فطر
بکسر فا و بضم نیز آمده و طاء ساکنه و راء مهمله بفارسی سماروغ
و شما و بسریانی فطریاثا و برومی موکوطیس و بهندی پهین چهتر و بیونانی اونطریثا نامند
و دیسقوریدوس در ثالثه قنطس و در رابعه موقوطیس نامیده
ماهیت آن
نباتی است که زمینهای نمناک و عقب بارشها در بعضی بلاد زمین منشق
شده برمی آید و در بعضی جاها بدون انشقاق نیز بشکل نصف بیضۀ مرغ که منکوس باشد و بی
برک و کل و ساق آن بسیار کوتاه و جوف آن مملو از صفایح و ماکول آن را بفارسی قارج و
بشیرازی مردم عوام هیکل و بترکی کیلک و فطر و کماه اسم جنس ماکول و غیر ماکول آنست
و بعضی فطر را مخصوص نوع قتال و کماه را بماکول آن دانسته اند و بالجمله هرچه بیلزوجت
و بیرائحه و سفید مائل بتیرکی و کوچک باشد و در زمین طیب نیکو روید ماکول است و سیاه
آن غیر ماکول در غایت سمیت و همچنین سرخ آن و آنچه از نوع سفید آنکه در ان لزوجت بسیار
و یا در ان عفونت و مانند نسج عنکبوت چیزی باشد و یا در زیر درخت زیتون و انجیر و کردکان
و کیاهای سمی و یتوعات و یا در سرکین و جیفها و نزدیک سوراخ حیوانات سمی و مانند اینها
روید همه قتال است و کویند سفید ماکول آن تریاق سرخ غیر ماکول آنست و کویند آنچه را
در کشمیر کنکهنجو نامند از نوع ماکول آنست و کفته اند فطر سه نوع می باشد یکی را فقع
نامند و بفارسی هیکل و دوم را فوشنه و سوم را فقیل و هر سه از انواع کماه است و کویند
فرق میان سمی ردی غیر ماکول آن و میان ماکول بآنست که چون غیر ماکول را ببرند و بکذارند
زود فاسد و متعفن کردد و همچنین هرچه را بآن کذارند فاسد سازد و نیز فطر ماکول را بهندی
کنبهی بخفاء ها نامند و فطر غیر ماکول را پدیهیرا و قسمی را چهتر بخفای ها نامند و
قسمی را ککن دهول و قسم اول بهترین اقسام است
طبیعت ماکول ان
در سوم سرد و تر
افعال و خواص آن
اعضاء الراس اکثار خوردن آن مورث خدر و فالج و سکته اعضاء النفض
اکثار آن باعث عسر البول و مداومت آن قاطع فسل و ضماد خشک کوبیدۀ آن با سریشم ماهی
جهت فتق و قیله و برآمدکی ناف اعضاء العین اکتحال آب تازۀ آن جهت بیاض و تقویت باصره
و جرب پلک و چشم و مانع نزول آب خصوصا چون سرمه را بدان پرورده کنند اعضاء الغذاء نفاخ
و دیرهضم و مولد خلط غلیظه و عفن و اکثار آن مولد هیضه و چون قبول عفونت کند بزودی
متعفن کردد بحد افراط و مسدد و مورث قولنج و درد معده و آشامیدن سائیدۀ خشک آن رافع
اسهال و ذرب و زلق الامعا بهترین مصلحات آن مری و خردل و طبخ آن با نمک و شبت و پودنه
و روغن کنجد و زیتون و صعتر و فلفل و با کمثری تر و یا خشک خوردن و خوردن فلفل و زنجبیل
پرورده و جوارشات مناسبه مانند فلافلی و کمونی و فلاسفه و امثال اینها و آشامیدن آب
سرد بالای آن و همچنین با بیضۀ مرغ و یا با کوشت خوردن مضر و کویند از خواص آنست که
هر حیوانی سمی کسی را که فطر ماکول خورده باشد بکزد و هنوز آن فطر در معدۀ او باشد
در او هیچ دوائی فائده نمی بخشد و تریاق سمی غیر ماکول آن چون کسی خورده باشد او را
عرق سرد و ضیق النفس و غشی و ثقل معده و قولنج و خناق و ذبحه و قشعریره که از عوارض
آنست طاری شده باشد خوردن مقطعات مانند ترب و آب پودنه و مری و بوره و نمک و سکنجبین
یا فودنج جبلی یا سرکین خروس بچه با سکنجبین عنصلی و یا خاکستر چوب انجیر با آب کرم
با اندک سرکه و نمک و مرغ بچه و یا با سرکه و یا خوردن عسل بسیار است و تریاق اربعه
و سنجرنیا و فلافلی و یا کمونی با شراب و یا باب سداب و ضماد نمودن بر معده اضمده ملطفه
و استعمال حقنهای حاده و بسا است که در یک روز بلکه در ساعت هلاک می کرداند و هر فطری
که در زیر خم شراب رسته باشد پوست آن زهر کشنده و جوف خشک کردۀ آن مورث بیهوشی است
چون اندکی از آن را بخورند و آنچه در بنکاله می شود خواه غیر ماکول خواه ماکول خوردن
آن غیر مجوز زیرا که ماکول آن نیز خالی از سمیتی نیست
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
//////////
////////////
///////////
فطر. [ ف ُ ] (ع اِ) نباتی است سفید بشکل
نصف تخم مرغ که منکوس باشد و بی برگ و گل و ساقش بسیار کوتاه و جوف او مملو از صفایح
، و ماکول ، او را به فارسی قارچ [ خوانند ] و فطر و کماءة اسم جنس ماکول و غیرماکول
آنند... (از تحفه حکیم مومن ). نوعی ازسماروغ
است و این بدترین همه انواع است و پوست این
زهر قاتل باشد و اگر کمتر خورند بیهوش گرداند. (برهان ). و بباید دانست که از خوردن
فطر که به پارسی سماروغ گویند.... زفان آماس کند. (ذخیره خوارزمشاهی ). نام گونه ای قارچ که آن را دنبلان
گویند و خوراکی است .(فرهنگ فارسی معین ). || نام عام قارچهای سمی کلاهک دار است .
در اسماء العقار (ذیل نمره 192) کلمه فطر مرادف با «کما» ذکر شده ، در حالی که کما نام
گیاهی از تیره چتریان است . (فرهنگ فارسی معین
).
///////////
سماروغ . [ س َ ] (اِ) رستنی باشد که آنرا
خایه دیس گویند چه به تخم مرغ می ماند و کلاه دیوان هم خوانند در زمینهای نمناک و دیوارهای
حمامهاو صحراها روید. میتوان خورد آنچه در جاهای دیگر بروید بسبب سمیتی که دارد نمی
خورند، گویند شیره آن جلدی بصر دهد و عوام
آنرا چترمار گویند. (از برهان ) (ازآنندراج ). نباتی باشد که بر جایگاه نمناک روید
چون کناره چاه و دیوار حمام و آنرا چله نیز
خوانند و مانند خایه باشد و در شورستانها نیز روید و آنچه در شوره و صحرا روید توان
خورد و آنچه بجای دیگر روید نخورند چه فصل زهر کند. (صحاح الفرس ). گیاهی باشد که دردوغ
کنند. (لغت فرس ). اکارس . جله . خایه دیس . زماروغ .(از فرهنگ رشیدی ). کماءة. (دهار)
(منتهی الارب ). قارچهایی که در مزارع و اماکن مرطوب و دیواره چاهها و درختان روید از قبیل آسکومیستها ۞ یا هیمنومیست ها ۞ . (فرهنگ فارسی معین ). فطر را
سماروغ خوانند و کلاه دیوان نیز گویند. (الابنیه عن حقایق الادویه ) :
یاد نداری که هر بهاری جدت
توبره برداشتی شدی بسماروغ .
منجیک .
////////////
قارچها دستهای جداگانه از یوکاریوتها
را تشکیل میدهند و نه گیاه هستند و نه جانور. سلسله قارچان (Fungi) سلسلهای از هوهستهایها
است که در دیواره یاختههای آنها کیتین وجود دارد و توان نورآمایی (photosynthesis) ندارند.[۳] نام دیگر
قارچ در فارسی سَماروغ بودهاست. مردم عادی به آن «کلاه دیوان» و «چتر مار» هم میگویند.
قارچها همگی دگرپرورده (هتروتروف یا دگرخوار)
بوده و برای رشد و تکثیر به ترکیبات آلی برای دریافت انرژی و کربن نیاز دارند. قارچها
هوازی یا ناهوازی اختیاری هستند. اکثر قارچها گندروی (ساپروتروف) بوده، در خاک و آب
به سر میبرند و در این نواحی، بقایای گیاهی و جانوری را تجزیه میکنند. قارچها مانند
باکتریها در تجزیه مواد و گردش عناصر در طبیعت دخالت داشته، حائز اهمیتند. علم مطالعه
قارچها را قارچشناسی نامیده و علم مطالعه قارچهای انگل برای انسان را قارچشناسی
پزشکی گویند (این انگلها بیماریهای زیادی به وجود میآورند).
قارچها تأثیرهای زیاد و متفاوتی در طبیعت
دارند. گونهای از قارچها با تخمیر انگور آن را تبدیل به شراب میکند. گونهای دیگر
انگورها را بر روی تاک میکُشد. گونهای دیگر باعث سیاه شدن رنگ کاشیهای حمام میشود
و گونههای دیگر قارچ، باعث ایجاد یا درمان بیماری میشوند یا باعث پوسیدگی چوب یا
رویش دوباره ریشه گیاه میشوند.[۴] قارچها بر خلاف گیاهان نمیتوانند خوراک خود را
تولید کنند؛ بنابر این برای ادامه زندگی ناچارند مصرفکننده باشند (هتروتروف).[۴]
ساختار سلولهای ریسه قارچ: ۱- دیواره
هایفال ۲- اسپتوم ۳- میتوکندری ۴- کریچه ۵- کریستال ارگوسترول ۶- ریبوزوم ۷- هسته سلول
۸- شبکه آندوپلاسمی ۹- لیپید ۱۰- غشای پلاسما ۱۱- اسپیتزنکورپر Spitzenkörper ۱۲- دستگاه گلژی
قارچهای کلاهدار
محتویات [نمایش]
دستهبندی[ویرایش]
بیش از ۳۸ هزار نوع قارچ وجود دارد که
بعضی از آنها سمی اند و بعضی از آنها قابل خوردن میباشند. رنگ، شکل و اندازه قارچها
میتواند خیلی متنوع و مختلف باشد. سلسله قارچها به دو شاخه قارچهای کاذب و قارچهای
حقیقی تقسیمبندی میشوند. قارچهای حقیقی خود به پنج زیر شاخه تقسیم میشوند که عبارتند
از: ماستیگومایکوتا، زیگومایکوتا، آسکومایکوتا، بازیدیومایکوتا و دئوترومایست.
بعضی از قارچها با تثبیت نیتروژن به گیاهان
کمک میکنند و بعضی دیگر به خاطر داشتن این ویژگی با گیاهان به طور همزیست زندگی میکنند.
کپک عنوانی کلیاست که به همه گونههای
قارچهای ذرهبینی که به صورت رشتههای چندسلولی رشد میکنند اطلاق میشود.
قارچها انواع خوراکی نیز دارند که زیرشاخه
بازیدیومایکوتا و از نوع قارچ چتری هستند. قارچهای خوراکی از لحاظ نوع تغذیهشان به
دو دسته: تجزیهکنندههای اولیه و تجزیهکنندههای ثانویه تقسیم میشوند: تجزیهکنندههای
اولیه به دستهای از قارچها اطلاق میگردد که توانایی تجزیه سلولز و بقایای مرده گیاهی
را دارند؛ اما تجزیهکنندههای ثانویه برای رشد و تغذیه به محیطی احتیاج دارند که قبلاً
توسط ریزسازوارهها (میکروبها) تجزیه شده باشند. طبق طبقهبندی فوق قارچهای Agaricus SPP. و Volvariella SPP. در دسته قارچهای تجزیه
کننده ثانویه و Polurotus SPP. و (Shitake)Lentinus SPP. در دسته قارچهای تجزیه کننده اولیه قرار میگیرند. قارچهای سمی متعددی
نیز در طبیعت رویش دارند. تغذیه از این قارچها منجر به بروز علایم متعدد روانی و جسمی
تا مرگ میگردد.لازم به ذکراست که قارچ های سمی مشابهت نزدیکی باقارچ های خوراکی دارند
بنابراین درمصرف هرنوع قارچ ناشناخته ای نهایت دقت لازم است.[۵]
تکتاژکان
آمیبوزوا
پشتتاژکان
جانوران
قیفزیان
Nucleariids
Rozellida
قارچ[۶]
Microsporidia
قارچهای دیگچهای
قارچهای تاژکی
قارچهای جوانهای
Zoopagomycotina
Kickxellomycotina
Entomophthoromycotina
قارچهای سنجاقی
قارچهای کلافی
دوهستگان
قارچهای کیسهای
قارچهای چتری
خواص دارویی[ویرایش]
برخی آنتی بیوتیکها ازجمله پلوروموتیلین
از کشت قارچ تهیه میشوند. قارچها همچنین به عنوان مهارکننده آنزیم بکار برده میشوند.
انواعی از قارچها مانند قارچهای سیلوسایبین، خاصیت توهمزایی دارند.[۷]
بیماریهای قارچی[ویرایش]
نوشتار اصلی: بیماریهای قارچی
قارچها (به خصوص مخمرها) موجب برخی بیماریها
در انسان مانند کچلی مو و ناخن، کریپتوکوکوزیس و کاندیدیازیس میشوند.
نگارخانه[ویرایش]
یک خوشه قارچ
کپک پنیسیلین
Diagram of an apothecium
(the typical cup-like reproductive structure of Ascomycetes) showing sterile
tissues as well as developing and mature asci.
قارچها روی تنه درخت
پابلوطی
منابع[ویرایش]
پرش به بالا ↑ Moore RT. (1980).
"Taxonomic proposals for the classification of marine yeasts and other
yeast-like fungi including the smuts". Botanica Marina 23: 361–373.
پرش به بالا ↑ The classification system
presented here is based on the 2007 phylogenetic study by Hibbett et al.
پرش به بالا ↑ واژههای مصوّب فرهنگستان تا
پایان دفتر دوازدهم فرهنگ واژههای مصوّب
↑ پرش به بالا به: ۴٫۰ ۴٫۱ National Geographic,
Washington DC: August 2000 - Vol. 198 – NO. 2. , p.59.
پرش به بالا ↑ قارچ های سمی ایران. نوشته: محمدرضا
آصف شایان/ نشر ایرانشناسی/ ۱۳۸۸
پرش به بالا ↑ "A higher level phylogenetic
classification of the Fungi" (PDF). Mycological Research 111 (5): 509–547.
2007. doi:10.1016/j.mycres.2007.03.004. PMID 17572334. Unknown parameter
|vauthors= ignored (help)
پرش به بالا ↑ https://en.wikipedia.org/wiki/Medicinal_mushroom
ویکیپدیای انگلیسی
کتاب علوم دوم راهنمایی تحصیلی
en:Fungus [۱] جهانشاهی-شهره،قارچ
خوراکی سودمند وسودآور،نشرپارسی،1394
//////////
قس فطر در عربی:
فُطْر[3] (بالإنجليزية: Fungus) وجمعه فُطْريات أو
فطور Fungi من مملكة الكائنات
الحية ضمن نطاق حقيقية النوى، وتشكل أنواعه العديدة مملكة الفطريات. تتميز بأنها تهضم
طعامها خارجيا (وليس داخليا ضمن جوف هضمي) وتمتص الجزيئات المغذية إلى ضمن خلاياه بعد
إتمام عملية الهضم؛ وهذه تتم بإفراز هيدرولازات تذيب خلايا الأنسجة النباتية أو الحيوانية
أو المواد العضوية التي تتغذى عليها. الفطريات هي كائنات حية ثالوسية تنتشر انتشاراً
واسعاً في الأوساط المختلفة فهي توجد في التربة الرطبة والجافة , وفي المياه العذبة
والمالحة و في الهواء حتى ارتفاعات شاهقة منه. يهاجم الكثير منها النباتات والحيوانات
والإنسان ممرضة له . كما تشاهد هذه الفطريات في كثير من الأغذية مسببة فساد الكثير
منها , كما قد تساهم في تسوية وانضاج بعضها مثل الجبن الركفور. ومن الفطريات ما يعمل
كغذاء مثل أنواع من فطر عيش الغراب , كما أن منها مايختلط على الآكل فتكون له سماً
قاتلاً.[4] الفطور بالغة الأهمية اقتصاديا فالخمائر مسؤولة عن التخمر في معظم الصناعات
الغذائية من إنتاج منتجات الحليب من ألبان وأجبان وصناعة الخبز إلى صناعة المشروبات
الكحولية. كما تشكل زراعة فطر عيش الغراب مصدر غذائي مهم في العديد من البلدان. للفطور
أيضا أهمية بيئية فهي المفككات الأولية لجثث الحيوانات والنباتات الميتة في العديد
من الأنظمة البيئية. كما تظهر على سطوح الخبز القديم بشكل عفن.بدأ باستخدام بعض أنواع
الفطور في بدايات القرن الماضي كمصدر أساسي للمضادات الحيوية مثل البنسيلين.
محتويات [أظهر]
تركيب الفطريات[عدل]
الفِطريات كائنات حية واسعة الانتشار ،
تضم ما يزيد عن (100) ألف نوع لذلك وضعت ضمن مملكة مستقلة بحد ذاتها تسمى مملكة الفطريات
وتعتبر الفطريات من الكائنات حقيقية النواة، فهي تمتلك نظام غشائي داخلي يحيط بالنواة
والعضيات السيتوبلازمية الأخرى ، كما أن لها جدار خلوي يتكون من كميات من السكريات
المتعددة "السيليلوز" والكيتين ، و الفطريات من الكائنات الحية غير ذاتية
التغذية حيث تعتمد على غيرها من الأحياء للحصول على احتياجاتها الغذائية ، وتتباين
الفطريات من حيث الحجم والمعيشة والشكل ، فهي تعيش أما معيشة متكافلة ، أو معيشة مترممة
[الإنجليزية]، وبعضها تعيش معيشة متطفلة أما من حيث الشكل فمنها ما يكون وحيدة الخلية
كالخمائر والتي قد تكون بيضاوية أو كروية ، ومنها ما يكون متعددة الخلايا كالأعفان
أما من حيث الحجم فمنها كبير يرى بالعين المجردة مثل فطريات عيش الغراب ومعظمها صغيرة
الحجم لا ترى إلا بالمجهر
فطر في بلدة السموع ؛ فلسطين
تتكاثر الفطريات بطرق عديدة لا جنسياً
عن طريق الانشطار الثنائي " وهذا نادر الحدوث في الفطريات " ، أو بتكوين
جراثيم لا جنسية " وهو الأكثر شيوعاً " أو بالتبرعم ، كما أن العديد منها
قد تتكاثر جنسياً وذلك عن طريق تكوين جراثيم جنسية وهذا يحدث عندما تكون الظروف غير
ملائمة ( الرحمة ، 2003) . وتتميز الفطريات بأن لها مدى واسع للنمو في درجات الحرارة
المختلفة والتي تتراوح بين (5-55م ْ ) أو أكثر ، وبالرغم من المدى الحراري الواسع للفطريات
فإن الدرجة المثلى لأغلب الفطريات المترممة يتراوح بين (22-30مْ ) بينما تتراوح الدرجة
المثلى في الفطريات المتطفلة بين (30-37مْ) ومعظم الفطريات تكون هوائية تحتاج الأوكسجين
لنموها ولا تستطيع النمو والقيام بكافة العمليات الحيوية المختلفة إلا بوجوده وهذه
تسمى بالفطريات الهوائية الإجبارية ، كما أن بعض منها مثل فطر الخميرة تكون لا هوائية
اختيارية أي تستطيع النمو في غياب الأوكسجين أو وجوده . كما تفضل الفطريات النمو في
الأوساط الحامضية المنخفضة (Ph) يتراوح بين (5-6) ( الرحمة ، 2005) . الفطريات مجموعة كبيرة من النباتات
تتباين في أشكالها , وهي في مجموعها تشبه الطحالب إلا أنها خالية من الكلوروفيل. فهي
تتكون من ثالوس أي لاتتميز إلى جذور وسيقان و أوراق. بعضها يتكون من خلية واحدة , ومعظمها
عديد الخلايا , تنتظم في خيوط تعرف باسم الهيفات ( المفرد هيفا hupha ), ومجموع الهيفات
التي تكون جسم الفطر تسمى ميسيليوم. الميسيليوم قد تكون هيفاته وحيدة الخلية غير مقسمة
بجدر عرضية أو تكون هيفاته عديدة الخلايا أي أنها مقسمة بجدر عرضية.[4]. تتكون جدر
الخلايا الفطرية عادة من الكيتين الموجود في جدر الحشرات , وقد تتكون من السليولوز
. تحتوي الخلايا على نواة واحدة وقد تحتوي على نواتين , وقد تكون عديدة النوايات يبطن
الجدار غشاء بلازمي يوجد بينه وبين الجدار في بعض المناطق حبيبات صغيرة غير معروفة
وظيفتها بالضبط تسمى لوماسومات lomasomes . ينغمس في سيتوبلازما الخلية فجوة عصارية وميتوكندريا وشبكة إندوبلازمية
وجليكوجين وريبوسومات . ونظراً لعدم وجود اليخضور ( الكلوروفيل) في خلايا الفطريات
’ فأن الفطريات تتغذى تغذية غير ذاتية , فتعيش عيشة رمية أو طفيلية , ومنها ما يستطيع
أن يعيش رميّاً أو طفيلياً حسب الظروف , والبعض منها يعيش معيشة تعاونية ولهذا فهي
تستطيع أن تفرز أنزيمات خارجية لتحليل المواد الغذائية الموجودة في الوسط الذي تعيش
فيه وجعلها في صورة قابلة للامتصاص , والمواد المخزنة في أجسام الفطريات غالبا ماتكون
في صورة نشا حيواني (غلايكوجين) أو زيوت .[5].
صفات الفطريات[عدل]
أحد أنواع الفطور التي تنمو على الأشجار
فطر أصفر
مملكة الفطريات هي مملكة من ممالك الكائنات
الحية، تضم كائنات وحيدة الخلية ومتعددة الخلايا، وتمتاز بطريقة تكاثر خاصة، حيث أن
مفهوم الجنس لا ينطبق عليها، ولكن شكل أو حجم الجاميتات هي التي تحدد الذكورة والأنوثة.
وكثير من الفطريات تنتج الجاميتات الأنثوية والذكرية ولكن الإخصاب يتم بين نوعين مختلفين
من نفس الفصيلة، وهذا يعطي التنوع الجيني في الفطريات.
الفطريات عبارة عن كائنات متعددة الخلايا
ونادرا ًما نجد فطريات وحيدة الخلية، ومن أشهر الفطريات وحيدة الخلية نجد الخميرة بالاضافة لمعظم فطريات قسم ال Endomycetales وهي جميعها تابعة للفطريات الزقية أو الأسكية.
تحتوي الخلايا الفطرية تقريبا على جميع
العضيات التي تميز خلايا الكائنات حقيقية النواة حيث نجد اجهزة جولجي والفجوات العصارية
والشبكة الاندوبلازمية وايضا الميتوكوندريا ومعظم الاجزاء الاخرى، ولا تحتوي الخلية
الفطرية مقارنة مع الخلية النباتية على النشاء النباتي (نشا) ولكن تحتوي على النشاء
الحيواني (جليكوجين) ولكن تتميز الخلايا الفطرية كمثيلاتها النباتية بإحتوائها على
جدار خلوي يتركب اساسا من مادة الكيتين وهي المادة الاساسية في تركيب جدر خلايا الفطريات
الحقيقية.
أهمية الجدار الخلوي عند الفطريات تأتي
من كونة حاجزا بين الوسط الخارجي و مكونات الفطر الداخلية حيث ان الفطر يتصل بوسطة
البيئي بكامل هيكلة ووجود الجدار هنا هو الحماية اللازمة التي يلجأ إليها الفطر، هذا
بالاضافة لكون الجدار الخلوي يعمل كمنظم لدخول الجزيئات الضخمة.
عند بعض الفطريات يحتوي الجدار الخلوي
على صبغات مثل الميلانين ومثل هذة الصبغات تحمي الفطر من الاشعاعات مثل الاشعة الفوق
بنفسجية وكذلك ضد بعض انزيمات الكائنات المحللة.
الخلية الفطرية عندما تبدأ بالنمو والانقسام
تكون خيطا يطلق علية إسم هيفا ومجموعة الهيفات المتكونة يطلق عليها إسم ميسيليوم والميسيليوم
هو الفطر بحد ذاتة.
الفطريات مهما بلغ حجمها فإن جسمها لايتكون
إلا من هذة الهيفات فقط ولا تتميز في تركيبها الى انسجة ويتراوح طول الغزل الفطري مابين
عدة ميكرونات الى عدة امتار في الطول اما قطر الهيفا فيتراوح بين 5 الى 100 ميكرون.
غالبا ما تكون الخيوط الفطرية متفرعة والفروع الجانبية لا تختلف في بنيتها عن الخيوط
الاصلية
ولكن احيانا، في حالة بعض الفطريات المتطفلة
تتحول هذة الخيوط الى ممصات عندما تخترق جسم العائل لكي تستطيع امتصاص غذائها وهذا
ما نشاهدة عند الفطريات مثل تلك التي تسبب مرض البياض الزغبي للعنب Plasmopara viticola. وكذلك ما يحدث عند
فطر Rhizopus
sp. عندما تخترق خيوطة الوسط الغذائي فتتحول الى اشباة
جذور.
تقسم الفطريات إلى فطريات مسببة للأمراض،
وهي تعيش بشكل طفيلي على كائنات أخرى، وهناك فطريات تعيش بشكل تكافلي مع كائنات أخرى،
وتتميز الفطريات بعدم وجود الكلوروفيل، ولكنها كانت تصنف سابقا ضمن المملكة النباتية
نظرا لإنتاجها الكربوهيدرات ولكن تبين أن ذلك كان يعود إلى علاقات تكافلية مع كائنات
أولية هي التي تحتوي على الكلوروفيل.
تقسم الفطريات إلى أربعة مجموعات، وكان
ذلك حسب الصبغة الموجودة فيها، أما اليوم فتصنف على أساس الشكل الخارجي للعضو المنتج
للجاميتات الذكرية.
أنواع الفطريات[عدل]
جميع الفطريات غير ذاتية (متباينة) التغذية
لعدم احتوائها على صبغات الكلوروفيل:
فطريات إجبارية التطفل: تعيش في الطبيعه
متطفله على عوائل خاصه تلائمها، ولا تستطيع أن تعيش بمنأى عن عوائلها مثل فطر بلازموبارا
فيتيكولا.
فطربات اختيارية التطفل: تعيش في الظروف
الطبيعيه مترممه على مواد عضويه متحللة موجوده في التربة، فإذا لم تجد هذه المواد ووجدت
عائلاً
مناسباً فإنها تستطيع التطفل عليه مثل
بعض أنواع الفيوزاريوم.
فطريات إجبارية الترمم: تعيش مترممه على
مواد عضويه متحللة سواءً كانت بقايا نباتيه أو حيوانيه مثل فطر البينيسيليوم.
فطريات إختيارية الترمم: تعيش عادة متطفله
ولكنها إذا لم تجد العائل الملائم، فإنها تلجأ لترمم على مواد عضويه متحللة في التربة.
فطريات متكافلة: تعيش بطريقة التكافل أي
تبادل المنفعة مع كائنات حيه أخرى مثل الأشنات وهي معيشه تكافليه بين أنواع من الفطريات
الخيطيه وأنواع من الطحالب الخضراء أو
البكتيريا الزرقاء وكذلك المايكورايزا (الفطريات الجذرية) وهي علاقة تشاركيه بين بعض
أنواع فطريات التربه وجذور نباتات معينه.[6] [7]
تصنيفات الفطريات[عدل]
Crystal Clear app kdict.png مقالة مفصلة: تصنيف
الفطريات
الفطريات الاقترانية أو الزيجية (باللاتينية:
zygomycota)
تكون هذه الفطريات أبواغاً اقترانية. ومن
الأمثلة عليها فطر عفن الخبز وفطريات الجذور.
مكوناتها
كيس بوغي يحتوي أبواغاً
حامل محفظة أبواغ
خيط فطري
أشباه الجذور
طريقة تكاثرها
عندما تكون الظروف ملائمة, فإن فطر عفن
الخبز يتكاثر جنسياً يحدث ذلك : تتحد نهايتا خيطين فطريين وتندمج كل نواتين من خيطين
فطرين معاً فتتكون بويضة مخصبة بوغية.
شعبة الزقيات أو الأسكية (باللاتينية:ascomycota)
من الفطريات التابعة لهذه القبيلة فطر
الكمأة وفطر الخميرة وغيرها وتشترك هذه الفطريات بميزة خاصة هي وجود الأبواغ الجنسية
داخل جسم ثمري يدعى الكيس ويكون عدد الأبواغ(8) داخل الكيس.
بوغ كيسي
كيسٌ
شعبة الدعاميات
يعد عيش الغراب من أكثر الفطريات الدعامية
شيوعا حيث يمكن مشاهدته بجانب جذوع الأشجار المتعفنة والأعشاب في الحقول والغابات وخاصة
بعد هطول الأمطار وهناك أنواع تنمو في فصل الصيف وأخرى في الشتاء.
ومن الأمثلة على الفطريات الوحيدة الخلية
فطر الخميرة ومن الأمثلة على الفطريات المتعددة الخلايا:
عيش الغراب. وفطر الكماة
أهمية الفطريات[عدل]
1- تقوم الفطريات بتحليل المواد العضوية
إلي مواد بسيطة تمتصها النباتات وبالتالي التخلص من المواد العضوية ولا تستطيع تحليل
بعض المواد الكربونية مثل : البلاستيك.
2- بعض أنواع الفطريات تستخدم كغذاء للإنسان
: مثل :
فطر الكمأة
العرجون
عيش الغراب
المشروم
3- تساعد الخميرة في صناعة الخبز وبعض
الأدوية التي تحتوي على فيتامين ب. وتستخدم حالياً في تطبيقات الهندسية الوراثية.
4- لفطر البنسليوم أهمية دوائية حيث يستخدم
:
لإنتاج المضاد الحيوي المسمي البنسلين.
صناعة بعض أنواع الجبن.
5- يدخل قسم منها في صناعة بعض الادوية
مثل الكورتيزون
أضرار الفطريات[عدل]
1- تسبب أمراضا للإنسان كالأمراض الجلدية
مثل :
مرض قدم الرياضي (ما بين الأصابع) تسببها
الفطريات الناقصة.
مرض القوباء الحلقية
التهابات الأذن الوسطى.
2- تسبب أمراضاً للحيوانات : مثل (بعض
الفطريات التي تصيب النمل)
3- تسبب أمراضاً للنباتات : مثل
اللفحة المتأخرة في البطاطس والطماطم والمسبب
فطر بيضي فيتوفثورا إنفستنس.
صدأ القمح
مرض يصيب الذرة.
مرض الذبول التي تصيب القطن والطماطم.
يسببها : بعض اجناس الفيوزاريوم الطفيلية.
مرض اللفحة المبكرة التي تصيب الطماطم
والبطاطس.
مرض التبقع لأوراق نبات القطن. يسببها
: بعض أجناس الترناريا الطفيلية.
الذبول الكبكوبي مرض يصيب حوالي 300 نوع
منها البندورة والباذنجان والقطن والزيتون.
4- تسبب الفطريات تلفاً وتحللاً وفساد
كثير من المواد مثل :
المواد الغذائية
الأوراق.
الأخشاب.
الألياف.
المصنوعات الجلدية.
وصلات خارجية[عدل]
فطريات كاليفورنيا
مشروع شبكة شجرة الحياة: الفطر
المملكة الخامسة–مرجع على الإنترنت
تحليل مقارنتي للجينومات الفطرية
المراجع[عدل]
^ مذكور في : التصنيف الأعلى لجميع الكائنات
الحية — المؤلف: Michael A. Ruggiero، Dennis P. Gordon، Thomas M. Orrell، Nicolas Basile
Bailly،
Thierry
Bourgoin،
Richard
C. Brusca،
توماس كافلييا سميث، Michael D. Guiry
و Paul M. Kirk
— العنوان : A Higher Level
Classification of All Living Organisms — المجلد: 10 — الصفحة: e0119248 — العدد: 4 — نشر في: بلوس ون — https://dx.doi.org/10.1371/JOURNAL.PONE.0119248
— https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed/?term=25923521 —
https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC4418965 — الرخصة: CC0
^
تعديل قيمة خاصية معرف موسوعة الحياة (P830) في ويكي بيانات"معرف Fungi في موسوعة الحياة".
eol.org. اطلع عليه بتاريخ
3 مايو 2017.
^ قاموس المورد، البعلبكي، بيروت، لبنان.
^ تعدى إلى الأعلى ل: أ ب كتاب المملكة
النباتية د.حسين العروسي وعماد الدين وصفي - الباب الخامس- ص 89
^ كتاب المملكة النباتية د.حسين العروسي
وعماد الدين وصفي - الباب الخامس- ص 90
^ د، حسوني جدوع عبد الله، د، صبا رياض
خضير، اشرف سامي حسن، البيئة، بيئة الحيوان والنبات والاحياء المجهرية،دار دجلة عمان،
2015 ص 260
^ عامر عبد الفتاح الكيلاني،الموسوعة الطبيعية،عمان.2014
ص 189
طالع أيضاً[عدل]
فطر مقوس متعدد
////////////
قس قوبِلِکلِر در آذری:
Göbələk (lat. Fungi) - mayalar və kiflər kimi mikroorqanizmlər
və eləcə də geniş yayılmış papaqlı göbələklər kimi eukariot orqanizmlərin daxil
olduğu geniş qrupdur. Göbələklər bitkilər, heyvanlar, bakteriyalar və protistlərdən
fərqlənən və ayrıca bir aləm kimi Göbələklər adı altında birləşdirilən
orqanizmlərdirlər. Xitindən təşkil olunan hüceyrə divarı göbələkləri
bakteriyalar, bitkilər,heyvanlar və protistlərdən fərqləndirən başlıca əlamətdir(
Protistlər və bitkilərdə hüceyrə divarı əsasən sellüozadan təşkil olunur). Əksər
göbələklər mikotoksinlər adlanan bioaktiv birləşmələr əmələ
gətirirlər. Göbələklər əsasən kosmopolitan orqanizmlərdirlər ki, onlara hər
yerdə rast gəlmək mümkünür. Göbələkləri öyrənən elm mikologiya adlanır. Göbələklərin 100 000-ə qədər
növü var.
/////////
قس در عبری با فیلترشکن!
////////////////
قس کوو در کردی:
Kuv (bi latînî: Fungi), sernave gellek giyanewer e. Di
zimanê kurdî de kuvark, kuvk, zeng, xewr û meya ji çênd cureyên kuvan in. Bi giştî
kuv bi çavan xuya nabin. Tenê ku fêkî didin, wek kuvark û kuvkê, meriv dibîne.
Hin cureyên kuvan ku li çermî ajalan belav dibin û nexweşiyeke çerm çêdikin. Bi
taybetî li nav pêçiyên lingan belav dibin. Derên ku kuv lê peyda bûne tim
dixure.
/////////
قس کووو در سواحلی:
Kuvu (kisayansi: Fungi) ni kiumbehai ambacho si mmea wala mnyama. Uainishaji wa kisayansi unavipanga
katika himaya ya pekee ndani ya Eukaryota. Kati ya kuvu kuna viumbe vikubwa
kama uyoga na pia vidubini yaani vidogo vyenye seli moja
tu kama hamira au maungano
ya seli kama koga. Utaalamu wa kuvu
ni mikolojia.
Kuvu zinatokea kwa namna mbalimbali
·
kama uharibifu kama vyakula vinaoza
//////////
قس زمبوروک ار در ازبکی:
Zamburugʻlar
(Fungi yoki Mycetes) — eukariot organizmlar dunyosi (bulimi). 3. tayyor organik
modsalar hisobiga yashaydi, yaʼni geterotrof organizm hisoblanadi. Odatda
oʻsimliklarda, tuprokda, suvda, hayvonlarda yoki ularning qoldiqlarida hayet
kechiradi. Oziklanish usuliga qarab parazit va saprofit Z.ga boʻlinadi. Z.ning
odamlar va hayvonlar uchun zararli va foydali yuz mingdan ortiq turi uchraydi.
3. haqidagi fan mikologiya deb ataladi. Tuzilishi. Kupchilik Z.ning (baʼzi
hujayra ichki parazitlaridan tashqari) vegetativ tanasi mitseliy kurinishida,
yaʼni oziklanish substrati sirtiga yoki ichiga taralib, uchidan oʻsadigan
ingichka ipcha — gifalardan iborat. Koʻpayishi. 3. vegetativ vareproduktiv
(jinssiz va jinsiy) koʻpayadi. Vegetativ koʻpayish mitseliy ipchalarining
boʻlinishi yoki sklerotsiyalar bilan amalga oshadi. Bu boʻlakchalar har xil
yoʻl bilan tarqalib, qulay sharoitga tushganda yangi mitseliysi hosil boʻladi.
Jinssiz koʻpayish mitseliyning maxsus shoxchalarida xreil boʻladigan sporalar
orqali roʻy beradi. Sporalar hosil boʻlishiga qarab endogen va ekzogen buladi.
Endogen sporalar odatda gifa (sporangiy yoki zoosporangiy)ning sharsimon
uchlarida kup miqdorda rivojlanadi. Ekzogen sporalar (konidiyalar) mitseliyning
maxsus shoxlarida yakka, guruh bulib, kupincha zanjirsimon rivojlanadi. Jinsiy
koʻpayish ikkita har xil jinsiy hujayraning qoʻshilishidan hosil boʻladigan
zigotalar orqali roʻy beradi. 3. hamma joyda keng tarqalgan. Aksari Z.ning
tabiatda umri kiska. Ularning mitseliysi bir necha sutkada rivojlanib, spora
hosil qilgach, oʻsishdan toʻxtab, nobud boʻladi. Mitseliysi koʻp yil
yashaydigan 3. ham bor. Jumladan, patogen va parazit 3. mitseliysi bir necha
yillab yashaydi.
/////////////
قس الی در پنجابی:
اُلّی جانداراں دا اک دیس اے۔ ایہنوں انگریزی وچ فنگس کہندے نیں جیدی انیک فنجائی اے۔ فنجائی جانداراں دے پنج دیساں وچوں اک دیس اے۔
فنگس ہائیفے دا ولگن: 1- ہائیفا دی دیوار، 2- سیپٹم، 3- مائیٹوکانڈریا، 4- ویکیول،
5- ایرگوسٹیرول کرسٹل، 6- رائبوسوم 7- نیوکلیئس، 8- اینڈوپلاسمک ریٹیکولم، 9- لیپڈ باڈی، 10- پلاسمہ میمبرین، 11- ودن سرا تے ویزیکل، 12- گالجی آپریٹس
الی ایسا جاندار اے جیدے وچ نیوکلیئس
ہوندا اے، جیڑا سپور بناندا اے، جیڑا خوراک نو جذب
کر کے حاصل کردا اے، جیدے وچ کلوروفل
نئی ہوندا تے جیڑا جنسی، نا جنسی ول نال اپنی نسل ودھاندا اے،ایہدے ولگن دے باہر ولگن کند ہوندی اے جو سیلولوز دی بجائے کائیٹن دی بنی ہوندی اے۔
ایہ بوٹیاں تے جنوراں توں وکھ ونڈ اے۔ کھمبیاں، ییسٹ، مولڈ ایہدے وچ آندے نیں۔ الی نو پڑھن آلے سینسدان نو
مائیکولوجسٹ کہندے نے تے فنگس دا علم مائیکالوجی اخواندا اے۔
فنجائی پوری دنیا چ پائے جاندے نے۔ نکا ناپ، مٹی تے مردہ مادے چ خفیہ جیون، بوٹیاں تے ہور جنوراں نال رل مل کے رہن آلے تعلق باجوں اے غیر واضح ہوندے نے۔ اپنے پھلدار حصے باجوں فنجائی زیادہ واضح ہو جاندے نے۔ فنجائی نامیاتی مادے دی سڑن تے غذائی اجزاؑ دے چکراں لئی اہم کردار ادا کردے نے۔ کھمبیاں بطور خوراک استعمال کیتیاں جاندیاں نے۔ وائن، بیئر تے سویا ساس جئی شیواں نوں تخمیر دے عمل نال بنان لئی فنجائی ورتےجاندے نے۔ 1940 توں فنجائی نوں اینٹی بائیوٹک تے اینزائم بنان لئی ورتیا جا ریا اے۔ فنجائی نو کیڑے مار تے جڑی پوٹی مار دوائی دے طور تے وی ورتیا جاندا
اے۔
////////////////
قس چِناس در پشتو:
چڼاس (په لاتين: Fungi) چې د قارچونو،پنجیانو په نومونو
سره هم یادیږي تر دې مهاله تر سل زره زیاتې نوعې Species پیژندل شوي دي چې تقریباً د نړۍ په ټولو برخو کښې ژوند کوي. زیات شمیریې په وچ چاپیریال کښې يواځې ځولومړني (ابتدايي) ډولونه یې په اوبو کښې ژوند کوي. هغه پوهه چی فنگوسونه
تر ځیړنی لاندی نیسی د مایکولوژی په
نامه سره یادیږی. چڼاس پگمنټ او کلوروفیل نلري. ډیرۍ یې د سپروپیت Saprophyte په شکل د عضوي موادو
اویا په د مړو جسدونو د پاسه ژوند کوي، یوشمیریې د پرازیت په شکل د تیارشویو غذايي
موادو چې ژوندي موجودات یې د ځان لپاره چمتوکوي، ژوند کوي. د
500 په شاه وخواکښې د چڼاس نوعې د انسانانو ناروغۍ منځ ته راوړي،په همدومره شمیره په حیواناتو
کښې بیلا بیلې ناروغۍ منځ ته راوړي چې زیاتره یې د پوټکي ناروغۍ دي. له اتو زرو 8000 څخه زیاتې د چڼاسو نوعې په نباتاتو کښې بیلابیلې ناروغۍ منځ ته راوړي. هر پرازیتي فنگس کولای شي ځو ډوله نباتات تر خپلې حملې لاندې ونیسي. ددې چڼاسو له ډلې څخه ځینې اجباری پرازیتونه Obligate Parasites او ځینې یې اختیاري پرازیتونه Facultative
parasite
دي. هغه فگسونه چې د عضوي موادو په تجزیه کښې رول لري د حیاتي اهمیت لرونکي
گڼل کیږي. همدارنگه د غذا په جوړولو لکه پنیر، ډوډۍ د تخمر عملیه کښې هم حیاتی رول لري. د انتي بیوتیکونو
Antibiotics په برابرولو کښې هم ستر اهمیت لري، همدارنگه د
لرگیو او د نساجۍ د الیافو د خرابیدو سبب کیږي چې د بشر اقتصاد ته نه جبرانیدونکی
زیان اړوي. له بلې خوا چڼاس د نباتاتو د زیات شمیر بلابیلو
ناروغۍ سبب کیږي، د نباتاتو حاصل راټیټوي ځینې وختونه د غذایي موادو د کاختۍ سبب کیږي.
///////////
قس قارچک، کارگ در کردی سورانی:
قارچک یان کارگ بە چەندین جۆرە لە گیانلەبەران دەوترێت کە خۆراکی خۆیان لە بەرھەمی دیکەی گیانلەبەران بە دەست دێنن.[١]
///////////////
قس در تاتاری:
Гөмбәләр
(лат. Fungi яки Mycota) — үсемлекләрнең һәм хайваннарның кайбер сыйфатларын
берләштергән эукариот организмнардан торган мөстәкыйль патшалык.
Гөмбәләр
патшалыгын микология өйрәнә. Элек гөмбәләрне үсемлекләргә керткәнгә микология
хәзер дә биологиянең бүлеге дип санала.
/////////////
قس مانتارلَر در ترکی استانبولی:
Mantarlar
(Latince: fungus mantar, fungi mantarlar), çok hücreli[1] ve tek hücreli[1]
olabilen ökaryotik[2] canlıları kapsayan bir canlılar âlemi ve şapkalı
mantarların tümüne halk arasında verilen genel addır.
Halk
arasında kav mantarı, küf mantarı, maya mantarı, mildiyö mantarı, pas mantarı,
puf mantarı, rastık mantarı, şapkalı mantar gibi çeşitli isimlerle anılan bütün
mantarlar, mantarlar âlemi içerisinde incelenirler.
Dünyanın
her yerinde bulunurlar. Fazla nemli yerlerde daha çokturlar. Yeryüzünde 1,5
milyon kadar mantar türü olduğu düşünülmekte ise de günümüzde sadece 69.000[3]
kadar türü tanımlanmıştır. Çoğu insan, mantarların bitki olduğunu
düşünmektedir, ancak mantarlar bitki değildir. Çünkü, mantarlar kendi
besinlerini üretemezler. Bu yüzden mantarlar üretici değil, ayrıştırıcıdırlar.
/////////////
قس پُهپُهوند در اردو:
پھُپھُوند (انگریزی:
Fungus) حقیقی المرکزیہ نامیات کے گروہ کا ایک رکن جاندار ہے جس میں خمیر اور فُطرجیسے خردنامیات شامل ہوتے ہیں۔ ان نامیوں کی جماعت بندی بطور مملکت، فنگی، شمار کی جاتی ہے جونباتات، جانوروں اور بیکٹیریا سے مختلف ہوتے ہیں۔
////////////
قس زمبوروغ در اویغوری:
زەمبۇرۇغ
/////////////
Fungus
From Wikipedia, the
free encyclopedia
Clockwise from top left:
|
|
Domain:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Kingdom:
|
|
A fungus (/ˈfʌŋɡəs/; plural: fungi[3] or funguses[4]) is any member of the group of eukaryotic organisms that includes microorganisms such as yeasts and molds, as well as the more familiar mushrooms. These organisms are classified as a kingdom, Fungi, which is separate from the other eukaryotic life
kingdoms of plants and animals.
A characteristic that places fungi in a
different kingdom from plants, bacteria, and some protists is chitin in their cell
walls. Similar to animals, fungi are heterotrophs; they acquire their food by absorbing dissolved molecules, typically by
secreting digestive enzymes into their
environment. Fungi do not photosynthesise. Growth is their means of mobility, except for spores (a few of which are
flagellated), which may travel through the air or water. Fungi are the
principal decomposers in ecological systems. These and other differences place
fungi in a single group of related organisms, named the Eumycota (true
fungi or Eumycetes), which share a common ancestor (form a monophyletic group), an interpretation that is also
strongly supported by molecular phylogenetics. This fungal group is distinct from the structurally similar myxomycetes (slime molds) and oomycetes (water molds). The discipline of biology devoted to the study of fungi is known as mycology (from the Greek μύκης, mukēs, meaning "fungus"). In the past, mycology was
regarded as a branch of botany, although it is now known fungi are genetically more closely related to
animals than to plants.
Abundant worldwide, most fungi are
inconspicuous because of the small size of their structures, and their cryptic lifestyles in soil or on dead matter. Fungi include symbionts of plants, animals, or other fungi and also parasites. They may become noticeable when fruiting, either as mushrooms or as molds. Fungi perform an essential role in the
decomposition of organic matter and have fundamental roles in nutrient cycling and exchange in the environment. They
have long been used as a direct source of human food, in the form of mushrooms
and truffles; as a leavening agent for bread; and in the fermentation of various food products, such
as wine, beer, and soy
sauce. Since the 1940s, fungi have been used for
the production of antibiotics, and, more recently, various enzymes produced by fungi are used industrially and in detergents. Fungi are also used as biological pesticides to control
weeds, plant diseases and insect pests. Many species produce bioactive compounds called mycotoxins, such as alkaloids and polyketides, that are toxic to animals including humans. The fruiting structures of a
few species contain psychotropic compounds and are consumed recreationally or in
traditional spiritual
ceremonies. Fungi can break down manufactured
materials and buildings, and become significant pathogens of humans and other animals. Losses of crops due to fungal diseases
(e.g., rice blast disease) or food spoilage can have a large impact on human food supplies and local economies.
The fungus kingdom encompasses an enormous
diversity of taxa with varied ecologies, life cycle strategies, and morphologies ranging from unicellular
aquatic chytrids to large mushrooms. However, little is known of the true biodiversity of Kingdom Fungi, which has been estimated at 1.5 million to 5
million species, with about 5% of these having been formally classified. Ever
since the pioneering 18th and 19th century taxonomical works of Carl Linnaeus, Christian Hendrik Persoon, and Elias Magnus Fries, fungi have
been classified according
to their morphology (e.g., characteristics such as spore color or microscopic
features) or physiology. Advances in molecular genetics have
opened the way for DNA analysis to be incorporated into taxonomy, which has sometimes challenged the
historical groupings based on morphology and other traits. Phylogenetic studies published in the last decade have helped reshape the
classification within Kingdom Fungi, which is divided into one subkingdom, seven phyla, and ten subphyla.
&&&&&&&
فطراسالیون
بفتح فا و سکون طا و فتح را و الف و سین مهملات و الف و کسر لام
و ضم یاء مثناه تحتانیه و نون لغت یونانی است و بفرنکی بطرسالی نامند
ماهیت آن
کرفس کوهی است و آن را کرفس صخری و کرفس ماقدونی[مقدونی] نیز نامند
و تخم آن سیاه طولانی شبیه بنانخواه و خشبو و تند و بهترین اجزای آنست و مستعمل
طبیعت آن
در سوم کرم و خشک
افعال و خواص آن
اعضاء الغذاء و النفض قاطع لزوجات و محلل نفخ و بغایت مفتح و جهت
درد پهلو و مغص و ادرار بول و حیض قوی الاثر و مخرج جنین و مبهی السموم مقاوم جمیع
سموم بارده و در جمیع افعال قویتر از بستانی و سائر اقسام خود بدل آن دو وزن آن تخم
کرفس بستانی و جالینوس نیم وزن آن افسنتین کفته و حکیم میر محمد مؤمن در تحفه المومنین
نوشته که بالفعل تخم نبطی را بجای آن استعمال می کنند و آن مدور مائل بدرازی و بقدر
فلفلی و بیرون آن سیاه و اندرون آن سفید مائل بزردی و تند طعم و برک نبات آن عریض و
با اندک حدت و کل آن چتری شبیه بشبت است و در تنکابن و اپلیهم نامند و این قسم را بعضی
ضعیف تر از فطر اسالیون دانسته اند و جمعی مثل آن و آن مدر عرق و رافع عرق النسا و
تصبج و فرزجۀ آن مسقط جنین و در سائر افعال مانند اقسام کرفس است و در حرف الکاف در
کرفس ان شاء اللّه تعالی مذکور خواهد شد
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
/////////////
فطراسالیون . [ ف ُ ] (معرب ، اِ) بلغت
یونانی تخم کرفس باشد چه فطرا به معنی تخم و سالیون کرفس کوهی است و بعضی گویند نوعی
از سماروغ است . (آنندراج ) (از برهان ). تخم کرفس رومی . (ترجمه صیدنه ). تخم کرفس
کوهی است . (ذخیره خوارزمشاهی ).
////////////
بادیان کوهی
اشاره
گیاهی است از خانواده چتریانUmbelliferae ، نام علمی آنPrangos pubularia
Lindl
. میباشد. به هندی و پشتو «فطراسالیون» گفته میشود و «فطراسالیون» نامی است که در
کتب طب سنتی ایران برای نوعی از کرفس معروف به «کرفس صخری»، «مخزن» و یا «کرفس جبلی»،
«تحفه» گفته میشود.
مشخصات
گیاهی است علفی بلندی آن 5/ 1- 20/ 1 متر.
برگهای آن بزرگ به طول 50- 30 سانتیمتر که دارای تقسیمات مکرر است و به تقسیمات باریک
منتهی میشود. گلهای آن زردرنگ، میوه آن خمیده کوتاه دارای بالهای کوچک و موجدار که
در آن تخمهای آن قرار دارند.
این گیاه در هندوستان، کشمیر، افغانستان
و ایران میروید. در ایران در جاهای سایهدار بادقیس دیده میشود.
ترکیبات شیمیایی
از نظر ترکیبات شیمیایی در میوه گیاه اسانس
معطر و آلکالوئید و والریک اسید استر[435] یافت میشود. در گیاه تازه در حدود 2 درصد
اسانس وجود دارد که این اسانس
معارف گیاهی، ج2، ص: 275
شامل 48 درصد میرسن 436]، 4 درصد آلفاپینن،
مقدار کمی کامفن و بورنئول، 5/ 17 درصد دیهایدروکومینول 437] به شکل آزاد یا به شکل
استات، مقدار کمی آلدئید و 28 درصد باقیمانده مواد رزینی میباشد.
در گزارش دیگری آمده است که از ریشه آن
کومارین گرفته میشود که شامل:
6/ 3 درصد اوستول 438]، 8/ 0 درصد پوسدانین
439]، 3 درصد اوکسیپوسدانین 440]، 1 درصد آویپرین 441] و 4/ 0 درصد کومالین 442]
است.
در چتر گلهای آن 18/ 0 درصد اوستول،
02/ 0 درصد ایزوایمپراتورین 443]، 05/ 0 درصد ایمپراتورین 444]، 32/ 0 درصد برگاپتن
و 18/ 0 درصد هراکلنین 445] وجود دارد.
خواص- کاربرد
میوه گیاه محرک، بادشکن، مقوی معده، مدر
و قاعدهآور است. خروج جنین را تحریک و تسریع میکند. دانههای گیاه مقوی معده و محرک
نیروی جنسی است.
ریشه آن برای رفع خارش و به عنوان مدر
و قاعدهآور مصرف میشود. از نظر طبیعت گرمکننده میباشد.
گونههای متعدد دیگری از این گیاه در مناطق
مختلف ایران میرویند که چون در لیست گیاهان دارویی جای ندارند از ذکر آنها خودداری
میشود.
معارف گیاهی، ج2، ص: 276
//////////////
کرفس کوهی با نام محلی ” کلوس ” و نام
علمی ” Kelussia odoratissima ” که به نام های علمی دیگری همچون ” Apium
graveolens ” نیز
شناخته می شود.
این گیاه از ارتفاع 2100 تا 3000 متری
در اقلیمهای مختلف یافت میشود. دارای ریشهای راست و دوکی شکل به همراه
غده بزرگی در قسمت بالایی بوده که محل ذخیره مواد غذایی مورد نیاز برای شروع نسل
جدید در فصل رشد بعدی است. برگها
دارای بریدگیهای
پنجهای شکل و در قاعده دارای دُمبرگهای بلند و بدون غلاف است.
گل آذین با گلهای زردرنگ به صورت چترهای انتهایی کاملا بارور و
چترهای جانبی گلهای
نر و نابارور به صورت 2 تا 8 شعاعی با بذری درشت و صفحهای به رنگ قهوهای مایل به زرد.
ارتفاع آن در مرحله تشکیل بذر از 120
تا 200 سانتیمتر
بوده و در تیرماه به بذر مینشیند.
میزان اسانس 8.4 درصد که نشان دهنده
ارزش بالای خود گیاه و فرآوردههای
آن است رویشگاههای
طبیعی کلوس بر روی خاکهای
کمعمق تا بسیار عمیق با بافت
متوسط تا سنگین که ظرفیت نگهداری آب بالایی داشته و فاقد شوری و قلیائیت است، دیده
میشود.
این گیاه بومی از گونههای دارویی، تغذیهای و علوفهای منطقه زاگرس مرکزی ایران
بوده که در سایر مناطق جهان گزارش نشده است. جهت درمان برخی از دردها و بیماریها مانند کاهش فشار خون،
روماتیسم و بیماریهای
عصبی، جلوگیری از تولید سنگ کلیه و مثانه، تمیز کردن مجاری ادرار استفاده میشود.
به علت گرانی و اقتصادی بودن،
متاسفانه برداشت از کرفس بسیار بیرحمانه
بوده و در حال حاضر رویشگاههای
طبیعی کلوس به قطعات کوچکی در استانهای
اصفهان، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، فارس و لرستان محدود میشود.
ایسنا
/////////
/////////
//////////////
///////////
&&&&&&&
فقع
بفتح فا و قاف و عین مهمله و بکسر فا نیز آمده
در ماهیت آن
اختلاف است جمعی از اقسام فطر و کماه دانسته اند و بعضی غیر آن
و اصح آنست که از غیر اقسام فطر است و مدور بقدر نارنجی و کوچکتر از ان و اندک طولانی
و در زیر زمین در مواضع سیلها و جاهای نمناک و قرب انهار و بعد از باران در زمینهای
ریک زار و دامنهای کوه بسیار بهم می رسد و جایی که تکون می یابد زمین آنجا اندک بلند
و بعضی منشق می باشد و کسانی که می دانند آنجا را می کاوند و برمیآورند و در بعضی جاها
یکدانه و در بعضی چند عدد و بفارسی تشنج و بترکی دنبلان* نامند و آن شیرین لذیذ می
باشد آن را پخته و یا بریان کرده می خورند بهتر از فطر ماکول است و در سالی که رعد
و برق بسیار شود بسیار تکون می یابد
طبیعت آن
در دوم سرد و تر
افعال و خواص ان
نفاخ و بطی الهضم و غلیظ و اکثار آن مولد قولنج اصلاح آن مانند
اصلاح فطر است و ضرر آن را ندارد
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
* دنبلان
اشاره
به فارسی «دنبلان» و «دمبلان» و به آذربایجانی
«طملان» و در کتب طب سنتی با نامهای «نبات الرعد» و نوعی «سماروغ» و «شحم الارض» و
«نوعی فطر» آمده است. از قارچهای خوراکی زیرزمینی است که به فرانسوی انواع آن را بهطور
کلیTruffe و به انگلیسیTruffle گویند.
انواعی از این نوع قارچ دمبلان بیشتر در
اروپا بخصوص در فرانسه میرویند.
انواعی از دمبلان نیز در مناطق مختلفه
ایران میرویند. این دو دسته دمبلان از لحاظ جنس مختلف هستند که شرح آنها در زیر داده
میشود.
دمبلانهای اروپایی
این دمبلانها از راستهTuberale طبقهAscomycetes خانوادهTuberaceae هستند و اغلب آنها
از رستنیهای دارویی میباشند.
مشخصات
قارچی است کرویشکل مانند غده که معمولا
در زیر خاک رشد میکند. پوسته خارجی آن ناصاف و زگیلدار است. از نظر ابعاد برحسب گونههای
مختلفه متفاوت است و از یک فندق تا حجم یک مشت دست فرق میکند. این قارچ در گونههای
معارف گیاهی، ج1، ص: 81
مختلف به رنگهای قرمز تیره، خاکستری، سفید،
بنفش و سیاه دیده میشود ولی لذیذترین و بهترین آنها معمولا دارای رنگ پوسته خارجی
سیاه است. این قارچها نوعا در عمق حدود سی سانتیمتری خاک بهطور گروهی و نزدیک ریشههای
گیاهان و درختها بخصوص درخت بلوط میرویند.
سابقا در فرانسه مرسوم بود که زارعین توسط
سگهای تربیتشده، محل وجود این قارچها را در زیر خاک یافته و بیرون میآوردند.
معمولا هر دمبلان اروپایی شامل دو قسمت
است. یکی پوسته ناصاف و زگیلی آنکه رنگین و سخت و محتوی اسپرهای قارچ است و دیگری گوشت
آنکه اغلب سفیدرنگ میباشد ولی رنگهای تیره هم دارد.
دمبلانهای اروپایی دارای گونههای خوراکی
اهلی و گونههای وحشی غیر خوراکی ولی درعینحال غیر سمی است.
دمبلانهای خوراکی
1. دمبلان سیاهTuber Melanosporum : پوسته آن ناصاف زگیلدار
به رنگ تیره حنایی و رنگ گوشت آن پس از رسیدن بنفش تیره مایل به سیاه است. بزرگی آن
در حدود یک تخممرغ است. این دمبلان در پاییز میرسد و از بهترین و لذیذترین نوع دمبلان
است.
2.Tuber uncinatum : بزرگی آن متوسط،
پوسته خارجی سیاه خیلی ناصاف و ناهموار و رنگ گوشت آن قهوهای است. اینگونه نیز لذیذ
و خوشطعم و خوشبو است و معمولا در پاییز میرسد.
3.Tuber hiemale : پوسته خارجی مایل
به سیاه، غده آن کرویشکل، بزرگی آن در حدود یک گردو میباشد این نوع نیز خیلی لطیف
و لذیذ است و در ردیف دو گونه فوق میباشد.
4. دمبلان تابستانیTuber aestivum : شکل غدهها متغیر،
بزرگی آنها در حد یک گردو رنگ پوست سیاه و زگیلهای آن درشت است و سرانجام دمبلان کوهیtuber Montanum . بهطوری که گفته
شد دمبلانهای اروپایی اغلب در نزدیکی ریشه درختان و گیاهان خاصی میرویند این گیاهان
را گیاهان دمبلانزا مینامند. از جمله درختانی که بیشتر مورد علاقه دمبلان است دو
نوع بلوط است.
یکی به نام علمیQuercus Pubescens که واریتهای از:Quercus robur
sessiliflora
میباشد و دیگریQuercus ilex و همچنین شاهبلوطCastanea vulgaris و فندق به نام
معارف گیاهی، ج1، ص: 82
علمیCorylus avellana و بهطور کلی طبق
مطالعاتی که شاتن 142] گیاهشناس فرانسوی نموده است، یکی از روشها برای شناسایی اراضی
که دمبلان در آن وجود دارد، وجود درختانی که فوقا ذکر شد و همچنین گیاهان و درختانی
نظیر زالزالک و سرو کوهی و ارس و گوجه وحشی و خمان صغیر یا آقطی و گلسنگها و بوصیر
و بومادران و حلبوب و آبرون صغیر و نوعی سیسنبر یا سرپوله و آزربه و اکلیل کوهی است.
به علاوه شاتن معتقد است: خاکی که غنی
از مواد آلی، آهک، پطاس، اسید سولفوریک و پروکسیات دوفر[143] باشد مناسبترین خاک برای
رویش دمبلان است.
گونههایی از دنبلان
1. بلوط دمبلانزاQuercus Pubescens در جنگلهای جنوب
فرانسه و سایر مناطق اروپا میروید و واریتهای از آن به نام:
Quercus Pbescens Brot. var
iberica Wenzig
در جنگلهای شمال ایران میروید. این بلوط
که به فرانسویChene Pubescent
وChene blanc
گفته میشود، در دره تالار و در ارتفاعات گدوک و در نور و کجور و سیاهبیشه
و در جنگلهای هرزویل انتشار دارد.
معارف گیاهی، ج1، ص: 83
درخت بزرگی است با شاخههای خزی، برگهای
چرمی با تضاریس قوسی در کناره برگها. روی برگ صاف و براق به رنگ سبز تیره و پشت برگ
سبز روشن پوشیده از کرک سفید است. نام محلی آن در حسنآباد دشت نظیر «سفید مازو» و
«سفید بلوط» است. ملاحظه میشود که نام محلی آن نیز ترجمه طبیعی از نام فرانسه است.
بلوطهای دنبلانزا
2.Quercus ilex . که آن را بلوط سبزChene Vert مینامند در اروپا
میروید و در ایران فقط در باغها به عنوان زینت کاشته میشود. برگها با دندانههای
تیز و ریز که در انتهای دندانهها خار کوچکی است. روی برگ سبز تیره براق و پشت برگها
کرکدار سفید است و معمولا تا سه سالگی خزان نمیکند. اغلب به صورت درختچه است ولی در
خاکهای قوی بلندی آن به 15- 10 متر میرسد. شرح و تفصیل سایر انواع درختان و گیاهانی
که نامبرده شد به صورت جداگانه در بخشهایی از این کتاب آمده است که در صورت نیاز بتوان
به آن مراجعه کرد.
دمبلان در ایران
در ایران در اغلب مناطق از جمله فارس،
منطقه تهران و کوهستانهای شهرستان
معارف گیاهی، ج1، ص: 84
تهران، آذربایجان، خوی و غرب ایران در
همدان و کرمانشاه دمبلان میروید.
دمبلانهای ایران نیز مانند سایر دمبلانها
در زیر خاک میرویند. نام محلی آن در کرمانشاه «چمه» و در آذربایجان «طملان» است، در
تهران «دمبلان» نامیده میشود.
رنگ پوست آنها اغلب برخلاف دمبلانهای اروپایی
روشن و خاکستری روشن است و به بزرگی فندق تا یک گردو و گاهی بزرگتر است.
این دمبلان را به فرانسویTerfex وTruffe de lion مینامند و به عربی
«ترفاس» گفته میشود. این دمبلانها از جنس متفاوتی با دمبلانهای اروپایی هستند. سهگونه
از این دمبلانها طبق مطالعات آقای شاتن در ایران شناخته شده که نام علمی آنها به شرح
زیر است:
1.Terfezia aphroditis Chatin که در سال 1897 در
آذربایجان دیده شده.
2.Terfezia hafizii Chatin که در فارس و اطراف
تهران دیده شده.
3.Terfezia hanotauxii Chatin که باز در سال
1897 در کوههای اطراف تهران شناسایی شده است.
از نظر ترکیبات شیمیایی و خواص و کاربرد
دارویی خیلی شبیه قارچهای خوراکی هستند که در فصل آن شرح داده شده است و تکرار نمیشود
ولی این نوع قارچهای زیرزمینی بیشتر مصرف خوراکی دارند.
معارف گیاهی، ج1، ص: 85
////////////
فقع. [ ف َ / ف ِ ] (ع اِ) نوعی از سماروق
سپید نرم . ج ِ فقعة. (منتهی الارب ). و آن بیشتر در جاهای نمناک و دیوارهای حمام و
زیر خمهای شراب روید. گویند هرکه آن را در جنابت بخورد نسل وی منقطع شود. (برهان
).
/////////
دنبلان . [ دُم ْ ب َ ] (اِ) ۞ قسمی از سماروغ ماکول که بدون
ساقه و بدون ریشه در زیر زمین پدید می آید. (ناظم الاطباء). از ترکی طُمَلان . قسمی
قارچ که در زیر زمین تولید شود به رنگ سرخ تیره
اغبر. کماة. نبات الرعد. سماروغ . شحم الارض . (یادداشت مولف ). [از تیره های
نوعی قارچ ] دنبلان ۞ که آسکهای آنها داخلی است و اطراف آنها را کلافه قارچ کاملاً فراگرفته است . (از گیاه شناسی گل گلاب
ص 166). دنبلانها معمولاً دسته دسته در عمق 30 سانتیمتری در خاک و نزدیک به ریشه های
گیاهان و درختها می رویند.کاشت آنها نتیجه
مفید نداده است ، ولی به حالت طبیعی در بسیاری از زمینهای معتدل دیده می شوند
و آنها رابه وسیله سگ یا خوک پیدا می کنند.
(از دایرةالمعارف فارسی ). || (اصطلاح عامیانه ) تخم گوسپند. خایه گوسپند و بز و غیره . بیضه غنم . خصی المواشی . بیضه گوسپند که کباب کرده خورند. (یادداشت مولف ).
///////////
//////////
/////////
قارچ دُنبَلان نوعی قارچ خوراکی گرانقیمت و
کمیاب است. این قارچ در گونههای مختلف به رنگهای
قرمز تیره، خاکستری، سفید، بنفش و سیاه یافت میشود ولی
لذیذترین نوع آن دارای پوسته سیاه رنگ است. دو نوع سیاه و سفید این قارچ گرانقیمتترین
قارچهای دنبلان زیرزمینی هستند. بیشترین میزان مصرف قارچ دنبلان در رستورانها، صنایع
غذایی، تهیه
انواع سسها و روغنهای معطر و نیز
داروسازی است.[۶] سر آشپز معروف فرانسوی، ژان
آنتلم بریلا-سوارین، دنبلان را الماس آشپزخانه لقب داده است.[۷]
قارچ دنبلان، که در عمق تقریباً ۳۰
سانتیمتری و در مجاورت ریشه گیاهان رشد میکند، شکلی شبیه سیب زمینی دارد و اندازه
آن از یک فندق تا اندازه یک پرتقال میباشد. دنبلان به حالت طبیعی در بسیاری از
مناطق معتدل دیده میشوند و آنها را به وسیله سگ یا خوک پیدا میکنند.[۸] قارچ دنبلان کوهی سفید در سال
۲۰۰۱ به قیمت هر کیلو بین ۲۰۰۰–۴۵۰۰ دلار
آمریکابفروش
رفتهاست.[۹] در دسامبر ۲۰۰۹ آنها به قیمت
۱۴٬۲۰۳۳ دلار بر کیلوگرم فروخته میشدند.
رکورد قیمت یک دنبلان سفید در دسامبر ۲۰۰۷ زده شد؛ کازینو داری به نام استانلی هو مبلغ
۳۳۰٬۰۰۰ دلار برای خرید یک دنبلان
۱٫۵۵ یک کیلویی پرداخت کرد.[۱۰]
محتویات
[نمایش]
نخستین بار در سنگ-نوشتههای سومریان،
در رابطه با خورک دشمنان شان، به دنبلان اشاره شده است.[۱۱] در نوشتههای تئوفراستوس، در
قرن چهارم پیش از میلاد، نیز از دنبلان یاد میشود. در آن زمان منشأ این قارچ
مرموز بود؛ پلوتارخ و دیگران فکر میکردند دنبلان از رعد و
برق، حرارت و آب در خاک پدید میآید، در طرف مقابل جوونال اعتقاد داشت منشأ دنبلان
رعد و برق و باران است. سیسرو آنها را کودکان زمین میدانست
در حالی که دیوسکوریدس آنها را ریشههای ناهنجار مینامید[۱۲] در دوران باستان در ایتالیا سه نوع
دنبلان به عمل میآمد، اما رومیان تنها نوعی از آن را، که تروفل (تروففلس) نامیده
میشد، استفاده میکردند. این قارچها از کارتاژ و لیبی میآمد. در این مکانها، در
قدیم، آب و هوای ساحلی به خشکی امروز نبود.
در دوران قرون وسطی دنبلان بندرت
استفاده میشد. در سال ۱۴۸، تاریخنگار پاپ، بارتلمئو پلتینا، ضمن اشاره به دنبلان گردی شامه عالی نوعی از خوک را
میستاید.[۱۳] طبق حدیثی که به واسطه سعید ابن
زید از پیامبر اسلام نقل شده، دنبلان مانندترنجبین است و آب آن بیماری چشم را
درمان میکند.[۱۴]
در دوره رنسانس، دنبلان در اروپا محبوبیت
یافت و در دربار فرانسیس
اول، پادشاه
فرانسه، مورد توجه قرار گرفت. در قرن شانزدهم آشپزهای اروپایی، بویژه فرانسوی،
ادویجات شرقی را بتدریج کنار گذشته و به طعمهای طبیعی روی آوردند. در سالهای
۱۷۸۰ دنبلان به شهرت تام رسیده بود و تنها در سفره اشراف یافت میشد. در صفحه 235
جلد اول کتاب خواجه تاجدار اثر ژان گوزه فرانسوی که به قلم ذبیح الله منصوری ترجمه
شده است مندرج گردیده که آقا محمد خان قاجار قبل از اعلام پادشاهی و در حین
تدارکات نظامی پدرش برای از پای دراوردن کریم خان زند در حدود سالهای 1168 ه.ق به
بعد که از منطقه انزلی گذر مینمود، مشاهده کرد اسب های مردمان محلی با بو کشیدن
زمین دنبلان زمینی پیدا میکردند.
قارچ دنبلان در بیشههای منطقه ارسباران، مخصوصاً در نزدیکیهای
روستای دریلو به وفور یافت میشود. همچنین
در بخشیامچی در آذربایجان شرقی نیز بسیار
یافت میشود؛ و از محصولات اقتصادی این منطقه میباشد. دنبلان بخش
یامچی دارای مرغوبیت بالایی هستند و
بسیاری از اهالی شهر یامچی در خرید و فروش دنبلان حتی در بازارهای جهانی نیز نقش
دارند، از همین رو نیروهای انتظامی و ارگانهای دولتی یامچی پیدا کردن دنبلان را
توسط افراد غیربومی در فصل دنبلان را ممنوع کردهاند. قابل توجه است که دنبالان در
زبان ترکی متورم معنی میدهد[۱۵]؛ بدین ترتیب که این قارچ در
حین رشد خاکهای بالای خود را اندکی بالا میآورد و اهالی از همین نشانه قارچ را
پیدا میکنند. بعلاوه، همین نام با مسمی بر قدمت استفاده از این قارچ غذایی در
منطقه ارسباران دلالت میکند. جالب است اشاره
کنیم که tuber، ریشه لاتینی کلمه
Truffle، نیز تورم یا
برآمدگی معنی میدهد.[۱۶] گونهای از نادرترین قارچهای
دنبلان کوهی جهان در برخی از مراتع شهرستان
طارم استان
زنجان شناسایی و در دانشگاه
زنجان بررسی شدهاست. قارچ دنبلان
کوهی با گیاهان مرتعی همزیستی دارد و در سالهای پر باران و فصل پاییز و نیز از اول
اسفند تا نیمه اول فروردین رشد میکند. بیش از ۱۵ نوع پروتئین در این قارچها شناسایی شدهاست.[۱۷]
بطور کلی قارچ دنبلان در استانهای
آذربایجان شرقی و غربی ،اردبیل،زنجان،قزوین،همدان،کردستان،فارس،خوزستان یافت
میشود(کم و زیاد).قابل به ذکر است که در این بین استان های آذربایجان شرقی و غربی
بیشترین سهم را دارا می باشند.از انواع مختلف قارچ دنبلان نوع قرمز مایل به قهوه
ای آن بیشتر در ایران یافت میشود.
تلاش برای اهلی سازی و کاشت دنبلان
نتیجه بخش بوده است. مردم در طی قرنها مشاهده کرده بودند که این قارچ فقط در زیر
درختان خاصی رشد میکند. بر این اساس، در سال ۱۸۰۸، ژوزف تالون (Joseph Talon) فرانسوی میوههای
ریخته شده در زیر درختان بلوط را جمع کرده و کاشت. نتیجه موفقیت آمیز بود: سالها
بعد، در زیر درختهای رشد کرده دنبلان مشاهده شد. در سال ۱۸۴۷، آگوست روسو
فرانسوی، با کاشتن میوههای جمعآوری شده از زیر درختانی که قبلاً در آنجا دنبلان
مشاهده شده بود، یک مزرعهای ۷ هکتاری دنبلان ایجاد کرد. او به همین دلیل در سال
۱۸۵۵ جایزهای از نمایشگاه بینالمللی دریافت کرد. در اواخر قرن نوزدهم آفت اغلب
کرمهای ابریشم را در جنوب فرانسه از بین برد، و در نتیجه باغات توت بلا استفاده
شدند. نتیجه آنکه زمین زیادی برای پرورش دنبلان در دسترس قرار گرفت. در سال ۱۸۹۰
حدود ۷۵۰۰۰ هکتار درختن تولید کننده دنبلان در فرانسه کشت شده بود.
در قرن بیستم، همراه با صنعتی شدن
فرانسه و تخلیه روستاها، اغلب این مزارع رها شده و جزئی از طبیعت وحشی گردیدند.
بعلاوه در نتیجه کشته شدن حدود۲٪ مردان فرانسوی در طی جنگ
جهانی دوم مهارت کشت دنبلان گم شد. از
آنجا که عمر بار دهی مزارع دنبلان ۳۰۰ سال است، تولید پرورشی دنبلان در بعد از جنگ
شدیداً سقوط کرده و قیمتها به حدی بالا رفتند که در حال حاضر مصرف دنبلان به طبقه
بالای جامعه، آنهم در مناسبتهای خاص، محدود شده است.
در سی سال گذشته تلاشهای جدیدی برای
تولید انبوه دنبلان آغاز شده است. حدود ۸۰٪ دنبلان مصرف شده در فرانسه در مزارع پرورشی
بعمل میآید. با اینحال، هنوز میزان تولید به سطح سال ۱۹۰۰ نرسیده است. مزارع
دنبلان در کشورهایانگلیس، ایالات متحده آمریکا، اسپانیا، سوئد، نیوزیلند، استرالیا وشیلی فعال هستند.
در فصل دنبلان در مناطق مختلف که این
نوع قارچ یافت میشود جشنواره هایی با مسابقات و جوایز گوناگون برگزار می شود.
در کشور فرانسه همه ساله جشنواره های مختلفی برگزار میشود.در ایران نیز در شهر یامچی سالانه در فصل دنبلان جشنواره غذاهای دنبلان و همچنین مسابقات یافت بزرگترین دنبلان برگزار میشود.در این جشنواره ها به معرفی این نوع قارچ و خاصیت های مختلف آن پرداخته می شود.
از جوایز مهمی که تا کنون در جشنواره های دنبلان اهدا شده است میتوان به جایزه نیم میلیون دلاری در Toulousev فرانسه در سال 2003 اشاره کرد. در ایران نیز در شهر یامچی میتوان به جایزه 100 میلیون تومانی برای یابنده بزرگترین قارچ دنبلان در سال 1389 اشاره نمود که برنده مسابقه با دنبلانی به وزن 3.4kg معرفی شد.
در کشور فرانسه همه ساله جشنواره های مختلفی برگزار میشود.در ایران نیز در شهر یامچی سالانه در فصل دنبلان جشنواره غذاهای دنبلان و همچنین مسابقات یافت بزرگترین دنبلان برگزار میشود.در این جشنواره ها به معرفی این نوع قارچ و خاصیت های مختلف آن پرداخته می شود.
از جوایز مهمی که تا کنون در جشنواره های دنبلان اهدا شده است میتوان به جایزه نیم میلیون دلاری در Toulousev فرانسه در سال 2003 اشاره کرد. در ایران نیز در شهر یامچی میتوان به جایزه 100 میلیون تومانی برای یابنده بزرگترین قارچ دنبلان در سال 1389 اشاره نمود که برنده مسابقه با دنبلانی به وزن 3.4kg معرفی شد.
روغن دنبلان بعنوان جایگزینی ارزان
قیمت دنبلان، برای ایجاد طعم و عطر این قارچ، استفاده میشود. اغلب روغنهای دنبلان
صرفاً از روغن زیتون و ترکیباتی مانند ۲٫۴ دیتیاپنتان تشکیل شدهاند و نشانی از دنبلان
واقعی ندارند. دانیل پترسن (Daniel Pattersonn) در روزنامه نیو یورک تایمز گزارش کرده
است که اغلب سر آشپزها از شنیدن این موضوع که «روغن دنبلان شامل دنبلان نیست»،
متعجب میشوند.[۱۸]
6.
پرش به بالا↑ احمدی، علیرضا، محمدی گلتپه،
ابراهیم و مقیمیان، غلامرضا، کشت قارچ دنبلان زیرزمینی
خوراکی (توبر)،
ناشر: آوای نور، شابک:۹۷۸-۹۶۴-۵۸۱۹-۷۵-۸
7.
پرش به بالا↑ Brillat-Savarin, Jean
Anthelme (1838) [1825]. Physiologie du goût. Paris: Charpentier. English translation
9.
پرش به بالا↑ "Education & Networking |
National Restaurant Association | National Restaurant Association". Restaurant.org. Retrieved 2012-06-16.
13. پرش به بالا↑ Benjamin, D. R.
(1995), "Historical uses of truffles", Mushrooms: Poisons
and Panaceas — A Handbook for Naturalists, Mycologists and Physicians, New York: WH
Freeman and Company, pp. 48–50, ISBN 0716726009
15. پرش به بالا↑ http://www.loghatnaameh.org/dehkhodasearchresult-fa.html?searchtype=0&word=2K/Zhtio2YTYp9mG
16. پرش به بالا↑ Simpson J, Weiner
E.(eds) (1989) Oxford English
Dictionary,
2nd
edition, Clarendon Press, ISBN 0-19-861186-2
17. پرش به بالا↑http://www.asriran.com/fa/news/391510/%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B5-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%82%DB%8C%D9%85%D8%AA-%D8%AF%D9%86%D8%A8%D9%84%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D9%88%D9%87%DB%8C
18. پرش به بالا↑ Daniel Patterson
(16 May 2007). "Hocus-Pocus, and a Beaker
of Truffles". New York Times. Retrieved 2008-05-17. Most commercial
truffle oils are concocted by mixing olive oil with one or more compounds like
2,4-dithiapentane
Species of Truffles,hunting
methods,types,picture gallery[en] Species of Truffles,"hunting"
techniques,types, [en] & [ro]
|
/////////////
قس در عبری با فیلترشکن!
///////////////
قس تور مرخیړی در پشتو:
تور مرخیړی (په لاتين: Tuber) یو خوراکي پوڅکۍ ده چې د Tuberaceae په کورنی او د Tuber په جنس پورې اړه لري. نوموړي پوڅکی په اروپا او آسيا کې په گرمو سیمو کې ۲۰ سانتيمتره تر مځکې لاندي شنه کېږي. تور مرخیړی په اروپا کې تر ټولو قیمتي خواړه ده. دغه مرخیړی په پاڼو لرونکو ځنگلونو کې د بلوط (څیړی) ريشو ته نژدې د اکټوبر څخه تر نوامبر پورې شنه کېږي.په اوس وخت کې په نړی کې د تور مرخیړی ۸۰ ډوله شته
////////////
قس دُبلان، دُبران، دُمبلان، دُملان
در کردی:
Dobelan, doberan, dûberan], dumbelan an dûmelan,
xwarineke wekî kartolan e. Lê tevî ku
di bin erdê de hêşîn dibe, dîsa jî ne rehên wê hene û ne jî li ser rûyê erdê
pelên wê hene. Li Kurdistanê bi piranî li
serê qelaç û girên ku tu carî
nehatine ajotin jixweber hêşîn dibin.
Ji bo dîtina dobelanan li Kurdistanê bi taybetî mirov
radihîjin xilç an jî kêran û
derdikevin lêgerîna dobelanan.
Dobelan dema wekî kartolan di bin axê de çêdibin, diwerimin û axa ser xwe
diterikînin. Ji wê terikandin û werma axê tê fêmkirin ku tiştek di bin de heye.
Kesên ku li dobelanan digerin, xilç an jî kêra xwe li bin dixin û dobelanê
derdixin ser rûyê erdê.
//////////////
Tuber (fungus)
From Wikipedia, the
free encyclopedia
Tuber
|
|
Kingdom:
|
|
Division:
|
|
Class:
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species
|
|
Desert Truffle
Iran In Yamchi town
Tuber is a genus in the Tuberaceae family of fungi. It includes several species of truffles that are highly valued as delicacies.
According to a standard reference text, the widespread genus contains 86
species.[2]
1.
Jump up^ "Tuber P. Micheli ex F.H. Wigg. 1780". MycoBank. International Mycological Association.
Retrieved 2011-07-13.
2.
Jump up^ Kirk PM, Cannon PF, Minter DW,
Stalpers JA (2008). Dictionary of the Fungi (10th ed.). Wallingford,
UK: CABI. p. 708. ISBN 978-0-85199-826-8.