foot. Ruminants, with two main digits, are the largest
group. Examples include deer, bison, cattle, goats and sheep.[2] Perissodactyls have an odd number of toes. Examples of perissodactyl mammals are
horses, rhinoceroses and tapirs.[3]
Hooves are generally cited as limb
structures restricted to placental mammals, which unlike other mammal groups undergo prolonged
pregnancies. However, the marsupial Chaeropus had hooves.[4]
https://en.wikipedia.org/wiki/Hoof
&&&&&&
ظیان
بفتح ظا و یاء مشدده و الف و نون بفارسی
یاسمین بری است و یاس سفید عبارت از انست و بلغت اندلس برید فوقه بمعنی عشبه النار
و ببربری ابریر و بهندی جوهی و جاهی و جنکلی چنبیلی نامند و منبت آن بیابانها و بالای
تلها و با علیق باشد و بران پیچد و از ان جدا نباشد و کویند بوی آن رعاف آورد و قسم
مغربی آن را عشبۀ مغربیه نامند و در حرف العین ان شاء اللّه تعالی مذکور خواهد شد
ماهیت آن
نباتی است شبیه بلبلاب و از ان صلب تر
و شاخهای آن درهم پیچیده و کل آن بسیار خوش بو و قسمی خاردار شبیه بخار کل سرخ و کل
آن از کل یاسمین بستانی که کل چنبیلی نامند بسیار کوچک تر و بیخ آن سیاه و باریک و
پرشعبه و قوت بیخ آن تا بیست سال باقی می ماند و فعل آن مانند خربق اسود است و لهذا
بعضی کمان کرده اند که همان است و بعضی ظیان را باوصاف دیکر ذکر کرده اند اصح اقوال
آنست که ذکر یافت
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
طبیعت بیخ ان
در اول چهارم کرم و خشک و کرم تر از خربق
اسود و سائر اجزای آن در سوم
افعال و خواص آن
محلل و ملطف امراض الراس و العصب و الصدر
و الرئه بوئیدن کل آن جهت صداع و شقیقه و ریاح غلیظه و چون نیم اوقیۀ بیخ آن را در
یک اوقیۀ آب بجوشانند تا نیم اوقیه بماند جهت فالج و لقوه و استرخای مزمن و سرفۀ کهنه
و ضیق النفس بیعدیل و سعوط یک حبه از ان با روغن بنفشه جهت شقیقۀ بارده و روغن مرکب
آن جهت استرخا و فالج و لقوه و علل بارده و ریو و سعال مزمن نافع جهت آنکه کرم و خفیف
و محلل قوی است و همچنین روغنی که بیخ آن را در ان جوشانیده باشند امراض الفم و المعده
مضمضه بطبیخ برک و شاخ آن با سرکه جهت درد دندان و آشامیدن مطبوخ آن مقئ قوی و همچنین
با آب خبازی مقئ قوی و بدستور عصارۀ برک و شاخهای آن و آشامیدن سه درم از عروق آن با
مثل آن بسفایج و مثل آن مقل ازرق مسهل و منقی بلغم و سودا است بی کرب و الم و اذیت
و کفته اند ده مجلس اجابت می کند و بدستور آشامیدن نیم درم از بیخ آن کوبیده و بروغن
بادام چرب کرده باهم وزن آن افسنتین و کثیرا مسهل بلغم و صفرا است بقوت تمام اما با
خطر و در قوت قریب بخریق اسود امراض الجلد طلای آن محرق جلد مانند شیطرج و با سرکه
بهترین ادویه است جهت بهق سفید و سیاه و برص و یا با طین علک جهت عرق النسا و اوجاع
مفاصل نافع اما باید که زود بردارند که بسیار زخم نکند و روغن آن نیز جهت عرق النسا
مفید و طلای آن با سرکه که بقوت بمالند به حدی که خون آلود کردد جهت داء الثعلب بیک
دفعه مؤثر مقدار شربت آن تا نیم درم و یک مثقال آن کشنده بقئ و کرب و مغص شدید مصلح
آن روغن بادام شیرین و امراق دسمه و العبه و مبردات است و نوعی از ظیان که برکهای آن
باریک و شاخهای آن سرخ و کل آن مائل بسرخی است بسیار تند و تیز و بوی آن کریه و تند
است و زبون و غیر مستعمل زیرا که محرق جلد زبان و خراشنده و جدا کنندۀ جلد بدن و برک
آن نیز مانند بیخ آنست و این نوع را بیونانی قلیماطس نامند.
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
////////
قس ظیان، سوسن البر
در عربی:
الظَّيّان[1][2] أو ياسمين
البرّ (باللاتينية: Clematis) جنس نباتي ينتمي إلى
الفصيلة الحَوذانية.[3] يضم حوالي 300 نوع.
من أنواعه الأصيلة في
الوطن العربي[عدل]
الظيان الأبيض (باللاتينية:
Clematis vitalba) في بلاد الشام
الظيان الجبلي (باللاتينية:
Clematis montana) في بلاد الشام
الظيان اللهبي (باللاتينية:
Clematis flammula) في بلاد الشام
الظيان المحلاقي (باللاتينية:
Clematis cirrhosa) في بلاد الشام
من أنواعه الأخرى[عدل]
الظيان الزغبي (باللاتينية:
Clematis lanuginosa) في أمريكا الشمالية
الظيان الشرقي (باللاتينية:
Clematis orientalis)
الظيان الغربي (باللاتينية:
Clematis occidentalis) في أمريكا الشمالية
الظيان الهش (باللاتينية:
Clematis crispa) في أمريكا الشمالية
المراجع[عدل]
^ العودات، محمد. نظام
معلومات النباتات السامة في سورية. هيئة الطاقة الذرية في سورية. تاريخ الولوج 30 كانون
الثاني 2013.
^ موقع ورود نت. الظيان.
تاريخ الولوج 2 كانون الأول 2011.
^ البعلبكي, منير
(1991). "الظَّيّان؛ ياسمين البرّ". موسوعة المورد. موسوعة شبكة المعرفة
الريفية. اطلع عليه بتاريخ 28 أيار 2013 م.
///////////
قِس آقسمه در آذری:
///////////
قس در عبری:
זלזלת (Clematis) הוא סוג צמח ממשפחת הנוריתיים (Ranunculaceae), ובו כ-300 מינים.
רוב מיני הזלזלת מטפסים מעוצים, הנפוצים באזורים סובטרופיים וממוזגים באירופה, אסיה ואמריקה. לפרחי הזלזלת גביע דמוי כותרת ולעתים גם אבקנים דמויי כותרת, אך כותרת אמיתית חסרה. האבקנים והשחלות רבים, השחלות מתפתחות לפרי מסוג אגוזית בעל עמוד עלי ארוך מאד הנותר על הפרי עם הבשלתו.
בארץ ישראל מצויים שני מינים של זלזלת: זלזלת הקנוקנות וזלזלת מנוצה. מינים נוספים נפוצים בגינות נוי.
///////////
قس
کلیماطیس/قلیماطیس در پنجابی:
کلیماٹس ہوا پھل ٹبر دا
اک ٹوکرہ اے جیدے وچ
300 ونڈاں نیں۔
///////////////
Clematis
From Wikipedia, the free encyclopedia
|
This article may be expanded with text
translated from the corresponding article in Italian. (January 2013) Click
[show] for important translation instructions. [show]
|
Clematis
|
|
Clematis 'Nelly Moser'
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Subfamily:
|
|
Tribe:
|
|
Genus:
|
|
Species
|
|
See text.
|
|
Clematis[pronunciation note 1] is a genus of about 300 species[6] within the buttercup family Ranunculaceae. Their garden hybrids have been popular among gardeners,[7]beginning with Clematis × jackmanii, a garden standby since 1862; more hybrid cultivars are being produced constantly. They are mainly of Chinese and
Japanese origin. Most species are known as clematis in
English, while some are also known as traveller's joy, a name
invented for the sole British native, C. vitalba, by the herbalist John Gerard; virgin's bower for C. viticella; old
man's beard, applied to several with prominent seedheads; leather
flower for those with fleshy petals; or vase vine for
the North American Clematis viorna.