فاغیه
بفتح فا و الف و کسر غین معجمه و فتح یاء مثناه تحتانیه و ها اسم
شکوفۀ حنا است و در حنا مذکور شد و نیز شامل جمیع شکوفها است و بعین مهمله اسم بیخ
اسپند است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////
فاغیة. [ ی َ ] (ع اِ) شکوفه حنا یا گل یا شکوفه خوشبوی که از سر به زیر نشاندن شاخش برآید. (منتهی
الارب ). به عربی اسم شکوفه حناست و به سریانی
لفجی کفررا و به رومی اورسیقون و به یونانی سداموفور نامند. و در حدیث آن است از حضرت
رسول که : احب الریاحین الفاغیة... و بهترین آن تازه سفید حلوالرایحه است . و معتدل در حرارت و برودت
است و جهت اورام حارّه نافع و باعث کرم نخوردن پارچه پشمی است . (فهرست مخزن الادویه ). || (ص )سخن چین
. (منتهی الارب ). رجوع به فاغر و فاغره شود.
|| فاقیة. [ ی َ ] (ع اِ) شکوفه حنا. (یادداشت مولف ). رجوع به حنا شود.
|| حناء. [ ح ِن ْ نا ] (ع اِ) رقان .
رقون . یرنا. حنا که برگ معروفست و بدان رنگ کنند. ج ، حنآن . (منتهی الارب ). گیاهی
است که کشت میشود و مانند درختان بزرگ میگردد، برگ و شاخه های آن مانند برگ و شاخه
های انار و شکوفه آن سپید است . خضاب از برگ
آن گرفته میشود. جمع آن حُنآن و یکی آن حنائة است . (اقرب الموارد). حناء در نواحی
بم و بهرام آباد و بعضی نواحی جنوب ایران کشت میشود و در کرمان و یزد برده در آسیاهای
مخصوص میسایند.(یادداشت مرحوم دهخدا). برگ معروف که بدان دست و پارا نگار بندند و فارسیان
بتخفیف و به اماله نیز استعمال نمایند و شبستان از تشبیهات اوست . (آنندراج ). گیاهی
از رده دولپی های جدا گلبرگ که خود تیره مشخصی را بنام حنا میسازد. این گیاه بصورت درختچه
ای است که در شمال و مشرق افریقا و عربستان و ایران کشت می شود. (فرهنگ فارسی معین
). و رجوع به تحفه حکیم مومن و تذکره ضریر انطاکی و جغرافیای اقتصادی ص 20 شود.
//////////////////
فاغیه
صاحب منهاج گوید گل حنا بود و هر شکوفه
که خوشبوی بود آن را فاغیه خوانند و آن معتدل بود در گرمی و سردی و تمیمی گوید گل حنا
چون در میان جامه صوف نهند و بهپیچند خوشبوی کند و رها نکند که سوس آن را تباه کند
و بخورد
اختیارات بدیعی
///////////
Henna (Lawsonia inermis, also known as hina,
the henna tree, the mignonette tree, and the Egyptian
privet)[2][3] is a flowering plant and the sole species of
the Lawsonia genus. The English name "henna"
comes from the Arabic حِنَّاء (ALA-LC: ḥinnāʾ;
pronounced [ħɪnˈnæːʔ]) or, colloquially حنا, loosely
pronounced as /ħinna/.
Mehndi (Henna)
applied on both hands.
The name henna also refers to the dye prepared from the plant and the temporary body art
(staining) based on those dyes (see also mehndi). Henna has been used since antiquity
to dye skin, hair and fingernails, as well as fabrics including silk, wool and leather. Historically, henna was used in
the Arabian Peninsula, South Asia, parts of South East Asia, Carthage, other parts of North Africa and the Horn of Africa. The name is used in other skin and
hair dyes, such as black henna and neutral henna,
neither of which is derived from the henna plant.[4][5]
&&&&&&&
فتائل
بفتح فا و تاء مثناه فوقانیه و الف و کسر یاء مثناه تحتانیه و لام
جمع فتیله است که بفارسی شافه نامند فتیله در لغت زباله و نزد اطبا عبارت از ادویه
است که فتیله ساخته در دبر خواه برای اسهال و یا تقویت باه و یا بواسیر و یا غیرها
و یا در قبل برای تنقیه و یا نشف رطوبات و یا تقویت و یا تسخین و تضییق آن و یا بغیر
این اسباب بردارند و لیکن بیشتر استعمال آن را بر ادویۀ که در دبر بردارند می نمایند
و بحسب هر علت ترکیب آن مختلف می باشد و اسهال فتائل مسهله و جذب اینها از اعالی بدن
بیشتر از حقنها است و این مستعمل در جائی است که مانعی نباشد از استعمال مسهلات مشروبه
و حقنها و تفصیل آن در قرابادین کبیر ذکر یافت هم بعنوان قواعد کلیۀ ترکیب و هم بعنوان
انواع تراکیب و نسخ آنها
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
/////////////
فتیله . [ ف َ ل َ / ل ِ ] (معرب ، اِ)
معرب پلیته . پنبه و مانند آن که اندکی تافته در چراغ نهند و یک سر آن را که به برون
سوی دارد میسوزندروشنائی دادن را. (یادداشت بخط مولف ) :
این چراغ شمس کو روشن بود
نز فتیله پنبه و روغن بود.
مولوی .
- فتیله جراحت ؛ آنچه از پنبه سست بافته یا پنبه یا جامه های تنگ که بر دهانه
و درون ریش وخستگی (زخم ) نهند تا ظاهر ریش و خستگی ملتئم نشود وریم به درون نماند.
(یادداشت بخط مولف ).
- فتیله شمع (یادداشت بخط مولف )؛ ریسمانی که در میان شمع
نهند و بدان شعله افروزند.
ترکیب های دیگر:
- فتیله تاب . فتیله سوز. فتیله شدن .
فتیله عنبر. فتیله کردن . فتیله مو.
|| به فارسی شافه نامند، جهت تلیین طبع
و جذب مواد از اعالی بدن مستعمل است و در جمعی که قوه مسهل نداشته باشند بدل حقنه ، و اقسام آن در دستورات
مذکور است . (تحفه حکیم مومن ).
///////////
شافه . [ ف َ / ف ِ ] (اِ) بمعنی شاف و
شیاف باشد. (فرهنگ نظام ) (آنندراج ). رجوع به شاف شود. دوایی که به مقعد برگیرند.
آنچه برگیرند به دبر. هر دوا که بخود برگیرند. شاف و داروی جامد مخروطی شکلی که در
مقعد و یا فرج داخل کنند. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از بحر الجواهر). شیاف . پرزه
. (حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ) :
عمه را نیز شافه ای درداد.
سعدی .
|| پنبه ای که بدارو تر کرده جهت دفع رمد
بر چشم نهند. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از بحر الجواهر). دوای چشم . ج ، شیاف .
(بحر الجواهر). ج ، شیافات . || ریش پای . (مهذب الاسماء). اصل ریش پای . (دهار). ریش
که در پا درآید و آن را به غیر دوغ علاج نباشد. سوختن (و آن نام ریش است ).
///////////
شاف . (اِ) پنبه که بدارو ترکرده بر چشمان
نهند دفع رمد را. (شرفنامه منیری ). دارویی
که بمیل در چشم کشند. (آنندراج ) :
تیره چشمان روان ريگ روان را در زرور ۞
شاف شافی هم ز حصرم هم ز رمان دیده اند.
خاقانی .
باد چو باد عیسوی گرد سم براق او
از پی چشم درد جان شاف شفای ایزدی .
خاقانی .
|| شافه . شیاف . مخفف شیاف . چیزی را
که بطریق میل کوچک سازند و داروها بدان مالند و جهت معالجه در دبر کنند. (آنندراج
). در تداول عامه فارسی زبانان ، شافه که بخود
برگیرند. رجوع به شافه و شیاف شود.
- شاف ابیض ؛ دارویی از برای چشم . (ناظم
الاطباء). شیاف ابیض . رجوع به شیاف ابیض شود :
چو مرهم بود پنبه داغ مرا
شد این شاف ابیض ۞ بچشمش دوا.
طاهر وحید (از آنندراج ).
- شاف احمر ؛ شیاف احمر. نره . (ناظم الاطباء).
رجوع به شیاف احمر شود.
- || کنایه از ذکر و آلت تناسل :
دیده
مقعدش مگر کور است
که همه سال با عصا باشد
وگرش نیست علتی همه شب
شاف احمر در او چرا باشد.
سپاهانی (از شرفنامه منیری ).
/////////////
شیاف . (ع اِ) (از «ش وف ») ادویه چشم و مانند آن . (منتهی الارب ). از داروهائی که
برای چشم و غیره بکار رود. (از اقرب الموارد). داروهایی برای چشم و جز آن . (یادداشت
مولف ) (از ناظم الاطباء). ج ،شیافات ، اشیاف . (یادداشت مولف ) (بحر الجواهر). ||
ج ِ شافة. (از یادداشت مولف ). رجوع به شافة شود. || (از ع ، اِ) شاف و هر داروی جامد
مخروطی شکل که در مقعد یا مهبل داخل کنند. (ناظم الاطباء). دارویی چند که یک جا کرده
در چشم و جز آن کنند. (آنندراج ). هر داروی مفرد یا مرکب و معجونه یا تراشیده به شکل
هسته خرمایی بزرگتر یا خردتر کنند و در مقعد یا شرم زن یا بینی و یا چشم و جز آن نهند.
(یادداشت مولف ) : شیافی از انار ترش کوفته و فشارده ... به بینی اندر نهند. (ذخیره خوارزمشاهی ).
- شیاف ابیض ؛ دوای چشم است مرکب از چند
ادویه که سوزش و سرخی چشم را مفید و جزو اعظم آن سفیده کاشغری است . (غیاث اللغات ) : شیاف ابیض اندرچکانیدن
با شیر زنان (به مجرای بول ). (ذخیره خوارزمشاهی
). شیاف ابیض به شیر زنان حل کرده سخت نافع باشد و شیاف مامیثا. (ذخیره خوارزمشاهی ).
- شیاف ابیض کندری ؛ نام دارویی مرکب است
برای چشم . بگیرند اسفیداج ارزیز، هشت درمسنگ ، افیون و انزروت پرورده و کتیرا از هر
یکی یک درمسنگ ، صمغ اعرابی چهار درمسنگ ، کندر نیم درمسنگ به آب باران بسرشند و شیاف
کنند [ در چشم ] . (ذخیره خوارزمشاهی ).
- شیاف احمر حاد؛ دارویی مرکب برای چشم
: عادت کحالان چنان است که این شیاف [ شیاف احمر لین برای چشم ] دراز کنند و شیاف احمر
حاد گرد کنند تا میان هر دو فرق توانند کرد. (ذخیره خوارزمشاهی ).
- شیاف احمر لین ؛ دارویی مرکب برای چشم
: بر پشت چشم شیاف مامیثا و زعفران و مر طلی کردن و شیاف احمر لین کشیدن سود دارد.
(ذخیره خوارزمشاهی ).
- شیاف خوزی ؛ بوش دربندی . (یادداشت مولف
). رجوع به شیافها در کارآموزی داروسازی ص 129 شود.
- شیاف زحیر، شیاف الزحیر؛ نوعی از شیاف
است که در مقعد کنند، چنانست که شحم حنظل و گلیم شوی و اشق و بوره را بکوبند جمع کنند
و شافه ای دراز کنند و بخویشتن بگیرد و هم اندر ساعت درد سرون بایستد. (از هدایة المتعلمین
چ دانشگاه مشهد ص 571).
- شیاف کردن ؛ داروها را بصورت شیاف درآوردن
. (از یادداشت مولف ) : بگیرند جندبیدستر وشحم الحنظل و پلپل و کندس همه را بکوبند
و به آب مرزنگوش بسرشند و شیاف کنند و به وقت حاجت بکار دارند. (ذخیره خوارزمشاهی ).
- || گذاردن شیاف در موضع معین .
- شیاف مامیثا؛ دارویی مرکب است برای چشم
. محمد زکریا گوید: شیاف مامیثا عصاره ای است که لون او زرد باشد که بسیاهی میل کند
و در طعم او اندکی تلخی باشد. رسایلی گوید: منفعت او در دفع درد مفاصل عظیم است .
(ترجمه صیدنه بیرونی ) : بر پشت چشم شیاف مامیثا و زعفران
... سود دارد. (ذخیره خوارزمشاهی ).
//////////
شیاف[۱] نوعی از اشکال استفاده از دارو
و به صورت جامد است که در درجه حرارت بدن انسان نرم یا محلول میشود. شیاف به مقعد،
واژن یا لوله ادراری وارد میشود. داروی موجود در شیاف، میتواند اثر موضعی یا کلی
در بدن انسان داشته باشد. ممکن است از شیافها برای معالجه درد، تب، گرفتگی عضلانی،
بواسیر و یبوست استفاده بشود.
محتویات [نمایش]
توصیف شیاف[ویرایش]
شیاف نوعی شکل دوائی است که تأثیر علاجی
از قرص سریعتر است. ممکن است شیافها به سه بخش تقسیم بشود.
شیاف مقعدی
شیاف مقعدی فشنگی شکل است و وزنش از یک
تا چهار گرم است. این شیاف میتواند محتوی داروهایی باشد که برای معالجه درد، تب، بواسیر
و یبوست مصرف میشود.
شیاف واژن
شیاف واژن به شکل کروی است و برای معالجه
عفونت واژن مصرف میشود.
شیاف ادراری
شیاف ادراری برای عفونت لوله ادراری مصرف
میشود. امروزه این گونه شیاف به کار نمیرود.
شیاف چشمی
برای تقویت دید که در طب سنتی معمول و
مرسوم است.
شیافها
فایده مصرف شیاف[ویرایش]
دارو پس از حل شدن شیاف از طریق رگهای
رودهای وارد گردش خون میشود. این رگ رودهای از کبد عبور نمیکند و به این دلیل دارو
به وسیله آنزیمهای کبد تغییر نمیکند. اثر درمانی این دارو قوی تر و طولانیتر است.
ماده اصلی شیاف[ویرایش]
مادهای که شیاف از آن تهیه میشود باید
در درجه حرارت بدن نرم بشود و حساسیت زا نباشد. ماده اصلی شیاف به دو شکل طبیعی و مصنوعی
وجود دارد.
روغن کاکاو
مادهای طبیعی است که از فشردن دانه کاکاو
به دست میآید. از نظر تکنولوژی روغن کاکاو در حال حاضر در صنعت داروسازی به کار نمیرود.
این ماده اکنون فقط به وسیله داروسازان استفاده میشود. اگر از روغن کاکاو استفاده
شود باید درجه حرارت روغن به طور دقیق کنترل شود تا باعث از بین رفتن خواص روغن در
حرارتهای بالا نشود.
روغنهای گیاهی
ژلاتین
ماده طبیعی است که برای ساختن شیاف واژن
به کار میرود.
تقسیمبندی شیافها[ویرایش]
از نظر فیزیکی شیافها به سه دسته تقسیم
میشوند.
شیاف تک فاز (دارو در شیاف محلول است)
شیاف سوسپانسیون و شیاف امولسیون
شیاف سوسپانسیون-امولسیون
ساختن شیاف[ویرایش]
شیاف به وسیله قالبی یا پرسی ساخته میشود.
قالبگیری شیاف[ویرایش]
Suppository casting mould
2.jpg
مواد جامد دارویی و مواد مایع دارویی را
مخلوط کرده و سوسپانسیون تولید میشود. پس از گرم کردن ماده اصلی شیاف، سوسپانسیون
به ماده شیاف گرم شده اضافه میشود. این مواد را هم میزنند تا به خوبی با هم مخلوط
شوند، سپس آن را داخل قالب شیاف میریزند. بهتر است از قبل قالب شیاف چرب شود. در مرحله
بعد قالب شیاف را در یخچال قرار داده و پس از یک ساعت قالب را باز کرده و شیافها را
بیرون میآورند. پس آن شیاف را بستهبندی میکنند.
شیاف پرسی[ویرایش]
این روش ساختن شیاف خیلی قدیمی است و در
حال حاضر به کار نمیرود. برای این نوع تولید، لازم است در درجه حرارت اتاق ماده اصلی
شیاف و داروی جامد را مخلوط کرده و به وسیله دستگاه پرس شیاف را میسازند.
کیفیت شیاف[ویرایش]
شیاف نباید سطح روده را حساس کند و به
این دلیل داروسازان این شیاف را بر روی خرگوش آزمایش میکنند و واکنشهای خرگوش را
بررسی میکنند. شیاف به دو بخش بریده میشود و غلظت دارو درهر بخش اندازهگیری میشود.
نباید اختلاف غلظت دو بخش از ۱٪ بیشتر باشد.
پانویس[ویرایش]
پرش به بالا ↑ «شیاف» [علوم دارویی] همارزِ
«suppository»؛ منبع: گروه واژهگزینی
و زیر نظر غلامعلی حدادعادل، «فارسی»، در دفتر سیزدهم، فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان،
تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی (ذیل سرواژه شیاف)
منابع[ویرایش]
کتابها
ابن سینا، حسین. قانون در طب. ج. ۵. ترجمه
عبدالرحمن شرفکندی. چاپ اول. تهران: انتشارات سروش،
۱۳۶۷. ۵۴۶.
احمدیه، عبدالله. راز درمان. چاپ چهارم.
{{{۲}}} جلد. تهران: اقبال، ۱۳۶۸. ۲۸۸.
زکریای رازی، محمد. الحاوی. ترجمه دکتر
سید محمود طباطبایی. چاپ اول. تهران: شرکت داروسازی الحاوی، ۱۳۶۹.
http://cs.wikipedia.org/wiki/Čípek
[نهفتن] ن ب و
نحوه مصرف دارو / اشکال دارویی
خوراکی
دستگاه گوارش (تجویز درون روده)
جامد
Pill قرص کپسول (دارو) Time release technology
Osmotic delivery system (OROS)
مایع
جوشاندن Elixir معجون نامیزه Extended-release syrup
Effervescent powder or tablet
دمنوش ژل Molecular encapsulation پودر سافتژل محلول سوسپانسیون شربت شربت (دارو) Concentrate for
dilution and/or addition of carbonated water Tincture
تجویز باکال زیرزبانی
جامد
Orally disintegrating
tablet (ODT) Film
آبنبات چوبی Sublingual قطره Lozenges Effervescent
buccal tablet
آدامس
مایع
دهانشویه خمیردندان پماد اسپری دهان
مسیر تنفسی
جامد
دود Dry powder inhaler (DPI)
مایع
Anaesthetic vaporizer
Vaporizer
نبولایزر metered-dose inhaler (MDI)
گاز
ماسک اکسیژن وکانولا بینی Oxygen concentrator ماشین بیهوشی Relative analgesia
machine
FlattenedRoundPills.jpg
Hexaaquatitanium(III)-solution.jpg
Inhaler.jpg
Glycerin suppositories.jpg
SPF15SunBlock.JPG
Syringe2.jpg
چشم /
گوش / بینی
ناسال اسپری قطره گوش قطره چشم پماد ژل
Nanosphere
suspension Insufflation Mucoadhesive microdisc (microsphere tablet)
دستگاه ادراری تناسلی
پماد Pessary (vaginal
suppository) Vaginal ring Vaginal douche آییودی (IUD) Extra-amniotic
infusion
مثانه
رکتال (مقعدی)
پماد شیاف تنقیه محلول ژل Murphy drip Nutrient enema
درم (پوست)
پماد بالم خمیر فیلم دیمتیل سولفواکسید
الکتروفورز سیستم پخش پوستی ژل لیپوزوم Transfersome vesicles کرم لوسیون بالم لب شامپو Dermal patch
Transdermal patch Contact (rubbed into break in the skin) Transdermal spray Jet
injector
تزریق (پزشکی) / پمپ انفوزیون
(درون بافت/خون)
پوست
تزریق تزریق زیرجلدی Transdermal implant
دیگر بخشهای بدن
Intracavernous Intravitreal درون مفصلی Transscleral
دستگاه عصبی مرکزی
Intracerebral Intrathecal اپیدورال
دستگاه گردش خون / سیستم عضلانی اسکلتی
تزریق وریدی تزریق درون قلب تزریق ماهیچهای
تزریق دروناستخوان Intraperitoneal Nanocell injection کنترل درد توسط بیمار pump خط پیک
دادههای کتابخانهای
NDL: 00576257
ردهها: اشکال دارویی راستروده
///////////
قس تحمیله، تحامیل در عربی:
تحميلة (دواء)
[عدل]
تعليق:دواء براسيتول على شكل تحاميل
التحاميل هي إحدى أشكال إعطاء العلاج للمريض
التي تشمل إضافة لها : الإعطاء الفموي والإعطاء عبر الإستنشاق, تستخدم هذه الطريقة
من العلاج عندما يصبح العلاج بالطرق الأخرى غير ممكن كما في حالات التخدير والتقيؤ
أو للأطفال الذين تمنع حركتهم المستمرة اعطاء العلاج بالطرق الأخرى. التحميلة هي شكل
صلب أو شبه صلب من الدواء يستخدم للإدخال في فتحات الجسم حيث تنصهر أو تتلين أو تذوب
و تمارس تأثيرات موضعية أو تأثيرات جهازية. تستعمل التحاميل بشكل شائع مستقيمياً ،
مهبلياً ، إحليلياً .
يجب أن يكون شكل و حجم التحميلة بحيثية
قابلة للإدخال بسهولة في داخل فتحات الجسم المقصودة ، دون أن تسبب تمدداً غير صحيح
وأن تبقى فترة ملائمة بمجرد غرزها. كما يجب أخذ موافقة المريض على إعطائه العلاج بهذه
الطريقة كونها قد تسبب له الإحراج كذلك يجب توفير الخصوصية له عند علاجه في الردهة.
محتويات [أخف]
1 الإستخدام
2 الأنواع
3 السواغات
3.1 الاستخدام
الصيدلاني
4 اقرأ
أيضاً
5 مراجع
الإستخدام[عدل]
تعليق:دواء جليسرين على شكل تحاميل
تستخدم التحاميل عند تعذر إستخدام اشكال
الدواء الأخرى كالحبوب والكبسولات والأشربة كا في :
حالة الأدوية المخرشة للأنبوب الهضمي مثل
مضادات الالتهاب غير الستيرويدية.
الأدوية التي تتخرب بتأثير العصارات الهاضمة
أو باهاء الوسط المعدي المعوي .
الأدوية التي تتخرب بالدوران الكبدي Portal Circulation.
لإعطاء فعالية موضعية على مخاطية المستقيم
لمعالجة البواسير أو التهاب المستقيم أو لتؤثر في حالات التهاب المهبل أو الإحليل.
معالجة المرضى المصابين بغيبوبة أو الذين
لا يحتملون الأدوية بالفم بسبب الغثيان أو الإقياء أو الآفات الهضمية.
الأنواع[عدل]
التحاميل الشرجية: معدة لإدخالها في الشرج
و حتى المستقيم ، تزن من 1-5 جرام. يبلغ وزن التحاميل المستقيمية المستعملة عند الرضع
و عند الأطفال حوالي نصف وزن و حجم تلك المستعملة عند البالغين، تأخذ شكلاً يشبه القلم
.مخروطية ذات قمة مدورة أو بلوطية بشكل يشبه الرصاصة، ذات رأس مدبب أو طوربيدية و هي
الشكل الأكثر استعمالاً في وقتنا الحاضر لسهولة إدخالها في فتحة الشرج[1].
التحاميل المهبلية (فرازج): معدة للإدخال
في المهبل لإستخدامات موضعية أو لمنع الحمل، تكون عادةً على شكل كروي أو بيضوي أو مخروطي
. تزن حوالي 5 جرامات[2].
التحاميل الإحليلية (شموع, فتائل):معدة
للإدخال في الإحليل، لإعطاء تأثير موضعي ، ذات شكل قلمي .
التحاميل الأنفية (الشمعات الأنفية): تزن
حوالي 0.5 جرام ، وهي معدة للإدخال في الأنف .
السواغات[عدل]
مقالنا اليوم طويل وهو حول أسس التحاميل
Suppository
Bases
الاستخدام الصيدلاني[عدل]
إن التطبيق الأساسي لأسس التحاميل القاسية
الدسمة أو الغليسيريدات نصف الصنعية هو تشكيل حامل للتقديم المستقيمي لمختلف أنواع
الأدوية إما لإحداث تأثيرات موضعية أو لإنجاز تأثير جهازي .
لا نستطيع اختيار أساس التحميلة في حال
عدم معرفة الخواص الفيزياكيميائية و الحالة الحرارية و الحركية للمادة الدوائية ، كما
يجب اعتبار العوامل الأخرى المتعلقة بالدواء و التي تؤثر في التحرر و الامتصاص و هي
: التوزع الحجمي الجزيئي للأجسام الصلبة غير المنحلة ، معامل التوزع المائي الزيتي
، ثابت التفكك ، حجم الإزاحة ، نسبة المادة الدوائية للأساس .
إن خواص أساس التحميلة التي تؤثر على تحرر
الدواء هي : خصائص نقطة الانصهار ، النشاط الكيميائي ،
الخصائص المتعلقة بالميوعة و التدفق ،
كما أن وجود المواد المضافة في الأساس
يمكن أن يؤثر في هذه الخصائص . 1) خصائص نقطة الانصهار : - إن التحاميل ذات الأساس
الدسم و المعدة للاستخدام الجهازي يجب أن تنصهر تماماً عند درجة حرارة أخفض من درجة
حرارة الجسم في حين أن وجود الليونة أو وجود تشتت يمكن أن يكون ملائماً للتحاميل ذات
التأثير الموضعي أو ذات التحرر المضبوط . - إن الأسس ذات درجات الانصهار المرتفعة تستعمل
مع الأدوية المنحلة الدسم و التي تميل لخفض درجة انصهار الأسس أو مع التحاميل المستعملة
في المناخات الدافئة . - إن المواد الدوائية التي لا تنحل بالحرارة في أسس يمكن أن
تسبب مشاكل إذا ترسبت كبلورات بأشكال مختلفة أو إذا ازداد الحجم بالتبريد و عند التخزين
. - أما الأسس ذات درجات الانصهار المنخفضة خاصة تلك التي تذوب في السوائل ذات اللزوجة
المنخفضة فإنها يمكن أن تكون ذات أهمية عند وجود كميات كبيرة من المواد غير المنحلة
و هناك خطر الترسب في مثل هذه الحالات . - إن العامل الهام خلال هذه العملية هو الزمن
المطلوب للتصلب و هذا يتأثر باختلاف درجات الحرارة بين درجة الانصهار و درجة التصلّب
.
2) النشاط : - بالرغم من استخدام الأسس
ذات قرينة الهيدروكسيل المنخفض (ذات محتوى استيري منخفض ) قد يعبّر عن تقليل خطر التفاعل
مع المركبات النشطة كيميائياً فإنه يجب الانتباه إلى أن قرينة الهيدروكسيل متعلقة بالخواص
المحبّة للماء و التي بدورها يمكن أن تخفض نسبة الامتصاص و التحرر . - الأسس ذات قرينة
الهيدروكسيل المنخفضة تميل لأن تكون أقل لدونة من الأسس ذات قرنية الهيدروكسيل المرتفعة
حيث أنها إذا تم تبريدها بسرعة يمكن أن تصبح هشة بشكل زائد . - إن قرينة البيروكسيد
تعبر عن مقاومة الأساس للأكسدة و هي دليل على بداية فساد التحميلة .
3) الخصائص المتعلقة بالميوعة و التدفق
: - إن لزوجة الأساس المنصهر يمكن أن تؤثر في انتظام توزع الأجسام الصلبة المعلقة خلال
التصنيع و تؤثر أيضاً على تحرر المادة الدوائية و امتصاصها عبر المستقيم . - إن الإنقاص
الزائد في الحجم الجزيئي للأجسام الصلبة غير المنحلة هو الطريقة المختارة لتقليل خطر
الترسيب ، و على أية حال فإن تقديم المحتوى العالي من الجزيئات غير المنحلة الدقيقة
هو أمر مشابه لرفع اللزوجة و بالتالي يمكن أن يسبب صعوبة في التدفق و تأخراً في درجات
الانصهار ، وحدوث التقصّف ( سرعة الانكسار ) . - تسبب المواد المضافة أحياناً تخفيفا
في خواص التميع و المحافظة على التجانس. - يمكن أن يتعلق التحرر بالأساس أو أن يكون
متعلقاً بالانحلالية المائية للمواد الدوائية نفسها .
4) المواد المضافة : تحوي بعض أصناف الأسس
التجارية مواداً مضافة ، و هذه الإضافات تطبق عادة من قبل صاحب المعمل عبر تقارير مرفقة
.
الماء مادة غير مرغوبة كمادة مضافة لأنه
يزيد الأكسدة و يزيد الطاقة الكامنة للتفاعل الكيميائي بين مكونات التحاميل .
إن الدليل العام لخواص و إمكانية استخدام
الأصناف المختلفة لأسس التحاميل الدسمة الصلبة يظهر في القواعد التالية :
أ) ماسااسترانيوم Massa Estranium و لها عدة أنواع
: 1- B
و هو أساس عام مناسب للاستخدام في التجهيزات الآلية و غير الآلية .
2- النوع BC
مشابه للنوع B
لكنه مصمم لتقليل ترسب المواد الدوائية البلورية . 3- النوع C مادة ذات مدى انصهار
واسع . 4- النوع 299 أساس ذو قرينة هيدروكسيل منخفضة و يستخدم خاصة مع المواد الدوائية
الفعالة كيميائيا.
ب) الماسوبول Massupol : له عدة أنواع :
Massupol : أساس قاسي جداً ، يتصلب بسرعة عند التبريد
.
(15) Massupol : أساس مصمم للقوالب الباردة ( القولبة الباردة
) .
ج) النوفاتا Novata : له عدة أنواع : 1- النوع A أساس عام يستخدم
في عمليات القولبة الآلية واليدوية و يمكن استخدام التبريد السريع و هذا الأساس له
خواص استحلابية . 2- النوع AB
أساس ذو مدى انصهار منخفض يستخدم في الصيغ الحاوية على كميات كبيرة من
الجواهر الفعّالة المسحوقة ، يمكن استخدام التبريد القسري . 3- النوع B أساس عام للتجهيزات
الإنتاجية الصغيرة أو على مستوى ضخم مع أو بدون تبريد قسري . 4- النوع BBC مشابه للنموذج B لكن ذو نقطة تصلب
أخفض و نقطة انصهار أعلى يمكن إضافة كميات ضخمة من الجواهر المسحوقية . 5- النوع BC مناسب بشكل خاص للإنتاج
على مستوى ضخم و لإضافة المواد البللورية بأدنى ترسيب ممكن . 6- النوع BCF مشابه للنموذج B لكن ذو انصهار أعلى
و هو مفيد للجواهر الفعّالة التي تحدث انخفاضاً في نقطة الانصهار أو مع المواد البللورية
الكثيفة و هذا الأساس له خواص استحلابية . 7- النوع BD هو مادة ذات قرينة هيدروكسيل منخفضة يمكن استخدامها
في التجهيزات على مستوى ضخم بالرغم من أنه يجب تجنب التبريد القسري . 8- النوع C أساس ذو نقطة انصهار
عالية ، مناسب للتجهيزات على مستوى واسع لكن يجب تجنب التبريد القسري . 9- النوع D أساس ذو مدى انصهار
مرتفع ، يمكن استخدامه لضبط نقطة انصهار صيغ التحاميل الصيدلانية . 10- النوع E أساس ذو خواص استحلابية
جيدة مناسبة للصيغ الحاوية فوق 30% ماء 20%كحول أو 40-50% غليسيرين ، يمكن أن يعامل
بالتبريد القسري . 11- النوع 299 أساس ذو قرينة هيدروكسيل منخفضة و بشكل خاص مع الجواهر
الفعّالة ويمكن استخدامه مع التجهيزات الآلية لكن يجب تجنب التبريد القسري . 12- النوع
PKS
39 , PKS 37 , PK
هو أساس ذو قرينة هيدروكسيل منخفضة و بشكل خاص للاستعمال مع الجواهر
الفعّالة هذه الأصناف درجات انصهارها مختلفة لتلائم كميات مختلفة من الجواهر الفعّالة
.
د) سابوسيف Sappocive : 1- النوع A أساس عام مناسب للتجهيزات
الآلية و غير الآلية . 2- النوع AM
أساس ذو قرينة هيدروكسيل منخفضة يمكن استخدامه على نطاق واسع في التجهيزات
الآلية لكن يجب تجنب التبريد القسري . 3- النوع AML مشابه للنموذج AM لكن يحتوي فوسفولبين ، مناسب بشكل خاص للصيغ الحاوية
على كميات ضخمة من الجواهر المسحوقية الفعّالة و يستخدم في التجهيزات الآلية . 4- النوع
AIML مشابه للنموذج AML لكن بمدى انصهار
أخفض . 5- النوع AS2X
مشابه للنموذج AS2
لكن يحتوي سطحاً غير أيوني ، يمكن استخدامه في الصيغ الحاوية على أكثر
من 10% ماء . 6- النوع AS2
مشابه للنموذج A
لكن أكثر مناسبة للاستخدام بالتجهيزات الآلية مع أو بدون تبريد قسري
. 7- النوع AT
مادة ذات قرينة هيدروكسيل متوسطة ، مناسبة للإنتاج على مستوى واسع مع
تبريد قسري . 8- النوع AP
أساس ذو مدى انصهار منخفض و تزداد الخواص المحبة للماء . 9- النوع AIP مشابه للنوع AP لكن بمدى انصهار
أخفض . 10- النوع NAI , AI
أساس عام يستخدم مع الجواهر الفعّالة المسحوقية الـ NAI تعتبر مناسبة مع
الزيوت الأساسية أو مع المذيبات . 11- النوع AIX , NAIX مناسب للكميات الكبيرة
من المواد الفعّالة ، غير مناسب للسواغات المحبة للماء مثل الغليكولات . 12- النوع
AIM
, NAIX أسس مثالية للتصنيع السريع و الذي يمكن استخدامه مع كميات كبيرة من المواد
الفعّالة . 13- النوع NAI10
مشابه للنوع NAI5
لكنه أكثر ملاءمة لسرعة التصنيع المتوسطة و الدنيـا . 14- النوع NAI0 أساس ذو قرينة هيدروكسيل
منخفضة ، مناسب للاستخدام مع المواد الفعّالة الحساسة بكميات مرتفعة . 15- النوع NA10 مناسب لسرعات الآلة
المختلفة و الكميات الصغيرة من المواد الفعّالة . 16- النوع NA0 مشابه للنوع NAI0 لكن ذو مدى انصهار
عالي مناسب للاستخدام مع الكميات الصغيرة من المواد الفعّالة . 17- النوع NAS مشابه للنوع NA0 لكنه مناسب للتصنيع
ذي السرعة العالية . 18- النوع NAIL يصاغ لخفض الكثافة عند الاستخدام مع كميات كبيرة من
المواد الفعّالة . 19- النوع NAL
مشابه لـ NAIL
لكن له مدى انصهار عالي و أكثر ملاءمة للكميات الصغيرة من المواد الفعّالة
. 20- النوع NAX
مشابه لـ NAIX
لكن له مدى انصهار عالي و أكثر ملاءمة للكميات الصغيرة من المواد الفعّالة
. 21- النوع NBL
مشابه لـ NAIL
لكن له مدى انصهار عالي و أكثر ملاءمة للاستخدام مع كميات صغيرة من المواد
الفعّالة المنحلة جزئياً في الأسس. 22- النوع NBX مشابه لـ NAIL لكن له مدى انصهار عالي و أكثر ملاءمة للاستخدام مع
كميات صغيرة من المواد الفعّالة المنحلة جزئياً في الأسس. 23- النوع ND أساس في التصنيع
متوسط السرعة حيث المادة الفعّالة منحلة بسهولة في الأساس و ذات انخفاض ثابت في نقطة
الانصهار . 24- النوع B
أساس عام مشابه للنموذج A لكن بمدى انصهار مرتفع . 25- النوع BM مشابه للنموذج AM لكن له مدى انصهار
أعلى . 26- النوع BML
مشابه للنموذج AML
لكن له مدى انصهار أعلى . 27- النوع BS2 مشابه للنموذج AS2 لكن له مدى انصهار أعلى . 28- النوع BS2X مشابه للنموذج AS2X لكن له مدى انصهار
أعلى . 29- النوع BT
مشابه للنموذج AT
لكن لهدى م انصهار أعلى . 30- النوع BP مشابه للنموذج AP لكن له مدى انصهار أعلى . 31- النوع C أساس عام مشابه للنموذج
B لكن له مدى انصهار
أعلى . 32- النوع CM
مشابه للنموذج BM
لكن له مدى انصهار أعلى . 33- النوع CS2 مشابه للنموذج BS2 لكن له مدى انصهار أعلى . 34- النوع CS2X مشابه للنموذج BS2X لكن له مدى انصهار
أعلى . 35- النوع CT
مشابه للنموذج BT
لكن له مدى انصهار أعلى . 36- النوع D أساس عام مشابه للنموذج C لكن له مدى انصهار
أعلى . 37- النوع DM
مشابه للنموذج CM
لكن له مدى انصهار أعلى . 38- النوع NA مادة ذات لدونة زائدة مصممة للتعامل مع الأشكال التي
تكون هشة و تميل إلى الكسر بسرعة . 39- النوع NB مشابه للنموذج NA لكن له مدى انصهار أعلى . 40- النوع NC مشابه للنموذج NB لكن له مدى انصهار
أعلى . 41- النوع OSI
هو أساس ذو مدى انصهار منخفض ، قرينة هيدروكسيل منخفضة ، يجب تجنب التبريد
السريع .
ه) الويتبسول Witepsol : 1- النوع H5 أساس ذو قرينة هيدروكسيل
منخفضة ، يجب تجنب التبريد السريع . 2- النوع H12 مادة مناسبة للكميات الضخمة من الجواهر البللورية أو
المسحوقية و يجب تجنب التبريد السريع . 3- النوع H15 أساس مثالي مصمم لخفض ترسيب المادة الفعالة خلال عمليات
التصنيع و يجب تجنب التبريد السريع . 4- النوع H32 مادة ذات قرينة هيدروكسيل منخفضة جداً . 5- النوع H35 مشابه لـ H15 لكن ذو قرينة هيدروكسيل
منخفضة جداً . 6- النوع H37
مشابه لـ H35
لكن ذو مدى انصهار مرتفع . 7- النوع H39 مشابه لـ H37 لكن ذو مدى انصهار مرتفع ، H42 مشابه للنموذج H39 لكن ذو مدى انصهار
مرتفع . 8- النوع H175
أساس ذو قرينة هيدروكسيل منخفض . 9- النوع H185 أساس ذو قرينة هيدروكسيل
منخفض ، و مدى انصهار مرتفع . 10- النوع W25 أساس عام مناسب للاستخدام في تجهيزات الإنتاج الآلية
و اليدوية و يمكن استخدام التبريد السريع . 11- النوع W31 مشابه للنموذج W25 لكن بمدى انصهار
أعلى . 12- النوع W32
أساس عام للاستخدام مع الكميات الضخمة من الجواهر المسحوقية . 13- النوع
W35 أساس عام ذو قرينة
هيدروكسيل مرتفعة و هو مناسب للتصنيع على نطاق واسع في التجهيزات الآلية ، و يمكن استخدام
التبريد السريع . 14- النوع W45
مشابه لـ W35
لكن ذو زمن تصلب أقصر . 15- النوع S51 له مدى انصهار منخفض ليسمح باندماج كميات كبيرة من المواد
الدوائية ويمكن استخدام التبريد السريع . 16- النوع S56 مشابه لـ S51 لكن ذو مدى انصهار أعلى . 17- النوع S58 مشابه لـ S55 لكن يحوي مادة مضافة
لحماية مخاطية المستقيم . 18- النوع E75 أساس ذو مدى انصهار مرتفع يجب تجنب التبريد القسري
. النوع E76
مشابه للنموذج E75
لكنه أكثر ملاءمة لاستخدام التجهيزات الآلية ، يُنصح بالتبريد القسري
. 19- النوع E85
أساس ذو مدى انصهار مرتفع جداً ، يستخدم لضبط مدى انصهار صيغ التحاميل
و يجب تجنب التبريد السريع .[3]
اقرأ أيضاً[عدل]
طرق إعطاء الدواء
مراجع[عدل]
^ Adult Suppositories Rectal
^ How to Use Vaginal Tablets, Suppositories,
and Creams
^ Handbook of Pharmaceutical Excipients SIXTH
EDITION Edited by Raymond C Rowe BPharm, PhD, DSC, FRPharmS, FRSC, CPhys,
MInstP Chief Scientist Intelligensys Ltd, Stokesley, North Yorkshire, UK Paul J
Sheskey BSc, RPh Application Development Leader The Dow Chemical Company,
Midland, MI, USA Marian E Quinn BSc, MSc Development Editor Royal
Pharmaceutical Society of Great Britain, London, UK
▼ ع ن ت
طرق إعطاء الدواء / أشكال صيدلانية
فموي
الجهاز الهضمي (معوي)
صلبة
حبة مضغوط محفظة مصيصة تقنية الإطلاق الموقوت
نظام التسليم التناضحي (OROS)
سوائل
استخلاص بالإغلاء إكسير لعوق مستحلب شراب
مديد المفعول قرص أو مسحوق فوار شاي أعشاب هلام مائي تمحفظ جزيئي مسحوق Softgel محلول معلق شراب
صبغة
شدقي (تحت الشفة) تحت اللسان
صلبة
قرص ينحل بالفم فيلم مصاصة قطرة تحت اللسان
أقراص المص أقراص فم فوارة علك
سوائل
غسول فم معجون أسنان مرهم بخاخ فموي
المسالك التنفسية
صلبة
جهاز تدخين منشقة مسحوق جاف (DPI)
سوائل
مبخار تخدير مبخار رذاذة منشقة مقننة الجرعة
غاز
قناع أكسجين وقنية أنفية جهاز توليد الأكسجين
ألة تخدير آلة تسكين نسبية
FlattenedRoundPills.jpg
Hexaaquatitanium(III)-solution.jpg
Inhaler.jpg
Glycerin suppositories.jpg
Action photo of nasal spray
on a black background.jpg
SPF15SunBlock.JPG
Injection Syringe 01.jpg
عين وأذن وأنف
بخاخ أنفي قطرة أذن قطرة عين مرهم هلام
مائي معلق بجسيمات نانو نفخ أقراص لاصقة دقيقة
بولية تناسلية
مرهم فرزجة (تحميلة مهبلية) حلقة مهبلية
منضحة مهبلية لولب رحمي (IUD) إعطاء خارج السلي ضخ داخل المثانة
شرجي (معوي)
مرهم تحميلة حقنة محلول هلام مائي تستيل مورفي حقنة مغذية
جلدي موضعي
مرهم كريم هلام مروخ معجون فيلم محلول
ثنائي ميثيل السلفوكسيد نظام إيصال الدواء بالرحلان الكهربائي هلام مائي جسيمات شحمية
الجسم الحامل غسول مرهم الشفاه شامبو لصاقة أدمية لصاقة جلدية بخاخ جلدي محقنة نفاثة
حقن /
تسريب
(إلى نسيج/
أو إلى الدم)
الجلد
ادمية تحت الجلد غرس عن طريق الأدمة
أعضاء الجسم
داخل الكهف داخل الجسم الزجاجي داخل المفصل
عبر الصلبة
الجهاز العصبي المركزي
داخل المخ داخل القراب فوق الجافية
جهاز الدوران / الجهاز العضلي الهيكلي
وريدي داخل القلب عضلي داخل العظم داخل
الصفاق خلايا نانو مضخة تسكين يديرها المريض قثطار مركزي مثبت محيطيا
Category page تصنيف Commons page كومنز
أيقونة بوابةبوابة طب أيقونة بوابةبوابة
صيدلة
مشاريع شقيقة في كومنز صور وملفات عن:
تحميلة
ضبط استنادي
NDL: 00576257
تصنيفات: أجهزة توصيل الدواءأشكال صيدلانيةمستقيم
(تشريح)
////////////
قس شاپ در پشتو:
شاپ (په لاتینی ژبې: Suppositorium) د جامد درمل شکل دی
چی مقعد یا واژن (مهبل) ته ورکول کېږی. شاپ کولای شی پر انسان موضوعی یا کلی آغیزه وکړی. دغه د درمل شکل کولای شی د
دردونو، تبی، قبض، واژن د سرایت د علاج لپاره کار واخلی.
/////////
قس شافه در اردو:
شافہ (علمی نام: Suppositorium) ادویاتی اقسام میں سے ایک جامد قسم ہے۔ یہ جسم کے درجہ حرارت ميں نرم ہو جانے اور مقعد، نائزہ سے پتلی پیلی دھار نکلنے کی صورت میں کام میں آتی ہے۔ شافہ کا ہر خوراک دوا اور طبی مواد پر مشتمل
ہوتا ہے۔ اس کا وزن 1 گرام سے 3 گرام تک ہوتا ہے۔ شافہ کے طبی فوائد گولیوں کے مقابلے یہی ہے کہ شافوں کی تاثیر گولیوں سے تیز ہوتی ہے اور جسم میں داخل ہونے والی دوا بواسیرکی دواؤں کے برعکس وریدوں کے ذریعے سے ہاضمے کے نظام پر ﮐوﺋﯽ اﺛر ﻧﮩﯾں ڈاﻟﺗﺎ ۔ اس کا مثبت اثر یہ ہے کہ دیگر ادویات کے مقابلے یہ جگر میں ہیجان انگیز کیفیت نہیں لاتا اور اس کی اثر انگیزی تیز
ہوتی ہے۔ شافہ بیہوش
///////////
شافہ (علمی نام: Suppositorium) ادویاتی اقسام میں سے ایک جامد قسم ہے۔ یہ جسم کے درجہ حرارت ميں نرم ہو جانے اور مقعد، نائزہ سے پتلی پیلی دھار نکلنے کی صورت میں کام میں آتی ہے۔ شافہ کا ہر خوراک دوا اور طبی مواد پر مشتمل
ہوتا ہے۔ اس کا وزن 1 گرام سے 3 گرام تک ہوتا ہے۔ شافہ کے طبی فوائد گولیوں کے مقابلے یہی ہے کہ شافوں کی تاثیر گولیوں سے تیز ہوتی ہے اور جسم میں داخل ہونے والی دوا بواسیرکی دواؤں کے برعکس وریدوں کے ذریعے سے ہاضمے کے نظام پر ﮐوﺋﯽ اﺛر ﻧﮩﯾں ڈاﻟﺗﺎ ۔ اس کا مثبت اثر یہ ہے کہ دیگر ادویات کے مقابلے یہ جگر میں ہیجان انگیز کیفیت نہیں لاتا اور اس کی اثر انگیزی تیز
ہوتی ہے۔ شافہ بیہوش لوگوں کو بھی دے سکتے ہیں.
فہرست [غائب کریں]
1 تاریخ
2 شافہ کی تقسیم
3 شافوں کی تیاری کے لئے مصنوعات
4 حوالہ جات
تاریخ[ترمیم]
مقعد ميں داخل ہونے والی ادویائی اشکال کا پہلا ذکر قدیم ہندوستانی متون میں ملتا ہے۔ اس زمانے ميں طبی مواد موم میں مخلوط ہو جاتے تھے اور مقعد میں داخل کیے جاتے تھے۔ موجودہ زمانے میں صنعتوں اور دواخانوں ميں بہت سے شافہ جات کی تیار کیے جاتے ہيں جوکہ مختلف امراض مثلاً بواسیر یا
طویل المیعاد دردوں کے علاج کے لیے استمعمال ہوتے ہيں۔
شافہ کی تقسیم[ترمیم]
بنیادی شافہ طبی ماده صرف جلیٹن،کوکو کے تیل یا Adeps neutralis میں تحلیل کیا جاتا ہے۔
معطلی شافہ یہ شافہ کی ایک قسم ہے جس میں دوا محلول شکل میں ہے
ایملشن شافہ یہ شافہ کی ایک قسم ہے جس میں طبی ماده ایملشن کی شکل میں ہے
ایملشن - محلول شافہ یہ شافہ کی ایک قسم ہے جس میں طبی مواد ایملشن اور محلول کی
اشکال ہیں۔
شافوں کی تیاری کے لئے مصنوعات[ترمیم]
Adeps neutralis سب سے زیاد استعمال ہونے والی مصنوع شافوں کے لئے۔
کوکو کا تیل
جلیٹن صرف فرج کی شافوں کے لۓ استعمال ہو جاتا ہے۔
حوالہ جات[ترمیم]
Technologie farmaceutických
výrob : Jiří Sajvera 1992
زمرہ جات: مستقیمادویاتی کیمیاء
///////////
Suppository
From Wikipedia, the
free encyclopedia
This article needs
additional citations for verification. Please help improve this article by adding citations
to reliable sources.
Unsourced material may be challenged and removed. (January 2013) (Learn how and when to remove this
template message)
|
A suppository is a
solid dosage form that is inserted into the rectum (rectal suppository), vagina (vaginal suppository) or urethra (urethral suppository), where it dissolves or melts and exerts local
or systemic effects. Suppositories are used to
deliver both systemically and locally acting medications.
Contents
[show]
Several different ingredients can be used
to form the base of a suppository: cocoa butter or a similar substitute, polyethylene glycol, hydrogels and glycerinated gelatin. The type of material used depends on the
type of suppository, the type of drug and the conditions in which the
suppository will be stored.[1]
In 1991, Abd-El-Maeboud and his colleagues
conducted a study on suppository insertion in The Lancet,[2] explaining that the
"torpedo" shape helps the device to travel internally, increasing its
efficacy. The findings of this single study have been challenged as there is
insufficient evidence on which to base clinical practice.[3]
Alprostadil pellets are urethral
suppositories used for the treatment of severe erectile dysfunction. They are marketed under the name Muse in the United
States.[4] Its use has diminished since the
development of oral impotence medications.
Wikimedia Commons has media related to:
|
1.
Jump up^ Troy, David B.; Beringer, Paul
(2006). Remington: The Science and Practice of Pharmacy. Lippincott Williams & Wilkins. pp. 884–885.
2.
Jump up^ Abd-El-Maeboud, K. H.; T.
El-Naggar; E. M. M. El-Hawi; S. A. R. Mahmoud; S. Abd-El-Hay (28 September
1991). "Rectal suppository: commonsense and mode of
insertion". The Lancet. Elsevier Science. 338 (8770):
798–800. doi:10.1016/0140-6736(91)90676-G. PMID 1681170.
3.
Jump up^ Bradshaw, Ann; Lynda Price (20
December 2006). "Rectal suppository insertion: the reliability of the
evidence as a basis for nursing practice". Journal of Clinical Nursing.
Blackwell Publishing. 16 (1): 98–103. doi:10.1111/j.1365-2702.2005.01519.x. PMID 17181671.
·
Doyle, D., "Per Rectum: A History of Enemata", Journal of
the Royal College of Physicians of Edinburgh, Vol.35, No.4, (December
2005), pp. 367–370.
·
Payer, L., "How Medical Practice Reflects National
Culture", The Sciences, Vol.30, No.4, (July–August 1990),
pp. 38–42.
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||
·
Nanosphere suspension
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||
·
Suppository
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||
·
Contact (rubbed into break in the skin)
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||