ورس . [ وَ ] (ع اِ)
اسپرک و آن گیاهی است شبیه سمسم و منبت آن بلاد یمن است و بس ،میکارند آن را و تا بیست
سال باقی باشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). گیاهی است زردرنگ گویند چون یک سال
بکارند ده سال باقی ماند و نبات آن شبیه به نبات کنجد باشد و جامه ای که از آن رنگ
کنند پوشیدنش قوت بسیار دهد و آن را به عربی خُص خوانند. (برهان ).
اسپرک . [ اِ پ َ رَ
] (اِ) به هندی اسم اکلیل الملک است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). گیاهی است زرد که بدان
جامه رنگ کنند و بعربی زریر گویند. (رشیدی ) (سروری ) (غیاث ) (برهان ). رنگی است که
رنگریزان جامه ٔ سبز بدان رزند. (مؤید الفضلاء). وَرس ، و آن گیاهی شبیه سمسم است
. منبت آن بلاد یمن است و بس میکارند آنرا و تا بیست سال باقی باشد. (منتهی الارب
). در کرمان از این گیاه برای قالی رنگ گیرند. قندید. قُرّاص . (منتهی الارب ).حُص
ّ. پشتراغ . پشترغ . بشترغ . شبرق . پشترک . اسپرک خشک . ضریع. زریر. (تحفه ٔ حکیم
مؤمن ) (فهرست مخزن الادویه ). نباتی است رنگی که ساقه و برگ و گل آن استعمال میشود
و این گیاه در خراسان فراوان است :
ناز و نعم پرورده را
از من بگو کاین راه را
اشکی بباید چون بقم
رخساره ای چون اسپرک .
مظفر کرمانی .
|| چوب زردرنگی است
که آنرا خرد کرده و جوشانده با آب آن چیزی را برنگ زرد ملون کنند و آنرا روی چدن بکشند
برنگ نفتی بی نظیر درآید که آنرا نفتی اسپرک گویند و رنگی مطبوع است . (شعوری ).
|| پاره ٔ چوبی که در بُن دسته و سر آهن بیل کنند تا پای بدان فشرند. || بعضی گویند
برگ زردچوبه است . (برهان ). || درخت خربزه .(برهان ).
زریر. [ زَ / زِ ]
(اِ) گیاهی باشد زرد که جامه بدان رنگ کنند و آنرا اسپرک نیز گویند. (برهان ) (از ناظم
الاطباء). بعضی دیگر گویند گلی است و آن در کوهستان حورجان بسیار است . (برهان ) (از
جهانگیری ). گیاهی است زرد. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 140). اسپرک باشد... (فرهنگ رشیدی
). بمعنی اسپرک که زرد بدان رنگ کنند...(انجمن آرا) (آنندراج ). به فارسی اسپرک نامند
و به یونانی ارجیقن و صباغان از او چیزها زرد کنند. ساقش بقدر شبری و گلش زرد و شبیه
به گل عصفر بری و مستدیر و با اندک خارهای نرمی و برگش زرد مایل به سفیدی و کوچک و
بیخش زیاده بر شبری و طعم گیاه او شبیه به کنگر است ... (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). گیاهی
است دارای ساقه ٔکوتاه و گلهای زردرنگ و برگهای زرد مایل به سفیدی وبدان جامه رنگ کنند...
بعضی آن را اسپرک دانسته اند.(فرهنگ فارسی معین ). نام گیاهی . (از فهرست ولف ). گیاهی
است که گل زرد دارد. (فرهنگ اوبهی )
///////////////
ورس. نبات یمنی است و نبات وی مانند نبات کنجد بود و
گویند یک سال بکارند دهسال باقی بماند و ثمر بدهد و نیکوترین وی آن بود که تازه و
سرخرنگ بود که بزردی زند مانند لون عصفر و بشکل گل بابونه بود و خرد طبیعت آن گرم و
خشک است در دویم قابض و لطیف بود و کلف و نمش را نافع بود طلا کردن و چون بیاشامند
وضح را سودمند بود و سنگ را بریزاند و درد گرده و مثانه سرد را نافع بود مقدار شربتی
از وی یک درم بود و اسحق گوید مضر است به شش و مصلح وی عسل بود و گویند
جامه که بوی رنگ کرده باشند مقوی باه بود
پوشیدن آن
______________________________
صاحب مخزن الادویه مینویسد: ورس بفتح
واو ثمر درختی است حجازی تخم آن مانند کنجد و بعد از رسیدن منشق شده و چیزی شبیه بموی
زرد مایل بسرخی شبیه بزعفران از آن ظاهر میشود و سائیده آن را از یمن میآورند و ثیاب
را بدان رنگ میکنند
صاحب تحفه نبات آن را شبیه به پنبه مینویسد.
اختیارات بدیعی، ص: 443
////////////////
قنبیل
اشاره
در اغلب کتب طب سنتی با نام «قنبیل» نام
برده شده است. صاحب قرابادین کبیر معتقد است که معرب «کنبیلای فارسی» است. گردی است
قرمز که از گیاهی گرفته میشود که گیاه آن را به فرانسویRottliere des teinturiers وKamala و به انگلیسیKamala tree گویند. گیاهی است
از خانوادهEuphorbiaceae
، نام علمی آنMallotus philippinensis Muell .Arg . میباشد. در بعضی
مدارک از جمله در اسناد گیاهشناسی امریکایی نام آن راMallotus philippensis (Lamk
.) Mull .Arg
. ذکر میکنند. نامهای مترادف آنCroton philippinensis Lam . وRottleria tinctoria Roxb . میباشند.
توضیح: در برخی از مدارک گیاهشناسی برای
نام فارسی درخت کامالا، «قنبیل» و «ورس» ذکر شده است، ولی طبق آنچه که در مخزن الادویه
آمده است ورس و قنبیل نام دو چیز مختلف است و با توجه به مشخصات و خواص کرمکشی که
برای گرد کامالا یا قنبیل در مدارک طب سنتی ایرانی و منابع خارجی ذکر میشود و به علاوه
در بحث سرخسها نیز در این کتاب، قنبیل از نظر خاصیت کرمکشی جانشین سرخس ذکر شده است،
به نظر میرسد که نام گرد کامالا، قنبیل باشد و ورس نام گیاه دیگری است که با گیاه
تولیدکننده گرد کامالا متفاوت است. پارسا نام آن را قنبلیله نوشته است.
مشخصات
قنبیل درختی است کوچک به بلندی کمتر از
10 متر، برگهای آن کامل بیضی،
معارف گیاهی، ج3، ص: 333
خشن بیکرک و به رنگ سبز. گلهای آن دو
پایه میوه آن به شکل چهاروجهی کوچک به قطر حدود یک سانتیمتر و پوشیده از غباری قرمزرنگ
که تارهای غدهای میباشند.
این تارها مرکب از سلولهای ترشحی هستند
که سلول انتهایی تار کمی برجسته است و در آن مواد ترشحی جمع میشود. قسمت قابل مصرف
این گیاه در درمان بیماریها، این ماده ذخیرهای ترشحی میوه درخت است که آن را گرد
کامالا نامند. به عبارت دیگر گرد کامالا از غدهها و تارهایی که سطح میوه را پوشانیدهاند
تهیه میشود.
این درخت در مناطق گرم عربستان، حبشه،
هند، سیلان و استرالیا میروید. از وجود آن در ایران تاکنون گزارشی نداریم.
ترکیبات شیمیایی
از نظر ترکیبات شیمیایی وجود ماده عامل
روتلرین 571]، ایزوروتلرین 572]، رزین، کمی اسانس و یک موم در گرد کامالا تأیید شده
است G
.I .M .P[
.
ماده عامل اصلی در گرد کامالا ماده روتلرین
و در درجه بعدی ایزوروتلرین است که ضد کرم و کرمکش میباشند [خورانا و موتیوالا].
از حل کردن روتلرین در یک محلول قلیایی برای رنگ کردن ابریشم به رنگ زرد آجری استفاده
میشده است.
خواص- کاربرد
گیاه قنبیل شاید معروفترین و گستردهترین
درختی است که در تمام خطه از جنوب چین تا گینه جدید، استرالیا و هندوستان در طب سنتی
مورد مصرف و شناخته شده است. در هند از گرد کامالا که از غدهها و تارهای روی میوه
به دست میآید و ماده تلخی است به عنوان ضد کرم و مسهل قوی و برای قطع خونریزی استفاده
میشود.
در چین از جوشانده برگها و میوه آن برای
رفع سرماخوردگی استفاده میشود [کلکسیونلو]. در شبهجزیره مالایا از جوشانده برگهای
آن برای جلوگیری از خیس کردن شبانه بستر به بچهها داده میشود [برکیل و هانیف . از
گرد کامالا که از غدهها و تارهایی که میوه را پوشانده به دست میآید، قرنهاست که به
عنوان کرمکش استفاده
معارف گیاهی، ج3، ص: 334
میشود [لیو]. بخصوص برای کشتن تیپورم
مؤثر است [سادبک و در عین حال مسهل نیز میباشد [راجر]. در سند دیگری آمده است که برای
کشتن کرم کدو بخصوص نوع بوتری سفال نیز مفید است و چون خاصیت مسهلی دارد دیگر احتیاج
به خوردن مسهل دیگری نمیباشد. مصرف زاید بر حد مجاز که پزشک تجویز کرده عکسالعمل
شدید اسهالی ظاهر میکند و باید در خوردن آن جانب احتیاط مراعات شود. به همین دلیل
مصرف دارویی آن رو به کاهش است و در صورتی که به تجویز پزشک مصرف آن ضروری تشخیص داده
شود، باید با احتیاط و به قدر مجاز طبق نظر پزشک خورده شود.
در هند برای گرد کامالا از طریق خوردن،
خاصیت ضد آبستنی قایل هستند و عامل ضد باروری آن را روتلرین میدانند. قنبیل از نظر
طبیعت طبق نظر حکمای طب سنتی گرم و خشک است و در مورد خواص آن معتقدند که خیلی قابض
است و اگر 8- 4 گرم از آن را ساییده و با داروهای مناسب بخورند اقسام کرم معده و روده
بخصوص کرم کدو را کشته و با خاصیت مسهلی که دارد خارج میسازد. قنبیل مضر رودهها میباشد
و لذا باید با کتیرا و شیح ارمنی خورده شود و برای دهانه معده نیز مضر است و از این
نظر باید با مصطکی و انیسون خورده شود. جانشین آن از نظر این خواص ترمس و برنگ کابلی
پوست گرفته و سکبینج میباشد. پاشیدن گرد نرم ساییده آن برای خشک کردن جراحت و التیام
آنها، برای کچلی و جرب مرطوب نافع است و اگر قبلا موضع را با روغن گل بخصوص در موارد
کچلی و جرب روغنمالی کرده و پس از آن گرد کامالا را مصرف کنند، بیشتر مؤثر است. گرد
کامالا قرمزرنگ و سنگین است، در آب حل نمیشود ولی در الکل حل میشود و رنگ نارنجی
حاصل میشود.
معارف گیاهی، ج3، ص: 335
////////////////
ابومنصور همین درخت را با
نام وَرس (wars)
آورده و در باز نمود آن گوید گیاهی است
مانند زعفران به رنگ زرد و خوشبو كه زنان
عرب در رنگرزی پارچه کار گیرند. 2 مردمان باستان با این رنگ آشنا
نبودند. ابوحنیفه جستاری گسترده درباره
آن دارد. 3 ابن حسن ریشه
وَرس را میشناخت و آن را بنادرست زعفران پنداشت. 4 ابنبیطار
بازنمودی دراز درباره آن آورده است. 5
او گوید كه دوگونه آن با هم متفاوتاندـ آن كه از حبشه میآید،
سیاه رنگ است با كیفیتی پست؛ دیگری كه از هند میآورند به رنگ سرخ روشن است و رنگ
زرد خالص به دست میدهد. گونه ایی كه bārida نامند رنگ قرمز به دست میدهد. این گونه در یمن كشت
میشود. او به این همانی آن با Curcuma و
Crocus نیز اشاره
كرده است. اسحاق ابن عمران گفته است: "میگویند وَرس همان ریشههای Curcuma است كه از چین
و یمن میآید. " و ابن مسیحی بصری گوید : "مادهای است به رنگ قرمز روشن
مانند زعفران كوبیده. " از همین جا میتوان فهمید كه چرا چینیها برای آن هم
نام yü-kin
را به كار گرفتهاند. لكلر هم ورس اعراب را همان Memecylon tinctorium
دانسته و میافزاید:
"L'ouars n'est pas le
produit exclusif de l'Arabie. On le rencontre abondament dans l'Inde, notamment
aux environs de Pondichéry qui en envoyé en Europe aux dernières expositions. Il s'appelle kana dans le pays."
1در گیاهنامه ژاپنی Yamato honzō درباره yü-kin آمده كه مادهای
است رنگی كه از سیام میآورند؛ گویا اینجا نیز مراد Memecylon
باشد.
اینكه مردم چین محصول Memecylon را نیز yü-kin نامیدهاند
ظاهراً نمایانگر آن است كه این رنگینه ارزان جایگزین زعفران گرانبها میشده است.
بهشناخت دو سویه
ایران و چین باستان (ساینو-ایرانیکا)
///////////////
اکلیل الملک:
گیاه قیصر گویند و بهترین
وی آن است که تازه بود رسیده و به رنگ زردی بود که به سفیدی زند و چون بشکافد دانه
وی زرد باشد. (اختیارات ص 40). آن را صابع الملک نامند و ملکا نیز و به یونانی هالینوطس
و به فارسی گیاه قیصر گویند و به هندی پرنگ نامند. (مخزن ص 162). جالینوس او را به
«مالیلوطوس» تعریف کرده است و به لغت سریانی او را «کلیلاملکا» گویند و به لغت پارسی
او را «شاه بسه» گویند و ابو معاذ او را شاه افسر گوید و فزاری گوید او را به لغت سندی
«سوتن» گویند و در منقول مخلص آورده است که به لغت لاتینی او را «مطرهاتی» گویند و
خشکی گوید او را به هندی «اسپرک» گویند. (صیدنه ص 83).
///////////////
اِسپَرَک (با نام علمی:
Reseda) گیاهی
است با برگهایی باریک و دراز و گل خوشهای زرد، در گل و برگ آن ماده زرد رنگی وجود
دارد که در رنگرزی به کار برند.
نامهای دیگر قدیمی
آن در فارسی سپرک، اسفرک، پشترک، پشترغ، پشتراغ، بشترغ، شبرق و اسپرک خشک است و در
عربی زریر، ضریع، ورس، ورث، ندید، قُرّاص، حُص میباشد.[۲]
اسپرک زرد را افسانی
میگویند.[۳]
منابع[ویرایش]
فرهنگ تکجلدی دکتر
محمد معین، چاپ چهارم، ۱۳۸۳
پرش به بالا ↑ Reseda lutea
پرش به بالا ↑ لغتنامه
دهخدا: اسپرک
//////////////////
البليحاء أو الخزام
أو الحصادي[2] هو جنس نبات عشبي ينتمي إلى الفصيلة البليحائية العبقة موطنها منطقة
البحر الأبيض المتوسط وجنوب غرب آسيا، من جزر الكناري وشرق إيبيريا إلى شمال غرب الهند.
وتشمل أنواعاً من النباتات الحولية، وثنائية الحول والمعمرة، وتنمو بطول يتراوح بين
40-130 سم. وتشكل الأوراق وردة قاعدية على مستوى الأرض، وبعدها ترتب بشكل حلزوني حول
الجذع؛ ويمكن أن تكون بأكملها، مسننة أو ريشية الشكل، ويتراوح طولها بين 1-15 سم. تبزغ
الزهور ضمن عنقود زهري دقيق الطرف، كل زهرة صغيرة (بقطر 4-6 مم)، وتكون بيضاء، أو صفراء،
أو برتقالية، أو خضراء، ذات أربع إلى ست بتلات. تكون الثمار كعليبة صغيرة جافة تحتوي
على عدة بذور.
محتويات [أظهر]
من أنواعها الأصيلة
في الوطن العربي[عدل]
بليحاء أوشر (باللاتينية:
Reseda aucheri) في بلاد
الشام وتركيا
بليحاء أوشر نويع المذهبة
(باللاتينية: Reseda aucheri subsp. bracteata) في بلاد الشام
بليحاء أوشر نويع مستديرة
الأوراق (باللاتينية: Reseda aucheri subsp. rotundifolia) في بلاد الشام وتركيا
البليحاء البنفسجية
(باللاتينية: Reseda muricata) في بلاد الشام ومصر
البليحاء البيضاء (باللاتينية:
Reseda alba) في بلاد
الشام ومصر والمغرب العربي وحوض المتوسط
البليحاء البيضاء نويع
البيضاء (باللاتينية: Reseda alba L. subsp. alba) في بلاد الشام ومصر والمغرب العربي وكل حوض المتوسط
البليحاء البيضاء نويع
المتطورة (باللاتينية: Reseda alba subsp. decursiva) في بلاد الشام ومصر والمغرب العربي وإسبانيا
البليحاء التلية (باللاتينية:
Reseda collina) في وادي
النيل والمغرب العربي
البليحاء الثعلبية
(باللاتينية: Reseda alopecuros) في بلاد الشام
البليحاء الرقيقة (باللاتينية:
Reseda attenuata) في المغرب
العربي
البليحاء صغيرة الثمار
(باللاتينية: Reseda stenostachya) في بلاد الشام
البليحاء صغيرة السنابل
(باللاتينية: Reseda stenostachya) في بلاد الشام
البليحاء الصفراء (باللاتينية:
Reseda lutea) في بلاد
الشام ومصر والمغرب العربي وكل أوروبا والقوقاز
البليحاء الصقيعية
(باللاتينية: Reseda pruinosa) في بلاد الشام ومصر والمغرب العربي
البليحاء الصندوقية
(باللاتينية: Reseda urnigera) في بلاد الشام ومصر والمغرب العربي
البليحاء العربية (باللاتينية:
Reseda arabica) في الجزيرة
العربية وبلاد الشام ومصر والمغرب العربي
البليحاء العطرية (باللاتينية:
Reseda odorata) في مصر
والمغرب العربي وكريت
البليحاء المشرقية
(باللاتينية: Reseda orientalis) في بلاد الشام ومصر والمغرب العربي وتركيا واليونان
البليحاء المصفرة (باللاتينية:
Reseda luteola) في بلاد
الشام ومصر والمغرب العربي ومعظم مناطق أوروبا والقوقاز
من أنواعها الأخرى[عدل]
البليحاء البنفسجية
(باللاتينية: Reseda muricata)
البليحاء الجلدية (باللاتينية:
Reseda tomentosa)
البليحاء الرمادية
(باللاتينية: Reseda glauca)
البليحاء الرمحية (باللاتينية:
Reseda lanceolata)
البليحاء الشعرية (باللاتينية:
Reseda villosa)
البليحاء صغيرة الثمار
(باللاتينية: Reseda microcarpa)
البليحاء الضيقة (باللاتينية:
Reseda stricta)
بليحاء عطرية كبيرة
الزهر (باللاتينية: Reseda odorata grandiflora)
بليحاء عطرية مصلحة
(باللاتينية: Reseda odorata ameliorata)
البليحاء الفيضية (باللاتينية:
Reseda undata)
البليحاء الكروية (باللاتينية:
Reseda globulosa)
البليحاء المكنسية
(باللاتينية: Reseda scoparia)
البليحاء المهملة (باللاتينية:
Reseda neglecta)
البليحاء الوسطية (باللاتينية:
Reseda media)
الزراعة والاستخدامات[عدل]
يتكاثر نبات البليحاء
بالبذور، التي تغرس مباشرة في الحدائق. ولا يتحمل النبات النقل بعد الزرع (الازدراع).
الزهور ليست جذابة الشكل لكنها فواحة بشكل كبير. وتزرع من أجل رائحتها اللطيفة الطيبة.
وكانت تستخدم كمسكن وعلاج للكدمات في زمن الرومان. ويستخدم زيتها الطيار في العطارة.
وقد استخدم الصباغ الأصفر
المستخرج من جذر النبات (R. luteola) في الألف الأولى قبل الميلاد، وحتى قبل الفوة أو الوسمة. وقد أوقف
استخدام هذا الصباغ في بدايات القرن العشرين، عندما بدأ تصنيع الأصبغة الاصطناعية[3].
ثبت المراجع[عدل]
^ تعديل القيمة في ويكي
بيانات"معرف Reseda
في موسوعة الحياة". eol.org. اطلع عليه بتاريخ 30 يونيو 2016.
^ مركز أبحاث التنوع
الحيوي والبيئة. القائمة الوطنية للنباتات الطبية: الضفة الفلسطينية وقطاع غزة لعام
2008. تاريخ الولوج 9 شباط 2013.
^ Daniel Zohary and Maria Hopf, Domestication of plants in the Old World,
third edition (Oxford: University Press, 2000), p. 209
▼ ع ن ت
صباغة
تقنيات الصباغة
باتيك مرسخ لوني صباغة
قماش مربوط صباغة الخيوط صباغة باستخدام المذيبات صباغة بالمنع
Indian dyes (2009)a.jpg
أصناف الأصبغة
التصنيف الكيميائي حمضية
تفاعلية آزوية المذيب المباشرة الكبريتية الأحواض المشتتة مبيض بصري
أصبغة طبيعية
صبغة الدودة القرمزية
البولندية [بالإنجليزية] أشنة الصباغين كاتيشو
[بالإنجليزية] خشب صباغي [بالإنجليزية] صبغة التوت [بالإنجليزية] لوسون جغلون نيلة
قرمز خشب البقم [بالإنجليزية] فوة زهري زعفران كروسين أرجوان صور بليحاء وسمة
تاريخ
تاريخ الغزل والحياكة
في سورية البروكار الدمشقي الأصبغة في العصر الإسلامي صباغ الموفين بيركين
نظرية الصباغة
ألفة الصباغ نظرية الصباغة
أيقونة بوابةبوابة علم
النبات
مشاريع شقيقة في كومنز
صور وملفات عن: بليحاء
معرفات الأصنوفة
موسوعة الحياة:
61860 GBIF: 3040250 Tropicos: 40023898 ITIS: 23440 ncbi:
26963 GRIN: ps://npgsweb.ars-grin.gov/gringlobal/taxonomygenus.aspx?id=10325
FNA: 128163 FOC: 128163 PLANTS: RESED AFPD: 194333
تصنيفات: أجناس نباتيةأصبغة
طبيعيةأصبغة نباتيةبليحائيةصناعة كيمياء النسيج
/////////////
به آذری اسپرک:
Əspərək (lat. Reseda)[1] — əsərəkkimilər fəsiləsinə aid bitki cinsi
/////////
Reseda (plant)
From Wikipedia, the free encyclopedia
Reseda
|
|
Reseda lutea (wild mignonette)
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species
|
|
See text
|
Reseda (mignonette)
is a genus of fragrant herbaceous plants native to the Mediterranean region and southwest Asia,
from the Canary Islands and Iberia east to northwest India.
The species include annuals, biennials and perennials, and grow to
40–130 cm tall. The leaves form a basal
rosette at ground level, and then spirally arranged up the stem; they can be
entire, toothed or pinnate, and range from 1–15 cm long. The flowers are produced in a slender spike,
each flower small (4–6 mm diameter), white, yellow, orange, or green, with
four to six petals. The fruit is a small dry
capsule containing several seeds.
Other
common names include weld or dyer's rocket (for R. luteola), and bastard rocket.
Contents
Propagation
is by seed, which is surface-sown directly into the garden or grass verge. The
plant does not take well to transplanting and should not be moved after sowing.
Mignonette
flowers are extremely fragrant. It is grown for the sweet ambrosial scent of its flowers. It is
used in flower arrangements, perfumes and potpourri. A Victorian favourite, it was commonly
grown in pots and in window-boxes to scent the city air. It was used as a sedative and a treatment for bruises inRoman times. The volatile oil is used
in perfumery. The yellow dye was
obtained from the roots of R. luteola by the first millennium
BC, and perhaps earlier than either woad or madder. Use of this dye came to an end at the
beginning of the twentieth century, when cheaper synthetic yellow dyes came
into use.[1]
Charles Darwin used R. odorata in
his studies of self-fertilised plants, which he documented in The
Effects of Cross and Self-Fertilisation in the Vegetable Kingdom.
1.
Jump up^ Daniel Zohary and Maria Hopf, Domestication
of plants in the Old World, third edition (Oxford: University Press, 2000),
p. 209
·
Data
sheet with pictures of weld (Reseda luteola L.) (in
German)
|