آنس النفس
///////////////
کرفس . [ ک َ رَ ] (اِ) کلفس . کرسب . کرسف
. (حاشیه ٔ برهان چ معین ) . اجمود. (یادداشت مؤلف ). رستنیی باشد که از آن ترشی سازند
یعنی در میان سرکه اندازند و خورند و گویند تخم آن شهوت مردان و زنان را برانگیزاند
و از این جهت است که زنانی را که بچه شیر دهند از کرفس خوردن منع کنند. (برهان ) (آنندراج
). رستنی مأکول از طایفه ٔ چتری که از آن خورش سازند و با سرکه مانند کاهو خورند.
(ناظم الاطباء). نوعی سبزی که در طعام کنند و از آن خورش خاص پزند. (یادداشت مؤلف
). اقسامی دارد: قسمی جبلی صخری و فطراسالیون است و جبلی غیرصخری را که تخمش شبیه به
زیره است و بیخش باریکتر از بستانی و قسم نبطی را کرفس شتوی ومشرقی و کرفس عظم نامند.
ساقش مجوف و دراز و نرم و مایل به سرخی و برگش عریض و چتر او مثل سبت و تخمش قریب به
شکل قرطم که تخم کافشه باشد و سیاه و مصمت و با عطریه و به فطراسالیون شبیه تر از سایر
اقسام و تند و بیخش سفید بزرگ و خوش طعم و در خواص ضعیفتر از بستانی است . کرفس بری
را برگ عریض می باشد و هرچه قریب به زمین است ، منحنی به طرف بیرون و با اندک رطوبت
چسبنده و تندی اندک و خوشبو و مایل به زردی و ساقش باصلابت و تخمش مستدیر و شبیه به
تخم کلم و سیاه و تند وچتر او مانند چتر نبطی و در سنگلاخها و پشته ها می روید. (تحفه
). کوهی و دشتی و بوستانی باشد و بعضی است که اندر آب و بر کنار آب روید. و تخم کرفس
کوهی را که بر سنگ روید فطراسالیون گویند و نه [ تخم ] همه کرفسی که کوهی است فطراسالیون
باشد، بل آنچه بر سنگ باشد فطراسالیون آن است . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). گیاهی است علفی
و دوساله از تیره ٔ چتریان به ارتفاع 20 تا 60سانتی متر که در اکثر نقاط خصوصاً در
نواحی بحرالرومی (و همچنین ایران ) فراوان است . این گیاه جزء سبزیهای خوراکی است و
در اغذیه مصرف می شود. ریشه اش راست و خاکستری قهوه ای و درونش سفیدرنگ است . ساقه
اش مایل به رنگ سبز بی کرک است و برگها شفاف و اندکی ضخیم می باشد. گلهایش کوچک و سفید
و مایل به زردند. میوه اش کوچک و قهوه ای رنگ و دارای خطوطی سفید است . ریشه و برگ
و میوه ٔ این گیاه در تداوی مورد استعمال دارد. برگ گیاه مذکور ضد اسکوربوت و شیره
ٔ آن بعنوان مقوی و ضد تب به کار می رود. کرویز. اپیوس . کرفشا. اوداسالیون . سلری
. سلدهری . اجمود. (فرهنگ فارسی معین ) :
موبه مو و ذره ذره مکر نفس
می شناسیدند چون گل از کرفس .
مولوی .
- بزرالکرفس ؛ تخم کرفس . (آنندراج ).
- کرفس آبی ؛ یکی از گونه های کرفس است
که در کنار مردابها می روید و در تداوی بعنوان مدر و ضد اسکوربوت به کار می رود. کرفس
الماء. جرجرالماء. قرةالعین . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کرفس الماء شود.
- کرفس الجبل ؛ اورایاسالینوس . اورایاسالینن
. (یادداشت مؤلف ). رجوع به کرفس و کرفس جبلی شود.
- کرفس الماء ؛ کنگر آبی* را گویندکه به
عربی قرةالعین خوانند، به ترکی بولاغ اتی و به رومی سیون نامند. (آنندراج ) (انجمن
آرا). قرةالعین . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به کرفس آبی شود.
- کرفس بری ؛ کرفس صحرایی . (فرهنگ فارسی
معین ). رجوع به کرفس صحرایی شود.
- کرفس بستانی ؛ رجوع به کرفس شود.
- کرفس بیابانی ؛ کرفس صحرایی . (فرهنگ
فارسی معین ). رجوع به کرفس صحرایی شود.
- کرفس تربی ؛ گونه ای کرفس که در ریشه
اش ، مانند چغندر یا ترب مواد غذایی را اندوخته می کند و حجیم می شود و ریشه اش را،
مانند ترب و چغندر می خورند. کرفس شلغمی . کرفس لفتی . شلغمی کرویزی . کرفس ریشه .
(فرهنگ فارسی معین ).
- کرفس جبلی ؛ کرفس الجبل . سمرنیون . کرفس
کوهی . در کوههای چهارمحال و بختیاری فراوان است و آن را چون بوی افزاری در طعامها
کنند. (یادداشت مؤلف ). رجوع به فطراسالیون و کرفس کوهی شود.
- کرفس دشتی ؛ به فارسی کبیکج است .
- کرفس دیو ؛ پر سیاوشان . (یادداشت مؤلف
).
- کرفس رومی ؛ خراه است که در طبرستان جعفری
نامند و برگش مانند کرفس بستانی است . (یادداشت مؤلف ). جعفری .(فرهنگ فارسی معین
).
- کرفس ریشه ؛ کرفس تربی . (فرهنگ فارسی
معین ). رجوع به کرفس تربی شود.
- کرفس صحرایی ؛ گونه ای کرفس خودرو که
در مزارع می روید و در تداوی مصرف می شود. کرفس بری . کرفس بیابانی . سمرینون . خرس
گیاه . کرفس وحشی . گونه ای از این گیاه که در کنار مردابها و رودخانه ها می روید به
کرفس آبی مشهور است . (فرهنگ فارسی معین ).
- کرفس صخری ؛ فطراسالیون است . (فهرست
مخزن الادویه ). رجوع به فطراسالیون شود.
- کرفس فرنگی ؛ نوعی کرفس که در زمان ناصرالدین
شاه از اروپا به ایران وارد شد و رواج یافت . (المآثر و الاَّثار از فرهنگ فارسی معین
).
- کرفس کوهی ؛ گونه ای کرفس که در دامنه
ٔ تپه ها و نواحی کوهستانی می روید و مانند کرفس بیابانی در تداوی بعنوان ضد اسکوربوت
مصرف می شود. کرفس جبلی . کرفس الجبل . داغ کرویزی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به
کرفس جبلی شود.
- کرفس لفتی ؛ کرفس تربی . (فرهنگ فارسی
معین ). رجوع به کرفس تربی شود.
- کرفس وحشی ؛ کرفس صحرایی . رجوع به کرفس
صحرایی شود.
|| دوائی است مانند اجواین بوی آن ناخوش
و تیز باشد و آن اجمود ولایتی است و از خواص آن یکی این است که کژدم گزیده اگر بخورد
فی الحال بمیرد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) :
زهری است به قهر نفس دادن
کژدم زده را کرفس دادن .
* داروخانه پیک شفا
کنگر آبی(کرفس آبی)
کنگر آبی(قره العین)
Sium latifolium
سیون و ترهتیزک آبی و به فارسی کنگر آبی
و کرفس آبی نامند؛ نباتی است که در آبهای ایستاده و احیاناً در جاری نیز میروید و
قبۀ آن بیرون از آب و از میان گل آن برآمده و رنگ گل آن زرد و ساق و برگ آن شبیه به
کرفس و از برگ کرفس اندک ضعیفتر.
طبیعت آن گرم و خشک در آخر دوم می باشد.
خواص آن:گرم کننده و حل کننده و بندآورنده
خونریزی هر عضو و مدربول و حیض و خردکننده سنگهای کلیه است.مصرف تازه و یا جوشانده
آن برای رفع نفخ غلیظ معده و امعاء و بازکردن گرفتگیهای مجاری و گرم نمودن معده و هضم
غذا و ادرار بول و سرخ نمودن چهره و رفع درد پهلو و یرقان و طحال و دل پیچه و زخم به
صورت محلول ریشه آن قابل علاج است.شست وشو با ریشه آن فلج و رعشه و تب لرزها را رفع
و مصلح آن عناب است
افعال و خواص دیگر آن: مسخن[1] و محلل و
حابس[2] نزف الدم[3] هر عضوی که باشد و مدر بول و حیض و مفتت سنگ گرده[4] و آشامیدن
تازه آن و یا مطبوخ آن جهت تحلیل ریاح[5] غلیظه ردیه[6] در معده و امعا و تفتیح سدد
و تسخین[7] معده و انهضام[8] طعام و ادرار بول و حیض و تفتیت حصات گرده[9] و سرخ نمودن
رنگ رخسار و ازاله درد پهلو و یرقان و طحال و مغص[10] و قرحه امعا[11] و نطول[12] طبیخ
آن و یا اغتسال بدان جهت تسکین قشعریره[13] و نافض حمیات یعنی لرز تبها نافع است.
[1]گرم کننده
[2]بازدارنده
[3]روانی خون از بدن
[4]شکستن سنگ کلیه
[5]بادها
[6]ناپاک و پلید
[7]گرم کردن معده
[8]هضم، گوارا شدن
[9]شکستن سنگریزه های کلیه
[10]به درد شکم گرفتار شدن
[11]زخم معده
[12]آب جوشانیده به داروها که برعضو ریزند
[13]سرماخوردگی کمی است که پیش از تب نوبه
ای که در هنگام ظهر رفت و آمد می کند عارض میشود.
مخزن الادویه، عقیلی خراسانی
/////////
قرة العین. کرفس الماء بود و جرجیر الماء خوانند و بیونانی
سلیقون و آن بیشتر در آبهای ایستاده روید در آب روان نیز روید و ساق وی و شاخهای وی
رطوبتی لزج داشته باشد چنانکه بر دست چسبد و در وی عطریتی بود و ورق وی بزرگتر از ورق
نعناع بود باندکی و مسخن و محلل بود بول و حیض براند و سنگ گرده بریزاند و با بول بیرون
آورد خواه خام خوردن خواه پخته و بچه بیرون آورد و خوردن وی قرحه امعا را نافع بود
و اگر بسیار خورند مزاج را گرم کند تا بحدی که روی و بدن را سرخ کند و لون برص را نیکو
گرداند و درد پهلوها را سودمند بود و محلل و مفتح سده بود و مسخن معده
صاحب مخزن الادویه مینویسد: بضم قاف و
فتح راء مشدده لغت عربی است و آن را جرجیر الماء و کرفس الماء نیز نامند و بیونانی
دیقورس و سلینون و افوسالیوس بمعنی کرفس الماء و بسریانی کرقشاد و برومی سیون و بفارسی
کنگر آبی نامند.
اختیارات بدیعی
//////////////
قره العین
بضم قاف و فتح راء مشدده و ها و الف و لام و فتح عین
مهمله و سکون یاء مثناه تحتانیه و نون لغت عربی است و آن را جرجیر الماء و کرفس
الماء نیز نامند جهت مشابهت این بآن هر دو در طعم و رائحه و بالجمله اسمی مشترک
میان هر دو است و بیونانی دیقورس و سلینون و افوسالیوس بمعنی کرفس الماء و بسریانی
کرقشاد و برومی سیون و بفارسی کنکر آبی نامند
ص: 1298
ماهیت آن
نباتی است که در آبهای ایستاده و احیانا در جاری نیز می
روید و قبۀ آن بیرون از آب و از میان کل آن برآمده و رنک کل آن زرد و ساق و برک آن
شبیه بکرفس و از برک کرفس اندک ضعیف تر و کفته اند برک آن مشرف مائل بتدویر است
مانند کرفس و بر ساق آن رطوبتی چسپنده بدست و جمعی اجزای آن از کل و غیره با عطریت
و تند طعم و برک آن را اهل شام بسیار می خورند
طبیعت آن
کرم و خشک در آخر دوم
افعال و خواص آن
مسخن و محلل و حابس نزف الدم هر عضوی که باشد و مدر بول و
حیض و مفتت سنک کرده اعضاء الغذاء و النفض آشامیدن تازه و یا مطبوخ آن جهت تحلیل
ریاح غلیظۀ ردیه در معده و امعا و تفتیح سدد و تسخین معده و انهضام طعام و ادرار
بول و حیض و تفتیت حصاه کرده و سرخ نمودن رنک رخسار و ازالۀ درد پهلو و یرقان و
طحال و مغص و قرحۀ امعا و نطول طبیخ آن و یا اغتسال بدان جهت تسکین قشعریره و نافض
حمیات یعنی لرزتپها نافع مضر سفل و مصلح آن عناب
قرد
بکسر قاف و سکون را و دال مهمله لغت عربی است و جمع آن
اقراد و قرود و قرده بکسر قاف و فتح را و دال مهملتین و ها و قرده بفتح قاف و کسر
را آمده و مادۀ آن را قرده بکسر قاف و سکون راء مهمله و فتح دال و ها و بفارسی کی
و بوزینه و میمون و بترکی پینچی و بهندی آنچه روی آن سرخ است بندر و آنچه روی آن
سیاه و بدن آن خاکستر برنک لنکور و هنومان نیز و این هر دو دم دارند و آنچه روی آن
سیاه فی الجمله شبیه بروی انسان و دست و پا و انکشتان آن دراز است بهر دو پا نیز
ص: 1299
٨٠راه می رود و دم ندارد و بدن آن نیز سیاه و
پشم آن بلند است آن را بفارسی نسناس و بهندی بنمانس یعنی انسان جنکلی کویند و این
صنف مانوس تر می باشد از دو صنف اول و مثل آن هر دو بسیار موذی نیست و در زیربادات
ممالک فرنک و چین و غیرها اصناف دیکر نیز می شود بعضی در صورت بسیار شبیه بانسان و
بعضی نه و بعضی بیدم و بعضی با دم کوتاهی و بعضی با دم بسیار بلندی و بعضی دم آن
کرهدار ابلق و پر پشم و بر سر دم آن کره بزرکی و بعضی بی کره و بالجمله الحکم کوشت
آن نزد امامیه حرام و نزد اهل سنت سوای مالک رح نیز و بعضی مکروه دانسته اند و
مالک رح حلال
ماهیت آن
حیوانی است مشهور و خود از ممسوخات نیست بلکه بصورت آن
بعضی از اسم سالفۀ عاصیه مسخ شده و بعد از سه روز مرده اند و آن حیوان اشبه با
انسان است در مزاج و خلق و اکثر حالات قابل تعلیم است و حکایت انسان می کند و بدست
چیزی را برمیدارد و طرب می نماید و خنده و بازی می کند و احیانا بدو پا راه می رود
و ذکی و سریع الفهم است و اطبا اکثر دوائی مجهول الخاصیت را که می خواهند تجربه
نمایند که سمی است یا غیر سمی اولا باو می خورانند بهمان سبب مناسبت بمزاج
انساننقل است که دو میمون هدیه برای متوکل خلیفه از نوبه آورده بودند یکی خیاط بود
و دیکری زرکر و نیز شنیده شده که میمون شطرنج بازی یاد کرفته بود و نیز نقل است که
میمون ماده نزد میمون بازی بود و آن جنی و آنچه کسی دزدی کرده و یا در دل قصد کرده
بدان اعلام می کرد بدین قسم که بر پارهای کاغذ مطالب و یا نامهای کسانی که متهم
بودند بدزدی نوشته پیش آن می انداختند آن یکیک را دیده بو کرده نام دزد و یا نام
کسی که چیز را پنهان کرده بود جدا کرده بدست میمون باز می داد شخصی کفت شاید این
تصنعی از میمون باز باشد خود چیزی را پنهان کرد به قسمی که کس ندید پس آن میمون را
طلبید و نامهای بعضی مردم را نوشته نزد او انداخت او همه نامها را دیده کنار کرد و
نکاهی بصورت صاحب مجلس کرد و برخاست و بر او سلام کرد یعنی خود پنهان کردۀ و روزی
ظریفی در دل قصد کرد که باو مقاربت نماید و بر پارچهای کاغذ مطالب چند نوشته و این
مطلب را نیز چون آن میمون آن را دید بغضب درآمد و خواست که او را بکزد میمون باز
مانع می آمد و فائده نمی کرد آخر حضار مجلس کفتند باعث چیست میمون باز از میمون
پرسید او پاهای خود را از هم جدا کرد و بانکشت میان هر دو پای خود را نمود که می
خواهد چنین کاری بکند و باز برو حمله می کرد ناچار آن شخص را از مجلس برخیزانیدند
و بعد از چندی آن میمون را دزدان کشتند که اکثر آنها را بکیر می داد و از شخصی ثقه
شنیده شد که در کتاب مصور حیوانات فرنکی دیده شده که در ساحل دریائی که زمین آن
ریک بوم بود شیری قصد کرفتن میمونی نموده بود میمونهای بسیار جمع شده بسرعت و جلد
جلد همه بر صورت آن ریک می یریختند تا آنکه شیر عاجز شده کریخت و حکایات بسیار از
ان منقول است که تفصیل آن طولی دارد و نر آن اکر دست یابد با زن انسان مقاربت می
نماید و چون مقاربت نمود سوزش بسیاری در فرج او بهم می رسد و او را هلاک می کرداند
ص: 1300
طبیعت آن
کرم و خشک
افعال و خواص آن
طلای خون آن جهت منع روئیدن موی مجرب و خوردن آن کرماکرم
باعث کنکی زبان در ساعت و چون از پوست آن غربالی سازند و هر غله را که در ان پیزند
و زراعت کنند از افات ملخ محفوظ می نماند و کفته اند که میمون چون طعام مسموم را
ببیند فریاد می نماید و می ترسد و صاحب تحفه نوشته که سم مخزون که از انسان مخنوق
در کتب قدما مرقوم است از ان نیز حاصل می کردد و از اسرار مکتومه است.
مخزن الادویه عقیلی علوی خراسانی
///////////////
کرفس وحشی
اشاره
کرفس وحشی در کتب فارسی با نامهای «کرفس»، «کرفس الماء»،
«کرفش» و «کرسب» آمده است. به فرانسویAche وCeleri
sauvage
وAche des marais وPersil
des marais و به انگلیسیWild
celery
وTape grass گفته میشود. گیاهی است از خانوادهUmbelliferae نام علمی آنApium graveolens L
. و مترادفهای آنSium apium Roth . وSeseli
graveolens Scop . وApium celleri Gaertn . میباشد.
مشخصات
کرفس وحشی گیاهی است دوساله ریشه آن کوتاه، عمودی و کمی ضخیم.
ساقه آن علفی ریشهدار توخالی به بلندی 90- 30 سانتیمتر و برگهای آن شبیه برگ جعفری
و دارای بریدگی عمیق و مرکب از چند برگچه، هر برگچه دندانهدار به رنگ سبز تیره است.
گلهای آن سفید مایل به سبز که در انتهای شاخه گلدهنده به صورت مجتمع و چتری ظاهر میشود.
میوه آن تخممرغیشکل قهوهای با خطوط سفید فندقه که در آن دو عدد تخم قرار دارد. تخم
آن دارای مقدار زیادی آلبومین و کمی گوشتدار است.
این گیاه در اراضی شور و مرطوب باتلاقها کنار دریاها، نهرها
و مردابها، تقریبا در تمام مناطق اروپا، آسیا و افریقا میروید. از پرورش این گیاه
واریتهای به دست
معارف گیاهی، ج5، ص: 157
آوردهاند که کرفس اهلی است و با نام کرفس معمولی در سبزیکاریها
کاشته میشود و به عنوان سبزی مصرف میشود که شرح آن جداگانه با ذکر خواص در جلد اول
کتاب آمده است.
کرفس وحشی بهطور خودرو در ایران میروید و در مناطق گرمسیری
بلوچستان، کوهستانات بختیاری، بندر عباس، مکران و خوی دیده شده است. تکثیر این گیاه
از طریق کاشت بذر آن انجام میگیرد. از نظر خواص طبی برگ، تخم و ریشه آن مستعمل است.
ترکیبات شیمیایی
از نظر ترکیبات شیمیایی کرفس وحشی طبق بررسیهای دانشمندان
شیمی و آزمایشگاهها دارای کمی اسانس روغنی فرّار و آپیئین است. میوه آن در حدود
3- 2 درصد اسانس زردرنگ مایل به سفید دارد که شامل دی- لیمونن 60[222]، دی- سلینن
223] و 3- 5/ 2 درصد سدانولید[224] و 5/ 0 درصد از سدانوئیک اسید انیدرید[225] میباشد.
به علاوه در تخم آن در حدود 10 درصد مواد غیر محلول وجود دارد]G
.I .M .P[ .
در گزارش بررسیهای دیگری آمده است که در کرفس وحشی مواد آپیئین،
آپیژنین، مانیت 226]، اینوزیت 227]، آسپاراژین 228]، گلوتامین 229]، کولین، لیناماروز[230]
و ویتامینهایC ,B ,A [روا] وجود دارد. والتروئلا در گزارشی از ترکیبات
وحشی به جای مواد لیناماروز و ویتامینها، مواد پروتئین و لیناز[231] را ذکر کرده است.
کل اسیدهای
معارف گیاهی، ج5، ص: 158
موجود در آن عبارتاند از اسیدهای رزینی 232] و اسیدهای چرب
که شامل پالمیتیک اسید، پتروسلینیک اسید[233] (قسمت عمده)، اولئیک اسید و لینولئیک
اسید میباشد [فاروق و دیگران .
خواص- کاربرد
در هند ریشه گیاه به عنوان مدّر و اصلاحکننده مزاج و در موارد
استسقا و کولیک تجویز میشود. تخم آن محرّک، مقوی قلب، بادشکن، مدّر و قاعدهآور و
به عنوان ضدعفونیکننده در موارد برونشیت و آسم و برای رفع ناراحتیهای کبد و طحال
مصرف میشود.
در چین از کرفس وحشی برای تقویت معده [روا] و به عنوان خنککننده،
آرامبخش، اصلاحکننده مزاج، برای کمک به هاضمه، برای معالجه ترشحات عادت ماهیانه و
اختلالات گوارشی کودکان تجویز میشود [استوارت . کمک بسیار مؤثری برای ازدیاد ترشح
ادرار است [لوئی . در هندوچین کرفس وحشی خام مهیّج است ولی پس از پخته شدن قسمت عمده
خواص آن از دست میرود [پتلو]. در فیلیپین از جوشانده گیاه به عنوان مدّر و قاعدهآور
استفاده میشود [گررو]. ریشه آن برای معالجه استسقا و کولیک مصرف میشود. و تخم آن
را برای کمک به رفع سوءهاضمه به عنوان محرّک و ضد اسپاسم برای کنترل آسم و برونشیت
میخورند [والنزوئلا].
کرفس وحشی از نظر طبیعت طبق رأی حکمای طب سنتی گرم و خشک است.
ریشه آن یا بیخ آن سیاهرنگ با ریشکهای دراز باریک که کلا
مصرف میشود و از نظر خواص دارویی از سایر اعضای آن قویتر است و پس از آن از تخم آن
که از نظر خواص در درجه بعدی قرار دارد استفاده میشود. در مورد خواص آن معتقدند که
خوردن آن برای نفستنگی، درد پهلو، سکسکه، رفع قی و دلپیچه و درد شکم مفید است. محرک
اشتها و نیروی جنسی میباشد. اگر با داروهای مسهل خورده شود به عمل آنها کمک میکند.
ضد نفخ و بازکننده گرفتگیها و انسداد کبد و طحال میباشد. مدّر است و قاعدهآور و
برای پاک کردن کلیه،
معارف گیاهی، ج5، ص: 159
مثانه، سرخجه، سرخک، لرزهای بلغمی، دردهای لگن خاصره، سیاتیک،
نقرس، درد پشت و اکثر بیماریهای سرد بلغمی مفید است. اگر آب آن با آب انار و شکر جوشانیده
و خورده شود به عنوان ضد سم اثر میکند و خوردن دمکرده برگ و بیخ آن برای مقابله با
داروهای سمّی کشنده و نیش گزندگان سمّی مفید است.
ضماد آن بتنهایی و یا با عسل ورمها را تحلیل میبرد. کرفس
برای گرممزاجان مضّر است و محرّک صرع میباشد. مقدار خوراک از جرم ریشه آن تا 12 گرم
و اگر دمکرده ریشه خورده شود 40- 20 گرم است. ریشه گیاه برای رفع عوارض مربوط به وجود
اسید اوریک و سنگ کلیه و مثانه و یرقان و وجود آلبومین در ادرار و رفع سرفه مفید است.
در موارد التهاب کلیه مصرف آن تجویز نمیشود.
عصاره کرفس وحشی به مقدار 50 گرم در روز مدّر و 150 گرم در
روز تببر است. غرغره عصاره تازه برگ خام کرفس برای رفع عوارض کمبود ویتامینC مفید است.
سایر تحقیقات علمی که دانشمندان در مورد کرفس وحشی انجام دادهاند.
در یونان قدیم مرسوم بوده است به پهلوانانی که در مسابقات
ورزشی و پهلوانی رکوددار بودند به عنوان جایزه در مراسمی شراب تخم کرفس داده میشد.
و الکسیر کرفس در تمام دوران تاریخ از روزگاران کهن تا حال همیشه به عنوان داروی شفابخش
مصرف میشده است. در حال حاضر نوشابه غیر الکلی با اسانس و عطر کرفس به نام تجارتیDr
Brown's Cel -Ray Soda که در بازارهای دنیا عرضه میشود، نشانهای از این توجه
است. در مکتب پزشکی سنتی هندی آیورودا از قرنها پیش تخم کرفس را برای معالجه سرماخوردگی،
انفلوانزا، سوءهاضمه، آرتروز و بیماریهای کبد و طحال تجویز میکردند. کارشناس گیاهدرمانی
معروف آلمانی به نامHildegard of Bingen در یادداشتهایش مینویسد: هرکسی که مبتلا به آرتروز و نقرس است باید از گرد
تخم کرفس استفاده کند. زیرا تخم کرفس داروی شفابخشی برای این بیماریهاست. کارشناس
گیاهدرمانی دیگر انگلیسی به نامJohn Gerard ادعا میکند که کرفس ترشحات ادرار را زیاد میکند و برای کم کردن وزن و خارج
نمودن بلغم از سر انسان مفید است. کارشناس گیاهدرمانی دیگر انگلیسی قرن هفدهم
معارف گیاهی، ج5، ص: 160
به نامNicholas Culpepper نیز تخم کرفس را به عنوان مدّر و مفید برای بیماریDropsy
[234] توصیه میکنند. سایر دانشمندان گیاهدرمانی غربی تخم کرفس را برای
رفع بیخوابی، کاهش وزن، عصبانیت، انواعی از سرطان، افزایش ترشحات عادت ماهیانه و سقط
جنین توصیه کردهاند. در برخی موارد برای تحریک نیروی جنسی نیز تجویز شده است. ولی
عجیب است که پزشکان گیاهشناس و بتانیست قرن نوزدهم امریکا توجهی به این خواص درمانی
مفید کرفس نداشتهاند و کرفس را به صورت یک زیرنویس ساده و ذیل شرح گیاه جعفری به عنوان
گیاهی از منسوبان نزدیک جعفری معرفی میکردند ولی کارشناسان گیاهدرمانی معاصر امریکا
کرفس را به عنوان یک گیاه مدّر، آرامبخش، مسکن و افزایشدهنده و بازکننده عادت ماهیانه
و داروی مؤثری برای درمان نقرس، آرتروز، چاقی، اضطراب و بیاشتهایی به غذا معرفی میکنند.
کرفس از نظر مبارزه با چاقی
در تخم کرفس یک ماده مدّر وجود دارد و وجود این ماده به اعتقاد
عامه درباره خاصیت تخم کرفس برای کاهش وزن اعتبار میبخشد زیرا کم شدن آب بدن در اثر
ادرار زیاد به کم شدن وزن منجر میشود. البته باید توجه شود که معمولا اگر وزن کسی
در اثر خوردن داروهای مدّر کم شود، اساسی نیست و اگر سایر مراقبتهای لازم اعمال نشود
وزن به صورت اول بازمیگردد و کلید اساسی کاهش وزن کم کردن چربی در خوراکیها و استفاده
از هیدراتهای کربن پیچیده به جای هیدرات کربن ساده چون قند و شکر سفید و نظایر آن و
همچنین انجام تمرینهای ورزشی و راهپیمایی میباشد.
اثر تخم کرفس در کاهش فشار خون بالا
پزشکان معمولا برای کاهش فشار خون داروهای مدّر تجویز میکنند.
در یک تحقیق علمی جدید نشان داده شده است که تزریق اسانس و روغن کرفس به خرگوش و سگ
به مقدار محسوسی فشار خون را کاهش داده است البته مردم اسانس و روغن
معارف گیاهی، ج5، ص: 161
کرفس را از طریق تزریق و یا سرنگ نمیخورند ولی دانشمندان
چینی گیاه کرفس را به 16 نفر که از فشار خون بالا رنج میبردند دادهاند و در 14 نفر
آنها کاهش محسوس در فشار خون ایجاد شده است.
اثر تخم کرفس در بیماریهای قلبی ناشی از جمع شدن مایع
وجود ماده شیمیایی فعّال با اثر مدّر در تخم کرفس، شهرت سنتی
آن را در کنترل بیماری قلبی ناشی از تمرکز مایع تأیید میکند. اگر مبتلا به چنین بیماری
هستید در مورد مصرف تخم کرفس با پزشک خود مشورت نمایید.
اثر تخم کرفس در رفع اضطراب و بیخوابی
در اسانس روغنی تخم کرفس یک مواد شیمیایی به نامPhthalides وجود دارد که در جانوران آزمایشگاهی اثر مسکن نشان داده است. با اینکه معمولا
آزمایشهایی که روی جانوران آزمایشگاهی دیده میشود همیشه قابل تسری به انسان نیست ولی
معهذا اگر دچار حالت نگرانی، دلواپسی، دلشوره، اضطراب و عصبانیت هستید خوردن تخم کرفس
را امتحان کنید.
اثر تخم کرفس در بیماری قند
تحقیقات متعددی نشان داده است که تخم کرفس در کاهش قند خون
مؤثر است.
چون بیماری قند از بیماریهای موذی و ناراحتکننده است، توصیه
میشود که تخم کرفس را نیز برای کاهش قند خون امتحان کنید.
اثر تخم کرفس در تأمین سلامتی زنان
تخم کرفس در جانوران انقباض رحمی را تحریک میکند و موجب افزایش
ترشحات عادت ماهیانه و سقط جنین میشود. با اینکه آزمایشهای روی جانوران همیشه قابل
تسری به انسان نیست ولی توصیه این است که زنان باردار از مصرف تخم کرفس خودداری کنند
ولی ساقههای کرفس زیانآور نیست و سایر زنان غیر باردار ممکن است آن را برای باز شدن
عادت ماهیانه قطع شده امتحان کنند ولی تخم کرفس را هیچوقت برای سقط جنین نباید امتحان
کرد.
اصولا مواد مدّر برای رفع ورمها و نفخهایی که در اثر جمع شدن
مایعات قبل از
معارف گیاهی، ج5، ص: 162
عادت ماهیانه ایجاد میشود کمک میکنند و لذا زنهایی که از
نفخ و ناراحتیهای قبل از عادت ماهیانه رنج میبرند ممکن است از تخم کرفس در دوره ناراحتی
قبل از عادت ماهیانه استفاده کنند.
سایر درمانهای احتمالی کرفس
کرفس دارای موادی است به نام پسورالن 235] که برای درمان سودا
و اخیرا برای درمان شکلی از سرطان به کار رفته است. ولی برای اینکه کرفس برای بیماریهای
فوق به عنوان درمان مطمئن مورد توجه قرار گیرد احتیاج به بررسیها و پژوهشهای بیشتری
است.
مقدار مصرف
تخم کرفس با نظر پزشک ممکن است برای درمان فشار خون بالا و
ناراحتیهای قلبی ناشی از تمرکز مایعات و بیماری قند مصرف شود. از دمکرده مطبوع آن
میتوان به عنوان آرامبخش و باز کردن عادت ماهیانه استفاده نمود. برای این کار باید
2- 1 قاشق مربّاخوری از تخم کرفس که تازه کوبیده شده باشد در یک پیمانه آب جوش
(220 گرم) مدت 20- 10 دقیقه خیس نمود و تا 3 پیمانه در روز خورد. از نظر مصرف تنطور
آن نصف تا یک قاشق مربّاخوری تا سه بار در روز خورده شود. از فرآوردههای تخم کرفس
به کودکان زیر دو سال نباید داده شود و برای کودکان بزرگتر و افراد بزرگتر از 65 سال
میتوان با دمکرده رقیق آن آغاز نمود و بتدریج غلظت آن را تا حد مجاز رسانید.
فاکتورهای ایمنی در مصرف فرآوردههای کرفس
اصولا مواد مدّر همیشه باید با نظر پزشک مصرف شود، زیرا این
مواد ذخیره پتاسیم بدن را خارج میسازند. پتاسیم از مواد مغذی بسیار لازم برای بدن
است و اشخاصی که از مواد مدّر استفاده میکنند باید با نظر کارشناس گیاهدرمانی از
خوراکیهای دارای پتاسیم زیاد مانند سبزیهای تازه، موز، ملاس سیاه و نظایر آن استفاده
کنند که جانشین الکترولیت از دست رفته بشود.
معارف گیاهی، ج5، ص: 163
تخم کرفس و اسانس روغنی کرفس از مواد غیر سمّی هستند و در
لیست سازمان نظارت بر خوراک و دارو در امریکا در ردیف مواد گیاهی بدون زیان قرار داده
شدهاند. بنابراین باستثنای زنان باردار و مادران شیرده و کودکان زیر دو سال بقیه افراد
اگر داروهای مدّر دیگری مصرف نمیکنند میتوانند از فرآوردههای کرفس در حد مجاز استفاده
کنند و اگر در جریان استفاده ناراحتیهایی از قبیل اختلال معده یا اسهال ایجاد شد مقدار
مصرف را کاهش داده و یا قطع کنند و اگر این علایم حد اکثر ظرف دو هفته رفع نشد به پزشک
خود اطلاع دهند.
معارف گیاهی، ج5، ص: 164
/////////////
كرفس الماء عريض الأوراق[عدل]
اضغط هنا للاطلاع على كيفية قراءة التصنيف
كرفس الماء عريض الأوراق
252 Sium latifolium.jpg
نبات كرفس الماء عريض الأوراق
التصنيف العلمي
النطاق: حقيقيات
النوى
المملكة: النباتات
الفرقة العليا: النباتات
الأرضية
القسم: النباتات
الوعائية
الشعبة: حقيقيات
الأوراق
الشعيبة: البذريات
الطائفة: ثنائيات
الفلقة
الرتبة: الخيميات
الفصيلة: الخيمية
الجنس: Sium
القطاع: النباتات
الوعائية
النوع: كرفس
الماء
الاسم العلمي
Sium latifolium
[1]
لينيوس، 1753
كَرْفَس الماء عريض الأوراق أو كَرْفَس الماء[2] أو الكَرْفَس المَائِيّ[3]
أو الكَرْفَس الآجَامِيّ[3] أو أنس النفس أو قرة العين[4] (باللاتينية: Sium latifolium) هو نوع نباتي عشبي مائي
معمر يتبع جنس كرفس الماء من الفصيلة الخيمية.
الموئل والانتشار[عدل]
موطنه معظم مناطق أوروبا[5]، وذكر داود الأنطاكي في تذكرته وجوده في مصر
والشام.[4]
المراجع[عدل]
^ تعديل القيمة في ويكي بيانات"معرف Sium
latifolium في موسوعة
الحياة". eol.org.
اطلع عليه بتاريخ 3 يوليو 2016.
^ «سِــيُـــنْ... ويقال له كرفس الماء.» ابن البيطار، تفسير كتاب دياسقوريدوس
في الأدوية المفردة.
^ تعدى إلى الأعلى ل: أ ب «وذكر دياسقوريدوس تحت ترجمته ألاوشالينن، وهو
الكرفس المائي، وتسميه كافة الأطباء بالمغرب الكرفس الآجامي.» ابن البيطار، تفسير كتاب
دياسقوريدوس في الأدوية المفردة.
^ تعدى إلى الأعلى ل: أ ب حسن بنلفقيه. النبات الطبي عند العرب. موقع
الوراق. المفردة رقم 168 بجامع ابن البيطار -ج1ـص 63-. تاريخ الولوج 26 تشرين الأول
2013.
^ قاعدة البيانات الأوروبية-المتوسطية للنباتات.خريطة انتشار كَرْفَس
الماء عريض الأوراق (بالإنكليزية). تاريخ الولوج 30 أيلول 2012.
//////////////
Sium latifolium
From Wikipedia, the free encyclopedia
Sium latifolium
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
S. latifolium
|
Sium latifolium is a species
of flowering
plant in
the family Apiaceae known by the common
names great water-parsnip, greater water-parsnip,[1] and wideleaf
waterparsnip.[2] It is native to
much of Europe, Kazakhstan, and Siberia.[1]
This
plant grows in wet habitat such as swamps and lakeshores,
sometimes in the water. It is a perennial herb with a hollow, grooved stem up
to 2 meters tall. The herbage is green and hairless. The leaves are up to 30
centimeters long with blades borne on hollow petioles that clasp the stem
at their bases. The inflorescence is an umbel of white flowers.[3]
3.
^ Jump up to:a b Forbes, R. Sium latifolium – greater water-parsnip. Northern Ireland
Priority Species. National Museums Northern Ireland.
//////////////
شقاقل جویباری (نام علمی: Sium)
نام یک سرده از تیره چتریان است.
//////////////////
كَرْفَس الماء[2] أو الكَرْفَس المَائِيّ[3] أو الكَرْفَس الآجَامِيّ[3]
هو جنس نباتات عشبية مائية معمرة من الفصيلة الخيمية. يضم تسعة أنواع مقبولة وعشرات
الأنواع التي لم يحسم أمرها بعد.[4]
من أنواع كرفس الماء الواطنة في الوطن العربي[عدل]
سيسارون (باللاتينية: Sium sisarum)
كرفس الماء عريض الأوراق (باللاتينية: Sium
latifolium)
المراجع[عدل]
^ تعديل القيمة في ويكي بيانات"معرف Sium
في موسوعة الحياة". eol.org.
اطلع عليه بتاريخ 3 يوليو 2016.
^ «سِــيُـــنْ... ويقال له كرفس الماء.» ابن البيطار، تفسير كتاب دياسقوريدوس
في الأدوية المفردة.
^ تعدى إلى الأعلى ل: أ ب «وذكر دياسقوريدوس تحت ترجمته ألاوشالينن، وهو
الكرفس المائي، وتسميه كافة الأطباء بالمغرب الكرفس الآجامي.» ابن البيطار، تفسير كتاب
دياسقوريدوس في الأدوية المفردة.
^ موقع لائحة النباتات. كَرْفَس الماء. تاريخ الولوج 26 تشرين الأول
2013.
////////////////
به آذری:
Sukərəvizi (lat. Sium)[1] - kərəvüzkimilər fəsiləsinə aid
bitki cinsi.[2]
////////////
Sium
From Wikipedia, the free encyclopedia
Sium
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
Sium is a genus of flowering plants in the family Apiaceae. It is widely
distributed across Europe, Asia, Africa, and North America.[1] Plants of this
genus are commonly called water parsnips.[2]
These
are perennial herbs, including some fully aquatic plants and some species
that grow near water. The branching stem roots at the nodes. The lower leaves
are pinnate, divided into leaflets. They are borne on petiolesthat sheath the stem at
their bases. The inflorescence is a compound umbel of flowers with
white petals.[1]
3. ^ Jump up to:a b Spalik, K., et al.
(2009). Generic delimitations
within the Sium alliance (Apiaceae tribe Oenantheae) inferred
from cpDNA rps16-5'trnk (UUU) and nrDNA ITS sequences. Taxon 58(3),
735-48.
4. Jump up^ Spalik, K. and S.
R. Downie. (2006). The evolutionary history
of Sium sensu lato (Apiaceae): dispersal,
vicariance, and domestication as inferred from ITS rDNA phylogeny. American Journal
of Botany 93(5), 747-61.
5. Jump up^ Cairns-Wicks, R.
2003. Sium bracteatum. In: IUCN 2013. IUCN
Red List of Threatened Species. Version 2013.1. Downloaded on 22 August 2013.
6. Jump up^ Cairns-Wicks, R.
2003. Sium burchellii. In: IUCN 2013. IUCN
Red List of Threatened Species. Version 2013.1. Downloaded on 22 August 2013.
&&&&&&&&&&