فلفل السودان
بضم سین و سکون واو و فتح دال مهمله و الف و نون
ماهیت آن
کفته اند دانه است املس شبیه بحلبان و غلاف آن مانند غلاف آن و
تند طعم با اندک تلخی و نبات آن ثمنشی کوچک و منبت آن بلاد حبش و سودان است و از انجا
بمصر می آورند و اهل بلاد بجای فلفل مستعمل دارند
طبیعت آن
در آخر دوم کرم و خشک
افعال و خواص ان
محلل ریاح غلیظه و بلغم لزج و مفتح سدد و با عسل محرک باه و جهت
درد دندان و حرکت آن و قولنج و ایلاوس نافع مضر حلق مصلح آن عناب و معدل مبرودین و
مقدار شربت آن تا دو درم و حکیم میر عبد الحمید نوشته که بهندی آن را کاچ مرچ نامند
و نبات آن ما بین شجر و کیاه تا بدو ذرع است و نهایت سه ذرع و برک آن مانند برک ریحان
سبز و کل آن سفید مانند کل آلوچه و از ان بسیار ریزه تر و ثمر آن طولانی تا بقدر دو
بند انکشت و مستدیر صنوبری شکل مخروطی طرف متصل بشاخ غلیظتر از طرف بالای آن و در خامی
سبز و بعد از رسیدن سرخ براق می کردد و تخم آن سفید شبیه بتخم جوزماثل و از ان کوچکتر
و آن ثمر در غایت حدت با اندک تلخی است و در خواص مانند دار فلفل و حرارت این زیاده
از ان است و پختن ماهی بدان مصلح ضرر ماهی است و در خواص دیکر بنحوی است که صاحب تحفه
المؤمنین نقل از بغدای و انطاکی نموده و نوشته و مؤلف کوید کسی که کاهی آن را نخورده
و محرور المزاج باشد بمجرد رسیدن آن بزبان او و یا بچشم او سوزش بسیار می کند و تورم
بهم می رساند و نیز نوعی دیکر از فرنک تخم آن را می آورند و در بنکاله در بعضی باغچها
می کارند برک آن از ان اندک عریض تر و ثمر آن مدور بقدر آلوی سیاه و پوست آن بعد رسیدن
سرخ و با شکنج می باشد و حدت این اندک کمتر از سرخ طولانی آنست
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////
فلفل سودان . [ ف ِ ف ِ ل ِ ] (ترکیب اضافی
، اِ مرکب ) دانه ای است شبیه به خلر، و غلاف او مانند غلاف خلر، تند و با اندک تلخی
. (از تحفه حکیم مومن ). حب الزلم . (یادداشت
مولف ). دانه ای است مانند جلبان به رنگ سیاه و تند و مانند فلفل ، و از بلاد سودان
آرند، و درد دندان را سود دارد. (یادداشت مولف ).
/////////////
حب الزلم . [ ح َب ْ بُزْ زُ ل َ ] (ع
اِ مرکب ) زقاطة. تخم کنگر. حب العرعر. فلفل السودان . حب العزیز. سقیط. و آن غیر تخم
کنگر است و مولف اختیارات بیان کرده و مولف تذکرةگوید که نبات او کمتر از ذرعی ، و
برگش مستدیر مثل درهم و حب ّالسمنة قسم صغیر اوست ، و آن سرخ رنگ و مایل به تدویر و
در جوف پوست او دانه صلبی مدوّر و مغز دانه او سفید و نرم و باطن پوست او مایل به سیاهی و سرخی
و قسمی بزرگتر از نخودی و مفرطح و خوش مزه و در مصر بسیار است ، در دوم گرم و تر و
بارطوبت فضلیة و محرّک باه و مسمن و جهت تسمین گرده و تقویت جگر ضعیف و امراض سوداوی
و خشونت سینه و سعال و حرقةالبول نافع و مولد سدّه و مضر حلق . و مصلحش سکنجبین و قدر
شربتش تا هفت مثقال . و بدلش حبةالخضراء است . و باعتقاد حقیر قسمی از اسکنو است و
مذکور شد. (تحفه حکیم مومن ). و صاحب اختیارات
بدیعی گوید: گویند بزرالحرشف است و در شیراز به حب الحرشف مشهور است ، و حب الزلم به
پارسی تخم کنگر گویند: و آنچه محقق است آن تخمیست به لون هیل و مثلث شکل بود و همچنان
با پوست توان خائیدن و منبت وی در شهرزور بود، و فلفل السودان خوانند. وابن ماسویه
گوید: گرمست در سیّم و تر است در اول . وعیسی گوید: گرمست در دوم و تر است در اول
. و صاحب منهاج گوید: گرم و خشک است و در وی رطوبتی عرضی فضلی هست . منی زیاده کند
و بغایت تحریک شهوت جماع بکند و بدن را فربه کند و قوة ذکر دهد. و شریف گوید: چون بجوشانند
و بر کلف روی طلا کنند زایل کند و وی مولد صداع بود و مصلح آن بنفشه بود و بدلش شقاقل
است . صاحب مخزن الادویة گوید: حب ّالزلم به ضم زای معجمة و فتح لام و سکون میم ، ماهیت
آن غیر تخم کنگر است چنانچه بعضی توهم کرده اند، و ابن بیطار از ابن وافد نقل کند که
آن حبی است چرب مفرطح اندکی بزرگتر از نخود. ظاهر آن زرد و باطن آن سفید خوش طعم و
لذیذ و از بلاد بربر می آورند و نزد ما آنرا فلفل السودان نامند و فلفل السودان غیر
آنست . و بغدادی نوشته : آن دو صنف میباشد یکی بزرگتر از نخود و مفرطح و خوشبو و خوش
مزه و شیرین و پوست آن مایل به سیاهی و در شهرزور و مصر بهم میرسد ودوم اندک طولانی
و کوچک و زردرنگ و از مصر و بربر می آورند، گیاه آن کمتر از ذرعی و برگ آن مستدیر مانند
درهم . طبیعت آن در دوم گرم و تر و با رطوبت فضلیة...محرک باه و مسمن بدن و گرده و
مقوی جگر ضعیف و دافعخشونت سینه و سعال و امراض سوداوی و حرقةالبول شرباً و چون بخایند
و بر کلف بمالند آنرا زایل گرداند، مقدار شربت آن جهت تحریک باه تا هفت مثقال بدل آن
حبةالخضراء مضر حلق و مولد سدّه و مصلح آن سکنجبین است .و ابن البیطار گوید: حب الزلم
، ابن وافد: هو حب دسم مفرطح اکبر من الحمص قلیلاً اصفرالظاهر ابیض الباطن طیب الطعم
لذیذالمذاق و یجلب من بلاد البربر و یسمی فلفل السودان عندنا و فلفل السودان غیره
. ابن ماسه البصری : حب الزلم حارّ فی الثالثة رطب فی الاولی یزید فی المنی زیادة صالحة
طیب المذاق دسم و ینبت فی ناحیة شهرزور. قال للشریف اذا مضغ و وضع علی الکلف فی الوجه
اذهبه و بدله شقاقل و حب العزیز هو حب الزلم المقدم ذکره و قد ینبت منه شی بصعید مصر یسمونه بالسقیط - انتهی . و داود ضریر
انطاکی گوید: هو المعروف فی مصر بحب العزیز لان ملکها کان مولعاً باکله و یسمی الزقاط
بالبربر و هو حب ّ اصله بفارس . نبات دون ذراع و اوراقه مستدیرة کالدراهم و منه نوع
بمصر یزرع بالاسکندریة و حب ّالسمنة صغاره و یجمع بالصیف فی نحو الاسد، و اجوده الحدیث
الرزین الاحمر المفرطح الحلو و یلیه الاصفر المستطیل و هذا هو الکثیر بمصر و الذی کالفلفل
اذا کان لیناًحلواً کان اجود فی السمنة و متی تجاوز سنة لم یجز استعماله و اهل مصر
تبله بالماء کثیراً فیفسد سریعاً وهو حارّ فی الاولی رطب فی الثانیة یولد دماً جیداً
و یسمن البدن تسمیناً جیداً و یصلح هزال الکلی و الباه وحرقان البول و الکبد الضعیفة
و الامراض السوداویة کالجنون و خشونةالصدر و السعال و اذا انهضم کان غایة ولکنه یولد
السدد و یثقل و یضر الحلق و یصلحه السکنجبین و اجود استعماله للسمنة ان یدق و ینقع
فی الماءلیلة ثم یمرس و یصفی و یشرب بالسکر و شربته الی اثنی عشر و بدله الحبةالخضراء
و ماقاله ما لایسع منطبق علی البندق الهندی کما مرّ - انتهی . و صاحب منتهی الارب گوید:
زلَم ، محرکةً... نباتیست که تخم و شکوفه نداردو در رگهای بیخ آن که در زیر زمین است
دانه ایست پهنا، شیرین و باهی . حب ّالعزیز. سقیط. ابن البیطار گوید:حب الزلم ۞ ، در اندلس آنرا فلفل السودان
نامند، لکن فلفل السودان چیز دیگر است .
|| زقاطة. [ زَ طَ ](ع اِ) حب الزلم است
و لغتی است بربری . (منتهی الارب )دانه ای است که آن را حب الزلم نیز گویند. (ناظم
الاطباء). اسم بربری حب الزلم است . (تحفه
حکیم مومن ).
//////////////
Synonyms
Synonyms
pharmaceutical
|
Fructus
Xylopiae
|
|||||
Arabic
|
فلفل السودان
|
|||||
فُلْفُل الْسُودَان
|
||||||
Fulful
as-Sudan, Fulful al-Sudan, Hab
az-Zelim, Hab al-Zelim
|
||||||
Dutch
|
Granen van
Selim
|
|||||
English
|
Grains of
Selim, African grains of Selim, Moor pepper, Kani pepper, Senegal pepper
|
|||||
Estonian
|
Etioopia
ksüloopia
|
|||||
French
|
Piment
noir de Guinée, Kili, Graines de Selim, Poivre de Sénégal
|
|||||
German
|
Selimskörner,
Senegalpfeffer, Mohrenpfeffer, Kanipfeffer, Negerpfeffer
|
|||||
Greek
|
Αφρικάνικό
πιπέρι
|
|||||
Afrikaniko
piperi
|
||||||
Hungarian
|
Arabbors,
Borsfa
|
|||||
Igbo
|
Uda
|
|||||
Korean
|
크실로피아
|
|||||
Kusillipia
|
||||||
Lithuanian
|
Juodieji
pipirai
|
|||||
Polish
|
Pieprz
murzyński
|
|||||
Portuguese
|
Pimenta-da-áfrica,
Pimenta-do-congo
|
|||||
Russian
|
Кумба
перец, Мавританский перец
|
|||||
Kumba
perets, Mavritanskij perets
|
||||||
pharmaceutical
|
Fructus
Xylopiae
|
|||||
Arabic
|
فلفل السودان
|
|||||
Fulful
as-Sudan, Fulful al-Sudan, Hab
az-Zelim, Hab al-Zelim
|
||||||
English
|
Grains of
Selim, African grains of Selim, Moor pepper, Kani pepper, Senegal pepper
|
|||||
French
|
Piment
noir de Guinée, Kili, Graines de Selim, Poivre de Sénégal
|
|||||
German
|
Selimskörner,
Senegalpfeffer, Mohrenpfeffer, Kanipfeffer, Negerpfeffer
|
|||||
Negro pepper pods grow in clusters
|
||||||
In West African cookbooks (Cameroon), the spice is referred to
as kieng, but I do not know from which language that name is
derived.
Fruits; they look rather like small, twisted bean-pods. They are
dark brown, cylindrical, 2.5 to 5 cm long and 4
to 6 mm thick; the contours of the seeds are visible from outside.
Each pod contains 5 to 8 kidney-shaped seeds grains of
approximately 5 mm length. The hull is aromatic, but not the grain
itself.
Annonaceae (custard apple
family).
Aromatic, quite pungent and slightly bitter, comparable to a
mixture of cubeb pepper and nutmeg. For a comparative
discussion of bitter spices, see zedoary.
Negro pepper is often smoked during the drying process which
results in an attractive smoky–spicy flavour. See also black cardamom for another
example of smoke affecting the flavour of a spice.
Dried negro pepper fruits
|
In negro pepper fruits, the essential oil (2 to 4.5%) has been
found to consist of β-pinene, 1,8-cineol, α-terpineol, terpinene-4-ol, paradol,
bisabolene and other terpenes. In other work, linalool (E)-β-ocimene,
α-farnesene, β-pinene, α-pinene, myrtenol and β-phellandrene were found,
furthermore traces of vanillin and 3-ethylphenol (Journal of
Agriculturaland Food Chemistry, 47, 3285, 1999) (online)
Among the non-volatile constituents, tetracyclic diterpenes of the
kaurane type have been identified; the kaurane structures are based on a
tetracyclo[11.2.1.01,10.04,9]hexadecane skeleton.
Kauranes and the structurally similar kolavanes and trachylobanes also appear
in the bark. (Phytochemistry, 21, 1365,
1982), (Phytochemistry, 36, 109, 1994)
The essential oils of the stem bark (0.85%) and the leaves (0.5%)
of X. aromatica have also been
investigated. The bark oil consists mainly of α-pinene, trans-pinocarveol,
verbenone and myrtenol and differs remarkably from the leaf oil (spathulenol,
cryptone, β-caryophyllene and limonene) (Planta medica, 60,
282, 1994)
Tropical Africa (Ethiopia to Ghana), where both the species X. aethiopica and X. striata are used for local cooking. In
South America, X. aromatica (burro pepper),
has found similar applications among Brazilian Indios.
Ripening fruits of negro pepper
|
Xylopia is a compression from
Greek xylon pikron [ξύλον πικρόν] bitter wood, aethiopica refers to the origin of the tree
(though most of it grows in Ghana).
Southern Sky
Botanicals: Indigenous Plants of GhanaSpearson Limited: Medicinal and Aromatic Plants Lists – AfricaIdentification of the Key Aroma Compounds
in Dried Fruits of Xylopia
aethiopica (purdue.edu)Aromates, épices et condiments du monde
entier
Negro pepper has been used as a pepper substitute in Europe, but
with regular imports of black pepper from India
starting in the 16.th century, it mostly disappeared. In later times, negro
pepper was only traded as a pepper substitute (or surrogate) in times of war
and short supply; the last time, it was seen from after World War II till
the 60ies of the previous century. As far as I know, it is now rarely available
outside of the production countries.
The term spice is often associated with hotness
and pungency; in reality, though, only few plants are suited to transmit a
pungent quality to the food. Furthermore it is worth noting that the prototype
of all hot spices, chile, originates from the
New World and thus was not available in Europe, Asia and Africa until the 16.th
century, although today, food of all continents cannot be imagined without it.
Keeping this situation in mind, the historical importance
of black pepper as
the most pungent spice available becomes more understandable. Many
other spices have, at times, been tried as substitutes, but all have
limitations of their own: The pungency of onion, garlic and spices
containing isothiocyanates (e. g., white mustard seeds or horseradish) does not survive
cooking procedure; other spices show too little heat (grains of paradise, chaste tree) or exhibit
significant bitter overtones (cubeb pepper, negro pepper). The
only well-suited alternative, long pepper, was traded at even
higher price than black pepper. Asian cooks, thus,
resorted to fresh ginger as chief source
of pungency, but this spice was not available in Europe at that time.
It is not altogether clear why humans like pungent food at
all. There are numerous different explanations: Hot spices, so we read, have
been used to mask the flavour of not-really-fresh ingredients; the high price
of pepper made it into a symbol of wealth; culinary use of pepper came forth
from previous medical use. I deem it more probable that there are sound
biochemical reasons: The body interprets hot flavour as pain and reacts by
secreting pain-killers, so-called endorphins, which have analgesic
functions but also show stimulating and euphoric power.
There are a few spices that produce a prickling–vibrating
feel in the mouth, often followed by numbness. Although often referred to
as hot or pungent, these should rather be considered a class of
their own. The best known representative of that group is East Asian Sichuan pepper; other examples include Tasmanian pepper, Eurasian water pepper and South
American paracress. Some cuisines use
these spices in conjunction with conventional hot spices (chiefly chiles) to achieve very
special culinary effects.
//////////////
///////////
//////////
Grains of Selim
From Wikipedia, the
free encyclopedia
Grains of Selim
seed pods
The term Grains of Selim refers
to the seeds of a shrubby tree, Xylopia aethiopica, found in Africa. It is also known as kimba pepper, African pepper, Moor
pepper, Negro pepper, Kani pepper, Kili pepper, Sénégal
pepper, Ethiopian pepper, Hwentea and Guinea
pepper. The seeds have a musky flavor and are used as a pepper substitute. It is sometimes confused
with grains of paradise. By far the most common name in Wolof is djar in Senegal, and this is how
it is listed on most, if not all, Cafe Touba packages.
Contents
[show]
As a spice the whole fruit (seed pod) is
used as the hull of the fruit lends an aromatic note (with the taste being
described as an admixture of cubeb pepper and nutmeg with overtones of resin) whilst the seeds lend pungency
(they are also quite bitter). Typically the dried fruit is lightly crushed
before being tied in a bouquet garni and added to West African
soups (stews). In Sénégal, the spice is often sold smoked in markets
as Poivre de Sénégal (the whole green fruit is smoked giving
the spice a sticky consistency) and when pounded in a pestle and mortar it
makes an excellent fish rub. These, however, tend to be the larger pods of the
related species Xylopia striata.
The pods are crushed and added whole to soups
or stews, then removed before serving the food. Smoked pods can be ground
before being used as a spice rub for fish.
In West African cookbooks, especially those
from Cameroon, the spice is referred to as kieng, but the language that name
is derived from is unknown. In northern Cameroon it is one of three spices
added to tea, along with dried ginger and cloves.
The Akan of Ghana call it hwentia while
the Ga of Ghana call it so. The Ga use it in preparing shito - a
spicy black pepper sauce. It is also used in soups and beverages, for example
shitodaa, a beverage by the Ga. Dagbombas in northern Ghana call it chimba and
it is mainly used in spicing coco (maize, millet or sorghum porridge) It is
also sometimes used in soups and stews.
In Senegal, The grains are a key ingredient in Touba Coffee (called Café Touba in French). Near the end of the
roasting phase of making the coffee, Grains of Selim, known in Wolof as djar,
are added while the heat is still on. Roasting continues for approximately five
more minutes; during this time the sneeze-producing scent of pepper becomes
easily discernible. The coffee to djar ratio is 80 percent coffee to 20 percent
djar.
Culinary herbs and spices
|
|||
&&&&&&&
فلفل الماء
ماهیت آن
فلفلی است که در آبهای ایستاده غیر جاری می روید و لهذا آن را فلفل
الماء نامند برک آن شبیه ببرک بید و نرم نازک و ساق آن پرکره و شاخهای آن بقدر ذرعی
و دانۀ آن ریزه و مجتمع شبیه بخوشه و طعم آن تند شبیه بطعم فلفل و بی عطریت و بعضی
عوض فلفل و افاویه خشک آن را با زیت سوده در اطعمه استعمال می نمایند و قائم مقام آنست
و آنها را خوش طعم و رایحه و سریع الهضم می کرداند و بیخ آن طولانی و بی منفعت
طبیعت آن
در دوم کرم و خشک
افعال و خواص آن
اعضاء الغذاء مسخن معده و جکر و هاضم شربا و ضماد برک و ثمر آن
محلل اورام بلغمیه و صلبه برآمده و رافع آثار و کمنه الدم تحت عین الزینه ضماد بیخ
آن جهت رفع کلف و نمش مزمن صلب قوی الاثر مقدار شربت آن تا دو درم است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
/////////////
فلفل الماء. [ ف ِ ف ِ لُل ْ ] (ع اِ مرکب
) زنجبیل الکلاب . (یادداشت مولف ). به یونانی او را باباری گویند. نباتی است که در
آبهای ایستاده روید و طعم فلفل دهد، و از بلاد سودان آرند. (یادداشت مولف از بحر الجواهر).
رجوع به فلفل سودان شود.
////////////
فلفل آبی
اشاره
در کتب طب سنتی با نام «فلفل الماء» ذکر
شده است. صاحب اختیارات بدیعی فلفل الماء و زنجبیل الکلاب را نامهای مختلف یک گیاه
میداند ولی در سایر کتب و منابع از جمله در مخزن الادویه آنها را متفاوت میدانند
و تحت دو عنوان مربوط به دو گیاه مختلف آوردهاند. به فرانسویRenouee وRenouee poivre
d'eau و به انگلیسیWaterpepper وSmartweed گفته میشود. گیاهی است از خانوادهPolygonaceae نام علمی آنPolygonum
hydropiper L
. و مترادفهای آنPolygonum acre Lam . وPolygonum glandulosum Poir . میباشد.
مشخصات
فلفل آبی گیاهی است یکساله، علفی بلندی
آن 100- 50 سانتیمتر و همانطور که از نام آن برمیآید در نقاط مرطوب و کنار آبهای
راکد و غیر جاری میروید. ساقه آن پرگره و در محل اتصال دمبرگ و ساقه گرههایی با زوایدی
دیده میشود. برگهای آن سبز باریک کمی دراز شبیه برگ بید بیضی که از دو طرف باریک است،
گلهای آن به رنگ سفید کثیف یا قرمز است. میوه آن ریز کوچک به شکل خوشه به رنگ سبز مات
که سطح خارجی آن را نقاط ریز میپوشاند، برگهای آن و همچنین دانههای آن دارای طعمی
تند شبیه فلفل است ولی اسانس آن شبیه عطر فلفل نیست.
این گیاه در مناطق مختلف اروپا و آسیا
و شمال افریقا و امریکای شمالی بهطور
معارف گیاهی، ج5، ص: 76
خودرو میروید. در ایران در مناطق شمال
ایران در اطراف رشت و در بندر گز و همچنین در مناطق جنوب غرب ایران در شوش بهطور وحشی
و فراوان دیده میشود.
صاحب فلورا ایرانیکا معتقد است که گونه
فرعی از این گیاه در ایران وجود دارد.
ترکیبات شیمیایی
از نظر ترکیبات شیمیایی در برگهای آن اسانس
روغنی فرّار و اوکسیمتیل آنتراکینون 112] و همچنین چند اسید از جمله پولیگونیک اسید[113]
که خاصیت تحریک کردن دارد، مشخص شده است. و ضمنا یک گلیکوزید[114] که خاصیت انعقاد
خون را افزایش میدهد، در گیاه وجود دارد. به همین علت از این گیاه برای بند آوردن
خون استفاده میشود. به علاوه در گیاه یک روغن اتری دارای پولیگونوم 115] وجود دارد
که فشار خون را کاهش میدهد]G .I .M .P[ .
بررسیهای جدید دیگری نشان میدهد که در
گیاه مواد فلاونول 116]، فلاون گلوکوزید وجود دارد و به علاوه گلیکوزید[117]D و کوئرسیترین
118] و گلیکوزید[119]E
از آن جدا شده است. مقدار گلوکوزید فلاونول در گیاه مرتبا تا آغاز رسیدن
میوه رو به افزایش میگذارد و پس از آن کاهش مییابد. حد اکثر مقدار این گلوکوزید در
برگ گیاه در حدود 9 درصد میباشد. ضمنا یک ماده سسکیترپن دیآلدئید[120] جدید و همچنین
پولیگودیال 121] در گیاه مشخص شده است S .G .I .M .P[ .
خواص- کاربرد
گیاه فلفل آبی از نظر طبیعت طبق نظر حکمای
طب سنتی گرم و خشک است و
معارف گیاهی، ج5، ص: 77
برگ آن دارای طعم دبش و تند و میوه آن
نیز تند است. در برخی مناطق از آن به جای فلفل استفاده میشود و یا آن را خشک کرده
ساییده با روغن زیتون مخلوط مینمایند و به جای سوس تند با غذا مصرف میکنند. این سوس
ضمن تندی برای هضم غذا نیز کمک میکند. برگ و میوه آن گرمکننده معده و کبد و محرّک
و مدّر و قاعدهآور است و در مواردی که قطع قاعدگی علت خاصی نظیر آبستنی یا یائسگی
نداشته باشد برای رفع آن از برگهای این گیاه میخورند، ضمنا برای سایر عوارض رحمی نیز
مفید است. از عصاره این گیاه با توجه به ماده عامل خاصی که دارد برای بند آوردن خون
و قطع اخلاط خونی و خونریزیهای معده و خونریزی از بواسیر و خونریزیهای رحمی استفاده
میشود در این موارد مصرف 40- 30 قطره عصاره آن در روز بسیار مفید است.
ریشه گیاه تلخ و ضمنا مقوی است و ضماد
برگ آن برای تحلیل ورمهای بلغمی و سفت و تحلیل خونمردگی و ورم زیر چشم مفید است. ضماد
آن را در موارد زخمهای باز نباید استعمال نمود زیرا پوست را تحریک میکند. مقدار خوراک
از گرد برگ و میوه آن 4- 1 گرم است و تا 8 گرم نیز تجویز کردهاند. برای دمکرده آن
تا 15 گرم در یک لیتر آب جوش استفاده میشود. این گیاه برای ماهی مسمومکننده است.
در هندوستان از این گیاه و از برگهایش
به عنوان محرّک، مدّر، قاعدهآور و برای رفع ناراحتیهای رحم به کار میبرند. ریشه
آن محرک و تونیک تلخ است. در چین از دانه گیاه و برگها و ساقههای سبز آن به عنوان
محرّک، مدّر و بادشکن استفاده میشود [استوارت . در هند و چین برگهای گیاه به عنوان
ملیّن و ضد انگل معده و کرمکش تجویز میشود [پتلو و فوکود]. گونههای دیگری از گیاه
فلفل آبی نیز از نظر دارویی مورد توجه هستند که به ذکر چند گونه آن که در ایران میرویند
بهطور مختصر میپردازیم:
1. گونه فلفل آبی به نام علمیPolygonum
persicaria L
. و مترادف آنP .Blumei Meisn .. اینگونه به فرانسویRenouee persicaire وPied rouge و به انگلیسیLady's thumb . گفته میشود.
گیاهی است یکساله و مانند فلفل آبی در
کنار استخرها و نقاط مرطوب و کنار گودالهای مرطوب بهطور خودرو میروید. گیاه آن شبیه
فلفل آبی است ولی کوتاهتر از آن میشود. ارتفاع آن کمتر از 70 سانتیمتر است. برگهای
آن شبیه برگ هلو و گلهای آن به رنگ قرمز و سفید کثیف میباشند.
معارف گیاهی، ج5، ص: 78
خواص آن خیلی شبیه فلفل آبی است و در بند
آوردن خونرویها مؤثر است ضمنا برای نقرس و روماتیسم نیز تجویز میشود. در خاور دور
از برگها و ساقههای جوان آن به عنوان ضد کرم و انگل شکم استفاده میشود. در هند و
چین از ریشه این گیاه نیز به عنوان نرمکننده سینه استفاده میکنند. در هندوستان برای
خرد کردن سنگ داخل اعضای بدن کاربرد دارد. در اروپا به عنوان قابض و برای التیام زخم
و خرد کردن سنگ تجویز میشود. این گیاه در اروپا و در هندوستان و در کشمیر و در ایران
در اغلب مناطق از جمله در اطراف تهران، در کرج، ری و در مناطق شمال ایران در گیلان،
لاهیجان، رودبار و در آذربایجان و در اراک و ملایر و شوش و بلوچستان به طور خودرو میروید.
2. گونهPolygonum amphibium L .. به فرانسویRenouee amphibie و به انگلیسیKnot weed گفته میشود.
گیاهی است پایا و چندساله، در آبهای راکد
و محلهای خیلی مرطوب میروید.
بلندی ساقه آن مانند فلفل آبی است. گلهای
آن کوچک و قرمز و کمی معطّر و برگهای آن تقریبا شبیه برگهای فلفل آبی. از دانهها و
میوه این گیاه در هند و چین به عنوان قیآور و ضد کرم استفاده میشود [پروت و هریر].
ریشه این گیاه نیز به عنوان التیامدهنده زخم و قابض و مدّر و دافع سنگ کلیه تجویز
میشود.
این گیاه در اروپا بخصوص در فرانسه و در
ایران در لرستان و ازنا و جنوب غربی اراک در ارتفاعات 1800 متری بهطور خودرو میروید.
3. گونهPohygonum lapathifolium L . و مترادفهای آنP .nodosum Pers . وP .obtusatum Steud . میباشد. به فرانسویRenouee feuilles de
patience
و به انگلیسیWillow weed گفته میشود. از نظر بلندی گیاه و رنگ گل و محل رویش
در ایران نظیر گونههای قبلی است ولی از نظر ابعاد برگها متفاوت است و برگهای آن بیضی
کمی دراز و پوشیده از مو که از دو طرف باریک میشود. خواص آن مشابه گونههای قبلی است.
این گیاه در مناطق مختلف اروپا و در فرانسه میروید.
در ایران نیز در اغلب مناطق در نواحی غرب
ایران در اراک، کوه چهار خاتون، و در آذربایجان در قرهداغ و حسن بیگلو انتشار دارد.
صاحب فلورا ایرانیکا معتقد است که گونه فرعی از اینگونه در ایران میباشد.
4. گونهPolygonum minus Huds . گیاهی است یکساله
با ساقههای خوابیده و نازک و پرانشعاب که پوست آنها پوشیده از کرک است. برگها نیزهای،
خطی. گلهای آن
معارف گیاهی، ج5، ص: 79
ارغوانی است.
این گیاه در شمال ایران در آستارا دیده
میشود. در هندوستان نیز در قسمت گرم آن شبه قاره میروید. از نظر خواص در شبه جزیره
مالایا از جوشانده برگهای این گیاه در موارد سوءهاضمه و برای کمک به هضم غذا استفاده
میکنند. همچنین پس از وضع حمل به زائو میدهند.
5.Polygonum barbatum L .. گیاهی است یکساله
با شاخههای صاف و بدون کرک. برگهای آن نیزهای و خطی، سطح برگ بدون کرک و در امتداد
رگبرگ در پشت برگ و در کنار برگ دارای مو میباشد.
این گیاه در ایران در بلوچستان در ناحیه
گاشت دیده میشود و در هندوستان نیز در مناطق گرم هند انتشار دارد. از نظر خواص از
دانههای آن در هندوستان برای رفع درد قولنج در روده و شکم استفاده میشود. و ریشه
آن را به عنوان قابض و خنککننده مصرف میکنند.
از گونههای مختلف فلفل آبی باید در حد
مجاز و با نظر کارشناس گیاهدرمانی و پزشک استفاده نمود.
معارف گیاهی، ج5، ص: 80
/////////////
فلفل آبی (نام علمی: Persicaria
hydropiper)
نام یک گونه از تیره هفتبندیان است.[۳]
جستارهای وابسته[ویرایش]
گیاهان دارویی
پانویس[ویرایش]
پرش به بالا ↑ illustration From: La flore
et la pomone françaises, ou histoire et figures en couleur, des fleurs et des
fruits de France ou naturalisés sur le sol français by Jean Henri Jaume
Saint-Hilaire. Paris, the author, 1832, volume 5 (plate 485).
پرش به بالا ↑ The Plant List, Persicaria
hydropiper (L.) Delarbre
پرش به بالا ↑ https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Persicaria_hydropiper&oldid=688109946
پیوند به بیرون[ویرایش]
در
ویکیانبار پروندههایی درباره فلفل آبی موجود است.
Jepson Manual Treatment,
University of California
Australian Plant Name Index
(APNI), Australian National Botanic Gardens, Australian National Herbarium:
Persicaria hydropiper (L.) Delarbre [۱]
photo of herbarium specimen
at Missouri Botanical Garden, collected in Missouri in 1976
//////////
قس فلفل الماء در عربی:
1.
^ مذكور في : القائمة الحمراء للأنواع المهددة بالانقراض 2016.3
— معرف القائمة الحمراء للأنواع المهددة بالانقراض:
163977 — تاريخ الاطلاع: 10 ديسمبر 2016 — العنوان : The IUCN Red
List of Threatened Species 2016.3
////////////
قس سو بیبِری در آذری:
////////
Persicaria hydropiper
From Wikipedia, the
free encyclopedia
Water-pepper
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
P. hydropiper
|
Water-pepper, water pepper or marshpepper knotweed (Persicaria
hydropiper, syn. Polygonum hydropiper) is a plant of the family Polygonaceae. It grows in damp places and shallow
water. It is a widespread plant, found in Australia, New Zealand, temperate
Asia, Europe, and North America.[3][4][5][6] It has some use as a spice because of
its pungent flavor.
Contents
[show]
Water pepper is an annual herb with an
erect stem growing to a height of 20 to 70 cm (8 to 28 in). The
leaves are alternate and almost stalkless. The leaf blades are narrowly ovate
and have entire margins fringed by very short hairs. They are tapering with a
blunt apex. Each leaf base has stipules which are fused into a stem-enclosing
sheath that is loose and fringed at the upper end. The inflorescence is a nodding spike. The
perianth of each tiny flower consists of four or five segments, united near its
green base and white or pink at the edges. There are six stamens, three fused
carpels and three styles. The fruit is a dark brown oval, flattened nut.[7]
Water-pepper has several active ingredients. Two
bicyclic sesquiterpenoids are present, polygodial (tadeonal, an unsaturated dialdehyde with a drimane backbone) and waburganal, which has been found responsible for the pungent taste (hence its
edibility).[8] The plant also contains rutin, a source of the bitter taste impression.
The plant contains an essential oil (0.5%) which consists of monoterpenoids and sesquiterpenoids: α-pinene, β-pinene, 1,4-cineol, fenchone, α-humulene, β-caryophyllene, trans-β-bergamotene. Carboxylic acids (cinnamic, valeric and caproic acid) and their esters were present in traces. The
composition depends strongly on genetic factors.
In Japan this plant's leaves are used as a vegetable - these are from the cultivar, not the wild type which has a far more pungent taste. Wild waterpepper produces oils
that cause skin irritation,[9] and the many acids in its tissues,
including formic acid, make the plant unpalatable to livestock.[10] Young red sprouts are used as
a sashimi garnish, and are known as beni-tade (紅蓼?, red water pepper). Though livestock
do not eat the wild type, some insects do, giving rise to the Japanese
saying Tade kuu mushi mo sukizuki (蓼食う虫も好き好き?, Some insects eat water pepper and
like it), which may be translated as “There is no accounting for taste.” or
more narrowly “Some prefer nettles.”
|
Water-pepper sauce are known as Tade-zu (蓼酢?, water pepper vinegar) is a
sauce traditionally made from finely chopped Water-pepper leaves, soaked in vinegar, and a small amount of steamed-rice. Occasionally, the juice from a
squeezed Kabosu is added. In Japanese cuisine it is
traditionally used as a complement to grilled Freshwater fish (but usually not other grilled
fishes).
1.
Jump up^ illustration From: La flore et la
pomone françaises, ou histoire et figures en couleur, des fleurs et des fruits
de France ou naturalisés sur le sol français by Jean Henri Jaume Saint-Hilaire.
Paris, the author, 1832, volume 5 (plate 485).
4.
Jump up^ Dennis I. Morris DI (2009)
Polygonaceae, version 2009:1. In MF Duretto (Ed.) Flora of Tasmania Online. 17
pp. (Tasmanian Herbarium, Tasmanian Museum & Art Gallery: Hobart). ISBN 978-1-921599-30-9 (PDF).
www.tmag.tas.gov.au/floratasmania
6.
Jump up^ Altervista Flora Italiana, Persicaria
hydropiper (L.) Spach includes photos, drawings,
European distribution map
8.
Jump up^ Jonassohn, M. (1996). Sesquiterpenoid
unsaturated dialdehydes - Structural properties that affect reactivity and
bioactivity. Doctoral thesis, Lund University, Sweden. ISBN 91-628-2215-2. "[1]". External link in |title= (help); [2] (730 KiB)
·
Blanchan, Neltje (2002). Wild Flowers: An
Aid to Knowledge of Our Wild Flowers and Their Insect Visitors. Project Gutenberg Literary Archive
Foundation.
·
Australian Plant Name Index (APNI), Australian National Botanic Gardens,
Australian National Herbarium: Persicaria hydropiper (L.)
Delarbre [3]
&&&&&&&
فلفل مویه
بضم میم و سکون واو و فتح یا و ها بهندی پیپلامول بلام و پیپلامور
براء مهمله نیز نامند و مول و مور بلغت اهل هند اسم بیخ است و پیپل نام دارفلفل یعنی
بیخ دارفلفل و دارفلفل در حرف الدال ذکر یافت
ماهیت آن
بیخی است کرهدار و بعضی متشعب و اغبر و مغز آن سفید و ریشه دار
و تندطعم بهترین آن تازه سفید تند طعم سنکین صلب آنست
و در طبیعت و خواص
و مقدار شربت و مصلح قریب بدار فلفل امراض الراس سعوط آن جهت صرع
و سکته و خائیدن آن بتنهائی و یا با مویز و یا غرغرۀ آن با طبیخ مویزج جاذب و قالع
بلغم از دماغ و جهت امراض مذکوره نافع اعضاء الغذاء و النفض و غیرها مشهی طعام و هاضم
آن و حرارت معده را برافروزد و جهت قولنج و ریاح بارده و امراض طحال و ورک و عرق النسا
و نقرس و اوجاع بارده و ریحیه و تشنج شدید النفع و قویتر از دارفلفل شربا و ضمادا بدل
آن بوزن آن نارمشک و دو ثلث آن سورنجان و ثلث آن مغز حب القرطم و دار فلفل نیز کفته
اند مضر محرورین و مقلل نور بصر و منی است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////
فلفل مویه
Root of long pepper
نوعی از مشومات(بوکردنیها) و مانند دوشاب
و آن را عنبر عسلی نیز گویند؛ رطوبتی غلیظ چسبنده است که از ساق و برگ درخت کوهی حاصل
میگردد و آن درخت به قدر درخت انار و شبیه به درخت دبق(سریش) است.
طبیعت آن در اول گرم و در دوم خشک و آنچه
از بلاد جنوبی به هم میرسد گرمتر و بعضی در دوم گرم و در اول سوم خشک گفتهاند
خواص آن: انفیه آن برای صرع و سکته مفید
و جویدن آن به تنهایی و یا با مویز و یا غرغره آن با مویز پخته جذب کننده و برطرف کننده
بلغم از دماغ است و برای امراض مذکوره نافع و به طور کلی اشتهاآور و هاضم و حرارت معده
را افزایش می دهد و برای قولنج و نفخ سرد و امراض طحال و مفاصل تکیه گاهی و سیاتیک
و نقرس و دردهای سرد و بادی و تشنج نافع و بسیار مؤثر و قوی تر از خود دارفلفل است.
برای گرم مزاجان مضر و سوی چشم را کم می کند
افعال و خواص دیگر آن: سعوط[1] آن جهت
صرع و سکته و خاییدن[2] آن به تنهایی و یا با مویز و یا غرغره آن با طبیخ مویزج جاذب
و قالع[3] بلغم از دماغ و جهت امراض مذکوره نافع است. مشهی[4] طعام و هاضم آن و حرارت
معده را برافروزد و جهت قولنج و ریاح بارده[5] و امراض طحال و ورک[6] و عرق النساء[7]
و نقرس و اوجاع بارده[8] و ریحیه و تشنج شدید النفع و قوی تر از دارفلفل شرباً و ضماداً.
[1]دارو به بینی ریختنی
[2]جویدن
[3]برکننده
[4]اشتهاآور
[5]بادهای سرد
[6]استخوان سرین
[7]دردی است از دردهای مفاصل
[8]امراض سرد
منبع
مخزن الادویه، تألیف مرحوم سید محمد حسین
عقیلی علوی خراسانی شیرازی
کلید واژگان
معده اشتهاآور سیاتیک فلفل مویه
/////////////
دار فلفل
اشاره
به فارسی در بازار دارویی ایران «فلفل
دراز» و در کتب طب سنتی و بازار «دار فلفل» نامبرده میشود. به هندی آن را «پیپلامول»
نامند. به فرانسویPoivrier Long
و به انگلیسیLong pepper گفته میشود. گیاهی است از خانواده فلفلPiperaceae نام علمی آنPiper longum L . و مترادف آنChavica roxburghii
Miq
. میباشد.
مشخصات
دار فلفل گیاهی است چندساله، بوتهمانند
دارای ریشهای ضخیم و برگهای آن قلبیشکل، نوکتیز، به ابعاد 9- 6* 5- 3 سانتیمتر.
دمبرگ آن نسبتا دراز است. گلها به شکل سنبله و گروهی در محل اتصال دمبرگ به ساقه ظاهر
میشود. میوه آن کوچک، گوشتدار، شبیه شاهتوت به رنگ سیاه، دانههای آن کوچک، سرخرنگ
و به هم پیوسته که پردههای سیاهرنگی بین آنها قرار دارد. ریشه آن پرگره، ضخیم، پوست
ریشه خاکستری و مغز آن سفید و طعم آن تند است. این ریشه را به فارسی و در بازار دارویی
گیاهی ایران «فلفل مویه» مینامند. این گیاه در ایران نمیروید و در مناطق حارّه و
گرم هندوستان و هند و چین و شبه جزیره مالایا انتشار دارد و در سایر مناطق دنیا اغلب
کاشته میشود.
معارف گیاهی، ج5، ص: 81
ترکیبات شیمیایی
از نظر ترکیبات شیمیایی گیاه بخصوص در
دانهها و در ریشه و سایر قسمتهای آن مواد چاویسین 122] و پیپرین 123] یافت میشود
[فوکود].
خواص- کاربرد
میوه آن مقوی معده است [روا]. داروی مفیدی
برای آفتابزدگی و نزلههای رودهای و درد معده و در عین حال کرمکش است [ایشی دویا].
از داروهایی است که برای معالجه زنان عقیم و بعضی موارد اختلالات کلیهای و مجاری ادرار
تجویز میشود [استوارت . بهطور کلی برای معالجه بیماریهایی که موجب پایین آمدن درجه
حرارت بدن میشود مفید است [هوبونز]. آقای فوکود این دارو را یک داروی گرم و گرمکننده
مینامد. برای تنطیم وضع بلغم مفید است [هوپر]. بویژه برای تسکین سرفه و نزله و سوءهاضمه
و کولیک نتایج خوبی دارد [ریدلی . معمولا دانه و ریشه این گیاه و گلها و ساقههای جوان
آن در طب سنتی مستعمل است [لیو].
فلفل دراز از نظر طبیعت طبق نظر حکمای
طب سنتی گرم و خشک است و خواص میوه آن: محلل مواد سرد، باد و گاز است. و گرفتگیهای
کبد و طحال را باز میکند. مقوی معده است و به هضم غذا کمک مینماید. قی را رفع میکند
و محرک نیروی جنسی است و ترشح اسپرم را افزایش میدهد. مدّر و قاعدهآور است. جنین
را سقط میکند و برای صرع و فلج و سرفه سرد و رطوبی و نقرس و سیاتیک مفید است.
اگر آن را کوبیده با روغن مخلوط نمایند
و به محل عقربزدگی بمالند مفید است.
مقدار خوراک آن تا 5 گرم است. ممکن است
سردرد ایجاد کند در این صورت از صمغ عربی یا گلاب یا صندل میتوان استفاده نمود. جانشین
آن از نظر خواص هموزن آن فلفل سفید و یا هموزن آن زنجبیل و زرنباد (نصف وزن از هریک)
میباشد.
ریشه گیاه فلفل دراز را فلفل مویه گویند.
از نظر طبیعت و خواص و مقدار خوراک ریشه آن شبیه میوه فلفل دراز و کمی هم قویتر از
آن است و اگر به تنهایی
معارف گیاهی، ج5، ص: 82
خورده شود و یا آب پخته آن با مویز، غرغره
شود، برای قطع بلغم از دماغ و برای صرع مفید است. برای قولنج و بادهای سرد و بیماریهای
طحال و سیاتیک و نقرس و تشنج بسیار مفید است. معده را تقویت و گرم میکند و اشتها را
افزایش میدهد.
جانشین آن از نظر خواص هموزن آن نارمشک
و یا دو ثلث وزن آن سورنجان و ثلث وزن آن حب القرملم است. (شرح سه گیاه اخیر در جلدهای
دیگر این کتاب درج شده است).
فلفل مویه برای گرممزاجان مضّر است و
موجب کاهش نور چشم و کاهش ترشح اسپرم میشود.
مصرف این گیاه باید در حد مقدار مجاز و
با نظر پزشک و کارشناس گیاهدرمانی انجام پذیرد.
معارف گیاهی، ج5، ص: 83
/////////
//////////
//////////
&&&&&&&
فنجیون
بفتح فا و سکون نون و کسر جیم و ضم یاء مثناه تحتانیه و سکون واو
و نون و فنجریون نیز آمده
ماهیت آن
نباتی است برک آن شبیه ببرک لبلاب کبیر که آن را قسوسی نامند و
از ان بزرکتر و از هفت عدد زیاده نمی شود و طرف ملاصق بر زمین آن سفید و طرف بالای
آن بسیار سبز و با زوائد و زوایای بسیار و در بهار از میان برکهای آن ساقی می روید
بقدر شبری و کل آن زرد و زیاده بر ده روز نمی ماند و لهذا تصریح نموده اند که بی کل
و بی ساق می باشد و بیخ آن باریک و در مواضع نمناک بهم می رسد تند طعم و تلخ و با قبض
و تازۀ آن مستعمل و خشک آن را حدت و تلخی زیاده نواب علوی خان معتمد الملوک قدس سره
نوشته اند یمکن این نبات صنفی از تنباکو باشد
طبیعت آن
در سوم کرم و خشک
افعال و خواص آن
محلل ریاح الصدر نکاهداشتن قلیلی از بیخ و برک آن در دهان جهت سرفۀ
مزمن و ضیق النفس و نفس انتصاب و ربو و قرحۀ سینه و تحلیل ریاح و بخور خشک آن و استنشاق
دود آن نیز همین اثر دارد و ضماد آن محلل و کشایندۀ اورام دملها و التیام دهندۀ زخمها
و خمول آن با عسل مخرج جنین زنده و مرده است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////
////////////
فنجیون . [ ف َ ] (معرب ، اِ) معرب لاتینی
پنژیون ۞ . گیاهی است از تیره بیگزاسه از رده دولپه ای های جداگلبرگ . برگهایش منفرد و گلهایش
دوپایه و میوه اش سته است . منشاءاین گیاه از جاوه و تمام اعضای آن سمی است . از دانه
هایش عصاره هایی به دست می آورند که به عنوان مسهل به کار میرود. فنجریون . فلنجیون
. (فرهنگ فارسی معین ).
////////////
خواص و فواید گیاه دارویی آردپشتک
روی خط خبرگزاری ها, طب سنتی
نامهای دیگر آن: پای خر، فرفره، فنجیون،
حشیشة السعال، سعالی، سعله، علف سرفه، منجون، فخریون، فرفر، فنجیوون و توسیلاژ میباشد.
۱. طبع آن گرم و خشک است.
۲. برای ناراحتیهای سینه و برونشیت مزمن
و آسم میتوان از این گیاه (برگهای این گیاه را مانند سیگار دود کرد) استفاده کرد.
۳. برای سرطان ریه و خروج اخلاط خونی از
سینه از دمکرده گل آن استفاده شود.
۴. از دمکرده آن میتوان به عنوان مایع
شستشوی چشم استفاده کرد.
۵. افراد مسلول میتوانند از دمکرده آن
میل کنند.
۶. برای درمان فلج ناگهانی ناشی از خونریزی
مغزی دمکرده این گیاه نیز مفید میباشد.
۷. آدرپشتک ۵ گرم در ۲۵۰ سیسی آبجوش
۲۰ دقیقه دمکرده صاف نموده ۴ نوبت در روز میل شود.
۸. برای کم کردن ورمها از ضماد برگ و گل
آن استفاده شود.
۹. کسانی که ناراحتی کبدی دارند از این
گیاه با احتیاط استفاده کنند و نباید بیش از ۲ هفته استفاده شود.
۱۰. دمکرده این گیاه مسهل میباشد.
۱۱. برای درمان خنازیر از دمکرده این گیاه
میل شود و به صورت ضماد گذاشته شود.
۱۲. برای درمان جوشهای پوستی از دمکرده
آن میل و به صورت ضماد گذاشته شود.
۱۳. کسانی که سینوزیت دارند از برگ آن
مانند سیگار دود کنند و از دمکرده آن میل کنند.
۱۴. افردی که سابقه الکل دارند از خوردن
آن خودداری کنند.
۱۵. نوشیدن این گیاه باعث تحریک ترشح صفرا
میگردد.
۱۶. برای بیماریهای کلیه و مثانه میتوان
از دمکرده آن استفاده کرد.
۱۷. برای مداوای باد سرخ به قسمتهای ملتهب
بصورت ضماد بگذارید.
۱۸. برای خارج کردن جنین از برگ و گل آن
به صورت شیاف در مهبل استفاده شود.
۱۹. برای رفع ناراحتیهای سوداوی از دمکرده
برگ آن استفاده شود.
۲۰. برای درمان کچلی از برگهای آن به
صورت ضماد با مشورت پزشک گذاشته شود.
۲۱. شستشو با دمکرده پای خر باعث شادابی
پوست میشود روش استفاده گلها را جوشانده پس از سردشدن صاف کرده با کمی گلاب مخلوط
کنید سپس صورت را بشوئید.
۲۲. برای رفع سرفههای مزمن و تنگی نفس
مقداری از ریشه این گیاه را در دهان نگهداشته و بجوید.
۲۳. برای برطرف نمودن کهیرهای پوستی میتوان
از کرم پای خر استفاده کرد.
* طرز تهیه کرم پای خر: گل پای خر ۲۰ گرم،
آب مقطر ۱۰۰ گرم، روغن بادام ۱۵۰ گرم، موم ۷۰ گرم. ابتدا گل پای خر را در آب مقطر جوشانده
سپس صافنموده یک قاشق چایخوری بوراکس داخل این محلول گرم اضافهنموده تا حل شود اگر
چنانچه حل نشد کمی حرارت دهید سپس در ظرف دیگری روغن بادام و موم را با حرارت غیر
مستقیم (بنماری) ذوب نموده سپس آهسته محلول گرم را به آن اضافه میکنیم آهسته هم میزنیم
تا کرم بدست آید.
۲۴. برای درمان زخمها و دملها و لکههای
قرمز صورت میتوان از کرم شماره ۲۳ استفاده کرد.
۲۵. برای درمان ناراحتیهای دستگاه هاضمه
میتوان از دمکرده گلهای این گیاه استفاده کنید.
۲۶. برای بیماری زونا ۵۰ گرم برگ خشک یا
ریشه این گیاه را در ۷۰۰ سیسی آب جوشانده به موضع بمالند.
۲۷. در بعضی از کتابها برای رفع یرقان
تجویز شده است اما باید گفت که بهتر است خیلی
با احتیاط استفاده شود و اگر استفاده نکنند بهتر است.
۲۸. برای درمان سنگ کلیه میتوان از دمکرده
گل و یا جوشانده برگ این گیاه استفاده کرد ۲۰ گرم در ۵۰۰ سیسی آب سرد ریخته حرارت
داده تا جوش آید ۲ دقیقه جوشیده سپس بگذارید دم بکشد با عسل شیرین نموده در فواصل غذا
میل شود.
۲۹. برای تسکین دردهای مفصلی برگهای تازه
آن را به صورت ضماد بگذارید.
//////////
پای خر
از ویکیپدیا، دانشنامه آزاد
پای خر
|
|
فرمانرو:
|
|
Division:
|
|
رده:
|
|
راسته:
|
|
تیره:
|
|
سرده:
|
|
گونه:
|
T. farfara
|
محتویات
[نمایش]
پای خر (پای کره اسبی هم گفتهاند) نام گیاهی دارویی است از خانواده گلستارهایها از گونه خرپاها (Tussilago).
پای خرگیاهی پایا و دارای ریشه قوی،
گوشتدار و به رنگ سفید مایل به قهوهای است. در آغاز فصل بهار و قبل از پیدایش برگ ها، ساقه کوچکی از گیاه رشد میکند که
هریک به کاپیتول منتهی میشود. رنگ برگها سبزاما سطح آن به علت پوشیده بودن از
کرکهای ظریف به رنگ سبز مایل به سفید است.
فرفره، فنجیون، حشیشةالسعال، سعالی،
سعله، علف سرفه، منجون، فخریون، فرفر، فنجیوون و توسیلاژ
گلهای این گیاه دارای تانن،
فارادیول (faradiol)، اسیدهای مالیک،
گانیک، ونیک و دو نوع فیتوسترین میباشد. در برگهای آن گلوکزید وجود دارد.
از ریشه و برگ گیاه، برای بخور، رفع
سکسکه، سرفههای خشک و درمان آبسه و له شده برگها با عسل به صورت ضماد برای
مداوای باد سرخ استفاده میشود. همچنین صورتهای دارویی دیگر پای خر برای حفاظت
پوست استفاده میشود. این دارو خلط آور و آرام کننده نیز میباشد.
·
طبع آن گرم و خشک است.
·
برای ناراحتیهای سینه و برونشیت مزمن و آسم میتوان از این گیاه
(برگهای این گیاه را مانند سیگار دود کرد) استفاده کرد.
·
برای سرطان ریه و خروج اخلاط خونی از سینه از دمکرده گل آن
استفاده شود.
·
از دمکرده آن میتوان به عنوان مایع شستشوی چشم استفاده کرد.
·
افراد مسلول میتوانند از دمکرده آن میل کنند.
·
برای درمان فلج ناگهانی ناشی از خونریزی مغزی دمکرده این گیاه نیز
مفید میباشد.
·
آدرپشتک ۵ گرم در ۲۵۰ سیسی آبجوش ۲۰ دقیقه دمکرده صاف نموده ۴
نوبت در روز میل شود.
·
برای کم کردن ورمها از ضماد برگ و گل آن استفاده شود.
·
کسانی که ناراحتی کبدی دارند از این گیاه با احتیاط استفاده کنند و
نباید بیش از ۲ هفته استفاده شود.
کتاب گیاهان دارویی جلد سوم – دکتر علی زرگری – ناشر مؤسسه انتشارات و چاپ تهران – چاپ ۱۳۷۱
|
////////////
قس عادی دِوِدابانی در آذری:
////////////
قس پِچانیک در کردی:
Pêcanik, çavreşok, hûfhûfik (bi latînî: Tussilago farfara) riwekek ji hejikan e, di bijîşkiya gelêrî ya kurd de tê bikaranîn.
Bi qasî 10-30 cm bilind dibe. Li berojên kevirî hene, herwiha
çandiniya wê jî tê kirin. Di bihara teze de aj didin. Li Kurdistan, Ewropa û gelek welatên Asyayê tê dîtin. Riwekek bihêz e, riwekên devedorê xwe têk dibe.
Li perên avê jî rast li wan tê.
//////////
قس اوکسوروک اوتو در ترکی استانبولی:
Öksürük otu (Tussilago farfara), papatyagiller (Asteraceae) familyasından
öksürük giderici olarak kullanılan otsu bir bitki türü. Latincede
"Tussilago" öksürük önleyici anlamına gelir.
Bitki, tarihsel zamanlardan beri öksürük tedavisine ek olarak
astım gibi çeşitli akciğer rahatsızlıklarında kullanıldı. Ezilen çiçekler
genelde deri hastalıklarında kullanılır ayrıca bitki yiyecek maddesi olarak
tüketilir.
Öksürük otu, tohum ve köksaplar yardımıyla kolay yayılabilen
çok yıllık otsu bir bitkidir. Genelde koloniler halinde bulunur. Çiçekler
görünüşte karahindibaya benzer ancak
ondan daha önce açar. Tay ayağına benzeyen yapraklar tohumlar dökülünceye dek
gözükmez. Sarı çiçekler, yapraklar açmadan önce bir mevsim boyunca
uzun saplar üzerinde kalır daha sonra kurur.
//////////
Tussilago
From Wikipedia, the
free encyclopedia
Coltsfoot
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Subfamily:
|
|
Tribe:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
T. farfara
|
Tussilago farfara, commonly known as coltsfoot,[2]:770[3] is a plant in the groundsel tribe in the daisy family Asteraceae, native to Europe and parts of
western and central Asia. The name "tussilago" is derived from the
Latin tussis, meaning cough, and ago, meaning to cast
or to act on.[4][5] It has had uses in traditional
medicine, but the discovery of toxic pyrrolizidine
alkaloids in the plant has resulted in liver health concerns.
Tussilago farfara is the only accepted species in the genus Tussilago,
although more than two dozen other species have at one time or another been
considered part of this group. Most of them are now regarded as members of
other genera (Chaptalia, Chevreulia, Farfugium, Homogyne, Leibnitzia, Petasites, Senecio).[1]
Foliage of Tussilago
farfara
Contents
[show]
Coltsfoot is a perennial herbaceous plant that spreads by seeds and rhizomes. Tussilago is often found
in colonies of dozens of plants. The flowers, which superficially
resemble dandelions, open on leafless stems in early spring before the leaves appear. The
leaves, which resemble a colt's foot in outline appear after the flowers have
set seed and wither and die in the early summer. The plant is typically
10–30 cm in height. The leaves have angular teeth on their margins.[6]
Coltsfoot is widespread across Europe, Asia, and North Africa, from Svalbard to Morocco to China and the Russian Far East. It is also a
common plant in North America and South America where it has been introduced,
most likely by settlers as a medicinal item. The plant is often found in waste
and disturbed places and along roadsides and paths. In some areas it is
considered an invasive species.[1][7][8]
Other common names include tash plant,
ass's foot, bull's foot, coughwort (Old English),[9] farfara, foal's foot, foalswort and
horse foot. Sometimes it is confused with Petasites frigidus, or western coltsfoot.
It has been called bechion[10] bechichie or bechie,
from the Ancient Greek word for "cough".[11] Also ungula caballina ("horse
hoof"), pes pulli ("foal's foot"),[10] and chamæleuce.[12]
Coltsfoot has been used in herbal medicine[10] and has been consumed as a food
product with some confectionery products, such as Coltsfoot Rock. Tussilago farfara leaves
have been used in the traditional Austrian medicine internally (as tea or
syrup) or externally (directly applied) for treatment of disorders of the
respiratory tract, skin, locomotor system, viral infections, flu, colds, fever,
rheumatism and gout.[13]
Coltsfoot is used as a food plant by
the larvae of some Lepidoptera species including the gothic and small angle shades.
Tussilago farfara contains tumorigenic pyrrolizidine
alkaloids.[14] Senecionine and senkirkine, present in coltsfoot, have the highest mutagenetic activity of any
pyrrolozidine alkaloid, tested using Drosophila
melanogaster to produce a comparative genotoxicity test.[15][16]There are documented cases of
coltsfoot tea causing severe liver problems in an infant, and in another case,
an infant developed liver disease and died because the mother drank tea
containing coltsfoot during her pregnancy.[17][18] In response the German
government banned the sale of coltsfoot. Clonal plants of colstfoot free of pyrrolizidine alkaloids were then
developed in Austria and Germany.[19] This has resulted in the
development of the registered variety Tussilago farfara 'Wien'
which has no detectable levels of these alkaloids.[20]
2.
Jump up^ Stace, C. A. (2010). New
Flora of the British Isles (Third ed.). Cambridge, U.K.: Cambridge
University Press. ISBN 9780521707725.
3.
Jump up^ "Tussilago farfara". Natural Resources Conservation Service PLANTS Database. USDA. Retrieved 12
December 2015.
4.
Jump up^ Capasso, Francesco (2011).
"Capitolo M12: Droghe obsolete e/o poco studiate". Farmacognosia:
Botanica, chimica e farmacologia delle piante medicinali (in Italian)
(Seconda edizione ed.). Springer Milan. p. 428. doi:10.1007/978-88-470-1652-1_30. ISBN 978-88-470-1652-1https://books.google.com/books?id=qn5zb3_rqZIC&pg=PA428. Tussilago, dal latino tussis = tosse e ago =
scaccio. Missing or empty |title=(help)
5.
Jump up^ Booth, David (1835). An analytical dictionary of the English language. James Cochrane and Co. p. 312. Tussilago, from the
Latin tussis, a cough, and ago, to act upon, to cure; from its reputed
virtues.
6.
Jump up^ Theodore M. Barkley (2006).
"Tussilago Linnaeus, Sp. Pl. 2: 865. 1753; Gen. Pl. ed. 5, 372.
1754". Magnoliophyta: Asteridae, Part 7: Asteraceae, Part 2. Flora of North
America. 20. Oxford
University Press.
p. 635. ISBN 9780195305647.
7.
Jump up^ Flora of China Vol. 20-21 Page 461 款冬 kuan dong Tussilago farfara Linnaeus, Sp.
Pl. 2: 865. 1753.
9.
Jump up^ Coulombe Jr., Roger A. (2003).
"Pyrrolizidine Alkaloids in Foods". In Taylor, Steve L. Advances in Food and Nutrition Research. 45. Academic Press. p. 76. ISBN 0-12-016445-0.
10.
^ Jump up to:a b c First Foot: The Medieval Garden Enclosed. The Metropolitan Museum of Art, New York
13.
Jump up^ Sylvia Vogl, Paolo Picker, Judit
Mihaly-Bison, Nanang Fakhrudin, Atanas G. Atanasov, Elke H. Heiss, Christoph
Wawrosch, Gottfried Reznicek, Verena M. Dirsch, Johannes Saukel & Brigitte
Koppa (2013). "Ethnopharmacological in vitro studies on Austria's folk medicine – an unexplored lorein vitro anti-inflammatory activities of 71 Austrian traditional herbal drugs". Journal of
Ethnopharmacology. 149 (3):
750–771. doi:10.1016/j.jep.2013.06.007. PMC 3791396 . PMID 23770053.
14.
Jump up^ Fu, P.P., Yang, Y.C., Xia, Q., Chou,
M.C., Cui, Y.Y., Lin G., "Pyrrolizidine alkaloids-tumorigenic components
in Chinese herbal medicines and dietary supplements", Journal of
Food and Drug Analysis, Vol. 10, No. 4, 2002, pp. 198-211 [1]
15.
Jump up^ Röder, E., "Medicinal plants in
Europe containing pyrrolizidine alkaloids", Pharmazie, 1995, pp83-98. Reprinted on
Henriette's Herbal website.[2]
16.
Jump up^ Frei, H.J., Luethy, J., Brauchli, L.,
Zweifel, U., Wuergler, F.E., & Schlatter, C., Chem. Biol. Interact., 83: 1, 1992
17.
Jump up^ Sperl, W., Stuppner, H., Gassner, I.;
"Reversible hepatic veno-occlusive disease in an infant after consumption
of pyrrolizidine-containing herbal tea." Eur J Pediatr. 1995;154:112–6.
18.
Jump up^ Roulet, M., Laurini, R., Rivier, L.,
Calame, A.; "Hepatic veno-occlusive disease in newborn infant of a woman
drinking herbal tea." J Pediatrics. 1988;112:433–6.
19.
Jump up^ Wawrosch, Ch.; Kopp, B.; Wiederfield,
H.; "Permanent monitoring of pyrrolizidine alkaloid content in
micropropagated Tussilago farfara L. : A tool to fulfill statutory demands
for the quality of coltsfoot in Austria and Germany", Acta horticulturae, 2000, no. 530,
pp469-472 [3]
20.
Jump up^ Wawrosh C.,"In Vitro Cultivation
of Medicinal Plants" cited in Yaniv Z. and Bachrach U., Eds "Handbook
of Medicinal Plants", The Hawthorne Medical Press NY Lond. 2005
·
R. Schubert & G. Wagner: Botanisches Wörterbuch Ulmer,
Stuttgart 1993, ISBN 3-8252-1476-1 (German)
·
H. Haeupler & Th. Muer: Bildatlas der Farn- und Blütenpflanzen
Deutschlands Ulmer Verlag, Stuttgart, 2000. ISBN 3-8001-3364-4. (German)
·
Gerhard Madaus: Lehrbuch der biologischen Heilmittel Bd 1.
Heilpflanzen. G. Thieme, Leipzig 1938, Olms, Hildesheim 1979. ISBN 3-487-05890-1 (German)
·
Guide des plantes sauvages comestibles et toxiques, les guides du
naturaliste, François Couplan et Eva Stinner ISBN 2-603-00952-4(French)
·
Кирпичников М. Э. Семейство сложноцветные, или астровые (Asteraceae, или
Compositae) // Жизнь растений. В 6-ти т. / Под ред. А. Л. Тахтаджяна. — М.:
Просвещение, 1981. — Т. 5. Ч. 2. Цветковые растения. — С. 462—476. — 300000
экз. (Russian)